و نستيزيد با اهل كتاب مگر بدانچه آن است بهتر مگر آنان كه ستم كردند از ايشان و بگوئيد ايمان آورديم بدانچه فرستاده شد بسوى ما و فرستاده شد بسوى شما و خداى ما و خداى شما يكى است و مائيم براى او اسلامآرندگان
و چنين فرستاديم بسويت كتاب را پس آنان كه داديمشان كتاب را ايمان آرند بدان و از ايشان است آنكه ايمان آرد بدان و خيرگى نكنند در آيتهاى ما مگر كافران
و نبودى تو بخوانى پيش از اين كتابى و نه بنويسش با دست راست آن هنگام هر آينه شك مىآوردند نادرستان
بلكه آن آيتهاى آشكارايى است در سينههاى آنان كه داده شدند دانش را و برابرى نكنند به آيتهاى ما مگر ستمكاران
و گفتند چرا فرستاده نشد بر او آيتهايى از پروردگارش بگو جز اين نيست كه آيتها نزد خدا است و جز اين نيست كه منم ترساننده آشكار
آيا پس نشد ايشان را كه فرستاديم بر تو كتاب را خوانده مىشود بر ايشان همانا در اين است رحمت و يادآوردنى براى گروهى كه ايمان آرند
بگو بس است خدا ميان من و شما گواه داند آنچه را در آسمانها و زمين است و آنان كه ايمان آرند به باطل و كفر ورزند به خدا آنانند زيانكاران
و شتاب خواهند از تو در عذاب و اگر نبود سرآمدى نامبرده هر آينه مىآمدشان عذاب و همانا بيايدشان ناگهان و ايشان درنيابند
شتاب خواهند از تو در عذاب و همانا دوزخ است فراگيرنده به كافران
روزى كه فراگيردشان عذاب از فرازشان و از زير پايهايشان و گويد بچشيد آنچه را بوديد مىكرديد
اى بندگان من كه ايمان آورديد همانا زمين من پهناور است پس مرا پرستش كنيد
همه كس چشنده مرگ است سپس بسوى ما برگردانيده شويد
و آنان كه ايمان آرند و كردار شايسته كنند هر آينه جايگاه گردانيمشان از بهشت غرفههايى كه روان است زير آنها جويها جاودانان در آن چه خوب است پاداش عملكنندگان
آنان كه شكيبايى ورزيدند و بر پروردگار خويش توكل كنند
و بسا جنبندهاى كه برندارد روزى خويش را خدا روزى دهدش و شما را و او است شنواى دانا
و اگر پرسيشان كه آفريد آسمانها و زمين را و رام كرد مهر و ماه را هر آينه گويند خدا پس كجا به دروغ رانده مىشوند
خدا فراخ گرداند روزى را براى هر كه خواهد از بندگان خويش و تنگ گرداند برايش همانا خداوند است به همه چيز دانا
و اگر پرسيشان كه فرستاد از آسمان آبى تا زنده كرد بدان زمين را پس از مردنش هر آينه گويند خدا بگو سپاس خداى را بلكه بيشترشان بخرد درنمىيابند
و نيست اين زندگانى دنيا جز هوسرانى و بازى و همانا خانه بازپسين است زندگانى اگر بدانند
پس گاهى كه سوار شوند در كشتى خوانند خدا را پاككنندگان براى او دين را تا گاهى كه رهانيدشان بسوى دشت ناگهان ايشان شرك ورزند
تا كفر ورزند بدانچه داديمشان و تا كامياب شوند پس زود است بدانند
آيا نبينند كه ما نهاديم حرمى امن و ربوده شوند مردم از پيرامونش آيا به باطل ايمان آرند و به نعمت خدا كفر ورزند
و كيست ستمگرتر از آنكه بست بر خدا دروغى يا دروغ پنداشت حق را گاهى كه آمدش آيا نيست در دوزخ جايگاهى براى كافران
و آنان كه بكوشند در راه ما هر آينه بنمايانيمشان راههاى خويش را همانا خدا است با نكوكاران
سوره الروم
بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ الف لام میم
شكست خوردند روم
در نزديكترين سرزمين و ايشان پس از شكستشان زود است پيروز شوند
در چند سال براى خدا است كار از پيش و از پس و در آن روز خرسند شوند مؤمنان
به يارى خدا يارى كند هر كه را خواهد و او است عزتمند مهربان
وعده خدا است و نشكند خدا وعده خويش را ليكن بيشتر مردم نمىدانند
مىدانند رويى (ظاهرى) را از زندگانى دنيا و ايشانند از آخرت ناآگهان
آيا نينديشيدند پيش خود كه نيافريده است خدا آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنها است جز به حق و سرآمدى نامبرده و هر آينه بيشى از مردمند به ملاقات پروردگار خويش كافران
آيا نمىگردند در زمين تا بنگرند چگونه بود فرجام آنان كه بودند پيش از ايشان بودند سختتر از ايشان در نيرو و كاويدند زمين را (يا شخم زدند) و آبادان ساختندش بيشتر از آنچه اينان آباد كردندش و بيامدندشان پيمبرانشان به روشنائيها پس نبود خدا ستم كند بر ايشان ليكن بودند خويشتن را ستم مىكردند
پس شد فرجام آنان كه بدى كردند آنكه دروغ پنداشتند آيتهاى خدا را و بودند بدانها مسخرهكنان
خدا آغاز كند آفرينش را پس بازگرداندش و سپس بسويش بازگردانيده شويد
و روزى كه بپاشود ساعت سراسيمه شوند گنهكاران
و نبود ايشان را از شريكانشان شفاعتكنندگانى و بودند به شريكان خويش كفرورزان
و روزى كه بپاشود ساعت در آن روز پراكنده شوند
پس آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند ايشانند در چمنزارى شادمان
و اما آنان كه كفر ورزيدند و دروغ پنداشتند آيتهاى ما را و رسيدن را به آخرت آنانند در عذاب احضارشدگان
پس منزه است (يا منزه شمريد) خدا را هنگامى كه شام كنيد و هنگامى كه بامداد كنيد
و او را است سپاس در آسمانها و زمين و شامگاهان و گاهى كه نيمروز كنيد
برون آرد زنده را از مرده و برون آرد مرده را از زنده و زنده مىكند زمين را پس از مردنش و بدينسان برون آورده شويد
و از آيتهاى او آن است كه آفريد شما را از خاكى ناگاه شما بشريد پراكندگان
و از آيتهاى او آن است كه آفريد براى شما از خودتان جفتهايى تا بياراميد بدانان و نهاد در ميان شما دوستى و مهرى را همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه انديشه كنند
و از آيتهايش آفرينش آسمانها و زمين و گوناگون بودن زبانهاى شما و رنگهاى شما است همانا در اين آيتهايى براى دانايان
و از آيتهايش خواب شما است در شب و روز و روزىجستن شما از فضلش همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه مىشنوند
و از آيتهايش بنمايد به شما برق را بيمى و اميدى و بفرستد از آسمان آبى كه زنده سازد بدان زمين را پس از مردنش همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه بخرد يابند
و از آيتهايش آنكه بپا ايستد آسمان و زمين به فرمانش تا گاهى كه بخواند شما را خواندنى از زمين ناگاه برون آئيد
و او را است آنكه در آسمانها و زمين است همگانند براى او فروتنان
و او است آنكه آغاز كند آفرينش را پس بازگرداندش و آن آسانتر است بر او و برايش مثل برتر است در آسمانها و زمين و او است عزتمند حكيم
زده است براى شما مثلى از خود شما آيا شما را است از آنچه مالك است يمينهاى شما شريكانى در آنچه روزيتان داديم كه شمائيد در آن يكسان همىترسيدشان همانند ترستان از خويشتن بدينگونه تفصيل دهيم آيتها را براى گروهى كه بخرد يابند
بلكه پيروى كردند آنان كه ستم كردند هوسهاى خويش را به نادانى پس كه راهنمايى كند آن را كه گمراه ساخت خدا و نيست ايشان را ياورانى
پس راست كن روى خود را بسوى دين يكتاپرست آفرينش خدايى كه سرشت مردم را بر آن نيست دگرگونشدنى براى آفرينش خدا اين است دين استوار و ليكن بيشتر مردم نمىدانند
زارىكنندگان به سويش و بترسيدش و بپاى داريد نماز را و نباشيد از شركورزان
از آنان كه پراكنده ساختند دين خود را و گشتند گروههايى هر حزبى است بدانچه نزد خويش است شادمان
و هر گاه رسد مردم را رنجى خوانند پروردگار خود را زارىكنان بسويش تا آن گاه كه چشاندشان از خويش رحمتى ناگهان گروهى از ايشانند به پروردگار خويش شركورزان
كفر ورزند بدانچه آورديمشان پس بهرهمند باشيد زود است بدانيد
يا فرستاديم بر ايشان فرمانى كه سخن گويد بدانچه بودند بدان شركورزان
و هر گاه چشانيم مردم را رحمتى شادمان شوند بدان و اگر رسدشان بديى بدانچه پيش فرستاد دستهاشان ناگاه ايشانند نوميدان
آيا نديدند كه خدا فراخ گرداند روزى را براى هر كه خواهد و تنگ سازد همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه ايمان آرند
پس بده به خويشاوندان بهرهاش را و بينوا و وامانده در راه اين نكوتر است براى آنان كه خواهانند روى خدا و آنانند رستگاران
و آنچه آريد از ربايى (سود) كه بيفزايد در مالهاى مردم پس فزونى نگيرد نزد خدا و آنچه آريد از زكاتى كه خواهيد بدان روى خدا را پس آنانند فزونىگيرندگان
خدا است آنكه آفريد شما را پس روزيتان داد پس بميراند شما را و سپس زنده سازدتان آيا هست از شريكان شما آنكه بكند از اينها چيزى را او منزه و برتر است از آنچه شرك مىورزند
پديدار شد تباهى در دشت و دريا بدانچه فراهم كرد دستهاى مردم تا چشاندشان پارهاى از آنچه كردند شايد بازگردند
بگو بگرديد در زمين پس بنگريد چگونه بود فرجام آنان كه از پيش بودند بيشتر ايشان شركورزندگان
پس راست كن روى خود را بسوى دين استوار پيش از آنكه بيايد روزى كه نيستش بازگشتى از خدا آن روز شكافته شوند از هم
هر كه كفر ورزد پس بر او است كفرش و هر كه كار نكو كند پس براى خويش آماده مىكنند
تا پاداش دهد آنان را كه ايمان آوردند و كارهاى نكو كردند از فضلش همانا او دوست ندارد كافران را
و از آيتهايش آنكه بفرستد بادها را مژدهدهندگان و تا چشاندتان از رحمتش و تا روان شود كشتى به فرمانش و تا جوييد روزى را از فضلش و شايد سپاس گزاريد
و هر آينه فرستاديم پيش از تو فرستادگانى بسوى قوم خويش پس بيامدندشان به روشنائيها پس انتقام گرفتيم از آنان كه گناه كردند و هست حقى بر ما يارى كردن مؤمنان
خدا است آنكه مىفرستد بادها را پس برانگيزد ابرى پس پهن سازدش در آسمان هر گونه خواهد و بگرداندش پارههايى و بينى باران را برون آيد از شكافهايش تا گاهى كه رساندش به هر كه خواهد از بندگان خويش ناگاه ايشانند شادمانىكنان
و اگرچه بودند پيش از آنكه فرستاده شود بر ايشان پيش از آن پژمردگان
پس بنگر بسوى آثار رحمت خدا چسان زنده سازد زمين را پس از مرگش همانا آن است زنده سازنده مردگان و او است بر همه چيز توانا
و اگر بفرستيم بادى كه نگرندش زردفام همانا آغاز كنند پس از آن كفرانكنندگان
هرآينه تو نشنوانى مردگان را و نشنوانى به كران بانگ را گاهى كه بازگردند پشتكنندگان
و نيستى تو راهنماى كوران از گمراهيشان نشنوانى مگر آن را كه ايمان آورد به آيتهاى ما پس آنانند اسلامآرندگان
خدا است آنكه آفريد شما را از سستى پس قرار داد پس از سستى توانايى پس قرار داد پس از نيرومندى سستى و پيرى را مىآفرد هر چه خواهد و او است داناى توانا
و روزى كه بپا شود ساعت سوگند ياد كنند و همراهيشان كن ماندند جز ساعتى بدينسان بودند به دروغ رانده مىشدند
و گفتند آنان كه داده شدند دانش و ايمان را همانا شما درنگ كرديد در كتاب خدا تا روز برانگيختن پس اين است روز برانگيختن ليكن بوديد شما نمىدانستيد
پس آن روز سود ندهد آنان را كه ستم كردند بهانه آوردنشان و نه بازخواست شوند
و هر آينه زديم براى مردم در اين قرآن از هر مثلى و اگر بياريشان آيتى همانا گويند آنان كه كفر ورزيدند نيستيد شما جز نادرستان
چنين مهر نهد خدا بر دلهاى آنان كه نمىدانند
پس شكيبا شو كه وعده خدا است حق و سبكسارت نكنند آنان كه نيستند يقيندارندگان
سوره لقمان
بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ الف لام میم
اين است آيتهاى كتاب استوار
راهنمايى و رحمتى براى نيكوكاران
آنان كه بپاى دارند نماز را و دهند زكات را و ايشانند به آخرت يقيندارندگان
آنانند بر هدايتى از پروردگارشان و آنانند رستگاران
و از مردم است آنكه مىخرد داستانهاى بيهوده (سخنهاى هوسناك) را تا گمراه كند از راه خدا به نادانى و بگيرد آنها را به استهزاء آنان را است عذابى خواركننده
و گاهى كه خوانده شود بر او آيتهاى ما پشت كند كبرورزنده چنان كه گويى نشنيده است آن را گويى كه در گوشهايش است سنگينى پس نويدش ده به عذابى دردناك
همانا آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند ايشان را است باغستان نعمتها
جاودانان در آن وعده خدا به درست و او است عزتمند حكيم
آفريد آسمانها را بىستونى كه بينيدش و افكند در زمين لنگرهايى نبادا كج شود به شما و پراكند در آن از هر جنبندهاى و فرستاديم از آسمان آبى پس رويانيديم در آن از هر جفتى گرامى
اين است آفرينش خدا پس بنمايانيدم چه چيز آفريدند آنان كه جز اويند بلكه ستمگرانند در گمراهيى آشكار
و همانا داديم به لقمان حكمت را كه سپاسگزار براى خدا و آنكه سپاس گزارد جز اين نيست كه سپاس گزارد براى خويش و آنكه ناسپاسى ورزد همانا خدا است بىنياز ستوده
و گاهى كه گفت لقمان به فرزند خود و اندرزش همىداد اى پسرك من شرك نورز به خدا همانا شرك است ستمى بزرگ
و اندرز گفتيم انسان را در باره پدر و مادر بارور گشت بدو مادرش سستى اى بر سستى اى و از شير بازگرفتنش در دو سال كه شكرگزار براى من و براى پدر و مادر خويش بسوى من است بازگشت
و اگر كوشيدند با تو كه شرك ورزى با من آنچه را نيستت بدان دانشى پس فرمانبرداريشان نكن و همراهيشان كن در دنيا به خوشى و پيروى كن راه آن را كه بازگشت كند بسوى من بسوى من است بازگشت شما پس آگهيتان دهم بدانچه بوديد مىكرديد
اى پسرك من همانا آن اگر باشد به سنگينى دانهاى از خردل پس باشد در سنگى خارا يا در آسمانها يا در زمين بياردش خدا همانا خدا است بخشنده آگاه
اى پسرك من بپاى دار نماز را و فرمان كن به نيكى و بازدار از بدى و شكيبا شو بر آنچه رسدت همانا اين است از عزيمت كارها
و دژم نساز روى خود را براى مردم و نرو در زمين خرامان همانا خدا دوست ندارد آن را كه خرامانى خودپسند است
و ميانهرو باش در روش خويش و فرو كش از آواز خويش همانا ناخوشترين آوازها آواز خران است
آيا نبينيد كه خدا رام كرد براى شما آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و فراوان كرد بر شما روزيهاى خويش را آشكار و نهان و از مردم است آنكه بستيزد در خدا بى دانشى و نه رهبريى و نه كتابى درخشان
و اگر گفته شود بديشان پيروى كنيد آنچه را فرستاد خدا گويند بلكه پيروى كنيم آنچه يافتيم پدران خويش را بر آن و اگر چه باشد شيطان بخواندشان بسوى عذاب سوزان
و آنكه تسليم كند روى خود را بسوى خدا و او است نكوكار همانا پناه جست به دستاويزى استوار و بسوى خدا است فرجام كارها
و آنكه كفر ورزد اندوهگين نسازدت كفرش بسوى ما است بازگشت ايشان تا آگهيشان دهيم بدانچه كردند همانا خدا دانا است به راز سينهها
بهرهمندشان سازيم اندكى و سپس ناگزيرشان سازيم بسوى عذابى انبوه
و اگر پرسيشان كه آفريد آسمانها و زمين را هر آينه گويند خدا بگو سپاس خدا را بلكه بيشتر ايشان نمىدانند
خداى را است آنچه در آسمانها و زمين است همانا خدا است بىنياز ستوده
و اگر باشد آنچه در زمين است از درخت قلمهايى و دريا را كمك كند از پس آن هفت دريا پايان نيابد سخنان خدا همانا خدا است عزتمند حكيم
نيست آفرينش شما و نه برانگيختن شما مگر چون يك تن همانا خدا است شنواى بينا
آيا نبينى خدا فرو مىبرد شب را در روز و فرو مىبرد روز را در شب و رام كرد مهر و ماه را هر كدام روان است بسوى سرآمدى نامبرده و آنكه خدا است به آنچه مىكنيد آگاه
اين بدان است كه خدا است حق و هر چه خوانند جز او باطل است و آنكه خدا است مهتر بزرگ
آيا نديدى كشتى روان است در دريا به نعمت خدا تا بنماياند شما را از آيتهايش همانا در اين است آيتهايى براى هر شكيبايى سپاسگزار
و هر گاه فراگيردشان موجى چون تودههاى ابر خوانند خدا را پاكدارنده برايش دين را و هنگامى كه رهانيدشان بسوى خشكى از ايشان است ميانهروى و نستيزد با آيتهاى ما جز هر پيمانشكنى ناسپاس
اى مردم بترسيد پروردگار خود را و بترسيد از روزى كه بىنياز نگرداند پدرى از فرزند خويش و نه فرزندى كه بىنياز كند از پدر خود چيزى را همانا وعده خدا است حق پس نفريبد شما را زندگانى دنيا و نفريبد شما را به خدا فريبنده (سرگرمى)
همانا خدا نزد او است علم ساعت و فرود آورد باران را و داند آنچه را در زهدانها است و نداند كسى چه چيز فراهم مىآورد فردا و نداند كسى به كدام زمين مىميرد همانا خدا است داناى آگاه
سوره السجدة
بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ الف لام میم
فرود آوردن كتاب نيست شكى در آن از پروردگار جهانيان
يا گويند دروغ بست آن را بلكه آن است حق از پروردگارت تا بترسانى گروهى را كه نيامدستشان بيمدهندهاى پيش از تو شايد ايشان رهبرى شوند
خدا است آنكه آفريد آسمانها و زمين را و آنچه ميان آنها است در شش روز سپس استوار شد بر عرش نيست شما را جز او دوست و نه شفاعتگرى پس آيا يادآور نمىشويد
بپردازد كار را از آسمان بسوى زمين سپس بالا رود بسويش در روزى كه اندازه آن هزار سال است از آنچه مىشمريد
اين است داناى نهان و هويدا آن عزتمند مهربان
آن كو نكو كرد هر چيزى آفرينش آن را و آغاز كرد آفرينش انسان را از گل
پس گردانيد نژادش را از چكهاى از آبى پست
سپس آراستش و دميد در آن از روح خويش و گذاشت براى شما گوش و ديدگان و دلها را به كمى سپاس گزاريد
و گفتند آيا هر گاه گم شديم در زمين آيا مائيم در آفرينشى نوين بلكه ايشانند به ملاقات پروردگار خويش كافران
بگو دريابد شما را فرشته مرگ كه گمارده شده است بر شما سپس بسوى پروردگار خويش بازگردانيده شويد
و اگر بينى هنگامى كه گنهكاران سرافكندگانند نزد پروردگارشان پروردگارا ديديم و شنيديم پس برگردان ما را تا بكنيم كارى شايسته همانا مائيم يقيندارندگان
و اگر مىخواستيم هر آينه مىداديم به هر كس رهبريش را و ليكن استوار گشت سخن از من كه همانا پر سازم دوزخ را از پريان و مردم همگى
پس بچشيد بدانچه فراموش كرديد رسيدن را به روزتان اين همانا ما فراموشتان كرديم و بچشيد عذاب دوزخ را بدانچه بوديد مىكرديد
جز اين نيست كه ايمان آرند به آيتهاى ما آنان كه هر گاه يادآورى شوند بدانها بيفتد سجدهكنان و تسبيح گويند به سپاس پروردگار خويش و ايشانند كبرناورزندگان
دورى گزيند پهلوهاى ايشان از خوابگاهها خوانند پروردگار خويش را بيمى و اميدى و از آنچه روزيشان داديم ببخشند
پس نمىداند كسى چه نهان شده است براى ايشان از روشنىچشم پاداشى بدانچه بودند مىكردند
پس آيا آنكه مؤمن است مانند آنى است كه نابفرمان است نيستند يكسان
اما آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند پس ايشان را باغستان جايگاه پيشكشى بدانچه بودند مىكردند
و اما آنان كه نافرمانى كردند پس جايگاه ايشان است آتش هر گاه خواهند برون آيند از آن بازگردانيده شوند در آن و گفته شود براى ايشان بچشيد عذاب آتشى را كه بوديد بدان تكذيب مىكرديد
و همانا بچشانيمشان از شكنجه نزديك نارسيده به شكنجه بزرگ باشد ايشان بازگردند
و كيست ستمگرتر از آنكه يادآورى شود به آيتهاى پروردگار خويش پس روى برتابد از آنها همانا مائيم از گنهكاران كينكشندگان
و همانا داديم به موسى كتاب را پس نباش در شكى از ملاقاتش و گردانيديمش رهبريى براى بنى اسرائيل
و گردانيديم از ايشان پيشوايانى كه راهنمايى مىكنند به فرمان ما چنان كه شكيبايى كردند و بودند به آيتهاى ما يقيندارندگان
و همانا پروردگارت جدايى افكند ميانشان روز رستاخيز در آنچه بودند در آن اختلاف مىكردند
آيا رهبريشان نكرد كه بسا نابود ساختيم پيش از ايشان از قرنهايى كه روانند در آرامگاههاى آنان همانا در اين است آيتهايى آيا نمىشنوند
آيا نديدند كه روان مىسازيم آب را بسوى زمينى خشكزار پس برون آريم بدان كشتى را كه مىخورند از آن دامهاى ايشان و ايشان پس آيا نمىنگرند
و گويند كى است اين گشايش (يا پيروزى) اگر هستيد راستگويان
بگو روز پيروزى سود ندهد آنان را كه كفر ورزيدند ايمانشان و نه مهلت داده شوند
پس روى برتاب از ايشان و منتظر باش كه ايشانند منتظران
سوره الاحزاب
بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ اى پيمبر بترس خدا را و فرمانبردار نباش كافران و دورويان را همانا خدا است دانشمند حكيم
و پيروى كن آنچه وحى شود بسويت از پروردگار خويش همانا خدا است بدانچه مىكنيد آگاه
و توكل كن بر خدا و بس است خداوند وكيل
ننهاد خدا براى مردى دودل در اندرونش و نگردانيد خدا همسران شما را آنان كه ظهار كنيد از ايشان مادران شما و نگردانيد پسرخواندگان شما را فرزندان شما اين گفتار شما است با دهانهاى شما و خدا گويد حق را و او است هدايتكننده به راه
بخوانيد ايشان را براى پدران ايشان آن دادگرانهتر است نزد خدا پس اگر ندانستيد پدران ايشان را پس برادران شمايند در دين و بندگان شما و نيست بر شما پروايى در آنچه خطا كرديد بدان و ليكن آنچه خواست دلهاى شما و خدا است آمرزنده مهربان
پيمبر سزاوارتر است به مؤمنان از خود ايشان و زنان او مادران ايشانند و خويشاوندان برخيشان سزاوارترند به برخى در كتاب خدا از مؤمنان و مهاجران مگر آنكه كنيد در باره دوستانتان نكويى بوده است آن در كتاب نوشته
و هنگامى كه بگرفتيم از پيمبران پيمانشان را و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ابن مريم و گرفتيم از ايشان پيمانى گران
تا بپرسد راستگويان را از راستيشان و آماده كرد براى كافران عذابى دردناك
اى آنان كه ايمان آورديد ياد آريد نعمت خدا را بر خويش گاهى كه بيامد شما را لشكرهايى پس فرستاديم بر آنان بادى و لشكرهايى كه نديديد و خدا است بدانچه مىكنيد بينا
گاهى كه آمدند شما را از فراز شما و از زير شما و گاهى كه گرديدند ديدگان و رسيد دلها گلوگاهها را و گمان مىبرديد به خدا گمانها را
آنجا (يا آن گاه) آزمايش شدند مؤمنان و لرزيدند لرزشى سخت
و هنگامى كه مىگفتند مردمان دوروى و آنان كه در دلهاشان بيمارى است كه وعده نداد ما را خدا و پيمبرش مگر فريبى را
و هنگامى كه گفتند گروهى از ايشان اى مردم يثرب نيست جايگاهى براى شما پس بازگرديد و دستورى مىخواست گروهى از ايشان از پيمبر مىگفتند همانا خانههاى ما برهنه است و نيستند آنها برهنه و نخواهند جز گريزى را
و اگر ورود شود بر ايشان در آنها از هر سوى سپس درخواست شوند فتنه (جنگ) را هر آينه آرندش و درنگ نكنند بدان مگر اندكى
و همانا بودند پيمان بستند با خدا از پيش كه برنتابند پشتها را و هست پيمان خدا پرسششده
بگو سود ندهد شما را گريز اگر بگريزيد از مرگ يا كشتن و آن هنگام كامياب نشويد مگر اندكى
بگو كيست كه نگهدارد شما را از خدا اگر خواهد به شما رنجى يا خواهد براى شما رحمتى و نيابيد براى خويش جز خدا دوست و نه ياورى را
بسا داند خدا بازدارندگان را از جنگ از شما و گويندگان را به برادران خويش بيائيد بسوى ما و نيايند نبرد را جز اندكى
بخل ورزانند بر شما تا گاهى كه بيايد ترس بينيشان بنگرند در تو مىگردد ديدگانشان مانند آنكه فراگرفته باشدش مرگ تا گاهى كه برود ترس آزارتان كنند با زبانهايى تيز خوددارانند از نيكى آنان ايمان نياوردند پس تباه ساخت خدا كردار ايشان را و آن است بر خدا آسان
پندارند احزاب را نرفتند و اگر بيايند احزاب دوست دارند كاش برون بودند در مردم دشتنشين و از دور اخبار شما را مىپرسيدند و اگر مىبودند در شما پيكار نمىكردند جز اندكى
همانا شما را است در پيمبر خدا پيرويى نكو براى آن كه اميد دارد خدا و روز بازپسين را و ياد كند خدا را بسيار
و هنگامى كه ديدند مؤمنان احزاب را گفتند اين است آنچه وعده داد به ما خدا و پيمبرش و راست گفت خدا و پيمبرش و نيفزود ايشان را مگر ايمان و تسليمى
از مؤمنانند مردانى كه راست گفتند آنچه را با خدا پيمان بر آن بستند پس از ايشان است آنكه گذراند پيمان خويش را و از ايشان است آنان كه انتظار كشند و تبديل نكردند تبديلى
تا پاداش دهد خدا راستگويان را به راستيشان و عذاب كند دورويان را اگر خواهد يا توبه پذيرد از ايشان همانا خدا است آمرزنده مهربان
و بازگردانيد خدا آنان را كه كفر ورزيدند به خشمشان نرسيدند به خيرى و كفايت كرد خدا مؤمنان را از جنگ و خدا است نيرومند عزيز
و فرود آورد آنان را كه پشتيبانيشان كردند از اهل كتاب از كاخهاى ايشان و افكند در دلهاى آنان هراس را كه گروهى را كشتيد و برده گرفتيد گروهى را
و ارث داد به شما سرزمين ايشان و خانههاى ايشان و خواستههاى ايشان را و سرزمينى را كه تاخت نياورديد بر آن و خداست بر همه چيز توانا
اى پيمبر بگو به زنان خويشتن اگر خواهان زندگانى دنيا و زيور آنيد پس بيائيد بهرهمند سازم شما را و رها سازم شما را رهاكردنى نيكو
و اگر خواستار خدا و پيمبرش و خانه آخرت باشيد پس خدا آماده كرده است براى نكوكاران از شما پاداشى بزرگ را
اى زنان پيمبر هر كس از شما فحشايى (ناشايستى) آشكار آرد افزوده شود برايش شكنجه به دو برابر و همانا آن است بر خدا آسان