درباره عمرو عاص‏

خطبه 84: درباره عمرو عاص‏

و من خطبة له (عليه السلام) في ذكر عمرو بن العاص

(پس از جنگ صفّين در سال 38 هجرى در شهر كوفه در شناساندن عمرو عاص و ردّ شايعات بيهوده او فرمود)

عَجَباً لِابْنِ النَّابِغَةِ

شگفتا از عمرو عاص پسر نابغه

لَقَدْ قَالَ بَاطِلًا

حرفى از روى باطل گفت

وَ نَطَقَ آثِماً

و گناه در ميان شاميان از انتشار داد،

يَزْعُمُ لِأَهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً وَ أَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ

ميان مردم شام گفت كه من اهل شوخى و خوشگذرانى بوده، و عمر بيهوده مى گذرانم

أَمَا وَ شَرُّ الْقَوْلِ الْكَذِبُ

مردم آگاه باشيد بدترين گفتار دروغ است.

إِنَّهُ لَيَقُولُ فَيَكْذِبُ

عمرو عاص سخن مى گويد، پس دروغ مى بندد،

وَ يَعِدُ فَيُخْلِفُ

وعده مى دهد و خلاف آن مرتكب مى شود،

وَ يُسْأَلُ فَيَبْخَلُ

در خواست مى كند و اصرار مى ورزد،

وَ يَسْأَلُ فَيُلْحِفُ

اما اگر چيزى از او بخواهند، بخل مى ورزد،

وَ يَخُونُ الْعَهْدَ

به پيمان خيانت مى كند،

وَ يَقْطَعُ الْإِلَّ

و پيوند خويشاوندى را قطع مى نمايد،

فَإِذَا كَانَ عِنْدَ الْحَرْبِ فَأَيُّ زَاجِرٍ وَ آمِرٍ هُوَ مَا لَمْ تَأْخُذِ السُّيُوفُ مَآخِذَهَا

پيش از آغاز نبرد در هياهو و امر و نهى بى مانند است تا آنجا كه دست ها به سوى قبضه شمشيرها نرود.

فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ أَكْبَرُ (أَكْبَرَ) مَكِيدَتِهِ أَنْ يَمْنَحَ الْقَرْمَ سَبَّتَهُ

اما در آغاز نبرد، و برهنه شدن شمشيرها، بزرگ ترين نيرنگ او اين است كه عورت خويش آشكار كرده، فرار نمايد.

أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْمَوْتِ

آگاه باشيد به خدا سوگند كه ياد مرگ مرا از شوخى و كارهاى بيهوده باز مى دارد،

وَ إِنَّهُ لَيَمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْيَانُ الْآخِرَةِ

ولى عمرو عاص را فراموشى آخرت از سخن حق باز داشته است،

إِنَّهُ لَمْ يُبَايِعْ مُعَاوِيَةَ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ أَتِيَّةً

با معاويه بيعت نكرد مگر بدان شرط كه به او پاداش دهد،

وَ يَرْضَخَ لَهُ عَلَى تَرْكِ الدِّينِ رَضِيخَةً

و در برابر ترك دين خويش، رشوه اى تسليم او كند.