فضائل اهل بيت ع

وَ لْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ

و از فرزندان آخرت باشد

فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَ إِلَيْهَا يَنْقَلِبُ

كه از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت.

وَ أَرَزَ الْمُؤْمِنُونَ

مؤمنان كنارگيرى كرده

وَ نَطَقَ الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ

و گمراهان و دروغگويان به سخن آمدند.

وَ هُمْ كُنُوزُ الرَّحْمَنِ

آنان گنجينه هاى علوم خداوند رحمانند،

خطبه 154: فضائل اهل بيت ع

وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِيبِ بِهِ يُبْصِرُ أَمَدَهُ

عاقل با چشم دل سر انجام كار را مى نگرد،

وَ يَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ

و پستى و بلندى آن را تشخيص مى دهد،

قَدْ خَاضُوا بِحَارَ الْفِتَنِ

گروهى در درياى فتنه ها فرو رفته،

وَ أَخَذُوا بِالْبِدَعِ دُونَ السُّنَنِ

بدعت را پذيرفته، و سنّت هاى پسنديده را ترك كردند،

و من خطبة له (عليه السلام) يذكر فيها فضائل أهل البيت

خطبه اي در ذکر فضائل اهل بيت ع، (برخى از شارحان گفتند اين سخنرانى در شهر مدينه ايراد شد)

دَاعٍ دَعَا وَ رَاعٍ رَعَى

دعوت كننده حق، (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) دعوت خويش را به پايان رسانيد، و رهبر امّت به سرپرستى قيام كرد،

فَاسْتَجِيبُوا لِلدَّاعِي وَ اتَّبِعُوا الرَّاعِيَ

پس دعوت كننده حق را پاسخ دهيد و از رهبرتان اطاعت كنيد.

نَحْنُ الشِّعَارُ وَ الْأَصْحَابُ وَ الْخَزَنَةُ وَ الْأَبْوَابُ

مردم ما اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چونان پيراهن تن او، و ياران راستين او، و خزانه داران علوم و معارف وحى، و درهاى ورود به آن معارف، مى باشيم،

وَ لَا تُؤْتَى الْبُيُوتُ إِلَّا مِنْ أَبْوَابِهَا فَمَنْ أَتَاهَا مِنْ غَيْرِ أَبْوَابِهَا سُمِّيَ سَارِقاً

كه جز از در، هيچ كس به خانه ها وارد نخواهد شد، و هر كس از غير در وارد شود، دزد ناميده مى شود.

منها: فِيهِمْ كَرَائِمُ الْقُرْآنِ

مردم در باره اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيات كريمه قرآن نازل شد،

إِنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إِنْ صَمَتُوا لَمْ يُسْبَقُوا

اگر سخن گويند، راست گويند، و اگر سكوت كنند بر آنان پيشى نجويند.

فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ عَقْلَهُ

پس بايد امام و راهنماى مردم به مردم راست بگويد، و راه خرد پيمايد

فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ

پس آن كه با چشم دل بنگرد، و با ديده درون كار كند،

يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَ عَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ

آغاز كارش آن است كه بينديشد: آيا عمل او به سود او است يا زيان او

فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ

اگر به سود است ادامه دهد، و اگر زيانبار است توقف كند،

فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ

زيرا عمل كننده بدون آگاهى چون رونده اى است كه بيراهه مى رود،

فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ

پس هر چه شتاب كند از هدفش دورتر مى ماند،

وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ

و عمل كننده از روى آگاهى، چون رونده اى بر راه راست است،

فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ

پس بيننده بايد به درستى بنگرد آيا رونده راه مستقيم است يا واپس گرا

وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ

و بدان كه هر ظاهرى باطنى متناسب با خود دارد،

فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ

آنچه ظاهرش پاكيزه، باطن آن نيز پاك و پاكيزه است،

وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ

و آنچه ظاهرش پليد، باطن آن نيز پليد است،

وَ قَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ (صلى الله عليه وآله) إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْعَبْدَ وَ يُبْغِضُ عَمَلَهُ وَ يُحِبُّ الْعَمَلَ وَ يُبْغِضُ بَدَنَهُ

و پيامبر راستگو صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: همانا خداوند بنده اى را دوست دارد امّا كردار او را دشمن، و كردار بنده اى را دوست مى دارد امّا شخص او را ناخوش.

وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ عَمَلٍ نَبَاتاً

آگاه باش هر عملى رويشى دارد،

وَ كُلُّ نَبَاتٍ لَا غِنَى بِهِ عَنِ الْمَاءِ

و هر روينده اى از آب بى نياز نيست،

وَ الْمِيَاهُ مُخْتَلِفَةٌ فَمَا طَابَ سَقْيُهُ طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ وَ مَا خَبُثَ سَقْيُهُ خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ

و آب ها نيز گوناگون مى باشند. پس هر درختى كه آبيارى اش به اندازه و نيكو باشد شاخ و برگش نيكو و ميوه اش شيرين است. و آنچه آبيارى اش پاكيزه نباشد درختش عيب دار و ميوه اش تلخ است.