بعد از او بر قوم او از آسمان لشكرى نفرستاديم، و قشون فرستنده نبودهايم.
نبود مگر صيحهاى، ناگاه همه مردگان بودند.
اى تأسف بر بندگان كه هيچ پيامبرى به سوى آنها نمىآيد، مگر مسخرهاش مىكنند.
آيا ندانستهاند چه قدر از نسلها را پيش از آنها هلاك كردهايم، كه به سويشان برنمىگردند.
نيست همه شان مگر آنكه پيش ما جمع شده و براى حسابها حاضر شدهاند،
براى آنها آيت توحيد است زمين مرده كه زندهاش كرديم و از آن دانه رويانديم كه از آن مىخورند.
و در آن باغاتى از خرما و انگور قرار داديم و در آن چشمهها شكافتيم.
تا از ميوه آن بخورند، با آنكه دستشان در آن كار نكرده آيا شكر نمىكنند.
منزه است خدايى كه از هر كه زمين مىروياند نر و مادهها را رويانيده و از خود شما و از آنچه نمىدانند.
آيت توحيد است بر آنها، شب كه روز را از آن خارج مىكنيم ناگاه در ظلمتند.
آفتاب تا قرارگاه خود روان است آن تقدير خداى توانا و داناست.
براى ماه منازلى معين كردهايم تا برمىگردد و مانند بند خوشه كهنه خرما مىشود.
نه آفتاب را سزاست كه ماه را درك كند و نه شب بر روز سبقت تواند كرد و همه در مدارى شناورند.
و آيت توحيد است براى آنها كه فرزندان آنها را در كشتى پر شده حمل كردهايم.
و براى آنها نظير كشتى را آفريديم از آنچه سوار مىشوند.
و اگر بخواهيم غرقشان مىكنيم، در آن صورت نه فرياد رسى دارند و نه نجات مىيابند.
مگر بواسطه رحمتى از جانب ما و براى تمتعى تا هنگامى.
و چون به آنها گفته شود: بترسيد از آنچه در حال و از آنچه پشت سر داريد تا مورد رحمت قرار بگيريد.
هيچ آيهاى از آيات خدايشان به آنها نمىآيد مگر آنكه از آن اعراض مىكنند.
و چون به آنها گفته شود: انفاق كنيد از آنچه خدا روزيتان داده، كافران به اهل ايمان مىگويند: آيا اطعام كنيم به آنكه اگر خدا مىخواست اطعامش مىكرد شما جز در ضلالت نيستيد.
ميگويند: اين وعده قيامت كى خواهد بود اگر راستگويانيد؟
منتظر نيستند مگر به يك صيحه كه آنها را در حال اختصام مىگيرد.
پس قادر به وصيت نمىشوند و نه پيش خانواده خويش بر مىگردند.
و در صور دميده مىشود، ناگاه از قبرها، شتابان بطرف خدا مىروند.
گويند: واى بر ما چه كسى ما را از قبرهايمان برانگيخت، اين روز آنست كه خداى رحمان وعده كرده و پيامبران راست گفتهاند.
نبود مگر يك فرياد، پس ناگاه همه در پيش ما جمع شده و براى حساب حاضر شدهاند.
امروز هيچ كس اصلا مظلوم نمىشود و مجازات نمىشويد مگر آنچه كه مىكرديد.
حقا كه اهل بهشت امروز در مشغوليت دلنشين شادمانند.
آنها و زنانشان در سايههايى بر تختهايى مزين نشستهاند.
براى آنهاست ميوه بخصوصى و براى آنهاست آنچه آرزو مىكنند.
(براى آنهاست) سلام قولى از جانب خدايى مهربان.
(گوئيم) اى گناهكاران امروز از اهل بهشت جدا شويد.
اى فرزندان آدم آيا به شما توصيه نكردم كه شيطان را عبادت نكنيد كه او براى شما دشمن آشكارى است؟!
و مرا بندگى كنيد كه راه راست همين است؟!
شيطان مردمان بسيارى را پيش از شما گمراه كرده بود آيا نمىفهميديد؟!
اين است جهنمى كه وعده ميشديد.
امروز داخل جهنم شويد به علت آنكه كفر مىورزيديد.
امروز بر دهانهاى آنها مهر ميزنيم، دستهايشان با ما سخن مىگويد و پاهايشان بآنچه مىكردند گواهى مىدهد.
و اگر مىخواستيم چشمهايشان را مىبرديم مىخواستند در راه سبقت جويند (ولى) چطور مىديدند؟
و اگر مىخواستيم آنها را در مكان خودشان مسخ مىكرديم (آن وقت) نه قدرت ادامه زندگى داشتند و نه به حالت اول باز مىگشتند.
كسى را كه عمر بيشتر دادهايم در خلقت وارونهاش مىكنيم آيا نمىفهميد؟!
ما به پيامبر شعر نياموختهايم و باو سزاوار نيست، گفته او نيست مگر بيدارى و قرآن آشكار.
تا بترساند كسى را كه عاقل باشد و وعده عذاب بر كافران حتمى گردد.
آيا ندانستهاند كه ما از آنچه دستمان كار كرده براى آنها چهار پايان آفريدهايم كه به آنها مالكند.
چهارپايان را براى آنها رام كردهايم، از آنهاست مركوبشان و از آنها مىخورند.
برايشان در چهارپايان منافع و نوشيدنيهاست آيا شكر نمىكنند؟!
جز الله معبودهايى گرفتند كه شايد يارى شوند.
معبودها قدرت يارى آنها را ندارند بلكه آنها براى معبودها لشكر آمادهاند.
سخن مشركان محزونت نكند، ما آنچه را كه نهان مىدارند و آنچه را كه آشكار مىكنند مىدانيم.
آيا انسان نمىداند كه ما او را از نطفهاى آفريديم ناگهان مخاصم آشكارى است.
بر ما مثلى زد و خلقت خويش را از ياد برد و گفت: چه كسى زنده مىكند استخوانهايى را كه پوسيدهاند.
بگو، زنده مىكند آنكه آنها را بار اول آفريد، او بهر نوع آفرينش داناست.
خدايى كه براى شما از درخت سبز آتشى قرار داد كه ناگاه از آن، آتش روشن مىكنيد.
آيا آنكه آسمانها و زمين را آفريده قادر نيست امثال مردمان را بيافريند؟ بلى مىتواند او خلاق داناست.
كارش فقط آنست كه چون چيزى را اراده كند، به او مىگويد: باش و مىشود.
پس منزه است خدايى كه حكومت همه چيز در دست اوست و به سوى او باز مىگرديد.
سوره الصافات
بنام خداى رحمان رحيم؛ قسم به صف كشندگان، صف كشيدن مخصوص.
پس قسم به طرد كنندگان طردى به خصوص.
پس قسم به تعقيب كنندگان تعقيبى به خصوص.
كه معبود شما يكى است.
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است.
ما آسمان نزديكتر را به زينتى كه كواكب باشد زينت دادهايم.
و آن را از هر شيطان بيفائده حفظ كردهايم.
به جمعيت اعلى گوش نتوانند داد و از هر طرف زده ميشوند.
به جهت طرد و آنها راست عذابى ثابت.
مگر كسى كه خبرى بربايد ربودن كمى و تعقيب كند او را آتشى نافذ.
از مشركان بپرس آيا آنها در خلقت محكمترند يا كسانى كه ما آفريدهايم، ما آنها را از گل چسبندهاى آفريدهايم.
بلكه تو تعجب مىكنى و آنها مسخره مىكنند.
و چون تذكر داده شوند متذكر نمىشوند.
و چون آيهاى ببينند مسخره مىكنند.
گفتند اين سحر آشكارى است.
آيا وقتى كه مرديم و خاك و استخوانها گشتيم مبعوث شدگانيم؟!
آيا و پدران گذشته ما نيز!
بگو: آرى و شما ذليلانيد.
بعثت جز يك صيحه نيست ناگاه همه (برخاسته) نگاه مىكنند.
گويند: اى واى بر ما اين روز جزاست.
اين همان روز داورى است كه آن را انكار مىكرديد.
جمع كنيد ظالمان و همسران آنها را و آنچه را كه عبادت مىكردند.
جز خدا، هدايتشان كنيد به راه جهنم.
متوقفشان كنيد كه آنها مسئولند.
چه شده كه همديگر را يارى نمىكنيد؟!
بلكه آنها امروز تسليم شدگانند.
رو كرده بعضى بر بعضى از هم سؤال مىكنند.
(تابعان به متبوعان) گويند: شما از طرف راست پيش ما مىآمديد.
گويند: بلكه شما مؤمنان نبوديد.
ما بر شما تسلطى نداشتيم بلكه قومى طغيانگر بوديد.
وعده عذاب خدا بر ما حتمى شد، ما چشندگان عذاب خواهيم بود.
ما شما را گمراه كرديم خود نيز گمراهان بوديم.
آنها امروز در عذاب شريكند.
ما با گناهكاران اين چنين رفتار مىكنيم.
چون لا اله الا الله به آنها گفته مىشد تكبر مىكردند.
و مىگفتند: آيا ما خدايان خويش را به خاطر شاعرى ديوانه ترك كنيم!
ديوانه نيست، بلكه دين حق آورده و پيامبران را تصديق كرده است.
شما حتما چشنده عذاب دردناك خواهيد بود.
مجازات نمىشويد مگر آنچه را كه مىكرديد.
مگر بندگان خالص شده خدا.
كه آنها را رزقى معين هست.
ميوهها و آنها محترمين هستند.
در بهشتهاى پر نعمت مىباشند.
بر تختهايى بخصوص مقابل هم نشستهاند.
شرابى از چشمهاى جارى بر آنها گردانده مىشود.
سفيد و يكپارچه لذت است نوشندگان را.
در آن دردسر نيست و از آن مست نمىشوند.
در نزد آنها است حوريان بزرگ چشم و كوتاه نگاه.
گويا آنها تخمهاى پنهانند.
پس رو كرده بعضى بر بعضى سؤال مىكنند.
گويندهاى از آنها مىگويد: من در دنيا آشنايى داشتم.
مىگفت: آيا تو از باور كنندگانى؟
وقتى كه ما مىميريم و خاك و استخوانها مىشويم آيا زنده شده و مجازات مىشويم؟
گويد: آيا از حال رفيق من با خبريد؟
سر بلند كرده او را در وسط آتش مىبيند.
گويد: به خدا قسم نزديك بودى ساقطم كنى.
اگر توفيق خدايم نبود از حاضر شدگان در آتش بودم.
آيا ما مردگان نخواهيم بود.
مگر مرگ اولى را و ما عذاب شدگان نخواهيم بود؟
حقا كه اين نجات بزرگى است.
براى اين پاداش عاملان عمل كنند.
آيا اين نعمت بهتر است يا درخت زقوم؟
ما آن را براى ظالمان عذاب قرار دادهايم.
آن، درختى است كه در قعر جهنم مىرويد.
ميوه آن گويى رؤس شياطين است.
اهل آتش از آن مىخورند و از آن شكمهاى خود را پر مىكنند.
سپس بر آن زقوم، خليطى از آب جوشان دارند.
سپس رجوعشان به طرف آتش است.
آنها پدران خويش را در ضلالت يافتند.
آنها بر آثار پدران كشيده مىشوند.
پيش از اهل مكه، بيشتر گذشتگان گمراه شدند.
در ميان آنها انذار كنندگان فرستاديم.
بنگر عاقبت انذار شدگان چه شد؟
مگر بندگان خالص شده خدا.
نوح ما را ندا كرد، بهتر جواب دهندهايم.
او و خانوادهاش را از اندوه بزرگ نجات داديم.
ذريه او را باقى ماندهها قرار داديم.
دعوت او را در آيندگان بر او باقى گذاشتيم.
سلام بر نوح در ميان مردمان.
ما نيكوكاران را بدينسان پاداش مىدهيم.
او از بندگان مؤمن ماست.
سپس آخر ماندهها را غرق كرديم.
ابراهيم از شيعه نوح است.
ياد آر كه با قلبى سالم به طرح پروردگارش آمد.
ياد آر كه به پدرش و قومش گفت چه چيز را بندگى مىكنيد؟
آيا به دروغ خدايانى جز خدا قصد مىكنيد؟
گمان شما به خداى جهان چيست؟
به ستارگان نگاه كرد.
گفت: من مريضم.
پشتكنان از او رو گرداندند.
به سوى معبودهاى آنها رفت و گفت آيا نميخوريد؟
چرا سخن نمىگوئيد؟
بر آنها رفت و با دست آنها را مىزد.
مردم شتابان رو به ابراهيم كردند.
گفت: آيا عبادت مىكنيد به آنچه مىتراشيد؟
خدا شما و آنچه را كه مىكنيد آفريده است.
گفتند براى او بنائى بسازيد و او را در آتش بزرگ بياندازيد.
به او قصد حيله كردند، مغلوبشان گردانديم.
گفت: من به سوى پروردگارم مىروم حتما هدايتم مىكند.
خدايا فرزندى از نيكوكاران بر من عطا كن.
پسرى بردبار را به او مژده داديم.
چون با پدرش بجوانى رسيد، ابراهيم گفت: فرزند عزيزم من در خواب مىبينم كه تو را ذبح مىكنم، به بين چه نظرى دارى؟ گفت: پدرم آنچه را كه مأمور هستى بكن انشاء الله. مرا از صبر كنندگان مىيابى.
چون هر دو تسليم شدند و او را بر پيشانى به خاك گذاشت.
و ندايش كرديم كه اى ابراهيم.
حقا كه خوابت را خوب عمل كردى، ما نيكوكاران را بدينسان پاداش مىدهيم.
حقا كه اين امتحان آشكارى است.
و قربانى بزرگ را از او عوض داديم.
و دعوت او را در آيندگان بر او باقى گذاشتيم.
سلام از ما بر ابراهيم.
بدينسان نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
او از بندگان مؤمن ما بود
ولادت اسحاق را به او مژده داديم كه پيامبرى از صالحان خواهد بود.
بر او و بر اسحاق بركت گذاشتيم و از نسل آن دو نيكوكار و آشكارا ظالم به نفس هست.
حقا كه به موسى و هارون عنايت كرديم
آن دو و قوم آنها را از غصه بزرگ نجات داديم.
آنها را يارى كرديم تا پيروز شدند.
به آن دو كتابى روشنگر داديم.
و آن دو را براه راست هدايت نموديم.
و بر آن دو در آيندگان دعوتشان را باقى گذاشتيم.
سلام بر موسى و هارون.
ما نيكوكاران را بدينسان پاداش ميدهيم.
حقا كه آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.
الياس از پيامبران بود.
ياد آر كه بقوم خويش گفت: آيا از خدا نميترسيد؟ ..
آيا بت «بعل» را ميخوانيد و بهترين خالقان را ترك ميكنيد؟.
الله را ترك ميكنيد كه پروردگار شما و پدران گذشته شماست.
الياس را تكذيب كردند، آنها حاضر شدگانند.
مگر بندگان خالص شده خدا (از قوم او).
بر او دعوتش را در آيندگان باقى گذاشتيم.
سلام بر الياس.
ما نيكوكاران را بدينسان پاداش ميدهيم.
او از بندگان مؤمن ما بود.
لوط از پيامبران بود.
ياد آر كه او و خانوادهاش را همگى نجات داديم.
مگر پير زنى را كه در ميان ماندگان ماند.
آن گاه ديگران را هلاك كرديم.
شما اهل مكه در حال صبح كردن بر خرابه آنها مىگذريد.
و در شب، آيا تعقل نميكنيد؟!
يونس از پيامبران بود.
ياد آر كه خشمگين به كشتى پر شده آمد.
قرعه انداخت و از مغلوبان شد.
ماهى او را بلعيد حال آنكه ملامت گر بود.
اگر نبود كه او از جمله مسبحين بود.
قطعا تا به محشر در شكم ماهى مىماند.
او را به آن مكان خالى انداختيم.
و بر او درخت كدو رويانديم.
و او را بر جمعى كه بيشتر از صد هزار بودند فرستاديم.
ايمان آوردند تا دم مرگ متاعشان داديم.
از مشركان بپرس آيا براى خدايت دختران و براى آنها پسران هست؟!
يا ملائكه را زنان آفريديم و آنها تماشاگر بودند؟!
بدان كه آنها از روى افتراء مىگويند:
خدا فرزند زائيده است آنها حتما دروغگويانند.
آيا دختران را بر پسران برگزيده است؟
چه شده بر شما چه مىگويند؟!
آيا متذكر نمىشويد؟!
يا بر اين گفته دليلى آشكار داريد؟!
اگر راستگوييد نوشتهتان را بياوريد.
ميان خدا و جن نسب جعل كردند حال آنكه جن دانستهاند كه در عذاب حاضر شدگانند.
منزه است خدا از آنچه وصف مىكنند.
مگر بندگان خالص شده خدا.
شما مشركان و آنچه مىپرستيد.
نيستيد به فتنه اندازنده.
مگر كسى را كه داخل شونده جحيم است.
از ما ملائكه كسى نيست مگر آنكه براى او مقام معلومى است.
ما هستيم صف كشندگان.
و ما هستيم تسبيح گويان.
حقا كه آنها مىگويند:
اگر در نزد ما كتابى از گذشتگان بود.
حتما بندگان خالص خدا مىبوديم.
قرآن را انكار كردند، بزودى مىدانند.
وعده نصرت ما بندگان فرستادهمان از پيش گذشته است،
آنها، فقط آنها هستند يارى شدگان.
و لشكر ما فقط آنها هستند پيروزان.
از مشركان تا مدتى چشم به پوش.
منتظرشان باش بزودى خواهند ديد.
آيا در عذاب ما عجله مىكنند؟!
چون به ديارشان نازل شود روزگار انذار شدگان بد خواهد بود.
از آنها تا مدتى چشم به پوش.
منتظر باش به زودى مىدانند.
منزه است پروردگارت كه صاحب عزت است از آنچه توصيف مىكنند.
سلام از ما بر پيامبران.
و حمد خدا را كه رب العالمين است.
سوره ص
بنام خداى رحمان رحيم؛ صاد، قسم به قرآن بيدارگر (كه تو از پيامبرانى).
ليكن كافران در امتناع و مخالفتند.
چه بسا مردمانى كه پيش از آنها هلاك كرديم، فرياد بر آوردند ولى وقت فرار نبود.
و تعجب كردند از آنكه انذار كننده از خودشان بر آنها آمد، كافران گفتند اين جادوگر و دروغگو است.
آيا خدايان را يك خدا كرده است اين چيز عجيبى است.
اشراف آنها به راه افتادند كه برويد و در حمايت خدايان استقامت كنيد كه اين كار پسنديده ايست.
ما اين سخنان را در طريقههاى اخير نشنيدهايم، اين جز افترا نيست.
آيا قرآن از ميان ما بر او نازل شده است؟ بلكه آنها از قرآن من در شك هستند بلكه عذاب مرا نچشيدهاند.
يا خزائن رحمت پروردگار توانا و عطاگر در نزد آنهاست؟
يا حكومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دوست خاص آنهاست؟ پس در وسيلهها بالا روند.
آنها گروهى اندك هستند در آنجا و از جمله احزاب منهزم شدهاند.
پيش از آنها قوم نوح و عاد و فرعون صاحب ميخها، پيامبران را انكار كردند.
و قوم ثمود و قوم لوط و اهل بيشه، كه احزاب همانها هستند.
همه آنها پيامبران را تكذيب كردند عقاب من بر آنها حتمى شد.
اهل مكه منتظر نيستند مگر به يك صيحه كه براى آن مهلتى نيست.
و گفتند: پروردگارا بهره ما را از عذاب به زودى برسان.
صبر كن بر آنچه مشركان مىگويند و ياد كن بنده ما داود نيرومند را، كه بسيار متوجه خدا بود.
ما كوهها را مسخر كرديم كه بامداد و عصر با داود به خدا تسبيح مىكردند.
پرندگان جمع شده را نيز كه همه با او هم صدا بودند.
حكومت او را قوى كرديم، به او حكمت و قضاوت به حق داديم.
آيا خبر اهل خصومت به تو رسيده كه از ديوار محراب داود بالا رفتند؟
وقتى كه بر داود وارد شدند از آنها ترسيد گفتند. نترس ما دو نفر خصم هستيم كه بعضى بر بعضى ظلم كرده، ميان ما به حق داورى كن، ظلم نكن، ما را به وسط راه هدايت نما.
اين برادر من است كه نود و نه ميش دارد، من فقط يك ميش دارم، گويد: مرا به آن كفيل كن و در سخن بر من غلبه كرده است.
داود گفت: با سؤال ميش تو براى افزودن به ميشهاى خود، بر تو ظلم كرده است بسيارى از شركاء بعضى بر بعضى ظلم مىكنند مگر آنان كه اهل ايمان و اعمال صالحند و آنها كم هستند، داود دانست كه او را امتحان كرديم آمرزش خواست، با خضوع به زمين افتاد و توبه كرد.
ما اين خطا را بر او بخشوديم و براى او نزد ما مقام بزرگ و بازگشت خوبى است.
اى داود ما تو را جانشين قرار داديم، ميان مردم به حق داورى كن، پيرو هواى نفس مباش كه تو را از راه خدا گمراه كند آنان كه از راه خدا گمراه مىشوند، براى آنها عذاب شديدى هست كه روز حساب را از ياد بردهاند.
ما آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دوست، باطل نيافريدهايم، اين گمان كافران است واى بر كافران از آتش.
يا قرار مىدهيم كسانى را كه ايمان آورده و عمل صالح كردهاند مانند مفسدان در روى زمين، يا قرار مىدهيم متقين را مانند فاجران؟
اين كتابى است كه بر تو نازل كردهايم با بركت است، تا آيات آن را تدبر كنند و تا خردمندان متذكر گردند.
به داود، پسرش سليمان را عطا كرديم بهتر بندهايست، كه بسيار رجوع كننده بوده.
ياد آر كه وقت عصر، اسبان اصيل بر سه پا ايستاده بر او عرضه شد.
گفت: من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم اختيار كردم تا آفتاب در پرده نهان شد.
اسبان را بر من برگردانيد، آن گاه شروع كرد به دست كشيدن بر ساقها و گردنهاى آنها.
سليمان را امتحان كرديم و بر تخت او پيكرى انداختيم آن گاه به سوى خدا برگشت.
گفت: پروردگارا مرا بيامرز و حكومتى عطا كن كه به كسى بعد از من سزاوار نباشد كه تو بسيار عطا كنندهاى.
پس باد را براى او مسخر كرديم كه به فرمان او به هر جا كه اراده مىكرد به آرامى مىرفت.
و شياطين را كه بنا و غواص بودند.
و شياطين ديگر كه در زنجيرها قرين هم شده بودند.
اين است عطاى بيحساب ما، عطاء كن يا امساك نما.
سليمان را نزد ما منزلت بزرگ و بازگشت بهترى است.
ياد كن بنده ما ايوب را كه پروردگارش را ندا كرد، كه شيطان مرا رنج و عذاب مىدهد.
(گفتم) با پايت راه برو، كه اين محل شستشو است، خنك و نوشيدنى است.
و نيز اهل او و مانند اهل او را به او داديم از براى رحمت خاصى از جانب ما و براى بيدارى، براى خردمندان.
به دستت مشتى چوب بر گير و با آن بزن و نقض عهد مكن، ما او را صبور يافتيم بهتر بنده و بيشتر متوجه خدا بود.
ياد آر بندگان ما ابراهيم و اسحق و يعقوب را، كه صاحبان نيرو و بصيرت بودند.
ما آنها را با خصلتى پاك كه يادآورى آخرت بود، خالص نموديم.
و آنها نزد ما از برگزيدگان و از نيكان بودند.
ياد آر اسماعيل و يسع و ذى الكفل را كه همه از نيكان بودند.
اين تذكر است، و همه متقيان را بازگشت خوبى هست.
بهشتهاى جاريشان كه درهايشان باز است.
در آن بر تختها نشستهاند، مىخواهند ميوه زياد و نوشيدنى را.
و در نزد آنهاست زنان كوتاه نگاه همسال.
اين است آنچه براى روز حساب وعده مىشويد.
اين است رزق ما كه تمام ناشدنى است.
اين است، طاغيان را بازگشت بدى هست.
جهنم كه بر آن داخل مىشوند و مهياى بدى است.
اين آب جوشان و چرك است بچشيد آن را.
و حميم ديگرى مانند آن كه انواع مىباشند.
اين فوجى است كه با شما داخل آتش مىشود، فراخى مباد آنها را كه داخل آتش مىشوند.
گويند: بلكه شما را فراخى مباد كه شما آن را براى ما مقدم كرديد، آتش بد قرارگاه است.
گويند: پروردگارا هر كه اين را براى ما پيش فرستاده در آتش عذاب او را مضاعف كن.
و گويند: چه شده بر ما، مردانى كه از اشرار مىشمرديم نمىبينيم؟
آيا آنها را مسخره گرفته (و اشتباه كرديم) يا چشمهايمان از آنها منحرف شده است؟
اين حق است يعنى مخاصمه اهل آتش.
بگو من فقط انذار كنندهام، معبودى جز خداى يكتا و غالب نيست.
پرورش دهنده آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، توانا و آمرزنده است.
بگو: قرآن خبر بزرگى است.
شما از آن رو گردانيد.
من به جمعيت بالاتر، آن گاه كه اختصام مىكردند علمى نداشتم.
فقط به من وحى مىشود كه من انذار كننده آشكارى هستم.
ياد كن كه خدايت به ملائكه فرمود: من بشرى از گل خواهم آفريد.
چون او را ساختم و در او از روح خود دميدم بر او سجدهكنان بيافتيد.
ملائكه همه و تمامى سجده كردند.
مگر ابليس كه تكبر كرد و از كافران گرديد.
خدا فرمود، اى ابليس چه عامل مانع شد از سجدهات به آنچه با دو دست خود آفريدهام آيا خودت را بزرگ ديدى و يا از بزرگان هستى؟
گفت: من بهتر از او هستم، مرا از آتش و او را از گلى آفريدهاى.
فرمود از آنجا خارج شو، تو رانده شدهاى.
لعنت من تا روز جزا بر تو است.
گفت: خدايا تا روزى كه مبعوث مىشوند مهلتم ده.
فرمود: تو از مهلت شدگانى.
تا وقت روز معين.
گفت: به عزتت سوگند، همهشان را گمراه خواهم كرد.
مگر بندگانت از آنها كه خالص شدهاند.
فرمود: سخن من حق است، حق را مىگويم.
به طور حتم و يقين. جهنم را از تو و پيروان تو پر خواهم كرد.
بگو: از شما پاداشى نمىخواهم و من از اهل تصنع نيستم.
نيست قرآن مگر بيدارى، جهانيان را.
حتما (صدق بودن) خبر آن را بعد از زمانى خواهيد دانست.
سوره الزمر
بنام خداى رحمان رحيم؛ اين كتاب از جانب خداى توانا و حكيم نازل شده است.
ما اين كتاب حق را به تو نازل كردهايم خدا را پرستش كن در حالى كه عبادت را براى او خالص كردهاى.
بدانيد فقط عبادت خالص براى خداست، كسانى كه جز خدا سرپرستان گرفتهاند و مىگويند ما اينها را عبادت نمىكنيم مگر براى آنكه ما را بخدا نزديك كنند، خدا ميان آنها در آنچه اختلاف مىكنند داورى خواهد كرد، خدا كسى را كه دروغگو و كافر است هدايت نمىكند.
اگر خدا مىخواست فرزندى اخذ كند، از آنچه مىآفريند برميگزيد، منزه است او، فقط اوست خداى واحد و قهار.
آسمانها و زمين را بحق آفريد، شب را بر روز و روز را بر شب مىپيچد، آفتاب و ماه را رام كرده، همه تا مدتى معين روانند، بدانيد كه فقط اوست توانا و آمرزنده.
شما را از يك شخص تنها آفريد، سپس زوج او را از جنس خود قرار داد، براى شما هشت جفت چهار پايان به وجود آورد، در شكمهاى مادرانتان به تدريج شما را مىآفريند در ظلمتهاى سه گانه، آن خدا پروردگار شماست، حكومت او راست، الهى جز او نيست ...
اگر كفران كنيد خدا از شما بىنياز است براى بندگان كفران را خوش ندارد و اگر شكر گذار باشيد آن را براى شما خودش دارد، هيچ نفس متحمل گناه ديگرى نمىشود، آن گاه بازگشت شما به سوى خداست از حقائق اعمالتان به شما خبر مىدهد.
چون به انسان بد حالى رسد، خدايش را در حال انابه ميخواند، سپس چون نعمتى به او عطا كرد گرفتارى خويش را كه خدا را به سوى آن مىخواند از ياد مىبرد و براى خدا شريكان قرار مىدهد، تا از راه خدا گمراه كند، بگو از كفر خود كمى لذت ببر كه تو از اهل آتشى.
يا آنكه در ساعات شب ساجد و قائم است، از آخرت مىترسد و به رحمت خدايش اميدوار است، بگو: آيا آنان كه مىدانند و آنان كه نمىدانند برابر هستند، فقط خردمندان متذكر مىشوند.
بگو: اى بندگان مؤمن من، از پروردگارتان بترسيد، براى آنان كه در اين دنيا كار خوب كردهاند، پاداش خوبى هست، زمين خدا وسيع است، صابران بىحساب اجر مىبرند.
بگو: من مأمورم كه خدا را عبادت كنم در حالى كه خالص كننده عبادت براى خدايم
و مأمورم كه اولين مسلمان باشم.
بگو: اگر معصيت خدا كنم از عذاب روز بزرگ مىترسم.
بگو: خدا را بندگى مىكنم با اخلاص عبادتم به او.
جز خدا هر چه را مىخواهيد عبادت كنيد، بگو: زيانكاران كسانى مىباشند كه خود و اهل خويش را در قيامت به زيان انداختهاند، بدانيد كه خسران آشكار همين است.
آنها را از بالاى سر و از پائين، پردههايى از آتش است، واقع اين است، خدا با اين كلام بندگان خويش را بيم مىدهد، بندگانم از من بترسيد.
كسانى كه از عبادت بتها اجتناب كرده و به خدا باز گشتهاند، براى آنهاست بشارت بندگان مرا بشارت بده.
بندگان من آنهايند، كه سخن را مىشنوند و به نيكوتر آن تابع مىشوند، آنها هدايت شده خدايند و آنها خردمندانند.
آيا آنكه وعده عذاب بر او حتمى شده، آيا تو مىتوانى نجات بدهى آنكه را كه در آتش است.
اما آنان كه از پروردگارشان تقوا داشتهاند آنها را غرفههايى است بنا شده بالاى غرفههايى. نهرها از زير آنها روان است، وعده خداست، خدا در وعدهاش تخلف نمىكند.
آيا ندانستهاى كه خدا از آسمان آبى نازل كرد و آن را در جويها داخل نمود، سپس بواسطه آن زرعى كه داراى انواع گوناگون است خارج مىكند، سپس خشكيده مىگردد، در آن تذكرى است خردمندان را.
آيا آنكه خدا سينهاش را براى اسلام آوردن وسعت داده (مانند قسى القلب است؟) واى به آنهايى كه قلوبشان از ياد خدا قسى و غافل شده است و آنان در گمراهى آشكار قرار دارند.
خدا بهترين كلام را نازل كرده است، كتابى متشابه و ملتئم، پوستهاى آنان كه از خدا مىترسند، از ياد آن مىلرزد، سپس جلود و قلوبشان به ياد خدا آرام مىگيرد، آن هدايت خداست، هر كه خدا اضلالش كند راهنمايى ندارد.
آيا آنكه عذاب بد را با صورتش دفع مىكند (مانند ايمن از عذاب است؟) گفته شود به ظالمان بچشيد كارى را كه مىكرديد.
آنان كه پيش از اهل مكه بودند، پيامبران را تكذيب كردند، عذاب از جاى ندانسته به آنها آمد.
پس خدا خوارى را در دنيا به آنها چشانيد، البته عذاب آخرت بزرگتر است اى كاش مىدانستند.
براى مردم در اين قرآن از هر مثل، مثل زديم تا پند گيرند.
قرآنى واضح، بدون كجى، تا از شرك و كفر بپرهيزند.
خدا مثلى زده است، مردى را كه در او شريكان بد خلق و مخالف هست و مردى را كه مخصوص و خالص است فقط به مردى، آيا اين دو نفر در صفت و حالت برابراند؟
تو خواهى مرد، آنها نيز خواهند مرد.
سپس شما روز قيامت نزد خدايتان مخاصمه خواهيد كرد