فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَي اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْويً لِلْكافِرِينَ
32پس چه كسى ستمكارتر است از آنكه بر خدا دروغ بندد و سخن راست و درست را چون به سوى او آمد، تكذيب كند؟ آيا دوزخ جايگاهى براى كافران نيست؟
وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
33و آنكه سخن راست و درست آورد و كسانى كه آن را باور كردند، اينانند كه پرهيزكارانند.
لَهُمْ ما يَشاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذٰلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ
34براى آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است؛ اين است پاداش نيكوكاران؛
لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ
35تا خدا [به رحمتش] زشتترين اعمالى كه انجام دادند از آنان محو كند، و آنان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مىدادند پاداش دهد.
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
36آيا خدا براى بندهاش [در همه امور] كافى نيست؟ و مشركان [به پندار خود] تو را از كسانى كه غير خدا هستند، مىترسانند و هر كه را خدا به كيفر [كفر و عناد] ش گمراه كند، او را هيچ هدايتكنندهاى نخواهد بود؛
وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ
37و هر كه را خدا هدايت كند، او را هيچ گمراهكنندهاى نخواهد بود. آيا خدا تواناى شكستناپذير و صاحب انتقام نيست؟
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ
38اگر از آنان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريد؟ بىترديد مىگويند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبودانى كه به جاى خدا مىپرستيد خبر دهيد، كه اگر خدا آسيبى را براى من بخواهد، آيا آنها مىتوانند آسيب او را از من برطرف كنند؟ يا اگر رحمتى را براى من بخواهد، آيا مىتوانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا كافى است. توكل كنندگان فقط بر او توكل مىكنند.
قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَليٰ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
39بگو: اى قوم من! شما بر همين حالت كفر و عنادى كه هستيد عمل كنيد، من نيز [بر پايه ايمان و اخلاصم] عمل مىكنم، پس به زودى خواهيد دانست،
مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ
40كه چه كسى را [در دنيا] عذابى خوار كننده بيايد، و [در آخرت هم] عذابى جاودانه بر او فرود آيد.
إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَديٰ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ
41ما اين كتاب را براى [هدايت] مردم به حق و راستى بر تو نازل كردهايم؛ پس هر كه هدايت يافت، به سود خود هدايت يافته و هر كه گمراه شد، فقط به زيان خود گمراه مىشود؛ و تو بر آنان نگهبان و كارساز نيستى،
اللَّهُ يَتَوَفَّي الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضيٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْريٰ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
42و خداست كه روح [مردم] را هنگام مرگشان به طور كامل مىگيرد، و روحى را كه [صاحبش] نمرده است نيز به هنگام خوابش [مىگيرد]، پس روح كسى كه مرگ را بر او حكم كرده نگه مىدارد، [و به بدن باز نمىگرداند] و ديگر روح را تا سرآمدى معين باز مىفرستد؛ مسلما در اين [واقعيت] براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى [بر قدرت خدا] ست.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُونَ
43[نه اينكه بىخبران، درباره قدرت خدا نمىانديشند] بلكه به جاى خدا [از بتان] شفيعانى براى خود گرفتهاند. بگو: آيا [از آنها شفاعت مىخواهيد] هر چند مالك چيزى [و اختياردار شفاعتى] نباشند و علم و عقلى نداشته باشند [و پرستندگان خود را نشناسند؟]
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
44بگو: شفاعت، يكسره ويژه خداست، فرمانروايى آسمانها و زمين در سيطره اوست، سپس به سوى او بازگردانده مىشويد؛
وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
45و هنگامى كه خدا به يگانگى ياد مىشود [و نامى از معبودانشان به ميان نمىآيد] دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، نفرت پيدا مىكند و چون يادى از معبودان ديگر به ميان مىآيد، ناگاه مسرور و شاد مىشوند!!
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
46[وقتى از ايمان آوردنشان نااميد شدى] بگو: خدايا! اى آفريننده آسمانها و زمين! [اى] داناى نهان و آشكار! تو خود در ميان بندگانت بر سر آنچه [از عقايد و عبادات] اختلاف مىكردند، داورى خواهى كرد؛
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ
47و اگر براى كسانى كه [به آيات خدا] ستم ورزيدهاند، همه آنچه در زمين است و مانندش با آن باشد، بىترديد حاضرند آن را براى رهايى خود از عذاب سخت روز قيامت عوض دهند، و از سوى خدا آنچه را كه [از عذابهاى گوناگون] نمىپنداشتند، آشكار مىشود.
وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
48و زشتىهاى آنچه را كه مرتكب شدهاند براى آنان پديدار مىگردد، و آنچه [از عذابهايى] كه مسخره مىكردند، آنان را احاطه خواهد كرد.
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَليٰ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
49پس چون انسان را آسيبى رسد، ما را [براى برطرف كردنش] بخواند، سپس هنگامى كه [براى برطرف شدن آسيب] از سوى خود نعمتى به او مىدهيم، مىگويد: فقط آن را بر پايه دانش و كاردانى خود يافتهام! [چنين نيست كه مىپندارد] بلكه آن نعمت آزمايشى است [كه آيا به خاطر آن سپاس گزارى مىكند يا به طغيان برمىخيزد؟] ولى بيشتر آنان [به اين واقعيت] معرفت و آگاهى ندارند.
قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ
50همين [سخن بيهوده و باطل] را كسانى كه پيش از آنان بودند، گفتند، ولى آنچه را [از مقام و ثروت همواره] به دست مىآوردند، عذاب و هلاكت را از آنان برطرف نكرد.
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هٰؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ
51پس عذابهاى آنچه را مرتكب شدند به آنان رسيد، و كسانى از اين [مردم مكه] كه [به آيات ما] ستم ورزيدند، به زودى عذابهاى آنچه را كه مرتكب شدند به آنان خواهد رسيد؛ و آنان عاجزكننده ما نيستند [تا بتوانند از دسترس قدرت ما بيرون روند.]
أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
52آيا ندانستهاند كه خدا رزق و روزى را براى هر كه بخواهد وسعت مىدهد يا تنگ مىگيرد؟ بىترديد در اين [اندازهگيرى] براى مردمى كه ايمان دارند، نشانههايى [از حكمت و مصلحت خدا] ست.
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
53بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه] بر خود تجاوز كار بودهايد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقينا خدا همه گناهان را مىآمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است؛
وَ أَنِيبُوا إِليٰ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ
54و به سوى پروردگارتان بازگرديد و تسليم [فرمانها و احكام] او شويد، پيش از آنكه شما را عذاب آيد آن گاه يارى نشويد.
وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ
55و از نيكوترين چيزى كه از طرف پروردگارتان به سوى شما نازل شده است پيروى كنيد، پيش از آنكه ناگهان و در حالى كه بىخبريد، عذاب به شما رسد؛
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتيٰ عَليٰ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ
56تا مبادا آنكه كسى بگويد: دريغ و افسوس بر اهمالكارى و تقصيرى كه درباره خدا كردم، و بىترديد [نسبت به احكام الهى و آيات ربانى] از مسخره كنندگان بودم.
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ
57يا بگويد: اگر خدا هدايتم مىكرد، بىترديد از پرهيزكاران بودم،
أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَي الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ
58يا چون عذاب را ببيند، بگويد: اى كاش مرا [به دنيا] بازگشتى بود تا از نيكوكاران مىشدم.
بَليٰ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ
59[ولى به او گويم:] آرى، آياتم به سوى تو آمد، پس تو آنها را انكار كردى و [در پذيرفتشن] تكبر ورزيدى، و [نسبت به آن] از كافران بودى،
وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَي الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَي اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْويً لِلْمُتَكَبِّرِينَ
60و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى كه صورتهايشان سياه است؛ آيا در دوزخ جايگاهى براى متكبران نيست؟
وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
61و خدا كسانى را كه پرهيزكارى پيشه كردند، به سبب اعمالى كه مايه رستگارىشان بود نجات مىدهد، عذاب به آنان نمىرسد، و اندوهگين هم نمىشوند.
اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ
62خدا آفريننده هر چيزى است و او بر هر چيزى نگهبان و كارساز است.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ
63كليدهاى آسمانها و زميندر مالكيت اوست، و كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند، هم آنان زيانكارند.
قُلْ أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجاهِلُونَ
64بگو: اى نادانان! آيا به من فرمان مىدهيد كه غير خدا را بپرستم؟!
وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ
65بىترديد به تو و به كسانى كه پيش از تو بودهاند، وحى شده است كه: اگر مشرك شوى، همه اعمالت تباه و بىاثر مىشود و از زيانكاران خواهى بود.
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ
66بلكه فقط خدا را بپرست و از سپاس گزاران باش.
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
67و خدا را آن گونه كه سزاوار اوست نشناختند، در حالى كه زمين در روز قيامت يكسره در قبضه قدرت اوست، و آسمانها هم درهم پيچيده به دست اوست؛ منزه و برتر است از آنچه با او شريك مىگيرند.
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْريٰ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ
68و در صور دميده مىشود، پس هر كه در آسمانها و زمين است مىميرد، مگر كسى را كه خدا بخواهد، آن گاه بار ديگر در صور دميده مىشود، ناگاه همه آنان بر پاى ايستاده [مات و مبهوت به هر سو] مىنگرند [كه سرانجام كارشان چه خواهد شد!]
وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
69و زمين به نور پروردگارش روشن مىشود، و كتاب [اعمال] را مىنهند، و پيامبران و گواهان را بياورند وميانشان به حق وراستى داورى شود، وآنان مورد ستم قرار نمىگيرند؛
وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِما يَفْعَلُونَ
70و به هر كسى آنچه را انجام داده است، به طور كامل داده شود و او به كارهايى كه انجام مىدهند، داناتر است.
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِليٰ جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّي إِذا جاءُوها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آياتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هٰذا قالُوا بَليٰ وَ لٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذابِ عَلَي الْكافِرِينَ
71و كافران گروهگروه به دوزخ رانده مىشوند، چون به دوزخ رسند درهايش گشوده شود و نگهبانانش به آنان گويند: آيا پيامبرانى از جنس خودتان به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را به ديدار اين روزتان بيم دهند؟ گويند: آرى، [آمدند] ولى فرمان عذاب بر كافران محقق و ثابت شدهاست.
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ
72[به آنان] گويند: از درهاى دوزخ درآييد در حالى كه در آن جاودانهايد؛ پس جايگاه متكبران چه بد جايگاهى است؛
وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَي الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّي إِذا جاءُوها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ
73و كسانى كه از پروردگارشان پروا كردند گروه گروه به بهشت رانده مىشوند، چون به آن رسند در حالى كه درهايش از پيش گشوده شده است، نگهبانانش به آنان گويند: سلام بر شما، پاكيزه و نيكو شديد، پس وارد آن شويد كه [در آن] جاودانهايد.
وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ
74مىگويند: همه ستايشها ويژه خداست كه درباره ما به وعدهاش وفا كرد، و زمين [بهشت] را به ما ميراث داد كه هر جاى از بهشت را بخواهيم، جاى خود قرار مىدهيم. چه نيكوست پاداش عمل كنندگان.
وَ تَرَي الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ قِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
75و فرشتگان را مىبينى كه پيرامون عرش حلقه زدهاند، پروردگارشان را همراه ستايش تسبيح مىگويند، و در ميان اهل محشر به حق داورى شود، و [پس از پايان كار قيامت] گويند: همه ستايشها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است.
سوره غافر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
2اين كتاب نازل شده از سوى خداى تواناى شكستناپذير وداناست؛
غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقابِ ذِي الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
3كه آمرزنده گناه و پذيرنده توبه [و] سخت كيفر و صاحب نعمت فراوان است. هيچ معبودى جز او نيست. بازگشت فقط به سوى اوست.
ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ
4تنها كافران در آيات خدا مجادله و ستيزه مىكنند [اينان را هيچ شأن و اعتبارى نيست]؛ پس مبادا رفت و آمدشان در شهرها [به خاطر قدرت نمايى، تجارت و ثروتمند شدنشان] تو را بفريبد.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ
5پيش از آنان قوم نوح و اقوامى كه بعد از آنان بودند [پيامبرانشان را] تكذيب كردند، و هر امتى آهنگ پيامبر خود كردند تا او را دستگير كنند [و از ابلاغ دين بازش دارند، يا از وطن بيرونش نمايند، يا او را بكشند] و با توسل به باطل براى نابود كردن حق و از ميان بردن آن مجادله و ستيزه كردند، پس من هم آنان را [به عذاب] گرفتم، پس [بنگر كه] عذاب من چگونه بود.
وَ كَذٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ
6اينگونه فرمان پروردگارت بر كافران محقق و ثابت شد كه آنان اهل آتشاند.
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ
7فرشتگانى كه عرش را حمل مىكنند و آنان كه پيرامون آن هستند، همراه سپاس و ستايش، پروردگارشان را تسبيح مىگويند و به او ايمان دارند و براى اهل ايمان آمرزش مىطلبند، [و مىگويند:] پروردگارا! از روى رحمت و دانش همه چيز را فرا گرفتهاى، پس آنان را كه توبه كردهاند و راه تو را پيروى نمودهاند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار.
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
8پروردگارا! و آنان را در بهشتهاى جاودانى كه به آنان و به شايستگان از پدران و همسران و فرزندانشان وعده دادهاى در آور؛ يقينا تو تواناى شكستناپذير و حكيمى؛
وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
9و آنان را از عقوبتها نگه دار، و هر كه را در آن روز از عقوبتها نگه دارى بىترديد او را مورد رحمت قرار دادهاى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَي الْإِيمانِ فَتَكْفُرُونَ
10كافران را [پس از ورود به دوزخ] ندا مىدهند: مسلما دشمنى و خشم خدا نسبت به شما از دشمنى و خشم خودتان درباره خودتان بيشتر است؛ زيرا دعوت به ايمان مىشديد پس كفر مىورزيديد.
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِليٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ
11مىگويند: پروردگارا! دوبار ما را ميراندى و دوبار زنده كردى، اكنون به گناهانمان معترفيم، پس آيا راهى براى بيرون آمدن [از دوزخ] هست؟
ذٰلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ
12اين [سختى عذاب] به سبب اين است كه چون خدا به يگانگى [و بدون معبودانتان] خوانده مىشد [يگانگىاش] را انكار مىكرديد، و اگر براى او شريك و همتايى قرار داده مىشد، باور مىكرديد؛ پس [اكنون] داورى ويژه خداى والامرتبه و بزرگ است.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ
13اوست كه نشانههاى خود را به شما نشان مىدهد، و از آسمان براى شما روزى نازل مىكند؛ و فقط كسانى متذكر مىشوند كه به سوى خدا باز مىگردند.
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ
14پس خدا را در حالى كه ايمان و عبادت را [از هر گونه شركى] براى او خالص مىكنيد، بپرستيد گرچه كافران [از روش شما] ناخشنود باشند.
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَليٰ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ
15بالا برنده درجات و صاحب عرش است، روح را [كه فرشته وحى است] به فرمانش به هر كس از بندگانش كه بخواهد القا مىكند تا مردم را از روز ملاقات [كه روز رستاخيز است] بيم دهد.
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفيٰ عَلَي اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ
16روزى كه همه آنان آشكار مىشوند، [و] چيزى از آنان بر خدا پوشيده نمىماند. [و ندا آيد:] امروز فرمانروايى ويژه كيست؟ ويژه خداى يكتاى قهار است.
الْيَوْمَ تُجْزيٰ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ
17امروز هر كس را در برابر آنچه انجام داده است، پاداش مىدهند. امروز هيچ ستمى وجود ندارد؛ يقينا خدا در حسابرسى سريع است.
وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَي الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ
18و آنان را از روز نزديك بيم ده، آن گاه كه [از شدت ترس] جانها به گلوگاه رسد، در حالى كه همه وجودشان پر از غم و اندوه است. براى ستمكاران هيچ دوست مهربانى و شفيعى كه شفاعتش پذيرفته شود، وجود ندارد!
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ
19[او] چشمهايى را كه به خيانت [به نامحرمان] مىنگرد و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند.
وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
20و خدا به حق داورى مىكند، و معبودانى را كه [مشركان] به جاى او مىپرستند [چون از هر جهت ناتوانند] هيچ گونه داورى نمىكنند؛ يقينا خدا شنوا و بيناست.
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ
21آيا در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ آنان از ايشان نيرومندتر بودند، و در زمين آثارى پايدارتر [چون قلعهها، خانههاى استوار و كاخهاى بسيار محكم] داشتند، پس خدا آنان را به كيفر گناهانشان [به عذاب] گرفت، و در برابر خدا مدافع و حمايت گرى نداشتند.
ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَكَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ
22اين [كيفر دردناك] براى اين بود كه پيامبرانشان همواره دلايل روشن براى آنان مىآوردند و آنان [از روى تكبر و عناد] كفر مىورزيدند، پس خدا هم همه آنان را [به عذابى سخت] گرفت؛ زيرا او توانا و سخت كيفر است؛
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسيٰ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ
23و به راستى موسى را با معجزات خود و برهانى آشكار فرستاديم،
إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ
24به سوى فرعون و هامان و قارون، ولى [آنان] گفتند: جادوگرى بسيار دروغگوست!
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْيُوا نِساءَهُمْ وَ ما كَيْدُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ
25هنگامى كه حق را از سوى ما براى آنان آورد، گفتند: پسران كسانى را كه با موسى ايمان آوردهاند، بكشيد، و زنانشان را [براى بيگارى و خدمت] زنده بگذاريد. ولى نيرنگ و نقشه كافران جز در بيراهه و گمراهى نيست.
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسيٰ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ
26فرعون گفت: مرا بگذاريد تا موسى را بكشم و او پروردگارش را [براى نجات خود] بخواند، چون من مىترسم دين شما را تغيير دهد، يا در اين سرزمين فساد و تباهى به بار آورد!
وَ قالَ مُوسيٰ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ
27و موسى گفت: من از هر متكبر سركشى كه به روز حساب ايمان ندارد به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم.
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ
28و مرد مؤمنى از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان مىداشت، گفت: آيا مردى را مىكشيد كه مىگويد: پروردگار من خدا است؟ و بىترديد از سوى پروردگارتان براى شما دلايل روشنى آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخى از عذابهايى كه به شما وعده مىدهد به شما خواهد رسيد؛ زيرا خدا كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست، هدايت نمىكند.
يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَريٰ وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ
29اى قوم من! امروز فرمانروايى و حكومت براى شماست كه در اين سرزمين پيروز هستيد، ولى اگر عذاب خدا به سوى ما آيد، چه كسى ما را يارى خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب] مىبينم [و به آن يقين دارم و آن انكار موسى و كشتن او و تقويت حكومت من است] به شما ارائه نمىكنم، و شما را جز به راه راست هدايت نمىكنم.
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ
30و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! بىترديد من بر شما از روزى مانند روز [عذاب] گروهها [يى كه پيامبران را تكذيب كردند] مىترسم
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ
31چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنان بودند؛ و خدا ستمى بر بندگان نمىخواهد [اين بندگاناند كه بر خود ستم روا مىدارند.]
وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ
32و اى قوم من! بىترديد من از روزى كه مردم يكديگر را [براى نجات خود از عذاب] ندا مىدهند بر شما مىترسم؛
يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
33روزى كه [به علت شدت عذاب] پشتكنان از اين سو به آن سو فرار مىكنيد [ولى از هر سو كه مىرويد، برگردانده مىشويد و] شما را [در برابر عذاب خدا] هيچ نگه دارندهاى نيست؛ و هر كه را خدا [به سبب كبر و عنادش] گمراه كند، او را هيچ هدايتكنندهاى نخواهد بود.
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّي إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ
34بىترديد يوسف پيش از اين دلايل روشنى براى شما آورد، ولى شما همواره نسبت به آنچه كه آورده بود در ترديد بوديد، تا زمانى كه از دنيا رفت، [پس از مرگ او] گفتيد: خدا هرگز بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد، اينگونه خدا هر اسرافكار ترديد كنندهاى را گمراه مىكند.
الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ
35كسانى كه در آيات خدا بىآنكه دليلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستيزه مىكنند [اين عمل زشتشان] نزد خدا و نزد اهل ايمان مايه دشمنى بزرگ است؛ اينگونه خدا بر دل هر گردنكش زورگويى، مهر [تيرهبختى] مىنهد
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ
36و فرعون گفت: اى هامان! براى من بنايى بسيار بلند بساز شايد به وسايلى برسم،
أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِليٰ إِلهِ مُوسيٰ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبابٍ
37وسايل [بالا رفتن به] آسمانها تا از خداى موسى آگاه شوم [كه كيست و كجاست؟!] هر چند موسى را [در گفتههايش درباره خدا] دروغگو مىپندارم. و اينگونه براى فرعون زشتى كردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نيرنگ و نقشه فرعون جز در زيانكارى و نابودى نبود.
وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ
38و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! از من پيروى كنيد تا شما را به راه راست هدايت كنم.
يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ
39اى قوم من! اين زندگى دنيا جز كالايى بىارزش و زودگذر نيست، و بىترديد آخرت سراى هميشگى و پايدار است.
مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزيٰ إِلَّا مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثيٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ
40هر كه بدى كند جز به مانند آن كيفر نيابد، و از مردان يا زنان كسانى كه كار شايسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآيند و در آن بىحساب روزى يابند.
وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَي النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَي النَّارِ
41اى قوم من! چرا من شما را به سوى رهايى [از خسران دنيا و آخرت] مىخوانم، و شما مرا به آتش مىخوانيد؟!
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَي الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ
42مرا مىخوانيد كه به خداى يگانه كافر شوم و چيزى را كه به [خدايى و ربوبيت] آن دانشى ندارم، شريك او قرار دهم، و من شما را به تواناى شكستناپذير و بسيار آمرزنده مىخوانم.
لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَي اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ
43ثابت و يقينى است اينكه آنچه مرا به سويش مىخوانيد براى او در دنيا و آخرت حق ادعا [ى الوهيت و ربوبيت] نيست، و اينكه بازگشت ما به سوى خداست، و اينكه اسرافكاران اهل آتشاند.
فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ
44پس به زودى [درستى] آنچه را [كه امروز درباره عذاب اسرافكاران] مىگويم [و شما باور نمىكنيد] متوجه خواهيد شد، و من كارم را به خدا وامىگذارم؛ زيرا خدا به بندگان بيناست.
فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ
45پس خدا او را از آسيبهاى آنچه بر ضد او نيرنگ مىزدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونيان را احاطه كرد.
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ
46[عذابشان] آتش است كه صبح و شام بر آن عرضه مىشوند، و روزى كه قيامت برپا شود [ندا رسد:] فرعونيان را در سختترين عذاب در آوريد.
وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ
47و [ياد كن] هنگامى را كه در آتش با يكديگر نزاع و كشمكش مىكنند، پس ضعيفان به مستكبران مىگويند: ما [در دنيا] پيرو شما بوديم، آيا مىتوانيد بخشى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟
قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبادِ
48مستكبران مىگويند: هم اكنون همه ما در آتش هستيم، بىترديد خدا [به عدالت و انصاف] ميان بندگان داورى كرده است.
وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ
49و آنان كه در آتشاند، به نگهبانان دوزخ مىگويند: از پروردگارتان بخواهيد كه يك روز بخشى از عذاب را از ما سبك كند.
قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَليٰ قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ
50[نگهبانان] مىگويند: آيا پيامبرانتان دلايل روشن براى شما نياوردند؟ مىگويند: چرا آوردند. مىگويند: پس [هر اندازه كه مىخواهيد خدا را] بخوانيد، ولى دعاى كافران جز در بيراهه و گمراهى نيست.
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ
51بىترديد ما پيامبران خود و مؤمنان را در زندگى دنيا و روزى كه گواهان [براى گواهى دادن] به پا ايستند، يارى مىكنيم.
يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
52همان روزى كه عذرخواهى ستمكاران سودشان ندهد و براى آنان لعنت خدا و سراى سخت و بدى است.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْهُديٰ وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ
53محققا ما به موسى هدايت عطا كرديم و كتاب [تورات] را به بنىاسرائيل به ميراث داديم؛
هُديً وَ ذِكْريٰ لِأُولِي الْأَلْبابِ
54كتابى كه [سراسر] براى خردمندان مايه هدايت و تذكر است.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ
55پس [چنان كه موسى بر آزار بنى اسرائيل شكيبايى ورزيد، تو هم بر آزار دشمنان] شكيبا باش، بىترديد وعده خدا حق است، و پوشاندن دنباله و تبعاتى را كه از كردار و گفتار مردم به ناحق درباره تو پديد آمده از خدا بخواه، و پروردگارت را شب و صبح همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى.
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
56بىترديد آنان را كه در آيات خدا بىآنكه دليلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستيزه مىكنند و در سينههايشان جز كبر و بزرگنمايى نيست به آن [بزرگى و عزت و سلطنتى كه در آرزويش هستند] نمىرسند؛ پس به خدا پناه ببر؛ زيرا او شنوا و بيناست.
لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
57همانا آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسان مهمتر است، ولى بيشتر مردم [به حقايق] معرفت و آگاهى ندارند.
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِيءُ قَلِيلاً ما تَتَذَكَّرُونَ
58و بينا و نابينا، يكسان نيستند و [نيز] آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند با [مردم] بدكار برابر نمىباشند. نيستند؛ اندكى متذكر [اين حقايق] مىشويد.
إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُونَ
59يقينا قيامت آمدنى است، هيچ ترديدى در آن نيست، ولى بيشتر مردم [به سبب تكبر و غرور] ايمان نمىآورند.
وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ
60و پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، آنان كه از عبادت من تكبر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآيند.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَي النَّاسِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ
61خداست كه شب را براى شما پديد آورد تا در آن بياراميد، و روز را روشن و بينشبخش قرار داد [تا در آن به كارهاى لازم بپردازيد]؛ خدا نسبت به مردم داراى فضل و احسان است، ولى بيشتر مردم سپاس گزارى نمىكنند.
ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ
62اين است خدا پروردگار شما كه آفريننده هر چيزى است، هيچ معبودى جز او نيست، پس چگونه [از حق] منصرفتان مىكنند؟
كَذٰلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ
63اينگونه [كه شما منحرف مىشويد] آنان كه همواره آيات خدا را انكار مىكردند، منحرف مىشوند.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ
64خداست كه زمين را براى شما جايگاه امن و آسايش آفريد، و آسمان را بنايى [محكم و استوار] ساخت، و شما را صورتگرى كرد و صورتهايتان را نيكو گردانيد، و از چيزهاى پاكيزه [اى كه با طبيعت شما هماهنگ است] به شما روزى داد. اين است خدا پروردگار شما، پربركت است خدا پروردگار جهانيان.
هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
65اوست زنده [بىزوال]، هيچ معبودى جز او نيست، پس او را در حالى كه ايمان و عبادت را براى او [از هر گونه شركى] خالص مىكنيد، بپرستيد. همه ستايشها ويژه خدا پروردگار جهانيان است.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِيَ الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
66بگو: من نهى شدهام از اينكه معبودانى كه شما به جاى خدا مىپرستيد، بپرستم؛ زيرا از جانب پروردگارم براى من دلايل روشن [بر حقانيت توحيد] آمده است و مأمورم كه فقط تسليم [فرمانها و احكام] پروردگار جهانيان باشم.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّي مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّي وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
67اوست كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، آن گاه از علقه، سپس به صورت طفلى [از رحم مادران] بيرون مىفرستد، تا به كمال نيرومندى و قوت خود برسيد، آن گاه پير و سالخورده شويد، و برخى از شما پيش از رسيدن به اين مراحل قبض روح مىشويد، و [برخى زنده مىمانيد] تا به آن مدتى كه معين و مقرر است برسيد، و براى اينكه شما [درباره حق] تعقل كنيد.
هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضيٰ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
68اوست كه زنده مىكند و مىميراند، و چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مىگويد: باش. پس بىدرنگ موجود مىشود.
أَ لَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّي يُصْرَفُونَ
69آيا كسانى را كه در آيات خدا مجادله و ستيزه مىكنند، ننگريستى كه چگونه [از حق به باطل] برگردانده مىشوند؟
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
70همانان كه قرآن و دينى را كه پيامبران خود را به آن فرستاديم، انكار كردند، پس به زودى [نتيجه انكار خود را] خواهند دانست؛
إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ
71زمانى كه غلها و زنجيرها [ى آتشين] در گردنهايشان باشد در حالى كه به وسيله آنها كشيده شوند،
فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ
72در ميان آب جوشان، سپس آنان را در آتش افروخته دوزخ مىسوزانند.
ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تُشْرِكُونَ
73آن گاه به آنان گويند: معبودانى كه [در الوهيت و ربوبيت] شريكان خدا مىگرفتيد كجايند؟
مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَكُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَيْئاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ الْكافِرِينَ
74[همان معبودانى كه] به جاى خدا [مىپرستيديد]، مىگويند: از نظر ما گم و ناپديد شدند، بلكه ما پيش از اين چيزى را نمىپرستيديم. اينگونه خدا كافران را گمراه مىكند.
ذٰلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ
75اين [عذابها] براى آن است كه به ناحق در زمين شادى و سرمستى مىكرديد و به سبب آن است كه مغرورانه به پايكوبى و خوشحالى مىپرداختيد.
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَي الْمُتَكَبِّرِينَ
76از درهاى دوزخ وارد شويد كه در آن جاو دانهايد؛ پس چه بد است اقامتگاه متكبران.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ
77پس [بر آزار اينان] شكيبا باش، بىترديد وعده خدا حق است. پس اگر بخشى از عذابهايى را كه به آنان وعده مىدهيم به تو نشان دهيم، يا تو را پيش از آن از دنيا ببريم [تفاوتى ندارد، در هر صورت] به سوى ما بازگردانده مىشوند [و كيفرشان را خواهند ديد.]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ
78قطعا پيش از تو پيامبرانى فرستاديم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو حكايت كردهايم، و سرگذشت برخى را بيان نكردهايم. هيچ پيامبرى را نسزد كه جز به اذن خدا معجزهاى بياورد؛ بنابراين هنگامى كه فرمان خدا [به عذاب دشمنان لجوج] برسد، بر پايه حق و درستى داورى خواهد شد و آنجاست كه اهل باطل زيان خواهند كرد.
اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ
79خداست كه چهارپايان را براى شما پديد آورد تا بر بعضى از آنها سوار شويد، و از [گوشت] بعضى از آنها بخوريد؛
وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَي الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ
80و براى شما در آنها سودهايى است، [آرى آنها را آفريد] تا با [سوار شدن بر آنها و حمل بار و بنه خود] به مقصدى كه در دلهاى شماست برسيد، و بر آنها و بر كشتىها حمل مىشويد.
وَ يُرِيكُمْ آياتِهِ فَأَيَّ آياتِ اللَّهِ تُنْكِرُونَ
81و همواره نشانههاى [ربوبيت و قدرت] خود را به شما نشان مىدهد، پس كدام يك از نشانههاى خدا را انكار مىكنيد؟!
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ
82آيا در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند [و سركشى و تكبر مىكردند] چگونه بود؟ همانان كه نفراتشان از اينان بيشتر و از ايشان نيرومندتر بودند، و در زمين آثارى پايدارتر [چون قلعهها و خانههاى استوار و كاخهاى بسيار محكم] داشتند، ولى نفرات و قدرت و آثارى كه همواره به دست مىآوردند [چيزى از عذاب خدا را] از آنان دفع نكرد.
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
83هنگامى كه پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، به اندك دانشى كه نزد خود داشتند خوشحال بودند [و غير آن را چيزى به حساب نمىآوردند] ولى عذابى كه همواره آن را به مسخره مىگرفتند، آنان را احاطه كرد.
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ
84پس هنگامى كه عذاب سخت ما را ديدند، گفتند: بىترديد به خدا ايمان آورديم و به معبودانى كه با او شريك قرار مىداديم، كافريم.
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ
85ولى زمانى كه عذاب سخت ما را ديدند، ايمانشان سودى به آنان نداد. سنت خداست كه از ديرباز نسبت به بندگانش جارى شده است [كه ايمانشان را پس از ديدن عذاب نمىپذيرد] و آنجاست كه كافران زيانكار شدند.
سوره فصّلت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
2اين كتابى است نازل شده از سوى خدا كه رحمتش بىاندازه و مهربانىاش هميشگى است.
كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
3كتابى است كه آياتش در نهايت روشنى بيان شده است، [به زبانى] فصيح و گويا براى مردمى كه اهل معرفت و آگاهىاند؛
بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ
4مژده دهنده و بيم دهنده است. ولى بيشتر آنان [از اين درياى معارف] روى گرداندند و به گوش [جان] نمىشنوند.
وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ
5و گفتند: دلهاى ما از [درك] حقايقى كه ما را به آن مىخوانى در پوششهاى سختى است، و در گوشهاى ما سنگينى است، و ميان ما و تو پردهاى وجود دارد، بنابراين تو كار خود را انجام بده و ما هم كار خود را انجام مىدهيم.
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحيٰ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ
6بگو: من بشرى مانند شما هستم، [نه از جنسى ديگر كه سخنم را نفهميد] به من وحى مىشود كه: معبود شما فقط معبود يكتاست، پس [با دورى از افراط و تفريط] به سوى او رو كنيد، و از او آمرزش بخواهيد، و واى بر مشركان؛
الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ
7همانان كه زكات نمىدهند و آخرت را انكار مىكنند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ
8بىترديد كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، براى آنان پاداشى هميشگى است.
قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذٰلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ
9بگو: آيا شما به كسى كه زمين را در دو روز آفريد، كفر مىورزيد، و براى او همتايانى قرار مىدهيد؟! [ساحت مقدسش از اين پيرايهها پاك است] آن [توانمندى كه زمين را آفريد] پروردگار جهانيان است.
وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ
10و در روى زمين كوههاى استوارى پديد آورد، و در آن منافع فراوانى آفريد و رزق [روزى خوارانش] را در آن به مدت چهار دوره [بهار، تابستان، پاييز و زمستان] تقدير كرد [آن هم] يكسان و بهاندازه براى خواهندگان.
ثُمَّ اسْتَويٰ إِلَي السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ
11آن گاه آهنگ آفرينش آسمان كرد، در حالى كه بهصورت دود بود، پس به آن و به زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمانبردار آمديم.
فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحيٰ فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
12پس آنها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانيد و محكم و استوار ساخت، و در هر آسمانى كار آن را وحى كرد، و آسمان دنيا را با چراغهايى آرايش داديم و [از استراق سمع شيطانها] حفظ كرديم، اين است اندازهگيرى تواناى شكستناپذير و دانا.
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ
13اگر روى گرداندند، بگو: من شما را از صاعقهاى [مرگبار] چون صاعقه عاد و ثمود بيم مىدهم.
إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ
14هنگامى كه پيامبران از پيش رو و پشت سرشان به سوى آنان آمدند [و گفتند:] كه جز خدا را نپرستيد. گفتند: اگر پروردگار ما مىخواست [كه ما مؤمن شويم و او را بپرستيم] فرشتگانى نازل مىكرد [تا دعوتش را به ما ابلاغ كنند]؛ بنابراين ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، كافريم.
فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ
15اما قوم عاد به ناحق در زمين تكبر كردند و گفتند: نيرومندتر از ما كيست؟ آيا ندانستند خدايى كه آنان را آفريد از آنان نيرومندتر است؟ و [به گمان اينكه نيرومندتر از آنان وجود ندارد] همواره آيات ما را انكار مىكردند.
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزيٰ وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ
16سرانجام تندبادى سخت و سرد و سمى در روزهايى شوم بر آنان فرستاديم تا در زندگى دنيا عذاب خوارى و رسوايى را به آنان بچشانيم، و بىترديد عذاب آخرت رسوا كنندهتر است و آنان [در آن روز] يارى نخواهند شد.
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَميٰ عَلَي الْهُديٰ فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
17و اما ثموديان، پس آنان را هدايت كرديم، ولى آنان كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند، پس به كيفر اعمالى كه همواره مرتكب مىشدند، بانگ عذاب خواركننده آنان را فراگرفت؛
وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ
18و كسانى را كه ايمان آورده و همواره پرهيزكارى مىكردند، نجات داديم.
وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَي النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ
19و [ياد كن] روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گرد آورده مىشوند، پس آنان را از حركت باز مىدارند [تا گروههاى ديگر به آنان ملحق شوند.]
حَتَّي إِذا ما جاءُوها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
20وقتى به آتش مىرسند، گوش و چشم و پوستشان به اعمالى كه همواره انجام مىدادند، گواهى مىدهند.
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
21و آنان به پوستشان مىگويند: چرا بر ضد ما گواهى داديد؟ مىگويند: همان خدايى كه هر موجودى را به سخن آورد، ما را گويا ساخت، و او شما را نخستين بار آفريد و به سوى او بازگردانده مىشويد.
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لٰكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ
22و شما [هنگام ارتكاب گناه در دنيا] از اينكه مبادا گوش و چشم و پوستتان بر ضد شما گواهى دهند، پنهان نمىشديد، بلكه گمان كرديد كه خدا بسيارى از آنچه را كه [در خلوت] مرتكب مىشديد، نمىداند!!
وَ ذٰلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ
23و اين گمانتان بود كه به پروردگارتان برديد [و همان] شما را هلاك كرد، در نتيجه از زيانكاران شديد.
فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْويً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ
24پس اگر [بر همين حال] ايستادگى كنند، جايگاهشان دوزخ است، و اگر [براى به دست آوردن خشنودى خدا] عذرخواهى كنند، عذرشان مورد پذيرش قرار نخواهد گرفت.
وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ
25[به خاطر كفر و طغيانشان] براى آنان همنشينانى [مفسد و تبهكار] گماشتيم كه لذايذ مادى و شهوانى حال و آينده را در نظرشان زيبا و دلربا جلوه دادند، و فرمان عذاب بر آنان در [زمره] گروههايى از جن و انس كه پيش از آنان گذشتند، محقق و ثابت شد، آنان بىترديد زيانكارند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهٰذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ
26كافران گفتند: به اين قرآن گوش ندهيد و [هنگام قرائتش] سخنان لهو و بيهوده [و سر و صداهاى بىمعنا] در آن افكنيد [تا كسى نشنود!] شايد كه پيروز شويد.
فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذاباً شَدِيداً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ
27به يقين كافران را عذابى سخت مىچشانيم، و بىترديد آنان را بر پايه بدترين اعمالى كه همواره مرتكب مىشدند، كيفر مىدهيم.
ذٰلِكَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيها دارُ الْخُلْدِ جَزاءً بِما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ
28اين است كيفر دشمنان خدا كه آتش است براى آنان، در آتش سراى جاودانه است، كيفرى است [ويژه و سخت]، براى اينكه همواره آيات ما را انكار مىكردند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ
29و كافران مىگويند: پروردگارا! آنان كه از گروه جن و انس ما را گمراه كردند، به ما نشان بده تا زير پاى خود گذاريم، براى اينكه از پستترينان شوند.
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
30بىترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما خدا است؛ سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت] استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند [و مىگويند:] مترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مىدادند، بشارت باد.
نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ
31ما در زندگى دنيا و آخرت، ياران و دوستان شما هستيم، آنچه دلتان بخواهد، در بهشت براى شما فراهم است، و در آن هر چه را بخواهيد، براى شما موجود است.
نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ
32رزق آمادهاى از سوى آمرزنده مهربان است.
وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَي اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ
33و خوش گفتارتر از كسى كه به سوى خدا دعوت كند و كار شايسته انجام دهد و گويد: من از تسليم شدگان [در برابر فرمانها و احكام خدا] هستم، كيست؟
وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
34نيكى و بدى يكسان نيست. [بدى را] با بهترين شيوه دفع كن؛ [با اين برخورد متين و نيك] ناگاه كسى كه ميان تو و او دشمنى است [چنان شود] كه گويى دوستى نزديك و صميمى است.
وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ
35اين بهترين شيوه را جز كسانى كه [در زمينه خودسازى و تزكيه] پايدارى كردند، نمىيابند، و جز كسانى كه بهره بزرگى [از ايمان و تقوا] دارند به آن نمىرسند؛
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
36و اگر وسوسهاى از سوى شيطان تو را تحريك كند [كه از اين بهترين شيوه دست بردارى] به خدا پناه ببر؛ بىترديد او شنوا و داناست.
وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
37از نشانههاى [ربوبيت و قدرت] او شب و روز و خورشيد و ماه است؛ نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه، براى خدايى كه آنان را آفريد، سجده كنيد، اگر مىخواهيد فقط او را بپرستيد؛
فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ
38و اگر [از پرستش خداى يكتا] تكبر ورزند، پس [بايد بدانند چنين نيست كه پرستش كنندهاى براى او وجود ندارد،] كسانى كه نزد پروردگار تواند [از فرشتگانى كه شمار آنان را جز خدا نمىداند] شب و روز براى او تسبيح مىگويند و [از تسبيحگويى] ملول و خسته نمىشوند.
وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَي الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتيٰ إِنَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
39و از [ديگر] نشانههاى او اين است كه تو زمين را خشك و بىگياه مىبينى، پس هنگامى كه باران بر آن نازل مىكنيم، به شدت به جنبش درآيد و برآيد. بىترديد كسى كه زمين مرده را زنده كرد، يقينا مردگان را زنده مىكند؛ زيرا او بر هر كارى تواناست.
إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقيٰ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
40مسلما كسانى كه معانى و مفاهيم آيات ما را از جايگاه واقعىاش تغيير مىدهند [و به تفسير و تأويلى نادرست متوسل مىشوند] بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى را كه در آتش مىافكنند، بهتر است يا كسى كه روز قيامت در حال ايمنى مىآيد؟ هر چه مىخواهيد انجام دهيد، بىترديد او به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ
41كسانى كه به اين قرآن هنگامى كه به سويشان آمد كافر شدند [به عذابى سخت دچار مىشوند] بىترديد قرآن كتابى است شكستناپذير،
لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ
42كه هيچ باطلى از پيش رو و پشت سرش به سويش نمىآيد، نازل شده از سوى حكيم و ستوده است.
ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ
43جز آنچه به پيامبران پيش از تو گفته شده است، به تو گفته نمىشود؛ مسلما پروردگارت صاحب آمرزش وداراى عذابى دردناك است؛
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْلا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُديً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًي أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ
44و اگر آن را قرآنى غير عربى قرار داده بوديم قطعا مىگفتند: چرا آياتش در نهايت روشنى بيان نشده است، آيا [قرآنى] غير عربى [و نامفهوم] براى [مردمى] عرب زبان [و فصيح؟!] بگو: اين كتاب براى كسانى كه ايمان آوردهاند، سراسر هدايت و درمان است، و كسانى كه ايمان نمىآورند در گوششان سنگينى است، و آن [با همه روشنى و آشكارىاش] بر آنان پوشيده و نامفهوم است؛ اينانند كه [گويى] از جايى دور ندايشان مىدهند.
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَي الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَ لَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ
45به يقين ما به موسى كتاب عطا كرديم پس در آن اختلاف شد [كه از پيشگاه حق آمده يا ساختگى است]، و اگر از سوى پروردگارت فرمانى [بر مهلت يافتنشان] پيشى نگرفته بود، بىترديد ميانشان [به نابودى و هلاكت] حكم شده بود؛ و اينان هم [چون قوم موسى] نسبت به قرآن در ترديدى سخت هستند.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ
46كسى كه كار شايسته انجام دهد، به سود خود اوست، و كسى كه مرتكب زشتى شود به زيان خود اوست، و پروردگارت ستمكار به بندگان نيست.