قرآن عثمان طه

قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً

75

گفت آيا نگفتم به تو كه نتوانى هرگز با من صبركردن


قالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْراً

76

گفت اگر پرسيدمت از چيزى پس از اين همراهم نگير به درست رسيدى از نزدم بهانه‌اى را


فَانْطَلَقا حَتَّي إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما فَوَجَدا فِيها جِداراً يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً

77

پس برفتند تا گاهى كه رسيدند مردم شهرى را خوراك خواستند از مردمش پس خوددارى كردند از آنكه مهمانشان كنند پس يافتند در آن ديوارى را كه مى‌خواست فرو ريزد پس بپاى داشتش گفت اگر مى‌خواستى مى‌گرفتى بر اين مزدى را


قالَ هٰذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً

78

گفت اين است جدايى ميان من و تو بزودى آگهيت دهم به سرانجام آنچه نتوانستى بر آن صبركردن را


أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً

79

اما كشتى پس از آن بينوايانى بود كه كار مى‌كردند در دريا خواستم آسيبى بدان رسانم و بود پشت سر ايشان پادشاهى كه مى‌گرفت هر كشتى را به ستم (بيگارى)


وَ أَمَّا الْغُلامُ فَكانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ كُفْراً

80

و اما كودك بودند پدر و مادرش مؤمنان پس ترسيديم كه واداردشان (يا تنگ آوردشان) به سركشى و ناسپاسى


فَأَرَدْنا أَنْ يُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَيْراً مِنْهُ زَكاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً

81

پس خواستيم تا بازدهد ايشان را پروردگارشان به جاى او بهتر از او را به پاكى و نزديكتر به رحم‌آوردن


وَ أَمَّا الْجِدارُ فَكانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما وَ كانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ يَسْتَخْرِجا كَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذٰلِكَ تَأْوِيلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً

82

و اما ديوار پس از آن دو كودك يتيم بود در شهر و بود زير آن گنجى از براى ايشان و بود پدر ايشان شايسته پس خواست پروردگار تو كه برسند نيروى (جوانى) خود را و برون آرند گنج خويش را مهربانيى از پروردگار تو و من نكردمش به فرمان خود اين است سرانجام آنچه نتوانستى بر آن صبركردن را


وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً

83

و پرسندت از ذو القرنين بگو زود است بخوانم بر شما از او سخنى را


إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَباً

84

همانا فرمانروايش ساختيم در زمين و داديمش از هر چيز دستاويزى


فَأَتْبَعَ سَبَباً

85

پس پيروى كرد دستاويزى را


حَتَّي إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً

86

تا گاهى كه رسيد فرودگاه خورشيد را يافتش فرو مى‌رود در چشمه گل آلودى و يافت نزد آن گروهى را گفتيم اى ذو القرنين آيا يا شكنجه مى‌كنى و يا برمى‌گيرى در ايشان نكويى را


قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِليٰ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً

87

گفت اما آنكه ستم كند زود است عذابش كنيم و سپس بازگردانيده شود بسوى پروردگار خويش پس عذابش كند عذابى زشت


وَ أَمَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنيٰ وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا يُسْراً

88

و اما آن كو ايمان آرد و كردار شايسته كند پس او را است پاداش نيك و زود است گوئيم برايش از امر خويش گشايش را


ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً

89

پس پيروى كرد و سيلتى را


حَتَّي إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَليٰ قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً

90

تا گاهى كه رسيد برآمدنگاه خورشيد را يافتش برمى‌آيد بر گروهى نگذارده‌ايم براى ايشان جز آن پوششى را


كَذٰلِكَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَيْهِ خُبْراً

91

چنين و همانا فراگرفتيم بدانچه نزد او است به دانش


ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً

92

پس پيروى كرد و سيلتى را


حَتَّي إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً

93

تا گاهى كه رسيد ميان دو بند را يافت نارسيده بدانها گروهى را كه نيارند دريابند گفتارى را


قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَليٰ أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا

94

گفتند اى ذو القرنين همانا يأجوج و مأجوج تبهكارى كنند در زمين آيا بگذاريم براى تو هزينه‌اى بر آنكه بگذارى ميان ما و آنان بندى را


قالَ ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً

95

گفت آنچه فرمانروا كرده است مرا در آن پروردگارم بهتر است پس كمك دهيدم به نيرويى تا بنهم ميان شما و ايشان بندى انبوه را


آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّي إِذا ساويٰ بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّي إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً

96

بياريد مرا خرده‌هاى آهن تا گاهى كه يكسان شد ميان دو كوه گفت بدهيد تا گاهى كه گردانيدش آتش گفت بياريد مرا بريزم بر آن آهن يا مس گداخته را


فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً

97

پس نتوانستند چيره شوند بر آن و نتوانستندش سوراخ كردن را


قالَ هٰذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

98

گفت اين است رحمتى از پروردگارم تا گاهى بيايد وعده پروردگارم بگرداندش خرد و بوده است وعده پروردگارم درست


وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً

99

و گذارديم گروهى از ايشان را در آن روز موج زنند در گروهى و دميده شد در صور پس گردشان آورديم گردآوردنى


وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً

100

و عرض كرديم دوزخ را آن روز بر كافران عرض‌كردنى


الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَ كانُوا لا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعاً

101

آنان كه بود ديدگانشان در پرده از ياد من و بودند نمى‌توانستند شنيدن را


أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلاً

102

آيا پنداشتند آنان كه كفر ورزيدند كه برگيرند بندگانم را جز من دوستانى همانا آماده كرديم دوزخ را براى كافران پيشكشى


قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالاً

103

بگو آيا آگهيتان دهم به زيانكارتران در كردار


الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً

104

آنان كه تباه شده است كوشش ايشان در زندگانى دنيا و مى‌پندارند كه ايشان نكو مى‌كنند عمل را


أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً

105

آنانند كه كفر ورزيدند به آيتهاى پروردگار خويش و ملاقات او پس تباه شد اعمال ايشان پس بپاى نداريم براى آنان روز قيامت وزنى (ترازويى) را


ذٰلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً

106

اين است پاداش ايشان دوزخ بدانچه كفر ورزيدند و برگرفتند آيتهاى مرا و پيمبران مرا ريشخند


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً

107

همانا آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند بوده است ايشان را باغهاى بهشت پيشكشى


خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً

108

جاودانند در آن نجويند از آن جابجا شدن را


قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً

109

بگو اگر مى‌شد دريا مدادى براى سخنان پروردگارم همانا پايان مى‌يافت دريا پيش از آنكه پايان يابند سخنان پروردگارم و هر چند بياريم همانند آن كمك را


قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحيٰ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً

110

بگو جز اين نيست كه من بشرى هستم مانند شما وحى مى‌شود به سويم كه خداى شما است خداوند يكتا پس آنكه اميد دارد ملاقات پروردگار خويش را بايد بكند كردارى شايسته و شريك نگرداند به پرستش پروردگار خويش كسى را


سوره مریم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ كهيعص

1

بنام خداوند بخشاينده مهربان‌؛ كهيعص


ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا

2

يادى از رحمت پروردگار تو به بنده خويش زكريا


إِذْ ناديٰ رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا

3

هنگامى كه خواند پروردگار خود را خواندى آهسته (نهانى)


قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا

4

گفت پروردگارا همانا سست شد استخوان از من و درخشيد مرا سر به پيرى و نبودم به خواندن تو پروردگار را تيره‌بخت


وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا

5

و همانا ترسيدم خويشاوندانم را پس از من و بوده است زنم نازا پس ببخش مرا از نزد خود سرپرستى (فرزندى)


يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا

6

كه ارث برد از من و ارث برد از خاندان يعقوب و بگردانش پروردگارا پسنديده


يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْييٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا

7

اى زكريا همانا مژده دهيمت به پسرى كه نامش يحيى است قرار نداديم برايش پيش از اين همنامى


قالَ رَبِّ أَنَّي يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا

8

گفت پروردگارا چگونه باشدم پسرى و بوده است زنم نازا و بدرست رسيده‌ام از پيرى خشكيدگى را


قالَ كَذٰلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً

9

گفت بدينسان گفت پروردگار تو آن است بر من آسان و همانا آفريدمت پيش از اين و نبودى چيزى


قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا

10

گفت پروردگارا بگذار براى من آيتى گفت آيت تو آنكه سخن نگويى با مردم سه شب تمامى


فَخَرَجَ عَليٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحيٰ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا

11

پس برون آمد بر قوم خود از محراب پس رساند بدانان كه تسبيح كنيد بامداد و شب‌هنگام


يا يَحْييٰ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا

12

اى يحيى بگير كتاب را به نيرومندى و داديمش حكم را به كودكى


وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا

13

و مهربانى از نزد ما و پاكى و بوده است پرهيزكارى


وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيًّا

14

و نكوكارى به پدر و مادر خويش و نبود گردنكشى نابفرمان


وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا

15

و درود بر او روزى كه بزاد و روزى كه بميرد و روزى كه برانگيخته شود زنده


وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا

16

و ياد كن در كتاب مريم را گاهى كه برگرفت دور از خاندان خويش جايگاهى خاورى را


فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا

17

پس برگرفت دور از آنان پوششى پس فرستاديم بسوى او روح خود را تا نمايان شد براى او مردى درست


قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمٰنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا

18

گفت همانا پناه برم به خداى مهربان از تو اگر هستى پرهيزكار


قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا

19

گفت همانا منم فرستاده پروردگار تو تا ببخشم به تو پسرى پاك


قالَتْ أَنَّي يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا

20

گفت چگونه باشدم پسرى و به من نزديك نشده است بشرى و نبوده‌ام بدكاره


قالَ كَذٰلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا

21

گفت بدينسان گفت پروردگار تو آن است بر من آسان تا بگردانيمش آيتى براى مردم و رحمتى از ما و بوده است كارى گذشته


فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا

22

پس بارور شد بدو پس كناره گرفت بدو جايگاهى دور را


فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِليٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هٰذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا

23

پس بياوردش درد زائيدن بسوى شاخه خرما گفت كاش مرده بودم پيش از اين و مى‌شدم فراموشى فراموش‌شده


فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا

24

پس بانگ بدو زد از زيرش كه اندوهگين نباش همانا نهاد پروردگار تو زير تو جويى را


وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا

25

و بجنبان بسوى خود شاخه خرما را مى‌ريزد بر تو رطبى تازه‌چيده را


فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا

26

پس بخور و بياشام و چشم‌روشن باش و اگر ديدى از بشر كسى را بگو همانا نذر كردم براى خداوند مهربان روزه را و هرگز سخن نگويم امروز را انسى را


فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا

27

پس بياورد او را به نزد قومش حالى كه به دوش همى‌كشيدش گفتند اى مريم هر آينه آوردى چيزى دروغ‌آميز را


يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا

28

اى خواهر هارون نبود پدر تو مردى زشت و نبود مادرت بدكاره


فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا

29

پس او را نشان داد گفتند چگونه سخن گوئيم آن را كه بوده است در گهواره كودكى


قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا

30

گفت همانا منم بنده خدا داد به من كتاب را و گردانيد مرا پيمبرى


وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا

31

و گردانيد مرا فرخنده هر كجا باشم و توصيه كرد مرا به نماز و زكات مادامى كه هستم زنده


وَ بَرًّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا

32

و نكوكارى به مادرم و نگردانيدم فرمانفرمايى تيره‌بخت


وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا

33

و درود بر من روزى كه زادم و روزى كه مى‌ميرم و روزى كه برانگيخته شوم زنده


ذٰلِكَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ

34

اين است عيسى پسر مريم سخن حقى كه در آن شك مى‌كنند


ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضيٰ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

35

نبوده است خدا كه برگيرد فرزندى منزه است او هر گاه بگذراند كارى را جز اين نيست كه گويد بدو بشو پس مى‌شود


وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ

36

و همانا خدا است پروردگار من و پروردگار شما پس بپرستيدش اين است راه راست


فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ

37

پس اختلاف كردند گروه‌ها از ميان ايشان پس واى بر آنان كه كفر ورزيدند از ديدار روزى بزرگ


أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لٰكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

38

چه شنوايند به ايشان و چه بينا روزى كه آيند ما را ليكن ستمگرانند در آن روز در گمراهى آشكار


وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ

39

و بترسانشان روز دريغ (حسرت) را هنگامى كه گذشت كار و ايشانند در غفلتى و ايمان نمى‌آورند


إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ

40

همانا ما خود ميراث بريم زمين را و آنكه بر آن است و بسوى ما بازگردانيده شوند


وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا

41

و ياد كن در كتاب ابراهيم را كه بوده است او راستگوى پيمبرى


إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً

42

هنگامى كه گفت به پدر خود اى پدر من چرا مى‌پرستى آنچه را نمى‌شنود و نمى‌بيند و نه بى‌نياز مى‌كند از تو به چيزى


يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا

43

اى پدر من همانا بيامده است مرا از دانش آنچه نيامده است تو را پس پيرويم كن تا رهبريت كنم راهى راست را


يا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطانَ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِيًّا

44

اى پدر من پرستش نكن شيطان را كه شيطان است براى خداى مهربان نابفرمان


يا أَبَتِ إِنِّي أَخافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطانِ وَلِيًّا

45

اى پدر من همانا مى‌ترسم برسدت عذابى از خداى مهربان كه بشوى براى شيطان دوستى


قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِي مَلِيًّا

46

گفت آيا روى گرداننده‌اى از خدايانم اى ابراهيم اگر كوتاه نيايى هر آينه سنگسارت مى‌كنم و دورى گزين از من روزگارى دراز (يا اندك اندك)


قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بِي حَفِيًّا

47

گفت سلام بر تو زود است آمرزش خواهم براى تو از پروردگار خويش همانا او بوده است به من مهربان


وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسيٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيًّا

48

و دورى گزينم از شما و آنچه خوانيد جز خدا و مى‌خوانم پروردگار خود را شايد نباشم به خواندن پروردگارم تيره‌روز


فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلاًّ جَعَلْنا نَبِيًّا

49

پس هنگامى كه دورى گزيد از ايشان و آنچه مى‌پرستيدند جز خدا بخشيديم بدو اسحق و يعقوب را و هر كدام را گردانيديم پيمبرى


وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا

50

و بخشيديم بديشان از رحمت خود و نهاديم براى ايشان زبان راستيى فرازنده


وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسيٰ إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا

51

و ياد كن در كتاب موسى را كه او است ناآلوده و بوده است پيمبرى فرستاده شده


وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا

52

و خوانديمش از كنار راست طور و نزديك گردانيديمش رازگويان


وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيًّا

53

و بخشيديم بدو از رحمت خود برادرش هارون را پيمبرى


وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا

54

و ياد كن در كتاب اسماعيل را كه او بوده است راست‌وعده و بوده است فرستاده پيمبرى


وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا

55

و بود مى‌فرمود خاندان خود را به نماز و زكات و بود نزد پروردگار خويش پسنديده


وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا

56

و ياد كن در كتاب ادريس را كه بوده است راستگوى پيمبرى


وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا

57

و بالا برديمش جايگاهى بلند


أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمٰنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا

58

اينانند كه بخشيد خدا بديشان از پيمبران از فرزندان آدم و از آنان كه سوار كرديم با نوح و از فرزندان ابراهيم و اسرائيل و از آنان كه هدايت كرديم و برگزيديم كه هر گاه خوانده شود بر ايشان آيتهاى خداى مهربان بيفتند سجده‌كنان و گريان


فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا

59

پس جانشين شد از پس ايشان پشتى كه تباه كردند نماز را و پيروى كردند شهوتها را پس زود است برسند گمراهى را


إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً

60

مگر آنكه توبه كرد و ايمان آورد و عمل صالح كرد كه آنان درآيند بهشت را و ستم نشوند چيزى را


جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمٰنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا

61

بهشتهاى جاودانى كه وعده داد خداى مهربان بندگان خويش را پنهانى همانا بوده است وعده او آورده


لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلَّا سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا

62

نشنوند در آن جز درودى و ايشان را است روزيشان در آن بامداد و شب‌هنگام


تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا

63

اين است آن بهشتى كه ارث دهيم بندگان خود را آن كو بوده است پرهيزكار


وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذٰلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا

64

و فرود نيائيم مگر به دستور پروردگار تو وى را است آنچه پيش روى ما است و آنچه پشت سر ما و آنچه ميان آن است و نيست پروردگار تو فراموش‌كننده


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا

65

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنها است پس پرستش كن او را و شكيبايى گزين براى پرستش او آيا مى‌دانى براى او همنامى را


وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا

66

و گويد انسان آيا هر گاه بمردم هر آينه بزودى برون آورده مى‌شوم زنده


أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً

67

آيا ياد نمى‌آورد انسان كه ما آفريديمش از پيش حالى كه نبود به چيزى


فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا

68

سوگند به پروردگار تو هر آينه گردآوريمشان البته با شياطين پس احضارشان كنيم البته پيرامون دوزخ بر زانو نشستگان


ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَي الرَّحْمٰنِ عِتِيًّا

69

سپس البته برگيريم از هر گروهى هر كدام را از ايشان كه سخت‌تر است بر خداى مهربان در سركشى


ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْليٰ بِها صِلِيًّا

70

سپس ما هر آينه داناتريم بدانان كه سزاوارترند بدان چشيدن را


وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَليٰ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا

71

و نيست از شما جز درآينده آن است بوده است بر پروردگار تو بايسته‌اى گذرانيده


ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا

72

پس مى‌رهانيم آنان را كه پرهيزكارى كردند و بگذاريم ستمگران را در آن به زانو درآيندگان


وَ إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا

73

و هر گاه خوانده شود بر ايشان آيتهاى ما تابناك گويند آنان كه كفر ورزيدند بدانان كه ايمان آوردند كدام از دو گروهند بهتر در جايگاه و نكوتر در انجمن


وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً

74

و بسا نابود كرديم پيش از ايشان از قرنهايى كه نكوتر بودند در ابزار (كالاها) و در منظر


قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمٰنُ مَدًّا حَتَّي إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً

75

بگو آنكه در گمراهى است پس بايد مهلت دهد بدو خداوند مهربان مهلتى تا گاهى كه بينند آنچه را وعده داده شوند يا شكنجه و يا ساعت را زود است بدانند كيست آنكه بدتر است در جايگاه و سست‌تر است در سپاه


وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُديً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا

76

و بيفزايد خدا آنان را كه پى‌جوى هدايتند هدايت را و بازمانده‌هاى شايسته بهتر است نزد پروردگار تو در پاداش و بهتر است در بازگشت


أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَداً

77

آيا ديده‌اى آن را كه كفر ورزيد به آيتهاى ما و گفت هر آينه داده شوم مال و فرزندى را


أَ أطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمٰنِ عَهْداً

78

آيا آگهى يافت بر ناپيدا يا برگرفته است نزد خداى مهربان عهدى را


كَلاَّ سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا

79

نه چنين است زود است بنويسيم آنچه را گويد و كشش دهيم در عذاب براى او كششى


وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتِينا فَرْداً

80

و ارث بريم از او آنچه را گويد (يا ارث دهيمش آنچه را گويد) و بيايد ما را تنها


وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا

81

و برگرفتند جز خدا خدايانى تا باشند براى آنان عزتى


كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا

82

نه چنين است زود است كفر ورزند به پرستش ايشان و باشند براى ايشان برابرى (ضدى)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَي الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا

83

آيا نديدى كه ما فرستاديم شياطين را بر كافران تا بيازارندشان آزردنى (يا برانگيزندشان انگيختنى)


فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا

84

پس مشتاب بر ايشان جز اين نيست كه مى‌شماريم براى ايشان (شمردنى)


يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَي الرَّحْمٰنِ وَفْداً

85

روزى كه گردآوريم پرهيزكاران را بسوى خداى مهربان ميهمانانى


وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِليٰ جَهَنَّمَ وِرْداً

86

و برانيم گنهكاران را بسوى دوزخ تشنگانى


لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمٰنِ عَهْداً

87

داراى شفاعت نيستند جز آن كو بگرفته است نزد خداوند مهربان پيمانى


وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمٰنُ وَلَداً

88

و گفتند برگرفت خدا فرزندى


لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا

89

همانا آورديد چيزى گران را


تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا

90

كه نزديك است آسمانها پاشيده شوند از آن و از هم بشكافد زمين و بيفتد كوه‌ها فروريخته


أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً

91

چرا كه خواندند براى خداى مهربان فرزندى


وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً

92

و نيست شايسته براى خداوند مهربان كه گيرد فرزندى را


إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمٰنِ عَبْداً

93

نيست هر كدام از آنان كه در آسمانها و زمينند جز آينده است خداوند مهربان را بنده‌اى


لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا

94

همانا فراگرفتشان و بشمردشان شمردنى


وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً

95

و همگيشان آينده‌اند او را روز قيامت تنها


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمٰنُ وُدًّا

96

همانا آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح كردند زود است بنهد براى ايشان خداوند مهربان دوستى را


فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا

97

جز اين نيست كه روانش گردانيديم بر زبان تو تا بشارت دهى بدان پرهيزكاران را و بترسانى بدان قومى سرسخت را


وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً

98

و بسا نابود كرديم پيش از ايشان قرنهايى آيا احساس مى‌كنى از ايشان كسى را يا مى‌شنوى براى ايشان آوازى را


سوره طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ طه

1

بنام خداوند بخشاينده مهربان‌؛ طه


ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقيٰ

2

نفرستاديم بر تو قرآن را تا رنج برى


إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشيٰ

3

جز يادآوريى براى آنكه مى‌ترسد


تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُليٰ

4

فرستادنى از آنكه آفريد زمين و آسمانهاى افراشته را


الرَّحْمٰنُ عَلَي الْعَرْشِ اسْتَويٰ

5

خداوند مهربان به عرش پرداخت (يا بر عرش استيلا يافت)


لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّريٰ

6

وى را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه ميان آنها و آنچه زير خاك است


وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفيٰ

7

و اگر بلند گويى سخن را همانا او مى‌داند نهان و نهان‌تر را


اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنيٰ

8

خدا نيست خدايى جز او وى را است نامهاى نكو


وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسيٰ

9

و آيا رسيده است به تو داستان موسى


إِذْ رَأيٰ ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَي النَّارِ هُديً

10

هنگامى كه ديد آتشى پس گفت به خاندان خويش درنگ كنيد كه من يافتم آتشى را شايد بيارم شما را از آن اخگرى (گيرانه‌اى) يا بيابم بر آتش راهنمايى را


فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسيٰ

11

پس هنگامى كه بيامدش خوانده شد اى موسى


إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُويً

12

همانا منم پروردگار تو پس درآور كفشهاى خويش را كه تويى بر دره مقدس طوى


وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحيٰ

13

و منت برگزيدم پس گوش فرا ده بدانچه وحى شود


إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي

14

همانا منم خدا نيست خداوندى جز من پس پرستش كن مرا و بپاى دار نماز را براى يادكردنم


إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزيٰ كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعيٰ

15

همانا ساعت است آينده خواهم نهان دارمش تا پاداش داده شود هر كسى بدانچه مى‌كوشد


فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْديٰ

16

پس بازنداردت از آن آنكه ايمان نياورد بدان و پيروى كند هوس خويش را تا نابود شوى


وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسيٰ

17

و چيست اين به دست راست تو اى موسى


قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَليٰ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْريٰ

18

گفت اين است چوبدست من كه بدان تكيه كنم و بريزم برگها را بدان بر گوسفندانم و مرا است در آن حوائجى ديگر


قالَ أَلْقِها يا مُوسيٰ

19

گفت بيفكنش اى موسى


فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعيٰ

20

پس افكندش ناگهان آن است مارى شتابان


قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُوليٰ

21

گفت بگيرش و نترس زود است بازگردانيمش به شيوه نخستينش


وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِليٰ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْريٰ

22

و بچسبان دست خود را به پهلوى خود برون آيد تابنده‌اى بى‌آزار آيتى ديگر


لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْريٰ

23

تا بنمايانيمت از آيتهاى ما بزرگها را


اذْهَبْ إِليٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغيٰ

24

برو بسوى فرعون كه او سركشى كرد


قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي

25

گفت پروردگارا فراخ گردان براى من سينه مرا


وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي

26

و آسان كن براى من كار مرا


وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي

27

و بازكن گرهى از زبانم


يَفْقَهُوا قَوْلِي

28

تا دريابند گفتار مرا


وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي

29

و قرار ده براى من وزيرى از خاندانم


هارُونَ أَخِي

30

هارون برادرم را


اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي

31

استوار سازيد بدو پشت مرا


وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي

32

و شريكش گردان در كارم


كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً

33

تا بستايمت بسيار


وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً

34

و يادت كنيم بسيار


إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً

35

كه همانا بوده‌اى تو به ما بينا


قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسيٰ

36

گفت همانا داده شدى خواست خود را اى موسى


وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْريٰ

37

و همانا منت نهاديم بر تو بارى ديگر


إِذْ أَوْحَيْنا إِليٰ أُمِّكَ ما يُوحيٰ

38

هنگامى كه وحى كرديم بسوى مادرت آنچه وحى مى‌شود


أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَليٰ عَيْنِي

39

كه بيفكنش در تابوت پس بيفكنش در دريا پس بيفكندش دريا به ساحل تا گيردش دشمن من و دشمن او و افكندم بر تو مهرى (دوستيى) را از خويش و تا ساخته شوى برابر چشمم


إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَليٰ مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِليٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّيْناكَ مِنَ الْغَمِّ وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَليٰ قَدَرٍ يا مُوسيٰ

40

هنگامى كه مى‌رفت خواهرت و مى‌گفت آيا راهنمايى كنم شما را بر كسى كه پرستاريش كند پس بازگردانيديمت بسوى مادرت تا روشن شود ديده او و اندوهگين نشود و بكشتى تنى را پس رها ساختيمت از اندوه و آزموديمت آزمايشى پس ماندى ساليانى در مردم مدين سپس آمدى بر تقديرى اى موسى


وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي

41

و برگزيدمت براى خويش


اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوكَ بِآياتِي وَ لا تَنِيا فِي ذِكْرِي

42

برو تو و برادرت با آيتهايم و سستى نكنيد در يادم


اذْهَبا إِليٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغيٰ

43

برويد بسوى فرعون كه سركشى كرد


فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشيٰ

44

پس بگوئيد بدو گفتارى نرم شايد يادآور شود يا بترسد


قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغيٰ

45

گفتند پروردگارا ترسيم كه پيش‌دستى گيرد بر ما يا سركشى كند


قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَريٰ

46

گفت نترسيد كه منم با شما مى‌شنوم و مى‌بينم


فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَليٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُديٰ

47

پس بيائيد او را و بگوئيد ما فرستادگان پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى اسرائيل را و شكنجه نكن ايشان را همانا آورديمت آيتى از پروردگار تو و درود بر آنكه پيروى كند هدايت را


إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَليٰ مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّيٰ

48

همانا به ما وحى شد كه شكنجه بر آن است كه تكذيب كند و روى برگرداند


قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسيٰ

49

گفت كيست پروردگار شما اى موسى


قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطيٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَديٰ

50

گفت پروردگار ما است آنكه داد به هر چيزى آفرينش آن را پس هدايت كرد


قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُوليٰ

51

گفت پس چيست حال قرنهاى پيشين


قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسي

52

گفت علم آن نزد پروردگار من است در كتابى كه نه گم كند پروردگار من و نه فراموش كند


الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّي

53

آنكه گردانيد براى شما زمين را گسترده و بنهاد براى شما در آن راه‌هايى و فرستاد از آسمان آبى را پس برون آورديم بدان جفتهايى از گياهان گوناگون


كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهيٰ

54

بخوريد و بچرانيد دامهاى خود را كه در آن است آيتهايى براى دارندگان خردها


مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْريٰ

55

از آن آفريديمتان و در آن برگردانيمتان و از آن برونتان آوريم بار ديگر


وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبيٰ

56

و همانا نمايانديمش آيتهاى خويش را همگى پس تكذيب كرد و سرپيچيد


قالَ أَ جِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِكَ يا مُوسيٰ

57

گفت آيا ما را آمدى تا برون كنى ما را از زمين ما به جادوى خود اى موسى


فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُويً

58

همانا بياريمت به جادويى مانند آن پس بگذار ميان ما و تو وعده‌گاهى كه تخلف نكنيم از آن ما و نه تو جايگاهى درست را


قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًي

59

گفت وعده‌گاه شما روز آرايش است و آنكه گردآورده شوند مردم چاشتگاه


فَتَوَلَّيٰ فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتيٰ

60

پس برگشت فرعون پس گردآورد نيرنگ خويش را پس بيامد


قالَ لَهُمْ مُوسيٰ وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَي اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَريٰ

61

گفت بديشان موسى واى بر شما نبنديد بر خدا دروغى را كه نابودتان سازد به عذابى و همانا زيانمند شد آنكه دروغ بست


فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْويٰ

62

پس ستيزه كردند كارشان را ميان خود و نهان داشتند راز را


قالُوا إِنْ هٰذانِ لَساحِرانِ يُرِيدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْليٰ

63

گفتند همانا اينان دو جادوگرند خواهند برون كنند شما را از زمين خود به جادويشان و براندازند روش بهتر شما را


فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْليٰ

64

پس گردآريد نيرنگ خويش را و بيائيد صفى به درست رستگار گشت امروز آنكه برترى جست


قالُوا يا مُوسيٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقيٰ

65

گفتند اى موسى يا بيفكنى و يا باشيم ما نخستين كسى كه بيفكند


قالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعيٰ

66

گفت بلكه بيفكنيد كه ناگهان رسنها و عصاهاى ايشان به گمان مى‌آمدش از جادوى ايشان كه مى‌دوند


فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسيٰ

67

پس احساس كرد در خود ترسى را موسى


قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْليٰ

68

گفتيم نترس همانا تويى برتر


وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتيٰ

69

و بيفكن آنچه به دست راست تو است فروبرد آنچه را ساختند جز اين نيست كه آنچه ساختند افسون جادوگرى است و رستگار نشود جادوگر هر جا آيد


فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسيٰ

70

پس بيفتادند جادوگران سجده‌كنان گفتند ايمان آورديم به پروردگار هارون و موسى


قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقيٰ

71

گفت آيا ايمان بدو آورديد پيش از آنكه به شما رخصت دهم همانا او است مهتر شما كه بياموختتان جادو را همانا سخت ببرم دستها و پايهاى شما را از برابر و همانا به دارتان كشم بر شاخه‌هاى درخت خرما و البته خواهيد ديد كدامين از ما سخت‌ترند در عذاب و پاينده‌تر


قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَليٰ ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا

72

گفتند هرگز نگزينيم تو را بر آنچه بيامد ما را از روشنائيها سوگند بدانكه ما را آفريد پس بفرماى آنچه را مى‌فرمايى جز اين نيست كه مى‌فرمايى اين زندگانى دنيا را


إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقيٰ

73

همانا ما ايمان آورديم به پروردگار خويش تا بيامرزد براى ما لغزشهاى ما را و آنچه تو وادار كردى ما را بر آن از جادو و خدا بهتر است و پايدارتر


إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْييٰ

74

همانا آنكه بيايد پروردگار خويش را گنهكار همانا او را است دوزخ نه بميرد در آن و نه زنده ماند


وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُليٰ

75

و آن كو بيايدش مؤمن كه كرده باشد كارهاى شايسته را پس آنان را است پايه‌هاى برتر


جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذٰلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّيٰ

76

بهشتهاى جاودان كه روان است زير آنها جويها جاودانند در آن و اين است پاداش آنكه پاكى جست


وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِليٰ مُوسيٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشيٰ

77

و همانا وحى فرستاديم به موسى كه شبانه ببر بندگان مرا پس برگير براى ايشان راهى را در دريا خشك نترسى بازيافتنى را و نه هراسان باشى


فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ

78

پس از پى آمدشان فرعون با سپاهيان خود پس فراگرفت ايشان را از دريا آنچه فراگرفت


وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَديٰ

79

و گمراه كرد فرعون قوم خويش را و رهبرى نكرد


يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْويٰ

80

اى بنى اسرائيل همانا رهانيديم شما را از دشمنتان و وعده نهاديم با شما كنار راست طور را و فرستاديم بر شما من و سلوى را


كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَويٰ

81

بخوريد از پاكيزه‌هاى آنچه روزيتان داديم و سركشى نكنيد در آن تا فرود آيد بر شما خشم من و آنكه فرود آيد بر او خشم من همانا تباه گشت


وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَديٰ

82

و همانا منم بسيار آمرزنده آنكه بازگشت نمود و ايمان آورد و كردار شايسته كرد پس هدايت يافت


وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسيٰ

83

و چه شتابانى (چه چيزت به شتاب آورد) از قوم خويش اى موسى


قالَ هُمْ أُولاءِ عَليٰ أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضيٰ

84

گفت اينك ايشانند پشت سرم و شتافتم بسوى تو پروردگارا تا راضى شوى


قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ

85

گفت همانا آزموديم قومت را پس از تو و گمراهشان ساخت سامرى


فَرَجَعَ مُوسيٰ إِليٰ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي

86

پس بازگشت موسى بسوى قوم خود خشمگين افسوس خوران گفت اى قوم من آيا نويد نداد شما را پروردگار شما نويدى خوش آيا دراز كشيد بر شما روزگار (مدت) يا خواستيد فرود آيد بر شما خشمى از پروردگار شما كه خلف كرديد وعده‌گاه مرا


قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنا وَ لٰكِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَكَذٰلِكَ أَلْقَي السَّامِرِيُّ

87

گفتند خلف نكرديم وعده تو را به نيروى خود و ليكن بارشديم بارهايى را از زيور قوم پس افكنديم آنها را و بدينگونه افكند سامرى


فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هٰذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسيٰ فَنَسِيَ

88

پس برون آورد براى ايشان گوساله‌اى پيكرى كه آن را است بانگى گفتند اين است خداى شما و خداى موسى پس فراموش كرد


أَ فَلا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلاً وَ لا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً

89

آيا نبينند كه برنمى‌گرداند بديشان سخنى را و نه دارا است براى ايشان زيان و نه سودى را


وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوا أَمْرِي

90

و همانا گفت بديشان هارون پيش از اين كه‌اى قوم من جز اين نيست كه آزموده شديد بدان و همانا پروردگار شما خداى مهربان است پس پيرويم كنيد و فرمان بريد امر مرا


قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّي يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسيٰ

91

گفتند هميشه پيرامون آن بمانيم و پراكنده نمى‌شويم تا بازگردد بسوى ما موسى


قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا

92

گفت اى هارون چه بازداشت تو را هنگامى كه ديدى اينان را گمراه شدند


أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِي

93

كه پيرويم نكردى آيا عصيان ورزيدى امر مرا


قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي

94

گفت اى فرزند مادرم نگير ريش و نه سر مرا همانا ترسيدم كه گويى جدايى افكندى ميان بنى اسرائيل و چشم به راه نماندى سخن مرا


قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ

95

گفت پس چيست كار تو اى سامرى


قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي

96

گفت ديدم آنچه را نديدندش پس برگرفتم مشتى از جاى پاى فرستاده را پس افكندمش و بدينسان آراست براى من دلم


قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِليٰ إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً

97

گفت برو كه تو را است در زندگى آنكه گويى نيست سودنى (دست به من سوده نگرد) و همانا تو را وعده‌گاهى است كه خلف كرده نشوى و بنگر بسوى خدايت آنكه پيوسته بر آن معتكفى كه بسوزانيمش البته و سپس بپراكنيمش در دريا پراكندنى،


إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً

98

جز اين نيست كه خداى شما خداوندى است كه نيست خدايى جز او فراگرفته است همه چيز را به دانش


كَذٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً

99

بدينسان خوانيم بر تو از داستانهاى آنچه بگذشت و همانا آورديم تو را از نزد خويش يادآورى را


مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً

100

آنكه روى برگرداند از آن همانا بردارد روز قيامت گناهى را


خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلاً

101

جاودانند در آن و بد است ايشان را روز قيامت بارى


يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً

102

روزى كه دميده شود در صور و گردآريم گنهكاران را در آن روز سبز چشمان (كور)


يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً

103

آهسته گويند ميان خود را نمانديد مگر ده روز


نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْماً

104

ما داناتريم بدانچه گويند گاهى كه گويد بهترين ايشان در روش نمانديد مگر يك روز


وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً

105

بپرسندت از كوه‌ها بگو بپراكندشان (برافشاندشان) پروردگار من پراكندنى


فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً

106

پس مى‌گذارد آنها را زمينى هموار


لا تَريٰ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً

107

كه نبينى در آن كجى و نه بلندى را


يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً

108

در آن روز پيروى كنند دعوت‌كننده را نيست كجى برايش و پست شد آوازها براى خداوند مهربان پس نشنوى جز آهسته را


يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمٰنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً

109

در آن روز سود ندهد شفاعت مگر آن را كه اذن دادش خداى مهربان و خوشنود شد برايش گفتار را


يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً

110

مى‌داند آنچه را پيش روى ايشان و آنچه پشت سر ايشان است فرانگيرندش به دانش


وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً

111

و خوار شدند چهره‌ها براى خداى زنده پاينده و همانا زيانكار شد آنكه برداشت ستمى را


وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً

112

و آنكه بكند از شايسته‌ها حالى كه مؤمن باشد پس نترسد ستمى را و نه پايمال‌شدن را


وَ كَذٰلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً

113

و بدينسان فرستاديمش قرآنى عربى و گردانيديم در آن از تهديد شايد پرهيزكارى كنند يا پديد آرد براى ايشان يادآورى را


فَتَعالَي اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضيٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً

114

پس برتر است خدا پادشاه حق و نشتاب به قرآن پيش از آنكه گذرانده شود بسوى تو وحيش و بگو پروردگارا بيفزاى مرا دانش


وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِليٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً

115

مانا پيمان بستيم با آدم (سپرديم به آدم) پيش از اين پس فراموش كرد و نيافتيم براى او عزمى را


وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبيٰ

116

و هنگامى كه گفتيم به فرشتگان سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند جز ابليس كه سرپيچيد


فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هٰذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقي

117

پس گفتيم اى آدم همانا اين است دشمنى براى تو و همسرت هان تا برون نكند شما را از بهشت كه تيره‌بخت شوى


إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْريٰ

118

همانا تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه گردى


وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحيٰ

119

و آنكه نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب مانى


فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَليٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْليٰ

120

پس به ريو افكندش شيطان گفت اى آدم آيا راهبريت كنم بر درخت جاودانى و پادشاهيى كه كهنه نگردد


فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصيٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَويٰ

121

پس خوردند از آن پس نمودار شد براى ايشان عورتهاى ايشان و آغاز كردند گرد آوردند بر خود از برگهاى بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگار خويش را پس زيانكار شد


ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَديٰ

122

سپس برگزيد او را پروردگارش پس بازگشت بر او و هدايت كرد


قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُديً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقيٰ

123

گفت فرود شويد از آن همگى گروهى از شما گروهى را دشمن تا گاهى كه بيايد شما را از من رهبرى پس آنكه پيروى كند راهنمايى مرا نه گمراه شود و نه رنج برد (يا بدبخت شود)


وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْميٰ

124

و آنكه روى گرداند از ياد من همانا او را است زندگانى سخت و برون آريمش روز قيامت كور


قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْميٰ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً

125

گويد پروردگارا چرا مرا برون آوردى كور حالى كه بودم بينا


قالَ كَذٰلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذٰلِكَ الْيَوْمَ تُنْسيٰ

126

گفت بدينسان آمدت آيتهاى ما پس فراموش كردى آنها را و بدينگونه امروز فراموش شوى


وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقيٰ

127

و چنين پاداش دهيم آن را كه اسراف كند و ايمان نيارد به آيتهاى پروردگار خود و همانا عذاب آخرت سخت‌تر است و پايدارتر


أَ فَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَساكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهيٰ

128

آيا هدايت نشد براى ايشان (يا آيا هدايت نكردشان) آنكه بسا نابود كرديم پيش از ايشان از قرنهايى كه مى‌روند در نشيمنهاى ايشان همانا در اين است آيتهايى براى دارندگان خرد


وَ لَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّي

129

و اگر نبود سخنى كه پيش گرفته است از پروردگار تو و سرآمدى نامبرده همانا مى‌گرديد لازم


فَاصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضيٰ

130

پس شكيبا شو بر آنچه گويند و تسبيح كن به ستايش پروردگار خويش پيش از برآمدن خورشيد و پيش از فرو رفتن آن و از گاه‌هاى شب پس تسبيح كن و كنارهاى روز شايد خوشنود شوى (يا خوشنود كنى)


وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِليٰ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقيٰ

131

و نگشاى ديدگان خود را بدانچه كاميابى داديم بدان مردان و زنانى را از ايشان شكوفه زندگانى دنيا تا بيازمائيمشان در آن و روزى پروردگار تو بهتر است و پاينده‌تر


وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْويٰ

132

و امر كن خاندان خويش را به نماز و شكيبايى گزين بر آن نخواهيم از تو روزيى را ما روزى دهيمت و فرجام است از آن پرهيزكارى


وَ قالُوا لَوْلا يَأْتِينا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ ما فِي الصُّحُفِ الْأُوليٰ

133

و گفتند چرا نيارد ما را آيتى از پروردگار خويش آيا نيامدشان نشانى (گواه) آنچه در نامه‌هاى پيشين است


وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزي

134

و اگر نابودشان مى‌ساختيم به شكنجه‌اى پيش از آن همانا مى‌گفتند پروردگارا چرا نفرستادى بسوى ما پيمبرى تا پيروى كنيم آيتهاى تو را پيش از آنكه خوار شويم و رسوا گرديم


قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَديٰ

135

بگو همگى چشم به راهند پس چشم به راه باشيد زود است بدانيد كيستند صاحبان راه راست و كيست آنكه هدايت يافت


جزء قبل

جزء 16 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان