قرآن عثمان طه

93

جز اين نيست كه راه آنانى است كه از تو اذن مى‌خواهند حالى كه ايشانند توانگران خوشنودند كه با بازماندگان مانند و مهر نهاد خدا بر دلهاى آنان پس نمى‌دانند


94

بهانه آرند براى شما گاهى كه بازگرديد بسوى ايشان بگو بهانه مياريد كه باور نداريمتان همانا آگاه ساخت ما را خدا از اخبار شما و زود است ببيند خدا كردار شما را و پيمبرش سپس بازگردانيده شويد بسوى داناى نهان و آشكار پس آگهيتان دهد بدانچه بوديد مى‌كرديد


95

زود است سوگند خورند به خدا براى شما گاهى كه بازگرديد بسوى ايشان كه روى گردانيد از ايشان پس روى بگردانيد از ايشان كه ايشانند چرك و جايگاه ايشان است دوزخ پاداشى بدانچه بودند دست مى‌آوردند


96

سوگند ياد كنند براى شما تا خوشنود شويد از ايشان اگر شما خوشنود شويد از ايشان همانا خدا خوشنود نشود از گروه نافرمانان


97

اعراب (دشت‌نشينان) سخت‌ترند در كفرورزى و دورويى و سزاوارترند كه ندانند مرزهاى آنچه خدا فرستاده است بر پيمبرش و خدا است داناى حكيم


98

و از اعراب (دشت‌نشينان) است آنكه مى‌شمرد آنچه را انفاق كند زيانى و انتظار كشد به شما پيش آمدها را بر ايشان است پيش آمد بد و خدا است شنواى دانا


99

و از اعراب (دشت‌نشينان) است آنكه ايمان آرد به خدا و روز بازپسين و برگيرد آنچه را انفاق كند نزديكيهايى نزد خدا و آمرزشهايى از پيمبر همانا آنها است نزديك شدنى براى ايشان بزودى درآردشان خدا به رحمتى از خدا همانا خداست آمرزنده مهربان


100

و پيشينيان نخستين از مهاجرين (آوارگان) و انصار (پناه‌دهندگان) و آنان كه پيرويشان كردند به نكوكارى خوشنود است خدا از ايشان و خوشنودند از او و آماده كرده است براى ايشان باغهايى كه روان است زير آنها جويها جاودانند در آن هميشه اين است رستگارى بزرگ


101

و از آنان كه پيرامون شمايند از اعراب (دشت نشينان) دورويانند و از مردم مدينه ورزيدگان در دورويى نشناسيشان ما شناسيمشان زود است عذابشان كنيم دو بار سپس برگردانيده شوند بسوى عذابى بزرگ


102

و ديگران كه اقرار كردند به گناهان خويش بياميختند كردارى شايسته با ديگرى ناشايسته اميد است خدا بپذيرد توبه ايشان را همانا خداوند است آمرزنده مهربان


103

بگير از اموالشان صدقه تا پاك سازيشان و پاكيزه گردانيشان بدان و نماز گزار بر ايشان كه نماز تو آرامشى است براى ايشان و خدا است شنواى دانا


104

آيا ندانستند كه خدا است آنكه مى‌پذيرد توبه را از بندگان خويش و مى‌ستاند صدقات را و آنكه خدا است بسيار توبه‌پذيرنده مهربان


105

بگو عمل كنيد زود هست ببيند خدا كردار شما را و پيمبرش و مؤمنان و بزودى بازگردانيده شويد بسوى داناى نهان و هويدا تا آگهيتان دهد بدانچه بوديد مى‌كرديد


106

كه به اميد خدايند يا عذابشان كند و يا توبه‌شان پذيرد و خدا است داناى حكيم


107

و آنان كه برگرفتند مسجدى تا بيازارند و كفر ورزند و جدايى نهند ميان مؤمنان و كمينگاهى براى آنان كه با خدا و پيمبرش نبرد نمودند از پيش و همانا سوگند آورند كه نخواستيم ما جز نكوكارى و خدا گواهى دهد كه آنانند دروغگويان


108

بپاى نايست در آن هيچگاه همانا مسجدى كه بنياد شده است بر پرهيزكارى از نخستين روز سزاوارتر است كه بپاى ايستى در آن در آنند مردانى كه دوست دارند آنكه پاك شوند و خدا است دوستدار پاكيزگى‌جويان


109

آيا آنكه بنياد كرده است شالوده آن را بر ترسى از خدا و خوشنوديى بهتر است يا آنكه بنياد نهاده است سازمانش را بر كنار پرتگاهى سراشيب كه واژگونش ساخت در آتش دوزخ و خدا هدايت نكند گروه ستمگران را


110

بماند سازمانى كه ساختند هميشه ريبى در دلهاى ايشان مگر آنكه بگسلد از هم (پاره پاره شود) دلهاى ايشان و خدا است داناى حكيم


111

همانا خدا خريد از مؤمنان جانها و مالهاى ايشان را كه براى ايشان است بهشت جنگ كنند در راه خدا پس بكشند و كشته شوند وعده‌اى است بر او حق در تورات و انجيل و قرآن و كيست وفادارتر به عهد خود از خدا پس شاد باشيد به سوداگريى كه سودا نموديد و اين است آن رستگارى بزرگ


112

توبه‌كنندگان پرستشگران سپاسگزاران رهروان ركوع‌گزاران سجده كنندگان امر كنندگان به نيكى و بازدارندگان از بدى و نگهبانان مرزهاى خدا و بشارت ده به مؤمنان


113

نرسد پيمبر را و نه آنان را كه ايمان آوردند اينكه آمرزش خواهند براى مشركان و اگر چه باشند خويشاوندان پس از آنكه آشكار شد براى ايشان كه آنانند ياران دوزخ


114

و نبود آمرزش خواستن ابراهيم براى پدر خود جز از روى وعده‌اى كه بدو داد سپس گاهى كه آشكار شد براى او آنكه وى دشمنى است براى خدا بيزارى جست از او و همانا ابراهيم است بسيار زارى‌كننده‌اى شكيبا


115

و نيست خدا كه گمراه سازد قومى را پس از آنكه رهبريشان كرد تا بنمايدشان كه از چه چيز پرهيز كنند همانا خداوند است به همه چيز دانا


116

همانا خدا از آن وى است پادشاهى آسمانها و زمين زنده كند و بميراند و نيست شما را جز خدا دوست و نه ياورى


117

همانا پذيرفت خدا توبه پيمبر و مهاجران و انصار را كه پيرويش نمودند به هنگام سختى پس از آنكه نزديك بود بلغزد دلهاى گروهى از ايشان پس توبه كرد بر ايشان همانا او است بديشان نوازنده مهربان


118

و بر آن سه تن كه بازماندند تا آنكه تنگ شد بر ايشان زمين با فراخيش و تنگ آمد بر ايشان جانهاى ايشان و دانستند كه نيست پناهگاهى از خدا جز بسوى او پس توبه كرد بر ايشان تا توبه كنند همانا خدا است توبه‌پذيرنده مهربان


119

اى آنان كه ايمان آورديد بترسيد خدا را و باشيد با راستگويان


120

نرسد مردم مدينه و آنان را كه پيرامون آنند از اعراب (دشت نشينان) كه بازمانند از رسول خدا و نه برگزينند جان خويش را بر جانش اين بدان است كه نميرسدشان تشنگى و نه رنجى و نه گرسنگى در راه خدا و نه پاى نهند در جايى كه به خشم آرد كافران را و نه نبردى با دشمنى كنند جز آنكه نوشته شود براى ايشان بدان عملى صالح همانا خدا تباه نكند پاداش نكوكاران را


121

و نه هزينه كنند خرد يا كلان و نه برند دره جز آنكه نوشته شود براى ايشان تا پاداش دهدشان خدا بهترين آنچه را بودند مى‌كردند


122

نرسد مؤمنان را كه بكوچند همگى پس چرا نكوچد از هر گروهى از ايشان دسته‌اى تا دانش جويند در دين و تا بترسانند قوم خويش را گاهى كه بازگردند بسوى آنان شايد بترسند ايشان


123

اى آنان كه ايمان آورديد پيكار كنيد آنان را كه نزديكند به شما از كافران و بايد بيابند در شما درشتخويى و بدانيد كه خدا است با پرهيزكاران


124

و هر گاه فرود شود سوره‌اى گويند گروهى از ايشان كداميك را از شما بيفزودش ايمان اما آنان كه ايمان آوردند بيفزودشان ايمان و ايشانند شادى‌كنان


125

و اما آنان كه در دلهاشان بيمارى است پس بيفزودشان پليدى بر پليديشان و مردند حالى كه آنانند كافران


126

آيا نبينند كه آزموده مى‌شوند همه ساله يك بار يا دو بار پس نه توبه مى‌كنند و نه يادآور مى‌شوند


127

و هر گاه فرود شود سوره‌اى بنگرد برخيشان به برخى آيا مى‌بيند شما را كسى سپس برگردند برگرداند خدا دلهاى ايشان را بدانكه آنانند گروهى نادريابندگان


128

همانا بيامد شما را پيمبرى از خود شما گران است بر او رنج بردن شما حريص است بر شما به مؤمنان است نوازنده‌اى مهربان


129

پس اگر پشت كردند بگو بس است مرا خدا نيست خداوندى جز او بر او توكل كردم و او است پروردگار عرش بزرگ


سوره یونس

1

بنام خداوند بخشاينده مهربان‌؛ اين است آيتهاى كتاب حكيم (نامه استوار)


2

آيا شگفت آميز شد براى مردم كه وحى نموديم بسوى مردى از ايشان كه بترسان مردم را و بشارت ده بدانان كه ايمان آوردند كه ايشان را است قدم راستى نزد پروردگارشان گفتند كافران همانا اين است جادوگرى آشكار


3

همانا پروردگار شما خداوندى است كه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز پس استوار شد بر عرش تدبير كند كار را نيست شفاعت‌كننده مگر پس از رخصتش اين است خدا پروردگار شما پس پرستش كنيدش آيا يادآور نمى‌شويد


4

بسوى او است بازگشت شما همگى وعده خدا است به درست هر آينه آغاز كند آفرينش را و سپس برگرداندش تا پاداش دهد آنان را كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند به داد و آنان را كه كفر ورزيدند ايشان را است نوشابه‌اى از آب جوشان و عذابى دردناك بدانچه بودند كفر مى‌ورزيدند


5

او است آن كه گردانيد خورشيد را درخشندگى و ماه را پرتوى و گردانيدش منزلهايى تا بدانيد شمار سالها و حساب را نيافريده است خدا اين را جز به حق تفصيل دهد آيتها را براى گروهى كه مى‌دانند


6

همانا در گردش شبانه‌روز و آنچه آفريد خدا در آسمانها و زمين آيتهايى است براى گروهى كه پرهيز كنند


7

همانا آنان كه اميد ندارند ملاقات ما را و خوشنود شدند به زندگانى دنيا و دل بدان بستند و آنان كه از آيتهاى ما غفلت دارند


8

آنان را جايگاه آتش است بدانچه بودند دست مى‌آوردند


9

همانا آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند رهبريشان كند پروردگارشان به ايمانشان روان شود زيرا آنان جويهايى در باغستان نعمتها


10

گفتارشان در آن منزهى تو بار خدايا و درود ايشان است در آن سلام و آخرين گفتارشان آنكه سپاس خداى را پروردگار جهانيان


11

و اگر بشتابد خدا بسوى بدى براى مردم مانند شتافتن ايشان بسوى خوبى هر آينه گذرانده شود سرآمد ايشان پس مى‌گذاريم آنان را كه اميد ندارند ملاقات ما را در سركشى خود فرو روند


12

و هر گاه برسد انسان را سختى بخواند ما را بر پهلو يا نشسته يا ايستاده تا گاهى كه بازكرديم (برگشوديم) از او سختيش را درگذرد چنان كه گويى نخوانده است ما را بسوى سختى كه بدو رسيده بدينسان بياراست براى اسراف‌كنندگان آنچه بودند مى‌كردند


13

و هر آينه نابود كرديم قرنهايى كه پيش از شما بودند گاهى كه ستم كردند و بيامدشان پيمبرانشان به نشانيها و نبودند كه ايمان آرند بدينسان كيفر دهيم به گروه گنهكاران


14

سپس گردانيديم شما را جانشينانى در زمين از پس ايشان تا بنگريم چگونه عمل مى‌كنيد


15

و هر گاه خوانده شود بر ايشان آيتهاى ما آشكار گويند آنان كه اميد ندارند ملاقات ما را بياور قرآنى غير از اين يا تبديلش كن بگو نرسد مرا كه تبديلش كنم از نزد خود پيروى نكنم جز آنچه را وحى شود به سويم همانا مى‌ترسم اگر نافرمانى كنم پروردگارم را از عذاب روزى بزرگ


16

بگو اگر مى‌خواست خدا نمى‌سرودمش بر شما و نه مى‌آموختمش به شما هر آينه درنگ كردم ميان شما عمرى را پيش از آن آيا درنمى‌يابيد


17

پس كيست ستمگرتر از آنكه ببندد بر خدا دروغى را يا تكذيب كند آيتهاى او را همانا رستگار نشوند گنهكاران


18

و پرستند جز خدا آنچه را نه زيانشان رساند و نه سودى و گويند اينانند شفيعان ما نزد خدا بگو آيا آگهى دهيد خدا را بدانچه خود نمى‌داند در آسمانها و نه در زمين منزه و برتر است او از آنچه شرك مى‌ورزند


19

و نبودند مردم جز يك ملت پس اختلاف كردند و اگر نبودند سرنوشتى كه پيشى گرفته است از پروردگار تو همانا داورى مى‌شد ميان ايشان در آنچه بودند در آن اختلاف‌كنان


20

گويند چرا فرود نيايد بر او آيتى از پروردگارش بگو جز اين نيست كه ناپيدا از آن خدا است پس منتظر باشيد كه مائيم با شما از منتظران


21

و هر گاه چشانيم مردم را رحمتى پس از سختى كه بدانان رسيده ناگهان ايشان را است نيرنگى در آيتهاى ما بگو خدا شتابنده‌تر است در نيرنگ همانا فرستادگان ما مى‌نويسند آنچه را نيرنگ كنيد


22

او است آنكه مى‌برد شما را در دشت و دريا تا گاهى كه باشيد در كشتى و روان شود بديشان با بادى پاك (خوش) و شاد شوند بدان بيايدشان بادى تند و بيايدشان موج از هر سوى و پندارند كه فراگرفته شدند (فروماندند) بخوانند خداى را پاك‌كنندگان دين براى او كه اگر رهائيمان دادى از اين هر آينه باشيم از شكرگزاران


23

تا گاهى كه رهائيشان داد ناگهان سركشى كنند در زمين به ناحق اى مردم جز اين نيست كه ستم شما بر خويش كاميابى زندگانى دنيا است پس بسوى ما است بازگشت شما تا آگهيتان دهيم بدانچه بوديد مى‌كرديد


24

جز اين نيست كه مثل زندگانى دنيا مانند آبى است كه فرستاديمش از آسمان پس بياميخت بدان روئيدنى زمين از آنچه مى‌خورند مردم و چهارپايان تا گاهى كه برگرفت زمين زيور خويش را و بياراست خود را و پنداشتند اهلش كه ايشانند توانايان بر آن بيامدش امر ما شبى يا روزى پس تباهش ساختيم چنان كه گويى مسكون نبوده است ديروز بدينسان تفصيل دهيم آيتها را براى گروهى كه تفكر كنند


25

و خدا مى‌خواند بسوى خانه آرامش و هدايت كند هر كه را خواهد بسوى راهى راست


26

براى آنان كه نكويى كردند نكويى است و فزونى و ننشيند بر چهره‌هاى ايشان گرد پريشانى و نه خوارى آنان ياران بهشتند و در آنند جاودانان


27

و آنان كه بديها كردند كيفر هر بدى همانند آن است و دستخوششان سازد خوارى نيستشان از خدا نگهدارنده‌اى گوئيا پوشيده است رويهاى آنان با پاره‌هايى از شب تار آنانند ياران آتش ايشانند در آن جاودانان


28

و روزى كه گردشان آريم همگى پس گوئيم بدانان كه شرك ورزيدند بر جاى خود ايستيد شما و شريكان شما سپس جدايى افكنيم ميانشان و گويند شريكان ايشان نبوديد شما ما را پرستش‌كنندگان


29

و بس است خداوند گواهى ميان ما و ميان شما كه بوديم از پرستش شما بى‌خبران


30

اينجاست كه مى‌آزمايد همه كس آنچه را پيش فرستاده است و بازگردانيده شوند بسوى خدا سرپرست ايشان به حق و گم شد از ايشان آنچه بودند دروغ مى‌بستند


31

بگو كه روزى دهد شما را از آسمان و زمين يا كيست مالك گوش و ديدگان و كه برون آرد زنده را از مرده و مرده را از زنده و كه تدبير كند كار را بزودى گويند خدا بگو پس چرا پرهيز نمى‌كنيد


32

اين است خدا پروردگار شما به حق و چيست پس از حق جز گمراهى پس به كدام سوى گردانيده مى‌شويد


33

بدينسان استوار شد سرنوشت پروردگار تو بر آنان كه نافرمانى كردند كه ايشان ايمان نمى‌آورند


34

بگو آيا هست از شريكان شما آنكه آغاز كند آفرينش را و سپس بازش گرداند بگو خدا است كه آغاز كند آفرينش را و سپس باز همى‌گرداند پس كجا به دروغ رانده مى‌شويد


35

بگو آيا هست از شريكان شما آنكه هدايت كند بسوى حق بگو خدا هدايت كند بسوى حق آيا آنكه هدايت كند بسوى حق سزاوارتر است كه پيروى شود يا آنكه خود راه نبرد تا رهبريش كنند چه شود شما را چگونه حكم كنيد


36

و پيروى نكنند بيشتر ايشان جز گمان را و هر آينه گمان بى‌نياز نكند از حق به چيزى همانا خدا دانا است بدانچه مى‌كنند


37

و نيست اين قرآن كه دروغ آورده شود از غير از خدا و ليكن تصديق آنچه پيش روى او است و تفصيل كتاب نيست شكى در آن از پروردگار جهانيان


38

يا گويند دروغ بسته است آن را بگو پس بياريد يك سوره همانند آن و بخوانيد هر كه را توانيد جز خدا اگر هستيد راستگويان


39

بلكه دروغ پنداشتند آنچه را فرانگرفتند به دانش آن و هنوز نرسيده است بديشان تأويلش بدينگونه تكذيب كردند آنان كه پيش از ايشان بودند پس بنگر چگونه شد فرجام ستمكاران


40

و از ايشان است آنكه ايمان آورد بدان و از ايشان است آنكه ايمان نياورد بدان و پروردگار تو داناتر است به تبهكاران


41

و اگر تكذيبت نمودند بگو مرا است كردارم و شما را است كردار شما بيزاريد از آنچه من مى‌كنم و بيزارم از آنچه شما كنيد


42

و از ايشان است آنكه گوش فرا دارد به سويت آيا تو مى‌شنوانى گنگان را و اگرچه درنيابند


43

و از ايشان است آنكه بنگرد به سويت آيا تو رهبرى كنى كوران را و اگر چه نبينند


44

همانا خدا ستم نكند بر مردم به چيزى و ليكن مردم خويشتن را ستم مى‌كنند


45

و روزى كه گردشان آرد چنان كه گويى درنگ نكردند جز ساعتى از روز شناسا شوند با هم همانا زيان كردند آنان كه تكذيب نمودند ملاقات خدا را و نبودند هدايت‌شدگان


46

و اگر بنمايانيم تو را پاره‌اى از آنچه بديشان وعده دهيم يا دريابيمت (بميرانيمت) پس بسوى ما است بازگشت ايشان سپس خدا گواه است بر آنچه مى‌كنند


47

و هر ملتى را پيغامبرى است كه هر گاه بيايد پيغامبر آنان داورى شود ميان ايشان به داد و ستم نمى‌شوند


48

و گويند كى است (چه وقت) اين وعده اگر هستيد راستگويان


49

بگو دارا نيستم براى خويشتن زيان و نه سودى را جز آنچه خدا خواهد براى هر ملتى است سرآمدى كه هر گاه بيايد سرآمد ايشان نه دير كنند ساعتى و نه پيشى گيرند


50

بگو آيا ديده‌ايد كه اگر بيايد شما را عذاب او شبانه يا در روز چه چيز را مى‌شتابند از آن گنهكاران


51

آيا پس از آنكه فرود آمد ايمان آورديد بدان اكنون حالى كه بوديد بدان شتابندگان


52

پس گفته شد بدانان كه ستم كردند بچشيد عذاب جاودانى را آيا پاداش داده مى‌شويد جز بدانچه بوديد فراهم مى‌كرديد


53

پرسندت آيا حق است آن بگو آرى سوگند به پروردگارم و همانا آن است حق و نيستيد شما به عجزآرندگان


54

و اگر باشد آن را كه ستم كرده است هر آنچه در زمين است هر آينه بدهدش به جاى خويش و نهان كردند پشيمانى را گاهى كه ديدند عذاب را و داورى شد ميان ايشان به داد و ستم نشوند ايشان


55

همانا خدا را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همانا وعده خدا است حق و ليكن بيشترشان نمى‌دانند


56

او زنده كند و بميراند و به سويش بازگردانيده شويد


57

اى مردم همانا بيامد شما را اندرزى از پروردگار شما و درمانى براى آنچه در سينه‌هاست و هدايت و رحمتى براى مؤمنان


58

بگو به فضل خدا و به رحمتش پس بدين بايد شاد شوند آن بهتر است از آنچه گرد مى‌آرند


59

بگو آيا ديديد آنچه را فرستاد خدا براى شما از روزى پس قرار داديد از آن حرامى و حلالى بگو آيا خدا به شما اجازت داده است يا بر خدا دروغ بنديد


60

و چيست پندار آنان كه بندند بر خدا دروغ را روز قيامت همانا خدا داراى فضل است بر مردم و ليكن بيشتر ايشان سپاس نگزارند


61

و نباشى تو در كارى و نه برخوانى از آن قرآنى (خواندنى) را و نكنيد كارى را به جز آنكه باشيم بر شما گواه هنگامى كه فرو مى‌رويد در آن و پوشيده نماند از پروردگارت سنگينى ذره‌اى نه در زمين و نه در آسمان و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر مگر در كتابى است آشكار


62

همانا دوستان خدا نيست بر ايشان بيمى و نه اندوهگين شوند


63

آنان كه ايمان آوردند و بودند پرهيز مى‌كردند


64

آنان را است بشارت در زندگانى دنيا و در آخرت نيست تبديلى براى سخنان خدا اين است آن رستگارى بزرگ


65

و اندوهگينت نكند گفتارشان همانا عزت از آن خداست همگى او است شنواى دانا


66

همانا خداى را است آنكه در آسمانها و آنكه در زمين است و پيروى نكنند آنان كه خوانند جز خدا شريكانى پيروى نكنند جز پندار را و نيستند جز گمان‌آوران


67

او است آنكه نهاد براى شما شب را تا بياراميد در آن و روز را بينا همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه بشنوند


68

گفتند برگرفت خدا فرزندى منزه است او او است بى‌نياز وى را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است نيست نزد شما فرمانروايى بدان آيا گوئيد بر خدا آنچه را نمى‌دانيد


69

بگو همانا آنان كه بندند بر خدا دروغ را رستگار نشوند


70

كاميابى است در دنيا و سپس بسوى ما است بازگشت ايشان پس بچشانيمشان عذاب سخت را بدانچه بودند كفر مى‌ورزيدند


71

و بخوان بر ايشان داستان نوح را گاهى كه گفت به قوم خويش اى قوم من اگر گران است بر شما ماندن من و ياد آوردن من آيتهاى خدا را پس بر خدا توكل نمودم پس گردآوريد كار خود و شريكان خود را تا نباشد كار شما بر شما اندوهى سپس بگذرانيد بسوى من و مهلتم ندهيد


72

پس اگر پشت كرديد همانا نخواهم از شما پاداشى نيست پاداشم مگر بر خدا و مأمور شدم كه باشم از مسلمانان


73

پس تكذيبش كردند پس رهانيديمش و هر كه را با او بود در كشتى و گردانيديم ايشان را جانشينانى و غرق ساختيم آنان را كه تكذيب كردند آيتهاى ما را پس بنگر چگونه شد فرجام بيم‌دادگان


74

سپس برانگيختيم پس از او پيمبرانى بسوى قومشان پس بيامدندشان به نشانيها پس نبودند كه ايمان آرند بدانچه تكذيب كردند از پيش بدينسان مهر نهيم بر دلهاى تجاوزكنندگان


75

سپس برانگيختيم پس از ايشان موسى و هارون را بسوى فرعون و قوم او به آيتهاى ما پس كبر ورزيدند و شدند قومى گنهكاران


76

و هنگامى كه بيامدشان حق از نزد ما گفتند همانا اين است جادويى آشكار


77

گفت موسى آيا گوئيد به حق گاهى كه بيامده است شما را آيا جادو است اين و رستگار نشوند جادوگران


78

گفتند آيا آمدى ما را تا برگردانى ما را از آنچه يافتيم بر آن پدران خويش را و باشد براى شما بزرگوارى در زمين و نيستيم ما براى شما باوركنندگان


79

و گفت فرعون بياريد مرا به هر جادوگرى دانشمند


80

پس گاهى كه آمدند جادوگران گفت بديشان موسى بيفكنيد آنچه را هستيد افكنندگان


81

سپس هنگامى كه افكندند گفت موسى آنچه آورديد جادو است و خدا زود است تباه سازدش همانا خدا راست نيارد كردار تبهكاران را


82

و بپاى مى‌دارد خدا حق را به سخنان خويش و اگر چه خوش ندارند گنهكاران


83

پس ايمان نياورد براى موسى جز تيره‌اى از قومش با ترسى از فرعون و كسان او نبادا برآشوبند بر ايشان و همانا فرعون برترى‌جويى است در زمين و همانا او است از اسراف‌كنندگان


84

و گفت موسى اى قوم اگر ايمان آورديد به خدا پس بر او توكل كنيد اگر هستيد مسلمانان (تسليم‌شدگان)


85

گفتند بر خدا توكل كرديم پروردگارا نگردان ما را دستخوش گروه ستمكاران


86

و برهان ما را به رحمت خود از گروه كافران


87

و وحى نموديم به موسى و برادرش كه برگيريد براى قوم خويش در مصر (شهر) خانه‌هايى و بگردانيد خانه‌هاى خويش را قبله و بپاى داريد نماز را و بشارت ده به مؤمنان


88

و گفت موسى پروردگارا همانا دادى فرعون و كسانش را زيورى و مالهايى در زندگانى دنيا تا گمراه كنند از راهت پروردگارا تباه ساز اموال آنان را و ببند دلهاى آنان را كه ايمان نيارند تا بنگرند عذاب دردناك را


89

گفت همانا مستجاب شد دعاى شما پس پايدارى كنيد و پيروى نكنيد راه آنان را كه نمى‌دانند


90

و گذرانديم بنى اسرائيل را از دريا پس پيروى كرد ايشان را فرعون و سپاه او به ستم و سركشى تا گاهى كه دريافت او را غرق گفت باور كردم كه نيست خدايى جز آنكه ايمان بدو آوردند بنى اسرائيل و منم از مسلمانان (تسليم‌شدگان)


91

آيا كنون حالى كه عصيان كردى پيش و بودى از تباهكاران


92

پس امروز برهانيمت به كالبدت تا باشى براى آنان كه پس از تو آيند نشانه (عبرتى) و همانا بسيارى از مردمند از آيتهاى ما غافلان


93

و همانا جاى داديم بنى اسرائيل را جايگاه راستين و روزيشان داديم از پاكيزه‌ها پس اختلاف نكردند تا آنكه بيامدشان دانش همانا پروردگار تو داورى كند ميان آنان روز قيامت در آنچه بودند در آن اختلاف‌كنان


94

و اگر هستى در شكى بدانچه فرستاديم به سويت پس بپرس آنان را كه مى‌خوانند كتاب را پيش از تو همانا بيامد تو را حق از پروردگارت پس نباش از شك‌كنندگان


95

و البته نباش از آنان كه دروغ پنداشتند آيتهاى خدا را كه مى‌شوى از زيانكاران


96

همانا آنان كه فرود آمد بر ايشان سخن پروردگار تو ايمان نيارند


97

و اگرچه بيامدشان هر آيتى تا ببينند عذاب دردناك را


98

پس چرا نبود شهرى كه ايمان آورد و سود دهدش ايمانش مگر قوم يونس هنگامى كه ايمان آوردند برگشوديم از ايشان عذاب خوارى را در زندگانى دنيا و كاميابيشان داديم تا سرآمدى


99

و اگر مى‌خواست پروردگار تو هر آينه ايمان مى‌آوردند آنان كه در زمينند همگى با هم پس آيا تو واميدارى به ناخواه مردم را كه باشند از مؤمنان


100

و نرسد تنى را كه ايمان آرد مگر به دستور خدا و مى‌گرداند پليد را بر آنان كه درنمى‌يابند


101

بگو بنگريد چيست در آسمانها و زمين و بى‌نياز نگردانند آيتها و نه بيم‌دادنها از قومى كه ايمان نمى‌آورند


102

پس آيا انتظار مى‌كشند جز همانند روزگار آنان را كه گذشتند پيش از ايشان بگو پس منتظر باشيد كه منم با شما از منتظران


103

سپس برهانيم پيمبران خود و آنان را كه ايمان آوردند بدينسان حقى است بر ما كه برهانيم مؤمنان را


104

بگو اى مردم اگر هستيد در شكى از آئينم پس نمى‌پرستم آنان را كه مى‌پرستيد جز خدا و ليكن پرستش كنم خداوندى را كه دريابد (بميراند) شما را و مأمور شدم كه باشم از ايمان‌آورندگان


105

و آنكه راست كن روى خود را بسوى دين يكتاپرست و نباش البته از شرك‌ورزندگان


106

و نخوان جز خدا آنچه را نه سودى دهدت و نه گزندت رساند كه اگر كنى هر آينه باشى در آن هنگام از ستمكاران


107

و اگر برساندت خدا به رنجى نيست گشاينده براى آن جز او و اگر اراده كند تو را به خيرى نباشد برگرداننده براى فضلش رساندش به هر كه خواهد از بندگان خود و او است آمرزنده مهربان


108

بگو اى مردم همانا بيامد شما را حق از پروردگار شما پس هر كه هدايت شود جز اين نيست كه هدايت شود براى خويشتن و هر كه گمراه شود گمراه نشود مگر بر خويش و نيستم من بر شما وكيل


109

و پيروى كن آنچه را وحى مى‌شود بسوى تو و صبر كن تا حكم كند خدا و او است بهترين حكم‌كنندگان


سوره هود

1

بنام خداوند بخشاينده مهربان‌؛ كتابى است كه استوار شد آيتهاى آن و سپس تفصيل داده شده است از نزد حكيمى دانا


2

كه پرستش نكنيد جز خدا را همانا منم براى شما از نزد او ترساننده و نويددهنده


3

و آنكه آمرزش خواهيد از پروردگار خويش و سپس بازگشت كنيد بسوى او تا بهره دهد شما را بهره‌اى نكو تا سرآمدى نامبرده و بدهد به هر صاحب فضلى فضلش را و اگر پشت كردند همانا مى‌ترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ


4

بسوى خدا است بازگشت شما و او است بر هر چيز توانا


5

همانا ايشان برمى‌گزيند تابند سينه‌هاى خود را تا پوشيده دارند از او همانا گاهى كه مى‌پوشند جامه‌هاى خود را مى‌داند آنچه را نهان كنند و آنچه را آشكار سازند كه او دانا است بدانچه در سينه‌ها است


جزء قبل

جزء 11 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان