قرآن عثمان طه

وَ مَآ أُبَرِّئُ نَفۡسِيٓ إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّيٓ إِنَّ رَبِّي غَفُورٞ رَّحِيمٞ

53

و نفس خود را تبرئه نمى‌كنم، [چرا] كه قطعا نفس، بسيار به بدى‌ها فرمان مى‌دهد، مگر آنچه را پروردگارم رحم كند. براستى كه پروردگارم بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. »


وَ قَالَ ٱلۡمَلِكُ ٱئۡتُونِي بِهِۦٓ أَسۡتَخۡلِصۡهُ لِنَفۡسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُۥ قَالَ إِنَّكَ ٱلۡيَوۡمَ لَدَيۡنَا مَكِينٌ أَمِينٞ

54

سلطان (مصر) گفت:« آن [يوسف‌] را نزد من آوريد، تا او را ويژه خودم گردانم. »و هنگامى كه با وى صحبت كرد، گفت:« براستى تو امروز نزد ما داراى جايگاه، و درستكار هستى. »


قَالَ ٱجۡعَلۡنِي عَلَىٰ خَزَآئِنِ ٱلۡأَرۡضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٞ

55

(يوسف) گفت:« مرا بر منابع (اقتصادى) اين سرزمين بگمار [چرا] كه نگهبانى دانايم. »


وَ كَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَتَبَوَّأُ مِنۡهَا حَيۡثُ يَشَآءُ نُصِيبُ بِرَحۡمَتِنَا مَن نَّشَآءُ وَ لَا نُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ

56

و اين گونه يوسف را در سرزمين (مصر) امكانات داديم، كه هر كجا مى‌خواهد در آن جاى گزيند؛ رحمتمان را به هر كس بخواهيم (و شايسته بدانيم) مى‌رسانيم؛ و پاداش نيكوكاران را تباه نخواهيم كرد.


وَ لَأَجۡرُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ كَانُواْ يَتَّقُونَ

57

و [لى‌] پاداش آخرت حتما بهتر است، براى كسانى كه ايمان آورده و همواره خودنگهدارى (و پارسايى) مى‌كردند.


وَ جَآءَ إِخۡوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَعَرَفَهُمۡ وَ هُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ

58

و برادران يوسف (به هنگام خشكسالى به مصر) آمدند، و بر او وارد شدند، و وى آنان را شناخت؛ و [لى‌] آنان او را نشناختند، (و بيگانه شمردند).


وَ لَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ قَالَ ٱئۡتُونِي بِأَخٖ لَّكُم مِّنۡ أَبِيكُمۡ أَلَا تَرَوۡنَ أَنِّيٓ أُوفِي ٱلۡكَيۡلَ وَ أَنَا۠ خَيۡرُ ٱلۡمُنزِلِينَ

59

و هنگامى كه (يوسف) آن (برادر) ان را با بارهايشان مجهز ساخت، گفت:« برادرتان را كه از پدر شماست، نزد من آوريد. آيا نمى‌بينيد كه من پيمانه را تمام مى‌دهم، و من بهترين ميهماندارانم؟


فَإِن لَّمۡ تَأۡتُونِي بِهِۦ فَلَا كَيۡلَ لَكُمۡ عِندِي وَ لَا تَقۡرَبُونِ

60

و اگر او را نزد من نياوريد، پس هيچ پيمانه‌اى براى شما در نزد من نخواهد بود؛ و [به من‌] نزديك نشويد. »


قَالُواْ سَنُرَٰوِدُ عَنۡهُ أَبَاهُ وَ إِنَّا لَفَٰعِلُونَ

61

(برادران) گفتند:« بزودى درباره او از پدرش تمنا خواهيم كرد، و حتما ما (اين كار را) انجام مى‌دهيم. »


وَ قَالَ لِفِتۡيَٰنِهِ ٱجۡعَلُواْ بِضَٰعَتَهُمۡ فِي رِحَالِهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَعۡرِفُونَهَآ إِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ

62

و (يوسف) به غلامان جوانش گفت:« كالاهاى آنان را در بارهايشان بگذاريد، تا شايد هنگامى كه به سوى خانواده- شان باز گشتند، آن را بشناسند، باشد كه آنان باز گردند. »


فَلَمَّا رَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَبِيهِمۡ قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا مُنِعَ مِنَّا ٱلۡكَيۡلُ فَأَرۡسِلۡ مَعَنَآ أَخَانَا نَكۡتَلۡ وَ إِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ

63

و هنگامى كه به سوى پدرشان باز گشتند، گفتند:« اى پدر ما! پيمانه (مواد غذايى) از ما منع شد، پس برادرمان را با ما بفرست، تا پيمانه بگيريم، و قطعا ما نگهبان او هستيم. »


قَالَ هَلۡ ءَامَنُكُمۡ عَلَيۡهِ إِلَّا كَمَآ أَمِنتُكُمۡ عَلَىٰٓ أَخِيهِ مِن قَبۡلُ فَٱللَّهُ خَيۡرٌ حَٰفِظٗا وَ هُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ

64

(يعقوب) گفت:« آيا شما را بر او امين سازم، جز همانگونه كه قبل از [اين‌] شما را بر برادرش (يوسف) امين كردم؟! پس خدا بهترين پاسدار و او مهرورزترين مهرورزان است. »


وَ لَمَّا فَتَحُواْ مَتَٰعَهُمۡ وَجَدُواْ بِضَٰعَتَهُمۡ رُدَّتۡ إِلَيۡهِمۡ قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا مَا نَبۡغِي هَٰذِهِۦ بِضَٰعَتُنَا رُدَّتۡ إِلَيۡنَا وَ نَمِيرُ أَهۡلَنَا وَ نَحۡفَظُ أَخَانَا وَ نَزۡدَادُ كَيۡلَ بَعِيرٖ ذَٰلِكَ كَيۡلٞ يَسِيرٞ

65

و هنگامى كه وسايل‌شان را گشودند، دريافتند كه كالاى آنان به سويشان باز گردانده شده؛ گفتند:« اى پدر ما (ديگر) چه مى‌خواهيم؟! اين كالاى ماست [و] به ما باز گردانده شده است؛ و (اگر برادر ما را با ما بفرستى) براى خانواده خويش مواد غذايى مى‌آوريم؛ و برادرمان را نگهبانى مى‌كنيم، و يك پيمانه (بار) شتر مى‌افزاييم؛ اين پيمانه (بار براى عزيز مصر) آسان است. »


قَالَ لَنۡ أُرۡسِلَهُۥ مَعَكُمۡ حَتَّىٰ تُؤۡتُونِ مَوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ لَتَأۡتُنَّنِي بِهِۦٓ إِلَّآ أَن يُحَاطَ بِكُمۡ فَلَمَّآ ءَاتَوۡهُ مَوۡثِقَهُمۡ قَالَ ٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٞ

66

(يعقوب) گفت:« من او را با شما نخواهم فرستاد، تا پيمان محكم الهى [به من‌] بدهيد، كه او را حتما نزد من خواهيد آورد؛ مگر اينكه (حوادث) شما را احاطه كند؛ و هنگامى كه پيمان محكم‌شان را به او دادند، (يعقوب) گفت:« خدا، نسبت به آنچه مى‌گوييم، گواه و نگهبان است! »


وَ قَالَ يَٰبَنِيَّ لَا تَدۡخُلُواْ مِنۢ بَابٖ وَٰحِدٖ وَ ٱدۡخُلُواْ مِنۡ أَبۡوَٰبٖ مُّتَفَرِّقَةٖ وَ مَآ أُغۡنِي عَنكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَ عَلَيۡهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ

67

و گفت:« اى پسران من، از يك در وارد نشويد، و از درهاى مختلف وارد شويد؛ و هيچ چيزى را كه از طرف خدا (حتمى شده) است از شما دفع نمى‌كنم. حكم، جز براى خدا نيست؛ تنها بر او توكل كرده‌ام؛ و همه توكل كنندگان پس بايد تنها بر او توكل كنند. »


وَ لَمَّا دَخَلُواْ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَهُمۡ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغۡنِي عَنۡهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍ إِلَّا حَاجَةٗ فِي نَفۡسِ يَعۡقُوبَ قَضَىٰهَا وَ إِنَّهُۥ لَذُو عِلۡمٖ لِّمَا عَلَّمۡنَٰهُ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ

68

و هنگامى كه از همان جايى كه پدرشان به آنان فرمان داده بود وارد شدند، هيچ چيزى را كه از طرف خدا (حتمى شده) است از آنان دفع نمى‌كرد، جز اينكه خواسته‌اى در دل يعقوب بود، كه انجامش داد؛ و قطعا او بخاطر آموزشى كه بدو داده بوديم، دانشمند بود؛ و ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند.


وَ لَمَّا دَخَلُواْ عَلَىٰ يُوسُفَ ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّيٓ أَنَا۠ أَخُوكَ فَلَا تَبۡتَئِسۡ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ

69

و هنگامى كه (برادران)، بر يوسف وارد شدند، برادرش (بنيامين) را در آغوش خود گرفت، (و) گفت:« در حقيقت من، خود برادر تو هستم! پس از آنچه (برادران) همواره انجام مى‌دادند، اندوهگين مباش! »


فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ جَعَلَ ٱلسِّقَايَةَ فِي رَحۡلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا ٱلۡعِيرُ إِنَّكُمۡ لَسَٰرِقُونَ

70

و هنگامى كه آن (برادر) ان را با بارهايشان مجهز ساخت، جام (سلطان) را در بار برادرش (بنيامين) گذاشت، سپس ندا دهنده‌اى بانگ زد:« اى كاروان [يان‌]، قطعا شما دزد هستيد. »


قَالُواْ وَ أَقۡبَلُواْ عَلَيۡهِم مَّاذَا تَفۡقِدُونَ

71

(برادران) در حالى كه رو به سوى آن (مأمور) ان كردند، گفتند:« چه چيزى گم كرده‌ايد؟! »


قَالُواْ نَفۡقِدُ صُوَاعَ ٱلۡمَلِكِ وَ لِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمۡلُ بَعِيرٖ وَ أَنَا۠ بِهِۦ زَعِيمٞ

72

گفتند:« (جام) پيمانه سلطان را گم كرده‌ايم، و براى كسى كه آن را بياورد، يك بار شتر (جايزه) است؛ و من ضامن آن (جايزه) هستم. »


قَالُواْ تَٱللَّهِ لَقَدۡ عَلِمۡتُم مَّا جِئۡنَا لِنُفۡسِدَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا كُنَّا سَٰرِقِينَ

73

(برادران) گفتند:« به خدا سوگند، يقينا مى‌دانيد كه (ما) نيامده‌ايم تا در اين سرزمين فساد كنيم؛ و ما دزد نبوده‌ايم! »


قَالُواْ فَمَا جَزَٰٓؤُهُۥٓ إِن كُنتُمۡ كَٰذِبِينَ

74

(مأموران) گفتند:« اگر دروغگو باشيد، پس كيفرش چيست؟ »


قَالُواْ جَزَٰٓؤُهُۥ مَن وُجِدَ فِي رَحۡلِهِۦ فَهُوَ جَزَٰٓؤُهُۥ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ

75

(برادران) گفتند:« كيفرش (آن است كه) هر كس (پيمانه) در بار او پيدا شود، پس (بندگى) وى، كيفر آن خواهد بود؛ (ما) ستمكاران را اينگونه كيفر مى‌دهيم. »


فَبَدَأَ بِأَوۡعِيَتِهِمۡ قَبۡلَ وِعَآءِ أَخِيهِ ثُمَّ ٱسۡتَخۡرَجَهَا مِن وِعَآءِ أَخِيهِ كَذَٰلِكَ كِدۡنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأۡخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ ٱلۡمَلِكِ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُ وَ فَوۡقَ كُلِّ ذِي عِلۡمٍ عَلِيمٞ

76

پس (يوسف) قبل از ظرف برادرش، به (كاوش) ظرف‌هاى آن (برادر) ان پرداخت؛ سپس آن را از ظرف برادرش بيرون آورد؛ اين گونه براى يوسف نقشه كشيديم! در آيين سلطان (مصر جايز) نبود كه برادرش را (به گرو) بگيرد، جز آنكه خدا بخواهد. رتبه‌هاى هر كس را بخواهيم (و شايسته بدانيم) بالا مى‌بريم؛ و برتر از هر دانشمندى، دانايى است.


قَالُوٓاْ إِن يَسۡرِقۡ فَقَدۡ سَرَقَ أَخٞ لَّهُۥ مِن قَبۡلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفۡسِهِۦ وَ لَمۡ يُبۡدِهَا لَهُمۡ قَالَ أَنتُمۡ شَرّٞ مَّكَانٗا وَ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا تَصِفُونَ

77

(برادران) گفتند:« اگر [بنيامين‌] دزدى كند، پس تحقيقا برادرش (يوسف نيز) قبل از [او] دزدى كرد. »و يوسف آن (ناراحتى) را در درون خودش پنهان داشت، و آن را براى آن (برادر) ان آشكار نكرد؛ (و) گفت:« شما از نظر منزلت بدترين (مردم) هستيد! و خدا به آنچه وصف مى‌كنيد، داناتر است. »


قَالُواْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ إِنَّ لَهُۥٓ أَبٗا شَيۡخٗا كَبِيرٗا فَخُذۡ أَحَدَنَا مَكَانَهُۥٓ إِنَّا نَرَىٰكَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ

78

(برادران) گفتند:« اى عزيز! در واقع او پدر پير كهنسالى دارد، پس يكى از ما را به جاى او بگير؛ [چرا] كه ما تو را از نيكوكاران مى‌بينيم. »


قَالَ مَعَاذَ ٱللَّهِ أَن نَّأۡخُذَ إِلَّا مَن وَجَدۡنَا مَتَٰعَنَا عِندَهُۥٓ إِنَّآ إِذٗا لَّظَٰلِمُونَ

79

گفت:« پناه بر خدا كه جز كسى كه وسايلمان را نزد او يافته‌ايم، (گرو) بگيريم؛ كه در اين صورت، قطعا ما از ستمكارانيم. »


فَلَمَّا ٱسۡتَيۡ‍َٔسُواْ مِنۡهُ خَلَصُواْ نَجِيّٗا قَالَ كَبِيرُهُمۡ أَلَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ أَبَاكُمۡ قَدۡ أَخَذَ عَلَيۡكُم مَّوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَ مِن قَبۡلُ مَا فَرَّطتُمۡ فِي يُوسُفَ فَلَنۡ أَبۡرَحَ ٱلۡأَرۡضَ حَتَّىٰ يَأۡذَنَ لِيٓ أَبِيٓ أَوۡ يَحۡكُمَ ٱللَّهُ لِي وَ هُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ

80

و هنگامى كه (برادران) از او نااميد شدند، رازگويان خلوت كردند، (و برادر) بزرگشان گفت:« آيا نمى‌دانيد كه پدرتان از شما پيمان محكم الهى گرفته؛ و پيش از [اين‌] درباره يوسف كوتاهى كرديد؟! و از اين سرزمين جدا نمى‌شوم، تا پدرم به من رخصت دهد؛ يا خدا درباره من حكم كند، كه او بهترين داوران است.


ٱرۡجِعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَبِيكُمۡ فَقُولُواْ يَٰٓأَبَانَآ إِنَّ ٱبۡنَكَ سَرَقَ وَ مَا شَهِدۡنَآ إِلَّا بِمَا عَلِمۡنَا وَ مَا كُنَّا لِلۡغَيۡبِ حَٰفِظِينَ

81

به سوى پدرتان بازگرديد و بگوييد:« اى پدر ما، در واقع پسرت دزدى كرد؛ و جز به آنچه مى‌دانستيم گواهى نداديم؛ و مراقب (امور) پنهان نبوديم.


وَ سۡ‍َٔلِ ٱلۡقَرۡيَةَ ٱلَّتِي كُنَّا فِيهَا وَ ٱلۡعِيرَ ٱلَّتِيٓ أَقۡبَلۡنَا فِيهَا وَ إِنَّا لَصَٰدِقُونَ

82

و از (مردم) آن آبادى كه در آن بوديم و از (اهل) كاروان كه با آن آمديم بپرس؛ و قطعا ما راستگوييم. »


قَالَ بَلۡ سَوَّلَتۡ لَكُمۡ أَنفُسُكُمۡ أَمۡرٗا فَصَبۡرٞ جَمِيلٌ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَأۡتِيَنِي بِهِمۡ جَمِيعًا إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ

83

(يعقوب) گفت:« بلكه نفس‌هاى شما كارى (بد) را براى شما آراسته است؛ و (صبر من) شكيبايى نيكوست؛ اميد است كه خدا همه آنان را براى من (باز) آورد؛ [چرا] كه تنها او دانا [و] فرزانه است. »


وَ تَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَ قَالَ يَٰٓأَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَ ٱبۡيَضَّتۡ عَيۡنَاهُ مِنَ ٱلۡحُزۡنِ فَهُوَ كَظِيمٞ

84

و (يعقوب) از آن (فرزند) ان روى برتافت، و گفت:« اى دريغا بر يوسف! »و دو چشم او از اندوه سفيد شد؛ و [لى‌] وى خشم شديد (خود) را فرو برد.


قَالُواْ تَٱللَّهِ تَفۡتَؤُاْ تَذۡكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوۡ تَكُونَ مِنَ ٱلۡهَٰلِكِينَ

85

(فرزندان) گفتند:« به خدا سوگند، پيوسته يوسف را ياد مى‌كنى تا بيمار مشرف به مرگ شوى يا هلاك گردى! »


قَالَ إِنَّمَآ أَشۡكُواْ بَثِّي وَ حُزۡنِيٓ إِلَى ٱللَّهِ وَ أَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ

86

(يعقوب) گفت:« غم طاقت فرسايم و اندوهم را تنها نزد خدا شكوه مى‌كنم! و چيزى را كه [شما] نمى‌دانيد از (جانب) خدا مى‌دانم.


يَٰبَنِيَّ ٱذۡهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لَا تَاْيۡ‍َٔسُواْ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَا يَاْيۡ‍َٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ

87

اى پسرانم! برويد، و از يوسف و برادرش جستجو كنيد؛ و از [گشايش و] رحمت خدا نااميد نشويد؛ [چرا] كه جز گروه كافران، (كسى) از رحمت خدا نااميد نمى‌شود. »


فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَيۡهِ قَالُواْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ مَسَّنَا وَ أَهۡلَنَا ٱلضُّرُّ وَ جِئۡنَا بِبِضَٰعَةٖ مُّزۡجَىٰةٖ فَأَوۡفِ لَنَا ٱلۡكَيۡلَ وَ تَصَدَّقۡ عَلَيۡنَآ إِنَّ ٱللَّهَ يَجۡزِي ٱلۡمُتَصَدِّقِينَ

88

و هنگامى كه (برادران يوسف) بر او وارد شدند، گفتند:« اى عزيز (مصر)، ما و خاندان ما را زيان رسيده، و كالاى ناچيزى آورده‌ايم؛ پس پيمانه را براى ما تمام بده، و بر ما بخششى صادقانه نما؛ كه خدا صدقه دهندگان را پاداش مى‌دهد. »


قَالَ هَلۡ عَلِمۡتُم مَّا فَعَلۡتُم بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذۡ أَنتُمۡ جَٰهِلُونَ

89

(يوسف) گفت:« آيا دانستيد، آنگاه كه شما ناآگاه بوديد، با يوسف و برادرش چه كرديد؟! »


قَالُوٓاْ أَءِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا۠ يُوسُفُ وَ هَٰذَآ أَخِي قَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَآ إِنَّهُۥ مَن يَتَّقِ وَ يَصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ

90

(برادران) گفتند:« آيا تو قطعا خودت يوسفى؟! »گفت:« من يوسفم، و اين (بنيامين) برادر من است! خدا بر ما منت گذارد؛ [چرا] كه هر كه خودنگهدارى (و پارسايى) كند، و شكيبايى نمايد، پس براستى خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‌كند. »


قَالُواْ تَٱللَّهِ لَقَدۡ ءَاثَرَكَ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَ إِن كُنَّا لَخَٰطِ‍ِٔينَ

91

(برادران) گفتند:« به خدا سوگند، بيقين خدا تو را بر ما برگزيد (و برترى داد)؛ و (ما) حتما خطاكار بوديم! »


قَالَ لَا تَثۡرِيبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَ يَغۡفِرُ ٱللَّهُ لَكُمۡ وَ هُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ

92

(يوسف) گفت:« امروز سرزنشى بر شما نيست؛ خدا شما را مى‌آمرزد؛ و او مهرورزترين مهرورزان است؛


ٱذۡهَبُواْ بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلۡقُوهُ عَلَىٰ وَجۡهِ أَبِي يَأۡتِ بَصِيرٗا وَ أۡتُونِي بِأَهۡلِكُمۡ أَجۡمَعِينَ

93

اين پيراهن مرا ببريد، و آن را بر صورت پدرم بيفكنيد [تا] بينا شود؛ و همه خاندانتان را نزد من آوريد. »


وَ لَمَّا فَصَلَتِ ٱلۡعِيرُ قَالَ أَبُوهُمۡ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوۡلَآ أَن تُفَنِّدُونِ

94

و هنگامى كه كاروان (برادران از مصر) جدا شد، پدرشان [يعقوب‌] گفت:« قطعا من بوى يوسف را مى‌يابم! اگر [مرا] به كم‌خردى نسبت ندهيد. »


قَالُواْ تَٱللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَٰلِكَ ٱلۡقَدِيمِ

95

(اطرافيان) گفتند:« به خدا سوگند، قطعا تو در همان كژ راهى ديرينه‌ات هستى! »


فَلَمَّآ أَن جَآءَ ٱلۡبَشِيرُ أَلۡقَىٰهُ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ فَٱرۡتَدَّ بَصِيرٗا قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكُمۡ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ

96

و هنگامى كه بشارتگر آمد، آن (پيراهن) را بر صورت او افكند، پس بينا شد! (يعقوب) گفت:« آيا به شما نگفتم در واقع من چيزى را كه [شما] نمى‌دانيد، از (جانب) خدا مى‌دانم! »


قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا ٱسۡتَغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَآ إِنَّا كُنَّا خَٰطِ‍ِٔينَ

97

(فرزندان) گفتند:« اى پدر ما! آمرزش پيامدهاى (گناهان) مان را براى ما بخواه، كه ما خطاكار بوديم. »


قَالَ سَوۡفَ أَسۡتَغۡفِرُ لَكُمۡ رَبِّيٓ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ

98

(يعقوب) گفت:« در آينده از پروردگارم، براى شما طلب آمرزش مى‌كنم؛ كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. »


فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَىٰ يُوسُفَ ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَبَوَيۡهِ وَ قَالَ ٱدۡخُلُواْ مِصۡرَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ

99

و هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در آغوش گرفت، و گفت:« اگر خدا بخواهد با امنيت وارد مصر شويد. »


وَ رَفَعَ أَبَوَيۡهِ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ وَ خَرُّواْ لَهُۥ سُجَّدٗا وَ قَالَ يَٰٓأَبَتِ هَٰذَا تَأۡوِيلُ رُءۡيَٰيَ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَعَلَهَا رَبِّي حَقّٗا وَ قَدۡ أَحۡسَنَ بِيٓ إِذۡ أَخۡرَجَنِي مِنَ ٱلسِّجۡنِ وَ جَآءَ بِكُم مِّنَ ٱلۡبَدۡوِ مِنۢ بَعۡدِ أَن نَّزَغَ ٱلشَّيۡطَٰنُ بَيۡنِي وَ بَيۡنَ إِخۡوَتِيٓ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٞ لِّمَا يَشَآءُ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ

100

و پدر و مادرش را بر تخت بر نشانيد؛ و به خاطر او (براى شكر خدا) سجده‌كنان (بر زمين) افتادند؛ و (يوسف) گفت:« اى پدر [من‌] اين تعبير خواب من است كه از پيش (ديده بودم) كه پروردگارم آن را تحقق بخشيد؛ و به من نيكى كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت، و شما را از بيابان (كنعان به مصر) آورد، بعد از آنكه شيطان، بين من و بين برادرانم فساد كرد! در حقيقت پروردگارم نسبت به آنچه مى‌خواهد [پيوسته‌] لطف كننده است؛ [چرا] كه تنها او دانا [و] فرزانه است.


رَبِّ قَدۡ ءَاتَيۡتَنِي مِنَ ٱلۡمُلۡكِ وَ عَلَّمۡتَنِي مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ أَنتَ وَلِيِّۦ فِي ٱلدُّنۡيَا وَ ٱلۡأٓخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسۡلِمٗا وَ أَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ

101

پروردگارا! بيقين (بهره‌اى) از فرمانروايى (مصر) را به من دادى، و از (دانش) تعبير خواب‌ها به من آموختى، [اى آفريننده و] شكافنده آسمان‌ها و زمين! تو در دنيا و آخرت سرپرست منى؛ مرا مسلمان بميران؛ و مرا به شايستگان ملحق نما! »


ذَٰلِكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَيۡبِ نُوحِيهِ إِلَيۡكَ وَ مَا كُنتَ لَدَيۡهِمۡ إِذۡ أَجۡمَعُوٓاْ أَمۡرَهُمۡ وَ هُمۡ يَمۡكُرُونَ

102

اين [مطالب‌] از خبرهاى بزرگ غيب است كه آن را به سوى تو وحى مى‌كنيم؛ و نزد آن (برادر) ان نبودى، هنگامى كه تصميم جمعى بر كارشان گرفتند، در حالى كه آنان فريب‌كارى مى‌كردند.


وَ مَآ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَ لَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِينَ

103

و بيشتر مردم مؤمن نمى‌شوند، و گرچه (بر ايمان آوردنشان) حريص باشى.


وَ مَا تَسۡ‍َٔلُهُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ

104

و هيچ پاداشى بر اين (رسالت) از آنان نمى‌خواهى؛ اين (قرآن) جز يادآورى براى جهانيان نيست.


وَ كَأَيِّن مِّنۡ ءَايَةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ يَمُرُّونَ عَلَيۡهَا وَ هُمۡ عَنۡهَا مُعۡرِضُونَ

105

و چه بسيار نشانه‌اى (از خدا) در آسمان‌ها و زمين است كه بر آنها مى‌گذرند، در حالى كه آنان از آنها روى گردانند.


وَ مَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشۡرِكُونَ

106

و بيشترشان به خدا ايمان نمى‌آورند، جز در حالى كه آنان مشركند.


أَفَأَمِنُوٓاْ أَن تَأۡتِيَهُمۡ غَٰشِيَةٞ مِّنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ أَوۡ تَأۡتِيَهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ

107

و آيا در امانند از اينكه عذاب فراگير خدا به آنان در رسد، يا ساعت [قيامت‌] ناگهان برايشان فرا رسد، در حالى كه آنان (با درك حسى) متوجه نمى‌شوند؟!


قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَ مَنِ ٱتَّبَعَنِي وَ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَ مَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ

108

(اى پيامبر) بگو:« اين راه من است! كه من و هر كس مرا پيروى مى‌كند، با شناخت، (مردم را) به سوى خدا فرا مى‌خوانيم؛ و خدا منزه است و من از مشركان نيستم. »


وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰٓ أَفَلَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَ لَدَارُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ

109

و پيش از تو نفرستاديم، جز مردانى از اهل آبادى‌ها كه به سوى آنان وحى مى‌كرديم؛ پس آيا در زمين گردش نكرده‌اند، تا بنگرند، چگونه بوده است فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند؟ و حتما سراى آخرت براى كسانى كه خودنگهدارى (و پارسايى) كردند بهتر است؛ پس آيا خردورزى نمى‌كنيد؟!


حَتَّىٰٓ إِذَا ٱسۡتَيۡ‍َٔسَ ٱلرُّسُلُ وَ ظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ كُذِبُواْ جَآءَهُمۡ نَصۡرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَآءُ وَ لَا يُرَدُّ بَأۡسُنَا عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ

110

(فرستادن پيامبران ادامه يافت) تا آنگاه كه فرستادگان (الهى از ايمان آوردن مردم) نااميد شدند و دانستند كه آنان تكذيب شده‌اند، (در اين حال) يارى ما بديشان رسيد؛ پس هر كس را كه خواستيم، نجات داده شد؛ و [لى‌] سختى (مجازات) ما از گروه خلافكاران بازگردانده نشود.


لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَ لَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَ تَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَ هُدٗى وَ رَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ

111

بيقين در حكايت‌هاى آنان براى خردمندان عبرتى بود! (اينها) سخنى نبود كه به دروغ نسبت داده شود؛ و ليكن مؤيد آنچه (از كتاب‌هاى الهى) كه پيش از آن است، مى‌باشد؛ و شرح هر چيزى (كه مايه سعادت) است؛ و رهنمود و رحمتى براى گروهى است كه ايمان مى‌آورند.


سوره الرعد

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ الٓمٓر تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ وَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ ٱلۡحَقُّ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يُؤۡمِنُونَ

1

به نام خداى گسترده‌مهر مهرورز؛ الف، لام، ميم، را، آن [ها] آيات كتاب (الهى) است؛ و آنچه از طرف پروردگارت به سوى تو فرو فرستاده شده، حق است؛ و ليكن بيشتر مردم ايمان نمى‌آورند.


ٱللَّهُ ٱلَّذِي رَفَعَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَا ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ وَ سَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَ ٱلۡقَمَرَ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗى يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ يُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُم بِلِقَآءِ رَبِّكُمۡ تُوقِنُونَ

2

خدا كسى است كه آسمان‌ها را، بدون ستون‌هايى كه آنها را ببينيد، برافراشت؛ سپس بر تخت (جهاندارى) تسلط يافت؛ و خورشيد و ماه را رام ساخت، هر كدام تا سرآمد معينى روانند. به تدبير كارها پرداخت؛ آيات (و نشانه‌هاى خود) را شرح مى‌دهد؛ تا شايد شما به ملاقات پروردگارتان يقين پيدا كنيد.


وَ هُوَ ٱلَّذِي مَدَّ ٱلۡأَرۡضَ وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ وَ أَنۡهَٰرٗا وَ مِن كُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ جَعَلَ فِيهَا زَوۡجَيۡنِ ٱثۡنَيۡنِ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ

3

و او كسى است كه زمين را گسترانيد؛ و در آن [كوه‌هاى‌] استوار و جوى‌ها قرار دارد؛ و از همه محصولات در آن يك جفت دوتايى قرار داد؛ روز را به شب مى‌پوشاند؛ قطعا در آن [ها] نشانه‌هايى است براى گروهى كه تفكر مى‌كنند.


وَ فِي ٱلۡأَرۡضِ قِطَعٞ مُّتَجَٰوِرَٰتٞ وَ جَنَّٰتٞ مِّنۡ أَعۡنَٰبٖ وَ زَرۡعٞ وَ نَخِيلٞ صِنۡوَانٞ وَ غَيۡرُ صِنۡوَانٖ يُسۡقَىٰ بِمَآءٖ وَٰحِدٖ وَ نُفَضِّلُ بَعۡضَهَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فِي ٱلۡأُكُلِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ

4

و در زمين، پاره‌هايى كنار هم و بوستان‌هايى از انگورها و زراعت و درختان خرما، يك پايه‌اى و غير يك پايه‌اى [قرار دارد،] كه با يك آب سيراب مى‌شوند! و [با اين حال،] برخى از آنها را در ميوه‌ها بر برخى [ديگر] برترى مى‌دهيم؛ قطعا در آن [ها] نشانه‌هايى است براى گروهى كه خردورزى مى‌كنند.


وَ إِن تَعۡجَبۡ فَعَجَبٞ قَوۡلُهُمۡ أَءِذَا كُنَّا تُرَٰبًا أَءِنَّا لَفِي خَلۡقٖ جَدِيدٍ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ وَ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِيٓ أَعۡنَاقِهِمۡ وَ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ

5

و اگر (از چيزى) به شگفت مى‌آيى، پس شگفت، سخن آنهاست (كه مى‌گويند:)« آيا هنگامى كه خاك شديم، آيا براستى ما در آفرينش جديدى خواهيم بود؟! »آنان كسانى هستند كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، و آنان غل‌ها در گردن‌هايشان است؛ و آنان أهل آتشند در حالى كه آنان در آنجا ماندگارند.


وَ يَسۡتَعۡجِلُونَكَ بِٱلسَّيِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِ وَ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِمُ ٱلۡمَثُلَٰتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ لِّلنَّاسِ عَلَىٰ ظُلۡمِهِمۡ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ

6

و پيش از نيكى از تو مى‌خواهند كه در بدى شتاب ورزى؛ و حال آنكه پيش از آنان [بلاهاى‌] مثال زدنى فرود آمده است! و قطعا پروردگار تو نسبت به مردم- با وجود ستمشان- داراى آمرزش است؛ و قطعا پروردگارت سخت كيفر است!


وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِۦٓ إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞ وَ لِكُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ

7

و كسانى كه كفر ورزيدند، مى‌گويند:« چرا نشانه (معجزه آسايى) از طرف پروردگارش بر او فرود نيامده است؟! » (اى پيامبر) تو فقط هشدار دهنده‌اى؛ و براى هر گروهى رهنمايى است.


ٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَ مَا تَغِيضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَ مَا تَزۡدَادُ وَ كُلُّ شَيۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ

8

خدا مى‌داند: آنچه را كه هر ماده‌اى باردار مى‌شود، و آنچه را كه رحم‌ها مى‌كاهند و آنچه را كه مى‌افزايند؛ و هر چيزى نزد او به اندازه‌اى است.


عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَ ٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡكَبِيرُ ٱلۡمُتَعَالِ

9

(او) داناى نهان و آشكار، بزرگ [و] بسيار بلند مرتبه است.


سَوَآءٞ مِّنكُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَ مَن جَهَرَ بِهِۦ وَ مَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّيۡلِ وَ سَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ

10

(براى او) يكسان است كسى از شما كه سخن را پنهان كند، و كسى كه آن را آشكار سازد؛ و كسى كه او در شب مخفى شود و در روز آشكارا حركت كند.


لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَ مِنۡ خَلۡفِهِۦ يَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ وَ إِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ

11

براى او، مأمورانى است كه پى در پى، از پيش رويش، و از پشت سرش، او را از فرمان الهى (حوادث غير حتمى) حفظ مى‌كنند؛ در حقيقت خدا آن (سرنوشتى) كه در قومى است را تغيير نمى‌دهد تا اينكه آنچه را در خودشان است، تغيير دهند؛ و هنگامى كه خدا براى قومى (بخاطر اعمالشان) بدى بخواهد، پس هيچ بازگشتى براى آن نخواهد بود؛ و جز او، هيچ سرپرستى براى آنان نخواهد بود.


هُوَ ٱلَّذِي يُرِيكُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَ طَمَعٗا وَ يُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ

12

او كسى است كه برق را، براى ترس و اميد به شما مى‌نماياند، و ابرهاى گرانبار را پديد مى‌آورد.


وَ يُسَبِّحُ ٱلرَّعۡدُ بِحَمۡدِهِۦ وَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مِنۡ خِيفَتِهِۦ وَ يُرۡسِلُ ٱلصَّوَٰعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَآءُ وَ هُمۡ يُجَٰدِلُونَ فِي ٱللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ ٱلۡمِحَالِ

13

و رعد، به ستايش او، و فرشتگان از ترسش، تسبيح مى‌گويند! و آذرخش‌ها را مى‌فرستد، و با آن هر كس را بخواهد مورد اصابت قرار مى‌دهد، در حالى كه آنان در باره خدا مجادله مى‌كنند؛ و او مجازاتى شديد دارد.


لَهُۥ دَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّ وَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَسۡتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيۡءٍ إِلَّا كَبَٰسِطِ كَفَّيۡهِ إِلَى ٱلۡمَآءِ لِيَبۡلُغَ فَاهُ وَ مَا هُوَ بِبَٰلِغِهِۦ وَ مَا دُعَآءُ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ

14

فراخوان حق تنها از آن اوست؛ و غير از او، كسانى را كه (مشركان) مى‌خوانند، هيچ چيزى از (دعاى) آنان را نمى‌پذيرند؛ مگر همانند كسى (هستند) كه دو كف (دست) ش را به سوى آب مى‌گشايد تا [آب‌] به دهانش برسد، در حالى كه آن (آب) به (دهان) او نخواهد رسيد؛ و خواندن (غير خدا توسط) كافران جز در گمراهى نيست.


وَ لِلَّهِ يَسۡجُدُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَ كَرۡهٗا وَ ظِلَٰلُهُم بِٱلۡغُدُوِّ وَ ٱلۡأٓصَالِ

15

و هر كه در آسمان‌ها و زمين است- خواه و ناخواه- و سايه‌هايشان، بامدادان و عصرگاهان [و شب هنگام‌]، تنها براى خدا سجده مى‌كنند.


قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ قُلِ ٱللَّهُ قُلۡ أَفَٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ لَا يَمۡلِكُونَ لِأَنفُسِهِمۡ نَفۡعٗا وَ لَا ضَرّٗا قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَ ٱلۡبَصِيرُ أَمۡ هَلۡ تَسۡتَوِي ٱلظُّلُمَٰتُ وَ ٱلنُّورُ أَمۡ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ خَلَقُواْ كَخَلۡقِهِۦ فَتَشَٰبَهَ ٱلۡخَلۡقُ عَلَيۡهِمۡ قُلِ ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ وَ هُوَ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّٰرُ

16

(اى پيامبر) بگو:« چه كسى پروردگار آسمان‌ها و زمين است؟ »بگو:« خدا. »بگو:« پس آيا غير از او سرپرستانى گزيده‌ايد كه براى خودشان مالك هيچ سود و زيانى نيستند؟! »بگو:« آيا نابينا و بينا مساويند؟! يا آيا تاريكى‌ها و نور برابرند؟! يا همتايانى براى خدا قرار دادند كه مانند آفرينش او آفريده‌اند، و (اين دو) آفرينش بر آنان مشتبه شده است؟! »بگو:« خدا آفريننده هر چيزى است؛ و او يگانه چيره است! »


أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَالَتۡ أَوۡدِيَةُۢ بِقَدَرِهَا فَٱحۡتَمَلَ ٱلسَّيۡلُ زَبَدٗا رَّابِيٗا وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيۡهِ فِي ٱلنَّارِ ٱبۡتِغَآءَ حِلۡيَةٍ أَوۡ مَتَٰعٖ زَبَدٞ مِّثۡلُهُۥ كَذَٰلِكَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ وَ ٱلۡبَٰطِلَ فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَيَذۡهَبُ جُفَآءٗ وَ أَمَّا مَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَيَمۡكُثُ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَذَٰلِكَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ

17

(خدا) از آسمان آبى فرستاد، و دره‌هايى از سيل به اندازه (گنجايش) آنها روان شد، و سيل، كفى فراوان و بلند بر خود آورد، و از آنچه براى بدست آوردن زيورى يا كالايى، آتش بر آن مى‌افروزند (نيز) كفى مانند آن [بر آيد]؛ خدا، حق و باطل را چنين (مثل) مى‌زند؛ و اما كف، به كنارى مى‌رود، ولى آنچه به مردم سود مى‌رساند پس در زمين مى‌ماند؛ خدا مثل‌ها را چنين مى‌زند!


لِلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ ٱلۡحُسۡنَىٰ وَ ٱلَّذِينَ لَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُۥ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا وَ مِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡحِسَابِ وَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُ وَ بِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ

18

براى كسانى كه (دعوت) پروردگارشان را پذيرفتند، نيكى است؛ و كسانى كه (دعوت) او را نپذيرفته‌اند، اگر (بر فرض) تمام آنچه در زمين است، و همانندش را با آن داشته باشند، حتما آن را (براى نجات خود از عذاب) تاوان مى‌دهند؛ آنان، برايشان حساب بدى است؛ و مقصدشان جهنم، و چه بد بسترى است!


أَفَمَن يَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ ٱلۡحَقُّ كَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ

19

و آيا كسى كه مى‌داند آنچه از طرف پروردگارت بر تو فرود آمده حق است، همانند كسى است كه او نابيناست؟! تنها خردمندان متذكر مى‌شوند؛


ٱلَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَ لَا يَنقُضُونَ ٱلۡمِيثَٰقَ

20

(همان) كسانى كه به پيمان خدا وفا مى‌كنند، و پيمان محكم را نمى‌شكنند؛


وَ ٱلَّذِينَ يَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَ يَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ

21

و كسانى كه آنچه را خدا فرمان به پيوستنش داده، مى‌پيوندند؛ و از (مخالفت) پروردگارشان مى‌هراسند؛ و از حساب بد مى‌ترسند؛


وَ ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَ عَلَانِيَةٗ وَ يَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ

22

و كسانى كه در طلب (رضايت) ذات پروردگارشان شكيبايى مى‌كنند؛ و نماز را برپا مى‌دارند؛ و از آنچه به آنان« روزى »داده‌ايم، پنهانى و آشكارا، (در راه خدا) مصرف مى‌كنند؛ و با نيكى، بدى را دور مى‌سازند؛ آنان، برايشان فرجام [نيك‌] سراى [ديگر] است.


جَنَّٰتُ عَدۡنٖ يَدۡخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَ أَزۡوَٰجِهِمۡ وَ ذُرِّيَّٰتِهِمۡ وَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَدۡخُلُونَ عَلَيۡهِم مِّن كُلِّ بَابٖ

23

(همان) بوستان‌هاى (ويژه) ماندگار كه وارد آن مى‌شوند، و هر كس از پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان شايسته باشد، (نيز وارد مى‌شود)؛ و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى‌گردند؛


سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ

24

(و مى‌گويند:) سلام بر شما بخاطر شكيبايى‌تان! و چه نيكوست فرجام سراى [ديگر].


وَ ٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِيثَٰقِهِۦ وَ يَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ

25

و كسانى كه پيمان خدا را پس از محكم ساختن آن مى‌شكنند، و آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مى‌گسلند، و در زمين فساد مى‌كنند، آنان برايشان لعنت است! و بدى سراى [ديگر] براى ايشان است.


ٱللَّهُ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَ يَقۡدِرُ وَ فَرِحُواْ بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَ مَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا مَتَٰعٞ

26

خدا« روزى »را براى هر كس كه بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد و تنگ گرداند؛ و [لى كافران‌] به زندگى پست (دنيا) شادمان شدند؛ در حالى كه زندگى پست (دنيا) در [برابر] آخرت، جز كالاى [ناچيزى‌] نيست.


وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِۦ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَ يَهۡدِيٓ إِلَيۡهِ مَنۡ أَنَابَ

27

و كسانى كه كفر ورزيدند مى‌گويند:« چرا نشانه (معجزه آسايى) از طرف پروردگارش بر او فرود نيامده است؟! »بگو:« در حقيقت خدا هر كس را (بخاطر اعمالش) بخواهد، در گمراهى وانهد؛ و هر كس را كه باز گردد، به سوى خود راهنمايى مى‌كند. »


ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ تَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكۡرِ ٱللَّهِ أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ

28

(همان) كسانى كه ايمان آورده‌اند، و دل‌هايشان با ياد خدا آرام مى‌گيرد؛ آگاه باشيد، كه تنها با ياد خدا دل‌ها آرامش مى‌يابد!


ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ طُوبَىٰ لَهُمۡ وَ حُسۡنُ مَ‍َٔابٖ

29

كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى‌] شايسته انجام دادند، پاكيزه‌ترين (زندگى)، و بازگشت نيكو براى ايشان است.


كَذَٰلِكَ أَرۡسَلۡنَٰكَ فِيٓ أُمَّةٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهَآ أُمَمٞ لِّتَتۡلُوَاْ عَلَيۡهِمُ ٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَ هُمۡ يَكۡفُرُونَ بِٱلرَّحۡمَٰنِ قُلۡ هُوَ رَبِّي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَ إِلَيۡهِ مَتَابِ

30

بدين سان تو را در ميان امتى فرستاديم كه پيش از آن، امت‌هاى [ديگرى‌] سپرى شدند، تا آنچه را به سوى تو وحى نموده‌ايم بر آنان بخوانى [و پيروى كنى‌]، در حالى كه آنان به (خداى) گسترده‌مهر كفر مى‌ورزند؛ بگو:« او پروردگار من است؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ تنها بر او توكل كرده‌ام؛ و بازگشت [من‌] تنها به سوى اوست. »


وَ لَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا سُيِّرَتۡ بِهِ ٱلۡجِبَالُ أَوۡ قُطِّعَتۡ بِهِ ٱلۡأَرۡضُ أَوۡ كُلِّمَ بِهِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بَل لِّلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ جَمِيعًا أَفَلَمۡ يَاْيۡ‍َٔسِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن لَّوۡ يَشَآءُ ٱللَّهُ لَهَدَى ٱلنَّاسَ جَمِيعٗا وَ لَا يَزَالُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوۡ تَحُلُّ قَرِيبٗا مِّن دَارِهِمۡ حَتَّىٰ يَأۡتِيَ وَعۡدُ ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُخۡلِفُ ٱلۡمِيعَادَ

31

و اگر (بر فرض) قرآنى بود كه بوسيله آن كوه‌ها روان شود، يا زمين بدان قطعه قطعه گردد، يا بوسيله آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ايمان نخواهند آورد)؛ ليكن همه كارها تنها از آن خداست. و آيا كسانى كه ايمان آورده‌اند (از ايمان آوردن كافران) نااميد نشده‌اند، (و نمى‌دانند) كه اگر (بر فرض) خدا بخواهد مسلما همه مردم را هدايت مى‌كند؟! و كسانى كه كفر ورزيده‌اند، پيوسته بخاطر آنچه با زيركى ساختند، [بلاهاى‌] كوبنده‌اى به آنان مى‌رسد، يا به نزديكى خانه آنان فرود مى‌آيد، تا وعده خدا فرا رسد؛ كه خدا از وعده (خود) تخلف نمى‌كند.


وَ لَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِكَ فَأَمۡلَيۡتُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذۡتُهُمۡ فَكَيۡفَ كَانَ عِقَابِ

32

و قطعا پيش از تو فرستادگانى ريشخند شدند؛ و به كسانى كه كفر ورزيدند مهلت دادم سپس آنان را گرفتار (مجازات) كردم؛ پس كيفر [من‌] چگونه بود؟!


أَفَمَنۡ هُوَ قَآئِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡ وَ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ قُلۡ سَمُّوهُمۡ أَمۡ تُنَبِّ‍ُٔونَهُۥ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَم بِظَٰهِرٖ مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ بَلۡ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكۡرُهُمۡ وَ صُدُّواْ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَ مَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ

33

و آيا كسى كه او بر (سر) هر شخصى، بدانچه بدست آورده، ايستاده (و مراقب اوست، همچون كسى است كه اين صفات را ندارد)؟! و براى خدا همتايانى قرار دادند؛ بگو:« آنها را نام ببريد! بلكه چيزى را به او خبر مى‌دهيد كه (از وجود آن) در زمين آگاه نيست، يا سخنان ظاهرى (و بدون دليل) مى‌گوييد؟! »بلكه براى كسانى كه كفر ورزيدند، نيرنگشان آراسته شده است، و از راه (خدا) باز داشته شده‌اند؛ و هر كس را خدا (بخاطر اعمالش) در گمراهى وانهد، پس هيچ راهنمايى براى او نخواهد بود.


لَّهُمۡ عَذَابٞ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَ لَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَقُّ وَ مَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ

34

براى آن (مشرك) ان در زندگى پست (دنيا) عذابى است؛ و حتما عذاب آخرت سخت‌تر است؛ و براى آنان، در برابر (عذاب) خدا، هيچ نگهدارنده‌اى نيست!


مَّثَلُ ٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ أُكُلُهَا دَآئِمٞ وَ ظِلُّهَا تِلۡكَ عُقۡبَى ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّ عُقۡبَى ٱلۡكَٰفِرِينَ ٱلنَّارُ

35

مثال بهشتى كه پارسايان [و خودنگهداران بدان‌] وعده داده شده‌اند، (همچون بوستانى است كه) نهرها از زير [درختان‌] ش روان است، ميوه‌هاى آن و سايه‌اش دائمى است؛ اين فرجام كسانى است كه پارسايى (و خودنگهدارى) كردند؛ و فرجام كافران، آتش است!


وَ ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَفۡرَحُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَ مِنَ ٱلۡأَحۡزَابِ مَن يُنكِرُ بَعۡضَهُۥ قُلۡ إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَ لَآ أُشۡرِكَ بِهِۦٓ إِلَيۡهِ أَدۡعُواْ وَ إِلَيۡهِ مَ‍َٔابِ

36

و كسانى كه كتاب [الهى‌] به آنان داده‌ايم، از آنچه به سوى تو فرو فرستاده شده شادمانند؛ و از [ميان‌] احزاب كسانى هستند كه بخشى از آن را انكار مى‌كنند؛ (اى پيامبر) بگو:« فرمان داده شده‌ام كه تنها خدا را بپرستم؛ و به او شرك نورزم؛ فقط به سوى او فرا مى‌خوانم؛ و بازگشت [من‌] تنها به سوى اوست. »


وَ كَذَٰلِكَ أَنزَلۡنَٰهُ حُكۡمًا عَرَبِيّٗا وَ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتَ أَهۡوَآءَهُم بَعۡدَ مَا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَكَ مِنَ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَ لَا وَاقٖ

37

و بدين‌سان آن (قرآن) را بصورت حكمى واضح فرو فرستاديم؛ و اگر بعد از آنكه آگاه شدى، از هوس‌هاى آنان پيروى كنى، براى تو در برابر (عذاب) خدا هيچ ياورى و هيچ نگهدارنده‌اى نيست!


وَ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِكَ وَ جَعَلۡنَا لَهُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَ ذُرِّيَّةٗ وَ مَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأۡتِيَ بِ‍َٔايَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٖ كِتَابٞ

38

و بيقين فرستادگانى را پيش از تو فرستاديم؛ و براى آنان همسران و نسلى قرار داديم؛ و براى هيچ فرستاده‌اى سزاوار نيست (و حق ندارد) كه نشانه (معجزه آسايى) را جز به رخصت خدا بياورد؛ براى هر سرآمد (و زمانى حكم) نوشته شده ايست.


يَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ وَ يُثۡبِتُ وَ عِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ

39

خدا هر چه را بخواهد نابود مى‌كند و [يا] استوار مى‌دارد؛ و نوشته اصلى (علم الهى) تنها نزد اوست.


وَ إِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعۡضَ ٱلَّذِي نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيۡكَ ٱلۡبَلَٰغُ وَ عَلَيۡنَا ٱلۡحِسَابُ

40

و اگر پاره‌اى از آنچه (از مجازات‌ها) كه به آنان وعده مى‌دهيم، به تو بنمايانيم، و يا (قبل از عذاب آنان جان) تو را كامل بگيريم، پس فقط رساندن [پيام‌] بر عهده تو، و حساب بر عهده ماست.


أَ وَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا نَأۡتِي ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَا وَ ٱللَّهُ يَحۡكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكۡمِهِۦ وَ هُوَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ

41

و آيا اطلاع نيافته‌اند كه ما به سراغ زمين مى‌آييم در حالى كه از اطرافش آن را مى‌كاهيم؟ و خدا حكم مى‌كند، در حالى كه هيچ تأخير اندازنده‌اى براى حكم او نيست؛ و او حسابرسى سريع است.


وَ قَدۡ مَكَرَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَلِلَّهِ ٱلۡمَكۡرُ جَمِيعٗا يَعۡلَمُ مَا تَكۡسِبُ كُلُّ نَفۡسٖ وَ سَيَعۡلَمُ ٱلۡكُفَّٰرُ لِمَنۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ

42

و در واقع كسانى پيش از آنان فريبكارى كردند؛ و [لى‌] همه ترفندها تنها از آن خداست؛ (او) آنچه را كه هر شخصى بدست مى‌آورد مى‌داند؛ و بزودى كافران خواهند دانست كه فرجام سراى (ديگر) از آن كيست.


وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَسۡتَ مُرۡسَلٗا قُلۡ كَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَۢا بَيۡنِي وَ بَيۡنَكُمۡ وَ مَنۡ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡكِتَٰبِ

43

و كسانى كه كفر ورزيدند مى‌گويند:« (تو) فرستاده شده نيستى. » (اى پيامبر) بگو:« گواهى خدا، و كسى كه علم كتاب (قرآن) نزد اوست، بين من و بين شما كافى است. »


سوره ابراهیم

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ الٓر كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ

1

به نام خداى گسترده‌مهر مهرورز؛ الف، لام، را، [اين‌] كتابى است كه آن را به سوى تو فرو فرستاديم، بخاطر اينكه مردم را به رخصت پروردگارشان، از تاريكى‌ها به سوى نور بيرون آورى، به سوى راه (خداى) شكست‌ناپذير [و] ستوده.


ٱللَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ وَيۡلٞ لِّلۡكَٰفِرِينَ مِنۡ عَذَابٖ شَدِيدٍ

2

(همان) خدايى كه آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است، فقط از آن اوست؛ و واى بر كافران از عذابى شديد!


ٱلَّذِينَ يَسۡتَحِبُّونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَ يَبۡغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلِۢ بَعِيدٖ

3

(همان) كسانى كه زندگى پست (دنيا) را بر آخرت ترجيح مى‌دهند؛ و (مردم را) از راه خدا باز مى‌دارند؛ و مى‌خواهند آن (راه) را منحرف سازند؛ آنان در گمراهى دورى هستند.


وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمۡ فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ وَ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ

4

و هيچ فرستاده‌اى را، جز به زبان قومش نفرستاديم؛ بخاطر اينكه (بتواند حقايق را) براى آنان بروشنى بيان كند. و خدا هر كس را (بخاطر اعمالش) بخواهد در گمراهى وانهد، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) راهنمايى كند؛ و او شكست‌ناپذير [و] فرزانه است.


وَ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِ‍َٔايَٰتِنَآ أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَكَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَ ذَكِّرۡهُم بِأَيَّىٰمِ ٱللَّهِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّكُلِّ صَبَّارٖ شَكُورٖ

5

و بيقين موسى را با نشانه‌هاى (معجزه آساى) مان فرستاديم؛ كه قومت را از تاريكى‌ها به سوى نور بيرون آور؛ و روزهاى خدا را به آنان يادآورى نما؛ [چرا] كه حتما در آن (يادآورى‌ها) براى هر بسيار شكيباى بسيار سپاسگزار، نشانه‌هاى (عبرت آموزى) است.


وَ إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ أَنجَىٰكُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ يَسُومُونَكُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبۡنَآءَكُمۡ وَ يَسۡتَحۡيُونَ نِسَآءَكُمۡ وَ فِي ذَٰلِكُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّكُمۡ عَظِيمٞ

6

و (ياد كن) هنگامى را كه موسى به قومش گفت:« نعمت خدا را بر خودتان به ياد آريد، آنگاه كه شما را از (چنگ) فرعونيان نجات بخشيد؛ در حالى كه شما را (با شكنجه و) عذاب بدى آزردند، و پسران شما را سر مى‌بريدند، و زنانتان را زنده نگه مى‌داشتند؛ و در آن [ها] آزمايش بزرگى از [جانب‌] پروردگارتان بود. »


وَ إِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكُمۡ لَئِن شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡ وَ لَئِن كَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٞ

7

و (ياد كن) هنگامى را كه پروردگارتان اعلام كرد:« اگر سپاسگزارى كنيد، حتما شما را (نعمتى) مى‌افزايم؛ و اگر ناسپاسى كنيد، قطعا عذاب من شديد است! »


وَ قَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَكۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ

8

و موسى گفت:« اگر شما و كسانى كه در زمين هستند همگى كفر ورزيد، پس (زيانى به خدا نمى‌رسانيد؛ چرا) كه حتما خدا توانگرى ستوده است. »


أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَ عَادٖ وَ ثَمُودَ وَ ٱلَّذِينَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَا يَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا ٱللَّهُ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَرَدُّوٓاْ أَيۡدِيَهُمۡ فِيٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَ قَالُوٓاْ إِنَّا كَفَرۡنَا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ وَ إِنَّا لَفِي شَكّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَنَآ إِلَيۡهِ مُرِيبٖ

9

آيا خبر بزرگ كسانى كه پيش از شما بودند:« قوم نوح »و« عاد »و« ثمود »و كسانى كه بعد از آنان بودند، به شما نرسيده است؟ در حالى كه جز خدا (كسى) از آنان آگاهى (كامل) ندارد؛ فرستادگانشان دليل‌هاى روشن (معجزه آسا) براى آنان آوردند، و [لى‌] دست‌هايشان را به دهان‌هايشان بازگرداندند، و گفتند:« در واقع ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‌ايد، كفر ورزيديم؛ و قطعا ما در مورد آنچه ما را به سوى آن فرا مى‌خوانيد، در شك ترديدآميزى هستيم. »


قَالَتۡ رُسُلُهُمۡ أَفِي ٱللَّهِ شَكّٞ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ يَدۡعُوكُمۡ لِيَغۡفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ وَ يُؤَخِّرَكُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى قَالُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ

10

فرستادگانشان گفتند:« آيا در باره خدايى كه شكافنده [و آفريننده‌] آسمان‌ها و زمين است، شكى است؟! (او) شما را فرا مى‌خواند تا بخشى از پيامدهاى (گناهان) تان را براى شما بيامرزد؛ و (مرگ) شما را تا سرآمد معينى به تأخير اندازد. » (كافران) گفتند:« شما جز بشرى همانند ما نيستيد، مى‌خواهيد كه ما را از آنچه پدرانمان همواره مى‌پرستيدند باز داريد؛ پس دليل آشكار (و معجزه‌ا) ى براى ما بياوريد. »


قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ وَ لَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَ مَا كَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِيَكُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَ عَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ

11

فرستادگانشان به آنان گفتند:« ما جز بشرى همانند شما نيستيم و ليكن خدا بر هر كس از بندگانش كه بخواهد (و شايسته بداند)، منت مى‌گذارد (و نعمت نبوت عطا مى‌كند)؛ و براى ما شايسته نيست كه جز به رخصت خدا، براى شما دليل (و معجزه‌ا) ى آوريم؛ و مؤمنان پس بايد تنها بر خدا توكل كنند.


وَ مَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَ قَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَا وَ لَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَيۡتُمُونَا وَ عَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ

12

و چرا ما بر خدا توكل نكنيم، در حالى كه ما را به راه‌هايمان رهبرى كرده است؟! و قطعا بر آزارهايتان بر ما، شكيبايى خواهيم كرد؛ و توكل كنندگان، پس بايد تنها بر خدا توكل كنند. »


وَ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمۡ لَنُخۡرِجَنَّكُم مِّنۡ أَرۡضِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوۡحَىٰٓ إِلَيۡهِمۡ رَبُّهُمۡ لَنُهۡلِكَنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ

13

و كسانى كه كفر ورزيدند به فرستادگانشان گفتند:« بيقين شما را از سرزمين‌مان بيرون خواهيم كرد، يا حتما به آيين ما باز گرديد. »و پروردگارشان به سوى آنان وحى فرستاد كه:« قطعا ستمكاران را هلاك مى‌كنيم؛


وَ لَنُسۡكِنَنَّكُمُ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَافَ مَقَامِي وَ خَافَ وَعِيدِ

14

و حتما شما را بعد از آنان در زمين سكونت خواهيم داد؛ اين براى كسى است كه از جايگاه (داورى) من ترس داشته باشد و از تهديد [من‌] بترسد! »


وَ ٱسۡتَفۡتَحُواْ وَ خَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٖ

15

و (فرستادگان خدا) پيروزى خواستند، و (سرانجام) هر زورگوى ستيزه‌گرى نوميد شد.


مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ وَ يُسۡقَىٰ مِن مَّآءٖ صَدِيدٖ

16

بدنبال آن (زورگو) جهنم خواهد بود، و از خونابه‌اى چركين سيراب مى‌شود.


يَتَجَرَّعُهُۥ وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُهُۥ وَ يَأۡتِيهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن كُلِّ مَكَانٖ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٖ وَ مِن وَرَآئِهِۦ عَذَابٌ غَلِيظٞ

17

آن را جرعه جرعه مى‌نوشد؛ و نزديك است كه آن را به آسانى فرو نبرد؛ و مرگ از هر جا به سراغ او مى‌آيد، در حالى كه او نمى‌ميرد؛ و بدنبال او عذابى سخت است!


مَّثَلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ كَرَمَادٍ ٱشۡتَدَّتۡ بِهِ ٱلرِّيحُ فِي يَوۡمٍ عَاصِفٖ لَّا يَقۡدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَىٰ شَيۡءٖ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلۡبَعِيدُ

18

مثال كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، (آن است كه:) كردارهايشان همچون خاكسترى است كه بادى تند در روزى طوفانى بدان بوزد؛ [آنان‌] قادر بر هيچ چيزى از آنچه بدست آورده‌اند نيستند (و بهره‌اى نمى‌برند)؛ اين تنها گمراهى دور است.


أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ إِن يَشَأۡ يُذۡهِبۡكُمۡ وَ يَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِيدٖ

19

آيا اطلاع نيافتى كه خدا، آسمان‌ها و زمين را به حق آفريده است؟! اگر بخواهد، شما را (از ميان) مى‌برد و آفرينش جديدى مى‌آورد؛


وَ مَا ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِيزٖ

20

و اين (كار) بر خدا سخت نيست.


وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِيعٗا فَقَالَ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا مِنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ قَالُواْ لَوۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ لَهَدَيۡنَٰكُمۡ سَوَآءٌ عَلَيۡنَآ أَجَزِعۡنَآ أَمۡ صَبَرۡنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٖ

21

و (در رستاخيز) همگى در برابر خدا ظاهر شوند؛ و كم توانان به كسانى كه تكبر ورزيدند گويند:« در واقع ما پيروان شما بوديم؛ پس آيا شما چيزى از عذاب خدا را از ما دفع مى‌كنيد؟ » (مستكبران) مى‌گويند:« اگر (بر فرض) خدا ما را راهنمايى كرده بود، حتما شما را راهنمايى مى‌كرديم؛ چه بيتابى كنيم يا شكيبايى نماييم، بر ما يكسان است، هيچ راه فرارى براى ما نيست! »


وَ قَالَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَ وَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡ وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَ لُومُوٓاْ أَنفُسَكُم مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِكُمۡ وَ مَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِيَّ إِنِّي كَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَكۡتُمُونِ مِن قَبۡلُ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ

22

و شيطان، هنگامى كه كار پايان يافت مى‌گويد:« در حقيقت، خدا وعده حق به شما وعده داد؛ و [من‌] به شما وعده دادم، و [لى‌] با شما تخلف كردم؛ و براى من هيچ تسلطى بر شما نبود، جز اينكه شما را فرا خواندم، و [درخواست‌] مرا پذيرفتيد، پس مرا سرزنش مكنيد، و خودتان را سرزنش كنيد؛ من فريادرس شما نيستم، و شما فريادرس من نيستيد. براستى كه من شريك قرار دادن شما، پيش از اين (مرا براى خدا) را انكار مى‌كنم. »در واقع ستمكاران برايشان عذاب دردناكى است!


وَ أُدۡخِلَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ تَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٌ

23

و كسانى را كه ايمان آوردند و [كارهاى‌] شايسته انجام دادند، به بوستان‌هاى [بهشت‌] در آورند، كه نهرها از زير [درختان‌] ش روان است؛ در حالى كه در آنجا به رخصت پروردگارشان ماندگارند؛ [و] زنده باد آنان در آنجا،« سلام »است.


أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا كَلِمَةٗ طَيِّبَةٗ كَشَجَرَةٖ طَيِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَ فَرۡعُهَا فِي ٱلسَّمَآءِ

24

آيا اطلاع نيافتى چگونه خدا مثل زده؟! سخنى پاكيزه را كه همچون درخت پاكيزه‌اى است كه ريشه‌اش استوار، و شاخه‌اش در آسمان است؛


تُؤۡتِيٓ أُكُلَهَا كُلَّ حِينِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَا وَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ

25

هر زمان ميوه‌هايش را به رخصت پروردگارش مى‌دهد. و خدا براى مردم مثل‌ها مى‌زند، تا شايد آنان متذكر شوند.


وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٖ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ

26

و مثال سخنى پليد همچون درخت پليدى است، كه از روى زمين كنده شده، در حالى كه برايش هيچ ثباتى نيست.


يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ وَ يُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَ وَ يَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ

27

خدا كسانى را كه ايمان آوردند، بوسيله گفتار (و دلايل و عقايد) استوار، در زندگى پست (دنيا) و در آخرت، پايدار مى‌دارد؛ و خدا ستمكاران را در گمراهى وا مى‌نهد؛ و خدا آنچه را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مى‌دهد.


أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ كُفۡرٗا وَ أَحَلُّواْ قَوۡمَهُمۡ دَارَ ٱلۡبَوَارِ

28

آيا نظر نكرده‌اى به كسانى كه (شكر) نعمت خدا را به كفر [ان‌] تبديل كردند، و قومشان را به سراى هلاكت در آوردند؟


جَهَنَّمَ يَصۡلَوۡنَهَا وَ بِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ

29

(همان) جهنم كه در آن وارد مى‌شوند (و مى‌سوزند)؛ و چه بد قرارگاهى است!


وَ جَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِهِۦ قُلۡ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِيرَكُمۡ إِلَى ٱلنَّارِ

30

و براى خدا همانندهايى (معبودگونه) قرار دادند، تا (مردم را) از راه او گمراه سازند؛ بگو:« بهره‌مند گرديد (ولى فايده‌اى ندارد)؛ چرا كه فرجام شما به سوى آتش است! »


قُل لِّعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَ يُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَ عَلَانِيَةٗ مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَ لَا خِلَٰلٌ

31

(اى پيامبر) به بندگان من كه ايمان آورده‌اند بگو: نماز را بر پا دارند؛ و از آنچه به آنان« روزى »داده‌ايم، پنهانى و آشكارا، (در راه خدا) مصرف كنند؛ پيش از آنكه روزى فرا رسد، كه در آن هيچ معامله‌اى و هيچ دوستى نيست.


ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ وَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡ وَ سَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡفُلۡكَ لِتَجۡرِيَ فِي ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦ وَ سَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ

32

خدا كسى است كه آسمان‌ها و زمين را آفريد؛ و از آسمان، آبى فرو فرستاد و بوسيله آن، از محصولات براى شما« روزى »بيرون آورد؛ و كشتى‌ها را براى شما رام گردانيد، تا در دريا به فرمان او روان شوند؛ و نهرها را (نيز) براى شما رام نمود؛


وَ سَخَّرَ لَكُمُ ٱلشَّمۡسَ وَ ٱلۡقَمَرَ دَآئِبَيۡنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَ ٱلنَّهَارَ

33

و (منافع) خورشيد و ماه را، كه پيوسته روانند، براى شما مسخر گردانيد؛ و شب و روز را (نيز) مسخر شما ساخت؛


وَ ءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ

34

و از هر آنچه كه از او خواستيد، به شما داد؛ و اگر نعمت‌هاى خدا را بشماريد، نمى‌توانيد آن [ها] را شمارش كنيد؛ قطعا انسان بسى ستمگر و بسيار ناسپاس است!


وَ إِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا وَ ٱجۡنُبۡنِي وَ بَنِيَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ

35

و (ياد كن) هنگامى را كه ابراهيم گفت:« پروردگارا اين سرزمين (مكه) را امن قرار ده؛ و من و پسرانم را از پرستش بت‌ها دور دار!


رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُۥ مِنِّي وَ مَنۡ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ

36

پروردگارا، به درستى كه آن [بت‌] ان بسيارى از مردم را گمراه ساختند؛ و هر كس از من پيروى كند پس در واقع او از من است؛ و هر كس مرا نافرمانى كند، پس براستى كه تو بسيار آمرزنده مهرورزى.


رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡ‍ِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ وَ ٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ

37

[اى‌] پروردگار ما! در واقع من برخى از فرزندانم را در دره‌اى (و سرزمينى) بدون زراعت، نزد خانه محترم تو، سكونت دادم. [اى‌] پروردگار ما! (آنان را سكونت دادم) تا نماز را برپا دارند؛ پس دل‌هاى گروهى از مردم را به سوى آنان گرايش ده؛ و آنان را از محصولات روزى ده، تا شايد آنان سپاسگزارى كنند.


رَبَّنَآ إِنَّكَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِي وَ مَا نُعۡلِنُ وَ مَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا فِي ٱلسَّمَآءِ

38

[اى‌] پروردگار ما! در حقيقت تو آنچه را پنهان مى‌كنيم و آنچه را آشكار مى‌نماييم، مى‌دانى؛ و هيچ چيزى در زمين و در آسمان بر خدا مخفى نمى‌ماند.


ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى ٱلۡكِبَرِ إِسۡمَٰعِيلَ وَ إِسۡحَٰقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ

39

ستايش مخصوص خدايى است كه در پيرى، اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد؛ قطعا پروردگار من، شنونده دعاست.


رَبِّ ٱجۡعَلۡنِي مُقِيمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَ مِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَ تَقَبَّلۡ دُعَآءِ

40

پروردگارا، من و برخى از فرزندانم را برپا كننده نماز قرار ده، و [اى‌] پروردگار ما! دعاى (من) را بپذير.


رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَ لِوَٰلِدَيَّ وَ لِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ

41

اى پروردگار ما، در روزى كه حساب برپا مى‌شود، من و پدر و مادرم و مؤمنان را بيامرز! »


وَ لَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا يَعۡمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمۡ لِيَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِيهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ

42

و هرگز مپندار كه خدا از آنچه ستمكاران انجام مى‌دهند، غافل است؛ (كيفر) آنان را تنها براى روزى تأخير مى‌اندازد كه چشم‌ها در آن خيره مى‌شود؛


مُهۡطِعِينَ مُقۡنِعِي رُءُوسِهِمۡ لَا يَرۡتَدُّ إِلَيۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡ وَ أَفۡ‍ِٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ

43

در حالى كه شتابان، سرهايشان را بلند كرده، [و] چشمانشان بر هم نمى‌خورد؛ و (از وحشت) دل‌هايشان تهى است!


وَ أَنذِرِ ٱلنَّاسَ يَوۡمَ يَأۡتِيهِمُ ٱلۡعَذَابُ فَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِيبٖ نُّجِبۡ دَعۡوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَ أَ وَ لَمۡ تَكُونُوٓاْ أَقۡسَمۡتُم مِّن قَبۡلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٖ

44

و مردم را هشدار ده، به روزى كه عذاب به سراغشان مى‌آيد، و كسانى كه ستم كردند مى‌گويند:« [اى‌] پروردگار ما! تا سرآمد نزديك (عذاب) ما را به تأخير انداز، تا دعوت تو را بپذيريم و از فرستادگان پيروى كنيم. »و (لى پاسخ مى‌شنوند كه:) آيا پيش از [اين‌] سوگند ياد نكرده بوديد كه هيچ فنايى براى شما نيست؟!


وَ سَكَنتُمۡ فِي مَسَٰكِنِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَ تَبَيَّنَ لَكُمۡ كَيۡفَ فَعَلۡنَا بِهِمۡ وَ ضَرَبۡنَا لَكُمُ ٱلۡأَمۡثَالَ

45

و در خانه‌هاى كسانى كه به خودشان ستم كردند، سكونت كرديد، و براى شما روشن گرديد كه با آنان چه كرديم؟ و براى شما مثل‌ها زديم.


وَ قَدۡ مَكَرُواْ مَكۡرَهُمۡ وَ عِندَ ٱللَّهِ مَكۡرُهُمۡ وَ إِن كَانَ مَكۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ

46

و بيقين [با] فريبكاريشان فريب كارى كردند؛ و فريبكاريشان نزد خدا (آشكار) است؛ و اگر چه فريب شان (چنان باشد كه) از آن كوه‌ها از جا كنده شود!


فَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ مُخۡلِفَ وَعۡدِهِۦ رُسُلَهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٞ ذُو ٱنتِقَامٖ

47

پس هرگز مپندار كه خدا از وعده‌اش با فرستادگانش، تخلف مى‌كند؛ چرا كه خدا شكست‌ناپذيرى صاحب انتقام است.


يَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَيۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ

48

در روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمان‌ها (به آسمان‌هاى ديگرى) تبديل مى‌شوند، و (مردم) در برابر خداى يگانه چيره، ظاهر شوند.


وَ تَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ يَوۡمَئِذٖ مُّقَرَّنِينَ فِي ٱلۡأَصۡفَادِ

49

و در آن روز، خلافكاران را مى‌بينى در حالى كه نزديك به همديگر در زنجيرها (بسته شده) اند؛


سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٖ وَ تَغۡشَىٰ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ

50

پيراهن‌هايشان از مس گداخته است؛ و صورت‌هايشان را آتش مى‌پوشاند!


لِيَجۡزِيَ ٱللَّهُ كُلَّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ

51

تا خدا به هر كس آنچه را كسب كرده جزا دهد، كه خدا حسابرسى سريع است.


هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَ لِيُنذَرُواْ بِهِۦ وَ لِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَ لِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ

52

اين (قرآن)، رساندن (پيام) براى مردم است (تا نصيحت شوند)؛ و تا بوسيله آن هشدار داده شوند، و تا بدانند كه او معبود يگانه است؛ و تا خردمندان يادآور شوند.


جزء قبل

جزء 13 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان