ضرورت جهاد با شاميان

خطبه 43 : ضرورت جهاد با شاميان

و من كلام له (عليه السلام) و قد أشار عليه أصحابه بالاستعداد لحرب أهل الشام بعد إرساله جرير بن عبد الله البجلي إلى معاوية و لم ينزل معاوية على بيعته

(وقتى نماينده خود جرير بن عبد اللّه را در سال 36 هجرى به طرف معاويه فرستاد و معاويه پاسخى روشن نمى داد ياران امام گفتند، وسائل جنگ را مهيّا كن، فرمود)

إِنَّ اسْتِعْدَادِي لِحَرْبِ أَهْلِ الشَّامِ وَ جَرِيرٌ عِنْدَهُمْ إِغْلَاقٌ لِلشَّامِ

مهيّا شدن من براى جنگ با شاميان، در حالى است كه «جرير» را به رسالت به طرف آنان فرستاده ام،

وَ صَرْفٌ لِأَهْلِهِ عَنْ خَيْرٍ إِنْ أَرَادُوهُ

و باز داشتن شاميان از راه خير است، اگر آن را انتخاب كنند.

وَ لَكِنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَرِيرٍ وَقْتاً لَا يُقِيمُ بَعْدَهُ إِلَّا مَخْدُوعاً أَوْ عَاصِياً

من مدّت اقامت «جرير» را در شام معيّن كردم، كه اگر تأخير كند يا فريبش دادند و يا از اطاعت من سرباز زده است.

وَ الرَّأْيُ عِنْدِي مَعَ الْأَنَاةِ فَأَرْوِدُوا

عقيده من اين است كه صبر نموده با آنها مدارا كنيد،

وَ لَا أَكْرَهُ لَكُمُ الْإِعْدَادَ

گر چه مانع آن نيستم كه خود را براى پيكار آماده سازيد.

وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هَذَا الْأَمْرِ وَ عَيْنَهُ

من بارها جنگ با معاويه را برّرسى كرده ام،

وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ

و پشت و روى آن را سنجيده،

فَلَمْ أَرَ لِي فِيهِ إِلَّا الْقِتَالَ أَوِ الْكُفْرَ بِمَا جَاءَ مُحَمَّدٌ (صلى الله عليه)

ديدم راهى جز پيكار، يا كافر شدن نسبت به آن چه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده باقى نمانده است،

إِنَّهُ قَدْ كَانَ عَلَى الْأُمَّةِ وَالٍ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً

زيرا در گذشته كسى بر مردم حكومت مى كرد كه اعمال او [عثمان ] حوادثى آفريد

وَ أَوْجَدَ النَّاسَ مَقَالًا

و باعث گفتگو و سر و صداهاى فراوان شد،

فَقَالُوا ثُمَّ نَقَمُوا فَغَيَّرُوا

مردم آنگاه اعتراض كردند و تغييرش دادند.