وَ ما أَنْزَلْنا عَليٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ
28و ما براى هلاك ساختن مردم او لشكرى از آسمان نفرستاديم و نبايد هم مىفرستاديم.
إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ
29چون از بين بردن آنها به بيش از يك صيحه نياز نداشت آرى يك صيحه برخاست و همه آنها در جاى خود خشكيدند.
يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
30اى حسرت و ندامت بر بندگان من كه هيچ رسولى نزدشان نيامد مگر آنكه به جز استهزاء عكس العملى نشان ندادند.
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ
31آيا نديدند چقدر از اقوام قبل از ايشان را هلاك كرديم و ديگر به سوى آنان برنمىگردند.
وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ
32با اينكه هيچ يك از آنان نيست مگر آنكه همگى نزد ما حاضر خواهند شد.
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ
33زمين مرده براى ايشان آيتى است كه زندهاش كرديم و دانه از آن بيرون آورديم دانههايى كه از آن مىخورند.
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ
34و در آن باغها و نخلها و انگورها قرار داديم و در آن چشمههايى روان كرديم.
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
35تا مردم از ثمره آن و كارهاى خود برخوردار شوند آيا باز هم شكرگزارى نمىكنند؟.
سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ
36منزه است آن كسى كه تمامى جفتها را بيافريد چه آن جفتهايى كه از زمين مىروياند و چه از خود انسانها و چه از آن جفتهايى كه انسانها از آن اطلاعى ندارند.
وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ
37و شب نيز براى آنان عبرتى است كه ما روز را از آن بيرون مىكشيم و آن وقت مردم در تاريكى قرار مىگيرند.
وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
38و خورشيد كه به قرارگاه خود روان است، اين نظم خداى عزيز داناست.
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّي عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
39و براى ماه منزلها معين كرديم تا دوباره به صورت هلال مانند چوب خوشه خرماى كهنه درآيد.
لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
40نه خورشيد را سزد كه به ماه برسد و نه شب از روز پيشى گيرد و هر يك در فلكى سير مىكنند.
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
41و عبرتى ديگر براى ايشان اين است كه ما نژادشان را در كشتى پر، حمل مىكنيم.
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ
42و آن چه نظير آن برايشان آفريدهايم كه سوار مىشوند.
وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ
43و هر آن بخواهيم غرقشان مىكنيم كه در اين صورت ديگر فريادرسى ندارند و نجات داده نمىشوند.
إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ
44باز مگر رحمتى از ما به فريادشان برسد كه تا مدتى برخوردار شوند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
45و چون به ايشان گفته مىشود از آنچه در پيش رو و پشت سر داريد بترسيد شايد ترحم شويد.
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ
46ولى هيچ آيتى از آيات پروردگار نيايد براى آنان مگر اينكه از آن روى بگردانند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
47و چون به ايشان گفته مىشود از آنچه خدا روزيتان كرده انفاق كنيد آنان كه كافر شدهاند به آنان كه ايمان آوردهاند گويند آيا به كسى غذا بدهيم كه اگر خدا مىخواست غذايش مىداد؟ شما نيستيد جز در ضلالتى آشكار.
وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
48و مىگويند پس اين وعده قيامت كى مىرسد اگر راست مىگوييد.
ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ
49آنان منتظر جز يك صيحه نيستند صيحهاى كه ايشان را بگيرد در حالى كه سرگرم مخاصمه باشند.
فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِليٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
50صيحهاى كه وقتى رسيد ديگر اينان نه مىتوانند سفارشى كنند و نه به اهل خود برگردند.
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِليٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ
51بعد از آن صيحه بار ديگر در صور دميده مىشود، ناگهان همه از قبرها به سوى پروردگارشان مىشتابند.
قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
52در حالى كه مىگويند:" واويلا چه كسى ما را از اين خوابگاهمان برانگيخت؟ اين همان وعدهاى است كه خداى مهربان (به توسط انبيايش) به ما مىداد و (معلوم شد) انبياى او راست مىگفتهاند.
إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ
53آن نفخه هم به جز يك صيحه نيست كه ناگهان همگى نزد ما حاضر مىشوند.
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
54امروز به هيچ وجه احدى ستم نمىشود و جزايى به شما داده نمىشود مگر خود آن اعمالى كه مىكرديد.
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ
55به درستى كه اهل بهشت امروز در ناز و نعمت هستند و از هر فكر ديگر فارغند.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَي الْأَرائِكِ مُتَّكِئُونَ
56هم خود و هم همسرانشان در زير سايه بر كرسىها تكيه مىزنند.
لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ
57و ميوهاى در آنجا در اختيار دارند و هر چه بخواهند در اختيارشان قرار مىگيرد.
سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ
58در آن روز به عنوان پيام از پروردگار مهربان به ايشان ابلاغ سلام مىشود.
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ
59و در جمع مردم گفته مىشود: هان اى مجرمين از ساير مردم جدا شويد.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
60مگر با شما عهد نسبتم و نگفتم اى فرزندان آدم شيطان را اطاعت مكنيد كه او براى شما دشمنى آشكار است.
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ
61و مگر نگفتم كه مرا بپرستيد كه صراط مستقيم تنها همين است.
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
62و مگر اين شيطان نبود كه گروههاى بسيارى از شما را گمراه كرد آيا هنوز هم به هوش نمىآييد.
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
63(همه اين هشدارها را به شما داديم و نپذيرفتيد) اينك اين جهنمى است كه همواره وعدهاش به شما داده مىشد.
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
64بچشيد امروز سوزش آن را به كيفر كفرى كه مىورزيديد.
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَليٰ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
65امروز مهر بر دهانشان مىزنيم و دستهايشان با ما سخن مىگويد و پاهايشان به آنچه همواره مىكردند شهادت مىدهد.
