توصيه به تقوا

فضل العمل‏

فضيلت عمل کردن

خطبه 230: توصيه به تقوا

و من خطبة له (عليه السلام) في مقاصد أخرى

از خطبه‏هاى آن حضرت است درباره تقوا و كوشش در عمل‏

فضل الجد

سفارش به نيكوكارى

و منها في صفة الزهاد

دنيا و زاهدان

فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِيرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ بِهَا يَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ يَنْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ

همانا ترس از خدا كليد هر در بسته، و ذخيره رستاخيز، و عامل آزادگى از هر گونه بردگى، و نجات از هر گونه هلاكت است. در پرتو پرهيزكارى، تلاشگران پيروز، پرواكنندگان از گناه رستگار، و به هر آرزويى مى توان رسيد.

فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِيَةٌ

مردم عمل كنيد كه عمل نيكو به سوى خدا بالا مى رود، و توبه سودمند است، و دعا به اجابت مى رسد، و آرامش برقرار، و قلم هاى فرشتگان در جريان است.

وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِساً فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِكُمْ وَ مُكَدِّرُ شَهَوَاتِكُمْ وَ مُبَاعِدُ طِيَّاتِكُمْ زَائِرٌ غَيْرُ مَحْبُوبٍ وَ قِرْنٌ غَيْرُ مَغْلُوبٍ وَ وَاتِرٌ غَيْرُ مَطْلُوبٍ

به سوى اعمال نيكو بشتابيد پيش از آن كه عمرتان پايان پذيرد، يا بيمارى مانع شود، و يا تير مرگ شما را هدف قرار دهد. مرگ نابود كننده لذّت ها، تيره كننده خواهش هاى نفسانى، و دور كننده اهداف شماست، مرگ ديدار كننده اى دوست نداشتنى، هماوردى شكست ناپذير و كينه توزى است كه بازخواست نمى شود،

قَدْ أَعْلَقَتْكُمْ حَبَائِلُهُ وَ تَكَنَّفَتْكُمْ غَوَائِلُهُ وَ أَقْصَدَتْكُمْ مَعَابِلُهُ وَ عَظُمَتْ فِيكُمْ سَطْوَتُهُ وَ تَتَابَعَتْ عَلَيْكُمْ عَدْوَتُهُ وَ قَلَّتْ عَنْكُمْ نَبْوَتُهُ

دام هاى خود را هم اكنون بر دست و پاى شما آويخته، و سختى هايش شما را فرا گرفته، و تيرهاى خود را به سوى شما پرتاب كرده است. قهرش بزرگ، و دشمنى او پياپى و تيرش خطا نمى كند.

فَيُوشِكُ أَنْ تَغْشَاكُمْ دَوَاجِي ظُلَلِهِ وَ احْتِدَامُ عِلَلِهِ وَ حَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ وَ غَوَاشِي سَكَرَاتِهِ وَ أَلِيمُ إِرْهَاقِهِ وَ دُجُوُّ أَطْبَاقِهِ وَ جُشُوبَةُ مَذَاقِهِ

چه زود است كه سايه هاى مرگ، و شدّت دردهاى آن، و تيرگى هاى لحظه جان كندن، و بيهوشى سكرات مرگ، و ناراحتى و خارج شدن روح از بدن، و تاريكى چشم پوشيدن از دنيا، و تلخى خاطره ها، شما را فرا گيرد.

فَكَأَنْ قَدْ أَتَاكُمْ بَغْتَةً فَأَسْكَتَ نَجِيَّكُمْ وَ فَرَّقَ نَدِيَّكُمْ وَ عَفَّى آثَارَكُمْ وَ عَطَّلَ دِيَارَكُمْ وَ بَعَثَ وُرَّاثَكُمْ يَقْتَسِمُونَ تُرَاثَكُمْ بَيْنَ حَمِيمٍ خَاصٍّ لَمْ يَنْفَعْ وَ قَرِيبٍ مَحْزُونٍ لَمْ يَمْنَعْ وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ يَجْزَعْ

پس ممكن است ناگهان مرگ بر شما هجوم آورد، و گفتگوهايتان را خاموش، و جمعيّت شما را پراكنده، و نشانه هاى شما را نابود، و خانه هاى شما را خالى، و ميراث خواران شما را بر انگيزد تا ارث شما را تقسيم كنند، آنان يا دوستان نزديكند كه به هنگام مرگ نفعى نمى رسانند، يا نزديكان غم زده اى كه نمى توانند جلوى مرگ را بگيرند، يا سرزنش كنندگانى كه گريه و زارى نمى كنند.

فَعَلَيْكُمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِي مَنْزِلِ الزَّادِ

بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگى و آماده شدن، و جمع آورى زاد و توشه آخرت و در دوران زندگى دنيا.

وَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا كَمَا غَرَّتْ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِيَةِ الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا

دنيا شما را مغرور نسازد، چنانكه گذشتگان شما و امّت هاى پيشين را در قرون سپرى شده مغرور ساخت. آنان كه دنيا را دوشيدند، به غفلت زدگى در دنيا گرفتار آمدند، فرصت ها را از دست دادند، و تازه هاى آن را فرسوده ساختند،

وَ أَصْبَحَتْ مَسَاكِنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِيرَاثاً لَا يَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ وَ لَا يَحْفِلُونَ مَنْ بَكَاهُمْ وَ لَا يُجِيبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ

سرانجام خانه هايشان گورستان، و سرمايه هايشان ارث اين و آن گرديد، آنان كه نزديكشان را نمى شناسند، و به گريه كنندگان خود توجّهى ندارند، و نه دعوتى را پاسخ مى گويند.

فَاحْذَرُوا الدُّنْيَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِيَةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لَا يَدُومُ رَخَاؤُهَا وَ لَا يَنْقَضِي عَنَاؤُهَا وَ لَا يَرْكُدُ بَلَاؤُهَا

مردم از دنياى حرام بپرهيزيد، كه حيله گر و فريبنده و نيرنگ باز است، بخشنده اى باز پس گيرنده، و پوشنده اى برهنه كننده است، آسايش دنيا بى دوام، و سختى هايش بى پايان، و بلاهايش دائمى است.

كَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْيَا وَ لَيْسُوا مِنْ أَهْلِهَا فَكَانُوا فِيهَا كَمَنْ لَيْسَ مِنْهَا عَمِلُوا فِيهَا بِمَا يُبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِيهَا مَا يَحْذَرُونَ

زاهدان گروهى از مردم دنيايند كه دنيا پرست نمى باشند، پس در دنيا زندگى مى كنند امّا آلودگى دنيا پرستان را ندارند، در دنيا با آگاهى و بصيرت عمل مى كنند، و در ترك زشتى ها از همه پيشى مى گيرند،

تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَهْلِ الْآخِرَةِ وَ يَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْيَا يُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْيَائِهِمْ

بدن هايشان به گونه اى در تلاش و حركت است كه گويا ميان مردم آخرتند، اهل دنيا را مى نگرند كه مرگ بدن ها را بزرگ مى شمارند، امّا آنها مرگ دل هاى زندگان را بزرگ تر مى دانند.