و با اهل كتاب جز با نيكوترين شيوه مجادله و گفتگو مكنيد، مگر با كسانى از آنان كه [در مجادله با شما] ظالمانه به ميدان آيند، و بگوييد: به آنچه به سوى ما و به سوى شما نازل شده است، ايمان داريم و معبود ما و معبود شما يكى است و ما تسليم [فرمانها و احكام] او هستيم.
و همان گونه [كه بر پيامبران پيشين كتاب نازل كرديم] اين كتاب را بر تو نازل نموديم، پس [برخى از] كسانى كه كتابشان داديم به آن ايمان مىآورند، و از اينان [هم كه مشركاند] اندكى به آن ايمان مىآورند، و آيات ما را جز كافران انكار نمىكنند،
و پيش از اين [قرآن]، تو هيچ نوشتهاى را نمىخواندى و آن را با دست خود نمىنوشتى وگرنه باطلگرايان ياوهگو [در وحى بودن و حقانيت آن] شك مىكردند،
بلكه اين قرآن آيات روشنى است در سينه كسانى كه به آنان معرفت و دانش عطا شده است؛ و آيات ما را جز ستمكاران انكار نمىكنند.
گفتند: چرا از سوى پروردگارش معجزاتى [مانند معجزات پيامبران پيشين] بر او نازل نمىشود. بگو: اين معجزات فقط در اختيار خداست و من فقط بيمدهندهاى آشكارم.
آيا [در قرآن عيب و نقصى مىيابند؟ و] براى آنان كافى نبوده است كه ما اين كتاب را كه [همواره] بر آنان خوانده مىشود بر تو نازل كرديم؟! همانا در اين كتاب رحمتى است [ويژه و مايه يادآورى] و پندى براى مردمى كه ايمان مىآورند.
بگو: كافى است كه خدا [نسبت به حقانيت نبوت من] ميان من و شما شاهد باشد، [او] آنچه را در آسمانها و زمين است مىداند، و آنان كه به باطل [چون بت و طاغوت] گرويده و به خدا كفر ورزيدهاند همان زيانكاران [واقعى] اند.
آنان شتاب در آوردن عذاب را از تو مىخواهند، اگر مدتى معين [براى آنان] مقرر نبود، قطعا آن عذاب را [كه خواهانش هستند] بر آنان مىآمد و حتما ناگاه در حالى كه بىخبراند، به سراغشان خواهد آمد.
[آنان] شتاب در آوردن عذاب را از تو مىخواهند، در حالى كه يقينا دوزخ، فراگيرنده كافران است،
در روزى كه عذاب از بالاى سرشان و از زير پايشان آنان را فرو پوشاند و [خدا به آنان] مىگويد: آنچه را همواره انجام مىداديد [اكنون به صورت سختترين عذاب] بچشيد.
اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! يقينا زمين من وسيع و پهناور است؛ پس [با انتخاب سرزمينى مناسب و شايسته كه ارزشها در آن حفظ شود] فقط مرا بپرستيد،
هر جاندارى چشنده مرگ خواهد بود، سپس به سوى ما بازگردانده مىشويد،
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند حتما آنان را در قصرهايى رفيع و با ارزش از بهشت كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است، جاى خواهيم داد، در آنجا جاودانهاند؛ چه نيكوست پاداش عملكنندگان.
همانان كه [براى حفظ ايمان، اخلاق و عمل صالح] شكيبايى ورزيدند و همواره بر پروردگارشان توكل مىكنند.
چه بسيارند جنبندگانى كه قدرت ندارند [به دست آوردن] روزى خود را بر عهده بگيرند، خداست كه به آنان و شما روزى مىدهد، و او شنوا و داناست.
اگر از آنان [كه شرك مىورزند] بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را رام و مسخر كرده؟ بىترديد خواهند گفت: خدا. پس چگونه [از حق به باطل] منحرف مىشوند؟!
خدا روزى را براى هركس از بندگانش كه بخواهد وسعت مىدهد و يا تنگ مىگيرد؛ يقينا خدا بر هر كارى تواناست،
و اگر از آنان بپرسى: چه كسى از آسمان آبى نازل كرد و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده ساخت؟ بىترديد خواهند گفت: خدا. بگو: همه ستايشها ويژه خداست [و مشركان دور از حقيقتاند]، بلكه بيشترشان تعقل نمىكنند.
و اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازى نيست و بىترديد سراى آخرت، همان زندگى [واقعى و ابدى] است؛ اگر اينان معرفت دانش داشتند [دنيا را به قيمت از دست دادن آخرت برنمىگزيدند.]
[مشركان تا در امنيت و آسايشند، بر آيين شرك تعصب دارند،] پس زمانى كه در كشتى سوار مىشوند [و در وسط دريا امواج خطرناك آنان را محاصره مىكند] خدا را در حالى كه ايمان و عبادت را براى او [از هرگونه شركى] خالص مىكنند، مىخوانند، و چون به سوى خشكى مىرهاندشان به ناگاه به آيين شرك روى مىآورند،
سرانجام به آنچه [از نعمت] به آنان عطا كرديم، ناسپاسى ورزند، و [از زندگى شركآلودشان] برخوردار شوند؛ به زودى [نتيجه اين ناسپاسى و زندگى شركآلود را] خواهند دانست.
آيا ندانستهاند كه ما [شهرشان مكه را] حرم امنى قرار دادهايم [كه در آن با آسايش و آرامش و محفوظ از قتل و غارت زندگى مىكنند] در حالى كه مردم از اطراف آنان [به وسيله دزدان و غارتگران عرب] ربوده مىشوند؟ پس آيا [با دارا بودن اين نعمت باارزش الهى] به باطل مىگروند و به نعمت خدا كفران مىورزند؟!