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَليٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّيٰ يُبْصِرُونَ
66و اگر بخواهيم ديدگانشان را محو مىكنيم آن وقت به سوى صراط مىشتابند و سبقت مىگيرند. اما نمىتوانند، چون نمىبينند.
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَليٰ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ
67و اگر بخواهيم بر جايشان مسخشان مىكنيم به طورى كه ديگر نتوانند رفت و برگشت كنند.
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ
68و هر كه را عمر طولانى دهيم خلقتش را دگرگون مىكنيم آيا هنوز هم تعقل نمىكنند.
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ
69و ما پيغمبر را شعر نياموختهايم و شعر گفتن شان او و سزاوار او نيست آنچه بدو آموختيم جز پند و قرآنى هويدا نمىباشد.
لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ
70تا هر كه را زنده دل است بيم دهد و آنان هم كه كافر و مرده دلند گفتار خدا در باره آنان محقق شود.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ
71مگر نمىبينيد كه براى انسان از آنچه دست قدرت ما درست كرده حيواناتى آفريديم كه مالك آن شدهاند.
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ
72و حيوانات را براى ايشان رام كردهايم كه هم مركوبشان است و هم از آن مىخورند.
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
73و از آن سودها و نوشيدنىها دارند، پس چرا باز هم سپاس نمىگزارند.
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ
74غير از خدا خدايانى گرفتند تا شايد يارى شوند.
لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ
75بتها نتوانند ايشان را يارى كنند و ايشان سپاه احضار شده آنهايند.
فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ
76گفتارشان تو را اندوهگين نكند چرا كه ما آنچه را پنهان كنند و آنچه را عيان سازند مىدانيم.
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ
77مگر انسان نمىبيند كه ما او را از نطفهاى آفريديم؟ چطور با وجود اين دشمنى آشكار شده است.
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ
78براى ما مثلى زده و خلقت نخستين خود را فراموش كرده مىگويد: چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را در عين اينكه پوسيده است زنده مىكند؟.
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
79بگو همان خدايى كه بار اول آن را بدون الگو ايجاد كرد دوباره زندهاش مىكند و او به همه مخلوقات دانا است.
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ
80آن خدايى كه براى شما از درخت سبز آتش پديد آورد پس شما از آن آتش مىافروزيد.
أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَليٰ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ
81آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده نمىتواند مانند آن بيافريند؟ چرا، و او آفريدگار داناست.
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
82كار او وقتى چيزى را اراده كند فقط همين است كه بدو بگويد: باش پس وجود يابد.
فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
83منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مىيابيد.
سوره الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا
1به نام خداوند بخشنده مهربان؛ سوگند به صف كشندگان (از ملائكه) كه صفآرايى كردهاند.
فَالزَّاجِراتِ زَجْراً
2قسم به (ملائكه) راننده ابر و باران.
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً
3و قسم به ملائكهاى كه قرآن را بر پيامبر تلاوت مىكنند.
إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ
4كه خداى شما هر آينه يكتاست.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ
5اوست پروردگار آسمانها و زمين و آنچه بين آن دو است و او است پروردگار مشرقها.
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ
6همانا ماييم كه آسمان دنيا را با زينت ستارگان آراستيم.
وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ
7تا هم زينت آن باشد و هم آسمان را از هر شيطان سركشى حفظ كند.
لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْليٰ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ
8تا شيطانها نتوانند به آنچه در سكان آسمان مىگذرد گوش فرا دهند و اگر خواستند گوش دهند از هر طرف رانده شوند.
دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ
9و در نتيجه از آسمان دور شوند و براى ايشان است عذابى واجب.
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ
10آرى شيطانها نمىتوانند به سخنان فرشتگان گوش فرا دهند مگر آنهايى كه كلام ملائكه را بربايند كه آنها نيز بلافاصله هدف شهاب ثاقب قرار مىگيرند.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ
11حال از مشركين بپرس آيا ايشان از حيث خلقت سختتر و مهمترند يا آنچه از آسمان و زمين و مخلوقات بين آن دو كه ما خلق كردهايم با اينكه ما انسانها را از گلى چسبنده آفريديم؟.
بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ
12(نه تنها ايمان نمىآورند) بلكه وقتى تو از گمراهى آنان تعجب مىكنى تو را مسخره مىكنند.
وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ
13و چون تذكر داده مىشوند پند نمىپذيرند.
وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ
14و چون آيتى مىبينند مسخره مىكنند.
وَ قالُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
15و مىگويند: اين نيست مگر سحرى آشكار.
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
16آيا وقتى مرديم و خاك و استخوان شديم دوباره زنده مىشويم؟.
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ
17(ما) و حتى پدران گذشته ما؟.
قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ
18بگو: بله، زنده مىشويد در حالى كه خوار و ذليل باشيد.
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ
19و اين زنده شدن انسانها با يك نهيب صورت مىگيرد كه ناگهان همگى نگران برمىخيزند.
وَ قالُوا يا وَيْلَنا هٰذا يَوْمُ الدِّينِ
20و مىگويند: اى واى بر ما اين همان روز جزاست.
هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
21اين روز جدايى حق از باطل است كه تا در دنيا بوديد تكذيبش مىكرديد.
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ
22(هان اى فرشتگان) همه آنها كه ظلم كردند و اتباع و اشباه آنها را و آنچه را كه مىپرستيدند يك جا جمع كنيد.
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِليٰ صِراطِ الْجَحِيمِ
23آرى آنچه كه به جاى خدا عبادت مىكردند، پس آن گاه به سوى دوزخ ببريد.
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ
24آنجا نگهشان بداريد كه بايد بازخواست شوند.
ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ
25در آنجا از ايشان مىپرسند چرا مانند دنيا از يكديگر حمايت نمىكنيد؟.
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
26(جوابى ندارند) بلكه ايشان امروز تسليماند.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
27بعضى به بعضى رو مىكنند و از يكديگر پرسش مىكنند.
قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ
28پيروان به سردمداران گويند شما بوديد كه به عنوان بشارت و ميمنت مىآمديد و ما را به دين خود مىخوانديد.
قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
29در پاسخشان گويند خود شما بنا نداشتيد ايمان بياوريد.
وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ
30و ما بر شما دست تسلط نداشتيم (و اجبارتان نمىكرديم) بلكه خودتان مردمى طغيانگر بوديد.
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ
31و در نتيجه حكم خدا و قضاى او در باره ما حتمى گشت و ما عذاب را خواهيم چشيد.
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ
32آرى ما شما را گمراه كرديم چون خودمان گمراه بوديم.
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ
33در نتيجه همه آنان در عذاب شريكند.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
34ما با مجرمين اينچنين رفتار مىكنيم.
إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
35چون ايشان اين طور بودند كه وقتى لا اله الا الله برايشان گفته مىشد كبر مىورزيدند.
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ
36و مىگفتند آيا به خاطر مردى ديوانه خدايان خود را رها كنيم.
بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
37با اينكه او حق آورده و رسولان قبلى را تصديق مىكند.
إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ
38محققا شما عذاب دردناك را خواهيد چشيد.
وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
39و اين جزايتان نيست مگر بخاطر همان اعمالى كه مىكرديد.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
40مگر بندگان مخلص خدا.
أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ
41كه ايشان رزقى معلوم دارند.
فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ
42ميوههايى و ايشان گرامى هستند.
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
43در بهشتهاى پر نعمت.
عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ
44بر تختهايى رو به روى هم.
يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
45قدحها از آب بهشتى از هر سو برايشان حاضر مىشود.
بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ
46آبى زلال و لذت بخش براى نوشندگان.
لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ
47نه در آن ضرر و فسادى است و نه از آن مست مىشوند.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ
48و پيش ايشان حوريان درشت چشم پركرشمه و نازند.
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ
49گويى از سفيدى، سفيده تخم مرغند قبل از آنكه دست خورده شود.
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
50پس بعضى به بعضى ديگر روى آورده از يكديگر پرسش مىكنند.
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ
51يكى از آن ميان مىپرسد: من رفيقى داشتم.
يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ
52كه بارها از من خرده مىگرفت كه تو هم از معتقدين به معادى.
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ
53آيا بعد از آنكه مرديم و خاك و استخوان شديم دوباره براى پاداش زنده مىشويم؟.
قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ
54شما هيچ از او خبر داريد؟.
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ
55در همين بين به دوزخ مىنگرد و رفيق خود را در وسط جهنم مىبيند.
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ
56به او مىگويد به خدا قسم نزديك بود مرا به ضلالت بيفكنى.
وَ لَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
57و اگر نعمت پروردگارم نبود حتما من نيز از حاضر شدگان در دوزخ مىبودم.
أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ
58دوستان بهشتى از شدت خرسندى و شادى به يكديگر مىگويند آيا راستى اين ماييم كه ديگر نمىميريم؟.
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
59و به جز همان مرگ اولمان ديگر مرگى نداشته و عذاب هم نمىشويم؟.
إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
60محققا و به راستى كه اين چه رستگارى عظيمى است كه خدا به ما روزى كرد.
لِمِثْلِ هٰذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ
61و شايسته است كه اهل عمل براى چنين زندگى تلاش كنند.
أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
62آيا براى پذيرايى، اين رزق كريم بهتر است و يا درخت زقوم.
إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ
63ما آن را فتنه ستمگران كرديم.
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ
64درختى است كه از قعر جهنم سر درمىآورد.
طَلْعُها كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّياطِينِ
65ميوهاش گويى سر شيطانها است.
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ
66چون ايشان از آن خواهند خورد و شكمها را از آن پر خواهند كرد.
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ
67و سپس از روى آن خوراك، آبى بىنهايت سوزنده مىنوشند.
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ
68و سپس بازگشت نهايى آنان به سوى جهنم خواهد بود.
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ
69همينها بودند كه در دنيا پدران خود را گمراه يافتند.
فَهُمْ عَليٰ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ
70و با اين حال به دنبال آثار پدران خود بشتافتند.
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ
71قبل از ايشان هم بيشتر اقوام گذشته گمراه شدند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ
72و همانا ما در بين آنان انذاركنندگانى فرستاديم.
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ
73حال ببين عاقبت آن اقوام انذار شده چگونه بود.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
74(همه محروم از سعادت و هلاك گشتند) مگر بندگان مخلص خدا.
وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
75از آن جمله نوح ما را ندا كرد و چه پاسخگوى خوبى بوديم براى او.
وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
76او و اهلش را از اندوه عظيم نجات داديم.
وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ
77و تنها ذريه او را در روى زمين باقى گذاشتيم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
78و ذكر خيرش را در امتهاى بعد حفظ كرديم.
سَلامٌ عَليٰ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ
79سلام بر نوح در همه عالميان.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
80آرى ما نيكوكاران را اين طور جزا مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
81آخر او از بندگان مؤمن ما بود.
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ
82او را باقى گذاشته و ديگران را غرق كرديم.
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ
83به درستى كه ابراهيم يكى از پيروان اوست.
إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
84ابراهيمى كه با دلى سالم به درگاه پروردگارش شتافت.
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ
85آن زمان كه به پدر و همه بستگانش و مردم شهرش گفت: آخر اين چيست كه مىپرستيد؟.
أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ
86آيا (سزاوار است) كه از كوتهبينى و افتراء به جاى خدا مريد چيزهايى پستتر از خود شويد.
فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ
87راستى شما در باره رب العالمين چه فكر مىكنيد؟.
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ
88در اين هنگام نظر مخصوصى به ستارگان كرد.
فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ
89و گفت: من بيمارم.
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ
90مردم شهر به ناچار او را به حال خود گذاشته به بيرون شهر رفتند.
