بزودى گويند نابخردان از مردم كه چه چيز برگردانيدشان از قبلهاى كه بر آن بودند بگو از آن خدا است مشرق و مغرب هدايت كند هر كه را خواهد به راه راست
و بدينسان گردانيديم شما را امتى ميانه تا باشيد گواهانى بر مردم و باشد پيمبر گواهى بر شما و ننهاديم قبلهاى را كه بر آن بودى مگر تا بشناسيم آن را كه پيروى كند پيمبر را از آنكه بر پاشنه پاى خود برگردد و همانا گران است آن مگر بر آنان كه هدايت كرده است خدا و نيست خدا تباهكننده ايمان شما همانا خداوند است به مردم رؤوف مهربان
هر آينه ديديم گردش (بىتابى) روى تو را بسوى آسمان همانا خواهيم گردانيد تو را بسوى (يا ارزانى داشت به تو) قبلهاى كه راضى از آن باشى پس بگردان رويت را بسوى مسجد حرام و هر جا باشيد بگردانيد رويهاى خود را بسوى آن و آنان كه داده شدند كتاب را هر آينه دانند كه آن است حق از پروردگارشان و نيست خدا غافل از آنچه مىكنند
و اگر بيارى آنان را كه كتاب را داده شدند هر آيتى هرآينه پيروى نكنند قبله تو را و نه تويى پيروىكننده قبله آنان و نه بعضى از ايشان است پيرو قبله بعضى و اگر پيروى كنى هوسهاى آنان را پس از آنچه بيامده است تو را از دانش همانا باشى از ستمگران
آنان كه بديشان داديم كتاب را بشناسندش چنان كه بشناسند فرزندان خويش را و همانا گروهى از ايشان فروپوشند حق را حالى كه مىدانند
حق از پروردگار تو است پس نباش از شككنندگان
و هر كدام را وجههاى (سويى) است كه بدان روىآورنده پس مسابقه كنيد بسوى خيرات هر جا باشيد بيارد شما را همگى خدا زيرا خدا است بر همه چيز توانا
و هر گاه (يا هر جا) برون رفتى پس بگردان روى خود را بسوى مسجد حرام و همانا آن است حق از پروردگار تو و نيست خدا غافل از آنچه مىكنيد
و هر گاه (يا هر جا) برون رفتى پس بگردان روى خود بسوى مسجد حرام و هر جا باشيد بگردانيد رويهاى خود را بسوى آن تا نباشد مردم را بر شما دستاويزى مگر آنان كه ستم كردند از ايشان پس نترسيد از ايشان و مرا بترسيد و تا تمام كنم نعمتم را بر شما و شايد هدايت يابيد
چنان كه فرستاديم بر شما فرستادهاى از شما كه مىخواند بر شما آيتهاى ما را و پاكيزه مىسازد شما را و مىآموزد به شما كتاب و حكمت را و مىآموزد شما را آنچه نبوديد بدانيد
پس ياد كنيد مرا ياد كنم شما را و سپاس گزاريد براى من و به من كفر نورزيد
اى آنان كه ايمان آورديد كمك جوييد از صبر و نماز همانا خداوند است با صبركنندگان
و نگوئيد بدانان كه كشته شدند در راه خدا مردگان بلكه زندگانند و ليكن درنمىيابيد
و هرآينه بيازمائيم شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهشى از مالها و جانها و ميوهها و مژده ده به صبركنندگان
آنان كه هر گاه پيشامدى بديشان رسد گويند ما از خدائيم و مائيم بسوى او بازگردندگان
آنانند كه بر ايشان است درودهايى از پروردگارشان و رحمتى و آنانند هدايتشدگان
همانا صفا و مروه از شعارها (پرستشگاهها) ى خدا است پس كسى كه حج بيت كند يا عمره به جا آورد نيست بر او باكى كه طواف كند بر آنها و كسى كه خواستار نكويى شود همانا خداست سپاسگزار دانا
همانا آنان كه كتمان مىكنند آنچه را فرستاديم از نشانيها و راهنمايى پس از آنكه بيانش كرديم براى مردم در كتاب آنان را لعن كند خدا و لعن كنند لعنكنندگان
مگر آنان كه بازگشتند و درستى كردند و بيان كردند كه بر ايشان بازگشت كنم و منم بازگشتكننده مهربان
همانا آنان كه كفر ورزيدند و مردند حالى كه كافرند بر ايشان است لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگى
جاودانان در آن نه كاسته شود از ايشان عذاب و نه مهلت داده شوند
و خداى شما خداوند يكتا است نيست خدايى جز او بخشنده مهربان
همانا در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز و كشتيى كه روان شود در دريا بدانچه سود دهد به مردم و آنچه فرو فرستاده است خدا از آسمان از آبى كه زنده ساخته است بدان زمين را پس از مردنش و پراكنده است در آن از هر جنبندهاى و گردش بادها و ابرى كه مسخر است ميان آسمان و زمين همانا آيتهايى است براى قومى كه بخرد يابند
و از مردمند گروهى كه برگيرند جز خدا همتايانى دوستشان دارند مانند دوستى خدا و آنان كه ايمان آوردند سختترند در دوستى خدا و اگر مىديدند آنان كه ستم ورزيدند گاهى كه بينند عذاب را آنكه نيرو از آن خدا است همگى و آنكه خدا است سخت شكنجه
هنگامى كه بيزارى جستند آنان كه پيروى شدند از آنان كه پيروى كردند و نگريستند عذاب را و گسيخته شد از ايشان رشتهها
و گويند آنان كه پيروى كردند كاش ما را بازگشتى مىبود تا بيزارى مىجستيم از ايشان بدانسان كه بيزارى جستند از ما بدينگونه بنمايدشان خدا كردارهاى ايشان را حسرتهايى بر ايشان و نيستند برونروندگان از آتش
اى مردم بخوريد از آنچه در زمين است حلال پاك و پيروى نكنيد گامهاى شيطان را كه او شما را دشمنى است آشكار
جز اين نيست كه شما را امر كند به بدى و فحشاء و اينكه گوئيد بر خدا آنچه را نمىدانيد
و اگر گفته شود بديشان پيروى كنيد آنچه را خدا فرستاده گويند بلكه پيروى كنيم آنچه را يافتيم بر آن پدران خويش را و اگر چه باشند پدرانشان نه چيزى را تعقل كنند و نه هدايت يابند
و مثل آنان كه كفر ورزيدند مثل آن كس است كه بانگ زند بر حيوانى كه نمىشنود جز فراخواندن و بانگزدن را كرانند گنگانند كورانند كه تعقل نمىكنند
اى آنان كه ايمان آورديد بخوريد از پاكهاى آنچه روزى داديم به شما و سپاس گزاريد براى خدا اگر هستيد او را پرستشكنندگان
جز اين نيست حرام كرد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را برده شده است بر آن نام جز خدا پس اگر كسى ناچار شود نه ستمكننده و نه تجاوزكننده نيست گناهى بر او همانا خداوند است آمرزنده مهربان
همانا آنان كه كتمان كنند آنچه را خدا فرستاده است از كتاب و بفروشندش به بهايى كم آنان نمىخورند در شكمهاى خويش جز آتش و نه سخن گويد با ايشان خدا روز قيامت و نه پاك سازدشان و ايشان را است عذابى دردناك
آنانند كه خريدند گمراهى را به هدايت و عذاب را به مغفرت شگفتا چه بردبارند بر آتش
اين بدان است كه فرستاد خدا كتاب را به حق و آنان كه اختلاف كردند در كتاب همانا ايشانند در ستيزشى دور
نيكى آن نيست كه گردانيد رويهاى خود را بسوى مشرق و مغرب ليكن نكوكار آن است كه ايمان آورده است به خدا و به روز بازپسين و فرشتگان و كتاب و پيمبران و داده است مال را با همه دوستى آن به نزديكان و يتيمان و بينوايان و درماندگان و دريوزگان و در راه آزادكردن بندگان و بپاى داشته است نماز را و داده است آكو را و آنان كه وفا به پيمان كنند هر گاه پيمان بندند و بردباران در پريشانى و رنجورى و هنگام ترس جنگ آنانند كه راست گفتهاند و آنانند پرهيزكاران
اى گروه مؤمنان نوشته شده است بر شما قصاص (خونخواهى) در كشتگان آزاد به آزاد و بنده به بنده و زن به زن و آن كس كه بخشيده شده است بدو از برادرش چيزى پس پيروىكردن خوبى و پرداختنى بدو به نكويى اين كاهشى است از پروردگار شما و رحمتى پس آنكه تعدى كند پس از اين او را است عذابى دردناك
و شما را است در قصاص (خون خواستن) زندگانيى اى خردمندان شايد پرهيزكارى كنيد
نوشته شده است بر شما گاهى كه برسد يكى از شما را مرگ اگر مالى باز گذاشته است وصيت براى والدين و نزديكان بخوبى حقى است بر پرهيزكاران
پس آن كو بگرداندش پس از شنيدنش همانا گناه آن بر آنان است كه بگردانندش همانا خدا شنواى دانا است
و كسى كه بترسيده است از وصيت كننده ستم يا گناهى را پس اصلاح افكنده است ميان ايشان پس نيست گناهى بر او همانا خدا است آمرزنده مهربان
اى گروه مؤمنان نوشته شده است بر شما روزه بدانسان كه نوشته شده است بر آنان كه پيش از شما بودند شايد پرهيزكارى كنيد
روزكى چند و هر كس از شما بيمار يا در سفرى باشد پس چند روز از روزهاى ديگر و بر آنان كه نتوانندش فديه است خوراك بينوايى و آن كس كه خواستار نكويى شود بهتر است او را و روزه بگيريد بهتر است از براى شما اگر بدانيد
ماه رمضان كه فرو شد در آن قرآن راهنمايى براى مردم و تابشهايى يا نشانيها از هدايت و فرقان پس هر كس شهر باشد از شما در اين ماه روزه بگيردش و آن كس كه بيمار يا در سفرى باشد چند روز از روزهاى ديگر خدا بر شما آسانى خواهد و نخواهد براى شما سختى را و تا به انجام رسانيد شما را و تا بزرگ شمريد خدا را بدانچه رهبريتان كرد و شايد شكر گزاريد
و هر گاه پرسندت بندگان من از من همانا منم نزديك اجابت كنم دعاى آنكه مرا خواند پس بپذيرند از من و ايمان آورند به من شايد رهبرى شوند
حلال شد براى شما شب روزه درآميختن با زنان خود آنانند پوشاك شما و شمائيد پوشاك آنان دانست خدا كه بوديد شما خيانت مىورزيديد با خويشتن پس توبه كرد بر شما و ببخشود بر شما اكنون درآميزيد با آنان و بخواهيد آنچه را خدا براى شما نوشت و بخوريد و بنوشيد تا پديدار شود براى شما رشته سفيد از رشته سياه در بامدادگاه سپس به انجام رسانيد روزه را تا شب و درنياميزيد با آنان حالى كه معتكفيد در مساجد اين است حدود خدا زنهار بدانها نزديك نشويد بدينسان بيان كند خدا آيتهاى خويش را براى مردم شايد پرهيزكارى كنند
و نخوريد مالهاى خويش را ميان خويش به بيهوده و نيفكنيد آنها را بسوى فرمانداران تا بخوريد پارهاى از اموال مردم را به گناه حالى كه خود مىدانيد
پرسندت از ماههاى تو بگو آنها گاهنماهايى است براى مردم و حج و نيست نكويى كه درآئيد به خانهها از پشت آنها بلكه نكوكار آن است كه پرهيزكارى كند و به خانهها درآئيد از درگاههاى آنها و بترسيد خدا را باشد رستگار شويد
و پيكار كنيد در راه خدا آنان را كه پيكارتان كنند و تجاوز نكنيد كه خدا دوست ندارد تجاوزگران را
و بكشيدشان هر جا كه يابيدشان و برون كنيدشان بدانسان كه برون كردندتان و آشوب و نيرنگ سختتر است از كشتن و پيكارشان نكنيد نزد مسجد حرام تا پيكارتان كنند در آن پس اگر كشتند شما را بكشيد ايشان را چنين است كيفر كافران
و اگر دست كشيدند همانا خداوند است آمرزنده مهربان
و نبرد كنيد با ايشان تا نماند آشوبى و بشود دين از آن خدا پس اگر دست برداشتند همانا نيست ستمى مگر بر ستمگران
ماه ارجمند (يا حرام) به ماه ارجمند و ارجمنديها (حرمتها) برابر است پس آن كس كه تجاوز كند بر شما تجاوز كنيد بر او برابر آنچه بر شما تجاوز كرده است و بترسيد خدا را و بدانيد كه خدا است با پرهيزكاران
و ببخشيد در راه خدا و خود را با دست خود به پرتگاه نيفكنيد و نكويى كنيد كه خدا دوست دارد نكوكاران را
به انجام رسانيد حج و عمره را براى خدا و اگر بازداشته شديد پس آنچه فراهم شود از قربانى و نتراشيد سرهاى خويش را تا برسد قربانى به جايگاه خود و آن كس از شما كه بيمار يا به او آزارى از سرش باشد پس فديهاى از روزه يا صدقه يا قربانى تا گاهى كه ايمن شديد پس هر كس متمتع شده است عمره را بسوى حج پس آنچه فراهم شود از قربانى و آن كس كه نيابد پس روزه سه روز در حج و هفت روز گاهى كه بازگرديد اينك ده روز كامل اين براى آن كس است كه نيستند خاندان او نزديك مسجد حرام و بترسيد خدا را و بدانيد كه خداوند است سختشكنجه
حج ماههايى است دانسته پس آنكه حج در آنها كند نه آميزش نه نافرمانى و نه ستيزهكردنى است در حج و آنچه خوبى كنيد ميداندش خدا و توشه برگيريد كه بهترين توشهها تقوى است و بترسيد مرا اى خردمندان
نيست بر شما باكى كه بخواهيد فزونيى از پروردگار خود سپس گاهى كه كوچ كرديد از عرفات پس ياد خدا كنيد نزد مشعر حرام و ياد او كنيد بدانسان كه رهبرى كرد شما را و اگر چه بوديد پيش از آن همانا از گمراهان
سپس كوچ كنيد بدانسان كه كوچ كردند مردم و استغفار كنيد خدا را كه خدا است آمرزنده مهربان
و هنگامى كه جاى آورديد عبادات خويش را پس ياد كنيد خدا را مانند يادكردن پدران خويش يا سختتر و از مردم است كسى كه گويد پروردگارا بده ما را در دنيا و نيستش در آخرت بهرهاى
و از آنان است آنكه گويد پروردگارا بده ما را در دنيا نكويى و در آخرت نكويى و نگهدار ما را از عذاب آتش
آنان را است بهرهاى از آنچه فراهم كردند و خدا است شتابنده در حساب
و ياد كنيد خدا را روزهايى چند پس آن كس كه بشتابد در دو روز نيست بر او گناهى و آن كس كه دير كند نيست بر او گناهى براى آن كس كه پرهيز كرده است و بترسيد خدا را و بدانيد كه بسوى او گرد آورده شويد
و از مردم است آنكه شگفت آورد تو را سخنش در زندگانى دنيا و گواه گيرد خدا را بر آنچه در دل او است و او است سختترين دشمنان
و هر گاه پشت كند بكوشد در زمين تا فساد كند در آن و نابود كند كشت و نژاد را و خدا را خوش نيايد فساد
و هر گاه بدو گفته شود بترس از خدا بگيردش تكبر به گناه بس است وى را دوزخ و چه زشت است آرامشگاه
و از مردم است آنكه بفروشد خود را در پى خوشنودى خدا و خداوند است مهربان به بندگان
اى گروه مؤمنان اندر آئيد به صلح همگى و پيروى نكنيد گامهاى شيطان را كه او است براى شما دشمنى آشكار
و اگر لغزيديد از پس آنكه بيامده است شما را نشانيها پس بدانيد كه خدا است عزتمند حكيم
آيا انتظار دارند جز آنكه بيايدشان خدا در سايبانهايى از ابر و فرشتگان و بگذرد كار و بسوى خدا بازگردانيده شوند كارها
بپرس بنى اسرائيل را چند آورديمشان از آيتهاى پديدار و كسى كه تبديل كند نعمت خدا را پس از آنكه بيامدستش همانا خدا است سختشكنجه
آراسته شد براى كافران زندگانى دنيا و مسخره كنند به مؤمنان و آنان كه پرهيزكارى كردهاند برتر از ايشانند روز قيامت و خدا روزى دهد هر كه را كه خواهد بىحساب
بودند مردم يك امت پس برانگيخت خدا پيمبران را بشارتدهندگان و ترسانندگان و فرستاد با ايشان كتاب را به حق تا حكم كند ميان مردم در آنچه اختلاف كردند در آن و اختلاف نكردند در آن مگر آنان كه داده شدندش پس از رسيدن نشانيها بديشان به ستمى ميان خويش پس هدايت كرد خدا مؤمنان را بدانچه اختلاف كردند در آن از حق به اذن خود و خدا هدايت كند هر كه را خواهد به راه راست
يا گمان كرديد كه به بهشت درآئيد و هنوز نيامده است شما را نمونه آنان كه پيش از شما بودند كه بديشان رسيد پريشانى و رنجورى و بر خود لرزيدند تا گفت پيمبر و آنان كه ايمان آورده و با او بودند چه وقت است يارى خدا همانا يارى خدا است نزديك
پرسندت چه را انفاق كنند بگو آنچه انفاق كنيد از مال پس براى والدين و نزديكان و يتيمان و بينوايان و درماندگان راه است و آنچه نيكى كنيد همانا خداوند است بدان دانا
نوشته شد بر شما جنگ و آن ناپسند شما است و چه بسا ناخوش داريد چيزى را و آن است خوب براى شما و چه بسا دوست داريد چيزى را و آن است بد براى شما و خدا مىداند و شما نمىدانيد
پرسندت از ماه حرام جنگ كردن در آن بگو جنگ كردن در آن گران است و بازداشتن است از راه خدا و كفر است بدو و به مسجد حرام و برون راندن مردمش از آن بزرگتر است نزد خدا و فتنه بزرگتر است از كشتن و پيوسته همى جنگ كنند با شما تا بازگردانند شما را از كيشتان اگر بتوانند و كسى كه بازگردد از كيش خود پس بميرد حالى كه او است كافر آنان تباه شده است كردارشان در دنيا و آخرت و آنانند ياران آتش در آنند جاودانان
همانا آنان كه ايمان آوردند و آنان كه هجرت كردند و جهاد كردند در راه خدا اميد دارند رحمت خدا را و خداست آمرزنده مهربان
پرسندت از باده و قمار بگو در آنها است گناهى بزرگ و سودهايى براى مردم و گناه آنها بزرگتر است از سود آنها و پرسندت چه چيز انفاق كنند بگو گذشت يا فزونى را چنين بيان كند خدا براى شما آيات را شايد بينديشيد
در دنيا و آخرت و پرسندت از يتيمان بگو كارسازى ايشان بهتر است و اگر با آنان اختلاط كنيد پس برادران شمايند و خدا مىشناسد تبهكار را از كارساز و اگر مىخواست خدا به ستوه مىآورد شما را و خدا است عزتمند حكيم
و همسر نگيريد زنان مشركه را تا ايمان آرند و همانا يك كنيزك مؤمنه بهتر است از زنى مشركه اگر چه شيفته سازد شما را و همسر نگيريد مردان مشرك را تا ايمان آرند و همانا بنده مؤمن بهتر است از مشرك و اگر چه شگفت آورد شما را آنان دعوت كنند بسوى آتش و خدا دعوت كند بسوى بهشت و آمرزش به فرمان او و بيان كند آيتهاى خويش را براى مردم شايد يادآور شوند
پرسندت از حيض (خون زنان) بگو آن آزارى است پس كناره گيريد زنان را در حيض و نزديكى نكنيد با ايشان تا پاك شوند سپس گاهى كه پاك شدند نزديكى كنيد با ايشان بدانسان كه خدا دستورتان داده است همانا خدا دوست دارد توبهكنندگان و دوست دارد پاكيزگىجويان را
زنان شما كشتزار شمايند پس به كشتزار خويش درآئيد هر جا خواهيد و پيش فرستيد براى خود و بترسيد خدا را و بدانيد شمائيد ملاقاتكننده او و بشارت ده به مؤمنان
نگردانيد خدا را آماج سوگندهاى خويش كه نكوكارى كنيد و پرهيزكارى كنيد و كارسازى كنيد ميان مردم و خدا است شنواى دانا
نگيرد شما را خدا به ياوهگويى در سوگندهاى شما و ليكن بگيردتان بدانچه فراهم كرده است دلهاى شما و خدا است آمرزنده بردبار
براى آنان كه به سوگند از زنان خود كنارهگيرى كنند انتظار چهار ماه است پس اگر بازگشتند همانا خدا است آمرزنده مهربان
و اگر خواستار طلاق شدند همانا خدا است شنواى دانا
و زنان طلاق گرفته در انتظار نگه دارند خويشتن را مدت سه پاك شدن و روا نيست آنان را كه نهان دارند آنچه بيافريده است خدا در رحمهاى ايشان اگر ايمان دارند به خدا و روز آخر شوهران ايشان سزاوارترند به بازگردانيدشان در آن اگر خواستار آشتى شدند و براى آن زنان است مثل آنچه بر آنان است به متعارف و مردان را است بر فراز ايشان پايهاى و خدا است عزتمند حكيم
طلاق دو بار است پس نگه داشتنى به خوبى يا رها ساختنى با نيكى و روا نيست شما را كه بازستانيد از آنچه بدانان دادهايد چيزى را مگر آنكه بترسند كه بپاى ندارند حدود خدا را و اگر ترسيديد كه بپاى ندارند حدود خدا را نيست باكى بر آنان در آنچه زن به فديه دهد (كابين بخشد و جان آزاد سازد) اين است حدود خدا پس تجاوز نكنيد آنها را و هر كه تجاوز كند حدود خدا را آنانند ستمكاران
و اگر طلاقش داد پس وى را روا نيست از آن پس تا درآميزد با شوهرى جز او سپس اگر طلاقش داد نيست باكى بر آنان كه بازگردند به همديگر اگر پنداشتند كه بپاى مىكنند حدود خدا را اين است حدود خدا بيان سازدش براى قومى كه مىدانند
و اگر طلاق داديد زنان را و رسيدند به سرآمد خويش پس نگه داريدشان بخوبى يا رهاشان كنيد بخوبى و نگهدارى نكنيد آنان را به آزار تا ستم كنيد و آنكه اين كار را كند ستم كرده است خويشتن را و نگيريد آيتهاى خدا را به مسخره و ياد آريد نعمت خدا را بر شما و آنچه فرستاده است بر شما از كتاب و حكمت كه اندرز دهد شما را بدان و بترسيد خدا را و بدانيد كه خدا است به هر چيزى دانا
و هنگامى كه طلاق داديد زنان را و رسيدند به سرآمدشان پس بازنداريد آنان را از آنكه همسر شوند با شوهران خويش اگر تراضى كنند فى ما بين خويش به خوبى بدين اندرز داده شود آن كس از شما كه ايمان دارد به خدا و روز بازپسين اين پاكتر است براى شما و پاكيزهتر و خدا مى داند و شما نمىدانيد
و مادران شير دهند كودكان خويش را دو سال كامل براى كسى كه بخواهد تمام كند شير دادن را و بر مولود له (پدر كودك) است خوراك و پوشاك آنان به متعارف تكليف نشود كسى جز به اندازه تواناييش آزار نشود مادر به كودكش و نه مولود له (پدر) به فرزندش و بر وارث است مانند اين پس اگر خواستند از شير بازگرفتن را با تراضى و مشاورت هر دو باكى بر آنان نيست و اگر براى كودكان خود شيرده خواستيد باكى بر شما نيست اگر بپردازيد آنچه را دهيد بخوبى و بترسيد خدا را و بدانيد كه خدا بدانچه مىكنيد بينا است
و آنان كه بميرند از شما و بازمى گذارند زنانى در انتظار بگذارند آن زنان خويشتن را چهار ماه و ده روز تا گاهى كه به سرآمد خود رسيدند باكى نيست بر شما در آنچه در باره خود كنند به نيكى و خدا بدانچه مىكنيد دانا است
و نيست باكى بر شما در آنچه بدان اشارت كردهايد به خواستگارى زنان يا نهان داشتهايد نزد خويشتن (در دل خويش) دانست خدا كه خواهيد سخن گفت با آنان و ليكن وعده ندهيد ايشان را در خلوت (پنهانى) مگر آنكه بگوئيد گفتارى متعارف و نبنديد گره نكاح را (زناشويى را) تا برسد نامه به سررسيد خود و بدانيد كه خدا مىداند آنچه را در دلهاى شما است پس بترسيدش و بدانيد كه خدا است آمرزنده بردبار
نيست باكى بر شما اگر طلاق دهيد زنان را مادامى كه دست بديشان نرسانيده يا چيزى براى ايشان معين نكرده باشيد و بهرهمندشان (برخوردارشان) كنيد بر توانگر است به مقدار تواناييش و بر تنگدست است به اندازه قدرتش بهره به خوبى حقى است بر نكوكاران
و اگر طلاقشان داديد پيش از آنكه دست بدانان رسانيد حالى كه فريضهاى براى آنان فرض كرده باشيد (كابينى بسته باشيد) پس نيمى از آنچه فرض كردهايد مگر آنكه ببخشند يا ببخشد آنكه به دست اوست گره زناشويى و ببخشيد نزديكتر است به تقوى و فراموش نكنيد نكوكارى را ميان خود همانا خدا بدانچه مىكنيد بينا است
مواظبت كنيد بر نمازها و نماز ميانه و بپاى ايستيد براى خدا فروتنان
و اگر ترسيديد پس پيادگان يا سواران تا گاهى كه ايمن شديد ياد كنيد خدا را بدانچه بياموخت شما را آنچه نمىدانستيد
و آنان كه مىميرند از شما و باز مىگذارند زنانى وصيتى است براى زنانشان بهرهاى تا يك سال بىبرونكردن پس اگر برون شدند نيست باكى بر شما در آنچه درباره خويش كردهاند به متعارف و خدا است عزتمند حكيم
و براى زنان طلاق گرفته است بهره به متعارف حقى است بر پرهيزكاران
چنين بيان كند خدا آيتهاى خود را براى شما شايد تعقل كنيد
آيا نديدى آنان را كه برون شدند از كشور خود حالى كه هزاران بودند از ترس مرگ پس بديشان گفت خدا بميريد سپس زنده كردشان همانا خدا است خداوند افزايش و بخشايش بر مردم و ليكن بيشتر مردم سپاس نمىگزارند
و جنگ كنيد در راه خدا و بدانيد كه خدا است شنواى دانا
كيست آنكه وام دهد خدا را وامى نيكو تا بيافزايدش براى او چندين برابر و خدا تنگى و گشايش دهد و بسوى او بازگردانيده مىشويد
آيا ننگرى بدان گروه از بنى اسرائيل پس از موسى هنگامى كه گفتند به پيمبرى كه ايشان را بود برانگيز براى ما پادشاهى (فرماندهى) تا جنگ كنيم در راه خدا گفت آيا چنين نيستيد كه اگر جنگ بر شما نوشته شود نكنيد گفتند چه شود ما را كه پيكار نكنيم در راه خدا و برون رانده شديم از خانمان و فرزندان خويش اما گاهى كه نوشته شد بر ايشان جنگ پشت كردند جز كمى از ايشان و خدا دانا است به ستمگران
و گفت بديشان پيغمبرشان همانا خدا برانگيخت براى شما طالوت را پادشاهى گفتند چگونه وى را بر ما فرمانروايى باشد و ما سزاوارتريم از او به پادشاهى و داده نشده است گشايشى در مال گفت همانا خدا برگزيدش بر شما و بيفزودش عظمتى در دانش و پيكر و خدا دهد پادشاهيش را به هر كه خواهد و خدا است گشايشمند دانا
و گفت بديشان پيمبرشان همانا نشانى پادشاهى او آن است كه بيايد شما را تابوت در آن آرامشى از پروردگار شما و بازماندهاى از آنچه بازگذاردند خاندان موسى و هارون كه حمل كنندش فرشتگان همانا در اين است نشانيى براى شما اگر هستيد مؤمنان
و هنگامى كه سان داد و براند طالوت سپاه را گفت هرآينه خداوند است آزماينده شما به وسيله جويى تا هر كس بنوشد از آن نباشد از من و آن كس كه نچشدش از من باشد مگر آنكه با دست خويش كفى از آن برگيرد پس نوشيدند از آن جز كمى از ايشان سپس گاهى كه بگذشت از آن او و آنان كه ايمان آورده بودند با او گفتند نيست ما را نيرويى امروز برابر جالوت و لشكرش گفتند آنان كه مى پنداشتند كه ايشانند ملاقاتكننده خدا چه بسا گروهى كم پيروز شدند بر گروهى بسيار به اذن خدا و خدا است با شكيبايان
و هنگامى كه برابر شدند با جالوت و سپاهش گفتند پروردگارا بريز بر ما شكيبايى را و استوار ساز پاهاى ما را و يارى كن ما را بر گروه كافران
پس شكستشان دادند به اذن خدا و كشت داود جالوت را و داد خدا بدو پادشاهى و حكمت را و بياموختش از آنچه مىخواست و اگر نبود بركناركردن خدا مردم را بعضى را با بعضى هرآينه تباه مىشد زمين و ليكن خدا داراى فضل است بر جهانيان
اين است آيتهاى خدا كه مىخوانيمش بر تو به حق و همانا تويى از فرستادگان