قرآن عثمان طه

وَ ما أَنْزَلْنا عَليٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ

28

و ما براى هلاك ساختن مردم او لشكرى از آسمان نفرستاديم و نبايد هم مى‌فرستاديم.


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ

29

چون از بين بردن آنها به بيش از يك صيحه نياز نداشت آرى يك صيحه برخاست و همه آنها در جاى خود خشكيدند.


يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

30

اى حسرت و ندامت بر بندگان من كه هيچ رسولى نزدشان نيامد مگر آنكه به جز استهزاء عكس العملى نشان ندادند.


أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ

31

آيا نديدند چقدر از اقوام قبل از ايشان را هلاك كرديم و ديگر به سوى آنان برنمى‌گردند.


وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

32

با اينكه هيچ يك از آنان نيست مگر آنكه همگى نزد ما حاضر خواهند شد.


وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ

33

زمين مرده براى ايشان آيتى است كه زنده‌اش كرديم و دانه از آن بيرون آورديم دانه‌هايى كه از آن‌ مى‌خورند.


وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ

34

و در آن باغها و نخلها و انگورها قرار داديم و در آن چشمه‌هايى روان كرديم.


لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

35

تا مردم از ثمره آن و كارهاى خود برخوردار شوند آيا باز هم شكرگزارى نمى‌كنند؟.


سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ

36

منزه است آن كسى كه تمامى جفت‌ها را بيافريد چه آن جفت‌هايى كه از زمين مى‌روياند و چه از خود انسانها و چه از آن جفت‌هايى كه انسانها از آن اطلاعى ندارند.


وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ

37

و شب نيز براى آنان عبرتى است كه ما روز را از آن بيرون مى‌كشيم و آن وقت مردم در تاريكى قرار مى‌گيرند.


وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

38

و خورشيد كه به قرارگاه خود روان است، اين نظم خداى عزيز داناست.


وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّي عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ

39

و براى ماه منزلها معين كرديم تا دوباره به صورت هلال مانند چوب خوشه خرماى كهنه درآيد.


لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

40

نه خورشيد را سزد كه به ماه برسد و نه شب از روز پيشى گيرد و هر يك در فلكى سير مى‌كنند.


وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

41

و عبرتى ديگر براى ايشان اين است كه ما نژادشان را در كشتى پر، حمل مى‌كنيم.


وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ

42

و آن چه نظير آن برايشان آفريده‌ايم كه سوار مى‌شوند.


وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ

43

و هر آن بخواهيم غرقشان مى‌كنيم كه در اين صورت ديگر فريادرسى ندارند و نجات داده نمى‌شوند.


إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ

44

باز مگر رحمتى از ما به فريادشان برسد كه تا مدتى برخوردار شوند.


وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

45

و چون به ايشان گفته مى‌شود از آنچه در پيش رو و پشت سر داريد بترسيد شايد ترحم شويد.


وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ

46

ولى هيچ آيتى از آيات پروردگار نيايد براى آنان مگر اينكه از آن روى بگردانند.


وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

47

و چون به ايشان گفته مى‌شود از آنچه خدا روزيتان كرده انفاق كنيد آنان كه كافر شده‌اند به آنان كه ايمان آورده‌اند گويند آيا به كسى غذا بدهيم كه اگر خدا مى‌خواست غذايش مى‌داد؟ شما نيستيد جز در ضلالتى آشكار.


وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

48

و مى‌گويند پس اين وعده قيامت كى مى‌رسد اگر راست مى‌گوييد.


ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ

49

آنان منتظر جز يك صيحه نيستند صيحه‌اى كه ايشان را بگيرد در حالى كه سرگرم مخاصمه باشند.


فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِليٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ

50

صيحه‌اى كه وقتى رسيد ديگر اينان نه مى‌توانند سفارشى كنند و نه به اهل خود برگردند.


وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِليٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ

51

بعد از آن صيحه بار ديگر در صور دميده مى‌شود، ناگهان همه از قبرها به سوى پروردگارشان مى‌شتابند.


قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

52

در حالى كه مى‌گويند:" واويلا چه كسى ما را از اين خوابگاهمان برانگيخت؟ اين همان وعده‌اى است كه خداى مهربان (به توسط انبيايش) به ما مى‌داد و (معلوم شد) انبياى او راست مى‌گفته‌اند.


إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ

53

آن نفخه هم به جز يك صيحه نيست كه ناگهان همگى نزد ما حاضر مى‌شوند.


فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

54

امروز به هيچ وجه احدى ستم نمى‌شود و جزايى به شما داده نمى‌شود مگر خود آن اعمالى كه مى‌كرديد.


إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ

55

به درستى كه اهل بهشت امروز در ناز و نعمت هستند و از هر فكر ديگر فارغند.


هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَي الْأَرائِكِ مُتَّكِئُونَ

56

هم خود و هم همسرانشان در زير سايه بر كرسى‌ها تكيه مى‌زنند.


لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ

57

و ميوه‌اى در آنجا در اختيار دارند و هر چه بخواهند در اختيارشان قرار مى‌گيرد.


سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ

58

در آن روز به عنوان پيام از پروردگار مهربان به ايشان ابلاغ سلام مى‌شود.


وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ

59

و در جمع مردم گفته مى‌شود: هان اى مجرمين از ساير مردم جدا شويد.


أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ

60

مگر با شما عهد نسبتم و نگفتم اى فرزندان آدم شيطان را اطاعت مكنيد كه او براى شما دشمنى آشكار است.


وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ

61

و مگر نگفتم كه مرا بپرستيد كه صراط مستقيم تنها همين است.


وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ

62

و مگر اين شيطان نبود كه گروه‌هاى بسيارى از شما را گمراه كرد آيا هنوز هم به هوش نمى‌آييد.


هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

63

(همه اين هشدارها را به شما داديم و نپذيرفتيد) اينك اين جهنمى است كه همواره وعده‌اش به شما داده مى‌شد.


اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ

64

بچشيد امروز سوزش آن را به كيفر كفرى كه مى‌ورزيديد.


الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَليٰ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ

65

امروز مهر بر دهانشان مى‌زنيم و دستهايشان با ما سخن مى‌گويد و پاهايشان به آنچه همواره مى‌كردند شهادت مى‌دهد.


وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَليٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّيٰ يُبْصِرُونَ

66

و اگر بخواهيم ديدگانشان را محو مى‌كنيم آن وقت به سوى صراط مى‌شتابند و سبقت مى‌گيرند. اما نمى‌توانند، چون نمى‌بينند.


وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَليٰ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ

67

و اگر بخواهيم بر جايشان مسخشان مى‌كنيم به طورى كه ديگر نتوانند رفت و برگشت كنند.


وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ

68

و هر كه را عمر طولانى دهيم خلقتش را دگرگون مى‌كنيم آيا هنوز هم تعقل نمى‌كنند.


وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ

69

و ما پيغمبر را شعر نياموخته‌ايم و شعر گفتن شان او و سزاوار او نيست آنچه بدو آموختيم جز پند و قرآنى هويدا نمى‌باشد.


لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ

70

تا هر كه را زنده دل است بيم دهد و آنان هم كه كافر و مرده دلند گفتار خدا در باره آنان محقق شود.


أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ

71

مگر نمى‌بينيد كه براى انسان از آنچه دست قدرت ما درست كرده حيواناتى آفريديم كه مالك آن شده‌اند.


وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ

72

و حيوانات را براى ايشان رام كرده‌ايم كه هم مركوبشان است و هم از آن مى‌خورند.


وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ

73

و از آن سودها و نوشيدنى‌ها دارند، پس چرا باز هم سپاس نمى‌گزارند.


وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ

74

غير از خدا خدايانى گرفتند تا شايد يارى شوند.


لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ

75

بت‌ها نتوانند ايشان را يارى كنند و ايشان سپاه احضار شده آنهايند.


فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ

76

گفتارشان تو را اندوهگين نكند چرا كه ما آنچه را پنهان كنند و آنچه را عيان سازند مى‌دانيم.


أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ

77

مگر انسان نمى‌بيند كه ما او را از نطفه‌اى آفريديم؟ چطور با وجود اين دشمنى آشكار شده است.


وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ

78

براى ما مثلى زده و خلقت نخستين خود را فراموش كرده مى‌گويد: چه كسى اين استخوانهاى پوسيده را در عين اينكه پوسيده است زنده مى‌كند؟.


قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ

79

بگو همان خدايى كه بار اول آن را بدون الگو ايجاد كرد دوباره زنده‌اش مى‌كند و او به همه مخلوقات دانا است.


الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ

80

آن خدايى كه براى شما از درخت سبز آتش پديد آورد پس شما از آن آتش مى‌افروزيد.


أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَليٰ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ

81

آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده نمى‌تواند مانند آن بيافريند؟ چرا، و او آفريدگار داناست.


إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

82

كار او وقتى چيزى را اراده كند فقط همين است كه بدو بگويد: باش پس وجود يابد.


فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

83

منزه است آنكه سلطنت همه چيز به دست اوست و به سوى او بازگشت مى‌يابيد.


سوره الصافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا

1

به نام خداوند بخشنده مهربان‌؛ سوگند به صف كشندگان (از ملائكه) كه صف‌آرايى كرده‌اند.


فَالزَّاجِراتِ زَجْراً

2

قسم به (ملائكه) راننده ابر و باران.


فَالتَّالِياتِ ذِكْراً

3

و قسم به ملائكه‌اى كه قرآن را بر پيامبر تلاوت مى‌كنند.


إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ

4

كه خداى شما هر آينه يكتاست.


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ

5

اوست پروردگار آسمانها و زمين و آنچه بين آن دو است و او است پروردگار مشرقها.


إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ

6

همانا ماييم كه آسمان دنيا را با زينت ستارگان آراستيم.


وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ

7

تا هم زينت آن باشد و هم آسمان را از هر شيطان سركشى حفظ كند.


لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْليٰ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ

8

تا شيطانها نتوانند به آنچه در سكان آسمان مى‌گذرد گوش فرا دهند و اگر خواستند گوش دهند از هر طرف رانده شوند.


دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ

9

و در نتيجه از آسمان دور شوند و براى ايشان است عذابى واجب.


إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ

10

آرى شيطانها نمى‌توانند به سخنان فرشتگان گوش فرا دهند مگر آنهايى كه كلام ملائكه را بربايند كه آنها نيز بلافاصله هدف شهاب ثاقب قرار مى‌گيرند.


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ

11

حال از مشركين بپرس آيا ايشان از حيث خلقت سخت‌تر و مهم‌ترند يا آنچه از آسمان و زمين و مخلوقات بين آن دو كه ما خلق كرده‌ايم با اينكه ما انسانها را از گلى چسبنده آفريديم؟.


بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ

12

(نه تنها ايمان نمى‌آورند) بلكه وقتى تو از گمراهى آنان تعجب مى‌كنى تو را مسخره مى‌كنند.


وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ

13

و چون تذكر داده مى‌شوند پند نمى‌پذيرند.


وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ

14

و چون آيتى مى‌بينند مسخره مى‌كنند.


وَ قالُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

15

و مى‌گويند: اين نيست مگر سحرى آشكار.


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ

16

آيا وقتى مرديم و خاك و استخوان شديم دوباره زنده مى‌شويم؟.


أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ

17

(ما) و حتى پدران گذشته ما؟.


قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ

18

بگو: بله، زنده مى‌شويد در حالى كه خوار و ذليل باشيد.


فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ

19

و اين زنده شدن انسانها با يك نهيب صورت مى‌گيرد كه ناگهان همگى نگران برمى‌خيزند.


وَ قالُوا يا وَيْلَنا هٰذا يَوْمُ الدِّينِ

20

و مى‌گويند: اى واى بر ما اين همان روز جزاست.


هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ

21

اين روز جدايى حق از باطل است كه تا در دنيا بوديد تكذيبش مى‌كرديد.


احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ

22

(هان اى فرشتگان) همه آنها كه ظلم كردند و اتباع و اشباه آنها را و آنچه را كه مى‌پرستيدند يك جا جمع كنيد.


مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِليٰ صِراطِ الْجَحِيمِ

23

آرى آنچه كه به جاى خدا عبادت مى‌كردند، پس آن گاه به سوى دوزخ ببريد.


وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ

24

آنجا نگهشان بداريد كه بايد بازخواست شوند.


ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ

25

در آنجا از ايشان مى‌پرسند چرا مانند دنيا از يكديگر حمايت نمى‌كنيد؟.


بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ

26

(جوابى ندارند) بلكه ايشان امروز تسليم‌اند.


وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ

27

بعضى به بعضى رو مى‌كنند و از يكديگر پرسش مى‌كنند.


قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ

28

پيروان به سردمداران گويند شما بوديد كه به عنوان بشارت و ميمنت مى‌آمديد و ما را به دين خود مى‌خوانديد.


قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ

29

در پاسخشان گويند خود شما بنا نداشتيد ايمان بياوريد.


وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ

30

و ما بر شما دست تسلط نداشتيم (و اجبارتان نمى‌كرديم) بلكه خودتان مردمى طغيان‌گر بوديد.


فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ

31

و در نتيجه حكم خدا و قضاى او در باره ما حتمى گشت و ما عذاب را خواهيم چشيد.


فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ

32

آرى ما شما را گمراه كرديم چون خودمان گمراه بوديم.


فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ

33

در نتيجه همه آنان در عذاب شريكند.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ

34

ما با مجرمين اينچنين رفتار مى‌كنيم.


إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ

35

چون ايشان اين طور بودند كه وقتى لا اله الا الله برايشان گفته مى‌شد كبر مى‌ورزيدند.


وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ

36

و مى‌گفتند آيا به خاطر مردى ديوانه خدايان خود را رها كنيم.


بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ

37

با اينكه او حق آورده و رسولان قبلى را تصديق مى‌كند.


إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ

38

محققا شما عذاب دردناك را خواهيد چشيد.


وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

39

و اين جزايتان نيست مگر بخاطر همان اعمالى كه مى‌كرديد.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

40

مگر بندگان مخلص خدا.


أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ

41

كه ايشان رزقى معلوم دارند.


فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ

42

ميوه‌هايى و ايشان گرامى هستند.


فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

43

در بهشت‌هاى پر نعمت.


عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ

44

بر تختهايى رو به روى هم.


يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ

45

قدحها از آب بهشتى از هر سو برايشان حاضر مى‌شود.


بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ

46

آبى زلال و لذت بخش براى نوشندگان.


لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ

47

نه در آن ضرر و فسادى است و نه از آن مست مى‌شوند.


وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ

48

و پيش ايشان حوريان درشت چشم پركرشمه و نازند.


كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ

49

گويى از سفيدى، سفيده تخم مرغند قبل از آنكه دست خورده شود.


فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ

50

پس بعضى به بعضى ديگر روى آورده از يكديگر پرسش مى‌كنند.


قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ

51

يكى از آن ميان مى‌پرسد: من رفيقى داشتم.


يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ

52

كه بارها از من خرده مى‌گرفت كه تو هم از معتقدين به معادى.


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ

53

آيا بعد از آنكه مرديم و خاك و استخوان شديم دوباره براى پاداش زنده مى‌شويم؟.


قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ

54

شما هيچ از او خبر داريد؟.


فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ

55

در همين بين به دوزخ مى‌نگرد و رفيق خود را در وسط جهنم مى‌بيند.


قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ

56

به او مى‌گويد به خدا قسم نزديك بود مرا به ضلالت بيفكنى.


وَ لَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ

57

و اگر نعمت پروردگارم نبود حتما من نيز از حاضر شدگان در دوزخ مى‌بودم.


أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ

58

دوستان بهشتى از شدت خرسندى و شادى به يكديگر مى‌گويند آيا راستى اين ماييم كه ديگر نمى‌ميريم؟.


إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

59

و به جز همان مرگ اولمان ديگر مرگى نداشته و عذاب هم نمى‌شويم؟.


إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

60

محققا و به راستى كه اين چه رستگارى عظيمى است كه خدا به ما روزى كرد.


لِمِثْلِ هٰذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ

61

و شايسته است كه اهل عمل براى چنين زندگى تلاش كنند.


أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ

62

آيا براى پذيرايى، اين رزق كريم بهتر است و يا درخت زقوم.


إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ

63

ما آن را فتنه ستمگران كرديم.


إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ

64

درختى است كه از قعر جهنم سر درمى‌آورد.


طَلْعُها كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّياطِينِ

65

ميوه‌اش گويى سر شيطانها است.


فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ

66

چون ايشان از آن خواهند خورد و شكمها را از آن پر خواهند كرد.


ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ

67

و سپس از روى آن خوراك، آبى بى‌نهايت سوزنده مى‌نوشند.


ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ

68

و سپس بازگشت نهايى آنان به سوى جهنم خواهد بود.


إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ

69

همين‌ها بودند كه در دنيا پدران خود را گمراه يافتند.


فَهُمْ عَليٰ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ

70

و با اين حال به دنبال آثار پدران خود بشتافتند.


وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ

71

قبل از ايشان هم بيشتر اقوام گذشته گمراه شدند.


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ

72

و همانا ما در بين آنان انذاركنندگانى فرستاديم.


فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ

73

حال ببين عاقبت آن اقوام انذار شده چگونه بود.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

74

(همه محروم از سعادت و هلاك گشتند) مگر بندگان مخلص خدا.


وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ

75

از آن جمله نوح ما را ندا كرد و چه پاسخگوى خوبى بوديم براى او.


وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

76

او و اهلش را از اندوه عظيم نجات داديم.


وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ

77

و تنها ذريه او را در روى زمين باقى گذاشتيم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

78

و ذكر خيرش را در امت‌هاى بعد حفظ كرديم.


سَلامٌ عَليٰ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ

79

سلام بر نوح در همه عالميان.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

80

آرى ما نيكوكاران را اين طور جزا مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

81

آخر او از بندگان مؤمن ما بود.


ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ

82

او را باقى گذاشته و ديگران را غرق كرديم.


وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ

83

به درستى كه ابراهيم يكى از پيروان اوست.


إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

84

ابراهيمى كه با دلى سالم به درگاه پروردگارش شتافت.


إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ

85

آن زمان كه به پدر و همه بستگانش و مردم شهرش گفت: آخر اين چيست كه مى‌پرستيد؟.


أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ

86

آيا (سزاوار است) كه از كوته‌بينى و افتراء به جاى خدا مريد چيزهايى پست‌تر از خود شويد.


فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ

87

راستى شما در باره رب العالمين چه فكر مى‌كنيد؟.


فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ

88

در اين هنگام نظر مخصوصى به ستارگان كرد.


فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ

89

و گفت: من بيمارم.


فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ

90

مردم شهر به ناچار او را به حال خود گذاشته به بيرون شهر رفتند.


فَراغَ إِليٰ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ

91

ابراهيم كه شهر را خالى از اغيار ديد به سوى خدايان ايشان رفت (و ديد كه بر حسب معمول هر عيدى، طعام پيش روى آنهاست) پرسيد: پس چرا نمى‌خوريد؟.


ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ

92

(و چون جوابى نشنيد) گفت: چرا حرف نمى‌زنيد؟!.


فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ

93

پس با نيروى هر چه تمام‌تر بر آنها كوفت (و همه را خرد كرد).


فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ

94

مردم شهر كه خبردار شده بودند سراسيمه به سوى او شتافتند.


قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ

95

ابراهيم پرسيد چيزى را كه خودتان مى‌تراشيد مى‌پرستيد؟.


وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ

96

با اينكه خدا شما و عمل شما را آفريده؟.


قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ

97

گفتند بايد براى سوزاندنش آتشخانه‌اى بسازيد و او را در آتش بيفكنيد.


فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ

98

آرى آنها نقشه اين كار را مى‌كشيدند ولى خدا پستشان كرد.


وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِليٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ

99

(ابراهيم پس از نجات از آتش) گفت من به سوى پروردگارم خواهم رفت و او به زودى مرا راهنمايى مى‌كند.


رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ

100

پروردگارا فرزندى به من بده كه از صالحان باشد.


فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ

101

ما هم او را به فرزندى حليم بشارت داديم.


فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَريٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَريٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ

102

همين كه به حد كار كردن رسيد بدو گفت پسرم در خواب مى‌بينم كه تو را ذبح مى‌كنم نظرت در اين باره چيست؟ گفت پدرجان آنچه مامور شده‌اى انجام ده كه به زودى ان شاء الله مرا از صابران خواهى يافت.


فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ

103

همين كه تسليم امر خدا شدند و ابراهيم او را به زمين انداخت و پهلوى صورتش را به زمين نهاد.


وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ

104

ما او را ندا داديم كه اى.


قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

105

ابراهيم ماموريت را به انجام رساندى ما اين چنين نيكوكاران را جزا مى‌دهيم.


إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ

106

اين به راستى آزمايشى بس آشكارا بود.


وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ

107

و آن ذبح را به ذبحى بزرگ عوض كرديم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

108

و نام نيكش را در آيندگان حفظ نموديم.


سَلامٌ عَليٰ إِبْراهِيمَ

109

سلام بر ابراهيم.


كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

110

ما اين چنين نيكوكاران را جزاء مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

111

آرى راستى او از بندگان مؤمن ما بود.


وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ

112

و ما او را به اسحاق بشارت داديم در حالى كه پيامبرى از صالحان باشد.


وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَليٰ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ

113

و بر او و بر اسحاق بركت نهاديم و از ذريه ايشان بعضى نيكوكار بودند و بعضى آشكارا به خود ستم كردند.


وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ

114

و همانا ما بر موسى و هارون منت نهاديم.


وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

115

و آن دو و قوم آن دو را از اندوهى عظيم رهايى بخشيديم.


وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ

116

و نصرتشان داديم در نتيجه آنان غالب آمدند.


وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ

117

و كتابى رازگشا به آن دو داديم.


وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ

118

و آن دو را به صراط مستقيم راهنمايى نموديم.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ

119

و آثار و بركات و نام نيكشان را براى آيندگان حفظ كرديم.


سَلامٌ عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ

120

سلام بر موسى و هارون.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

121

ما اين چنين نيكوكاران را جزا مى‌دهيم.


إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

122

آرى آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.


وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

123

و به درستى كه الياس از پيامبران بود.


إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ

124

به يادش آور آن دم كه به قوم خود گفت آيا نمى‌خواهيد با تقوى باشيد.


أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ

125

آيا بت" بعل" را مى‌خوانيد و بهترين خالقان را وامى‌گذاريد.


اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ

126

همان الله را كه رب شما و رب پدران نخستين شما است.


فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

127

ولى مردم او را تكذيب كردند و در نتيجه از احضار شدگان شدند.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

128

آرى همه‌شان احضار خواهند شد مگر بندگان مخلص خدا.


وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

129

ما نام نيك و آثار و بركات الياس را هم در آيندگان باقى گذاشتيم.


سَلامٌ عَليٰ إِلْياسِينَ

130

سلام بر آل ياسين.


إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

131

آرى ما به نيكوكاران اينچنين جزا مى‌دهيم.


إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

132

كه او از بندگان مؤمن ما بود.


وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

133

و همانا لوط از مرسلين بود.


إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ

134

به يادش باش كه ما او و اهل او همگى را نجات داديم.


إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ

135

مگر پير زنى در باقى ماندگان در عذاب بود.


ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ

136

و بقيه را هلاك كرديم.


وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ

137

و شما (مردم حجاز) همه روزه از ويرانه آنان عبور مى‌كنيد.


وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

138

و همچنين در شب‌ها آيا باز هم نمى‌انديشيد؟.


وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

139

و همانا يونس هم از پيامبران بود.


إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

140

به يادش آور زمانى كه به طرف يك كشتى پر بگريخت.


فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ

141

پس قرعه انداختند و او از مغلوبين شد.


فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ

142

پس ماهى او را ببلعيد در حالى كه ملامت زده بود.


فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ

143

و اگر او از تسبيح‌گويان نمى‌بود.


لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

144

حتما در شكم ماهى تا روزى كه خلق مبعوث شوند باقى مى‌ماند.


فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ

145

ولى چون از تسبيح‌گويان بود ما او را به خشكى پرتاب كرديم در حالى كه مريض بود.


وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ

146

و بر بالاى سرش بوته‌اى از كدو رويانديم.


وَ أَرْسَلْناهُ إِليٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ

147

و او را به سوى شهرى كه صد هزار نفر و بلكه بيشتر بودند فرستاديم.


فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ

148

پس ايمان آوردند ما هم به نعمت خود تا هنگامى معين (مدت عمر آن قوم) بهره‌مندشان گردانيديم.


فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ

149

از ايشان نظر بخواه آيا براى پروردگارت دختران و براى ايشان پسران است؟.


أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ

150

و آيا روزى كه ما ملائكه را ماده خلق مى‌كرديم ايشان شاهد و ناظر بودند.


أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ

151

آگاه باش كه اينان از بس در دروغ‌گويى بى‌پروا هستند كه خواهند گفت.


وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ

152

خدا بچه آورده و حال آنكه دروغ گويند.


أَصْطَفَي الْبَناتِ عَلَي الْبَنِينَ

153

آيا خدا دختران را بر پسران برگزيده.


ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

154

واى بر شما! اين چه حكمى است كه مى‌كنيد؟.


أَ فَلا تَذَكَّرُونَ

155

و چرا متذكر نمى‌شويد.


أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ

156

يا آنكه راستى برهان روشنى داريد؟.


فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

157

اگر كتابى در اين باره بر شما نازل شده پس آن كتابتان را بياوريد اگر راست مى‌گوييد.


وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

158

(دروغ ديگرشان اين است كه) بين خدا و جن خويشاوندى قايل شدند با اينكه جن هم مى‌دانند كه روزى براى حساب احضار مى‌شوند.


سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ

159

منزه است خدا از اين وصف‌ها كه برايش مى‌تراشند.


إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

160

مگر اوصافى كه بندگان مخلص او براى او قائلند.


فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ

161

اين شما و اين خدايانتان هر چه مى‌خواهيد بكنيد.


ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ

162

شما هر كارى بكنيد نمى‌توانيد عليه خدا فتنه به پا كنيد.


إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ

163

و در آن فتنه افراد را گمراه سازيد مگر كسى را كه خودش دنبال جهنم مى‌گردد.


وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ

164

و هر يك از ما (فرشتگان) مقام و پستى معين داريم.


وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ

165

همواره آماده به خدمت در صف ايستاده‌ايم.


وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ

166

دائما در حال تسبيح اوييم.


وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ

167

(بعد از شنيدن اين دليل از ملائكه) به طور مسلم خواهند گفت.


لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ

168

اگر نزد ما هم كتابى از جنس كتب گذشتگان مى‌بود.


لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

169

ما نيز از بندگان مخلص خدا بوديم.


فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

170

(ولى اين هم دروغ است چون مشرك نزول كتاب از آسمان را محال مى‌داند) و به اين معنا كافر است و به زودى خواهند فهميد.


وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ

171

فرمان ما از سابق به نفع بندگان مرسل ما صادر شده.


إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ

172

كه ايشان تنها يارى خواهند شد.


وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ

173

و لشكر ما به تنهايى غالب خواهد گشت.


فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ

174

پس تو تا مدتى روى از ايشان برتاب.


وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

175

ببين چه عكس العملهايى نشان مى‌دهند و به زودى ثمره رفتار خود را مى‌بينند.


أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ

176

آيا به عذاب ما شتاب مى‌كنند.


فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ

177

پس همين كه بر آنها احاطه كرد آن وقت مى‌فهمند كه چه روزگار بدى دارند.


وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ

178

تو تا چندى روى از ايشان برتاب.


وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

179

و رفتارشان را زير نظر داشته باش به زودى خودشان هم خواهند ديد.


سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ

180

منزه است پروردگار تو كه رب العزه است از آنچه اينان در باره‌اش مى‌گويند.


وَ سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ

181

و سلام بر فرستادگان.


وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

182

و ستايش مخصوص خدا است كه پروردگار عالميان است.


سوره ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ

1

به نام خداى رحمان و رحيم.؛ ص، سوگند به قرآن كه داراى تذكر است.


بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ

2

كه كافران در سركشى و خلافند.


كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ

3

پيش از آنان چه نسلها را كه هلاك كرديم، وقتى به فرياد آمدند كه كار از كار گذشته بود.


وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هٰذا ساحِرٌ كَذَّابٌ

4

و تعجب كردند كه بيم‌رسانى از خودشان به سويشان آمده و كافران گويند اين جادوگرى دروغگو است.


أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ عُجابٌ

5

چگونه خدايان را يك خدا كرده اين چيزى سخت عجيب است.


وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَليٰ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ يُرادُ

6

و اشراف و بزرگانشان به راه افتادند و گفتند برويد و با خدايانتان بسازيد كه اين خود روشى است مطلوب.


ما سَمِعْنا بِهٰذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هٰذا إِلَّا اخْتِلاقٌ

7

چنين چيزى از ديگر ملتها نشنيده‌ايم و اين به جز دروغ نمى‌تواند باشد.


أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ

8

چگونه از بين ما قرآن به او نازل شود؟ اينها همه بهانه است بلكه اينان از تذكار من به شك اندرند چون هنوز عذاب را نچشيده‌اند.


أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ

9

مگر خزانه‌هاى رحمت پروردگار مقتدر و بخشنده نزد آنهاست؟.


أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ

10

و يا ملك آسمانها و زمين و آنچه بينشان هست از ايشان است تا به هر سبب كه مى‌توانند بالا روند.


جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ

11

اين سپاه نالايق اينجا نيز چون دسته‌هاى ديگر شكست پذير است.


كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ

12

پيش از آنها نيز قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تكذيب كردند.


وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ

13

و قوم ثمود و قوم لوط و اهل ايكه كه آنها دسته‌ها بودند.


إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ

14

همگى پيغمبران را تكذيب كردند و مجازات من بر آنها محقق گشت.


وَ ما يَنْظُرُ هٰؤُلاءِ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ

15

اينان نيز جز يك صيحه را كه بازگشت ندارد انتظار نمى‌برند.


وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ

16

گويند پروردگارا پيش از رسيدن روز رستاخيز سهم ما را بياور.


اصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ

17

بر آنچه مى‌گويند صبر كن و به ياد آور بنده ما داوود را كه نيرومند بود و بسيار به خدا رجوع داشت.


إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ

18

ما كوه‌ها را با او مسخر كرديم كه صبح و شام در تسبيح با او دمساز باشند.


وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ

19

و نيز مرغان را مسخر كرديم كه نزد او مجتمع گردند و همه به سوى او رجوع مى‌كردند.


وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ

20

و ما پايه‌هاى ملك او را محكم كرديم و او را حكمت و فصل خصومت داديم.


وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ

21

آيا از داستان آن مردان متخاصم كه به بالاى ديوار محراب آمدند خبر دارى.


إِذْ دَخَلُوا عَليٰ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغيٰ بَعْضُنا عَليٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِليٰ سَواءِ الصِّراطِ

22

وقتى كه بر داوود درآمدند از ايشان بيمناك شد گفتند: مترس ما دو متخاصم هستيم كه بعضى بر بعضى ستم كرده تو بين ما به حق داورى كن و در حكم خود جور مكن و ما را به سوى راه راست رهنمون شو.


إِنَّ هٰذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ

23

اينك اين برادر من است كه نود و نه گوسفند دارد و من يك گوسفند دارم او مى‌گويد: اين يك گوسفندت را در تحت كفالت من قرار بده و در اين كلامش مرا مغلوب هم مى‌كند.


قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِليٰ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ

24

داوود گفت: او در اين سخنش كه گوسفند تو را به گوسفندان خود ملحق سازد به تو ظلم كرده و بسيارى از شريكها هستند كه بعضى به بعضى ديگر ستم مى‌كنند مگر كسانى كه ايمان دارند و عمل صالح مى‌كنند كه اين دسته بسيار كمند. داوود فهميد كه ما با اين صحنه او را بيازموديم پس طلب آمرزش كرد و به ركوع درآمد و توبه كرد.


فَغَفَرْنا لَهُ ذٰلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ

25

ما هم اين خطاى او را بخشوديم و به راستى او نزد ما تقرب و سرانجام نيكى دارد.


يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَويٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ

26

اى داوود ما تو را جانشين خود در زمين كرديم پس بين مردم به حق داورى كن و به دنبال هواى نفس مرو كه از راه خدا به بيراهه مى‌كشد و معلوم است كسانى كه از راه خدا به بيراهه مى‌روند عذابى سخت دارند به جرم اينكه روز حساب را از ياد بردند.


وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ

27

و پنداشتند كه ما آسمان و زمين را به باطل آفريديم و حال آنكه چنين نبود و اين پندار كسانى است كه كفر ورزيدند پس واى بر كافران از آتش.


أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ

28

و يا پنداشتند كه ما با آنهايى كه ايمان آورده و عمل صالح كردند و آنهايى كه در زمين فساد انگيختند يكسان معامله مى‌كنيم و يا متقين را مانند فجار قرار مى‌دهيم.


كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ

29

اين كتابى است كه ما به سوى تو نازلش كرديم تا در آيات آن تدبر كنند و در نتيجه خردمندان متذكر شوند.


وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

30

و ما به داوود سليمان را عطا كرديم كه چه بنده خوبى بود و بسيار رجوع كننده (به ما) بود.


إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ

31

به يادش آور كه وقتى اسبانى نيك بر او عرضه شد.


فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّي تَوارَتْ بِالْحِجابِ

32

(از شدت علاقه به تماشاى آنها از نماز اول وقت باز ماند و خود را ملامت كرد) و گفت من علاقه به اسبان را بر ياد خدا ترجيح دادم تا خورشيد غروب كرد (و يا اسبان از نظرم ناپديد شدند).


رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ

33

آنها را به من برگردانيد و چون برگرداندند سر و گردنهايشان را نشان كرد تا وقف راه خدا باشند.


وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَليٰ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ

34

ما سليمان را هم بيازموديم و جسد بى‌جان (فرزندش) را بر تختش افكنديم پس به سوى ما متوجه شد.


قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

35

و گفت پروردگارا مرا بيامرز و به من سلطنتى بده كه سزاوار احدى بعد از من نباشد البته تو بخشنده‌اى.


فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ

36

پس ما به او سلطنتى داديم كه دامنه‌اش حتى باد را هم گرفت و باد هر جا كه او مى‌خواست بوزد به نرمى مى‌وزيد.


وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ

37

و نيز شيطانها را برايش رام كرديم شيطانهايى كه يا بناء بودند و يا غواص.


وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ

38

و اما بقيه آنها را (كه جز شرارت هنرى نداشتند) همه را در غل و زنجير كرديم (تا مزاحم سلطنت او نباشند).


هٰذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ

39

اين است عطاى ما و لذا بدو گفتيم از نعمت خود به هر كه خواهى عطا كن و از هر كه خواهى دريغ نما كه عطاى ما بى‌حساب است.


وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ

40

و به راستى او در درگاه ما تقرب و سرانجامى نيك دارد.


وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ ناديٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ

41

به ياد آور بنده ما ايوب را آن زمان كه پروردگار خود را ندا داد كه شيطان مرا دچار عذاب و گرفتارى كرد.


ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هٰذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ

42

(بدو گفتيم) پاى خود به زمين بكش كه آب همين جا نزديك توست، آبى خنك، در آن آب‌تنى كن و از آن بنوش.


وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ

43

و اهلش را با فرزندانى به همان تعداد و دو برابر فرزندانى كه داشت به او بداديم تا رحمتى باشد از ما به او و تذكرى باشد براى خردمندان.


وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

44

و نيز به او گفتيم حال كه سوگند خورده‌اى كه همسرت را صد تركه چوب بزنى تعداد صد تركه به دست بگير و آنها را يك بار به زنت بزن تا سوگند خود نشكسته باشى، ما ايوب را بنده‌اى خويشتن‌دار يافتيم‌ چه خوب بود همواره به ما رجوع مى‌كرد.


وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ

45

و به ياد آور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه مردانى نيرومند و بينا بودند.


إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَي الدَّارِ

46

(بدين جهت نيرومند و بينا بودند كه) ما آن را به خصلتى خالص كه همان ياد آخرت باشد خالص و پاك كرديم.


وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ

47

و ايشان نزد ما از برگزيدگان اخيارند.


وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ

48

و به ياد آور اسماعيل و يسع و ذو الكفل را و هر يك از اخيار بودند.


هٰذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ

49

اين داستانها كه از" اوابين" آورديم ثناى جميلى بود از ايشان، و مردم با تقوى سرانجامى نيك دارند.


جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ

50

بهشت‌هايى دائمى با درهاى گشوده و بدون مانع.


مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ

51

در حالى كه در بهشت تكيه داده ميوه‌هاى بسيار و نوشيدنى در اختيار دارند.


وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ

52

پرهيزكاران همسرانى پر ناز و كرشمه دارند.


هٰذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ

53

اين همان پاداشهايى است كه براى روز قيامت وعده داده شده‌ايد.


