دوران جاهليت و مبعث

خطبه 89: دوران جاهليت و مبعث

و من خطبة له (عليه السلام) في الرسول الأعظم (صلى الله عليه وآله) و بلاغ الإمام عنه

از خطبه‏هاى آن حضرت است در حال مردم پيش از بعثت و پس از آن‏ (اين خطبه طبق نقل برخى از شارحان در شهر كوفه ايراد شد)

أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ

خدا پيامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پيامبران پيشين مدّت ها گذشته،

وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ

و ملّت ها در خواب عميقى فرو خفته بودند.

وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ

فتنه و فساد جهان را فرا گرفته

وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ

و اعمال زشت رواج يافته بود.

وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ

آتش جنگ همه جا زبانه مى كشيد

وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ

و دنيا، بى نور

ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ

و پر از مكر و فريب گشته بود.

عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا

برگ هاى درخت زندگى به زردى گراييده

وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا

و از ميوه آن خبرى نبود،

وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا

آب حيات فروخشكيده

قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى

و نشانه هاى هدايت كهنه و ويران شده بود.

وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى

پرچم هاى هلاكت و گمراهى آشكار

فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا

و دنيا با قيافه زشتى به مردم مى نگريست،

عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا

و با چهره اى عبوس و غم آلود با اهل دنيا روبرو مى گشت.

ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ

ميوه درخت دنيا در جاهليّت فتنه،

وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ

و خوراكش مردار بود،

وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ

در درونش وحشت و اضطراب،

وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ.

و بر بيرون شمشيرهاى ستم حكومت داشت.

فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ

اى بندگان خدا عبرت گيريد،

وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ

و همواره به ياد زندگانى پدران و برادران خود در جاهليّت باشيد، كه از اين جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده،

وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ

برابر آن محاسبه مى گردند.

وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ

به جان خودم سوگند پيمانى براى زندگى و مرگ و نجات از مجازات الهى بين شما و آنها بسته نشده است،

وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ

و هنوز روزگار زيادى نگذشته،

وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمَ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ.

و از آن روزگارانى كه در پشت پدران خود بوديد زياد دور نيست.

وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَكُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا مُسْمِعُكُمُوهُ

به خدا سوگند، پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چيزى به آنها گوشزد نكرد جز آن كه من همان را به شما مى گويم،

وَ مَا أَسْمَاعُكُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِكُمْ بِالْأَمْسِ

شنوايى امروز شما از شنوايى آنها كمتر نيست،

وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ

همان چشم ها و قلب هايى كه به پدرانتان دادند به شما نيز بخشيدند.

وَ وَ اللَّهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ

به خدا سوگند، شما پس از آنها مطلبى را نديده ايد كه آنها نمى شناختند،

وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ

و شما به چيزى اختصاص داده نشديد كه آنها محروم باشند،

وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِكُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا

راستى حوادثى به شما روى آورده مانند شترى كه مهار كردنش مشكل است،

رِخْواً بِطَانُهَا

و ميان بندش سست و سوارى بر آن دشوار است.

فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ

مبادا آنچه كه مردم دنيا را فريفت شما را بفريبد

فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْدُودٍ

كه دنيا [دامى است مانند] سايه اى گسترده و كوتاه، [كه ] تا سر انجامى روشن و معيّن [يعنى مرگ آدميان را رها نمى كند.]