و هركس از شما براى خدا و پيامبرش اطاعت خاضعانه كند و كار شايسته انجام دهد، پاداشش را دو برابر به او مىدهيم و براى او رزقى نيكو و با ارزش آماده كردهايم.
اى همسران پيامبر! شما اگر پرهيزكارى پيشه كنيد [از نظر منزلت و موقعيت] مانند هيچ يك از زنان نيستيد، پس در گفتار خود، نرمى و طنازى [چنانكه عادت بيشتر زنان است] نداشته باشيد تا كسى كه بيمار دل است طمع كند، و سخن پسنديده و شايسته گوييد.
و در خانههايتان قرار و آرام گيريد، و [در ميان نامحرمان و كوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهليت پيشين [كه براى خودنمايى با زينت و آرايش و بدون پوشش در همهجا ظاهر مىشدند] ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد، جز اين نيست كه همواره خدا مىخواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت [كه به روايت شيعه و سنى محمد، على، فاطمه، حسن و حسين عليهمالسلاماند] برطرف نمايد، و شما را چنان كه شايسته است [از همه گناهان و معاصى] پاك و پاكيزه گرداند.
[اى همسران پيامبر!] و آنچه را از آيات خدا و حكمت در خانههاى شما مىخوانند به ياد داشته باشيد؛ يقينا خدا لطيف و آگاه است.
مسلما خدا براى مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادتپيشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان حفظ كننده خود از پليدىهاى جنسى، و مردان و زنانى كه بسيار ياد خدا مىكنند، آمرزش و پاداشى بزرگ آماده كرده است.
و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد هنگامى كه خدا و پيامبرش كارى را حكم كنند براى آنان در كار خودشان اختيار باشد؛ و هركس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند يقينا به صورتى آشكار گمراه شده است.
و [ياد كن] زمانى را كه به آن شخص كه خدا به او نعمت [اسلام] بخشيده بود، و تو هم [با آزاد كردنش از طوق بردگى] به او احسان كرده بودى، مىگفتى: همسرت را براى خود نگه دار و از خدا پروا كن. و تو در باطن خود چيزى را [چون فرمان خدا به ازدواج با مطلقه او] پنهان مىداشتى كه خدا آشكار كننده آن بود [تا براى مردم در ازدواج مطلقه پسر خواندههايشان ممنوعيت و مشكلى نباشد] و [براى بيان فرمان خدا نسبت به مشروعيت ازدواج مطلقه پسر خوانده] از مردم مىترسيدى و در حالى كه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى، پس هنگامى كه «زيد» نياز خود را از همسرش به پايان برد [و او را طلاق داد] وى را به همسرى تو درآورديم تا براى مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسر خواندههايشان زمانى كه نيازشان را از آنان به پايان برده باشند سختى و حرجى نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدنى است.
بر پيامبر در آنچه خدا براى او مقرر و لازم كرده منعى نيست، خدا اين روش را درباره كسانى [از پيامبران] كه پيش از اين گذشتهاند مقرر داشته است و همواره فرمان خدا نافذ و اندازه گيرى شده است.
همانان كه همواره رسالتهاى خدا را [به مردم] مىرساندند و از او مىترسيدند و از هيچكس جز او نمىترسيدند؛ و خدا براى حسابرسى كافى است.
محمد، پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است؛ و خدا به هر چيزى داناست.
اى اهل ايمان! خدا را بسيار ياد كنيد،
و صبح و شام او را تسبيح گوييد.
اوست كه با فرشتگان خود بر شما درود مىفرستد تا شما را از تاريكىها به سوى نور بيرون آورد، و او به مؤمنان مهربان است.
درود و تحيت [خدا] بر آنان روزى كه با [پاداش و مقام قرب] او ديدار مىكنند، سلام است، و [خدا] براى آنان پاداشى نيكو و باارزش آماده كرده است.
اى پيامبر! به راستى ما تو را شاهد [بر امت] و مژدهرسان و بيمدهنده فرستاديم.
و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى فروزان [براى هدايت جهانيان] قرار داديم،
و مؤمنان را مژده ده كه براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى خواهد بود،
و از كافران و منافقان اطاعت مكن و آزارشان را واگذار و بر خدا توكل كن، و كافى است كه خدا نگهبان و كارساز [انسان] باشد،
اى اهل ايمان! هنگامى كه زنان مؤمن را به همسرى خود درآورديد، آن گاه پيش از آنكه با آنان آميزش كنيد طلاقشان داديد براى شما بر عهده آنان عدهاى نيست كه آن را بشماريد، پس آنان را [به پرداخت نصف مهريه] بهرهمندشان كنيد و به صورت پسنديدهاى رهايشان سازيد.
اى پيامبر! برايت حلال كرديم آن همسرانت را كه مهرشان را دادهاى و كنيزانى كه خدا غنيمت به تو داده است و دختر عموها و دختر عمهها و دختر دايىها و دختر خالههايت را كه با تو مهاجرت نمودهاند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر [مجانى و بدون مهر] هبه كند، اگر پيامبر او را به همسرى بخواهد؛ اين حكم ويژه توست نه مؤمنان. يقينا ما آنچه را در مورد همسران و كنيزانشان بر آنان لازم و مقرر داشتهايم، مىدانيم؛ [اين گشايش در ازدواج] براى آن است كه بر تو سختى و حرجى نباشد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
نوبت هر كدام از آنان را كه بخواهى تأخير مىاندازى و هر كدام را كه بخواهى نزد خود جاى مىدهى، و هر كدام از آنان را كه از او كناره گرفته باشى [اگر] نزد خود بطلبى بر تو گناهى نيست. اين [برنامهريزى آزادانه] به خوشحال نمودنشان و اينكه اندوهگين نشوند و همگى به آنچه به آنان دادهاى خشنود شوند، نزديكتر است؛ و خدا آنچه را در دلهاى شماست مىداند؛ و خدا دانا و بردبار است.
[غير از زنهايى كه گفته شد] از اين پس زنان ديگر براى تو حلال نيست، و [نيز] جايز نيست كه آنان را به همسرانى ديگر تبديل كنى گرچه زيبايى آنان تو را خوش آيد، مگر كنيزى كه مالكش شوى؛ و خدا نگهبان و مراقب همه چيز است.
اى اهل ايمان! به خانههاى پيامبر وارد نشويد مگر آنكه براى خوردن غذايى به شما اذن دهند، بدون اينكه در انتظار فرا رسيدن وقت [خوردن] آن باشيد؛ ولى هنگامى كه دعوت شديد وارد شويد، و چون غذا خورديد و بىآنكه [پس از صرف غذا] سرگرم سخن گرديد، پراكنده شويد، اين [كار كه بنشينيد و سرگرم سخن گرديد] پيامبر را آزار مىدهد و از شما حيا مىكند [كه بيرونتان كند] ولى خدا از حق حيا نمىكند. و زمانى كه از همسرانش متاعى خواستيد از پشت پرده و حجابى از آنان بخواهيد، كه اين براى قلب شما و قلبهاى آنان پاكيزهتر است. و شما را نسزد [و جايز نباشد] كه پيامبر خدا را آزار دهيد. و بر شما هرگز جايز نيست كه پس از او با همسرانش ازدواج كنيد؛ كه اين [كار] نزد خدا بزرگ است.
اگر چيزى را آشكار كنيد يا آن را پنهان نماييد [خدا مىداند]؛ يقينا خدا به هر چيزى داناست.
همسران پيامبر را نزد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنان هم كيششان و بردگانشان [در ترك پوشش و حجاب] گناهى نيست؛ و از خدا پروا كنيد كه خدا به هر چيزى گواه است.
همانا خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود و رحمت مىفرستند. اى اهل ايمان! بر او درود فرستيد و آن گونه كه شايسته است، تسليم او باشيد.
قطعا آنان كه خدا و پيامبرش را مىآزارند، خدا در دنيا و آخرت لعنتشان مىكند، و براى آنان عذابى خواركننده آماده كرده است.
و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را [با متهم كردن] به اعمالى كه انجام ندادهاند، مىآزارند، بىترديد بهتان و گناه بزرگى بر عهده گرفتهاند.
اى پيامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران كسانى كه مؤمن هستند بگو: چادرهايشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرايش و زيورهايشان در برابر ديد نامحرمان قرار نگيرد.] اين [پوشش] به اينكه [به عفت و پاكدامنى] شناخته شوند نزديكتر است، و در نتيجه [از سوى اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
اگر منافقان و آنان كه در دلهايشان بيمارى [ضعف ايمان] است و آنانكه در مدينه شايعههاى دروغ و دلهرهآور پخش مىكنند [از رفتار زشتشان] باز نايستند، تو را بر ضد آنان برمىانگيزيم [كه يا تبعيدشان كنى يا با آنان بجنگى]، آن گاه در اين شهر جز اندكى [كه خالص و پاك هستند] در كنار تو نخواهند ماند.
[اين چند گروه به علت اعمال ناهنجارشان] طردشدگان [از رحمت خداى] اند، هرجا كه يافت شوند بايد دستگير شوند، و به سختى به قتل برسند.
خدا شيوه و روش خود را درباره كسانى [مانند اين خائنان] كه پيشتر درگذشتند، اينگونه قرار داده است، و براى شيوه و روش خدا هرگز تغيير و دگرگونى نخواهى يافت.
مردم درباره [وقت] قيامت از تو مىپرسند، بگو: دانش و آگاهى آن فقط نزد خداست. و تو چه مىدانى؟ شايد قيامت نزديك باشد.
همانا خدا كافران را لعنت كرده، و آتشى افروخته براى آنان آماده كرده است.
هميشه در آن جاودانهاند، و سرپرست و ياورى [كه آنان را نجات دهد] نيابند.
روزى كه چهرههايشان را در آتش از سويى به سويى مىگردانند، [و] مىگويند: اى كاش ما [در دنيا] از خدا و پيامبر اطاعت كرده بوديم،
و مىگويند: پروردگارا! همانا ما از فرمانروايان و بزرگانمان اطاعت كرديم، در نتيجه گمراهمان كردند.
پروردگارا! آنان را از عذاب دو چندان ده، و كاملا از رحمتت دورشان ساز.
اى اهل ايمان! [درباره پيامبرتان] مانند كسانى نباشيد كه موسى را [با تهمت و دروغ بستن به او] آزار دادند و خدا او را از آنچه درباره او مىگفتند، پاك و مبرا ساخت، و او نزد خدا آبرومند بود.
اى اهل ايمان! از خدا پروا كنيد و سخن درست و استوار گوييد.
تا [خدا] اعمالتان را براى شما اصلاح كند و گناهتان را بر شما بيامرزد. و هركس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، بىترديد رستگارى بزرگى يافته است.
