سوره الحجر
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ لر- اين [آيات بلندمرتبه] آيات كتاب الهى و آيات قرآن روشنگر [با عظمت] است.
كافران [هنگام روبرو شدن با عذاب] چه بسا آرزو مىكنند كه كاش تسليم [فرمانهاى خدا] بودند.
بگذارشان تا بخورند و [با لذايذ مادى و زودگذر] كامرانى كنند، و آرزوها سرگرمشان نمايد؛ پس به همين زودى [حقانيت اسلام و فرجام شوم خود را] خواهند فهميد.
و هيچ شهرى را [به خاطر فساد فراگيرش] نابود نكرديم مگر اينكه براى آن سرنوشتى معين [وروزگار ودورهاى تغييرناپذير] بود.
هيچ ملتى از اجل معين خود نه پيش مىافتد و نه پس مىماند.
و گفتند: اى كسى كه قرآن بر او نازل شده! قطعا تو ديوانهاى!
اگر [درباره پيامبرىات] راست مىگويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمىآورى؟!
[اينان بدانند كه] ما فرشتگان را جز به درستى و راستى نازل نمىكنيم، و در آن هنگام [كه نازل شوند، اين منكران لجوج از دچار شدن به عذاب] مهلت نمىيابند.
همانا ما قرآن را نازل كرديم، و يقينا ما نگهبان آن [از تحريف و زوال] هستيم.
و بىترديد ما پيش از تو هم پيامبرانى را در امتهاى پيشين فرستاديم.
و هيچ پيامبرى به سوى آنان نمىآمد مگر آنكه او را مسخره مىكردند.
ما اين گونه [كه قابل فهميدن باشد] قرآن را وارد قلوب بدكاران مىكنيم.
[با اين همه] به آن ايمان نمىآورند، و البته روش پيشينيان هم [در مسخره كردن آيات خدا و استهزاى پيامبران] به همين صورت بوده است.
و اگر [براى دريافت حقايق ومعارف] درى از آسمان به روى آنان بگشاييم، كه همواره از آن بالا روند.
باز خواهند گفت: يقينا ما چشمبندى شدهايم، بلكه گروهى جادو شده هستيم.
به راستى كه ما در آسمان، برجهايى قرار داديم و آن را براى بينندگان [به شكل صورتهاى فلكى] آراستيم.
و آن را از هر شيطان رانده شدهاى حفظ كرديم.
مگر آنكه دزدانه [خبرهاى عالم بالا را] بشنود، كه شهابى روشن او را دنبال مىكند.
و زمين را گسترانديم و در آن كوههاى استوار افكنديم، واز هر گياه موزون وسنجيدهاى در آن رويانديم.
و در آن براى شما و كسانى كه روزىدهنده آنان نيستيد، انواع وسايل و ابزار معيشت قرار داديم.
و هيچ چيزى نيست مگر آنكه خزانههايش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معين نازل نمىكنيم.
و بادها را باردار كننده فرستاديم، و از آسمان آبى نازل كرديم و شما را با آن سيراب ساختيم و شما ذخيره كننده آن نيستيد.
و يقينا ماييم كه حيات مىدهيم، و مىميرانيم و ما وارث [جهان و جهانيان] هستيم.
و بىترديد [حالات، اعمال و شمار] پيشينيان شما و آيندگانتان را مىدانيم.
و مسلما پروردگار توست كه محشورشان مىكند؛ زيرا او حكيم و داناست.
و ما انسان را از گلى خشك كه برگرفته از لجنى متعفن و تيرهرنگ است، آفريديم.
و جن را پيش از آن از آتشى سوزان و بىدود پديد آورديم.
و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى از گل خشك كه برگرفته از لجنى متعفن و تيره رنگ است، مىآفرينم.
پس چون او را درست و نيكو گردانم و از روح خود در او بدمم، براى او سجده كنان بيفتيد.
پس همه فرشتگان بدون استثناء سجده كردند.
مگر ابليس كه از اينكه با سجدهكنان باشد، امتناع كرد.
[خدا] گفت: اى ابليس! تو را چه شده كه با سجده كنان نيستى؟
گفت: من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك و برگرفته از لجنى متعفن و تيرهرنگ آفريدى، سجده كنم!!
[خدا] گفت: از اين [جايگاه والا كه مقام مقربان است] بيرون رو كه رانده شدهاى،
و بىترديد تا روز قيامت لعنت بر تو خواهد بود.
گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزى كه [همگان] برانگيخته مىشوند، مهلت ده.
[خدا] گفت: تو از مهلت يافتگانى،
تا روز [آن] وقت معين.
گفت: پروردگارا! به سبب اينكه مرا گمراه نمودى، من هم يقينا [همه كارهاى زشت را] در زمين براى آنان مىآرايم [تا ارتكاب زشتىها براى آنان آسان شود] و مسلما همه را گمراه مىكنم.
مگر [آن] بندگانت را كه خالص شدگان [از هر نوع آلودگى ظاهرى و باطنى] اند.
خدا فرمود: اين [پيراسته شدن از هر ناخالصى] راهى است مستقيم [كه تحققش در وجود بندگان مخلصم] برعهده من [است.]
قطعا تو را بر بندگانم تسلطى نيست، مگر بر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند.
و مسلما دوزخ، وعدهگاه همگى آنان است.
براى آن هفت در است، براى هر درى گروهى از پيروان شيطان تقسيم شدهاند.
به يقين، پرهيزكاران در بهشتها و چشمهسارها هستند.
[به آنان گويند:] با سلامت و امنيت وارد آنجا شويد.
و آنچه از دشمنى و كينه در سينههايشان بوده بركندهايم كه برادروار بر تختهايى روبروى يكديگرند.
در آنجا خستگى و رنجى به آنان نمىرسد و هيچگاه از آنجا اخراج نمىشوند.
به بندگانم خبر ده كه: يقينا من [نسبت به مؤمنان] بسيار آمرزنده و مهربانم.
و اينكه عذابم [براى مجرمان] همان عذاب دردناك است.
و نيز آنان را از مهمانان ابراهيم خبر ده.
هنگامى كه بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. [ابراهيم] گفت: ما از شما ترسانيم.
گفتند: نترس كه ما تو را به پسرى دانا مژده مىدهيم.
گفت: آيا با آنكه پيرى به من رسيد، مژدهام مىدهيد؟ به چه مژده مىدهيد؟
گفتند: تو را به بشارتى درست و به حق [كه واقعشدنى است] مژده داديم؛ بنابراين از نااميدان مباش.
گفت: چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نااميد مىشود؟!
[سپس] گفت: اى فرستادگان! كار مهم شما چيست؟
گفتند: ما به سوى قومى گنهكار فرستاده شدهايم [تا نابودشان كنيم.]
مگر خاندان لوط را كه قطعا همه آنان را نجات مىدهيم،
مگر همسرش را كه [به سبب روىگردانىاش از حق] مقدر كردهايم از بازماندگان [در شهر و نابودشوندگان] باشد.
پس هنگامى كه فرستادگان خدا نزد خاندان لوط آمدند،
لوط گفت: بىترديد شما گروهى ناشناختهايد.
گفتند: [نه، ما آشنا هستيم] با چيزى نزد تو آمدهايم كه قومت همواره در آن ترديد داشتند.
و ما واقعيتى قطعى و مسلم را [كه همان عذاب الهى است، جهت نابودى مردم] براى تو آوردهايم و يقينا راستگوييم.
پس [چون] پارهاى از شب [گذشت] خاندانت را كوچ ده و خودت دنبال آنان برو و هيچ يك از شما [به شهر] بازنگردد، و آنجا كه مأمور هستيد، برويد.
ما [كيفيت] اين حادثه [بزرگ] را به او وحى كرديم كه: هنگامى كه مجرمان وارد صبح شوند، بنيادشان بركنده خواهد شد.
و اهل شهر [با آگاه شدن از مهمانان لوط] شادى كنان [به خانه لوط] آمدند.
لوط گفت: اينان مهمانان منند، آبروى مرا نبريد.
از خدا پروا كنيد و مرا [نزد مهمانانم] خوار و بىمقدار نسازيد.
گفتند: مگر ما تو را [از مهمان كردن] مردمان نهى نكرديم؟
[لوط] گفت: اگر مىخواهيد [كار درست و معقولى] انجام دهيد، اينان دختران منند [كه براى ازدواج مناسبند.]
[اى پيامبر!] به جان تو سوگند، آنان در مستى خود فرو رفته و سرگردان بودند.
پس به هنگام طلوع آفتاب، صدايى [مرگبار و وحشتناك و غرشى سهمگين] آنان را فرا گرفت.
در نتيجه آن شهر را زير و رو كرديم و بر آنان سنگهايى از جنس سنگ گل بارانديم.
قطعا در اين [سرگذشت اسفبار و حادثه عبرتآموز] نشانههايى [از قدرت خدا و خوارى و رسوايى مجرمان] براى هوشمندان [كه جستجوگر علل حوادثاند] وجود دارد.
و آن [آثار و بقاياى شهر ويران شده قوم لوط] بر سر راهى است كه پابرجاست.
مسلما در اين [شهر ويران شده] براى مؤمنان نشانهاى [پندآموز] است.
و بىترديد اهل ايكه [قوم شعيب] ستمكار بودند.
در نتيجه از آنان انتقام گرفتيم، و [آثار] دو شهر نابود شده [قوم لوط و شعيب] بر سر جادهاى آشكار قرار دارد.
و به راستى اهل [ديار] حجر [كه سرزمينى ميان مدينه و شام است] پيامبران را تكذيب كردند.
و ما آيات و نشانههاى خود را به آنان نشان داديم، ولى از آنان روىگردان شدند.
و همواره از كوهها خانهها مىتراشيدند در حالى كه [به خيال خود به سبب استحكام آن خانهها] ايمن [از حوادث] بودند.
پس هنگامى كه به صبح درآمدند، صدايى [مرگبار و وحشتناك و غرشى سهمگين] آنان را فرا گرفت.
و آنچه [از بناهاى محكم و استوارى كه] فراهم مىآوردند، عذاب خدا را از آنان دفع نكرد.
و آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دوتاست، جز به حق نيافريديم، و بىترديد قيامت آمدنى است؛ پس [در برابر ناهنجارىهاى مردم] گذشتى كريمانه داشته باش.
يقينا پروردگارت همان آفريننده داناست.
و به راستى كه هفت آيه از مثانى [يعنى سوره حمد] و قرآن بزرگ را به تو عطا كرديم.
بنابراين به امكانات مادى و ثروت و اولادى كه برخى از گروههاى آنان را از آن برخوردار كرديم، چشم مدوز، و بر آنان [به سبب اينكه پذيراى حق نيستند] اندوه مخور، وپر و بال [لطف و مهربانى] خود را براى مؤمنان فرو گير.
و [به اخلالگران در امر دين] بگو: بىترديد من بيمدهنده آشكارم.
[عذابى به سوى شما مىفرستيم] همان گونه كه بر تفرقه افكنان [در دين] فرستاديم.
همانان كه قرآن را بخش بخش كردند [بخشى را پذيرفتند و از پذيرفتن بخشى ديگر روى گرداندند.]
به پروردگارت سوگند، قطعا از همه آنان بازخواست مىكنيم.
از اعمالى كه همواره انجام مىدادهاند.
پس آنچه را به آن مأمورى اظهار كن و از مشركان روى بگردان.
كه ما [شر] استهزا كنندگان را از تو بازداشتهايم.
همانان كه با خدا معبود ديگرى قرار مىدهند، به زودى خواهند دانست [كه مرتكب چه خطاى بزرگى شدهاند و مستحق چه عذابى هستند.]
ما مىدانيم كه تو از آنچه [مشركان] مىگويند، دلتنگ مىشوى.
پس [براى دفع دلتنگى] پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى و از سجده كنان باش.
و پروردگارت را تا هنگامى كه تو را مرگ بيايد، بندگى كن.
سوره النحل
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ فرمان حتمى خدا [در مورد عذاب كافران ومشركان] فرا رسيده است، پس خواستار شتاب در آن نباشيد؛ او منزه وبرتر است از آنچه شريك او قرار مىدهند.
فرشتگان را به فرمان خود همراه با روح به هر كس از بندگانش كه بخواهد [براى برگزيدنش به پيامبرى] نازل مىكند [و به آنان فرمان مىدهد] كه مردم را هشدار دهيد كه معبودى جز من نيست؛ بنابراين از من پروا كنيد.
آسمانها و زمين را به حق آفريد. از آنچه شريك او قرار مىدهند، برتر است.
انسان را از آبى اندك و بىارزش آفريد، پس آن گاه [و به دور از انتظار] ستيزهجويى آشكار است.
ودامها را كه براى شما در آنها [وسيله] گرمى و سودهاست آفريد، و از [محصولات لبنى و گوشتى] شان مىخوريد.
و براى شما در آنها زيبايى [و شكوه] است، آن گاه كه [آنها را] شبانگاه از چراگاه بر مىگردانيد و هنگامى كه صبحگاهان به چراگاه مىبريد.
و بارهاى سنگين شما را تا شهرى كه جز با دشوارى و مشقت به آن نمىرسيد، حمل مىكنند؛ يقينا پروردگارتان رئوف و بسيار مهربان است.
و اسبها و استرها و الاغها را آفريد تا بر آنها سوار شويد و [براى شما] تجمل و زينت باشد، و چيزهايى [در آينده جز اين وسايل نقليه حيوانى] به وجود مىآورد كه شما نمىدانيد.
و قرار دادن راه راست [براى هدايت بندگان به سوى سعادت ابدى] فقط برعهده خداست، و برخى از اين راهها كج و منحرف است [كه حركت در آن شما را از سعادت ابدى محروم مىكند]، و اگر خدا مىخواست همه شما را [به طور اجبار] به راه راست هدايت مىكرد.
اوست كه از آسمان، آبى براى شما نازل كرد كه بخشى از آن نوشيدنى است و از بخشى از آن درخت و گياه مىرويد كه [دامهايتان] را در آن مىچرانيد.
براى شما به وسيله آن آب، زراعت و زيتون و خرما و انگور و از همه محصولات مىروياند؛ يقينا در اين [واقعيات شگفتانگيز طبيعى] نشانهاى است [بر توحيد، و ربوبيت وقدرت خدا] براى گروهى كه مىانديشند.
و شب و روز و خورشيد و ماه را نيز رام و مسخر شما قرار داد، وستارگان هم به فرمانش رام و مسخر شدهاند؛ قطعا در اين [حقايق] نشانههايى است [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] براى گروهى كه تعقل مىكنند.
و نيز آنچه را كه در زمين به رنگهاى گوناگون براى شما آفريد [رام و مسخرتان ساخت]؛ مسلما در اين [امور] نشانهاى است [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] براى گروهى كه متذكر مىشوند.
و اوست كه دريا را رام و مسخر كرد تا از آن گوشت تازه بخوريد، و زينتى را كه مىپوشيد از آن بيرون آوريد و در آن كشتىها را مىبينى كه آب را مىشكافند [تا شما را براى حمل كالا، تجارت و داد و ستد جابجا كنند] و براى اينكه از فضل واحسان خدا طلب كنيد و [در نهايت] به سپاس گزارى خدا برخيزيد.
و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را [در حال گردش وضعى و انتقالى] نلرزاند، و نهرها و راههايى را [پديد آورد] تا [براى رسيدن به اهداف و مقاصد خود] راه يابيد.
و [براى اينكه در عبور از كوهها و بيابانها و كويرها سرگردان و گم نشويد] نشانهها [قرار داد]، و [مردم به هنگام شب در دل بيابانها و بر سطح درياها] به وسيله ستارگان راهيابى مىكنند.
بر اين اساس آيا كسى كه [همه چيز] مىآفريند، مانند كسى است كه [هيچ چيز] نمىآفريند؟ [پس كرنش در برابر بتان بر پايه چه دليلى است؟] آيا پند نمىگيريد؟
و اگر نعمت هاى خدا را شماره كنيد، هرگز نمىتوانيد آنها را به شمار آوريد؛ يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
و خدا آنچه را پنهان مىكنيد و آنچه را آشكار مىسازيد، مىداند.
و معبودهايى را كه به جاى خدا مىپرستند [نه اينكه] چيزى را نمىآفرينند، بلكه خودشان آفريده مىشوند.
مردگانند نه زندگان، و نمىدانند چه زمانى برانگيخته مىشوند.
معبود شما معبودى يگانه است؛ پس كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، دلهايشان [حق را] انكار مىكند، و آنان مستكبرند.
ثابت و يقينى است كه خدا آنچه را پنهان مىكنند و آنچه را آشكار مىنمايند، مىداند؛ قطعا او مستكبران را دوست ندارد.
و هنگامى كه به آنان گويند: پروردگارتان چه چيزهايى نازل كرده؟ مىگويند: [چيزى نازل نكرده، آنچه به عنوان قرآن در دسترس مردم است، همان] افسانههاى [دروغين] پيشينيان است!!
سرانجام روز قيامت بار گناهانشان را به طور كامل و بخشى از بار گناهان كسانى كه از روى بىدانشى گمراهشان مىكنند، به دوش مىكشند. آگاه باشيد! بد بارى است كه به دوش مىكشند.
همانا كسانى كه پيش از اينان بودند [به همين صورت] نيرنگ زدند [تا حق را نابود كنند]، پس خدا بنيانشان را از پايه و اساس ويران كرد و سقف [خانههايشان را] از بالاى سرشان بر آنان فرو ريخت، و از جايى كه پى نبردند، عذاب به سويشان آمد.
آن گاه روز قيامت رسوايشان مىكند و مىگويد: [معبودانى كه گمان مىبرديد] شريكان من [در ربوبيت هستند] كه براى آنها [با پيامبران و اهل ايمان] دشمنى و ستيز مىكرديد، كجايند؟ [آنان پاسخى ندارند، ولى] كسانى كه به آنان دانش و بصيرت داده شده مىگويند: امروز رسوايى و عذاب بر كافران است.
همانان كه فرشتگان جانشان را در حالى كه ستمكار بر خود بودهاند، مىگيرند؛ پس [در آن موقعيت] از در تسليم در آيند [و گويند:] ما هيچ كار بدى انجام نمىداديم. [به آنان گويند: يقينا انجام مىداديد] ومسلما خدا به آنچه همواره انجام مىداديد، داناست.
بنابراين از درهاى دوزخ وارد شويد در حالى كه در آن جاودانهايد؛ و چه بد جايى است جايگاه مستكبران.
و هنگامى كه به پرهيزكاران گويند: پروردگارتان چه چيزى نازل كرد؟ گويند: خير را [كه قرآن هدايتگر است و سراسر آياتش وحى الهى، است نازل كرد]. براى كسانى كه نيكى كردند [پاداش] نيكويى در اين دنياست، وهمانا سراى آخرت بهتر است، و سراى پرهيزكاران چه نيكوست.
[سراى پرهيزكاران] بهشتهاى جاويدانى [است] كه وارد آنها مىشوند، از زير [درختان] آنها نهرها جارى است، در آنجا هر چه بخواهند براى آنان فراهم است؛ خدا پرهيزكاران را اينگونه پاداش مىدهد.
آنان در حالى كه [از آلودگىهاى عملى و اخلاقى] پاك و پاكيزهاند، فرشتگان جانشان را مىگيرند، به آنان مىگويند: سلام بر شما، [اكنون] به پاداش آنچه همواره انجام مىداديد، به بهشت درآييد.
آيا [كافران و مشركان] جز اينكه فرشتگان [قبض كننده ارواح] به سويشان آيند، يا فرمان پروردگارت [در مورد عذابشان] در رسد، انتظار مىبرند؟ كسانى هم كه پيش از آنان بودند [در برابر حق] چنين كردند، و خدا [در عذاب كردنشان] به آنان ستم نورزيد، بلكه آنان همواره [با مرتكب شدن انواع گناهان] به خودشان ستم مىكردند.
پس [كيفر] بدىهايى كه انجام دادند به آنان رسيد، و عذابى كه همواره مسخره مىكردند، بر آنان نازل شد.
و كسانى كه [به خدا] شرك ورزيدند [از روى جهل، و بىخردى و بدون دليل و برهان] گفتند: اگر خدا مىخواست نه ما و نه پدرانمان هيچ چيزى را جز او نمىپرستيديم، و هيچ چيزى را بدون [حكم و فرمان] او حرام نمىكرديم. كسانى هم پيش از اينان بودند [در برابر حق] چنين كردند، پس آيا بر عهده پيامبران جز رساندن آشكار [پيام وحى، وظيفهاى] هست؟
و همانا در هر امتى پيامبرى فرستاديم كه [اعلام كند كه] خدا را بپرستيد و از [پرستش] طاغوت بپرهيزيد. پس خدا گروهى از آنان را [كه لياقت نشان دادند] هدايت كرد و گروهى [ديگر را به سبب تكبر و عنادشان] گمراهى بر آنان مقرر شد. پس در زمين بگرديد و با تأمل بنگريد كه سرانجام تكذيبكنندگان چگونه بود.
هر چند بر هدايتشان حريص باشى [هدايت نمىيابند]؛ زيرا خدا كسانى را كه [به سبب تكبر و عنادشان] گمراه مىكند، هدايت نخواهد كرد، و براى آنان هيچ ياورى [كه از گمراهى نجاتشان دهد] وجود ندارد.
با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند ياد كردند كه خدا كسانى را كه مىميرند، برنمىانگيزد!! آرى، [با قدرت بىنهايتش برمىانگيزد] اين وعده حقى بر عهده اوست، ولى بيشتر مردم نمىدانند [و به علت نادانى و جهلشان انكار مىكنند.]
[يقينا مردگان را زنده مىكند] تا حقايقى را كه در آن اختلاف مىكنند، براى آنان روشن سازد. و تا كافران بدانند كه همواره [در انكارشان نسبت به زنده شدن مردگان] دروغ مىگفتند.
[زنده كردن مردگان براى ما دشوار نيست] فرمان ما درباره چيزى چون [به وجود آمدنش را] اراده كنيم، فقط اين است كه به آن مىگوييم: باش، پس [بىدرنگ] موجود مىشود.
و آنان كه پس از ستم ديدنشان براى به دست آوردن خشنودى خدا هجرت كردند، يقينا آنان را در اين دنيا در جايگاه و مكانى نيكو جاى دهيم، و قطعا پاداش آخرت بهتر و برتر است، اگر مىدانستند [كه داراى چه كميت و كيفيتى است.]
همانان كه [در برابر مصايب، وحوادث و آزار ديدن از ديگران] صبر كردند و فقط بر پروردگارشان توكل مىكنند.
و پيش از تو جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم. اگر [اين حقيقت را] نمىدانيد [كه پيامبران از جنس بشر بودند] از اهل دانش و اطلاع بپرسيد [تا ديگر نگوييد كه چرا فرشتهاى به رسالت نازل نشده است؟!]
[همه پيامبران را] با دلايل روشن و كتابهاى آسمانى [فرستاديم]، و قرآن را [هم] به سوى تو نازل كرديم به خاطر اينكه براى مردم آنچه را كه براى [هدايتشان] به سويشان نازل شده بيان كنى و براى اينكه [در پيامبرى تو و آنچه را به حق نازل شده] بينديشند.
پس آيا كسانى كه [بر ضد قرآن و پيامبر] نيرنگهاى زشت به كار گرفتند، ايمنند از اينكه خدا آنان را در زمين فرو برد يا از جايى كه پى نبرند، عذاب به سويشان آيد؟
يا [ايمنند از اينكه] آنان را [در حالى كه براى داد و ستد، زراعت و تجارت] در رفت و آمدند، گرفتار [عذاب] سازد؟ اينان عاجز كننده [خدا] نيستند [تا بتوانند از دسترس قدرت او بيرون روند.]
يا [ايمنند از اينكه] آنان را بر [پايه] ترس و بيم [و هشدارهاى پى در پى به عذاب] بگيردشان؟ يقينا پروردگارتان رئوف و بسيار مهربان است.
آيا به سوى آنچه خدا آفريده ننگريستند كه سايههاى آنان در حالى كه فروتنانه براى خدا سجده مىكنند، از راست و چپ برمىگردد؟
و آنچه در آسمانها و زمين از جنبندگان و فرشتگان وجود دارد، فقط براى خدا سجده مىكنند و تكبر و سركشى نمىورزند.
از پروردگارشان كه بر فراز آنان است، مىترسند، و آنچه را به آن مأمور مىشوند، انجام مىدهند.
و [فرمان قاطعانه] خدا [ست كه] فرمود: دو معبود انتخاب نكنيد [كه اين انتخابى خلاف حقيقت است]؛ جز اين نيست كه او معبودى يگانه است؛ پس تنها از من بترسيد.
آنچه در آسمانها و زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، و نيز دين ثابت و پايدار مخصوص اوست؛ آيا از غير او پروا مىكنيد؟!
و آنچه از نعمت ها در دسترس شماست از خداست، آن گاه چون آسيبى [مانند سلب نعمت] به شما رسد، ناله و فريادتان را به التماس و زارى به درگاه او بلند مىكنيد.
سپس هنگامى كه آسيب را از شما برطرف كند [بر خلاف انتظار] گروهى از شما به پروردگارشان شرك مىآورند!!
تا به نعمت هايى كه به آنان عطا كردهايم، ناسپاسى و كفران ورزند. پس [چند روزى از كالاى زودگذر دنيا] برخوردار شويد كه به زودى [فرجام زشت خود را] خواهيد دانست.
و سهمى از آنچه را كه به آنان روزى دادهايم، براى معبودانى قرار مىدهند كه جاهل به حقيقت آنهايند [كه به طور مستقل هيچ سود و زيانى براى كسى ندارند]؛ به خدا سوگند از آنچه همواره افترا مىبستيد [كه خدا داراى شريكانى است] قطعا بازخواست خواهيد شد.
و دختران را [به عنوان فرزند] براى خدا قرار مىدهند، او منزه [از توالد و تناسل] است؛ ولى براى خودشان آنچه را كه [از پسران] ميل دارند [به عنوان فرزند قرار مىدهند].
و چون يكى از آنان را به [ولادت] دختر مژده دهند [از شدت خشم] چهرهاش سياه گردد، ودرونش از غصه واندوه لبريز و آكنده شود!!
به سبب مژده بدى كه به او دادهاند، از قوم و قبيلهاش [در جايى كه او را نبينند] پنهان مىشود [و نسبت به اين پيشآمد در انديشهاى سخت فرو مىرود كه] آيا آن دختر را با خوارى نگه دارد يا به زور، زنده به گورش كند؟! آگاه باشيد! [نسبت به دختران] بد داورى مىكنند.
براى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، صفات زشت [وسيرت بد] است، وصفات برتر و والاتر ويژه خداست، و او تواناى شكستناپذير و حكيم است.
و اگر خدا مردم را به سبب ستمشان مؤاخذه كند، هيچ جنبندهاى را [كه مستحق مؤاخذه است] بر روى زمين باقى نمىگذاشت، ولى آنان را تا مدتى معين مهلت مىدهد، پس هنگامى كه اجلشان سرآيد، نه ساعتى پس مىمانند و نه ساعتى پيش مىافتند.
و آنچه را [چون دختر] خوش ندارند، براى خدا قرار مىدهند، و زبانشانهايشان دروغپردازى مىكند كه: [سرانجام] نيكوتر ويژه آنان است. ثابت ويقينى است كه آتش براى آنان است و يقينا پيشگامان [به سوى] آنند.
به خدا سوگند پيامبرانى به سوى امتهاى پيش از تو فرستاديم، پس شيطان كارهاى [زشت] شان را در نظرشان آراست [تا انجامش براى آنان آسان گردد]، او امروز ولى و سرپرست اينان است [كه در عقايد و رفتار پيرو مشركان پيشاند] و براى آنان [در قيامت] عذابى دردناك است.
ما اين كتاب را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه حقايقى را كه در آن اختلاف كردهاند، براى آنان توضيح دهى [تا از آرا، نظريات وسليقههاى باطلشان نسبت به حقايق دست بردارند] و براى مردمى كه ايمان دارند [مايه] هدايت و رحمت باشد.
دا از آسمان آبى نازل كرد، و زمين را به وسيله آن پس از مردگىاش زنده ساخت، يقينا در اين [فعل و انفعالات] نشانهاى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست براى قومى كه شنواى [حقايق] اند.
و بىترديد براى شما در دامها عبرتى است، [عبرت در اينكه] از درون شكم آنان از ميان علفهاى هضم شده وخون شيرى خالص و گوارا به شما مىنوشانيم كه براى نوشندگان گواراست.
و از محصولات درختان خرما و انگور [گاهى بر خلاف خواسته خدا] نوشابهاى مست كننده و [زمانى ديگر] رزقى پاكيزه و نيكو مىگيريد؛ در اين [حقيقت] نشانهاى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست براى گروهى كه تعقل مىكنند.
و پروردگارت به زنبور عسل الهام كرد كه: از كوهها و درختان و آنچه [از دار بستهايى] كه [مردم] بر مىافرازند، براى خود خانههايى برگير.
آن گاه از همه محصولات و ميوهها بخور، پس در راههاى پروردگارت كه براى تو هموار شده [به سوى كندو] برو؛ از شكم آنها [شهدى] نوشيدنى با رنگهاى گوناگون بيرون مىآيد كه در آن درمانى براى مردم است. قطعا در اين [حقيقت] نشانهاى [بر قدرت، لطف و رحمت خدا] ست براى مردمى كه مىانديشند.
و خدا شما را آفريد، آن گاه شما را مىميراند، برخى از شما به سوى پستترين مرحله عمر [كه سالخوردگى و فرتوتى است] برگردانده مىشود، تا پس از دانش اندكى كه داشت چيزى را نداند؛ يقينا خدا دانا و تواناست.
خدا برخى از شما را در رزق و روزى بر برخى فزونى داده است؛ پس آنانكه فزونى يافتهاند، حاضر نيستند از روزى خود [به صورتى قابل توجه و به اندازه لازم] به بردگان خود بپردازند كه [در برخوردارى و استفاده از] آن با هم برابر شوند؛ پس آيا [با اين تبعيض ظالمانهاى كه به بردگان و زيردستان خود روا مىدارند] نعمت خدا را [كه عطاى اوست و خود اختيار و استقلالى در تأمينش ندارند] منكرند؟!
و خدا براى شما همسرانى از جنس خودتان قرار داد و از همسرانتان، فرزندان و نوادگانى پديد آورد، و از نعمت هاى پاكيزه و دلپذير به شما روزى داد، [با اين همه لطف و رحمت] آيا به باطل ايمان مىآورند و نعمت هاى خدا را ناسپاسى مىكنند؟!
و به جاى خدا معبودانى را مىپرستند كه از آسمانها و زمين، مالك اندك رزقى براى آنان نيستند و هيچ قدرتى هم [براى مالك شدن روزى و رساندنش به آنان] ندارند.
بنابراين براى خدا اوصافى [همانند اوصاف موجودات] مثل نزنيد، يقينا خدا [كنه ذات و حقيقت صفات خود را] مىداند و شما نمىدانيد.
خدا مثلى زده است: برده زر خريدى كه بر هيچ كارى قدرت ندارد، و كسى كه ما از سوى خود رزق نيكويى به او دادهايم، و او در پنهان و آشكار از آن انفاق مىكند، آيا [اين دو نفر] يكسانند؟ [اين مثل، بيان كننده جايگاه و منزلت خدا و مجموعه هستى است؛ خدا مالك و فرمانروا و رازق همه مخلوقات و تدبير كننده امور آنهاست، و همه مخلوقات مملوك و محكوم قدرت اويند؛ پس چرا شما بدون انديشه و تفكر و بىدليل و برهان بتهاى ناتوان وعاجز را كه مملوكى بىارادهاند، شريك ربوبيت حق مىدانيد؟! آيا خدا وبت مساوى است؟!!] همه ستايشها ويژه خداست [كه يگانه ويكتاست وهيچ شريكى ندارد]؛ ولى بيشتر آنان [اين حقيقت را] نمىدانند.
و خدا مثلى [ديگر] زده است: دو مرد را كه يكى از آنان لال مادرزاد است [و] بر هيچ كارى قدرت ندارد و سربار سرپرست خويش است؛ او را هر كجا روانه مىكند، منفعت و سودى نمىآورد، آيا چنين لال بىقدرت و بىسودى با كسى كه [گويا و شنوا است و] به عدالت و انصاف فرمان مىدهد و بر راهى راست قرار دارد، يكسان و مساوى است؟ [پس چرا معبودهاى لال بىقدرت و بىسود را با خداى توانا و شنوا كه ذاتش خير بىنهايت است، برابر مىدانيد؟!!]
غيب آسمانها و زمين ويژه خداست، و كار برپا كردن قيامت براى او جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر از آن نيست، يقينا خدا بر هر كارى تواناست.
و خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى كه چيزى نمىدانستيد، و براى شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزارى كنيد.
آيا به پرندگان كه در فضاى آسمان، رام و مسخر [فرمان او] هستند، ننگريستيد كه آنها را [از سقوط به زمين] جز خدا نگه نمىدارد؛ يقينا در آن [وصفى كه پرندگان دارند] نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست براى گروهى كه ايمان دارند.
و خدا خانه هايتان را براى شما مايه آرامش و راحت قرار داد، و براى شما از پوست دامها سر پناه [مانند قبه و خيمه] مقرر كرد، كه آنها را روز كوچ كردنتان و هنگام اقامتتان [در جابجا كردن] سبك مىيابيد و [براى شما] از پشمها و كركها و موهاى آنها تا زمانى معين، وسايل زندگى و كالاى تجارت پديد آورد.
و خدا براى شما از آنچه آفريده سايههايى قرار داد، از كوهها پناهگاههايى برايتان به وجود آورد، و تن پوشهايى براى شما قرار داد كه شما را از گرما نگه مىدارد و پيراهنهايى [مقاوم] كه شما را از آسيب جنگ و نبردتان حفظ مىكند؛ اينگونه نعمت هايش را بر شما كامل مىكند تا تسليم فرمانهاى او شويد.
پس اگر [بعد از اين همه لطف و رحمت] روى از حق گرداندند [اندوهگين مشو]؛ زيرا فقط رساندن آشكار [پيام وحى] بر عهده توست.
آنان نعمت خدا را مىشناسند، سپس [از روى كبر و لجاجت] آن را انكار مىكنند و بيشترشان كافرند.
و روزى را [ياد كن] كه از هر امتى گواهى برمىانگيزيم، سپس به كافران نه اجازه [عذر خواهى] مىدهند، و نه از آنان مىخواهند كه [براى به دست آوردن خشنودى خدا عذرخواهى كنند!
و چون كه ستمكاران عذاب را ببينند [مىيابند كه هيچ راهگريزى از آن ندارند] پس [به كيفر ستمشان] نه عذاب از آنان سبك مىشود، و نه مهلتشان دهند.
و زمانى كه مشركان [در عرصه قيامت] بتهايشان را كه شريكان خدا قرار داده بودند ببينند، مىگويند: پروردگارا! اينان شريكانى هستند كه ما آنها را به جاى تو مىپرستيديم [و اينان سبب گمراهى ما شدند.] ولى شريكان به آنان پاسخ مىدهند: يقينا شما دروغگوييد [؛ زيرا سبب گمراهى شما هواى نفس، كبر و لجاجت شما بود.]
و در آن روز همه مشركان در پيشگاه خدا سر تسليم فرود آورند و معبودهايى را كه همواره به دروغ [به عنوان شريك خدا] بر خدا مىبستند، گم و نابود مىشود [و از دستشان مىرود.]
آنان كه كافر شدند، و مردم را از راه خدا بازداشتند، به سبب فسادى كه همواره مرتكب مىشدند، عذابى بر عذابشان مىافزاييم.
و [ياد كن] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان بر آنان برمىانگيزيم، و تو را [اى پيامبر اسلام!] بر اينان گواه مىآوريم؛ و اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيزى و هدايت و رحمت ومژدهاى براى تسليمشدگان [به فرمانهاى خدا] ست.
به راستى خدا به عدالت و احسان و بخشش به خويشاوندان فرمان مىدهد، و از فحشا و منكر و ستمگرى نهى مىكند. شما را اندرز مىدهد تا متذكر [اين حقيقت] شويد [كه فرمانها الهى، ضامن سعادت دنيا و آخرت شماست.]
و به پيمان خدا چون پيمان بستيد، وفا كنيد و سوگند را پس از محكم كردنش [به وسيله عزم و قصد قطعى] در حالى كه خدا را بر خود ضامن و كفيل قرار دادهايد، نشكنيد؛ يقينا خدا آنچه را انجام مىدهيد، مىداند.
و مانند آن [زنى] كه پشمهاى تابيده خود را پس از استحكام و استوارى وا مىتابانيد، نباشيد كه سوگندهايتان را ميان خود به بهانه اينكه گروهى [چون مشركان] از گروهى [چون مؤمنان] از نظر نفرات و امكانات افزونترند، مايه خيانت و فساد قرار دهيد [به اين صورت كه از روى تظاهر، مؤمنان را با سوگندهايتان دلخوش كنيد كه با آنان هستيد، و در پشت پرده سوگندهايتان را بشكنيد، و به خيال اينكه از ضربههاى دشمن در امان بمانيد، به دشمن بپيونديد] جز اين نيست كه خدا شما را به وسيله آن [نفرات اندك وافزونى نفرات دشمن] آزمايش مىكند، و روز قيامت آنچه را [از حق و باطل] همواره در آن اختلاف مىكرديد، براى شما روشن مىسازد.
اگر خدا مىخواست شما را [بر محور هدايت] يك امت قرار مىداد [اماهدايت اجبارى فاقد ارزش است]، ولى هر كس را بخواهد [به كيفر لجاجت وتكبرش] گمراه مىكند و هر كس را بخواهد هدايت مىنمايد؛ و مسلما ازآنچه همواره انجام مىداديد، بازپرسى خواهيدشد.
و سوگندهايتان را ميان خود مايه خيانت و فساد قرار ندهيد كه در نتيجه، قدمى پس از استواريش بلغزد؛ و به سبب آنكه مردم را از راه خدا بازداشتيد [در اين دنيا] سختى و ناگوارى بچشيد، و براى شما [در آخرت] عذابى بزرگ باشد.
و پيمان خدا را به بهايى اندك نفروشيد؛ زيرا آنچه نزد خداست، براى شما بهتر است، اگر بدانيد [كه ارزش وفاى به پيمان خدا قابل مقايسه با همه دنيا نيست.]
آنچه [از ثروت و مال] نزد شماست، فانى مىشود و آنچه [از پاداش و ثواب] نزد خداست، باقى مىماند، و قطعا آنان كه [براى دينشان] شكيبايى ورزيدند، پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مىدادهاند، مىدهيم.
از مرد و زن، هر كس كار شايسته انجام دهد در حالى كه مؤمن است، مسلما او را به زندگى پاك و پاكيزهاى زنده مىداريم و پاداششان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مىدادهاند، مىدهيم.
پس هنگامى كه قرآن مىخوانى از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر.
يقينا او بر كسانى كه ايمان آوردهاند وهمواره بر پروردگارشان توكل مىكنند، تسلطى ندارد.
تسلطش فقط بر كسانى است كه او را سرپرست و دوست خود گرفتهاند و بر كسانى است كه [به وسيله اغواگرى او] براى خدا شريك قرار دادهاند.
و هنگامى كه آيهاى را [كه در بردارنده حكم جديدى است] جايگزين آيه ديگر مىكنيم، در حالى كه خدا به آنچه نازل مىكند داناتر است، مخالفان مىگويند: تو فقط [بر خدا] دروغ مىبندى!! [چنين نيست كه مىگويند] بلكه بيشترشان [اسرار تبديل احكام را] نمىدانند.
بگو: آن [آيات] را روح القدس از سوى پروردگارت به درستى و راستى نازل كرده تا كسانى را كه ايمان آوردهاند، ثابت قدم بدارد و براى تسليمشدگان [به فرمانهاى حق] هدايت و مژده باشد.
و ما مىدانيم كه آنان مىگويند: يقينا اين آيات را بشرى به او مىآموزد!! [چنين نيست كه مىگويند، زيرا] زبان كسى كه [آموختن قرآن را به پيامبر] به او نسبت مىدهيد، غير عربى است و اين قرآن به زبان عربى فصيح و روشن است.
قطعا كسانى كه به آيات خدا ايمان ندارند، خدا هدايتشان نمىكند، و براى آنان عذابى دردناك است.
فقط كسانى [به خدا و پيامبر] دروغ مىبندند كه به آيات خدا ايمان ندارند، و اينانند كه دروغگوى واقعىاند.
هر كس پس از ايمان آوردنش به خدا كافر شود [به عذاب خدا گرفتار آيد]؛ مگر كسى كه به كفر مجبور شده [اما] دلش مطمئن به ايمان است، ولى آنان كه سينه براى پذيرفتن كفر گشادهاند، خشمى سخت از سوى خدا بر آنان است و آنان را عذابى بزرگ خواهد بود.
اين [خشم و عذاب بزرگ] به سبب آن است كه زندگى دنيا [ى زودگذر] را بر آخرت ترجيح دادند، و مسلما خدا مردم كفر پيشه را هدايت نمىكند.
اينان كسانى هستند كه خدا بر دل و گوش و چشمشان مهر [شقاوت] زده، و اينان بىخبران واقعىاند.
ثابت و يقينى است كه آنان در آخرت زيانكارند.
آن گاه يقينا پروردگارت نسبت به كسانى كه پس از آزار ديدن [از مشركان، سرزمين شرك را رها كرده] هجرت نمودند، سپس جهاد كردند، و [براى حفظ دينشان] شكيبايى ورزيدند، آرى، پروردگارت [نسبت به آنان] پس از اين [همه بلا] بسيار آمرزنده و مهربان است.
[ياد كن] روزى را كه هر كس [به پيشگاه حق] مىآيد [براى مصون ماندنش از عذاب] از خود دفاع مىكند و هر كس هر عملى انجام داده است [همه آن] به طور كامل به او داده مىشود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
و خدا [براى پندآموزى به ناسپاسان] مثلى زده است: شهرى را كه امنيت و آسايش داشت و رزق و روزى [مردمش] به فراوانى از همه جا برايش مىآمد، پس نعمت خدا را ناسپاسى كردند، در نتيجه خدا به كيفر اعمالى كه همواره مرتكب مىشدند، بلاى گرسنگى و ترس فراگير را به آنان چشانيد.
و همانا پيامبرى از خود آنان براى [هدايت] شان آمد، ولى او را تكذيب كردند، پس عذاب [خدا] آنان را در حالى كه ستمكار بودند، فراگرفت.
از نعمت هايى كه خدا روزى شما كرده است، حلال وپاكيزه بخوريد، و نعمت خدا را سپاس گزاريد، اگر تنها خدا را مىپرستيد.
خدا فقط مردار وخون و گوشت خوك و آنچه را با نام غير خدا ذبح كردهاند، بر شما حرام كرده است؛ پس كسى كه [براى نجات جانش از خطر، به خوردن آنها] ناچار شود در حالى كه خواهان لذت نباشد و از حد لازم تجاوز نكند [گناهى بر او نيست] يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
و به سبب دروغى كه زبانتان گوياى به آن است، نگوييد: اين حلال است و اين حرام، تا به دروغ به خدا افترا بزنيد [كه اين حلال و حرام حكم خداست]؛ مسلما كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، رستگار نخواهند شد.
[با اين كارهاى زشت] بهره و برخوردارى اندكى [در زندگى دنيا دارند] و براى آنان [در قيامت] عذابى دردناك است.
و آنچه را پيش از اين براى تو شرح داديم، بر يهود حرام كرديم، ما به آنان ستم نورزيديم، بلكه آنان خودشان به خود ستم مىكردند.
آن گاه پروردگارت به كسانى كه از روى نادانى كار زشت مرتكب شدند، و بعد از آن توبه كردند و [مفاسد خود را] اصلاح نمودند، [لطف و عنايت دارد] زيرا پروردگارت پس از آن [توبه و اصلاح] بسيار آمرزنده و مهربان است.
بدون ترديد، ابراهيم [به تنهايى] يك امت بود، براى خدا از روى فروتنى فرمانبردار و [يكتاپرستى] حقگرا بود واز مشركان نبود.
سپاس گزار نعمت هاى او بود، خدا او را برگزيد وبه راهى راست راهنمايىاش كرد.
و به او در دنيا [زندگى نيكويى] داديم، و بىترديد در آخرت از شايستگان است.
آن گاه به تو وحى كرديم كه از آيين [يكتاپرستى] ابراهيم حقگرا پيروى كن كه از مشركان نبود.
[تحريم ماهىگيرى در] روز شنبه فقط براى كسانى كه در آن [از نظر آزادى و ممنوعيت كار] اختلاف كردند، قرار داده شده است، و بىترديد پروردگارت در روز قيامت درباره آنچه در آن اختلاف مىكردند، داورى خواهد كرد.
[مردم را] با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن، و با آنان به نيكوترين شيوه به بحث [و مجادله] بپرداز، يقينا پروردگارت به كسانى كه از راه او گمراه شدهاند و نيز به راه يافتگان داناتر است.
و اگر [ستمگر را] مجازات كرديد، پس فقط به مانند ستمى كه به شما شده مجازات كنيد، و اگر شكيبايى ورزيد [و از مجازات كردن بگذريد] اين كار براى شكيبايان بهتر است.
و شكيبايى كن، و شكيبايى تو جز به توفيق خدا نيست، و بر [گمراهى و ضلالت] آنان [و كارهايى كه انجام مىدهند] اندوهگين مباش، و از نيرنگى كه همواره به كار مىگيرند، دلتنگ مشو.
بىترديد خدا با كسانى است كه پرهيزكارى پيشه كردهاند و آنان كه [واقعا] نيكوكارند.