پس از جنگ جمل

حال أهل القبور في القيامة

احوالات مردم در قيامت

منه: قَدْ شَخَصُوا مِنْ مُسْتَقَرِّ الْأَجْدَاثِ

گويا مى نگرم، همه از قبرها خارج شده

وَ صَارُوا إِلَى مَصَايِرِ الْغَايَاتِ

به سوى منزلگاه هاى آخرين در حركتند،

وَ ضِغْنٌ غَلَا فِي صَدْرِهَا كَمِرْجَلِ الْقَيْنِ

و كينه ها در سينه اش چون كوره آهنگرى شعله ور گرديد،

وَ لَهَا بَعْدُ حُرْمَتُهَا الْأُولَى

به هر حال احترام نخست او برقرار است

خطبه 156: پس از جنگ جمل

وَ إِنْ كَانَ ذَا مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ مَذَاقَةٍ مَرِيرَةٍ

هر چند سخت و دشوار و پر از تلخى ها باشد.

وَ أَمَّا فُلَانَةُ فَأَدْرَكَهَا رَأْيُ النِّسَاءِ

اما عائشه، پس افكار و خيالات زنانه بر او چيره شد،

و من كلام له (عليه السلام) خاطب به أهل البصرة على جهة اقتصاص الملاحم

از خطبه هاي اميرالمومنين، (براى مردم بصره پس از پيروزى در جنگ جمل در سال 36 هجرى ايراد فرمود)

فَمَنِ اسْتَطَاعَ عِنْدَ ذَلِكَ أَنْ يَعْتَقِلَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْيَفْعَلْ

مردم بصره در پيدايش فتنه ها هر كس كه مى تواند خود را به اطاعت پروردگار عزيز و برتر، مشغول دارد چنان كند،

فَإِنْ أَطَعْتُمُونِي فَإِنِّي حَامِلُكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَى سَبِيلِ الْجَنَّةِ

اگر از من پيروى كنيد، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد،

وَ لَوْ دُعِيَتْ لِتَنَالَ مِنْ غَيْرِي مَا أَتَتْ إِلَيَّ لَمْ تَفْعَلْ

اگر از او مى خواستند آنچه را كه بر ضد من انجام داد نسبت به ديگرى روا دارد سرباز مى زد،

وَ الْحِسَابُ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى

و حسابرسى اعمال او با خداى بزرگ است.

وصف الإيمان

توصيف ايمان

منه: سَبِيلٌ أَبْلَجُ الْمِنْهَاجِ أَنْوَرُ السِّرَاجِ

ايمان روشن ترين راه ها و نورانى ترين چراغ هاست،

فَبِالْإِيمَانِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحَاتِ

با ايمان مى توان به اعمال صالح راه برد،

وَ بِالصَّالِحَاتِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الْإِيمَانِ

و با اعمال نيكو به ايمان مى توان دسترسى پيدا كرد،

وَ بِالْإِيمَانِ يُعْمَرُ الْعِلْمُ

با ايمان، علم و دانش آبادان است،

وَ بِالْعِلْمِ يُرْهَبُ الْمَوْتُ

و با آگاهى لازم، انسان را از مرگ مى هراسد،

وَ بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْيَا

و با مرگ دنيا پايان مى پذيرد،

وَ بِالدُّنْيَا تُحْرَزُ الْآخِرَةُ

و با دنيا، توشه آخرت فراهم مى شود،

وَ بِالْقِيَامَةِ تُزْلَفُ الْجَنَّةُ

و با قيامت بهشت نزديك مى شود،

وَ تُبَرَّزُ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ

و جهنّم براى بدكاران آشكار مى گردد،

وَ إِنَّ الْخَلْقَ لَا مَقْصَرَ لَهُمْ عَنِ الْقِيَامَةِ

و مردم جز قيامت قرار گاهى ندارند،

مُرْقِلِينَ فِي مِضْمَارِهَا إِلَى الْغَايَةِ الْقُصْوَى

و شتابان به سوى ميدان مسابقه مى روند تا به منزلگاه آخرين رسند.

لِكُلِّ دَارٍ أَهْلُهَا لَا يَسْتَبْدِلُونَ بِهَا وَ لَا يُنْقَلُونَ عَنْهَا

هر خانه اى در بهشت به شخصى تعلق دارد، كه نه ديگرى را مى پذيرند و نه از آنجا به جاى ديگر انتقال مى يابند.

وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَخُلُقَانِ مِنْ خُلُقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ

همانا «امر به معروف» و «نهى از منكر» دو صفت از اوصاف پروردگارند

وَ إِنَّهُمَا لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ

كه نه اجل را نزديك مى كند

وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ

و نه روزى را كاهش مى دهد.

وَ عَلَيْكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ

بر شما باد عمل كردن به قرآن،

فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ وَ النُّورُ الْمُبِينُ

كه ريسمان محكم الهى، و نور آشكار

وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ

و درمانى سودمند است،

وَ الرِّيُّ النَّاقِعُ

كه تشنگى را فرونشاند،

وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّكِ

نگهدارنده كسى است كه به آن تمسّك جويد

وَ النَّجَاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ

و نجات دهنده آن كس است كه به آن چنگ آويزد،

لَا يَعْوَجُّ فَيُقَامَ

كجى ندارد تا راست شود،

وَ لَا يَزِيغُ فَيُسْتَعْتَبَ

و گرايش به باطل ندارد تا از آن باز گردانده شود،

وَ لَا تُخْلِقُهُ كَثْرَةُ الرَّدِّ

و تكرار و شنيدن پياپى آيات، كهنه اش نمى سازد،

وَ وُلُوجُ السَّمْعِ

و گوش از شنيدن آن خسته نمى شود.

مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ

كسى كه با قرآن سخن بگويد راست گفته و هر كس بدان عمل كند پيشتاز است:

و قام إليه رجل فقال يا أمير المؤمنين، أخبرنا عن الفتنة،

(در اينجا مردى بلند شد و گفت: اى امير المؤمنين ما را از فتنه آگاه كن،

و هل سألت رسول اللّه (صلى الله عليه وآله) عنها فقال (عليه السلام) :

آيا نسبت به فتنه، از پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤالى نفرموده اى پاسخ داد)

وَ لَكِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَى وَ الشُّكْرِ

بلكه جاى مژده شنيدن و شكر گزارى است.

وَ يَمُنُّونَ بِدِينِهِمْ عَلَى رَبِّهِمْ

و در ديندارى بر خدا منّت مى گذارند،

وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ

با اين حال انتظار رحمت او را دارند،

إِنَّهُ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ قَوْلَهُ الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ

آنگاه كه خداوند آيه 1 و 2 سوره عنكبوت را نازل كرد كه: (آيا مردم خيال مى كنند چون كه گفتند ايمان آورديم، بدون آزمايش رها مى شوند)

عَلِمْتُ أَنَّ الْفِتْنَةَ لَا تَنْزِلُ بِنَا وَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) بَيْنَ أَظْهُرِنَا

دانستم كه تا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ميان ماست آزمايش نمى گرديم.

فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الْفِتْنَةُ الَّتِي أَخْبَرَكَ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا

پرسيدم اى رسول خدا اين فتنه و آزمايش كدام است كه خدا شما را بدان آگاهى داده است

فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ أُمَّتِي سَيُفْتَنُونَ بَعْدِي

فرمود: «اى على پس از من امّت اسلامى به فتنه و آزمون دچار مى گردند»

فَقُلْتُ يَا رَسُولُ اللَّهِ أَ وَ لَيْسَ قَدْ قُلْتَ لِي يَوْمَ أُحُدٍ حَيْثُ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ حِيزَتْ عَنِّي الشَّهَادَةُ

گفتم اى رسول خدا مگر جز اين است كه در روز «احد» كه گروهى از مسلمانان به شهادت رسيدند و شهادت نصيب من نشد

فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَيَّ فَقُلْتَ لِي أَبْشِرْ فَإِنَّ الشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِكَ

و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودى: اى على مژده باد تو را كه شهادت در پى تو خواهد آمد.

فَقَالَ لِي إِنَّ ذَلِكَ لَكَذَلِكَ فَكَيْفَ صَبْرُكَ إِذاً

پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من فرمود: «همانا اين بشارت تحقّق مى پذيرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است»

فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَيْسَ هَذَا مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ

گفتم اى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چنين موردى جاى صبر و شكيبايى نيست

وَ قَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ

و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «اى على همانا اين مردم به زودى با اموالشان دچار فتنه و آزمايش مى شوند،

وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ

و از قدرت و خشم خدا، خود را ايمن مى پندارند،

وَ يَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْكَاذِبَةِ وَ الْأَهْوَاءِ السَّاهِيَةِ

حرام خدا را با شبهات دروغين، و هوسهاى غفلت زا، حلال مى كنند،

فَيَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِيذِ

«شراب» را به بهانه اينكه «آب انگور» است

وَ السُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ

و رشوه را كه «هديه» است

وَ الرِّبَا بِالْبَيْعِ

و ربا را كه «نوعى معامله» است حلال مى شمارند».

قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَبِأَيِّ الْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذَلِكَ

گفتم اى رسول خدا: در آن زمان مردم را در چه پايه اى بدانم

أَ بِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ

آيا در پايه ارتداد يا فتنه و آزمايش

فَقَالَ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ

پاسخ فرمود: «در پايه اى از فتنه و آزمايش»