و كيست ستمكارتر از كسى كه دروغى را بر خدا ببندد [كه خدا بتان را شريك خود گرفته؟] يا حق را زمانى كه به سويش آمد تكذيب كند؟ آيا در دوزخ جايگاهى براى كافران نيست؟
و كسانى كه براى [به دست آوردن خشنودى] ما [با جان و مال] كوشيدند، بىترديد آنان را به راههاى خود [راه رشد، سعادت، كمال، كرامت، بهشت و مقام قرب] راهنمايى مىكنيم؛ و يقينا خدا با نيكوكاران است.
سوره الروم
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ الم
روميان مغلوب شدند،
در نزديكترين سرزمين [خود به حجاز كه نواحى شام است]، و آنان پس از مغلوب شدنشان به زودى پيروز خواهند شد،
[البته] در ظرف چند سال. عاقبت و نتيجه كار پيش [از مغلوب شدن روميان] و پس [از پيروزى روميان] فقط در سيطره اراده و فرمان خداست، و آن روز [كه روميان پيروز شوند] مؤمنان شادمان و خوشحال خواهند شد،
به سبب نصرت و يارى خدا، [آرى او] هركس را بخواهد يارى مىدهد، و تنها او تواناى شكستناپذير و مهربان است.
خدا اين وعده را داده است؛ و خدا از وعدهاش تخلف نمىكند، ولى بيشتر مردم معرفت و شناخت [نسبت به وفاى قطعى خدا در مورد وعدهاش] ندارند.
[تنها] ظاهرى [محسوس] از زندگى دنيا را مىشناسند و آنان از آخرت [كه سراى ابدى و داراى نعمت هاى جاودانى و حيات سرمدى است] بىخبرند.
آيا در [خلوت] درون خود نينديشيدهاند؟ [كه] خدا آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنهاست، جز به حق و راستى و براى مدتى معين نيافريده است؛ و همانا بسيارى از مردم به ديدار [قيامت و محاسبه اعمال به وسيله] پروردگارشان كافرند.
آيا [به غفلت نانى مىخورند و بىخبر به سر مىبرند و] در زمين گردش نكردهاند تا با تأمل بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از اينان بودند چگونه بود؟ آنان قوىتر و نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را [براى هدفهاى گوناگون] زير و رو كردند و آن را بيش از آنچه اينان آبادش كردند، آباد نمودند، و پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند [ولى به سبب تكذيب پيامبرانشان هلاك شدند]؛ پس خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند، ولى آنان بودند كه به خودشان ستم مىكردند.
آن گاه بدترين سرانجام، سرانجام كسانى بود كه مرتكب زشتى شدند به سبب اينكه آيات خدا را تكذيب كردند و همواره آنها را به مسخره مىگرفتند.
خدا مخلوقات را مىآفريند، سپس آنان را [بعد از مرگشان] باز مىگرداند، آن گاه به سوى او باز گردانده مىشويد،
و روزى كه قيامت برپا شود گنهكاران [از شدت سختى و هولناكى آن اندوهگين گردند و به علت پذيرفته نشدن بهانه و عذرشان از رحمت خدا] مأيوس شوند،
و از معبودانشان [كه آنها را كوركورانه مىپرستيدند] براى آنان شفيعانى نخواهد بود، و آنان معبودانشان را [از روى واقعيت] انكار مىكنند،
و روزى كه قيامت برپا شود آن روز [همه] از هم جدا مىشوند،
اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، آنان را در بوستانى [سرسبز و خرم] مسرور وشادمانمىدارند.
و اما كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما و ديدار آخرت را تكذيب كردهاند احضارشدگان در عذاباند.
پس خدا را هنگامى كه وارد شب مىشويد و هنگامى كه به صبح در مىآييد، تسبيح گوييد،
همه ستايشها در آسمانها و زمين ويژه اوست و شب و آن گاه كه وارد ظهر مىشويد [نيز خدا را تسبيح گوييد.]
زنده را از مرده بيرون مىآورد و مرده را از زنده بيرون مىآورد، و زمين را پس از مردگىاش زنده مىكند؛ و اينگونه [از گورها] بيرون آورده مىشويد.
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او اين است كه شما را از خاكى [بىجان] آفريد؛ پس اكنون بشرى هستيد كه [روى زمين] پراكنده و منتشريد،
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او اين است كه براى شما از جنس خودتان همسرانى آفريد تا در كنارشان آرامش يابيد و در ميان شما دوستى و مهربانى قرار داد؛ يقينا در اين [كار شگفتانگيز] نشانههايى است براى مردمى كه مىانديشند،
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او آفرينش آسمانها وزمين و اختلاف و گوناگونى زبانها و رنگهاى شماست؛ بىترديد در اين [واقعيات] نشانههايى است براى دانايان،
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او خواب شما وجستجويتان از روزى او در شب وروز است، يقينا در اين [امور] نشانههايى است براى مردمى كه گوش شنوا دارند،
ز نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او است كه برق را مايه ترس [از صاعقه] و اميد [به باران] به شما مىنماياند، و از آسمان آبى نازل مىكند كه زمين را پس از مردگىاش به وسيله آن زنده مىكند؛ قطعا در اين [شگفتىهاى آفرينش] نشانههايى است براى مردمى كه تعقل مىكنند.
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او اين است كه آسمان و زمين به فرمانش برپايند، سپس زمانى كه شما را با يك دعوت از زمين بخواند، ناگاه [از گورها] بيرون مىآييد،
و هر [كه در آسمانها و زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، [و همه] براى او فروتن و خاضعاند،
و اوست كه مخلوقات را مىآفريند سپس آنان را [پس از مرگشان] باز مىگرداند؛ و اين [كار] براى او آسانتر است. و برترين وصفها در آسمانها و زمين ويژه اوست؛ و او تواناى شكستناپذير و حكيم است.
خدا از [وضع و حال] خودتان براى شما مثلى زده است، آيا از بردگانتان در آنچه [از نعمت ها و ثروتها] به شما روزى دادهايم، شريكانى داريد كه شما در آن [نعمت ها و ثروتها] با هم برابر و يكسان باشيد، و همان گونه كه از يكديگر مىترسيد [كه يكى از شما نعمت و ثروت مشترك را ويژه خود كند] از بردگانتان هم بترسيد؟ [بىترديد در ميان آزاد و برده و مولا و عبد و مالك و مملوك چنين شركتى وجود ندارد، پس چگونه ممكن است مملوك خدا در خدايى، ربوبيت، خالقيت و مالكيت شريك او باشد؟!] اينگونه آيات خود را براى مردمى كه تعقل مىكنند، بيان مىكنيم.
[اعتقاد و عمل مشركان بر پايه تعقل نيست] بلكه آنان كه [با شركورزى] ستم كردهاند از روى جهل و نادانى از هواهاى نفسانى خود پيروى نمودهاند؛ پس كسانى را كه خدا [به كيفر پيروى از هواها] گمراه كرده است، چه كسى هدايت مىكند؟ و آنان هيچ يارىكنندهاى [كه از گمراهى و عذاب نجاتشان دهد] نخواهند داشت.
پس [با توجه به بىپايه بودن شرك] حقگرايانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوى اين دين [توحيدى] روى آور، [پاىبند و استوار بر] سرشت خدا كه مردم را بر آن سرشته است باش براى آفرينش خدا هيچگونه تغيير و تبديلى نيست؛ اين است دين درست و استوار؛ ولى بيشتر مردم معرفت و دانش [به اين حقيقت اصيل] ندارند.
[پاىبند به همان سرشت خدايى باشيد] در حالى كه روىآورندگان به سوى او هستيد و از او پروا كنيد و نماز را برپا داريد و از مشركان نباشيد.
مشركانى كه دينشان را بخش بخش كردند و [سرانجام] گروه گروه شدند، در حالى كه هر گروهى به آنچه [از بخشى از دين] نزد آنان است [به تصور اينكه حق است] شادمانند!
هنگامى كه به مردم آسيب و گزندى برسد، پروردگارشان را در حالى كه به سوى او روى آوردهاند، مىخوانند، سپس زمانى كه رحمتى از سوى خود [چون نعمت، ثروت، اولاد و امنيت] به آنان بچشاند، ناگهان گروهى از آنان به پروردگارشان شرك مىورزند.
بگذار تا به آنچه به آنان دادهايم، ناسپاسى كنند، بنابراين [از نعمت هاى اندك و زودگذر] برخوردار شويد كه به زودى خواهيد دانست [سرنوشت و كيفر ناسپاسان چيست؟]
يا [مگر] دليلى استوار بر آنان نازل كردهايم كه آن دليل [بر حقانيت] معبودانى كه به وسيله آن [به خدا] شرك مىورزند، سخن مىگويد؟
و هرگاه به مردم رحمتى [چون نعمت، ثروت، اولاد و امنيت] بچشانيم به آن شادمان مىشوند، و چون به سبب گناهانى كه مرتكب شدهاند آسيب و گزندى به آنان رسد، ناگهان نااميد مىشوند.
آيا ندانستهاند كه خدا رزق و روزى را براى هركه بخواهد فراخ و گشاده قرار مىدهد و [براى هر كه بخواهد] تنگ مىگيرد؟ يقينا در اين [برنامه] نشانههايى است براى مردمى كه ايمان دارند.
پس [با توجه به فراخبخشى خدا در روزى و رزق] حق خويشاوند و مسكين و در راه مانده را بده. اين انفاق براى آنان كه خشنودى خدا را مىخواهند بهتر است؛ و اينان [كه حقوق مالى را مىپردازند] همان رستگارانند.
اموال و اجناسى را كه [به صورت وام] به ربا مىدهيد تا در ميان اموال مردم فزونى يابد، نزد خدا فزونى نخواهد يافت؛ و آنچه از زكات مىدهيد كه [به سبب پرداختنش] خشنودى خدا را مىخواهيد [مايه فزونى است]؛ پس اين زكات دهندگانند كه مال و ثوابشان دو چندان مىشود.
خداست كه شما را آفريد، آن گاه به شما روزى داد، سپس شما را مىميراند، و پس از آن شما را زنده مىكند؛ آيا از معبودان شما كسى هست كه چيزى از اين [كارها] را انجام دهد؟ او منزه و برتر است از اينكه به او شرك ورزند.
در خشكى و دريا به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى نمودار شده است تا [خدا كيفر] برخى از آنچه را انجام دادهاند به آنان بچشاند، باشد كه [از گناه و طغيان] برگردند.
بگو: در زمين بگرديد پس با تأمل بنگريد كه سرانجام كسانى كه پيشتر بودند [و مرتكب كار زشت شدند] چگونه بود؟ بيشتر آنان مشرك بودند.
پس [با توجه به بىپايه بودن شرك] با همه وجودت به سوى اين دين درست و استوار روى آور پيش از آنكه روزى فرا رسد كه از سوى خدا هيچ بازگشتى براى آن نيست، آن روز [همه مردم] دستهدسته و گروه گروه شوند.
كسانى كه كافر شوند كفرشان به زيان خود آنانست، و آنان كه كار شايسته انجام دهند، [بستر امن و آسايشى و اقامتگاه جاويدى] براى خود آماده مىكنند،
تا خدا به كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند از فضل خود پاداش دهد [و كافران را از رحمتش محروم كند]؛ زيرا خدا كافران را دوست ندارد.
