خبر از ستمگرى و فساد بنى اميّه
خطبه 98: خبر از ستمگرى و فساد بنى اميّه
و من كلام له (عليه السلام) يشير فيه إلى ظلم بني أمية
از سخنان آن حضرت است در ستم بنى اميّه، (پس از جنگ نهروان در سال 38 هجرى در افشاى جنايات بنى اميّه و معاويه ايراد كرد)
وَ اللَّهِ لَا يَزَالُونَ حَتَّى لَا يَدَعُوا لِلَّهِ مُحَرَّماً إِلَّا اسْتَحَلُّوهُ
سوگند به خدا، بنى اميّه چنان به ستمگرى و حكومت ادامه دهند كه حرامى باقى نماند جز آن كه حلال شمارند،
وَ لَا عَقْداً إِلَّا حَلُّوهُ
و پيمانى نمى ماند جز آن كه همه را بشكنند،
وَ حَتَّى لَا يَبْقَى بَيْتُ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ
و هيچ خيمه و خانه اى وجود ندارد
إِلَّا دَخَلَهُ ظُلْمُهُمْ وَ نَبَا بِهِ سُوءُ رَعْيِهِمْ
جز آن كه ستمكارى آنان در آنجا راه يابد، و ظلم و فسادشان مردم را از خانه ها كوچ دهد،
وَ حَتَّى يَقُومَ الْبَاكِيَانِ يَبْكِيَانِ
تا آن كه در حكومتشان دو دسته بگريند:
بَاكٍ يَبْكِي لِدِينِهِ
دسته اى براى دين خود كه آن را از دست داده اند،
وَ بَاكٍ يَبْكِي لِدُنْيَاهُ
و دسته اى براى دنياى خود كه به آن نرسيده اند.
وَ حَتَّى تَكُونَ نُصْرَةُ أَحَدِكُمْ مِنْ أَحَدِهِمْ كَنُصْرَةِ الْعَبْدِ مِنْ سَيِّدِهِ
و يارى خواستن يكى از ديگرى، چون يارى خواستن برده از ارباب خويش است
إِذَا شَهِدَ أَطَاعَهُ
كه در حضور ارباب اطاعت دارد
وَ إِذَا غَابَ اغْتَابَهُ
و در غيبت او بدگويى مى كند.
وَ حَتَّى يَكُونَ أَعْظَمَكُمْ فِيهَا عَنَاءً أَحْسَنُكُمْ بِاللَّهِ ظَنّاً
در حكومت بنى اميّه هر كس به خدا اميدوارتر باشد بيش از همه رنج و مصيبت بيند.
فَإِنْ أَتَاكُمُ اللَّهُ بِعَافِيَةٍ فَاقْبَلُوا
پس اگر خداوند عافيت و سلامتى بخشيد، قدر شناس باشيد
وَ إِنِ ابْتُلِيتُمْ فَاصْبِرُوا
و اگر به بلا و گرفتارى مبتلا گشتيد شكيبا باشيد
فَإِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ
كه سر انجام، پيروزى با پرهيزكاران است.