جواب قوم لوط نبود مگر آنكه گفتند: خانواده لوط را از شهر خويش بيرون كنيد كه آنها انسانى هستند از كار شما كنارهگيرى مىكنند.
لوط و خانوادهاش را نجات داديم مگر زنش را كه از بازماندگان قرار داده بوديم
بر آنها باران بخصوصى بارانديم، باران انذار شدگان بد بارانى بود.
بگو: حمد براى خداست و بگو: سلام بر بندگان خدا كه انتخابشان كرده است، آيا خدا بهتر است يا آنچه بر خدا شريك مىكنند؟
بتها بهتر است يا آنكه آسمانها و زمين را آفريده و از آسمانها براى شما باران فرستاده با آن باغهاى سرورآور را رويانديم، نبود بر شما كه درختان آنها را برويانيد، آيا معبودى با خدا هست نه، بلكه آنها قومى هستند كه از حق عدول مىكنند.
(بتها بهتراند) يا آنكه زمين را قرارگاه كرده، و در وسطهاى آن نهرها قرار داد و ميان دو دريا حائلى آفريد، آيا معبودى با خدا هست، نه بلكه بيشترشان نادانند.
(اصنام بهتراند) يا خدايى كه لاعلاج را بوقت خواندن، اجابت مىكند و بدى را مىبرد و شما را جانشينان زمين مىگرداند آيا معبودى در رديف خدا وجود دارد كم متذكر مىشويد.
(بتان خوبند) يا خدايى كه شما را در شبهاى خشكى و دريا هدايت مىكند و خدايى كه بادها را پيش از باران رحمتش بشارت ده مىفرستد آيا معبودى با خدا وجود دارد، برتر است خدا از آنچه شريك قرار مىدهند.
يا خدايى كه خلقت را شروع كرده سپس از سر مىگيرد و خدايى كه از آسمان و زمين روزيتان مىدهد آيا معبودى با خدا هست؟ بگو اگر راستگوييد دليلتان را بياوريد.
بگو: آنان كه در آسمانها و زمين هستند غيب را نمىدانند، خدا غيب را مىداند و نمىدانند كى مبعوث مىشوند.
بلكه علمشان درباره آخرت قطع شده بلكه از آخرت در شكند، بلكه از آخرت كور دل مىباشند.
كافران گفتند: آيا وقتى كه خاك شديم، از قبر خارج شدگانيم؟ و پدرانمان نيز؟!
ما اين گفته را وعده شدهايم، پدرانمان پيشتر وعده شدهاند، اين گفته نيست مگر اكاذيب گذشتگان.
بگو: در زمين سفر كنيد، بنگريد عاقبت گناهكاران چه شد.
بر آنها محزون مباش و از مكرى كه مىكنند در تنگى مباش.
مىگويند: اگر راستگوييد اين وعده كى خواهد بود؟
بگو: شايد بعضى از عذابى كه به عجله مىخواهيد به شما نزديك شده است.
پروردگار تو بر مردم كرم كننده است ليكن بيشتر آنها شكر نمىكنند.
پروردگار تو مىداند آنچه را سينههاى آنها پنهان مىدارد و آنچه را كه آشكار مىكنند.
هيچ نهانى در آسمان و زمين نيست مگر آنكه در كتابى آشكار هست.
اين قرآن بنى اسرائيل بيشتر آنچه را كه در آن اختلاف مىكنند، حكايت مىكند.
آن هدايت است براى همه، رحمت است مؤمنان را.
پروردگار تو ميان آنها به حكم خود داورى خواهد كرد، او توانا و حكيم است.
پس بر خدا توكل كن كه بر حق آشكارى.
تو مردگان را هدايت نتوانى كرد و كرها را هدايت نتوانى نمود آن گاه كه پشتكنان برگشتند.
تو هدايت كننده كوران از ضلالتشان نيستى فقط كسانى را هدايت توانى كرد كه به دلائل ما تسليم مىشوند، اسلام آورنده فقط آنها هستند.
و چون وعده عذاب بر آنها حتمى شود، جنبندهاى از زمين براى آنها خارج مىكنيم كه با آنها سخن گويد: زيرا كه مردم به آيات ما يقين نمىآورند.
و روزى از هر امت فوجى از آنان كه آيات ما را تكذيب مىكنند محشور مىكنيم از پراكنده شدن باز داشته مىشوند.
تا چون آمدند، خدا فرمايد: آيا آيات مرا تكذيب كرديد بىآنكه به آنها احاطه داشته باشيد يا چه كار ديگرى مىكرديد؟
وعده عذاب بر آنها حتمى ميشود و در مقام اعتذار سخن نمىگويند.
آيا نمىدانند كه ما شب را قرار دادهايم تا در آن آرام گيرند و روز را نورانى كردهايم در اينكه گفتيم نشانههاى توحيد هست به قومى كه ايمان مىآورند.
روزى كه در صور دميده شود آنكه در آسمانها و زمين هست به وحشت مىافتد مگر آنكه خدا خواهد و همه خاضعانه به طرف خدا مىآيند.
من بينى كوهها را كه اكنون بىحركت مىپندارى مانند ابرها راه مىروند اين كار خداست كه هر چيز را محكم كرده و او به آنچه مىكنيد دانا است.
هر كه عمل نيك بياورد براى اوست پاداشى بهتر از آن و آنها از وحشت در آن روز ايمن هستند.
و هر كس گناه بياورد بر روهايشان در آتش مىافتند آيا جز آنچه مىكرديد مجازات مىشويد؟
جز اين نيست كه مامور شدهام به صاحب اين سرزمين كه محترمش كرده عبادت كنم و شدهام كه از مسلمانان باشم.
و قرآن را بر مردم بخوانم هر كه هدايت شود به نفع خويش هدايت مىشود و هر كه گمراه گردد بگو: من فقط از انذار كنندگانم.
و بگو حمد خدا راست، به زودى آيات خويش را به شما نمايان مىكند، آنها را مىشناسيد، خداى تو را آنچه مىكنيد غافل نيست.
سوره القصص
بنام خداى رحمان رحيم؛ طاء. سين. ميم.
اين است آيات كتاب روشن.
تلاوت مىكنيم بر تو از خبر موسى و فرعون به حق، براى قومى كه ايمان مىآورند.
فرعون در زمين مصر طغيان كرد، اهل مصر را فرقهها كرد، گروهى از آنها را ناتوان مىديد، پسرانشان را مرتب مىكشت زنانشان را زنده مىگذاشت او از مفسدان بود.
مىخواستيم بر آنان كه مستضعف شده بودند منت نهيم و آنها را پيشوا و وارثان فرعونيان گردانيم.
و به آنها در زمين تمكين دهيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها توسط بنى اسرائيل آنچه را كه از آن مىترسيدند بنمايانيم.
به مادر موسى وحى كرديم: (تا نمىترسى) او را شير بده و چون بر او ترسيدى، او را به دريا انداز، نترس و محزون مباش، ما حتما او را به تو بر مىگردانيم و از پيامبران قرار مىدهيم.
آل فرعون او را پيدا كردند تا براى آنها دشمن و مايه اندوه باشد، فرعون و هامان و لشكريان آنها از خطا كاران بودند.
زن فرعون گفت: اين بچه مايه سرور من و تو (فرعون) است، او را نكشيد شايد بما نفع رساند يا او را فرزند كنيم ولى آنها نمىدانستند.
قلب مادر موسى از خوف و حزن خالى شد، اگر بر قلبش استقامت نگذاشته بوديم كه از مؤمنان به وعده خدا باشد، حتما عمل را افشا مىكرد.
به خواهرش گفت: موسى را پى جويى كن، خواهرش او را از دور ديد كه نمىدانستند.
زنان شير ده را قبلا به او تحريم كرده بوديم، گفت آيا شما را به خانوادهاى دلالت كنم كه او را براى شما كفالت مىكند و به او ناصح هستند؟
پس او را به مادرش برگردانديم تا چشمش روشن شود و محزون نباشد و بداند كه وعده خدا حق است ليكن بيشتر مردم نمىدانند.
موسى چون به جوانى رسيد و بر كار خود مسلط شد به او تشخيص و علم بخصوصى داديم، نيكوكاران را اين چنين پاداش مىدهيم.
در وقت غفلت اهل شهر، وارد آن شهر گرديد، در آنجا دو مرد را يافت كه با هم جنگ مىكردند، اين از گروه موسى و اين از دشمنش بود، آنكه از پيروان موسى بود از وى بر عليه آن ديگرى كمك خواست، موسى مشتى بر او زد و او را كشت، گفت: اين از كار شيطان است كه او آشكارا دشمن و گمراه كننده است
گفت: پروردگارا من بر خود ظلم كردم مرا چاره كن، خدا به او چاره كرد كه او آمرزنده و رحيم است.
گفت پروردگارا به سبب نعمتى كه به من دادهاى عهد مىكنم كه يار مجرمين نباشم.
در آن شهر ترسان و در حالت انتظار روز كرده ناگاه آنكه ديروز از او كمك خواسته بود يارى مىخواست، موسى به او گفت تو گمراه آشكارى.
چون خواست آنكه را كه دشمن هر دو بود بگيرد، گفت: اى موسى مىخواهى مرا بكشى چنان كه ديروز يك نفر را كشتى؟! نمىخواهى مگر آنكه در روى زمين ستمگرى باشى و نمىخواهى كه از مصلحان باشى.
مردى از دورترين محل آن شهر شتابان آمد و گفت: اى موسى در باريان فرعون مشورت مىكنند تا تو را بكشند، از اين شهر خارج شو، من از خير خواهان تو هستم.
موسى ترسان و محتاط از آنجا خارج شد و گفت: پروردگارا مرا از قوم ظالم نجات بده.
و چون به طرف مدين رو كرد، گفت: اميد آن دارم كه خدايم به راه راست مدين هدايتم كند.
و چون به آب مدين رسيد، ديد گروهى از مردم به مواشى خود آب مىدهند و در كنار آنها دو نفر زن ديد كه گوسفندان خويش را از آب خوردن مانع مىشدند گفت چرا چنين مىكنيد؟ گفتند: تا چوپانان مواشى خود را بر نگردانند ما به گوسفندان خود آب نمىدهيم پدر ما پير بزرگى است.
به خاطر آن دو گوسفندانشان را آب داد، آن گاه به سايه برگشت و گفت خدايا من به آنچه از خير به من دادهاى محتاجم.
يكى از آن دو دختر نزد موسى آمد و گفت: پدرم تو را مىخواند تا مزد آب دادنت را بدهد، چون موسى پيش او آمد، و ماجرايش را حكايت كرد، او گفت: مترس از قوم ستمگر نجات يافتى.
يكى از آن دو دختر گفت: پدرم اين جوان را اجير كن، بهترين كسى كه اجير گرفتهاى قوى و امين است.
او گفت: من مىخواهم يكى از اين دو دخترانم را به نكاح تو در آورم كه هشت سال اجير من باشى اگر ده سال تمام كردى به اختيار تو است. نمىخواهم بر تو سخت گيرم، انشاء الله مرا از شايستگان خواهى يافت.
موسى گفت: اين شرط ميان من و تو است، هر كدام از دو مدت را اتمام كردم اجبارى بر من نخواهى داشت، خدا بر آنچه مىگوئيم ناظر و وكيل است.
چون موسى مدت معين را تمام كرد، با خانواده خويش رهسپار شد، در كرانه كوه آتشى ديد، به خانوادهاش گفت: درنگ كنيد، من آتشى ديدم شايد از آن خبرى بياورم يا قسمتى از آتش بياورم تا گرم شويد.
چون به نزد آتش آمد، از طرف راست وادى در آن قطعه مبارك از درخت ندا شد: اى موسى منم الله پروردگار مخلوقات.
عصايت را بيانداز (انداخت در دم مار شد) چون ديد كه چون مار كوچكى به شدت حركت مىكند پشتكنان فرار كرد و به عقب برنگشت (خطاب رسيد) اى موسى برگرد، نترس تو از ايمنانى.
دستت را به گريبانت داخل كن، سفيد و بدون عيب خارج مىشود، طرف خويش را از ترس بر خودت جمع كن، اينها دو برهان هستند از خداى تو براى فرعون و اشراف او، كه آنها قومى فاسقند.
گفت: پروردگارا من يك نفر از آنها را كشتهام مىترسم مرا بكشند.
برادرم هارون از من گوياتر است. او را با من كمك بفرست تا مرا تصديق كند، مىترسم مرا تكذيب نمايند.
خدا گفت: بازويت را با برادرت نيرومند مىكنيم و براى شما غلبه مىدهيم. به سبب آيههاى ما به شما نمىرسند، شما و پيروان شما پيروزيد.
چون موسى با دلائل ما پيش آنها آمد گفتند: اين نيست مگر جادوى مجعول و ما اين را در پدران گذشته خود نشنيدهايم.
موسى گفت: پروردگار من داناتر است به آنكه هدايت آورده و آنكه عاقبت براى اوست: ظالمان رستگار نمىشوند.
فرعون گفت: اى مردم من براى شما معبودى جز خودم نمىدانم، هامان براى من آجر بپز، و بناى بلندى بساز تا به سوى معبود موسى بالا روم من او را دروغگو مىدانم.
فرعون و لشگريانش در زمين مصر به ناحق تكبر كردند و گمان نمودند كه به سوى ما باز نمىگردند.
او و لشگريانش را گرفته و به دريا انداختيم بنگر عاقبت ستمكاران چه شد.
آنها را امامانى گردانديم كه به آتش مىخواندند و در روز قيامت يارى نمىشوند.
در اين دنيا لعنت بزرگى را در پى شان قرار داديم و در روز قيامت از ناپسندان خواهند بود.
پس از آنكه نسلهاى گذشته را هلاك كرديم، به موسى كتاب داديم كه براى مردم بصيرتها و هدايت و رحمت بود، تا مردم (در راه حق) بيدار گردند.
تو در طرف غرب صحرا نبودى آن گاه كه فرمان خويش را به موسى وحى كرديم، و تو از حاضران نبودى.
ليكن ما نسلهايى به وجود آورديم، زندگى براى آنها طولانى شد (سپس تو را به وجود آورده و مبعوث كرديم). و تو در اهل مدين مقيم نبودى، تو در ميان آنها آيات ما را باهل مكه نمىخواندى ليكن ما ارسال كننده تو بوديم.
آن گاه كه به موسى ندا كرديم تو در كنار آن كوه نبودى، ليكن اين آيات رحمتى است از سوى خداى تو، تا انذار كنى قومى را كه پيش از تو نذير بر آنها نيامده تا بيدار گردند.
اگر اين نبود كه به وقت رسيدن بلا، به علت اعمالشان، بگويند پروردگارا چرا براى ما رسولى نفرستادى تا پيرو آيات تو گرديم و از مؤمنان باشيم تو را نمىفرستاديم.
چون دين حق از جانب ما به آنها آمد، گفتند: چرا مانند معجزه موسى به او داده نشده است؟ آيا به آنچه قبلا به موسى داده بوديم كافر نشدند؟ گفتند: تورات و قرآن دو جادو هستند يار همديگر و گفتند: ما به هر دو كافريم.
بگو: كتابى از جانب خدا بياوريد كه از تورات و قرآن هاديتر باشد تا من پيروى كنم ...
اگر قبول نكردند بدان كه فقط از خواهشهاى خويش پيروى مىكنند، كيست ظالمتر از آنكه بدون هدايت خدا از هواى خويش پيروى كند يقينا خدا قوم ظالم را هدايت نمىكند.
سخن را براى آنها پى در پى كرديم تا بيدار گردند.
آنان كه قبل از قرآن به آنها كتاب دادهايم به قرآن ايمان مىآورند.
چون قرآن بر آنها خوانده شود گويند: به آن ايمان آورديم، آن حق و از جانب خداست، ما قبلا مسلمان بودهايم.
آنها مزدشان را دو بار داده مىشوند و با خوبى بدى را دفع مىكنند و از آنچه روزيشان دادهايم انفاق مىكنند.
و چون سخن بيهوده را شنيدند از آن اعراض مىكنند، گويند اعمال ما براى ما و اعمال شما براى شماست، سلام بر شما، جاهلان را نمىخواهيم.
تو هر كه را دوست دارى هدايت نتوانى كرد، اما خدا هر كه را بخواهد هدايت مىكند او به قبول كنندگان هدايت داناتر است.
گفتند: اگر از هدايت قرآن پيروى كنيم از زمين خود ربوده مىشويم، آيا براى آنها حرام امنى قرار ندادهايم كه محصولات هر چيز به آن جمع مىشود ليكن بيشترشان نمىدانند.
چه بسا شهرى كه در زندگيش طغيان كرده بود كه هلاك كرديم، اين است خانههايشان كه از پس آنها جز اندكى مسكون نشدهاند و ما وارث آنها شدهايم.
خداى تو هلاك كننده شهرها نيست مگر آنكه در مركز آنها پيامبرى مبعوث كند كه آيات ما را بر آنها بخواند، و ما هلاك كننده قريهها نبودهايم مگر آنكه اهل آنها ظالم بودهاند.
آنچه از اشياء داده شدهايد متاع زندگى دنيا و زينت آنست، آنچه در نزد خداست بهتر و پايدارتر است آيا تعقل نمىكنيد.
آيا آنكه به او وعده خوب دادهايم و آن را ملاقات خواهد كرد مانند كسى است كه او را با متاع دنيا متمتع كردهايم سپس او روز قيامت از حاضر شدگان در عذاب خواهد بود.
ياد آر روزى را كه ندايشان كند و گويد: كجايند شريكان من كه بدروغ مىگفتيد؟
آنان كه وعده عذاب بر آنها حتمى شده است گويند: پروردگارا اينان كسانى هستند كه اغفال كردهايم، آنها را گمراه كرديم چنان كه خود گمراه شديم از آنها به سوى تو بيزارى جستيم ما را عبادت نمىكردند.
گويند: شركاء خود را بخوانيد، آنها را بخوانند ولى جوابشان نمىدهند، عذاب را مىبينند اى كاش هدايت قبول مىكردند.
ياد آر روزى را كه ندايشان كند. گويد به پيامبران چه جوابى داديد؟
خبرها به آنها كور مىشود، آنها از همديگر سؤال نمىكنند.
اما هر كه توبه كند و ايمان آورد و عمل شايسته نمايد، شايد از اهل فلاح باشد.
پروردگار تو بخواهد مىآفريند و آنچه بخواهد اختيار مىكند، مردمان را اختيارى نيست، خدا از آنچه شريك قرار مىدهند پاك و بالاست.
پروردگار تو مىداند آنچه را كه سينههاى آنها مستور مىدارد و آنچه را كه آشكار مىكنند.
فقط اوست الله، جز او معبودى نيست، حمد در دنيا و آخرت براى اوست، فرمان خاص اوست و به سوى او بر مىگرديد.
بگو: خبر مدهيد اگر خدا شب را تا روز قيامت دائمى كند، كيست خدايى غير از خدا كه به شما نورى بياورد. آيا نمىشنويد؟
بگو: خبرم دهيد اگر خدا روز را تا قيامت براى شما دائمى گرداند، كيست خدايى غير از الله براى شما شبى بياورد كه در آن آرام گيريد، آيا نمىبينيد؟
از رحمت خداست كه شب و روز را براى شما آفريد، تا در آن آرام گيريد و از فضل خدا روزى بطلبيد و تا شكر گذاريد.
ياد آر روزى را كه ندايشان كند و فرمايد كجايند شريكان من كه به دروغ مىگفتيد؟
از هر امت شاهدى مىآوريم و مىگوئيم دليل خود را بياوريد، مىدانند كه حق با خداست و آنچه به دروغ جعل مىكردند از آنها گم مىشوند.
قارون از قوم موسى بود، بر آنها تجاوز كرد، به او از نقدينهها آن قدر داده بوديم كه حمل كليدهاى آنها گروه نيرومندى را خسته مىكرد، ياد آر كه قومش باو گفتند متكبر مباش كه خدا متكبران را دوست ندارد.
در آنچه خدا به تو داده است، آخرت را بطلب بهره باقى خود را از دنيا فراموش مكن، احسان كن چنان كه خدا بر تو احسان كرده است اهل فساد مباش كه خدا اهل فساد را دوست ندارد.
قارون گفت: من اين ثروت را روى علمى كه دارم داده شدهام آيا او ندانسته بود كه خدا پيش از او مردمانى هلاك كرده كه از او قويتر و ثروتمندتر بودند؟ گناهكاران از گناهان خود سؤال نمىشوند.
با زينت مخصوص خود بر قومش برآمد، آنان كه زندگى دنيا را مىخواستند گفتند: اى كاش ما را مانند قارون ثروت بود كه او صاحب بهره عظيم است.
آنان كه اهل علم بودند، گفتند: واى بر شما پاداش خدا براى كسانى كه اهل ايمان و علمند، بهتر از ثروت قارون است، اين سخن را جز صابران نمىفهمند.
او و خانهاش را به زمين فرو برديم، براى او جز خدا گروهى نبود كه ياريش كنند و از انتقام گيرندگان نبود.
آنان كه ديروز موقعيت او را آرزو مىكردند گفتند: عجبا! راستى خدا بر هر كه از بندگان بخواهد روزى را بسط مىنمايد و تنگ مىگيرد، اگر خدا بر ما منت نمىگذاشت ما را نيز به زمين فرو مىبرد، عجبا! راستى ظالمان رستگار نمىشوند.
آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در روى زمين تجاوز و فساد به وجود نياورند عاقبت، خاص اهل تقوى است.
هر كه در روز قيامت عمل نيك بياورد بهتر از آن پاداش دارد و هر كه عمل بد آورد اهل گناهان فقط بآنچه مىكردهاند مجازات مىشوند.
خدايى كه عمل به قرآن را بر تو واجب كرده به معانى بزرگى تو را بر مىگرداند، بگو خداى من داناتر است به كسى كه هدايت را آورده و به كسى كه در ضلال مبين است.
تو اميد نداشتى كه به تو اين كتاب نازل شود ليكن رحمتى بود از پروردگارت، سپس بر كافران يار مباش.
كافران تو را از تبليغ آيات خدا پس از آنكه بر تو نازل شده است، مانع نشوند. به سوى پروردگارت بخوان و از مشركان مباش.
جز الله معبودى مخوان كه جز او معبودى نيست، همه اشياء جز او فانى هستند فرمان خاص اوست، همه به سوى او بر مىگرديد.
سوره العنکبوت
بنام خداى رحمان رحيم؛ الف، لام، ميم
آيا مردم گمان مىكنند با صرف اينكه بگويند: ايمان آوردهايم، رها شوند و امتحان نگردند؟
كسانى را كه پيش از اهل مكه بودند. امتحان كردهايم تا خدا، معلوم كند كسانى را كه راست گفتهاند و كسانى را كه دروغگويانند.
آيا عاملان گناهان فكر مىكنند كه بر ما غلبه كنند؟ بد داورى مىكنند.
هر كه ملاقات خدا را اميد دارد، وقت ملاقات خدا خواهد آمد، او شنوا و داناست
هر كس (در راه خير) تلاش كند، براى خود تلاش مىكند، خدا از مردم بى نياز است.
آنان كه ايمان آورده اعمال شايسته انجام مىدهند، گناهان آنها را مىآمرزيم و به آنها پاداش بهترين اعمالشان را مىدهيم.
به انسان نسبت به پدر و مادرش خوبى را فرمان دادهايم، اگر به اصرار از تو بخواهند كه به من شريك گردانى آنچه را كه نمىدانى، از آنها اطاعت مكن، بازگشت شما به سوى من است شما را از آنچه مىكرديد خبر خواهم داد.
آنان كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند در زمره صالحان داخلشان خواهيم كرد.
بعضى از مردم مىگويد: ايمان آورديم ولى چون درباره خدا اذيت شود، شكنجه مردم را مانند عذاب خدا مىشمارد، و چون از طرف خدا كمكى آيد، مىگويند ما با شما هستيم آيا خدا از مكنونات خاطر مردم آگاه نيست؟
خدا به طور حتم كسانى را كه ايمان آوردهاند معلوم خواهد كرد و نيز منافقان را آشكار خواهد نمود.
كافران به اهل ايمان گفتند: به راه ما بيائيد تا گناهان شما را به عهده خود گيريم، ولى از گناهان آنها چيزى را به عهده نمىگيرند، آنها دروغگويانند.
گناهان خويش را به عهده مىگيرند و نيز گناهانى را با گناهان خود به عهده مىگيرند و در روز قيامت از آنچه جعل مىكردند مسئول خواهند بود.
نوح را به سوى قوم خود فرستاديم، هزار سال مگر پنجاه سال در ميان ايشان ماند پس آنها را طوفان گرفت در حالى كه ظالم بودند.
او و كشتى نشينان را نجات داديم و آن نجات را براى مردمان آيتى گردانديم.
و ابراهيم را فرستاديم كه به قوم خود گفت: خدا را عبادت كنيد و از او بترسيد، اگر بدانيد آن به خير شماست.
شما جز خدا اصنام بىارزش را مىپرستيد و دروغ مىآفرينيد، آنهايى كه جز خدا پرستش مىكنيد مالك روزى شما نيستند روزى را نزد خدا بطلبيد، او را بندگى كنيد به او شكر گذار باشيد، به سوى او بر مىگرديد.
اگر مرا تكذيب كنيد، امتهايى پيش از شما نيز تكذيب كردهاند، بر عهده پيامبر جز تبليغ نيست.
آيا ندانستهاند، خدا چگونه آفرينش را شروع مىكند، سپس آن را اعاده خواهد كرد ...
بگو: در زمين سفر كنيد و بنگريد خلق را چطور آفريده است، خدا سپس عالم آخرت را به وجود خواهد آورد، خدا بر هر چيز تواناست.
هر كه را بخواهد عذاب مىكند و هر كه را بخواهد رحم مىكند. فقط به سوى او بر مىگرديد.
شما نه در زمين عاجز كننده خدائيد و نه در آسمان، و جز خدا نه سرپرستى داريد و نه يارى.
آنان كه به آيات و ملاقات خدا كافر شدهاند آنها از رحمت من مأيوس هستند آنها را عذاب دردناكى هست.
جواب قوم ابراهيم آن بود كه گفتند: او را بكشيد يا بسوزانيد، خدا از آتش نجاتش داد در آن حجتهايى است به قومى كه ايمان مىآورند.
ابراهيم گفت: بتهاى بى ارزشى را به علت دوستى يكديگر گرفتهايد ولى در روز قيامت بعضى از شما از بعضى بيزارى مىكند و بعضى از شما بعضى را لعن مىكند جايگاه شما آتش است و يارانى براى شما نخواهد بود.
لوط به ابراهيم ايمان آورد، ابراهيم گفت: من به سوى پروردگارم مىروم. او عزيز و حكيم است.
به او اسحاق و يعقوب را داديم و در نسل او نبوت و كتابهاى آسمانى قرار داديم، پاداش دنيايى او را داديم و او در آخرت در زمره شايستگان است.
لوط را بسوى قومش فرستاديم، به آنها گفت: شما مرتكب عمل لواط مىشويد كه پيش از شما احدى از جهانيان چنان نكرده است.
آيا شما به طرف مردان مىآئيد و راه تناسل را قطع مىكنيد؟! و در مجلس خود آن عمل ناپسند را مرتكب مىشويد؟ جواب قومش نبود مگو آنكه گفتند: اگر از راستگويانى عذاب خدا را براى ما بياور.
لوط گفت: پروردگارا مرا بر قوم مفسد پيروز گردان.
چون فرستادگان ما پيش ابراهيم آمدند گفتند: ما اهل اين شهر را هلاك خواهيم كرد كه اهل آن ستمكارند.
ابراهيم گفت: لوط در آن شهرست؟ گفتند: مىدانيم در آن كيست، ما او و خانوادهاش را نجات خواهيم داد مگر زنش كه از ماندگان است.
چون فرستادگان ما پيش لوط آمدند، لوط به جهت آنها غمگين شد و در كاشان فرو ماند، گفتند: مترس و غم مخور، ما تو و خانوادهات را نجات خواهيم داد مگر زنت را كه از ماندگان است.
ما بر اهل اين شهر عذاب نازل خواهيم كرد از آسمان، به علت اينكه از راه حق خارج مىشوند.
از آن شهر نشانه روشنى باقى گذاشتيم براى قومى كه تعقل مىكنند.
به اهل مدين برادرشان شعيب را فرستاديم گفت: يا قوم عبادت كنيد خدا را و اميد داشته باشيد روز آخرت را و در زمين به فساد تلاش نكنيد.
لوط را تكذيب كردند، لرزه آنها را گرفت در خانهشان ساقط گرديدند.
ياد آر، قوم عاد و ثمود را كه خانههاى آنها بر شما معلوم شده، شيطان اعمال آنها را بر آنها مزين كرد و از راه حق بازشان داشت، با آنكه اهل بصيرت بودند.
ياد آر، قارون و فرعون و هامان را كه موسى به آنها معجزات آورد، خود پسندى كردند و بر ما پيشى گيرنده نبودند.
همه آنها را با گناهانشان گرفتيم، به بعضى از آنها طوفان ريگ افشان فرستاديم، بعضى از آنها را صيحه گرفت، بعضى از آنها را به زمين فرو برديم و بعض ديگر را غرق نموديم، خدا به آنها ظالم نبود، ليكن آنها به خودشان ظلم مىكردند.
حكايت آنها كه جز خدا سرپرستانى گرفتهاند حكايت عنكبوت است كه خانه بى دوامى براى خود گرفته است، حقا كه سستترين خانهها خانه عنكبوت است اى كاش مىدانستند كه حكايتشان چنين است.
خدا مىداند آنچه را كه جز خدا مىخوانند اوست با عزت و حكمت كردار.
اين مثلها را براى مردم مىزنيم ولى فقط دانايان آنها را درك مىكنند.
خدا آسمانها و زمين را بحق آفريده است در اين خلقت دليلى هست مؤمنان را.
بخوان آنچه از كتاب را كه بر تو وحى شده است و نماز را بپا دار كه نماز از فحشا و كار ناپسند باز ميدارد، ياد خدا بزرگتر است خدا آنچه را كه مىكنيد ميداند.