و از نشانههاى [قدرت و ربوبيت] او اين است كه بادها را مژده دهنده مىفرستد، و تا بخشى از [باران] رحمتش را به شما بچشاند، و تا كشتىها [به وسيله بادها] به فرمان او حركت كنند، و نيز براى اينكه از رزق و روزى او بجوييد، و باشد كه شما سپاس گزارى كنيد.
و به راستى پيش از تو پيامبرانى را به سوى قومشان فرستاديم كه براى آنان دلايل روشن آوردند، سپس ما از آنان كه مرتكب گناه شدند، انتقام گرفتيم [و مؤمنان را يارى داديم]؛ و يارى مؤمنان حقى بر عهده ماست.
خداست كه بادها را مىفرستد تا ابرى را برمىانگيزد، پس آن را در آسمان آن گونه كه بخواهد مىگستراند و به صورت بخش بخش و پارههاى مختلف در مىآورد، پس باران را مىبينى كه از لابلاى آن بيرون مىآيد و چون آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد مىرساند، آن گاه شادمان و خوشحال مىشوند.
و همانا پيش از آنكه باران بر آنان نازل شود، [آرى] پيش از آن مأيوس و نااميد بودند.
پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر كه چگونه زمين را پس از مردگىاش زنده مىكند، بىترديد اين [خداى قدرتمند] زندهكننده مردگان است و او بر هر كارى تواناست.
و اگر بادى [سوزان و زيانبار] بفرستيم، پس آن [كشت و زرع] را زرد شده ببينند، پس از آن [به جاى جبران گناهانى كه سبب اين آسيب شده] ناسپاس مىشوند.
[اينان كه كفر را بر ايمان ترجيح دادهاند، مانند مردگاناند] پس تو نمىتوانى [دعوتت را] به مردگان بشنوانى و نمىتوانى دعوتت را به كران زمانى كه پشتكنان روى مىگردانند، بشنوانى.
و تو هدايتكننده كوردلان از گمراهىشان نيستى، و جز به آنان كه به آيات ما ايمان مىآورند و تسليم [فرمانها و احكام ما] هستند، نمىتوانى [دعوتت] را بشنوانى.
خداست كه شما را از ناتوانى آفريد، سپس بعد از ناتوانى قدرت و نيرو داد، آن گاه بعد از نيرومندى و توانايى ناتوانى و پيرى قرار داد؛ هرچه بخواهد مىآفريند و او دانا و تواناست.
و روزى كه قيامت برپا مىشود، مجرمان سوگند مىخورند كه [فاصله مرگ تا قيامت را] جز ساعتى درنگ نكردهاند، اينگونه [كه در قيامت دروغ مىگويند و منحرف از حقيقت هستند در دنيا نيز همواره از حق به باطل] منحرف مىشوند.
و كسانى كه دانش و ايمان به آنان داده شده است مىگويند: بىترديد شما [بر طبق قضا و قدر ثبت شده] در كتاب خدا [لوح محفوظ] تا روز قيامت درنگ كردهايد و اين روز قيامت است، ولى شما [به اينكه قيامت حق است] معرفت و دانش نداشتيد.
پس در آن روز كسانى كه [به آيات ما و پيامبران] ستم كردهاند، عذرخواهىشان به آنان سود نمىدهد، و نه از آنان مىخواهند كه [براى به دست آوردن خشنودى خدا] عذرخواهى كنند،
و به راستى در اين قرآن براى مردم از هرگونه مثلى زديم. و اگر براى آنان معجزهاى [كه خود درخواست دارند] بياورى آنان كه كفر ورزيدهاند، قطعا خواهند گفت: شما جز باطلگرا نيستيد [و اين معجزهاى كه آورديد، جز باطل نيست.]
خدا اينگونه بر دلهاى كسانى كه معرفت و دانش ندارند مهر [تيرهبختى] مىنهد.
پس [بر آزار و ياوهگويى اين تيرهبختان] شكيبايى كن كه يقينا وعده خدا [در مورد يارى و پيروزى تو] حق است، و مبادا آنان كه يقين [به وعدههاى حق و برپا شدن قيامت] ندارند تو را به ناشكيبايى و سبكسارى وادارند.
سوره لقمان
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ الم
اين آيات [با عظمت] كتاب محكم و استوار است،
كه سراسر هدايت و رحمتى است براى نيكوكاران.
همانان كه نماز را برپا مىدارند و زكات مىدهند و به آخرت يقين دارند.
اينانند كه از سوى پروردگارشان بر هدايتى قرار دارند، و اينانند كه رستگارند،
و برخى از مردماند كه افسانههاى بيهوده و سخنان ياوه و سرگرمكننده را مىخرند تا از روى نادانى و بىدانشى [مردم را] از راه خدا گمراه كنند و آن را به مسخره بگيرند؛ اينانند كه براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود.
چون آيات ما بر او خوانده شود متكبرانه روى برمىگرداند، گويى آنها را نشنيده است، انگار در دو گوشش سنگينى است، پس او را به عذابى دردناك مژده ده؛
و يقينا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، براى آنان بهشتهاى پرنعمت خواهد بود،
كه در آنجا جاودانهاند؛ خدا وعده كرده است وعدهاى به حق و درست، و او تواناى شكستناپذير و حكيم است.
آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينند آفريده، و در زمين كوههايى استوار افكنده است تا شما را نلرزاند و به اضطراب نيندازد، و در آن از هر جنبندهاى پراكنده كرده است، و از آسمان آبى نازل كرديم پس [به وسيله آن] از هر نوع گياه نيكو و با ارزش در آن رويانديم.
