قرآن عثمان طه

وَ ما أَنْزَلْنا عَليٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ

28

و بعد از شهادت او هيچ سپاهى از آسمان بر [هلاكت‌] قومش نازل نكرديم، و بر آن نبوده‌ايم كه نازل كنيم.


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ

29

[كيفرشان‌] جز يك فرياد مرگبار نبود كه ناگهان [پس از آن فرياد] همه بى‌حركت و خاموش شدند!


يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

30

اى دريغ و افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايتشان نمى‌آمد مگر اينكه او را مسخره مى‌كردند!


أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ

31

آيا [مشركان مكه‌] ندانسته‌اند چه بسيار از اقوام پيش از آنان را [به سبب كفر و طغيانشان‌] هلاك كرديم كه آنان هرگز نزد اينان برنمى‌گردند، [و در دنيا زندگى دوباره نمى‌يابند،]


وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

32

و همه آنان [بدون استثنا گردآورى خواهند شد و] در قيامت نزد ما احضار مى‌شوند.


وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ

33

و اين زمين مرده براى آنان نشانه‌اى [آشكار بر اينكه ما مردگان را در قيامت زنده مى‌كنيم‌] مى‌باشد كه آن را زنده كرديم و از آن دانه بيرون مى‌آوريم كه از آن مى‌خورند،


وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ

34

و در آن بوستان‌هايى از درختان خرما و انگور قرار داديم، و در آن از چشمه‌هاى گوناگون روان ساختيم،


لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

35

تا از ميوه آن و آنچه دست‌هايشان به عمل مى‌آورد [مانند شيره، كشمش، شربت و...] بخورند، آيا سپاس گزارى نمى‌كنند؟


سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ

36

منزه [از هر عيب و نقصى‌] است آنكه همه زوج‌ها را آفريد از آنچه زمين مى‌روياند و از وجود خودشان و از آنچه نمى‌دانند،


وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ

37

و نشانه‌اى [از نشانه‌هاى قدرت و حكمت ما اين‌] براى آنها شب است كه [پوشش‌] روز را از آن برمى‌كنيم، پس ناگاه آنان به تاريكى درآيند،


وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

38

و خورشيد [نيز براى آنان نشانه‌اى از قدرت ماست‌] كه همواره به سوى قرارگاهش حركت مى‌كند. اين اندازه‌گيرى تواناى شكست‌ناپذير و داناست،


وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّي عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ

39

و براى ماه منزل‌هايى قرار داديم تا اينكه به صورت شاخه كهنه هلالى شكل و زرد رنگ خرما برگردد [و باز به تدريج بدر كامل شود،]


لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

40

نه براى خورشيد اين توان هست كه به ماه برسد، و نه شب از روز پيشى مى‌گيرد، و هر كدام در مدارى شناورند.


وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

41

و براى آنان نشانه‌اى ديگر [از قدرت و رحمت ما] اين [است‌] كه فرزندانشان را در كشتى‌هايى پر [از اجناس و وسايل‌] حمل كرديم،


وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ

42

و براى آنان چيزهايى مانند كشتى [چون اسب، قاطر و ديگر وسايل نقليه‌] آفريديم كه بر آن سوار مى‌شوند،


وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ

43

و اگر بخواهيم آنان را غرق مى‌كنيم در اين صورت هيچ فريادرسى براى آنان نخواهد بود، و نجات هم نيابند،


إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ

44

مگر [اينكه‌] رحمتى از سوى ما [نجاتشان دهد] و تا مدتى [از زندگى دنيا] بهره‌مندشان كنيم،


وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

45

و هنگامى كه به آنان گويند: از آنچه [از عذاب‌هاى دنيا و آخرت‌] پيش رو و پشت سر شماست بپرهيزيد تا مورد رحمت قرار گيريد [به اين هشدار قطعى و يقينى توجه نمى‌كنند،]


وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ

46

و هيچ آيه‌اى از آيات پروردگارشان براى آنان نمى‌آيد مگر اينكه از آن روى مى‌گردانند.


وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

47

و هنگامى كه به آنان گويند: از آنچه خدا روزى شما كرده انفاق كنيد، كافران به مؤمنان گويند: آيا كسانى را اطعام كنيم كه اگر خدا مى‌خواست آنان را اطعام مى‌كرد؟ [پس گرسنگى را خدا بر آنان خواسته است‌] ولى شما [اى كفرپيشگان!] جز در گمراهى آشكارى نيستند.


وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

48

و مى‌گويند: اگر راستگوييد، اين وعده [قيامت و عذاب‌] كى خواهد بود؟


ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ

49

اينان جز يك فرياد مرگبار [آسمانى‌] را انتظار نمى‌كشند كه آنان را در حالى كه سرگرم مجادله و ستيز [در امور دنياى‌] اند فراگيرد.


فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِليٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ

50

[فريادى كه وقتى بر سر آنان زده شود] نه مى‌توانند وصيتى كنند و نه [اگر بيرون خانه باشند] مى‌توانند به خانواده خود برگردند،


وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِليٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ

51

و در صور دميده شود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوى پروردگارشان مى‌شتابند.


قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

52

مى‌گويند: اى واى بر ما، چه كسى ما را از خواب گاهمان برانگيخت؟ اين واقعيتى است كه [خداى‌] رحمان وعده داده بود و پيامبران راست گفته بودند!!


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

53

[آن صحنه عظيم‌] جز يك فرياد نيست، پس به ناگاه همه آنان [گردآورى شده و] نزد ما احضار مى‌شوند.


فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

54

در اين روز به هيچ كس ذره‌اى ستم نمى‌شود، و جز آنچه را انجام مى‌داديد پاداش داده نمى‌شويد.


إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ

55

همانا بهشتيان در چنين روزى در سرگرمى وصف ناپذيرى شيرين‌كام و خوش‌اند.


هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَي الْأَرائِكِ مُتَّكِئُونَ

56

آنان و همسرانشان در زير سايه‌هايى [آرام‌بخش‌] بر تخت‌هايى [آراسته چون حجله عروس‌] تكيه مى‌زنند.


لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ

57

براى آنان در آنجا ميوه‌ها [ى عالى و مطبوع‌] و آنچه دلشان بخواهد فراهم است.


سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ

58

با سلام [ى پرارزش و سلامت‌بخش‌] كه گفتارى از پروردگارى مهربان است.


وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ

59

و [ندا آيد:] اى گناهكاران! امروز [از صف نيكان‌] جدا شويد.


أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ

60

اى فرزندان آدم! آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را مپرستيد كه او بى‌ترديد دشمن آشكارى براى شماست؟


وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ

61

و اينكه مرا بپرستيد كه اين راهى است مستقيم،


وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ

62

و همانا شيطان گروه بسيارى از شما را گمراه كرد، آيا تعقل نمى‌كرديد [كه پيروانش به چه سرنوشت شومى دچار شدند؟]


هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

63

اين است دوزخى كه به شما وعده مى‌دادند.


اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ

64

امروز به كيفر كفرى كه همواره مى‌ورزيديد، در آن درآييد.


الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَليٰ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ

65

امروز بر دهان‌هايشان مهر خاموشى نهيم و دست‌هايشان با ما سخن مى‌گويند و پاهايشان به اعمالى كه همواره مرتكب مى‌شدند، گواهى مى‌دهند!


وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَليٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّيٰ يُبْصِرُونَ

66

و اگر بخواهيم [در همين دنيا] ديدگانشان را محو مى‌كنيم، پس به [سوى همان‌] راه [گمراهى‌] بر يكديگر پيشى مى‌گيرند؛ ولى چگونه مى‌توانند ديد؟


وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَليٰ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ

67

و [نيز] اگر بخواهيم آنان را در جاى خودشان مسخ مى‌كنيم، [و به صورت جمادى خشك درمى‌آوريم‌] كه نه بتوانند بروند و نه بازگردند،


وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ

68

و به هر كس عمر طولانى دهيم، او را در عرصه آفرينش [به سوى حالت ضعف، سستى، نقصان و فراموشى‌] واژگونش مى‌كنيم؛ پس آيا تعقل نمى‌كنند؟


وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ

69

و به پيامبر، شعر نياموختيم و [شعرگويى‌] شايسته او نيست. كتاب [او] جز مايه يادآورى و قرآنى روشنگر [حقايق‌] نيست،


لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ

70

تا كسانى را كه [به عقل و هوش و استعداد] زنده‌اند هشدار دهد، و فرمان عذاب بر كافران محقق و ثابت شود.


أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ

71

آيا نديده‌اند كه ما از آنچه به قدرت خود انجام داده‌ايم براى آنان چهارپايانى آفريده‌ايم كه آنان مالكشان هستند.


وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ

72

و چهارپايان را براى آنان رام كرديم كه برخى از آنها مركب سوارى آنان هستند و از [گوشت‌] برخى از آنها مى‌خورند،


وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

73

و براى آنان در آن چهارپايان سودهايى [چون پشم، كرك و پوست‌] و نوشيدنى‌هايى [چون شير و فرآورده‌هاى آن‌] هست؛ آيا سپاس گزارى نمى‌كنند؟


وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ

74

و به جاى خدا معبودانى انتخاب كرده‌اند به اميد اينكه [به وسيله آنها] يارى شوند،


لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ

75

در حالى كه [معبودان‌] قدرت يارى دادن به آنان را ندارند و آنان [كه سبك مغزان روى برتافته از حق‌اند] براى آن معبودان [از سوى شيطان‌] سپاهى احضار شده‌اند [تا عمر و مالشان را فداى اين معبودان باطل كنند.]


فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ

76

پس گفتارشان تو را اندوهگين نكند، بى‌ترديد ما آنچه را پنهان مى‌دارند و آنچه را آشكار مى‌كنند، مى‌دانيم.


أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ

77

آيا انسان ندانسته كه ما او را از نطفه‌اى [پست و ناچيز] آفريده‌ايم و اينك ستيزه‌گرى آشكار است؟


وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ

78

در حالى كه آفرينش نخستين خود را از ياد برده براى ما مثلى زد [و] گفت: چه كسى اين استخوان‌ها را در حالى كه پوسيده‌اند، زنده مى‌كند؟


قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ

79

بگو: همان كسى كه نخستين بار آن را پديد آورد. زنده‌اش مى‌كند، و او به هر چيزى داناست


الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ

80

همان كسى كه براى شما از درخت سبز، «آتش زنه» آفريد، كه اكنون شما از آن آتش مى‌افروزيد.


أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَليٰ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ

81

آيا كسى كه آسمان‌ها و زمين را آفريده است، قدرت ندارد كه [پس از مرگشان‌] همانند آنان را بيافريند؟ چرا قدرت دارد؛ زيرا اوست كه آفريننده بسيار داناست.


إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

82

شأن او اين است كه چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مى‌گويد: باش، پس بى‌درنگ موجود مى‌شود.


فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

83

بنابراين [از هر عيب و نقصى‌] منزه است خدايى كه مالكيت و فرمانروايى همه چيز به دست اوست، و به سوى او بازگردانده مى‌شويد.


سوره الصافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ سوگند به صف بستگان [مانند فرشتگان، نمازگزاران و جهادگران‌] كه صفى [منظم و استوار] بسته‌اند،


فَالزَّاجِراتِ زَجْراً

2

و به بازدارندگان كه [انسان را از گناهان‌] به شدت باز مى‌دارند،


فَالتَّالِياتِ ذِكْراً

3

و به تلاوت‌كنندگان وحى،


إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ

4

كه بى‌ترديد معبود شما يگانه است،


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ

5

پروردگار آسمان‌ها وزمين وآنچه ميان آنهاست، و پروردگار مشرق‌ها،


إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ

6

همانا ما آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراستيم،


وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ

7

و آن را از هر شيطان سركشى حفظ كرديم،


لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْليٰ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ

8

آنان نمى‌توانند به سخنان فرشتگان بسيار مكرم و شريف گوش فرا دهند، و [هرگاه به گوش دادن برخيزند] از هر سو [شهاب‌] به سويشان پرتاب مى‌شود،


دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ

9

تا با خفت وخوارى رانده شوند، وبراى آنان عذابى هميشگى است،


إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ

10

مگر آنكه شيطانى خبرى را [دزدانه و] با سرعت بربايد [و فرار كند] كه در اين صورت گلوله‌اى آتشين و شكافنده او را دنبال مى‌كند.


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ

11

پس از منكران معاد بپرس: آيا آفرينش آنان سخت‌تر و دشوارتر است يا آنچه [مانند فرشتگان، آسمان‌ها، زمين، كوه‌ها و...] آفريده‌ايم؟ [به يقين آفرينش آنان كارى ناچيز است چون‌] ما آنان را از گلى چسبنده آفريده‌ايم،


بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ

12

بلكه [تو از انكارشان‌] تعجب مى‌كنى و آنان مسخره مى‌كنند،


وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ

13

و هنگامى كه به آنان تذكر، مى‌دهند متذكر نمى‌شوند؛


وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ

14

و چون معجزه‌اى را مى‌بينند به شدت مسخره مى‌كنند [و ديگران را هم به مسخره وامى‌دارند،]


وَ قالُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

15

و مى‌گويند: اين جز جادويى آشكار نيست.


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ

16

[مى‌گويند:] آيا زمانى كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم، حتما برانگيخته مى‌شويم؟


أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ

17

و آيا پدران پيشين ما [هم برانگيخته مى‌شوند؟]


قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ

18

بگو: آرى، [برانگيخته مى‌شويد] در حالى كه خوار و ناچيز هستيد.


فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ

19

جز اين نيست كه آن يك فرياد عظيم است كه [وقتى واقع شود] ناگاه [همه زنده مى‌شوند و حيرت‌زده منظره قيامت را] مى‌نگرند،


وَ قالُوا يا وَيْلَنا هٰذا يَوْمُ الدِّينِ

20

و مى‌گويند: اى واى بر ما! اين روز جزاست!


هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ

21

[آرى‌] اين همان روز جدايى [ميان حق و باطل‌] است كه همواره آن را انكار مى‌كرديد.


احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ

22

[آن گاه ندا رسد:] ستمكاران و هم‌رديفان آنان و معبودهايى را كه همواره به جاى خدا مى‌پرستيدند، گرد آوريد.


مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِليٰ صِراطِ الْجَحِيمِ

23

پس همه را به سوى راه دوزخ راهنمايى كنيد.


وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ

24

آنان را نگه داريد كه حتما مورد بازپرسى قرار مى‌گيرند.


ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ

25

[به آنان گويند:] شما را چه شده كه يكديگر را [براى رهايى از عذاب‌] يارى نمى‌دهيد؟


بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ

26

[نه اينكه نمى‌توانند يكديگر را يارى دهند] بلكه آنان امروز فروتنانه تسليم [قدرت حق‌] هستند،


وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ

27

به يكديگر رو كرده از هم مى‌پرسند: [اين چه وضعى است؟]


قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ

28

[پس پيروان گمراه به پيشوايان گمراه‌كننده‌] مى‌گويند: همانا شما از راه خيرخواهى به سوى ما مى‌آمديد، [ولى كارتان جز فريب و نيرنگ نبود!]


قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ

29

مى‌گويند: [ما را تقصيرى نيست‌] بلكه خود شما اهل ايمان نبوديد،


وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ

30

و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود، بلكه شما مردمى طغيان گر و سركش بوديد.


فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ

31

اكنون فرمان عذاب پروردگارمان بر ما محقق و ثابت شد كه همه ما چشندگان عذاب خواهيم بود.


فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ

32

[سبك مغزى و تعصب شما زمينه گمراهى شما شد] پس ما شما را گمراه كرديم؛ زيرا خودمان گمراه بوديم،


فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ

33

پس بى‌ترديد همه آنان در آن روز در عذاب شريك‌اند،


إِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ

34

ما با مجرمان اين‌گونه رفتار مى‌كنيم؛


إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ

35

زيرا آنان چنين بودند كه هر زمان به آنان مى‌گفتند: معبودى جز خدا نيست، تكبر مى‌كردند،


وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ

36

و [همواره‌] مى‌گفتند: آيا بايد به خاطر شاعرى ديوانه معبودان خود را رها كنيم؟!


بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ

37

[چنين نيست كه مى‌پنداريد] بلكه او حق را آورده و پيامبران را تصديق كرده است.


إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ

38

بى‌ترديد شما [كوردلان‌] عذاب دردناك را خواهيد چشيد،


وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

39

و جز آنچه كه همواره انجام مى‌داديد، پاداش داده نمى‌شويد،


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

40

جز بندگان خالص شده خدا [كه از هر كيفرى در امانند،]


أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ

41

براى آنان رزق و روزى معين و ويژه‌اى است،


فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ

42

ميوه‌هايى [گوناگون‌] در حالى كه مورد اكرام خواهند بود،


فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

43

در بهشت‌هاى پر نعمت،


عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ

44

در حالى كه بر تخت‌هايى روبروى يكديگر [تكيه زده‌اند،]


يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ

45

جامى از نوشيدنى زلال و پاك گرداگردشان مى‌گردانند،


بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ

46

[نوشيدنى‌] سپيد [و درخشنده‌] و لذت‌بخش براى نوشندگان،


لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ

47

نه در آن مايه فساد [جسم و عقل‌] است، و نه از آن مست و بيهوش مى‌شوند،


وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ

48

و در كنارشان زنانى هستند كه فقط به شوهرانشان عشق مى‌ورزند.


كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ

49

گويا آنان [از سپيدى‌] تخم شترمرغى هستند كه [زير پر و بال‌] پوشيده شده‌اند [و هرگز دست كسى به آنان نرسيده است.]


فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ

50

پس برخى از آنان به برخى ديگر رو كرده از [حال‌] يكديگر مى‌پرسند.


قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ

51

گوينده‌اى از آنان مى‌گويد: همانا من [در دنيا] هم‌نشينى داشتم.


يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ

52

[كه همواره از روى تعجب به من‌] مى‌گفت: آيا تو از باور دارندگان [رستاخيز و زنده شدن مردگان‌] هستى؟


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ

53

آيا زمانى كه ما مرديم و خاك استخوان شديم، حتما [زنده مى‌شويم و] پاداشمان مى‌دهند؟


قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ

54

[سپس به دوستان بهشتى خود] مى‌گويد: آيا شما با من به دوزخ سر مى‌كشيد [تا از هم نشينم خبرى بگيريد كه در كجا و در چه حالى است؟]


فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ

55

پس خود او به دوزخ سر مى‌كشد و هم نشينش را وسط دوزخ مى‌بيند.


قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ

56

[به او] مى‌گويد: به خدا سوگند نزديك بود، مرا به هلاكت بيندازى.


وَ لَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ

57

و اگر توفيق و رحمت پروردگارم نبود، حتما از احضارشدگان [در دوزخ‌] بودم.


أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ

58

[آن گاه به دوستان بهشتى خود مى‌گويد:] آيا ما [براى هميشه در بهشتيم و] هرگز نمى‌ميريم؟


إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

59

[و] جز همان مرگ نخستين [كه در دنيا سراغمان آمد مرگى ديگر به سراغمان نخواهد آمد] و ما هرگز عذاب نخواهيم شد؟ [شگفتا! چه لطف خاصى از سوى خدا به ما شده است!]


إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

60

بى‌ترديد اين همان كاميابى بزرگ است.


لِمِثْلِ هٰذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ

61

پس بايد براى چنين پاداشى عمل كنندگان عمل كنند.


أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ

62

آيا اين [بهشت جاودان پر نعمت‌] براى پذيرايى بهتر است يا درخت زقوم؟


إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ

63

ما آن را براى ستمكاران مايه شكنجه و عذاب قرار داده‌ايم.


إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ

64

آن درختى است كه در قعر دوزخ مى‌رويد،


طَلْعُها كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّياطِينِ

65

شكوفه‌هايش مانند سرهاى شياطين [بسيار بدنما و زشت‌] است.


فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ

66

پس اين منكران لجوج حتما از آن مى‌خورند و شكم‌ها را از آن پر مى‌كنند.


ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ

67

آن گاه به ناچار روى آن [به عنوان نوشيدنى‌] مخلوطى از آب بسيار داغ و متعفن براى آنان خواهد بود!


ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ

68

سپس بازگشتشان حتما به سوى دوزخ است.


إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ

69

[سزاوار بودنشان در قيامت به اين همه عذاب به سبب اين است كه‌] آنان پدرانشان را گمراه يافتند،


فَهُمْ عَليٰ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ

70

و [با اينكه مى‌دانستند گمراهند بدون انديشه و تأمل‌] عجولانه از پى آنان مى‌رفتند!


وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ

71

و به راستى پيش از اينان بيشتر پيشينيان گمراه شدند،


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ

72

و بى‌ترديد ما در ميان آنان بيم دهندگانى فرستاديم.


فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ

73

پس با تأمل بنگر سرانجام بيم داده شدگان چگونه بود؟


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

74

[همه هلاك شدند] جز بندگان خالص شده خدا،


وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ

75

و نوح ما را ندا كرد [و ما ندايش را اجابت كرديم‌] پس ما به راستى نيكو اجابت كننده‌اى هستيم،


وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

76

و او و خاندانش را از آن اندوه بزرگ نجادت داديم.


وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ

77

و تنها ذريه او را [در زمين‌] باقى گذاشتيم،


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

78

و در ميان آيندگان براى او نام نيك به جا گذاشتيم؛


سَلامٌ عَليٰ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ

79

سلام بر نوح در ميان جهانيان.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

80

به راستى ما نيكوكاران را اين گونه پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

81

بى‌ترديد او از بندگان مؤمن ما بود.


ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ

82

سپس ديگران را غرق كرديم؛


وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ

83

و به راستى ابراهيم از پيروان نوح بود،


إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

84

هنگامى كه با دلى پاك به سوى پروردگارش آمد.


إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ

85

[ياد كن‌] هنگامى را كه به پدر و قومش گفت: چيست آنچه مى‌پرستيد؟


أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ

86

آيا به جاى خدا معبودان دروغين را مى‌خواهيد.


فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ

87

پس گمانتان به پروردگار جهانيان چيست؟ [كه غير او را مى‌پرستيد،]


فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ

88

[چون از او دعوت كردند كه شبانه به مراسم عيدشان برود] نگاهى به ستارگان انداخت،


فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ

89

و گفت: به راستى من بيمارم.


فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ

90

پس پشت‌كنان از او روى گرداندند.


فَراغَ إِليٰ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ

91

او هم مخفيانه به سوى بت هايشان رفت و [از روى ريشخند] گفت: آيا غذا نمى‌خوريد؟


ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ

92

شما را چه شده كه سخن نمى‌گوييد؟


فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ

93

پس [به آنها روى آورد و] با دست راست ضربه‌اى كارى بر آنها كوبيد [و خردشان كرد.]


فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ

94

مردم با شتاب به سوى او آمدند.


قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ

95

[به آنان‌] گفت: آيا آنچه را [با دست خود] مى‌تراشيد، مى‌پرستيد؟!


وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ

96

در حالى كه خدا شما را و آنچه را مى‌سازيد، آفريده است.


قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ

97

گفتند: براى او بنايى بسازيد [كه گنجايش آتش فراوانى داشته باشد] پس او را در آتش شعله‌ور بيندازيد.


فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ

98

پس خواستند به او نيرنگى زنند، ولى ما آن را پست و شكست خورده كرديم.


وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِليٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ

99

و [وقتى از اين مهلكه جان سالم به در برد] گفت: به راستى من به سوى پروردگارم مى‌روم، و [او] به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد.


رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ

100

پروردگارا! مرا فرزندى كه از صالحان باشد عطا كن.


فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ

101

پس ما او را به پسرى بردبار مژده داديم.


فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَريٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَريٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ

102

هنگامى كه با او به [مقام‌] سعى رسيد، گفت: پسرم! همانا من در خواب مى‌بينم كه تو را ذبح مى‌كنم، پس با تأمل بنگر رأى تو چيست؟ گفت: پدرم آنچه به آن مأمور شده‌اى انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شكيبايان خواهى يافت.


فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ

103

پس هنگامى كه آن دو تسليم [خواسته خدا] شدند و ابراهيم، جبين او را به زمين نهاد [تا ذبحش كند]


وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ

104

و او را ندا داديم كه: اى ابراهيم!


قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

105

خوابت را تحقق دادى [و فرمان پروردگارت را اجرا كردى‌]، به راستى ما نيكوكاران را اين‌گونه پاداش مى‌دهيم [كه نيت پاك و خالصشان را به جاى عمل مى‌پذيريم.]


إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ

106

به يقين اين همان آزمايش روشن بود.


وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ

107

و ما اسماعيل را در برابر قربانى بزرگى [از ذبح شدن‌] رهانيديم،


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

108

و در ميان آيندگان براى او [نام نيك‌] به جا گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ إِبْراهِيمَ

109

سلام بر ابراهيم.


كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

110

[ما] نيكوكاران را اين‌گونه پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

111

بى‌ترديد او از بندگان مؤمن ما بود،


وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ

112

و ما او را به اسحاق كه پيامبرى از شايستگان بود مژده داديم،


وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَليٰ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ

113

و بر او و بر اسحاق بركت داديم، و از دودمان آن دو برخى نيكوكارند و برخى آشكارا ستمكار بر خويشند،


وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ

114

و به راستى ما به موسى و هارون نعمت داديم،


وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

115

و آن دو نفر و قومشان را از اندوه بزرگ نجات بخشيديم،


وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ

116

و آنان را يارى داديم در نتيجه پيروز شدند،


وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ

117

و هر دو را كتاب بسيار روشنگر عطا كرديم،


وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ

118

وبه راه راست هدايتشان نموديم،


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ

119

و در ميان آيندگان براى هر دو نفر نام نيك به جا گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ

120

سلام بر موسى و هارون.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

121

ما نيكوكاران را اين‌گونه پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

122

بى‌ترديد هر دو از بندگان مؤمن ما بودند،


وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

123

و بى‌ترديد الياس از پيامبران بود.


إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ

124

[ياد كن‌] هنگامى را كه به قومش گفت: آيا [از شرك وطغيان‌] نمى‌پرهيزيد؟


أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ

125

آيا بت «بعل» را مى‌پرستيد و بهترين آفرينندگان را رها مى‌كنيد؟!


اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ

126

خدا را كه پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست.


فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

127

پس او را انكار كردند، يقينا آنان از احضار شدگان [در عذاب‌] خواهند بود،


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

128

بندگان خالص شده خدا [كه از هر كيفرى در امانند،]


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

129

و در ميان آيندگان براى او نام نيك به جا گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ إِلْياسِينَ

130

سلام بر آل ياسين.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

131

ما نيكوكاران را اين‌گونه پاداش مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

132

بى‌ترديد او از بندگان مؤمن ما بود.


وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

133

و بى‌ترديد لوط از پيامبران بود.


إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ

134

[ياد كن‌] هنگامى را كه او و همه اهلش را نجات داديم،


إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ

135

مگر پيرزنى را كه در ميان باقى‌ماندگان [در شهر] بود.


ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ

136

سپس ديگران را هلاك كرديم،


وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ

137

و شما همواره صبحگاهان [در مسير سفرهايتان از كنار ويرانه‌هاى شهر] آنان گذر مى‌كنيد،


وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

138

و نيز شبانگاهان، آيا تعقل نمى‌كنيد؟


وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

139

و يونس از پيامبران بود.


إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

140

[ياد كن‌] هنگامى را كه به سوى آن كشتى پر [از جمعيت و بار] گريخت،


فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ

141

و با سرنشينان كشتى قرعه انداخت [و قرعه به نامش افتاد] و از مغلوب شدگان شد [و او را به دريا انداختند.]


فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ

142

پس آن ماهى بزرگ او را بلعيد، در حالى كه سزاوار سرزنش بود.


فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ

143

[و در شكم ماهى به تسبيح خدا مشغول شد كه‌] اگر او از تسبيح‌كنندگان نبود،


لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

144

بى‌ترديد تا روزى كه مردم برانگيخته مى‌شوند در شكم ماهى مى‌ماند.


فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ

145

پس او را در حالى كه بيمار بود به زمينى خشك و بى‌گياه افكنديم.


وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ

146

و بر او بوته گياهى از نوعى كدوبن رويانديم،


وَ أَرْسَلْناهُ إِليٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ

147

و او را به سوى [قومى‌] يكصد هزار نفر [ى‌] يا بيشتر فرستاديم.


فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ

148

پس ايمان آوردند در نتيجه آنان را تا پايان عمرشان [از نعمت ها و مواهب خود] بهره‌مند كرديم.


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ

149

[مشركان سبك مغز مى‌گويند: فرشتگان، دختران خدايند] پس از آنان بپرس كه: آيا دختران براى پروردگار تو هستند و پسران براى ايشان؟!


أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ

150

يا اينكه ما فرشتگان را دختر آفريديم و آنان شاهد بودند؟!


أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ

151

آگاه باش! كه آنان از بافته‌هاى دروغ خود مى‌گويند


وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ

152

كه: خدا فرزند آورده! و بى‌ترديد آنان دروغگويند.


أَصْطَفَي الْبَناتِ عَلَي الْبَنِينَ

153

آيا دختران را بر پسران ترجيح داده است؟


ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

154

شما را چه شده، چگونه حكم مى‌كنيد؟


أَ فَلا تَذَكَّرُونَ

155

پس آيا متذكر [حقايق‌] نمى‌شويد؟


أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ

156

يا شما [بر اين ادعاى خود] دليل روشنى داريد؟


فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

157

پس اگر راستگوييد، كتابتان را [كه اين سخنان را با تكيه بر آن مى‌گوييد به ميان‌] آوريد.


وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

158

ميان خدا و جن، نسب و خويشى قرار دادند، در صورتى كه جنيان به خوبى مى‌دانند كه [روز قيامت براى حساب و پاداش‌] احضار خواهند شد.


سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ

159

خدا از آنچه او را به آن توصيف مى‌كنند، منزه است.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

160

مگر بندگان خالص شده خدا [كه او را به آنچه توصيف مى‌كنند شايسته مقام قدس اوست.]


فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ

161

و بى‌ترديد شما و آنچه را مى‌پرستيد،


ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ

162

نمى‌توانيد [مردم را] بر ضد خدا گمراه كنيد.


إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ

163

مگر كسانى را كه [به اختيار خود به خاطر پذيرفتن وسوسه و اغواگرى شما] به دوزخ درآيند،


وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ

164

و هيچ يك از ما فرشتگان نيست مگر اينكه براى او مقامى معين است.


وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ

165

و همانا ما [براى اجراى فرمان خدا] صف بستگانيم.


وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ

166

و ما خود تسبيح كنندگانيم.


وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ

167

و مشركان [پيش از بعثت پيامبر] قاطعانه مى‌گفتند:


لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ

168

اگر نزد ما كتابى چون كتاب‌هاى آسمانى پيامبران پيشين بود،


لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

169

بى‌ترديد از بندگان خالص شده خدا مى‌شديم.


فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

170

ولى [هنگامى كه قرآن را براى هدايت آنان نازل كرديم‌] به آن كافر شدند و به زودى [و زر و وبال كفرشان را] خواهند دانست.


وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ

171

و وعده قطعى ما درباره بندگان به رسالت فرستاده شده از پيش محقق و ثابت گشته است،


إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ

172

كه بى‌ترديد آنان [در همه زمينه‌ها] يارى شدگانند،


وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ

173

و مسلما سپاه ما پيروزند.


فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ

174

پس تا مدتى از آنان روى بگردان.


وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

175

و آنان را بنگر كه به زودى [و زر و وبال گناهانشان را] خواهند ديد.


أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ

176

آيا شتاب در آمدن عذاب ما را مى‌خواهند؟!


فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ

177

پس هنگامى كه [عذاب ما] به آستانه خانه‌هايشان نازل شود، بيم شدگان روزگار بدى خواهند داشت،


وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ

178

و تا مدتى از آنان روى بگردان،


وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

179

و [آنان را] بنگر كه به زودى [و زر و وبال گناهانشان را] خواهند ديد.


سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ

180

پروردگارت كه داراى عزت است از آنچه او را به آن توصيف مى‌كنند، منزه است.


وَ سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ

181

و سلام بر پيامبران


وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

182

و همه ستايش‌ها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است.


سوره ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ ص، سوگند به قرآن كه مشتمل بر ذكر [حقايق، معارف، مطالب اخلاقى و اجتماعى و احكام حلال و حرام‌] است.


بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ

2

[اينكه قرآن را نمى‌پذيرند، براى اين نيست كه زمينه‌اى براى پذيرش آن وجود ندارد] بلكه كافران [غرق‌] در تكبر [و سركشى و عداوت‌] و دشمنى‌اند.


كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ

3

چه بسيار اقوامى كه پيش از آنان هلاك كرديم كه [وقت نزول عذاب‌] فرياد كمك خواهى سر دادند، در حالى كه وقت گريز و يافتن پناه‌گاه نبود؛


وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هٰذا ساحِرٌ كَذَّابٌ

4

و از اينكه بيم دهنده‌اى از جنس خودشان به سوى آنان آمده است تعجب كردند، و كافران گفتند: اين جادوگرى بسيار دروغگوست.


أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ عُجابٌ

5

آيا [محمد] معبودان [گوناگون‌] را معبودى يگانه قرار داده است؟ به راستى [كه منحصر كردن معبودان در يك معبود] چيزى بسيار شگفت است.


وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَليٰ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ يُرادُ

6

سران و اشرافشان روان شدند [و فرياد برداشتند] كه: برويد و بر پرستش معبودانتان ايستادگى كنيد كه [از دعوتش به سوى معبود يگانه‌] اين [رياست و آقايى بر ما مردم‌] اراده شده است.


ما سَمِعْنا بِهٰذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هٰذا إِلَّا اخْتِلاقٌ

7

ما اين [پرستش معبود يگانه‌] را در آخرين آيين [كه پدرانمان بر آن بودند] نشنيده‌ايم؛ اين جز دروغى ساخته شده نيست.


أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ

8

آيا از ميان ما [كه داراى ثروت فراوان و مقام و قدرتيم‌] قرآن، فقط بر او [كه فقيرى يتيم بيش نيست‌] نازل شده است؟! [نه، قرآن دروغى ساخته شده نيست‌] بلكه اينان درباره قرآن من در شك هستند، بلكه هنوز عذاب را نچشيده‌اند [تا از بيمارى شك درآيند و به حقانيت آن اقرار كنند و زبان از گستاخى و جسارت ببندند.]


أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ

9

مگر خزانه‌هاى رحمت پروردگار تواناى شكست‌ناپذير و بخشنده‌ات نزد آنان است [كه منصب نبوت را به هر كس كه دلشان خواست ببخشند؟]


أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ

10

يا مگر مالكيت و فرمانروايى آسمان‌ها و زمين و آنچه ميان آنهاست، در اختيار آنان است؟ [اگر چنين است‌] پس [بيايند] از نردبان‌ها [ى رساننده به اين مالكيت و فرمانروايى‌] بالا روند [و امور را به دست گيرند و مانع نزول وحى بر محمد شوند و خود به هر كس كه بخواهند وحى كنند.]


جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ

11

اينان لشكرى ناچيز و اندك [از احزاب كفر و شرك‌] اند كه در آنجا [كه ميدان جنگ بدر است‌] شكست خوردنى هستند.


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ

12

پيش از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون كه از تمام ابزار حاكميت برخوردار بودند [پيامبران را] انكار كردند؛


وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ

13

و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه همان احزاب كفر و شرك‌اند،


إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ

14

كه هر يك از اينان پيامبران را انكار كردند، پس عقوبت [من بر آنان‌] محقق و ثابت شد،


وَ ما يَنْظُرُ هٰؤُلاءِ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ

15

و اينان [كه تو را انكار مى‌كنند] جز يك فرياد مرگبار را كه هيچ تأخيرى در آن نيست، انتظار نمى‌كشند،


وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ

16

و [اينان از روى مسخره‌] گفتند: پروردگارا! پيش از روز حساب، هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده.


اصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ

17

بر آنچه مى‌گويند شكيبا باش، و بنده ما داود را كه داراى نيرومندى [در دانش و حكومت‌] بود ياد كن. او بسيار رجوع كننده [به سوى خدا] بود.


إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ

18

همانا ما كوه‌ها را مسخر و رام كرديم كه با او در شبان‌گاه و هنگام برآمدن آفتاب تسبيح مى‌گفتند،


وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ

19

و پرندگان را [نيز] به طور دسته‌جمعى [مسخر و رام كرديم كه با او تسبيح مى‌گفتند]، و همه رجوع‌كننده به سوى خدا بودند،


وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ

20

و حكومتش را محكم و استوار ساختيم و به او حكمت و منصب داورى عطا كرديم،


وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ

21

و آيا خبر مهم آن دادخواهان هنگامى كه از ديوار بلند نمازخانه او بالا رفتند به تو رسيده است؟


إِذْ دَخَلُوا عَليٰ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغيٰ بَعْضُنا عَليٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِليٰ سَواءِ الصِّراطِ

22

زمانى كه [به طور ناگهانى‌] بر داود وارد شدند، و او از آنان هراسان شد، گفتند: نترس [ما] دو گروه دادخواه و شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده است؛ بنابراين ميان ما به حق داورى كن و [در داوريت‌] ستم روا مدار، و ما را به راه راست راهنمايى كن.


إِنَّ هٰذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ

23

اين برادر من است، نود و نه ميش دارد و من يك ميش دارم، گفته است: اين يكى را هم به من واگذار. و در گفتگو مرا مغلوب ساخت.


قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِليٰ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ

24

گفت: يقينا او با درخواست افزودن ميش تو به ميش‌هاى خود بر تو ستم روا داشته است، و قطعا بسيارى از معاشران و شريكان به يكديگر ستم مى‌كنند، به جز كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند و اينان اندك‌اند. و داود دانست كه ما او را [در اين حادثه‌] آزموده‌ايم، در نتيجه از پروردگارش درخواست آمرزش كرد و بى‌درنگ به حالت خضوع به رو در افتاد و به خدا بازگشت.


فَغَفَرْنا لَهُ ذٰلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ

25

و ما او را در اين [داورى‌] آمرزيديم، بى‌ترديد او نزد ما تقرب و منزلتى بلند و سرانجامى نيكو دارد.


يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَويٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ

26

[و گفتيم:] اى داود! همانا تو را در زمين جانشين [و نماينده خود] قرار داديم؛ پس ميان مردم به حق داورى كن و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف مى‌كند. بى‌ترديد كسانى كه از راه خدا منحرف مى‌شوند، چون روز حساب را فراموش كرده‌اند، عذابى سخت دارند.


وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ

27

و ما آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست، بيهوده نيافريده‌ايم، اين پندار كافران است، پس واى بر آنان كه كافراند از آتش دوزخ.


أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ

28

آيا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند مانند مفسدان در زمين قرار مى‌دهيم يا پرهيزكاران را چون بدكاران؟!


كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ

29

اين كتاب پربركتى است كه آن را بر تو نازل كرده‌ايم تا آياتش را تدبر كنند و خردمندان متذكر شوند.


وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

30

و سليمان را به داود بخشيديم، چه نيكو بنده‌اى بود به راستى او بسيار رجوع كننده [به خدا] بود.


إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ

31

[ياد كن‌] هنگامى را كه در پايان روز اسب‌هاى چابك و تيزرو بر او عرضه كردند.


فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّي تَوارَتْ بِالْحِجابِ

32

پس گفت: من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم [كه نماز مستحب پايان روز است‌] اختيار كردم [زيرا مى‌خواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده كنم و همواره به آنها نظر مى‌كرد] تا [خورشيد] پشت پرده افق پنهان شد.


رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ

33

[اسب‌ها چنان توجه او را جلب كرده بودند كه گفت:] آنها را به من بازگردانيد. پس [براى نوازش آنها] به دست كشيدن به ساق‌ها و گردن‌هاى آنها پرداخت؛


وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَليٰ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ

34

و به راستى سليمان را [درباره فرزندش‌] آزموديم، و [آزمون اين بود كه‌] بر تختش جسدى [بى‌جان از فرزندش‌] افكنديم [فرزندى كه سليمان به زنده بودن او بسيار اميد داشت‌]، آن گاه به درگاه خدا رجوع كرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.]


قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

35

گفت: پروردگارا! مرا بيامرز و حكومتى به من ببخش كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد؛ يقينا تو بسيار بخشنده‌اى.


فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ

36

پس باد را براى او مسخر و رام كرديم كه به فرمان او هر جا كه مى‌خواست نرم و آرام روان مى‌شد.


وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ

37

و هر بنا و غواصى از شياطين را [مسخر و رام او نموديم،]


وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ

38

و ديگر شياطين را كه با غل و زنجير به هم بسته بودند [در سلطه او درآورديم تا نتوانند در حكومت او فتنه و آشوب برپا كنند.]


هٰذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ

39

[و به او گفتيم:] اين عطاى بى‌حساب ماست، [به هر كس خواهى‌] بى‌حساب ببخش و [از هر كس خواهى‌] دريغ كن.


وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ

40

بى‌ترديد او نزد ما تقرب و منزلتى بلند و سرانجامى نيكو دارد.


وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ ناديٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ

41

و بنده ما ايوب را ياد كن، هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان [به سبب رنج و شكنجه‌اى كه دچارش هستم‌] مرا سرزنش و شماتت مى‌كند [تا از رحمت تو دلسردم كند.]


ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هٰذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ

42

[به او گفتيم:] با پايت به زمين بكوب، اين آبى است براى شسشتو، آبى سرد و آشاميدنى.


وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ

43

و خانواده‌اش را [كه در حادثه‌ها از دستش رفته بودند] و مانندشان را همراه با آنان به او بخشيديم تا رحمتى از سوى ما و تذكرى براى خردمندان باشد.


وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

44

و [به او گفتيم: چون سوگند خورده‌اى كه همسرت را براى اينكه تو را در امور معنوى ناراحت كرده بود، صد تازيانه بزنى‌] با دستت بسته‌اى تركه خشك برگير و همسرت را با آن بزن، و سوگندت را مشكن. بى‌ترديد ما او را شكيبا يافتيم. چه نيكو بنده‌اى! يقينا بسيار رجوع كننده به سوى ما بود.


وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ

45

و بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ياد كن كه داراى قدرت و بصيرت بودند.


إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَي الدَّارِ

46

ما آنان را با [صفت بسيار پرارزش‌] ياد كردن سراى آخرت با اخلاصى ويژه خالص ساختيم.


وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ

47

به يقين آنان در پيشگاه ما از برگزيدگان و نيكان‌اند.


وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ

48

و اسماعيل واليسع وذوالكفل را ياد كن و همه از نيكان‌اند.


هٰذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ

49

اين [سرگذشت‌هاى سازنده‌] يادآورى و پند است؛ و بى‌ترديد براى پرهيزكاران بازگشت‌گاه نيكويى خواهد بود.


جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ

50

بهشت‌هاى جاودانه‌اى كه درهايش را به روى آنان گشوده‌اند،


مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ

51

در حالى كه در آنجا بر تخت‌ها تكيه مى‌زنند و ميوه‌هاى فراوان و نوشيدنى مورد دلخواهشان را در آنجا مى‌طلبند،


وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ

52

و نزد آنان زنانى است كه فقط به شوهرانشان عشق مى‌ورزند، و با شوهرانشان هم سن و سال‌اند.


هٰذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ

53

[به آنان گويند:] اين است آنچه شما را براى روز حساب وعده مى‌دادند.


إِنَّ هٰذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ

54

اين بى‌ترديد عطاى ماست كه براى آن پايانى نيست.


هٰذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ

55

اين [همه براى پرهيزكاران است‌]، و مسلما براى سركشان، بدترين بازگشتگاه خواهد بود.


جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ

56

دوزخ كه در آن وارد مى‌شوند و چه بد آرامگاهى است!


هٰذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ

57

اين آب جوشان و مايع چركين متعفن است كه بايد آن را بچشند،


وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ

58

و [جز اينها] عذاب‌هاى ديگرى مانند آن دارند.


هٰذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ

59

[چون پيشوايان كفر به دوزخ درآيند، و پيروانشان را نيز راهى دوزخ كنند ندا رسد:] اين گروهى [از پيروان شما] هستند كه با فشار و زور با شما وارد دوزخ مى‌شوند. [پيشوايان كفر در پاسخ ندا دهنده گويند:] خوش‌آمد و گشايشى بر آنان [كه پيروان ما بودند] مباد، بى‌ترديد آنان به آتش خواهند سوخت.


قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ

60

[پيروان به پيشوايان‌] گويند: بلكه بر شما خوش‌آمد و گشايشى مباد، شما اين عذاب را از پيش براى ما فراهم كرديد، و چه بد قرارگاهى است.


قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هٰذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ

61

مى‌گويند: پروردگارا! هر كس اين عذاب را از پيش براى ما فراهم آورده است، براى او در آتش عذابى دو چندان بيفزا.


وَ قالُوا ما لَنا لا نَريٰ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ

62

و مى‌گويند: ما را چه شده كه [مردان مؤمن و شايسته‌] اى كه از اشرارشان مى‌شمرديم، نمى‌بينيم.


أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ

63

آيا ما آنان را به ناحق به مسخره گرفتيم [و اكنون در بهشت جاى دارند] يا [در دوزخ‌اند و] ديدگان ما به آنان نمى‌افتد؟!


إِنَّ ذٰلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ

64

اين گفتگو و مجادله اهل آتش حتمى و واقع‌شدنى است.


قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ

65

بگو: من فقط بيم‌دهنده‌ام، و هيچ معبودى جز خداى يگانه قهار نيست.


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

66

پروردگار آسمان‌ها و زمين و آنچه ميان آنهاست، تواناى شكست‌ناپذير و بسيار آمرزنده است.


قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ

67

بگو: اين [قرآن من‌] خبرى بزرگ است،


أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ

68

كه شما از آن روى مى‌گردانيد.


ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْليٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ

69

من از ملا اعلى هنگامى كه [درباره آفرينش آدم‌] مجادله مى‌كردند، هيچ خبرى ندارم.


إِنْ يُوحيٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ

70

به من وحى نمى‌شود جز براى اينكه بيم‌دهنده‌اى آشكارم.


إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ

71

[ياد كن‌] هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشرى از گل خواهم آفريد.


فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ

72

پس زمانى كه اندامش را درست و نيكو نمودم و از روح خود در او دميدم، براى او سجده كنيد.


فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ

73

پس فرشتگان همه با هم سجده كردند؛


إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ

74

مگر ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران شد.


قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ

75

[خدا] فرمود: اى ابليس! تو را چه چيزى از سجده كردن بر آنچه كه با دستان قدرت خود آفريدم، بازداشت؟ آيا تكبر كردى يا از بلند مرتبه‌گانى؟


قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ

76

گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدى و او را از گل ساختى.


قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ

77

[خدا] گفت: از آن [جايگاه‌] بيرون رو كه بى‌ترديد تو رانده شده‌اى؛


وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ

78

و حتما لعنت من تا روز قيامت بر تو باد.


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

79

گفت: پروردگارا! مرا تا روزى كه مردم برانگيخته مى‌شوند، مهلت ده.


قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ

80

[خدا] گفت: تو از مهلت يافتگانى،


إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

81

تا زمانى معين و معلوم.


قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

82

گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مى‌كنم،


إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

83

مگر بندگان خالص شده‌ات را.


قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ

84

[خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را مى‌گويم


لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ

85

كه: بى‌ترديد دوزخ را از تو و آنان كه از تو پيروى كنند، از همگى پر خواهم كرد


قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ

86

بگو: من براى ابلاغ دين هيچ پاداشى از شما نمى‌خواهم و از كسانى كه چيزى را از نزد خود مى‌سازند [و ادعاى باطل مى‌كنند] نيستم.


إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ

87

آن [قرآن را كه بر شما مى‌خوانم‌] جز مايه تذكر و پندى براى جهانيان نيست.


وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ

88

و بى‌ترديد پس از مدتى خبر [صدق حقانيت و ظهور عينى آيات و وعده‌هاى‌] آن را خواهيد دانست.


سوره الزمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ [اين‌] كتاب نازل شده از سوى خداى تواناى شكست‌ناپذير و حكيم است.


إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ

2

بى‌ترديد ما اين كتاب را به حق و درستى به سوى تو نازل كرديم، پس خدا را در حالى كه اعتقاد و ايمان را براى او [از هرگونه شركى‌] خالص مى‌كنى، بپرست.


أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفيٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ

3

آگاه باشيد! كه دين خالص ويژه خداست، و آنان كه به جاى خدا سرپرستان و معبودانى برگزيده‌اند [و مى‌گويند:] ما آنان را جز براى اينكه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك كنند، نمى‌پرستيم. بى‌ترديد خدا ميان آنان [و مؤمنان‌] درباره آنچه كه اختلاف مى‌كنند [و آن آيين توحيد و شرك است‌] داورى خواهد كرد؛ قطعا خدا آن كس را كه دروغگو و بسيار ناسپاس است، هدايت نمى‌كند.


لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفي مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ

4

اگر [بر فرض محال‌] خدا مى‌خواست براى خود فرزندى بگيرد، همانا از ميان آفريده‌هايش آنچه را خودش مى‌خواست برمى‌گزيد [نه اينكه شما براى او انتخاب كنيد]؛ منزه است او [از آنكه براى او فرزندى باشد] اوست خداى يگانه و قهار.


خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَي النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

5

آسمان‌ها و زمين را به حق آفريد. شب را به روز درمى‌پيچيد، و روز را به شب درمى‌پيچيد، و خورشيد و ماه را [براى بندگانش‌] مسخر و رام كرد. هر كدام تا سرآمدى معين روانند. آگاه باشيد! او تواناى شكست‌ناپذير و بسيار آمرزنده است.


خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُصْرَفُونَ

6

شما را از يك تن آفريد، سپس همسرش را از او پديد آورد، و از چهارپايان [شتر و گاو و گوسفند و بز به اعتبار يك نر و يك ماده‌] هشت زوج آفريد، شما را در شكم‌هاى مادرانتان آفرينشى پس از آفرينشى ديگر در ميان تاريكى‌هاى سه گانه [شكم و رحم و مشيمه‌] به وجود آورد. اين است خدا پروردگار شما كه فرمانروايى [مطلق بر همه هستى‌] ويژه اوست، معبودى جز او نيست، پس چگونه شما را از حق بازمى‌گردانند؟


إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضيٰ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

7

اگر كافر شويد [زيانى به خدا نمى‌رسانيد؛ زيرا] خدا از شما بى‌نياز است، و كفر را براى بندگانش نمى‌پسندد؛ و اگر سپاس گزارى كنيد، آن را براى شما مى‌پسندد. و هيچ سنگين بارى، بار [گناه‌] ديگرى را برنمى‌دارد. سپس بازگشت شما به سوى پروردگارتان خواهد بود، و شما را به آنچه انجام مى‌داديد، آگاه خواهد كرد؛ زيرا او به نيات و اسرار سينه‌ها داناست.


وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ

8

و چون به انسان آسيبى رسد، پروردگارش را در حال بازگشت به سوى او [براى برطرف شدن آسيبش‌] مى‌خواند، سپس چون او را [براى رهايى از آن آسيب‌] نعمتى از جانب خود عطا كند، آن آسيب را كه پيش‌تر براى برطرف شدنش دعا مى‌كرد، فراموش مى‌كند و دوباره براى خدا همتايانى قرار مى‌دهد تا [مردم را] از راه خدا گمراه كند. بگو: اندك زمانى از كفر خود برخوردار باش، بى‌ترديد تو از اهل آتشى.


أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ

9

[آيا چنين انسان كفران‌كننده‌اى بهتر است‌] يا كسى كه در ساعات شب به سجده و قيام و عبادتى خالصانه مشغول است، از آخرت مى‌ترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد؟ بگو: آيا كسانى كه معرفت و دانش دارند و كسانى كه بى‌بهره از معرفت و دانش‌اند، يكسانند؟ فقط خردمندان متذكر مى‌شوند.


قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ

10

بگو: اى بندگان مؤمنم! از پروردگارتان پروا كنيد. براى كسانى كه در اين دنيا اعمال شايسته انجام داده‌اند، پاداش نيكى است و زمين خدا گسترده است [بر شماست از سرزمينى كه دچار مضيقه دينى هستيد به سرزمينى ديگر مهاجرت كنيد]. فقط شكيبايان پاداششان را كامل و بدون حساب دريافت خواهند كرد.


قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ

11

بگو: من مأمورم كه خدا را در حالى كه ايمان و عبادت را براى او [از هر گونه شركى‌] خالص مى‌كنم، بپرستم.


وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ

12

و مأمورم كه [در اين آيين از] نخستين تسليم شدگان [به فرمان‌ها و احكام‌] او باشم.


قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

13

بگو: اگر پروردگارم را نافرمانى كنم از عذاب روزى بزرگ مى‌ترسم.


قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي

14

بگو: فقط خدا را در حالى كه ايمان و عبادتم را براى او [از هر گونه شركى‌] خالص مى‌كنم، مى‌پرستم.


فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذٰلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ

15

پس شما هم آنچه را مى‌خواهيد، به جاى او بپرستيد. بگو: بى‌ترديد زيانكاران [واقعى‌] كسانى هستند كه روز قيامت سرمايه وجودشان و كسانشان را به تباهى داده باشند؛ آگاه باشيد! كه آن همان زيان آشكار است.


لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ

16

براى آنان از بالاى سرشان و از زير پايشان سايبان‌هايى از آتش است، اين عذابى است كه خدا بندگانش را به آن بيم مى‌دهد. اى بندگانم! از من پروا كنيد


وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَي اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْريٰ فَبَشِّرْ عِبادِ

17

و كسانى كه از پرستيدن طاغوت [يعنى بت‌ها، اربابان كفر و شيطان‌هاى سركش‌] دورى كردند و به سوى خدا بازگشتند، بر آنان مژده باد؛ پس به بندگانم مژده ده.


الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ

18

آنان كه سخن را مى‌شنوند و از بهترينش پيروى مى‌كنند، اينانند كسانى كه خدا هدايتشان كرده، و اينان همان خردمندانند.


أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ

19

آيا كسى كه فرمان عذاب بر او محقق و ثابت شده [راه گريزى از آن دارد؟] آيا كسى را كه در آتش است، تو نجات مى‌دهى؟


لٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ

20

ولى كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتند، براى آنان غرفه‌هايى است كه از فراز آنها غرفه‌هايى ديگر بنا شده و از زير آنها نهرها جارى است. خدا اين وعده را داده است؛ خدا وعده خلافى نمى‌كند.


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَذِكْري لِأُولِي الْأَلْبابِ

21

آيا ندانسته‌اى كه خدا از آسمان آبى نازل كرد، پس آن را به صورت چشمه‌هايى در زمين درآورد، آن گاه به وسيله آن زراعتى را كه رنگ‌هايش گوناگون است، بيرون مى‌آورد، سپس [آن زراعت‌] خشك مى‌شود، در نتيجه آن را به رنگ زرد بينى، پس آن را ريز ريز و در هم شكسته مى‌كند؛ بى‌ترديد در اين [دگرگونى‌ها] براى خردمندان هشدار و عبرتى است.


أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَليٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

22

آيا كسى كه خدا سينه‌اش را براى [پذيرفتن‌] اسلام گشاده است، و بهره مند از نورى از سوى پروردگار خويش است [مانند كسى است كه سينه‌اش از پذيرفتن اسلام تنگ است؟] پس واى بر آنان كه دل‌هايشان از ياد كردن خدا سخت است، اينان در گمراهى آشكار هستند.


اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِليٰ ذِكْرِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ

23

خدا نيكوترين سخن را نازل كرد، كتابى كه [آياتش در نظم، زيبايى، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبيه يكديگر است، مشتمل بر داستان‌هاى پندآموز [و امر، نهى، وعده، وعيد، حلال و حرام‌] است؛ از شنيدن آياتش پوست كسانى كه از پروردگارشان مى‌هراسند به هم جمع مى‌شود، آن گاه پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مى‌گردد و آرامش مى‌يابد. اين هدايت خداست كه هر كه را بخواهد به آن راهنمايى مى‌كند؛ و هر كه را خدا [به كيفر كفر و عنادش‌] گمراه كند، او را هيچ هدايت‌كننده‌اى نخواهد بود.


أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ

24

آيا كسى كه روز قيامت [به خاطر بسته بودن دست‌هايش مى‌كوشد كه‌] با صورت خود گزند عذاب را دفع كند [مانند كسى است كه ايمن از عذاب است؟] به ستمكاران گويند: آنچه را همواره مرتكب مى‌شديد، بچشيد.


كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ

25

كسانى [هم‌] كه پيش از آنان بودند [آيات خدا را] تكذيب كردند، پس از آنجا كه گمان نمى‌كردند، عذاب به سويشان آمد.


فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ

26

پس خدا در زندگى دنيا خوارى و رسوايى را به آنان چشانيد؛ و اگر معرفت و آگاهى داشتند [توجه مى‌كردند كه‌] عذاب آخرت بزرگ‌تر است.


وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

27

و ما براى مردم در اين قرآن از هر گونه مثل و سرگذشت عبرت‌آموزى بيان كرده‌ايم، باشد كه متذكر شوند.


قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

28

قرآنى است گويا و روشن بدون هر گونه انحراف و كژى، براى اينكه [در سايه تعاليمش از شرك، عصيان و فساد] بپرهيزند.


ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ

29

خدا [براى فهماندن حقيقت توحيد و شرك‌] مثلى زده است: مردى را كه اربابانى ناسازگار و بداخلاق در [مالكيت‌] او شريك‌اند، و مردى كه فقط برده يك مالك است، آيا اين دو برده از جهت فرمان گرفتن و فرمان بردن با هم يكسانند؟ [موحدان كه بنده خداى يكتا هستند، داراى زندگى منظم و پاك و آخرتى آبادند، و مشركان كه فرمان‌بران اربابان گوناگونند، داراى زندگى پريشان و آخرتى خراب‌اند.] همه ستايش‌ها ويژه خداست. بلكه بيشترشان [به آثار و منافع بندگى خدا] معرفت و آگاهى ندارند.


إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ

30

بى‌ترديد تو مى‌ميرى و قطعا آنان هم مى‌ميرند.


ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ

31

سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان [در امر دين‌] مجادله خواهيد كرد [كه ما موحدان در دنيا حقانيت توحيد را ثابت كرديم و بطلان بت‌پرستى را روشن نموديم، ولى كبر شما مانع از هدايت شما شد.]


جزء قبل

جزء 23 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان