فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوٓاْ ءَالَ لُوطٖ مِّن قَرۡيَتِكُمۡ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ يَتَطَهَّرُونَ
56و [لى] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:« خاندان لوط را از آباديتان اخراج كنيد، كه آنان مردمى هستند كه پاكدامنى را مىطلبند! »
فَأَنجَيۡنَٰهُ وَ أَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ قَدَّرۡنَٰهَا مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ
57و او و خاندانش را نجات داديم؛ جز زنش، كه مقدر كرديم او از بازماندگان (در شهر) باشد.
وَ أَمۡطَرۡنَا عَلَيۡهِم مَّطَرٗا فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِينَ
58و بارشى (از سنگهاى عذاب) برآنان بارانديم و چه بد است باران هشدار داده شدگان!
قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَ سَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَآللَّهُ خَيۡرٌ أَمَّا يُشۡرِكُونَ
59(اى پيامبر) بگو:« ستايش مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگانش (همان) كسانى كه برگزيده است؛ آيا خدا بهتر است يا آنچه را شريك (خدا) قرار مىدهند؟
أَمَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ وَ أَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا كَانَ لَكُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ يَعۡدِلُونَ
60بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه آسمانها و زمين را آفريد؟! و براى شما از آسمان، آبى فروفرستاد؛ و بوسيله آن، باغهايى زيبا رويانديم؛ براى شما (قدرتى) نبود كه درخت [هاى] آن را برويانيد! آيا معبودى با خداست؟! (نه،) بلكه آنان گروهى منحرفند.
أَمَّن جَعَلَ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَ جَعَلَ خِلَٰلَهَآ أَنۡهَٰرٗا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَٰسِيَ وَ جَعَلَ بَيۡنَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ حَاجِزًا أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ
61بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه زمين را قرارگاهى ساخت، و ميان آن نهرهايى قرارداد، و براى آن [كوههاى] استوار قرارداد، و بين دو دريا مانعى قرار داد؛ آيا معبودى با خداست؟! (نه،) بلكه بيشتر آنان نمىدانند.
أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ يَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَ يَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ
62بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه درمانده را، به هنگامى كه او را مىخواند، اجابت مىكند، و (گرفتارى) بد را برطرف مىسازد، و شما را جانشينان (خود يا گذشتگان در) زمين قرار مىدهد؛ آيا معبودى با خداست؟! چه اندك متذكر مىشويد.
أَمَّن يَهۡدِيكُمۡ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَ ٱلۡبَحۡرِ وَ مَن يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦٓ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ تَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا يُشۡرِكُونَ
63بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه شما را در تاريكىهاى خشكى و دريا ره مىنمايد؛ و كسى كه بادها را پيشاپيش (باران) رحمتش مژده رسان مىفرستد؛ آيا معبودى با خداست؟! خدا برتر است از آنچه شريك (او) قرار مىدهند.
أَمَّن يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَ ٱلۡأَرۡضِ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ
64بلكه آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه آفرينش را آغاز كند، سپس آن را بازگرداند، و كسى كه شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؛ آيا معبودى با خداست؟! »بگو:« اگر راست مىگوييد دليل روشنتان را بياوريد! »
قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَ مَا يَشۡعُرُونَ أَيَّانَ يُبۡعَثُونَ
65(اى پيامبر!) بگو:« كسانى كه در آسمانها و زمين هستند نهان را نمىدانند جز خدا، و (با درك حسى) متوجه نمىشوند كه چه زمانى برانگيخته خواهند شد. »
بَلِ ٱدَّٰرَكَ عِلۡمُهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ بَلۡ هُمۡ فِي شَكّٖ مِّنۡهَا بَلۡ هُم مِّنۡهَا عَمُونَ
66بلكه علمشان درباره آخرت به كمال رسيده است (ولى نارساست؛) بلكه آنان نسبت به آن شك دارند، بلكه آنان نسبت به آن كور [دل] ند.
وَ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَءِذَا كُنَّا تُرَٰبٗا وَ ءَابَآؤُنَآ أَئِنَّا لَمُخۡرَجُونَ
67و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند:« آيا هنگامى كه ما و نياكانمان خاك شديم، آيا قطعا ما (از قبرها) بيرون آورده مىشويم؟!
لَقَدۡ وُعِدۡنَا هَٰذَا نَحۡنُ وَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ
68بيقين اين (رستاخيز) از پيش، به ما و نياكانمان وعده داده شد؛ اين جز افسانههاى پيشينيان نيست. »
قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ
69بگو:« در زمين گردش كنيد و بنگريد كه فرجام خلافكاران چگونه بوده است. »
وَ لَا تَحۡزَنۡ عَلَيۡهِمۡ وَ لَا تَكُن فِي ضَيۡقٖ مِّمَّا يَمۡكُرُونَ
70و بر (بى ايمانى) آنان غم مخور، و از آنچه فريبكارى مىكنند [دل] تنگ مباش.
وَ يَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ
71و (كافران) مىگويند:« اگر راستگوييد، اين وعده (عذاب) چه وقت است؟! »
قُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم بَعۡضُ ٱلَّذِي تَسۡتَعۡجِلُونَ
72(اى پيامبر) بگو:« شايد، برخى از آنچه را به شتاب مىخواهيد، در پى شما باشد. »
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَشۡكُرُونَ
73و قطعا پروردگار تو نسبت به مردم داراى بخشش است، و ليكن بيشتر آنان سپاسگزارى نمىكنند.
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعۡلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمۡ وَ مَا يُعۡلِنُونَ
74و مسلما پروردگارت آنچه را سينههايشان پوشيده مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند، مىداند.
وَ مَا مِنۡ غَآئِبَةٖ فِي ٱلسَّمَآءِ وَ ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٍ
75و هيچ پنهانى در آسمان و زمين نيست، مگر اينكه در كتاب روشن (علم الهى ثبت) است.
إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ أَكۡثَرَ ٱلَّذِي هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ
76درواقع اين قرآن، بيشتر آنچه را كه بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) در آن اختلاف مىكنند، بر آنان حكايت مىكند.
وَ إِنَّهُۥ لَهُدٗى وَ رَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ
77و قطعا آن (قرآن) رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است.
إِنَّ رَبَّكَ يَقۡضِي بَيۡنَهُم بِحُكۡمِهِۦ وَ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡعَلِيمُ
78در حقيقت پروردگار تو بر طبق حكم خود، بين آنان داورى مىكند؛ در حالى كه او شكست ناپذير [و] داناست.
فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ إِنَّكَ عَلَى ٱلۡحَقِّ ٱلۡمُبِينِ
79پس بر خدا توكل كن؛ [چرا] كه تو برحق آشكارى هستى.
إِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَ لَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ
80در حقيقت تو ن (مىتوانى سخنت را) به گوش مردگان برسانى، و ن (مىتوانى) صدايت را به گوش ناشنوايان برسانى، هنگامى كه پشت كرده روى برمىتابند.
وَ مَآ أَنتَ بِهَٰدِي ٱلۡعُمۡيِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن يُؤۡمِنُ بَِٔايَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ
81و تو راهنماى كور (دل) ان از گمراهىشان نيستى، (تو سخنت را) نمىشنوانى جز به كسانى كه به نشانههاى ما ايمان مىآورند؛ چرا كه آنان تسليم شدهاند.
وَ إِذَا وَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَيۡهِمۡ أَخۡرَجۡنَا لَهُمۡ دَآبَّةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ تُكَلِّمُهُمۡ أَنَّ ٱلنَّاسَ كَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا لَا يُوقِنُونَ
82و هنگامى كه گفتار (فرمان عذاب) برآنان واقع شود، (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند)، جنبندهاى را از زمين براى آنان بيرون مىآوريم كه با آنان سخن مىگويد، (در مورد اين) كه مردم همواره به نشانههاى ما يقين نداشتند.
وَ يَوۡمَ نَحۡشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٖ فَوۡجٗا مِّمَّن يُكَذِّبُ بَِٔايَٰتِنَا فَهُمۡ يُوزَعُونَ
83و (يادكن) روزى را كه از هر امتى، گروهى شتابان از كسانى كه نشانههاى ما را دروغ مىانگاشتند، گرد آورى مىكنيم؛ و آنان (از پراكندگى و بىنظمى) بازداشته مىشوند.
حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُو قَالَ أَكَذَّبۡتُم بَِٔايَٰتِي وَ لَمۡ تُحِيطُواْ بِهَا عِلۡمًا أَمَّاذَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
84تا هنگامى كه (به پيشگاه خدا) مىآيند، (به آنان) مىگويد:« آيا نشانههاى مرا دروغ انگاشتيد، در حالى كه بدان [ها] احاطه علمى نداشتيد، بلكه (غير از تكذيب) چه چيزى را همواره انجام مىداديد؟! »
وَ وَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَيۡهِم بِمَا ظَلَمُواْ فَهُمۡ لَا يَنطِقُونَ
85و گفتار (فرمان عذاب) بخاطر ستمكاريشان برآنان واقع شود و آنان سخن نگويند.
أَلَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا ٱلَّيۡلَ لِيَسۡكُنُواْ فِيهِ وَ ٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًا إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ
86آيا نظر نكردهاند كه ما شب را (تاريك) قرارداديم، تا در آن آرام گيرند؛ و روز را روشنى بخش (قرارداديم؟!) قطعا در اين [ها] نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند.
وَ يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوۡهُ دَٰخِرِينَ
87و (يادكن) روزى را كه در شيپور دميده مىشود، و كسانى كه در آسمانها و كسانى كه در زمين هستند به وحشت مىافتند، جز كسى را كه خدا بخواهد؛ و همه فروتنانه نزد او آيند.
وَ تَرَى ٱلۡجِبَالَ تَحۡسَبُهَا جَامِدَةٗ وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِ صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِيٓ أَتۡقَنَ كُلَّ شَيۡءٍ إِنَّهُۥ خَبِيرُۢ بِمَا تَفۡعَلُونَ
88و كوهها را مىبينى، در حالى كه آنها را ثابت مىپندارى، و حال آنكه آنها همچون حركت ابرها درگذرند؛ [اين] ساخته خدايى است كه هر چيزى را محكم ساخت؛ در حقيقت او به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَيۡرٞ مِّنۡهَا وَ هُم مِّن فَزَعٖ يَوۡمَئِذٍ ءَامِنُونَ
89هر كس (كار) نيكى آورد، پس برايش (پاداشى) بهتر از آن است، و آنان در آن روز از وحشت در امانند.
وَ مَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَكُبَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فِي ٱلنَّارِ هَلۡ تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
90و هر كس (كار) بدى بياورد، پس با صورتهايشان در آتش افكنده مىشوند! آيا جز (به كيفر) آنچه همواره انجام مىداديد، مجازات خواهيد شد؟!
إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ رَبَّ هَٰذِهِ ٱلۡبَلۡدَةِ ٱلَّذِي حَرَّمَهَا وَ لَهُۥ كُلُّ شَيۡءٖ وَ أُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ
91(بگو:) فرمان داده شدم كه تنها پروردگار اين شهر (مكه) را بپرستم، (همان) كسى كه آن (شهر) را محترم شمرد؛ در حالى كه همه چيز از آن اوست؛ و فرمان داده شدهام كه [فقط] از مسلمانان باشم؛
وَ أَنۡ أَتۡلُوَاْ ٱلۡقُرۡءَانَ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهۡتَدِي لِنَفۡسِهِۦ وَ مَن ضَلَّ فَقُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ
92و اينكه [تنها] قرآن را بخوانم [و پيروى كنم]؛ و هر كس راه يابد پس فقط به نفع خودش راه مىيابد؛ و هر كس گمراه شود، پس بگو:« من فقط از هشدار دهندهگانم. »
وَ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ فَتَعۡرِفُونَهَا وَ مَا رَبُّكَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ
93و بگو:« ستايش مخصوص خداست؛ بزودى نشانههايش را به شما مىنماياند، پس آنها را خواهيد شناخت؛ و پروردگارت از آنچه انجام مىدهيد، غافل نيست. »
سوره القصص
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ طسٓمٓ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ طا، سين، ميم.
تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ
2آن آيات كتاب روشنگراست.
نَتۡلُواْ عَلَيۡكَ مِن نَّبَإِ مُوسَىٰ وَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلۡحَقِّ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ
3بخشى از خبر بزرگ موسى و فرعون را براى گروهى كه ايمان مىآورند، بدرستى برتو مىخوانيم.
إِنَّ فِرۡعَوۡنَ عَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ جَعَلَ أَهۡلَهَا شِيَعٗا يَسۡتَضۡعِفُ طَآئِفَةٗ مِّنۡهُمۡ يُذَبِّحُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَ يَسۡتَحۡيِۦ نِسَآءَهُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ
4در واقع فرعون در زمين (مصر) برترى جويى كرد، و اهل آن را گروههايى قرارداد؛ در حالى كه دستهاى از آنان را تضعيف مىكرد، پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را زنده نگه مىداشت؛ [چرا] كه او از فسادگران بود.
وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ نَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَ نَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِينَ
5و مىخواهيم كه بر كسانى كه در زمين مستضعف شده بودند، منت نهيم و آنان را پيشوايان (زمين) گردانيم و آنان را وارثان (آن) قرار دهيم.
وَ نُمَكِّنَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ نُرِيَ فِرۡعَوۡنَ وَ هَٰمَٰنَ وَ جُنُودَهُمَا مِنۡهُم مَّا كَانُواْ يَحۡذَرُونَ
6و در زمين به آنان امكانات دهيم، و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را همواره از آن (بنى اسرائيلي) ان بيم داشتند بنمايانيم.
وَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِيهِ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَيۡهِ فَأَلۡقِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ وَ لَا تَخَافِي وَ لَا تَحۡزَنِيٓ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيۡكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
7و به مادر موسى وحى (الهام) كرديم كه:« او را شير ده؛ و هنگامى كه بر (جان) او ترسيدى، پس وى را در دريا بيفكن؛ و نترس و اندوهگين مباش، [چرا] كه ما او را به سوى تو بازمىگردانيم، و وى را از فرستادگان (خود) قرار مىدهيم. »
فَٱلۡتَقَطَهُۥٓ ءَالُ فِرۡعَوۡنَ لِيَكُونَ لَهُمۡ عَدُوّٗا وَ حَزَنًا إِنَّ فِرۡعَوۡنَ وَ هَٰمَٰنَ وَ جُنُودَهُمَا كَانُواْ خَٰطِِٔينَ
8و فرعونيان او را (از آب) برگرفتند، تا سرانجام براى آنان دشمنى و (مايه) اندوهى شود! در حقيقت فرعون و هامان و لشكريانشان خطا كار بودند.
وَ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ فِرۡعَوۡنَ قُرَّتُ عَيۡنٖ لِّي وَ لَكَ لَا تَقۡتُلُوهُ عَسَىٰٓ أَن يَنفَعَنَآ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدٗا وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
9و زن فرعون گفت:« (اين نوزاد) روشنى چشمى براى من و براى توست! او را نكشيد، اميد است كه براى ما سودمند باشد، يا او را به فرزندى برگزينيم. »در حالى كه آنان (با درك حسى) متوجه نمىشدند! (كه موسى كيست.)
وَ أَصۡبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَٰرِغًا إِن كَادَتۡ لَتُبۡدِي بِهِۦ لَوۡلَآ أَن رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
10و دل [سوزان] مادر موسى (از هر چيز، جز فكر فرزند) تهى گشت؛ و اگر دل او را محكم نكرده بوديم، تا از مؤمنان باشد، قطعا نزديك بود آن (راز) را افشاكند.
وَ قَالَتۡ لِأُخۡتِهِۦ قُصِّيهِ فَبَصُرَتۡ بِهِۦ عَن جُنُبٖ وَ هُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
11و (مادر موسى) به خواهر او گفت:« (وضع) اورا پيگيرى كن. »و از دور آن (نوزاد) را ديد، در حالى كه آنان (با درك حسى) متوجه نمىشدند.
وَ حَرَّمۡنَا عَلَيۡهِ ٱلۡمَرَاضِعَ مِن قَبۡلُ فَقَالَتۡ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰٓ أَهۡلِ بَيۡتٖ يَكۡفُلُونَهُۥ لَكُمۡ وَ هُمۡ لَهُۥ نَٰصِحُونَ
12و از پيش، (شير) دايهها را بر او ممنوع كرديم؛ و (خواهر موسى به فرعونيان) گفت:« آيا شما را به خاندانى راهنمايى كنم كه او را براى شما سرپرستى كنند، در حالى كه آنان خيرخواه او هستند؟! »
فَرَدَدۡنَٰهُ إِلَىٰٓ أُمِّهِۦ كَيۡ تَقَرَّ عَيۡنُهَا وَ لَا تَحۡزَنَ وَ لِتَعۡلَمَ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ
13و او را به سوى مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود، و اندوهگين نشود، و تا بداند كه وعده خدا حق است؛ و ليكن بيشتر آن (مردم) ان نمىدانند.
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَ ٱسۡتَوَىٰٓ ءَاتَيۡنَٰهُ حُكۡمٗا وَ عِلۡمٗا وَ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ
14و هنگامى كه (موسى) به حد رشدش رسيد، و (در كمال و نيرومندى) استقرار يافت، حكم (و حكمت) و دانش به او داديم؛ و اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
وَ دَخَلَ ٱلۡمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفۡلَةٖ مِّنۡ أَهۡلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيۡنِ يَقۡتَتِلَانِ هَٰذَا مِن شِيعَتِهِۦ وَ هَٰذَا مِنۡ عَدُوِّهِۦ فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِي مِن شِيعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِي مِنۡ عَدُوِّهِۦ فَوَكَزَهُۥ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيۡهِ قَالَ هَٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ إِنَّهُۥ عَدُوّٞ مُّضِلّٞ مُّبِينٞ
15و (موسى) هنگامى كه مردم آن (مصر) در غفلت بودند داخل شهر شد؛ و دو مرد را در آنجا يافت كه با يكديگر جنگ (و نزاع) مىكردند؛ اين (يكى) از پيروان او و آن (ديگرى) از دشمنانش بود، و كسى كه از پيروان او بود بر ضد كسى كه از دشمنان وى بود، از او يارى خواست؛ پس موسى مشتى بر او زد، و (عمر) او پايان يافت. (موسى) گفت:« اين (نزاع شما) از كار شيطان بود؛ [چرا] كه او دشمن [و] گمراه كننده آشكارى است. »
قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي فَٱغۡفِرۡ لِي فَغَفَرَ لَهُۥٓ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ
16(موسى) گفت:« پروردگارا! در حقيقت من به خودم ستم كردم؛ پس مرا بيامرز. »و (خدا) او را آمرزيد؛ [چرا] كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ فَلَنۡ أَكُونَ ظَهِيرٗا لِّلۡمُجۡرِمِينَ
17(باز موسى) گفت:« پروردگارا! به (پاس) نعمتى كه به من دادى، پس پشتيبان خلافكاران نخواهم بود. »
فَأَصۡبَحَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ خَآئِفٗا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا ٱلَّذِي ٱسۡتَنصَرَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ يَسۡتَصۡرِخُهُۥ قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰٓ إِنَّكَ لَغَوِيّٞ مُّبِينٞ
18و (موسى) در شهر ترسان و منتظر (حادثه و اخبار) گرديد؛ پس ناگهان (همان) كسى كه ديروز از او يارى طلبيده بود، از او فريادرسى خواست؛ موسى به او گفت:« قطعا تو گمراه آشكارى هستى. »
فَلَمَّآ أَنۡ أَرَادَ أَن يَبۡطِشَ بِٱلَّذِي هُوَ عَدُوّٞ لَّهُمَا قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ أَتُرِيدُ أَن تَقۡتُلَنِي كَمَا قَتَلۡتَ نَفۡسَۢا بِٱلۡأَمۡسِ إِن تُرِيدُ إِلَّآ أَن تَكُونَ جَبَّارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِينَ
19و هنگامى كه خواست بر كسى، كه او دشمن هر دوى شان بود، سختگيرى كند، گفت:« اى موسى! آيا مىخواهى كه مرا بكشى همان گونه كه ديروز شخصى را كشتى؟! (تو چيزى) نمىخواهى جز آنكه در زمين زورگو باشى، و نمىخواهى كه از اصلاح گران باشى! »
وَ جَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِينَةِ يَسۡعَىٰ قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ يَأۡتَمِرُونَ بِكَ لِيَقۡتُلُوكَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّي لَكَ مِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ
20و مردى با كوشش از دورترين (نقطه) شهر آمد [و] گفت:« اى موسى! در واقع اشراف در مورد تو نظرخواهى مىكنند تا تورا بكشند، پس (از شهر) خارج شو، [چرا] كه من از خيرخواهان توام. »
فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ
21و (موسى) از آن (شهر) خارج شد در حالى كه ترسان [و] منتظر (حادثه) بود، گفت:« پروردگارا! مرا از گروه ستمكاران نجات بخش. »
وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَآءَ مَدۡيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ
22و هنگامى كه به سوى مدين روى نهاد، گفت:« اميد است كه پروردگارم مرا به راه درست راهنمائى كند. »
وَ لَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدۡيَنَ وَجَدَ عَلَيۡهِ أُمَّةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ يَسۡقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ ٱمۡرَأَتَيۡنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطۡبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسۡقِي حَتَّىٰ يُصۡدِرَ ٱلرِّعَآءُ وَ أَبُونَا شَيۡخٞ كَبِيرٞ
23و هنگامى كه به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در آنجا يافت كه (چهارپايان خود را) سيراب مىكردند؛ و پايينتر از آنان دو زن را يافت كه (گوسفندان خود را از رفتن به طرف آبشخور) بازمىداشتند. (موسى به آن دو) گفت:« [جريان] كار شما چيست؟ » [آن دو زن] گفتند:« (ما گوسفندهايمان را) سيراب نمىكنيم تا اينكه شبانها خارج شوند؛ و پدر ما پير كهنسالى است. »
فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰٓ إِلَى ٱلظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَيَّ مِنۡ خَيۡرٖ فَقِيرٞ
24پس (موسى) براى آن دو (گوسفندان را) سيراب كرد، سپس (از آنان) به سوى سايه روى برتافت و گفت:« پروردگارا! در حقيقت من به آنچه از نيكى كه به سوى من فروفرستى، نيازمندم. »
فَجَآءَتۡهُ إِحۡدَىٰهُمَا تَمۡشِي عَلَى ٱسۡتِحۡيَآءٖ قَالَتۡ إِنَّ أَبِي يَدۡعُوكَ لِيَجۡزِيَكَ أَجۡرَ مَا سَقَيۡتَ لَنَا فَلَمَّا جَآءَهُۥ وَ قَصَّ عَلَيۡهِ ٱلۡقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفۡ نَجَوۡتَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ
25و يكى از آن دو (دختران شعيب) به سراغ او آمد در حالى كه با شرم، گام برمىداشت، گفت:« در حقيقت پدرم تو را فرا مىخواند تا پاداش آب دادن (گوسفندان) ما را به تو بپردازد. »و هنگامى كه (موسى) نزد او [شعيب] آمد و حكايتها را براى او حكايت كرد، گفت:« نترس كه از گروه ستمكاران نجات يافتى. »
قَالَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا يَٰٓأَبَتِ ٱسۡتَٔۡجِرۡهُ إِنَّ خَيۡرَ مَنِ ٱسۡتَٔۡجَرۡتَ ٱلۡقَوِيُّ ٱلۡأَمِينُ
26يكى از آن دو (دختر) گفت:« اى پدر [من]! اورا استخدام كن، [چرا] كه بهترين كسى كه استخدام مىكنى (شخص) نيرومند درستكار است. »
قَالَ إِنِّيٓ أُرِيدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِي ثَمَٰنِيَ حِجَجٖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا فَمِنۡ عِندِكَ وَ مَآ أُرِيدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَيۡكَ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ
27(شعيب) گفت:« در حقيقت من مىخواهم كه يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم، بر (اساس اين مهريه) كه هشت سال در استخدام من باشى؛ و اگر تا ده سال تكميل كنى، پس (لطفى) از نزد توست؛ و نمىخواهم كه برتو سختگيرى كنم؛ اگر خدا بخواهد، بزودى مرا از شايستگان خواهى يافت. »
قَالَ ذَٰلِكَ بَيۡنِي وَ بَيۡنَكَ أَيَّمَا ٱلۡأَجَلَيۡنِ قَضَيۡتُ فَلَا عُدۡوَٰنَ عَلَيَّ وَ ٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٞ
28(موسى) گفت:« اين (قراردادى) ميان من و ميان تو است؛ هر كدام از دو سرآمد (مدت) را به پايان رساندم پس هيچ تعدى بر من نخواهد بود؛ و خدا نسبت به آنچه مىگوييم گواه و نگهبان است. »
فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَ سَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗا قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ
29و هنگامى كه موسى سرآمد (مدت شبانى) را به پايان رسانيد و همراه خانوادهاش (از مدين به سوى مصر) روان شد، از جانب (كوه) طور آتشى ديد؛ به خانوادهاش گفت:« درنگ كنيد [چرا] كه من آتشى ديدم؛ (مىروم) تا شايد من خبرى از آن يا پارهاى از آتش براى شما بياورم، باشد كه شما گرم شويد. »
فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِيَ مِن شَٰطِيِٕ ٱلۡوَادِ ٱلۡأَيۡمَنِ فِي ٱلۡبُقۡعَةِ ٱلۡمُبَٰرَكَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن يَٰمُوسَىٰٓ إِنِّيٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
30و هنگامى كه به سراغ آن (آتش) آمد، از جانب راست دره، در آن جايگاه خجسته، از (ميان يك) درخت ندا داده شد، كه:« اى موسى! براستى من، خود خدايى هستم كه پروردگار جهانيانم.
وَ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ كَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَ لَمۡ يُعَقِّبۡ يَٰمُوسَىٰٓ أَقۡبِلۡ وَ لَا تَخَفۡ إِنَّكَ مِنَ ٱلۡأٓمِنِينَ
31و (ندا داده شد) كه عصايت را بيفكن!- و هنگامى كه آن (عصا) را ديد كه مىجنبيد، چنانكه گويى آن مارى است، (موسى) پشت كرده روى برتافت، و به عقب بازنگشت- (ندا آمد) اى موسى! روى آر و نترس، [چرا] كه تو در امنيت هستى.
ٱسۡلُكۡ يَدَكَ فِي جَيۡبِكَ تَخۡرُجۡ بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٖ وَ ٱضۡمُمۡ إِلَيۡكَ جَنَاحَكَ مِنَ ٱلرَّهۡبِ فَذَٰنِكَ بُرۡهَٰنَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَ مَلَإِيْهِۦٓ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ
32دستت را در گريبانت وارد كن، تا سفيد گونه بدون (عيب) بدى بيرون آيد؛ و (دست و) بالت را (براى آرامش) از هراس به (سينه) خودت بگذار؛ و اين دو (معجزه) دليلهاى روشنى از جانب پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اوست؛ [چرا] كه آنان گروهى نافرمانبردارند. »
قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلۡتُ مِنۡهُمۡ نَفۡسٗا فَأَخَافُ أَن يَقۡتُلُونِ
33(موسى) گفت:« پروردگارا! در واقع من شخصى از آنان را كشتم، پس مىترسم كه [مرا] بكشند.
وَ أَخِي هَٰرُونُ هُوَ أَفۡصَحُ مِنِّي لِسَانٗا فَأَرۡسِلۡهُ مَعِيَ رِدۡءٗا يُصَدِّقُنِيٓ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ
34و برادرم هارون، او زبانى واضحتر از من دارد؛ پس او را ياورى، همراه من بفرست كه مرا تأييد كند؛ [چرا] كه من مىترسم كه [مرا] تكذيب كنند. »
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجۡعَلُ لَكُمَا سُلۡطَٰنٗا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيۡكُمَا بَِٔايَٰتِنَآ أَنتُمَا وَ مَنِ ٱتَّبَعَكُمَا ٱلۡغَٰلِبُونَ
35فرمود:« بزودى بازوى تورا بوسيله برادرت محكم مىكنيم، و براى شما تسلطى قرار مىدهيم؛ و با (وجود) نشانههاى (معجزه آساى) ما (دست آنان) به شما نمىرسد؛ شما و هر كس از شما پيروى كند پيروزيد. »
فَلَمَّا جَآءَهُم مُّوسَىٰ بَِٔايَٰتِنَا بَيِّنَٰتٖ قَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّفۡتَرٗى وَ مَا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِيٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِينَ
36و هنگامى كه موسى با نشانههاى (معجزه آساى) روشنگرانه ما به سراغ آنان آمد، گفتند:« اين جز سحرى (دروغ) بافته نيست. و (ما) در نياكان نخستين خود اين را نشنيدهايم! »
وَ قَالَ مُوسَىٰ رَبِّيٓ أَعۡلَمُ بِمَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ مِنۡ عِندِهِۦ وَ مَن تَكُونُ لَهُۥ عَٰقِبَةُ ٱلدَّارِ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ
37و موسى گفت:« پروردگارم، به (حال) كسى كه از نزد او رهنمون آورده و كسى كه فرجام (نيك) سرا (ى دنيا و آخرت) براى اوست، داناتر است؛ قطعا ستمكاران رستگار نمىشوند. »
وَ قَالَ فِرۡعَوۡنُ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَأُ مَا عَلِمۡتُ لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرِي فَأَوۡقِدۡ لِي يَٰهَٰمَٰنُ عَلَى ٱلطِّينِ فَٱجۡعَل لِّي صَرۡحٗا لَّعَلِّيٓ أَطَّلِعُ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُۥ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ
38و فرعون گفت:« اى اشراف! هيچ معبودى غير از خودم براى شما نمىشناسم؛ پس اى هامان، برايم آتشى بر گل برافروز (و آجر بساز) و براى من قصرى (بلند، بنا) گردان، تا شايد من از معبود موسى اطلاع يابم؛ و در حقيقت من گمان مىكنم كه او از دروغگويان است. »
وَ ٱسۡتَكۡبَرَ هُوَ وَ جُنُودُهُۥ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَ ظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ إِلَيۡنَا لَا يُرۡجَعُونَ
39و او (فرعون) و لشكريانش به ناحق در زمين تكبر ورزيدند، و يقين كردند كه به سوى ما بازگردانده نمىشوند.
فَأَخَذۡنَٰهُ وَ جُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡيَمِّ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّٰلِمِينَ
40و او و لشكريانش را گرفتار (مجازات) ساختيم و آنان را در دريا افكنديم؛ پس بنگر فرجام ستمكاران چگونه بوده است!
وَ جَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِ وَ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا يُنصَرُونَ
41و آن (فرعوني) ان را پيشوايانى قرارداديم، كه به سوى آتش (دوزخ) فرا مىخوانند؛ و روز رستاخيز يارى نخواهند شد.
وَ أَتۡبَعۡنَٰهُمۡ فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا لَعۡنَةٗ وَ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ هُم مِّنَ ٱلۡمَقۡبُوحِينَ
42و در اين دنيا لعنتى در پى آنان روانه كرديم، و آنان روز رستاخيز از زشت رويانند.
وَ لَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَهۡلَكۡنَا ٱلۡقُرُونَ ٱلۡأُولَىٰ بَصَآئِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدٗى وَ رَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ
43و بعد از آنكه گروهها (و نسلها) ى نخستين را هلاك نموديم؛ به يقين به موسى كتاب (تورات) داديم، در حالى كه دليلهاى بينش آور و رهنمود و رحمتى براى مردم بود؛ باشد كه آنان متذكر شوند.
وَ مَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلۡغَرۡبِيِّ إِذۡ قَضَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَى ٱلۡأَمۡرَ وَ مَا كُنتَ مِنَ ٱلشَّٰهِدِينَ
44و [تو] در جانب غربى نبودى هنگامى كه كار (نبوت) را با موسى تمام كرديم؛ و از گواهان (حاضرنيز) نبودى.
وَ لَٰكِنَّآ أَنشَأۡنَا قُرُونٗا فَتَطَاوَلَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡعُمُرُ وَ مَا كُنتَ ثَاوِيٗا فِيٓ أَهۡلِ مَدۡيَنَ تَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَا وَ لَٰكِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِينَ
45و ليكن ما گروه هايى را پديد آورديم، و دوران (عمر) آنان طولانى شد؛ و در [ميان] ساكنان مدين اقامت نداشتى، (تا از حال آنان آگاه شوى و) آيات ما را بر آنان (مشركان مكه) بخوانى [و پيروى كنى؛] و ليكن ما فرستنده (تو) بوديم.
وَ مَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلطُّورِ إِذۡ نَادَيۡنَا وَ لَٰكِن رَّحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِيرٖ مِّن قَبۡلِكَ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ
46و (تو) در جانب (كوه) طور نبودى، هنگامى كه (موسى را) ندا داديم؛ و ليكن (تورا آگاه كرديم) بخاطر اينكه رحمتى از سوى پروردگارت باشد تا قومى را هشدار دهى كه پيش از تو هيچ هشدارگرى براى آنان نيامده است؛ باشد كه آنان متذكر شوند.
وَ لَوۡلَآ أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡ فَيَقُولُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَيۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَايَٰتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
47و اگر نبود اينكه بخاطر دستاورد پيشينشان مصيبتى به آنان رسد (پس حجت آورند) و گويند:« [اى] پروردگار ما! چرا فرستادهاى به سوى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟! » (ما پيامبرى نمىفرستاديم.)
فَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ لَوۡلَآ أُوتِيَ مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ مُوسَىٰٓ أَ وَ لَمۡ يَكۡفُرُواْ بِمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ مِن قَبۡلُ قَالُواْ سِحۡرَانِ تَظَٰهَرَا وَ قَالُوٓاْ إِنَّا بِكُلّٖ كَٰفِرُونَ
48و هنگامى كه حق از نزد ما به سوى آنان آمد گفتند:« چرا همانند آنچه كه به موسى داده شد (به اين پيامبر) داده نشده است؟! »و آيا آنچه را پيش از (اين) به موسى داده شد، انكار نكردند؛ گفتند:« (اين) دو جادو [گر] ند كه پشتيبان يكديگرند. »و گفتند:« در حقيقت ما به هر (دو) كافريم! »
قُلۡ فَأۡتُواْ بِكِتَٰبٖ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ هُوَ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمَآ أَتَّبِعۡهُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ
49بگو:« اگر راست گوييد، پس كتابى از نزدخدا بياوريد كه آن هدايت كنندهتر از دو (كتاب قرآن و تورات) باشد، تا از آن پيروى كنم! »
فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡ وَ مَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ
50و اگر (پيشنهاد) تورا نپذيرفتند، پس بدان كه [آنان] از هوسهايشان پيروى مىكنند؛ و كيست گمراهتر از كسى كه بدون راهنمايى از جانب خدا، از هوسش پيروى كند؟! كه خدا گروه ستمكاران را راهنمايى نمىكند.
وَ لَقَدۡ وَصَّلۡنَا لَهُمُ ٱلۡقَوۡلَ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ
51و بيقين سخن (قرآن) را پياپى براى آنان آورديم باشد كه آنان متذكر شوند.
ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ يُؤۡمِنُونَ
52كسانى كه پيش از آن، به آنان كتاب (آسمانى) داديم، ايشان بدان (قرآن) ايمان مىآورند.
وَ إِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦٓ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَآ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِينَ
53و هنگامى كه (قرآن) برآنان خوانده شود، مىگويند:« به آن ايمان آورديم؛ [چرا] كه آن حق [و] از جانب پروردگار ماست؛ در حقيقت ما پيش از اين تسليم شده بوديم. »
أُوْلَٰٓئِكَ يُؤۡتَوۡنَ أَجۡرَهُم مَّرَّتَيۡنِ بِمَا صَبَرُواْ وَ يَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ
54آنان بخاطر شكيبايىشان، دو بار به ايشان پاداش داده مىشود؛ و با نيكى، بدى را دور مىسازند؛ و از آنچه كه روزى آنان كردهايم (در راه خدا) مصرف مىكنند.
وَ إِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ وَ قَالُواْ لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَ لَكُمۡ أَعۡمَٰلُكُمۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡ لَا نَبۡتَغِي ٱلۡجَٰهِلِينَ
55و هر گاه (سخن) بيهوده مىشنوند، از آن روى مىگردانند و مىگويند:« كردارهاى ما تنها براى ماست و كردارهاى شما تنها براى شماست؛ سلام بر شما باد؛ كه ما طالب نادانان نيستيم. »
إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَ لَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ وَ هُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ
56در حقيقت تو هر كسى را كه دوست دارى راهنمايى نمىكنى؛ و ليكن خدا هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) راهنمايى مىكند؛ و او به رهيافتگان داناتر است.
وَ قَالُوٓاْ إِن نَّتَّبِعِ ٱلۡهُدَىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّفۡ مِنۡ أَرۡضِنَآ أَ وَ لَمۡ نُمَكِّن لَّهُمۡ حَرَمًا ءَامِنٗا يُجۡبَىٰٓ إِلَيۡهِ ثَمَرَٰتُ كُلِّ شَيۡءٖ رِّزۡقٗا مِّن لَّدُنَّا وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ
57و گفتند:« اگر به همراه تو از هدايت (اسلام) پيروى كنيم، از سرزمينمان ربوده مىشويم. »و آيا آنان را در حرم امنى مستقر نساختيم، كه محصولات هر چيزى به سوى آن (شهر) آورده مىشود؟! در حالى كه روزىاى از جانب ماست؛ و ليكن بيشتر آنان نمىدانند.
وَ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةِۢ بَطِرَتۡ مَعِيشَتَهَا فَتِلۡكَ مَسَٰكِنُهُمۡ لَمۡ تُسۡكَن مِّنۢ بَعۡدِهِمۡ إِلَّا قَلِيلٗا وَ كُنَّا نَحۡنُ ٱلۡوَٰرِثِينَ
58و چه بسيار از (مردم) آبادى [ها] را هلاك كرديم، كه در زندگىشان سرمستى مىكردند. و آن خانههاى آنان است در حالى كه پس از آنان جز اندكى مسكونى نبوده است؛ و تنها ما وارث (آنان) بوديم.
وَ مَا كَانَ رَبُّكَ مُهۡلِكَ ٱلۡقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبۡعَثَ فِيٓ أُمِّهَا رَسُولٗا يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَا وَ مَا كُنَّا مُهۡلِكِي ٱلۡقُرَىٰٓ إِلَّا وَ أَهۡلُهَا ظَٰلِمُونَ
59و پروردگار تو هلاك كننده (مردم) آبادىها نبوده، تا اينكه در مركز آنها فرستادهاى را برانگيزد كه آيات ما را بر آنان بخواند [و پيروى كند]؛ و [ما] هلاك كننده (مردم) آبادىها نبوديم، جز در حالى كه اهلش ستمكار بودند.
وَ مَآ أُوتِيتُم مِّن شَيۡءٖ فَمَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَ زِينَتُهَا وَ مَا عِندَ ٱللَّهِ خَيۡرٞ وَ أَبۡقَىٰٓ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
60و آنچه از چيز (ها) به شما داده شده، پس كالاى زندگى پست (دنيا) و زيور آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است؛ پس آيا خردورزى نمىكنيد؟!
أَفَمَن وَعَدۡنَٰهُ وَعۡدًا حَسَنٗا فَهُوَ لَٰقِيهِ كَمَن مَّتَّعۡنَٰهُ مَتَٰعَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا ثُمَّ هُوَ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِينَ
61و آيا كسى كه وعده نيكويى به او وعده دادهايم و او بدان خواهد رسيد، همانند كسى است كه از كالاى زندگى پست (دنيا) بهرهمندش ساختيم؛ سپس او روز رستاخيز از احضار شدگان (براى حسابرسى و مجازات) است؟!
وَ يَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ فَيَقُولُ أَيۡنَ شُرَكَآءِيَ ٱلَّذِينَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
62و (يادكن) روزى را كه (خدا) آنان را ندا مىدهد و مىگويد:« كجايند شريكان من، (همان) كسانى كه همواره (شما آنان را شريكان خدا) مىپنداشتيد؟! »
قَالَ ٱلَّذِينَ حَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ أَغۡوَيۡنَآ أَغۡوَيۡنَٰهُمۡ كَمَا غَوَيۡنَا تَبَرَّأۡنَآ إِلَيۡكَ مَا كَانُوٓاْ إِيَّانَا يَعۡبُدُونَ
63كسانى (از معبودان) كه آن گفتار (وعده عذاب) برآنان تحققيافت، گويند:« [اى] پروردگار ما! اين (گمراه) ان كسانى هستند كه (ما آنان را) فريفتيم؛ آنان را فريفتيم همانگونه كه فريب خورديم؛ (ما نسبت به آنان) در نزد تو بىتعهديم، (زيرا آنان) هرگز ما را نمىپرستيدند. »
وَ قِيلَ ٱدۡعُواْ شُرَكَآءَكُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُمۡ وَ رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّهُمۡ كَانُواْ يَهۡتَدُونَ
64و (به مشركان) گفته شود:« شريكهايتان را (كه براى خدا قرار دادهايد) بخوانيد! »پس آنان را خواندند و (لى دعاى) آنان را نپذيرفتند، و عذاب را ببينند، (و آرزو كنند) كه اى كاش آنان همواره رهيافته بودند!
وَ يَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ فَيَقُولُ مَاذَآ أَجَبۡتُمُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
65و (يادكن) روزى را كه (خدا) آنان را ندا مىدهد و مىگويد:« به فرستادگان (من) چه پاسخى داديد؟! »
فَعَمِيَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَنۢبَآءُ يَوۡمَئِذٖ فَهُمۡ لَا يَتَسَآءَلُونَ
66و در آن روز، خبرهاى بزرگ بر آنان مخفى مىماند، و آنان از يكديگر پرسش نمىكنند.
فَأَمَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَعَسَىٰٓ أَن يَكُونَ مِنَ ٱلۡمُفۡلِحِينَ
67و اما كسى كه توبه كند، و ايمان آورد و [كار] شايسته انجام دهد، پس اميد است كه از رستگاران (پيروز) باشد.
وَ رَبُّكَ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُ وَ يَخۡتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَ تَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ
68و پروردگار تو آنچه را بخواهد مىآفريند، و برمىگزيند؛ و آنان اختيارى ندارند؛ خدا منزه و برتراست از آنچه شريك (او) قرار مىدهند!
وَ رَبُّكَ يَعۡلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمۡ وَ مَا يُعۡلِنُونَ
69و پروردگارت آنچه را كه سينههايشان پوشيده مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند، مىداند.
وَ هُوَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأُولَىٰ وَ ٱلۡأٓخِرَةِ وَ لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ
70و او خدايى است كه هيچ معبودى جز او نيست؛ در اين (جهان) و (جهان) آخرت ستايش مخصوص اوست، و حكم فقط از آن اوست؛ و فقط به سوى او بازگردانده مىشويد.
قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلَّيۡلَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِضِيَآءٍ أَفَلَا تَسۡمَعُونَ
71بگو:« آيا بنظر شما اگر خدا شب را براى شما تا روز رستاخيز دائمى گرداند، غير از خدا كدام معبود است كه روشنايى را براى شما مىآورد؟! پس آيا (حقايق را) نمىشنويد؟! »
قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلنَّهَارَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِلَيۡلٖ تَسۡكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ
72بگو:« آيا بنظر شما اگر خدا روز را براى شما تا روز رستاخيز دائمى گرداند، غير از خدا كدام معبود است كه براى شما شبى را آورد كه در آن آرام گيريد؟ پس آيا (حقايق را) نمىبينيد؟! »
وَ مِن رَّحۡمَتِهِۦ جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَ ٱلنَّهَارَ لِتَسۡكُنُواْ فِيهِ وَ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ
73و از رحمت اوست كه براى شما شب و روز قرار داد، تا در آن (شب) آرام گيريد، و تا (در روز) از بخشش او (بهره) جوييد؛ و تا شايد شما سپاسگزارى كنيد.
وَ يَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ فَيَقُولُ أَيۡنَ شُرَكَآءِيَ ٱلَّذِينَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
74و (يادكن) روزى را كه (خدا) آنان را ندا مىدهد و مىگويد:« كجايند شريكان من (همان) كسانى كه همواره (شما آنان را شريكان خدا) مىپنداشتيد؟! »
وَ نَزَعۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةٖ شَهِيدٗا فَقُلۡنَا هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ فَعَلِمُوٓاْ أَنَّ ٱلۡحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ
75و (در رستاخيز) از هر امتى، گواهى بر مىگيريم و (به مشركان) مىگوييم:« دليل روشنتان را بياوريد! »و بدانند كه حق از آن خداست. و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مىبستند از (نظر) ايشان گم شد.
إِنَّ قَٰرُونَ كَانَ مِن قَوۡمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَيۡهِمۡ وَ ءَاتَيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡكُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوٓأُ بِٱلۡعُصۡبَةِ أُوْلِي ٱلۡقُوَّةِ إِذۡ قَالَ لَهُۥ قَوۡمُهُۥ لَا تَفۡرَحۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَرِحِينَ
76در واقع قارون از قوم موسى بود، و بر آنان ستم كرد؛ از گنجها به او آنچنان داديم كه واقعا (حمل) خزينههاى او بر گروه پيوسته نيرومندى سنگين بود! (يادكن) هنگامى را كه قومش به او گفتند:« شادمان مشو، [چرا] كه خدا شادمانان (سرمست) را دوست ندارد! »
وَ ٱبۡتَغِ فِيمَآ ءَاتَىٰكَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ ٱلدُّنۡيَا وَ أَحۡسِن كَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَ وَ لَا تَبۡغِ ٱلۡفَسَادَ فِي ٱلۡأَرۡضِ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِينَ
77و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بجوى، و سهم خود را از دنيا فراموش مكن؛ و همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده (به مردم) نيكى كن؛ و در زمين فساد مجوى؛ [چرا] كه خدا فسادگران را دوست ندارد. »
قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِيٓ أَ وَ لَمۡ يَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَهۡلَكَ مِن قَبۡلِهِۦ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مَنۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُ قُوَّةٗ وَ أَكۡثَرُ جَمۡعٗا وَ لَا يُسَۡٔلُ عَن ذُنُوبِهِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ
78(قارون) گفت:« آن (ثروت) فقط براساس دانشى كه نزد من است به من داده شده است! »و آيا نمىدانست كه خدا پيش از او از گروهها كسى را هلاك كرد كه وى از او نيرومندتر و [مال] اندوزتر بود؟! و (هنگام عذاب اين) خلافكاران از پيامدهاى (گناهان) شان پرسيده نمىشوند.
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ فِي زِينَتِهِۦ قَالَ ٱلَّذِينَ يُرِيدُونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا يَٰلَيۡتَ لَنَا مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ قَٰرُونُ إِنَّهُۥ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٖ
79و (قارون) با زيورش بر قومش بيرون آمد، كسانى كه خواهان زندگى پست (دنيا) بودند گفتند:« اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است براى ما بود! كه مسلما او داراى بهره بزرگى است! »
وَ قَالَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَيۡلَكُمۡ ثَوَابُ ٱللَّهِ خَيۡرٞ لِّمَنۡ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَٰلِحٗا وَ لَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلصَّٰبِرُونَ
80و كسانى كه به آنان علم داده شده بود، گفتند:« واى بر شما! براى كسانى كه ايمان آوردند و [كار] شايسته انجام دادند پاداش خدا بهتر است؛ و [لى] آن را جز شكيبايان دريافت كننده نيستند. »
فَخَسَفۡنَا بِهِۦ وَ بِدَارِهِ ٱلۡأَرۡضَ فَمَا كَانَ لَهُۥ مِن فِئَةٖ يَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَ مَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُنتَصِرِينَ
81و او و خانهاش را در زمين فرو برديم؛ پس براى او هيچ دستهاى غير از خدا نبود كه وى را يارى كنند، و از يارى كنندگان (و دفاع كنندگان از خويش هم) نبود.
وَ أَصۡبَحَ ٱلَّذِينَ تَمَنَّوۡاْ مَكَانَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ يَقُولُونَ وَيۡكَأَنَّ ٱللَّهَ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَ يَقۡدِرُ لَوۡلَآ أَن مَّنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيۡكَأَنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلۡكَٰفِرُونَ
82و كسانى كه ديروز آرزو مى كردند به جاى او باشند، بامداد گفتند:« واى! چنانكه گويى خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد (و شايسته بداند) گسترده سازد و تنگ مىگرداند. اگر منت خدا بر ما نبود، حتما ما را (در زمين) فرومىبرد. واى! چنانكه گويى كافران رستگار نخواهند شد. »
تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا فَسَادٗا وَ ٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ
83آن سراى آخرت است كه آن را براى كسانى قرار مىدهيم كه هيچ برترى و فسادى در زمين نمىخواهند؛ و فرجام (نيك) براى پارسايان (خودنگهدار) است.
مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَيۡرٞ مِّنۡهَا وَ مَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجۡزَى ٱلَّذِينَ عَمِلُواْ ٱلسَّئَِّاتِ إِلَّا مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
84هر كس (كار) نيكى آورد، پس برايش (پاداشى) بهتر از آن است؛ و هر كس (كار) بدى بياورد، پس كسانى كه بدىها را انجام دادهاند، جز (مطابق) آنچه همواره انجام مىدادند، كيفر داده نمىشوند.
إِنَّ ٱلَّذِي فَرَضَ عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّكَ إِلَىٰ مَعَادٖ قُل رَّبِّيٓ أَعۡلَمُ مَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ وَ مَنۡ هُوَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ
85قطعا كسى كه قرآن را بر تو واجب كرد، تو را به سوى بازگشتگاه (مكه) باز مىگرداند. بگو:« پروردگار من داناتر است به كسى كه هدايت آورده و به كسى كه وى در گمراهى آشكار است. »
وَ مَا كُنتَ تَرۡجُوٓاْ أَن يُلۡقَىٰٓ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبُ إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرٗا لِّلۡكَٰفِرِينَ
86و هرگز اميد نداشتى كه كتاب (قرآن) برتو القا شود، جز بخاطر رحتمى از جانب پروردگارت؛ پس هرگز پشتيبان كافران مباش.
وَ لَا يَصُدُّنَّكَ عَنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ بَعۡدَ إِذۡ أُنزِلَتۡ إِلَيۡكَ وَ ٱدۡعُ إِلَىٰ رَبِّكَ وَ لَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ
87و البته نبايد (كافران) تورا از آيات خدا بعد از آنكه به سوى تو فروفرستاده شد، باز دارند؛ و به سوى پروردگارت فراخوان، و هرگز از مشركان مباش.
وَ لَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۘ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥ لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ
88و هيچ معبود ديگرى را با خدا مخوان (و پرستش مكن،) هيچ معبودى جز او نيست؛ كه همه چيز جز ذات او هلاك شونده است؛ حكم تنها از آن اوست و فقط به سوى او بازگردانده مىشويد.
سوره العنکبوت
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ الٓمٓ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ الف، لام، ميم.
أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَ هُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ
2آيا مردم پنداشتند، همين كه بگويند:« ايمان آورديم. »رها مىشوند در حالى كه آنان آزمايش نمىشوند؟!
وَ لَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْ وَ لَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡكَٰذِبِينَ
3و بيقين كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم، و حتما خدا كسانى را كه راست گفتهاند معلوم مىدارد (و شناخته مىشوند،) و البته دروغگويان را (نيز) معلوم مىدارد.
أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلسَّئَِّاتِ أَن يَسۡبِقُونَا سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ
4بلكه آيا كسانى كه [كارهاى] بد را انجام مىدهند پنداشتند كه بر ما پيشى مىگيرند؟! چه بد داورى مى كنند!
مَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَأٓتٖ وَ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ
5هر كس به ملاقات خدا همواره اميد دارد، پس (آماده شود، چرا) كه سرآمد (معين شده از طرف) خدا آمدنى است. و او شنوا [و] داناست.
وَ مَن جَٰهَدَ فَإِنَّمَا يُجَٰهِدُ لِنَفۡسِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ
6و هر كس كوشش كند، پس تنها براى خودش كوشش كرده است؛ [چرا] كه مسلما خدا از جهانيان بى نياز است.
وَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَئَِّاتِهِمۡ وَ لَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَحۡسَنَ ٱلَّذِي كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
7و كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى] شايسته انجام دادند، قطعا بدىهايشان را از آنان مىزداييم. و مسلما آنان را بر طبق بهترين چيزى كه همواره انجام مىدادند، پاداش مىدهيم.
وَ وَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ حُسۡنٗا وَ إِن جَٰهَدَاكَ لِتُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَآ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
8و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند؛ و اگر آن دو تلاش كنند براى اينكه [تو] چيزى را كه بدان هيچ دانشى ندارى، همتاى من قراردهى، پس از آن دو اطاعت مكن. بازگشت شما فقط به سوى من است؛ و شما را به آنچه همواره انجام مىداديد خبر مىدهم.
وَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُدۡخِلَنَّهُمۡ فِي ٱلصَّٰلِحِينَ
9و كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى] شايسته انجام دادند، قطعا آنان را در [زمره] شايستگان وارد خواهيم كرد.
وَ مِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ فَإِذَآ أُوذِيَ فِي ٱللَّهِ جَعَلَ فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ كَعَذَابِ ٱللَّهِ وَ لَئِن جَآءَ نَصۡرٞ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمۡ أَ وَ لَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ ٱلۡعَٰلَمِينَ
10و برخى از مردم كسانى هستند كه مىگويند:« به خدا ايمان آوردهايم. »و [لى] هنگامى كه در [راه] خدا آزار مىشوند، فتنه [گرى] مردم را همچون عذاب الهى قرار مىدهند؛ و اگر از سوى پروردگارت يارى (و پيروزى) فرارسد، حتما مىگويند:« البته ما با شما بوديم. »و آيا خدا به آنچه در سينههاى جهانيان است داناتر نيست؟!
وَ لَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَيَعۡلَمَنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ
11و مسلما خدا كسانى را كه ايمان آوردند معلوم مىدارد (و مىشناسد)؛ و حتما منافقان را (نيز) معلوم مىدارد.
وَ قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّبِعُواْ سَبِيلَنَا وَ لۡنَحۡمِلۡ خَطَٰيَٰكُمۡ وَ مَا هُم بِحَٰمِلِينَ مِنۡ خَطَٰيَٰهُم مِّن شَيۡءٍ إِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ
12و كسانى كه كفر ورزيدند به كسانى كه ايمان آوردند، گفتند:« از راه ما پيروى كنيد، و بايد خطاهاى شما را بر دوش كشيم. »و [لى] آنان هيچ چيزى از خطاهايشان را بر دوش نخواهند گرفت؛ [چرا] كه آنان مسلما دروغگو هستند.
وَ لَيَحۡمِلُنَّ أَثۡقَالَهُمۡ وَ أَثۡقَالٗا مَّعَ أَثۡقَالِهِمۡ وَ لَيُسَۡٔلُنَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عَمَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ
13و قطعا بار سنگين (گناهان) شان را، و بار سنگين (گناهان ديگران) را، با بار سنگين (گناهان) شان بر دوش مىكشند. و مسلما روز رستاخيز از آنچه همواره (بر خدا به دروغ) مى بستند، بازپرسى خواهند شد.
وَ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَلَبِثَ فِيهِمۡ أَلۡفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمۡسِينَ عَامٗا فَأَخَذَهُمُ ٱلطُّوفَانُ وَ هُمۡ ظَٰلِمُونَ
14و بيقين نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ و در [ميان] آنان هزار سال جز پنجاه سال، درنگ كرد؛ و (سرانجام) سيلاب آنان را فراگرفت در حالى كه آنان ستمكار بودند.
فَأَنجَيۡنَٰهُ وَ أَصۡحَٰبَ ٱلسَّفِينَةِ وَ جَعَلۡنَٰهَآ ءَايَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ
15و او و همراهان كشتى را نجات داديم؛ و آن را نشانهاى (عبرت آموز) براى جهانيان قرار داديم.
وَ إِبۡرَٰهِيمَ إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَ ٱتَّقُوهُ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ
16و (يادكن) ابراهيم را هنگامى كه به قومش گفت:« خدا را پرستش كنيد و [خودتان را] از [عذاب] او حفظ كنيد كه اين براى شما بهتر است اگر بدانيد.
إِنَّمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا وَ تَخۡلُقُونَ إِفۡكًا إِنَّ ٱلَّذِينَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ لَكُمۡ رِزۡقٗا فَٱبۡتَغُواْ عِندَ ٱللَّهِ ٱلرِّزۡقَ وَ ٱعۡبُدُوهُ وَ ٱشۡكُرُواْ لَهُۥٓ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ
17(شما) تنها بتانى (سنگى) را كه غير از خدا هستند، مىپرستيد و فقط دروغى بزرگ مىسازيد؛ در واقع كسانى را كه جز خدا پرستش مىكنيد، براى شما مالك هيچ« روزى »نيستند؛ پس« روزى »را نزد خدا بجوييد و وى را پرستش كنيد و اورا سپاس گوييد، كه فقط به سوى او بازگردانده مىشويد.
وَ إِن تُكَذِّبُواْ فَقَدۡ كَذَّبَ أُمَمٞ مِّن قَبۡلِكُمۡ وَ مَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ
18و اگر (مرا) تكذيب كنيد پس بتحقيق امتهاى پيش از شما (نيز پيامبران را) تكذيب كردند؛ و بر فرستاده [خدا وظيفه اى] جز رساندن [پيام روشنگرو] آشكار نيست. »
أَ وَ لَمۡ يَرَوۡاْ كَيۡفَ يُبۡدِئُ ٱللَّهُ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥٓ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ
19و آيا اطلاع نيافتهاند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را بازمىگرداند؟! [چرا] كه آن (كار) بر خدا آسان است.
قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ بَدَأَ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ ٱللَّهُ يُنشِئُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأٓخِرَةَ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ
20بگو:« در زمين گردش كنيد و بنگريد كه چگونه (خدا) آفرينش را آغاز كرد؟ سپس خدا پديده آخرت را پديد مى آورد؛ [چرا] كه خدا بر هر چيزى تواناست.
يُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَ يَرۡحَمُ مَن يَشَآءُ وَ إِلَيۡهِ تُقۡلَبُونَ
21هر كس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات مىكند، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) رحم مىكند؛ و فقط به سوى او بازگردانده مىشويد.
وَ مَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِيّٖ وَ لَا نَصِيرٖ
22و شما عاجز كننده (خدا) در زمين و در آسمان نيستيد، و جز خدا، هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست. »
وَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَ لِقَآئِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ يَئِسُواْ مِن رَّحۡمَتِي وَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ
23و كسانى كه نشانههاى خدا و ملاقات او را منكر شدند، آنان از رحمت من نااميدند؛ و آنان براى شان عذاب دردناكى است!
فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱقۡتُلُوهُ أَوۡ حَرِّقُوهُ فَأَنجَىٰهُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلنَّارِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ
24و [لى] پاسخ قوم او [ابراهيم] جز اين نبود كه گفتند:« او را بكشيد يا وى را بسوزانيد! »و خدا اورا از آتش نجات داد؛ قطعا در آن (ماجرا) نشانههايى است براى گروهى كه ايمان مىآورند.
وَ قَالَ إِنَّمَا ٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا مَّوَدَّةَ بَيۡنِكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا ثُمَّ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكۡفُرُ بَعۡضُكُم بِبَعۡضٖ وَ يَلۡعَنُ بَعۡضُكُم بَعۡضٗا وَ مَأۡوَىٰكُمُ ٱلنَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن نَّٰصِرِينَ
25(ابراهيم) گفت:« شما تنها بتانى (سنگى) را كه غير از خدا هستند، (به پرستش) گرفتهايد تا مايه دوستى بين شما در زندگى پست (دنيا) باشد؛ سپس روز رستاخيز برخى از شما برخى [ديگر] را انكار مىكند و برخى از شما برخى [ديگر] را لعنت مىكند؛ و مقصد شما آتش است و هيچ ياورى براى شما نخواهد بود! »
فََٔامَنَ لَهُۥ لُوطٞۘ وَ قَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّيٓ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ
26و لوط به او [ابراهيم] ايمان آورد، و گفت:« در واقع من هجرت كننده به سوى پروردگارم هستم، كه تنها او شكست نا پذير [و] فرزانه است. »
وَ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَ يَعۡقُوبَ وَ جَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَ ٱلۡكِتَٰبَ وَ ءَاتَيۡنَٰهُ أَجۡرَهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَا وَ إِنَّهُۥ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ
27و اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم، و نبوت و كتاب [الهى] را در نسلش قرار داديم، و در دنيا پاداشش را به وى داديم، و قطعا او در آخرت از شايستگان است.
وَ لُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ إِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِينَ
28و (يادكن) لوط را هنگامى كه به قومش گفت:« قطعا شما [عمل] زشت (ى) را مرتكب مىشويد، كه هيچ يك از جهانيان در آن (كار) بر شما پيشى نگرفته است!
أَئِنَّكُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ وَ تَقۡطَعُونَ ٱلسَّبِيلَ وَ تَأۡتُونَ فِي نَادِيكُمُ ٱلۡمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱئۡتِنَا بِعَذَابِ ٱللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ
29آيا واقعا شما به سراغ مردان مىرويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مىكنيد و در محفلتان [كار] ناپسند انجام مىدهيد؟! »و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:« اگر از راستگويانى عذاب خدا را براى ما بياور! »
قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِي عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِينَ
30(لوط) گفت:« پروردگارا! مرا بر گروه فسادگر پيروزگردان. »
وَ لَمَّا جَآءَتۡ رُسُلُنَآ إِبۡرَٰهِيمَ بِٱلۡبُشۡرَىٰ قَالُوٓاْ إِنَّا مُهۡلِكُوٓاْ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ إِنَّ أَهۡلَهَا كَانُواْ ظَٰلِمِينَ
31و هنگامى كه فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند، گفتند:« در واقع ما مردم اين آبادى (لوط) را هلاك مىكنيم، [چرا] كه مردمش ستمكار هستند. »
قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطٗا قَالُواْ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُۥ وَ أَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ
32(ابراهيم) گفت:« در حقيقت لوط در اين (آبادى) است! » (فرشتگان) گفتند:« ما به كسانى كه در آن (جا) هستند داناتريم؛ قطعا او و خاندانش را نجات مىدهيم؛ جز زنش كه از بازماندگان (در آبادى) بود. »
وَ لَمَّآ أَن جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِيٓءَ بِهِمۡ وَ ضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗا وَ قَالُواْ لَا تَخَفۡ وَ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهۡلَكَ إِلَّا ٱمۡرَأَتَكَ كَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِينَ
33و هنگامى كه فرستادگان ما به سوى لوط آمدند، بخاطر (آمدن) آنان ناراحت شد و به جهت آنان دست (قدرتش از حمايت كوتاه گشت و دل) تنگ شد و (فرشتگان) گفتند:« مترس و اندوهگين مباش [چرا] كه ما تو و خاندانت را نجات مىدهيم، جز زنت كه از بازماندگان (در آبادى) است.
إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَىٰٓ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ
34در حقيقت ما بر مردم اين آبادى بخاطر آنكه همواره نافرمانى مىكردند، (عذابى) اضطرابآور از آسمان فرو مىفرستيم. »
وَ لَقَد تَّرَكۡنَا مِنۡهَآ ءَايَةَۢ بَيِّنَةٗ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ
35و بيقين از اين (آبادى) نشانه (عبرت آموز) روشنى، براى گروهى كه خرد ورزى مىكنند، برجاى گذاشتيم.
وَ إِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗا فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَ ٱرۡجُواْ ٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَ لَا تَعۡثَوۡاْ فِي ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِينَ
36و به سوى (مردم)« مدين »، برادرشان شعيب را (فرستاديم)؛ و گفت:« اى قوم [من]! خدا را پرستش كنيد، و به روز باز پسين اميدوار باشيد، و در زمين تبهكارانه فساد مكنيد. »
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِي دَارِهِمۡ جَٰثِمِينَ
37پس او را تكذيب كردند، و (در نتيجه) زلزله آنان را فرو گرفت؛ و در خانههايشان از پاى در آمدند.
وَ عَادٗا وَ ثَمُودَاْ وَ قَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَٰكِنِهِمۡ وَ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَ كَانُواْ مُسۡتَبۡصِرِينَ
38و (قوم)« عاد »و« ثمود »را (نيز هلاك كرديم)، و بيقين (اين) از خانههاى (ويران شده) آنان براى شما آشكار شده است؛ و شيطان كارهايشان را براى آنان آراست، و آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالى كه آنان بينا بودند.
وَ قَٰرُونَ وَ فِرۡعَوۡنَ وَ هَٰمَٰنَ وَ لَقَدۡ جَآءَهُم مُّوسَىٰ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ مَا كَانُواْ سَٰبِقِينَ
39و« قارون »و« فرعون »و« هامان »را (نيز هلاك كرديم)؛ و بيقين موسى با دليلهاى روشن (معجزهآسا) به سراغشان آمد، و در زمين تكبر ورزيدند، و [لى] پيشى گيرنده (بر ما) نبودند.
فَكُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦ فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِ حَاصِبٗا وَ مِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّيۡحَةُ وَ مِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ وَ مِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَا وَ مَا كَانَ ٱللَّهُ لِيَظۡلِمَهُمۡ وَ لَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ
40و هر كدام [از آنان] را بخاطر پيامد (گناه) ش گرفتار (عذاب) كرديم. پس از آنان كسى بود كه بر او طوفان شن فرستاديم، و از آنان كسى بود كه بانگ (مرگبار) او را فروگرفت، و از آنان كسى بود كه اورا در زمين فرو برديم، و از آنان كسى بود كه غرق كرديم؛ و خدا هرگز به آنان ستم نكرد و ليكن همواره بر خودشان ستم مىكردند.
مَثَلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡلِيَآءَ كَمَثَلِ ٱلۡعَنكَبُوتِ ٱتَّخَذَتۡ بَيۡتٗا وَ إِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ
41مثال كسانى كه غير از خدا سرپرستانى گزيدهاند، همچون مثال عنكبوت است كه خانهاى برگزيده، در حالى كه قطعا سستترين خانهها خانه عنكبوت است اگر (بر فرض) مىدانستند.
إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مِن شَيۡءٖ وَ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ
42در حقيقت خدا آن چيزى را كه غير از او مىخوانند (و مى پرستند) مىداند؛ و او شكست ناپذير [و] فرزانه است.
وَ تِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعۡقِلُهَآ إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ
43و آن مثالهايى است كه آنها را براى مردم مىزنيم، و جز دانايان آنها را درك نمىكنند.
خَلَقَ ٱللَّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَ ٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ
44خدا، آسمانها و زمين را به حق آفريد؛ قطعا در آن نشانهاى (آموزنده) براى مؤمنان است.
ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَ ٱلۡمُنكَرِ وَ لَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ وَ ٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ
45آنچه از كتاب (قرآن) به سوى تو وحى شده بخوان [و پيروى كن،] و نماز را برپا دار؛ [چرا] كه نماز از [كارهاى] زشت و ناپسند باز مىدارد، و البته ياد خدا بزرگتر است؛ و خدا آنچه را با زيركى انجام مىدهيد مىداند.