اين است آفرينش خدا. پس به من نشان دهيد آنها كه غير اويند [و شما به عنوان معبود برگزيدهايد] چه چيزى آفريدهاند؟ [آنها چيزى نيافريدهاند] بلكه ستمكاران در گمراهى آشكارى هستند.
و به راستى ما به لقمان حكمت عطا كرديم كه: براى خدا سپاس گزار و هركه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس مىگزارد، و هركه ناسپاسى كند [به خدا زيان نمىزند، زيرا] خدا بىنياز و ستوده است.
و [ياد كن] هنگامى كه لقمان به پسرش در حالى كه او را موعظه مىكرد، گفت: پسرم! به خدا شرك نورز، بىترديد شرك ستمى بزرگ است.
و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش كرديم، مادرش به او حامله شد [در حالى كه] سستى به روى سستى [به او دست مىداد] و باز گرفتنش [از شير] در دو سال است [و سفارش كرديم] كه براى من و پدر و مادرت سپاس گزارى كن؛ بازگشت [همه] فقط به سوى من است.
و اگر [آن دو] تلاش كنند كه تو [را وادار نمايند] بر [اينكه] چيزى را كه هيچ علمى به [خدا بودن و ربوبيت] آن ندارى شريك من قرار دهى، از آنان اطاعت مكن؛ ولى در دنيا با آن دو نفر به شيوهاى پسنديده معاشرت كن و راه كسى را پيروى كن كه [با توبه و ايمان و اخلاص] به من بازگشته است؛ سپس بازگشت شما فقط به سوى من است، پس شما را از آنچه انجام مىداديد، آگاه مىكنم.
پسرم! اگر عمل هموزن دانه خردلى و در درون سنگى يا در آسمانها يا در دل زمين باشد، خدا آن را [در قيامت براى حسابرسى] مىآورد؛ يقينا خدا لطيف و آگاه است.
پسرم! نماز را برپا دار و مردم را به كار پسنديده وادار و از كار زشت بازدار و بر آنچه [از مشكلات و سختىها] به تو مىرسد شكيبايى كن، كه اينها از امورى است كه ملازمت بر آن از واجبات است.
متكبرانه روى از مردم برمگردان، و در زمين با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هيچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد.
و در راه رفتنت ميانهرو باش، و از صدايت بكاه كه بىترديد ناپسندترين صداها صداى خران است.
آيا ندانستهايد كه خدا آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است، مسخر و رام شما كرده، و نعمت هاى آشكار و نهانش را بر شما فراوان و كامل ارزانى داشته، و برخى از مردماند كه همواره بدون هيچ دانشى [بلكه از روى جهل و نادانى] و بدون هيچ هدايتى و هيچ كتاب روشنى درباره خدا مجادله و ستيز مىكنند.
و چون به آنان گويند: از آنچه خدا نازل كرده است، پيروى كنيد، مىگويند: [پيروى نمىكنيم] بلكه ما از آنچه پدرانمان را بر آن يافتهايم، پيروى مىكنيم. آيا [كوركورانه از گذشتگان پيروى مىكنند] و هرچند كه شيطان آنان را با اين پيروى به عذاب فروزان دعوت كند؟!
و هركس همه وجود خود را به سوى خدا كند در حالى كه نيكوكار باشد بىترديد به محكمترين دستگيره چنگ زده است؛ و سرانجام همه كارها فقط به سوى خداست.
و هركس كفر ورزد، كفرش تو را اندوهگين نسازد؛ بازگشت آنان فقط به سوى ماست، پس آنان را از آنچه انجام دادهاند آگاه مىكنيم؛ يقينا خدا به نيات و اسرار سينهها داناست.
اندكى [از نعمت هاى مادى] برخوردارشان مىكنيم، سپس آنان را [به وارد شدن] در عذابى سخت ناچار مىكنيم،
و اگر از آنان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ قطعا مىگويند: خدا. بگو: همه ستايشها ويژه خداست [آيا درك مىكنند كه همه امور به دست خداست؟ نه] بلكه بيشترشان معرفت و دانش ندارند؛
آنچه در آسمانها و زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست؛ يقينا خدا همان بىنياز و ستوده است.
اگر [براى نوشتن و ثبت كردن كلمات خدا كه در حقيقت مخلوقات او هستند] آنچه درخت در زمين است قلم باشد و دريا [مركب] و هفت درياى ديگر آن را پس از پايان يافتنش مدد رسانند، كلمات خدا پايان نپذيرد؛ يقينا خدا تواناى شكستناپذير و حكيم است.
آفريدن شما و برانگيختنتان [براى ما] جز مانند [آفريدن و برانگيختن] يك تن نيست؛ يقينا خدا شنوا و بيناست.
آيا ندانستهاى كه خدا شب را در روز فرو مىبرد و روز را در شب فرو مىبرد، و خورشيد و ماه را مسخر و رام كرده است كه هر كدام تا مدتى معين روانند؛ و يقينا خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
اين [آفريدههاى شگفت و اين تغييرات و تحولات] دليل بر اين است كه خدا فقط حق است و آنچه به جاى او مىپرستند باطل است، و بىترديد خدا همان والا مرتبه و بزرگ است.
آيا ندانستهاى كه كشتىها به سبب نعمت هاى خدا [چون باد، هوا و ديگر عوامل] در دريا روانند تا خدا برخى از نشانههاى قدرت خود را به شما نشان دهد؛ بىترديد در اين [واقعيت] براى هر شكيباى سپاس گزارى نشانههايى [از توحيد، قدرت و ربوبيت خدا] ست.
و چون آنان را [در دريا] موجى [به دنبال موجى] مانند ابرهاى سايهانداز فرو پوشد خدا را در حالى كه ايمان و عبادت را براى او [از هرگونه شركى] خالص مىكنند مىخوانند، و زمانى كه آنان را به خشكى مىرساند برخى از آنان به راه ميانه و معتدل [كه راه توحيد است] مىروند [و برخى پيمان مىشكنند] و آيات ما را جز هر پيمانشكن خائن و كفر پيشهاى انكار نمىكند.
اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، و بترسيد از روزى كه هيچ پدرى چيزى [از عذاب] از فرزندش دفع نمىكند، و نه هيچ فرزندى دفع كننده چيزى [از عذاب] از پدر خويش است. بىترديد وعده خدا حق است، پس زندگى دنيا شما را نفريبد، و مبادا شيطان شما را به [كرم و رحمت] خدا مغرور كند.
يقينا خداست كه دانش قيامت فقط نزد اوست، و [تنها او] باران را نازل مىكند، و [اوضاع و احوال] آنچه را در رحمهاست مىداند؛ و هيچكس نمىداند فردا چه چيزى [از خير و شر] به دست مىآورد، و هيچكس نمىداند در چه سرزمينى مىميرد؛ بىترديد خدا دانا و آگاه است.
سوره السجدة
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ الم
نازل كردن اين كتاب كه هيچ ترديدى در [وحى بودن] آن نيست، از سوى پروردگار جهانيان است.
آيا [مشركان لجوج] مىگويند: [پيامبر] آن را از نزد خود ساخته و پرداخته [و به خدا نسبت داده است؟ چنين نيست] بلكه آن [كتابى] حق و درست است [كه] از سوى پروردگارت [نازل شده است]، تا به مردمى كه پيش از تو [تا زمان عيسى] هيچ بيم دهندهاى براى آنان نيامده است بيم دهى تا هدايت يابند.
خداست كه آسمانها و زمين را و آنچه را ميان آنهاست در شش روز آفريد، سپس بر تخت فرمانروايى و تدبير امور آفرينش چيره و مسلط شد. براى شما جز او هيچ ياور و شفاعت كنندهاى نيست، [با اين حال] آيا متذكر و هوشيار نمىشويد؟
[همه] امور را [همواره] از آسمان تا زمين تدبير و تنظيم مىكند، سپس در روزى كه اندازه آن به شمارش شما هزار سال است به سوى او بالا مىرود.
اين است [پروردگار] داناى نهان و آشكار كه تواناى شكستناپذير و مهربان است،
همان كسى كه آنچه را آفريد نيكو ساخت، و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد،
سپس نسل او را از چكيدهاى از آب پست و بىمقدار قرار داد،
آن گاه او را [از جهت اندام] درست و نيكو نمود، و از روح خود در وى دميد و براى شما گوش و چشم و قلب آفريد در حالى كه اندك سپاس گزارى مىكنيد.
و [منكران لجوج] گفتند: آيا زمانى كه [پس از مردنمان بدن ما ريز ريز شد و پوسيد و] در زمين گم شديم، آيا به راستى ما در آفرينشى جديد در خواهيم آمد؟ [نه اينكه اين لجوجان متكبر فقط منكر قدرت حق باشند] بلكه آنان منكر ديدار [قيامت و محاسبه اعمال به وسيله] پروردگارشان هستند،
بگو: فرشته مرگ كه بر شما گماشته شده است [روح] شما را مىگيرد، سپس به سوى پروردگارتان باز گردانده مىشويد.
و اگر ببينى زمانى كه [اين] مجرمان [منكر قيامت] نزد پروردگارشان سرهايشان را به زير افكندهاند [مىبينى كه مىگويند:] پروردگارا! [به آنچه ما را وعده داده بودى] بينا شديم و [به دعوت حق] شنوا گشتيم، پس ما را به دنيا برگردان تا كار شايسته انجام دهيم، بىترديد ما باور كننده [همه حقايق] هستيم.
و اگر مىخواستيم هدايت هركسى را [از روى اجبار] به او عطا مىكرديم، [اما همه را آزاد و مختار آفريديم تا راه هدايت يا گمراهى را خود انتخاب كنند] ولى فرمان من بر عذاب لازم و حتم شده است كه بىترديد دوزخ را از همه جنيان و آدميان [كه آيات من را تكذيب كردند] پر خواهم كرد.
پس [به آنان گويند:] به كيفر آنكه ديدار امروزتان را فراموش كرديد [عذاب دوزخ را] بچشيد، كه ما [هم] شما را واگذاشتهايم، و به كيفر آنچه همواره انجام مىداديد، عذاب جاودانه را بچشيد.
فقط كسانى به آيات ما ايمان مىآورند كه وقتى به وسيله آن آيات به آنان تذكر داده شود، سجده كنان به رو در مىافتند و همراه با سپاس، پروردگارشان را از هر عيب و نقصى تنزيه مىكنند در حالى كه [از سجده و سپاس و تنزيه] تكبر و سركشى نمىورزند؛
[ملازم بستر استراحت و خواب نيستند، بلكه] پهلوهايشان از خوابگاههايشان دور مىشود در حالى كه همواره پروردگارشان را به علت بيم [از عذاب] و اميد [به رحمت و پاداش] مىخوانند و از آنچه آنان را روزى دادهايم، انفاق مىكنند.
پس هيچ كس نمىداند چه چيزهايى كه مايه شادمانى و خوشحالى آنان است به پاداش اعمالى كه همواره انجام مىدادهاند، براى آنان پنهان داشتهاند.
با اين حال آيا كسانى كه مؤمناند مانند كسانى هستند كه فاسقاند؟ [نه هرگز اين دو گروه] مساوى و يكسان نيستند.
اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، پس براى آنان بهشتهايى كه اقامتگاه دائمى است خواهد بود [كه به آنان] به پاداش اعمالى كه همواره انجام مىدادند، پيشكش مىشود.
اما كسانى كه نافرمانى كردهاند اقامتگاهشان آتش است، هرگاه بخواهند از آن بيرون آيند در آن بازگردانده مىشوند، و به آنان گويند: عذاب آتش را كه همواره آن را تكذيب مىكرديد، بچشيد.
و بىترديد آنان را غير از عذاب بزرگتر [در قيامت] از عذاب نزديكتر [در دنيا] مىچشانيم، باشد كه [از فسق و فجور] برگردند.
ستمكارتر از كسى كه به وسيله آيات پروردگارش تذكر داده شود، سپس از آنها روى برگرداند، كيست؟ بىترديد ما از مجرمان انتقام مىگيريم.
و به راستى ما به موسى كتاب داديم، پس تو در دريافت كتاب [به وسيله موسى] هيچ ترديدى نداشته باش، و آن را براى بنىاسرائيل هدايت قرار داديم،
و برخى از آنان را چون [در برابر مشكلات، سختىها و حادثههاى تلخ و شيرين] صبر كردند و همواره به آيات ما يقين داشتند، پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما [مردم را] هدايت مىكردند.
يقينا پروردگارت روز قيامت، خود ميان آنان درباره آنچه همواره در آن اختلاف مىكردند، داورى خواهد كرد.
آيا مشركان را [داستان] بسيارى از ملتهايى كه ما پيش از آنان هلاك كرديم كه [اينان] در مسكنهايشان قدم مىزنند هدايت نكرد [و براى آنان روشن نساخت كه سرانجام كفرپيشگان هلاكت است؟] همانا در اين [سرگذشتها] عبرتهاست، آيا نمىشنوند؟!
آيا ندانستهاند كه ما آب را به سوى زمين بىگياه مىرانيم و به وسيله آن زراعتى را بيرون مىآوريم كه دامهايشان و خودشان از آن مىخورند؟ پس آيا [آثار رحمت خدا را] نمىبينند؟!
و [مشركان از روى مسخره به مؤمنان] مىگويند: اگر راست مىگوييد اين فتح و پيروزى [كه به خود وعده مىدهيد و به آن دلخوش هستيد] كى خواهد بود؟
بگو: روز فتح و پيروزى [حتمى مؤمنان] كسانى كه كفر ورزيدهاند، نه ايمان آوردنشان سودشان دهد و نه به آنان مهلت داده مىشود؛
بنابراين از آنان روى برگردان و منتظر [رسيدن پيروزى] باش كه آنان هم [به گمان خود] منتظرند [كه بر شما پيروز شوند.]
سوره الاحزاب
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اى پيامبر! بر تقواى الهى ثابت قدم و استوار باش، و از كافران و منافقان اطاعت مكن كه خدا همواره دانا و حكيم است.
و آنچه را كه از سوى پروردگارت به تو وحى مىشود پيروى كن؛ قطعا خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
و بر خدا توكل كن؛ و كافى است كه خدا نگهبان و كارساز [همه امور بندگان] باشد.
خدا براى هيچ مردى در درونش دو قلب قرار نداده، و همسرانتان را كه همواره با آنان «ظهار» مىكنيد [يعنى بر پايه فرهنگ جاهلى با خواندن صيغهاى خاص آنان را به منزله مادرانتان به شمار آورده بر خود حرام مىنماييد] مادران شما نگردانيده، و پسر خواندگانتان را پسران [واقعى] شما ننموده است. اين سخن [باطل و بىپايه] شماست كه به زبان شما [جارى] است، و خدا همواره حق را مىگويد، و همواره راه [درست و راست را كه شما را به سعادت مىرساند] مىنماياند.
پسر خواندگانتان را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين نزد خدا عادلانهتر است؛ و اگر پدرانشان را نمىشناسيد، پس برادران و دوستان دينى شمايند. و بر شما در آنچه [از انتسابهايى] كه به خطا انجام دادهايد، گناهى نيست؛ ولى آنچه را كه دلهايتان تعمد و قصد جدى داشته است [گناه است]؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
پيامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است، و همسرانش [در حرمت ازدواج به منزله] مادران آنانند، و بر طبق كتاب خدا دارندگان قرابت نسبى [در ميراث بردن] از يكديگر از مؤمنان و مهاجران [كه پيش از اين بر پايه ايمان و هجرت ميراث مىبردند] سزاوارترند، مگر اينكه بخواهيد [در وصيت كردن به پرداخت ارث] درباره دوستانتان احسان كنيد كه اين امرى ثبت شده در كتاب [خدا] است.
و [ياد كن] زمانى را كه از پيامبران [براى ابلاغ وحى] پيمان گرفتيم، و [نيز] از تو و از نوح و از ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم، و از همه آنان پيمانى محكم و استوار گرفتيم،
تا صادقان را از صدقشان بپرسد [و پاداش صدقشان را به آنان عطا كند] و براى كافران عذابى دردناك آماده كرده است.
اى اهل ايمان! نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، هنگامى كه سپاهيانى [به قصد نابود كردنتان] به سوى شما آمدند، پس بادى [كوبنده] و لشكريانى كه آنها را نمىديديد بر ضد آنان فرستاديم [تا آنان را در هم كوبيدند]؛ و خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
زمانى كه از بالا و از پايين [لشكرگاه] تان به سويتان آمدند، و آن گاه كه ديدهها [از شدت ترس] خيره شد و جانها به گلو رسيد، و به خدا آن گمانها [ى ناروا] را [كه خود مىدانيد] مىبرديد.
آنجا بود كه مؤمنان مورد آزمايش قرار گرفتند و به تزلزل و اضطرابى سخت دچار شدند.
و آن گاه كه منافقان و آنان كه در دلهايشان بيمارى [ضعف ايمان] بود، مىگفتند: خدا و پيامبرش جز به فريب ما را وعده [پيروزى] ندادهاند!
و آن گاه كه گروهى از آنان گفتند: اى اهل مدينه! [ميدان نبرد] جاى درنگ و ماندن شما نيست، پس برگرديد. و گروهى از آنان از پيامبر اجازه [برگشتن] مىخواستند، و مىگفتند: خانههاى ما بدون حفاظ است. در صورتى كه بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند!
و اگر از پيرامون خانههايشان بر آنان حمله مىشد و از آنان بازگشت [به شرك و جنگ با مؤمنان] درخواست مىشد، آن را مىپذيرفتند و براى آن جز مدت كوتاهى [به اندازه تجهيز خود بر ضد مؤمنان] درنگ نمىكردند!!
و همانا آنان از پيش با خدا پيمان بسته بودند كه [به دشمن] پشت نكنند؛ و پيمان خدا همواره بازخواست شدنى است.
بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن بگريزيد، گريز شما هرگز سودتان نمىدهد، و در اين صورت [اگر هم سودتان دهد، از اين زندگى زودگذر فانى] جز اندكى برخوردار نخواهيد شد.
بگو: اگر خدا براى شما آسيب و گزندى يا پيروزى و غنيمتى بخواهد، كيست كه شما را در برابر [تقديرات و قضاى] خدا نگه دارد؟ در صورتى كه غير از خدا نه كارسازى براى خود مىيابند، نه يارى دهندهاى.
يقينا خدا بازدارندگان را از ميان شما [كه مجاهدان را با وسوسه و اغواگرى از شركت در جهاد باز مىدارند] و كسانى را كه به برادرانشان [آن براداران دينى كه ايمانشان سست است] مىگويند: [براى عيش و نوش] به سوى ما بياييد [شما را به شركت در جهاد چه كار؟] مىشناسد؛ و جز اندكى به جهاد نمىآيند.
در حالى كه نسبت به شما [براى هزينه كردن هر نوع كمكى] بخيلاند؛ و چون [به سبب افروخته شدن آتش جنگ] ترس پيش آيد آنان را مىبينى به سوى تو مىنگرند در حالى كه چشمانشان [بىاختيار در حدقه] مىگردد، مانند كسى كه بيهوشى مرگ او را فرو مىپوشد، پس هنگامى كه ترس برطرف شود با زبانهايى تيز و تند به شما آزار مىدهند، در حالى كه بر [سخن] خير [و زبان خوش و نرم] بخيلاند؛ اينان ايمان نياوردهاند، به اين خاطر خدا اعمالشان را تباه و بىاثر كرده است؛ و اين [كار] بر خدا آسان است.
[اين بزدلان منافق] مىپندارند كه گروههاى دشمن نرفتهاند و اگر بار ديگر گروههاى دشمن بيايند، آنان دوست دارند كه كاش در ميان اعراب باديهنشين بودند، و از [همانجا] خبرهاى شما مىپرسيدند، و اگر در ميان شما بودند جز اندكى جنگ نمىكردند.
يقينا براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است براى كسى كه همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد؛ و خدا را بسيار ياد مىكند.
هنگامى كه مؤمنان [در نبرد خندق] گروههاى دشمن را ديدند گفتند: اين است آنچه خدا وپيامبرش به ما وعده دادهاند [كه ثواب و پاداش عظيم روز بازپسين بدون تحمل سختىها و سرافراز بيرون آمدن از آزمايشها ميسر نيست] و خدا و پيامبرش راست گفتهاند، و [جنگ خندق] جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.
از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا بر آن پيمان بستند [و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود] صادقانه وفا كردند، برخى از آنان پيمانشان را به انجام رساندند [و به شرف شهادت نايل شدند] و برخى از آنان [شهادت را] انتظار مىبرند و هيچ تغيير و تبديلى [در پيمانشان] ندادهاند،
تا سرانجام خدا صادقان را به سبب صدقشان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا [اگر توبه كنند] توبه آنان را بپذيرد؛ زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
و خدا كافران [شركت كننده در جنگ خندق] را در حالى كه به پيروزى و غنيمت دست نيافتند با خشم و اندوهشان برگرداند، و خدا [سختى و مشقت] جنگ را از مؤمنان برداشت؛ و خدا همواره نيرومند و تواناى شكستناپذير است.
و [خدا] كسانى را از اهل كتاب كه گروههاى دشمن را پشتيبانى كردند از قلعههاى محكم و استوارشان پايين كشيد و در دلهايشان ترس و بيم افكند، گروهى را مىكشتيد و گروهى را اسير مىكرديد،
و سرزمينشان و ديار و اموالشان و سرزمينى كه به آن قدم نگذاشته بوديد به شما ميراث داد؛ و خدا بر هر كارى تواناست.
اى پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنيا و زيور و زينتش را مىخواهيد بياييد تا برخوردارتان نمايم و با روشى پسنديده رهايتان كنم،
و اگر خدا و پيامبر او و سراى آخرت را مىخواهيد، پس خدا يقينا براى نيكوكاران شما پاداشى بزرگ آماده كرده است.
اى همسران پيامبر! هركس از شما كار بسيار زشت آشكارى مرتكب شود [قطعا پيوند همسرى با پيامبر به او مصونيت نمىدهد، بلكه] عذاب براى او دو چندان خواهد شد، و اين [كار] بر خدا آسان است.