يقينا ما امانت را [كه تكاليف شرعيه سعادت بخش است] بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم و آنها از به عهده گرفتنش [به سبب اينكه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزيدند و از آن ترسيدند، و انسان آن را پذيرفت بىترديد او [به علت ادا نكردن امانت] بسيار ستمكار، و [نسبت به سرانجام خيانت در امانت] بسيار نادان است.
تا نهايتا خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را [به سبب خيانت در امانت] عذاب كند و توبه مردان و زنان مؤمن را [به علت لغزش در امانت] بپذيرد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
سوره سبأ
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ همه ستايشها ويژه خداست كه آنچه در آسمانها و زمين است در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، و سپاس و ستايش در آخرت ويژه اوست، و او حكيم و آگاه است.
[خدا] مىداند آنچه در زمين فرو مىرود و آنچه از آن بيرون مىآيد و آنچه از آسمان فرود مىآيد و آنچه در آن بالا مىرود؛ و او مهربان و بسيار آمرزنده است.
و كافران گفتند: قيامت بر ما نخواهد آمد. بگو: آرى، سوگند به پروردگارم كه داناى غيب است، حتما بر شما خواهد آمد؛ در آسمانها و زمين هم وزن ذرهاى از او پوشيده نيست، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر از آن هست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است.
[آرى، قيامت حتما مىآيد] تا خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، پاداش دهد، اينانند كه براى آنان آمرزشى و رزق نيكو و ارزشمندى خواهد بود.
و كسانى كه در [انكار و تكذيب] آيات ما كوشيدند، به گمان اينكه [مىتوانند] ما را عاجز كنند [تا از دسترس قدرت ما بيرون روند] براى آنان عذابى دردناك از سختترين عذابهاست.
و كسانى كه معرفت و دانش به آنان عطا شده، مىدانند كه آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق است، و به راه خداى تواناى شكستناپذير و ستوده هدايت مىكند.
و كافران گفتند: [اى مردم!] آيا شما را به مردى دلالت كنيم كه به شما خبر [عجيبى] مىدهد، هنگامى كه [در خاك گور] به طور كامل متلاشى [و قطعه قطعه] شويد در آفرينشى جديد و تازه در خواهيد آمد!
آيا [به نظر شما اين خبر دهنده] بر خدا دروغ بسته، يا دچار نوعى جنون است؟! [نه، چنين نيست كه مىپندارند] بلكه كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، در عذاب و گمراهى دورى هستند.
آيا به آنچه از آسمان و زمين پيش رو و پشت سر آنان است، ننگريستند [كه همان خدايى كه جهان هستى را آفريد بر زنده كردن مردگان تواناست؟] ما اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مىبريم يا پارههايى از آسمان را بر سرشان مىافكنيم؛ بىترديد در اين [آفرينش] براى هر بنده بازگشت كننده نشانهاى [بر قدرت خدا] است.
همانا به داود از سوى خود فضلى بزرگ عطا كرديم، [و گفتيم:] اى كوهها و اى پرندگان! [در تسبيح خدا] با او هم صدا شويد. و آهن را براى او نرم كرديم.
[و به او گفتيم] كه زرههاى فراخ بساز، و حلقهها [ى آن] را متناسب و هماهنگ اندازهگيرى كن. و تو و خاندان و قومت كار شايسته انجام دهيد؛ يقينا من به آنچه انجام مىدهيد بينايم.
و باد را براى سليمان [مسخر و رام كرديم]، كه رفتن صبحگاهش [به اندازه] يك ماه و رفتن شام گاهش [به اندازه] يك ماه بود؛ و چشمه مس را براى او روان ساختيم، و گروهى از جن به اذن پروردگارش نزد او كار مىكردند، و هر كدام از آنان از فرمان ما سرپيچى مىكرد از عذاب سوزان به او مىچشانديم.
[گروه جن] براى او هرچه مىخواست، مىساختند از نمازخانهها، و مجسمهها، و ظروف بزرگى مانند حوضها، و ديگهايى ثابت. اى خاندان داود! به خاطر سپاس گزارى [به فرمانها حق] عمل كنيد؛ و از بندگانم اندكى سپاس گزارند.
پس هنگامى كه مرگ را بر او مقرر كرديم، جنيان را از مرگش جز موريانهاى كه عصايش را مىخورد، آگاه نكرد؛ زمانى كه به روى زمين در افتاد، جنيان [كه ادعاى علم غيب داشتند] فهميدند كه اگر غيب مىدانستند در آن عذاب خواركننده [كه كارهاى بسيار پرزحمت و طاقتفرسا بود] درنگ نمىكردند.
يقينا براى قوم سبا در جاى اقامتشان نشانهاى [از قدرت و رحمت خدا] وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. [گفتيم:] از رزق و روزى پروردگارتان بخوريد، و براى او سپاس گزارى كنيد، سرزمينى خوش و دلپذير [داريد]، و پروردگارى بسيار آمرزنده
ولى [آنان از سپاس گزارى در برابر نعمت، و از فرمانها او و دعوت پيامبرشان] روى گرداندند، در نتيجه سيل [ويرانگر] «عرم» را بر ضد آنان جارى كرديم [كه دو باغ آباد راست و چپ منطقه را نابود كرد]، و ما آن دو باغ پر حاصلشتان را به دو باغستانى تبديل كرديم كه داراى ميوههايى تلخ و درخت شوره گز و چيزى اندك از درخت سدر بودند!!
اين [سيل ويران گر] را در برابر كفرشان به آنان كيفر داديم. آيا جز كفران كننده را كيفر مىدهيم؟
و ميان مردم سبا و شهرهايى كه در آنها بركت نهاديم، آبادىهاى به هم پيوسته و نمايان قرار داديم، و سير و سفر را در [ميان] آنان متناسب و به اندازه مقرر داشتيم، [و گفتيم:] شبها و روزها با امنيت در آنها مسافرت كنيد.
پس [اين مغرورشدگان به رفاه و خوشى و ناسپاسان در برابر نعمت] گفتند: پروردگارا! ميان سفرهاى ما را دورى و فاصله انداز. [اين را درخواست كردند تا تهيدستان و پا برهنگان نتوانند در كنار آنان سفر كنند]، و [اينگونه آنان] بر خودشان ستم كردند، پس ما آنان را داستانهايى [براى عبرت آيندگان] قرار داديم و جمعشان را به شدت متلاشى و تار و مار كرديم، همانا در اين [سرگذشتها] براى هر صبركننده سپاس گزارى عبرتهاست
و همانا ابليس، پندارش را [كه گفته بود: نسل آدم را گمراه مىكنم] درباره آنان محقق يافت كه همه جز گروهى از مؤمنان از او پيروى كردند.
و ابليس را بر آنان [در اينكه فرمانبردارشان كند] هيچ تسلطى نبود [جز وسوسه كردن باز بودن راه وسوسه بر او هيچ سببى نداشت] مگر اينكه مىخواستيم كسانى را كه به آخرت ايمان دارند از آنان كه درباره آن در ترديدند مشخص كنيم؛ و پروردگارت بر هر چيزى نگهبان است.
بگو: كسانى را كه به جاى خدا [سزاوار پرستيدن] پنداشتهايد، بخوانيد [تا خواستههايتان را اجابت كنند، ولى آنها هيچ خواستهاى را از شما اجابت نمىكنند؛ زيرا] در آسمانها و زمين هموزن ذرهاى را مالك نيستند و آنها را در آن دو هيچ سهم و شركتى نيست، و از ميان آنها هيچ پشتيبانى براى خدا وجود ندارد.
شفاعت در پيشگاه خدا جز براى كسانى كه به آنان اذن دهد سودى ندارد، [آن روز شفيعان و اميدواران به شفاعت مضطربانه به انتظار اذن خدا براى شفاعت هستند] تا زمانى كه با صدور اذن شفاعت دلهايشان آرام گيرد [در اين هنگام مجرمان به شفيعان] گويند: پروردگارتان چه گفت؟ مىگويند: حق گفت و او بلند مرتبه و بزرگ است.
[به مشركان] بگو: چه كسى از آسمانها و زمين به شما روزى مىدهد؟ بگو: خدا. و بىترديد ما يا شما بر هدايت يا در گمراهى آشكار هستيم.
بگو: شما از گناه ما بازخواست نخواهيد شد، و ما هم از آنچه شما انجام مىدهيد، بازخواست نخواهيم شد.
بگو: پروردگارمان ميان ما و شما را [روز قيامت] جمع مىكند، سپس ميان ما و شما به حق داورى خواهد كرد، و او داور دانايى است.
بگو: كسانى را كه به عنوان شريكان به او ملحق كردهايد به من نشان دهيد [تا بنگرم آيا صفاتى كه واجب است در يك معبود باشد در آنها هست؟ يقينا] اين چنين [صفاتى در آنها] نيست، بلكه فقط خدا تواناى شكستناپذير و حكيم است.
و ما تو را براى همه مردم جز مژدهرسان و بيم دهنده نفرستاديم، ولى بيشتر مردم [به اين واقعيت] معرفت و آگاهى ندارند.
و [از روى مسخره] مىگويند: اگر راستگوييد اين وعده [قيامت و عذاب] كى خواهد بود؟
بگو: وعدهگاه شما روزى است كه نه ساعتى از آن تأخير مىكنيد و نه بر آن پيشى مىگيريد.
و كافران گفتند: ما به اين قرآن و كتابهايى كه پيش از آن بوده است، هرگز ايمان نمىآوريم. و اگر ستمكاران را زمانى كه در پيشگاه پروردگارشان [براى محاكمه] بازداشت شدهاند، ببينى در حالى كه هر كدام گناه و بدبختى خود را بر عهده ديگرى مىاندازد [امر عجيبى مىبينى] مستضعفان به مستكبران مىگويند: اگر شما سر راه ما نبوديد يقينا ما مؤمن بوديم.
مستكبران به آنان مىگويند: آيا ما شما را از هدايت الهى بعد از آنكه به شما رسيد باز داشتيم؟ [نه، باور نداريم] بلكه شما خودتان مجرم بوديد.
مستضعفان به مستكبران مىگويند: بلكه نيرنگهاى [پىگير شما در] شب و روز كه به ما فرمان مىداديد به خدا كافر شويم و همتايانى براى او قرار دهيم [ما را گمراه كرد]. و هنگامى كه عذاب را ببينند، اظهار پشيمانى كنند [شايد نجات يابند]. و ما در گردن كافران غل و زنجير مىنهيم؛ آيا جز آنچه را انجام مىدادند جزا داده مىشوند.
در هيچ شهرى هيچ بيمدهندهاى نفرستاديم مگر آنكه خوش گذرانان مغرور و سرمست آنان گفتند: ما به آنچه شما را به آن فرستادهاند، كافريم!
و گفتند: اموال و فرزندان ما از شما بيشتر است و [اين دليل توجه ويژه خدا به ماست؛ بنابراين اگر عذابى هم باشد] ما را عذاب نخواهند كرد.
بگو: يقينا پروردگارم روزى را براى هر كس بخواهد وسعت مىدهد يا تنگ مىگيرد، ولى بيشتر مردم [نسبت به مصلحت خدا] معرفت و آگاهى ندارند.
و اموال و فرزندانتان چيزهايى نيستند كه شما را نزد ما مقرب كنند مگر آنان كه ايمان آورده و كار شايسته انجام دادهاند [كه به سبب ايمان و كار شايسته مقرب ما هستند]؛ پس اينانند كه براى آنان در برابر آنچه انجام دادهاند، پاداش مضاعف است، و آنان در غرفهها [ى بهشتى از هر گزند و آسيبى] آسوده خاطرند.
و كسانى كه همواره در [انكار و ابطال] آيات ما مىكوشند، به گمان اينكه مىتوانند ما را عاجز كنند [تا از دسترس قدرت ما بيرون روند]، اينان احضار شدگان در عذاب خواهند بود.
بگو: يقينا پروردگارم روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد وسعت مىدهد و يا تنگ مىگيرد، و هرچه را انفاق مىكنيد [چه كم و چه زياد] خدا عوضى را جايگزين آن مىكند؛ و او بهترين روزى دهندگان است.
و [ياد كن] روزى را كه [خدا] همه آنان را محشور مىكند، آن گاه به فرشتگان مىگويد: آيا اينان شما را مىپرستيدند؟
مىگويند: تو منزهى [از اينكه در پرستيده شدن شريك و همتا داشته باشى]، تو سرپرست و يار مايى نه آنان، [آنان ما را نمىپرستيدند] بلكه جنيان را مىپرستيدند [و] بيشترشان به آنها ايمان نداشتند.
امروز براى يكديگر مالك سود و زيانى نيستيد، و به آنان كه ستم كردند مىگوييم: عذاب آتشى را كه انكار مىكرديد، بچشيد.
و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، مىگويند: اين نيست مگر مردى كه مىخواهد شما را از آنچه پدرانتان مىپرستيدند، باز دارد. و مىگويند: اين قرآن جز دروغى ساختگى نيست. و كافران درباره حق، هنگامى كه به سويشان آمد گفتند: اين جز جادويى آشكار نيست!!
و [اين در حالى است كه] هيچ كتابى به آنان ندادهايم كه آن را بخوانند [تا به تكيه بر آن قرآن را دروغى ساختگى بدانند]، و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم تا [با اعتماد به گفتار او] نبوت تو را انكار كنند،
و كسانى كه پيش از اينان بودند [آيات ما و پيامبران را] تكذيب كردند، و اينان به يك دهم قدرت و ثروتى كه به آنان داده بوديم، نرسيدهاند، پس پيامبرانم را تكذيب كردند [در نتيجه هلاكشان كرديم]؛ پس [بنگر] عذاب من چگونه بود؟
بگو: من شما را فقط به يك حقيقت اندرز مىدهم [و آن] اينكه: دو تا دو تا و يك يك براى خدا قيام كنيد، سپس درباره رفيقتان [محمد كه عمرى با پاكى، امانت، صدق و درستى در ميان شما زندگى كرده است] بينديشيد كه هيچ گونه جنونى ندارد، او براى شما از عذاب سختى كه پيش روست، جز بيم دهندهاى نيست.
بگو: هر گونه پاداشى كه از شما خواستم، آن پاداش براى خودتان، پاداش من فقط بر عهده خداست، و او بر همه چيز گواه است.
بگو: همانا پروردگارم كه داناى غيب است، حق را [بر قلوب پيامبرانش] القا مىكند.
بگو: حق آمد و باطل [كه آن را به جاى خدا مىپرستيد] نه مىتواند چيزى را به وجود آورد، و نه مىتواند [چيزى كه از بين رفته] برگرداند.
بگو: اگر من گمراه شده باشم، فقط به زيان خود گمراه شدهام، و اگر هدايت شده باشم به سبب آن است كه پروردگارم به من وحى مىكند؛ زيرا او شنوا و نزديك است.
و اگر ببينى [مشركان] زمانى كه [با ظهور قيامت] ترسان و وحشتزده مىشوند [امر عجيبى مىبينى] و [آن اينكه براى آنان] توانايى [گريز از عذاب] نيست، و از جايى نزديك [كه موقف قيامت است] بازداشت مىشوند.
و [در آن موقعيت بسيار سخت] مىگويند: به حق ايمان آورديم. كجا و چگونه مىتوانند از فاصله بسيار دور [كه فاصله قيامت تا دنياست] به آن ايمان دسترسى پيدا كنند! [زيرا آخرت جاى تكليف نيست و دنيايى كه جاى تكليف است براى هميشه از دستشان رفته است.]
[اينان] پيش از اين [كه در دنيا مىزيستند] به حق كافر شدند، و ناآگاهانه و دور از معرفت و علم [درباره حق به عنوان اينكه شعر، جادو، افسانه خرافى و دورغ ساختگى است] سخن پراكنى مىكردند.
