قرآن عثمان طه

وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَريٰ رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً

21

كسانى كه معاد را منكرند گويند: چرا فرشتگان به ما نازل نمى‌شوند يا چرا پروردگار خويش را نمى‌بينيم. حقا كه خويش را سخت بزرگ شمردند و زياده‌روى كردند، زياده‌روى بسيار.


يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْريٰ يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً

22

روزى كه فرشتگان را ببينند آن روز گنه‌كاران را نويدى نيست و دور باد گويند.


وَ قَدِمْنا إِليٰ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً

23

و به آن عملها كه كرده‌اند پردازيم و آن را غبارى پراكنده كنيم.


أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً

24

اهل بهشت آن روز قرارگاه بهتر و استراحت‌گاه نيكوتر دارند.


وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلاً

25

روزى كه آسمان با ابر شكافته شود و فرشتگان فراوان نازل شوند.


الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَي الْكافِرِينَ عَسِيراً

26

آن روز فرمانروايى خاص خداى رحمان است و براى كافران روزى بسيار دشوار مى‌باشد.


وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَليٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً

27

روزى كه ستمگر دستهاى خويش بگزد و گويد: اى كاش طريقه پيغمبر را پيش گرفته بودم.


يا وَيْلَتيٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً

28

واى بر من، كاش فلانى را به دوستى نگرفته بودم.


لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً

29

او مرا از قرآن گمراه كرد و شيطان مايه خذلان آدمى است.


وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً

30

پيغمبر گويد: پروردگارا قوم من اين قرآن را هذيان و بيهوده پنداشتند.


وَ كَذٰلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَ كَفيٰ بِرَبِّكَ هادِياً وَ نَصِيراً

31

چنين براى هر پيغمبرى از گنه‌كاران دشمنى نهاديم و پروردگارت بس است براى راهبرى و ياورى.


وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِيلاً

32

و آنان كه كافر شدند گفتند: چرا قرآن يك جا بر او نازل نشد؟ چنين نازل شد تا قلب تو را به آن استوارى دهيم، و آن را به نظمى دقيق منظم كرديم.


وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً

33

مثالى براى تو نمى‌آورند مگر آن كه حق را با توضيح بهترى به سوى تو آوريم.


الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَليٰ وُجُوهِهِمْ إِليٰ جَهَنَّمَ أُوْلئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ سَبِيلاً

34

كسانى كه بر صورتهايشان به سوى جهنم محشور مى‌شوند جايشان بدتر و راهشان گمراهانه‌تر است.


وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِيراً

35

موسى را كتاب (تورات) داديم و برادرش هارون را مددكار وى كرديم.


فَقُلْنَا اذْهَبا إِلَي الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَدَمَّرْناهُمْ تَدْمِيراً

36

گفتيم: به سوى قومى كه آيه‌هاى ما را دروغ شمردند برويد، و هلاكشان كرديم هلاكى عجيب!.


وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ عَذاباً أَلِيماً

37

و قوم نوح چون پيغمبران را دروغگو شمردند، غرقشان كرديم و عبرت براى مردمان ساختيم، و براى ستمگران عذابى دردآور آماده كرديم.


وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَيْنَ ذٰلِكَ كَثِيراً

38

و مردم عاد و ثمود و اصحاب رس و نسلهاى ما بين آنها (را هلاك كرديم).


وَ كُلاًّ ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ وَ كُلاًّ تَبَّرْنا تَتْبِيراً

39

براى همه مثلها زديم و همه را نابود كرديم، نابود كردنى كامل.


وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَي الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَها بَلْ كانُوا لا يَرْجُونَ نُشُوراً

40

بر آن دهكده كه باران بد بر آن باريده شد گذر كرده‌اند، مگر آن را نديده‌اند: (چرا) اما آنان به زندگى دوباره ايمان و اميد ندارند.


وَ إِذا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُواً أَ هٰذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً

41

و چون تو را ببينند جز به مسخره‌ات نمى‌گيرند (و مى‌گويند) آيا اين است آنكه خدا به پيغمبريش بر انگيخته است؟.


إِنْ كادَ لَيُضِلُّنا عَنْ آلِهَتِنا لَوْلا أَنْ صَبَرْنا عَلَيْها وَ سَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلاً

42

اگر در مورد خدايانمان ثبات نمى‌ورزيديم نزديك بود ما را از (پيروى) آنها گمراه كند، وقتى عذاب را ببينند خواهند دانست روش چه كسى گمراهانه‌تر بوده است.


أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً

43

آيا كسى را كه هوس خويش را خداى خويش گرفته نديدى؟ مگر تو كارگذار او هستى؟.


أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً

44

آيا مى‌پندارى بيشترشان مى‌شنوند يا مى‌فهمند؟ كه آنها جز به مانند حيوانات نيستند بلكه روش آنان گمراهانه‌تر است.


أَ لَمْ تَرَ إِليٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلاً

45

آيا نديدى پروردگارت چگونه سايه را كشيده و اگر مى‌خواست آن را سكون مى‌داد آن گاه آفتاب را نشانه آن كرديم.


ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا قَبْضاً يَسِيراً

46

سپس آن را به گرفتن مخصوصى يعنى به گرفتنى ملايم سوى خويش گرفتيم.


وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً

47

او است كه شب را پوشش براى شما كرد و خواب را مايه آسايش شما قرار داد و روز را براى برخاستن و جنب و جوش مجدد شما قرار داد.


وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً

48

او است كه بادها را نويد بخش پيشاپيش رحمت خويش كرد و از آسمان آبى پاك نازل كرديم.


لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِيَّ كَثِيراً

49

تا سر زمين مواتى را به وسيله آن زنده كنيم و آن را به مخلوقات خويش، چهارپايان و مردم بسيار بنوشانيم.


وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبيٰ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً

50

و آن را ميانشان گوناگون كرديم شايد اندرز گيرند اما بيشتر مردم جز ناسپاسى نكردند.


وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيراً

51

اگر مى‌خواستيم در هر دهكده‌اى بيم‌رسانى برمى‌انگيختيم.


فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً

52

زنهار، مطيع كافران مشو و با آنان جهاد كن جهادى بزرگ.


وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هٰذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هٰذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً

53

او است كه دو دريا را به هم در آميخت، اين شيرين و گوارا و آن شور و تلخ، و ميانشان مانعى قرار داد نفوذ ناكردنى تا با هم مخلوط شوند (گويا هر يك به ديگرى ميگويد) دور باش و نزديك نيا.


وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً

54

او است كه از آب بشرى آفريد و آن را نسب و سبب قرار داد كه پروردگار تو قدرتمند است.


وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ وَ كانَ الْكافِرُ عَليٰ رَبِّهِ ظَهِيراً

55

غير از خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه نه سودشان مى‌دهد و نه ضررشان مى‌زند و كافر بر ضد پروردگار خويش پشتيبان خدايان دروغين است.


وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً

56

ما تو را جز نويد دهنده و بيم رساننده نفرستاده‌ايم.


قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِليٰ رَبِّهِ سَبِيلاً

57

بگو از شما براى پيغمبرى مزدى نمى‌خواهم مگر همين كه هر كه خواهد به سوى پروردگار خويش راهى پيش گيرد.


وَ تَوَكَّلْ عَلَي الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ كَفيٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً

58

توكل به آن زنده‌اى كن كه مرگ ندارد و بستايش او تسبيح گوى، و آگاه بودن او از گناهان بندگان كافى است.


الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوي عَلَي الْعَرْشِ الرَّحْمٰنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبِيراً

59

آنكه آسمانها و زمين را با هر چه ميان آنها است در شش روز بيافريد و سپس به عرش پرداخت، خداى رحمان است درباره او از شخصى رازدان بپرس.


وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمٰنُ أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفُوراً

60

و چون به آنها گويند خداى رحمان را سجده كنيد گويند خداى رحمان چيست؟ چگونه به چيزى كه دستورمان مى‌دهى سجده كنيم؟ (اين سخن را مى‌گويند) در نتيجه دوريشان بيشتر مى‌شود.


تَبارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً

61

بزرگ است آنكه در آسمانها برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى روشن پديد آورد.


وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرادَ شُكُوراً

62

او است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد، براى آن كس كه بخواهد اندرز گيرد و بخواهد سپاسگزارى كند.


وَ عِبادُ الرَّحْمٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَي الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً

63

بندگان خاص خداى رحمان آن كسانند كه سنگين و با تواضع بر زمين راه مى‌روند و چون جهالت‌ پيشگان، خطابشان كنند سخن ملايم گويند.


وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً

64

و كسانى كه شب را با سجده و نماز براى پروردگارشان به روز آرند.


وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً

65

و كسانى كه گويند: پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان كه عذاب آن دائم است.


إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً

66

كه جهنم قرارگاه و جاى بدى است.


وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذٰلِكَ قَواماً

67

و كسانى كه چون خرج مى‌كنند اسراف نكنند و بخل نورزند و ميان اين دو معتدل باشند.


وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذٰلِكَ يَلْقَ أَثاماً

68

و كسانى كه با خداى يكتا خدايى ديگر نخوانند و انسانى را كه خدا محترم داشته جز به حق نكشند و زنا نكنند و هر كه چنين كند به زودى سزا بيند.


يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً

69

روز قيامت عذابش دو برابر شود و در آن به خوارى جاويدان به سر برد.


إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً

70

مگر آنكه توبه كند و مؤمن شود و عمل شايسته كند آن گاه خدا بديهاى اين گروه را به نيكيها مبدل كند كه خدا آمرزگار و رحيم است.


وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَي اللَّهِ مَتاباً

71

و هر كه توبه كند و عمل شايسته انجام دهد به سوى خدا بازگشتى پسنديده دارد.


وَ الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً

72

و كسانى كه گواهى به ناحق ندهند و چون بر ناپسندى بگذرند با بزرگوارى گذرند.


وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً

73

و كسانى كه چون به آيه‌هاى پروردگارشان اندرزشان دهند كر و كور بر آن ننگرند.


وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً

74

و كسانى كه گويند پروردگارا ما را از همسران و فرزندانمان، مايه روشنى چشم ما قرار ده و ما را پيشواى پرهيزكاران بنما.


أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً

75

آنها به پاداش اين صبرى كه كرده‌اند غرفه بهشت پاداش يابند و در آنجا درود و سلامى شنوند.


خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً

76

جاودانه در آنند كه نيكو قرارگاه و جايگاهى است.


قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْلا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً

77

بگو اگر عبادتتان نباشد پروردگار من اعتنايى به شما ندارد شما كه تكذيب كرده‌ايد به زودى نتيجه‌اش را خواهيد ديد.


سوره الشعراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ طسم

1

به نام خداى رحمان و رحيم.؛ طسم..


تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ

2

اين آيه‌هاى كتاب روشن است.


لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ

3

گويا مى‌خواهى خويشتن را تلف كنى براى اينكه آنان ايمان نمى‌آورند.


إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ

4

اگر مى‌خواستيم از آسمان آيه‌اى به ايشان نازل مى‌كرديم كه گردنهايشان در مقابل آن خاضع شود مى‌توانستيم.


وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ

5

پند تازه‌اى از خداى رحمان به سوى آنان نيامد مگر اينكه از آن روى‌گردان شدند.


فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبٰؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ

6

به تكذيب پرداخته‌اند، به زودى خبرهاى چيزى كه آن را استهزا مى‌كرده‌اند به ايشان خواهد رسيد.


أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَي الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ

7

چرا به زمين نمى‌نگرند كه انواع گياهان خوب در آن رويانده‌ايم.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

8

كه در اين عبرتى هست ولى بيشترشان مؤمن نيستند.


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

9

همانا پروردگارت نيرومند و رحيم است.


وَ إِذْ ناديٰ رَبُّكَ مُوسيٰ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

10

و چون پروردگارت به موسى ندا داد كه سوى گروه ستمكاران برو.


قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلا يَتَّقُونَ

11

گروه فرعون كه چرا نمى‌ترسند؟.


قالَ رَبِّ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ

12

(موسى) گفت پروردگارا من بيم آن دارم كه دروغگويم شمارند.


وَ يَضِيقُ صَدْرِي وَ لا يَنْطَلِقُ لِسانِي فَأَرْسِلْ إِليٰ هارُونَ

13

و حوصله‌ام سر آيد در نتيجه زبانم روان نشود پس هارون را نيز پيغمبرى ببخش.


وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ

14

فرعونيان خونى به گردن من دارند و بيم دارم كه مرا بكشند.


قالَ كَلاَّ فَاذْهَبا بِآياتِنا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ

15

فرمود هرگز! شما هر دو آيات ما را ببريد كه ما همراه شما شنواييم.


فَأْتِيا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ

16

نزد فرعون رويد و بگوييد كه ما فرستاده پروردگار جهانيانيم.


أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ

17

بايد كه بنى اسرائيل را با ما بفرستى.


قالَ أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِينا وَلِيداً وَ لَبِثْتَ فِينا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ

18

(فرعون) گفت: مگر وقتى نوزاد بودى تو را نزد خويش پرورش نداديم و سالها از عمرت را ميان ما به سر نبردى؟.


وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ

19

و (سر انجام) آن كارت را (كه نمى‌بايست انجام مى‌دادى) انجام دادى و تو از ناسپاسان بودى.


قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّينَ

20

(موسى) گفت: آن كار را هنگامى كردم كه از راه بيرون بودم.


فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْماً وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ

21

و چون از شما بيم داشتم از دستتان گريختم و پروردگارم به من فرزانگى و دانش بخشيد و از پيغمبرانم كرد.


وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرائِيلَ

22

آيا اين نعمتى است كه منت آن را به من مى‌نهى كه پسران بنى اسرائيل را به بردگى گرفته‌اى؟.


قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمِينَ

23

فرعون گفت: پروردگار جهانيان چيست؟.


قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ

24

گفت پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، اگر اهل يقينيد.


قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلا تَسْتَمِعُونَ

25

(فرعون) به اطرافيان خود گفت هيچ مى‌شنويد چه مى‌گويد؟.


قالَ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ

26

گفت پروردگار شما و پروردگار نياكانتان.


قالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ

27

گفت: پيغمبرى كه به سوى شما فرستاده شده ديوانه است.


قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

28

گفت (او) پروردگار مشرق و مغرب و هر چه ميان آن دو است اگر فهم داريد.


قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ

29

گفت: اگر خدايى غير از من بگيرى زندانيت مى‌كنم.


قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ

30

گفت: و حتى اگر براى تو معجزه‌اى روشن آورده باشم؟.


قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

31

گفت: اگر راست مى‌گويى آن را بياور.


فَأَلْقيٰ عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ

32

موسى عصاى خود را بينداخت و در دم اژدهايى هويدا گشت.


وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ

33

و دست خويش را بيرون آورد همه ديدند كه سفيد و روشن بود.


قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هٰذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ

34

(فرعون به بزرگان اطراف خود گفت: عجب جادوگر ماهرى است.


يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ

35

كه مى‌خواهد شما را با جادوى خويش از سر زمينتان بيرون كند، بنا بر اين چه رأى مى‌دهيد؟.


قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ

36

گفتند: وى را با برادرش نگهدار و به تمام شهرها مامورين جمع آورى بفرست.


يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ

37

تا همه جادوگران ماهر را پيش تو آورند.


فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ

38

پس جادوگران را به موعد روزى معين، جمع كرد.


وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ

39

و به مردم گفتند شما نيز جمع شويد.


لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ

40

تا اگر ساحران غالب آمدند ما نيز آنها را پيروى كنيم.


فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ

41

پس جادوگران آمدند و به فرعون گفتند: اگر ما غالب آمديم آيا مزدى خواهيم داشت؟.


قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ

42

گفت: آرى و در اين صورت از مقربان خواهيد بود.


قالَ لَهُمْ مُوسيٰ أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ

43

(موسى) به ايشان گفت: هر چه افكندنى هست بيفكنيد.


فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ

44

پس ريسمانها و عصاهاى خويش را افكندند و گفتند: به عزت فرعون سوگند كه ما غلبه يافتگانيم.


فَأَلْقيٰ مُوسيٰ عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ

45

سپس موسى عصاى خويش را بيفكند و آنچه را ساخته بودند بلعيد.


فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ

46

جادوگران سجده‌كنان خاكسار شدند.


قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ

47

گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم.


رَبِّ مُوسيٰ وَ هارُونَ

48

كه پروردگار موسى و هارون نيز هست.


قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ

49

(فرعون) گفت: چرا پيش از آنكه اجازه‌تان دهم به او ايمان آورديد؟ پس حتما او بزرگ شما است كه جادو تعليمتان داده است، به زودى خواهيد دانست كه دستها و پاهايتان را به عكس يكديگر قطع مى‌كنم و همه شما را بر دار مى‌آويزم.


قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِليٰ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ

50

گفتند: مهم نيست، چون به سوى پروردگارمان مى‌رويم.


إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ

51

ما طمع داريم كه پروردگارمان گناهانمان را بيامرزد به همين جهت اولين كسى هستيم كه ايمان آورديم.


وَ أَوْحَيْنا إِليٰ مُوسيٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ

52

و به موسى وحى كرديم كه بندگان ما را شبانگاه حركت بده كه آنها شما را تعقيب مى‌كنند.


فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ

53

و فرعون مامورين جمع آورى را به شهرها فرستاد.


إِنَّ هٰؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ

54

كه اينان گروهى‌اند كند.


وَ إِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ

55

كه موجب خشم ما شده‌اند.


وَ إِنَّا لَجَمِيعٌ حاذِرُونَ

56

و ما همگى آماده كارزاريم.


فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ

57

ولى آنها (فرعونيان) را از باغستانها و چشمه‌سارها بيرون كرديم.


وَ كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ

58

و از گنجها و جايگاههاى خويشان (بيرون كرديم).


كَذٰلِكَ وَ أَوْرَثْناها بَنِي إِسْرائِيلَ

59

و آن را به بنى اسرائيل داديم.


فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ

60

پس هنگام آفتاب از پى آنها شدند.


فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسيٰ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ

61

و چون دو جماعت يكديگر را بديدند، ياران موسى گفتند: اى واى! ما را گرفتند.


قالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ

62

(موسى) گفت: هرگز! پروردگار من با من است و رهبريم خواهد كرد.


فَأَوْحَيْنا إِليٰ مُوسيٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ

63

به موسى وحى كرديم كه عصاى خويش را به دريا بزن، پس بشكافت و هر بخشى چون كوهى بزرگ بود.


وَ أَزْلَفْنا ثَمَّ الْآخَرِينَ

64

ديگران را بدانجا نزديك كرديم.


وَ أَنْجَيْنا مُوسيٰ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ

65

و موسى را با همراهانش جملگى نجات داديم.


ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ

66

سپس ديگران را غرق كرديم.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

67

كه در اين عبرتى است ولى بيشترشان ايمان آور نبودند.


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

68

و پروردگارت نيرومند و فرزانه است.


وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِيمَ

69

خبر ابراهيم را براى آنان بخوان.


إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ

70

وقتى به پدر و قومش گفت: چه مى‌پرستيد؟.


قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاكِفِينَ

71

گفتند: بت‌هايى را مى‌پرستيم و پيوسته به عبادتشان قيام مى‌كنيم.


قالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ

72

گفت: آيا وقتى آنها را مى‌خوانيد صداى شما را مى‌شنوند؟.


أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ

73

يا سودتان دهند يا زيان زنند؟!.


قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا كَذٰلِكَ يَفْعَلُونَ

74

گفتند: نه، بلكه پدران خويش را ديده‌ايم كه چنين مى‌كرده‌اند.


قالَ أَ فَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ

75

گفت: آيا ديديد (مى‌دانيد) آنچه را كه شما عبادت مى‌كرديد؟.


أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ

76

شما و پدران پيشين شما.


فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعالَمِينَ

77

(همه آنها) دشمن منند مگر پروردگار جهانيان.


الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ

78

كسى كه مرا آفريده و او هدايتم مى‌كند.


وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ

79

كسى كه هم او غذايم مى‌دهد و آبم مى‌دهد.


وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ

80

كسى كه وقتى بيمار شدم شفايم مى‌دهد.


وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ

81

و كسى كه مرا مى‌ميراند و دوباره زنده‌ام مى‌كند.


وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ

82

و كسى كه طمع دارم روز رستاخيز گناهم را بيامرزد.


رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ

83

پروردگارا مرا فرزانگى بخش و قرين شايستگانم كن.


وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ

84

و نزد آيندگان نيكنام گردان.


وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ

85

از وارثان بهشت پر نعمتم كن.


وَ اغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كانَ مِنَ الضَّالِّينَ

86

و پدرم را بيامرز كه وى گمراه بود.


وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ

87

و روزى كه مردم بر انگيخته مى‌شوند مرا خوار مگردان.


يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ

88

روزى كه مال و فرزندان سود ندهد.


إِلَّا مَنْ أَتَي اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

89

مگر آنكه با قلب پاك سوء خدا آمده باشد.


وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ

90

و بهشت به نيكوكاران نزديك گردد.


وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغاوِينَ

91

و جهنم به گمراهان نمودار شود.


وَ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ

92

و به آنها گفته شود آن چيزهايى كه غير خدا مى‌پرستيديد كجايند؟.


مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ

93

آيا معبودهاى غير از خدا شما را نصرت دهند و يا نصرت يابند.


فَكُبْكِبُوا فِيها هُمْ وَ الْغاوُونَ

94

گمراهان و گمراه شدگان به رو در جهنم انداخته شوند.


وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ

95

و سپاهيان ابليس عموما.


قالُوا وَ هُمْ فِيها يَخْتَصِمُونَ

96

در آنجا با يكديگر مخاصمه كنند و گويند.


تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ

97

قسم به خدا كه در ضلالتى آشكار بوديم.


إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ

98

كه شما را با پروردگار جهانيان برابر مى‌گرفتيم.


وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ

99

و جز تبهكاران ما را گمراه نكردند.


فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ

100

و اكنون نه شفيعانى داريم.


وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ

101

و نه دوستانى صميمى.


فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

102

كاش بازگشتى داشتيم و مؤمن مى‌شديم.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

103

كه در اين عبرتى هست و بيشترشان مؤمن نبودند.


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

104

و پروردگارت نيرومند و رحيم است.


كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ

105

قوم نوح نيز پيغمبران را دروغگو شمردند.


إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلا تَتَّقُونَ

106

وقتى كه برادرشان نوح به آنها گفت: چرا از خدا نمى‌ترسيد.


إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

107

كه من پيغمبرى خيرخواه شمايم.


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ

108

از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد.


وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَليٰ رَبِّ الْعالَمِينَ

109

براى پيغمبرى خود از شما مزدى نمى‌خواهم كه مزد من جز به عهده پروردگار جهانيان نيست.


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ

110

از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد.


قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ

111

گفتند: چگونه به تو ايمان بياوريم در حالى كه فرومايگان پيرويت كرده‌اند.


قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ

112

گفت: من چه دانم كه چه مى‌كرده‌اند.


إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَليٰ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ

113

كه اگر فهم داريد حسابشان جز به عهده پروردگار من نيست.


وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ

114

و من اين مؤمنان را دور نخواهم كرد.


إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ

115

كه من جز بيم‌رسانى آشكار نيستم.


قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ

116

گفتند اى نوح اگر بس نكنى سنگسار مى‌شوى.


قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ

117

گفت: پروردگارا قوم من دروغگويم مى‌شمارند.


فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

118

بين من و آنها حكم كن و مرا با مؤمنانى كه همراه منند نجات بخش.


فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

119

پس او و همراهانش را در كشتى پر (از جمعيت و حيوانات) نجات داديم.


ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ

120

سپس باقى ماندگان را غرق كرديم.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

121

كه در اين عبرتى است و بيشترشان ايمان آور نبودند.


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

122

و پروردگارت نيرومند و فرزانه است.


كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ

123

قوم عاد نيز پيغمبران را دروغگو شمردند.


إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلا تَتَّقُونَ

124

وقتى برادرشان هود به ايشان گفت چرا از خدا نمى‌ترسيد؟.


إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

125

كه من پيغمبرى خيرخواه شمايم.


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ

126

از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد.


وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَليٰ رَبِّ الْعالَمِينَ

127

براى پيغمبرى خود، مزدى نمى‌خواهم چون مزد من جز به عهده پروردگار جهانيان نيست.


أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ

128

چرا در هر مكانى به بيهوده نشانى بنا مى‌كنيد؟.


وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ

129

و قصرها مى‌سازيد؟ مگر جاودانه زنده خواهيد بود؟.


وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ

130

و چون سختى مى‌كنيد مانند ستمگران سختى و خشم مى‌كنيد.


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ

131

از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد.


وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ

132

از آن كسى كه آنچه مى‌دانيد كمكتان داده است بترسيد.


أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ

133

با چهارپايان و فرزندان ياريتان كرده.


وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ

134

با باغستانها و چشمه‌سارها.


إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

135

كه من بر شما از عذاب روزى بزرگ مى‌ترسم.


قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ

136

گفتند: چه ما را پند دهى يا از پندگويان نباشى براى ما يكسان است.


إِنْ هٰذا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ

137

اين (بت‌پرستى) رفتار گذشتگان است.


وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

138

و ما هرگز مجازات نخواهيم شد.


فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

139

و (آنها هود را) دروغگو شمردند و ما هلاكشان كرديم كه در اين عبرتى هست و بيشترشان مؤمن نبودند.


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

140

و همانا پروردگارت نيرومند و رحيم است.


كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ

141

ثموديان نيز پيغمبران را دروغگو شمردند.


إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَلا تَتَّقُونَ

142

برادرشان صالح به ايشان گفت: چرا نمى‌ترسيد؟.


إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

143

كه من پيغمبرى خيرخواه شمايم.


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ

144

از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد.


وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَليٰ رَبِّ الْعالَمِينَ

145

براى پيغمبرى از شما مزدى نمى‌خواهم كه مزد من جز به عهده پروردگار جهانيان نيست.


أَ تُتْرَكُونَ فِي ما هاهُنا آمِنِينَ

146

آيا شما تصور مى‌كنيد هميشه در نهايت امنيت، در نعمتهايى كه اينجاست مى‌مانيد؟.


فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ

147

در باغستانها و چشمه‌سارها.


وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ

148

و كشتزارها و نخلستانهايى كه گل لطيف دارد.


وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ

149

كه در كوه‌ها با مهارت خانه‌ها مى‌تراشيد و در آن به عيش و نوش مى‌پردازيد.


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ

150

از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد.


وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ

151

و فرمان اسراف‌كاران را اطاعت مكنيد.


الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ

152

كه در اين سر زمين فساد مى‌كنند و اصلاح نمى‌كنند.


قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ

153

گفتند: حقا تو جادوگر شده‌اى.


ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

154

تو جز بشرى مانند ما نيستى اگر راست مى‌گويى معجزه‌اى بياور.


قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ

155

گفت: اين شترى است براى سهمى او (از آب) است و براى شما نيز سهم روز معينى.


وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ

156

آزارى به آن نرسانيد كه عذاب روزى بزرگ به شما مى‌رسد.


فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ

157

آن را كشتند و پشيمان شدند.


فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

158

و دچار عذاب شدند كه در اين عبرتى هست و بيشترشان مؤمن نبودند.


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

159

و پروردگارت نيرومند و رحيم است.


كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ

160

قوم لوط نيز پيامبران را دروغگو شمردند.


إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلا تَتَّقُونَ

161

هنگامى كه برادرشان لوط به ايشان گفت: آيا خدا ترس و پرهيزكار نمى‌شويد؟.


إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

162

من پيغمبرى خيرخواه براى شمايم.


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ

163

از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد.


وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَليٰ رَبِّ الْعالَمِينَ

164

من از شما براى پيغمبريم مزدى نمى‌خواهم كه مزد من جز به عهده پروردگار جهانيان نيست.


أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ

165

چرا به مردان زمانه رو مى‌كنيد.


وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ

166

و همسرانتان را كه پروردگارتان براى شما آفريده وا مى‌گذاريد راستى كه شما گروهى متجاوزيد.


قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ

167

گفتند: اى لوط اگر بس نكنى تبعيد مى‌شوى.


قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ

168

گفت: من عمل شما را دشمن مى‌دارم.


رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ

169

پروردگارا من و كسانم را از (شئامت) اعمالى كه اينان مى‌كنند نجات بخش.


فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ

170

پس او و كسانش را جملگى نجات داديم.


إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ

171

مگر پير زنى كه جزو باقى ماندگان بود.


ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ

172

سپس ديگران را هلاك كرديم.


وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ

173

و بارانى عجيب بر آنان بارانديم و باران بيم يافتگان چه بد بود.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

174

و در اين عبرتى هست ولى بيشترشان ايمان آور نبودند.


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

175

و پروردگارت نيرومند و رحيم است.


كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ

176

اصحاب ايكه نيز پيغمبران را دروغگو شمردند.


إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلا تَتَّقُونَ

177

چون شعيب به ايشان گفت: چرا نمى‌ترسيد.


إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

178

به درستى من پيغمبرى خيرخواه شمايم.


فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ

179

از خدا بترسيد و اطاعتم كنيد.


وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَليٰ رَبِّ الْعالَمِينَ

180

از شما براى پيغمبرى خود مزدى نمى‌خواهم كه مزد من به عهده پروردگار جهانيان است.


أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ

181

پيمانه را تمام دهيد (و كم‌فروشى نكنيد) و مردم را به خسارت نيندازيد.


وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ

182

و با ترازوى درست، وزن كنيد.


وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

183

و چيزهاى مردم را كم ندهيد و در اين سرزمين به فساد مكوشيد.


وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ

184

و از آنكه شما و مردم گذشته را آفريده است بترسيد.


قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ

185

گفتند: حقا كه تو جادو زده‌اى.


وَ ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ

186

تو جز بشرى مانند ما نيستى و ما ترا دروغگو مى‌پنداريم.


فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

187

اگر راست مى‌گويى پاره‌اى از آسمان را روى ما بينداز.


قالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ

188

گفت: پروردگارم به اعمالى كه مى‌كنيد داناتر است.


فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

189

پس دروغگويش شمردند و به عذاب روز ابر (آتشبار) دچار شدند كه عذاب روزى بزرگ بود.


إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

190

كه در اين عبرتى است ولى بيشترشان ايمان آور نبودند.


وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

191

و پروردگارت نيرومند و رحيم است.


وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ

192

اين قرآن كتابى است كه از ناحيه پروردگار جهانيان نازل شده.


نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ

193

و آن را روح الامين نازل كرده.


عَليٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ

194

به قلب تو تا از بيم دهندگان باشى.


بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ

195

به زبان عربى واضح.


وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ

196

و در كتابهاى گذشتگان نيز هست.


أَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَماءُ بَنِي إِسْرائِيلَ

197

آيا براى ايشان همين نشانه كافى نيست كه دانشوران بنى اسرائيل قرآن را مى‌شناسند؟.


وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَليٰ بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ

198

اگر آن را به بعضى از عجم نازل كرده بوديم.


فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ

199

و آن را براى ايشان مى‌خواند هرگز بدان ايمان نمى‌آوردند.


كَذٰلِكَ سَلَكْناهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ

200

اينچنين انكار را در دل تبهكاران راه مى‌دهيم.


لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّي يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ

201

كه بدان ايمان نياورند تا عذاب الم‌انگيز را ببينند.


فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ

202

و ناگهانى بر آنها در آيد و بى خبر باشند.


فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ

203

و گويند آيا مهلتمان دهند؟.


أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ

204

پس چرا عذاب ما را بشتاب مى‌خواهند.


أَ فَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِينَ

205

مگر ندانى كه اگر سالها نعمتشان دهيم.


ثُمَّ جاءَهُمْ ما كانُوا يُوعَدُونَ

206

آن گاه عذاب موعود به آنها رسد.


ما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يُمَتَّعُونَ

207

نعمتى كه داشته‌اند كارى برايشان نمى‌سازد.


وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ

208

هيچ دهكده‌اى را هلاك نكرديم مگر آنكه بيم‌رسان داشتند.


ذِكْريٰ وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ

209

تا متذكر شوند، و ما هرگز ستمگر نبوده‌ايم.


وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ

210

قرآن را شياطين نازل نكرده‌اند.


وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ

211

نه حق ايشان بود و نه مى‌توانستند نازل كنند.


إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ

212

زيرا آنها از شنيدن وحى بركنارند.


فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ

213

با خداى يكتا خداى ديگر مخوان و گرنه جزو معذبين خواهى بود.


وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ

214

و خويشان نزديكت را بترسان.


وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

215

براى مؤمنانى كه پيرويت كرده‌اند جنبه ملايمت گير.


فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ

216

اگر نافرمانيت كردند بگو من از اعمالى كه مى‌كنيد بيزارم.


وَ تَوَكَّلْ عَلَي الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ

217

و به خداى نيرومند و رحيم توكل كن.


الَّذِي يَراكَ حِينَ تَقُومُ

218

همان كسى كه وقتى قيام كنى تو را مى‌بيند.


وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ

219

و همچنين حركت و گشتن تو را در ميان سجده‌كنان (مى‌بيند).


إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

220

كه او شنوا و دانا است.


هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَليٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ

221

آيا خبرتان دهم كه شيطانها به چه كسى نازل مى‌شوند؟.


تَنَزَّلُ عَليٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ

222

بر همه دروغسازان گنه پيشه نازل مى‌شوند.


يُلْقُونَ السَّمْعَ وَ أَكْثَرُهُمْ كاذِبُونَ

223

مسموعات خويش را القا مى‌كنند و بيشترشان دروغگويانند.


وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ

224

و شاعران را گمراهان پيروى مى‌كنند.


أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍ يَهِيمُونَ

225

مگر نمى‌بينى كه آنان در هر وادى سرگردانند.


وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ ما لا يَفْعَلُونَ

226

و چيزهايى مى‌گويند كه خود عمل نمى‌كنند.


إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

227

مگر آن كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند و خدا را بسيار ياد كرده‌اند و از پس آن ستمهايى كه ديدند انتقام گرفته‌اند، زود باشد كسانى كه ستم كرده‌اند بدانند كه به كجا بازگشت مى‌كنند.


سوره النمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ طس تِلْكَ آياتُ الْقُرْآنِ وَ كِتابٍ مُبِينٍ

1

به نام خداى رحمان و رحيم.؛ طس اين آيه‌هاى قرآن و كتاب آشكار است.


هُديً وَ بُشْريٰ لِلْمُؤْمِنِينَ

2

كه هدايت و بشارتى براى مؤمنان مى‌باشد.


الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

3

همان كسانى كه نماز مى‌گزارند و زكات مى‌دهند و آنان، آرى همانان به آخرت و سراى ديگر يقين دارند.


إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ

4

كسانى كه به آخرت ايمان ندارند اعمالشان را به نظرشان آراسته‌ايم كه تا كور دل باشند.


أُوْلئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذابِ وَ هُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ

5

آنها كسانى هستند كه عذاب سخت دارند و آنان خود در آخرت زيانكارترند.


وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّي الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ

6

حقا كه تو قرآن را از جانب خدايى فرزانه و دانا فرا مى‌گيرى.


إِذْ قالَ مُوسيٰ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ ناراً سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ

7

چون موسى به خانواده خود گفت: من آتشى مى‌بينم به زودى خبرى از آن براى شما مى‌آورم يا شعله‌اى از آتش گرفته مى‌آورم تا شايد گرم شويد.


فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

8

و چون به آتش رسيد ندا داده شد كه هر كه در اين آتش است و هر كه پيرامون آن است مبارك باد و پروردگار جهانيان منزه است.


يا مُوسيٰ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

9

اى موسى! مطلب از اين قرار است كه من خداى نيرومند فرزانه‌ام.


وَ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّيٰ مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسيٰ لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ

10

عصاى خويش را بيفكن و چون آن را ديد كه چون مار جست و خيز مى‌كند گريزان روى بگردانيد و باز پس نگرديد، اى موسى بيم مدار، كه پيغمبران در پيشگاه من بيم نمى‌دارند.


إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ

11

مگر كسى كه ستم كرده سپس از پى بدى نيكى آورده باشد كه من آمرزگار و رحيمم.


وَ أَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آياتٍ إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ

12

و دستت را در گريبانت داخل كن كه سپيد و روشن بدون رنج در آيد همه اينها از جمله نه معجزه‌اى بود كه به سوى فرعون و قوم او برد كه آنان گروهى عصيان پيشه بودند.


فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آياتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هٰذا سِحْرٌ مُبِينٌ

13

و چون آيت‌هاى روشن ما به سويشان آمد گفتند: اين جادويى است آشكار.


وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ

14

از روى ستم و عصيان منكر آنها شدند، اما ضميرهايشان بدان يقين داشت، بنگر عاقبت مفسدان حسان بوده است.


وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَليٰ كَثِيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِينَ

15

ما به داوود و سليمان دانشى داديم و گفتند: سپاس خداى را كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمن خويش برترى داد.


وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ

16

و سليمان وارث داوود شد و گفت: اى مردم به ما زبان پرندگان تعليم داده شده و همه چيزمان داده‌اند كه اين برترى آشكارى است.


وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

17

و سپاهيان سليمان از جن و انس و پرنده فراهم شدند و به نظم آمدند.


حَتَّي إِذا أَتَوْا عَليٰ وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ

18

تا چون به وادى مورچه رسيدند مورچه‌اى گفت: اى مورچگان به لانه‌هاى خود برويد تا سليمان و سپاهيان او به غفلت شما را پايمال نكنند.


فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَليٰ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ

19

سليمان لبخندى زد و از گفتار او خنديد و گفت: پروردگارا! مرا وادار كن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم مرحمت فرموده‌اى سپاس دارم و عملى شايسته كنم كه آن را پسند كنى و مرا به رحمت خويش در صف بندگان شايسته‌ات در آور.


وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَي الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ

20

و جوياى مرغان شد و گفت: چرا هدهد را نمى‌بينم مگر او غايب است.


لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ

21

وى را عذاب مى‌كنم عذابى سخت و يا سرش را مى‌برم مگر آنكه عذرى روشن بياورد.


فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ

22

كمى بعد شانه بسر و هدد آمد و گفت: چيزى ديده‌ام كه تو نديده‌اى و براى تو از سبا خبر درست آورده‌ام.


إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ

23

زنى ديدم كه بر آنان سلطنت مى‌كند و همه چيز دارد و او را تختى بزرگ است.


وَجَدْتُها وَ قَوْمَها يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ

24

وى را ديدم كه با قومش به جاى خدا آفتاب را سجده مى‌كردند و شيطان اعمالشان را بر ايشان زينت داده و از راه منحرفشان كرده و هدايت نيافته‌اند.


أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ

25

تا خدايى را سجده كنند كه در آسمانها و زمين هر نهانى را آشكار مى‌كند و آنچه را نهان كنند و يا عيان سازند مى‌داند.


اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

26

خداى يكتا كه خدايى جز او نيست و پروردگار عرش بزرگ است.


قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكاذِبِينَ

27

سليمان گفت: خواهيم ديد آيا راست مى‌گويى يا از دروغگويانى.


اذْهَبْ بِكِتابِي هٰذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا يَرْجِعُونَ

28

اين نامه مرا ببر و نزد ايشان بيفكن، سپس برگرد ببين چه مى‌گويند.


قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ

29

(ملكه سبا) گفت: اى بزرگان مملكت نامه‌اى گرامى نزدم افكنده‌اند.


إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

30

از جانب سليمان است و به نام خداى رحمان و رحيم است.


أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ

31

كه بر من تفوق مجوييد و مطيعانه پيش من آييد.


قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي ما كُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّي تَشْهَدُونِ

32

گفت: اى بزرگان مرا در كارم نظر دهيد كه من بدون حضور شما هيچ كارى را انجام نداده‌ام.


قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي ما ذا تَأْمُرِينَ

33

گفتند: ما نيرومند و جنگ‌آورانى سخت‌كوش هستيم ولى كار به اراده تو بستگى دارد ببين چه فرمان مى‌دهى تا اطاعت كنيم.


قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ كَذٰلِكَ يَفْعَلُونَ

34

گفت: پادشاهان وقتى به شهر و كشورى وارد شوند تباهش كنند و عزيزانش را ذليل سازند كارشان همواره چنين بوده.


وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ

35

من هديه‌اى به سوى آنها مى‌فرستم ببينم فرستادگان چه خبر مى‌آورند.


فَلَمَّا جاءَ سُلَيْمانَ قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ

36

و چون (فرستادگان ملكه سبا) نزد سليمان آمدند سليمان گفت: آيا مرا به مال مدد مى‌دهيد؟ آنچه خدا به من داده بهتر از اين است كه به شما داده است، شماييد كه اين هديه در نظرتان ارج دارد و از آن خوشحاليد.


ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ

37

نزد ايشان بازگرد كه سپاهى به سوى شما آريم كه تحمل آن نياريد و از آنجا به ذلت و در عين حقارت بيرونتان مى‌كنيم.


قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

38

گفت: اى بزرگان كدامتان پيش از آنكه ملكه سبا نزد من آيد تخت وى را برايم مى‌آورد.


قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ

39

عفريتى از جن گفت: پيش از آن كه از مجلس خود برخيزى تخت را نزدت مى‌آورم كه براى اين كار توانا و امينم.


قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هٰذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ

40

و آن كسى كه از كتاب اطلاعى داشت گفت: من آن را قبل از آنكه نگاهت برگردد (در يك چشم بهم زدن) نزدت مى‌آورم و چون تخت را نزد خويش پا بر جا ديد گفت: اين از كرم پروردگار من است تا بيازمايدم كه آيا سپاس مى‌دارم يا كفران مى‌كنم، هر كه سپاس دارد براى خويش مى‌دارد و هر كه كفران كند پروردگارم بى نياز و كريم است.


قالَ نَكِّرُوا لَها عَرْشَها نَنْظُرْ أَ تَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ

41

(سليمان) گفت: تختش را براى او وارونه كنيد ببينم آيا آن را مى‌شناسد يا نه.


فَلَمَّا جاءَتْ قِيلَ أَ هكَذا عَرْشُكِ قالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ

42

و چون بيامد بدو گفتند: آيا تخت تو چنين است؟ گفت: گويى همين است از اين پيش ما از اين سلطنت خبر داشتيم و تسليم هم بوديم.


وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرِينَ

43

و خدايش از آنچه كه به جاى او مى‌پرستيد بازداشت كه وى از گروه كافران بود.


قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوارِيرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

44

بدو گفتند: به حياط قصر داخل شو، و چون آن را بديد پنداشت آبى عميق است و ساقهاى خويش را عريان كرد، سليمان گفت: اين (آب نيست بلكه) قصرى است از بلور صاف (ملكه سبا) گفت: من به خويش ستم كرده‌ام، اينك با سليمان، مطيع پروردگار جهانيان مى‌شوم.


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِليٰ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذا هُمْ فَرِيقانِ يَخْتَصِمُونَ

45

و به ثموديان برادرشان صالح را فرستاديم كه خداى يكتا را بپرستيد آن وقت دو گروه شدند كه با يكديگر مخاصمه مى‌كردند.


قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

46

گفت: اى قوم چرا شتاب داريد كه حادثه بد پيش از حادثه خوب فرا رسد، چرا از خداى يكتا آمرزش نمى‌خواهيد، شايد مورد لطف و رحمت خدا قرار گيريد.


قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ

47

گفتند: ما به تو و پيروانت فال بد زده‌ايم، گفت: فال بد (و نيك) شما نزد خداست، بلكه شما گروهى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته‌ايد.


وَ كانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ

48

در آن شهر نه نفر بودند كه در آن سر زمين فساد مى‌كردند و اصلاح نمى‌كردند.


قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ

49

گفتند: بياييد قسم ياد كنيد به خدا كه شبانه او را با كسانش از ميان بر داريم آن گاه به خونخواه و ولى دم وى گوييم ما هنگام هلاك كسان او حاضر نبوديم و ما راست گويانيم.


وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ

50

آنها نيرنگى كردند و ما نيز در آن حال كه غافل بودند تدبيرى كرديم.


فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ

51

بنگر عاقبت نيرنگشان چه شد كه ما همگيشان را با قومشان هلاك كرديم.


فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

52

اينك خانه‌هايشان براى آن ستم‌ها كه مى‌كردند خالى مانده كه در اين براى گروهى كه بدانند عبرتى است.


وَ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ

53

و كسانى را كه ايمان داشتند و پرهيزكار بودند نجات داديم.


وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ

54

و لوط (را به ياد آر) هنگامى كه به قوم خود گفت: شما كه چشم داريد (و زشتى و نتايج شوم اين كار را مى‌بينيد) چرا اين كار زشت را مى‌كنيد.


أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

55

چرا شما از روى شهوت به جاى زنان به مردان رو مى‌كنيد، راستى كه شما گروهى جهالت پيشه‌ايد.


جزء قبل

جزء 19 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان