در مورد قرآن و رسول الله ص

خطبه 158: در مورد قرآن و رسول الله ص

و من خطبة له (عليه السلام) ينبه فيها على فضل الرسول الأعظم، و فضل القرآن، ثم حال دولة بني أمية

از خطبه‏هاى آن حضرت است درباره پيامبر و قرآن، و دولت بنى اميّه‏، (برخى از شارحان گفتند كه اين خطبه در شهر كوفه ايراد شد)

النبي و القرآن

در مورد پيامبر ص و قرآن

أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ

خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند،

وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ

و امّت ها در خواب غفلت بودند،

وَ انْتِقَاضٍ مِنَ الْمُبْرَمِ

و رشته هاى دوستى و انسانيّت از هم گسسته بود.

وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ

امّا من شما را از معارف آن خبر مى دهم،

فَجَاءَهُمْ بِتَصْدِيقِ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ

پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به ميان خلق آمد در حالى كه كتاب هاى پيامبران پيشين را تصديق كرد،

وَ النُّورِ الْمُقْتَدَى بِهِ

و با «نورى» هدايتگر انسانها شد كه همه بايد از آن اطاعت نمايند،

ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ

و آن، نور قرآن كريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد، كه هرگز سخن نمى گويد،

أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي

بدانيد كه در قرآن علم آينده،

وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ

و حديث روزگاران گذشته است، شفا دهنده دردهاى شما،

وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ

و سامان دهنده امور فردى و اجتماعى شما است.

دولة بني أمية

حکومت بنى اميّه

و منها: فَعِنْدَ ذَلِكَ لَا يَبْقَى بَيْتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إِلَّا وَ أَدْخَلَهُ الظَّلَمَةُ تَرْحَةً

پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه اى در شهر يا خيمه اى در بيابان باقى نمى ماند جز آن كه ستمگران بنى اميّه، اندوه و غم را بدانجا مى كشانند،

وَ أَوْلَجُوا فِيهِ نِقْمَةً

و بلا و كينه توزى را در همه جا مطرح مى كنند.

فَيَوْمَئِذٍ لَا يَبْقَى لَهُمْ فِي السَّمَاءِ عَاذِرٌ

پس در آن روز براى مردم نه عذر خواهى در آسمان

وَ لَا فِي الْأَرْضِ نَاصِرٌ

و نه ياورى در زمين باقى خواهد ماند،

أَصْفَيْتُمْ بِالْأَمْرِ غَيْرَ أَهْلِهِ

زيرا نا اهلان را به زمامدارى برگزيده ايد،

وَ أَوْرَدْتُمُوهُ غَيْرَ مَوْرِدِهِ

و زمامدارى را به جايگاه دروغينى قرار داده ايد.

وَ سَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِمَّنْ ظَلَمَ

امّا به زودى خداوند از ستمگران بنى اميّه انتقام مى گيرد،

مَأْكَلًا بِمَأْكَلٍ وَ مَشْرَباً بِمَشْرَبٍ

خوردنى را به خوردنى، و نوشيدنى را به نوشيدنى،

مِنْ مَطَاعِمِ الْعَلْقَمِ وَ مَشَارِبِ الصَّبِرِ وَ الْمَقِرِ

خوردنى تلخ تر از گياه «علقم»، و نوشيدنى تلخ و جانگدازتر از شيره درخت «صبر»

وَ لِبَاسِ شِعَارِ الْخَوْفِ وَ دِثَارِ السَّيْفِ

خداوند از درون ترس و وحشت، و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد كرد

وَ إِنَّمَا هُمْ مَطَايَا الْخَطِيئَاتِ وَ زَوَامِلُ الْآثَامِ

كه آنان مركب هاى عصيان و نافرمانى و شتران بار كش گناهانند.

فَأُقْسِمُ ثُمَّ أُقْسِمُ لَتَنْخَمَنَّهَا أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدِي كَمَا تُلْفَظُ النُّخَامَةُ

من پياپى سوگند مى خورم كه پس از من بنى اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون مى اندازند،

ثُمَّ لَا تَذُوقُهَا وَ لَا تَطْعَمُ بِطَعْمِهَا أَبَداً مَا كَرَّ الْجَدِيدَانِ

و پس از آن ديگر، تا شب و روز از پى هم در گردش است مزه حكومت را براى بار ديگر نخواهند چشيد.