إِنَّ هٰذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ

54

اين همان رزق ما است كه فنا پذير نيست.


هٰذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ

55

اين بود آنچه مربوط به متقين است و اما طاغيان بدترين بازگشتگاهى دارند.


جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ

56

جهنمى كه حرارتش را خواهند چشيد و چه بد بسترى است جهنم.


هٰذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ

57

اين است كه بايد آن را بچشند، آبى است داغ و چركى است متعفن.


وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ

58

و اشباه ديگرى نظير آن.


هٰذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ

59

اين فوج انبوه كه با خود مى‌بينيد پيروان شما پيشوايانند. در پاسخ مى‌گويند: مرحبا برايشان مباد، چون بطور قطع داخل آتش خواهند شد.


قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ

60

پيروان در پاسخ گويند: بلكه مرحبا بر خودتان مباد، چون شما اين آتش را از پيش براى ما درست كرديد كه چه بد قرارگاهى است.


قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هٰذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ

61

گفتند: پروردگارا هر كس اين عذاب را از پيش براى ما درست كرد عذابى دو چندان برايش در آتش بيفزاى.


وَ قالُوا ما لَنا لا نَريٰ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ

62

و گفتند چه مى‌شود ما را كه نمى‌بينيم مردانى را كه همواره از اشرارشان مى‌پنداشتيم؟.


أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ

63

آيا آنان را به خطا مسخره گرفته بوديم يا چشمهايمان به آنان نمى‌افتد؟.


إِنَّ ذٰلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ

64

اين است به حقيقت تخاصم اهل آتش.


قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ

65

بگو من تنها بيم رسانم و هيچ معبودى به جز خداى واحد قهار نيست.


رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

66

پروردگار آسمان‌ها و زمين و آنچه بين آن دو است خدايى كه عزيز و غفار است.


قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ

67

بگو مساله توحيد خبرى است عظيم.


أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ

68

كه شما از آن روى برمى‌گردانيد.


ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْليٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ

69

من هرگز علمى به گروه فرشتگان در آن روز كه راجع به خلقت بشر مخاصمه مى‌كردند ندارم.


إِنْ يُوحيٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ

70

چون من از ناحيه خود هيچ علمى ندارم تنها آگهى‌هاى من به وسيله وحى است و وحى هم تنها در چار ديوارى مسايل مربوط به انذار است.


إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ

71

به ياد آور آن زمان را كه پروردگارت به ملائكه گفت من بشرى از گل خواهم آفريد.


فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ

72

متوجه باشيد كه چون از اسكلتش بپرداختم و از روح خود در او بدميدم همگى برايش به سجده بيفتيد.


فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ

73

پس ملائكه همه و همه سجده كردند.


إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ

74

مگر ابليس كه تكبر كرد چون از پيش كافر بود.


قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ

75

خداى تعالى فرمود: اى ابليس چه بازت داشت از اينكه براى كسى سجده كنى كه من خود او را به دست خود آفريدم آيا تكبر كردى و يا واقعا بلند مرتبه بودى؟.


قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ

76

گفت: آخر من از او بهترم چون تو مرا از آتش و او را از گل آفريدى.


قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ

77

گفت: پس بيرون شو از بهشت چون كه تو رانده شده‌اى.


وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ

78

و بدان كه لعنت من تا قيامت شامل حال تو است.


قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ

79

گفت: پروردگارا حال كه چنين است پس تا قيامت كه همه مبعوث مى‌شوند مرا زنده بدار.


قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ

80

گفت: باشد تو از زندگانى.


إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

81

تا روزى كه آن وقت معلوم مى‌رسد.


قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

82

گفت پس به عزتت سوگند كه همه و همه‌شان را گمراه خواهم كرد.


إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

83

مگر بندگان مخلصت از ايشان را.


قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ

84

گفت پس حق اين است و من حق مى‌گويم.


لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ

85

كه جهنم را از تو و از هر كه پيرويت كند از همه پر مى‌كنيم.


قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ

86

بگو من از شما در مقابل رسالتم اجرى نمى‌خواهم و من از آنها نيستم كه چيزى را كه ندارند به خود مى‌بندند.


إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ

87

اين قرآن به جز تذكر براى عالميان نيست.


وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ

88

و به زودى خبرش را بعد از زمانى خواهى دانست.


سوره الزمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

1

به نام خداوند بخشنده مهربان.؛ اين كتابى است كه از ناحيه خداى عزيز و حكيم نازل شده.


إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ

2

ما كتاب را به حق بر تو نازل كرديم پس خدا را عبادت كن در حالى كه دين را خالص براى او بدانى.


أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفيٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ

3

آگاه باش كه دين خالص تنها براى خداست و كسانى هم كه به جاى خدا اوليايى مى‌گيرند منطقشان اين است كه ما آنها را بدين منظور مى‌پرستيم كه قدمى به سوى خدا نزديكمان كنند به درستى كه خدا در بين آنان در خصوص آنچه مورد اختلافشان است حكم مى‌كند. به درستى خدا كسى را كه دروغگو و كفران پيشه است هدايت نمى‌كند.


لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفي مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ

4

اگر خدا بخواهد فرزند بگيرد از بين آنچه خلق كرده هر چه را بخواهد انتخاب مى‌كند اما او منزه است. او خداى واحد قهار است.


خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَي النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

5

آسمانها و زمين را به حق آفريد و داخل مى‌كند شب را بر روز و داخل مى‌كند روز را بر شب و آفتاب و ماه را آن چنان مسخر كرده كه هر يك براى مدتى معين در جريانند. آگاه باش كه او عزيز و آمرزنده است.


خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُصْرَفُونَ

6

شما را از يك انسان آفريد و آن گاه همسر آن انسان را هم از جنس خود او قرار داد و براى شما از چارپايان هشت جفت نازل كرد شما و چارپايان را در شكم مادران نسلا بعد نسل مى‌آفريند آن هم در ظلمت‌هاى سه‌گانه، اين خداست پروردگار شما كه ملك از آن اوست. جز او هيچ معبودى نيست پس ديگر به كجا منحرف مى‌شويد.


إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضيٰ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

7

اگر كفر بورزيد خدا بى‌نياز از شماست و او كفر را براى بندگان خود نمى‌پسندد. و اگر شكر بگزاريد همان را برايتان مى‌پسندد و هيچ گناهكارى وزر گناه ديگرى را به دوش نمى‌كشد و در آخر به سوى پروردگارتان بازگشتتان است و او شما را به آنچه مى‌كرده‌ايد خبر مى‌دهد كه او داناى به اسرار سينه‌هاست.


وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ

8

و چون ناملايمى به انسان برسد پروردگار خود را همى خواند در حالى كه به سوى او برگشته باشد و چون نعمتى از خود به وى دهد باز همان دعا و زارى قبلى خود را فراموش مى‌كند و براى خدا شركائى‌ مى‌گيرد تا مردم را از راه خدا گمراه كند. به او بگو سرگرم كفر خود باش و به اين بهره اندك دلخوش باش كه تو از اهل آتشى.


أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ

9

آيا كسى كه در اوقات شب در حال سجده و ايستاده به عبادت مشغول است و از آخرت مى‌ترسد و اميدوار رحمت پروردگار خويش است مانند از خدا بى‌خبران است؟ بگو آيا آنها كه مى‌دانند و آنها كه نمى‌دانند يكسانند؟ هرگز ولى تنها كسانى متذكر مى‌شوند كه داراى خرد باشند.


قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ

10

بگو اى بندگان من كه ايمان آورده و از پروردگارتان مى‌ترسيد آنهايى كه در اين دنيا نيكى مى‌كنند پاداشى نيك دارند و زمين خدا هم گشاده است كسانى كه خويشتن‌دار باشند اجرشان را بدون حساب و به طور كامل درخواهند يافت.


قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ

11

بگو من مامور شده‌ام كه خدا را بپرستم و دين را خالص براى او بدانم.


وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ

12

و نيز مامورم كه اولين مسلمان باشم.


قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

13

بگو من مى‌ترسم در صورت نافرمانى‌ام از امر خدا دچار عذاب روزى عظيم گردم.


قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي

14

بگو من تنها خدا را مى‌پرستم و دين خود را براى او خالص مى‌سازم.


فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذٰلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ

15

شما هر چه مى‌خواهيد به جاى خدا بپرستيد بگو براستى زيانكاران واقعى آنهايند كه نفس خود و خويشان خود را در روز قيامت باخته باشند، آگاه باشيد كه براستى خسران مبين همين است.


لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ

16

كه از بالاى سر طبقاتى از آتش و در زير پا طبقاتى از آتش دارند اين است كه خداوند بندگان خود را با آن مى‌ترساند كه اى بندگان من از قهر من بپرهيزيد.


وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَي اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْريٰ فَبَشِّرْ عِبادِ

17

و كسانى كه اجتناب دارند از طاغوت از اينكه او را بپرستند و به سوى خدا بازمى‌گردند ايشان (نزد خدا) بشارت دارند. پس بندگان مرا بشارت ده.


الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ

18

همانهايى را كه به هر سخنى گوش مى‌دهند پس بهترين آن را پيروى مى‌كنند، آنان هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنان هستند صاحبان خرد.


أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ

19

آيا كسى كه عذاب برايش حتمى شده آيا تو مى‌خواهى كسى را كه داخل آتش است نجات دهى؟.


لٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ

20

ليكن كسانى كه از پروردگارشان مى‌ترسند غرفه‌هايى دارند كه ما فوق آن نيز غرفه‌هايى است بنا شده كه از دامنه و چشم اندازش نهرها جارى است اين وعده خداست و خدا خلف وعده نمى‌كند.


أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَذِكْري لِأُولِي الْأَلْبابِ

21

مگر نديدى كه خدا از آسمان آبى را فرستاد و همان را در رگ و ريشه‌ها و منابع زيرزمينى بدوانيد و سپس به وسيله همان آب همواره كشت و زرع بيرون مى‌آورد، زرعى با رنگهاى گوناگون و سپس آن زرع را مى‌خشكاند و تو مى‌بينى كه پس از سبزى و خرمى زرد مى‌شود آن گاه آن را حطامى مى‌سازد كه در اين خود تذكرى است براى خردمندان.


أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَليٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

22

آيا كسى كه خدا سينه‌اش را پذيراى اسلام كرد و در نتيجه همواره با نور الهى قدم برمى‌دارد چون سنگدلان است. پس واى بر سنگدلانى كه ياد خدا دلهايشان را نرم نمى‌كند آنان در ضلالتى آشكارند.


اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِليٰ ذِكْرِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ

23

خدا بهترين سخن را نازل كرده كتابى كه ابعاضش بهم مربوط و به يكديگر منعطف است آنهايى كه از پروردگارشان خشيت دارند از شنيدنش پوست بدنشان جمع مى‌شود و در عين حال پوست و دلشان متمايل به ياد خدا مى‌گردد اين هدايت خداست كه هر كه را بخواهد با آن هدايت مى‌كند و كسى كه خدا گمراهش كند ديگر راهنمايى نخواهد داشت.


أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ

24

آيا كسى كه روى خود را از عذاب در روز قيامت حفظ مى‌كند مثل بى‌پروايان است در آن روز به ستمكاران گفته مى‌شود بچشيد آنچه را كه خود كسب كرده‌ايد.


كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ

25

كسانى هم كه قبل از ايشان بودند آيات خدا را تكذيب كردند در نتيجه عذاب، آنان را گرفت در حالى كه احتمالش را هم نمى‌دادند.


فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ

26

پس خداى تعالى خوارى در زندگى دنيا را به آنان چشانيد و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بفهمند.


وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

27

در اين قرآن براى مردم از هر نوع مثلى آورديم شايد متذكر شوند.


قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

28

قرآنى عربى و بدون انحراف شايد كه بپرهيزند.


ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ

29

خداى تعالى مردى را مثل زده كه چند شريك ناسازگار بر سر او نزاع كنند و مردى را كه تنها مملوك يك نفر باشد آيا اين دو در مثل با هم يكسانند؟ حمد همه‌اش از خدا است و ليكن بيشترشان‌ نمى‌دانند.


إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ

30

تو خواهى مرد و ايشان هم خواهند مرد.


ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ

31

و سپس همه شما در روز قيامت نزد پروردگارتان مخاصمه خواهيد كرد.


جزء قبل

جزء 23 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان