قرآن عثمان طه

قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسۡتَطِيعَ مَعِيَ صَبۡرٗا

75

(معلم) گفت:« آيا به تو نگفتم كه در واقع تو نمى‌توانى با من شكيبايى كنى؟! »


قَالَ إِن سَأَلۡتُكَ عَن شَيۡءِۢ بَعۡدَهَا فَلَا تُصَٰحِبۡنِي قَدۡ بَلَغۡتَ مِن لَّدُنِّي عُذۡرٗا

76

(موسى) گفت:« اگر بعد از اين، از تو درباره چيزى پرسش كردم، پس (ديگر) با من همراهى مكن؛ (چرا) كه از نزد من به عذرى رسيده‌اى. »


فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَيَآ أَهۡلَ قَرۡيَةٍ ٱسۡتَطۡعَمَآ أَهۡلَهَا فَأَبَوۡاْ أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارٗا يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُۥ قَالَ لَوۡ شِئۡتَ لَتَّخَذۡتَ عَلَيۡهِ أَجۡرٗا

77

و [باز آن دو] با شتاب به راه افتادند، تا هنگامى كه به مردم آبادى رسيدند، از مردمش غذا خواستند، و [لى‌] از ميهمان كردن آن دو خوددارى نمودند؛ و در آن [جا] ديوارى يافتند كه مى‌خواست فرو ريزد، و (معلم) آن را برپا داشت. (موسى) گفت:« اگر (بر فرض) مى‌خواستى حتما بر اين (كار) مزدى مى‌گرفتى. »


قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَيۡنِي وَ بَيۡنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأۡوِيلِ مَا لَمۡ تَسۡتَطِع عَّلَيۡهِ صَبۡرًا

78

(معلم) گفت:« اين (مرتبه، وقت) جدايى بين من و بين توست؛ بزودى به تو خبر مى‌دهم، از سرانجام (و اسرار) آنچه را كه بر آن نتوانستى شكيبايى كنى.


أَمَّا ٱلسَّفِينَةُ فَكَانَتۡ لِمَسَٰكِينَ يَعۡمَلُونَ فِي ٱلۡبَحۡرِ فَأَرَدتُّ أَنۡ أَعِيبَهَا وَ كَانَ وَرَآءَهُم مَّلِكٞ يَأۡخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصۡبٗا

79

اما [آن‌] كشتى، پس از آن بينوايانى بود، كه (با آن) در دريا كار مى‌كردند؛ و خواستم آن را معيوب كنم، در حالى كه آن طرف آنان سلطانى بود كه هر كشتى (سالمى) را به ستم مى‌گرفت.


وَ أَمَّا ٱلۡغُلَٰمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤۡمِنَيۡنِ فَخَشِينَآ أَن يُرۡهِقَهُمَا طُغۡيَٰنٗا وَ كُفۡرٗا

80

و اما [آن‌] پسر، پس پدر و مادرش با ايمان بودند، و هراس داشتيم كه آن دو را به طغيان و كفر وا دارد.


فَأَرَدۡنَآ أَن يُبۡدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيۡرٗا مِّنۡهُ زَكَوٰةٗ وَ أَقۡرَبَ رُحۡمٗا

81

و خواستيم كه پروردگارشان به جاى (او، فرزندى) به آن دو دهد كه از جهت پاكى بهتر و از نظر مهربانى نزديك‌تر از او باشد.


وَ أَمَّا ٱلۡجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَٰمَيۡنِ يَتِيمَيۡنِ فِي ٱلۡمَدِينَةِ وَ كَانَ تَحۡتَهُۥ كَنزٞ لَّهُمَا وَ كَانَ أَبُوهُمَا صَٰلِحٗا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبۡلُغَآ أَشُدَّهُمَا وَ يَسۡتَخۡرِجَا كَنزَهُمَا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَ وَ مَا فَعَلۡتُهُۥ عَنۡ أَمۡرِي ذَٰلِكَ تَأۡوِيلُ مَا لَمۡ تَسۡطِع عَّلَيۡهِ صَبۡرٗا

82

و أما [آن‌] ديوار، پس از آن دو پسر يتيمى بود كه در شهر بودند، و زير آن، گنجى براى هر دو وجود داشت، و پدرشان شايسته بود؛ و پروردگار تو مى‌خواست كه به رشدشان برسند و گنجشان را استخراج كنند؛ در حالى كه رحمتى از جانب پروردگارت بود؛ و آن (كارها) را به فرمان خود انجام ندادم؛ اين سرانجام (و اسرار) چيزى است كه نتوانستى بر آن شكيبايى كنى! »


وَ يَسۡ‍َٔلُونَكَ عَن ذِي ٱلۡقَرۡنَيۡنِ قُلۡ سَأَتۡلُواْ عَلَيۡكُم مِّنۡهُ ذِكۡرًا

83

و (اى پيامبر) از تو درباره« ذو القرنين »مى‌پرسند، بگو:« بزودى از او براى شما يادآورى‌اى (در قرآن) مى‌خوانم (و پى مى‌گيرم.) »


إِنَّا مَكَّنَّا لَهُۥ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ ءَاتَيۡنَٰهُ مِن كُلِّ شَيۡءٖ سَبَبٗا

84

واقعا ما در زمين به او امكانات داديم و از هر چيزى وسيله‌اى بدو داديم؛


فَأَتۡبَعَ سَبَبًا

85

و وسيله (ها) را دنبال كرد؛


حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ مَغۡرِبَ ٱلشَّمۡسِ وَجَدَهَا تَغۡرُبُ فِي عَيۡنٍ حَمِئَةٖ وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوۡمٗا قُلۡنَا يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِمَّآ أَن تُعَذِّبَ وَ إِمَّآ أَن تَتَّخِذَ فِيهِمۡ حُسۡنٗا

86

تا هنگامى كه به غروبگاه خورشيد رسيد، (و در تصورش) آن را يافت كه در چشمه گل‌آلود تيره‌اى، غروب مى‌كند؛ و نزد آن گروهى را يافت، گفتيم:« اى ذو القرنين! يا اينكه (آنان را) عذاب مى‌كنى و يا اينكه ميانشان (رفتار) نيكويى در پيش مى‌گيرى. »


قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوۡفَ نُعَذِّبُهُۥ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِۦ فَيُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا نُّكۡرٗا

87

(ذو القرنين) گفت:« اما كسى كه ستم كرده است، پس در آينده او را عذاب خواهيم كرد؛ سپس به سوى پروردگارش باز گردانده مى‌شود، و او را با عذابى ناشناخته مجازات خواهد كرد!


وَ أَمَّا مَنۡ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُۥ جَزَآءً ٱلۡحُسۡنَىٰ وَ سَنَقُولُ لَهُۥ مِنۡ أَمۡرِنَا يُسۡرٗا

88

و اما كسى كه ايمان آورد و [كار] شايسته انجام دهد، پس براى او پاداشى نيكوتر است؛ و بزودى از فرمان خود براى او (سخنى) آسان گوييم. »


ثُمَّ أَتۡبَعَ سَبَبًا

89

سپس وسيله (ها) را دنبال كرد؛


حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ مَطۡلِعَ ٱلشَّمۡسِ وَجَدَهَا تَطۡلُعُ عَلَىٰ قَوۡمٖ لَّمۡ نَجۡعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتۡرٗا

90

تا به محل طلوع خورشيد رسيد؛ (و در تصورش) آن را يافت كه بر گروهى طلوع مى‌كند كه در برابر آن هيچ پوششى براى آنان قرار نداده بوديم.


كَذَٰلِكَ وَ قَدۡ أَحَطۡنَا بِمَا لَدَيۡهِ خُبۡرٗا

91

(كار ذو القرنين) اينچنين بود، و بيقين به آنچه نزد او بود، با آگاهى احاطه داشتيم.


ثُمَّ أَتۡبَعَ سَبَبًا

92

سپس وسيله (ها) را دنبال كرد؛


حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ بَيۡنَ ٱلسَّدَّيۡنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوۡمٗا لَّا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ قَوۡلٗا

93

تا هنگامى كه به ميان دو سد (كوهى) رسيد، نزد آن دو گروهى را يافت، كه به فهم عميق هيچ گفتارى نزديك نبودند.


قَالُواْ يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِنَّ يَأۡجُوجَ وَ مَأۡجُوجَ مُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَهَلۡ نَجۡعَلُ لَكَ خَرۡجًا عَلَىٰٓ أَن تَجۡعَلَ بَيۡنَنَا وَ بَيۡنَهُمۡ سَدّٗا

94

(آن گروه) گفتند:« اى ذو القرنين! در واقع يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فسادگرند، و آيا هزينه‌اى در اختيار تو قرار دهيم، تا اينكه بين ما و بين آنان سدى قرار دهى؟ »


قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيۡرٞ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجۡعَلۡ بَيۡنَكُمۡ وَ بَيۡنَهُمۡ رَدۡمًا

95

(ذو القرنين) گفت:« آنچه كه پروردگارم در آن به من امكانات داده (از هزينه شما) بهتر است؛ پس مرا با نيروى (انسانى) يارى دهيد، تا ميان شما و ميان آنان سد محكمى قرار دهم؛


ءَاتُونِي زُبَرَ ٱلۡحَدِيدِ حَتَّىٰٓ إِذَا سَاوَىٰ بَيۡنَ ٱلصَّدَفَيۡنِ قَالَ ٱنفُخُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا جَعَلَهُۥ نَارٗا قَالَ ءَاتُونِيٓ أُفۡرِغۡ عَلَيۡهِ قِطۡرٗا

96

قطعات آهن برايم بياوريد. تا وقتى كه بين دو طرف (كوه) را مساوى كند. »گفت:« بدميد، تا هنگامى كه آن (قطعات آهن را همچون) آتش گرداند. »گفت:« مس گداخته‌اى برايم بياوريد تا بر آن (سد) بريزم. »


فَمَا ٱسۡطَٰعُوٓاْ أَن يَظۡهَرُوهُ وَ مَا ٱسۡتَطَٰعُواْ لَهُۥ نَقۡبٗا

97

و (فسادگران) نتوانستند از آن بالا روند؛ و نتوانستند در آن سوراخى ايجاد كنند.


قَالَ هَٰذَا رَحۡمَةٞ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ رَبِّي جَعَلَهُۥ دَكَّآءَ وَ كَانَ وَعۡدُ رَبِّي حَقّٗا

98

(ذو القرنين) گفت:« اين رحمتى از جانب پروردگار من است؛ و هنگامى كه وعده پروردگارم فرا رسد، آن (سد) را خرد و هموار گرداند؛ و وعده پروردگارم حق است. »


وَ تَرَكۡنَا بَعۡضَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ يَمُوجُ فِي بَعۡضٖ وَ نُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَجَمَعۡنَٰهُمۡ جَمۡعٗا

99

و در آن روز برخى آنان را رها مى‌كنيم كه در برخى [ديگر] موج زنند، و در شيپور دميده مى‌شود؛ و آنان را كاملا جمع مى‌كنيم؛


وَ عَرَضۡنَا جَهَنَّمَ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡكَٰفِرِينَ عَرۡضًا

100

و در آن روز، جهنم را بر كافران آشكارا عرضه مى‌داريم؛


ٱلَّذِينَ كَانَتۡ أَعۡيُنُهُمۡ فِي غِطَآءٍ عَن ذِكۡرِي وَ كَانُواْ لَا يَسۡتَطِيعُونَ سَمۡعًا

101

(همان) كسانى كه چشمانشان در پرده (غفلت) ى از ياد من بود، و هيچگاه قدرت شنوايى نداشتند.


أَفَحَسِبَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن يَتَّخِذُواْ عِبَادِي مِن دُونِيٓ أَوۡلِيَآءَ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡكَٰفِرِينَ نُزُلٗا

102

آيا كسانى كه كفر ورزيدند، پنداشتند كه جز من، بندگانم را بعنوان سرپرستان (خود) مى‌گيرند؟! در حقيقت ما جهنم را براى كافران، (بعنوان جايگاه نخستين) پذيرايى آماده كرده‌ايم!


قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُكُم بِٱلۡأَخۡسَرِينَ أَعۡمَٰلًا

103

بگو:« آيا شما را از زيانكارترين (مردم در) كارها، خبر دهيم؟


ٱلَّذِينَ ضَلَّ سَعۡيُهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَ هُمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ يُحۡسِنُونَ صُنۡعًا

104

(همان) كسانى كه تلاششان در زندگى پست (دنيا) گم شده؛ در حالى كه آنان مى‌پندارند كه ايشان كار زيركانه‌اى را نيكو انجام مى‌دهند. »


أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِ‍َٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ وَ لِقَآئِهِۦ فَحَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَلَا نُقِيمُ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَزۡنٗا

105

آنان كسانى هستند كه به نشانه‌هاى پروردگارشان و ملاقات او كفر ورزيدند، و اعمالشان تباه شد؛ و براى شان روز رستاخيز، هيچ (ميزان و) ارزشى نمى‌نهيم.


ذَٰلِكَ جَزَآؤُهُمۡ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُواْ وَ ٱتَّخَذُوٓاْ ءَايَٰتِي وَ رُسُلِي هُزُوًا

106

اين (گونه) است، پاداش آنان جهنم است، بخاطر اينكه كفر ورزيدند و نشانه‌هاى من و فرستادگانم را به ريشخند گرفتند.


إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ كَانَتۡ لَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡفِرۡدَوۡسِ نُزُلًا

107

بيقين كسانى كه ايمان آوردند و [كارهاى‌] شايسته انجام دادند، بوستان‌هاى فردوس (نخستين) پذيرايى براى آنان است؛


خَٰلِدِينَ فِيهَا لَا يَبۡغُونَ عَنۡهَا حِوَلٗا

108

در حالى كه در آن ماندگارند؛ [و] از آنجا هيچ انتقالى را طلب نمى‌كنند.


قُل لَّوۡ كَانَ ٱلۡبَحۡرُ مِدَادٗا لِّكَلِمَٰتِ رَبِّي لَنَفِدَ ٱلۡبَحۡرُ قَبۡلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَٰتُ رَبِّي وَ لَوۡ جِئۡنَا بِمِثۡلِهِۦ مَدَدٗا

109

بگو:« اگر (بر فرض) دريا [ها] براى (نوشتن آفريده‌ها و) كلمات پروردگارم مركب شود، حتما دريا [ها] پايان مى‌گيرد، پيش از آنكه (آفريده‌ها و) كلمات پروردگارم پايان يابد؛ و اگر چه همانند آن (درياها) را به مدد (آنها) آوريم. »


قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَ لَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا

110

بگو:« من فقط بشرى همانند شما هستم؛ به سوى من وحى مى‌شود كه معبودتان معبودى يگانه است؛ و هر كس به ملاقات پروردگارش همواره اميد دارد، پس بايد كار شايسته‌اى انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند. »


سوره مریم

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ كٓهيعٓصٓ

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ كاف، ها، يا، عين، صاد.


ذِكۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّكَ عَبۡدَهُۥ زَكَرِيَّآ

2

(اين) ياد رحمت پروردگار تو نسبت به بنده‌اش زكرياست؛


إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا

3

هنگامى كه پروردگارش را با ندايى در مخفيگاه، صدا زد.


قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّي وَ ٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا وَ لَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا

4

گفت:« پروردگارا، براستى من استخوانم سست گرديده، و از جهت پيرى (موى) سر شعله‌ور شده (و سفيد گشته است.) و پروردگارا، (من) به سبب خواندن تو در (زحمت و) بدبختى نبوده‌ام.


وَ إِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِي وَ كَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا

5

و در حقيقت من بعد از خودم از بستگانم ترسانم در حالى كه زنم نازاست؛ پس از جانب خود سرپرستى (فرزندى) را به من ببخش؛


يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَ وَ ٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِيّٗا

6

كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب (نيز) ارث برد؛ و پروردگارا، او را مورد رضايتت قرار ده. »


يَٰزَكَرِيَّآ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ يَحۡيَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِيّٗا

7

اى زكريا! براستى ما تو را به پسرى كه نامش« يحيى »است، مژده مى‌دهيم؛ كه پيش از (آن)، هيچ همنامى براى او قرار نداده‌ايم.


قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَ كَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا وَ قَدۡ بَلَغۡتُ مِنَ ٱلۡكِبَرِ عِتِيّٗا

8

(زكريا) گفت:« پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود؟! در حالى كه زنم نازاست، و يقينا از (شدت) پيرى به فرتوتى رسيده‌ام! »


قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٞ وَ قَدۡ خَلَقۡتُكَ مِن قَبۡلُ وَ لَمۡ تَكُ شَيۡ‍ٔٗا

9

(فرشته) گفت:« چنين است، پروردگار تو گفته: كه آن (كار) بر من آسان است؛ و بيقين پيش از (آن) تو را آفريدم در حالى كه هيچ چيزى نبودى. »


قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّيٓ ءَايَةٗ قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَ لَيَالٖ سَوِيّٗا

10

(زكريا) گفت:« پروردگارا! براى من نشانه‌اى قرار ده. »فرمود:« نشانه‌ات اين است كه سه شب (و روز) در حال تندرستى، با مردم سخن نگويى. »


فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنَ ٱلۡمِحۡرَابِ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَيۡهِمۡ أَن سَبِّحُواْ بُكۡرَةٗ وَ عَشِيّٗا

11

و از محراب (عبادتش) به سوى قومش بيرون آمد، و به آنان اشاره كرد:« كه صبحگاهان و عصرگاهان تسبيح گوييد. »


يَٰيَحۡيَىٰ خُذِ ٱلۡكِتَٰبَ بِقُوَّةٖ وَ ءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡحُكۡمَ صَبِيّٗا

12

اى يحيى! كتاب (خدا) را با قوت بگير. و در حال كودكى، فرمان (نبوت) را به او داديم.


وَ حَنَانٗا مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوٰةٗ وَ كَانَ تَقِيّٗا

13

و از نزد خود مهربانى (و رحمت) و پاكى (به او داديم؛) و خودنگهدار (و پارسا) بود.


وَ بَرَّۢا بِوَٰلِدَيۡهِ وَ لَمۡ يَكُن جَبَّارًا عَصِيّٗا

14

و نسبت به پدر و مادرش نيكوكار بود؛ و زورگوى نافرمان نبود.


وَ سَلَٰمٌ عَلَيۡهِ يَوۡمَ وُلِدَ وَ يَوۡمَ يَمُوتُ وَ يَوۡمَ يُبۡعَثُ حَيّٗا

15

و سلام بر او باد، روزى كه تولد يافت، و روزى كه مى‌ميرد، و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شود!


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ مَرۡيَمَ إِذِ ٱنتَبَذَتۡ مِنۡ أَهۡلِهَا مَكَانٗا شَرۡقِيّٗا

16

و در كتاب (قرآن)، مريم را ياد كن، هنگامى كه از خانواده‌اش به مكان شرقى (بيت المقدس) كناره گرفت.


فَٱتَّخَذَتۡ مِن دُونِهِمۡ حِجَابٗا فَأَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرٗا سَوِيّٗا

17

و در برابر آنان پرده‌اى (بر خود) گرفت. و روح خود (جبرئيل) را به سوى او فرستاديم؛ و در حالى كه بشرى درست اندام بود، بر او نمايان شد.


قَالَتۡ إِنِّيٓ أَعُوذُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيّٗا

18

(مريم) گفت:« من از (شر) تو، به (خداى) گسترده‌مهر پناه مى‌برم، اگر خودنگهدارى، (پس از عذاب خدا بترس!)


قَالَ إِنَّمَآ أَنَا۠ رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَٰمٗا زَكِيّٗا

19

(فرشته) گفت:« من فقط فرستاده پروردگار توام؛ براى اينكه پسرى پاك به تو ببخشم. »


قَالَتۡ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَٰمٞ وَ لَمۡ يَمۡسَسۡنِي بَشَرٞ وَ لَمۡ أَكُ بَغِيّٗا

20

(مريم) گفت:« چگونه براى من پسرى خواهد بود، در حالى كه هيچ بشرى با من تماس نگرفته است، و تجاوزكار (آلوده) نبوده‌ام؟! »


قَالَ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٞ وَ لِنَجۡعَلَهُۥٓ ءَايَةٗ لِّلنَّاسِ وَ رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَ كَانَ أَمۡرٗا مَّقۡضِيّٗا

21

(فرشته) گفت:« چنين است، پروردگار تو گفته كه آن (كار) بر من آسان است. و (عيسى را آفريديم) تا او را نشانه‌اى براى مردم و رحمتى از جانب خود قرار دهيم؛ و (اين) كارى پايان يافته است! »


فَحَمَلَتۡهُ فَٱنتَبَذَتۡ بِهِۦ مَكَانٗا قَصِيّٗا

22

و (مريم) به او (عيسى) باردار شد؛ و با او به مكان دوردستى كناره گرفت؛


فَأَجَآءَهَا ٱلۡمَخَاضُ إِلَىٰ جِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ قَالَتۡ يَٰلَيۡتَنِي مِتُّ قَبۡلَ هَٰذَا وَ كُنتُ نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا

23

و درد زايمان، او را به سوى تنه درخت خرمايى كشاند؛ (مريم) گفت:« اى كاش من پيش از اين مرده بودم، و كاملا فراموش شده بودم. »


فَنَادَىٰهَا مِن تَحۡتِهَآ أَلَّا تَحۡزَنِي قَدۡ جَعَلَ رَبُّكِ تَحۡتَكِ سَرِيّٗا

24

و از زير پاى او ندا داد كه:« اندوهگين مباش، چرا كه پروردگارت زير پاى تو چشمه آبى (و كودكى شريف) قرار داده است؛


وَ هُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَيۡكِ رُطَبٗا جَنِيّٗا

25

و تنه درخت خرما را به سوى خود تكان ده، تا رطب تازه‌اى بر تو فرو ريزد؛


فَكُلِي وَ ٱشۡرَبِي وَ قَرِّي عَيۡنٗا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ ٱلۡبَشَرِ أَحَدٗا فَقُولِيٓ إِنِّي نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُكَلِّمَ ٱلۡيَوۡمَ إِنسِيّٗا

26

و بخور، و بنوش؛ و ديده روشن دار، و اگر از جنس بشر كسى را ديدى، پس بگو:« در واقع من براى (خداى) گسترده‌مهر روزه‌اى نذر كرده‌ام؛ و امروز با هيچ انسانى سخن نمى‌گويم. »


فَأَتَتۡ بِهِۦ قَوۡمَهَا تَحۡمِلُهُۥ قَالُواْ يَٰمَرۡيَمُ لَقَدۡ جِئۡتِ شَيۡ‍ٔٗا فَرِيّٗا

27

و (مريم) در حالى كه او را در آغوش گرفته بود، وى را نزد قومش آورد؛ گفتند:« اى مريم! بيقين چيزى شگفت (و زشت) آورده‌اى!


يَٰٓأُخۡتَ هَٰرُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ ٱمۡرَأَ سَوۡءٖ وَ مَا كَانَتۡ أُمُّكِ بَغِيّٗا

28

اى (همانند) خواهر هارون (در پاكى)، پدرت مرد بدى نبود، و مادرت زن تجاوزكار (و آلوده) نبود! »


فَأَشَارَتۡ إِلَيۡهِ قَالُواْ كَيۡفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي ٱلۡمَهۡدِ صَبِيّٗا

29

و (مريم) به سوى آن (عيسى) اشاره كرد؛ گفتند:« چگونه با كسى كه به صورت كودكى در گاهواره است، سخن بگوييم؟! »


قَالَ إِنِّي عَبۡدُ ٱللَّهِ ءَاتَىٰنِيَ ٱلۡكِتَٰبَ وَ جَعَلَنِي نَبِيّٗا

30

(عيسى) گفت:« براستى كه من بنده خدايم؛ به من كتاب (انجيل) عطا كرده؛ و مرا پيامبر قرار داده است؛


وَ جَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيۡنَ مَا كُنتُ وَ أَوۡصَٰنِي بِٱلصَّلَوٰةِ وَ ٱلزَّكَوٰةِ مَا دُمۡتُ حَيّٗا

31

و هر جا كه باشم مرا خجسته قرار داده؛ و تا هنگامى كه زنده‌ام، مرا به نماز و زكات سفارش كرده است؛


وَ بَرَّۢا بِوَٰلِدَتِي وَ لَمۡ يَجۡعَلۡنِي جَبَّارٗا شَقِيّٗا

32

و نسبت به مادرم نيكوكار (قرار داده؛) و مرا زورگوى بدبخت قرار نداده است.


وَ ٱلسَّلَٰمُ عَلَيَّ يَوۡمَ وُلِدتُّ وَ يَوۡمَ أَمُوتُ وَ يَوۡمَ أُبۡعَثُ حَيّٗا

33

و سلام (خدا) بر من باد، روزى كه متولد شدم، و روزى كه مى‌ميرم، و روزى كه زنده برانگيخته خواهم شد! »


ذَٰلِكَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ قَوۡلَ ٱلۡحَقِّ ٱلَّذِي فِيهِ يَمۡتَرُونَ

34

اين (سرگذشت) عيسى پسر مريم است، گفتار حقى كه در آن ترديد مى‌كنند.


مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٖ سُبۡحَٰنَهُۥٓ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ

35

هرگز براى خدا شايسته نيست كه فرزندى برگيرد او منزه است؛ هنگامى كه چيزى را اراده كند، پس فقط به آن مى‌گويد:« باش »پس (فورا موجود) مى‌شود.


وَ إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُوهُ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ

36

« و در حقيقت خدا پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را بپرستيد؛ كه اين راهى راست است. »


فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَيۡنِهِمۡ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن مَّشۡهَدِ يَوۡمٍ عَظِيمٍ

37

و [لى‌] حزب‌هايى از ميان آن (مسيحي) ان اختلاف كردند؛ پس واى به حال كسانى كه كفر ورزيدند، از حضور روز بزرگ (رستاخيز)!


أَسۡمِعۡ بِهِمۡ وَ أَبۡصِرۡ يَوۡمَ يَأۡتُونَنَا لَٰكِنِ ٱلظَّٰلِمُونَ ٱلۡيَوۡمَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ

38

روزى كه نزد ما مى‌آيند، چقدر شنوا و بينايند! ليكن ستمكاران امروز در گمراهى آشكارى هستند.


وَ أَنذِرۡهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ إِذۡ قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ وَ هُمۡ فِي غَفۡلَةٖ وَ هُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ

39

آنان را به روز حسرت هشدار ده، هنگامى كه [همه‌] چيز انجام شود؛ در حالى كه آنان در غفلتند و آنان ايمان نمى‌آورند.


إِنَّا نَحۡنُ نَرِثُ ٱلۡأَرۡضَ وَ مَنۡ عَلَيۡهَا وَ إِلَيۡنَا يُرۡجَعُونَ

40

در واقع ما، زمين و هر كس كه بر آن است را به ارث مى‌بريم؛ و فقط به سوى ما باز گردانده مى‌شوند.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِبۡرَٰهِيمَ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقٗا نَّبِيًّا

41

و در كتاب (قرآن) ابراهيم را ياد كن، كه او بسيار راستگو و پيامبر بود.


إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ يَٰٓأَبَتِ لِمَ تَعۡبُدُ مَا لَا يَسۡمَعُ وَ لَا يُبۡصِرُ وَ لَا يُغۡنِي عَنكَ شَيۡ‍ٔٗا

42

هنگامى كه به پدر (مادرش يا عموي) ش گفت:« اى پدر [م‌]! چرا چيزى را مى‌پرستى كه نمى‌شنود، و نمى‌بيند، و هيچ چيزى را از تو دفع نمى‌كند؟!


يَٰٓأَبَتِ إِنِّي قَدۡ جَآءَنِي مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَمۡ يَأۡتِكَ فَٱتَّبِعۡنِيٓ أَهۡدِكَ صِرَٰطٗا سَوِيّٗا

43

اى پدر [م‌]! براستى من از دانش (الهى) چيزى برايم آمده كه براى تو نيامده است؛ پس مرا پيروى كن، تا تو را به راهى درست راهنمايى كنم.


يَٰٓأَبَتِ لَا تَعۡبُدِ ٱلشَّيۡطَٰنَ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ كَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ عَصِيّٗا

44

اى پدر [م‌]! شيطان را مپرست؛ چرا كه شيطان نسبت به (خداى) گسترده‌مهر، عصيانگر بود.


يَٰٓأَبَتِ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيۡطَٰنِ وَلِيّٗا

45

اى پدر [م‌]! در حقيقت من مى‌ترسم كه عذابى از (خداى) گسترده‌مهر به تو رسد، پس ملحق به شيطان شوى. »


قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنۡ ءَالِهَتِي يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ لَأَرۡجُمَنَّكَ وَ ٱهۡجُرۡنِي مَلِيّٗا

46

(آزر) گفت:« آيا تو از معبودهاى من روى بر مى‌تابى؟! اى ابراهيم، اگر (به اين كار) پايان ندهى، حتما تو را سنگسار مى‌كنم؛ و براى مدتى طولانى از من دور شو! »


قَالَ سَلَٰمٌ عَلَيۡكَ سَأَسۡتَغۡفِرُ لَكَ رَبِّيٓ إِنَّهُۥ كَانَ بِي حَفِيّٗا

47

(ابراهيم) گفت:« سلام بر تو باد، بزودى از پروردگارم براى تو طلب آمرزش مى‌كنم؛ چرا كه او نسبت به من نيكوكارى مهرورز است؛


وَ أَعۡتَزِلُكُمۡ وَ مَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَ أَدۡعُواْ رَبِّي عَسَىٰٓ أَلَّآ أَكُونَ بِدُعَآءِ رَبِّي شَقِيّٗا

48

و از شما، و آنچه غير از خدا مى‌خوانيد، كناره‌گيرى مى‌كنم؛ و پروردگارم را مى‌خوانم؛ اميد است كه در خواندن پروردگارم در (زحمت و) بدبختى نباشم. »


فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَ مَا يَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَ يَعۡقُوبَ وَ كُلّٗا جَعَلۡنَا نَبِيّٗا

49

و هنگامى كه از آنان و آنچه غير از خدا مى‌پرستيدند كناره‌گيرى كرد، اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم؛ در حالى كه هر يك را پيامبرى قرار داديم؛


وَ وَهَبۡنَا لَهُم مِّن رَّحۡمَتِنَا وَ جَعَلۡنَا لَهُمۡ لِسَانَ صِدۡقٍ عَلِيّٗا

50

و از رحمت خود به آنان بخشيديم؛ و براى آنان در زبان (جهانيان مقامى) راستين (و آوازه‌اى) بلند قرار داديم.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ مُوسَىٰٓ إِنَّهُۥ كَانَ مُخۡلَصٗا وَ كَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا

51

و در كتاب (قرآن) موسى را ياد كن، كه او خالص شده بود و (نيز) فرستاده‌اى والا [مقام‌] بود.


وَ نَٰدَيۡنَٰهُ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ ٱلۡأَيۡمَنِ وَ قَرَّبۡنَٰهُ نَجِيّٗا

52

و او را از طرف راست (كوه) طور ندا داديم، و رازگويان او را (به خود) نزديك ساختيم.


وَ وَهَبۡنَا لَهُۥ مِن رَّحۡمَتِنَآ أَخَاهُ هَٰرُونَ نَبِيّٗا

53

و از رحمت خود، برادرش هارون را، در حالى كه پيامبر بود، به او بخشيديم.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِسۡمَٰعِيلَ إِنَّهُۥ كَانَ صَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ وَ كَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا

54

و در كتاب (قرآن) اسماعيل را ياد كن، كه او راست وعده بود و (نيز) فرستاده‌اى والا [مقام‌] بود؛


وَ كَانَ يَأۡمُرُ أَهۡلَهُۥ بِٱلصَّلَوٰةِ وَ ٱلزَّكَوٰةِ وَ كَانَ عِندَ رَبِّهِۦ مَرۡضِيّٗا

55

و همواره خانواده‌اش را به نماز و زكات فرمان مى‌داد؛ و در نزد پروردگارش مورد رضايت بود.


وَ ٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِدۡرِيسَ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقٗا نَّبِيّٗا

56

و در كتاب (قرآن) ادريس را ياد كن، كه او بسيار راستگو [و] پيامبر بود؛


وَ رَفَعۡنَٰهُ مَكَانًا عَلِيًّا

57

و او را به جايگاه والايى بالا برديم.


أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ مِن ذُرِّيَّةِ ءَادَمَ وَ مِمَّنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٖ وَ مِن ذُرِّيَّةِ إِبۡرَٰهِيمَ وَ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَ مِمَّنۡ هَدَيۡنَا وَ ٱجۡتَبَيۡنَآ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُ ٱلرَّحۡمَٰنِ خَرُّواْ سُجَّدٗا وَ بُكِيّٗا

58

آنان كسانى هستند كه خدا به ايشان نعمت داده است، در حالى كه از پيامبران از نسل آدم، و از كسانى كه با نوح (بر كشتى) سوار كرديم، و از نسل ابراهيم و اسرائيل (يعقوب)، و از كسانى كه راهنمايى كرديم و برگزيديم (بودند.) هنگامى كه آيات (خداى) گسترده‌مهر بر آنان خوانده مى‌شد، سجده‌كنان و گريان (به زمين) در مى‌افتادند.


فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٌ أَضَاعُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَ ٱتَّبَعُواْ ٱلشَّهَوَٰتِ فَسَوۡفَ يَلۡقَوۡنَ غَيًّا

59

و بعد از آنان، فرزندان (ناشايستى) جانشين شدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پيروى نمودند؛ و در آينده (عذاب) گمراهى (خود) را ملاقات خواهند كرد؛


إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَ لَا يُظۡلَمُونَ شَيۡ‍ٔٗا

60

مگر كسانى كه توبه كنند، و ايمان آورند، و [كار] شايسته انجام دهند؛ پس اينان داخل بهشت مى‌شوند، و هيچ ستمى بر آنان نخواهد شد.


جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِي وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ عِبَادَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِ إِنَّهُۥ كَانَ وَعۡدُهُۥ مَأۡتِيّٗا

61

بوستانهاى (ويژه بهشت) ماندگار، كه (خداى) گسترده‌مهر به بندگانش ناديده و ناپيدا وعده داده است، چرا كه حتما وعده او انجام شدنى است.


لَّا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوًا إِلَّا سَلَٰمٗا وَ لَهُمۡ رِزۡقُهُمۡ فِيهَا بُكۡرَةٗ وَ عَشِيّٗا

62

در آن جا هيچ (سخن) بيهوده‌اى نمى‌شنوند؛ (و گفتارشان) جز سلام (نيست.) و در آنجا صبحگاهان و عصرگاهان،« روزى »آنان، برايشان (آماده) است.


تِلۡكَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِي نُورِثُ مِنۡ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيّٗا

63

اين بهشتى است كه به هر كس از بندگان ما كه خودنگهدار (و پارسا) باشد، به ارث مى‌دهيم.


وَ مَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمۡرِ رَبِّكَ لَهُۥ مَا بَيۡنَ أَيۡدِينَا وَ مَا خَلۡفَنَا وَ مَا بَيۡنَ ذَٰلِكَ وَ مَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّٗا

64

و (جبرئيل گفت:) جز به فرمان پروردگارت، فرود نمى‌آييم؛ آنچه پيش روى ما، و آنچه پشت سر ما، و آنچه ميان اين دو مى‌باشد، فقط از آن اوست؛ و پروردگارت فراموشكار نيست.


رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا بَيۡنَهُمَا فَٱعۡبُدۡهُ وَ ٱصۡطَبِرۡ لِعِبَٰدَتِهِۦ هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِيّٗا

65

(همان) پروردگار آسمان‌ها و زمين، و آنچه ميان آن دوست. پس او را بپرست، و در پرستش او شكيبايى ورز. آيا براى او همنام (و همانندى) مى‌شناسى؟!


وَ يَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَءِذَا مَا مِتُّ لَسَوۡفَ أُخۡرَجُ حَيًّا

66

و انسان مى‌گويد:« آيا هنگامى كه بميرم، براستى در آينده (از قبر) زنده بيرون آورده مى‌شوم؟! »


أَ وَ لَا يَذۡكُرُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن قَبۡلُ وَ لَمۡ يَكُ شَيۡ‍ٔٗا

67

و آيا انسان به ياد نمى‌آورد كه ما پيش از اين، او را آفريديم در حالى كه هيچ چيزى نبود؟!


فَوَرَبِّكَ لَنَحۡشُرَنَّهُمۡ وَ ٱلشَّيَٰطِينَ ثُمَّ لَنُحۡضِرَنَّهُمۡ حَوۡلَ جَهَنَّمَ جِثِيّٗا

68

و سوگند به پروردگارت كه حتما آنان و شيطان‌ها را گردآورى مى‌كنيم؛ سپس قطعا آنان را، از پاى در آمده، گرداگرد جهنم حاضر مى‌سازيم!


ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمۡ أَشَدُّ عَلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ عِتِيّٗا

69

سپس از هر گروهى، هر كدام را كه بر (خداى) گسترده‌مهر سركش‌تر بوده‌اند، حتما جدا مى‌كنيم.


ثُمَّ لَنَحۡنُ أَعۡلَمُ بِٱلَّذِينَ هُمۡ أَوۡلَىٰ بِهَا صِلِيّٗا

70

سپس ما حتما داناتريم، به كسانى كه آنان براى ورود به آن (جهنم) سزاوارترند.


وَ إِن مِّنكُمۡ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتۡمٗا مَّقۡضِيّٗا

71

و هيچ (كس) از شما نيست مگر اينكه در آن (جهنم) وارد مى‌شود؛ (اين حكم) حتمى است كه براى پروردگارت پايان يافته است؛


ثُمَّ نُنَجِّي ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّ نَذَرُ ٱلظَّٰلِمِينَ فِيهَا جِثِيّٗا

72

سپس كسانى را كه خودنگهدارى (و پارسايى) كردند نجات مى‌بخشيم، و ستمكاران را، از پاى در آمده، در آن (دوزخ) وا مى‌گذاريم.


وَ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَيُّ ٱلۡفَرِيقَيۡنِ خَيۡرٞ مَّقَامٗا وَ أَحۡسَنُ نَدِيّٗا

73

و هنگامى كه آيات ما، در حالى كه روشن است، بر آنان خوانده مى‌شود، كسانى كه كفر ورزيدند، به كسانى كه ايمان آوردند، مى‌گويند:« كدام يك از (ما) دو دسته جايگاهش بهتر، و (بخشش و) محفلش نيكوتر است؟! »


وَ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هُمۡ أَحۡسَنُ أَثَٰثٗا وَ رِءۡيٗا

74

و چه بسيار گروه‌هايى را پيش از آنان هلاك كرديم كه آنان از نظر اثاث و ظاهر نيكوتر بودند.


قُلۡ مَن كَانَ فِي ٱلضَّلَٰلَةِ فَلۡيَمۡدُدۡ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَدًّا حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا يُوعَدُونَ إِمَّا ٱلۡعَذَابَ وَ إِمَّا ٱلسَّاعَةَ فَسَيَعۡلَمُونَ مَنۡ هُوَ شَرّٞ مَّكَانٗا وَ أَضۡعَفُ جُندٗا

75

(اى پيامبر) بگو:« هر كس كه در گمراهى باشد، پس بايد (خداى) گسترده‌مهر كاملا به او كمك (و مهلت) دهد، تا هنگامى كه آنچه را وعده داده شده‌اند، يا عذاب و يا ساعت (رستاخيز) را، ببينند؛ پس بزودى خواهند دانست چه كسى جايگاهش بدتر، و لشكر [ش‌] ناتوان‌تر است! »


وَ يَزِيدُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ٱهۡتَدَوۡاْ هُدٗى وَ ٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَ خَيۡرٞ مَّرَدًّا

76

و خدا بر هدايت كسانى كه ره‌يافته‌اند، مى‌افزايد؛ و (كارهاى) ماندگار شايسته در نزد پروردگارت پاداشى بهتر و فرجامى نيكوتر دارد.


أَفَرَءَيۡتَ ٱلَّذِي كَفَرَ بِ‍َٔايَٰتِنَا وَ قَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالٗا وَ وَلَدًا

77

و آيا ملاحظه كردى كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد، و گفت:« حتما مال و فرزند (فراوان) به من داده خواهد شد »؟!


أَطَّلَعَ ٱلۡغَيۡبَ أَمِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا

78

آيا از پنهان (جهان) اطلاع يافته، يا از جانب (خداى) گسترده‌مهر، پيمانى گرفته است؟!


كَلَّا سَنَكۡتُبُ مَا يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُۥ مِنَ ٱلۡعَذَابِ مَدّٗا

79

هرگز چنين نيست، بزودى آنچه را مى‌گويد، مى‌نويسيم و به عذاب او كاملا كمك مى‌كنيم (و پى در پى مى‌افزاييم.)


وَ نَرِثُهُۥ مَا يَقُولُ وَ يَأۡتِينَا فَرۡدٗا

80

و آنچه را (از اموال و فرزندان) مى‌گويد، از او به ارث مى‌بريم، و به تنهايى نزد ما خواهد آمد.


وَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لِّيَكُونُواْ لَهُمۡ عِزّٗا

81

و (كافران) غير از خدا، معبودانى را برگزيدند تا [مايه‌] عزتشان باشند.


كَلَّا سَيَكۡفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمۡ وَ يَكُونُونَ عَلَيۡهِمۡ ضِدًّا

82

هرگز چنين نيست، بزودى (معبودان) پرستش آنان را انكار خواهند كرد، و (دشمنى) بر ضد آنان مى‌شوند.


أَلَمۡ تَرَ أَنَّآ أَرۡسَلۡنَا ٱلشَّيَٰطِينَ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ تَؤُزُّهُمۡ أَزّٗا

83

آيا اطلاع نيافتى كه ما شيطان‌ها را به سوى كافران فرستاديم در حالى كه آنان را شديدا تحريك مى‌كنند؟


فَلَا تَعۡجَلۡ عَلَيۡهِمۡ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمۡ عَدّٗا

84

پس در باره آنان شتاب مكن؛ جز اين نيست كه (اعمال و لحظات عمر) آنان را كاملا شمارش مى‌كنيم.


يَوۡمَ نَحۡشُرُ ٱلۡمُتَّقِينَ إِلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ وَفۡدٗا

85

(ياد كن) روزى را كه پارسايان (خود نگهدار) را دسته‌جمعى [و با احترام‌] به سوى (خداى) گسترده‌مهر گردآورى مى‌كنيم.


وَ نَسُوقُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرۡدٗا

86

و خلافكاران را به سوى جهنم تشنه‌كامان مى‌رانيم.


لَّا يَمۡلِكُونَ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَنِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا

87

صاحب شفاعت نمى‌باشند، جز كسانى كه از جانب (خداى) گسترده‌مهر، پيمانى گرفته‌اند.


وَ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗا

88

و گفتند:« (خداى) گسترده‌مهر فرزندى براى خود برگرفت. »


لَّقَدۡ جِئۡتُمۡ شَيۡ‍ًٔا إِدّٗا

89

واقعا چيز زشت وحشتناكى (بر زبان) آورديد!


تَكَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ يَتَفَطَّرۡنَ مِنۡهُ وَ تَنشَقُّ ٱلۡأَرۡضُ وَ تَخِرُّ ٱلۡجِبَالُ هَدًّا

90

نزديك است از اين (سخن) آسمان‌ها بشكافند، و زمين شكافته شود، و كوه‌ها بشدت فرو ريزند؛


أَن دَعَوۡاْ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٗا

91

(بخاطر) اينكه براى (خداى) گسترده‌مهر فرزندى خواندند!


وَ مَا يَنۢبَغِي لِلرَّحۡمَٰنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا

92

و براى (خداى) گسترده‌مهر سزاوار نيست كه فرزندى گزيند!


إِن كُلُّ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِي ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا

93

هيچ كس در آسمان‌ها و زمين نيست، مگر اينكه بنده‌وار به سوى (خداى) گسترده‌مهر آيد.


لَّقَدۡ أَحۡصَىٰهُمۡ وَ عَدَّهُمۡ عَدّٗا

94

بيقين آنان را حساب كرده و كاملا آنان را شمارش نموده است.


وَ كُلُّهُمۡ ءَاتِيهِ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَرۡدًا

95

و همه آنان روز رستاخيز، به تنهايى نزد او مى‌آيند.


إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَيَجۡعَلُ لَهُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وُدّٗا

96

مسلما كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى‌] شايسته انجام داده‌اند، بزودى (خداى) گسترده‌مهر، براى آنان محبتى (در دل‌ها) قرار مى‌دهد.


فَإِنَّمَا يَسَّرۡنَٰهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ ٱلۡمُتَّقِينَ وَ تُنذِرَ بِهِۦ قَوۡمٗا لُّدّٗا

97

و فقط آن [قرآن‌] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پارسايان (خود نگهدار) را بوسيله آن مژده دهى، و گروه دشمنان سرسخت را بدان هشدار دهى.


وَ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هَلۡ تُحِسُّ مِنۡهُم مِّنۡ أَحَدٍ أَوۡ تَسۡمَعُ لَهُمۡ رِكۡزَۢا

98

و چه بسيار گروه‌هايى را كه پيش از آنان هلاك كرديم؛ آيا هيچ كس از ايشان را احساس مى‌كنى؟! يا صداى آهسته‌اى از آنان مى‌شنوى؟!


سوره طه

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ طه

1

به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ طا، ها.


مَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ

2

قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا به زحمت افتى.


إِلَّا تَذۡكِرَةٗ لِّمَن يَخۡشَىٰ

3

جز بخاطر اينكه براى كسى كه (از مجازات) مى‌هراسد، ياد آورى باشد.


تَنزِيلٗا مِّمَّنۡ خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ وَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلۡعُلَى

4

(قرآن) از سوى كسى فرود آمده، كه زمين و آسمان‌هاى بلند را آفريده است.


ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ

5

(خداى) گسترده‌مهر بر تخت (جهاندارى و تدبير هستى) تسلط يافت.


لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا بَيۡنَهُمَا وَ مَا تَحۡتَ ٱلثَّرَىٰ

6

آنچه در آسمان‌ها، و آنچه در زمين، و آنچه ميان آن دو، و آنچه در زير خاك است، فقط از آن اوست.


وَ إِن تَجۡهَرۡ بِٱلۡقَوۡلِ فَإِنَّهُۥ يَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ وَ أَخۡفَى

7

و اگر بلند سخن گويى (يا مخفى كنى)، پس در حقيقت او راز و پنهان‌تر (از آن) را مى‌داند.


ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ

8

خداست كه هيچ معبودى جز او نيست؛ نام‌هاى نيكو فقط از آن اوست.


وَ هَلۡ أَتَىٰكَ حَدِيثُ مُوسَىٰٓ

9

و آيا خبر موسى به تو رسيده است؟


إِذۡ رَءَا نَارٗا فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى

10

هنگامى كه آتشى را مشاهده كرد، و به خانواده‌اش گفت:« درنگ كنيد [چرا] كه من آتشى ديدم؛ تا شايد من شعله‌اى از آن براى شما بياورم؛ يا بر (اثر) آتش رهنمودى بيابم. »


فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِيَ يَٰمُوسَىٰٓ

11

و هنگامى كه نزد آن (آتش) آمد، ندا داده شد:« اى موسى!


إِنِّيٓ أَنَا۠ رَبُّكَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَيۡكَ إِنَّكَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى

12

براستى من خود پروردگار توام؛ پس كفش‌هايت را بيرون آر، [چرا] كه تو در سرزمين مقدس« طوى »هستى!


وَ أَنَا ٱخۡتَرۡتُكَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا يُوحَىٰٓ

13

و من تو را برگزيدم؛ پس به آنچه وحى مى‌شود، گوش فرا ده.


إِنَّنِيٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِي وَ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ

14

در حقيقت من، خود خدا هستم؛ هيچ معبودى جز من نيست؛ پس مرا بپرست، و نماز را براى ياد من، به پا دار.


إِنَّ ٱلسَّاعَةَ ءَاتِيَةٌ أَكَادُ أُخۡفِيهَا لِتُجۡزَىٰ كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا تَسۡعَىٰ

15

بدرستى كه ساعت (رستاخيز) آمدنى است؛ نزديك است (كه بخواهم) آن را پنهان كنم، تا هر شخصى بخاطر كوشش (خود) جزا داده شود.


فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنۡهَا مَن لَّا يُؤۡمِنُ بِهَا وَ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَتَرۡدَىٰ

16

پس هرگز كسى كه به آن ايمان ندارد و از هوس‌هاى خويش پيروى مى‌كند، تو را از آن باز ندارد؛ كه هلاك مى‌شوى!


وَ مَا تِلۡكَ بِيَمِينِكَ يَٰمُوسَىٰ

17

و آن چيست در دست راست تو، اى موسى؟! »


قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيۡهَا وَ أَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَ لِيَ فِيهَا مَ‍َٔارِبُ أُخۡرَىٰ

18

گفت:« اين عصاى من است؛ كه بر آن تكيه مى‌كنم، و با آن (برگ درختان را) بر گوسفندانم فرو مى‌آورم؛ و در آن (عصا) براى من نيازهاى ديگرى (نيز) هست. »


قَالَ أَلۡقِهَا يَٰمُوسَىٰ

19

(خدا) فرمود:« اى موسى! آن را بيفكن. »


فَأَلۡقَىٰهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٞ تَسۡعَىٰ

20

و (موسى) آن (عصا) را افكند، و بناگاه آن مارى (اژدهاگونه) شد كه به جنب و جوش افتاد.


قَالَ خُذۡهَا وَ لَا تَخَفۡ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا ٱلۡأُولَىٰ

21

(خدا) فرمود:« آن را بگير و مترس! بزودى آن را به حالت نخستينش باز مى‌گردانيم.


وَ ٱضۡمُمۡ يَدَكَ إِلَىٰ جَنَاحِكَ تَخۡرُجۡ بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٍ ءَايَةً أُخۡرَىٰ

22

و دستت را به پهلويت بگذار، تا سفيدگونه بدون (عيب) بدى بيرون آيد؛ در حالى كه نشانه (معجزه‌آساى) ديگرى است!


لِنُرِيَكَ مِنۡ ءَايَٰتِنَا ٱلۡكُبۡرَى

23

تا از نشانه‌هاى (معجزه آساى) بزرگ‌تر خويش، به تو بنمايانيم.


ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ

24

به سوى فرعون برو، كه او طغيان كرده است. »


قَالَ رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِي صَدۡرِي

25

(موسى) گفت:« پروردگارا! سينه‌ام را برايم بگشا؛


وَ يَسِّرۡ لِيٓ أَمۡرِي

26

و كارم را برايم آسان گردان؛


وَ ٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِي

27

و گره از زبانم بگشاى؛


يَفۡقَهُواْ قَوۡلِي

28

تا سخن مرا به طور عميق بفهمند.


وَ ٱجۡعَل لِّي وَزِيرٗا مِّنۡ أَهۡلِي

29

و وزيرى از خاندانم براى من قرار ده،


هَٰرُونَ أَخِي

30

(همان) برادرم هارون را.


ٱشۡدُدۡ بِهِۦٓ أَزۡرِي

31

با او پشتوانه‌ام را محكم كن؛


وَ أَشۡرِكۡهُ فِيٓ أَمۡرِي

32

و او را در كارم شريك ساز؛


كَيۡ نُسَبِّحَكَ كَثِيرٗا

33

تا تو را بسيار تسبيح گوييم؛


وَ نَذۡكُرَكَ كَثِيرًا

34

و تو را بسيار ياد كنيم؛


إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرٗا

35

كه تو به (حال) ما بينا هستى. »


قَالَ قَدۡ أُوتِيتَ سُؤۡلَكَ يَٰمُوسَىٰ

36

(خدا) فرمود:« اى موسى بيقين خواسته‌ات، به تو داده شد.


وَ لَقَدۡ مَنَنَّا عَلَيۡكَ مَرَّةً أُخۡرَىٰٓ

37

و يقينا بار ديگرى (نيز) بر تو منت نهاديم (و نعمت بزرگى بخشيديم،)


إِذۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّكَ مَا يُوحَىٰٓ

38

هنگامى كه به مادرت آنچه را الهام شدنى بود، الهام كرديم؛


أَنِ ٱقۡذِفِيهِ فِي ٱلتَّابُوتِ فَٱقۡذِفِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ فَلۡيُلۡقِهِ ٱلۡيَمُّ بِٱلسَّاحِلِ يَأۡخُذۡهُ عَدُوّٞ لِّي وَ عَدُوّٞ لَّهُۥ وَ أَلۡقَيۡتُ عَلَيۡكَ مَحَبَّةٗ مِّنِّي وَ لِتُصۡنَعَ عَلَىٰ عَيۡنِيٓ

39

كه:« او را در صندوقى بيفكن، و آن را به دريا بينداز، و بايد دريا آن را به ساحل افكند، تا دشمن من و دشمن او، آن را برگيرد. »و بر تو محبتى از جانب خود افكندم (تا به تو لطف كنند؛) و تا زير نظر من با زيركى، ساخته (و پرورده) شوى.


إِذۡ تَمۡشِيٓ أُخۡتُكَ فَتَقُولُ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ مَن يَكۡفُلُهُۥ فَرَجَعۡنَٰكَ إِلَىٰٓ أُمِّكَ كَيۡ تَقَرَّ عَيۡنُهَا وَ لَا تَحۡزَنَ وَ قَتَلۡتَ نَفۡسٗا فَنَجَّيۡنَٰكَ مِنَ ٱلۡغَمِّ وَ فَتَنَّٰكَ فُتُونٗا فَلَبِثۡتَ سِنِينَ فِيٓ أَهۡلِ مَدۡيَنَ ثُمَّ جِئۡتَ عَلَىٰ قَدَرٖ يَٰمُوسَىٰ

40

هنگامى كه خواهرت (در نزديكى كاخ فرعون) راه مى‌رفت و مى‌گفت:« آيا شما را به كسى راهنمايى كنم، كه سرپرستى آن (كودك) را عهده دار شود؟! »پس تو را به سوى مادرت باز گردانديم، تا چشمش روشن شود؛ و غمگين نگردد. و تو شخصى (از فرعونيان) را كشتى؛ و [لى‌] تو را از اندوه نجات داديم، و بارها تو را آزموديم. و ساليانى در ميان مردم« مدين »درنگ نمودى، سپس اى موسى در (زمان) مقدر آمدى.


وَ ٱصۡطَنَعۡتُكَ لِنَفۡسِي

41

و تو را براى خودم ساختم (و با مهارت پرورش دادم).


ٱذۡهَبۡ أَنتَ وَ أَخُوكَ بِ‍َٔايَٰتِي وَ لَا تَنِيَا فِي ذِكۡرِي

42

(اكنون) تو و برادرت با نشانه‌هاى (معجزه‌آساى) من، برويد و در ياد كردن من سستى نكنيد.


ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ

43

به سوى فرعون برويد، كه او طغيان كرده است.


فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّيِّنٗا لَّعَلَّهُۥ يَتَذَكَّرُ أَوۡ يَخۡشَىٰ

44

و [لى‌] با او سخنى نرم بگوييد؛ تا شايد او متذكر شود، يا بهراسد.


قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفۡرُطَ عَلَيۡنَآ أَوۡ أَن يَطۡغَىٰ

45

(موسى و هارون) گفتند:« [اى‌] پروردگار ما! در حقيقت ما مى‌ترسيم كه بر ما پيشدستى كند، يا اينكه طغيان نمايد. »


قَالَ لَا تَخَافَآ إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَ أَرَىٰ

46

(خدا) فرمود:« نترسيد [چرا] كه من با شما هستم؛ در حالى كه مى‌شنوم و مى‌بينم.


فَأۡتِيَاهُ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَ لَا تُعَذِّبۡهُمۡ قَدۡ جِئۡنَٰكَ بِ‍َٔايَةٖ مِّن رَّبِّكَ وَ ٱلسَّلَٰمُ عَلَىٰ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلۡهُدَىٰٓ

47

پس به سراغ او برويد و بگوييد: در واقع ما فرستادگان پروردگار توايم؛ پس بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را با ما بفرست، و آنان را عذاب مكن؛ بيقين با نشانه‌اى (معجزه‌آسا) از جانب پروردگارت به سوى تو آمديم، و سلام بر كسى كه از هدايت پيروى كند.


إِنَّا قَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡنَآ أَنَّ ٱلۡعَذَابَ عَلَىٰ مَن كَذَّبَ وَ تَوَلَّىٰ

48

در حقيقت ما به سويمان وحى شده كه: عذاب بر كسى است كه (آيات الهى را) دروغ انگارد و روى برتابد. »


قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَٰمُوسَىٰ

49

(فرعون) گفت:« اى موسى، پس پروردگار شما كيست؟ »


قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِيٓ أَعۡطَىٰ كُلَّ شَيۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ

50

گفت:« پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى، آفرينشى (در خور) او عطا كرده؛ سپس راهنمايى نموده است. »


قَالَ فَمَا بَالُ ٱلۡقُرُونِ ٱلۡأُولَىٰ

51

(فرعون) گفت:« پس حال گروه‌ها (و نسل‌ها) ى نخستين چيست؟! »


قَالَ عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَٰبٖ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَ لَا يَنسَى

52

(موسى) گفت:« علم آن در كتابى، نزد پروردگارم است؛ پروردگارم گمراه نمى‌شود و فراموش نمى‌كند. »


ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَ سَلَكَ لَكُمۡ فِيهَا سُبُلٗا وَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّن نَّبَاتٖ شَتَّىٰ

53

(همان) كسى كه زمين را براى شما بسترى (براى استراحت) قرار داد؛ و براى شما راه‌هايى در آن پديد آورد؛ و از آسمان، آبى را فرو فرستاد و بدان انواع (جفت‌هاى) گوناگون گياهان را برآورديم.


كُلُواْ وَ ٱرۡعَوۡاْ أَنۡعَٰمَكُمۡ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلنُّهَىٰ

54

بخوريد؛ و دام‌هايتان را بچرانيد؛ مسلما در آن (ها) نشانه‌هايى براى صاحبان انديشه است.


مِنۡهَا خَلَقۡنَٰكُمۡ وَ فِيهَا نُعِيدُكُمۡ وَ مِنۡهَا نُخۡرِجُكُمۡ تَارَةً أُخۡرَىٰ

55

شما را از آن (زمين) آفريديم؛ و شما را در آن باز مى‌گردانيم؛ و بار ديگر (در قيامت) شما را از آن بيرون مى‌آوريم.


وَ لَقَدۡ أَرَيۡنَٰهُ ءَايَٰتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَ أَبَىٰ

56

و بيقين تمام نشانه‌هاى (معجزه آساى) خود را به او نمايانديم، و [لى‌] تكذيب كرد و سر باز زد.


قَالَ أَجِئۡتَنَا لِتُخۡرِجَنَا مِنۡ أَرۡضِنَا بِسِحۡرِكَ يَٰمُوسَىٰ

57

(فرعون) گفت:« اى موسى! آيا به سوى ما آمده‌اى تا با سحر خود، ما را از سرزمينمان بيرون كنى؟!


فَلَنَأۡتِيَنَّكَ بِسِحۡرٖ مِّثۡلِهِۦ فَٱجۡعَلۡ بَيۡنَنَا وَ بَيۡنَكَ مَوۡعِدٗا لَّا نُخۡلِفُهُۥ نَحۡنُ وَ لَآ أَنتَ مَكَانٗا سُوٗى

58

و قطعا (هم) سحرى همانند آن براى تو خواهيم آورد! پس وعده‌گاهى (در) مكانى يكسان، بين ما و بين خود قرار ده كه ما و تو از آن تخلف نكنيم. »


قَالَ مَوۡعِدُكُمۡ يَوۡمُ ٱلزِّينَةِ وَ أَن يُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى

59

(موسى) گفت:« وعده‌گاه شما روز آرايش (عيد) باشد؛ و (روزى) كه مردم نيمروز گردآورى شوند. »


فَتَوَلَّىٰ فِرۡعَوۡنُ فَجَمَعَ كَيۡدَهُۥ ثُمَّ أَتَىٰ

60

و فرعون (از آن مجلس) روى برتافت و نقشه (ها) يش را جمع كرد؛ سپس آمد.


قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَيۡلَكُمۡ لَا تَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا فَيُسۡحِتَكُم بِعَذَابٖ وَ قَدۡ خَابَ مَنِ ٱفۡتَرَىٰ

61

موسى به آن (ساحر) ان گفت:« واى بر شما! دروغ بر خدا نبنديد، كه شما را با عذابى ريشه كن مى‌سازد؛ و بيقين كسى كه [بر خدا دروغ‌] بست، نوميد گشت. »


فَتَنَٰزَعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَيۡنَهُمۡ وَ أَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَىٰ

62

و (ساحران) در مورد كارشان بين خود به نزاع برخاستند؛ و رازگويى (خود) را پنهان مى‌داشتند.


قَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ يُرِيدَانِ أَن يُخۡرِجَاكُم مِّنۡ أَرۡضِكُم بِسِحۡرِهِمَا وَ يَذۡهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ ٱلۡمُثۡلَىٰ

63

(فرعونيان) گفتند:« مسلما اين دو، ساحرانى هستند كه مى‌خواهند با سحرشان شما را از سرزمينتان بيرون كنند و مذهب نمونه شما را از بين ببرند.


فَأَجۡمِعُواْ كَيۡدَكُمۡ ثُمَّ ٱئۡتُواْ صَفّٗا وَ قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡيَوۡمَ مَنِ ٱسۡتَعۡلَىٰ

64

پس نقشه (ها) يتان را جمع‌آورى كنيد، سپس در صفى (واحد به ميدان) آييد، و بيقين امروز كسى كه برتر شود، رستگار (و پيروز) شده است. »


قَالُواْ يَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِيَ وَ إِمَّآ أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَلۡقَىٰ

65

(ساحران) گفتند:« اى موسى! يا اينكه (تو اول عصايت را) مى‌افكنى، و يا اينكه (ما) نخستين كسى باشيم كه مى‌اندازيم؟! »


قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَ عِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ

66

(موسى) گفت:« بلكه (شما) بيفكنيد. »و ناگهان ريسمان‌هايشان و عصاهاى آنان بر اثر سحرشان در خيال او (چنان) مى‌نمود، كه آنها در جنب‌وجوشند!


فَأَوۡجَسَ فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةٗ مُّوسَىٰ

67

و موسى در دل خود ترسى احساس كرد (كه مبادا مردم گمراه شوند.)


قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ

68

گفتيم:« نترس، كه تنها تو برترى.


وَ أَلۡقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖ وَ لَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ

69

و آنچه را در دست راستت هست بيفكن، تا آنچه را با زيركى ساخته‌اند به سرعت ببلعد؛ در حقيقت آنچه را بازيركى ساخته‌اند، نيرنگ جادوگر است؛ و ساحر هر كجا آيد رستگار (و پيروز) نخواهد شد. »


فَأُلۡقِيَ ٱلسَّحَرَةُ سُجَّدٗا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ هَٰرُونَ وَ مُوسَىٰ

70

(عصاى موسى افسون‌ها را بلعيد،) و ساحران سجده‌كنان (به زمين) در افتاده، گفتند:« ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم. »


قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَكُمۡ إِنَّهُۥ لَكَبِيرُكُمُ ٱلَّذِي عَلَّمَكُمُ ٱلسِّحۡرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيۡدِيَكُمۡ وَ أَرۡجُلَكُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمۡ فِي جُذُوعِ ٱلنَّخۡلِ وَ لَتَعۡلَمُنَّ أَيُّنَآ أَشَدُّ عَذَابٗا وَ أَبۡقَىٰ

71

(فرعون) گفت:« [آيا] پيش از آنكه به شما رخصت دهم به او ايمان آورديد؟! قطعا او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است؛ پس حتما دستانتان و پاهايتان را بر خلاف (يكديگر) قطع مى‌كنم؛ و قطعا شما را بر تنه‌هاى درختان خرما به دار مى‌آويزم؛ و حتما خواهيد دانست كه عذاب كدام يك از ما شديدتر و پايدارتر است! »


قَالُواْ لَن نُّؤۡثِرَكَ عَلَىٰ مَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَ ٱلَّذِي فَطَرَنَا فَٱقۡضِ مَآ أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقۡضِي هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَآ

72

(ساحران) گفتند:« تو را بر دليل‌هاى روشن (معجزه‌آسا) كه براى ما آمده و كسى كه ما را آفريده، بر نمى‌گزينيم (و ترجيح نمى‌دهيم.) پس بر اساس آنچه تو داورى مى‌كنى، حكم نما، [چرا كه‌] تنها، در اين زندگى پست (دنيا) حكم مى‌رانى.


إِنَّآ ءَامَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغۡفِرَ لَنَا خَطَٰيَٰنَا وَ مَآ أَكۡرَهۡتَنَا عَلَيۡهِ مِنَ ٱلسِّحۡرِ وَ ٱللَّهُ خَيۡرٞ وَ أَبۡقَىٰٓ

73

در حقيقت ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا خطاهاى ما و آنچه را از سحر، كه بر آن وادارمان كردى، بر ما بيامرزد؛ و خدا بهتر و پايدارتر است. »


إِنَّهُۥ مَن يَأۡتِ رَبَّهُۥ مُجۡرِمٗا فَإِنَّ لَهُۥ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَ لَا يَحۡيَىٰ

74

كه هر كس خلافكار به محضر پروردگارش آيد، پس در واقع جهنم براى اوست؛ در حالى كه در آنجا نه مى‌ميرد و نه (در خوشى) زنده مى‌ماند.


وَ مَن يَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ

75

و هر كس به محضر او آيد، در حالى كه مؤمن است [و كارهاى‌] شايسته انجام داده باشد، پس آنان، رتبه‌هاى عالى براى شان (آماده) است.


جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَ ذَٰلِكَ جَزَآءُ مَن تَزَكَّىٰ

76

(همان) بوستان‌هاى (ويژه بهشت) ماندگار، كه نهرها از زير [درختان‌] ش روان است، در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ و اين پاداش كسى است كه پاك شود (و رشد نمايد).


وَ لَقَدۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِي فَٱضۡرِبۡ لَهُمۡ طَرِيقٗا فِي ٱلۡبَحۡرِ يَبَسٗا لَّا تَخَٰفُ دَرَكٗا وَ لَا تَخۡشَىٰ

77

و در حقيقت به موسى وحى كرديم كه:« بندگانم را (از مصر) شبانه حركت ده؛ و براى آنان راهى خشك در دريا بزن؛ در حالى كه از تعقيب (فرعونيان) نمى‌ترسى و (از غرق شدن نيز) نمى‌هراسى. »


فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ بِجُنُودِهِۦ فَغَشِيَهُم مِّنَ ٱلۡيَمِّ مَا غَشِيَهُمۡ

78

و فرعون با لشكريانش آنان را دنبال كردند، و دريا آنان را فرا گرفت؛ با آنچنان (امواجى كه) آنها را پوشانيد.


وَ أَضَلَّ فِرۡعَوۡنُ قَوۡمَهُۥ وَ مَا هَدَىٰ

79

و فرعون قومش را گمراه كرد؛ و راهنمايى نكرد.


يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ قَدۡ أَنجَيۡنَٰكُم مِّنۡ عَدُوِّكُمۡ وَ وَٰعَدۡنَٰكُمۡ جَانِبَ ٱلطُّورِ ٱلۡأَيۡمَنَ وَ نَزَّلۡنَا عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَنَّ وَ ٱلسَّلۡوَىٰ

80

اى بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) بيقين شما را از (چنگ) دشمنتان نجات بخشيديم؛ و در طرف راست (كوه) طور، با شما وعده گذاشتيم، و خوراكى [عسل مانند،] و مرغانى [بلدرچين گونه‌] بر شما فرستاديم؛


كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ وَ لَا تَطۡغَوۡاْ فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيۡكُمۡ غَضَبِي وَ مَن يَحۡلِلۡ عَلَيۡهِ غَضَبِي فَقَدۡ هَوَىٰ

81

(و گفتيم:) از [خوراكى‌هاى‌] پاكيزه (از) آنچه به شما روزى داده‌ايم، بخوريد، و در (مورد) آن طغيان مكنيد، كه خشم من بر شما روا مى‌شود و هر كس خشم من بر او روا شود، پس يقينا سقوط مى‌كند.


وَ إِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ

82

و قطعا من بسيار آمرزنده هستم كسى را كه توبه كند و ايمان آورد، و [كار] شايسته انجام دهد، سپس راه يابد.


وَ مَآ أَعۡجَلَكَ عَن قَوۡمِكَ يَٰمُوسَىٰ

83

اى موسى! چه چيز تو را نسبت به قومت به عجله وا داشت؟


قَالَ هُمۡ أُوْلَآءِ عَلَىٰٓ أَثَرِي وَ عَجِلۡتُ إِلَيۡكَ رَبِّ لِتَرۡضَىٰ

84

(موسى) گفت:« آنان همانهايى هستند كه در پى منند؛ و به سوى تو شتافتم، پروردگارا، تا خشنود شوى. »


قَالَ فَإِنَّا قَدۡ فَتَنَّا قَوۡمَكَ مِنۢ بَعۡدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ ٱلسَّامِرِيُّ

85

(خدا) فرمود:« پس ما قطعا قومت را بعد از تو، آزموديم و سامرى، آنان را گمراه ساخت. »


فَرَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَمۡ يَعِدۡكُمۡ رَبُّكُمۡ وَعۡدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡعَهۡدُ أَمۡ أَرَدتُّمۡ أَن يَحِلَّ عَلَيۡكُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُم مَّوۡعِدِي

86

و موسى خشمناك [و] اندوهگين به سوى قومش بازگشت، [و] گفت:« اى قوم [من‌]! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما وعده نداد؟! و آيا پيمان (جدايى من) بر شما طولانى شد، يا مى‌خواستيد خشمى از پروردگارتان بر شما روا شود كه با من خلف وعده كرديد؟! »


قَالُواْ مَآ أَخۡلَفۡنَا مَوۡعِدَكَ بِمَلۡكِنَا وَ لَٰكِنَّا حُمِّلۡنَآ أَوۡزَارٗا مِّن زِينَةِ ٱلۡقَوۡمِ فَقَذَفۡنَٰهَا فَكَذَٰلِكَ أَلۡقَى ٱلسَّامِرِيُّ

87

گفتند:« به اختيار خود با تو خلف وعده نكرديم، و ليكن بارهاى سنگينى از زيور قوم (فرعون) بر ما نهاده شده بود، و آنها را افكنديم. »و سامرى چنين القا كرد،


فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُكُمۡ وَ إِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ

88

و براى آنان مجسمه گوساله‌اى كه صداى گاو داشت، برون آورد؛ و گفتند:« اين معبود شما، و معبود موسى است. »و فراموش كرد.


أَفَلَا يَرَوۡنَ أَلَّا يَرۡجِعُ إِلَيۡهِمۡ قَوۡلٗا وَ لَا يَمۡلِكُ لَهُمۡ ضَرّٗا وَ لَا نَفۡعٗا

89

و آيا نمى‌بينند كه (اين گوساله) هيچ پاسخى به آنان نمى‌دهد، و مالك هيچ سود و زيانى براى آنان نيست؟!


وَ لَقَدۡ قَالَ لَهُمۡ هَٰرُونُ مِن قَبۡلُ يَٰقَوۡمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِۦ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَٱتَّبِعُونِي وَ أَطِيعُوٓاْ أَمۡرِي

90

و در حقيقت هارون، از پيش به آنان گفته بود:« اى قوم [من‌]! فقط بوسيله آن (گوساله) مورد آزمايش قرار گرفته‌ايد؛ و در واقع پروردگار شما (خداى) گسترده‌مهر است؛ پس، از من اطاعت كنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد. »


قَالُواْ لَن نَّبۡرَحَ عَلَيۡهِ عَٰكِفِينَ حَتَّىٰ يَرۡجِعَ إِلَيۡنَا مُوسَىٰ

91

(بنى اسرائيل) گفتند:« پيوسته بر آن (گوساله پرستى) مى‌مانيم، تا موسى به سوى ما باز گردد. »


قَالَ يَٰهَٰرُونُ مَا مَنَعَكَ إِذۡ رَأَيۡتَهُمۡ ضَلُّوٓاْ

92

(موسى) گفت:« اى هارون! هنگامى كه ديدى آنان گمراه شدند، چه چيزى تو را بازداشت،


أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيۡتَ أَمۡرِي

93

كه [از من‌] پيروى كنى؟! و آيا دستور مرا نافرمانى كردى؟! »


قَالَ يَبۡنَؤُمَّ لَا تَأۡخُذۡ بِلِحۡيَتِي وَ لَا بِرَأۡسِيٓ إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقۡتَ بَيۡنَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَ لَمۡ تَرۡقُبۡ قَوۡلِي

94

(هارون) گفت:« اى فرزند مادر [م‌]! ريش من و (موى) سرم را نگير؛ [چرا] كه هراس داشتم كه بگويى ميان بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) تفرقه انداختى، و سخن مرا مراعات نكردى. »


قَالَ فَمَا خَطۡبُكَ يَٰسَٰمِرِيُّ

95

(موسى) گفت:« اى سامرى، پس [جريان‌] كار تو چه بود؟! »


قَالَ بَصُرۡتُ بِمَا لَمۡ يَبۡصُرُواْ بِهِۦ فَقَبَضۡتُ قَبۡضَةٗ مِّنۡ أَثَرِ ٱلرَّسُولِ فَنَبَذۡتُهَا وَ كَذَٰلِكَ سَوَّلَتۡ لِي نَفۡسِي

96

(سامرى) گفت:« به چيزى كه (آنان) بدان شناخت نداشتند، بينش يافتم؛ و مشتى از آثار فرستاده [خدا] را برگرفتم، و آن را دور افكندم، و اينچنين نفس من (اين كار را) برايم آراست. »


قَالَ فَٱذۡهَبۡ فَإِنَّ لَكَ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوۡعِدٗا لَّن تُخۡلَفَهُۥ وَ ٱنظُرۡ إِلَىٰٓ إِلَٰهِكَ ٱلَّذِي ظَلۡتَ عَلَيۡهِ عَاكِفٗا لَّنُحَرِّقَنَّهُۥ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُۥ فِي ٱلۡيَمِّ نَسۡفًا

97

(موسى) گفت:« پس برو، كه در واقع بهره تو در زندگى اين است كه بگويى:« هيچ تماسى (با من مگيريد!) »و در حقيقت براى تو وعده‌گاه (عذابى) است، كه از آن درباره تو تخلف نخواهد شد. و به معبودت كه پيوسته بر (پرستش) آن ملازم بودى، بنگر؛ قطعا آن را مى‌سوزانيم سپس (ذرات) آن را كاملا جدا كرده و در دريا پراكنده مى‌سازيم.


إِنَّمَآ إِلَٰهُكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمٗا

98

معبود شما تنها خدايى است كه هيچ معبودى جز او نيست؛ علم (او) بر همه چيز گسترده است. »


كَذَٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيۡكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ مَا قَدۡ سَبَقَ وَ قَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ مِن لَّدُنَّا ذِكۡرٗا

99

اينچنين از خبرهاى بزرگ آنچه كه گذشته است، براى تو حكايت مى‌كنيم؛ و بيقين از نزد خود، آگاه كننده‌اى [قرآن‌] را به تو داديم.


مَّنۡ أَعۡرَضَ عَنۡهُ فَإِنَّهُۥ يَحۡمِلُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وِزۡرًا

100

هر كس از آن روى گرداند، پس در حقيقت او روز رستاخيز بار سنگين (گناه) را بر دوش خواهد داشت!


خَٰلِدِينَ فِيهِ وَ سَآءَ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ حِمۡلٗا

101

در حالى كه در آن (بار گناه و عذاب) ماندگارند؛ و در روز رستاخيز بد بارى براى آنان است!


يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِ وَ نَحۡشُرُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ يَوۡمَئِذٖ زُرۡقٗا

102

(همان) روزى كه در شيپور دميده مى‌شود؛ و خلافكاران را در آن روز، در حالى كه (چشمانشان كور و) كبود است گردآورى مى‌كنيم!


يَتَخَٰفَتُونَ بَيۡنَهُمۡ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا عَشۡرٗا

103

ميان خود آهسته مى‌گويند:« شما جز ده (شبانه روز در دنيا و برزخ) درنگ نكرديد! »


نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذۡ يَقُولُ أَمۡثَلُهُمۡ طَرِيقَةً إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا يَوۡمٗا

104

ما به آنچه مى‌گويند داناتريم، هنگامى كه بهترين نمونه آنان از نظر روش، مى‌گويد:« جز روزى درنگ نكرديد. »


وَ يَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡجِبَالِ فَقُلۡ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسۡفٗا

105

و از تو در باره كوه‌ها پرسش مى‌كنند؛ پس بگو:« پروردگارم آنها را كاملا از جا بر مى‌كند و پراكنده مى‌سازد.


فَيَذَرُهَا قَاعٗا صَفۡصَفٗا

106

پس (جاى) آن (كوه‌ها) را رها مى‌سازيم در حالى كه صاف و بى‌گياه است.


لَّا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجٗا وَ لَآ أَمۡتٗا

107

[و] در آن، هيچ كژى (و پستى) و بلندى نمى‌بينى. »


يَوۡمَئِذٖ يَتَّبِعُونَ ٱلدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُۥ وَ خَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ فَلَا تَسۡمَعُ إِلَّا هَمۡسٗا

108

در آن روز، (مردم) از فراخوان (حق) پيروى مى‌كنند در حالى كه هيچ انحرافى در آن نيست. و همه صداها بخاطر (عظمت خداى) گسترده‌مهر، فروتن مى‌شود؛ و جز صدايى آهسته نمى‌شنوى.


يَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَ رَضِيَ لَهُۥ قَوۡلٗا

109

در آن روز، شفاعت سودى ندارد، جز كسى كه (خداى) گسترده‌مهر براى او رخصت دهد، و سخنش را بپسندد.


يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَ مَا خَلۡفَهُمۡ وَ لَا يُحِيطُونَ بِهِۦ عِلۡمٗا

110

(زيرا) آنچه در پيش رويشان (در آينده) و آنچه در پشت سرشان (در گذشته) است مى‌داند؛ در حالى كه به او احاطه علمى ندارند.


وَ عَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَيِّ ٱلۡقَيُّومِ وَ قَدۡ خَابَ مَنۡ حَمَلَ ظُلۡمٗا

111

و (در رستاخيز) چهره‌ها براى (خداى) زنده بر پا، و بر پا دارنده، خوار و فروتن مى‌شود؛ و بيقين كسى كه بار ستمى بر دوش دارد، نوميد مى‌ماند.


وَ مَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَ هُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا يَخَافُ ظُلۡمٗا وَ لَا هَضۡمٗا

112

و هر كس برخى [كارهاى‌] شايسته انجام دهد، در حالى كه او مؤمن باشد، پس از هيچ ستم و كاستى (پاداش) نمى‌ترسد.


وَ كَذَٰلِكَ أَنزَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا عَرَبِيّٗا وَ صَرَّفۡنَا فِيهِ مِنَ ٱلۡوَعِيدِ لَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ أَوۡ يُحۡدِثُ لَهُمۡ ذِكۡرٗا

113

و اينگونه آن (قرآن) را در حالى كه خواندنى عربى (واضح) است فرو فرستاديم، و در آن از [انواع‌] تهديد، به گونه‌هاى مختلف بيان كرديم؛ باشد كه آنان خودنگهدار (و پارسا) شوند يا برايشان تذكرى پديد آورد.


فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِكُ ٱلۡحَقُّ وَ لَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن يُقۡضَىٰٓ إِلَيۡكَ وَحۡيُهُۥ وَ قُل رَّبِّ زِدۡنِي عِلۡمٗا

114

و والاتر است خدايى كه فرمانرواى حق است. و (اى پيامبر) نسبت به (خواندن) قرآن شتاب مورز پيش از آنكه وحى آن به سوى تو پايان پذيرد؛ و بگو:« پروردگارا! مرا دانش افزاى. »


وَ لَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِيَ وَ لَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا

115

يقين، از پيش با آدم عهد كرديم، و [لى‌] فراموش كرد، و در او تصميمى (استوار) نيافتيم.


وَ إِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ

116

و هنگامى كه به فرشتگان گفتيم:« براى آدم سجده كنيد. »و (همگى) سجده كردند؛ جز ابليس كه سر باز زد.


فَقُلۡنَا يَٰٓـَٔادَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوّٞ لَّكَ وَ لِزَوۡجِكَ فَلَا يُخۡرِجَنَّكُمَا مِنَ ٱلۡجَنَّةِ فَتَشۡقَىٰٓ

117

و گفتيم:« اى آدم! در حقيقت اين (ابليس) دشمن تو و همسر توست؛ پس شما را از باغ بيرون نكند؛ كه به زحمت خواهى افتاد.


إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَ لَا تَعۡرَىٰ

118

درواقع براى تو (اين مزيت هست) كه در آنجا گرسنه نمى‌شوى و برهنه نمى‌گردى؛


وَ أَنَّكَ لَا تَظۡمَؤُاْ فِيهَا وَ لَا تَضۡحَىٰ

119

و اينكه تو در آنجا تشنه نمى‌گردى، و آفتاب زده نمى‌شوى. »


فَوَسۡوَسَ إِلَيۡهِ ٱلشَّيۡطَٰنُ قَالَ يَٰٓـَٔادَمُ هَلۡ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَ مُلۡكٖ لَّا يَبۡلَىٰ

120

و شيطان او را وسوسه كرد و گفت:« اى آدم! آيا تو را به درخت ماندگار و فرمانروايى‌اى كه زوال نمى‌پذيرد، راهنمايى كنم؟! »


فَأَكَلَا مِنۡهَا فَبَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخۡصِفَانِ عَلَيۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِ وَ عَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ

121

پس آن دو از آن (درخت) خوردند، و شرمگاه‌هاى آنان برايشان آشكار شد، و شروع به قرار دادن برگ (هاى درختان) باغ بر خودشان كردند. و آدم پروردگارش را نافرمانى كرد، و بيراهه رفت، (و زيانكار و محروم گشت).


ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَيۡهِ وَ هَدَىٰ

122

سپس پروردگارش او را برگزيد، و توبه‌اش را پذيرفت، و (او را) راهنمايى كرد.


قَالَ ٱهۡبِطَا مِنۡهَا جَمِيعَۢا بَعۡضُكُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞ فَإِمَّا يَأۡتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدٗى فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشۡقَىٰ

123

(خدا) فرمود:« هر دو از آن فرو آييد، در حالى كه برخى از شما دشمن برخى [ديگر] هستيد؛ و اگر رهنمودى از طرف من براى شما آمد پس هر كس كه از هدايت من پيروى كند، پس گمراه نمى‌شود و به زحمت نمى‌افتد.


وَ مَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِكۡرِي فَإِنَّ لَهُۥ مَعِيشَةٗ ضَنكٗا وَ نَحۡشُرُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَعۡمَىٰ

124

و هر كس از ياد من روى گرداند، پس حتما زندگى (سخت و) تنگى براى اوست؛ و او را روز رستاخيز نابينا گرد مى‌آوريم. »


قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِيٓ أَعۡمَىٰ وَ قَدۡ كُنتُ بَصِيرٗا

125

گويد:« پروردگارا! چرا مرا نابينا گرد آوردى؟! در حالى كه يقينا بينا بودم! »


قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتۡكَ ءَايَٰتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمَ تُنسَىٰ

126

(خدا مى) فرمايد:« اينگونه (تو را گرد مى‌آوريم زيرا) نشانه‌هاى ما به تو رسيد و آنها را به فراموشى سپردى، و همچنان امروز فراموش مى‌شوى.


وَ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي مَنۡ أَسۡرَفَ وَ لَمۡ يُؤۡمِنۢ بِ‍َٔايَٰتِ رَبِّهِۦ وَ لَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبۡقَىٰٓ

127

و اينگونه كسى را كه زياده‌روى كرده، و به نشانه‌هاى پروردگارش ايمان نياورده، كيفر مى‌دهيم؛ و حتما عذاب آخرت شديدتر و پايدارتر است. »


أَفَلَمۡ يَهۡدِ لَهُمۡ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ يَمۡشُونَ فِي مَسَٰكِنِهِمۡ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلنُّهَىٰ

128

و آيا براى آنان روشن نكرد كه چه بسيار گروه‌هايى را پيش از آنان هلاك كرديم در حالى كه (اين كافران) در خانه‌هاى آنان راه مى‌روند؟! مسلما در آن [ها] نشانه‌هايى براى صاحبان انديشه است.


وَ لَوۡلَا كَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامٗا وَ أَجَلٞ مُّسَمّٗى

129

و اگر نبود سخن (سنت گونه) اى كه از طرف پروردگارت از پيش مقرر شده بود و سرآمد معين (و حتمى عمر شما)، حتما (عذاب آنان) لازم مى‌شد.


فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَ قَبۡلَ غُرُوبِهَا وَ مِنۡ ءَانَآيِٕ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡ وَ أَطۡرَافَ ٱلنَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرۡضَىٰ

130

پس بر آنچه مى‌گويند، شكيبا باش؛ و پيش از طلوع خورشيد، و قبل از غروب آن، با ستايش پروردگارت تسبيح گوى؛ و بخشى از شبانگاهان و اطراف روز تسبيح گوى؛ باشد كه خشنود شوى.


وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ زَهۡرَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا لِنَفۡتِنَهُمۡ فِيهِ وَ رِزۡقُ رَبِّكَ خَيۡرٞ وَ أَبۡقَىٰ

131

و هرگز چشمانت را خيره مكن به آنچه كه گروه‌هايى از ايشان را بدان بهره‌مند كرديم؛ در حالى كه شكوفه‌هاى زندگى پست (دنيا) است؛ تا آنان را در آن بيازماييم؛ و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است.


وَ أۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَ ٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَا لَا نَسۡ‍َٔلُكَ رِزۡقٗا نَّحۡنُ نَرۡزُقُكَ وَ ٱلۡعَٰقِبَةُ لِلتَّقۡوَىٰ

132

و خاندانت را به نماز فرمان ده؛ و بر [انجام‌] آن شكيبايى ورز؛ از تو هيچ روزى نمى‌خواهيم؛ (چرا كه) ما به تو روزى مى‌دهيم؛ و فرجام (نيك) براى (صاحبان) پارسايى (و خود نگهدارى) است.


وَ قَالُواْ لَوۡلَا يَأۡتِينَا بِ‍َٔايَةٖ مِّن رَّبِّهِۦٓ أَ وَ لَمۡ تَأۡتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي ٱلصُّحُفِ ٱلۡأُولَىٰ

133

و (مخالفان) گفتند:« چرا (پيامبر) نشانه‌اى (معجزه‌آسا) از طرف پروردگارش براى ما نمى‌آورد؟! »و (بگو:) آيا دليل روشن آنچه در كتاب‌هاى نخستين بوده، براى آنان نيامده است؟!


وَ لَوۡ أَنَّآ أَهۡلَكۡنَٰهُم بِعَذَابٖ مِّن قَبۡلِهِۦ لَقَالُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَيۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَايَٰتِكَ مِن قَبۡلِ أَن نَّذِلَّ وَ نَخۡزَىٰ

134

و اگر (بر فرض) ما آنان را پيش از آن (فرستادن قرآن و پيامبر) با عذابى هلاك مى‌كرديم، حتما (در قيامت) مى‌گفتند:« [اى‌] پروردگار ما! چرا فرستاده‌اى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار شويم و رسوا گرديم، از آيات تو پيروى كنيم؟! »


قُلۡ كُلّٞ مُّتَرَبِّصٞ فَتَرَبَّصُواْ فَسَتَعۡلَمُونَ مَنۡ أَصۡحَٰبُ ٱلصِّرَٰطِ ٱلسَّوِيِّ وَ مَنِ ٱهۡتَدَىٰ

135

بگو:« همه منتظريم، پس انتظار بكشيد كه بزودى خواهيد دانست چه كسى اهل راه درست است، و چه كسى راهنمايى شده است! »


جزء قبل

جزء 16 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان