وَ ما أَنْزَلْنا عَليٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ
28و ما بعد از او بر قومش هيچ لشكرى از آسمان نفرستاديم، و هرگز سنت ما بر اين نبود؛
إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ
29(بلكه) فقط يك صيحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند!
يا حَسْرَةً عَلَي الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
30افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايت آنان نيامد مگر اينكه او را استهزا مىكردند!
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ
31آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاك كرديم، آنها هرگز به سوى ايشان بازنمىگردند (و زنده نمىشوند)!
وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ
32و همه آنان (روز قيامت) نزد ما احضار مىشوند!
وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ
33زمين مرده براى آنها آيتى است، ما آن را زنده كرديم و دانههاى (غذايى) از آن خارج ساختيم كه از آن مىخورند؛
وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ
34و در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايى از آن جارى ساختيم،
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
35تا از ميوه آن بخورند در حالى كه دست آنان هيچ دخالتى در ساختن آن نداشته است! آيا شكر خدا را بجا نمىآورند؟!
سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ
36منزه است كسى كه تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين مىروياند، و از خودشان، و از آنچه نمىدانند!
وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ
37شب (نيز) براى آنها نشانهاى است (از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن برمىگيريم، ناگهان تاريكى آنان را فرا مىگيرد!
وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
38و خورشيد (نيز براى آنها آيتى است) كه پيوسته بسوى قرارگاهش در حركت است؛ اين تقدير خداوند قادر و داناست.
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّي عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
39و براى ماه منزلگاههايى قرار داديم، (و هنگامى كه اين منازل را طى كرد) سرانجام بصورت «شاخه كهنه قوسى شكل و زرد رنگ خرما» در مىآيد.
لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
40نه خورشيد را سزاست كه به ماه رسد، و نه شب بر روز پيشى مىگيرد؛ و هر كدام در مسير خود شناورند.
وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
41نشانهاى (ديگر از عظمت پروردگار) براى آنان است كه ما فرزندانشان را در كشتيهايى پر (از وسايل و بارها) حمل كرديم.
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ
42و براى آنها مركبهاى ديگرى همانند آن آفريديم.
وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ
43و اگر بخواهيم آنها را غرق مىكنيم بطورى كه نه فريادرسى داشته باشند و نه نجات داده شوند!
إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِليٰ حِينٍ
44مگر اينكه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معينى از اين زندگى بهره گيرند!
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
45و هر گاه به آنها گفته شود: «از آنچه پيش رو و پشت سر شماست [از عذابهاى الهى] بترسيد تا مشمول رحمت الهى شويد!» (اعتنا نمىكنند).
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ
46و هيچ آيهاى از آيات پروردگارشان براى آنها نمىآيد مگر اينكه از آن روىگردان مى شوند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
47و هنگامى كه به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى كرده انفاق كنيد!»، كافران به مؤمنان مىگويند: «آيا ما كسى را اطعام كنيم كه اگر خدا مىخواست او را اطعام مىكرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهى آشكاريد»!
وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
48آنها مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين وعده (قيامت) كى خواهد بود؟!
ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ
49(اما) جز اين انتظار نمىكشند كه يك صيحه عظيم (آسمانى) آنها را فراگيرد، در حالى كه مشغول جدال (در امور دنيا) هستند.
فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِليٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
50(چنان غافلگير مىشوند كه حتى) نمىتوانند وصيتى كنند يا به سوى خانواده خود بازگردند!
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِليٰ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ
51(بار ديگر) در «صور» دميده مىشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مىروند!
قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هٰذا ما وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
52مىگويند: «اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟! (آرى) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!»
إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ
53صيحه واحدى بيش نيست، (فريادى عظيم برمىخيزد) ناگهان همگى نزد ما احضار مىشوند!
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
54(و به آنها گفته مىشود:) امروز به هيچ كس ذرهاى ستم نمىشود، و جز آنچه را عمل مىكرديد جزا داده نمىشويد!
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ
55بهشتيان، امروز به نعمتهاى خدا مشغول و مسرورند.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَي الْأَرائِكِ مُتَّكِئُونَ
56آنها و همسرانشان در سايههاى (قصرها و درختان بهشتى) بر تختها تكيه زدهاند.
لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ
57براى آنها در بهشت ميوه بسيار لذتبخشى است، و هر چه بخواهند در اختيار آنان خواهد بود!
سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ
58بر آنها سلام (و درود الهى) است؛ اين سخنى است از سوى پروردگارى مهربان!
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ
59(و به آنها مىگويند:) جدا شويد امروز اى گنهكاران!
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
60آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟!
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ
61و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟!
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
62او گروه زيادى از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد؟!
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
63اين همان دوزخى است كه به شما وعده داده مىشد!
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
64امروز وارد آن شويد و به خاطر كفرى كه داشتيد به آتش آن بسوزيد!
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَليٰ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
65امروز بر دهانشان مهر مىنهيم، و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان كارهايى را كه انجام مىدادند شهادت مىدهند!
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَليٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّيٰ يُبْصِرُونَ
66و اگر بخواهيم چشمانشان را محو كنيم؛ سپس براى عبور از راه، مىخواهند بر يكديگر پيشى بگيرند، اما چگونه مىتوانند ببينند؟!
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَليٰ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ
67و اگر بخواهيم آنها را در جاى خود مسخ مىكنيم (و به مجسمههايى بىروح مبدل مىسازيم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند يا به عقب برگردند!
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ
68هر كس را طول عمر دهيم، در آفرينش واژگونهاش مىكنيم (و به ناتوانى كودكى باز مىگردانيم)؛ آيا انديشه نمىكنند؟!
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ
69ما هرگز شعر به او [پيامبر] نياموختيم، و شايسته او نيست (شاعر باشد)؛ اين (كتاب آسمانى) فقط ذكر و قرآن مبين است!
لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ
70تا افرادى را كه زندهاند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد!
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ
71آيا نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهارپايانى براى آنان آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟!
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ
72و آنها را رام ايشان ساختيم، هم مركب آنان از آن است و هم از آن تغذيه مىكنند؛
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
73و براى آنان بهرههاى ديگرى در آن (حيوانات) است و نوشيدنيهايى گوارا؛ آيا با اين حال شكرگزارى نمىكنند؟!
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ
74آنان غير از خدا معبودانى براى خويش برگزيدند به اين اميد كه يارى شوند!
لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ
75ولى آنها قادر به يارى ايشان نيستند، و اين (عبادتكنندگان در قيامت) لشكرى براى آنها خواهند بود كه در آتش دوزخ احضار مىشوند!
فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ
76پس سخنانشان تو را غمگين نسازد، ما آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند مىدانيم!
أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ
77آيا انسان نمىداند كه ما او را از نطفهاى بىارزش آفريديم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه) به مخاصمه آشكار (با ما) برخاست!
وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ
78و براى ما مثالى زد و آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: «چه كسى اين استخوانها را زنده مىكند در حالى كه پوسيده است؟!»
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
79بگو: «همان كسى آن را زنده مىكند كه نخستين بار آن را آفريد؛ و او به هر مخلوقى داناست!
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ
80همان كسى كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما بوسيله آن، آتش مىافروزيد!»
أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَليٰ وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ
81آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريد، نمىتواند همانند آنان [انسانهاى خاك شده] را بيافريند؟! آرى (مىتواند)، و او آفريدگار داناست!
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
82فرمان او چنين است كه هر گاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مىگويد: «موجود باش!»، آن نيز بىدرنگ موجود مىشود!
فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
83پس منزه است خداوندى كه مالكيت و حاكميت همه چيز در دست اوست؛ و شما را به سوى او بازمىگردانند!
سوره الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا
1به نام خداوند بخشنده بخشايشگر؛ سوگند به (فرشتگان) صفكشيده (و منظم)
فَالزَّاجِراتِ زَجْراً
2و به نهى كنندگان و (بازدارندگان)
فَالتَّالِياتِ ذِكْراً
3و تلاوتكنندگان پياپى آيات الهى ...
إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ
4كه معبود شما يگانه است؛
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ
5پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، و پروردگار مشرقها!
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ
6ما آسمان نزديك [پايين] را با ستارگان آراستيم،
وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ
7تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم!
لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْليٰ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ
8آنها نمىتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هر گاه چنين كنند) از هر سو هدف قرار مىگيرند!
دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ
9آنها به شدت به عقب رانده مىشوند؛ و براى آنان مجازاتى دائم است!
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ
10مگر آنها كه در لحظهاى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديك شوند، كه «شهاب ثاقب» آنها را تعقيب مىكند!
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ
11از آنان بپرس: «آيا آفرينش (و معاد) آنان سختتر است يا آفرينش فرشتگان (و آسمانها و زمين)؟! ما آنان را از گل چسبندهاى آفريديم!
بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ
12تو از انكارشان تعجب مىكنى، ولى آنها مسخره مىكنند!
وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ
13و هنگامى كه به آنان تذكر داده شود، هرگز متذكر نمىشوند!
وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ
14و هنگامى كه معجزهاى را ببينند، ديگران را نيز به استهزا دعوت مىكنند!
وَ قالُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
15و مىگويند: «اين فقط سحرى آشكار است!
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
16آيا هنگامى كه ما مرديم و به خاك و استخوان مبدل شديم، بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟!
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ
17يا پدران نخستين ما (بازمىگردند)؟!»
قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ
18بگو: «آرى، همه شما زنده مىشويد در حالى كه خوار و كوچك خواهيد بود!
فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ
19تنها يك صيحه عظيم واقع مىشود، ناگهان همه (از قبرها برمىخيزند و) نگاه مىكنند!
وَ قالُوا يا وَيْلَنا هٰذا يَوْمُ الدِّينِ
20و مىگويند: «اى واى بر ما، اين روز جزاست!»
هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
21(آرى) اين همان روز جدايى (حق از باطل) است كه شما آن را تكذيب مىكرديد!
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ
22(در اين هنگام به فرشتگان دستور داده مىشود:) ظالمان و همرديفانشان و آنچه را مىپرستيدند ...
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِليٰ صِراطِ الْجَحِيمِ
23(آرى آنچه را) جز خدا مىپرستيدند جمع كنيد و بسوى راه دوزخ هدايتشان كنيد!
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ
24آنها را نگهداريد كه بايد بازپرسى شوند!
ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ
25شما را چه شده كه از هم يارى نمىطلبيد؟!
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
26ولى آنان در آن روز تسليم قدرت خداوندند!
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
27(و در اين حال) رو به يكديگر كرده و از هم مىپرسند ...
قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ
28گروهى (مىگويند: «شما رهبران گمراهى بوديد كه به ظاهر) از طريق خيرخواهى و نيكى وارد شديد اما جز فريب چيزى در كارتان نبود)!»
قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
29(آنها در جواب) مىگويند: «شما خودتان اهل ايمان نبوديد (تقصير ما چيست)؟!
وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ
30ما هيچ گونه سلطهاى بر شما نداشتيم، بلكه شما خود قومى طغيانگر بوديد!
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ
31اكنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلم شده، و همگى از عذاب او مىچشيم!
فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ
32ما شما را گمراه كرديم، همان گونه كه خود گمراه بوديم!
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ
33(آرى) همه آنها [پيشوايان و پيروان گمراه] در آن روز در عذاب الهى مشتركند!
إِنَّا كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
34ما اين گونه با مجرمان رفتار مىكنيم!
إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
35چرا كه وقتى به آنها گفته مىشد: «معبودى جز خدا وجود ندارد»، تكبر و سركشى مىكردند ...
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ
36و پيوسته مىگفتند: «آيا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى ديوانه رها كنيم؟!»
بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
37چنين نيست، او حق را آورده و پيامبران پيشين را تصديق كرده است!
إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ
38اما شما (مستكبران كوردل) بطور مسلم عذاب دردناك (الهى) را خواهيد چشيد!
وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
39و جز به آنچه انجام مىداديد كيفر داده نمىشويد،
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
40جز بندگان مخلص خدا (كه از اين كيفرها بركنارند)!
أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ
41براى آنان [بندگان مخلص] روزى معين و ويژهاى است،
فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ
42ميوهها (ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامى داشته مىشوند ...
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
43در باغهاى پر نعمت بهشت؛
عَليٰ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ
44در حالى كه بر تختها رو به روى يكديگر تكيه زدهاند،
يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
45و گرداگردشان قدحهاى لبريز از شراب طهور را مىگردانند؛
بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ
46شرابى سفيد و درخشنده، و لذتبخش براى نوشندگان؛
لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ
47شرابى كه نه در آن مايه تباهى عقل است و نه از آن مست مىشوند!
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ
48و نزد آنها همسرانى زيبا چشم است كه جز به شوهران خود عشق نمىورزند.
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ
49گويى از (لطافت و سفيدى) همچون تخممرغهايى هستند كه (در زير بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نكرده است)!
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
50(در حالى كه آنها غرق گفتگو هستند) بعضى رو به بعضى ديگر كرده مىپرسند ...
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ
51كسى از آنها مىگويد: «من همنشينى داشتم ...
يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ
52كه پيوسته مىگفت: آيا (به راستى) تو اين سخن را باور كردهاى ...
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ
53كه وقتى ما مرديم و به خاك و استخوان مبدل شديم، (بار ديگر) زنده مىشويم و جزا داده خواهيم شد؟!»
قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ
54(سپس) مىگويد: «آيا شما مىتوانيد از او خبرى بگيريد؟»
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ
55اينجاست كه نگاهى مىكند، ناگهان او را در ميان دوزخ مىبيند.
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ
56مىگويد: «به خدا سوگند نزديك بود مرا (نيز) به هلاكت بكشانى!
وَ لَوْلا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
57و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نيز از احضارشدگان (در دوزخ) بودم!
أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ
58(سپس به ياران خود مىگويد: اى دوستان!) آيا ما هرگز نمىميريم (و در بهشت جاودانه خواهيم بود)،
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
59و جز همان مرگ اول، مرگى به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهيم شد.
إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
60راستى اين همان پيروزى بزرگ است!
لِمِثْلِ هٰذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ
61آرى، براى مثل اين، بايد عملكنندگان عمل كنند!
أَ ذٰلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
62آيا اين (نعمتهاى جاويدان بهشتى) بهتر است يا درخت (نفرتانگيز) زقوم؟!
إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ
63ما آن را مايه درد و رنج ظالمان قرار داديم!
إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ
64آن درختى است كه از قعر جهنم مىرويد!
طَلْعُها كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّياطِينِ
65شكوفه آن مانند سرهاى شياطين است!
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ
66آنها [مجرمان] از آن مىخورند و شكمها را از آن پر مىكنند!
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ
67سپس روى آن آب داغ متعفنى مىنوشند!
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحِيمِ
68سپس بازگشت آنها به سوى جهنم است!
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّينَ
69چرا كه آنها پدران خود را گمراه يافتند،
فَهُمْ عَليٰ آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ
70با اين حال به سرعت بدنبال آنان كشانده مىشوند!
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ
71و قبل از آنها بيشتر پيشينيان (نيز) گمراه شدند!
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ
72ما در ميان آنها انذاركنندگانى فرستاديم،
فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ
73ولى بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود!
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
74مگر بندگان مخلص خدا!
وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
75و نوح، ما را خواند (و ما دعاى او را اجابت كرديم)؛ و چه خوب اجابت كنندهاى هستيم!
وَ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
76و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهايى بخشيديم،
وَ جَعَلْنا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْباقِينَ
77و فرزندانش را همان بازماندگان (روى زمين) قرار داديم،
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
78و نام نيك او را در ميان امتهاى بعد باقى نهاديم.
سَلامٌ عَليٰ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ
79سلام بر نوح در ميان جهانيان باد!
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
80ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم!
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
81چرا كه او از بندگان باايمان ما بود!
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ
82سپس ديگران [دشمنان او] را غرق كرديم!
وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ
83و از پيروان او ابراهيم بود؛
إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
84(به خاطر بياور) هنگامى را كه با قلب سليم به پيشگاه پروردگارش آمد؛
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ
85هنگامى كه به پدر و قومش گفت: «اينها چيست كه مىپرستيد؟!
أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ
86آيا غير از خدا به سراغ اين معبودان دروغين مىرويد؟!
فَما ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ
87شما درباره پروردگار عالميان چه گمان مىبريد؟!
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ
88(سپس) نگاهى به ستارگان افكند ...
فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ
89و گفت: «من بيمارم (و با شما به مراسم جشن نمىآيم)!»
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ
90آنها از او روى برتافته و به او پشت كردند (و بسرعت دور شدند.)
فَراغَ إِليٰ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَ لا تَأْكُلُونَ
91(او وارد بتخانه شد) مخفيانه نگاهى به معبودانشان كرد و از روى تمسخر گفت: «چرا (از اين غذاها) نمىخوريد؟!
ما لَكُمْ لا تَنْطِقُونَ
92(اصلا) چرا سخن نمىگوييد؟!»
فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ
93سپس بسوى آنها رفت و ضربهاى محكم با دست راست بر پيكر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شكست).
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ
94آنها با سرعت به او روى آوردند.
قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ
95گفت: «آيا چيزى را مىپرستيد كه با دست خود مىتراشيد؟!
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ
96با اينكه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايى كه مىسازيد!»
قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
97(بتپرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازيد و او را در جهنمى از آتش بيفكنيد!»
فَأَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَسْفَلِينَ
98آنها طرحى براى نابودى ابراهيم ريخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختيم!
وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِليٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ
99(او از اين مهلكه بسلامت بيرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم مىروم، او مرا هدايت خواهد كرد!
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ
100پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح] ببخش!»
فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ
101ما او [ابراهيم] را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت داديم!
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَريٰ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَريٰ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
102هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مىكنم، نظر تو چيست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!»
فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ
103هنگامى كه هر دو تسليم شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد ...
وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ
104او را ندا داديم كه: «اى ابراهيم!
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
105آن رؤيا را تحقق بخشيدى (و به مأموريت خود عمل كردى)!» ما اين گونه، نيكوكاران را جزا مىدهيم!
إِنَّ هٰذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ
106اين مسلما همان امتحان آشكار است!
وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
107ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم،
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
108و نام نيك او را در امتهاى بعد باقى نهاديم!
سَلامٌ عَليٰ إِبْراهِيمَ
109سلام بر ابراهيم!
كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
110اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم!
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
111او از بندگان باايمان ما است!
وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ
112ما او را به اسحاق- پيامبرى از شايستگان- بشارت داديم!
وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَليٰ إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ
113ما به او و اسحاق بركت داديم؛ و از دودمان آن دو، افرادى بودند نيكوكار و افرادى آشكارا به خود ستم كردند!
وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ
114ما به موسى و هارون نعمت بخشيديم!
وَ نَجَّيْناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
115و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات داديم!
وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِينَ
116و آنها را يارى كرديم تا بر دشمنان خود پيروز شدند!
وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ
117ما به آن دو، كتاب روشنگر داديم،
وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ
118و آن دو را به راه راست هدايت نموديم!
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِما فِي الْآخِرِينَ
119و نام نيكشان را در اقوام بعد باقى گذارديم!
سَلامٌ عَليٰ مُوسيٰ وَ هارُونَ
120سلام بر موسى و هارون!
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
121ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم!
إِنَّهُما مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
122آن دو از بندگان مؤمن ما بودند!
وَ إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
123و الياس از رسولان (ما) بود!
إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ
124به خاطر بياور هنگامى را كه به قومش گفت: «آيا تقوا پيشه نمىكنيد؟!
أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ
125آيا بت «بعل» را مىخوانيد و بهترين آفريدگارها را رها مىسازيد؟!
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
126خدايى كه پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست!»
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
127اما آنها او را تكذيب كردند؛ ولى به يقين همگى (در دادگاه عدل الهى) احضار مىشوند!
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
128مگر بندگان مخلص خدا!
وَ تَرَكْنا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
129ما نام نيك او را در ميان امتهاى بعد باقى گذارديم!
سَلامٌ عَليٰ إِلْياسِينَ
130سلام بر الياسين!
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
131ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم!
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
132او از بندگان مؤمن ما است!
وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
133و لوط از رسولان (ما) است!
إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ
134و به خاطر بياور زمانى را كه او و خاندانش را همگى نجات داديم،
إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ
135مگر پير زنى كه از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)!
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ
136سپس بقيه را نابود كرديم!
وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ
137و شما پيوسته صبحگاهان از كنار (ويرانههاى شهرهاى) آنها مىگذريد ...
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
138و (همچنين) شبانگاه؛ آيا نمىانديشيد؟!
وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
139و يونس از رسولان (ما) است!
إِذْ أَبَقَ إِلَي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
140به خاطر بياور زمانى را كه به سوى كشتى پر (از جمعيت و بار) فرار كرد.
فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
141ا آنها قرعه افكند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد!
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ
142(او را به دريا افكندند) و ماهى عظيمى او را بلعيد، در حالى كه مستحق سرزنش بود!
فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ
143و اگر او از تسبيحكنندگان نبود ...
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
144تا روز قيامت در شكم ماهى مىماند!
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ
145(به هر حال ما او را رهايى بخشيديم و) او را در يك سرزمين خشك خالى از گياه افكنديم در حالى كه بيمار بود!
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ
146و بوته كدويى بر او رويانديم (تا در سايه برگهاى پهن و مرطوبش آرامش يابد)!
وَ أَرْسَلْناهُ إِليٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ
147و او را به سوى جمعيت يكصد هزار نفرى- يا بيشتر- فرستاديم!
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِليٰ حِينٍ
148آنها ايمان آوردند، از اين رو تا مدت معلومى آنان را از مواهب زندگى بهرهمند ساختيم!
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ
149از آنان بپرس: آيا پروردگارت دخترانى دارد و پسران از آن آنهاست؟!
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ
150آيا ما فرشتگان را مؤنث آفريديم و آنها ناظر بودند؟!
أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ
151دانيد آنها با اين تهمت بزرگشان مىگويند:
وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
152«خداوند فرزند آورده!» ولى آنها به يقين دروغ مىگويند!
أَصْطَفَي الْبَناتِ عَلَي الْبَنِينَ
153آيا دختران را بر پسران ترجيح داده است؟!
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
154شما را چه شده است؟! چگونه حكم مىكنيد؟! (هيچ مىفهميد چه مىگوييد؟!)
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ
155آيا متذكر نمىشويد؟!
أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ
156يا شما دليل روشنى در اين باره داريد؟
فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
157كتابتان را بياوريد اگر راست مىگوييد!
وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
158آنها [مشركان] ميان او [خداوند] و جن، (خويشاوندى و) نسبتى قائل شدند؛ در حالى كه جنيان بخوبى مىدانند كه اين بتپرستان در دادگاه الهى احضار مىشوند!
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
159منزه است خداوند از آنچه توصيف مىكنند،
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
160مگر بندگان مخلص خدا!
فَإِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ
161شما و آنچه را پرستش مىكنيد،
ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنِينَ
162هرگز نمىتوانيد كسى را (با آن) فريب دهيد،
إِلَّا مَنْ هُوَ صالِ الْجَحِيمِ
163مگر آنها كه در آتش دوزخ وارد مىشوند!
وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ
164و هيچ يك از ما نيست جز آنكه مقام معلومى دارد؛
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ
165و ما همگى (براى اطاعت فرمان خداوند) به صف ايستادهايم؛
وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ
166و ما همه تسبيحگوى او هستيم!
وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ
167آنها پيوسته مىگفتند:
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ
168«اگر يكى از كتابهاى پيشينيان نزد ما بود،
لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
169به يقين، ما بندگان مخلص خدا بوديم!»
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
170(اما هنگامى كه اين كتاب بزرگ آسمانى بر آنها نازل شد،) به آن كافر شدند؛ ولى بزودى (نتيجه كار خود را) خواهند دانست!
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ
171وعده قطعى ما براى بندگان فرستاده ما از پيش مسلم شده ...
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ
172كه آنان يارى شدگانند،
وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ
173و لشكر ما پيروزند!
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ
174از آنها [كافران] روى بگردان تا زمان معينى (كه فرمان جهاد فرارسد)!
وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
175و وضع آنها را بنگر (چه بىمحتواست) اما بزودى (نتيجه اعمال خود را) مىبينند!
أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ
176آيا آنها براى عذاب ما شتاب مىكنند؟!
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ
177اما هنگامى كه عذاب ما در آستانه خانههايشان فرود آيد، انذارشدگان صبحگاه بدى خواهند داشت!
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّي حِينٍ
178از آنان روى بگردان تا زمان معينى!
وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
179و وضع كارشان را ببين؛ آنها نيز به زودى (نتيجه اعمال خود را) مىبينند!
سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
180منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت (و قدرت) از آنچه آنان توصيف مىكنند.
وَ سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلِينَ
181و سلام بر رسولان!
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
182حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است!
سوره ص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ
1به نام خداوند بخشنده بخشايشگر؛ ص، سوگند به قرآنى كه داراى ذكر است (كه اين كتاب، معجزه الهى است).
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ
2ولى كافران گرفتار غرور اختلافند!
كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنادَوْا وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ
3چه بسيار اقوامى را كه پيش از آنها هلاك كرديم؛ و به هنگام نزول عذاب فرياد مىزدند (و كمك مىخواستند) ولى وقت نجات گذشته بود!
وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هٰذا ساحِرٌ كَذَّابٌ
4آنها تعجب كردند كه پيامبر بيمدهندهاى از ميان آنان به سويشان آمده؛ و كافران گفتند: اين ساحر بسيار دروغگويى است!
أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ عُجابٌ
5آيا او بجاى اينهمه خدايان، خداى واحدى قرار داده؟! اين براستى چيز عجيبى است!»
وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَليٰ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هٰذا لَشَيْءٌ يُرادُ
6سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند: «برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد، اين چيزى است كه خواستهاند (شما را گمراه كنند)!
ما سَمِعْنا بِهٰذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هٰذا إِلَّا اخْتِلاقٌ
7ما هرگز چنين چيزى در آيين ديگرى نشنيدهايم؛ اين تنها يك آئين ساختگى است!
أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ
8آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او [محمد] نازل شده؟!» آنها در حقيقت در اصل وحى من ترديد دارند، بلكه آنان هنوز عذاب الهى را نچشيدهاند (كه اين چنين گستاخانه سخن مىگويند)!
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ
9مگر خزاين رحمت پروردگار توانا و بخشندهات نزد آنهاست (تا به هر كس ميل دارند بدهند)؟!
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ
10يا اينكه مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين و آنچه ميان اين دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنين است) با هر وسيله ممكن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحى را بر قلب پاك محمد بگيرند)!
جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ
11(آرى) اينها لشكر كوچك شكستخوردهاى از احزابند!
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ
12پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پيامبران ما را) تكذيب كردند!
وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ
13و (نيز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الأيكه [قوم شعيب]، اينها احزابى بودند (كه به تكذيب پيامبران برخاستند)!
إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ
14هر يك (از اين گروهها) رسولان را تكذيب كردند، و عذاب الهى درباره آنان تحقق يافت!
وَ ما يَنْظُرُ هٰؤُلاءِ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً ما لَها مِنْ فَواقٍ
15اينها (با اين اعمالشان) جز يك صيحه آسمانى را انتظار نمىكشند كه هيچ مهلت و بازگشتى براى آن وجود ندارد (و همگى را نابود مىسازد)!
وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسابِ
16آنها (از روى خيرهسرى) گفتند: «پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!»
اصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
17در برابر آنچه مىگويند شكيبا باش، و به خاطر بياور بنده ما داوود صاحب قدرت را، كه او بسيار توبهكننده بود!
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ
18ما كوهها را مسخر او ساختيم كه هر شامگاه و صبحگاه با او تسبيح مىگفتند!
وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ
19پرندگان را نيز دسته جمعى مسخر او كرديم (تا همراه او تسبيح خدا گويند)؛ و همه اينها بازگشتكننده به سوى او بودند!
وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ
20و حكومت او را استحكام بخشيديم، (هم) دانش به او داديم و (هم) داورى عادلانه!
وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ
21آيا داستان شاكيان هنگامى كه از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسيده است؟!
إِذْ دَخَلُوا عَليٰ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغيٰ بَعْضُنا عَليٰ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِليٰ سَواءِ الصِّراطِ
22در آن هنگام كه (بىمقدمه) بر او وارد شدند و او از ديدن آنها وحشت كرد؛ گفتند: «نترس، دو نفر شاكى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده؛ اكنون در ميان ما بحق داورى كن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدايت كن!
إِنَّ هٰذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ
23اين برادر من است؛ و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم اما او اصرار مىكند كه: اين يكى را هم به من واگذار؛ و در سخن بر من غلبه كرده است!»
قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِليٰ نِعاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ
24(داوود) گفت: «مسلما او با درخواست يك ميش تو براى افزودن آن به ميشهايش، بر تو ستم نموده؛ و بسيارى از شريكان (و دوستان) به يكديگر ستم مىكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند؛ اما عده آنان كم است!» داوود دانست كه ما او را (با اين ماجرا) آزمودهايم، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد.
فَغَفَرْنا لَهُ ذٰلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ
25ما اين عمل را بر او بخشيديم؛ و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نيكوست!
يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَويٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ
26اى داوود! ما تو را خليفه و (نماينده خود) در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم بحق داورى كن، و از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد؛ كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى بخاطر فراموش كردن روز حساب دارند!
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً ذٰلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
27ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم؛ اين گمان كافران است؛ واى بر كافران از آتش (دوزخ)!
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ
28آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمين قرار مىدهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟!
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ
29اين كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبر كنند و خردمندان متذكر شوند!
وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
30ما سليمان را به داوود بخشيديم؛ چه بنده خوبى! زيرا همواره به سوى خدا بازگشت مىكرد (و به ياد او بود)!
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ
31به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند،
فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّي تَوارَتْ بِالْحِجابِ
32گفت: «من اين اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و مىخواهم از آنها در جهاد استفاده كنم»، او هم چنان به آنها نگاه مىكرد) تا از ديدگانش پنهان شدند.
رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ
33(آنها به قدرى جالب بودند كه گفت:) بار ديگر آنها را نزد من بازگردانيد! و دست به ساقها و گردنهاى آنها كشيد (و آنها را نوازش داد).
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَليٰ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ
34ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه كرد.
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ هَبْ لِي مُلْكاً لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
35گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، كه تو بسيار بخشندهاى!
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ
36پس ما باد را مسخر او ساختيم تا به فرمانش بنرمى حركت كند و به هر جا او مىخواهد برود!
وَ الشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ
37و شياطين را مسخر او كرديم، هر بنا و غواصى از آنها را!
وَ آخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ
38و گروه ديگرى (از شياطين) را در غل و زنجير (تحت سلطه او) قرار داديم،
هٰذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ
39(و به او گفتيم:) اين عطاى ما است، به هر كس مىخواهى (و صلاح مىبينى) ببخش، و از هر كس مىخواهى امساك كن، و حسابى بر تو نيست (تو امين هستى)!
وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفيٰ وَ حُسْنَ مَآبٍ
40و براى او [سليمان] نزد ما مقامى ارجمند و سرانجامى نيكوست!
وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ ناديٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ
41و به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است.
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هٰذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ
42(به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بكوب! اين چشمه آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است!
وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ
43و خانوادهاش را به او بخشيديم، و همانند آنها را بر آنان افزوديم، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكرى براى انديشمندان.
وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
44(و به او گفتيم:) بستهاى از ساقههاى گندم (يا مانند آن) را برگير و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشكن! ما او را شكيبا يافتيم؛ چه بنده خوبى كه بسيار بازگشتكننده (به سوى خدا) بود!
وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ
45و به خاطر بياور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دستها (ى نيرومند) و چشمها (ى بينا)!
إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَي الدَّارِ
46ما آنها را با خلوص ويژهاى خالص كرديم، و آن يادآورى سراى آخرت بود!
وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ
47و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند!
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ
48و به خاطر بياور «اسماعيل» و «اليسع» و «ذا الكفل» را كه همه از نيكان بودند!
هٰذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ
49اين يك يادآورى است، و براى پرهيزكاران فرجام نيكويى است:
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ
50باغهاى جاويدان بهشتى كه درهايش به روى آنان گشوده است،
مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ
51در حالى كه در آن بر تختها تكيه كردهاند و ميوههاى بسيار و نوشيدنيها در اختيار آنان است!
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ
52و نزد آنان همسرانى است كه تنها چشم به شوهرانشان دوختهاند، و همسن و سالند!
هٰذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ
53اين همان است كه براى روز حساب به شما وعده داده مىشود (وعدهاى تخلف ناپذير)!
إِنَّ هٰذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ
54اين روزى ما است كه هرگز آن را پايانى نيست!
هٰذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ
55اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين محل بازگشت است:
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ
56دوزخ، كه در آن وارد مىشوند؛ و چه بستر بدى است!
هٰذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ
57اين نوشابه «حميم» و «غساق» است [دو مايع سوزان و تيره رنگ] كه بايد از آن بچشند!
وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ
58و جز اينها كيفرهاى ديگرى همانند آن دارند!
هٰذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ
59(به آنان گفته مىشود:) اين گروهى است كه همراه شما وارد دوزخ مىشوند (اينها همان سران گمراهيند)؛ خوشامد بر آنها مباد، همگى در آتش خواهند سوخت!
قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ
60آنها (به رؤساى خود) مىگويند: «بلكه خوشامد بر شما مباد كه اين عذاب را شما براى ما فراهم ساختيد! چه بد قرارگاهى است اينجا!»
قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هٰذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ
61(سپس) مىگويند: «پروردگارا! هر كس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته، عذابى مضاعف در آتش بر او بيفزا!»
وَ قالُوا ما لَنا لا نَريٰ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ
62آنها مىگويند: «چرا مردانى را كه ما از اشرار مىشمرديم (در اينجا، در آتش دوزخ) نمىبينيم؟!
أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ
63آيا ما آنان را به مسخره گرفتيم يا (به اندازهاى حقيرند كه) چشمها آنها را نمىبيند؟!
إِنَّ ذٰلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ
64اين يك واقعيت است گفتگوهاى خصمانه دوزخيان!
قُلْ إِنَّما أَنَا مُنْذِرٌ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ
65بگو: «من تنها يك بيمدهندهام؛ و هيچ معبودى جز خداوند يگانه قهار نيست!
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
66پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، پروردگار عزيز و غفار!»
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ
67بگو: «اين خبرى بزرگ است،
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ
68كه شما از آن روىگردانيد!
ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْليٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ
69من از ملأ اعلى (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامى كه (درباره آفرينش آدم) مخاصمه مىكردند خبر ندارم!
إِنْ يُوحيٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ
70تنها چيزى كه به من وحى مىشود اين است كه من انذاركننده آشكارى هستم!»
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ
71و به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل مىآفرينم!
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ
72هنگامى كه آن را نظام بخشيدم و از روح خود در آن دميدم، براى او به سجده افتيد!»
فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
73در آن هنگام همه فرشتگان سجده كردند،
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ
74جز ابليس كه تكبر ورزيد و از كافران بود!
قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ
75گفت: «اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟! آيا تكبر كردى يا از برترينها بودى؟! (برتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!)»
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
76گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل!»
قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
77فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائكه) خارج شو، كه تو رانده درگاه منى!
وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِليٰ يَوْمِ الدِّينِ
78و مسلما لعنت من بر تو تا روز قيامت خواهد بود!
قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِليٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ
79گفت: «پروردگارا! مرا تا روزى كه انسانها برانگيخته مىشوند مهلت ده!»
قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
80فرمود: «تو از مهلت دادهشدگانى،
إِليٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
81ولى تا روز و زمان معين!»
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
82گفت: «به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد،
إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
83مگر بندگان خالص تو، از ميان آنها!»
قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ
84فرمود: «به حق سوگند، و حق مىگويم،
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ
85كه جهنم را از تو و هر كدام از آنان كه از تو پيروى كند، پر خواهم كرد!»
قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ
86(اى پيامبر!) بگو: «من براى دعوت نبوت هيچ پاداشى از شما نمىطلبم، و من از متكلفين نيستم! (سخنانم روشن و همراه با دليل است!)»
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ
87اين (قرآن) تذكرى براى همه جهانيان است؛
وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
88و خبر آن را بعد از مدتى مىشنويد!
سوره الزمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
1به نام خداوند بخشنده بخشايشگر؛ اين كتابى است كه از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ
2ما اين كتاب را بحق بر تو نازل كرديم؛ پس خدا را پرستش كن و دين خود را براى او خالص گردان!
أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفيٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ
3آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست، و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه: «اينها را نمىپرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند»، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مىكند؛ خداوند آن كس را كه دروغگو و كفرانكننده است هرگز هدايت نمىكند!
لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفي مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ
4اگر (بفرض محال) خدا مىخواست فرزندى انتخاب كند، از ميان مخلوقاتش آنچه را مىخواست برميگزيد؛ منزه است (از اينكه فرزندى داشته باشد)! او خداوند يكتاى پيروز است!
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَي النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
5آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ شب را بر روز مىپيچد و روز را بر شب؛ و خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش قرار داد؛ هر كدام تا سرآمد معينى به حركت خود ادامه مىدهند؛ آگاه باشيد كه او قادر و آمرزنده است!
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُصْرَفُونَ
6او شما را از يك نفس آفريد، و همسرش را از (باقيمانده گل) او خلق كرد؛ و براى شما هشت زوج از چهارپايان ايجاد كرد؛ او شما را در شكم مادرانتان آفرينشى بعد از آفرينش ديگر، در ميان تاريكيهاى سه گانه، مىبخشد! اين است خداوند، پروردگار شما كه حكومت (عالم هستى) از آن اوست؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه از راه حق منحرف مىشويد؟!
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضيٰ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
7اگر كفران كنيد، خداوند از شما بىنياز است و هرگز كفران را براى بندگانش نمى پسندد؛ و اگر شكر او را بجا آوريد آن را براى شما مىپسندد! و هيچ گنهكارى گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد! سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است، و شما را از آنچه انجام مىداديد آگاه مىسازد؛ چرا كه او به آنچه در سينههاست آگاه است!
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِيباً إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ ما كانَ يَدْعُوا إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلاً إِنَّكَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ
8هنگامى كه انسان را زيانى رسد، پروردگار خود را مىخواند و بسوى او باز مى گردد؛ اما هنگامى كه نعمتى از خود به او عطا كند، آنچه را به خاطر آن قبلا خدا را مى خواند از ياد مىبرد و براى خداوند همتايانى قرار مىدهد تا مردم را از راه او منحرف سازد؛ بگو: «چند روزى از كفرت بهرهگير كه از دوزخيانى!»
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ
9(آيا چنين كسى با ارزش است) يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام، از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: «آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكر مىشوند!»
قُلْ يا عِبادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةٌ إِنَّما يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ
10بگو: «اى بندگان من كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كردهاند پاداش نيكى است! و زمين خدا وسيع است، (اگر تحت فشار سران كفر بوديد مهاجرت كنيد) كه صابران اجر و پاداش خود را بىحساب دريافت مىدارند!
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ
11بگو: «من مأمورم كه خدا را پرستش كنم در حالى كه دينم را براى او خالص كرده باشم،
وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ
12و مأمورم كه نخستين مسلمان باشم!
قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
13بگو: «من اگر نافرمانى پروردگارم كنم، از عذاب روز بزرگ (قيامت) مىترسم!»
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِينِي
14بگو: «من تنها خدا را مىپرستم در حالى كه دينم را براى او خالص مىكنم.
فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذٰلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ
15شما هر چه را جز او مىخواهيد بپرستيد!» بگو: «زيانكاران واقعى آنانند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست دادهاند! آگاه باشيد زيان آشكار همين است!»
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ يا عِبادِ فَاتَّقُونِ
16براى آنان از بالاى سرشان سايبانهايى از آتش، و در زير پايشان نيز سايبانهايى از آتش است؛ اين چيزى است كه خداوند با آن بندگانش را مىترساند! اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهيزيد!
وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَي اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْريٰ فَبَشِّرْ عِبادِ
17و كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كردند و به سوى خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده!
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ
18همان كسانى كه سخنان را مىشنوند و از نيكوترين آنها پيروى مىكنند؛ آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.
أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ
19آيا تو مىتوانى كسى را كه فرمان عذاب درباره او قطعى شده رهايى بخشى؟! آيا تو ميتوانى كسى را كه در درون آتش است برگيرى و نجات دهى؟!
لٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعادَ
20ولى آنها كه تقواى الهى پيشه كردند، غرفههايى در بهشت دارند كه بر فراز آنها غرفههاى ديگرى بنا شده و از زير آنها نهرها جارى است اين وعده الهى است، و خداوند در وعده خود تخلف نمىكند!
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَكَهُ يَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَذِكْري لِأُولِي الْأَلْبابِ
21آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرستاد و آن را بصورت چشمههايى در زمين وارد نمود، سپس با آن زراعتى را خارج مىسازد كه رنگهاى مختلف دارد؛ بعد آن گياه خشك مىشود، بگونهاى كه آن را زرد و بىروح مىبينى؛ سپس آن را در هم مىشكند و خرد مىكند؛ در اين مثال تذكرى است براى خردمندان (از ناپايدارى دنيا)!
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَليٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
22آيا كسى كه خدا سينهاش را براى اسلام گشاده است و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته (همچون كوردلان گمراه است؟!) واى بر آنان كه قلبهايى سخت در برابر ذكر خدا دارند! آنها در گمراهى آشكارى هستند!
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِليٰ ذِكْرِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
23خداوند بهترين سخن را نازل كرده، كتابى كه آياتش (در لطف و زيبايى و عمق و محتوا) همانند يكديگر است؛ آياتى مكرر دارد (با تكرارى شوقانگيز) كه از شنيدن آياتش لرزه بر اندام كسانى كه از پروردگارشان مىترسند مىافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذكر خدا مىشود؛ اين هدايت الهى است كه هر كس را بخواهد با آن راهنمايى مىكند؛ و هر كس را خداوند گمراه سازد، راهنمايى براى او نخواهد بود!
أَ فَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ قِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ
24آيا كسى كه با صورت خود عذاب دردناك (الهى) را در روز قيامت دور مىسازد (همانند كسى است كه هرگز آتش دوزخ به او نمىرسد)؟! و به ظالمان گفته مى شود: «بچشيد آنچه را به دست مىآورديد (و انجام مىداديد)!»
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ
25كسانى كه قبل از آنها بودند نيز (آيات ما را) تكذيب نمودند، و عذاب (الهى) از جايى كه فكر نمىكردند به سراغشان آمد!
فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ
26پس خداوند خوارى را در زندگى اين دنيا به آنها چشانيد، و عذاب آخرت شديدتر است اگر مىدانستند.
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هٰذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
27ما براى مردم در اين قرآن از هر نوع مثلى زديم، شايد متذكر شوند.
قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
28قرآنى است فصيح و خالى از هر گونه كجى و نادرستى، شايد آنان پرهيزگارى پيشه كنند!
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ
29خداوند مثالى زده است: مردى را كه مملوك شريكانى است كه درباره او پيوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردى كه تنها تسليم يك نفر است؛ آيا اين دو يكسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولى بيشتر آنان نمىدانند.
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ
30تو مىميرى و آنها نيز خواهند مرد!
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ
31سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان مخاصمه مىكنيد.