Wa Mā 'Ubarri'u Nafsī 'Inna An-Nafsa La'ammāratun Bis-Sū'i 'Illā Mā Raĥima Rabbī 'Inna Rabbī Ghafūrun Raĥīmun
53من خود را از گناه تبرئه نمىكنم؛ زيرا نفس طغيان گر بسيار به بدى فرمان مىدهد مگر زمانى كه پروردگارم رحم كند؛ زيرا پروردگارم بسيار آمرزنده و مهربان است.
Wa Qāla Al-Maliku A'tūnī Bihi 'Astakhlişhu Linafsī Falammā Kallamahu Qāla 'Innaka Al-Yawma Ladaynā Makīnun 'Amīnun
54و پادشاه گفت: يوسف را نزد من آوريد تا او را براى كارهاى خود برگزينم. پس هنگامى كه با يوسف سخن گفت به او اعلام كرد: تو امروز نزد ما داراى منزلت ومقامى و [در همه امور] امينى.
Qāla Aj`alnī `Alá Khazā'ini Al-'Arđi 'Innī Ĥafīžun `Alīmun
55يوسف گفت: مرا سرپرست خزانههاى اين سرزمين قرار ده؛ زيرا من نگهبان دانايى هستم.
Wa Kadhalika Makkannā Liyūsufa Fī Al-'Arđi Yatabawwa'u Minhā Ĥaythu Yashā'u Nuşību Biraĥmatinā Man Nashā'u Wa Lā Nuđī`u 'Ajra Al-Muĥsinīna
56اينگونه يوسف را در [آن] سرزمين مكانت و قدرت داديم كه هر جاى آن بخواهد اقامت نمايد. رحمت خود را به هر كس كه بخواهيم مىرسانيم و پاداش نيكوكاران را تباه نمىكنيم.
Wa La'ajru Al-'Ākhirati Khayrun Lilladhīna 'Āmanū Wa Kānū Yattaqūna
57و يقينا پاداش آخرت براى كسانى كه ايمان آوردهاند وهمواره پرهيزكارى مىكردند، بهتر است.
Wa Jā'a 'Ikhwatu Yūsufa Fadakhalū `Alayhi Fa`arafahum Wa Hum Lahu Munkirūna
58و برادران يوسف [با روى آوردن خشكسالى به كنعان، جهت تهيه آذوقه به مصر] آمدند وبر او وارد شدند. پس او آنان را شناخت وآنان او را نشناختند.
Wa Lammā Jahhazahum Bijahāzihim Qāla A'tūnī Bi'akhin Lakum Min 'Abīkum 'Alā Tarawna 'Annī 'Ūfī Al-Kayla Wa 'Anā Khayru Al-Munzilīna
59و هنگامى كه زاد و توشه آنان را در اختيارشان قرار داد، گفت: برادر پدرى خود را نزد من آوريد، آيا نمىبينيد كه من پيمانه را كامل و تمام مىپردازم و بهتر از هر كس مهماندارى مىكنم؟
Fa'in Lam Ta'tūnī Bihi Falā Kayla Lakum `Indī Wa Lā Taqrabūni
60پس اگر او را نزد من نياوريد، هيچ پيمانهاى پيش من نداريد و نزديك من نياييد.
Qālū Sanurāwidu `Anhu 'Abāhu Wa 'Innā Lafā`ilūna
61گفتند: مىكوشيم رضايت پدرش را به آوردن او جلب كنيم، و يقينا اين كار را انجام خواهيم داد.
Wa Qāla Lifityānihi Aj`alū Biđā`atahum Fī Riĥālihim La`allahum Ya`rifūnahā 'Idhā Anqalabū 'Ilá 'Ahlihim La`allahum Yarji`ūna
62و [يوسف] به كارگزاران و گماشتگانش گفت: اموالشان را [كه در برابر دريافت آذوقه پرداختند] در بارهايشان بگذاريد، اميد است وقتى به خاندان خود برگشتند آن را بشناسند، باشد كه دوباره برگردند.
Falammā Raja`ū 'Ilá 'Abīhim Qālū Yā 'Abānā Muni`a Minnā Al-Kaylu Fa'arsil Ma`anā 'Akhānā Naktal Wa 'Innā Lahu Laĥāfižūna
63پس هنگامى كه به سوى پدرشان بازگشتند، گفتند: اى پدر! پيمانه از ما منع شد، پس برادرمان را با ما روانه كن تا پيمانه بگيريم، يقينا ما او را حفظ خواهيم كرد.
Qāla Hal 'Āmanukum `Alayhi 'Illā Kamā 'Amintukum `Alá 'Akhīhi Min Qablu Fa-Allāhu Khayrun Ĥāfižāan Wa Huwa 'Arĥamu Ar-Rāĥimīna
64گفت: آيا همان گونه كه شما را پيش از اين نسبت به برادرش امين پنداشتم، درباره او هم امين پندارم؟ [من به مراقبت و نگهبانى شما اميد ندارم] پس خدا بهترين نگهبان است و او مهربانترين مهربانان است.
Wa Lammā Fataĥū Matā`ahum Wajadū Biđā`atahum Ruddat 'Ilayhim Qālū Yā 'Abānā Mā Nabghī Hadhihi Biđā`atunā Ruddat 'Ilaynā Wa Namīru 'Ahlanā Wa Naĥfažu 'Akhānā Wa Nazdādu Kayla Ba`īrin Dhālika Kaylun Yasīrun
65و هنگامى كه كالايشان را گشودند، ديدند اموالشان را به آنان بازگرداندهاند، گفتند: اى پدر! [بهتر از اين] چه مىخواهيم؟ اين اموال ماست كه به ما بازگردانده و ما [دوباره با همين اموال] براى خانواده خود آذوقه مىآوريم و برادرمان را حفظ مىكنيم، و بار شترى اضافه مىكنيم و آن [بار شتر از نظر عزيز كه مردى كريم است] بارى ناچيز است.
Qāla Lan 'Ursilahu Ma`akum Ĥattá Tu'utūni Mawthiqāan Mina Allāhi Lata'tunnanī Bihi 'Illā 'An Yuĥāţa Bikum Falammā 'Ātawhu Mawthiqahum Qāla Allāhu `Alá Mā Naqūlu Wakīlun
66گفت: برادرتان را همراه شما [به مصر] نمىفرستم تا اينكه پيمان محكمى از خدا به من بسپاريد كه او را حتما به من بازگردانيد، مگر اينكه [به سبب بسته شدن همه راهها به روى شما] نتوانيد. پس هنگامى كه پيمان استوارشان را به پدر سپردند، گفت: خدا بر آنچه مىگوييم، وكيل است.
Wa Qāla Yā Banīya Lā Tadkhulū Min Bābin Wāĥidin Wa Adkhulū Min 'Abwābin Mutafarriqatin Wa Mā 'Ughnī `Ankum Mina Allāhi Min Shay'in 'Ini Al-Ĥukmu 'Illā Lillāh `Alayhi Tawakkaltu Wa `Alayhi Falyatawakkali Al-Mutawakkilūna
67و گفت: اى پسرانم! [در اين سفر] از يك در وارد نشويد بلكه از درهاى متعدد وارد شويد، و البته من [با اين تدبير] نمىتوانم هيچ حادثهاى را كه از سوى خدا براى شما رقم خورده از شما برطرف كنم، حكم فقط ويژه خداست، [تنها] بر او توكل كردهام، و [همه] توكلكنندگان بايد به خدا توكل كنند.
Wa Lammā Dakhalū Min Ĥaythu 'Amarahum 'Abūhum Mmā Kāna Yughnī `Anhum Mmina Allāhi Min Shay'in 'Illā Ĥājatan Fī Nafsi Ya`qūba Qađāhā Wa 'Innahu Ladhū `Ilmin Limā `Allamnāhu Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Ya`lamūna
68هنگامى كه فرزندان يعقوب از آنجايى كه پدرشان دستور داده بود، وارد شدند، تدبير يعقوب نمىتوانست هيچ حادثهاى را كه از سوى خدا رقم خورده بود از آنان برطرف كند جز خواستهاى كه در دل يعقوب بود [كه فرزندانش به سلامت و دور از چشم زخم وارد شوند] كه خدا آن را به انجام رساند، يعقوب به سبب آنكه تعليمش داده بوديم از دانشى [ويژه] برخوردار بود ولى بيشتر مردم [كه فقط چشمى ظاهربين دارند، اين حقايق را] نمىدانند.
Wa Lammā Dakhalū `Alá Yūsufa 'Āwá 'Ilayhi 'Akhāhu Qāla 'Innī 'Anā 'Akhūka Falā Tabta'is Bimā Kānū Ya`malūna
69و هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، برادر [مادرى] ش را كنار خود جاى داد، گفت: بىترديد من برادر تو هستم، بنابراين بر آنچه آنان همواره انجام مىدادند [و من براى تو فاش كردم] اندوهگين مباش.
Falammā Jahhazahum Bijahāzihim Ja`ala As-Siqāyata Fī Raĥli 'Akhīhi Thumma 'Adhdhana Mu'uadhdhinun 'Ayyatuhā Al-`Īru 'Innakum Lasāriqūna
70پس هنگامى كه بارشان را آماده كرد، آبخورى [پادشاه] را در بار برادرش گذاشت. سپس ندا دهندهاى بانگ زد: اى كاروان! يقينا شما دزد هستيد!
Qālū Wa 'Aqbalū `Alayhim Mādhā Tafqidūna
71كاروانيان روى به گماشتگان كردند و گفتند: چه چيزى گم كردهايد؟
Qālū Nafqidu Şuwā`a Al-Maliki Wa Liman Jā'a Bihi Ĥimlu Ba`īrin Wa 'Anā Bihi Za`īmun
72گفتند: آبخورى شاه را گم كردهايم و هر كس آن را بياورد، يك بار شتر مژدگانى اوست و من ضامن آن هستم.
Qālū Ta-Allāhi Laqad `Alimtum Mā Ji'nā Linufsida Fī Al-'Arđi Wa Mā Kunnā Sāriqīna
73گفتند: به خدا سوگند شما به خوبى دانستيد كه ما نيامدهايم در اين سرزمين فساد كنيم، و هيچگاه دزد نبودهايم.
Qālū Famā Jazā'uuhu 'In Kuntum Kādhibīna
74گماشتگان گفتند: اگر شما دروغگو باشيد [و سارق در ميان شما يافت شود] كيفرش چيست؟
Qālū Jazā'uuhu Man Wujida Fī Raĥlihi Fahuwa Jazā'uuhu Kadhālika Najzī Až-Žālimīna
75گفتند: كسى كه آبخورى در بار و بنهاش پيدا شود، كيفرش خود اوست [كه به غلامى گرفته شود]. ما ستمكاران را [در كنعان] به همين صورت كيفر مىدهيم.
Fabada'a Bi'aw`iyatihim Qabla Wi`ā'i 'Akhīhi Thumma Astakhrajahā Min Wi`ā'i 'Akhīhi Kadhālika Kidnā Liyūsufa Mā Kāna Liya'khudha 'Akhāhu Fī Dīni Al-Maliki 'Illā 'An Yashā'a Allāhu Narfa`u Darajātin Man Nashā'u Wa Fawqa Kulli Dhī `Ilmin `Alīmun
76پس [يوسف] پيش از [بررسى] بار برادرش، شروع به [بررسى] بارهاى [ديگر] برادران كرد، آن گاه آبخورى پادشاه را از بار برادرش بيرون آورد. ما اينگونه براى يوسف چارهانديشى نموديم؛ زيرا او نمىتوانست بر پايه قوانين پادشاه [مصر] برادرش را بازداشت كند مگر اينكه خدا بخواهد [بازداشت برادرش از راهى ديگر عملى شود]. هر كه را بخواهيم [به] درجاتى بالا مىبريم و برتر از هر صاحب دانشى، دانشمندى است.
Qālū 'In Yasriq Faqad Saraqa 'Akhun Lahu Min Qablu Fa'asarrahā Yūsufu Fī Nafsihi Wa Lam Yubdihā Lahum Qāla 'Antum Sharrun Makānāan Wa Allāhu 'A`lamu Bimā Taşifūna
77برادران گفتند: اگر اين شخص دزدى مىكند [خلاف انتظار نيست]؛ زيرا پيشتر برادر [ى داشت كه] او هم دزدى كرد. يوسف [به مقتضاى كرامت و جوانمردى] اين تهمت را در دل خود پنهان داشت و نسبت به آن سخنى نگفت و اين راز را فاش نساخت. در پاسخ آنان گفت: منزلت شما بدتر [و دامنتان آلودهتر از اين] است [كه ظاهرتان نشان مىدهد] و خدا به آنچه بيان مىكنيد، داناتر است.
Qālū Yā 'Ayyuhā Al-`Azīzu 'Inna Lahu 'Abāan Shaykhāan Kabīrāan Fakhudh 'Aĥadanā Makānahu 'Innā Narāka Mina Al-Muĥsinīna
78گفتند: اى عزيز! او را پدرى سالخورده و بزرگوار است، پس يكى از ما را به جاى او بازداشت كن، بىترديد ما تو را از نيكوكاران مىبينيم.
Qāla Ma`ādha Allāhi 'An Na'khudha 'Illā Man Wajadnā Matā`anā `Indahu 'Innā 'Idhāan Lažālimūna
79گفت: پناه بر خدا از اينكه بازداشت كنيم مگر كسى را كه متاع خود را نزد وى يافتهايم، كه در اين صورت ستمكار خواهيم بود.
Falammā Astay'asū Minhu Khalaşū Najīyan Qāla Kabīruhum 'Alam Ta`lamū 'Anna 'Abākum Qad 'Akhadha `Alaykum Mawthiqāan Mina Allāhi Wa Min Qablu Mā Farraţtum Fī Yūsufa Falan 'Abraĥa Al-'Arđa Ĥattá Ya'dhana Lī 'Abī 'Aw Yaĥkuma Allāhu Lī Wa Huwa Khayru Al-Ĥākimīna
80پس هنگامى كه از عزيز مأيوس شدند، در كنارى [با يكديگر] به گفتگوى پنهان پرداختند. بزرگشان گفت: آيا ندانستيد كه پدرتان از شما پيمان استوار خدايى گرفت و پيشتر هم درباره يوسف كوتاهى كرديد، بنابراين من هرگز از اين سرزمين بيرون نمىآيم تا پدرم به من اجازه دهد، يا خدا درباره من حكم كند؛ و او بهترين حكمكنندگان است.
Arji`ū 'Ilá 'Abīkum Faqūlū Yā 'Abānā 'Inna Abnaka Saraqa Wa Mā Shahidnā 'Illā Bimā `Alimnā Wa Mā Kunnā Lilghaybi Ĥāfižīna
81شما به سوى پدرتان بازگرديد، پس به او بگوييد: اى پدر! بدون شك پسرت دزدى كرد، و ما جز به آنچه دانستيم گواهى نداديم وحافظ ونگهبان نهان هم [كه در آن چه اتفاقى افتاده] نبوديم.
Wa As'ali Al-Qaryata Allatī Kunnā Fīhā Wa Al-`Īra Allatī 'Aqbalnā Fīhā Wa 'Innā Laşādiqūna
82حقيقت را از شهرى كه در آن بوديم [و در و ديوارش گواه است] و از كاروانى كه با آن آمديم بپرس؛ و يقينا ما راستگوييم.
Qāla Bal Sawwalat Lakum 'Anfusukum 'Amrāan Faşabrun Jamīlun `Asá Allāhu 'An Ya'tiyanī Bihim Jamī`āan 'Innahu Huwa Al-`Alīmu Al-Ĥakīmu
83[برادران پس از بازگشت به كنعان، ماجرا را براى پدر بيان كردند، يعقوب] گفت: [نه چنين است كه مىگوييد] بلكه نفوس شما كارى [زشت] را در نظرتان آراست [تا انجامش بر شما آسان شود] پس من بدون جزع و بيتابى شكيبايى مىورزم، اميد است خدا همه آنان را پيش من آرد؛ زيرا او بىترديد، دانا و حكيم است.
Wa Tawallá `Anhum Wa Qāla Yā 'Asafá `Alá Yūsufa Wa Abyađđat `Aynāhu Mina Al-Ĥuzni Fahuwa Kažīmun
84و از آنان كناره گرفت و گفت: دريغا بر يوسف! و در حالى كه از غصه لبريز بود دو چشمش از اندوه، سپيد شد.
Qālū Ta-Allāhi Tafta'u Tadhkuru Yūsufa Ĥattá Takūna Ĥarađāan 'Aw Takūna Mina Al-Hālikīna
85گفتند: به خدا آن قدر از يوسف ياد مىكنى تا سخت ناتوان شوى يا جانت را از دست بدهى.
Qāla 'Innamā 'Ashkū Baththī Wa Ĥuznī 'Ilá Allāhi Wa 'A`lamu Mina Allāhi Mā Lā Ta`lamūna
86گفت: شكوه اندوه شديد و غم و غصهام را فقط به خدا مىبرم و از خدا مىدانم آنچه را كه شما نمىدانيد.
Yā Banīya Adh/habū Fataĥassasū Min Yūsufa Wa 'Akhīhi Wa Lā Tay'asū Min Rawhi Allāhi 'Innahu Lā Yay'asu Min Rawhi Allāhi 'Illā Al-Qawmu Al-Kāfirūna
87اى پسرانم! برويد آن گاه از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خدا مأيوس نباشيد؛ زيرا جز مردم كافر از رحمت خدا مأيوس نمىشوند.
Falammā Dakhalū `Alayhi Qālū Yā 'Ayyuhā Al-`Azīzu Massanā Wa 'Ahlanā Ađ-Đurru Wa Ji'nā Bibiđā`atin Muzjāatin Fa'awfi Lanā Al-Kayla Wa Taşaddaq `Alaynā 'Inna Allāha Yajzī Al-Mutaşaddiqīna
88پس هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، گفتند: عزيزا! از سختى [قحطى و خشكسالى] به ما و خانواده ما گزند و آسيب رسيده و [براى دريافت آذوقه] مال ناچيزى آوردهايم، پس پيمانه ما را كامل بده و بر ما صدقه بخش؛ زيرا خدا صدقهدهندگان را پاداش مىدهد.
Qāla Hal `Alimtum Mā Fa`altum Biyūsufa Wa 'Akhīhi 'Idh 'Antum Jāhilūna
89گفت: آيا زمانى كه نادان بوديد، دانستيد با يوسف و برادرش چه كرديد؟
Qālū 'A'innaka La'anta Yūsufu Qāla 'Anā Yūsufu Wa Hadhā 'Akhī Qad Manna Allāhu `Alaynā 'Innahu Man Yattaqi Wa Yaşbir Fa'inna Allāha Lā Yuđī`u 'Ajra Al-Muĥsinīna
90گفتند: شگفتا! آيا تو خود يوسفى؟! گفت: من يوسفم و اين برادر من است، همانا خدا بر ما منت نهاده است؛ بىترديد هر كس پرهيزكارى كند و شكيبايى ورزد، [پاداش شايسته مىيابد]؛ زيرا خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمىكند.
Qālū Ta-Allāhi Laqad 'Ātharaka Allāhu `Alaynā Wa 'In Kunnā Lakhāţi'īna
91گفتند: به خدا سوگند يقينا كه خدا تو را بر ما برترى بخشيد و به راستى كه ما خطاكار بوديم.
Qāla Lā Tathrība `Alaykumu Al-Yawma Yaghfiru Allāhu Lakum Wa Huwa 'Arĥamu Ar-Rāĥimīna
92گفت: امروز هيچ ملامت و سرزنشى بر شما نيست، خدا شما را مىآمرزد و او مهربانترين مهربانان است.
Adh/habū Biqamīşī Hādhā Fa'alqūhu `Alá Wajhi 'Abī Ya'ti Başīrāan Wa'tūnī Bi'ahlikum 'Ajma`īna
93اين پيراهنم را ببريد، و روى صورت پدرم بيندازيد، او بينا مىشود و همه خاندانتان را نزد من آوريد.
Wa Lammā Faşalati Al-`Īru Qāla 'Abūhum 'Innī La'ajidu Rīĥa Yūsufa Lawlā 'An Tufannidūni
94و زمانى كه كاروان [از مصر] رهسپار [كنعان] شد، پدرشان گفت: بىترديد، بوى يوسف را مىيابم اگر مرا سبك عقل ندانيد.
Qālū Ta-Allāhi 'Innaka Lafī Đalālika Al-Qadīmi
95گفتند: به خدا سوگند تو در همان خطا و گمراهى ديرينت هستى.
Falammā 'An Jā'a Al-Bashīru 'Alqāhu `Alá Wajhihi Fārtadda Başīrāan Qāla 'Alam 'Aqul Lakum 'Innī 'A`lamu Mina Allāhi Mā Lā Ta`lamūna
96پس هنگامى كه مژده رسان آمد، پيراهن را بر صورت او افكند و او دوباره بينا شد، گفت: آيا به شما نگفتم كه من از خدا حقايقى مىدانم كه شما نمىدانيد؟
Qālū Yā 'Abānā Astaghfir Lanā Dhunūbanā 'Innā Kunnā Khāţi'īna
97گفتند: اى پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بىترديد ما خطاكار بودهايم.
Qāla Sawfa 'Astaghfiru Lakum Rabbī 'Innahu Huwa Al-Ghafūru Ar-Raĥīmu
98گفت: براى شما از پروردگارم درخواست آمرزش خواهم كرد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
Falammā Dakhalū `Alá Yūsufa 'Āwá 'Ilayhi 'Abawayhi Wa Qāla Adkhulū Mişra 'In Shā'a Allāhu 'Āminīna
99پس زمانى كه بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را كنار خود جاى داد و گفت: همگى با خواست خدا [آسوده خاطر و] در كمال امنيت وارد مصر شويد.
Wa Rafa`a 'Abawayhi `Alá Al-`Arshi Wa Kharrū Lahu Sujjadāan Wa Qāla Yā 'Abati Hādhā Ta'wīlu Ru'uyāya Min Qablu Qad Ja`alahā Rabbī Ĥaqqāan Wa Qad 'Aĥsana Bī 'Idh 'Akhrajanī Mina As-Sijni Wa Jā'a Bikum Mina Al-Badwi Min Ba`di 'An Nazagha Ash-Shayţānu Baynī Wa Bayna 'Ikhwatī 'Inna Rabbī Laţīfun Limā Yashā'u 'Innahu Huwa Al-`Alīmu Al-Ĥakīmu
100و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه براى او به سجده افتادند و گفت: اى پدر! اين تعبير خواب پيشين من است كه پروردگارم آن را تحقق داد، و يقينا به من احسان كرد كه از زندان رهاييم بخشيد، و شما را پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم فتنه انداخت، از آن بيابان نزد من آورد، پروردگارم براى هر چه بخواهد با لطف برخورد مىكند؛ زيرا او دانا و حكيم است.
Rabbi Qad 'Ātaytanī Mina Al-Mulki Wa `Allamtanī Min Ta'wīli Al-'Aĥādīthi Fāţira As-Samāwāti Wa Al-'Arđi 'Anta Walīyi Fī Ad-Dunyā Wa Al-'Ākhirati Tawaffanī Muslimāan Wa 'Alĥiqnī Biş-Şāliĥīna
101پروردگارا! تو بخشى از فرمانروايى را به من عطا كردى و برخى از تعبير خوابها را به من آموختى. اى پديد آورنده آسمانها و زمين! تو در دنيا و آخرت سرپرست و يار منى در حالى كه تسليم [فرمانهاى تو] باشم جانم را بگير، و به شايستگان ملحقم كن.
Dhālika Min 'Anbā'i Al-Ghaybi Nūĥīhi 'Ilayka Wa Mā Kunta Ladayhim 'Idh 'Ajma`ū 'Amrahum Wa Hum Yamkurūna
102اين از سرگذشتهاى پرفايده غيب است كه به تو وحى مىكنيم، و تو هنگامى كه آنان در كارشان تصميم گرفتند و [براى انجامش] نيرنگ مىكردند، نزدشان نبودى.
Wa Mā 'Aktharu An-Nāsi Wa Law Ĥaraşta Bimu'uminīna
103بيشتر مردم هر چند رغبت شديد [به ايمان آوردنشان] داشته باشى، ايمان نمىآورند.
Wa Mā Tas'aluhum `Alayhi Min 'Ajrin 'In Huwa 'Illā Dhikrun Lil`ālamīna
104و در حالى كه هيچ پاداشى [در برابر ابلاغ قرآن] از آنان نمىخواهى، اين [قرآن] جز پندى براى جهانيان نيست.
Wa Ka'ayyin Min 'Āyatin Fī As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Yamurrūna `Alayhā Wa Hum `Anhā Mu`riđūna
105و [براى هدايت مردم] در آسمانها و زمين چه بسيار نشانههاست كه [در غفلت و بىخبرى] بر آنها مىگذرند در حالى كه از آنها روى مىگردانند.
Wa Mā Yu'uminu 'Aktharuhum Billāhi 'Illā Wa Hum Mushrikūna
106و بيشترشان به خدا ايمان نمىآورند مگر آنكه [براى او] شريك قرار مىدهند.
'Afa'aminū 'An Ta'tiyahum Ghāshiyatun Min `Adhābi Allāhi 'Aw Ta'tiyahumu As-Sā`atu Baghtatan Wa Hum Lā Yash`urūna
107آيا ايمنند از اينكه فراگيرندهاى از عذاب خدا بيايدشان، يا ناگاه قيامت در حالى كه نمىفهمند بر آنان فرا رسد؟
Qul Hadhihi Sabīlī 'Ad`ū 'Ilá Allāhi `Alá Başīratin 'Anā Wa Mani Attaba`anī Wa Subĥāna Allāhi Wa Mā 'Anā Mina Al-Mushrikīna
108بگو: اين راه من است كه من و هر كس از من پيروى كرد با بصيرت و بينايى به خدا دعوت مىكنيم، و خدا منزه است و من از مشركان نيستم.
Wa Mā 'Arsalnā Min Qablika 'Illā Rijālāan Nūĥī 'Ilayhim Min 'Ahli Al-Qurá 'Afalam Yasīrū Fī Al-'Arđi Fayanžurū Kayfa Kāna `Āqibatu Al-Ladhīna Min Qablihim Wa Ladāru Al-'Ākhirati Khayrun Lilladhīna Attaqawā 'Afalā Ta`qilūna
109و پيش از تو جز مردانى از اهل آبادىها را كه به آنان وحى كرديم [براى هدايت مردم] نفرستاديم. آيا [مخالفان حق] در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ و مسلما سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزكارى كردند، بهتر است؛ آيا نمىانديشيد؟
Ĥattá 'Idhā Astay'asa Ar-Rusulu Wa Žannū 'Annahum Qad Kudhibū Jā'ahum Naşrunā Fanujjiya Man Nashā'u Wa Lā Yuraddu Ba'sunā `Ani Al-Qawmi Al-Mujrimīna
110[پيامبران، مردم را به خدا خواندند و مردم هم حق را منكر شدند] تا زمانى كه پيامبران [از ايمان آوردن اكثر مردم] مأيوس شدند و گمان كردند كه به آنان [از سوى مردم در وعده يارى و حمايت] دروغ گفته شده است. [ناگهان] يارى ما به پيامبران رسيد؛ پس كسانى را كه خواستيم رهايى يافتند و عذاب ما از گروه مجرمان برگردانده نمىشود.
Laqad Kāna Fī Qaşaşihim `Ibratun Li'wlī Al-'Albābi Mā Kāna Ĥadīthāan Yuftará Wa Lakin Taşdīqa Al-Ladhī Bayna Yadayhi Wa Tafşīla Kulli Shay'in Wa Hudan Wa Raĥmatan Liqawmin Yu'uminūna
111به راستى در سرگذشت آنان عبرتى براى خردمندان است. [قرآن] سخنى نيست كه به دروغ بافته شده باشد، بلكه تصديق كننده كتابهاى آسمانى پيش از خود است و بيانگر هر چيز است و براى مردمى كه ايمان دارند، سراسر هدايت و رحمت است.
سوره الرعد
Bismi Allāhi Ar-Raĥmani Ar-Raĥīmi Alif-Lām-Mīm-Rā Tilka 'Āyātu Al-Kitābi Wa Al-Ladhī 'Unzila 'Ilayka Min Rabbika Al-Ĥaqqu Wa Lakinna 'Akthara An-Nāsi Lā Yu'uminūna
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ المر- اين آيات [با عظمت] كتاب [الهى] است، و آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، سراسر حق و راستى است [چنان حقى كه هيچ باطلى در آن راه ندارد] ولى بيشتر مردم [به سبب عناد و لجاجت] ايمان نمىآورند.
Al-Lahu Al-Ladhī Rafa`a As-Samāwāti Bighayri `Amadin Tarawnahā Thumma Astawá `Alá Al-`Arshi Wa Sakhkhara Ash-Shamsa Wa Al-Qamara Kullun Yajrī Li'jalin Musamman Yudabbiru Al-'Amra Yufaşşilu Al-'Āyāti La`allakum Biliqā'i Rabbikum Tūqinūna
2خداست كه آسمانها را بدون پايههايى كه آنها را ببينيد، برافراشت، آن گاه بر تخت فرمانروايى [و حكومت بر آفرينش] چيره و مسلط شد، و خورشيد و ماه را رام و مسخر ساخت، كه هر كدام تا زمان معينى روانند، كار [جهان و جهانيان] را تدبير مىكند، نشانهها [ى قدرت و حكمتش] را [در پهنه آفرينش] به روشنى بيان مىكند تا شما به ديدار [قيامت و محاسبه شدن اعمال به وسيله] پروردگارتان يقين كنيد.
Wa Huwa Al-Ladhī Madda Al-'Arđa Wa Ja`ala Fīhā Rawāsiya Wa 'Anhārāan Wa Min Kulli Ath-Thamarāti Ja`ala Fīhā Zawjayni Athnayni Yughshī Al-Layla An-Nahāra 'Inna Fī Dhālika La'āyātin Liqawmin Yatafakkarūna
3و اوست كه زمين را گسترانيد، و در آن كوههايى استوار و نهرهايى پديد آورد و در آن از همه محصولات و ميوهها جفت دوتائى [كه نر و ماده است] قرار داد، شب را به روز مىپوشاند، [تا ادامه حيات براى همه نباتات و موجودات زنده ممكن باشد]؛ يقينا در اين امور براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست.
Wa Fī Al-'Arđi Qiţa`un Mutajāwirātun Wa Jannātun Min 'A`nābin Wa Zar`un Wa Nakhīlun Şinwānun Wa Ghayru Şinwānin Yusqá Bimā'in Wāĥidin Wa Nufađđilu Ba`đahā `Alá Ba`đin Fī Al-'Ukuli 'Inna Fī Dhālika La'āyātin Liqawmin Ya`qilūna
4در زمين قطعههايى مختلف و گوناگون، و باغهايى از انگور و كشتزار و درختان خرمايى است كه بر يك ريشه و غير يك ريشه [مىرويند]. ما برخى از آنان را در ميوه و محصول با آنكه از يك آب سيراب مىشوند بر برخى ديگر برترى مىدهيم. بىترديد در اين امور براى مردمى كه تعقل مىكنند، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] است.
Wa 'In Ta`jab Fa`ajabun Qawluhum 'A'idhā Kunnā Turābāan 'A'innā Lafī Khalqin Jadīdin 'Ūlā'ika Al-Ladhīna Kafarū Birabbihim Wa 'Ūlā'ika Al-'Aghlālu Fī 'A`nāqihim Wa 'Ūlā'ika 'Aşĥābu An-Nāri Hum Fīhā Khālidūna
5اگر بخواهى تعجب كنى، پس تعجب از گفتار منكران لجوج است كه [بدون توجه به قدرت خدا كه آنان را از خاك پديد آورد، مىگويند]: آيا ما هنگامى كه [پس از مردن] خاك شديم، به راستى در آفرينش جديدى خواهيم بود؟! اينانند كه به پروردگارشان كافر شدند، و اينانند كه در گردنشان بندها و زنجيرها [ى گمراهى در دنيا و عذاب در آخرت] است، و اينان اهل آتشاند و در آن جاودانهاند.
Wa Yasta`jilūnaka Bis-Sayyi'ati Qabla Al-Ĥasanati Wa Qad Khalat Min Qablihimu Al-Mathulātu Wa 'Inna Rabbaka Ladhū Maghfiratin Lilnnāsi `Alá Žulmihim Wa 'Inna Rabbaka Lashadīdu Al-`Iqābi
6و از تو [بر پايه تمسخر، استهزا، جهل و نادانى] پيش از [درخواست] خير و خوشى تقاضاى شتاب در [فرود آمدن] عذاب مىكنند، [اينان گمان مىكنند كه عذابها و مجازاتهاى الهى دروغ است] با اينكه پيش از آنان عذابها و عقوبتهاى عبرتآموز [بر كافران و منكران] گذشته است و قطعا پروردگارت نسبت به مردم با ظلم و ستمى كه مىكنند صاحب آمرزش است، و مسلما پروردگارت سختكيفر است.
Wa Yaqūlu Al-Ladhīna Kafarū Lawlā 'Unzila `Alayhi 'Āyatun Min Rabbihi 'Innamā 'Anta Mundhirun Wa Likulli Qawmin Hādin
7و كافران مىگويند: چرا از سوى پروردگارش معجزهاى [غير قرآن] بر او نازل نشده؟ تو فقط بيمدهندهاى [نه اعجاز كنندهاى كه هر زمان هر كس و براى هر هدفى غير منطقى بخواهد، دست به اعجاز بزنى] وبراى هر قومى هدايتكنندهاى است.
Al-Lahu Ya`lamu Mā Taĥmilu Kullu 'Unthá Wa Mā Taghīđu Al-'Arĥāmu Wa Mā Tazdādu Wa Kullu Shay'in `Indahu Bimiqdārin
8خدا [حالات، صفات و زمان ولادت] جنينهايى را كه هر انسان و حيوان مادهاى آبستن است، و آنچه را رحمها [از زمان طبيعى حمل] مىكاهند و آنچه را مىافزايند، مىداند؛ و هر چيزى نزد او اندازه معينى دارد.
`Ālimu Al-Ghaybi Wa Ash-Shahādati Al-Kabīru Al-Muta`ālī
9داناى نهان و آشكار و بزرگ و بلندمرتبه است.
Sawā'un Minkum Man 'Asarra Al-Qawla Wa Man Jahara Bihi Wa Man Huwa Mustakhfin Bil-Layli Wa Sāribun Bin-Nahāri
10[براى او] يكسان است كه كسى از شما گفتارش را پنهان كند يا آشكار سازد، و كسى مخفيانه در دل شب حركت نمايد يا در روز راه بپيمايد.
Lahu Mu`aqqibātun Min Bayni Yadayhi Wa Min Khalfihi Yaĥfažūnahu Min 'Amri Allāhi 'Inna Allāha Lā Yughayyiru Mā Biqawmin Ĥattá Yughayyirū Mā Bi'anfusihim Wa 'Idhā 'Arāda Allāhu Biqawmin Sū'āan Falā Maradda Lahu Wa Mā Lahum Min Dūnihi Min Walin
11براى انسان از پيش رو و پشت سر، مأمورانى است كه همواره او را به فرمان خدا [از آسيبها و گزندها] حفظ مىكنند. يقينا خدا سرنوشت هيچ ملتى را [به سوى بلا، نكبت، شكست و شقاوت] تغيير نمىدهد تا آنكه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتار شايسته و پسنديده] در وجودشان قرار دارد به زشتىها و گناه تغيير دهند. و هنگامى كه خدا نسبت به ملتى آسيب و گزند بخواهد [براى آن آسيب و گزند] هيچ راه بازگشتى نيست؛ زيرا براى آنان جز خدا هيچ ياورى نخواهد بود.
Huwa Al-Ladhī Yurīkumu Al-Barqa Khawfāan Wa Ţama`āan Wa Yunshi'u As-Saĥāba Ath-Thiqāla
12اوست كه برق [جهنده را از ميان قطعههاى ابر] كه مايه ترس و اميد است، به شما نشان مىدهد، و ابرهاى سنگينبار را پديد مىآورد.
Wa Yusabbiĥu Ar-Ra`du Biĥamdihi Wa Al-Malā'ikatu Min Khīfatihi Wa Yursilu Aş-Şawā`iqa Fayuşību Bihā Man Yashā'u Wa Hum Yujādilūna Fī Al-Lahi Wa Huwa Shadīdu Al-Miĥāli
13و رعد، همراه با سپاسش تسبيح مىگويد و فرشتگان نيز از بيمش [تسبيح مىگويند]، و صاعقهها را مىفرستد و به وسيله آن به هر كس بخواهد آسيب مىرساند، در حالى كه اينان [با مشاهده اين همه آثار قدرت كه صادر شده از خداى يكتاست، باز هم] درباره خدا مجادله و ستيز مىكنند در صورتى كه خدا [داراى قدرتى بىنهايت و] سخت كيفر است.
Lahu Da`watu Al-Ĥaqqi Wa Al-Ladhīna Yad`ūna Min Dūnihi Lā Yastajībūna Lahum Bishay'in 'Illā Kabāsiţi Kaffayhi 'Ilá Al-Mā'i Liyablugha Fāhu Wa Mā Huwa Bibālighihi Wa Mā Du`ā'u Al-Kāfirīna 'Illā Fī Đalālin
14دعوت حق [كه اجابتش مايه سعادت دنيا و آخرت است] فقط ويژه خداست. و كسانى را كه مشركان به جاى خدا مىخوانند، چيزى [از درخواستها و نيازشان را] براى آنان برآورده نمىكنند، مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آبى [كه با آن فاصله زيادى دارد] مىگشايد تا آب به دهانش برسد و حال آنكه هرگز نخواهد رسيد، و دعا و درخواست كافران [از غير خدا] جز در گمراهى و تباهى [كه به نتيجه و هدف نمىرسد] نيست.
Wa Lillāh Yasjudu Man Fī As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Ţaw`āan Wa Karhāan Wa Žilāluhum Bil-Ghudūwi Wa Al-'Āşāli
15كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از روى ميل و رغبت يا بىميلى و كراهت و نيز سايههايشان بامداد و شام گاه براى خدا سجده مىكنند.
Qul Man Rabbu As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Quli Allāhu Qul 'Afāttakhadhtum Min Dūnihi 'Awliyā'a Lā Yamlikūna Li'nfusihim Naf`āan Wa Lā Đarrāan Qul Hal Yastawī Al-'A`má Wa Al-Başīru 'Am Hal Tastawī Až-Žulumātu Wa An-Nūr 'Am Ja`alū Lillāh Shurakā'a Khalaqū Kakhalqihi Fatashābaha Al-Khalqu `Alayhim Quli Allāhu Khāliqu Kulli Shay'in Wa Huwa Al-Wāĥidu Al-Qahhāru
16[به مشركان] بگو: پروردگار آسمانها و زمين كيست؟ [خود بىدرنگ] بگو: خداى يكتاست. بگو: آيا سرپرستان و معبودانى به جاى او انتخاب كردهايد كه اختيار هيچ سود و زيانى را براى خودشان ندارند [چه رسد براى شما؟] بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند يا تاريكى و نور برابرند؟ يا آنان شريكانى براى خدا قرار دادند [به خيال آنكه] مانند آفرينش خدا چيزى آفريدهاند، آن گاه آفريده خدا و آفريده شريكان بر آنان مشتبه شده؟ بگو: آفريننده همه چيز فقط خداست و تنها او يكتاى پيروز است.
'Anzala Mina As-Samā'i Mā'an Fasālat 'Awdiyatun Biqadarihā Fāĥtamala As-Saylu Zabadāan Rābīāan Wa Mimmā Yūqidūna `Alayhi Fī An-Nāri Abtighā'a Ĥilyatin 'Aw Matā`in Zabadun Mithluhu Kadhālika Yađribu Allāhu Al-Ĥaqqa Wa Al-Bāţila Fa'ammā Az-Zabadu Fayadh/habu Jufā'an Wa 'Ammā Mā Yanfa`u An-Nāsa Fayamkuthu Fī Al-'Arđi Kadhālika Yađribu Allāhu Al-'Amthāla
17خدا از آسمان آبى نازل كرد كه در هر دره و رودى به اندازه گنجايش و وسعتش [سيلابى] جارى شد، سپس سيلاب، كفى پف كرده را به روى خود حمل كرد، و نيز از فلزاتى كه براى به دست آوردن زينت و زيور يا كالا و متاع، آتش بر آن مىافروزند، كفى پف كرده مانند سيلاب بر مىآيد؛ اينگونه خدا حق و باطل را [به امور محسوس] مثل مىزند. اما آن كف [روى سيل و روى فلز گداخته در حالى كه كنارى رفته] به حالتى متلاشى شده از ميان مىرود، و اما آنچه [چون آب و فلز خالص] به مردم سود مىرساند، در زمين مىماند. خدا مثلها را اينگونه بيان مىكند [تا مردمدر همه امور حق را از باطل بشناسند.]
Lilladhīna Astajābū Lirabbihimu Al-Ĥusná Wa Al-Ladhīna Lam Yastajībū Lahu Law 'Anna Lahum Mā Fī Al-'Arđi Jamī`āan Wa Mithlahu Ma`ahu Lāftadawā Bihi 'Ūlā'ika Lahum Sū'u Al-Ĥisābi Wa Ma'whum Jahannamu Wa Bi'sa Al-Mihādu
18براى آنان كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند، بهترين سرانجام است؛ و آنان كه دعوت او را پاسخ نگفتند، اگر مالك دو برابر همه آنچه روى زمين است باشند، بىترديد آن را براى رهايى خود از عذاب خواهند داد؛ آنان را حساب سختى است، و جايگاهشان دوزخ است، و دوزخ بد بسترى است.
'Afaman Ya`lamu 'Annamā 'Unzila 'Ilayka Min Rabbika Al-Ĥaqqu Kaman Huwa 'A`má 'Innamā Yatadhakkaru 'Ūlū Al-'Albābi
19آيا كسى كه مىداند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند كسى است كه [از نظر باطن] نابيناست؟! فقط خردمندان [بينادل] متذكر [حق] مىشوند.
Al-Ladhīna Yūfūna Bi`ahdi Allāhi Wa Lā Yanquđūna Al-Mīthāqa
20همان كسانى كه به عهد خدا [كه همانا قرآن است] وفامىكنند و پيمان را نمىشكنند.
Wa Al-Ladhīna Yaşilūna Mā 'Amara Allāhu Bihi 'An Yūşala Wa Yakhshawna Rabbahum Wa Yakhāfūna Sū'a Al-Ĥisābi
21و آنچه را خدا به پيوند آن فرمان داده پيوند، مىدهند و از [عظمت و جلال] پروردگارشان همواره در هراسند و از حساب سخت و دشوار بيم دارند.
Wa Al-Ladhīna Şabarū Abtighā'a Wajhi Rabbihim Wa 'Aqāmū Aş-Şalāata Wa 'Anfaqū Mimmā Razaqnāhum Sirrāan Wa `Alāniyatan Wa Yadra'ūna Bil-Ĥasanati As-Sayyi'ata 'Ūlā'ika Lahum `Uqbá Ad-Dāri
22و براى به دست آوردن خشنودى پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظايف و حوادث] شكيبايى ورزيدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشى از آنچه را روزى آنان كرديم در نهان و آشكار انفاق نمودند، و همواره با نيكى [عبادت] زشتى و پليدى [گناه] را دفع مىكنند [و با خوبىهاى خود نسبت به مردم، بدىهاى آنان را نسبت به خود برطرف مىنمايند]، اينانند كه فرجام نيك آن سراى، ويژه آنان است.
Jannātu `Adnin Yadkhulūnahā Wa Man Şalaĥa Min 'Ābā'ihim Wa 'Azwājihim Wa Dhurrīyātihim Wa Al-Malā'ikatu Yadkhulūna `Alayhim Min Kulli Bābin
23بهشتهاى جاويدى كه آنان و پدران و همسران و فرزندان شايسته و درستكارشان در آن وارد مىشوند، و فرشتگان از هر درى بر آنان درآيند.
Salāmun `Alaykum Bimā Şabartum Fani`ma `Uqbá Ad-Dāri
24[و به آنان گويند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصيت و مصيبت] پس نيكوست فرجام اين سراى.
Wa Al-Ladhīna Yanquđūna `Ahda Allāhi Min Ba`di Mīthāqihi Wa Yaqţa`ūna Mā 'Amara Allāhu Bihi 'An Yūşala Wa Yufsidūna Fī Al-'Arđi 'Ūlā'ika Lahumu Al-La`natu Wa Lahum Sū'u Ad-Dāri
25و كسانى كه عهد خدا را پس از استوار كردنش مىشكنند، و پيوندهايى را كه خدا به برقرارى آن فرمان داده مىگسلند، و در زمين فساد مىكنند، لعنت و فرجام بد و دشوار آن سراى براى آنان است.
Al-Lahu Yabsuţu Ar-Rizqa Liman Yashā'u Wa Yaqdiru Wa Fariĥū Bil-Ĥayāati Ad-Dunyā Wa Mā Al-Ĥayāatu Ad-Dunyā Fī Al-'Ākhirati 'Illā Matā`un
26خدا روزى را براى هر كس كه بخواهد، وسعت مىدهد و براى هر كس كه بخواهد، تنگ مىگيرد. و [آنان كه از حيات جاويد و پرنعمت آخرت بىخبرند] به زندگى زودگذر دنيا شادمان شدند، در حالى كه زندگى دنيا در برابر آخرت جز متاعى اندك و ناچيز نيست.
Wa Yaqūlu Al-Ladhīna Kafarū Lawlā 'Unzila `Alayhi 'Āyatun Min Rabbihi Qul 'Inna Allāha Yuđillu Man Yashā'u Wa Yahdī 'Ilayhi Man 'Anāba
27كافران مىگويند: چرا معجزهاى [غير قرآن] از سوى پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلما خدا هر كس را بخواهد [پس از اتمام حجت] گمراه مىكند و هر كس را كه به سوى او بازگردد، هدايت مىنمايد.
Al-Ladhīna 'Āmanū Wa Taţma'innu Qulūbuhum Bidhikri Allāhi 'Alā Bidhikri Allāhi Taţma'innu Al-Qulūbu
28[بازگشتگان به سوى خدا] كسانى [هستند] كه ايمان آوردند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد، آگاه باشيد! دلها فقط به ياد خدا آرام مىگيرد.
Al-Ladhīna 'Āmanū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti Ţūbá Lahum Wa Ĥusnu Ma'ābin
29كسانى كه ايمان آوردند، و كارهاى شايسته انجام دادند، براى آنان زندگى خوش و با سعادت و بازگشتى نيك است.
Kadhālika 'Arsalnāka Fī 'Ummatin Qad Khalat Min Qablihā 'Umamun Litatluwa `Alayhimu Al-Ladhī 'Awĥaynā 'Ilayka Wa Hum Yakfurūna Bir-Raĥmani Qul Huwa Rabbī Lā 'Ilāha 'Illā Huwa `Alayhi Tawakkaltu Wa 'Ilayhi Matābi
30آن گونه [كه رسولان گذشته را ارسال كرديم] تو را در ميان امتى كه پيش از آن امتهايى روزگار به پايان بردند، فرستاديم، تا آنچه را به تو وحى كرديم بر آنان بخوانى، در حالى كه آنان [با روى گرداندن از وحى] به [خداى] رحمان كفر مىورزند. بگو: او پروردگار من است، معبودى جز او نيست، فقط بر او توكل كردم و بازگشتم فقط به سوى اوست.
Wa Law 'Anna Qur'ānāan Suyyirat Bihi Al-Jibālu 'Aw Quţţi`at Bihi Al-'Arđu 'Aw Kullima Bihi Al-Mawtá Bal Lillāh Al-'Amru Jamī`āan 'Afalam Yay'asi Al-Ladhīna 'Āmanū 'An Law Yashā'u Allāhu Lahadá An-Nāsa Jamī`āan Wa Lā Yazālu Al-Ladhīna Kafarū Tuşībuhum Bimā Şana`ū Qāri`atun 'Aw Taĥullu Qarībāan Min Dārihim Ĥattá Ya'tiya Wa`du Allāhi 'Inna Allāha Lā Yukhlifu Al-Mī`āda
31و اگر قرآنى بود كه به وسيله آن كوهها به حركت مىآمدند، يا زمين پارهپاره مىگشت، يا به وسيله آن با مردگان سخن گفته مىشد [باز هم اين كافران لجوج، ايمان نمىآورند، زيرا وقتى با مشاهده قرآن كه بزرگترين معجزه است ايمان نياورند با مشاهده هيچ معجزهاى ايمان نمىآورند! كار هدايت و ايمان ارتباطى به معجزه ندارد] بلكه همه كارها فقط در اختيار خداست. پس آيا آنان كه ايمان آوردهاند، ندانستهاند كه اگر خدا مىخواست همه مردم را [از روى اجبار] هدايت مىكرد؟! [ولى هدايت اجبارى فاقد ارزش است] و همواره به كافران به كيفر آنچه كه انجام دادند، حادثهاى كوبنده و بسيار سخت مىرسد يا حادثه نزديك خانههايشان فرود مىآيد [كه شهر و ديارشان و اطرافش را ناامن مىكند] تا وعده [قطعى و نهايى] خدا [كه شكست كامل كافران و معذب شدنشان به عذاب آخرت است] فرا رسد؛ بىترديد خدا وعده خلافى نمىكند.
Wa Laqadi Astuhzi'a Birusulin Min Qablika Fa'amlaytu Lilladhīna Kafarū Thumma 'Akhadhtuhum Fakayfa Kāna `Iqābi
32[فقط تو را مسخره نمىكنند] قطعا پيامبرانى كه پيش از تو بودند، مسخره شدند. پس به كافران مهلت دادم، سپس آنان را [به كيفر سخت] گرفتم، پس [يافتى كه] مجازات و عذاب [من] چگونه بود؟
'Afaman Huwa Qā'imun `Alá Kulli Nafsin Bimā Kasabat Wa Ja`alū Lillāh Shurakā'a Qul Sammūhum 'Am Tunabbi'ūnahu Bimā Lā Ya`lamu Fī Al-'Arđi 'Am Bižāhirin Mina Al-Qawli Bal Zuyyina Lilladhīna Kafarū Makruhum Wa Şuddū `Ani As-Sabīli Wa Man Yuđlili Allāhu Famā Lahu Min Hādin
33آيا كسى كه بر همه نفوس [جهانيان] با آنچه به دست آوردهاند، مسلط و حاكم و نگهبان است [و همه تحولات وجود آنان را تا رساندنشان به سر منزل مقصود در اختيار دارد، مانند كسى است كه مطلقا اين صفات را ندارد؟] ولى آنان [از روى جهل و نادانى] براى خدا شريكانى قرار دادهاند! بگو: [ويژگىهاى] آن شريكان را نام ببريد [تا روشن شود كه آيا شايسته شريك قرار دادن براى خدا هستند؟!] آيا خدا را از چيزى در روى زمين كه آنها را شريك خود نمىشناسد، خبر مىدهيد؟ يا سخنى ظاهر و پوچ و بىمنطق است [كه بر زبان خود مىرانيد؟!] بلكه براى كافران نيرنگ و دروغشان آراسته شده، و از راه خدا بازداشته شدهاند [تا آنجا كه موجودات بىارزش و بىاثر را شريكان حق پنداشتهاند]؛ و هر كه را خدا [به سبب از دست دادن لياقتش] گمراه كند، او را هيچ هدايتكنندهاى نخواهد بود.
Lahum `Adhābun Fī Al-Ĥayāati Ad-Dunyā Wa La`adhābu Al-'Ākhirati 'Ashaqqu Wa Mā Lahum Mina Allāhi Min Wāqin
34براى آنان در زندگى دنيا عذابى است، و مسلما عذاب آخرت سختتر و پر مشقتتر است، و آنان را هيچ حافظ و نگه دارندهاى [از عذاب خدا] نيست.
Mathalu Al-Jannati Allatī Wu`ida Al-Muttaqūna Tajrī Min Taĥtihā Al-'Anhāru 'Ukuluhā Dā'imun Wa Žilluhā Tilka `Uqbá Al-Ladhīna Attaqaw Wa `Uqbá Al-Kāfirīna An-Nāru
35صفت بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده [چنين است كه:] از زير درختانش نهرها جارى است، ميوهها و سايهاش هميشگى است. اين عاقبت و فرجام كسانى است كه [در همه امور زندگى] پرهيزكارى كردند و فرجام كافران آتش است.
Wa Al-Ladhīna 'Ātaynāhumu Al-Kitāba Yafraĥūna Bimā 'Unzila 'Ilayka Wa Mina Al-'Aĥzābi Man Yunkiru Ba`đahu Qul 'Innamā 'Umirtu 'An 'A`buda Allāha Wa Lā 'Ushrika Bihi 'Ilayhi 'Ad`ū Wa 'Ilayhi Ma'ābi
36و كسانى كه كتاب آسمانى به آنان عطا كرديم از آنچه بر تو نازل شده است، خوشحالند. و برخى از گروهها [ى اهل كتاب] بخشى از آن را منكرند، بگو: من فرمان يافتهام كه خداى يكتا را بپرستم و شريكى براى او قرار ندهم، تنها به سوى او دعوت مىكنم و بازگشتم فقط به سوى اوست.
Wa Kadhalika 'Anzalnāhu Ĥukmāan `Arabīyan Wa La'ini Attaba`ta 'Ahwā'ahum Ba`damā Jā'aka Mina Al-`Ilmi Mā Laka Mina Allāhi Min Walīyin Wa Lā Wāqin
37و همان گونه [كه پيش از اين كتابهاى آسمانى نازل كرديم] قرآن را فرمانى [گويا و] روشن نازل نموديم، و اگر از هواها و تمايلات آنان پس از دانشى كه [مانند قرآن] برايت آمده پيروى كنى، براى تو در برابر [عذاب] خدا هيچ ياور و نگه دارندهاى نخواهد بود.
Wa Laqad 'Arsalnā Rusulāan Min Qablika Wa Ja`alnā Lahum 'Azwājāan Wa Dhurrīyatan Wa Mā Kāna Lirasūlin 'An Ya'tiya Bi'āyatin 'Illā Bi'idhni Allāhi Likulli 'Ajalin Kitābun
38و همانا پيش از تو پيامبرانى را فرستاديم، و براى آنان همسران و فرزندانى قرار داديم. و هيچ پيامبرى را نسزد كه معجزهاى بياورد مگر به فرمان خدا. براى هر زمانى برنامه مقدر شدهاى [ثبت] است.
Yamĥū Allahu Mā Yashā'u Wa Yuthbitu Wa `Indahu 'Ummu Al-Kitābi
39خدا هر چه را بخواهد محو مىكند و هر چه را بخواهد ثابت و پابرجا مىنمايد، و" ام الكتاب" نزد اوست
Wa 'In Mā Nuriyannaka Ba`đa Al-Ladhī Na`iduhum 'Aw Natawaffayannaka Fa'innamā `Alayka Al-Balāghu Wa `Alaynā Al-Ĥisābu
40و اگر پارهاى از عذابها را كه به منكران وعده مىدهيم به تو نشان دهيم [مىبينى كه بسيار سخت و دردناك است] يا اگر تو را [پيش از فرا رسيدن آن عذابها] قبض روح كنيم [در قيامت عذابشان را خواهى ديد؛ در هر صورت] تنها وظيفه تو ابلاغ [وحى] است و حسابرسى، فقط بر عهده ماست.
'Awalam Yarawā 'Annā Na'tī Al-'Arđa Nanquşuhā Min 'Aţrāfihā Wa Allāhu Yaĥkumu Lā Mu`aqqiba Liĥukmihi Wa Huwa Sarī`u Al-Ĥisābi
41آيا نمىدانند كه ما همواره به زمين مىپردازيم و از اطراف [و جوانب] آن [كه ملتها، اقوام، تمدنها و دانشمندانش هستند] مىكاهيم؟ و خدا حكم مىكند؛ و هيچ بازدارندهاى براى حكمش نيست، و او در حسابرسى سريع است.
Wa Qad Makara Al-Ladhīna Min Qablihim Falillāhi Al-Makru Jamī`āan Ya`lamu Mā Taksibu Kullu Nafsin Wa Saya`lamu Al-Kuffāru Liman `Uqbá Ad-Dāri
42كسانى كه پيش از اين كافران لجوج و منكران عنود بودند [در برابر حكومت و حكم خدا] مكر ونيرنگ كردند [ولى به هدفشان نرسيدند] چرا كه همه تدبيرها و نقشهها در اختيار خداست؛ زيرا او هر كارى را هر كس انجام مىدهد، مىداند [به همين سبب مكر و نيرنگ هر كس را با تدبير و نقشه حكيمانهاش باطل و نابود مىكند] و كافران و منكران به زودى خواهند دانست كه فرجام [نيك و بد] سراى ديگر براى كيست؟
Wa Yaqūlu Al-Ladhīna Kafarū Lasta Mursalāan Qul Kafá Billāhi Shahīdāan Baynī Wa Baynakum Wa Man `Indahu `Ilmu Al-Kitābi
43كافران مىگويند: تو فرستاده [خدا] نيستى. بگو: كافى است كه خدا [با آيات محكم و استوار قرآنش] و كسى [چون اميرالمؤمنين على بن ابىطالب] كه دانش كتاب نزد اوست، ميان من و شما [نسبت به پيامبرىام] گواه باشند.
سوره ابراهیم
Bismi Allāhi Ar-Raĥmani Ar-Raĥīmi Alif-Lām-Rā Kitābun 'Anzalnāhu 'Ilayka Litukhrija An-Nāsa Mina Až-Žulumāti 'Ilá An-Nūr Bi'idhni Rabbihim 'Ilá Şirāţi Al-`Azīzi Al-Ĥamīdi
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ الر- [اين] كتابى است كه آن را بر تو نازل كرديم تا مردم را به اجازه پروردگارشان از تاريكىها [ى جهل، گمراهى و طغيان] به سوى روشنايى [معرفت، عدالت و ايمان و در حقيقت] به سوى راه [خداى] تواناى شكستناپذير و ستوده بيرون آورى.
Al-Lahi Al-Ladhī Lahu Mā Fī As-Samāwāti Wa Mā Fī Al-'Arđi Wa Waylun Lilkāfirīna Min `Adhābin Shadīdin
2خدايى كه آنچه در آسمانها و زمين است، در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست؛ و واى بر كافران از عذابى سخت.
Al-Ladhīna Yastaĥibbūna Al-Ĥayāata Ad-Dunyā `Alá Al-'Ākhirati Wa Yaşuddūna `An Sabīli Allāhi Wa Yabghūnahā `Iwajāan 'Ūlā'ika Fī Đalālin Ba`īdin
3همانان كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند و [مردم را] از راه خدا باز مىدارند و مىخواهند آن را [با وسوسه و اغواگرى] كج نشان دهند؛ اينان در گمراهى دورى هستند.
Wa Mā 'Arsalnā Min Rasūlin 'Illā Bilisāni Qawmihi Liyubayyina Lahum Fayuđillu Allāhu Man Yashā'u Wa Yahdī Man Yashā'u Wa Huwa Al-`Azīzu Al-Ĥakīmu
4و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [بتواند به وسيله آن زبان، پيام وحى را به روشنى] براى آنان بيان كند. پس خدا هر كس را بخواهد [به كيفر لجاجت و عنادش] گمراه مىكند، و هر كس را بخواهد، هدايت مىنمايد، و او تواناى شكستناپذير و حكيم است.
Wa Laqad 'Arsalnā Mūsá Bi'āyātinā 'An 'Akhrij Qawmaka Mina Až-Žulumāti 'Ilá An-Nūri Wa Dhakkirhum Bi'ayyāmi Allāhi 'Inna Fī Dhālika La'āyātin Likulli Şabbārin Shakūrin
5و همانا موسى را با نشانههاى خود فرستاديم [و به او وحى كرديم] كه: قوم خود را از تاريكىها به سوى روشنايى بيرون آور و روزهاى خدا را [كه روزهاى رحمت، عذاب، پيروزى و شكست است] به آنان يادآورى كن، بىترديد در اين روزهاى خدا براى هر شكيباى سپاس گزارى نشانههايى [از توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] است.
Wa 'Idh Qāla Mūsá Liqawmihi Adhkurū Ni`mata Allāhi `Alaykum 'Idh 'Anjākum Min 'Āli Fir`awna Yasūmūnakum Sū'a Al-`Adhābi Wa Yudhabbiĥūna 'Abnā'akum Wa Yastaĥyūna Nisā'akum Wa Fī Dhalikum Balā'un Min Rabbikum `Ažīmun
6و [ياد كن] زمانى را كه موسى به قومش گفت: نعمت خدا را بر خودتان به ياد آوريد، آن گاه كه شما را از [چنگال] فرعونيان رهايى بخشيد، [همانان] كه پيوسته شما را شكنجه سخت مىدادند، و پسرانتان را سر مىبريدند، و زنانتان را [براى بيگارى] زنده مىگذاشتند، و در اين [حوادث] آزمايش بزرگى از سوى پروردگارتان بود.
Wa 'Idh Ta'adhdhana Rabbukum La'in Shakartum La'azīdannakum Wa La'in Kafartum 'Inna `Adhābī Lashadīdun
7و [نيز ياد كنيد] هنگامى را كه پروردگارتان اعلام كرد كه: اگر سپاس گزارى كنيد، قطعا [نعمت] خود را بر شما مىافزايم، و اگر ناسپاسى كنيد، بىترديد عذابم سخت است.
Wa Qāla Mūsá 'In Takfurū 'Antum Wa Man Fī Al-'Arđi Jamī`āan Fa'inna Allāha Laghanīyun Ĥamīdun
8و موسى [به بنىاسرائيل] گفت: اگر شما و همه مردم روى زمين كافر شويد [زيانى به خدا نمىرسد]؛ زيرا خدا بىنياز و ستوده است.
'Alam Ya'tikum Naba'u Al-Ladhīna Min Qablikum Qawmi Nūĥin Wa `Ādin Wa Thamūda Wa Al-Ladhīna Min Ba`dihim Lā Ya`lamuhum 'Illā Al-Lahu Jā'at/hum Rusuluhum Bil-Bayyināti Faraddū 'Aydiyahum Fī 'Afwāhihim Wa Qālū 'Innā Kafarnā Bimā 'Ursiltum Bihi Wa 'Innā Lafī Shakkin Mimmā Tad`ūnanā 'Ilayhi Murībin
9آيا خبر [پندآموز] كسانى كه پيش از شما بودند، به شما نرسيده؟ [خبر] قوم نوح و عاد و ثمود و آنان كه پس از ايشان بودند كه جز خدا از آنان آگاه نيست، [همه آنان اقوامى بودند كه] پيامبرانشان براى آنان دلايل روشن آوردند، ولى آنان دستهايشان را [به عنوان اعتراض، استهزا، تحقير كردن و پاسخ ندادن به دعوت پيامبران] در دهانهايشان بردند و گفتند: مسلما ما به آن رسالتى كه شما به آن فرستاده شدهايد، كافريم و نسبت به آنچه ما را به آن دعوت مىكنيد، به شدت در شك و ترديديم!!
Qālat Rusuluhum 'Afī Al-Lahi Shakkun Fāţiri As-Samāwāti Wa Al-'Arđi Yad`ūkum Liyaghfira Lakum Min Dhunūbikum Wa Yu'uakhkhirakum 'Ilá 'Ajalin Musamman Qālū 'In 'Antum 'Illā Basharun Mithlunā Turīdūna 'An Taşuddūnā `Ammā Kāna Ya`budu 'Ābā'uunā Fa'tūnā Bisulţānin Mubīnin
10پيامبرانشان گفتند: آيا در خدا كه آفريننده آسمانها و زمين است، شكى هست؟ او شما را دعوت [به ايمان] مىكند تا همه گناهانتان را بيامرزد، و شما را تا زمانى معين [عمرتان] مهلت دهد. پاسخ دادند: شما بشرهايى مانند ما هستيد كه مىخواهيد ما را از معبودهايى كه پدرانمان مىپرستيدند باز داريد؛ پس [شما] دليل روشنى [بر اثبات رسالت خود كه مورد پسند ما باشد] بياوريد.
Qālat Lahum Rusuluhum 'In Naĥnu 'Illā Basharun Mithlukum Wa Lakinna Allāha Yamunnu `Alá Man Yashā'u Min `Ibādihi Wa Mā Kāna Lanā 'An Na'tiyakum Bisulţānin 'Illā Bi'idhni Allāhi Wa `Alá Allāhi Falyatawakkali Al-Mu'uminūna
11پيامبرانشان به آنان گفتند: يقينى است كه ما بشرى مانند شما هستيم، ولى خدا به هر كس از بندگانش كه بخواهد [با عطا كردن مقام نبوت] منت مىنهد و ما را نسزد كه جز به اجازه خدا معجزهاى براى شما بياوريم، و بايد مؤمنان فقط بر خدا توكل كنند.
Wa Mā Lanā 'Allā Natawakkala `Alá Allāhi Wa Qad Hadānā Subulanā Wa Lanaşbiranna `Alá Mā 'Ādhaytumūnā Wa `Alá Allāhi Falyatawakkali Al-Mutawakkilūna
12و ما را چه عذر و بهانهاى است كه بر خدا توكل نكنيم، در حالى كه ما را به راههاى [خوشبختى و سعادت] مان هدايت كرد، و قطعا بر آزارى كه [در راه دعوت به توحيد] از ناحيه شما به ما مىرسد، شكيبايى مىورزيم، پس بايد توكلكنندگان فقط بر خدا توكل كنند.
Wa Qāla Al-Ladhīna Kafarū Lirusulihim Lanukhrijannakum Min 'Arđinā 'Aw Lata`ūdunna Fī Millatinā Fa'awĥá 'Ilayhim Rabbuhum Lanuhlikanna Až-Žālimīna
13ولى كفرپيشگان به پيامبرانشان گفتند: مسلما ما شما را از سرزمين خود بيرون خواهيم كرد، مگر اينكه همكيش ما شويد. پس پروردگارشان به آنان وحى كرد: ما قطعا ستمكاران را نابود مىكنيم.
Wa Lanuskinannakumu Al-'Arđa Min Ba`dihim Dhālika Liman Khāfa Maqāmī Wa Khāfa Wa`īdi
14و يقينا شما را پس از آنان در آن سرزمين ساكن خواهيم كرد. اين [لطف و رحمت] ويژه كسى است كه از مقام من بترسد، و از تهديد [به عذابم] بيم داشته باشد.
Wa Astaftaĥū Wa Khāba Kullu Jabbārin `Anīdin
15و پيامبران [از خدا] درخواست گشايش و پيروزى كردند، و هر سركش منحرفى [از رسيدن به هدفش] نوميد شد.
Min Warā'ihi Jahannamu Wa Yusqá Min Mā'in Şadīdin
16[سرانجام] پيش روى او دوزخ است، و او را از آبى چركين و متعفن مىنوشانند!!
Yatajarra`uhu Wa Lā Yakādu Yusīghuhu Wa Ya'tīhi Al-Mawtu Min Kulli Makānin Wa Mā Huwa Bimayyitin Wa Min Warā'ihi `Adhābun Ghalīžun
17آن را [به سختى و مشقت] جرعهجرعه مىنوشد، [و به خواست خود حاضر به نوشيدن نيست، بلكه به زور و جبر در گلويش مىريزند،] و [او] نمىتواند آن را به [آسانى] فرو برد، و مرگ از هر طرف به او رو مىكند، ولى مردنى نيست، و عذابى سخت و انبوه به دنبال اوست.
Mathalu Al-Ladhīna Kafarū Birabbihim 'A`māluhum Karamādin Ashtaddat Bihi Ar-Rīĥu Fī Yawmin `Āşifin Lā Yaqdirūna Mimmā Kasabū `Alá Shay'in Dhālika Huwa Ađ-Đalālu Al-Ba`īdu
18وصف حال كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند [اينگونه است] اعمالشان مانند خاكسترى است كه در يك روز توفانى، تند بادى بر آن بوزد [و آن را به صورتى كه هرگز نتوان جمع كرد، پراكنده كند] آنان نمىتوانند از اعمال خيرى كه انجام دادهاند، چيزى [براى ارائه به بازار قيامت جهت كسب ثواب و پاداش] به دست آورند؛ اين است آن گمراهى دور.
'Alam Tará 'Anna Allāha Khalaqa As-Samāwāti Wa Al-'Arđa Bil-Ĥaqqi 'In Yasha' Yudh/hibkum Wa Ya'ti Bikhalqin Jadīdin
19[اى انسان!] آيا [به طور قطع و يقين] ندانستهاى كه خدا آسمانها و زمين را بر پايه درستى و راستى و نظم و حساب آفريد؟ اگر بخواهد شما را از ميان مىبرد، و خلقى جديد مىآورد.
Wa Mā Dhālika `Alá Allāhi Bi`azīzin
20و اين [كار] بر خدا دشوار و گران نيست.
Wa Barazū Lillāh Jamī`āan Faqāla Ađ-Đu`afā'u Lilladhīna Astakbarū 'Innā Kunnā Lakum Taba`āan Fahal 'Antum Mughnūna `Annā Min `Adhābi Allāhi Min Shay'in Qālū Law Hadānā Al-Lahu Lahadaynākum Sawā'un `Alaynā 'Ajazi`nā 'Am Şabarnā Mā Lanā Min Maĥīşin
21و [در عرصه قيامت] همگى در پيشگاه خدا ظاهر مىشوند؛ پس ناتوانان [ى كه بدون به كار گرفتن عقل، بلكه از روى تقليد كوركورانه پيرو مستكبران بودند] به مستكبران مىگويند: ما [در دنيا بدون درخواست دليل و برهان] پيرو [مكتب] شما بوديم، آيا امروز چيزى از عذاب خدا را [به پاداش آنكه از شما پيروى كرديم] از ما برطرف مىكنيد؟ مىگويند: اگر خدا ما را [در صورت نشان دادن شايستگى] هدايت كرده بود، همانا ما هم شما را هدايت مىكرديم، [اكنون همه سرمايههاى وجودى ما و تلاش و كوششمان بر باد رفته] چه بيتابى كنيم وچه شكيبايى ورزيم، براى ما يكسان است، ما را هيچ راه گريزى نيست.
Wa Qāla Ash-Shayţānu Lammā Quđiya Al-'Amru 'Inna Allāha Wa`adakum Wa`da Al-Ĥaqqi Wa Wa`adtukum Fa'akhlaftukum Wa Mā Kāna Lī `Alaykum Min Sulţānin 'Illā 'An Da`awtukum Fāstajabtum Lī Falā Talūmūnī Wa Lūmū 'Anfusakum Mā 'Anā Bimuşrikhikum Wa Mā 'Antum Bimuşrikhīya 'Innī Kafartu Bimā 'Ashraktumūnī Min Qablu 'Inna Až-Žālimīna Lahum `Adhābun 'Alīmun
22و شيطان [در قيامت] هنگامى كه كار [محاسبه بندگان] پايان يافته [به پيروانش] مىگويد: يقينا خدا [نسبت به برپايى قيامت، حساب بندگان، پاداش و عذاب] به شما وعده حق داد، و من به شما وعده دادم [كه آنچه خدا وعده داده، دروغ است، ولى مىبينيد كه وعده خدا تحقق يافت] و [من] در وعدهام نسبت به شما وفا نكردم، مرا بر شما هيچ غلبه و تسلطى نبود، فقط شما را دعوت كردم [به دعوتى دروغ و بىپايه] و شما هم [بدون انديشه و دقت دعوتم را] پذيرفتيد، پس سرزنشم نكنيد، بلكه خود را سرزنش كنيد، نه من فريادرس شمايم، و نه شما فريادرس من، بىترديد من نسبت به شركورزى شما كه در دنيا درباره من داشتيد [كه اطاعت از من را همچون اطاعت خدا قرار داديد] بيزار و منكرم؛ يقينا براى ستمكاران عذابى دردناك است.
Wa 'Udkhila Al-Ladhīna 'Āmanū Wa `Amilū Aş-Şāliĥāti Jannātin Tajrī Min Taĥtihā Al-'Anhāru Khālidīna Fīhā Bi'idhni Rabbihim Taĥīyatuhum Fīhā Salāmun
23و كسانى را كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، به بهشتهايى درآورند، كه از زير درختانش نهرها جارى است، در آنجا به اجازه پروردگارشان جاودانهاند، و در آنجا درود [خدا و فرشتگان] بر آنان سلام است.
'Alam Tará Kayfa Đaraba Allāhu Mathalāan Kalimatan Ţayyibatan Kashajaratin Ţayyibatin 'Aşluhā Thābitun Wa Far`uhā Fī As-Samā'i
24آيا ندانستى كه خدا چگونه مثلى زده است؟ كلمه پاك [كه اعتقاد واقعى به توحيد است] مانند درخت پاك است، ريشهاش استوار و پابرجا و شاخهاش در آسمان است.
Tu'utī 'Ukulahā Kulla Ĥīnin Bi'idhni Rabbihā Wa Yađribu Allāhu Al-'Amthāla Lilnnāsi La`allahum Yatadhakkarūna
25ميوهاش را به اجازه پروردگارش در هر زمانى مىدهد. و خدا مثلها را براى مردم مىزند تا متذكر حقايق شوند.
Wa Mathalu Kalimatin Khabīthatin Kashajaratin Khabīthatin Ajtuththat Min Fawqi Al-'Arđi Mā Lahā Min Qarārin
26و مثل كلمه ناپاك [كه عقايد باطل و بىپايه است] مانند درخت ناپاك است كه از زمين ريشهكن شده و هيچ قرار و ثباتى ندارد.
Yuthabbitu Allāhu Al-Ladhīna 'Āmanū Bil-Qawli Ath-Thābiti Fī Al-Ĥayāati Ad-Dunyā Wa Fī Al-'Ākhirati Wa Yuđillu Allāhu Až-Žālimīna Wa Yaf`alu Allāhu Mā Yashā'u
27خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد و ايمانشان در زندگى دنيا و آخرت ثابت قدم و پابرجا مىدارد، و خدا ستمكاران [به آياتش] را [به علت لجاجت و عنادشان] گمراه مىكند، و خدا هر چه بخواهد [بر اساس حكمتش] انجام مىدهد.
'Alam Tará 'Ilá Al-Ladhīna Baddalū Ni`mata Allāhi Kufrāan Wa 'Aĥallū Qawmahum Dāra Al-Bawāri
28آيا كسانى را كه [شكر] نعمت خدا را به كفران و ناسپاسى تبديل كردند و قوم خود را به سراى نابودى و هلاكت درآوردند، نديدى؟
Jahannama Yaşlawnahā Wa Bi'sa Al-Qarāru
29[سراى نابودى و هلاكت، همان] دوزخى است كه در آن وارد مىشوند، و بد قرارگاهى است.
Wa Ja`alū Lillāh 'Andādāan Liyuđillū `An Sabīlihi Qul Tamatta`ū Fa'inna Maşīrakum 'Ilá An-Nāri
30و براى خدا همتايانى قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه كنند؛ بگو: [چند روزى از زندگى زودگذر دنيا] برخوردار شويد، ولى يقينا بازگشت شما به سوى آتش است.
Qul Li`ibādiya Al-Ladhīna 'Āmanū Yuqīmū Aş-Şalāata Wa Yunfiqū Mimmā Razaqnāhum Sirrāan Wa `Alāniyatan Min Qabli 'An Ya'tiya Yawmun Lā Bay`un Fīhi Wa Lā Khilālun
31به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بر پا دارند، و از آنچه روزى آنان كردهايم، پنهان و آشكار انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه پيوند دوستى و رفاقت.
Al-Lahu Al-Ladhī Khalaqa As-Samāwāti Wa Al-'Arđa Wa 'Anzala Mina As-Samā'i Mā'an Fa'akhraja Bihi Mina Ath-Thamarāti Rizqāan Lakum Wa Sakhkhara Lakumu Al-Fulka Litajriya Fī Al-Baĥri Bi'amrihi Wa Sakhkhara Lakumu Al-'Anhāra
32خداست كه آسمانها و زمين را آفريد، و از آسمان آبى نازل كرد، و براى شما به وسيله آن از محصولات و ميوههاى گوناگون روزى بيرون آورد، و كشتىها را مسخر شما قرار داد تا به فرمان او در دريا روان شوند، و نيز نهرها را مسخر شما كرد.
Wa Sakhkhara Lakumu Ash-Shamsa Wa Al-Qamara Dā'ibayni Wa Sakhkhara Lakumu Al-Layla Wa An-Nahār
33و خورشيد و ماه را كه همواره با برنامهاى حساب شده در كارند، رام شما نمود و شب و روز را نيز مسخر شما ساخت.
Wa 'Ātākum Min Kulli Mā Sa'altumūhu Wa 'In Ta`uddū Ni`mata Allāhi Lā Tuĥşūhā 'Inna Al-'Insāna Lažalūmun Kaffārun
34و از هر چيزى كه [به سبب نيازتان به آن] از او خواستيد، به شما عطا كرد. و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد، هرگز نمىتوانيد آنها را به شماره آوريد. مسلما انسان بسيار ستمكار و ناسپاس است.
Wa 'Idh Qāla 'Ibrāhīmu Rabbi 'Aj`al Hādhā Al-Balada 'Āmināan Wa Ajnubnī Wa Banīya 'An Na`buda Al-'Aşnāma
35و [ياد كن] هنگامى را كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر [مكه] را منطقهاى امن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور بدار.
Rabbi 'Innahunna 'Ađlalna Kathīrāan Mina An-Nāsi Faman Tabi`anī Fa'innahu Minnī Wa Man `Aşānī Fa'innaka Ghafūrun Raĥīmun
36پروردگارا! آن [بت] ها بسيارى از مردم را گمراه كردند، پس هر كسى از من [كه يكتاپرست و حقگرايم] پيروى كند، يقينا از من است، و هر كس از من نافرمانى كند [شايسته شدنش براى آمرزش و رحمت بسته به عنايت توست] زيرا تو بسيار آمرزنده و مهربانى.
Rabbanā 'Innī 'Askantu Min Dhurrīyatī Biwādin Ghayri Dhī Zar`in `Inda Baytika Al-Muĥarrami Rabbanā Liyuqīmū Aş-Şalāata Fāj`al 'Af'idatan Mina An-Nāsi Tahwī 'Ilayhim Wa Arzuqhum Mina Ath-Thamarāti La`allahum Yashkurūna
37پروردگارا! من برخى از فرزندانم را در درهاى بىكشت و زرع نزد خانه حرمت يافتهات سكونت دادم؛ پروردگارا! براى اينكه نماز را بر پا دارند؛ پس دلهاى گروهى از مردم را به سوى آنان علاقمند و متمايل كن، و آنان را از انواع محصولات و ميوهها روزى بخش، باشد كه سپاس گزارى كنند.
Rabbanā 'Innaka Ta`lamu Mā Nukhfī Wa Mā Nu`linu Wa Mā Yakhfá `Alá Allāhi Min Shay'in Fī Al-'Arđi Wa Lā Fī As-Samā'i
38پروردگارا! يقينا تو آنچه را ما پنهان مىداريم و آنچه را آشكار مىكنيم، مىدانى و هيچ چيز در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست.
Al-Ĥamdu Lillāh Al-Ladhī Wahaba Lī `Alá Al-Kibari 'Ismā`īla Wa 'Isĥāqa 'Inna Rabbī Lasamī`u Ad-Du`ā'i
39همه ستايشها ويژه خدايى است كه اسماعيل واسحاق را در سن پيرى به من بخشيد؛ يقينا پروردگارم شنونده دعاست.
Rabbi Aj`alnī Muqīma Aş-Şalāati Wa Min Dhurrīyatī Rabbanā Wa Taqabbal Du`ā'i
40پروردگارا! مرا بر پادارنده نماز قرار ده، و نيز از فرزندانم [برپادارندگان نماز قرار ده]. و پروردگارا! دعايم را بپذير.
Rabbanā Aghfir Lī Wa Liwālidayya Wa Lilmu'uminīna Yawma Yaqūmu Al-Ĥisābu
41پروردگارا! روزى كه حساب برپا مىشود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بيامرز.
Wa Lā Taĥsabanna Allāha Ghāfilāan `Ammā Ya`malu Až-Žālimūna 'Innamā Yu'uakhkhiruhum Liyawmin Tashkhaşu Fīhi Al-'Abşāru
42و خدا را از آنچه ستمكاران انجام مىدهند، بىخبر مپندار؛ مسلما [كيفر] آنان را براى روزى كه چشمها در آن خيره مىشود، به تأخير مىاندازد.
Muhţi`īna Muqni`ī Ru'ūsihim Lā Yartaddu 'Ilayhim Ţarfuhum Wa 'Af'idatuhum Hawā'un
43[ترسان به سوى دادگاه قيامت] شتابانند، سرهايشان را بالا گرفته [و ديدگانشان ذليلانه به برنامههاى محشر دوخته شده] تا جايى كه پلكهايشان به هم نمىخورد، و دلهايشان [از بيم عذاب فرو ريخته و از تدبير و چارهجويى] تهى است.
Wa 'Andhiri An-Nāsa Yawma Ya'tīhimu Al-`Adhābu Fayaqūlu Al-Ladhīna Žalamū Rabbanā 'Akhkhirnā 'Ilá 'Ajalin Qarībin Nujib Da`wataka Wa Nattabi`i Ar-Rusula 'Awalam Takūnū 'Aqsamtum Min Qablu Mā Lakum Min Zawālin
44و مردم را از روزى كه عذاب به سويشان مىآيد، هشدار ده. پس كسانى كه ستم ورزيدهاند، مىگويند: پروردگارا! ما را تا [سرآمدى نزديك و] مدتى كوتاه مهلت ده تا دعوتت را اجابت كنيم، و از پيامبرانت پيروى نماييم. [ولى به آنان گويند:] شما نبوديد كه پيش از اين سوگند ياد مىكرديد كه هرگز براى شما زوال و فنايى نيست؟!
Wa Sakantum Fī Masākini Al-Ladhīna Žalamū 'Anfusahum Wa Tabayyana Lakum Kayfa Fa`alnā Bihim Wa Đarabnā Lakumu Al-'Amthāla
45و در مساكن ستمكاران ساكن شديد، در صورتى كه براى شما روشن و آشكار است كه ما با آنان [به سبب ستمهايشان] چه كرديم و براى شما مثالها [ى پندآموزى از جامعههايى كه به وسيله عذاب نابود شدند] ذكر كرديم.
Wa Qad Makarū Makrahum Wa `Inda Allāhi Makruhum Wa 'In Kāna Makruhum Litazūla Minhu Al-Jibālu
46و آنان [نهايت] نيرنگشان را [بر ضد خدا و پيامبران] به كار گرفتند، و [كيفر عقوبت دنيايى و آخرتى] نيرنگشان نزد خداست و هر چند كه از نيرنگشان كوهها از جا كنده شود.
Falā Taĥsabanna Allāha Mukhlifa Wa`dihi Rusulahu 'Inna Allāha `Azīzun Dhū Antiqāmin
47پس مپندار كه خدا در وعدهاش با پيامبرانش وفا نمىكند؛ زيرا خدا تواناى شكستناپذير و صاحب انتقام است.
Yawma Tubaddalu Al-'Arđu Ghayra Al-'Arđi Wa As-Samāwātu Wa Barazū Lillāh Al-Wāĥidi Al-Qahhāri
48[در] روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمانها [به غير اين آسمانها] تبديل شود، و [همه] در پيشگاه خداى يگانه قهار حاضر شوند.
Wa Tará Al-Mujrimīna Yawma'idhin Muqarranīna Fī Al-'Aşfādi
49و آن روز مجرمان را مىبينى كه در زنجيرها [به صورتى محكم و سخت] به هم بسته شدهاند.
Sarābīluhum Min Qaţirānin Wa Taghshá Wujūhahumu An-Nāru
50پيراهنهايشان از قطران [مادهاى متعفن، قابل اشتعال و بدبو] است، و آتش چهرههايشان را مىپوشاند.
Liyajziya Allāhu Kulla Nafsin Mā Kasabat 'Inna Allāha Sarī`u Al-Ĥisābi
51تا [به اين كيفيت] خدا هر كس را [به سبب] آنچه انجام داده كيفر دهد؛ يقينا خدا حسابرسى سريع است.
Hādhā Balāghun Lilnnāsi Wa Liyundharū Bihi Wa Liya`lamū 'Annamā Huwa 'Ilahun Wāĥidun Wa Liyadhdhakkara 'Ūlū Al-'Albābi
52اين [قرآن يا آنچه در اين سوره است] پيامى براى [همه] مردم است، براى آنكه به وسيله آن هشدار داده شوند، و [با تدبر در آياتش] بدانند كه او معبودى يگانه و يكتاست، و تا خردمندان، متذكر [حقايق و معارف الهيه] شوند.