و [در نتيجه] ميان آنان و همه خواستههايشان [به وسيله مرگ] جدايى انداخته شد، همان گونه كه پيش از اين با همكيشانشان رفتار شد؛ زيرا آنان همواره [نسبت به حق] در ترديدى سخت بودند.
سوره فاطر
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ همه ستايشها ويژه خداست كه آفريننده آسمانها و زمين است [و] فرشتگان را كه داراى بالهايى دوگانه و سهگانه و چهارگانهاند رسولانى [براى انجام دادن فرمانهاى تكوينى و تشريعىاش] قرار داده است. هرچه بخواهد در آفرينش مىافزايد؛ يقينا خدا بر هر كارى تواناست.
چون رحمتى را خدا براى مردم بگشايد، بازدارندهاى براى آن نيست، و چون بازدارد، بعد از او فرستندهاى برايش وجود ندارد، و او تواناى شكستناپذير و حكيماست.
اى مردم! نعمت خدا را بر خودتان ياد كنيد. آيا جز خدا هيچ آفرينندهاى هست كه از آسمان و زمين شما را روزى دهد؟ هيچ معبودى جز او نيست، پس چگونه [از حق] منصرفتان مىكنند؟
اگر تو را تكذيب مىكنند [اندوهگين مباش] يقينا پيش از تو هم پيامبرانى تكذيب شدهاند. و همه امور به خدا بازگردانده مىشود.
اى مردم! بىترديد وعده خدا [درباره قيامت] حق است، پس اين زندگى دنيا [ى زودگذر،] شما را نفريبد و شيطان فريبنده، شما را [به كرم] خدا مغرور نكند.
بىترديد شيطان، دشمن شماست، پس او را دشمن خود بگيريد. [او] گروهش را فقط [به اين سبب به فسق و فجور] دعوت مىكند كه اهل آتش سوزان گردند.
كسانى كه كفر ورزيدند، عذاب سختى براى آنان خواهد بود، و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ است.
پس آيا كسى كه كردار زشتش براى او زينت داده شده و [به اين سبب] آن را خوب ديده [مانند كسى است كه در پرتو ايمان، خوبو بد را تشخيص داده است؟] همانا خدا هر كه را بخواهد [به كيفر تكبرش در برابر حق] گمراه مىكند و هر كه را بخواهد هدايت مىنمايد. پس مبادا جانت به سبب حسرتهايى كه بر آنان مىخورى از بين برود؛ بىترديد خدا به آنچه انجام مىدهند داناست.
خداست كه بادها را فرستاد تا ابرى را برانگيزند، پس ما آن را به سوى سرزمين مرده رانديم و زمين را پس از مردگىاش به وسيله آن زنده كرديم؛ زنده شدن مردگان هم اينگونه است.
كسى كه عزت مىخواهد، پس [بايد آن را از خدا بخواهد، زيرا] همه عزت ويژه خداست. حقايق پاك [چون عقايد و انديشههاى صحيح] به سوى او بالا مىرود و عمل شايسته آن را بالا مىبرد. و كسانى كه حيلههاى زشت به كار مىگيرند براى آنان عذابى سخت خواهد بود، و بىترديد حيله آنان نابود مىشود.
و خدا شما را از خاك [مرده]، سپس از نطفه آفريد، آن گاه شما را زوجهايى [نر و ماده] قرار داد. هيچ مادهاى باردار نمىشود و بارش را نمىنهد مگر به علم او، و هيچ كس عمر طولانى نمىكند واز عمرش كاسته نمىشود مگر اينكه در كتابى [چون لوح محفوظ] ثبت است. بىترديد اين [كارها] بر خدا آسان است.
دو دريا مساوى نيستند، اين يكى شيرين و از بين برنده تشنگى و نوشيدنش گوارا و آن يكى شور و تلخ است؛ و از هر يك گوشتى تازه مىخوريد و زينتى كه آن را مىپوشيد، استخراج مىكنيد. و كشتىها را در آن مىبينى كه آب را مىشكافند و مىروند تا شما [با رسيدن به مقاصد و هدف هايتان] از فضل او بجوييد و باشد كه سپاس گزارى كنيد.
شب را در روز فرو مىبرد و روز را در شب فرو مىبرد، و خورشيد و ماه را مسخر و رام كرده است كه هر كدام تا سرآمدى معين روانند. اين است خدا پروردگار شما، فرمانروايى ويژه اوست و كسانى را كه به جاى او مىپرستيديد، مالك پوست هسته خرمايى هم نيستند.
اگر آنها را بخوانيد، خواندنتان را نمىشنوند و اگر [بر فرض محال] بشنوند، پاسختان را نمىدهند، و روز قيامت شرك شما را انكار مىكنند؛ و هيچ كس مانند [خداى] آگاه تو را [از حقايق] خبردار نمىكند.
اى مردم! شماييد نيازمندان به خدا، و فقط خدا بىنياز و ستوده است.
اگر بخواهيد شما را [از بين] مىبرد و آفريده تازهاى مىآورد.
و اين كار بر خدا دشوار نيست،
و هيچ سنگين بارى بار گناه ديگرى را برنمىدارد، و اگر سنگين بارى دعوت كند كه از بارش بردارند چيزى از بار گناهش برداشته نمىشود، گرچه [دعوت شونده] از نزديكان و خويشان باشد. تو فقط كسانى را بيم مىدهى كه در نهان از پروردگارشان مىترسند و نماز را برپا مىدارند؛ و هر كس [از آلودگىها] پاك شود به سود خود پاك مىشود، و بازگشت فقط به سوى خداست.
نابينا و بينا [كافر و مؤمن] يكسان نيستند،
و نه تاريكىها و روشنايى،
و نه سايه و باد گرم سوزان،
و زندگان و مردگان هم يكسان نيستند. بىترديد خدا [دعوت حق را] به هر كس بخواهد مىشنواند؛ و تو نمىتوانى [دعوت حق را] به كسانى كه در قبرهايند بشنوانى.
تو فقط بيم دهندهاى،
يقينا ما تو را در حالى كه مژده دهنده و هشدار دهندهاى به حق و راستى فرستاديم، و هيچ امتى نبوده مگر آنكه در ميان آنان بيم دهندهاى گذاشته است.
اگر تو را تكذيب مىكنند [اندوهگين مباش] همانا كسانى هم كه پيش از اينان بودند [پيامبران را] تكذيب مىكردند، در حالى كه پيامبرانشان معجزههاى آشكار، و نوشتهها [يى مشتمل بر پند و موعظه و مناجات] و كتاب روشن [كه حاوى احكام و قوانين بود] براى آنان آوردند.
سپس كافران را [به سبب كفرشان به عذابى سخت] گرفتيم؛ پس كيفر من چگونه بود؟!
آيا ندانستهاى كه خدا از آسمان آبى نازل كرده است، پس به وسيله آن ميوههايى كه رنگهايش گوناگون است، پديد آوردهايم، و در برخى از كوهها راههايى است به رنگهاى مختلف: سپيد و سرخ و سياه پر رنگ،
و نيز از انسانها و جنبدگان و چهارپايان [مانند ميوهها و راههاى كوهستانى] رنگهاى گوناگون وجود دارد. از بندگان خدا فقط دانشمندان از او مىترسند؛ يقينا خدا تواناى شكستناپذير و بسيار آمرزنده است.
قطعا كسانى كه همواره كتاب خدا را مىخوانند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه روزى آنان كردهايم در نهان و آشكار انفاق مىكنند، تجارتى را اميد دارند كه هرگز كساد و نابود نمىشود.
[اين همه را انجام مىدهند] تا [خدا] پاداششان را كامل عطا كند و از فضلش بر آنان بيفزايد؛ يقينا او بسيار آمرزنده و عطا كننده پاداش فراوان در برابر عمل اندك است.
و آنچه از كتاب به تو وحى كردهايم، همان حق است، [و] تصديق كننده [كتابهايى كه] پيش از آن بوده است؛ يقينا خدا به بندگانش آگاه و بيناست.
سپس اين كتاب را به كسانى از بندگانمان كه برگزيديم به ميراث داديم؛ پس برخى از آنان [در ترك عمل به كتاب] ستمكار بر خويشاند، و برخى از آنان ميانهرو، و برخى از آنان به اذن خدا در كارهاى خير [بر ديگران] پيشى مىگيرند، اين است آن فضل بزرگ.
[پاداششان] بهشتهاى جاودانهاى [است] كه در آنها درآيند، در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آرايش مىشوند، و لباسشان در آنجا حرير است.
و مىگويند: همه ستايشها ويژه خداست كه اندوه را از ما برطرف كرد؛ بىترديد پروردگارمان بسيارآمرزنده و عطا كننده پاداش فراوان در برابر عمل اندك است.
همان كه از فضلش ما را در اين سراى جاودان جاى داد، كه در آن هيچ رنجى و هيچ سستى و افسردگى به ما نمىرسد.
و براى كافران آتش دوزخ است، نه فرمان مرگشان صادر مىشود كه بميرند، و نه عذاب از آنان سبك مىشود؛ اينگونه هر كفران كنندهاى را كيفر مىدهيم.
و آنان در آنجا شيون و فرياد مىزنند: پروردگارا! ما را بيرون بياور تا كار شايسته انجام دهيم غير آنچه انجام مىداديم. [مىگويم:] آيا شما را چندان عمر نداديم كه هر كس مىخواست در آن مقدار عمر متذكر شود، متذكر مىشد؛ و [آيا] بيم دهندهاى به سوى شما نيامد؟ پس بچشيد كه براى ستمكاران هيچ ياورى نيست.
يقينا خدا داناى غيب آسمانها و زمين است و بىترديد به نيات و اسرار سينهها آگاه است.
او كسى است كه شما را در زمين جانشينان [ديگران] قرار داد. پس كسى كه كافر شود كفرش به زيان خود اوست، و كافران را كفرشان نزد پروردگارشان جز دشمنى و خشم نمىافزايد، و كافران را كفرشان جز خسارت اضافه نمىكند.
بگو: از [قدرت و تدبير] معبودانتان كه به جاى خدا مىپرستيد، مرا خبر دهيد، به من نشان دهيد كه چه چيزى از زمين را آفريدهاند يا اينكه شركتى [با خدا] در آفرينش آسمانها دارند، يا به آنان كتابى دادهايم كه از آن [بر حقانيت اعتقاد و ادعاى خود] دليل و برهانى دارند؟ [چنين نيست] بلكه ستمكاران يكديگر را جز از روى فريب وعده نمىدهند.
يقينا خدا آسمانها و زمين را از اينكه از جاى خود منحرف شوند [و فرو ريزند] نگه مىدارد. و اگر منحرف شوند هيچ كس بعد از او نمىتواند نگاهشان دارد؛ مسلما خدا همواره بردبار و بسيار آمرزنده است.
و [مشركان] با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر بيم دهندهاى به سوى آنان آيد هدايت يافتهترينها خواهند بود، پس چون [پيامبرى] بيم دهنده براى آنان آمد، آنان را [دعوت او] جز نفرت و دورى از هدايت نيفزود.
اين نفرت به سبب گردنكشى و تكبر آنان در زمين و نيرنگ زشتشان بود؛ و نيرنگ زشت جز اهلش را احاطه نمىكند. پس آيا جز سنت [جارى شده در] پيشينيان را [كه هلاكتشان به سبب تكبرشان بود] انتظار دارند؟ پس هرگز براى سنت خدا تبديلى نمىيابى، و هرگز براى سنت خدا دگرگونى نخواهى يافت.
آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از اينان زندگى مىكردند و از اينان نيرومندتر بودند چگونه بود؟ و هيچ چيز در آسمانها و زمين نيست كه بتواند خدا را عاجز كند [تا از دسترس قدرت او بيرون رود]؛ زيرا او همواره دانا و تواناست.
اگر خدا مردم را به كيفر گناهانشان مجازات مىكرد، هيچ جنبندهاى را بر پشت زمين وا نمىگذاشت؛ ولى آنان را تا سرآمدى معين مهلت مىدهد، پس هنگامى كه اجلشان فرا رسد [آنان را در قيامت مجازات خواهد كرد]؛ بىترديد خدا [به احوال] بندگانش بيناست.
سوره یس
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ يس
سوگند به قرآن كريم،
كه بىترديد تو از فرستادگانى،
بر راهى راست [قرار دارى.]
[قرآن] نازل شده تواناى شكستناپذير و مهربان است.
تا مردمى را بيم دهى كه پدرانشان را بيم ندادهاند و به اين علت [از حقايق] بىخبرند.
يقينا فرمان عذاب بر بيشترشان محقق و ثابت شده است، به اين سبب ايمان نمىآورند.
مسلما ما غلهايى بر گردنشان نهادهايم كه تا چانههايشان قرار دارد به طورى كه سرهايشان بالا مانده است،
و از پيش رويشان حايلى و از پشت سرشان [نيز] حايلى قرار دادهايم، و به صورت فراگير ديدگانشان را فرو پوشاندهايم، به اين خاطر حقايق را نمىبينند،
و براى آنان يكسان است چه بيمشان دهى يا بيمشان ندهى، ايمان نمىآورند،
بيم دادنت فقط براى كسى ثمربخش است كه از قرآن پيروى كند و در نهان از خداى رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشى نيكو و باارزش مژده ده.
بىترديد ما مردگان را زنده مىكنيم و آنچه را پيش فرستادهاند و [خوبىها و بدىهاى] بر جا مانده از ايشان را ثبت مىكنيم و همه چيز را در كتابى روشن [كه اصل همه كتابهاست و آن لوح محفوظ است] برشمردهايم.
و براى آنان [كه با تو برخورد خصمانه دارند] اهل آن شهر را مثل بزن، هنگامى كه پيامبران به آنجا آمدند،
زمانى كه دو پيامبر را به سوى آنان فرستاديم، پس آن دو را انكار كردند و با پيامبر سومى آنان را تقويت كرديم، پس [همگى] گفتند: ما را به سوى شما فرستادهاند.
[اهل شهر] گفتند: شما جز بشرهايى مانند ما نيستيد و [خداى] رحمان هيچ چيزى نازل نكرده است، شما فقط دروغ مىگوييد.
گفتند: پروردگارمان مىداند كه يقينا ما به سوى شما فرستاده شدهايم،
و بر عهده ما جز رساندن آشكار [پيام وحى] نيست.
گفتند: همانا ما شما را به شومى و فال بد گرفتهايم، اگر [از دعوت خود] باز نايستيد، قطعا شما را سنگسار مىكنيم، و از سوى ما شكنجه دردناكى به شما خواهد رسيد.
گفتند: شومى شما از خود شماست [و اين شومى نتيجه كفر و طغيان و گناه است، شگفتا!] آيا اگر به شما تذكر دهند [آن تذكر سعادت بخش را به شومى و فال بد مىگيريد؟ نه، شومى از ما نيست] بلكه شما مردمى تجاوزكاريد.
و از دورترين نقطه شهر مردى شتابان آمد، گفت: اى قوم من! از اين فرستادگان [خدا] پيروى كنيد،
از كسانى پيروى كنيد كه پاداشى از شما نمىخواهند و آنان راه يافتهاند،
و مرا چيست كه [از روى يقين] كسى را نپرستم كه مرا آفريده و به سوى او بازگردانده مىشويد؟
آيا به جاى او معبودانى را برگزينم كه اگر [خداى] رحمان براى من آسيب وگزندى بخواهد نه شفاعتشان چيزى را از من دفع مىكند و نه مىتوانند نجاتم دهند؟!
اگر چنين كنم، بىترديد در گمراهى آشكار خواهم بود.
[اى رسولان!] بىترديد به پروردگار شما ايمان آوردهام؛ بنابراين از من بشنويد.
[سرانجام به دست آن مشركان شهيد شد، و به او] گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى كاش قوم من معرفت و آگاهى داشتند،
به اينكه پروردگارم مرا آمرزيد و از كرامت يافتگان قرارم داد.