در مورد گمراهان

خطبه 153: در مورد گمراهان

و من خطبة له (عليه السلام)

از خطبه هاي اميرالمومنين ع (در سال 36 هجرى در مدينه وقتى مردم را براى جنگ با شورشيان بصره آماده مى كرد ايراد فرمود)

صفة الضال

وصف گمراهان

وَ هُوَ فِي مُهْلَةٍ مِنَ اللَّهِ يَهْوِي مَعَ الْغَافِلِينَ

چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده شد، و او با غافلان و بى خبران در راه هلاكت قدم مى نهد،

وَ يَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِينَ

و تمام روزها را با گناهكاران سپرى مى كند،

بِلَا سَبِيلٍ قَاصِدٍ وَ لَا إِمَامٍ قَائِدٍ

بى آن كه از راهى برود تا به حق رسد و يا پيشوايى برگزيند كه راهنماى او باشد.

صفات الغافلين

و تا آن زمان كه خداوند كيفر گناهان را مى نمايد،

منهاحَتَّى إِذَا كَشَفَ لَهُمْ عَنْ جَزَاءِ مَعْصِيَتِهِمْ

و آنان را از پرده غفلت بيرون مى آورد،

وَ اسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلَابِيبِ غَفْلَتِهِمُ

به استقبال چيزى مى روند كه بدان پشت كرده بودند (يعنى آخرت) ،

اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً وَ اسْتَدْبَرُوا مُقْبِلًا

و پشت مى كنند بدانچه روى آورده بودند (يعنى دنيا) ،

فَلَمْ يَنْتَفِعُوا بِمَا أَدْرَكُوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ وَ لَا بِمَا قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ

پس نه از آنچه آرزو مى كردند و بدان رسيدند سودى بردند، و نه از آنچه حاجت خويش بدان روا كردند بهره اى به دست آوردند،

إِنِّي أُحَذِّرُكُمْ وَ نَفْسِي هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ

من، شما و خود را از اين گونه غفلت زدگى مى ترسانم.

فَلْيَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ

هر كس بايد از كار خويش بهره گيرد،

فَإِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ

و انسان بينا كسى است كه به درستى شنيد و انديشه كرد،

وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ

پس به درستى نگريست و آگاه شد، و از عبرت ها پند گرفت،

ثُمَّ سَلَكَ جَدَداً وَاضِحاً يَتَجَنَّبُ فِيهِ الصَّرْعَةَ فِي الْمَهَاوِي

سپس راه روشنى را پيمود، و از افتادن در پرتگاه ها،

وَ الضَّلَالَ فِي الْمَغَاوِي

و گم شدن در كوره راهها، دورى كرد،

وَ لَا يُعِينُ عَلَى نَفْسِهِ الْغُوَاةَ بِتَعَسُّفٍ فِي حَقٍّ

و كوشيد تا عدالت را پاس دارد و براى گمراهان جاى اعتراض باقى نگذارد، كه در حق سختگيرى كند،

أَوْ تَحْرِيفٍ فِي نُطْقٍ

يا در سخن حق تحريف روا دارد،

أَوْ تَخَوُّفٍ مِنْ صِدْقٍ

يا در گفتن سخن راست بترسد.

عظة الناس

نصيحت مردم

فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَكْرَتِكَ

پس بهوش باش اى شنونده

وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ

و از خواب غفلت بيدار شو،

وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِكَ

و از شتاب خود كم كن،

وَ أَنْعِمِ الْفِكْرَ فِيمَا جَاءَكَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ (صلى الله عليه وآله وسلم) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ

و در آنچه از زبان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر تو رسيده انديشه كن، كه ناچار به انجام آن مى باشى و راه فرارى وجود ندارد،

وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذَلِكَ إِلَى غَيْرِهِ

و با كسى كه رهنمودهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به كار نمى بندد و به جانب ديگرى تمايل دارد مخالفت كن

وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِيَ لِنَفْسِهِ

و او را با آنچه براى خود پسنديده رها كن.

وَ ضَعْ فَخْرَكَ وَ احْطُطْ كِبْرَكَ

فخر فروشى را واگذار، و از مركب تكبّر فرود آى.

وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ فَإِنَّ عَلَيْهِ مَمَرَّكَ

به ياد قبر باش كه گذرگاه تو به سوى عالم آخرت است،

وَ كَمَا تَدِينُ تُدَانُ

كه همانگونه به ديگران پاداش دادى به تو پاداش مى دهند،

وَ كَمَا تَزْرَعُ تَحْصُدُ

و آن گونه كه كاشتى، درو مى كنى،

وَ مَا قَدَّمْتَ الْيَوْمَ تَقْدَمُ عَلَيْهِ غَداً

آنچه امروز، پيش مى فرستى، فردا بر آن وارد مى شوى،

فَامْهَدْ لِقَدَمِكَ وَ قَدِّمْ لِيَوْمِكَ

پس براى خود در سراى آخرت جايى آماده كن، و چيزى پيش فرست.

فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ أَيُّهَا الْمُسْتَمِعُ

اى شنونده هشدار، هشدار،

وَ الْجِدَّ الْجِدَّ أَيُّهَا الْغَافِلُ

اى غفلت زده بكوش، بكوش

وَ لا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ

«هيچ كس جز خداى آگاه تو را با خبر نمى سازد»

إِنَّ مِنْ عَزَائِمِ اللَّهِ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ

از واجبات قطعى خدا در قرآن حكيم

الَّتِي عَلَيْهَا يُثِيبُ وَ يُعَاقِبُ وَ لَهَا يَرْضَى وَ يَسْخَطُ

كه بر آن پاداش و كيفر مى دهد، و به خاطر آن خشنود شده يا خشم مى گيرد،

أَنَّهُ لَا يَنْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا لَاقِياً رَبَّهُ بِخَصْلَةٍ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ لَمْ يَتُبْ مِنْهَا

اين است كه اگر انسان يكى از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات كند، هر چند خود را به زحمت اندازد، يا عملش را خالص گرداند فايده اى نخواهد داشت.

أَنْ يُشْرِكَ بِاللَّهِ فِيمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ مِنْ عِبَادَتِهِ

و آن صفات ناپسند اينكه: شريكى براى خداوند در عبادات واجب برگزيند،

أَوْ يَشْفِيَ غَيْظَهُ بِهَلَاكِ نَفْسٍ

يا خشم خويش را با كشتن بى گناهى فرونشاند،

أَوْ يَعُرَّ بِأَمْرٍ فَعَلَهُ غَيْرُهُ

يا بر بى گناهى به خاطر كارى كه ديگرى انجام داده عيب جويى كند،

أَوْ يَسْتَنْجِحَ حَاجَةً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَةٍ فِي دِينِهِ

يا به خاطر حاجتى كه به مردم دارد بدعتى در دين خدا بگذارد،

أَوْ يَلْقَى النَّاسَ بِوَجْهَيْنِ

يا با مردم به دو چهره ملاقات كند،

أَوْ يَمْشِيَ فِيهِمْ بِلِسَانَيْنِ

و يا در ميان آنان با دو زبان سخن بگويد.

اعْقِلْ ذَلِكَ فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِيلٌ عَلَى شِبْهِهِ

در آنچه گفتم نيك بينديش كه هر مثال را همانند فراوان است.

إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا

همانا تمام حيوانات در تلاش پر كردن شكمند،

وَ إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَيْرِهَا

و درندگان در پى تجاوز كردن به ديگران،

وَ إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ الْفَسَادُ فِيهَا

و زنان بى ايمان تمام همّتشان آرايش زندگى و فساد انگيزى در آن است،

إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ مُسْتَكِينُونَ

امّا مؤمنان فروتنند،

إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ مُشْفِقُونَ

همانا مؤمنان مهربانند،

إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ خَائِفُونَ

همانا مؤمنان از آينده ترسانند.