فَراغَ إِليٰ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ
91ابراهيم كه شهر را خالى از اغيار ديد به سوى خدايان ايشان رفت (و ديد كه بر حسب معمول هر عيدى، طعام پيش روى آنهاست) پرسيد: پس چرا نمىخوريد؟.
ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ
92(و چون جوابى نشنيد) گفت: چرا حرف نمىزنيد؟!.
فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ
93پس با نيروى هر چه تمامتر بر آنها كوفت (و همه را خرد كرد).
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ
94مردم شهر كه خبردار شده بودند سراسيمه به سوى او شتافتند.
قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ
95ابراهيم پرسيد چيزى را كه خودتان مىتراشيد مىپرستيد؟.
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ
96با اينكه خدا شما و عمل شما را آفريده؟.
قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
97گفتند بايد براى سوزاندنش آتشخانهاى بسازيد و او را در آتش بيفكنيد.
فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ
98آرى آنها نقشه اين كار را مىكشيدند ولى خدا پستشان كرد.
وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِليٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ
99(ابراهيم پس از نجات از آتش) گفت من به سوى پروردگارم خواهم رفت و او به زودى مرا راهنمايى مىكند.
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ
100پروردگارا فرزندى به من بده كه از صالحان باشد.
فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ
101ما هم او را به فرزندى حليم بشارت داديم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَريٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَريٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
102همين كه به حد كار كردن رسيد بدو گفت پسرم در خواب مىبينم كه تو را ذبح مىكنم نظرت در اين باره چيست؟ گفت پدرجان آنچه مامور شدهاى انجام ده كه به زودى ان شاء الله مرا از صابران خواهى يافت.
فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ
103همين كه تسليم امر خدا شدند و ابراهيم او را به زمين انداخت و پهلوى صورتش را به زمين نهاد.
وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ
104ما او را ندا داديم كه اى.
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
105ابراهيم ماموريت را به انجام رساندى ما اين چنين نيكوكاران را جزا مىدهيم.
إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ
106اين به راستى آزمايشى بس آشكارا بود.
وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
107و آن ذبح را به ذبحى بزرگ عوض كرديم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
108و نام نيكش را در آيندگان حفظ نموديم.
سَلامٌ عَليٰ إِبْراهِيمَ
109سلام بر ابراهيم.
كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
110ما اين چنين نيكوكاران را جزاء مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
111آرى راستى او از بندگان مؤمن ما بود.
وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ
112و ما او را به اسحاق بشارت داديم در حالى كه پيامبرى از صالحان باشد.
وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَليٰ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ
113و بر او و بر اسحاق بركت نهاديم و از ذريه ايشان بعضى نيكوكار بودند و بعضى آشكارا به خود ستم كردند.
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ
114و همانا ما بر موسى و هارون منت نهاديم.
وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
115و آن دو و قوم آن دو را از اندوهى عظيم رهايى بخشيديم.
وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ
116و نصرتشان داديم در نتيجه آنان غالب آمدند.
وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ
117و كتابى رازگشا به آن دو داديم.
وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ
118و آن دو را به صراط مستقيم راهنمايى نموديم.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ
119و آثار و بركات و نام نيكشان را براى آيندگان حفظ كرديم.
سَلامٌ عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ
120سلام بر موسى و هارون.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
121ما اين چنين نيكوكاران را جزا مىدهيم.
إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
122آرى آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.
وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
123و به درستى كه الياس از پيامبران بود.
إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ
124به يادش آور آن دم كه به قوم خود گفت آيا نمىخواهيد با تقوى باشيد.
أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ
125آيا بت" بعل" را مىخوانيد و بهترين خالقان را وامىگذاريد.
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
126همان الله را كه رب شما و رب پدران نخستين شما است.
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
127ولى مردم او را تكذيب كردند و در نتيجه از احضار شدگان شدند.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
128آرى همهشان احضار خواهند شد مگر بندگان مخلص خدا.
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
129ما نام نيك و آثار و بركات الياس را هم در آيندگان باقى گذاشتيم.
سَلامٌ عَليٰ إِلْياسِينَ
130سلام بر آل ياسين.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
131آرى ما به نيكوكاران اينچنين جزا مىدهيم.
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
132كه او از بندگان مؤمن ما بود.
وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
133و همانا لوط از مرسلين بود.
إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ
134به يادش باش كه ما او و اهل او همگى را نجات داديم.
إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ
135مگر پير زنى در باقى ماندگان در عذاب بود.
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ
136و بقيه را هلاك كرديم.
وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ
137و شما (مردم حجاز) همه روزه از ويرانه آنان عبور مىكنيد.
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
138و همچنين در شبها آيا باز هم نمىانديشيد؟.
وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
139و همانا يونس هم از پيامبران بود.
إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
140به يادش آور زمانى كه به طرف يك كشتى پر بگريخت.
فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
141پس قرعه انداختند و او از مغلوبين شد.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ
142پس ماهى او را ببلعيد در حالى كه ملامت زده بود.
فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ
143و اگر او از تسبيحگويان نمىبود.
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
144حتما در شكم ماهى تا روزى كه خلق مبعوث شوند باقى مىماند.
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ
145ولى چون از تسبيحگويان بود ما او را به خشكى پرتاب كرديم در حالى كه مريض بود.
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ
146و بر بالاى سرش بوتهاى از كدو رويانديم.
وَ أَرْسَلْناهُ إِليٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ
147و او را به سوى شهرى كه صد هزار نفر و بلكه بيشتر بودند فرستاديم.
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ
148پس ايمان آوردند ما هم به نعمت خود تا هنگامى معين (مدت عمر آن قوم) بهرهمندشان گردانيديم.
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ
149از ايشان نظر بخواه آيا براى پروردگارت دختران و براى ايشان پسران است؟.
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ
150و آيا روزى كه ما ملائكه را ماده خلق مىكرديم ايشان شاهد و ناظر بودند.
أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ
151آگاه باش كه اينان از بس در دروغگويى بىپروا هستند كه خواهند گفت.
وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
152خدا بچه آورده و حال آنكه دروغ گويند.
أَصْطَفَي الْبَناتِ عَلَي الْبَنِينَ
153آيا خدا دختران را بر پسران برگزيده.
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
154واى بر شما! اين چه حكمى است كه مىكنيد؟.
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ
155و چرا متذكر نمىشويد.
أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ
156يا آنكه راستى برهان روشنى داريد؟.
فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
157اگر كتابى در اين باره بر شما نازل شده پس آن كتابتان را بياوريد اگر راست مىگوييد.
وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
158(دروغ ديگرشان اين است كه) بين خدا و جن خويشاوندى قايل شدند با اينكه جن هم مىدانند كه روزى براى حساب احضار مىشوند.
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
159منزه است خدا از اين وصفها كه برايش مىتراشند.
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
160مگر اوصافى كه بندگان مخلص او براى او قائلند.
فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ
161اين شما و اين خدايانتان هر چه مىخواهيد بكنيد.
ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ
162شما هر كارى بكنيد نمىتوانيد عليه خدا فتنه به پا كنيد.
إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ
163و در آن فتنه افراد را گمراه سازيد مگر كسى را كه خودش دنبال جهنم مىگردد.
وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ
164و هر يك از ما (فرشتگان) مقام و پستى معين داريم.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ
165همواره آماده به خدمت در صف ايستادهايم.
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ
166دائما در حال تسبيح اوييم.
وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ
167(بعد از شنيدن اين دليل از ملائكه) به طور مسلم خواهند گفت.
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ
168اگر نزد ما هم كتابى از جنس كتب گذشتگان مىبود.
لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
169ما نيز از بندگان مخلص خدا بوديم.
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
170(ولى اين هم دروغ است چون مشرك نزول كتاب از آسمان را محال مىداند) و به اين معنا كافر است و به زودى خواهند فهميد.
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ
171فرمان ما از سابق به نفع بندگان مرسل ما صادر شده.
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ
172كه ايشان تنها يارى خواهند شد.
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ
173و لشكر ما به تنهايى غالب خواهد گشت.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ
174پس تو تا مدتى روى از ايشان برتاب.
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
175ببين چه عكس العملهايى نشان مىدهند و به زودى ثمره رفتار خود را مىبينند.
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ
176آيا به عذاب ما شتاب مىكنند.
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ
177پس همين كه بر آنها احاطه كرد آن وقت مىفهمند كه چه روزگار بدى دارند.
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ
178تو تا چندى روى از ايشان برتاب.
وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
179و رفتارشان را زير نظر داشته باش به زودى خودشان هم خواهند ديد.
سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
180منزه است پروردگار تو كه رب العزه است از آنچه اينان در بارهاش مىگويند.
وَ سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ
181و سلام بر فرستادگان.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
182و ستايش مخصوص خدا است كه پروردگار عالميان است.
سوره ص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ ص، سوگند به قرآن كه داراى تذكر است.
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ
2كه كافران در سركشى و خلافند.
كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ
3پيش از آنان چه نسلها را كه هلاك كرديم، وقتى به فرياد آمدند كه كار از كار گذشته بود.
وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هٰذا ساحِرٌ كَذَّابٌ
4و تعجب كردند كه بيمرسانى از خودشان به سويشان آمده و كافران گويند اين جادوگرى دروغگو است.
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ عُجابٌ
5چگونه خدايان را يك خدا كرده اين چيزى سخت عجيب است.
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَليٰ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ يُرادُ
6و اشراف و بزرگانشان به راه افتادند و گفتند برويد و با خدايانتان بسازيد كه اين خود روشى است مطلوب.
ما سَمِعْنا بِهٰذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هٰذا إِلَّا اخْتِلاقٌ
7چنين چيزى از ديگر ملتها نشنيدهايم و اين به جز دروغ نمىتواند باشد.
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ
8چگونه از بين ما قرآن به او نازل شود؟ اينها همه بهانه است بلكه اينان از تذكار من به شك اندرند چون هنوز عذاب را نچشيدهاند.
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ
9مگر خزانههاى رحمت پروردگار مقتدر و بخشنده نزد آنهاست؟.
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ
10و يا ملك آسمانها و زمين و آنچه بينشان هست از ايشان است تا به هر سبب كه مىتوانند بالا روند.
جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ
11اين سپاه نالايق اينجا نيز چون دستههاى ديگر شكست پذير است.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ
12پيش از آنها نيز قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تكذيب كردند.
وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ
13و قوم ثمود و قوم لوط و اهل ايكه كه آنها دستهها بودند.
إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ
14همگى پيغمبران را تكذيب كردند و مجازات من بر آنها محقق گشت.
وَ ما يَنْظُرُ هٰؤُلاءِ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ
15اينان نيز جز يك صيحه را كه بازگشت ندارد انتظار نمىبرند.
وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ
16گويند پروردگارا پيش از رسيدن روز رستاخيز سهم ما را بياور.
اصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
17بر آنچه مىگويند صبر كن و به ياد آور بنده ما داوود را كه نيرومند بود و بسيار به خدا رجوع داشت.
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ
18ما كوهها را با او مسخر كرديم كه صبح و شام در تسبيح با او دمساز باشند.
وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ
19و نيز مرغان را مسخر كرديم كه نزد او مجتمع گردند و همه به سوى او رجوع مىكردند.
وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ
20و ما پايههاى ملك او را محكم كرديم و او را حكمت و فصل خصومت داديم.
وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ
21آيا از داستان آن مردان متخاصم كه به بالاى ديوار محراب آمدند خبر دارى.
إِذْ دَخَلُوا عَليٰ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغيٰ بَعْضُنا عَليٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِليٰ سَواءِ الصِّراطِ
22وقتى كه بر داوود درآمدند از ايشان بيمناك شد گفتند: مترس ما دو متخاصم هستيم كه بعضى بر بعضى ستم كرده تو بين ما به حق داورى كن و در حكم خود جور مكن و ما را به سوى راه راست رهنمون شو.
إِنَّ هٰذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ
23اينك اين برادر من است كه نود و نه گوسفند دارد و من يك گوسفند دارم او مىگويد: اين يك گوسفندت را در تحت كفالت من قرار بده و در اين كلامش مرا مغلوب هم مىكند.
قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِليٰ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ
24داوود گفت: او در اين سخنش كه گوسفند تو را به گوسفندان خود ملحق سازد به تو ظلم كرده و بسيارى از شريكها هستند كه بعضى به بعضى ديگر ستم مىكنند مگر كسانى كه ايمان دارند و عمل صالح مىكنند كه اين دسته بسيار كمند. داوود فهميد كه ما با اين صحنه او را بيازموديم پس طلب آمرزش كرد و به ركوع درآمد و توبه كرد.
فَغَفَرْنا لَهُ ذٰلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ
25ما هم اين خطاى او را بخشوديم و به راستى او نزد ما تقرب و سرانجام نيكى دارد.
يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَويٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ
26اى داوود ما تو را جانشين خود در زمين كرديم پس بين مردم به حق داورى كن و به دنبال هواى نفس مرو كه از راه خدا به بيراهه مىكشد و معلوم است كسانى كه از راه خدا به بيراهه مىروند عذابى سخت دارند به جرم اينكه روز حساب را از ياد بردند.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
27و پنداشتند كه ما آسمان و زمين را به باطل آفريديم و حال آنكه چنين نبود و اين پندار كسانى است كه كفر ورزيدند پس واى بر كافران از آتش.
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ
28و يا پنداشتند كه ما با آنهايى كه ايمان آورده و عمل صالح كردند و آنهايى كه در زمين فساد انگيختند يكسان معامله مىكنيم و يا متقين را مانند فجار قرار مىدهيم.
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ
29اين كتابى است كه ما به سوى تو نازلش كرديم تا در آيات آن تدبر كنند و در نتيجه خردمندان متذكر شوند.
وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
30و ما به داوود سليمان را عطا كرديم كه چه بنده خوبى بود و بسيار رجوع كننده (به ما) بود.
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ
31به يادش آور كه وقتى اسبانى نيك بر او عرضه شد.
فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّي تَوارَتْ بِالْحِجابِ
32(از شدت علاقه به تماشاى آنها از نماز اول وقت باز ماند و خود را ملامت كرد) و گفت من علاقه به اسبان را بر ياد خدا ترجيح دادم تا خورشيد غروب كرد (و يا اسبان از نظرم ناپديد شدند).
رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ
33آنها را به من برگردانيد و چون برگرداندند سر و گردنهايشان را نشان كرد تا وقف راه خدا باشند.
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَليٰ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ
34ما سليمان را هم بيازموديم و جسد بىجان (فرزندش) را بر تختش افكنديم پس به سوى ما متوجه شد.
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
35و گفت پروردگارا مرا بيامرز و به من سلطنتى بده كه سزاوار احدى بعد از من نباشد البته تو بخشندهاى.
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ
36پس ما به او سلطنتى داديم كه دامنهاش حتى باد را هم گرفت و باد هر جا كه او مىخواست بوزد به نرمى مىوزيد.
وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ
37و نيز شيطانها را برايش رام كرديم شيطانهايى كه يا بناء بودند و يا غواص.
وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ
38و اما بقيه آنها را (كه جز شرارت هنرى نداشتند) همه را در غل و زنجير كرديم (تا مزاحم سلطنت او نباشند).
هٰذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ
39اين است عطاى ما و لذا بدو گفتيم از نعمت خود به هر كه خواهى عطا كن و از هر كه خواهى دريغ نما كه عطاى ما بىحساب است.
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ
40و به راستى او در درگاه ما تقرب و سرانجامى نيك دارد.
وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ ناديٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ
41به ياد آور بنده ما ايوب را آن زمان كه پروردگار خود را ندا داد كه شيطان مرا دچار عذاب و گرفتارى كرد.
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هٰذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ
42(بدو گفتيم) پاى خود به زمين بكش كه آب همين جا نزديك توست، آبى خنك، در آن آبتنى كن و از آن بنوش.
وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ
43و اهلش را با فرزندانى به همان تعداد و دو برابر فرزندانى كه داشت به او بداديم تا رحمتى باشد از ما به او و تذكرى باشد براى خردمندان.
وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
44و نيز به او گفتيم حال كه سوگند خوردهاى كه همسرت را صد تركه چوب بزنى تعداد صد تركه به دست بگير و آنها را يك بار به زنت بزن تا سوگند خود نشكسته باشى، ما ايوب را بندهاى خويشتندار يافتيم چه خوب بود همواره به ما رجوع مىكرد.
وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ
45و به ياد آور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه مردانى نيرومند و بينا بودند.
إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَي الدَّارِ
46(بدين جهت نيرومند و بينا بودند كه) ما آن را به خصلتى خالص كه همان ياد آخرت باشد خالص و پاك كرديم.
وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ
47و ايشان نزد ما از برگزيدگان اخيارند.
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ
48و به ياد آور اسماعيل و يسع و ذو الكفل را و هر يك از اخيار بودند.
هٰذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ
49اين داستانها كه از" اوابين" آورديم ثناى جميلى بود از ايشان، و مردم با تقوى سرانجامى نيك دارند.
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ
50بهشتهايى دائمى با درهاى گشوده و بدون مانع.
مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ
51در حالى كه در بهشت تكيه داده ميوههاى بسيار و نوشيدنى در اختيار دارند.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ
52پرهيزكاران همسرانى پر ناز و كرشمه دارند.
هٰذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ
53اين همان پاداشهايى است كه براى روز قيامت وعده داده شدهايد.
إِنَّ هٰذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ
54اين همان رزق ما است كه فنا پذير نيست.
هٰذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ
55اين بود آنچه مربوط به متقين است و اما طاغيان بدترين بازگشتگاهى دارند.
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ
56جهنمى كه حرارتش را خواهند چشيد و چه بد بسترى است جهنم.
هٰذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ
57اين است كه بايد آن را بچشند، آبى است داغ و چركى است متعفن.
وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ
58و اشباه ديگرى نظير آن.
هٰذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ
59اين فوج انبوه كه با خود مىبينيد پيروان شما پيشوايانند. در پاسخ مىگويند: مرحبا برايشان مباد، چون بطور قطع داخل آتش خواهند شد.
قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ
60پيروان در پاسخ گويند: بلكه مرحبا بر خودتان مباد، چون شما اين آتش را از پيش براى ما درست كرديد كه چه بد قرارگاهى است.
قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هٰذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ
61گفتند: پروردگارا هر كس اين عذاب را از پيش براى ما درست كرد عذابى دو چندان برايش در آتش بيفزاى.
وَ قالُوا ما لَنا لا نَريٰ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ
62و گفتند چه مىشود ما را كه نمىبينيم مردانى را كه همواره از اشرارشان مىپنداشتيم؟.
أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ
63آيا آنان را به خطا مسخره گرفته بوديم يا چشمهايمان به آنان نمىافتد؟.
إِنَّ ذٰلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ
64اين است به حقيقت تخاصم اهل آتش.
قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ
65بگو من تنها بيم رسانم و هيچ معبودى به جز خداى واحد قهار نيست.
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
66پروردگار آسمانها و زمين و آنچه بين آن دو است خدايى كه عزيز و غفار است.
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ
67بگو مساله توحيد خبرى است عظيم.
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ
68كه شما از آن روى برمىگردانيد.
ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْليٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ
69من هرگز علمى به گروه فرشتگان در آن روز كه راجع به خلقت بشر مخاصمه مىكردند ندارم.
إِنْ يُوحيٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ
70چون من از ناحيه خود هيچ علمى ندارم تنها آگهىهاى من به وسيله وحى است و وحى هم تنها در چار ديوارى مسايل مربوط به انذار است.
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ
71به ياد آور آن زمان را كه پروردگارت به ملائكه گفت من بشرى از گل خواهم آفريد.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ
72متوجه باشيد كه چون از اسكلتش بپرداختم و از روح خود در او بدميدم همگى برايش به سجده بيفتيد.
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
73پس ملائكه همه و همه سجده كردند.
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ
74مگر ابليس كه تكبر كرد چون از پيش كافر بود.
قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ
75خداى تعالى فرمود: اى ابليس چه بازت داشت از اينكه براى كسى سجده كنى كه من خود او را به دست خود آفريدم آيا تكبر كردى و يا واقعا بلند مرتبه بودى؟.
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
76گفت: آخر من از او بهترم چون تو مرا از آتش و او را از گل آفريدى.
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
77گفت: پس بيرون شو از بهشت چون كه تو رانده شدهاى.
وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ
78و بدان كه لعنت من تا قيامت شامل حال تو است.
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
79گفت: پروردگارا حال كه چنين است پس تا قيامت كه همه مبعوث مىشوند مرا زنده بدار.
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
80گفت: باشد تو از زندگانى.
إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
81تا روزى كه آن وقت معلوم مىرسد.
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
82گفت پس به عزتت سوگند كه همه و همهشان را گمراه خواهم كرد.
إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
83مگر بندگان مخلصت از ايشان را.
قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ
84گفت پس حق اين است و من حق مىگويم.
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ
85كه جهنم را از تو و از هر كه پيرويت كند از همه پر مىكنيم.
قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ
86بگو من از شما در مقابل رسالتم اجرى نمىخواهم و من از آنها نيستم كه چيزى را كه ندارند به خود مىبندند.
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ
87اين قرآن به جز تذكر براى عالميان نيست.
وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
88و به زودى خبرش را بعد از زمانى خواهى دانست.
سوره الزمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
1به نام خداوند بخشنده مهربان.؛ اين كتابى است كه از ناحيه خداى عزيز و حكيم نازل شده.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ
2ما كتاب را به حق بر تو نازل كرديم پس خدا را عبادت كن در حالى كه دين را خالص براى او بدانى.
أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفيٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ
3آگاه باش كه دين خالص تنها براى خداست و كسانى هم كه به جاى خدا اوليايى مىگيرند منطقشان اين است كه ما آنها را بدين منظور مىپرستيم كه قدمى به سوى خدا نزديكمان كنند به درستى كه خدا در بين آنان در خصوص آنچه مورد اختلافشان است حكم مىكند. به درستى خدا كسى را كه دروغگو و كفران پيشه است هدايت نمىكند.
لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفي مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ
4اگر خدا بخواهد فرزند بگيرد از بين آنچه خلق كرده هر چه را بخواهد انتخاب مىكند اما او منزه است. او خداى واحد قهار است.
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَي النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
5آسمانها و زمين را به حق آفريد و داخل مىكند شب را بر روز و داخل مىكند روز را بر شب و آفتاب و ماه را آن چنان مسخر كرده كه هر يك براى مدتى معين در جريانند. آگاه باش كه او عزيز و آمرزنده است.
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُصْرَفُونَ
6شما را از يك انسان آفريد و آن گاه همسر آن انسان را هم از جنس خود او قرار داد و براى شما از چارپايان هشت جفت نازل كرد شما و چارپايان را در شكم مادران نسلا بعد نسل مىآفريند آن هم در ظلمتهاى سهگانه، اين خداست پروردگار شما كه ملك از آن اوست. جز او هيچ معبودى نيست پس ديگر به كجا منحرف مىشويد.
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضيٰ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
7اگر كفر بورزيد خدا بىنياز از شماست و او كفر را براى بندگان خود نمىپسندد. و اگر شكر بگزاريد همان را برايتان مىپسندد و هيچ گناهكارى وزر گناه ديگرى را به دوش نمىكشد و در آخر به سوى پروردگارتان بازگشتتان است و او شما را به آنچه مىكردهايد خبر مىدهد كه او داناى به اسرار سينههاست.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ
8و چون ناملايمى به انسان برسد پروردگار خود را همى خواند در حالى كه به سوى او برگشته باشد و چون نعمتى از خود به وى دهد باز همان دعا و زارى قبلى خود را فراموش مىكند و براى خدا شركائى مىگيرد تا مردم را از راه خدا گمراه كند. به او بگو سرگرم كفر خود باش و به اين بهره اندك دلخوش باش كه تو از اهل آتشى.
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ
9آيا كسى كه در اوقات شب در حال سجده و ايستاده به عبادت مشغول است و از آخرت مىترسد و اميدوار رحمت پروردگار خويش است مانند از خدا بىخبران است؟ بگو آيا آنها كه مىدانند و آنها كه نمىدانند يكسانند؟ هرگز ولى تنها كسانى متذكر مىشوند كه داراى خرد باشند.
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ
10بگو اى بندگان من كه ايمان آورده و از پروردگارتان مىترسيد آنهايى كه در اين دنيا نيكى مىكنند پاداشى نيك دارند و زمين خدا هم گشاده است كسانى كه خويشتندار باشند اجرشان را بدون حساب و به طور كامل درخواهند يافت.
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ
11بگو من مامور شدهام كه خدا را بپرستم و دين را خالص براى او بدانم.
وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ
12و نيز مامورم كه اولين مسلمان باشم.
قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
13بگو من مىترسم در صورت نافرمانىام از امر خدا دچار عذاب روزى عظيم گردم.
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي
14بگو من تنها خدا را مىپرستم و دين خود را براى او خالص مىسازم.
فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذٰلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ
15شما هر چه مىخواهيد به جاى خدا بپرستيد بگو براستى زيانكاران واقعى آنهايند كه نفس خود و خويشان خود را در روز قيامت باخته باشند، آگاه باشيد كه براستى خسران مبين همين است.
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ
16كه از بالاى سر طبقاتى از آتش و در زير پا طبقاتى از آتش دارند اين است كه خداوند بندگان خود را با آن مىترساند كه اى بندگان من از قهر من بپرهيزيد.
وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَي اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْريٰ فَبَشِّرْ عِبادِ
17و كسانى كه اجتناب دارند از طاغوت از اينكه او را بپرستند و به سوى خدا بازمىگردند ايشان (نزد خدا) بشارت دارند. پس بندگان مرا بشارت ده.
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ
18همانهايى را كه به هر سخنى گوش مىدهند پس بهترين آن را پيروى مىكنند، آنان هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنان هستند صاحبان خرد.
أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ
19آيا كسى كه عذاب برايش حتمى شده آيا تو مىخواهى كسى را كه داخل آتش است نجات دهى؟.
لٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ
20ليكن كسانى كه از پروردگارشان مىترسند غرفههايى دارند كه ما فوق آن نيز غرفههايى است بنا شده كه از دامنه و چشم اندازش نهرها جارى است اين وعده خداست و خدا خلف وعده نمىكند.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَذِكْري لِأُولِي الْأَلْبابِ
21مگر نديدى كه خدا از آسمان آبى را فرستاد و همان را در رگ و ريشهها و منابع زيرزمينى بدوانيد و سپس به وسيله همان آب همواره كشت و زرع بيرون مىآورد، زرعى با رنگهاى گوناگون و سپس آن زرع را مىخشكاند و تو مىبينى كه پس از سبزى و خرمى زرد مىشود آن گاه آن را حطامى مىسازد كه در اين خود تذكرى است براى خردمندان.
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَليٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
22آيا كسى كه خدا سينهاش را پذيراى اسلام كرد و در نتيجه همواره با نور الهى قدم برمىدارد چون سنگدلان است. پس واى بر سنگدلانى كه ياد خدا دلهايشان را نرم نمىكند آنان در ضلالتى آشكارند.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِليٰ ذِكْرِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
23خدا بهترين سخن را نازل كرده كتابى كه ابعاضش بهم مربوط و به يكديگر منعطف است آنهايى كه از پروردگارشان خشيت دارند از شنيدنش پوست بدنشان جمع مىشود و در عين حال پوست و دلشان متمايل به ياد خدا مىگردد اين هدايت خداست كه هر كه را بخواهد با آن هدايت مىكند و كسى كه خدا گمراهش كند ديگر راهنمايى نخواهد داشت.
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ
24آيا كسى كه روى خود را از عذاب در روز قيامت حفظ مىكند مثل بىپروايان است در آن روز به ستمكاران گفته مىشود بچشيد آنچه را كه خود كسب كردهايد.
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ
25كسانى هم كه قبل از ايشان بودند آيات خدا را تكذيب كردند در نتيجه عذاب، آنان را گرفت در حالى كه احتمالش را هم نمىدادند.
فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ
26پس خداى تعالى خوارى در زندگى دنيا را به آنان چشانيد و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بفهمند.
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
27در اين قرآن براى مردم از هر نوع مثلى آورديم شايد متذكر شوند.
قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
28قرآنى عربى و بدون انحراف شايد كه بپرهيزند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ
29خداى تعالى مردى را مثل زده كه چند شريك ناسازگار بر سر او نزاع كنند و مردى را كه تنها مملوك يك نفر باشد آيا اين دو در مثل با هم يكسانند؟ حمد همهاش از خدا است و ليكن بيشترشان نمىدانند.
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ
30تو خواهى مرد و ايشان هم خواهند مرد.
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ
31و سپس همه شما در روز قيامت نزد پروردگارتان مخاصمه خواهيد كرد.