قرآن عثمان طه

Wa Mā Min Dābbatin Fī Al-'Arđi 'Illā `Alá Allāhi Rizquhā Wa Ya`lamu Mustaqarrahā Wa Mustawda`ahā Kullun Fī Kitābin Mubīnin

6

و نيست جنبنده‌اى در زمين مگر بر خدا است روزى او و مى‌داند آرامشگاه و كوچگاه او را هر كدام است در كتابى آشكار


Wa Huwa Al-Ladhī Khalaqa As-Samāwāti Wa Al-'Arđa Fī Sittati 'Ayyāmin Wa Kāna `Arshuhu `Alá Al-Mā'i Liyabluwakum 'Ayyukum 'Aĥsanu `Amalāan Wa La'in Qulta 'Innakum Mab`ūthūna Min Ba`di Al-Mawti Layaqūlanna Al-Ladhīna Kafarū 'In Hādhā 'Illā Siĥrun Mubīnun

7

و او است آنكه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز و بود عرش او بر آب تا بيازمايد شما را كداميك نكوتريد در كردار و اگر گويى شمائيد برانگيختگان پس از مرگ هر آينه گويند آنان كه كفر ورزيدند نيست اين جز جادويى آشكار


Wa La'in 'Akhkharnā `Anhumu Al-`Adhāba 'Ilá 'Ummatin Ma`dūdatin Layaqūlunna Mā Yaĥbisuhu 'Alā Yawma Ya'tīhim Laysa Maşrūfāan `Anhum Wa Ĥāqa Bihim Mā Kānū Bihi Yastahzi'ūn

8

گر دور كنيم از ايشان عذاب را تا امتى شمرده گويند چه بازدارد آن را همانا روزى كه مى‌آيد ايشان را نيست برگرداننده از ايشان و فرود آمد بر ايشان آنچه بودند بدان استهزاءكنان


Wa La'in 'Adhaqnā Al-'Insāna Minnā Raĥmatan Thumma Naza`nāhā Minhu 'Innahu Laya'ūsun Kafūrun

9

و اگر چشانيم انسان را از خود رحمتى و سپس بگيريمش از او همانا او است نوميد ناسپاس


Wa La'in 'Adhaqnāhu Na`mā'a Ba`da Đarrā'a Massat/hu Layaqūlanna Dhahaba As-Sayyi'ātu `Annī 'Innahu Lafariĥun Fakhūrun

10

و اگر چشانيمش نعمتى بعد از رنجى كه بدو رسيده است هر آينه گويد رفت بديها از من همانا او است شادمان خودستاى


'Illā Al-Ladhīna Şabarū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti 'Ūlā'ika Lahum Maghfiratun Wa 'Ajrun Kabīrun

11

مگر آنان كه صبر كردند و عمل صالح نمودند كه آنان را است آمرزش و پاداشى بزرگ


Fala`allaka Tārikun Ba`đa Mā Yūĥá 'Ilayka Wa Đā'iqun Bihi Şadruka 'An Yaqūlū Lawlā 'Unzila `Alayhi Kanzun 'Aw Jā'a Ma`ahu Malakun 'Innamā 'Anta Nadhīrun Wa Allāhu `Alá Kulli Shay'in Wakīlun

12

شايد تويى رهاكننده پاره‌اى از آنچه وحى مى‌شود بسوى تو و تنگ شود بدان سينه تو كه گويند چرا بر او فرود نيامد گنجى يا نيامد با او فرشته‌اى جز اين نيست كه تويى بيم‌دهنده و خدا است بر هر چيزى وكيل


'Am Yaqūlūna Aftarāhu Qul Fa'tū Bi`ashri Suwarin Mithlihi Muftarayātin Wa 'Ad`ū Mani Astaţa`tum Min Dūni Allāhi 'In Kuntum Şādiqīna

13

يا گويند دروغ بسته است آن را بگو بياوريد ده سوره همانند آن دروغ پرداخته و بخوانيد هر آن را كه بتوانيد جز خدا اگر هستيد راستگويان


Fa'illam Yastajībū Lakum Fā`lamū 'Annamā 'Unzila Bi`ilmi Allāhi Wa 'An Lā 'Ilāha 'Illā Huwa Fahal 'Antum Muslimūna

14

پس اگر نپذيرفتند از شما بدانيد كه آنچه فرستاده شده است به علم خدا است و آنكه نيست خدايى جز او پس آيا هستيد شما اسلام‌آورندگان


Man Kāna Yurīdu Al-Ĥayāata Ad-Dunyā Wa Zīnatahā Nuwaffi 'Ilayhim 'A`mālahum Fīhā Wa Hum Fīhā Lā Yubkhasūna

15

آنان كه خواهان زندگانى دنيا و زيور آنند تمام دهيم بديشان كردار ايشان را در آن و ايشان در آن كم داده نشوند


'Ūlā'ika Al-Ladhīna Laysa Lahum Fī Al-'Ākhirati 'Illā An-Nāru Wa Ĥabiţa Mā Şana`ū Fīhā Wa Bāţilun Mā Kānū Ya`malūna

16

آنانند كه نيست ايشان را در آخرت جز آتش و تباه است آنچه ساختند در آن و ناچيز است آنچه بودند مى‌كردند


'Afaman Kāna `Alá Bayyinatin Min Rabbihi Wa Yatlūhu Shāhidun Minhu Wa Min Qablihi Kitābu Mūsá 'Imāmāan Wa Raĥmatan 'Ūlā'ika Yu'uminūna Bihi Wa Man Yakfur Bihi Mina Al-'Aĥzābi Fālnnāru Maw`iduhu Falā Takun Fī Miryatin Minhu 'Innahu Al-Ĥaqqu Min Rabbika Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Yu'uminūna

17

آيا آنكه بر روشنايى است از پروردگار خود و از پيش آيد گواهى از آن و پيش از آن است كتاب موسى پيشوا و رحمتى ايشان ايمان آرند بدان و آنكه كفر ورزد بدان از احزاب آتش است وعده‌گاه او پس نباش در شكى از آن همانا آن است حق از پروردگار تو ليكن بيشتر مردم ايمان نمى‌آورند


Wa Man 'Ažlamu Mimmani Aftará `Alá Allāhi Kadhibāan 'Ūlā'ika Yu`rađūna `Alá Rabbihim Wa Yaqūlu Al-'Ash/hādu Hā'uulā' Al-Ladhīna Kadhabū `Alá Rabbihim 'Alā La`natu Allāhi `Alá Až-Žālimīna

18

و كيست ستمگرتر از آنكه ببندد بر خدا دروغى را آنان عرض شوند بر پروردگار خويش و گويند گواهان اينانند آنان كه دروغ گفتند بر پروردگار خويش همانا لعنت خدا باد بر ستمگران


Al-Ladhīna Yaşuddūna `An Sabīli Allāhi Wa Yabghūnahā `Iwajāan Wa Hum Bil-'Ākhirati Hum Kāfirūna

19

آنان كه بازدارند از راه خدا و خواهندش كج و ايشانند به آخرت كافران


'Ūlā'ika Lam Yakūnū Mu`jizīna Fī Al-'Arđi Wa Mā Kāna Lahum Min Dūni Allāhi Min 'Awliyā'a Yuđā`afu Lahumu Al-`Adhābu Mā Kānū Yastaţī`ūna As-Sam`a Wa Mā Kānū Yubşirūna

20

آنان نيستند به عجزآرندگان در زمين و نيستشان جز خدا دوستانى افزوده شود براى ايشان عذاب نبودند بتوانند شنيدن را و نبودند كه ببينند


'Ūlā'ika Al-Ladhīna Khasirū 'Anfusahum Wa Đalla `Anhum Mā Kānū Yaftarūna

21

آنانند كه زيان كردند خويشتن را و گم شد از ايشان آنچه بودند دروغ مى‌بستند


Lā Jarama 'Annahum Fī Al-'Ākhirati Humu Al-'Akhsarūna

22

ناگزير آنانند در آخرت زيانمندتران


'Inna Al-Ladhīna 'Āmanū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti Wa 'Akhbatū 'Ilá Rabbihim 'Ūlā'ika 'Aşĥābu Al-Jannati Hum Fīhā Khālidūna

23

همانا آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند و زارى كردند بسوى پروردگار خويش آنانند ياران بهشت ايشانند در آن جاودانان


Mathalu Al-Farīqayni Kāl'a`má Wa Al-'Aşammi Wa Al-Başīri Wa As-Samī`i Hal Yastawiyāni Mathalāan 'Afalā Tadhakkarūna

24

مثل دو گروه مانند كور و كر و بينا و شنوا است آيا يكسانند در مثل آيا يادآور نمى‌شويد


Wa Laqad 'Arsalnā Nūĥāan 'Ilá Qawmihi 'Innī Lakum Nadhīrun Mubīnun

25

و همانا فرستاديم نوح را بسوى قومش كه منم براى شما ترساننده آشكار


'An Lā Ta`budū 'Illā Al-Laha 'Innī 'Akhāfu `Alaykum `Adhāba Yawmin 'Alīmin

26

كه پرستش نكنيد جز خدا را كه مى‌ترسم بر شما از عذاب روزى دردناك


Faqāla Al-Mala'u Al-Ladhīna Kafarū Min Qawmihi Mā Narāka 'Illā Basharāan Mithlanā Wa Mā Narāka Attaba`aka 'Illā Al-Ladhīna Hum 'Arādhilunā Bādiya Ar-Ra'yi Wa Mā Nará Lakum `Alaynā Min Fađlin Bal Nažunnukum Kādhibīna

27

پس گفتند گروهى كه كفر ورزيدند از قومش نمى‌بينيمت جز بشرى همانند خويش و نمى‌بينيم تو را كه پيرويت كرده‌اند جز آنان كه فرومايگان ما هستند نخستين بار و نمى‌بينيم شما را بر ما برتريى بلكه مى‌پنداريم شما را دروغگويان


Qāla Yā Qawmi 'Ara'aytum 'In Kuntu `Alá Bayyinatin Min Rabbī Wa 'Ātānī Raĥmatan Min `Indihi Fa`ummiyat `Alaykum 'Anulzimukumūhā Wa 'Antum Lahā Kārihūna

28

گفت اى قوم من آيا ديده‌ايد كه اگر باشم من بر روشنايى از پروردگار خود و بداد مرا رحمتى از نزدش پس پوشيده شد بر شما آيا واميدارم شما بر آن حالى كه هستيد آن را ناخوش‌دارندگان


Wa Yāqawmi Lā 'As'alukum `Alayhi Mālāan 'In 'Ajriya 'Illā `Alá Allāhi Wa Mā 'Anā Biţāridi Al-Ladhīna 'Āmanū 'Innahum Mulāqū Rabbihim Wa Lakinnī 'Arākum Qawmāan Tajhalūna

29

و اى قوم من نخواهم از شما بر آن مالى را نيست پاداشم جز بر خدا و نيستم دوركننده آنان كه ايمان آوردند همانا ايشانند ملاقات‌كننده پروردگار خويش ليكن بينم شما را گروهى كه نمى‌دانيد


Wa Yāqawmi Man Yanşurunī Mina Allāhi 'In Ţaradtuhum 'Afalā Tadhakkarūna

30

و اى قوم من كه مرا يارى مى‌كند از خدا اگر برانمشان آيا يادآور نمى‌شويد


Wa Lā 'Aqūlu Lakum `Indī Khazā'inu Allāhi Wa Lā 'A`lamu Al-Ghayba Wa Lā 'Aqūlu 'Innī Malakun Wa Lā 'Aqūlu Lilladhīna Tazdarī 'A`yunukum Lan Yu'utiyahumu Allāhu Khayrāan Al-Lahu 'A`lamu Bimā Fī 'Anfusihim 'Innī 'Idhāan Lamina Až-Žālimīna

31

و نمى‌گويم به شما كه نزد من است گنجهاى خدا و ندانم ناپيدا را و نگويم كه منم فرشته و نمى‌گويم بدانان كه به خوارى نگرد ديدگان شما هرگز ندهد خدا بديشان خيرى خدا داناتر است بدانچه در دلهاى آنان است كه مى‌باشم در آن هنگام از ستمكاران


Qālū Yā Nūĥu Qad Jādaltanā Fa'aktharta Jidālanā Fa'tinā Bimā Ta`idunā 'In Kunta Mina Aş-Şādiqīna

32

گفتند اى نوح همانا با ما ستيزه كردى پس فزون كردى ستيزه ما را پس بياور ما را آنچه به ما وعده دهى اگر هستى از راستگويان


Qāla 'Innamā Ya'tīkum Bihi Allāhu 'In Shā'a Wa Mā 'Antum Bimu`jizīna

33

گفت جز اين نيست كه آورد شما را بدان خدا اگر خواهد و نيستيد شما به عجزآرندگان


Wa Lā Yanfa`ukum Nuşĥī 'In 'Aradtu 'An 'Anşaĥa Lakum 'In Kāna Allāhu Yurīdu 'An Yughwiyakum Huwa Rabbukum Wa 'Ilayhi Turja`ūna

34

و سود ندهد شما را اندرز من اگر خواهم شما را اندرز دهم اگر خواهد گمراهتان كند او است پروردگار شما و بسوى او بازگردانيده شويد


'Am Yaqūlūna Aftarāhu Qul 'Ini Aftaraytuhu Fa`alayya 'Ijrāmī Wa 'Anā Barī'un Mimmā Tujrimūna

35

يا گويند دروغ بسته است آن را بگو اگر دروغش بسته باشم بر من است گناهم و بيزارم از آنچه شما گناه كنيد


Wa 'Ūĥiya 'Ilá Nūĥin 'Annahu Lan Yu'umina Min Qawmika 'Illā Man Qad 'Āmana Falā Tabta'is Bimā Kānū Yaf`alūna

36

و وحى شد بسوى نوح كه هرگز ايمان نيارند از قومت جز آنان كه ايمان آوردند پس آزرده نشو از آنچه مى‌كنند


Wa Aşna`i Al-Fulka Bi'a`yuninā Wa Waĥyinā Wa Lā Tukhāţibnī Fī Al-Ladhīna Žalamū 'Innahum Mughraqūna

37

و بساز كشتى را به ديدگان ما و وحى ما و سخن نگوى با من در باره آنان كه ستم كردند همانا ايشانند غرق‌شدگان


Wa Yaşna`u Al-Fulka Wa Kullamā Marra `Alayhi Mala'un Min Qawmihi Sakhirū Minhu Qāla 'In Taskharū Minnā Fa'innā Naskharu Minkum Kamā Taskharūna

38

و مى‌ساخت كشتى را و هر گاه بر او گذشتى گروهى از قومش مسخره‌اش گرفتندى گفت اگر ما را مسخره كنيد همانا ما شما را مسخره كنيم چنان كه بوديد شما مسخره مى‌كرديد


Fasawfa Ta`lamūna Man Ya'tīhi `Adhābun Yukhzīhi Wa Yaĥillu `Alayhi `Adhābun Muqīmun

39

زود است بدانيد كه را آيد عذابى كه خوار سازدش و فرود آيد بر او عذابى جايگزين


Ĥattá 'Idhā Jā'a 'Amrunā Wa Fāra At-Tannūru Qulnā Aĥmil Fīhā Min Kullin Zawjayni Athnayni Wa 'Ahlaka 'Illā Man Sabaqa `Alayhi Al-Qawlu Wa Man 'Āmana Wa Mā 'Āmana Ma`ahu 'Illā Qalīlun

40

تا گاهى كه بيامد امر ما و بجوشيد تنور گفتيم بار كن در آن از هر كدام دو جفت را و خاندان خويش را مگر آنكه بر او پيشى گرفته است سخن و آنان را كه ايمان آوردند و ايمان نياورده بود با او جز اندكى


Wa Qāla Arkabū Fīhā Bismi Allāhi Majrāhā Wa Mursāhā 'Inna Rabbī Laghafūrun Raĥīmun

41

گفت سوار شويد در آن با نام خدا روان شدنش و لنگر انداختنش همانا پروردگار من است آمرزنده مهربان


Wa Hiya Tajrī Bihim Fī Mawjin Kāljibāli Wa Nādá Nūĥun Abnahu Wa Kāna Fī Ma`zilin Yā Bunayya Arkab Ma`anā Wa Lā Takun Ma`a Al-Kāfirīna

42

و آن روان بود بديشان در موجى همانند كوه‌ها و برخواند نوح فرزند خود را و بود بر كنارى كه‌اى پسرك من سوار شو با ما و نباش با كافران


Qāla Sa'āwī 'Ilá Jabalin Ya`şimunī Mina Al-Mā'i Qāla Lā `Āşima Al-Yawma Min 'Amri Allāhi 'Illā Man Raĥima Wa Ĥāla Baynahumā Al-Mawju Fakāna Mina Al-Mughraqīna

43

گفت زود است پناه برم به كوهى كه نگه داردم از آب گفت نيست نگهدارنده‌اى امروز از امر خدا مگر آن را كه رحم كرده است و حايل شد ميان ايشان موج پس شد از غرق‌شدگان


Wa Qīla Yā 'Arđu Abla`ī Mā'aki Wa Yā Samā'u 'Aqli`ī Wa Ghīđa Al-Mā'u Wa Quđiya Al-'Amru Wa Astawat `Alá Al-Jūdīyi Wa Qīla Bu`dāan Lilqawmi Až-Žālimīna

44

و گفته شد اى زمين فرو خور آب خويش را و اى آسمان بس كن و فرونشست آب و گذشت كار و استوار شد بر جودى و گفته شد دور باد براى گروه ستمگران


Wa Nādá Nūĥun Rabbahu Faqāla Rabbi 'Inna Abnī Min 'Ahlī Wa 'Inna Wa`daka Al-Ĥaqqu Wa 'Anta 'Aĥkamu Al-Ĥākimīna

45

و خواند نوح پروردگار خود را پس گفت پروردگارا همانا پسرم از خاندان من است و هر آينه وعده تو حق است و تويى بهترين حكم‌كنندگان


Qāla Yā Nūĥu 'Innahu Laysa Min 'Ahlika 'Innahu `Amalun Ghayru Şāliĥin Falā Tas'alni Mā Laysa Laka Bihi `Ilmun 'Innī 'A`ižuka 'An Takūna Mina Al-Jāhilīna

46

گفت اى نوح نيست او از خاندان تو و همانا او كردارى است ناشايست پس نپرس مرا آنچه نيستت بدان دانشى همانا اندرزت گويم تا نباشى از نادانان


Qāla Rabbi 'Innī 'A`ūdhu Bika 'An 'As'alaka Mā Laysa Lī Bihi `Ilmun Wa 'Illā Taghfir Lī Wa Tarĥamnī 'Akun Mina Al-Khāsirīna

47

گفت پروردگارا پناه برم به تو كه بپرسمت آنچه را نباشد مرا دانشى بدان و اگر نيامرزى مرا و رحم نكنى بر من باشم از زيانكاران


Qīla Yā Nūĥu Ahbiţ Bisalāmin Minnā Wa Barakātin `Alayka Wa `Alá 'Umamin Mimman Ma`aka Wa 'Umamun Sanumatti`uhum Thumma Yamassuhum Minnā `Adhābun 'Alīmun

48

گفته شد اى نوح فرودآى با آرامشى از ما و بركتهايى بر تو و بر ملتهايى از آنان كه با تو هستند و ملتهايى كه زود است بهره‌مندشان گردانيم و سپس برسد ايشان را از ما عذابى دردناك


Tilka Min 'Anbā'i Al-Ghaybi Nūĥīhā 'Ilayka Mā Kunta Ta`lamuhā 'Anta Wa Lā Qawmuka Min Qabli Hādhā Fāşbir 'Inna Al-`Āqibata Lilmuttaqīna

49

اين از خبرهاى ناپيدا است كه وحى مى‌فرستيمش به سويت و نبوده‌اى كه بدانى آنها را تو و نه قومت پيش از اين پس بردبار شو همانا فرجام است از آن پرهيزكاران


Wa 'Ilá `Ādin 'Akhāhum Hūdāan Qāla Yā Qawmi A`budū Allaha Mā Lakum Min 'Ilahin Ghayruhu 'In 'Antum 'Illā Muftarūna

50

و بسوى عاد برادر ايشان هود را گفت اى قوم من پرستش كنيد خدا را نيست شما را خداوندى جز او نيستيد شما جز دروغ‌آوران


Yā Qawmi Lā 'As'alukum `Alayhi 'Ajrāan 'In 'Ajriya 'Illā `Alá Al-Ladhī Faţaranī 'Afalā Ta`qilūna

51

اى قوم من نخواهم از شما بر آن مزدى را نيست مزد من جز بر آنكه مرا آفريده است پس آيا بخرد نمى‌يابيد


Wa Yā Qawmi Astaghfirū Rabbakum Thumma Tūbū 'Ilayhi Yursili As-Samā'a `Alaykum Midrārāan Wa Yazidkum Qūwatan 'Ilá Qūwatikum Wa Lā Tatawallawā Mujrimīna

52

و اى قوم من آمرزش جوييد از پروردگار خود سپس بازگشت كنيد بسوى او تا فرستد آسمان را بر شما ريزاريز و بيفزايد شما را نيرويى بر نيرويتان و پشت نكنيد گنهكاران


Qālū Yā Hūdu Mā Ji'tanā Bibayyinatin Wa Mā Naĥnu Bitārikī 'Ālihatinā `An Qawlika Wa Mā Naĥnu Laka Bimu'uminīna

53

گفتند اى هود نياوردى ما را نشانيى و نيستيم ما ترك‌كننده خدايان خود به گفتار تو و نيستيم ما به تو ايمان‌آورندگان


'In Naqūlu 'Illā A`tarāka Ba`đu 'Ālihatinā Bisū'in Qāla 'Innī 'Ush/hidu Allāha Wa Ash/hadū 'Annī Barī'un Mimmā Tushrikūna

54

نگوئيم جز آنكه گرفته است تو را برخى از خدايان ما به بدى گفت همانا گواه گيرم خدا را و گواه باشيد شما كه بيزارم از آنچه شرك مى‌ورزيد


Min Dūnihi Fakīdūnī Jamī`āan Thumma Lā Tunžirūni

55

جز خدا پس آهنگ من كنيد همگى و سپس مهلتم ندهيد


'Innī Tawakkaltu `Alá Allāhi Rabbī Wa Rabbikum Mā Min Dābbatin 'Illā Huwa 'Ākhidhun Bināşiyatihā 'Inna Rabbī `Alá Şirāţin Mustaqīmin

56

همانا توكل كردم بر خدا پروردگار من و پروردگار شما نيست جنبنده‌اى جز آنكه او است گيرنده پيشانيش پروردگار من است بر راهى راست


Fa'in Tawallawā Faqad 'Ablaghtukum Mā 'Ursiltu Bihi 'Ilaykum Wa Yastakhlifu Rabbī Qawmāan Ghayrakum Wa Lā Tađurrūnahu Shay'āan 'Inna Rabbī `Alá Kulli Shay'in Ĥafīžun

57

پس اگر پشت كردند همانا ابلاغ كردم به شما آنچه را بدان فرستاده شدم بسوى شما و برگيرد به جاى شما پروردگار من قومى را غير از شما و گزندش نرسانيد به چيزى همانا پروردگار من است بر همه چيز نگهبان


Wa Lammā Jā'a 'Amrunā Najjaynā Hūdāan Wa Al-Ladhīna 'Āmanū Ma`ahu Biraĥmatin Minnā Wa Najjaynāhum Min `Adhābin Ghalīžin

58

و هنگامى كه بيامد امر ما رهانيديم هود را و آنان كه ايمان آوردند با او به رحمتى از ما و رهائيشان داديم از عذابى انبوه


Wa Tilka `Ādun Jaĥadū Bi'āyāti Rabbihim Wa `Aşawā Rusulahu Wa Attaba`ū 'Amra Kulli Jabbārin `Anīdin

59

و اينك عاد انكار كردند آيتهاى پروردگار خود را و نافرمانى كردند پيمبران او را و پيروى كردند فرمان هر فرمانده خيره‌سرى را


Wa 'Utbi`ū Fī Hadhihi Ad-Dunyā La`natan Wa Yawma Al-Qiyāmati 'Alā 'Inna `Ādāan Kafarū Rabbahum 'Alā Bu`dāan Li`ādin Qawmi Hūdin

60

و پيرو شدند در اين دنيا لعنتى را و در روز قيامت همانا عاد كفر ورزيدند به پروردگار خويش همانا دور باد براى عاد قوم هود


Wa 'Ilá Thamūda 'Akhāhum Şāliĥāan Qāla Yā Qawmi A`budū Allaha Mā Lakum Min 'Ilahin Ghayruhu Huwa 'Ansha'akum Mina Al-'Arđi Wa Asta`marakum Fīhā Fāstaghfirūhu Thumma Tūbū 'Ilayhi 'Inna Rabbī Qarībun Mujībun

61

و بسوى ثمود برادر ايشان صالح را گفت اى قوم من پرستش كنيد خدا را نيست شما را خدايى جز او پديد آورده است شما را از زمين و استعمار كرده است شما را در آن پس استغفار كنيد او را سپس بازگشت كنيد بسوى او كه پروردگار من نزديك است و پذيرنده


Qālū Yā Şāliĥu Qad Kunta Fīnā Marjūwan Qabla Hādhā 'Atanhānā 'An Na`buda Mā Ya`budu 'Ābā'uunā Wa 'Innanā Lafī Shakkin Mimmā Tad`ūnā 'Ilayhi Murībin

62

گفتند اى صالح همانا اميدوارى ما بودى پيش از اين آيا نهى كنى ما را از آنكه پرستيم آنچه را مى‌پرستند پدران ما و مائيم در شكى از آنچه خوانيمان بدان به ريب‌افكننده


Qāla Yā Qawmi 'Ara'aytum 'In Kuntu `Alá Bayyinatin Min Rabbī Wa 'Ātānī Minhu Raĥmatan Faman Yanşurunī Mina Allāhi 'In `Aşaytuhu Famā Tazīdūnanī Ghayra Takhsīrin

63

گفت اى قوم من آيا ديده‌ايد كه اگر بر رهبريى از پروردگار خود باشم و آمده باشد مرا از او رحمتى پس كه مرا يارى دهد از خدا اگر نافرمانيش كنم پس نيفزائيد مرا جز زيانكارى


Wa Yā Qawmi Hadhihi Nāqatu Allāhi Lakum 'Āyatan Fadharūhā Ta'kul Fī 'Arđi Allāhi Wa Lā Tamassūhā Bisū'in Faya'khudhakum `Adhābun Qarībun

64

و اى قوم من اين است اشتر خدا براى شما آيتى پس بگذاريدش بچرد در زمين خدا و گردش نگرديد به بدى كه برگيرد شما را عذابى نزديك


Fa`aqarūhā Faqāla Tamatta`ū Fī Dārikum Thalāthata 'Ayyāmin Dhālika Wa`dun Ghayru Makdhūbin

65

پس پى كردند آن را پس گفت كامياب مانيد در خانه خود سه روز اين است وعده نادروغ


Falammā Jā'a 'Amrunā Najjaynā Şāliĥāan Wa Al-Ladhīna 'Āmanū Ma`ahu Biraĥmatin Minnā Wa Min Khizyi Yawmi'idhin 'Inna Rabbaka Huwa Al-Qawīyu Al-`Azīzu

66

تا هنگامى كه بيامد امر ما رهانيديم صالح را و آنان كه ايمان آوردند با او به رحمتى از ما و از خوارى آن روز همانا پروردگار تو است نيرومند دادستان


Wa 'Akhadha Al-Ladhīna Žalamū Aş-Şayĥatu Fa'aşbaĥū Fī Diyārihim Jāthimīna

67

و بگرفت آنان را كه ستم كردند خروشى پس شدند در خانه‌هاى خود مردگان


Ka'an Lam Yaghnawā Fīhā 'Alā 'Inna Thamūda Kafarū Rabbahum 'Alā Bu`dāan Lithamūda

68

چنان كه گويى سكونت نگزيده‌اند در آنها همانا ثمود كفر ورزيدند به پروردگار خويش همانا دور باد براى ثمود


Wa Laqad Jā'at Rusulunā 'Ibrāhīma Bil-Bushrá Qālū Salāmāan Qāla Salāmun Famā Labitha 'An Jā'a Bi`ijlin Ĥanīdhin

69

و همانا آمدند فرستادگان ما ابراهيم را به مژده گفتند سلام گفت سلام پس درنگ ناكرده بياورد گوساله بريان


Falammā Ra'á 'Aydiyahum Lā Taşilu 'Ilayhi Nakirahum Wa 'Awjasa Minhum Khīfatan Qālū Lā Takhaf 'Innā 'Ursilnā 'Ilá Qawmi Lūţin

70

و هنگامى كه ديد دستهاشان نمى‌رسد بسوى آن ناشناسشان گرفت و برداشت از ايشان بيمى گفتند نترس كه ما فرستاده شديم بسوى قوم لوط


Wa Amra'atuhu Qā'imatun Fađaĥikat Fabashsharnāhā Bi'isĥāqa Wa Min Warā'i 'Isĥāqa Ya`qūba

71

و زنش ايستاده بود پس خنديد پس مژده داديمش به اسحق و از پس اسحق يعقوب


Qālat Yā Waylatā 'A'alidu Wa 'Anā `Ajūzun Wa Hadhā Ba`lī Shaykhāan 'Inna Hādhā Lashay'un `Ajībun

72

گفت اى واى آيا بزايم و منم پيرى ناتوان و اين است شوهر من پيرى فرتوت همانا اين است چيزى شگفت


Qālū 'Ata`jabīna Min 'Amri Allāhi Raĥmatu Allāhi Wa Barakātuhu `Alaykum 'Ahla Al-Bayti 'Innahu Ĥamīdun Majīdun

73

گفتند آيا شگفت مانى از كار خدا رحمت خدا و بركتهاى او بر شما خاندان است همانا او است ستوده ارجمند


Falammā Dhahaba `An 'Ibrāhīma Ar-Raw`u Wa Jā'at/hu Al-Bushrá Yujādilunā Fī Qawmi Lūţin

74

تا گاهى كه برفت از ابراهيم ترس و بيامدش مژده مى‌ستيزد با ما در باره قوم لوط


'Inna 'Ibrāhīma Laĥalīmun 'Awwāhun Munībun

75

همانا ابراهيم بردبارى است نالانى است زارى‌كنان


Yā 'Ibrāhīmu 'A`riđ `An Hādhā 'Innahu Qad Jā'a 'Amru Rabbika Wa 'Innahum 'Ātīhim `Adhābun Ghayru Mardūdin

76

اى ابراهيم درگذر از اين همانا بيامد امر پروردگار تو و همانا آينده است ايشان را عذابى نابازگردانيده


Wa Lammā Jā'at Rusulunā Lūţāan Sī'a Bihim Wa Đāqa Bihim Dhar`āan Wa Qāla Hādhā Yawmun `Aşībun

77

و هنگامى كه آمد فرستادگان ما لوط را به رنج شد از ايشان و تنگ آمدش بديشان تاب و توان و گفت اين است روزى سخت (خشم‌آگين)


Wa Jā'ahu Qawmuhu Yuhra`ūna 'Ilayhi Wa Min Qablu Kānū Ya`malūna As-Sayyi'āti Qāla Yā Qawmi Hā'uulā' Banātī Hunna 'Aţharu Lakum Fattaqū Allaha Wa Lā Tukhzūnī Fī Đayfī 'Alaysa Minkum Rajulun Rashīdun

78

و بيامدندش قومش مى‌شتافتند بسوى او و از پيش بودند مى‌كردند بديها را گفت اى قوم اينك دخترانم پاكيزه‌ترند براى شما پس بترسيد خدا را و خوارم نسازيد در ميهمانانم آيا نيست در شما مردى خردمند


Qālū Laqad `Alimta Mā Lanā Fī Banātika Min Ĥaqqin Wa 'Innaka Lata`lamu Mā Nurīdu

79

گفتند تو دانى نيست ما را در دختران تو كامى و هر آينه مى‌دانى ما چه خواهيم


Qāla Law 'Anna Lī Bikum Qūwatan 'Aw 'Āwī 'Ilá Ruknin Shadīdin

80

گفت كاش مرا بر شما نيرويى مى‌بود يا پناه مى‌بردم به پايگاهى سخت


Qālū Yā Lūţu 'Innā Rusulu Rabbika Lan Yaşilū 'Ilayka Fa'asri Bi'ahlika Biqiţ`in Mina Al-Layli Wa Lā Yaltafit Minkum 'Aĥadun 'Illā Amra'ataka 'Innahu Muşībuhā Mā 'Aşābahum 'Inna Maw`idahumu Aş-Şubĥu 'Alaysa Aş-Şubĥu Biqarībin

81

گفتند اى لوط مائيم فرستادگان پروردگار تو هرگز نرسند به تو پس كوچ كن با خاندان خود در پاره‌اى از شب و روى برنگرداند از شما هيچكس جز زن تو كه وى را رسنده است آنچه ايشان را رسد همانا وعده‌گاه آنان بامداد است آيا نيست بامداد نزديك


Falammā Jā'a 'Amrunā Ja`alnā `Āliyahā Sāfilahā Wa 'Amţarnā `Alayhā Ĥijāratan Min Sijjīlin Manđūdin

82

تا گاهى كه بيامد امر ما گردانيديم روى آن را زير آن و باريديم بر آن سنگهايى از سجيل (سنگ گل) به رشته كشيده


Musawwamatan `Inda Rabbika Wa Mā Hiya Mina Až-Žālimīna Biba`īdin

83

نشاندارانى نزد پروردگار تو و نيست آن از ستمگران دور


Wa 'Ilá Madyana 'Akhāhum Shu`aybāan Qāla Yā Qawmi A`budū Allaha Mā Lakum Min 'Ilahin Ghayruhu Wa Lā Tanquşū Al-Mikyāla Wa Al-Mīzāna 'Innī 'Arākum Bikhayrin Wa 'Innī 'Akhāfu `Alaykum `Adhāba Yawmin Muĥīţin

84

و بسوى مدين برادر ايشان شعيب را گفت اى قوم من پرستش كنيد خدا را نيست شما را خداوندى جز او و كم ندهيد پيمانه و ترازو را همانا بينم شما را در خوشى و ترسم بر شما از عذاب روزى فراگيرنده


Wa Yā Qawmi 'Awfū Al-Mikyāla Wa Al-Mīzāna Bil-Qisţi Wa Lā Tabkhasū An-Nāsa 'Ashyā'ahum Wa Lā Ta`thawā Fī Al-'Arđi Mufsidīna

85

و اى قوم تمام دهيد پيمانه و ترازو را به داد و كم ندهيد به مردم چيزهاى ايشان را و نكوشيد (نتازيد) در زمين تباهكاران


Baqīyatu Allāhi Khayrun Lakum 'In Kuntum Mu'uminīna Wa Mā 'Anā `Alaykum Biĥafīžin

86

بازمانده خدا بهتر است براى شما اگر هستيد مؤمنان و نيستم من بر شما نگهبان


Qālū Yā Shu`aybu 'Aşalātuka Ta'muruka 'An Natruka Mā Ya`budu 'Ābā'uunā 'Aw 'An Naf`ala Fī 'Amwālinā Mā Nashā'u 'Innaka La'anta Al-Ĥalīmu Ar-Rashīdu

87

گفتند اى شعيب آيا نمازت فرمانت دهد كه رها كنيم آنچه را مى‌پرستيدند پدران ما يا آنكه كنيم در مالهاى خود هر آنچه خواهيم همانا تويى بردبار خردمند


Qāla Yā Qawmi 'Ara'aytum 'In Kuntu `Alá Bayyinatin Min Rabbī Wa Razaqanī Minhu Rizqāan Ĥasanāan Wa Mā 'Urīdu 'An 'Ukhālifakum 'Ilá Mā 'Anhākum `Anhu 'In 'Urīdu 'Illā Al-'Işlāĥa Mā Astaţa`tu Wa Mā Tawfīqī 'Illā Billāhi `Alayhi Tawakkaltu Wa 'Ilayhi 'Unību

88

گفت اى قوم من آيا ديده‌ايد كه اگر باشم بر نشانه‌اى از پروردگارم و روزيم دهد از خويش روزيى نيكو و نخواهم مخالفت كنم شما را بسوى آنچه شما را از آن نهى مى‌كنم نخواهم جز كارساختن (درست كردن) را هر چه توانم نيست موفق داشتم جز با خدا بر او تكيه نمودم و بسوى او زارى كنم


Wa Yā Qawmi Lā Yajrimannakum Shiqāqī 'An Yuşībakum Mithlu Mā 'Aşāba Qawma Nūĥin 'Aw Qawma Hūdin 'Aw Qawma Şāliĥin Wa Mā Qawmu Lūţin Minkum Biba`īdin

89

و اى قوم به گناه نيندازد شما را مخالفت من تا برسد شما را مانند آنچه رسيده است قوم نوح را يا قوم هود را يا قوم صالح را و نيست قوم لوط از شما دور


Wa Astaghfirū Rabbakum Thumma Tūbū 'Ilayhi 'Inna Rabbī Raĥīmun Wadūdun

90

و استغفار كنيد پروردگار خويش را پس توبه كنيد بسوى او همانا پروردگار من است مهربانى دوست‌دار


Qālū Yā Shu`aybu Mā Nafqahu Kathīrāan Mimmā Taqūlu Wa 'Innā Lanarāka Fīnā Đa`īfāan Wa Lawlā Rahţuka Larajamnāka Wa Mā 'Anta `Alaynā Bi`azīzin

91

گفتند اى شعيب درنمى‌يابيم بسيارى از آنچه گويى و همانا بينيمت ميان ما ناتوان و اگر نبودند كسان تو هر آينه سنگسارت مى‌كرديم و نيستى تو بر ما برتر


Qāla Yā Qawmi 'Arahţī 'A`azzu `Alaykum Mina Allāhi Wa Attakhadhtumūhu Warā'akum Žihrīyan 'Inna Rabbī Bimā Ta`malūna Muĥīţun

92

گفت اى قوم آيا كسان من عزيزترند نزد شما از خدا و برگرفتيد او را از پس خويش به پشت افكنده همانا پروردگار من است بدانچه مى‌كنيد فراگيرنده


Wa Yā Qawmi A`malū `Alá Makānatikum 'Innī `Āmilun Sawfa Ta`lamūna Man Ya'tīhi `Adhābun Yukhzīhi Wa Man Huwa Kādhibun Wa Artaqibū 'Innī Ma`akum Raqībun

93

و اى قوم عمل كنيد با توانايى خويش كه منم عمل‌كننده زود است بدانيد كه را آيد عذابى كه خوار سازدش و كيست آنكه او است دروغگوى و چشم به راه باشيد كه منم با شما چشم به راه


Wa Lammā Jā'a 'Amrunā Najjaynā Shu`aybāan Wa Al-Ladhīna 'Āmanū Ma`ahu Biraĥmatin Minnā Wa 'Akhadhati Al-Ladhīna Žalamū Aş-Şayĥatu Fa'aşbaĥū Fī Diyārihim Jāthimīna

94

و هنگامى كه بيامد امر ما رهانيديم شعيب را و آنان كه ايمان آوردند با او به رحمتى از ما و بگرفت آنان را كه ستم كردند خروشى پس شدند در خانه‌هاى خويش مردگان


Ka'an Lam Yaghnawā Fīhā 'Alā Bu`dāan Limadyana Kamā Ba`idat Thamūdu

95

چنان كه گويى نبوده‌اند در آن هرگز همانا دور باد براى مدين چنان كه دور شدند ثمود


Wa Laqad 'Arsalnā Mūsá Bi'āyātinā Wa Sulţānin Mubīnin

96

و همانا فرستاديم موسى را به آيتهاى ما و فرمانروايى آشكار


'Ilá Fir`awna Wa Mala'ihi Fattaba`ū 'Amra Fir`awna Wa Mā 'Amru Fir`awna Birashīdin

97

بسوى فرعون و كسانش پس پيروى كردند امر فرعون را و نيست امر فرعون رهنمون


Yaqdumu Qawmahu Yawma Al-Qiyāmati Fa'awradahumu An-Nāra Wa Bi'sa Al-Wirdu Al-Mawrūdu

98

پيشوا شود قوم خويش را روز قيامت پس درآوردشان در آتش و چه زشت آبشخورى است فرود آمده بر آن


Wa 'Utbi`ū Fī Hadhihi La`natan Wa Yawma Al-Qiyāmati Bi'sa Ar-Rifdu Al-Marfūdu

99

و پيرو شدند در اين لعنتى را و روز قيامت چه زشت است ميهمانان پذيرايى شده


Dhālika Min 'Anbā'i Al-Qurá Naquşşuhu `Alayka Minhā Qā'imun Wa Ĥaşīdun

100

اين از داستان شهرها است كه مى‌سرائيم بر تو از آنها است ايستاده و درويده


Wa Mā Žalamnāhum Wa Lakin Žalamū 'Anfusahum Famā 'Aghnat `Anhum 'Ālihatuhumu Allatī Yad`ūna Min Dūni Allāhi Min Shay'in Lammā Jā'a 'Amru Rabbika Wa Mā Zādūhum Ghayra Tatbībin

101

و ستم نكرديم بر ايشان و ليكن ستم كردند خويش را پس بى‌نياز نكرد از ايشان خدايانشان كه مى‌خواندند جز خدا به چيزى گاهى كه بيامد امر پروردگار تو و نيفزودشان جز تباهى


Wa Kadhalika 'Akhdhu Rabbika 'Idhā 'Akhadha Al-Qurá Wa Hiya Žālimatun 'Inna 'Akhdhahu 'Alīmun Shadīdun

102

و بدينسان گرفتن پروردگار تو گاهى كه گرفت شهرها را حالى كه ستمكار بودند همانا گرفتن او است دردناك سخت


'Inna Fī Dhālika La'āyatan Liman Khāfa `Adhāba Al-'Ākhirati Dhālika Yawmun Majmū`un Lahu An-Nāsu Wa Dhalika Yawmun Mash/hūdun

103

همانا در اين است آيتى براى آن كه بترسد عذاب آخرت را اين است روزى كه گردآورده شود براى آن مردم و اين است روزى گواهى شده


Wa Mā Nu'uakhkhiruhu 'Illā Li'jalin Ma`dūdin

104

و پس نيندازيمش مگر تا سرآمدى شمرده


Yawma Ya'ti Lā Takallamu Nafsun 'Illā Bi'idhnihi Faminhum Shaqīyun Wa Sa`īdun

105

روزى كه آيد سخن نگويد كسى جز به رخصت او پس از ايشان است بدبخت و نيكبخت


Fa'ammā Al-Ladhīna Shaqū Fafī An-Nāri Lahum Fīhā Zafīrun Wa Shahīqun

106

پس آنان كه بدبخت شدند در آتش ايشان را است در آن آه و ناله (آهى كه برآيد و فرو رود)


Khālidīna Fīhā Mā Dāmati As-Samāwātu Wa Al-'Arđu 'Illā Mā Shā'a Rabbuka 'Inna Rabbaka Fa``ālun Limā Yurīdu

107

جاودانند در آن مادامى كه آسمانها است و زمين جز آنچه خواهد پروردگار تو كه پروردگار تو كننده است آنچه را خواهد


Wa 'Ammā Al-Ladhīna Su`idū Fafī Al-Jannati Khālidīna Fīhā Mā Dāmati As-Samāwātu Wa Al-'Arđu 'Illā Mā Shā'a Rabbuka `Aţā'an Ghayra Majdhūdhin

108

و اما آنان كه نيكبخت شدند پس در بهشت جاودانند در آن مادامى كه آسمانها و زمين است جز آنچه خواهد پروردگار تو بخششى نابريده يا بيكران


Falā Taku Fī Miryatin Mimmā Ya`budu Hā'uulā' Mā Ya`budūna 'Illā Kamā Ya`budu 'Ābā'uuhum Min Qablu Wa 'Innā Lamuwaffūhum Naşībahum Ghayra Manqūşin

109

پس نباش در ترديدى از آنچه مى‌پرستند اينان نمى‌پرستند مگر چنان كه پرستيدند پدران ايشان از پيش و همانا پردازنده‌ايم بديشان بهره ايشان را ناكاسته


Wa Laqad 'Ātaynā Mūsá Al-Kitāba Fākhtulifa Fīhi Wa Lawlā Kalimatun Sabaqat Min Rabbika Laquđiya Baynahum Wa 'Innahum Lafī Shakkin Minhu Murībin

110

و همانا داديم به موسى كتاب را پس اختلاف شد در آن و اگر نبود سخنى كه پيش گرفته است از پروردگار تو هر آينه قضاوت مى‌شد ميان ايشان و همانا ايشانند در شكى از آن به ريب افكننده


Wa 'Inna Kullā Lammā Layuwaffiyannahum Rabbuka 'A`mālahum 'Innahu Bimā Ya`malūna Khabīrun

111

و هر كدام را هر آينه بپردازد بديشان پروردگار تو كردارهاى ايشان را همانا او است بدانچه مى‌كنند آگاه


Fāstaqim Kamā 'Umirta Wa Man Tāba Ma`aka Wa Lā Taţghawā 'Innahu Bimā Ta`malūna Başīrun

112

پس پايدار باش چنان كه مأمور شدى و آنان كه توبه كردند با تو و سركشى نكنيد كه او بدانچه مى‌كنيد بينا است


Wa Lā Tarkanū 'Ilá Al-Ladhīna Žalamū Fatamassakumu An-Nāru Wa Mā Lakum Min Dūni Allāhi Min 'Awliyā'a Thumma Lā Tunşarūna

113

و نگرويد بسوى آنان كه ستم كردند كه مى‌رسد شما را آتش و نمى‌باشد شما را جز خدا دوستانى و سپس يارى نمى‌شويد


Wa 'Aqimi Aş-Şalāata Ţarafayi An-Nahāri Wa Zulafāan Mina Al-Layli 'Inna Al-Ĥasanāti Yudh/hibna As-Sayyi'āti Dhālika Dhikrá Lildhdhākirīna

114

و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره‌هايى از شب همانا خوبيها مى‌برند بديها را اين است يادآوردنى براى يادآرندگان


Wa Aşbir Fa'inna Allāha Lā Yuđī`u 'Ajra Al-Muĥsinīna

115

و صبر كن كه خدا تباه نكند پاداش نكوكاران را


Falawlā Kāna Mina Al-Qurūni Min Qablikum 'Ūlū Baqīyatin Yanhawna `Ani Al-Fasādi Fī Al-'Arđi 'Illā Qalīlāan Mimman 'Anjaynā Minhum Wa Attaba`a Al-Ladhīna Žalamū Mā 'Utrifū Fīhi Wa Kānū Mujrimīna

116

پس چرا نبود از قرنهاى پيش از شما بازماندگانى كه نهى كنند از تباه‌كارى در زمين مگر كمى از آنان كه نجات داديم از ايشان و پيروى كردند ستمگران آنچه را كامرانى نمودند در آن و شدند بزهكاران


Wa Mā Kāna Rabbuka Liyuhlika Al-Qurá Bižulmin Wa 'Ahluhā Muşliĥūna

117

و نيست پروردگار تو كه بكشد شهرها را به ستم و مردمان آنهايند اصلاح كنندگان (درست‌كاران)


Wa Law Shā'a Rabbuka Laja`ala An-Nāsa 'Ummatan Wāĥidatan Wa Lā Yazālūna Mukhtalifīna

118

و اگر مى‌خواست پروردگار تو هر آينه مى‌گردانيد مردم را يك ملت و پيوسته اختلاف‌كنندگان باشند


'Illā Man Raĥima Rabbuka Wa Lidhalika Khalaqahum Wa Tammat Kalimatu Rabbika La'amla'anna Jahannama Mina Al-Jinnati Wa An-Nāsi 'Ajma`īna

119

مگر آنكه رحم كند پروردگار تو و براى اين بيافريدستشان و تمام شد سخن پروردگار تو كه همانا پر سازم دوزخ را از جنيان و مردم همگى


Wa Kullāan Naquşşu `Alayka Min 'Anbā'i Ar-Rusuli Mā Nuthabbitu Bihi Fu'uādaka Wa Jā'aka Fī Hadhihi Al-Ĥaqqu Wa Maw`ižatun Wa Dhikrá Lilmu'uminīna

120

و هر كدام را خوانيم بر تو از داستانهاى پيمبران آنچه استوار داريم بدان دلت را و بيامده است تو را در اين حق و اندرزى و يادآوردنى براى مؤمنان


Wa Qul Lilladhīna Lā Yu'uminūna A`malū `Alá Makānatikum 'Innā `Āmilūna

121

بگو بدانان كه ايمان نمى‌آورند عمل كنيد بر توانايى خويش كه مائيم عمل‌كنندگان


Wa Antažirū 'Innā Muntažirūna

122

و منتظر باشيد كه مائيم منتظران


Wa Lillāh Ghaybu As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Wa 'Ilayhi Yurja`u Al-'Amru Kulluhu Fā`bud/hu Wa Tawakkal `Alayhi Wa Mā Rabbuka Bighāfilin `Ammā Ta`malūna

123

و خداى را است ناپيداى آسمانها و زمين و بسوى او بازگردانيده شود امر همه آن پس او را پرستش كن و بر او توكل كن و نيست پروردگار تو غافل از آنچه مى‌كنيد


سوره یوسف

Bismi Allāhi Ar-Raĥmani Ar-Raĥīmi Alif-Lām-Rā Tilka 'Āyātu Al-Kitābi Al-Mubīni

1

بنام خداوند بخشاينده مهربان‌؛ اين است آيتهاى كتاب آشكارا


'Innā 'Anzalnāhu Qur'ānāan `Arabīyan La`allakum Ta`qilūna

2

همانا فرستاديمش خواندنيى به زبان تازى شايد بخرد يابيد


Naĥnu Naquşşu `Alayka 'Aĥsana Al-Qaşaşi Bimā 'Awĥaynā 'Ilayka Hādhā Al-Qur'āna Wa 'In Kunta Min Qablihi Lamina Al-Ghāfilīna

3

ما مى‌خوانيم بر تو بهترين داستانها را بدانچه وحى فرستاديم بسوى تو اين قرآن را و هر چند بوده‌اى پيش از آن از غافلان


'Idh Qāla Yūsufu Li'abīhi Yā 'Abati 'Innī Ra'aytu 'Aĥada `Ashara Kawkabāan Wa Ash-Shamsa Wa Al-Qamara Ra'aytuhum Lī Sājidīna

4

هنگامى كه گفت يوسف به پدر خود اى پدر من همانا در خواب ديدم يازده ستاره و مهر و ماه را ديدمشان برايم سجده كنندگان


Qāla Yā Bunayya Lā Taqşuş Ru'uyāka `Alá 'Ikhwatika Fayakīdū Laka Kaydāan 'Inna Ash-Shayţāna Lil'insāni `Adūwun Mubīnun

5

گفت اى فرزند من فرونخوان خواب خويش را بر برادرانت تا برايت نيرنگى كنند همانا شيطان است براى انسان دشمنى آشكار


Wa Kadhalika Yajtabīka Rabbuka Wa Yu`allimuka Min Ta'wīli Al-'Aĥādīthi Wa Yutimmu Ni`matahu `Alayka Wa `Alá 'Āli Ya`qūba Kamā 'Atammahā `Alá 'Abawayka Min Qablu 'Ibrāhīma Wa 'Isĥāqa 'Inna Rabbaka `Alīmun Ĥakīmun

6

و بدينسان برگزيند تو را پروردگار تو و بياموزدت از تعبير خوابها و تمام كند نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب چنان كه تمام كرد آن را بر پدران تو از پيش ابراهيم و اسحق همانا پروردگار تو است داناى حكيم


Laqad Kāna Fī Yūsufa Wa 'Ikhwatihi 'Āyātun Lilssā'ilīna

7

همانا در يوسف و برادرانش آيتهايى است براى پرسش‌كنندگان


'Idh Qālū Layūsufu Wa 'Akhūhu 'Aĥabbu 'Ilá 'Abīnā Minnā Wa Naĥnu `Uşbatun 'Inna 'Abānā Lafī Đalālin Mubīnin

8

هنگامى كه گفتند هر آينه يوسف و برادرش محبوبترند بسوى پدر ما از ما حالى كه مائيم گروهى نيرومند همانا پدر ما است در گمراهى آشكار


Aqtulū Yūsufa 'Awi Aţraĥūhu 'Arđāan Yakhlu Lakum Wajhu 'Abīkum Wa Takūnū Min Ba`dihi Qawmāan Şāliĥīna

9

بكشيد يوسف را يا بيفكنيدش بر زمينى كه تنها ماند براى شما روى پدر شما و باشيد پس از وى قومى شايستگان


Qāla Qā'ilun Minhum Lā Taqtulū Yūsufa Wa 'Alqūhu Fī Ghayābati Al-Jubbi Yaltaqiţhu Ba`đu As-Sayyārati 'In Kuntum Fā`ilīna

10

گفت گوينده‌اى از ايشان نكشيد يوسف را و بيفكنيدش در تاريكى چاه تا برگيردش برخى از كاروانيان اگر هستيد كنندگان


Qālū Yā 'Abānā Mā Laka Lā Ta'mannā `Alá Yūsufa Wa 'Innā Lahu Lanāşiĥūna

11

گفتند اى پدر ما چه شود تو را كه امين نشمارى ما را بر يوسف حالى كه مائيم براى او اندرزگويان (نيك‌انديشان)


'Arsilhu Ma`anā Ghadāan Yarta` Wa Yal`ab Wa 'Innā Lahu Laĥāfižūna

12

بفرستش با ما بامداد بچرد و بازى كند و همانا مائيم او را نگهدارندگان


Qāla 'Innī Layaĥzununī 'An Tadh/habū Bihi Wa 'Akhāfu 'An Ya'kulahu Adh-Dhi'bu Wa 'Antum `Anhu Ghāfilūna

13

گفت هر آينه اندوهگينم سازد كه بريدش و ترسم بخوردش گرگ حالى كه باشيد شما از او غافلان


Qālū La'in 'Akalahu Adh-Dhi'bu Wa Naĥnu `Uşbatun 'Innā 'Idhāan Lakhāsirūna

14

گفتند اگر بخوردش گرگ حالى كه مائيم گروهى نيرومند همانا باشيم در آن هنگام از زيانكاران


Falammā Dhahabū Bihi Wa 'Ajma`ū 'An Yaj`alūhu Fī Ghayābati Al-Jubbi Wa 'Awĥaynā 'Ilayhi Latunabbi'annahum Bi'amrihim Hādhā Wa Hum Lā Yash`urūna

15

سپس هنگامى كه بردند او را و گرد آمدند بر آنكه نهندش در تك چاه و وحى فرستاديم بدو كه همانا آگهيشان دهى به كارشان اين و آنان درنيابند


Wa Jā'ū 'Abāhum `Ishā'an Yabkūna

16

و آمدند شبانگاه پدر خويش را گريان


Qālū Yā 'Abānā 'Innā Dhahabnā Nastabiqu Wa Taraknā Yūsufa `Inda Matā`inā Fa'akalahu Adh-Dhi'bu Wa Mā 'Anta Bimu'uminin Lanā Wa Law Kunnā Şādiqīna

17

گفتند اى پدر ما رفتيم مسابقه كنيم و گذاشتيم يوسف را نزد كالاى خويش پس خورد او را گرگ و نيستى تو باوركننده ما را هر چند باشيم راستگويان


Wa Jā'ū `Alá Qamīşihi Bidamin Kadhibin Qāla Bal Sawwalat Lakum 'Anfusukum 'Amrāan Faşabrun Jamīlun Wa Allāhu Al-Musta`ānu `Alá Mā Taşifūna

18

و آوردند بر جامه وى خونى دروغين گفت بلكه بياراست براى شما دلهاى شما كارى را پس شكيبايى نكو است و خدا است يارى خواسته بر آنچه مى‌ستائيد


Wa Jā'at Sayyāratun Fa'arsalū Waridahum Fa'adlá Dalwahu Qāla Yā Bushrá Hādhā Ghulāmun Wa 'Asarrūhu Biđā`atan Wa Allāhu `Alīmun Bimā Ya`malūna

19

و بيامد كاروانى پس فروكردند آبگيرنده خويش را پس سرازير كرد دلو خود را و گفت مژده باد اينك تازه‌پسرى و نهانش داشتند كالايى براى سوداگرى و خدا داناست بدانچه مى‌كنند


Wa Sharawhu Bithamanin Bakhsin Darāhima Ma`dūdatin Wa Kānū Fīhi Mina Az-Zāhidīna

20

و فروختندش به بهايى كم درهم‌هايى چند و بودند در او از قناعت كنندگان


Wa Qāla Al-Ladhī Ashtarāhu Min Mişra Li'imra'atihi 'Akrimī Mathwāhu `Asá 'An Yanfa`anā 'Aw Nattakhidhahu Waladāan Wa Kadhalika Makkannā Liyūsufa Fī Al-'Arđi Wa Linu`allimahu Min Ta'wīli Al-'Aĥādīthi Wa Allāhu Ghālibun `Alá 'Amrihi Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Ya`lamūna

21

و گفت آنكه خريدش در مصر به زن خود گرامى دار جايگاه او را شايد سودى به ما دهد يا برگيريمش فرزندى و بدينسان فرمانروايى داديم به يوسف در زمين و تا بياموزيمش از تعبير خوابها و خدا چيره است بر كار او و ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند


Wa Lammā Balagha 'Ashuddahu 'Ātaynāhu Ĥukmāan Wa `Ilmāan Wa Kadhalika Najzī Al-Muĥsinīna

22

و هنگامى كه رسيد نيروهاى خود را (جوانى خود را) داديمش فرمانروايى و دانش را و بدينسان پاداش دهيم نيكوكاران


Wa Rāwadat/hu Allatī Huwa Fī Baytihā `An Nafsihi Wa Ghallaqati Al-'Abwāba Wa Qālat Hayta Laka Qāla Ma`ādha Allāhi 'Innahu Rabbī 'Aĥsana Mathwāya 'Innahu Lā Yufliĥu Až-Žālimūna

23

و كام خواست زنى كه در خانه‌اش بود از او و ببست درها را و گفت هان بشتاب گفت پناه برم به خدا همانا او پروردگار من نكو داشت جايگاه مرا همانا رستگار نشوند ستمكاران


Wa Laqad Hammat Bihi Wa Hamma Bihā Lawlā 'An Ra'á Burhāna Rabbihi Kadhālika Linaşrifa `Anhu As-Sū'a Wa Al-Faĥshā'a 'Innahu Min `Ibādinā Al-Mukhlaşīna

24

و هر آينه آن زن آهنگ او كرد و او آهنگ آن زن كرد اگر نمى‌ديد دستاويز پروردگار خويش را چنين تا برگردانيم از او زشتى و ناشايست را كه او است از بندگان ما ناآلودگان


Wa Astabaqā Al-Bāba Wa Qaddat Qamīşahu Min Duburin Wa 'Alfayā Sayyidahā Ladá Al-Bābi Qālat Mā Jazā'u Man 'Arāda Bi'ahlika Sū'āan 'Illā 'An Yusjana 'Aw `Adhābun 'Alīmun

25

و سبقت گرفتند بر همديگر بسوى در و بشكافت آن زن جامه او را از پشت و يافتند شوهرش را نزد در گفت آن زن چيست پاداش آنكه به خاندان تو بدى خواهد مگر آنكه زندانى شود يا شكنجه دردناك


Qāla Hiya Rāwadatnī `An Nafsī Wa Shahida Shāhidun Min 'Ahlihā 'In Kāna Qamīşuhu Qudda Min Qubulin Faşadaqat Wa Huwa Mina Al-Kādhibīna

26

گفت اين آن كام جست از من و گواهى داد گواهى از خاندان آن زن كه اگر پيراهنش از پيش دريده باشد راست گويد آن زن و او است از دروغگويان


Wa 'In Kāna Qamīşuhu Qudda Min Duburin Fakadhabat Wa Huwa Mina Aş-Şādiqīna

27

و اگر جامه او از پشت بشكافته زن دروغ گويد و او است از راستگويان


Falammā Ra'á Qamīşahu Qudda Min Duburin Qāla 'Innahu Min Kaydikunna 'Inna Kaydakunna `Ažīmun

28

پس گاهى كه ديد پيراهنش از پشت بشكافته گفت همانا اين از نيرنگ شما زنان است همانا نيرنگ شما است بزرگ


Yūsufu 'A`riđ `An Hādhā Wa Astaghfirī Lidhanbiki 'Innaki Kunti Mina Al-Khāţi'īna

29

اى يوسف درگذر از اين و تو اى زن آمرزش خواه براى گناه خود كه هستى تو از لغزشكاران


Wa Qāla Niswatun Fī Al-Madīnati Amra'atu Al-`Azīzi Turāwidu Fatāhā `An Nafsihi Qad Shaghafahā Ĥubbāan 'Innā Lanarāhā Fī Đalālin Mubīnin

30

و گفتند زنانى در شهر زن عزيز در پى جستن كام از بنده خويش است همانا مهر او دلش را ربوده هر آينه بينيمش در گمراهى آشكار


Falammā Sami`at Bimakrihinna 'Arsalat 'Ilayhinna Wa 'A`tadat Lahunna Muttaka'an Wa 'Ātat Kulla Wāĥidatin Minhunna Sikkīnāan Wa Qālati Akhruj `Alayhinna Falammā Ra'aynahu 'Akbarnahu Wa Qaţţa`na 'Aydiyahunna Wa Qulna Ĥāsha Lillāh Mā Hādhā Basharāan 'In Hādhā 'Illā Malakun Karīmun

31

پس هنگامى كه بشنيد آن زن آنان را پى ايشان فرستاد و فراهم كرد براى هر يك بالشى و داد به هر كدام از ايشان كاردى و گفت برون آى بر ايشان پس گاهى كه بديدندش بزرگش شمردند و بريدند دستهاى خويش را و گفتند هرگز به خدا نباشد اين بشرى نيست او مگر فرشته گرامى


Qālat Fadhālikunna Al-Ladhī Lumtunnanī Fīhi Wa Laqad Rāwadttuhu `An Nafsihi Fāsta`şama Wa La'in Lam Yaf`al Mā 'Āmuruhu Layusjananna Wa Layakūnāan Mina Aş-Şāghirīna

32

گفت اين است آنكه مرا بدو نكوهش مى‌كرديد و همانا كام از او خواستم ولى خوددارى كرد و اگر نكند آنچه بفرمايمش همانا زندانى شود و هر آينه بگردد از زبونان


Qāla Rabbi As-Sijnu 'Aĥabbu 'Ilayya Mimmā Yad`ūnanī 'Ilayhi Wa 'Illā Taşrif `Annī Kaydahunna 'Aşbu 'Ilayhinna Wa 'Akun Mina Al-Jāhilīna

33

گفت پروردگارا زندان مرا خوشتر است از آنچه خوانندم بسوى آن و اگر بازنگردانى از من نيرنگ ايشان را آهنگشان كنم و بشوم از نادانان


Fāstajāba Lahu Rabbuhu Faşarafa `Anhu Kaydahunna 'Innahu Huwa As-Samī`u Al-`Alīmu

34

پس پذيرفت از او پروردگارش و برگردانيد از او نيرنگ آنان را همانا او است شنواى دانا


Thumma Badā Lahum Min Ba`di Mā Ra'aw Al-'Āyāti Layasjununnahu Ĥattá Ĥīnin

35

سپس نمايان شد براى ايشان پس از آنكه ديدند نشانيها را كه هر آينه به زندانش افكنند تا زمانى


Wa Dakhala Ma`ahu As-Sijna Fatayāni Qāla 'Aĥaduhumā 'Innī 'Arānī 'A`şiru Khamrāan Wa Qāla Al-'Ākharu 'Innī 'Arānī 'Aĥmilu Fawqa Ra'sī Khubzāan Ta'kulu Aţ-Ţayru Minhu Nabbi'nā Bita'wīlihi 'Innā Narāka Mina Al-Muĥsinīna

36

و درون شدند با وى زندان را دو جوان گفت يكيشان همانا به خواب ديدم خويش را كه انگورى مى‌فشارم و ديگرى گفت ديدم به خواب خويش را كه برگرفتم بر سر خود نانى كه مى‌خوردند پرندگان از آن آگهى ده ما را از تعبير آن كه بينيمت هر آينه از نكوكاران


Qāla Lā Ya'tīkumā Ţa`āmun Turzaqānihi 'Illā Nabba'tukumā Bita'wīlihi Qabla 'An Ya'tiyakumā Dhālikumā Mimmā `Allamanī Rabbī 'Innī Taraktu Millata Qawmin Lā Yu'uminūna Billāhi Wa Hum Bil-'Ākhirati Hum Kāfirūna

37

گفت نيايد شما را خوراكى كه روزيمند شويدش جز آنكه آگهيتان دهم به سرانجامش پيش از آنكه بيايد شما را اين از آن است كه بياموخت مرا پروردگارم همانا من رها كردم آئين گروهى را كه ايمان نياورند به خدا و ايشانند به آخرت كافران


Wa Attaba`tu Millata 'Ābā'ī 'Ibrāhīma Wa 'Isĥāqa Wa Ya`qūba Mā Kāna Lanā 'An Nushrika Billāhi Min Shay'in Dhālika Min Fađli Allāhi `Alaynā Wa `Alá An-Nāsi Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Yashkurūna

38

و پيروى كردم آئين پدرانم ابراهيم و اسحق و يعقوب را نرسد ما را كه شرك ورزيم به خدا چيزى اين از فضل خداوند است بر ما و بر مردم ليكن بيشتر مردم سپاس نگزارند


Yā Şāĥibayi As-Sijni 'A'arbābun Mutafarriqūna Khayrun 'Ami Allāhu Al-Wāĥidu Al-Qahhāru

39

اى دو يار زندانم آيا پروردگارانى پراكنده بهترند يا خداوند يگانه سخت‌گير


Mā Ta`budūna Min Dūnihi 'Illā 'Asmā'an Sammaytumūhā 'Antum Wa 'Ābā'uukum Mā 'Anzala Allāhu Bihā Min Sulţānin 'Ini Al-Ĥukmu 'Illā Lillāh 'Amara 'Allā Ta`budū 'Illā 'Īyāhu Dhālika Ad-Dīnu Al-Qayyimu Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Ya`lamūna

40

نمى‌پرستيد جز او مگر نامهايى كه ناميديد شما و پدران شما نفرستاده است خدا بدانها فرمانى نيست فرمان جز براى خدا فرمود كه نپرستيد جز او را اين است دين استوار و ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند


Yā Şāĥibayi As-Sijni 'Ammā 'Aĥadukumā Fayasqī Rabbahu Khamrāan Wa 'Ammā Al-'Ākharu Fayuşlabu Fata'kulu Aţ-Ţayru Min Ra'sihi Quđiya Al-'Amru Al-Ladhī Fīhi Tastaftiyāni

41

اى ياران زندان اما يكى از شما بنوشاند خداوند خويش را باده و اما ديگرى به دار آويزان شود پس بخورند پرندگان از سرش بگذشت كارى كه در آن فتوى مى‌خواستيد


Wa Qāla Lilladhī Žanna 'Annahu Nājin Minhumā Adhkurnī `Inda Rabbika Fa'ansāhu Ash-Shayţānu Dhikra Rabbihi Falabitha Fī As-Sijni Biđ`a Sinīna

42

و گفت بدان كه مى‌پنداشتش نجات يابنده از آن دو ياد كن مرا نزد خداوند خويش پس فراموشش ساخت شيطان يادآورى خداوندش را پس ماند در زندان چند سال


Wa Qāla Al-Maliku 'Innī 'Ará Sab`a Baqarātin Simānin Ya'kuluhunna Sab`un `Ijāfun Wa Sab`a Sunbulātin Khuđrin Wa 'Ukhara Yābisātin Yā 'Ayyuhā Al-Mala'u 'Aftūnī Fī Ru'uyāya 'In Kuntum Lilrru'uyā Ta`burūna

43

و گفت پادشاه ديدم در خواب هفت گاو فربه‌اى كه مى‌خوردندشان هفت گاو لاغر و هفت خوشه سبز و ديگرى خشك اى گروه فتوى دهيدم در خوابم اگر خواب را تعبير توانيد


Qālū 'Ađghāthu 'Aĥlāmin Wa Mā Naĥnu Bita'wīli Al-'Aĥlāmi Bi`ālimīna

44

گفتند پاره‌اى خوابهاى بيهوده است و نيستيم ما تعبير خوابهاى بيهوده را دانايان


Wa Qāla Al-Ladhī Najā Minhumā Wa Aiddakara Ba`da 'Ummatin 'Anā 'Unabbi'ukum Bita'wīlihi Fa'arsilūni

45

و گفت آنكه نجات يافته بود از آن دو و ياد آمدش پس از نسلى من آگهيتان دهم به تعبيرش پس مرا بفرستيد


Yūsufu 'Ayyuhā Aş-Şiddīqu 'Aftinā Fī Sab`i Baqarātin Simānin Ya'kuluhunna Sab`un `Ijāfun Wa Sab`i Sunbulātin Khuđrin Wa 'Ukhara Yābisātin La`allī 'Arji`u 'Ilá An-Nāsi La`allahum Ya`lamūna

46

يوسف اى راستگو فتوى ده ما را در هفت گاو فربه كه خورندشان هفت لاغر و هفت خوشه سبز و ديگرانى خشك شايد بازگردم بسوى مردم شايد ايشان بدانند


Qāla Tazra`ūna Sab`a Sinīna Da'abāan Famā Ĥaşadtum Fadharūhu Fī Sunbulihi 'Illā Qalīlāan Mimmā Ta'kulūna

47

گفت كشت كنيد هفت سال پياپى پس آنچه را درويديد بگذاريدش در خوشه خود جز اندكى از آنچه مى‌خوريد


Thumma Ya'tī Min Ba`di Dhālika Sab`un Shidādun Ya'kulna Mā Qaddamtum Lahunna 'Illā Qalīlāan Mimmā Tuĥşinūna

48

پس بيايد پس از اين هفت سال سخت كه مى‌خورند آنچه آماده كرديد براى آنها بجز اندكى از آنچه نگه مى‌داريد


Thumma Ya'tī Min Ba`di Dhālika `Āmun Fīhi Yughāthu An-Nāsu Wa Fīhi Ya`şirūna

49

پس بيايد پس از آن سالى كه در آن باران بارد بر مردم و در آن رهايى يابند


Wa Qāla Al-Maliku A'tūnī Bihi Falammā Jā'ahu Ar-Rasūlu Qāla Arji` 'Ilá Rabbika Fās'alhu Mā Bālu An-Niswati Al-Lātī Qaţţa`na 'Aydiyahunna 'Inna Rabbī Bikaydihinna `Alīmun

50

گفت شاه بياوريدم بدو و هنگامى كه آمدش فرستاده گفت برگرد بسوى خداوند خويش پس بپرس از او چه بود آن زنان را كه سخت بريدند دستهاى خود را همانا پروردگار من به نيرنگ آنان است دانا


Qāla Mā Khaţbukunna 'Idh Rāwadttunna Yūsufa `An Nafsihi Qulna Ĥāsha Lillāh Mā `Alimnā `Alayhi Min Sū'in Qālati Amra'atu Al-`Azīzi Al-'Āna Ĥaşĥaşa Al-Ĥaqqu 'Anā Rāwadttuhu `An Nafsihi Wa 'Innahu Lamina Aş-Şādiqīna

51

گفت چه شد شما را كه كام جستيد از يوسف گفتند هرگز خدا را ندانستيم بر او زشتيى گفت زن عزيز اكنون پديدار گشت حق من كام خواستم از او و او است راستگويان


Dhālika Liya`lama 'Annī Lam 'Akhunhu Bil-Ghaybi Wa 'Anna Allāha Lā Yahdī Kayda Al-Khā'inīna

52

اين تا بداند كه من خيانتش نكردم پنهان و آنكه خدا نيست رهبرى‌كننده نيرنگ خيانتكاران


جزء قبل

جزء 12 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان