قرآن عثمان طه

سوره الانبیاء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ مردم را [هنگام‌] حسابرسى [آنچه در مدت عمرشان انجام داده‌اند] نزديك شده در حالى كه آنان با [فرو افتادن‌] در غفلت [از دلايل اثبات كننده معاد] روى گردانند.


ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ

2

هيچ يادآورى و پند تازه‌اى از سوى پروردگارشان براى آنان نمى‌آيد مگر آنكه آن را مى‌شنوند و در حالى كه سرگرم بازى هستند [آن را مسخره‌مى‌كنند.]


لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَي الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هٰذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ

3

دل‌هايشان [به امور مادى، خوشگذرانى و معصيت‌] مشغول است؛ و آنان كه ستم‌پيشه‌اند رازگويى خود را پنهان داشتند [و گفتند:] آيا اين پيامبر جز اين است كه بشرى مانند شماست؟ آيا شما با چشم باز وشناخت وآگاهى به سوى سحر مى‌رويد؟!


قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

4

[پيامبر به آنان‌] گفت: [رازگويى خود را پنهان نكنيد، زيرا] پروردگارم هر سخنى را در آسمان و زمين مى‌داند، و او شنوا و داناست.


بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ

5

[مشركان‌] گفتند: [نه، قرآن سحر نيست‌] بلكه خواب‌هايى آشفته و پريشان است، [نه‌] بلكه آن را به دروغ بربافته، [نه‌] بلكه او شاعر [خيال‌پردازى‌] است، [اگر فرستاده خداست‌] بايد براى ما معجزه‌اى بياورد مانند معجزه‌هايى كه پيامبران گذشته را [با آنها] فرستادند.


ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَ فَهُمْ يُؤْمِنُونَ

6

پيش از آنان [اهل‌] هيچ شهرى كه آن را نابود كرديم [با ديدن معجزه‌] ايمان نياوردند؛ پس آيا اينان ايمان مى‌آورند؟!


وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

7

و پيش از تو [به پيامبرى‌] نفرستاديم مگر مردانى را كه به آنان وحى مى‌نموديم. اگر نمى‌دانيد از دانايان [به كتاب‌هاى آسمانى و آگاهان به اخبار پيشينيان‌] بپرسيد [كه همه پيامبران از جنس خود بشر بودند، نه فرشته‌]


وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ

8

و آنان را جسدهايى كه غذا نخورند قرار نداديم، و جاويدان هم نبودند [كه از دنيا نروند.]


ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ

9

سپس به وعده‌اى كه به آنان داده بوديم [كه شكست براى دشمنان لجوج و پيروزى براى آنان است‌] وفا كرديم، و آنان و هر كه را مى‌خواستيم، نجات داديم و متجاوزان [از حدود حق‌] را هلاك كرديم.


لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ كِتاباً فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

10

بى‌ترديد كتابى به سوى شما نازل كرديم كه [شرف، بزرگوارى، رشد و سعادت شما] در آن است؛ آيا نمى‌انديشيد.


وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِينَ

11

و چه بسيار از شهرهايى كه [اهلش‌] ستمكار بودند، درهم شكستيم، و پس از آنان قومى ديگرپديد آورديم.


فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها يَرْكُضُونَ

12

پس هنگامى كه عذاب ما را احساس كردند، ناگهان از آن مى‌گريختند.


لا تَرْكُضُوا وَ ارْجِعُوا إِليٰ ما أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَ مَساكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْئَلُونَ

13

[از روى استهزا و تحقير به آنان گفتند:] فرار نكنيد، و به سوى زندگى مرفهى كه در آن نازپرورده [و مغرور] بوديد و به خانه‌هايتان بازگرديد تا [بار ديگر به وسيله تهيدستان و مستمندان‌] از شما درخواست كمك شود [و شما آنان را با كبر و نخوت برانيد.]


قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ

14

[با ديدن عذاب فرياد برداشتند و] گفتند: اى واى بر ما كه ما قطعا ستمكار بوديم!


فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّي جَعَلْناهُمْ حَصِيداً خامِدِينَ

15

پس همواره سخنشان همين بود تا آنكه آنان را ريشه‌كن و خاموش ساختيم.


وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ

16

و ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دو قرار دارد به بازى نيافريده‌ايم.


لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ

17

اگر مى‌خواستيم بازيچه و سرگرمى انتخاب كنيم، چنان چه، [بر فرض محال‌] كننده [اين كار] بوديم، آن را از نزد ذات خود [برابر با شأنمان‌] انتخاب مى‌كرديم [نه از آسمان و زمين كه مملوك ما هستند.]


بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَي الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ

18

نه، بلكه [شأن ما اين است كه‌] با حق بر باطل مى‌كوبيم تا آن را درهم شكند [و از هم بپاشد] پس ناگهان باطل نابود شود؛ و واى بر شما از آنچه [درباره خدا و مخلوقات او به ناحق‌] توصيف مى‌كنيد.


وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ

19

و هر كه در آسمان‌ها و زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، و كسانى كه [از فرشتگان‌] در محضر اويند از بندگيش تكبر نمى‌ورزند و خسته و درمانده نمى‌شوند.


يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لا يَفْتُرُونَ

20

شبانه‌روز او را بى‌آنكه سست شوند، تسبيح مى‌گويند.


أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ

21

آيا معبودانى از زمين اختيار كرده‌اند كه آنان مردگان را زنده مى‌كنند؟!


لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ

22

اگر در آسمان و زمين معبودانى جز خدا بود بى‌ترديد آن دو تباه مى‌شد؛ پس منزه است خداى صاحب عرش از آنچه [او را به ناحق به آن‌] وصف مى‌كنند.


لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ

23

خدا از آنچه انجام مى‌دهد، بازخواست نمى‌شود و آنان [در برابر خدا] بازخواست خواهند شد.


أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ هٰذا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ

24

[شگفتا!] آيا به جاى خدا معبودانى اختيار كرده‌اند؟ بگو: [اگر انتخاب شما حق است‌] دليل و برهانتان را [بر آن‌] بياوريد، اين [قرآن‌] يادآور امت من [نسبت به توحيد و نفى شرك‌] و يادآور امت‌هاى پيش از من [نسبت به معارف توحيدى ديگر كتاب‌هاى آسمانى‌] است؛ [حق نه اين است كه مشركان مى‌گويند] بلكه بيشترشان حق را نمى‌شناسند و به اين سبب از آن روى گردانند.


وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ

25

و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر آنكه به او وحى كرديم كه: معبودى جز من نيست، پس تنها مرا بپرستيد.


وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمٰنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ

26

و [مشركان‌] گفتند: [خداى‌] رحمان فرشتگان را فرزند خود گرفته است. منزه است او، [فرشتگان، فرزند خدا نيستند] بلكه بندگانى گرامى و ارجمندند.


لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ

27

در گفتار بر او پيشى نمى‌گيرند، و آنان فقط به فرمان او عمل مى‌كنند.


يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضيٰ وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ

28

خدا همه گذشته آنان و آينده‌شان را مى‌داند، و جز براى كسى كه خدا بپسندد شفاعت نمى‌كنند، و آنان از ترس [عظمت و جلال‌] او هراسان و بيمناكند.


وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذٰلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ

29

و هر كس از آنان بگويد: من هم معبودى، غير از اويم، دوزخ را به آن گوينده كيفر مى‌دهيم، و ستمكاران را اين‌گونه مجازات مى‌كنيم.


أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ

30

آيا كافران ندانسته‌اند كه آسمان‌ها و زمين به هم بسته و پيوسته بودند و ما آن دو را شكافته و از هم باز كرديم و هر چيز زنده‌اى را از آب آفريديم؟ پس آيا ايمان نمى‌آورند؟


وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ

31

و در زمين كوه‌هاى استوار پديد آورديم تا زمين آنان را نلرزاند، و در آن راه‌هايى فراخ و گشاده قرار داديم تا [به سوى اهداف خود] راه يابند.


وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ

32

و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم در حالى كه آنان [از تأمل و دقت در] نشانه‌هاى آن [كه گواه توحيد، ربوبيت و قدرت خداست‌] روى گردانند.


وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

33

و اوست كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد كه هر يك در مدارى شناور است.


وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ

34

و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى قرار نداديم؛ پس آيا اگر تو بميرى آنان جاويدان خواهند ماند؟!


كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ

35

هر كسى چشنده مرگ است و ما شما را [چنانكه سزاوار است‌] به نوعى خير و شر [كه تهيدستى، ثروت، سلامت، بيمارى، امنيت و بلاست‌] آزمايش مى‌كنيم، و به سوى ما بازگردانده مى‌شويد.


وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً أَ هٰذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمٰنِ هُمْ كافِرُونَ

36

كافران چون تو را ببينند جز به مسخره‌ات نمى‌گيرند [و مى‌گويند:] آيا اين است آن كسى كه معبودان شما را [به موجوداتى بى‌اثر و بى‌اختيار] ياد مى‌كند؟ در حالى كه خود به ذكر [خداى‌] رحمان [كه توحيد و قرآن است‌] كافرند [و از اين كار، باكى ندارند.]


خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ

37

انسان از شتاب و عجله آفريده شده است [كه با نخوت و غرور، عذابم را به شتاب مى‌خواهد]؛ به زودى عذاب‌هايم را به شما نشان خواهم داد، پس [آن را] به شتاب از من نخواهيد.


وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

38

[به پيامبر و مؤمنان‌] مى‌گويند: اگر راست مى‌گوييد، اين وعده كى خواهد بود؟


لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ

39

اگر كافران به آن وقتى كه نمى‌توانند آتش را از چهره‌ها و پشتشان باز دارند و يارى هم نمى‌شوند، آگاهى داشتند [عجولانه عذاب را نمى‌خواستند.]


بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ

40

بلكه ناگهان به آنان مى‌رسد، پس چنان مبهوتشان مى‌كند كه، نه قدرت دارند آن را بازگردانند، و نه [براى به تأخير افتادنش‌] مهلت مى‌يابند.


وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

41

و به راستى پيش از تو پيامبرانى مورد استهزا قرار گرفتند، پس عذابى را كه همواره مسخره مى‌كردند، استهزا كنندگان را فرا گرفت.


قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمٰنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ

42

بگو: چه كسى شما را در شب و روز از [عذاب خداى‌] رحمان محافظت مى‌كند؟ بلكه [حقيقت اين است كه‌] آنان از ياد پروردگارشان روى گردانند.


أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ

43

آيا براى آنان به جاى ما معبودانى هست كه آنان را [از عذاب ما] باز دارند در حالى كه [آن معبودان‌] نمى‌توانند خود را يارى دهند و از سوى ما هم پناه داده نمى‌شوند؟


بَلْ مَتَّعْنا هٰؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّي طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ

44

بلكه اينان و پدرانشان را [از انواع نعمت ها] بهره‌مند ساختيم تا جايى كه عمرشان طولانى شد [و گمان كردند كه نعمت ها و عمرشان پايان نمى‌پذيرد]. آيا ندانسته‌اند كه ما همواره به زمين مى‌پردازيم و از اطراف [و جوانب‌] آن [كه ملت‌ها، اقوام، تمدن‌ها و دانشمندانش هستند] مى‌كاهيم؟ پس آيا باز هم آنان پيروزند؟


قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ

45

بگو: من فقط شما را به وسيله وحى بيم مى‌دهم، ولى كران، بانگ دعوت را هنگامى كه بيمشان دهند، نمى‌شنوند.


وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ

46

و اگر اندكى از عذاب پروردگارت به آنان برسد، خواهند گفت: اى واى بر ما كه قطعا ستمكار بوديم!


وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفيٰ بِنا حاسِبِينَ

47

و ترازوهاى عدالت را در روز قيامت مى‌نهيم و به هيچ كس هيچ ستمى نمى‌شود؛ و اگر [عمل خوب يا بد] هم وزن دانه خردلى باشد آن را [براى وزن كردن‌] مى‌آوريم، و كافى است كه ما حسابگر باشيم.


وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسيٰ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ

48

يقينا به موسى و هارون [كتابى كه‌] جداكننده [حق از باطل‌] و نور و مايه يادآورى براى پرهيزكاران [است‌] عطا كرديم.


الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ

49

همانان كه در پنهانى از پروردگارشان مى‌ترسند و از قيامت هم بيمناكند.


وَ هٰذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ

50

و اين [قرآنى‌] كه آن را نازل كرده‌ايم، ذكر و پندى پرمنفعت است؛ آيا باز هم شما منكر آن هستيد؟


وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ

51

و مسلما پيش از اين به ابراهيم، رشد و هدايتى [كه سزاوارش بود] عطا كرديم؛ و ما به او دانا بوديم.


إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ

52

[ياد كن‌] زمانى را كه به پدرش و قومش گفت: اين مجسمه‌هايى كه شما ملازم پرستش آنها شده‌ايد، چيست؟


قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِينَ

53

گفتند: پدرانمان را پرستش كنندگان آنها يافتيم [لذا به پيروى از پدرانمان آنها را مى‌پرستيم!!]


قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

54

گفت: به يقين شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى هستيد.


قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ

55

گفتند: آيا حق را براى ما آورده‌اى يا شوخى مى‌كنى؟!


قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَليٰ ذٰلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ

56

گفت: [شوخى نمى‌كنم‌] بلكه پروردگارتان همان پروردگار آسمان‌ها و زمين است، همان كه آنها را آفريد و من بر اين [حقيقت‌] از گواهى دهندگانم.


وَ تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ

57

سوگند به خدا پس از آنكه [به بتخانه‌] پشت كرديد و رفتيد، درباره بت‌هايتان تدبيرى خواهم كرد.


فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلَّا كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ

58

پس [همه‌] بت‌ها را قطعه‌قطعه كرد و شكست مگر بت بزرگشان را كه [براى درك ناتوانى بت‌ها] به آن مراجعه كنند.


قالُوا مَنْ فَعَلَ هٰذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ

59

[چون به بتخانه آمدند، با شگفتى‌] گفتند: چه كسى اين كار را با معبودانمان انجام داده است؟ به يقين او از ستمكاران است.


قالُوا سَمِعْنا فَتًي يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ

60

گفتند: از جوانى شنيديم كه از بتان ما [به عنوان عناصرى بى‌اثر و بى‌اختيار] ياد مى‌كرد كه به او ابراهيم مى‌گويند.


قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَليٰ أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ

61

گفتند: پس او را در برابر ديدگان مردم بياوريد تا آنان [به اين كار او] شهادت دهند.


قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هٰذا بِآلِهَتِنا يا إِبْراهِيمُ

62

گفتند: اى ابراهيم! آيا تو با معبودان ما چنين كرده‌اى؟


قالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هٰذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ

63

گفت: بلكه [سالم ماندن بزرگشان نشان مى‌دهد كه‌] بزرگشان اين كار را انجام داده است؛ پس اگر سخن مى‌گويند، از خودشان بپرسيد.


فَرَجَعُوا إِليٰ أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ

64

پس آنان [با تفكر و تأمل‌] به خود آمدند و گفتند: شما خودتان [با پرستيدن اين موجودات بى‌اثر و بى‌اختيار] ستمكاريد [نه ابراهيم.]


ثُمَّ نُكِسُوا عَليٰ رُءُوسِهِمُ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هٰؤُلاءِ يَنْطِقُونَ

65

آن گاه سرافكنده و شرمسار شدند [ولى از روى ستيزه‌جويى به ابراهيم گفتند:] مسلما تو مى‌دانى كه اينان سخن نمى‌گويند.


قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ

66

گفت: [با توجه به اين حقيقت‌] آيا به جاى خدا چيزهايى را مى‌پرستيد كه هيچ سود و زيانى به شما نمى‌رسانند؟!


أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

67

اف بر شما و بر آنچه به جاى خدا مى‌پرستيد؛ پس آيا نمى‌انديشيد؟


قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ

68

گفتند: اگر مى‌خواهيد كارى انجام دهيد [و مرد كار هستيد] او را بسوزانيد، و معبودانتان را يارى دهيد.


قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَليٰ إِبْراهِيمَ

69

[پس او را در آتش افكندند] گفتيم: اى آتش! برابر ابراهيم سرد و بى‌آسيب باش!


وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِينَ

70

و بر ضد او نيرنگى سنگين به كار گرفتند [كه نابودش كنند] پس آنان را زيانكارترين [مردم‌] قرار داديم.


وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَي الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها لِلْعالَمِينَ

71

و او و لوط را [از آن سرزمين پر از شرك و فساد] نجات داده و به سوى سرزمينى كه در آن براى جهانيان بركت نهاده‌ايم، برديم.


وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلاًّ جَعَلْنا صالِحِينَ

72

و اسحاق و يعقوب را به عنوان عطايى افزون، به او بخشيديم و همه را افرادى شايسته قرارداديم.


وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ

73

و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مى‌كردند، و انجام دادن كارهاى نيك و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات را به آنان وحى كرديم، و آنان فقط پرستش كنندگان ما بودند.


وَ لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ

74

و به لوط، حكمت و دانش داديم و او را از آن شهرى كه [اهلش‌] كارهاى زشت مرتكب مى‌شدند، نجات داديم؛ بى‌ترديد آنان قومى بد و نافرمان بودند.


وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ

75

و او را در رحمت خود درآورديم؛ چون او از شايستگان بود.


وَ نُوحاً إِذْ ناديٰ مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

76

و نوح را [ياد كن‌] هنگامى كه پيش از اين [پيامبران ياد شده‌] ندا كرد: [پروردگارا! مرا از اين قوم فاسد و تبهكار نجات بخش.] پس ندايش را اجابت كرديم، و او و خانواده‌اش را از آن اندوه بزرگ نجات داديم.


وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ

77

و او را در برابر گروهى كه آيات ما را تكذيب كردند، يارى داديم؛ قطعا آنان گروه بدى بودند، پس همه آنان را غرق كرديم.


وَ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَ كُنَّا لِحُكْمِهِمْ شاهِدِينَ

78

و داود و سليمان را [ياد كن‌] زمانى كه درباره آن كشتزار كه شبانه گوسفندان قوم در آن چريده بودند، داورى مى‌كردند، و ما گواه داورى آنان بوديم.


فَفَهَّمْناها سُلَيْمانَ وَ كُلاًّ آتَيْنا حُكْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ وَ الطَّيْرَ وَ كُنَّا فاعِلِينَ

79

پس [داورى‌] آن را به سليمان فهمانديم، و هر يك را حكمت و دانش عطا كرديم، و كوه‌ها و پرندگان را رام و مسخر كرديم كه همواره با داود تسبيح مى‌گفتند، و ما انجام دهنده [اين كار] بوديم.


وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ

80

و به سود شما صنعت ساختن پوشش‌هاى دفاعى را به او آموختيم تا شما را از [آسيب‌] جنگ‌تان محافظت نمايد، پس آيا شما شكرگزار حق هستيد؟


وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِليٰ الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمِينَ

81

و براى سليمان، تندباد را رام و مسخر كرديم كه به فرمانش به سوى آن سرزمينى كه در آن بركت نهاديم، حركت مى‌كرد و ما همواره به همه چيز داناييم.


وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذٰلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ

82

و از شيطان‌ها كسانى را رام و مسخر او كرديم كه برايش غواصى و كارهايى غير از آن انجام مى‌دادند، و ما نگهبان آنان بوديم.


وَ أَيُّوبَ إِذْ ناديٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

83

و ايوب را [ياد كن‌] هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه: مرا آسيب و سختى رسيده و تو مهربان‌ترين مهربانانى.


فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْريٰ لِلْعابِدِينَ

84

پس ندايش را اجابت كرديم و آنچه از آسيب و سختى به او بود برطرف نموديم، و خانواده‌اش را [كه در حادثه‌ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او عطا كرديم كه رحمتى از سوى ما و مايه پند و تذكرى براى عبادت كنندگان بود.


وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ

85

و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را [ياد كن‌] كه همه از شكيبايان بودند.


وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ

86

و آنان را در رحمت خود درآورديم، چون از شايستگان بودند.


وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَناديٰ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

87

و صاحب ماهى [حضرت يونس‌] را [ياد كن‌] زمانى كه خشمناك [از ميان قومش‌] رفت و گمان كرد كه ما [زندگى را] بر او تنگ نخواهيم گرفت، پس در تاريكى‌ها [ى شب، زير آب، و دل ماهى‌] ندا داد كه: معبودى جز تو نيست تو از هر عيب و نقصى منزهى، همانا من از ستمكارانم.


فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ

88

پس ندايش را اجابت كرديم و از اندوه نجاتش داديم؛ و اين‌گونه مؤمنان را نجات مى‌دهيم.


وَ زَكَرِيَّا إِذْ ناديٰ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ

89

و زكريا را [ياد كن‌] زمانى كه پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها [و بى‌فرزند] مگذار؛ و تو بهترين وارثانى.


فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْييٰ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ

90

پس [نداى‌] او را اجابت كرديم و يحيى را به او بخشيديم و نازايى همسرش را براى وى اصلاح نموديم، آنان همواره در كارهاى خير مى‌شتافتند، و ما را از روى اميد و بيم مى‌خواندند، و پيوسته در برابر ما فروتن بودند.


وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ

91

و آن [زن را ياد كن‌] كه دامن خود را پاك نگه داشت، پس ما از روح خود در او دميديم و او و پسرش را نشانه‌اى [بزرگ از قدرت خود] براى جهانيان قرار داديم.


إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ

92

و بى‌ترديد اين [اسلام‌] آئين [حقيقى‌] شماست در حالى كه آيينى يگانه است و منم پروردگار شما پس مرا بپرستيد.


وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنا راجِعُونَ

93

ولى [آنان‌] آيينشان را در ميان خود قطعه‌قطعه كردند [و نسبت به دين گروه‌گروه شدند و به شدت با هم اختلاف پيدا كردند]؛ و همه آنان به سوى ما باز خواهند گشت [تا كيفر سخت اين گروه‌گرايى را ببينند.]


فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ

94

پس كسى كه برخى از كارهاى شايسته را انجام دهد در حالى كه مؤمن باشد، نسبت به تلاشش ناسپاسى نخواهد شد، و ما يقينا [تلاشش را] براى او مى‌نويسيم.


وَ حَرامٌ عَليٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ

95

و بر [اهل‌] شهرى كه نابودشان كرديم، محال است [در قيامت به سوى ما] باز نگردند.


حَتَّي إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ

96

تا زمانى كه [سد] يأجوج و مأجوج گشوده شود و آنان از هر زمين بلندى سرازير مى‌شوند.


وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هٰذا بَلْ كُنَّا ظالِمِينَ

97

و آن وعده حق [كه قيامت است‌] نزديك شود، پس ناگهان چشم‌هاى كافران خيره شود [و گويند:] واى بر ما! كه ما از اين روز در بى‌خبرى سنگينى قرار داشتيم، بلكه ما ستمكار بوديم.


إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ

98

[به آنان گويند:] به يقين شما و معبودانى كه به جاى خدا مى‌پرستيديد، هيزم دوزخيد؛ [بى‌ترديد] شما در آن وارد خواهيد شد.


لَوْ كانَ هٰؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُلٌّ فِيها خالِدُونَ

99

اگر اينان معبودان [برحق‌] بودند، وارد دوزخ نمى‌شدند در حالى كه همگى [بتان و بت‌پرستان‌] در آن جاودانه‌اند.


لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيها لا يَسْمَعُونَ

100

آنان در دوزخ، نعره‌هاى دردناكى دارند و در آنجا [سخنى اميدوار كننده‌] نمى‌شنوند.


إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنيٰ أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ

101

بى‌ترديد كسانى كه پيش‌تر از سوى ما وعده نيك به آنان داده‌اند، از دوزخ دورشان نگه مى‌دارند.


لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ

102

كمترين صداى آن را [هم‌] نمى‌شنوند، و آنان در آنچه [از نعمت هاى الهى‌] دلشان بخواهد جاودانه‌اند.


لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هٰذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

103

[در آن روز] آن بزرگ ترين ترس و واهمه آنان را اندوهگين نمى‌كند و فرشتگان [با درود و سلام‌] به استقبالشان آيند [و گويند:] اين است روز شما كه شما را به آن وعده مى‌دادند.


يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ

104

روزى كه آسمان را در هم مى‌پيچيم، مانند در هم پيچيدن طومار، همان گونه كه نخستين بار آفريده‌ها را آفريديم، دوباره آنان را باز مى‌گردانيم. وعده‌اى است [كه تحقق دادنش‌] بر عهده ما [ست‌]، به يقين آن را انجام مى‌دهيم.


وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ

105

و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتيم كه: زمين را بندگان شايسته ما به ميراث مى‌برند.


إِنَّ فِي هٰذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ

106

بى‌ترديد در اين [حقايق‌] براى [رسانيدن‌] مردم عبادت پيشه [به نهايت مقصود و اوج مطلوب‌] كفايت است.


وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ

107

و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.


قُلْ إِنَّما يُوحيٰ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

108

بگو: به من فقط وحى مى‌شود كه معبود شما خداى يكتاست؛ پس آيا تسليم [فرمان‌ها و احكام او] مى‌شويد؟


فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَليٰ سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ

109

پس اگر روى برگرداندند بگو: من به شما به طور يكسان آگاهى و هشدار دادم، و نمى‌دانم آنچه شما را [از عذاب‌] به آن وعده داده‌اند، آيا نزديك است يا دور؟


إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ

110

بى‌ترديد او سخن آشكار را و آنچه را پنهان مى‌داريد، مى‌داند.


وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِليٰ حِينٍ

111

و من نمى‌دانم شايد اين [تأخير عذاب‌] آزمايشى براى شما و بهره‌مندى اندكى [از نعمت ها] تا مدتى معين است.


قالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمٰنُ الْمُسْتَعانُ عَليٰ ما تَصِفُونَ

112

[پيامبر] گفت: پروردگارا! [ميان ما و مشركان‌] به حق داورى كن و پروردگار ما مهربان است و [مؤمنان‌] بر خلاف واقعيتى كه [شما مشركان درباره پيروزى خود وشكست ما] وصف مى‌كنيد، از او يارى مى‌خواهند.


سوره الحج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، بى‌ترديد زلزله قيامت، واقعه‌اى بزرگ است.


يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَي النَّاسَ سُكاريٰ وَ ما هُمْ بِسُكاريٰ وَ لٰكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ

2

روزى كه آن را ببينيد [مشاهده خواهيد كرد كه‌] هر مادر شير دهنده‌اى از كودكى كه شيرش مى‌دهد، بى‌خبر مى‌شود، و هر ماده باردارى بار خود را سقط مى‌كند، و مردم را مست مى‌بينى در حالى كه مست نيستند، بلكه عذاب خدا بسيار سخت است.


وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ

3

و برخى از مردم‌اند كه [همواره‌] بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى‌] درباره خدا [با اصرار بر يك اعتقاد بى‌پايه‌] برخورد خصمانه و گفتگوى ستيزآميز مى‌كنند، و از هر شيطان سركشى پيروى مى‌نمايند.


كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِليٰ عَذابِ السَّعِيرِ

4

بر آن شيطان، لازم و مقرر شده است كه هر كس كه او را به سرپرستى و دوستى خود گيرد، حتما او گمراهش مى‌كند، و به آتش سوزنده راهنمايى‌اش مى‌نمايد.


يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّي وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِليٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَي الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ

5

اى مردم! اگر درباره برانگيخته شدن [پس از مرگ‌] در ترديد هستيد، پس [به اين واقعيت توجه كنيد كه‌] ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، سپس از علقه، سپس از پاره گوشتى با آفرينشى كامل يا غير كامل آفريديم تا براى شما روشن كنيم [كه ما به برانگيختن مردگان تواناييم‌]؛ و آنچه را مى‌خواهيم تا مدتى معين در رحم‌ها مستقر مى‌كنيم؛ آن گاه شما را به صورت كودك [از رحم مادر] بيرون مى‌آوريم تا آنكه به قدرت فكرى و نيرومندى جسمى خود برسيد. و برخى از شما [پيش از فرتوتى‌] قبض روح مى‌شود، و برخى از شما را به پايين دوره عمر بر مى‌گردانند تا در نتيجه از دانشى كه داشتند چيزى ندانند. و [از نشانه‌هاى ديگر قدرت ما اينكه‌] زمين را [در زمستان‌] خشك و افسرده مى‌بينى، پس چون آب [باران‌] را بر آن نازل مى‌كنيم، مى‌جنبد و برمى‌آيد و از هر نوع گياه تر و تازه و بهجت انگيزى مى‌روياند.


ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتيٰ وَ أَنَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

6

[همه‌] اين [امور] براى اين است كه [بدانيد كه‌] خدا همان حق است، و اينكه او مردگان را زنده مى‌كند، و اينكه او بر هر كارى تواناست.


وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ

7

و اينكه قيامت آمدنى است، هيچ شكى در آن نيست، و اينكه خدا كسانى را كه در گورهايند، برمى‌انگيزد.


وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُديً وَ لا كِتابٍ مُنِيرٍ

8

و از مردمان كسى است كه همواره بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى‌] و بدون هيچ هدايتى، و هيچ كتاب روشنى درباره خدا مجادله و ستيزه مى‌كند.


ثانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَ الْحَرِيقِ

9

[آن هم‌] با حالتى متكبرانه و مغرورانه كه سرانجام مردم را از راه خدا گمراه كند؛ براى او در دنيا رسوايى است و روز قيامت عذاب سوزان به وى مى‌چشانيم.


ذٰلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ

10

اين [رسوايى و عذاب‌] به كيفر اعمالى است كه از پيش فرستاده‌اى و به آن خاطر است كه خدا نسبت به بندگان ستمكار نيست.


وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَليٰ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَليٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذٰلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ

11

و برخى از مردم‌اند كه خدا را يك سويه [و بر پايه دست‌يابى به امور مادى‌] مى‌پرستند، پس اگر خيرى [چون ثروت، مقام و اولاد] به آنان برسد به آن آرامش يابند، و اگر بلايى [چون بيمارى، تهيدستى و محروميت از عناوين اجتماعى‌] به آنان برسد [از پرستش خدا] عقب گرد مى‌كنند [و به بى‌دينى و ارتداد مى‌گرايند]، دنيا و آخرت را از دست داده‌اند، و اين است همان زيان آشكار.


يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذٰلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ

12

چيزى را به جاى خدا مى‌پرستند كه نه زيانى به آنان مى‌رساند و نه سودى به آنان مى‌دهد؛ اين است همان گمراهى بسيار دور.


يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْليٰ وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ

13

بلكه كسى را مى‌پرستند كه قطعا زيانش از سودش نزديك‌تر است، بد سرپرست و ياورى و بد معاشر و همدمى است!


إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يُرِيدُ

14

يقينا خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، در بهشت‌هايى در مى‌آورد كه از زير [درختان‌] آن نهرها جارى است؛ مسلما خدا هر چه را بخواهد انجام مى‌دهد.


مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَي السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ

15

كسى كه همواره گمان مى‌كند كه خدا هرگز پيامبرش را در دنيا و آخرت يارى نخواهد داد [و اكنون يارى خدا را مى‌بيند و به اين خاطر نااميد و خشمگين است‌] بايد طنابى از سقف [خانه‌اش‌] بياويزد، سپس خود را حلق آويز كند، پس ببيند آيا حيله و نيرنگش آنچه را سبب خشم او شده است از بين مى‌برد؟!


وَ كَذٰلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ بَيِّناتٍ وَ أَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يُرِيدُ

16

و اين‌گونه، قرآن را [به صورت‌] آياتى روشن نازل كرديم؛ و قطعا خدا هر كه را بخواهد، هدايت مى‌كند.


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصاريٰ وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

17

همانا آنان كه ايمان آوردند و آنان كه يهودى‌اند و صابئان و نصارى و زرتشتيان و كسانى كه شرك ورزيده‌اند، حتما خدا روز قيامت ميانشان داورى مى‌كند [تا گرويدگان به حق از آلودگان به باطل جدا شوند و حق‌پيشگان به بهشت و باطل گرايان به دوزخ درآيند]؛ بى‌ترديد خدا بر همه چيز گواه است.


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَ كَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذابُ وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ

18

آيا ندانسته‌اى كه هر كه در آسمان‌ها و هر كه در زمين است و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى او سجده مى‌كنند؟ و بر بسيارى [كه از سجده امتناع دارند] عذاب، لازم و مقرر شده است. و كسى را كه خدا خوار كند، گرامى دارنده‌اى براى او نيست؛ به يقين خدا هر چه را بخواهد انجام مى‌دهد.


هٰذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ

19

اين دو [گروه حق پيشه و باطل گرا] دشمن يكديگرند كه درباره پروردگارشان در جدال و ستيزند [گروه حق پيشه، پروردگار را به صفاتى وصف مى‌كنند كه شايسته اوست و گروه باطل‌گرا او را به امورى مى‌ستايند كه سزاوار او نيست‌]، پس كسانى كه كافر شدند براى آنان لباس‌هايى از آتش [به اندازه اندامشان‌] بريده شده و از بالاى سرشان مايع جوشان [به روى آنان‌] ريخته مى‌شود،


يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ

20

كه آنچه در شكم‌هاى ايشان است و پوست بدنشان به وسيله آن گداخته مى‌شود،


وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ

21

و براى آنان گرزهايى از آهن [مخصوص‌] است [كه بر سرشان مى‌كوبند.]


كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ

22

هرگاه بخواهند به سبب اندوه [فراوان و غصه گلوگير] از دوزخ درآيند، به آن بازشان مى‌گردانند؛ و [به آنان مى‌گويند:] عذاب سوزان را بچشيد.


إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ

23

بى‌ترديد خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، در بهشت‌هايى درمى‌آورد كه از زير درختانش نهرها جارى است، در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آرايش مى‌شوند، و لباسشان در آنجا حرير است.


وَ هُدُوا إِلَي الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِليٰ صِراطِ الْحَمِيدِ

24

و به سوى گفتار پاك و پاكيزه [مانند سلام، الحمدلله و سبحان الله‌] راهنماييشان كنند، و به راه پسنديده [كه راه بهشت است‌] هدايتشان نمايند.


إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ

25

مسلما كسانى كه كافرند و از راه خدا و [ورود مؤمنان به‌] مسجدالحرام كه آن را براى همه مردم چه مقيم و حاضر و چه مسافر، يكسان قرار داده‌ايم جلوگيرى مى‌كنند، [كيفرى بسيار سخت خواهند داشت‌]، و هر كه بخواهد در آنجا با انحراف از حق روى به ستم آورد [و دست به شرك و هر گناهى بيالايد] او را عذابى دردناك مى‌چشانيم.


وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ

26

و [ياد كن‌] هنگامى را كه جاى خانه [كعبه‌] را براى ابراهيم آماده كرديم [و از او پيمان گرفتيم‌] كه هيچ چيز را شريك من قرار مده و خانه‌ام را براى طواف كنندگان و قيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان [از پليدى‌هاى ظاهرى و باطنى‌] پاك و پاكيزه گردان.


وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَليٰ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ

27

و در ميان مردم براى حج بانگ زن تا پياده و سوار بر هر شتر باريك اندام [چابك و چالاك‌] كه از هر راه دور مى‌آيند، به سوى تو آيند.


لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَليٰ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ

28

تا منافع خود را [از بركت اين سفر معنوى‌] مشاهده كنند، و نام خدا را در روزهايى معين [كه براى قربانى اعلام شده‌] بر دام‌هاى زبان بسته‌اى كه به آنان عطا كرده ذكر كنند، [چون قربانى كرديد] از آن بخوريد و تهيدست را نيز اطعام كنيد.


ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ

29

سپس بايد آلودگى‌هاى خود را [كه در مدت محرم بودن و قربانى و سر تراشيدن بر بدن‌هايشان قرار گرفته‌] برطرف كنند و نذرهايشان را وفا نمايند و بر گرد خانه كهن طواف كنند.


ذٰلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلَّا ما يُتْليٰ عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ

30

اين است [آنچه به عنوان مناسك حج قرار داده‌ايم‌] و هر كس مقررات خدا را بزرگ شمارد، براى او نزد پروردگارش بهتر است. و چهارپايان مگر آنچه [در آيات ديگر، حرمتش‌] بر شما خوانده مى‌شود، براى شما حلال شده است؛ بنابراين از پليدى بت‌ها و از گفتار باطل [چون دروغ، افترا، غيبت و شهادت ناحق‌] دورى گزينيد.


حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ

31

در حالى كه براى خدا حق‌گرا باشيد [و در مناسك حج‌] به او شرك نورزيد. و هر كس به خدا شرك ورزد، گويا چنان است كه از آسمان سقوط كرده و پرندگان [شكارى‌] او را مى‌ربايند، يا باد او را به جايى دور دست مى‌اندازد.


ذٰلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ

32

اين است [برنامه‌هاى حج و حدود و مقررات خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ شمارد، بدون ترديد اين بزرگ شمردن ناشى از تقواى دل‌هاست.


لَكُمْ فِيها مَنافِعُ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي ثُمَّ مَحِلُّها إِلَي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ

33

براى شما در دام‌هاى قربانى تا زمانى معين سودهايى است [مانند سوارى گرفتن و تغذيه از شير و گوشت آنها] سپس جايگاه [فرود آمدنشان براى قربانى‌] به سوى خانه كهن [يعنى خانه كعبه‌] است.


وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَليٰ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ

34

و براى هر امتى عبادتى ويژه قرار داده‌ايم [كه مشتمل بر قربانى است‌] تا نام خدا را بر آنچه كه از دام‌هاى زبان بسته روزى آنان نموده‌ايم [به هنگام قربانى‌] ذكر كنند. پس [بدانيد كه‌] معبود شما خداى يكتاست؛ بنابراين فقط تسليم او شويد. و فرمانبرداران فروتن را [به لطف و رحمت خدا] مژده ده.


الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ عَليٰ ما أَصابَهُمْ وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ

35

همانان كه وقتى خدا ياد شود، دل‌هايشان مى‌هراسد، و بر آنچه [از بلا و حادثه‌] به آنان مى‌رسد، شكيبايند و برپا دارندگان نمازند و از آنچه روزى آنان نموديم، انفاق مى‌كنند.


وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيها خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ كَذٰلِكَ سَخَّرْناها لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

36

شتران قربانى را براى شما از شعاير خدا قرار داديم، براى شما در آنها سودى [مانند سوارى گرفتن و تغذيه از شير و گوشت آنها] است؛ در حالى كه به نظم در خط مستقيم ايستاده‌اند، نام خدا را [هنگام نحر كردنشان‌] بر آنها ذكر كنيد، و زمانى كه [بى‌جان‌] به پهلو در افتاده‌اند، از آنها بخوريد و به تهيدستانى كه اهل درخواست كردن نيستند و فقيرانى كه اهل درخواست كردن هستند، بخورانيد. اين‌گونه آنها را براى شما رام و مسخر كرديم تا سپاس گزارى كنيد.


لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لٰكِنْ يَنالُهُ التَّقْويٰ مِنْكُمْ كَذٰلِكَ سَخَّرَها لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَليٰ ما هَداكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ

37

هرگز گوشت‌هايشان وخون‌هايشان به خدا نمى‌رسد، بلكه تقواى شما به او مى‌رسد. اين‌گونه آنها را براى شما رام و مسخر كرد تا خدا را به [شكرانه‌] اينكه هدايتتان كرد به بزرگى ياد كنيد؛ و نيكوكاران را [به لطف و رحمت خدا] مژده ده.


إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ

38

مسلما خدا از مؤمنان دفاع مى‌كند، قطعا خدا هيچ خيانت كار ناسپاسى را دوست ندارد.


أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَليٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ

39

به كسانى كه [ستمكارانه‌] مورد جنگ و هجوم قرار مى‌گيرند، به سبب آنكه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلما خدا بر يارى دادن آنان تواناست.


الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

40

همانان كه به ناحق از خانه‌هايشان اخراج شدند [و گناه و جرمى نداشتند] جز اينكه مى‌گفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمى‌كرد، همانا صومعه‌ها و كليساها و كنيسه‌ها و مسجدهايى كه در آنها بسيار نام خدا ذكر مى‌شود به شدت ويران مى‌شدند؛ و قطعا خدا به كسانى كه [دين‌] او را يارى مى‌دهند يارى مى‌رساند؛ مسلما خدا نيرومند و تواناى شكست‌ناپذير است.


الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ

41

همانان كه اگر آنان را در زمين قدرت و تمكن دهيم، نماز را برپا مى‌دارند، و زكات مى‌پردازند، و مردم را به كارهاى پسنديده وا مى‌دارند و از كارهاى زشت بازمى‌دارند؛ و عاقبت همه كارها فقط در اختيار خداست.


وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ ثَمُودُ

42

و اگر تو را تكذيب مى‌كنند [كار جديدى نيست‌] پيش از اينان قوم نوح و قوم عاد وقوم ثمود هم [پيامبرانشان را] تكذيب كردند. و


وَ قَوْمُ إِبْراهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ

43

[نيز] قوم ابراهيم وقوم لوط،


وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسيٰ فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ

44

و [هم چنين‌] اهل مدين؛ و موسى هم تكذيب شد. پس كافران را مهلت دادم، سپس آنان را [به عذابى سخت‌] گرفتم، پس [بنگر كه‌] كيفر و انتقام من [نسبت به آنان‌] چگونه بود؟


فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَليٰ عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ

45

و چه بسيار شهرها را در حالى كه اهلش ستمكار بودند، هلاك كرديم، پس [به سبب نزول عذاب سقف‌هاى خانه‌هايشان خراب شده و ديوارهايشان بر] سقف‌ها فرو ريخته است و [چه بسيار] چاه‌هاى پر آب [كه به سبب نابود شدن مالكانش‌] متروك افتاده و كاخ‌ها و قصرهاى برافراشته [ومحكمى كه بى‌ساكن و بى‌صاحب مانده است.]


أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَي الْأَبْصارُ وَ لٰكِنْ تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ

46

آيا در زمين گردش نكرده‌اند تا براى آنان دل‌هايى [بيدار و بينا] پيدا شود كه با آن بينديشند يا گوش‌هايى كه با آن [اندرزها را] بشنوند؟ حقيقت اين است كه ديده‌ها كور نيست بلكه دل‌هايى كه در سينه‌هاست، كور است!


وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ

47

و آنان از تو [از روى مسخره و ريشخند] شتاب در عذاب را درخواست مى‌كنند، در حالى كه خدا هرگز از وعده‌اش تخلف نمى‌كند؛ و همانا يك روز نزد پروردگارت مانند هزار سال از سال‌هايى است كه شما مى‌شماريد [براى او زمان نزديك، زمان دور، امروز، ديروز، گذشته و آينده مفهومى ندارد؛ بنابراين فاصله زمانى شما با عذاب الهى شما را دچار اين پندار نكند كه تهديد به عذاب، تهديدى طولانى و دروغ است.]


وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِيَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ

48

و چه بسا شهرها كه به [اهل‌] آنها در حالى كه ستمكار بودند، مهلت دادم، سپس آنان را [به عذابى سخت‌] گرفتم؛ وبازگشت همه به سوى اوست.


قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ

49

بگو: اى مردم! من براى شما فقط بيم‌دهنده‌اى آشكارم.


فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ

50

پس كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، آمرزش و رزقى نيكو براى آنهاست.


وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ

51

و كسانى كه در [باطل كردن و بى‌اثر نمودن‌] آيات ما كوشيده‌اند، به گمان آنكه ما را عاجز كنند [تا از دسترس قدرت ما بيرون روند] اهل آتش افروخته‌اند.


وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّيٰ أَلْقَي الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

52

و پيش از تو هيچ رسول و پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه هرگاه آرزو مى‌كرد [اهداف پاك و سعادت‌بخش خود را براى نجات مردم از كفر و شرك پياده كند] شيطان [براى بازداشتن مردم از پذيرش حق‌] در برابر آرزويش شبهه و وسوسه مى‌انداخت، ولى خدا آنچه را شيطان [از وسوسه‌ها و شبهه‌ها مى‌اندازد] مى‌زدايد و محو مى‌كند، سپس آياتش را محكم و استوار مى‌سازد؛ و خدا دانا و حكيم است.


لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقاقٍ بَعِيدٍ

53

[آزاد گذاشتن شبهه‌اندازى شيطان‌] براى اين [است‌] كه خدا آنچه را شيطان مى‌اندازد براى آنان كه در دل‌هايشان بيمارى است و براى سنگدلان وسيله آزمايش قرار دهد؛ و قطعا ستمكاران در دشمنى و ستيزى بسيار دور [نسبت به حق و حقيقت‌] قرار دارند.


وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ

54

و [نيز براى اين است‌] تا كسانى كه دانش و آگاهى [دينى‌] به آنان عطا شده بدانند كه [محو شدن و نابودى القائات شيطان و استوار شدن آيات‌] از سوى پروردگارت حق است، پس به آن ايمان آورند و دل‌هايشان براى آن رام و فروتن شود؛ و قطعا خدا هدايت‌كننده اهل ايمان به سوى راهى راست است.


وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّي تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ

55

و كافران همواره نسبت به آيات خدا در ترديدى سخت قرار دارند تا آنكه ناگهان قيامت بر آنان در رسد، يا عذاب روزى كه روز ديگرى به دنبال ندارد [بلكه ابدى است‌] به سراغشان آيد.


الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

56

آن روز، حاكميت و فرمانروايى ويژه خداست. ميان آنان داورى مى‌كند؛ پس كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، در بهشت‌هاى پر نعمت‌اند.


وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ

57

و كسانى كه كافر شده و آيات ما را تكذيب كرده‌اند، پس عذابى خواركننده براى آنان است.


وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ

58

و كسانى كه در راه خدا هجرت كرده سپس كشته شده يا مرده‌اند، به يقين خدا رزقى نيكو به آنان مى‌دهد؛ و قطعا خدا بهترين روزى‌دهندگان است.


لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ

59

مسلما آنان را به جايگاهى كه آن را مى‌پسندند وارد مى‌كند؛ و بى‌ترديد خدا دانا و بردبار است.


ذٰلِكَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ

60

[مطلب درباره مؤمن و كافر] همان است [كه گفتيم‌]، و هر كس به مانند آنچه به آن عقوبت شده [متجاوز را] عقوبت كند، آن گاه به وى ستم شود، يقينا خدا او را يارى مى‌دهد؛ زيرا خدا باگذشت و بسيار آمرزنده است.


ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ

61

اين [يارى ستمديده بر ضد ستمكار] به سبب اين است كه خدا [داراى قدرت بى‌نهايت است و گوشه‌اى از قدرتش اينكه‌] همواره شب را در روز و روز را در شب درمى‌آورد؛ و به يقين خدا شنوا و بيناست.


ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ

62

اين [قدرت بى‌نهايت او نسبت به امور آفرينش و نسبت به وضع و حال مردم‌] براى اين است كه فقط خدا حق است، و اينكه آنچه را جز او مى‌پرستيد، باطل است، و اينكه فقط خدا بلند مرتبه و بزرگ است.


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ

63

آيا ندانسته‌اى كه خدا از آسمان آبى نازل مى‌كند، در نتيجه زمين سرسبز و خرم مى‌شود؛ به يقين خدا لطيف و آگاه است.


لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ

64

آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست؛ و يقينا خداست كه خود بى‌نياز و ستوده است.


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ وَ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَي الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ

65

آيا ندانسته‌اى كه خدا آنچه را در زمين است و [نيز] كشتى‌ها را كه به فرمان او در دريا روانند، براى شما رام و مسخر كرده است؟ و آسمان را نگه مى‌دارد كه بر زمين نيفتد مگر به اذن او؟ يقينا خدا به همه مردم رئوف و مهربان است.


وَ هُوَ الَّذِي أَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ

66

و اوست كه به شما حيات داد، سپس شما را مى‌ميراند، آن گاه شما را زنده مى‌كند؛ به يقين كه انسان بسيار ناسپاس است.


لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِليٰ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَليٰ هُديً مُسْتَقِيمٍ

67

براى هر امتى عبادتى ويژه قرار داده‌ايم كه آن را انجام مى‌دهند؛ پس نبايد در اين امر با تو ستيز و نزاع كنند. و به سوى پروردگارت دعوت كن، كه بى‌ترديد تو بر راهى راست قرار دارى.


وَ إِنْ جادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ

68

و اگر با تو [با اصرار بر يك اعتقاد بى‌پايه برخورد خصمانه كنند و] مجادله ستيزآميز نمايند، بگو: خدا به آنچه انجام مى‌دهيد، داناتر است.


اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ

69

خدا روز قيامت درباره آنچه با يكديگر در آن اختلاف مى‌كرديد، داورى خواهد كرد [تا مؤمنان با ورود به بهشت و ستيزه‌جويان با ورود به دوزخ از هم مشخص و جدا شوند.]


أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ ذٰلِكَ فِي كِتابٍ إِنَّ ذٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيرٌ

70

آيا ندانسته‌اى كه خدا آنچه را در آسمان و زمين است، مى‌داند؟ مسلما [همه‌] اين [اعمالى كه انجام مى‌دهيد] در كتابى [چون لوح محفوظ، ثبت‌] است [و] بى‌ترديد [ثبت در آن كتاب‌] بر خدا آسان است.


وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ

71

و [مشركان‌] به جاى خدا معبودانى را مى‌پرستند كه خدا هيچ دليل و برهانى [نسبت‌] به [حق بودن‌] آنها نازل نكرده است؛ و معبودانى را مى‌پرستند كه به آن دانشى [براى استدلال بر ربوبيت آنها] ندارند و ستمكاران را [در قيامت‌] هيچ ياورى نيست.


وَ إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذٰلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ

72

و هنگامى كه آيات روشن ما را بر آنان مى‌خوانند در چهره‌هاى كسانى كه كافرند [اثر] انكار [و خشم‌] را مى‌شناسى، آن چنان كه نزديك است [از شدت خشم‌] به كسانى كه آيات ما را بر آنان مى‌خوانند، بتازند، بگو: آيا شما را به بدتر از اين [خشم و ناگوارى كه از شنيدن قرآن به شما دست مى‌دهد] خبر دهم [آن‌] آتش [دوزخ‌] است كه خدا آن را به كافران وعده داده است، و چه بد بازگشت گاهى است.


يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ

73

اى مردم! [براى شما و معبودانتان‌] مثلى زده شده است؛ پس به آن گوش فرا دهيد، يقينا كسانى كه به جاى خدا مى‌پرستيد، هرگز نمى‌توانند مگسى بيافرينند اگر چه براى آفريدن آن گرد آيند و اگر مگس، چيزى را از آنان بربايد، نمى‌توانند آن را از او بازگيرند، هم پرستش‌كنندگان و هم معبودان ناتوانند.


ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

74

خدا را آن گونه كه سزاوار اوست نشناختند، بى‌ترديد خدا نيرومند و تواناى شكست‌ناپذير است.


اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ

75

خدا از ميان فرشتگان و از ميان مردم رسولانى [براى هدايت مردم‌] برمى‌گزيند [تا فرشتگان وحى را دريافت كنند و به پيامبران برسانند و پيامبران هم وحى را پس از دريافت از فرشتگان به مردم ابلاغ كنند]؛ يقينا خدا شنوا و بيناست.


يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ

76

همه اعمال و احوال گذشته [رسولان چه فرشته و چه بشر] و [همه اعمال و احوال‌] آينده آنان را مى‌داند؛ و همه كارها به خدا بازگردانده مى‌شود.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

77

اى اهل ايمان! ركوع به جا آوريد و سجده نماييد و پروردگارتان را عبادت كنيد و كار نيك انجام دهيد تا رستگار شويد.


وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هٰذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْليٰ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ

78

و در راه خدا چنان كه شايسته جهاد است، جهاد كنيد؛ او شما را برگزيد و بر شما در دين هيچ مشقت و سختى قرار نداد. [در دينتان گشايش و آسانى قرار داد مانند گشايش و آسانى‌] آيين پدرتان ابراهيم، او شما را پيش از اين «مسلمان» ناميد و در اين [قرآن هم به همين عنوان نامگذارى شده‌ايد] تا پيامبر گواه بر شما باشد و شما هم گواه بر مردم باشيد؛ پس نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و به خدا تمسك جوييد. او سرپرست و ياور شماست؛ چه خوب سرپرست و ياورى و چه نيكو يارى‌دهنده‌اى است.


جزء قبل

جزء 17 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان