وَ مَآ أُبَرِّئُ نَفۡسِيٓ إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّيٓ إِنَّ رَبِّي غَفُورٞ رَّحِيمٞ
53و تبرئه نكنم (بيزار نشمرم) خويشتن را همانا دل بسيار امر كننده است به زشتى مگر آنكه رحم كرده است پروردگار من همانا پروردگار من است آمرزنده مهربان
وَ قَالَ ٱلۡمَلِكُ ٱئۡتُونِي بِهِۦٓ أَسۡتَخۡلِصۡهُ لِنَفۡسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُۥ قَالَ إِنَّكَ ٱلۡيَوۡمَ لَدَيۡنَا مَكِينٌ أَمِينٞ
54گفت شاه بر من درآريدش تا مخصوصش به خود سازم سپس گاهى كه سخن گفت با او گفت همانا تويى امروز نزد ما فرمانرواى امين
قَالَ ٱجۡعَلۡنِي عَلَىٰ خَزَآئِنِ ٱلۡأَرۡضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٞ
55گفت بگمار مرا بر گنجهاى زمين كه منم نگهبانى دانشمند
وَ كَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَتَبَوَّأُ مِنۡهَا حَيۡثُ يَشَآءُ نُصِيبُ بِرَحۡمَتِنَا مَن نَّشَآءُ وَ لَا نُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ
56بدينسان فرمانروايى داديم يوسف را در زمين تا نشيمن گزيند از آن در هر جا كه خواهد رسانيم به رحمت خويش هر كه را خواهيم و تباه نكنيم پاداش نكوكاران را
وَ لَأَجۡرُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ كَانُواْ يَتَّقُونَ
57و همانا پاداش آخرت بهتر است براى آنان كه ايمان آوردند و بودند پرهيز مىكردند
وَ جَآءَ إِخۡوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَعَرَفَهُمۡ وَ هُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ
58و آمدند برادران يوسف پس بر او درآمدند پس بشناخت آنان را و بودند ايشان او را ناشناسندگان
وَ لَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ قَالَ ٱئۡتُونِي بِأَخٖ لَّكُم مِّنۡ أَبِيكُمۡ أَلَا تَرَوۡنَ أَنِّيٓ أُوفِي ٱلۡكَيۡلَ وَ أَنَا۠ خَيۡرُ ٱلۡمُنزِلِينَ
59و هنگامى كه بست بار ايشان را گفت بياريد مرا برادرى كه شما را است از پدر شما آيا نبينيد كه تمام مىدهم پيمانه را و منم بهترين ميزبانان (فرودآرندگان)
فَإِن لَّمۡ تَأۡتُونِي بِهِۦ فَلَا كَيۡلَ لَكُمۡ عِندِي وَ لَا تَقۡرَبُونِ
60پس اگر نياوريدم بدو نه پيمايشى باشد شما را نزد من و نه به من نزديك شويد
قَالُواْ سَنُرَٰوِدُ عَنۡهُ أَبَاهُ وَ إِنَّا لَفَٰعِلُونَ
61گفتند زود است بفريبيم از او پدرش را همانا مائيم كنندگان
وَ قَالَ لِفِتۡيَٰنِهِ ٱجۡعَلُواْ بِضَٰعَتَهُمۡ فِي رِحَالِهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَعۡرِفُونَهَآ إِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ
62و گفت به جوانان خود بگذاريد كالاى ايشان را در بارهاى ايشان باشد بشناسندش گاهى كه بازگردند بسوى خاندان خود شايد بازگردند ايشان
فَلَمَّا رَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَبِيهِمۡ قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا مُنِعَ مِنَّا ٱلۡكَيۡلُ فَأَرۡسِلۡ مَعَنَآ أَخَانَا نَكۡتَلۡ وَ إِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ
63و هنگامى كه بازگشتند بسوى پدر خويش گفتند اى پدر بازداشته شد از ما پيمايش پس بفرست با ما برادر ما را تا بپيمائيم و همانا مائيم براى او نگهدارندگان
قَالَ هَلۡ ءَامَنُكُمۡ عَلَيۡهِ إِلَّا كَمَآ أَمِنتُكُمۡ عَلَىٰٓ أَخِيهِ مِن قَبۡلُ فَٱللَّهُ خَيۡرٌ حَٰفِظٗا وَ هُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ
64گفت آيا امين شمرم شما را بر او جز بدانگونه كه امين شمردم شما را بر برادرش از پيش پس خدا است بهترين نگاهدارنده و او است مهربانترين مهربانان
وَ لَمَّا فَتَحُواْ مَتَٰعَهُمۡ وَجَدُواْ بِضَٰعَتَهُمۡ رُدَّتۡ إِلَيۡهِمۡ قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا مَا نَبۡغِي هَٰذِهِۦ بِضَٰعَتُنَا رُدَّتۡ إِلَيۡنَا وَ نَمِيرُ أَهۡلَنَا وَ نَحۡفَظُ أَخَانَا وَ نَزۡدَادُ كَيۡلَ بَعِيرٖ ذَٰلِكَ كَيۡلٞ يَسِيرٞ
65و هنگامى كه برگشودند بار خويش را ديدند كالاى خود را كه بازگردانيده شده است بسوى ايشان گفتند اى پدر چه مىخواهيم اينك كالاى ما برگردانيده شد بسوى ما و خوراك دهيم خاندان خويش را و نگهداريم برادر خويش را و بيفزائيم پيمايش اشترى را اين است پيمايشى اندك
قَالَ لَنۡ أُرۡسِلَهُۥ مَعَكُمۡ حَتَّىٰ تُؤۡتُونِ مَوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ لَتَأۡتُنَّنِي بِهِۦٓ إِلَّآ أَن يُحَاطَ بِكُمۡ فَلَمَّآ ءَاتَوۡهُ مَوۡثِقَهُمۡ قَالَ ٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٞ
66گفت نفرستمش با شما تا دهيدم گروگانى از خدا كه بياريدش بسوى من مگر آنكه فراگرفته شويد و هنگامى كه دادندش گروگان خود را گفت خدا است بر آنچه گوئيم وكيل
وَ قَالَ يَٰبَنِيَّ لَا تَدۡخُلُواْ مِنۢ بَابٖ وَٰحِدٖ وَ ٱدۡخُلُواْ مِنۡ أَبۡوَٰبٖ مُّتَفَرِّقَةٖ وَ مَآ أُغۡنِي عَنكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَ عَلَيۡهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ
67و گفت اى فرزندان من درون نشويد از يك در و درآئيد از درهاى پراكنده و بىنياز نگردانم شما را از خدا به چيزى نيست حكم جز آن خدا بر او توكل كردم و بر او توكل كنند توكل كنندگان
وَ لَمَّا دَخَلُواْ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَهُمۡ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغۡنِي عَنۡهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍ إِلَّا حَاجَةٗ فِي نَفۡسِ يَعۡقُوبَ قَضَىٰهَا وَ إِنَّهُۥ لَذُو عِلۡمٖ لِّمَا عَلَّمۡنَٰهُ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ
68و هنگامى كه درآمدند بدانسان كه فرمود ايشان را پدرشان نبود كه بىنياز كند از ايشان از خدا چيزى مگر خواستهاى را در دل يعقوب كه برآوردش و همانا او است دانشمندى بدانچه بياموختيمش و ليكن بيشتر مردم نمىدانند
وَ لَمَّا دَخَلُواْ عَلَىٰ يُوسُفَ ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّيٓ أَنَا۠ أَخُوكَ فَلَا تَبۡتَئِسۡ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
69و هنگامى كه درآمدند بر يوسف جاى داد نزد خود برادر خود را گفت همانا منم برادر تو پس اندوهگين مباش بدانچه بودند مىكردند
فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ جَعَلَ ٱلسِّقَايَةَ فِي رَحۡلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا ٱلۡعِيرُ إِنَّكُمۡ لَسَٰرِقُونَ
70و هنگامى كه بست بار ايشان را گذارد جام را ميان بار برادر خويش پس بانگ برآورد بانگدهندهاى كهاى كاروان همانا شمائيد دزدىكنندگان
قَالُواْ وَ أَقۡبَلُواْ عَلَيۡهِم مَّاذَا تَفۡقِدُونَ
71گفتند و بازگشتند بسوى آنان چه چيز گم كرديد
قَالُواْ نَفۡقِدُ صُوَاعَ ٱلۡمَلِكِ وَ لِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمۡلُ بَعِيرٖ وَ أَنَا۠ بِهِۦ زَعِيمٞ
72گفتند گم كرديم پيمانه (جام) شاه را و هر كه آن را آورد برايش بار اشترى است و منم بدان ضامن
قَالُواْ تَٱللَّهِ لَقَدۡ عَلِمۡتُم مَّا جِئۡنَا لِنُفۡسِدَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا كُنَّا سَٰرِقِينَ
73گفتند به خدا سوگند شما مىدانيد ما نيامديم تا تبهكارى كنيم در زمين و نبودهايم دزدان
قَالُواْ فَمَا جَزَٰٓؤُهُۥٓ إِن كُنتُمۡ كَٰذِبِينَ
74گفتند پس چيست كيفر او اگر باشيد دروغگويان
قَالُواْ جَزَٰٓؤُهُۥ مَن وُجِدَ فِي رَحۡلِهِۦ فَهُوَ جَزَٰٓؤُهُۥ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ
75گفتند كيفر او هر كه يافت شود در بار اوست كيفرش بدينگونه كيفر دهيم ستمكاران
فَبَدَأَ بِأَوۡعِيَتِهِمۡ قَبۡلَ وِعَآءِ أَخِيهِ ثُمَّ ٱسۡتَخۡرَجَهَا مِن وِعَآءِ أَخِيهِ كَذَٰلِكَ كِدۡنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأۡخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ ٱلۡمَلِكِ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُ وَ فَوۡقَ كُلِّ ذِي عِلۡمٍ عَلِيمٞ
76پس آغاز كرد به بارهاى آنان پيش از بار برادر خويش سپس درآوردش از بار برادر خويش بدينگونه تدبير كرديم براى يوسف نمىرسيد او را كه برگيرد برادرش را در كيش شاه جز آنكه خدا خواهد بالا بريم پايههاى هر كه را خواهيم و بر بالاى هر دانشورى است دانشمند
قَالُوٓاْ إِن يَسۡرِقۡ فَقَدۡ سَرَقَ أَخٞ لَّهُۥ مِن قَبۡلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفۡسِهِۦ وَ لَمۡ يُبۡدِهَا لَهُمۡ قَالَ أَنتُمۡ شَرّٞ مَّكَانٗا وَ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا تَصِفُونَ
77گفتند اگر بدزدد همانا دزديده است برادرى او را پيش پس نهانش داشت يوسف در دل خود و فاش ننمودش براى آنان گفت شما بدتريد در جايگاه و خدا داناتر است بدانچه مىستاييد
قَالُواْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ إِنَّ لَهُۥٓ أَبٗا شَيۡخٗا كَبِيرٗا فَخُذۡ أَحَدَنَا مَكَانَهُۥٓ إِنَّا نَرَىٰكَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ
78گفتند اى عزيز همانا او را پدرى است پيرى فرتوت پس برگير يكى از ما را به جاى او كه مىبينيم تو را از نكوكاران
قَالَ مَعَاذَ ٱللَّهِ أَن نَّأۡخُذَ إِلَّا مَن وَجَدۡنَا مَتَٰعَنَا عِندَهُۥٓ إِنَّآ إِذٗا لَّظَٰلِمُونَ
79گفت پناه برم به خدا كه بگيريم جز آن را كه يافتيم كالاى خويش را به نزدش كه مائيم در آن هنگام از ستمگران
فَلَمَّا ٱسۡتَيَۡٔسُواْ مِنۡهُ خَلَصُواْ نَجِيّٗا قَالَ كَبِيرُهُمۡ أَلَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ أَبَاكُمۡ قَدۡ أَخَذَ عَلَيۡكُم مَّوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَ مِن قَبۡلُ مَا فَرَّطتُمۡ فِي يُوسُفَ فَلَنۡ أَبۡرَحَ ٱلۡأَرۡضَ حَتَّىٰ يَأۡذَنَ لِيٓ أَبِيٓ أَوۡ يَحۡكُمَ ٱللَّهُ لِي وَ هُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ
80پس هنگامى كه نوميد شدند از او جدا شدند رازگويان گفت بزرگ ايشان آيا ندانستيد كه پدر شما بگرفت بر شما گروگانى از خدا و از پيش چه كوتاهى كرديد در باره يوسف پس ترك نكنم زمين را هرگز تا رخصتم دهد پدرم يا حكم كند خدا براى من و اوست بهترين حكمرانان
ٱرۡجِعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَبِيكُمۡ فَقُولُواْ يَٰٓأَبَانَآ إِنَّ ٱبۡنَكَ سَرَقَ وَ مَا شَهِدۡنَآ إِلَّا بِمَا عَلِمۡنَا وَ مَا كُنَّا لِلۡغَيۡبِ حَٰفِظِينَ
81بازگرديد بسوى پدر خويش پس بگوئيد اى پدر همانا فرزندت دزديد و گواهى ندهيم جز بدانچه دانستيم و نيستيم ناپيدا را نگهبان
وَ سَۡٔلِ ٱلۡقَرۡيَةَ ٱلَّتِي كُنَّا فِيهَا وَ ٱلۡعِيرَ ٱلَّتِيٓ أَقۡبَلۡنَا فِيهَا وَ إِنَّا لَصَٰدِقُونَ
82و بپرس شهرى را كه در آن بوديم و كاروانى را كه در آن آمديم و همانا مائيم راستگويان
قَالَ بَلۡ سَوَّلَتۡ لَكُمۡ أَنفُسُكُمۡ أَمۡرٗا فَصَبۡرٞ جَمِيلٌ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَأۡتِيَنِي بِهِمۡ جَمِيعًا إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ
83گفت بلكه آراست براى شما دلهاى شما امرى را پس شكيبايى نكو است اميد است خدا بياوردم به هر دو با هم كه او است داناى حكيم
وَ تَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَ قَالَ يَٰٓأَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَ ٱبۡيَضَّتۡ عَيۡنَاهُ مِنَ ٱلۡحُزۡنِ فَهُوَ كَظِيمٞ
84و روى برتافت از ايشان و گفت دريغ بر يوسف و سفيد شد ديدگان او از اندوه و بود به اندوه گلوگير
قَالُواْ تَٱللَّهِ تَفۡتَؤُاْ تَذۡكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوۡ تَكُونَ مِنَ ٱلۡهَٰلِكِينَ
85گفتند به خدا ترك نكنى ياد كردن يوسف را تا بيمارى فسرده گردى يا بشوى از نابودشدگان
قَالَ إِنَّمَآ أَشۡكُواْ بَثِّي وَ حُزۡنِيٓ إِلَى ٱللَّهِ وَ أَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ
86گفت جز اين نيست كه شكوه اندوه و فسردگى خويش را به خدا برم و مىدانم از خدا آنچه نمىدانيد
يَٰبَنِيَّ ٱذۡهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لَا تَاْيَۡٔسُواْ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَا يَاْيَۡٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ
87اى فرزندان من برويد پس جستجو كنيد از يوسف و برادرش و نوميد نشويد از روح خدا همانا نوميد نشوند از روح خدا جز گروه كافران
فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَيۡهِ قَالُواْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ مَسَّنَا وَ أَهۡلَنَا ٱلضُّرُّ وَ جِئۡنَا بِبِضَٰعَةٖ مُّزۡجَىٰةٖ فَأَوۡفِ لَنَا ٱلۡكَيۡلَ وَ تَصَدَّقۡ عَلَيۡنَآ إِنَّ ٱللَّهَ يَجۡزِي ٱلۡمُتَصَدِّقِينَ
88پس هنگامى كه درآمدند بر او گفتند اى عزيز رسيد به ما و خاندان ما رنج و آورديم كالايى ناچيز پس پركن براى ما پيمانه را و تصدق كن بر ما كه خدا پاداش دهد به تصدقكنندگان
قَالَ هَلۡ عَلِمۡتُم مَّا فَعَلۡتُم بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذۡ أَنتُمۡ جَٰهِلُونَ
89گفت آيا دانستيد چه كرديد به يوسف و برادرش هنگامى كه بوديد نادانان
قَالُوٓاْ أَءِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا۠ يُوسُفُ وَ هَٰذَآ أَخِي قَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَآ إِنَّهُۥ مَن يَتَّقِ وَ يَصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ
90گفتند مگر تويى يوسف گفت من يوسفم و اين است برادرم كه خدا منت نهاد بر ما بدرستى هر كه پرهيزكارى كند و شكيبا شود همانا خدا تباه نگرداند پاداش نكوكاران را
قَالُواْ تَٱللَّهِ لَقَدۡ ءَاثَرَكَ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَ إِن كُنَّا لَخَٰطِِٔينَ
91گفتند به خدا برگزيده است خدا تو را بر ما و همانا بوديم ما تباهكاران
قَالَ لَا تَثۡرِيبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَ يَغۡفِرُ ٱللَّهُ لَكُمۡ وَ هُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ
92گفت نيست نكوهشى بر شما امروز بيامرزد شما را خدا و او است مهربانترين مهربانان
ٱذۡهَبُواْ بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلۡقُوهُ عَلَىٰ وَجۡهِ أَبِي يَأۡتِ بَصِيرٗا وَ أۡتُونِي بِأَهۡلِكُمۡ أَجۡمَعِينَ
93ببريد جامه مرا اين پس بيفكنيدش بر روى پدرم تا بينا گردد و بياريد مرا به خانواده خود همگى
وَ لَمَّا فَصَلَتِ ٱلۡعِيرُ قَالَ أَبُوهُمۡ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوۡلَآ أَن تُفَنِّدُونِ
94و هنگامى كه بار نهاد كاروان گفت پدر ايشان همانا مىيابم بوى يوسف را اگر نه كم خردم خوانيد
قَالُواْ تَٱللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَٰلِكَ ٱلۡقَدِيمِ
95گفتند به خدا تويى در گمراهى پيشين
فَلَمَّآ أَن جَآءَ ٱلۡبَشِيرُ أَلۡقَىٰهُ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ فَٱرۡتَدَّ بَصِيرٗا قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكُمۡ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ
96و هنگامى كه آمد مژدهرسان بيفكندش بر روى او پس برگشت بينا گفت آيا نگفتم به شما كه مىدانم از خدا آنچه را نمىدانيد
قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا ٱسۡتَغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَآ إِنَّا كُنَّا خَٰطِِٔينَ
97گفتند اى پدر ما آمرزش خواه براى ما گناهان ما را كه بوديم لغزشكاران
قَالَ سَوۡفَ أَسۡتَغۡفِرُ لَكُمۡ رَبِّيٓ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ
98گفت بزودى آمرزش خواهم براى شما از پروردگار خود همانا او است آمرزنده مهربان
فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَىٰ يُوسُفَ ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَبَوَيۡهِ وَ قَالَ ٱدۡخُلُواْ مِصۡرَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ
99و هنگامى كه درآمدند بر يوسف كشيد در بر خود پدر و مادرش را و گفت به مصر درآئيد اگر خدا خواهد آسودگان
وَ رَفَعَ أَبَوَيۡهِ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ وَ خَرُّواْ لَهُۥ سُجَّدٗا وَ قَالَ يَٰٓأَبَتِ هَٰذَا تَأۡوِيلُ رُءۡيَٰيَ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَعَلَهَا رَبِّي حَقّٗا وَ قَدۡ أَحۡسَنَ بِيٓ إِذۡ أَخۡرَجَنِي مِنَ ٱلسِّجۡنِ وَ جَآءَ بِكُم مِّنَ ٱلۡبَدۡوِ مِنۢ بَعۡدِ أَن نَّزَغَ ٱلشَّيۡطَٰنُ بَيۡنِي وَ بَيۡنَ إِخۡوَتِيٓ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٞ لِّمَا يَشَآءُ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ
100و برآورد پدر و مادر خويش را بر تخت و بيفتادند برايش سجدهكنان و گفت اى پدر اين است تعبير خوابم از پيش كه گردانيدش پروردگارم راست و همانا به من نكويى كرد هنگامى كه برونم آورد از زندان و بياورد شما را از بيابان پس از آنكه آشوب كرد شيطان ميان من و برادرانم همانا پروردگار من لطيف (بخشنده) است آنچه را خواهد همانا او است داناى حكيم
رَبِّ قَدۡ ءَاتَيۡتَنِي مِنَ ٱلۡمُلۡكِ وَ عَلَّمۡتَنِي مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ أَنتَ وَلِيِّۦ فِي ٱلدُّنۡيَا وَ ٱلۡأٓخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسۡلِمٗا وَ أَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ
101پروردگارا همانا داديم از پادشاهى و آموختيم از تعبير خوابها اى پديدآرنده آسمانها و زمين تويى دوست من در دنيا و آخرت درياب مرا مسلمان و پيوسته دار مرا با شايستگان
ذَٰلِكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَيۡبِ نُوحِيهِ إِلَيۡكَ وَ مَا كُنتَ لَدَيۡهِمۡ إِذۡ أَجۡمَعُوٓاْ أَمۡرَهُمۡ وَ هُمۡ يَمۡكُرُونَ
102اين از داستانهاى ناپيدا است كه وحى فرستيم بسوى تو و نبودى نزد ايشان گاهى كه گردآوردند كار خويش را حالى كه نيرنگ مىساختند
وَ مَآ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَ لَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِينَ
103و نيستند بيشتر مردم و هر چند آرزومند باشى باوركنندگان
وَ مَا تَسَۡٔلُهُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ
104و نپرسشان بر آن مزدى نيست آن مگر يادآوريى براى جهانيان
وَ كَأَيِّن مِّنۡ ءَايَةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ يَمُرُّونَ عَلَيۡهَا وَ هُمۡ عَنۡهَا مُعۡرِضُونَ
105بسا نشانهايى در آسمان و زمين كه مىگذرند بر آنها و ايشانند از آن روىگردانان
وَ مَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشۡرِكُونَ
106و ايمان نيارند بيشتر ايشان به خدا مگر آنكه ايشانند شركورزندگان
أَفَأَمِنُوٓاْ أَن تَأۡتِيَهُمۡ غَٰشِيَةٞ مِّنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ أَوۡ تَأۡتِيَهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
107پس آيا ايمن شدند كه بيايدشان فراگيرندهاى از شكنجه خدا يا بيايدشان ساعت ناگهان حالى كه درنيابند ايشان
قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَ مَنِ ٱتَّبَعَنِي وَ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَ مَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ
108بگو اينك راه من مىخوانم بسوى خدا بر بينايى من و هر كه پيرويم كند و منزه است خدا و نيستم من از شركورزان
وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰٓ أَفَلَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَ لَدَارُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
109و نفرستاديم پيش از تو جز مردانى كه وحى فرستاديم بسوى آنان از اهل شهرها پس آيا نمىگردند در زمين تا بنگرند چگونه بود فرجام آنان كه پيش از ايشان بودند و همانا خانه آخرت بهتر است براى آنان كه پرهيز كنند آيا بخرد نمىيابيد
حَتَّىٰٓ إِذَا ٱسۡتَيَۡٔسَ ٱلرُّسُلُ وَ ظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ كُذِبُواْ جَآءَهُمۡ نَصۡرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَآءُ وَ لَا يُرَدُّ بَأۡسُنَا عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ
110تا هنگامى كه نوميد شدند فرستادگان و پنداشتند كه دروغ گفته شدند بيامدشان يارى ما پس نجات دهيم هر كه را خواهيم و برنگردد خشم ما از گروه گنهكاران
لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَ لَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَ تَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَ هُدٗى وَ رَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ
111همانا بوده است در داستانهاى ايشان عبرتى براى خردمندان نيست داستانى دروغ پرداخته و ليكن گواهى آنچه پيش روى او است و تفصيل همه چيز و هدايت و رحمتى براى گروه ايمانآورندگان
سوره الرعد
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ الٓمٓر تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ وَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ ٱلۡحَقُّ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يُؤۡمِنُونَ
1بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ اين است آيتهاى كتاب و آنچه فرستاده شد بسوى تو از پروردگار تو حق است و ليكن بيشتر مردم باور ندارند
ٱللَّهُ ٱلَّذِي رَفَعَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَا ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ وَ سَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَ ٱلۡقَمَرَ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗى يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ يُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُم بِلِقَآءِ رَبِّكُمۡ تُوقِنُونَ
2خدا است آنكه بيافراشت آسمانها را بىستونى كه بينيدش سپس استوار شد بر عرش و رام كرد مهر و ماه را هر كدام روانند تا سرآمدى نامبرده مىپردازد كار را تفصيل دهد آيتها را شايد شما به ملاقات پروردگار خويش يقين آريد
وَ هُوَ ٱلَّذِي مَدَّ ٱلۡأَرۡضَ وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ وَ أَنۡهَٰرٗا وَ مِن كُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ جَعَلَ فِيهَا زَوۡجَيۡنِ ٱثۡنَيۡنِ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ
3و او است آنكه گسترانيد زمين را و نهاد در آن لنگرها و جويهايى و از همه ميوهها نهاد در آن دو جفت مىپوشاند شب را به روز همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه انديشه كنند
وَ فِي ٱلۡأَرۡضِ قِطَعٞ مُّتَجَٰوِرَٰتٞ وَ جَنَّٰتٞ مِّنۡ أَعۡنَٰبٖ وَ زَرۡعٞ وَ نَخِيلٞ صِنۡوَانٞ وَ غَيۡرُ صِنۡوَانٖ يُسۡقَىٰ بِمَآءٖ وَٰحِدٖ وَ نُفَضِّلُ بَعۡضَهَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فِي ٱلۡأُكُلِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ
4و در زمين است بخشهايى نزديك به هم و باغهايى از انگورها و كشتزار و درختان خرما رسته از يك بن و نارسته از يك بن كه آبيارى مىشود به يك آب و برترى نهيم پارهاى از آنها را بر پارهاى در خوراك همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه بخرد دريابند
وَ إِن تَعۡجَبۡ فَعَجَبٞ قَوۡلُهُمۡ أَءِذَا كُنَّا تُرَٰبًا أَءِنَّا لَفِي خَلۡقٖ جَدِيدٍ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ وَ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِيٓ أَعۡنَاقِهِمۡ وَ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ
5و اگر شگفت مانى پس شگفت است گفتار ايشان كه آيا گاهى كه خاك شويم آيا به راستى مائيم در آفرينشى نوين آنانند كه كفر ورزيدند به پروردگار خود و آنانند كه زنجيرها به گردنهاى ايشان است و آنانند ياران آتش ايشانند در آن جاودانان
وَ يَسۡتَعۡجِلُونَكَ بِٱلسَّيِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِ وَ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِمُ ٱلۡمَثُلَٰتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ لِّلنَّاسِ عَلَىٰ ظُلۡمِهِمۡ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ
6و شتاب خواهند از تو به بدى پيش از خوبى حالى كه گذشت است پيش از ايشان شكنجهها و همانا پروردگار تو آمرزشگر است براى مردم بر ستمگريشان و همانا پروردگار تو است سخت شكنجه
وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِۦٓ إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞ وَ لِكُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ
7و گويند آنان كه كفر ورزيدند چرا فرود نيايد بر او آيتى از پروردگارش جز اين نيست كه تويى بيمدهنده و هر گروهى را است راهنمايى
ٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَ مَا تَغِيضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَ مَا تَزۡدَادُ وَ كُلُّ شَيۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ
8خدا داند آنچه بارور شود هر مادهاى و آنچه فروبرند زهدانها و آنچه بيفزايند و هر چيزى است نزد او به اندازه
عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَ ٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡكَبِيرُ ٱلۡمُتَعَالِ
9داناى نهان و آشكار آن بزرگ عالىجايگاه
سَوَآءٞ مِّنكُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَ مَن جَهَرَ بِهِۦ وَ مَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّيۡلِ وَ سَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ
10يكسان است از شما آنكه نهان كند گفتار را و آنكه آشكار سازدش و آنكه نهان است در شب و به كار خويش اندر است در روز
لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَ مِنۡ خَلۡفِهِۦ يَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ وَ إِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ
11او را است پياپى آيندگانى از پيش رويش و از پشت سرش كه نگه ميدارندش از امر خدا همانا خدا دگرگون نكند آنچه را به گروهى است تا دگرگون سازند آنچه را كه در خود آنان است و هر گاه بخواهد خدا بر گروهى بدى پس نيست بازگشتى براى آن و نيست ايشان را جز او سرپرستى
هُوَ ٱلَّذِي يُرِيكُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَ طَمَعٗا وَ يُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ
12و او است آنكه بنمايد به شما برق را بيمى و اميدى و پديد آرد ابرهاى سنگين
وَ يُسَبِّحُ ٱلرَّعۡدُ بِحَمۡدِهِۦ وَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مِنۡ خِيفَتِهِۦ وَ يُرۡسِلُ ٱلصَّوَٰعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَآءُ وَ هُمۡ يُجَٰدِلُونَ فِي ٱللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ ٱلۡمِحَالِ
13و درود گويد رعد به سپاس او و فرشتگان از بيمش و بفرستد صاعقهها را تا برساند آنها را به هر كه خواهد و مىستيزند در خدا و او است سختنيرو
لَهُۥ دَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّ وَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَسۡتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيۡءٍ إِلَّا كَبَٰسِطِ كَفَّيۡهِ إِلَى ٱلۡمَآءِ لِيَبۡلُغَ فَاهُ وَ مَا هُوَ بِبَٰلِغِهِۦ وَ مَا دُعَآءُ ٱلۡكَٰفِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ
14وى را است دعوت حق و آنان را كه خوانند جز او اجابت نكنندشان به چيزى مگر مانند گشاينده دستهاى خويش بسوى آب تا برسد به دهانش و نيست رسنده بدان و نيست دعوت كافران مگر در گمراهى
وَ لِلَّهِ يَسۡجُدُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَ كَرۡهٗا وَ ظِلَٰلُهُم بِٱلۡغُدُوِّ وَ ٱلۡأٓصَالِ
15و براى خدا سجده كنند آنان كه در آسمانها و زمينند خواه و ناخواه و سايههاى آنان در بامداد و شامها
قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ قُلِ ٱللَّهُ قُلۡ أَفَٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ لَا يَمۡلِكُونَ لِأَنفُسِهِمۡ نَفۡعٗا وَ لَا ضَرّٗا قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَ ٱلۡبَصِيرُ أَمۡ هَلۡ تَسۡتَوِي ٱلظُّلُمَٰتُ وَ ٱلنُّورُ أَمۡ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ خَلَقُواْ كَخَلۡقِهِۦ فَتَشَٰبَهَ ٱلۡخَلۡقُ عَلَيۡهِمۡ قُلِ ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ وَ هُوَ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّٰرُ
16بگو كيست پروردگار آسمانها و زمين بگو خدا بگو پس آيا برگرفتيد جز او دوستانى كه دارا نيستند براى خويشتن سود و نه زيانى را بگو آيا يكسانند كور و بينا يا آيا يكسانند تاريكيها و روشنايى يا قرار دادند براى خدا شريكانى كه بيافريدند همانند آفرينش او پس مشتبه شده است آفرينش بر ايشان بگو خدا است آفريننده همه چيز و او است يكتاى چيرگىجوى
أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَالَتۡ أَوۡدِيَةُۢ بِقَدَرِهَا فَٱحۡتَمَلَ ٱلسَّيۡلُ زَبَدٗا رَّابِيٗا وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيۡهِ فِي ٱلنَّارِ ٱبۡتِغَآءَ حِلۡيَةٍ أَوۡ مَتَٰعٖ زَبَدٞ مِّثۡلُهُۥ كَذَٰلِكَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ وَ ٱلۡبَٰطِلَ فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَيَذۡهَبُ جُفَآءٗ وَ أَمَّا مَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَيَمۡكُثُ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَذَٰلِكَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ
17فرستاد از آسمان آبى پس روان گشت درههايى از سيل به اندازه خود پس برداشت سيل كفى برآمده و از آنچه مىافروزند بر آن در آتش به طلب زيورى يا كالايى كفى مانند آن بدينگونه مىزند خدا حق و باطل را اما كف مىرود كنارى و اما آنچه سود دهد مردم را پس مىماند در زمين بدينگونه مىزند خدا مثلها را
لِلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ ٱلۡحُسۡنَىٰ وَ ٱلَّذِينَ لَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُۥ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا وَ مِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡحِسَابِ وَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُ وَ بِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ
18آنان را كه پذيرفتند از پروردگار خويش نكويى است و آنان كه نپذيرفتند اگر باشد ايشان را آنچه در زمين است همگى و مانند آن با آن هرآينه به جاى خويش دهند آنان براى ايشان است بدى حساب و جايگاه ايشان است دوزخ و چه زشت است آن آراميدنگاه
أَفَمَن يَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ ٱلۡحَقُّ كَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ
19آيا آنكه مىداند كه آنچه فرستاده شده است بسوى تو از پروردگارت حق است مانند آن است كه او كور است جز اين نيست كه يادآور شوند خداوندان خردها
ٱلَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَ لَا يَنقُضُونَ ٱلۡمِيثَٰقَ
20آنان كه وفا كنند به عهد خدا و نشكنند پيمان را
وَ ٱلَّذِينَ يَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَ يَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ
21و آنان كه پيوند كنند آنچه را خدا فرموده است كه پيوند شود و بترسند پروردگار خويش را و بترسند از زشتى حساب
وَ ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَ عَلَانِيَةٗ وَ يَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ
22و آنان كه شكيبايى گزيدند براى روى پروردگار خود و بپا داشتند نماز را و دادند از آنچه روزيشان داديم نهان و آشكارا و دور كنند به خوبى بدى را آنان را است فرجام آن سراى
جَنَّٰتُ عَدۡنٖ يَدۡخُلُونَهَا وَ مَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَ أَزۡوَٰجِهِمۡ وَ ذُرِّيَّٰتِهِمۡ وَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَدۡخُلُونَ عَلَيۡهِم مِّن كُلِّ بَابٖ
23بهشتهاى جاودان درآيند در آنها خود و آنان كه شايسته شدند از پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان و فرشتگان درآيند بر ايشان از هر درى
سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ
24سلام بر شما بدانچه صبر نموديد چه خوب است فرجام آن سراى
وَ ٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِيثَٰقِهِۦ وَ يَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَ يُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ
25و آنان كه مىشكنند پيمان خدا را پس از بستنش و مىبرند آنچه را خدا فرمود كه پيوند شود و تبهكارى كنند در زمين آنان را است لعنت و براى ايشان است بدى آن سراى
ٱللَّهُ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَ يَقۡدِرُ وَ فَرِحُواْ بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَ مَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا مَتَٰعٞ
26همانا خدا فراخ گرداند روزى را براى هر كه خواهد و تنگ گرداند و خرسند شدند به زندگى دنيا حالى كه نيست زندگانى دنيا در آخرت مگر بهرهاى
وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِۦ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَ يَهۡدِيٓ إِلَيۡهِ مَنۡ أَنَابَ
27و گويند آنان كه كفر ورزيدند چرا فرود نيايد بر او آيتى از پروردگارش بگو همانا خدا گمراه كند هر كه را خواهد و هدايت كند بسوى خود هر كه را بازگشت (يا زارى كند)
ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ تَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكۡرِ ٱللَّهِ أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ
28آنان كه ايمان آوردند آرام گيرد دلهاى ايشان به ياد خدا همانا به ياد خدا آرام گيرد دلها
ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ طُوبَىٰ لَهُمۡ وَ حُسۡنُ مََٔابٖ
29آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند خوشى باد براى ايشان و نيكى بازگشتگاه
كَذَٰلِكَ أَرۡسَلۡنَٰكَ فِيٓ أُمَّةٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهَآ أُمَمٞ لِّتَتۡلُوَاْ عَلَيۡهِمُ ٱلَّذِيٓ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ وَ هُمۡ يَكۡفُرُونَ بِٱلرَّحۡمَٰنِ قُلۡ هُوَ رَبِّي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَ إِلَيۡهِ مَتَابِ
30بدينسان فرستاديمت در امتى كه بگذشته است پيش از آن امتهايى تا بخوانى بر ايشان آنچه را وحى فرستاديم بسوى تو حالى كه كفر مىورزند به خداى مهربان بگو او است پروردگار من نيست خدايى جز او بر او توكل كردم و بسوى او است بازگشتم
وَ لَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا سُيِّرَتۡ بِهِ ٱلۡجِبَالُ أَوۡ قُطِّعَتۡ بِهِ ٱلۡأَرۡضُ أَوۡ كُلِّمَ بِهِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بَل لِّلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ جَمِيعًا أَفَلَمۡ يَاْيَۡٔسِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن لَّوۡ يَشَآءُ ٱللَّهُ لَهَدَى ٱلنَّاسَ جَمِيعٗا وَ لَا يَزَالُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوۡ تَحُلُّ قَرِيبٗا مِّن دَارِهِمۡ حَتَّىٰ يَأۡتِيَ وَعۡدُ ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُخۡلِفُ ٱلۡمِيعَادَ
31و اگر مىبود قرآنى كه روان مىشدند بدان كوهها يا پاشيده مىشد بدان زمين يا سخن گفته مىشدند بدان مردگان بلكه خداى را است كار همگى پس آيا نوميد نشدند آنان كه ايمان آوردند كه اگر مىخواست خدا هرآينه هدايت مىكرد مردم را همگى و پيوسته آنان را كه كفر ورزيدند مىرسد بدانچه ساختند سركوبى (كوبندهاى) يا فرود مىآيد نزديكى خانه ايشان تا برسد وعده خدا همانا خدا خلف نمىكند ميعاد را
وَ لَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِكَ فَأَمۡلَيۡتُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذۡتُهُمۡ فَكَيۡفَ كَانَ عِقَابِ
32و همانا استهزاء شد به فرستادگانى پيش از تو پس مهلت دادم آنان را كه كفر ورزيدند سپس گرفتم ايشان را پس چگونه بود مرا عقاب
أَفَمَنۡ هُوَ قَآئِمٌ عَلَىٰ كُلِّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡ وَ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ قُلۡ سَمُّوهُمۡ أَمۡ تُنَبُِّٔونَهُۥ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَم بِظَٰهِرٖ مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ بَلۡ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكۡرُهُمۡ وَ صُدُّواْ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَ مَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ
33پس آيا آنكه او است ايستاده بر هر كس بدانچه دست آورده است و قرار دادند براى خدا شريكانى بگو نام بريدشان يا آگهى مىدهيد او را بدانچه نمىداند در زمين يا به ظاهرى از گفتار بلكه بياراست براى آنان كه كفر ورزيدند نيرنگشان و بازداشته شدند از راه و آن را كه گمراه كند خدا نباشدش راهنماى
لَّهُمۡ عَذَابٞ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَ لَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَقُّ وَ مَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ
34آنان را است شكنجهاى در زندگى دنيا و همانا شكنجه آخرت است گرانتر و نيست ايشان را از خدا نگهدارندهاى
مَّثَلُ ٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ أُكُلُهَا دَآئِمٞ وَ ظِلُّهَا تِلۡكَ عُقۡبَى ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّ عُقۡبَى ٱلۡكَٰفِرِينَ ٱلنَّارُ
35مثل بهشتى كه نويد داده شدند پرهيزكاران روان است زير آن جويها خوراكيش هميشگى است و سايهاش اين است فرجام آنان كه پرهيزكارى كردند و فرجام كافران است آتش
وَ ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَفۡرَحُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَ مِنَ ٱلۡأَحۡزَابِ مَن يُنكِرُ بَعۡضَهُۥ قُلۡ إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَ لَآ أُشۡرِكَ بِهِۦٓ إِلَيۡهِ أَدۡعُواْ وَ إِلَيۡهِ مََٔابِ
36و آنان را كه كتاب داديم شاد شوند بدانچه فرود آيد بسوى تو و از احزاب است آنكه انكار كند پاره آن را بگو جز اين نيست مامور شدم كه پرستش كنم خدا را و شرك نورزم بدو بسوى او مىخوانم و بسوى او است بازگشتم
وَ كَذَٰلِكَ أَنزَلۡنَٰهُ حُكۡمًا عَرَبِيّٗا وَ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتَ أَهۡوَآءَهُم بَعۡدَ مَا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَكَ مِنَ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَ لَا وَاقٖ
37و بدينسان فرستاديمش حكمى عربى (فرمانى به تازى) و اگر پيروى كنى هوسهاى ايشان را پس از آنچه بيامدت از دانش نباشدت از خدا دوست و نه نگهدارندهاى
وَ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِكَ وَ جَعَلۡنَا لَهُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَ ذُرِّيَّةٗ وَ مَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأۡتِيَ بَِٔايَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٖ كِتَابٞ
38و همانا فرستاديم پيمبرانى را پيش از تو و قرار داديم براى ايشان زنان و فرزندانى نبوده است فرستادهاى را كه بيارد آيتى جز به اذن خدا براى هر سرآمدى است نامهاى
يَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ وَ يُثۡبِتُ وَ عِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ
39بزدايد خدا آنچه را خواهد و بازنهد (ثبت كند) و نزد او است مادر كتاب
وَ إِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعۡضَ ٱلَّذِي نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيۡكَ ٱلۡبَلَٰغُ وَ عَلَيۡنَا ٱلۡحِسَابُ
40و اگر بنمايانيمت پاره آنچه بديشان وعده دهيم يا دريابيمت (بميرانيمت) جز اين نيست كه بر تو است رساندن و بر ما است حساب
أَ وَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا نَأۡتِي ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَا وَ ٱللَّهُ يَحۡكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكۡمِهِۦ وَ هُوَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ
41آيا نديدند كه ما مىپردازيم به زمين مىكاهيمش از همه سوى آن و خدا حكم كند نيست تبديلكننده براى حكمش و او است زود شمار
وَ قَدۡ مَكَرَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَلِلَّهِ ٱلۡمَكۡرُ جَمِيعٗا يَعۡلَمُ مَا تَكۡسِبُ كُلُّ نَفۡسٖ وَ سَيَعۡلَمُ ٱلۡكُفَّٰرُ لِمَنۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ
42و همانا نيرنگ ساختند آنان كه پيش از ايشان بودند پس خداى را است نيرنگ همگى مىداند آنچه را فراهم آرد هر كس و زود است بدانند كافران كه براى كيست پايان آن سراى
وَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَسۡتَ مُرۡسَلٗا قُلۡ كَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَۢا بَيۡنِي وَ بَيۡنَكُمۡ وَ مَنۡ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡكِتَٰبِ
43و گويند آنان كه كفر ورزيدند نيستى فرستاده بگو بس است خدا گواهى ميان من و شما و آنكه نزد او است علم كتاب
سوره ابراهیم
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ الٓر كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ
1بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ كتابى است فرستاديمش به سويت تا برون آرى مردم را از تاريكيها بسوى روشنايى به اذن پروردگار ايشان بسوى راه خداوند ارجمند ستوده
ٱللَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ وَيۡلٞ لِّلۡكَٰفِرِينَ مِنۡ عَذَابٖ شَدِيدٍ
2خدا است آنكه وى را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و واى براى كافران از شكنجه سخت
ٱلَّذِينَ يَسۡتَحِبُّونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَ يَبۡغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَٰٓئِكَ فِي ضَلَٰلِۢ بَعِيدٖ
3آنان كه برگزينند زندگانى دنيا را بر آخرت و بازدارند از راه خداوند و خواهندش كج آنانند در گمراهى دور
وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمۡ فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ وَ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ
4و نفرستاديم فرستادهاى جز با زبان قوم خود تا آشكار كند براى ايشان پس گمراه كند خدا هر كه را خواهد و هدايت كند هر كه را خواهد و او است عزتمند حكيم
وَ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔايَٰتِنَآ أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَكَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَ ذَكِّرۡهُم بِأَيَّىٰمِ ٱللَّهِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّكُلِّ صَبَّارٖ شَكُورٖ
5و همانا فرستاديم موسى را به آيتهاى خود كه برون آور قوم خويش را از تاريكيها بسوى روشنايى و يادآوريشان كن به روزهاى خدا همانا در اين است آيتهايى براى هر شكيبايى سپاسگزار
وَ إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ أَنجَىٰكُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ يَسُومُونَكُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبۡنَآءَكُمۡ وَ يَسۡتَحۡيُونَ نِسَآءَكُمۡ وَ فِي ذَٰلِكُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّكُمۡ عَظِيمٞ
6و هنگامى كه گفت موسى به قوم خود ياد آريد نعمت خدا را بر خويشتن گاهى كه رهانيد شما را از خاندان فرعون روا مىداشتند بر شما زشتى عذاب را و به سختى مىكشتند پسران شما را و به جاى مىگذاردند زنان شما را و در اين بود آزمايشى از پروردگار شما بزرگ
وَ إِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكُمۡ لَئِن شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡ وَ لَئِن كَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٞ
7و هنگامى كه اعلام كرد پروردگار شما اگر سپاس گزاريد هر آينه بيفزايم شما را و اگر كفر ورزيديد همانا عذاب من است سخت
وَ قَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَكۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ
8و گفت موسى اگر كفر ورزيد شما و هر كه در زمين است همگى همانا خدا بىنيازى است ستوده
أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَ عَادٖ وَ ثَمُودَ وَ ٱلَّذِينَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَا يَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا ٱللَّهُ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَرَدُّوٓاْ أَيۡدِيَهُمۡ فِيٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَ قَالُوٓاْ إِنَّا كَفَرۡنَا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ وَ إِنَّا لَفِي شَكّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَنَآ إِلَيۡهِ مُرِيبٖ
9آيا نرسيد به شما داستان آنان كه پيش از شما بودند قوم نوح و عاد و ثمود و آنان كه پس از ايشان بودند نداندشان جز خدا بيامدشان فرستادگان ايشان به نشانيها پس بازگردانيدند دستهاى خويش را در دهانهاى خود و گفتند همانا كفر ورزيديم بدانچه فرستاده شدهايد بدان و همانا مائيم در شكى از آنچه ما را بدان خوانيد شكآورنده
قَالَتۡ رُسُلُهُمۡ أَفِي ٱللَّهِ شَكّٞ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ يَدۡعُوكُمۡ لِيَغۡفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ وَ يُؤَخِّرَكُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى قَالُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ
10گفتند فرستادگان ايشان آيا در خدا هست شكى پديدآرنده آسمانها و زمين مىخواند شما را تا بيامرزد براى شما از گناهان شما و پس اندازد شما را تا سرآمدى نامبرده گفتند نيستيد شما مگر بشرى همانند ما خواهيد كه بازداريد ما را از آنچه مىپرستيدند پدران ما پس بياوريد ما را به فرمانروايى آشكار
قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ وَ لَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَ مَا كَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِيَكُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَ عَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ
11گفت بديشان فرستادگان ايشان نيستيم ما جز بشرى همانند شما و ليكن خدا منت نهد بر هر كه خواهد از بندگان خويش و نرسد ما را كه بياريمتان فرمانروائيى مگر به اذن خدا و بر خدا پس بايد توكل كنند مؤمنان
وَ مَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَ قَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَا وَ لَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَيۡتُمُونَا وَ عَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ
12و چه شود ما را توكل نكنيم بر خدا حالى كه به راستى هدايت كرده است ما را به راههاى ما و همانا شكيبا شويم بر آنچه ما را بيازردهايد و بر خدا پس بايد توكل كنند توكلكنان
وَ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمۡ لَنُخۡرِجَنَّكُم مِّنۡ أَرۡضِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوۡحَىٰٓ إِلَيۡهِمۡ رَبُّهُمۡ لَنُهۡلِكَنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ
13و گفتند آنان كه كفر ورزيدند به پيمبران خود همانا برون رانيم شما را از سرزمين خود يا كه بازگرديد در كيش ما پس وحى كرد بسوى ايشان پروردگارشان كه البته هلاك كنيم ستمگران را
وَ لَنُسۡكِنَنَّكُمُ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَافَ مَقَامِي وَ خَافَ وَعِيدِ
14و البته جايگزين سازيم شما را در زمين پس از ايشان اين براى آن كس است كه بترسد جايگاه مرا و بترسد از تهديد من
وَ ٱسۡتَفۡتَحُواْ وَ خَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٖ
15و پيروزى (يا گشايش) جستند و نوميد شد هر گردنكش كينهورزى
مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ وَ يُسۡقَىٰ مِن مَّآءٖ صَدِيدٖ
16پشت سر او است دوزخ و نوشانيده شود از آب چرك خون آلود
يَتَجَرَّعُهُۥ وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُهُۥ وَ يَأۡتِيهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن كُلِّ مَكَانٖ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٖ وَ مِن وَرَآئِهِۦ عَذَابٌ غَلِيظٞ
17جرعه جرعه نوشدش و نيارد فروبردش (گوارا شودش) و بيايدش مرگ از همه سوى و نيست او مرده و از پس او است عذابى انبوه
مَّثَلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ كَرَمَادٍ ٱشۡتَدَّتۡ بِهِ ٱلرِّيحُ فِي يَوۡمٍ عَاصِفٖ لَّا يَقۡدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَىٰ شَيۡءٖ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلۡبَعِيدُ
18مثل آنان كه كفر ورزيدند به پروردگار خويش كردار ايشان مانند خاكسترى است كه بوزد بدان باد در روزى تند قادر نباشند از آنچه فراهم كردند بر چيزى اين است آن گمراهى دور
أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ إِن يَشَأۡ يُذۡهِبۡكُمۡ وَ يَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِيدٖ
19آيا نبينى كه خدا بيافريده است آسمانها و زمين را به حق اگر خواهد مىبرد شما را و مىآورد آفرينشى نوين
وَ مَا ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِيزٖ
20و نيست آن بر خدا گران
وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِيعٗا فَقَالَ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا مِنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ قَالُواْ لَوۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ لَهَدَيۡنَٰكُمۡ سَوَآءٌ عَلَيۡنَآ أَجَزِعۡنَآ أَمۡ صَبَرۡنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٖ
21و برون آمدند پيشگاه خدا همگى پس گفتند ناتوانان بدانان كه سركشى ورزيدند كه بوديم ما شما را پيروانى آيا هستيد بىنيازكننده ما از عذاب خدا به چيزى گفتند اگر رهبرى مىكرد ما را خدا هر آينه راهبريتان مىكرديم يكسان است بر ما چه بىتابى كنيم و چه شكيبا شويم نيست ما را چارهاى
وَ قَالَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَ وَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡ وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَ لُومُوٓاْ أَنفُسَكُم مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِكُمۡ وَ مَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِيَّ إِنِّي كَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَكۡتُمُونِ مِن قَبۡلُ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ
22و گفت شيطان هنگامى كه گذشت كار همانا خدا وعده داد شما را وعده حق و وعده دادم شما را پس خلف كردم با شما و نبود مرا بر شما فرمانروائيى جز آنكه خواندم شما را پس اجابتم كرديد پس سرزنش نكنيد مرا و سرزنش كنيد خويشتن را نه من فرياد شما رسم و نه شمائيد دادرس من همانا كفر ورزيدم بدانچه مرا شريك گردانيديد از پيش همانا ستمگران را است عذابى دردناك
وَ أُدۡخِلَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ تَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٌ
23و درآورده شدند آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند باغهايى كه روان است زير آنها جويها جاودانند در آن به اذن پروردگار خويش درود ايشان است در آن سلام
أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا كَلِمَةٗ طَيِّبَةٗ كَشَجَرَةٖ طَيِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَ فَرۡعُهَا فِي ٱلسَّمَآءِ
24آيا نديدى چگونه برزد است خدا مثلى سخنى پاك مانند درختى است پاك بيخ و بنش برجا و شاخ و برگش در آسمان
تُؤۡتِيٓ أُكُلَهَا كُلَّ حِينِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَا وَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ
25مىدهد خوراك خود را هر گاه (هميشه) به اذن پروردگار خويش و مىزند خدا مثلها را براى مردم شايد يادآور شوند
وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٖ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ
26و مثل سخنى پليد همانند درختى است پليد كه برجهيده است از روى زمين نيستش آرامشى
يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ وَ يُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَ وَ يَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ
27استوار دارد خدا آنان را كه ايمان آوردند به گفتار استوار در زندگانى دنيا و در آخرت و گمراه كند خدا ستمگران را و مىكند خدا هر چه خواهد
أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ كُفۡرٗا وَ أَحَلُّواْ قَوۡمَهُمۡ دَارَ ٱلۡبَوَارِ
28آيا ننگريستى بدانان كه تبديل كردند نعمت خدا را به ناسپاسى و درآوردند قوم خويش را به خانه مرگ (نابودى)
جَهَنَّمَ يَصۡلَوۡنَهَا وَ بِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ
29دوزخ مىچشندش و چه زشت است آن آرامشگاه
وَ جَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِهِۦ قُلۡ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِيرَكُمۡ إِلَى ٱلنَّارِ
30و قرار دادند براى خدا همتايانى تا گم كنند از راهش بگو كامياب شويد كه بازگشت شما است بسوى آتش
قُل لِّعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَ يُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَ عَلَانِيَةٗ مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَ لَا خِلَٰلٌ
31بگو به بندگان من آنان كه ايمان آوردند بپاى دارند نماز را و بدهند از آنچه روزيشان داديم نهان و آشكارا پيش از آنكه بيايد روزى كه نيست سوداگريى در آن و نه دوستيى
ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ وَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡ وَ سَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡفُلۡكَ لِتَجۡرِيَ فِي ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦ وَ سَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ
32خدا است آنكه آفريد آسمانها و زمين را و فرستاد از آسمان آبى پس برون آورد بدان از ميوهها روزيى براى شما و رام كرد براى شما كشتى را تا روان شود در دريا به فرمان او و رام كرد براى شما جويها را
وَ سَخَّرَ لَكُمُ ٱلشَّمۡسَ وَ ٱلۡقَمَرَ دَآئِبَيۡنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَ ٱلنَّهَارَ
33و رام كرد براى شما مهر و ماه را از پى هم درآيندگان و رام كرد براى شما شب و روز را
وَ ءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ
34و داد به شما از هر چه مسئلتش كرديد و اگر بشمريد نعمت خدا را شمار آن را نتوانيد همانا انسان است ستمگرى ناسپاس
وَ إِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا وَ ٱجۡنُبۡنِي وَ بَنِيَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ
35و هنگامى كه گفت ابراهيم پروردگارا بگردان اين شهر را آسوده و بركنار دار مرا و فرزندانم از پرستش بتها
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُۥ مِنِّي وَ مَنۡ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ
36پروردگارا همانا آنها گمراه كردند بسيارى را از مردم پس هر كه پيرويم كند همانا او از من است و هر كه نافرمانيم كند همانا تويى آمرزنده مهربان
رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ وَ ٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ
37پروردگارا همانا جاى دادم از خاندانم (نژادم) در دره بىگياه (كشت) نزد خانه محترم تو پروردگارا تا بپاى دارند نماز را پس بگردان دلهايى را از مردم بگروند بسوى آنان و روزيشان ده از ميوهها شايد سپاس گزارند
رَبَّنَآ إِنَّكَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِي وَ مَا نُعۡلِنُ وَ مَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا فِي ٱلسَّمَآءِ
38پروردگارا همانا تو دانى آنچه را نهان كنيم و آنچه را آشكار سازيم و نهان نيست بر خدا چيزى در زمين و نه در آسمان
ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى ٱلۡكِبَرِ إِسۡمَٰعِيلَ وَ إِسۡحَٰقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ
39سپاس خدايى را كه بخشيد به من سر پيرى اسماعيل و اسحق را همانا پروردگار من است شنونده دعاء
رَبِّ ٱجۡعَلۡنِي مُقِيمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَ مِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَ تَقَبَّلۡ دُعَآءِ
40پروردگارا بگردانم برپاكننده نماز و از فرزندانم پروردگارا و بپذير درخواست مرا
رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَ لِوَٰلِدَيَّ وَ لِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ
41پروردگارا بيامرز براى من و براى پدر و مادرم و براى مؤمنان روزى كه بپاى شود حساب
وَ لَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا يَعۡمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمۡ لِيَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِيهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ
42و مپندار البته خدا را غافل از آنچه مىكنند ستمگران جز اين نيست كه پس اندازدشان براى روزى كه در آن بازمانند از گردش ديدگان
مُهۡطِعِينَ مُقۡنِعِي رُءُوسِهِمۡ لَا يَرۡتَدُّ إِلَيۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡ وَ أَفِۡٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ
43شتابزدگان بالا نگهدارندگان سرهاى خويش بازنگردد بسوى ايشان مژگان ايشان و دلهاى ايشان است تهى
وَ أَنذِرِ ٱلنَّاسَ يَوۡمَ يَأۡتِيهِمُ ٱلۡعَذَابُ فَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِيبٖ نُّجِبۡ دَعۡوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَ أَ وَ لَمۡ تَكُونُوٓاْ أَقۡسَمۡتُم مِّن قَبۡلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٖ
44و بترسان مردم را روزى كه بيايدشان عذاب پس گويند آنان كه ستم كردند پروردگارا پس انداز ما را تا سرآمدى نزديك بپذيريم دعوتت را و پيروى كنيم پيمبران را آيا نبوديد شما سوگند ياد كرديد پيش از اين كه نيست شما را زوال (برافتادن)
وَ سَكَنتُمۡ فِي مَسَٰكِنِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَ تَبَيَّنَ لَكُمۡ كَيۡفَ فَعَلۡنَا بِهِمۡ وَ ضَرَبۡنَا لَكُمُ ٱلۡأَمۡثَالَ
45و آرميديد در نشيمنهاى آنان كه ستم كردند خويش را و آشكار شد براى شما چه كرديم با ايشان و زديم براى شما مثلها را
وَ قَدۡ مَكَرُواْ مَكۡرَهُمۡ وَ عِندَ ٱللَّهِ مَكۡرُهُمۡ وَ إِن كَانَ مَكۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ
46و همانا آوردند نيرنگ خويش را و نزد خدا است نيرنگ ايشان و هر چند باشد نيرنگ ايشان كه نابود شود از آن كوهها
فَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ مُخۡلِفَ وَعۡدِهِۦ رُسُلَهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٞ ذُو ٱنتِقَامٖ
47پس گمان مبر خدا را شكننده وعده خويش به فرستادگان خود همانا خدا عزتمند است داراى انتقام
يَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَيۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ
48روزى كه دگرگون شود زمين به غير از زمين و آسمانها و بيايند پيشگاه خداوند يگانه چيرگىجوى
وَ تَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ يَوۡمَئِذٖ مُّقَرَّنِينَ فِي ٱلۡأَصۡفَادِ
49و بينى گناهكاران را در آن روز بستگان به زنجيرها
سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٖ وَ تَغۡشَىٰ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ
50جامههاى ايشان است از قطران و بپوشد رويهاى ايشان را آتش
لِيَجۡزِيَ ٱللَّهُ كُلَّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ
51تا پاداش دهد خدا به هر كس آنچه فراهم آورده است و همانا خداوند است شتابنده در حساب
هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَ لِيُنذَرُواْ بِهِۦ وَ لِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَ لِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ
52اين است آگهيى براى مردم و تا بيم داده شوند بدان و تا بدانند همانا او خداوندى است يكتا و تا يادآور شوند خداوندان خردها