قرآن عثمان طه

Wa Mā Min Dābbatin Fī Al-'Arđi 'Illā `Alá Allāhi Rizquhā Wa Ya`lamu Mustaqarrahā Wa Mustawda`ahā Kullun Fī Kitābin Mubīnin

6

و هيچ جنبنده‌اى در زمين نيست، مگر [اينكه‌] روزيش بر خداست؛ و قرارگاه ثابت او و ناپايدارش را مى‌داند؛ (زيرا) همه در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت) است.


Wa Huwa Al-Ladhī Khalaqa As-Samāwāti Wa Al-'Arđa Fī Sittati 'Ayyāmin Wa Kāna `Arshuhu `Alá Al-Mā'i Liyabluwakum 'Ayyukum 'Aĥsanu `Amalāan Wa La'in Qulta 'Innakum Mab`ūthūna Min Ba`di Al-Mawti Layaqūlanna Al-Ladhīna Kafarū 'In Hādhā 'Illā Siĥrun Mubīnun

7

و او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز [و دوره‌] آفريد؛ و تخت (جهاندارى و تدبير هستى) او بر آب بود؛ تا شما را بيازمايد كه كدامين شما نيكوكارتر است. و اگر بگويى:« در حقيقت شما بعد از مرگ، بر انگيخته مى‌شويد. »حتما كسانى كه كفر ورزيدند مى‌گويند:« اين، جز سحرى آشكار نيست! »


Wa La'in 'Akhkharnā `Anhumu Al-`Adhāba 'Ilá 'Ummatin Ma`dūdatin Layaqūlunna Mā Yaĥbisuhu 'Alā Yawma Ya'tīhim Laysa Maşrūfāan `Anhum Wa Ĥāqa Bihim Mā Kānū Bihi Yastahzi'ūn

8

گر عذاب را تا مدت معينى از آنان به تأخير اندازيم، قطعا مى‌گويند:« چه چيزى آن را باز مى‌دارد؟! »آگاه باشيد! روزى كه (عذاب) به آنان برسد، از آنان باز گردانده نخواهد شد؛ و آنچه كه همواره آن را ريشخند مى‌كردند، آنان را فرو گيرد.


Wa La'in 'Adhaqnā Al-'Insāna Minnā Raĥmatan Thumma Naza`nāhā Minhu 'Innahu Laya'ūsun Kafūrun

9

و اگر از جانب خويش، رحمتى به انسان بچشانيم، سپس آن را از او بر گيريم، قطعا او بسيار نا اميد [و] ناسپاس خواهد شد!


Wa La'in 'Adhaqnāhu Na`mā'a Ba`da Đarrā'a Massat/hu Layaqūlanna Dhahaba As-Sayyi'ātu `Annī 'Innahu Lafariĥun Fakhūrun

10

و اگر بعد از زيان (و ناراحتى) كه به او رسيده، نعمت‌هايى به او بچشانيم، قطعا مى‌گويد:« بدى‌ها از من (كنار) رفت! »در حالى كه او حتما شادمان [و] فخر فروش است؛


'Illā Al-Ladhīna Şabarū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti 'Ūlā'ika Lahum Maghfiratun Wa 'Ajrun Kabīrun

11

مگر كسانى كه شكيبايى كردند و [كارهاى‌] شايسته انجام دادند؛ آنان برايشان آمرزش و پاداشى بزرگ است.


Fala`allaka Tārikun Ba`đa Mā Yūĥá 'Ilayka Wa Đā'iqun Bihi Şadruka 'An Yaqūlū Lawlā 'Unzila `Alayhi Kanzun 'Aw Jā'a Ma`ahu Malakun 'Innamā 'Anta Nadhīrun Wa Allāhu `Alá Kulli Shay'in Wakīlun

12

و شايد تو، بخاطر اينكه (كافران) مى‌گويند:« چرا هيچ گنجى بر او فرود نيامده يا فرشته‌اى همراه او نيامده است؟! »برخى چيزهايى را كه به سوى تو وحى مى‌شود، ترك كنى و سينه‌ات بخاطر آن تنگ شود! (نگران مباش و وحى را ابلاغ كن، چرا كه) تو فقط هشدارگرى؛ و خدا بر هر چيزى كارساز است.


'Am Yaqūlūna Aftarāhu Qul Fa'tū Bi`ashri Suwarin Mithlihi Muftarayātin Wa 'Ad`ū Mani Astaţa`tum Min Dūni Allāhi 'In Kuntum Şādiqīna

13

آيا مى‌گويند:« به دروغ آن (قرآن را به خدا) نسبت داده است؟! »بگو:« اگر راستگوييد، پس شما هم ده سوره ساختگى، همانند اين (قرآن) بياوريد؛ و جز خدا، هر كسى را مى‌توانيد فرا خوانيد! »


Fa'illam Yastajībū Lakum Fā`lamū 'Annamā 'Unzila Bi`ilmi Allāhi Wa 'An Lā 'Ilāha 'Illā Huwa Fahal 'Antum Muslimūna

14

و اگر (دعوت) شما را نپذيرفتند، پس بدانيد كه (قرآن) با علم الهى فرود آمده؛ و اينكه هيچ معبودى جز او نيست. پس آيا شما تسليم مى‌شويد؟!


Man Kāna Yurīdu Al-Ĥayāata Ad-Dunyā Wa Zīnatahā Nuwaffi 'Ilayhim 'A`mālahum Fīhā Wa Hum Fīhā Lā Yubkhasūna

15

كسانى كه زندگى پست (دنيا) و زيور آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در اين (دنيا) بطور كامل به آنان مى‌دهيم؛ و به آنان در اين (دنيا) كم داده نخواهد شد؛


'Ūlā'ika Al-Ladhīna Laysa Lahum Fī Al-'Ākhirati 'Illā An-Nāru Wa Ĥabiţa Mā Şana`ū Fīhā Wa Bāţilun Mā Kānū Ya`malūna

16

آنان، كسانى هستند كه در آخرت، برايشان، جز آتش نيست! و آنچه را در اين (دنيا) با زيركى ساختند تباه شد؛ و آنچه را همواره انجام مى‌دادند، باطل است.


'Afaman Kāna `Alá Bayyinatin Min Rabbihi Wa Yatlūhu Shāhidun Minhu Wa Min Qablihi Kitābu Mūsá 'Imāmāan Wa Raĥmatan 'Ūlā'ika Yu'uminūna Bihi Wa Man Yakfur Bihi Mina Al-'Aĥzābi Fālnnāru Maw`iduhu Falā Takun Fī Miryatin Minhu 'Innahu Al-Ĥaqqu Min Rabbika Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Yu'uminūna

17

و آيا كسى كه از طرف پروردگارش بر دليلى روشن مى‌باشد، و گواهى، از جانب آن (خدا) از او پيروى مى‌كند، و (نيز) پيش از آن، كتاب موسى در حالى كه پيشوا و رحمت بود (گواه بر آن بود، همانند كسى است كه اينچنين نباشد)؟! آنان (كه جوياى حقيقتند) به او ايمان مى‌آورند؛ و هر كس از حزب‌هاى (مختلف) به او كفر ورزد، پس آتش وعده‌گاه اوست! پس از آن در ترديد مباش، [چرا] كه آن حق است [و] از جانب پروردگار توست؛ و ليكن بيشتر مردم ايمان نمى‌آورند.


Wa Man 'Ažlamu Mimmani Aftará `Alá Allāhi Kadhibāan 'Ūlā'ika Yu`rađūna `Alá Rabbihim Wa Yaqūlu Al-'Ash/hādu Hā'uulā' Al-Ladhīna Kadhabū `Alá Rabbihim 'Alā La`natu Allāhi `Alá Až-Žālimīna

18

و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بندد؟! آنان (در رستاخيز) بر پروردگارشان عرضه مى‌شوند، و گواهان خواهند گفت:« اينان، كسانى هستند كه به پروردگارشان دروغ بستند؛ هان، لعنت خدا بر ستمكاران باد! »


Al-Ladhīna Yaşuddūna `An Sabīli Allāhi Wa Yabghūnahā `Iwajāan Wa Hum Bil-'Ākhirati Hum Kāfirūna

19

(همان) كسانى كه (مردم را) از راه خدا باز مى‌دارند، و مى‌خواهند آن [راه‌] را منحرف سازند؛ و آنان همان منكران آخرتند.


'Ūlā'ika Lam Yakūnū Mu`jizīna Fī Al-'Arđi Wa Mā Kāna Lahum Min Dūni Allāhi Min 'Awliyā'a Yuđā`afu Lahumu Al-`Adhābu Mā Kānū Yastaţī`ūna As-Sam`a Wa Mā Kānū Yubşirūna

20

آنان در زمين عاجز كننده (خدا) نبوده‌اند، و غير از خدا برايشان هيچ سرپرستى نبود. عذاب براى آنان دو [يا چند] برابر مى‌شود! (زيرا) هرگز توان شنيدن (سخن حق را) نداشتند؛ و هرگز (حقيقت را) نمى‌ديدند.


'Ūlā'ika Al-Ladhīna Khasirū 'Anfusahum Wa Đalla `Anhum Mā Kānū Yaftarūna

21

آنان كسانى هستند كه به خودشان زيان رسانده‌اند، و آنچه را همواره (از معبودها به دروغ) مى‌ساختند، از (نظر) شان گم شد.


Lā Jarama 'Annahum Fī Al-'Ākhirati Humu Al-'Akhsarūna

22

ناگزير در آخرت، تنها آنان (از همه) زيانكارترند!


'Inna Al-Ladhīna 'Āmanū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti Wa 'Akhbatū 'Ilá Rabbihim 'Ūlā'ika 'Aşĥābu Al-Jannati Hum Fīhā Khālidūna

23

در حقيقت كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى‌] شايسته انجام دادند و (با فروتنى) به سوى پروردگارشان آرام يافتند، آنان اهل بهشتند؛ در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند.


Mathalu Al-Farīqayni Kāl'a`má Wa Al-'Aşammi Wa Al-Başīri Wa As-Samī`i Hal Yastawiyāni Mathalāan 'Afalā Tadhakkarūna

24

مثال اين دو گروه [مؤمنان و ستمكاران‌]، همانند نابينا و ناشنوا، و بينا و شنواست؛ آيا (اين دو،) در مثال مساويند؟! آيا (غافليد) و متذكر نمى‌شويد؟!


Wa Laqad 'Arsalnā Nūĥāan 'Ilá Qawmihi 'Innī Lakum Nadhīrun Mubīnun

25

و بيقين نوح را به سوى قومش فرستاديم (گفت):« در حقيقت من براى شما هشدارگرى روشنگرم.


