توصيف اهل بيت ع

منها: قَدْ طَلَعَ طَالِعٌ

همانا طلوع كننده اى آشكار شد،

خطبه 152: توصيف اهل بيت ع

و من خطبة له (عليه السلام) في صفات اللّه جل جلاله، و صفات أئمة الدين

از خطبه هاي اميرالمومنين ع در مورد صفات خداوند و توصيف امامن دين، (نوشته اند كه اين سخنرانى را در روزهاى اوّل خلافت در سال 35 هجرى در مدينه ايراد فرمود)

وَ بِمُحْدَثِ خَلْقِهِ عَلَى أَزَلِيَّتِهِ

و آفرينش پديده هاى نو، بر ازلى بودن او گواه است،

لِافْتِرَاقِ الصَّانِعِ وَ الْمَصْنُوعِ

زيرا سازنده و ساخته شده،

الْأَحَدِ بِلَا تَأْوِيلِ عَدَدٍ

يگانه است نه از روى عدد،

الْحَمْدُ لِلَّهِ الدَّالِّ عَلَى وُجُودِهِ بِخَلْقِهِ

ستايش خداوندى را كه با آفرينش بندگان، بر هستى خود راهنمايى فرمود،

وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ عَلَى أَنْ لَا شَبَهَ لَهُ

و شباهت داشتن مخلوقات به يكديگر دليل است كه او همتايى ندارد،

لَا تَسْتَلِمُهُ الْمَشَاعِرُ وَ لَا تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ

حواس بشرى ذات او را درك نمى كند، و پوشش ها او را پنهان نمى سازد،

وَ الْحَادِّ وَ الْمَحْدُودِ وَ الرَّبِّ وَ الْمَرْبُوبِ

فراگيرنده و فرا گرفته، پروردگار و پرورده، يكسان نيستند.

وَ الْخَالِقِ لَا بِمَعْنَى حَرَكَةٍ وَ نَصَبٍ

آفريننده است نه با حركت و تحمّل رنج،

وَ السَّمِيعِ لَا بِأَدَاةٍ

شنواست بدون وسيله شنوايى،

وَ الْبَصِيرِ لَا بِتَفْرِيقِ آلَةٍ

و بيناست بى آن كه چشم گشايد و بر هم نهد،

وَ الشَّاهِدِ لَا بِمُمَاسَّةٍ

در همه جا حاضر است نه آن كه با چيزى تماس گيرد،

وَ الْبَائِنِ لَا بِتَرَاخِي مَسَافَةٍ

و از همه چيز جداست، نه اينكه فاصله بين او و موجودات باشد،

وَ الظَّاهِرِ لَا بِرُؤْيَةٍ وَ الْبَاطِنِ لَا بِلَطَافَةٍ

آشكار است نه با مشاهده چشم، پنهان است نه به خاطر كوچكى و ظرافت،

بَانَ مِنَ الْأَشْيَاءِ بِالْقَهْرِ لَهَا وَ الْقُدْرَةِ عَلَيْهَا

از موجودات جداست كه بر آنها چيره و تواناست،

وَ بَانَتِ الْأَشْيَاءُ مِنْهُ بِالْخُضُوعِ لَهُ وَ الرُّجُوعِ إِلَيْهِ

و هر چيزى جز او برابرش خاضع و بازگشت آن به سوى خداست.

مَنْ وَصَفَهُ فَقَدْ حَدَّهُ

آن كه خدا را وصف كند، محدودش كرده،

وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ

و آن كه محدودش كند، او را به شمارش آورده،

وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَهُ

و آن كه خدا را به شمارش آورد، ازليّت او را باطل كرده است،

وَ مَنْ قَالَ كَيْفَ فَقَدِ اسْتَوْصَفَهُ

و كسى كه بگويد: خدا چگونه است او را توصيف كرده،

وَ مَنْ قَالَ أَيْنَ فَقَدْ حَيَّزَهُ

و هر كه بگويد: خدا كجاست مكان براى او قائل شده است.

عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومٌ

خدا عالم بود آنگاه كه معلومى وجود نداشت،

وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبٌ

پرورنده بود آنگاه كه پديده اى نبود،

وَ قَادِرٌ إِذْ لَا مَقْدُورٌ

و توانا بود آنگاه كه توانايى نبود.

أئمة الدين

امامان دين

وَ لَمَعَ لَامِعٌ وَ لَاحَ لَائِحٌ وَ اعْتَدَلَ مَائِلٌ

و درخشنده اى درخشيد و آشكار شونده اى آشكار گرديد، و آن كه از جادّه حق منحرف شد به راه راست بازگشت،

وَ اسْتَبْدَلَ اللَّهُ بِقَوْمٍ قَوْماً وَ بِيَوْمٍ يَوْماً

خداوند گروهى را به گروهى تبديل، و روزى را برابر روزى قرار داد،

وَ انْتَظَرْنَا الْغِيَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَرَ

و ما چونان مانده در خشكسالان كه در انتظار بارانند، انتظار چنين روزى را مى كشيديم.

وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ

همانا امامان دين، از طرف خدا، تدبير كنندگان امور مردم،

وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ

و كارگزاران آگاه بندگانند،

وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ

كسى به بهشت نمى رود جز آن كه آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند،

وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ

و كسى در جهنّم سرنگون نگردد جز آن كه منكر آنان باشد و امامان دين هم وى را نپذيرند.

إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَصَّكُمْ بِالْإِسْلَامِ وَ اسْتَخْلَصَكُمْ لَهُ

همانا خداى متعال شما را به اسلام اختصاص داد و براى اسلام برگزيد،

وَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ اسْمُ سَلَامَةٍ وَ جِمَاعُ كَرَامَةٍ

زيرا اسلام نامى از سلامت است، و فراهم كننده كرامت جامعه مى باشد،

اصْطَفَى اللَّهُ تَعَالَى مَنْهَجَهُ وَ بَيَّنَ حُجَجَهُ

راه روشن آن را خدا برگزيد، و حجّت هاى آن را روشن گردانيد.

مِنْ ظَاهِرِ عِلْمٍ وَ بَاطِنِ حُكْمٍ

اسلام ظاهرش علم، و باطنش حكمت است،

لَا تَفْنَى غَرَائِبُهُ

نو آورى هاى آن پايان نگيرد

وَ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُهُ

و شگفتى هايش تمام نمى شود.

فِيهِ مَرَابِيعُ النِّعَمِ

در اسلام بركات و خيرات چونان سرزمين هاى پر گياه در اوّل بهاران فراوان است،

وَ مَصَابِيحُ الظُّلَمِ

و چراغهاى روشنى بخش تاريكى ها فراوان دارد،

لَا تُفْتَحُ الْخَيْرَاتُ إِلَّا بِمَفَاتِيحِهِ

كه در نيكى ها جز با كليدهاى اسلام باز نشود،

قَدْ أَحْمَى حِمَاهُ وَ أَرْعَى مَرْعَاهُ

مرزهايش محفوظ، و چراگاه هايش را خود نگهبان است،

فِيهِ شِفَاءُ الْمُسْتَشْفِي

هر درمان خواهى را درمان،

وَ كِفَايَةُ الْمُكْتَفِي

و هر بى نيازى طلبى را كافى است.

وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِمَصَابِيحِهِ

و تاريكى ها را جز با چراغ هاى آن روشنايى نمى توان بخشيد،