سوره الحجر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ لر- اين [آيات بلندمرتبه] آيات كتاب الهى و آيات قرآن روشنگر [با عظمت] است.
رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ
2كافران [هنگام روبرو شدن با عذاب] چه بسا آرزو مىكنند كه كاش تسليم [فرمانهاى خدا] بودند.
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
3بگذارشان تا بخورند و [با لذايذ مادى و زودگذر] كامرانى كنند، و آرزوها سرگرمشان نمايد؛ پس به همين زودى [حقانيت اسلام و فرجام شوم خود را] خواهند فهميد.
وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ
4و هيچ شهرى را [به خاطر فساد فراگيرش] نابود نكرديم مگر اينكه براى آن سرنوشتى معين [وروزگار ودورهاى تغييرناپذير] بود.
ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ
5هيچ ملتى از اجل معين خود نه پيش مىافتد و نه پس مىماند.
وَ قالُوا يا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ
6و گفتند: اى كسى كه قرآن بر او نازل شده! قطعا تو ديوانهاى!
لَوْما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
7اگر [درباره پيامبرىات] راست مىگويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمىآورى؟!
ما نُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ
8[اينان بدانند كه] ما فرشتگان را جز به درستى و راستى نازل نمىكنيم، و در آن هنگام [كه نازل شوند، اين منكران لجوج از دچار شدن به عذاب] مهلت نمىيابند.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ
9همانا ما قرآن را نازل كرديم، و يقينا ما نگهبان آن [از تحريف و زوال] هستيم.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ
10و بىترديد ما پيش از تو هم پيامبرانى را در امتهاى پيشين فرستاديم.
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
11و هيچ پيامبرى به سوى آنان نمىآمد مگر آنكه او را مسخره مىكردند.
كَذٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ
12ما اين گونه [كه قابل فهميدن باشد] قرآن را وارد قلوب بدكاران مىكنيم.
لا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ
13[با اين همه] به آن ايمان نمىآورند، و البته روش پيشينيان هم [در مسخره كردن آيات خدا و استهزاى پيامبران] به همين صورت بوده است.
وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ
14و اگر [براى دريافت حقايق ومعارف] درى از آسمان به روى آنان بگشاييم، كه همواره از آن بالا روند.
لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ
15باز خواهند گفت: يقينا ما چشمبندى شدهايم، بلكه گروهى جادو شده هستيم.
وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ
16به راستى كه ما در آسمان، برجهايى قرار داديم و آن را براى بينندگان [به شكل صورتهاى فلكى] آراستيم.
وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ
17و آن را از هر شيطان رانده شدهاى حفظ كرديم.
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ
18مگر آنكه دزدانه [خبرهاى عالم بالا را] بشنود، كه شهابى روشن او را دنبال مىكند.
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ
19و زمين را گسترانديم و در آن كوههاى استوار افكنديم، واز هر گياه موزون وسنجيدهاى در آن رويانديم.
وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ
20و در آن براى شما و كسانى كه روزىدهنده آنان نيستيد، انواع وسايل و ابزار معيشت قرار داديم.
وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ
21و هيچ چيزى نيست مگر آنكه خزانههايش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معين نازل نمىكنيم.
وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ
22و بادها را باردار كننده فرستاديم، و از آسمان آبى نازل كرديم و شما را با آن سيراب ساختيم و شما ذخيره كننده آن نيستيد.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ
23و يقينا ماييم كه حيات مىدهيم، و مىميرانيم و ما وارث [جهان و جهانيان] هستيم.
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ
24و بىترديد [حالات، اعمال و شمار] پيشينيان شما و آيندگانتان را مىدانيم.
وَ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
25و مسلما پروردگار توست كه محشورشان مىكند؛ زيرا او حكيم و داناست.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
26و ما انسان را از گلى خشك كه برگرفته از لجنى متعفن و تيرهرنگ است، آفريديم.
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ
27و جن را پيش از آن از آتشى سوزان و بىدود پديد آورديم.
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
28و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى از گل خشك كه برگرفته از لجنى متعفن و تيره رنگ است، مىآفرينم.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ
29پس چون او را درست و نيكو گردانم و از روح خود در او بدمم، براى او سجده كنان بيفتيد.
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
30پس همه فرشتگان بدون استثناء سجده كردند.
إِلَّا إِبْلِيسَ أَبيٰ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ
31مگر ابليس كه از اينكه با سجدهكنان باشد، امتناع كرد.
قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ
32[خدا] گفت: اى ابليس! تو را چه شده كه با سجده كنان نيستى؟
قالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
33گفت: من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك و برگرفته از لجنى متعفن و تيرهرنگ آفريدى، سجده كنم!!
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
34[خدا] گفت: از اين [جايگاه والا كه مقام مقربان است] بيرون رو كه رانده شدهاى،
وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ
35و بىترديد تا روز قيامت لعنت بر تو خواهد بود.
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
36گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزى كه [همگان] برانگيخته مىشوند، مهلت ده.
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
37[خدا] گفت: تو از مهلت يافتگانى،
إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
38تا روز [آن] وقت معين.
قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
39گفت: پروردگارا! به سبب اينكه مرا گمراه نمودى، من هم يقينا [همه كارهاى زشت را] در زمين براى آنان مىآرايم [تا ارتكاب زشتىها براى آنان آسان شود] و مسلما همه را گمراه مىكنم.
إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
40مگر [آن] بندگانت را كه خالص شدگان [از هر نوع آلودگى ظاهرى و باطنى] اند.
قالَ هٰذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ
41خدا فرمود: اين [پيراسته شدن از هر ناخالصى] راهى است مستقيم [كه تحققش در وجود بندگان مخلصم] برعهده من [است.]
إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ
42قطعا تو را بر بندگانم تسلطى نيست، مگر بر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند.
وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ
43و مسلما دوزخ، وعدهگاه همگى آنان است.
لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ
44براى آن هفت در است، براى هر درى گروهى از پيروان شيطان تقسيم شدهاند.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ
45به يقين، پرهيزكاران در بهشتها و چشمهسارها هستند.
ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ
46[به آنان گويند:] با سلامت و امنيت وارد آنجا شويد.
وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ
47و آنچه از دشمنى و كينه در سينههايشان بوده بركندهايم كه برادروار بر تختهايى روبروى يكديگرند.
لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ
48در آنجا خستگى و رنجى به آنان نمىرسد و هيچگاه از آنجا اخراج نمىشوند.
نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
49به بندگانم خبر ده كه: يقينا من [نسبت به مؤمنان] بسيار آمرزنده و مهربانم.
وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ
50و اينكه عذابم [براى مجرمان] همان عذاب دردناك است.
وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ
51و نيز آنان را از مهمانان ابراهيم خبر ده.
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ
52هنگامى كه بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. [ابراهيم] گفت: ما از شما ترسانيم.
قالُوا لا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ
53گفتند: نترس كه ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهيم.
قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِي عَليٰ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ
54گفت: آيا با آنكه پيرى به من رسيد، مژدهام مىدهيد؟ به چه مژده مىدهيد؟
قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ
55گفتند: تو را به بشارتى درست و به حق [كه واقعشدنى است] مژده داديم؛ بنابراين از نااميدان مباش.
قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ
56گفت: چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نااميد مىشود؟!
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ
57[سپس] گفت: اى فرستادگان! كار مهم شما چيست؟
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِليٰ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ
58گفتند: ما به سوى قومى گنهكار فرستاده شدهايم [تا نابودشان كنيم.]
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ
59مگر خاندان لوط را كه قطعا همه آنان را نجات مىدهيم،
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ
60مگر همسرش را كه [به سبب روىگردانىاش از حق] مقدر كردهايم از بازماندگان [در شهر و نابودشوندگان] باشد.
فَلَمَّا جاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ
61پس هنگامى كه فرستادگان خدا نزد خاندان لوط آمدند،
قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ
62لوط گفت: بىترديد شما گروهى ناشناختهايد.
قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ
63گفتند: [نه، ما آشنا هستيم] با چيزى نزد تو آمدهايم كه قومت همواره در آن ترديد داشتند.
وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ
64و ما واقعيتى قطعى و مسلم را [كه همان عذاب الهى است، جهت نابودى مردم] براى تو آوردهايم و يقينا راستگوييم.
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ اتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَ امْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ
65پس [چون] پارهاى از شب [گذشت] خاندانت را كوچ ده و خودت دنبال آنان برو و هيچ يك از شما [به شهر] بازنگردد، و آنجا كه مأمور هستيد، برويد.
وَ قَضَيْنا إِلَيْهِ ذٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دابِرَ هٰؤُلاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ
66ما [كيفيت] اين حادثه [بزرگ] را به او وحى كرديم كه: هنگامى كه مجرمان وارد صبح شوند، بنيادشان بركنده خواهد شد.
وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ
67و اهل شهر [با آگاه شدن از مهمانان لوط] شادى كنان [به خانه لوط] آمدند.
قالَ إِنَّ هٰؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ
68لوط گفت: اينان مهمانان منند، آبروى مرا نبريد.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ
69از خدا پروا كنيد و مرا [نزد مهمانانم] خوار و بىمقدار نسازيد.
قالُوا أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعالَمِينَ
70گفتند: مگر ما تو را [از مهمان كردن] مردمان نهى نكرديم؟
قالَ هٰؤُلاءِ بَناتِي إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ
71[لوط] گفت: اگر مىخواهيد [كار درست و معقولى] انجام دهيد، اينان دختران منند [كه براى ازدواج مناسبند.]
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ
72[اى پيامبر!] به جان تو سوگند، آنان در مستى خود فرو رفته و سرگردان بودند.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ
73پس به هنگام طلوع آفتاب، صدايى [مرگبار و وحشتناك و غرشى سهمگين] آنان را فرا گرفت.
فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ
74در نتيجه آن شهر را زير و رو كرديم و بر آنان سنگهايى از جنس سنگ گل بارانديم.
إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ
75قطعا در اين [سرگذشت اسفبار و حادثه عبرتآموز] نشانههايى [از قدرت خدا و خوارى و رسوايى مجرمان] براى هوشمندان [كه جستجوگر علل حوادثاند] وجود دارد.
وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ
76و آن [آثار و بقاياى شهر ويران شده قوم لوط] بر سر راهى است كه پابرجاست.
إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ
77مسلما در اين [شهر ويران شده] براى مؤمنان نشانهاى [پندآموز] است.
وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ
78و بىترديد اهل ايكه [قوم شعيب] ستمكار بودند.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ
79در نتيجه از آنان انتقام گرفتيم، و [آثار] دو شهر نابود شده [قوم لوط و شعيب] بر سر جادهاى آشكار قرار دارد.
وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ
80و به راستى اهل [ديار] حجر [كه سرزمينى ميان مدينه و شام است] پيامبران را تكذيب كردند.
وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ
81و ما آيات و نشانههاى خود را به آنان نشان داديم، ولى از آنان روىگردان شدند.
وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ
82و همواره از كوهها خانهها مىتراشيدند در حالى كه [به خيال خود به سبب استحكام آن خانهها] ايمن [از حوادث] بودند.
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ
83پس هنگامى كه به صبح درآمدند، صدايى [مرگبار و وحشتناك و غرشى سهمگين] آنان را فرا گرفت.
فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ
84و آنچه [از بناهاى محكم و استوارى كه] فراهم مىآوردند، عذاب خدا را از آنان دفع نكرد.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ
85و آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دوتاست، جز به حق نيافريديم، و بىترديد قيامت آمدنى است؛ پس [در برابر ناهنجارىهاى مردم] گذشتى كريمانه داشته باش.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ
86يقينا پروردگارت همان آفريننده داناست.
وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ
87و به راستى كه هفت آيه از مثانى [يعنى سوره حمد] و قرآن بزرگ را به تو عطا كرديم.
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِليٰ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ
88بنابراين به امكانات مادى و ثروت و اولادى كه برخى از گروههاى آنان را از آن برخوردار كرديم، چشم مدوز، و بر آنان [به سبب اينكه پذيراى حق نيستند] اندوه مخور، وپر و بال [لطف و مهربانى] خود را براى مؤمنان فرو گير.
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ
89و [به اخلالگران در امر دين] بگو: بىترديد من بيمدهنده آشكارم.
كَما أَنْزَلْنا عَلَي الْمُقْتَسِمِينَ
90[عذابى به سوى شما مىفرستيم] همان گونه كه بر تفرقه افكنان [در دين] فرستاديم.
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ
91همانان كه قرآن را بخش بخش كردند [بخشى را پذيرفتند و از پذيرفتن بخشى ديگر روى گرداندند.]
فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
92به پروردگارت سوگند، قطعا از همه آنان بازخواست مىكنيم.
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ
93از اعمالى كه همواره انجام مىدادهاند.
فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
94پس آنچه را به آن مأمورى اظهار كن و از مشركان روى بگردان.
إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ
95كه ما [شر] استهزا كنندگان را از تو بازداشتهايم.
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
96همانان كه با خدا معبود ديگرى قرار مىدهند، به زودى خواهند دانست [كه مرتكب چه خطاى بزرگى شدهاند و مستحق چه عذابى هستند.]
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ
97ما مىدانيم كه تو از آنچه [مشركان] مىگويند، دلتنگ مىشوى.
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ
98پس [براى دفع دلتنگى] پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى و از سجده كنان باش.
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّي يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
99و پروردگارت را تا هنگامى كه تو را مرگ بيايد، بندگى كن.
سوره النحل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ أَتيٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ فرمان حتمى خدا [در مورد عذاب كافران ومشركان] فرا رسيده است، پس خواستار شتاب در آن نباشيد؛ او منزه وبرتر است از آنچه شريك او قرار مىدهند.
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَليٰ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ
2فرشتگان را به فرمان خود همراه با روح به هر كس از بندگانش كه بخواهد [براى برگزيدنش به پيامبرى] نازل مىكند [و به آنان فرمان مىدهد] كه مردم را هشدار دهيد كه معبودى جز من نيست؛ بنابراين از من پروا كنيد.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعاليٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
3آسمانها و زمين را به حق آفريد. از آنچه شريك او قرار مىدهند، برتر است.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ
4انسان را از آبى اندك و بىارزش آفريد، پس آن گاه [و به دور از انتظار] ستيزهجويى آشكار است.
وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ
5ودامها را كه براى شما در آنها [وسيله] گرمى و سودهاست آفريد، و از [محصولات لبنى و گوشتى] شان مىخوريد.
وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ
6و براى شما در آنها زيبايى [و شكوه] است، آن گاه كه [آنها را] شبانگاه از چراگاه بر مىگردانيد و هنگامى كه صبحگاهان به چراگاه مىبريد.
وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِليٰ بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
7و بارهاى سنگين شما را تا شهرى كه جز با دشوارى و مشقت به آن نمىرسيد، حمل مىكنند؛ يقينا پروردگارتان رئوف و بسيار مهربان است.
وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ
8و اسبها و استرها و الاغها را آفريد تا بر آنها سوار شويد و [براى شما] تجمل و زينت باشد، و چيزهايى [در آينده جز اين وسايل نقليه حيوانى] به وجود مىآورد كه شما نمىدانيد.
وَ عَلَي اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ
9و قرار دادن راه راست [براى هدايت بندگان به سوى سعادت ابدى] فقط برعهده خداست، و برخى از اين راهها كج و منحرف است [كه حركت در آن شما را از سعادت ابدى محروم مىكند]، و اگر خدا مىخواست همه شما را [به طور اجبار] به راه راست هدايت مىكرد.
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ
10اوست كه از آسمان، آبى براى شما نازل كرد كه بخشى از آن نوشيدنى است و از بخشى از آن درخت و گياه مىرويد كه [دامهايتان] را در آن مىچرانيد.
يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
11براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مىروياند؛ يقينا در اين [واقعيات شگفتانگيز طبيعى] نشانهاى است [بر توحيد، و ربوبيت وقدرت خدا] براى گروهى كه مىانديشند.
وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
12و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام و مسخر شما قرار داد، وستارگان هم به فرمانش رام و مسخر شدهاند؛ قطعا در اين [حقايق] نشانههايى است [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] براى گروهى كه تعقل مىكنند.
وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ
13و نيز آنچه را كه در زمين به رنگهاى گوناگون براى شما آفريد [رام و مسخرتان ساخت]؛ مسلما در اين [امور] نشانهاى است [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] براى گروهى كه متذكر مىشوند.
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَي الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
14و اوست كه دريا را رام و مسخر كرد تا از آن گوشت تازه بخوريد، و زينتى را كه مىپوشيد از آن بيرون آوريد و در آن كشتىها را مىبينى كه آب را مىشكافند [تا شما را براى حمل كالا، تجارت و داد و ستد جابجا كنند] و براى اينكه از فضل واحسان خدا طلب كنيد و [در نهايت] به سپاس گزارى خدا برخيزيد.
وَ أَلْقيٰ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
15و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را [در حال گردش وضعى و انتقالى] نلرزاند، و نهرها و راههايى را [پديد آورد] تا [براى رسيدن به اهداف و مقاصد خود] راه يابيد.
وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ
16و [براى اينكه در عبور از كوهها و بيابانها و كويرها سرگردان و گم نشويد] نشانهها [قرار داد]، و [مردم به هنگام شب در دل بيابانها و بر سطح درياها] به وسيله ستارگان راهيابى مىكنند.
أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ
17بر اين اساس آيا كسى كه [همه چيز] مىآفريند، مانند كسى است كه [هيچ چيز] نمىآفريند؟ [پس كرنش در برابر بتان بر پايه چه دليلى است؟] آيا پند نمىگيريد؟
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ
18و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد، هرگز نمىتوانيد آنها را به شمار آوريد؛ يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ
19و خدا آنچه را پنهان مىكنيد و آنچه را آشكار مىسازيد، مىداند.
وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ
20و معبودهايى را كه به جاى خدا مىپرستند [نه اينكه] چيزى را نمىآفرينند، بلكه خودشان آفريده مىشوند.
أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ
21مردگانند نه زندگان، و نمىدانند چه زمانى برانگيخته مىشوند.
إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ
22معبود شما معبودى يگانه است؛ پس كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، دلهايشان [حق را] انكار مىكند، و آنان مستكبرند.
لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ
23ثابت و يقينى است كه خدا آنچه را پنهان مىكنند و آنچه را آشكار مىنمايند، مىداند؛ قطعا او مستكبران را دوست ندارد.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
24و هنگامى كه به آنان گويند: پروردگارتان چه چيزهايى نازل كرده؟ مىگويند: [چيزى نازل نكرده، آنچه به عنوان قرآن در دسترس مردم است، همان] افسانههاى [دروغين] پيشينيان است!!
لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ
25سرانجام روز قيامت بار گناهانشان را به طور كامل و بخشى از بار گناهان كسانى كه از روى بىدانشى گمراهشان مىكنند، به دوش مىكشند. آگاه باشيد! بد بارى است كه به دوش مىكشند.
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَي اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ
26همانا كسانى كه پيش از اينان بودند [به همين صورت] نيرنگ زدند [تا حق را نابود كنند]، پس خدا بنيانشان را از پايه و اساس ويران كرد و سقف [خانههايشان را] از بالاى سرشان بر آنان فرو ريخت، و از جايى كه پى نبردند، عذاب به سويشان آمد.
ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَي الْكافِرِينَ
27آن گاه روز قيامت رسوايشان مىكند و مىگويد: [معبودانى كه گمان مىبرديد] شريكان من [در ربوبيت هستند] كه براى آنها [با پيامبران و اهل ايمان] دشمنى و ستيز مىكرديد، كجايند؟ [آنان پاسخى ندارند، ولى] كسانى كه به آنان دانش و بصيرت داده شده مىگويند: امروز رسوايى و عذاب بر كافران است.
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَليٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
28همانان كه فرشتگان جانشان را در حالى كه ستمكار بر خود بودهاند، مىگيرند؛ پس [در آن موقعيت] از در تسليم در آيند [و گويند:] ما هيچ كار بدى انجام نمىداديم. [به آنان گويند: يقينا انجام مىداديد] ومسلما خدا به آنچه همواره انجام مىداديد، داناست.
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ
29بنابراين از درهاى دوزخ وارد شويد در حالى كه در آن جاودانهايد؛ و چه بد جايى است جايگاه مستكبران.
وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ
30و هنگامى كه به پرهيزكاران گويند: پروردگارتان چه چيزى نازل كرد؟ گويند: خير را [كه قرآن هدايتگر است و سراسر آياتش وحى الهى، است نازل كرد]. براى كسانى كه نيكى كردند [پاداش] نيكويى در اين دنياست، وهمانا سراى آخرت بهتر است، و سراى پرهيزكاران چه نيكوست.
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ كَذٰلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ
31[سراى پرهيزكاران] بهشتهاى جاويدانى [است] كه وارد آنها مىشوند، از زير [درختان] آنها نهرها جارى است، در آنجا هر چه بخواهند براى آنان فراهم است؛ خدا پرهيزكاران را اينگونه پاداش مىدهد.
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
32آنان در حالى كه [از آلودگىهاى عملى و اخلاقى] پاك و پاكيزهاند، فرشتگان جانشان را مىگيرند، به آنان مىگويند: سلام بر شما، [اكنون] به پاداش آنچه همواره انجام مىداديد، به بهشت درآييد.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لٰكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
33آيا [كافران و مشركان] جز اينكه فرشتگان [قبض كننده ارواح] به سويشان آيند، يا فرمان پروردگارت [در مورد عذابشان] در رسد، انتظار مىبرند؟ كسانى هم كه پيش از آنان بودند [در برابر حق] چنين كردند، و خدا [در عذاب كردنشان] به آنان ستم نورزيد، بلكه آنان همواره [با مرتكب شدن انواع گناهان] به خودشان ستم مىكردند.
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ
34پس [كيفر] بدىهايى كه انجام دادند به آنان رسيد، و عذابى كه همواره مسخره مىكردند، بر آنان نازل شد.
وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَي الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ
35و كسانى كه [به خدا] شرك ورزيدند [از روى جهل، و بىخردى و بدون دليل و برهان] گفتند: اگر خدا مىخواست نه ما و نه پدرانمان هيچ چيزى را جز او نمىپرستيديم، و هيچ چيزى را بدون [حكم و فرمان] او حرام نمىكرديم. كسانى هم پيش از اينان بودند [در برابر حق] چنين كردند، پس آيا بر عهده پيامبران جز رساندن آشكار [پيام وحى، وظيفهاى] هست؟
وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَي اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
36و همانا در هر امتى پيامبرى فرستاديم كه [اعلام كند كه] خدا را بپرستيد و از [پرستش] طاغوت بپرهيزيد. پس خدا گروهى از آنان را [كه لياقت نشان دادند] هدايت كرد و گروهى [ديگر را به سبب تكبر و عنادشان] گمراهى بر آنان مقرر شد. پس در زمين بگرديد و با تأمل بنگريد كه سرانجام تكذيبكنندگان چگونه بود.
إِنْ تَحْرِصْ عَليٰ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ
37هر چند بر هدايتشان حريص باشى [هدايت نمىيابند]؛ زيرا خدا كسانى را كه [به سبب تكبر و عنادشان] گمراه مىكند، هدايت نخواهد كرد، و براى آنان هيچ ياورى [كه از گمراهى نجاتشان دهد] وجود ندارد.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَليٰ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
38با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند ياد كردند كه خدا كسانى را كه مىميرند، برنمىانگيزد!! آرى، [با قدرت بىنهايتش برمىانگيزد] اين وعده حقى بر عهده اوست، ولى بيشتر مردم نمىدانند [و به علت نادانى و جهلشان انكار مىكنند.]
لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كانُوا كاذِبِينَ
39[يقينا مردگان را زنده مىكند] تا حقايقى را كه در آن اختلاف مىكنند، براى آنان روشن سازد. و تا كافران بدانند كه همواره [در انكارشان نسبت به زنده شدن مردگان] دروغ مىگفتند.
إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
40[زنده كردن مردگان براى ما دشوار نيست] فرمان ما درباره چيزى چون [به وجود آمدنش را] اراده كنيم، فقط اين است كه به آن مىگوييم: باش، پس [بىدرنگ] موجود مىشود.
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ
41و آنان كه پس از ستم ديدنشان براى به دست آوردن خشنودى خدا هجرت كردند، يقينا آنان را در اين دنيا در جايگاه و مكانى نيكو جاى دهيم، و قطعا پاداش آخرت بهتر و برتر است، اگر مىدانستند [كه داراى چه كميت و كيفيتى است.]
الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَليٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
42همانان كه [در برابر مصايب، وحوادث و آزار ديدن از ديگران] صبر كردند و فقط بر پروردگارشان توكل مىكنند.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
43و پيش از تو جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم. اگر [اين حقيقت را] نمىدانيد [كه پيامبران از جنس بشر بودند] از اهل دانش و اطلاع بپرسيد [تا ديگر نگوييد كه چرا فرشتهاى به رسالت نازل نشده است؟!]
بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
44[همه پيامبران را] با دلايل روشن و كتابهاى آسمانى [فرستاديم]، و قرآن را [هم] به سوى تو نازل كرديم به خاطر اينكه براى مردم آنچه را كه براى [هدايتشان] به سويشان نازل شده بيان كنى و براى اينكه [در پيامبرى تو و آنچه را به حق نازل شده] بينديشند.
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ
45پس آيا كسانى كه [بر ضد قرآن و پيامبر] نيرنگهاى زشت به كار گرفتند، ايمنند از اينكه خدا آنان را در زمين فرو برد يا از جايى كه پى نبرند، عذاب به سويشان آيد؟
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ
46يا [ايمنند از اينكه] آنان را [در حالى كه براى داد و ستد، زراعت و تجارت] در رفت و آمدند، گرفتار [عذاب] سازد؟ اينان عاجز كننده [خدا] نيستند [تا بتوانند از دسترس قدرت او بيرون روند.]
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَليٰ تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
47يا [ايمنند از اينكه] آنان را بر [پايه] ترس و بيم [و هشدارهاى پى در پى به عذاب] بگيردشان؟ يقينا پروردگارتان رئوف و بسيار مهربان است.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِليٰ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ
48آيا به سوى آنچه خدا آفريده ننگريستند كه سايههاى آنان در حالى كه فروتنانه براى خدا سجده مىكنند، از راست و چپ برمىگردد؟
وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ
49و آنچه در آسمانها و زمين از جنبندگان و فرشتگان وجود دارد، فقط براى خدا سجده مىكنند و تكبر و سركشى نمىورزند.
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ
50از پروردگارشان كه بر فراز آنان است، مىترسند، و آنچه را به آن مأمور مىشوند، انجام مىدهند.
وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ
51و [فرمان قاطعانه] خدا [ست كه] فرمود: دو معبود انتخاب نكنيد [كه اين انتخابى خلاف حقيقت است]؛ جز اين نيست كه او معبودى يگانه است؛ پس تنها از من بترسيد.
وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ
52آنچه در آسمانها و زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، و نيز دين ثابت و پايدار مخصوص اوست؛ آيا از غير او پروا مىكنيد؟!
وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ
53و آنچه از نعمت ها در دسترس شماست از خداست، آن گاه چون آسيبى [مانند سلب نعمت] به شما رسد، ناله و فريادتان را به التماس و زارى به درگاه او بلند مىكنيد.
ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ
54سپس هنگامى كه آسيب را از شما برطرف كند [بر خلاف انتظار] گروهى از شما به پروردگارشان شرك مىآورند!!
لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
55تا به نعمت هايى كه به آنان عطا كردهايم، ناسپاسى و كفران ورزند. پس [چند روزى از كالاى زودگذر دنيا] برخوردار شويد كه به زودى [فرجام زشت خود را] خواهيد دانست.
وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ
56و سهمى از آنچه را كه به آنان روزى دادهايم، براى معبودانى قرار مىدهند كه جاهل به حقيقت آنهايند [كه به طور مستقل هيچ سود و زيانى براى كسى ندارند]؛ به خدا سوگند از آنچه همواره افترا مىبستيد [كه خدا داراى شريكانى است] قطعا بازخواست خواهيد شد.
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ
57و دختران را [به عنوان فرزند] براى خدا قرار مىدهند، او منزه [از توالد و تناسل] است؛ ولى براى خودشان آنچه را كه [از پسران] ميل دارند [به عنوان فرزند قرار مىدهند].
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثيٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ
58و چون يكى از آنان را به [ولادت] دختر مژده دهند [از شدت خشم] چهرهاش سياه گردد، ودرونش از غصه واندوه لبريز و آكنده شود!!
يَتَواريٰ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَليٰ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ
59به سبب مژده بدى كه به او دادهاند، از قوم و قبيلهاش [در جايى كه او را نبينند] پنهان مىشود [و نسبت به اين پيشآمد در انديشهاى سخت فرو مىرود كه] آيا آن دختر را با خوارى نگه دارد يا به زور، زنده به گورش كند؟! آگاه باشيد! [نسبت به دختران] بد داورى مىكنند.
لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْليٰ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
60براى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، صفات زشت [وسيرت بد] است، وصفات برتر و والاتر ويژه خداست، و او تواناى شكستناپذير و حكيم است.
وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ
61و اگر خدا مردم را به سبب ستمشان مؤاخذه كند، هيچ جنبندهاى را [كه مستحق مؤاخذه است] بر روى زمين باقى نمىگذاشت، ولى آنان را تا مدتى معين مهلت مىدهد، پس هنگامى كه اجلشان سرآيد، نه ساعتى پس مىمانند و نه ساعتى پيش مىافتند.
وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنيٰ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ
62و آنچه را [چون دختر] خوش ندارند، براى خدا قرار مىدهند، و زبانشانهايشان دروغپردازى مىكند كه: [سرانجام] نيكوتر ويژه آنان است. ثابت ويقينى است كه آتش براى آنان است و يقينا پيشگامان [به سوى] آنند.
تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِليٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
63به خدا سوگند پيامبرانى به سوى امتهاى پيش از تو فرستاديم، پس شيطان كارهاى [زشت] شان را در نظرشان آراست [تا انجامش براى آنان آسان گردد]، او امروز ولى و سرپرست اينان است [كه در عقايد و رفتار پيرو مشركان پيشاند] و براى آنان [در قيامت] عذابى دردناك است.
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ هُديً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
64ما اين كتاب را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه حقايقى را كه در آن اختلاف كردهاند، براى آنان توضيح دهى [تا از آرا، نظريات وسليقههاى باطلشان نسبت به حقايق دست بردارند] و براى مردمى كه ايمان دارند [مايه] هدايت و رحمت باشد.
وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ
65دا از آسمان آبى نازل كرد، و زمين را به وسيله آن پس از مردگىاش زنده ساخت، يقينا در اين [فعل و انفعالات] نشانهاى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست براى قومى كه شنواى [حقايق] اند.
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ
66و بىترديد براى شما در دامها عبرتى است، [عبرت در اينكه] از درون شكم آنان از ميان علفهاى هضم شده وخون شيرى خالص و گوارا به شما مىنوشانيم كه براى نوشندگان گواراست.
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
67و از محصولات درختان خرما و انگور [گاهى بر خلاف خواسته خدا] نوشابهاى مست كننده و [زمانى ديگر] رزقى پاكيزه و نيكو مىگيريد؛ در اين [حقيقت] نشانهاى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست براى گروهى كه تعقل مىكنند.
وَ أَوْحيٰ رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ
68و پروردگارت به زنبور عسل الهام كرد كه: از كوهها و درختان و آنچه [از دار بستهايى] كه [مردم] بر مىافرازند، براى خود خانههايى برگير.
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
69آن گاه از همه محصولات و ميوهها بخور، پس در راههاى پروردگارت كه براى تو هموار شده [به سوى كندو] برو؛ از شكم آنها [شهدى] نوشيدنى با رنگهاى گوناگون بيرون مىآيد كه در آن درمانى براى مردم است. قطعا در اين [حقيقت] نشانهاى [بر قدرت، لطف و رحمت خدا] ست براى مردمى كه مىانديشند.
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِليٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ
70و خدا شما را آفريد، آن گاه شما را مىميراند، برخى از شما به سوى پستترين مرحله عمر [كه سالخوردگى و فرتوتى است] برگردانده مىشود، تا پس از دانش اندكى كه داشت چيزى را نداند؛ يقينا خدا دانا و تواناست.
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَليٰ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَليٰ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ
71خدا برخى از شما را در رزق و روزى بر برخى فزونى داده است؛ پس آنانكه فزونى يافتهاند، حاضر نيستند از روزى خود [به صورتى قابل توجه و به اندازه لازم] به بردگان خود بپردازند كه [در برخوردارى و استفاده از] آن با هم برابر شوند؛ پس آيا [با اين تبعيض ظالمانهاى كه به بردگان و زيردستان خود روا مىدارند] نعمت خدا را [كه عطاى اوست و خود اختيار و استقلالى در تأمينش ندارند] منكرند؟!
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ
72و خدا براى شما همسرانى از جنس خودتان قرار داد و از همسرانتان، فرزندان و نوادگانى پديد آورد، و از نعمت هاى پاكيزه و دلپذير به شما روزى داد، [با اين همه لطف و رحمت] آيا به باطل ايمان مىآورند و نعمت هاى خدا را ناسپاسى مىكنند؟!
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطِيعُونَ
73و به جاى خدا معبودانى را مىپرستند كه از آسمانها و زمين، مالك اندك رزقى براى آنان نيستند و هيچ قدرتى هم [براى مالك شدن روزى و رساندنش به آنان] ندارند.
فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
74بنابراين براى خدا اوصافى [همانند اوصاف موجودات] مثل نزنيد، يقينا خدا [كنه ذات و حقيقت صفات خود را] مىداند و شما نمىدانيد.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَليٰ شَيْءٍ وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ
75خدا مثلى زده است: برده زر خريدى كه بر هيچ كارى قدرت ندارد، و كسى كه ما از سوى خود رزق نيكويى به او دادهايم، و او در پنهان و آشكار از آن انفاق مىكند، آيا [اين دو نفر] يكسانند؟ [اين مثل، بيان كننده جايگاه و منزلت خدا و مجموعه هستى است؛ خدا مالك و فرمانروا و رازق همه مخلوقات و تدبير كننده امور آنهاست، و همه مخلوقات مملوك و محكوم قدرت اويند؛ پس چرا شما بدون انديشه و تفكر و بىدليل و برهان بتهاى ناتوان وعاجز را كه مملوكى بىارادهاند، شريك ربوبيت حق مىدانيد؟! آيا خدا وبت مساوى است؟!!] همه ستايشها ويژه خداست [كه يگانه ويكتاست وهيچ شريكى ندارد]؛ ولى بيشتر آنان [اين حقيقت را] نمىدانند.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَليٰ شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَليٰ مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
76و خدا مثلى [ديگر] زده است: دو مرد را كه يكى از آنان لال مادرزاد است [و] بر هيچ كارى قدرت ندارد و سربار سرپرست خويش است؛ او را هر كجا روانه مىكند، منفعت و سودى نمىآورد، آيا چنين لال بىقدرت و بىسودى با كسى كه [گويا و شنوا است و] به عدالت و انصاف فرمان مىدهد و بر راهى راست قرار دارد، يكسان و مساوى است؟ [پس چرا معبودهاى لال بىقدرت و بىسود را با خداى توانا و شنوا كه ذاتش خير بىنهايت است، برابر مىدانيد؟!!]
وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
77غيب آسمانها و زمين ويژه خداست، و كار برپا كردن قيامت براى او جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر از آن نيست، يقينا خدا بر هر كارى تواناست.
وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
78و خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى كه چيزى نمىدانستيد، و براى شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزارى كنيد.
أَ لَمْ يَرَوْا إِلَي الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
79آيا به پرندگان كه در فضاى آسمان، رام و مسخر [فرمان او] هستند، ننگريستيد كه آنها را [از سقوط به زمين] جز خدا نگه نمىدارد؛ يقينا در آن [وصفى كه پرندگان دارند] نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست براى گروهى كه ايمان دارند.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ
80و خدا خانه هايتان را براى شما مايه آرامش و راحت قرار داد، و براى شما از پوست دامها سر پناه [مانند قبه و خيمه] مقرر كرد، كه آنها را روز كوچ كردنتان و هنگام اقامتتان [در جابجا كردن] سبك مىيابيد و [براى شما] از پشمها و كركها و موهاى آنها تا زمانى معين، وسايل زندگى و كالاى تجارت پديد آورد.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ كَذٰلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ
81و خدا براى شما از آنچه آفريده سايههايى قرار داد، از كوهها پناهگاههايى برايتان به وجود آورد، و تن پوشهايى براى شما قرار داد كه شما را از گرما نگه مىدارد و پيراهنهايى [مقاوم] كه شما را از آسيب جنگ و نبردتان حفظ مىكند؛ اينگونه نعمت هايش را بر شما كامل مىكند تا تسليم فرمانهاى او شويد.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ
82پس اگر [بعد از اين همه لطف و رحمت] روى از حق گرداندند [اندوهگين مشو]؛ زيرا فقط رساندن آشكار [پيام وحى] بر عهده توست.
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ
83آنان نعمت خدا را مىشناسند، سپس [از روى كبر و لجاجت] آن را انكار مىكنند و بيشترشان كافرند.
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
84و روزى را [ياد كن] كه از هر امتى گواهى برمىانگيزيم، سپس به كافران نه اجازه [عذر خواهى] مىدهند، و نه از آنان مىخواهند كه [براى به دست آوردن خشنودى خدا عذرخواهى كنند!
وَ إِذا رَأَي الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ
85و چون كه ستمكاران عذاب را ببينند [مىيابند كه هيچ راهگريزى از آن ندارند] پس [به كيفر ستمشان] نه عذاب از آنان سبك مىشود، و نه مهلتشان دهند.
وَ إِذا رَأَي الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هٰؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ
86و زمانى كه مشركان [در عرصه قيامت] بتهايشان را كه شريكان خدا قرار داده بودند ببينند، مىگويند: پروردگارا! اينان شريكانى هستند كه ما آنها را به جاى تو مىپرستيديم [و اينان سبب گمراهى ما شدند.] ولى شريكان به آنان پاسخ مىدهند: يقينا شما دروغگوييد [؛ زيرا سبب گمراهى شما هواى نفس، كبر و لجاجت شما بود.]
وَ أَلْقَوْا إِلَي اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
87و در آن روز همه مشركان در پيشگاه خدا سر تسليم فرود آورند و معبودهايى را كه همواره به دروغ [به عنوان شريك خدا] بر خدا مىبستند، گم و نابود مىشود [و از دستشان مىرود.]
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ
88آنان كه كافر شدند، و مردم را از راه خدا بازداشتند، به سبب فسادى كه همواره مرتكب مىشدند، عذابى بر عذابشان مىافزاييم.
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَليٰ هٰؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُديً وَ رَحْمَةً وَ بُشْريٰ لِلْمُسْلِمِينَ
89و [ياد كن] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان بر آنان برمىانگيزيم، و تو را [اى پيامبر اسلام!] بر اينان گواه مىآوريم؛ و اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيزى و هدايت و رحمت ومژدهاى براى تسليمشدگان [به فرمانهاى خدا] ست.
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبيٰ وَ يَنْهيٰ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
90به راستى خدا به عدالت و احسان و بخشش به خويشاوندان فرمان مىدهد، و از فحشا و منكر و ستمگرى نهى مىكند. شما را اندرز مىدهد تا متذكر [اين حقيقت] شويد [كه فرمانها الهى، ضامن سعادت دنيا و آخرت شماست.]
وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ
91و به پيمان خدا چون پيمان بستيد، وفا كنيد و سوگند را پس از محكم كردنش [به وسيله عزم و قصد قطعى] در حالى كه خدا را بر خود ضامن و كفيل قرار دادهايد، نشكنيد؛ يقينا خدا آنچه را انجام مىدهيد، مىداند.
وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبيٰ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
92و مانند آن [زنى] كه پشمهاى تابيده خود را پس از استحكام و استوارى وا مىتابانيد، نباشيد كه سوگندهايتان را ميان خود به بهانه اينكه گروهى [چون مشركان] از گروهى [چون مؤمنان] از نظر نفرات و امكانات افزونترند، مايه خيانت و فساد قرار دهيد [به اين صورت كه از روى تظاهر، مؤمنان را با سوگندهايتان دلخوش كنيد كه با آنان هستيد، و در پشت پرده سوگندهايتان را بشكنيد، و به خيال اينكه از ضربههاى دشمن در امان بمانيد، به دشمن بپيونديد] جز اين نيست كه خدا شما را به وسيله آن [نفرات اندك وافزونى نفرات دشمن] آزمايش مىكند، و روز قيامت آنچه را [از حق و باطل] همواره در آن اختلاف مىكرديد، براى شما روشن مىسازد.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لٰكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
93اگر خدا مىخواست شما را [بر محور هدايت] يك امت قرار مىداد [اماهدايت اجبارى فاقد ارزش است]، ولى هر كس را بخواهد [به كيفر لجاجت وتكبرش] گمراه مىكند و هر كس را بخواهد هدايت مىنمايد؛ و مسلما ازآنچه همواره انجام مىداديد، بازپرسى خواهيدشد.
وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
94و سوگندهايتان را ميان خود مايه خيانت و فساد قرار ندهيد كه در نتيجه، قدمى پس از استواريش بلغزد؛ و به سبب آنكه مردم را از راه خدا بازداشتيد [در اين دنيا] سختى و ناگوارى بچشيد، و براى شما [در آخرت] عذابى بزرگ باشد.
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
95و پيمان خدا را به بهايى اندك نفروشيد؛ زيرا آنچه نزد خداست، براى شما بهتر است، اگر بدانيد [كه ارزش وفاى به پيمان خدا قابل مقايسه با همه دنيا نيست.]
ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
96آنچه [از ثروت و مال] نزد شماست، فانى مىشود و آنچه [از پاداش و ثواب] نزد خداست، باقى مىماند، و قطعا آنان كه [براى دينشان] شكيبايى ورزيدند، پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مىدادهاند، مىدهيم.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثيٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
97از مرد و زن، هر كس كار شايسته انجام دهد در حالى كه مؤمن است، مسلما او را به زندگى پاك و پاكيزهاى زنده مىداريم و پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مىدادهاند، مىدهيم.
فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ
98پس هنگامى كه قرآن مىخوانى از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر.
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَليٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
99يقينا او بر كسانى كه ايمان آوردهاند وهمواره بر پروردگارشان توكل مىكنند، تسلطى ندارد.
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَي الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ
100تسلطش فقط بر كسانى است كه او را سرپرست و دوست خود گرفتهاند و بر كسانى است كه [به وسيله اغواگرى او] براى خدا شريك قرار دادهاند.
وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ
101و هنگامى كه آيهاى را [كه در بردارنده حكم جديدى است] جايگزين آيه ديگر مىكنيم، در حالى كه خدا به آنچه نازل مىكند داناتر است، مخالفان مىگويند: تو فقط [بر خدا] دروغ مىبندى!! [چنين نيست كه مىگويند] بلكه بيشترشان [اسرار تبديل احكام را] نمىدانند.
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هُديً وَ بُشْريٰ لِلْمُسْلِمِينَ
102بگو: آن [آيات] را روح القدس از سوى پروردگارت به درستى و راستى نازل كرده تا كسانى را كه ايمان آوردهاند، ثابت قدم بدارد و براى تسليمشدگان [به فرمانهاى حق] هدايت و مژده باشد.
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هٰذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ
103و ما مىدانيم كه آنان مىگويند: يقينا اين آيات را بشرى به او مىآموزد!! [چنين نيست كه مىگويند، زيرا] زبان كسى كه [آموختن قرآن را به پيامبر] به او نسبت مىدهيد، غير عربى است و اين قرآن به زبان عربى فصيح و روشن است.
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
104قطعا كسانى كه به آيات خدا ايمان ندارند، خدا هدايتشان نمىكند، و براى آنان عذابى دردناك است.
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ
105فقط كسانى [به خدا و پيامبر] دروغ مىبندند كه به آيات خدا ايمان ندارند، و اينانند كه دروغگوى واقعىاند.
مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
106هر كس پس از ايمان آوردنش به خدا كافر شود [به عذاب خدا گرفتار آيد]؛ مگر كسى كه به كفر مجبور شده [اما] دلش مطمئن به ايمان است، ولى آنان كه سينه براى پذيرفتن كفر گشادهاند، خشمى سخت از سوى خدا بر آنان است و آنان را عذابى بزرگ خواهد بود.
ذٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ
107اين [خشم و عذاب بزرگ] به سبب آن است كه زندگى دنيا [ى زودگذر] را بر آخرت ترجيح دادند، و مسلما خدا مردم كفر پيشه را هدايت نمىكند.
أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَليٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ
108اينان كسانى هستند كه خدا بر دل و گوش و چشمشان مهر [شقاوت] زده، و اينان بىخبران واقعىاند.
لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخاسِرُونَ
109ثابت و يقينى است كه آنان در آخرت زيانكارند.
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ
110آن گاه يقينا پروردگارت نسبت به كسانى كه پس از آزار ديدن [از مشركان، سرزمين شرك را رها كرده] هجرت نمودند، سپس جهاد كردند، و [براى حفظ دينشان] شكيبايى ورزيدند، آرى، پروردگارت [نسبت به آنان] پس از اين [همه بلا] بسيار آمرزنده و مهربان است.
يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّي كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
111[ياد كن] روزى را كه هر كس [به پيشگاه حق] مىآيد [براى مصون ماندنش از عذاب] از خود دفاع مىكند و هر كس هر عملى انجام داده است [همه آن] به طور كامل به او داده مىشود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ
112و خدا [براى پندآموزى به ناسپاسان] مثلى زده است: شهرى را كه امنيت و آسايش داشت و رزق و روزى [مردمش] به فراوانى از همه جا برايش مىآمد، پس نعمت خدا را ناسپاسى كردند، در نتيجه خدا به كيفر اعمالى كه همواره مرتكب مىشدند، بلاى گرسنگى و ترس فراگير را به آنان چشانيد.
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ
113و همانا پيامبرى از خود آنان براى [هدايت] شان آمد، ولى او را تكذيب كردند، پس عذاب [خدا] آنان را در حالى كه ستمكار بودند، فراگرفت.
فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
114از نعمت هايى كه خدا روزى شما كرده است، حلال وپاكيزه بخوريد، و نعمت خدا را سپاس گزاريد، اگر تنها خدا را مىپرستيد.
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
115خدا فقط مردار وخون و گوشت خوك و آنچه را با نام غير خدا ذبح كردهاند، بر شما حرام كرده است؛ پس كسى كه [براى نجات جانش از خطر، به خوردن آنها] ناچار شود در حالى كه خواهان لذت نباشد و از حد لازم تجاوز نكند [گناهى بر او نيست] يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هٰذا حَلالٌ وَ هٰذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ
116و به سبب دروغى كه زبانتان گوياى به آن است، نگوييد: اين حلال است و اين حرام، تا به دروغ به خدا افترا بزنيد [كه اين حلال و حرام حكم خداست]؛ مسلما كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، رستگار نخواهند شد.
مَتاعٌ قَلِيلٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
117[با اين كارهاى زشت] بهره و برخوردارى اندكى [در زندگى دنيا دارند] و براى آنان [در قيامت] عذابى دردناك است.
وَ عَلَي الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لٰكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
118و آنچه را پيش از اين براى تو شرح داديم، بر يهود حرام كرديم، ما به آنان ستم نورزيديم، بلكه آنان خودشان به خود ستم مىكردند.
ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ
119آن گاه پروردگارت به كسانى كه از روى نادانى كار زشت مرتكب شدند، و بعد از آن توبه كردند و [مفاسد خود را] اصلاح نمودند، [لطف و عنايت دارد] زيرا پروردگارت پس از آن [توبه و اصلاح] بسيار آمرزنده و مهربان است.
إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
120بدون ترديد، ابراهيم [به تنهايى] يك امت بود، براى خدا از روى فروتنى فرمانبردار و [يكتاپرستى] حقگرا بود واز مشركان نبود.
شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
121سپاس گزار نعمت هاى او بود، خدا او را برگزيد وبه راهى راست راهنمايىاش كرد.
وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ
122و به او در دنيا [زندگى نيكويى] داديم، و بىترديد در آخرت از شايستگان است.
ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
123آن گاه به تو وحى كرديم كه از آيين [يكتاپرستى] ابراهيم حقگرا پيروى كن كه از مشركان نبود.
إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَي الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
124[تحريم ماهىگيرى در] روز شنبه فقط براى كسانى كه در آن [از نظر آزادى و ممنوعيت كار] اختلاف كردند، قرار داده شده است، و بىترديد پروردگارت در روز قيامت درباره آنچه در آن اختلاف مىكردند، داورى خواهد كرد.
ادْعُ إِليٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
125[مردم را] با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن، و با آنان به نيكوترين شيوه به بحث [و مجادله] بپرداز، يقينا پروردگارت به كسانى كه از راه او گمراه شدهاند و نيز به راه يافتگان داناتر است.
وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ
126و اگر [ستمگر را] مجازات كرديد، پس فقط به مانند ستمى كه به شما شده مجازات كنيد، و اگر شكيبايى ورزيد [و از مجازات كردن بگذريد] اين كار براى شكيبايان بهتر است.
وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ
127و شكيبايى كن، و شكيبايى تو جز به توفيق خدا نيست، و بر [گمراهى و ضلالت] آنان [و كارهايى كه انجام مىدهند] اندوهگين مباش، و از نيرنگى كه همواره به كار مىگيرند، دلتنگ مشو.
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ
128بىترديد خدا با كسانى است كه پرهيزكارى پيشه كردهاند و آنان كه [واقعا] نيكوكارند.