'An Lā Ta`budū 'Illā Al-Laha 'Innī 'Akhāfu `Alaykum `Adhāba Yawmin 'Alīmin

26

كه جز خدا را نپرستيد؛ [چرا] كه من از عذاب روزى دردناك بر شما مى‌ترسم! »


Faqāla Al-Mala'u Al-Ladhīna Kafarū Min Qawmihi Mā Narāka 'Illā Basharāan Mithlanā Wa Mā Narāka Attaba`aka 'Illā Al-Ladhīna Hum 'Arādhilunā Bādiya Ar-Ra'yi Wa Mā Nará Lakum `Alaynā Min Fađlin Bal Nažunnukum Kādhibīna

27

و اشراف قومش كه كفر ورزيدند، گفتند:« تو را جز بشرى همچون خودمان نمى‌بينيم؛ و (نيز) مشاهده نمى‌كنيم، كه از تو پيروى كنند، جز كسانى كه، آنان در ابتداى نظر، فرومايگان ما هستند. و براى شما هيچ فضيلتى نسبت به خودمان نمى‌بينيم، بلكه گمان مى‌كنيم كه شما دروغگوييد! »


Qāla Yā Qawmi 'Ara'aytum 'In Kuntu `Alá Bayyinatin Min Rabbī Wa 'Ātānī Raĥmatan Min `Indihi Fa`ummiyat `Alaykum 'Anulzimukumūhā Wa 'Antum Lahā Kārihūna

28

(نوح) گفت:« اى قوم [من‌]! آيا به نظر شما اگر من بر دليل روشنى از پروردگارم باشم، و از نزدش رحمتى به من داده باشد، و بر شما مخفى مانده باشد، آيا شما را بدان الزام كنيم، در حالى كه شما نسبت به آن ناخشنوديد؟!


Wa Yāqawmi Lā 'As'alukum `Alayhi Mālāan 'In 'Ajriya 'Illā `Alá Allāhi Wa Mā 'Anā Biţāridi Al-Ladhīna 'Āmanū 'Innahum Mulāqū Rabbihim Wa Lakinnī 'Arākum Qawmāan Tajhalūna

29

و اى قوم [من‌]! از شما هيچ مالى بر اين (رسالت) نمى‌طلبم، پاداش من جز بر [عهده‌] خدا نيست. و من، كسانى را كه ايمان آورده‌اند، طرد نمى‌كنم؛ [چرا] كه آنان پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد؛ و ليكن من شما را گروهى مى‌بينم كه نادانى مى‌كنيد.


Wa Yāqawmi Man Yanşurunī Mina Allāhi 'In Ţaradtuhum 'Afalā Tadhakkarūna

30

و اى قوم [من‌]! اگر آن (مؤمن) ان را طرد كنم، چه كسى مرا در برابر (مجازات) خدا يارى مى‌دهد؟ آيا (غافليد) و متذكر نمى‌شويد؟


Wa Lā 'Aqūlu Lakum `Indī Khazā'inu Allāhi Wa Lā 'A`lamu Al-Ghayba Wa Lā 'Aqūlu 'Innī Malakun Wa Lā 'Aqūlu Lilladhīna Tazdarī 'A`yunukum Lan Yu'utiyahumu Allāhu Khayrāan Al-Lahu 'A`lamu Bimā Fī 'Anfusihim 'Innī 'Idhāan Lamina Až-Žālimīna

31

و به شما نمى‌گويم كه منابع الهى نزد من است؛ و (نيز) از (آنچه از حس) پوشيده آگاه نيستم، و نمى‌گويم كه من فرشته‌ام؛ و به كسانى كه در نظر شما خوار مى‌آيند نمى‌گويم: خدا هيچ خيرى به آنان نخواهد داد؛ خدا به آنچه در جان‌هايشان است، آگاه‌تر است؛ [چرا] كه من در اين صورت قطعا از ستمكارانم. »


Qālū Yā Nūĥu Qad Jādaltanā Fa'aktharta Jidālanā Fa'tinā Bimā Ta`idunā 'In Kunta Mina Aş-Şādiqīna

32

گفتند:« اى نوح! واقعا با ما مجادله كردى و بر مجادله با ما افزودى! پس اگر از راستگويانى، آنچه را (از عذاب) به ما وعده مى‌دهى براى ما بياور. »


Qāla 'Innamā Ya'tīkum Bihi Allāhu 'In Shā'a Wa Mā 'Antum Bimu`jizīna

33

(نوح) گفت:« تنها خدا، اگر بخواهد آن (عذاب) را براى شما مى‌آورد؛ در حالى كه شما عاجز كننده (خدا) نيستيد.


Wa Lā Yanfa`ukum Nuşĥī 'In 'Aradtu 'An 'Anşaĥa Lakum 'In Kāna Allāhu Yurīdu 'An Yughwiyakum Huwa Rabbukum Wa 'Ilayhi Turja`ūna

34

اگر من بخواهم كه شما را نصيحت كنم، در صورتى كه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد؛ نصيحت من سودى براى شما نخواهد داشت، [زيرا] او پروردگار شماست؛ و فقط به سوى او بازگردانده مى‌شويد. »


'Am Yaqūlūna Aftarāhu Qul 'Ini Aftaraytuhu Fa`alayya 'Ijrāmī Wa 'Anā Barī'un Mimmā Tujrimūna

35

آيا (مشركان) مى‌گويند:« (او) به دروغ آن را (به خدا) نسبت داده است. »؟! بگو:« اگر من آن را به دروغ نسبت دهم، پس (سزاى) خلافكارى‌ام تنها بر عهده من است؛ و [لى‌] من نسبت به آنچه شما خلاف مى‌كنيد غير متعهدم. »


Wa 'Ūĥiya 'Ilá Nūĥin 'Annahu Lan Yu'umina Min Qawmika 'Illā Man Qad 'Āmana Falā Tabta'is Bimā Kānū Yaf`alūna

36

و به سوى نوح وحى شد كه حتما:« جز كسانى كه (تاكنون) ايمان آورده‌اند، (كس ديگرى) از قوم تو ايمان نخواهد آورد؛ پس، از آنچه همواره انجام مى‌دهند، اندوهگين مباش!


Wa Aşna`i Al-Fulka Bi'a`yuninā Wa Waĥyinā Wa Lā Tukhāţibnī Fī Al-Ladhīna Žalamū 'Innahum Mughraqūna

37

و زير نظر ما و (براساس) وحى ما، كشتى را بساز؛ و درباره كسانى كه ستم كردند با من سخن مگوى، [چرا] كه آنان غرق شدنى هستند! »


Wa Yaşna`u Al-Fulka Wa Kullamā Marra `Alayhi Mala'un Min Qawmihi Sakhirū Minhu Qāla 'In Taskharū Minnā Fa'innā Naskharu Minkum Kamā Taskharūna

38

و (نوح) كشتى را با زيركى مى‌ساخت، و هر گاه اشرافى از قومش بر او مى‌گذشتند، او را ريشخند مى‌كردند؛ (نوح) گفت:« اگر ما را ريشخند مى‌كنيد، پس در حقيقت ما (نيز) شما را همين‌گونه كه مسخره مى‌كنيد، ريشخند خواهيم كرد.


Fasawfa Ta`lamūna Man Ya'tīhi `Adhābun Yukhzīhi Wa Yaĥillu `Alayhi `Adhābun Muqīmun

39

و در آينده خواهيد دانست چه كسى عذابى كه رسوايش سازد، او را در رسد؛ و عذابى پايدار بر او فرود آيد! »


Ĥattá 'Idhā Jā'a 'Amrunā Wa Fāra At-Tannūru Qulnā Aĥmil Fīhā Min Kullin Zawjayni Athnayni Wa 'Ahlaka 'Illā Man Sabaqa `Alayhi Al-Qawlu Wa Man 'Āmana Wa Mā 'Āmana Ma`ahu 'Illā Qalīlun

40

تا آنگاه كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، و تنور فوران كرد! (به نوح) گفتيم:« از هر [حيوانى، يك‌] جفت دوتايى و خانواده‌ات و كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در آن (كشتى) حمل كن؛ مگر كسى كه قبلا در باره او سخن رفته است. »و [لى‌] جز اندكى با او ايمان نياوردند.


Wa Qāla Arkabū Fīhā Bismi Allāhi Majrāhā Wa Mursāhā 'Inna Rabbī Laghafūrun Raĥīmun

41

و (نوح) گفت:« در آن (كشتى) سوار شويد، كه روان شدنش و ايستادنش به نام خداست؛ قطعا پروردگارم بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. »


Wa Hiya Tajrī Bihim Fī Mawjin Kāljibāli Wa Nādá Nūĥun Abnahu Wa Kāna Fī Ma`zilin Yā Bunayya Arkab Ma`anā Wa Lā Takun Ma`a Al-Kāfirīna

42

و آن (كشتى)، آنان را در موجى همچون كوه‌ها، روان ساخت. و نوح، فرزندش را در حالى كه در كنارى بود، ندا داد:« اى پسركم! همراه ما سوار شو، و با كافران مباش! »


Qāla Sa'āwī 'Ilá Jabalin Ya`şimunī Mina Al-Mā'i Qāla Lā `Āşima Al-Yawma Min 'Amri Allāhi 'Illā Man Raĥima Wa Ĥāla Baynahumā Al-Mawju Fakāna Mina Al-Mughraqīna

43

(پسر نوح) گفت:« بزودى به سوى كوهى كه مرا از آب حفظ مى‌كند پناه مى‌برم! » (نوح) گفت:« امروز هيچ نگهدارنده‌اى در برابر فرمان خدا نيست؛ مگر كسى كه (خدا بر او) رحم كند! »و موجى ميان آن دو حائل شد، و (پسر) از غرق شدگان گرديد.


Wa Qīla Yā 'Arđu Abla`ī Mā'aki Wa Yā Samā'u 'Aqli`ī Wa Ghīđa Al-Mā'u Wa Quđiya Al-'Amru Wa Astawat `Alá Al-Jūdīyi Wa Qīla Bu`dāan Lilqawmi Až-Žālimīna

44

و گفته شد:« اى زمين، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى كن! »و آب فرو كاست، و كار پايان يافت، و (كشتى) بر (كوه) جودى قرار گرفت؛ و گفته شد:« قوم ستمكار (از رحمت خدا) دور باد! »


Wa Nādá Nūĥun Rabbahu Faqāla Rabbi 'Inna Abnī Min 'Ahlī Wa 'Inna Wa`daka Al-Ĥaqqu Wa 'Anta 'Aĥkamu Al-Ĥākimīna

45

و نوح پروردگارش را ندا در داد و گفت:« پروردگارا! براستى پسرم از خاندان من است؛ و حتما وعده تو (در مورد نجات خانواده‌ام) حق است؛ و تو داورترين داورانى! »


Qāla Yā Nūĥu 'Innahu Laysa Min 'Ahlika 'Innahu `Amalun Ghayru Şāliĥin Falā Tas'alni Mā Laysa Laka Bihi `Ilmun 'Innī 'A`ižuka 'An Takūna Mina Al-Jāhilīna

46

(خدا) فرمود:« اى نوح! در حقيقت او از خانواده تو نيست؛ [چرا] كه او (داراى) كردارى غير شايسته است! پس آنچه را هيچ علمى بدان ندارى، [از من‌] مخواه؛ در واقع من به تو پند مى‌دهم كه [مبادا] از نادانان باشى. »


Qāla Rabbi 'Innī 'A`ūdhu Bika 'An 'As'alaka Mā Laysa Lī Bihi `Ilmun Wa 'Illā Taghfir Lī Wa Tarĥamnī 'Akun Mina Al-Khāsirīna

47

(نوح) گفت:« پروردگارا! براستى من به تو پناه مى‌برم كه از تو چيزى را كه بدان هيچ علمى ندارم، بخواهم؛ و اگر مرا نيامرزى، و بر من رحم نكنى، از زيانكاران خواهم بود. »


Qīla Yā Nūĥu Ahbiţ Bisalāmin Minnā Wa Barakātin `Alayka Wa `Alá 'Umamin Mimman Ma`aka Wa 'Umamun Sanumatti`uhum Thumma Yamassuhum Minnā `Adhābun 'Alīmun

48

گفته شد:« اى نوح فرود آى، با سلامتى از طرف ما و بركاتى كه بر تو و بر گروه‌هايى است، كه با تواند. و امت‌هايى (از نسل آنان هستند) كه بزودى برخوردارشان خواهيم ساخت، سپس عذاب دردناكى از سوى ما به آنان مى‌رسد. »


Tilka Min 'Anbā'i Al-Ghaybi Nūĥīhā 'Ilayka Mā Kunta Ta`lamuhā 'Anta Wa Lā Qawmuka Min Qabli Hādhā Fāşbir 'Inna Al-`Āqibata Lilmuttaqīna

49

اين [مطلب‌] از خبرهاى بزرگ غيب است در حالى كه آن را به سوى تو وحى مى‌كنيم؛ (و) پيش از اين، هيچگاه تو و قومت، اينها را نمى‌دانستيد. پس شكيبايى كن! [چرا] كه فرجام (نيك) براى پارسايان (خودنگهدار) است.


Wa 'Ilá `Ādin 'Akhāhum Hūdāan Qāla Yā Qawmi A`budū Allaha Mā Lakum Min 'Ilahin Ghayruhu 'In 'Antum 'Illā Muftarūna

50

و به سوى (قوم) عاد، برادرشان« هود »را (فرستاديم)؛ گفت:« اى قوم [من‌]! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست؛ شما جز دروغ پردازان نيستيد.


Yā Qawmi Lā 'As'alukum `Alayhi 'Ajrāan 'In 'Ajriya 'Illā `Alá Al-Ladhī Faţaranī 'Afalā Ta`qilūna

51

اى قوم [من‌]! از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمى‌طلبم، پاداش من، جز بر [عهده‌] كسى كه مرا آفريده، نيست؛ آيا (غافليد) و خردورزى نمى‌كنيد؟!


Wa Yā Qawmi Astaghfirū Rabbakum Thumma Tūbū 'Ilayhi Yursili As-Samā'a `Alaykum Midrārāan Wa Yazidkum Qūwatan 'Ilá Qūwatikum Wa Lā Tatawallawā Mujrimīna

52

و اى قوم [من‌]! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، سپس به سوى او باز گرديد، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما فرو فرستد؛ و شما را نيرويى بر نيرويتان بيفزايد. و خلافكارانه روى بر نتابيد. »


Qālū Yā Hūdu Mā Ji'tanā Bibayyinatin Wa Mā Naĥnu Bitārikī 'Ālihatinā `An Qawlika Wa Mā Naĥnu Laka Bimu'uminīna

53

گفتند:« اى هود! هيچ دليل روشنى براى ما نياورده‌اى، و ما بخاطر سخن تو، معبودان (و بت‌هاى) مان را ترك نمى‌كنيم؛ و ما تصديق كننده تو نيستيم!


'In Naqūlu 'Illā A`tarāka Ba`đu 'Ālihatinā Bisū'in Qāla 'Innī 'Ush/hidu Allāha Wa Ash/hadū 'Annī Barī'un Mimmā Tushrikūna

54

(درباره تو چيزى) جز اين نمى‌گوييم كه:« بعضى معبودان ما، سوء قصدى به (عقل) تو كرده‌اند. » (هود) گفت:« در حقيقت من خدا را به گواهى مى‌گيرم، (شما نيز) گواه باشيد كه من نسبت به آنچه غير از او، شريك (خدا) قرار مى‌دهيد، بى‌تعهدم.


Min Dūnihi Fakīdūnī Jamī`āan Thumma Lā Tunžirūni

55

پس همگى براى من نقشه بكشيد؛ سپس [مرا] مهلت مدهيد.


'Innī Tawakkaltu `Alá Allāhi Rabbī Wa Rabbikum Mā Min Dābbatin 'Illā Huwa 'Ākhidhun Bināşiyatihā 'Inna Rabbī `Alá Şirāţin Mustaqīmin

56

[چرا] كه من، بر خدا، پروردگار من و پروردگار شما، توكل كرده‌ام؛ هيچ جنبنده‌اى نيست مگر اينكه او، زمامش را گرفته است. به درستى كه پروردگار من بر راه راست است.


Fa'in Tawallawā Faqad 'Ablaghtukum Mā 'Ursiltu Bihi 'Ilaykum Wa Yastakhlifu Rabbī Qawmāan Ghayrakum Wa Lā Tađurrūnahu Shay'āan 'Inna Rabbī `Alá Kulli Shay'in Ĥafīžun

57

و اگر روى بر تابيد، پس يقينا آنچه را بدان به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما رساندم؛ و پروردگارم گروهى غير از شما را جانشين [شما] مى‌كند؛ و هيچ چيزى به او زيان نمى‌رسانيد؛ [چرا] كه پروردگارم بر هر چيزى نگهبان است. »


Wa Lammā Jā'a 'Amrunā Najjaynā Hūdāan Wa Al-Ladhīna 'Āmanū Ma`ahu Biraĥmatin Minnā Wa Najjaynāhum Min `Adhābin Ghalīžin

58

و هنگامى كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، هود و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمتى از جانبمان نجات داديم؛ و آنان را از عذابى سخت، نجات بخشيديم.


Wa Tilka `Ādun Jaĥadū Bi'āyāti Rabbihim Wa `Aşawā Rusulahu Wa Attaba`ū 'Amra Kulli Jabbārin `Anīdin

59

و اين (قوم)« عاد »بود كه نشانه‌هاى پروردگارشان را انكار كردند؛ و فرستادگانش را نافرمانى نمودند، و از فرمان هر زورگوى ستيزه‌گر پيروى كردند.


Wa 'Utbi`ū Fī Hadhihi Ad-Dunyā La`natan Wa Yawma Al-Qiyāmati 'Alā 'Inna `Ādāan Kafarū Rabbahum 'Alā Bu`dāan Li`ādin Qawmi Hūdin

60

و در اين دنيا و روز رستاخيز، لعنتى در پى آنان روانه شده است. آگاه باشيد كه (قوم) عاد به پروردگارشان كفر ورزيدند. هان، عاد (يعنى) قوم هود (از رحمت خدا) دور باد!


Wa 'Ilá Thamūda 'Akhāhum Şāliĥāan Qāla Yā Qawmi A`budū Allaha Mā Lakum Min 'Ilahin Ghayruhu Huwa 'Ansha'akum Mina Al-'Arđi Wa Asta`marakum Fīhā Fāstaghfirūhu Thumma Tūbū 'Ilayhi 'Inna Rabbī Qarībun Mujībun

61

و به سوى (قوم)« ثمود »، برادرشان« صالح »را (فرستاديم)؛ گفت:« اى قوم [من‌]! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست. او شما را از زمين پديد آورد؛ و سازندگى آن را به شما وا گذاشت. پس از او آمرزش بخواهيد، سپس به سوى او باز گرديد، [چرا] كه پروردگار من نزديك، [و] اجابت كننده (درخواست‌ها) است. »


Qālū Yā Şāliĥu Qad Kunta Fīnā Marjūwan Qabla Hādhā 'Atanhānā 'An Na`buda Mā Ya`budu 'Ābā'uunā Wa 'Innanā Lafī Shakkin Mimmā Tad`ūnā 'Ilayhi Murībin

62

گفتند:« اى صالح! براستى پيش از اين، در ميان ما، مايه اميد بودى؛ آيا ما را منع مى‌كنى كه آنچه را پدرانمان مى‌پرستند، بپرستيم؟! در حالى كه ما قطعا در مورد آنچه ما را به سوى آن فرا مى‌خوانى، در شكى ترديدآميز هستيم. »


Qāla Yā Qawmi 'Ara'aytum 'In Kuntu `Alá Bayyinatin Min Rabbī Wa 'Ātānī Minhu Raĥmatan Faman Yanşurunī Mina Allāhi 'In `Aşaytuhu Famā Tazīdūnanī Ghayra Takhsīrin

63

(صالح) گفت:« اى قوم [من‌]! آيا به نظر شما اگر من بر دليل روشن (معجزه‌آسايى) از طرف پروردگارم باشم، و رحمتى از جانب خود به من داده باشد، اگر (باز هم) نافرمانى او كنم، پس چه كسى مرا در برابر (مجازات) خدا يارى مى‌كند؟! و (شما) جز زيان بر من نمى‌افزاييد.


Wa Yā Qawmi Hadhihi Nāqatu Allāhi Lakum 'Āyatan Fadharūhā Ta'kul Fī 'Arđi Allāhi Wa Lā Tamassūhā Bisū'in Faya'khudhakum `Adhābun Qarībun

64

و اى قوم [من‌]! اين ماده شتر خداست، در حالى كه براى شما نشانه‌اى است؛ پس رهايش كنيد در زمين خدا بخورد، و هيچ بدى به آن نرسانيد، كه عذابى زود هنگام شما را خواهد گرفت! »


Fa`aqarūhā Faqāla Tamatta`ū Fī Dārikum Thalāthata 'Ayyāmin Dhālika Wa`dun Ghayru Makdhūbin

65

و (لى قوم ثمود) آن [شتر] را از پاى در آوردند؛ و (صالح) گفت:« سه روز در خانه‌هايتان بهره‌مند گرديد؛ (كه بعد آن عذاب است.) اين وعده‌اى بى‌دروغ است! »


Falammā Jā'a 'Amrunā Najjaynā Şāliĥāan Wa Al-Ladhīna 'Āmanū Ma`ahu Biraĥmatin Minnā Wa Min Khizyi Yawmi'idhin 'Inna Rabbaka Huwa Al-Qawīyu Al-`Azīzu

66

و هنگامى كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمتى از جانبمان نجات داديم، و از رسوايى آن روز، (رهايى بخشيديم)؛ [چرا] كه تنها پروردگارت نيرومند [و] شكست‌ناپذير است.


Wa 'Akhadha Al-Ladhīna Žalamū Aş-Şayĥatu Fa'aşbaĥū Fī Diyārihim Jāthimīna

67

و كسانى را كه ستم كرده بودند، آن بانگ (مرگبار) فرو گرفت؛ و در خانه‌هايشان از پاى در آمدند!


Ka'an Lam Yaghnawā Fīhā 'Alā 'Inna Thamūda Kafarū Rabbahum 'Alā Bu`dāan Lithamūda

68

(آنچنان نابود شدند كه) گويا در آن (خانه‌ها) ساكن نبودند! آگاه باشيد كه (قوم) ثمود به پروردگارشان كفر ورزيدند، هان، (قوم) ثمود (از رحمت پروردگار) دور باد!


Wa Laqad Jā'at Rusulunā 'Ibrāhīma Bil-Bushrá Qālū Salāmāan Qāla Salāmun Famā Labitha 'An Jā'a Bi`ijlin Ĥanīdhin

69

و بيقين فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند؛ گفتند:« سلام! » (او نيز) گفت:« سلام! »و بى‌درنگ گوساله‌اى بريان شده آورد.


Falammā Ra'á 'Aydiyahum Lā Taşilu 'Ilayhi Nakirahum Wa 'Awjasa Minhum Khīfatan Qālū Lā Takhaf 'Innā 'Ursilnā 'Ilá Qawmi Lūţin

70

و هنگامى كه ديد دست‌هايشان به سوى آن (غذا) دراز نمى‌شود، آنان را نشناخت (و بيگانه شمرد،) و از آنان (در دل) احساس ترس كرد! (فرشتگان) گفتند:« نترس، [چرا] كه ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‌ايم. »


Wa Amra'atuhu Qā'imatun Fađaĥikat Fabashsharnāhā Bi'isĥāqa Wa Min Warā'i 'Isĥāqa Ya`qūba

71

و زن او ايستاده بود، و خنديد (و عادت ماهيانه شد)؛ و وى را به اسحاق مژده داديم، و (نيز) بعد از اسحاق به يعقوب (مژده داديم.)


Qālat Yā Waylatā 'A'alidu Wa 'Anā `Ajūzun Wa Hadhā Ba`lī Shaykhāan 'Inna Hādhā Lashay'un `Ajībun

72

(همسر ابراهيم) گفت:« اى واى بر من! آيا در حالى كه من پيرزنم، و اين شوهرم پيرمرد است مى‌زايم؟! قطعا اين چيزى شگفت‌آور است! »


Qālū 'Ata`jabīna Min 'Amri Allāhi Raĥmatu Allāhi Wa Barakātuhu `Alaykum 'Ahla Al-Bayti 'Innahu Ĥamīdun Majīdun

73

(فرشتگان) گفتند:« آيا از كار خدا تعجب مى‌كنى؟! رحمت خدا و بركاتش بر شما خاندان (رسالت) باد، [چرا] كه او ستوده [و] بزرگوارست. »


Falammā Dhahaba `An 'Ibrāhīma Ar-Raw`u Wa Jā'at/hu Al-Bushrá Yujādilunā Fī Qawmi Lūţin

74

و هنگامى كه ترس از ابراهيم برفت، و مژده (فرزند) به او رسيد، [درباره‌] قوم لوط با ما مجادله مى‌كرد؛


'Inna 'Ibrāhīma Laĥalīmun 'Awwāhun Munībun

75

[چرا] كه مسلما ابراهيم، بردبار، بسيار غمخوار [و] بازگشت كننده (به سوى خدا) بود!


Yā 'Ibrāhīmu 'A`riđ `An Hādhā 'Innahu Qad Jā'a 'Amru Rabbika Wa 'Innahum 'Ātīhim `Adhābun Ghayru Mardūdin

76

اى ابراهيم! از اين (گفتگو) روى گردان، [چرا] كه بيقين فرمان (عذاب) پروردگارت فرا رسيده است، و در حقيقت عذابى غير قابل برگشت براى آنان خواهد آمد.


Wa Lammā Jā'at Rusulunā Lūţāan Sī'a Bihim Wa Đāqa Bihim Dhar`āan Wa Qāla Hādhā Yawmun `Aşībun

77

و هنگامى كه فرستادگان ما به سوى لوط آمدند، بخاطر (آمدن) آنان ناراحت شد؛ و به جهت آنان دست (قدرتش از حمايت كوتاه گشت و دل) تنگ شد؛ و گفت:« اين روز سختى است! »


Wa Jā'ahu Qawmuhu Yuhra`ūna 'Ilayhi Wa Min Qablu Kānū Ya`malūna As-Sayyi'āti Qāla Yā Qawmi Hā'uulā' Banātī Hunna 'Aţharu Lakum Fattaqū Allaha Wa Lā Tukhzūnī Fī Đayfī 'Alaysa Minkum Rajulun Rashīdun

78

و قوم او به سراغش آمدند، در حالى كه به سوى او شتاب مى‌كردند، و پيش از آن همواره [كارهاى‌] بد انجام مى‌دادند؛ (لوط) گفت:« اى قوم [من‌]! اينان دختران من‌اند، در حالى كه آنان براى شما پاكيزه‌ترند؛ پس [خودتان را] از [عذاب‌] خدا حفظ كنيد، و [مرا] در مورد ميهمانانم خوار مسازيد؛ آيا در ميان شما مردى هدايتگر نيست؟! »


Qālū Laqad `Alimta Mā Lanā Fī Banātika Min Ĥaqqin Wa 'Innaka Lata`lamu Mā Nurīdu

79

(قوم لوط) گفتند:« بيقين مى‌دانى هيچ حق (و تمايل) ى به دختران تو نداريم؛ و قطعا تو خواسته ما را مى‌دانى. »


Qāla Law 'Anna Lī Bikum Qūwatan 'Aw 'Āwī 'Ilá Ruknin Shadīdin

80

(لوط) گفت:« اى كاش در برابر شما نيرويى داشتم! يا به تكيه‌گاهى محكم پناه مى‌بردم، (تا با شما مقابله كنم.) »


Qālū Yā Lūţu 'Innā Rusulu Rabbika Lan Yaşilū 'Ilayka Fa'asri Bi'ahlika Biqiţ`in Mina Al-Layli Wa Lā Yaltafit Minkum 'Aĥadun 'Illā Amra'ataka 'Innahu Muşībuhā Mā 'Aşābahum 'Inna Maw`idahumu Aş-Şubĥu 'Alaysa Aş-Şubĥu Biqarībin

81

(فرشتگان) گفتند:« اى لوط! در واقع ما فرستادگان پروردگار توايم؛ (دست آنان) به تو نخواهد رسيد، پس در پاره‌اى از شب، خانواده‌ات را حركت ده، و هيچ يك از شما روى برنگرداند، مگر زن تو؛ [چرا] كه آنچه به آنان رسد، به او (نيز) خواهد رسيد؛ در واقع وعده‌گاه آنان صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟! »


Falammā Jā'a 'Amrunā Ja`alnā `Āliyahā Sāfilahā Wa 'Amţarnā `Alayhā Ĥijāratan Min Sijjīlin Manđūdin

82

و هنگامى كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، آن (شهر) را زير و زبر گردانيديم؛ و سنگ [هايى‌] از جنس گل لايه لايه، بر آنان بارانديم!


Musawwamatan `Inda Rabbika Wa Mā Hiya Mina Až-Žālimīna Biba`īdin

83

در حالى كه (سنگ‌ها) نزد پروردگارت نشاندار بودند؛ و آن، از ستمكاران دور نيست.


Wa 'Ilá Madyana 'Akhāhum Shu`aybāan Qāla Yā Qawmi A`budū Allaha Mā Lakum Min 'Ilahin Ghayruhu Wa Lā Tanquşū Al-Mikyāla Wa Al-Mīzāna 'Innī 'Arākum Bikhayrin Wa 'Innī 'Akhāfu `Alaykum `Adhāba Yawmin Muĥīţin

84

و به سوى (مردم)« مدين »برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ گفت:« اى قوم [من‌]! خدا را پرستش كنيد، كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست. پيمانه و ترازو را كم مگذاريد، [چرا] كه من شما را در نيكى (و ثروت فراوان) مى‌بينم؛ و در حقيقت من از عذاب روزى فراگير، بر شما مى‌ترسم!


Wa Yā Qawmi 'Awfū Al-Mikyāla Wa Al-Mīzāna Bil-Qisţi Wa Lā Tabkhasū An-Nāsa 'Ashyā'ahum Wa Lā Ta`thawā Fī Al-'Arđi Mufsidīna

85

و اى قوم [من‌]! پيمانه و ترازو را بر طبق دادگرى، كاملا ادا كنيد؛ و به مردم [از روى ستم‌] چيزهايشان را كم مدهيد؛ و در زمين تبهكارانه فساد مكنيد.


Baqīyatu Allāhi Khayrun Lakum 'In Kuntum Mu'uminīna Wa Mā 'Anā `Alaykum Biĥafīžin

86

ذخيره الهى براى شما بهتر است؛ اگر مؤمن باشيد. و من بر شما نگهبان نيستم. »


Qālū Yā Shu`aybu 'Aşalātuka Ta'muruka 'An Natruka Mā Ya`budu 'Ābā'uunā 'Aw 'An Naf`ala Fī 'Amwālinā Mā Nashā'u 'Innaka La'anta Al-Ĥalīmu Ar-Rashīdu

87

(مخالفان) گفتند:« اى شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مى‌دهد كه (بگويى:) آنچه را پدرانمان مى‌پرستيدند، ترك كنيم؛ يا اينكه در اموالمان، آنچه را مى‌خواهيم انجام [ن‌] دهيم؛ براستى كه تو بردبار [و] هدايتگرى! »


Qāla Yā Qawmi 'Ara'aytum 'In Kuntu `Alá Bayyinatin Min Rabbī Wa Razaqanī Minhu Rizqāan Ĥasanāan Wa Mā 'Urīdu 'An 'Ukhālifakum 'Ilá Mā 'Anhākum `Anhu 'In 'Urīdu 'Illā Al-'Işlāĥa Mā Astaţa`tu Wa Mā Tawfīqī 'Illā Billāhi `Alayhi Tawakkaltu Wa 'Ilayhi 'Unību

88

(شعيب) گفت:« اى قوم [من‌]! آيا به نظر شما اگر من بر دليل روشنى از پروردگارم باشم، و از طرفش روزى نيكويى به من روزى كرده باشد، (آيا باز هم دست از دعوت خود بردارم؟) و [من‌] نمى‌خواهم، كه در مورد آنچه شما را از آن منع مى‌كنم، با شما مخالفت كنم (و آن را مرتكب شوم، زيرا) تا آنجا كه مى‌توانم، جز اصلاح نمى‌خواهم! و توفيق من، جز به (عنايت) خدا نيست؛ تنها بر او توكل كردم؛ و تنها به سوى او باز مى‌گردم.


Wa Yā Qawmi Lā Yajrimannakum Shiqāqī 'An Yuşībakum Mithlu Mā 'Aşāba Qawma Nūĥin 'Aw Qawma Hūdin 'Aw Qawma Şāliĥin Wa Mā Qawmu Lūţin Minkum Biba`īdin

89

و اى قوم [من‌]! مخالفت با من شما را وادار نكند، كه (عذابى) به شما برسد، همانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد؛ و قوم لوط از شما دور نيست.


Wa Astaghfirū Rabbakum Thumma Tūbū 'Ilayhi 'Inna Rabbī Raĥīmun Wadūdun

90

و از پروردگارتان، آمرزش بخواهيد؛ سپس به سوى او باز گرديد؛ [چرا] كه پروردگارم مهرورز [و] دوستدار (بندگان) است! »


Qālū Yā Shu`aybu Mā Nafqahu Kathīrāan Mimmā Taqūlu Wa 'Innā Lanarāka Fīnā Đa`īfāan Wa Lawlā Rahţuka Larajamnāka Wa Mā 'Anta `Alaynā Bi`azīzin

91

گفتند:« اى شعيب! بسيارى از آنچه را مى‌گويى، به طور عميق نمى‌فهميم، و قطعا ما تو را در ميان خود كم‌توان مى‌بينيم؛ و اگر قبيله كوچكت نبود، حتما سنگسارت مى‌كرديم! و تو براى ما (قدرت) شكست‌ناپذيرى نيستى. »


Qāla Yā Qawmi 'Arahţī 'A`azzu `Alaykum Mina Allāhi Wa Attakhadhtumūhu Warā'akum Žihrīyan 'Inna Rabbī Bimā Ta`malūna Muĥīţun

92

(شعيب) گفت:« اى قوم [من‌]! آيا قبيله كوچك من، نزد شما عزيزتر از خدا است؟! در حالى كه (فرمان) او را [ترك كرده و] پشت سرتان انداخته‌ايد! در حقيقت پروردگارم به آنچه انجام مى‌دهيد، احاطه دارد.


Wa Yā Qawmi A`malū `Alá Makānatikum 'Innī `Āmilun Sawfa Ta`lamūna Man Ya'tīhi `Adhābun Yukhzīhi Wa Man Huwa Kādhibun Wa Artaqibū 'Innī Ma`akum Raqībun

93

و اى قوم [من‌]! هر چه مقدور شماست انجام دهيد، كه من (هم) انجام مى‌دهم. در آينده خواهيد دانست چه كسى عذابى كه رسوايش سازد، او را در رسد، و چه كسى است كه او دروغگوست! و نگهبان (منتظر) باشيد، كه من (هم) با شما نگهبان (و منتظر) م! »


Wa Lammā Jā'a 'Amrunā Najjaynā Shu`aybāan Wa Al-Ladhīna 'Āmanū Ma`ahu Biraĥmatin Minnā Wa 'Akhadhati Al-Ladhīna Žalamū Aş-Şayĥatu Fa'aşbaĥū Fī Diyārihim Jāthimīna

94

و هنگامى كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، با رحمتى از جانبمان نجات داديم؛ و كسانى را كه ستم كردند، آن بانگ (مرگبار) فرو گرفت؛ و در خانه‌هايشان از پا در آمدند!


Ka'an Lam Yaghnawā Fīhā 'Alā Bu`dāan Limadyana Kamā Ba`idat Thamūdu

95

(آنچنان نابود شدند كه) گويا در آن (خانه‌ها) ساكن نبودند! آگاه باشيد، (مردم) مدين (از رحمت خدا) دور باد، همان گونه كه (قوم) ثمود دور شدند!


Wa Laqad 'Arsalnā Mūsá Bi'āyātinā Wa Sulţānin Mubīnin

96

و يقينا موسى را با نشانه‌هاى (معجزه آساى) مان و دليلى آشكار،


'Ilá Fir`awna Wa Mala'ihi Fattaba`ū 'Amra Fir`awna Wa Mā 'Amru Fir`awna Birashīdin

97

به سوى فرعون و اشراف او فرستاديم، و [لى اشراف‌] از فرمان فرعون پيروى كردند؛ در حالى كه فرمان فرعون، هدايتگر نبود.


Yaqdumu Qawmahu Yawma Al-Qiyāmati Fa'awradahumu An-Nāra Wa Bi'sa Al-Wirdu Al-Mawrūdu

98

روز رستاخيز (فرعون) در پيشاپيش قومش خواهد رفت، و آنان را وارد آتش مى‌كند؛ و كسانى كه وارد شده‌اند، چه بد ورودگاهى (براى آنان) است!


Wa 'Utbi`ū Fī Hadhihi La`natan Wa Yawma Al-Qiyāmati Bi'sa Ar-Rifdu Al-Marfūdu

99

(فرعونيان) در اين [دنيا] و روز رستاخيز، لعنتى در پى آنان روانه شده است. و آنچه كه (به آنان) بخشيده شد، چه بد عطايى است!


Dhālika Min 'Anbā'i Al-Qurá Naquşşuhu `Alayka Minhā Qā'imun Wa Ĥaşīdun

100

اين [مطالب‌] از اخبار بزرگ آبادى‌هاست! آن را براى تو حكايت مى‌كنيم، كه برخى از آنها (هنوز) بر پاست و (برخى) درو شده‌اند، (و آثارشان از ميان رفته است.)


Wa Mā Žalamnāhum Wa Lakin Žalamū 'Anfusahum Famā 'Aghnat `Anhum 'Ālihatuhumu Allatī Yad`ūna Min Dūni Allāhi Min Shay'in Lammā Jā'a 'Amru Rabbika Wa Mā Zādūhum Ghayra Tatbībin

101

و (ما) به آنان ستم نكرديم؛ و ليكن (آنان) بر خودشان ستم كردند؛ و هنگامى كه فرمان (عذاب) پروردگارت فرا رسيد، معبودانشان كه، غير از خدا مى‌خواندند، پس هيچ چيزى از (عذاب) را از آنان دفع نكردند؛ و جز زيان و هلاكت بر آنان نيفزودند.


Wa Kadhalika 'Akhdhu Rabbika 'Idhā 'Akhadha Al-Qurá Wa Hiya Žālimatun 'Inna 'Akhdhahu 'Alīmun Shadīdun

102

و اينچنين است (سخت) گيرى پروردگار تو، هنگامى كه (بر مردم) آبادى‌ها، در حالى كه آنها ستمگرند، (سخت) گيرى مى‌كند؛ براستى كه (سخت) گيرى او دردناك [و] شديد است!


'Inna Fī Dhālika La'āyatan Liman Khāfa `Adhāba Al-'Ākhirati Dhālika Yawmun Majmū`un Lahu An-Nāsu Wa Dhalika Yawmun Mash/hūdun

103

قطعا در اين [سرگذشت‌ها] نشانه‌اى است براى كسى كه از عذاب آخرت بترسد! آن روزى است كه مردم براى آن گردآورى مى‌شوند، و آن روزى است كه مورد مشاهده (همگان) است.


Wa Mā Nu'uakhkhiruhu 'Illā Li'jalin Ma`dūdin

104

و (ما) آن (قيامت) را، جز تا سرآمد مشخص شده‌اى، به تأخير نمى‌اندازيم.


Yawma Ya'ti Lā Takallamu Nafsun 'Illā Bi'idhnihi Faminhum Shaqīyun Wa Sa`īdun

105

روز (رستاخيز) كه فرا رسد، هيچ كس جز با رخصت او سخن نمى‌گويد؛ پس برخى از آنان بدبخت و (برخى) نيك بختند.


Fa'ammā Al-Ladhīna Shaqū Fafī An-Nāri Lahum Fīhā Zafīrun Wa Shahīqun

106

و اما كسانى كه بدبخت شدند، پس در آتشند؛ در حالى كه براى آنان در آنجا، فرياد و ناله‌اى است!


Khālidīna Fīhā Mā Dāmati As-Samāwātu Wa Al-'Arđu 'Illā Mā Shā'a Rabbuka 'Inna Rabbaka Fa``ālun Limā Yurīdu

107

[و] در آنجا تا هنگامى كه آسمان‌ها و زمين برپاست ماندگارند، جز آنچه پروردگارت بخواهد؛ [چرا] كه پروردگارت آنچه را بخواهد انجام مى‌دهد.


Wa 'Ammā Al-Ladhīna Su`idū Fafī Al-Jannati Khālidīna Fīhā Mā Dāmati As-Samāwātu Wa Al-'Arđu 'Illā Mā Shā'a Rabbuka `Aţā'an Ghayra Majdhūdhin

108

و اما كسانى كه نيكبخت شدند، پس در بهشتند، در حالى كه در آنجا تا هنگامى كه آسمان‌ها و زمين برپاست، ماندگارند، جز آنچه پروردگارت بخواهد. (اين) بخششى قطع ناشدنى است.


Falā Taku Fī Miryatin Mimmā Ya`budu Hā'uulā' Mā Ya`budūna 'Illā Kamā Ya`budu 'Ābā'uuhum Min Qablu Wa 'Innā Lamuwaffūhum Naşībahum Ghayra Manqūşin

109

پس در مورد (باطل بودن) آنچه كه آنان مى‌پرستند، در ترديد مباش. (آنان) پرستش نمى‌كنند، جز همانگونه كه پيش از [آن‌] پدرانشان مى‌پرستيدند؛ و قطعا ما نصيبشان را ناكاسته، به طور كامل به آنان خواهيم داد.


Wa Laqad 'Ātaynā Mūsá Al-Kitāba Fākhtulifa Fīhi Wa Lawlā Kalimatun Sabaqat Min Rabbika Laquđiya Baynahum Wa 'Innahum Lafī Shakkin Minhu Murībin

110

و يقينا به موسى كتاب (تورات) داديم؛ و در آن اختلاف شد؛ و اگر نبود، سخن (سنت‌گونه‌ا) ى كه از طرف پروردگارت (در مورد آزمايش و اتمام حجت بر آنان) از پيش مقرر شده بود، حتما در ميان آنان داورى مى‌شد. و قطعا آنان در مورد آن (كتاب) در شكى ترديدآميز هستند.


Wa 'Inna Kullā Lammā Layuwaffiyannahum Rabbuka 'A`mālahum 'Innahu Bimā Ya`malūna Khabīrun

111

و قطعا پروردگارت به هر كدام (نتيجه) اعمالشان را به طور كامل به آنان خواهد داد؛ [چرا] كه او به آنچه انجام مى‌دهند، آگاه است.


Fāstaqim Kamā 'Umirta Wa Man Tāba Ma`aka Wa Lā Taţghawā 'Innahu Bimā Ta`malūna Başīrun

112

پس همان گونه كه فرمان داده شدى پايدارى كن! و كسانى كه با تو (به سوى خدا) باز گشتند، (نيز پايدارى كنند.) و طغيان مكنيد، [چرا] كه او به آنچه انجام مى‌دهيد بيناست.


Wa Lā Tarkanū 'Ilá Al-Ladhīna Žalamū Fatamassakumu An-Nāru Wa Mā Lakum Min Dūni Allāhi Min 'Awliyā'a Thumma Lā Tunşarūna

113

و به سوى كسانى كه ستم كردند، متمايل نشويد، كه آتش [دوزخ‌] به شما خواهد رسيد! در حالى كه جز خدا هيچ سرپرستى براى شما نيست؛ سپس يارى نخواهيد شد.


Wa 'Aqimi Aş-Şalāata Ţarafayi An-Nahāri Wa Zulafāan Mina Al-Layli 'Inna Al-Ĥasanāti Yudh/hibna As-Sayyi'āti Dhālika Dhikrá Lildhdhākirīna

114

در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ [چرا] كه نيكى‌ها، بدى‌ها را (از ميان) مى‌برند؛ اين يادآورى، براى يادآوران است.


Wa Aşbir Fa'inna Allāha Lā Yuđī`u 'Ajra Al-Muĥsinīna

115

و شكيبايى كن! [چرا] كه در حقيقت خدا پاداش نيكوكاران را تباه نخواهد كرد.


Falawlā Kāna Mina Al-Qurūni Min Qablikum 'Ūlū Baqīyatin Yanhawna `Ani Al-Fasādi Fī Al-'Arđi 'Illā Qalīlāan Mimman 'Anjaynā Minhum Wa Attaba`a Al-Ladhīna Žalamū Mā 'Utrifū Fīhi Wa Kānū Mujrimīna

116

و چرا در گروه‌هاى پيش از شما، صاحبان ذخيره (خرد و فضيلت) نبودند، كه از فساد در زمين منع كنند؟! مگر اندكى از كسانى كه نجاتشان داديم. و كسانى كه ستم كردند، به دنبال آنچه در آن كامرانى يافتند، رفتند، و خلافكار بودند.


Wa Mā Kāna Rabbuka Liyuhlika Al-Qurá Bižulmin Wa 'Ahluhā Muşliĥūna

117

و پروردگارت، هرگز آبادى‌ها را در حالى كه مردم آنجا اصلاح‌گرند، ستمگرانه هلاك نمى‌كند.


Wa Law Shā'a Rabbuka Laja`ala An-Nāsa 'Ummatan Wāĥidatan Wa Lā Yazālūna Mukhtalifīna

118

و اگر (بر فرض) پروردگارت مى‌خواست، حتما [همه‌] مردم را يك امت قرار مى‌داد؛ و [لى‌] پيوسته اختلاف كنندگانند؛


'Illā Man Raĥima Rabbuka Wa Lidhalika Khalaqahum Wa Tammat Kalimatu Rabbika La'amla'anna Jahannama Mina Al-Jinnati Wa An-Nāsi 'Ajma`īna

119

مگر كسى كه پروردگارت (بر او) رحم كند؛ و براى همين آنان را آفريد. و سخن (سنت‌گونه) پروردگارت به اتمام رسيده، كه: قطعا جهنم را از (سركشان) جن و انسان‌ها همگى پر خواهم كرد!


Wa Kullāan Naquşşu `Alayka Min 'Anbā'i Ar-Rusuli Mā Nuthabbitu Bihi Fu'uādaka Wa Jā'aka Fī Hadhihi Al-Ĥaqqu Wa Maw`ižatun Wa Dhikrá Lilmu'uminīna

120

و هر [يك‌] از اخبار بزرگ فرستادگان (الهى) را براى تو حكايت مى‌كنيم، چيزى كه به وسيله آن دلت را استوار مى‌گردانيم؛ و در اين (اخبار) حق و پند و يادآورى براى مؤمنان، به تو رسيده است.


Wa Qul Lilladhīna Lā Yu'uminūna A`malū `Alá Makānatikum 'Innā `Āmilūna

121

و به كسانى كه ايمان نمى‌آورند، بگو:« هر چه مقدور شماست، انجام دهيد؛ كه ما (هم) انجام مى‌دهيم!


Wa Antažirū 'Innā Muntažirūna

122

و منتظر باشيد كه ما (هم) منتظريم. »


Wa Lillāh Ghaybu As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Wa 'Ilayhi Yurja`u Al-'Amru Kulluhu Fā`bud/hu Wa Tawakkal `Alayhi Wa Mā Rabbuka Bighāfilin `Ammā Ta`malūna

123

و نهان آسمان‌ها و زمين، فقط از آن خداست؛ و همه كارها تنها به سوى او بازگردانده مى‌شود؛ پس او را پرستش كن؛ و بر او توكل نماى؛ و پروردگارت از آنچه انجام مى‌دهيد، غافل نيست.


سوره یوسف

Bismi Allāhi Ar-Raĥmani Ar-Raĥīmi Alif-Lām-Rā Tilka 'Āyātu Al-Kitābi Al-Mubīni

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ الف، لام، را، آن [ها] آيات كتاب روشنگر است.


'Innā 'Anzalnāhu Qur'ānāan `Arabīyan La`allakum Ta`qilūna

2

در حقيقت ما آن را در حالى كه خواندنى (واضح) عربى است، فرو فرستاديم، تا شايد شما خردورزى كنيد.


Naĥnu Naquşşu `Alayka 'Aĥsana Al-Qaşaşi Bimā 'Awĥaynā 'Ilayka Hādhā Al-Qur'āna Wa 'In Kunta Min Qablihi Lamina Al-Ghāfilīna

3

ما نيكوترين حكايت‌ها (و روش قصه‌گويى) را به سبب اين قرآن، كه به سوى تو وحى كرديم، براى تو حكايت مى‌كنيم؛ و مسلما پيش از اين، از بى‌خبران بودى.


'Idh Qāla Yūsufu Li'abīhi Yā 'Abati 'Innī Ra'aytu 'Aĥada `Ashara Kawkabāan Wa Ash-Shamsa Wa Al-Qamara Ra'aytuhum Lī Sājidīna

4

(ياد كن) هنگامى را كه يوسف به پدرش گفت:« اى پدر [م‌]، براستى من در خواب يازده سياره، و خورشيد و ماه را ديدم، آنها را ديدم در حالى كه براى من فروتن بودند. »


Qāla Yā Bunayya Lā Taqşuş Ru'uyāka `Alá 'Ikhwatika Fayakīdū Laka Kaydāan 'Inna Ash-Shayţāna Lil'insāni `Adūwun Mubīnun

5

(يعقوب) گفت:« اى پسركم، خوابت را براى برادرانت حكايت مكن، پس براى تو نقشه نيرنگ‌آميز مى‌كشند! [چرا] كه شيطان، دشمنى آشكار براى انسان است.


Wa Kadhalika Yajtabīka Rabbuka Wa Yu`allimuka Min Ta'wīli Al-'Aĥādīthi Wa Yutimmu Ni`matahu `Alayka Wa `Alá 'Āli Ya`qūba Kamā 'Atammahā `Alá 'Abawayka Min Qablu 'Ibrāhīma Wa 'Isĥāqa 'Inna Rabbaka `Alīmun Ĥakīmun

6

و اينگونه پروردگارت تو را بر مى‌گزيند؛ و از تعبير خواب‌ها به تو مى‌آموزد؛ و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مى‌كند، همان گونه كه آن را پيش از [اين،] بر دو پدرت، ابراهيم و اسحاق تمام كرد؛ كه پروردگارت داناى فرزانه است. »


Laqad Kāna Fī Yūsufa Wa 'Ikhwatihi 'Āyātun Lilssā'ilīna

7

بيقين در (سرگذشت) يوسف و برادرانش، نشانه‌هايى براى پرسشگران است.


'Idh Qālū Layūsufu Wa 'Akhūhu 'Aĥabbu 'Ilá 'Abīnā Minnā Wa Naĥnu `Uşbatun 'Inna 'Abānā Lafī Đalālin Mubīnin

8

هنگامى كه (برادران) گفتند:« در واقع يوسف و برادرش [بنيامين‌] نزد پدرمان، از ما محبوب‌ترند؛ در حالى كه ما گروهى پيوسته هستيم؛ مسلما پدر ما، در گمراهى آشكارى است.


Aqtulū Yūsufa 'Awi Aţraĥūhu 'Arđāan Yakhlu Lakum Wajhu 'Abīkum Wa Takūnū Min Ba`dihi Qawmāan Şāliĥīna

9

(برخى از برادران گفتند:) يوسف را بكشيد! يا او را به سرزمينى [دور دست‌] بيفكنيد، تا روى [توجه‌] پدرتان تنها به طرف شما باشد؛ و پس از آن، گروهى شايسته باشيد. »


Qāla Qā'ilun Minhum Lā Taqtulū Yūsufa Wa 'Alqūhu Fī Ghayābati Al-Jubbi Yaltaqiţhu Ba`đu As-Sayyārati 'In Kuntum Fā`ilīna

10

گوينده‌اى از ميان آن (برادر) ان گفت:« يوسف را نكشيد؛ و [لى‌] اگر مى‌خواهيد كارى انجام دهيد، او را در نهانگاه چاه بيفكنيد؛ تا برخى مسافران او را برگيرند. »


Qālū Yā 'Abānā Mā Laka Lā Ta'mannā `Alá Yūsufa Wa 'Innā Lahu Lanāşiĥūna

11

(برادران) گفتند:« اى پدر ما، تو را چه شده است، كه ما را بر يوسف امين نمى‌دارى؟! در حالى كه ما قطعا خيرخواهان او هستيم؛


'Arsilhu Ma`anā Ghadāan Yarta` Wa Yal`ab Wa 'Innā Lahu Laĥāfižūna

12

فردا او را به همراه ما بفرست، تا (در صحرا خوب بخورد و) بگردد و بازى كند؛ در حالى كه ما حتما پاسداران او هستيم. »


Qāla 'Innī Layaĥzununī 'An Tadh/habū Bihi Wa 'Akhāfu 'An Ya'kulahu Adh-Dhi'bu Wa 'Antum `Anhu Ghāfilūna

13

(پدر) گفت:« اينكه او را ببريد، قطعا مرا اندوهگين مى‌سازد، و مى‌ترسم كه گرگ او را بخورد، در حالى كه شما از او غافليد. »


Qālū La'in 'Akalahu Adh-Dhi'bu Wa Naĥnu `Uşbatun 'Innā 'Idhāan Lakhāsirūna

14

(برادران) گفتند:« اگر گرگ او را بخورد، در حالى كه ما گروه پيوسته‌اى هستيم، در آن صورت قطعا ما زيانكاريم. »


Falammā Dhahabū Bihi Wa 'Ajma`ū 'An Yaj`alūhu Fī Ghayābati Al-Jubbi Wa 'Awĥaynā 'Ilayhi Latunabbi'annahum Bi'amrihim Hādhā Wa Hum Lā Yash`urūna

15

و هنگامى كه او را بردند، و تصميم جمعى گرفتند كه وى را در نهانگاه چاه قرار دهند، (چنين كردند)؛ و به سوى او وحى فرستاديم كه حتما آنان را از اين كارشان با خبر خواهى ساخت؛ در حالى كه آن (برادر) ان (با درك حسى) متوجه نمى‌شوند.


Wa Jā'ū 'Abāhum `Ishā'an Yabkūna

16

و (برادران) عصرگاهان در حالى كه مى‌گريستند، نزد پدرشان آمدند،


Qālū Yā 'Abānā 'Innā Dhahabnā Nastabiqu Wa Taraknā Yūsufa `Inda Matā`inā Fa'akalahu Adh-Dhi'bu Wa Mā 'Anta Bimu'uminin Lanā Wa Law Kunnā Şādiqīna

17

گفتند:« اى پدر ما، در حقيقت ما رفتيم مسابقه دهيم، و يوسف را نزد وسايلمان رها كرديم، و گرگ او را خورد! و [لى‌] تو ما را تصديق نمى‌كنى، هر چند راستگو باشيم. »


Wa Jā'ū `Alá Qamīşihi Bidamin Kadhibin Qāla Bal Sawwalat Lakum 'Anfusukum 'Amrāan Faşabrun Jamīlun Wa Allāhu Al-Musta`ānu `Alá Mā Taşifūna

18

و خونى دروغين با پيراهن او (آغشته كردند و) آوردند؛ (يعقوب) گفت:« بلكه نفس شما كارى (بد) را براى شما آراسته است، و (صبر من) شكيبايى نيكوست؛ و در برابر آنچه وصف مى‌كنيد، تنها خداست كه (از او) يارى خواسته مى‌شود. »


Wa Jā'at Sayyāratun Fa'arsalū Waridahum Fa'adlá Dalwahu Qāla Yā Bushrá Hādhā Ghulāmun Wa 'Asarrūhu Biđā`atan Wa Allāhu `Alīmun Bimā Ya`malūna

19

و مسافرانى آمدند، و آبرسانشان را فرستادند، و دلوش را [در چاه‌] افكند، (ناگهان) گفت:« اى مژده باد! اين پسرى است! »و او را به عنوان كالايى پنهان كردند؛ و خدا به آنچه انجام مى‌دادند، داناست.


Wa Sharawhu Bithamanin Bakhsin Darāhima Ma`dūdatin Wa Kānū Fīhi Mina Az-Zāhidīna

20

و او را به بهاى اندك، چند درهمى (ستمكارانه) فروختند؛ و نسبت به او، بى‌ميل بودند.


Wa Qāla Al-Ladhī Ashtarāhu Min Mişra Li'imra'atihi 'Akrimī Mathwāhu `Asá 'An Yanfa`anā 'Aw Nattakhidhahu Waladāan Wa Kadhalika Makkannā Liyūsufa Fī Al-'Arđi Wa Linu`allimahu Min Ta'wīli Al-'Aĥādīthi Wa Allāhu Ghālibun `Alá 'Amrihi Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Ya`lamūna

21

و كسى كه او را از (كشور) مصر خريد به زنش گفت:« جايگاه وى را گرامى دار، اميد است كه براى ما سودمند باشد! يا او را به عنوان فرزند بگيريم. »و اينچنين يوسف را در آن سرزمين امكانات داديم. (تا او را بزرگ داريم) و تا از تعبير خواب‌ها به او بياموزيم؛ و خدا بر كارش چيره است، و ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند.


Wa Lammā Balagha 'Ashuddahu 'Ātaynāhu Ĥukmāan Wa `Ilmāan Wa Kadhalika Najzī Al-Muĥsinīna

22

و هنگامى كه به حد رشدش رسيد، حكم و علم به او داديم؛ و اينگونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.


Wa Rāwadat/hu Allatī Huwa Fī Baytihā `An Nafsihi Wa Ghallaqati Al-'Abwāba Wa Qālat Hayta Laka Qāla Ma`ādha Allāhi 'Innahu Rabbī 'Aĥsana Mathwāya 'Innahu Lā Yufliĥu Až-Žālimūna

23

و آن [زنى‌] كه آن (يوسف) در خانه‌اش بود، از وجودش تمناى كامجويى كرد؛ و همه درها را محكم بست و گفت:« بيا (كه من آماده) براى توام! » (يوسف) گفت:« پناه بر خدا! در حقيقت او پرورش دهنده من است؛ جايگاه مرا نيكو داشت؛ (پس خيانت به او ستمكارى است و) قطعا ستمكاران رستگار نمى‌شوند. »


Wa Laqad Hammat Bihi Wa Hamma Bihā Lawlā 'An Ra'á Burhāna Rabbihi Kadhālika Linaşrifa `Anhu As-Sū'a Wa Al-Faĥshā'a 'Innahu Min `Ibādinā Al-Mukhlaşīna

24

و بيقين (آن زن) آهنگ او كرد؛ و (يوسف نيز) اگر دليل روشن پروردگارش را نديده بود، آهنگ وى مى‌نمود! اينچنين (كرديم) تا بدى و زشتى را از او بر گردانيم، [چرا] كه او از بندگان خالص شده ما بود.


Wa Astabaqā Al-Bāba Wa Qaddat Qamīşahu Min Duburin Wa 'Alfayā Sayyidahā Ladá Al-Bābi Qālat Mā Jazā'u Man 'Arāda Bi'ahlika Sū'āan 'Illā 'An Yusjana 'Aw `Adhābun 'Alīmun

25

و [هر دو] به سوى در، [بر يكديگر] پيشى گرفتند؛ و (آن زن) پيراهن او را از پشت چاك زد؛ و در آستانه در، آقاى آن [زن‌] را بطور ناگهانى يافتند؛ [زن‌] گفت:« كيفر كسى كه نسبت به خانواده تو قصد بدى كرده چيست؟ جز زندانى شدن يا عذابى دردناك است؟


Qāla Hiya Rāwadatnī `An Nafsī Wa Shahida Shāhidun Min 'Ahlihā 'In Kāna Qamīşuhu Qudda Min Qubulin Faşadaqat Wa Huwa Mina Al-Kādhibīna

26

(يوسف) گفت:« او نسبت به من از وجودم تمناى كامجويى كرد! »و شاهدى از خانواده آن (زن) گواهى داد كه:« اگر پيراهن او از پيش چاك خورده، پس (آن زن) راست مى‌گويد، و او از دروغگويان است؛


Wa 'In Kāna Qamīşuhu Qudda Min Duburin Fakadhabat Wa Huwa Mina Aş-Şādiqīna

27

و اگر پيراهنش از پشت چاك خورده، پس (آن زن) دروغ مى‌گويد، و او از راستگويان است. »


Falammā Ra'á Qamīşahu Qudda Min Duburin Qāla 'Innahu Min Kaydikunna 'Inna Kaydakunna `Ažīmun

28

و هنگامى كه (قاضى يا عزيز مصر) ديد پيراهن او [يوسف‌] از پشت چاك خورده گفت:« در حقيقت اين از نيرنگ شما [زنان‌] است؛ واقعا نيرنگ شما [زنان‌]، بزرگ است!


Yūsufu 'A`riđ `An Hādhā Wa Astaghfirī Lidhanbiki 'Innaki Kunti Mina Al-Khāţi'īna

29

[اى‌] يوسف، از اين (موضوع،) صرف نظر كن؛ و (اى زن تو نيز) براى پيامد (گناه) خود آمرزش طلب؛ [چرا] كه تو از خطاكاران بودى. »


Wa Qāla Niswatun Fī Al-Madīnati Amra'atu Al-`Azīzi Turāwidu Fatāhā `An Nafsihi Qad Shaghafahā Ĥubbāan 'Innā Lanarāhā Fī Đalālin Mubīnin

30

و زنان در شهر گفتند:« زن عزيز (مصر) از غلام جوانش تمناى كامجويى از وجودش كرده، و محبت (يوسف) در دلش جاى گرفت! قطعا ما او را در گمراهى آشكارى مى‌بينيم. »


Falammā Sami`at Bimakrihinna 'Arsalat 'Ilayhinna Wa 'A`tadat Lahunna Muttaka'an Wa 'Ātat Kulla Wāĥidatin Minhunna Sikkīnāan Wa Qālati Akhruj `Alayhinna Falammā Ra'aynahu 'Akbarnahu Wa Qaţţa`na 'Aydiyahunna Wa Qulna Ĥāsha Lillāh Mā Hādhā Basharāan 'In Hādhā 'Illā Malakun Karīmun

31

و هنگامى كه (زليخا) فريبكارى آن (زن) ان را شنيد، به سراغشان فرستاد، و براى آنان بالش (و ميوه) فراهم ساخت؛ و به هر يك از آنان كاردى داد، و (به يوسف) گفت:« بر آنان در آى. »و هنگامى كه (زنان) او را ديدند، وى را بزرگ شمردند، و (چنان از زيبايى او متحير شدند كه) دستانشان را بريدند؛ و گفتند:« منزه است خدا! اين بشر نيست؛ اين جز فرشته‌اى ارجمند نيست! »


Qālat Fadhālikunna Al-Ladhī Lumtunnanī Fīhi Wa Laqad Rāwadttuhu `An Nafsihi Fāsta`şama Wa La'in Lam Yaf`al Mā 'Āmuruhu Layusjananna Wa Layakūnāan Mina Aş-Şāghirīna

32

(زليخا) گفت:« و اين كسى است كه مرا در مورد او سرزنش مى‌كرديد؛ و در واقع از او تمناى كامجويى وجودش را كردم؛ و [لى‌] خود را حفظ كرد، و اگر آنچه را فرمانش مى‌دهم انجام ندهد، قطعا زندانى خواهد شد؛ و مسلما از كوچك شدگان خواهد بود. »


Qāla Rabbi As-Sijnu 'Aĥabbu 'Ilayya Mimmā Yad`ūnanī 'Ilayhi Wa 'Illā Taşrif `Annī Kaydahunna 'Aşbu 'Ilayhinna Wa 'Akun Mina Al-Jāhilīna

33

(يوسف) گفت:« پروردگارا! زندان نزد من محبوب‌تر است از آنچه (زنان) مرا به سوى آن مى‌خوانند؛ و اگر نيرنگ آن (زنان) را از من باز نگردانى، به سوى آنان متمايل مى‌شوم و از نادانان خواهم بود. »


Fāstajāba Lahu Rabbuhu Faşarafa `Anhu Kaydahunna 'Innahu Huwa As-Samī`u Al-`Alīmu

34

و پروردگارش (دعاى) او را پذيرفت؛ و نيرنگ آن (زن) ان را از او بگردانيد؛ [چرا] كه در حقيقت تنها او شنوا [و] داناست.


Thumma Badā Lahum Min Ba`di Mā Ra'aw Al-'Āyāti Layasjununnahu Ĥattá Ĥīnin

35

آنگاه، پس از اينكه نشانه‌هاى (پاكى يوسف) را ديدند، به نظرشان آمد، كه قطعا او را تا مدتى زندانى كنند.


Wa Dakhala Ma`ahu As-Sijna Fatayāni Qāla 'Aĥaduhumā 'Innī 'Arānī 'A`şiru Khamrāan Wa Qāla Al-'Ākharu 'Innī 'Arānī 'Aĥmilu Fawqa Ra'sī Khubzāan Ta'kulu Aţ-Ţayru Minhu Nabbi'nā Bita'wīlihi 'Innā Narāka Mina Al-Muĥsinīna

36

و دو غلام جوان، همراه او داخل زندان شدند؛ يكى از آن دو (به يوسف) گفت:« براستى من در خواب، خودم را مى‌بينم كه (انگور براى) شراب مى‌فشارم. »و ديگرى گفت:« براستى من در خواب خودم را مى‌بينم كه بر سرم نانى حمل مى‌كنم، كه پرندگان از آن مى‌خورند! ما را از تعبير آن (خواب‌ها) آگاه ساز، [چرا] كه ما تو را از نيكوكاران مى‌بينيم. »


Qāla Lā Ya'tīkumā Ţa`āmun Turzaqānihi 'Illā Nabba'tukumā Bita'wīlihi Qabla 'An Ya'tiyakumā Dhālikumā Mimmā `Allamanī Rabbī 'Innī Taraktu Millata Qawmin Lā Yu'uminūna Billāhi Wa Hum Bil-'Ākhirati Hum Kāfirūna

37

(يوسف) گفت:« غذايى كه بدان روزى داده شويد، براى شما نمى‌آورند، مگر اينكه، قبل از آوردن (غذا) براى شما، از تعبير آن شما را با خبر سازم؛ اين، از چيزهايى است كه پروردگارم به من آموخته است؛ در واقع من آيين گروهى را ترك كردم، كه به خدا ايمان نمى‌آورند، و آنان همان منكران آخرتند.


Wa Attaba`tu Millata 'Ābā'ī 'Ibrāhīma Wa 'Isĥāqa Wa Ya`qūba Mā Kāna Lanā 'An Nushrika Billāhi Min Shay'in Dhālika Min Fađli Allāhi `Alaynā Wa `Alá An-Nāsi Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Yashkurūna

38

و از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروى كردم. براى ما شايسته نبود، كه هيچ چيزى را شريك خدا قرار دهيم؛ اين از بخشش خدا بر ما و بر مردم است؛ و ليكن بيشتر مردم سپاسگزارى نمى‌كنند.


Yā Şāĥibayi As-Sijni 'A'arbābun Mutafarriqūna Khayrun 'Ami Allāhu Al-Wāĥidu Al-Qahhāru

39

اى دو زندانى همراه من! آيا پروردگاران پراكنده بهترند، يا خداى يگانه چيره؟! »


Mā Ta`budūna Min Dūnihi 'Illā 'Asmā'an Sammaytumūhā 'Antum Wa 'Ābā'uukum Mā 'Anzala Allāhu Bihā Min Sulţānin 'Ini Al-Ĥukmu 'Illā Lillāh 'Amara 'Allā Ta`budū 'Illā 'Īyāhu Dhālika Ad-Dīnu Al-Qayyimu Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Ya`lamūna

40

غير از خدا (معبودى) را نمى‌پرستيد، جز نام‌هايى كه شما و پدرانتان آنها را نامگذارى كرده‌ايد، [و] خدا هيچ دليلى براى آن [ها] فرو نفرستاده است؛ حكم جز براى خدا نيست؛ فرمان داده كه جز او را نپرستيد. اين دين استوار است؛ و ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند.


Yā Şāĥibayi As-Sijni 'Ammā 'Aĥadukumā Fayasqī Rabbahu Khamrāan Wa 'Ammā Al-'Ākharu Fayuşlabu Fata'kulu Aţ-Ţayru Min Ra'sihi Quđiya Al-'Amru Al-Ladhī Fīhi Tastaftiyāni

41

اى دو زندانى همراه من! اما يكى از شما (دو نفر، آزاد مى‌شود؛) پس به ارباب خود شراب مى‌نوشاند؛ و اما ديگرى پس به دار آويخته مى‌شود؛ و پرندگان از سر او مى‌خورند. چيزى كه درباره آن پرسيديد، (تقدير آن) پايان يافته است. »


Wa Qāla Lilladhī Žanna 'Annahu Nājin Minhumā Adhkurnī `Inda Rabbika Fa'ansāhu Ash-Shayţānu Dhikra Rabbihi Falabitha Fī As-Sijni Biđ`a Sinīna

42

و (يوسف) به آن كسى از آن دو نفر، كه مى‌دانست كه او نجات مى‌يابد، گفت:« مرا نزد اربابت ياد كن. »و [لى‌] شيطان يادآورى به اربابش را، از ياد او برد، پس چند سالى در زندان درنگ كرد.


Wa Qāla Al-Maliku 'Innī 'Ará Sab`a Baqarātin Simānin Ya'kuluhunna Sab`un `Ijāfun Wa Sab`a Sunbulātin Khuđrin Wa 'Ukhara Yābisātin Yā 'Ayyuhā Al-Mala'u 'Aftūnī Fī Ru'uyāya 'In Kuntum Lilrru'uyā Ta`burūna

43

و سلطان (مصر) گفت:« براستى من [در خواب‌] ديدم، هفت گاو فربه را كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‌خورند؛ و (نيز) هفت خوشه سبز و [هفت خوشه‌] خشكيده ديگر را (در خواب ديدم.) اى اشراف! اگر تعبير خواب مى‌نماييد، درباره خواب من پاسخ مرا بدهيد! »


Qālū 'Ađghāthu 'Aĥlāmin Wa Mā Naĥnu Bita'wīli Al-'Aĥlāmi Bi`ālimīna

44

(اشراف) گفتند:« [اينها] يك دسته خواب‌هاى پريشان است؛ و ما از تعبير اين (گونه) خواب‌ها آگاه نيستيم. »


Wa Qāla Al-Ladhī Najā Minhumā Wa Aiddakara Ba`da 'Ummatin 'Anā 'Unabbi'ukum Bita'wīlihi Fa'arsilūni

45

و آن كسى از آن دو (جوان زندانى) كه نجات يافته بود، و بعد از مدتى (يوسف را) به خاطر آورد، گفت:« من تعبير آن (خواب) را به شما خبر مى‌دهم؛ پس مرا (به سراغ يوسف زندانى) بفرستيد. »


Yūsufu 'Ayyuhā Aş-Şiddīqu 'Aftinā Fī Sab`i Baqarātin Simānin Ya'kuluhunna Sab`un `Ijāfun Wa Sab`i Sunbulātin Khuđrin Wa 'Ukhara Yābisātin La`allī 'Arji`u 'Ilá An-Nāsi La`allahum Ya`lamūna

46

(و او به زندان آمد، و گفت: اى) يوسف، اى (مرد) بسيار راستگو! درباره (خواب) هفت گاو فربه‌اى كه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‌خورند؛ و هفت خوشه سبز، و [هفت خوشه‌] خشكيده ديگر، به ما پاسخ ده. باشد كه من به سوى مردم باز گردم، تا شايد آنان آگاه شوند.


Qāla Tazra`ūna Sab`a Sinīna Da'abāan Famā Ĥaşadtum Fadharūhu Fī Sunbulihi 'Illā Qalīlāan Mimmā Ta'kulūna

47

(يوسف) گفت:« هفت سال بر شيوه (سابق و با جديت) زراعت مى‌كنيد، و آنچه را درو كرديد، پس جز اندكى از آنچه مى‌خوريد، آن را در خوشه‌هايش واگذاريد؛


Thumma Ya'tī Min Ba`di Dhālika Sab`un Shidādun Ya'kulna Mā Qaddamtum Lahunna 'Illā Qalīlāan Mimmā Tuĥşinūna

48

آنگاه پس از آن، هفت (سال) سخت (خشكسالى) مى‌آيد، كه آنچه را براى آن (سال) ها از پيش نهاده‌ايد، مى‌خورند، جز اندكى از آنچه ذخيره مى‌كنيد؛


Thumma Ya'tī Min Ba`di Dhālika `Āmun Fīhi Yughāthu An-Nāsu Wa Fīhi Ya`şirūna

49

آنگاه بعد از آن (خشكسالى)، سالى فرا مى‌رسد كه در آن باران بر مردم باريده مى‌شود؛ و در آن (سال ميوه‌ها) مى‌فشرند. »


Wa Qāla Al-Maliku A'tūnī Bihi Falammā Jā'ahu Ar-Rasūlu Qāla Arji` 'Ilá Rabbika Fās'alhu Mā Bālu An-Niswati Al-Lātī Qaţţa`na 'Aydiyahunna 'Inna Rabbī Bikaydihinna `Alīmun

50

و سلطان (مصر) گفت:« آن (يوسف) را نزد من آوريد. »و هنگامى كه فرستاده (سلطان) نزد او آمد، (يوسف) گفت:« به سوى اربابت برگرد، و از او بپرس كه حال آن زنانى كه دست‌هايشان را بريدند چگونه است؟ براستى كه پروردگار من به نيرنگ آن (زن) ان داناست. »


Qāla Mā Khaţbukunna 'Idh Rāwadttunna Yūsufa `An Nafsihi Qulna Ĥāsha Lillāh Mā `Alimnā `Alayhi Min Sū'in Qālati Amra'atu Al-`Azīzi Al-'Āna Ĥaşĥaşa Al-Ĥaqqu 'Anā Rāwadttuhu `An Nafsihi Wa 'Innahu Lamina Aş-Şādiqīna

51

(سلطان مصر به زنان) گفت:« هنگامى كه از يوسف تمناى كامجويى از وجودش كرديد، [جريان‌] كار شما چه بود؟ »گفتند:« خدا منزه است، ما هيچ بدى از او نمى‌دانيم! »زن عزيز (مصر) گفت:« الآن حق آشكار شد؛ من از او تمناى كامجويى از وجودش كردم؛ و قطعا او از راستگويان است.


Dhālika Liya`lama 'Annī Lam 'Akhunhu Bil-Ghaybi Wa 'Anna Allāha Lā Yahdī Kayda Al-Khā'inīna

52

اين (مطلب براى آن بود) تا بداند كه من در نهان به او خيانت نكردم؛ و براستى كه خدا نيرنگ خيانتكاران را هدايت نمى‌كند، (و به مقصد نمى‌رساند).


جزء قبل

جزء 12 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان