در مورد جنگ صفّين

خطبه 55: در مورد جنگ صفّين

و من كلام له (عليه السلام) و قد استبطأ أصحابه إذنه لهم في القتال بصفين

(در سال 37 هجرى در آستانه جنگ صفّين، برخى مدارا كردن امام را ديده و علّت را پرسيدند در پاسخ آنان فرمود)

أَمَّا قَوْلُكُمْ أَ كُلَّ ذَلِكَ كَرَاهِيَةَ الْمَوْتِ

اينكه مى گوييد، خويشتن دارى از ترس مرگ است،

فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِي دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَيَّ

بخدا سوگند باكى ندارم كه من به سوى مرگ روم يا مرگ به سوى من آيد،

وَ أَمَّا قَوْلُكُمْ شَكّاً فِي أَهْلِ الشَّامِ

و اگر تصوّر مى كنيد در جنگ با شاميان ترديد دارم،

فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً

بخدا سوگند هر روزى كه جنگ را به تأخير مى اندازم

إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي

براى آن است كه آرزو دارم عدّه اى از آنها به ما ملحق شوند و هدايت گردند.

وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِي

و در لابلاى تاريكى ها، نور مرا نگريسته به سوى من بشتابند،

وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا

كه اين براى من از كشتار آنان در راه گمراهى بهتر است،

وَ إِنْ كَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا

گر چه در اين صورت نيز به جرم گناهانشان گرفتار مى گردند.