پس چه كسى ستمكارتر است از آنكه بر خدا دروغ بندد و سخن راست و درست را چون به سوى او آمد، تكذيب كند؟ آيا دوزخ جايگاهى براى كافران نيست؟
و آنكه سخن راست و درست آورد و كسانى كه آن را باور كردند، اينانند كه پرهيزكارانند.
براى آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است؛ اين است پاداش نيكوكاران؛
تا خدا [به رحمتش] زشتترين اعمالى كه انجام دادند از آنان محو كند، و آنان را بر پايه بهترين عملى كه همواره انجام مىدادند پاداش دهد.
آيا خدا براى بندهاش [در همه امور] كافى نيست؟ و مشركان [به پندار خود] تو را از كسانى كه غير خدا هستند، مىترسانند و هر كه را خدا به كيفر [كفر و عناد] ش گمراه كند، او را هيچ هدايتكنندهاى نخواهد بود؛
و هر كه را خدا هدايت كند، او را هيچ گمراهكنندهاى نخواهد بود. آيا خدا تواناى شكستناپذير و صاحب انتقام نيست؟
اگر از آنان بپرسى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريد؟ بىترديد مىگويند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبودانى كه به جاى خدا مىپرستيد خبر دهيد، كه اگر خدا آسيبى را براى من بخواهد، آيا آنها مىتوانند آسيب او را از من برطرف كنند؟ يا اگر رحمتى را براى من بخواهد، آيا مىتوانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا كافى است. توكل كنندگان فقط بر او توكل مىكنند.
بگو: اى قوم من! شما بر همين حالت كفر و عنادى كه هستيد عمل كنيد، من نيز [بر پايه ايمان و اخلاصم] عمل مىكنم، پس به زودى خواهيد دانست،
كه چه كسى را [در دنيا] عذابى خوار كننده بيايد، و [در آخرت هم] عذابى جاودانه بر او فرود آيد.
ما اين كتاب را براى [هدايت] مردم به حق و راستى بر تو نازل كردهايم؛ پس هر كه هدايت يافت، به سود خود هدايت يافته و هر كه گمراه شد، فقط به زيان خود گمراه مىشود؛ و تو بر آنان نگهبان و كارساز نيستى،
و خداست كه روح [مردم] را هنگام مرگشان به طور كامل مىگيرد، و روحى را كه [صاحبش] نمرده است نيز به هنگام خوابش [مىگيرد]، پس روح كسى كه مرگ را بر او حكم كرده نگه مىدارد، [و به بدن باز نمىگرداند] و ديگر روح را تا سرآمدى معين باز مىفرستد؛ مسلما در اين [واقعيت] براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى [بر قدرت خدا] ست.
[نه اينكه بىخبران، درباره قدرت خدا نمىانديشند] بلكه به جاى خدا [از بتان] شفيعانى براى خود گرفتهاند. بگو: آيا [از آنها شفاعت مىخواهيد] هر چند مالك چيزى [و اختياردار شفاعتى] نباشند و علم و عقلى نداشته باشند [و پرستندگان خود را نشناسند؟]
بگو: شفاعت، يكسره ويژه خداست، فرمانروايى آسمانها و زمين در سيطره اوست، سپس به سوى او بازگردانده مىشويد؛
و هنگامى كه خدا به يگانگى ياد مىشود [و نامى از معبودانشان به ميان نمىآيد] دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، نفرت پيدا مىكند و چون يادى از معبودان ديگر به ميان مىآيد، ناگاه مسرور و شاد مىشوند!!
[وقتى از ايمان آوردنشان نااميد شدى] بگو: خدايا! اى آفريننده آسمانها و زمين! [اى] داناى نهان و آشكار! تو خود در ميان بندگانت بر سر آنچه [از عقايد و عبادات] اختلاف مىكردند، داورى خواهى كرد؛
و اگر براى كسانى كه [به آيات خدا] ستم ورزيدهاند، همه آنچه در زمين است و مانندش با آن باشد، بىترديد حاضرند آن را براى رهايى خود از عذاب سخت روز قيامت عوض دهند، و از سوى خدا آنچه را كه [از عذابهاى گوناگون] نمىپنداشتند، آشكار مىشود.
و زشتىهاى آنچه را كه مرتكب شدهاند براى آنان پديدار مىگردد، و آنچه [از عذابهايى] كه مسخره مىكردند، آنان را احاطه خواهد كرد.
پس چون انسان را آسيبى رسد، ما را [براى برطرف كردنش] بخواند، سپس هنگامى كه [براى برطرف شدن آسيب] از سوى خود نعمتى به او مىدهيم، مىگويد: فقط آن را بر پايه دانش و كاردانى خود يافتهام! [چنين نيست كه مىپندارد] بلكه آن نعمت آزمايشى است [كه آيا به خاطر آن سپاس گزارى مىكند يا به طغيان برمىخيزد؟] ولى بيشتر آنان [به اين واقعيت] معرفت و آگاهى ندارند.
همين [سخن بيهوده و باطل] را كسانى كه پيش از آنان بودند، گفتند، ولى آنچه را [از مقام و ثروت همواره] به دست مىآوردند، عذاب و هلاكت را از آنان برطرف نكرد.
پس عذابهاى آنچه را مرتكب شدند به آنان رسيد، و كسانى از اين [مردم مكه] كه [به آيات ما] ستم ورزيدند، به زودى عذابهاى آنچه را كه مرتكب شدند به آنان خواهد رسيد؛ و آنان عاجزكننده ما نيستند [تا بتوانند از دسترس قدرت ما بيرون روند.]
آيا ندانستهاند كه خدا رزق و روزى را براى هر كه بخواهد وسعت مىدهد يا تنگ مىگيرد؟ بىترديد در اين [اندازهگيرى] براى مردمى كه ايمان دارند، نشانههايى [از حكمت و مصلحت خدا] ست.
بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه] بر خود تجاوز كار بودهايد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقينا خدا همه گناهان را مىآمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است؛
و به سوى پروردگارتان بازگرديد و تسليم [فرمانها و احكام] او شويد، پيش از آنكه شما را عذاب آيد آن گاه يارى نشويد.
و از نيكوترين چيزى كه از طرف پروردگارتان به سوى شما نازل شده است پيروى كنيد، پيش از آنكه ناگهان و در حالى كه بىخبريد، عذاب به شما رسد؛
تا مبادا آنكه كسى بگويد: دريغ و افسوس بر اهمالكارى و تقصيرى كه درباره خدا كردم، و بىترديد [نسبت به احكام الهى و آيات ربانى] از مسخره كنندگان بودم.
يا بگويد: اگر خدا هدايتم مىكرد، بىترديد از پرهيزكاران بودم،
يا چون عذاب را ببيند، بگويد: اى كاش مرا [به دنيا] بازگشتى بود تا از نيكوكاران مىشدم.
[ولى به او گويم:] آرى، آياتم به سوى تو آمد، پس تو آنها را انكار كردى و [در پذيرفتشن] تكبر ورزيدى، و [نسبت به آن] از كافران بودى،
و روز قيامت كسانى را كه بر خدا دروغ بستند مىبينى كه صورتهايشان سياه است؛ آيا در دوزخ جايگاهى براى متكبران نيست؟
و خدا كسانى را كه پرهيزكارى پيشه كردند، به سبب اعمالى كه مايه رستگارىشان بود نجات مىدهد، عذاب به آنان نمىرسد، و اندوهگين هم نمىشوند.
خدا آفريننده هر چيزى است و او بر هر چيزى نگهبان و كارساز است.
كليدهاى آسمانها و زميندر مالكيت اوست، و كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند، هم آنان زيانكارند.
بگو: اى نادانان! آيا به من فرمان مىدهيد كه غير خدا را بپرستم؟!
بىترديد به تو و به كسانى كه پيش از تو بودهاند، وحى شده است كه: اگر مشرك شوى، همه اعمالت تباه و بىاثر مىشود و از زيانكاران خواهى بود.
بلكه فقط خدا را بپرست و از سپاس گزاران باش.
و خدا را آن گونه كه سزاوار اوست نشناختند، در حالى كه زمين در روز قيامت يكسره در قبضه قدرت اوست، و آسمانها هم درهم پيچيده به دست اوست؛ منزه و برتر است از آنچه با او شريك مىگيرند.
و در صور دميده مىشود، پس هر كه در آسمانها و زمين است مىميرد، مگر كسى را كه خدا بخواهد، آن گاه بار ديگر در صور دميده مىشود، ناگاه همه آنان بر پاى ايستاده [مات و مبهوت به هر سو] مىنگرند [كه سرانجام كارشان چه خواهد شد!]
و زمين به نور پروردگارش روشن مىشود، و كتاب [اعمال] را مىنهند، و پيامبران و گواهان را بياورند وميانشان به حق وراستى داورى شود، وآنان مورد ستم قرار نمىگيرند؛
و به هر كسى آنچه را انجام داده است، به طور كامل داده شود و او به كارهايى كه انجام مىدهند، داناتر است.
و كافران گروهگروه به دوزخ رانده مىشوند، چون به دوزخ رسند درهايش گشوده شود و نگهبانانش به آنان گويند: آيا پيامبرانى از جنس خودتان به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را به ديدار اين روزتان بيم دهند؟ گويند: آرى، [آمدند] ولى فرمان عذاب بر كافران محقق و ثابت شدهاست.
[به آنان] گويند: از درهاى دوزخ درآييد در حالى كه در آن جاودانهايد؛ پس جايگاه متكبران چه بد جايگاهى است؛
و كسانى كه از پروردگارشان پروا كردند گروه گروه به بهشت رانده مىشوند، چون به آن رسند در حالى كه درهايش از پيش گشوده شده است، نگهبانانش به آنان گويند: سلام بر شما، پاكيزه و نيكو شديد، پس وارد آن شويد كه [در آن] جاودانهايد.
مىگويند: همه ستايشها ويژه خداست كه درباره ما به وعدهاش وفا كرد، و زمين [بهشت] را به ما ميراث داد كه هر جاى از بهشت را بخواهيم، جاى خود قرار مىدهيم. چه نيكوست پاداش عمل كنندگان.
و فرشتگان را مىبينى كه پيرامون عرش حلقه زدهاند، پروردگارشان را همراه ستايش تسبيح مىگويند، و در ميان اهل محشر به حق داورى شود، و [پس از پايان كار قيامت] گويند: همه ستايشها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است.
سوره غافر
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
اين كتاب نازل شده از سوى خداى تواناى شكستناپذير وداناست؛
كه آمرزنده گناه و پذيرنده توبه [و] سخت كيفر و صاحب نعمت فراوان است. هيچ معبودى جز او نيست. بازگشت فقط به سوى اوست.
تنها كافران در آيات خدا مجادله و ستيزه مىكنند [اينان را هيچ شأن و اعتبارى نيست]؛ پس مبادا رفت و آمدشان در شهرها [به خاطر قدرت نمايى، تجارت و ثروتمند شدنشان] تو را بفريبد.
پيش از آنان قوم نوح و اقوامى كه بعد از آنان بودند [پيامبرانشان را] تكذيب كردند، و هر امتى آهنگ پيامبر خود كردند تا او را دستگير كنند [و از ابلاغ دين بازش دارند، يا از وطن بيرونش نمايند، يا او را بكشند] و با توسل به باطل براى نابود كردن حق و از ميان بردن آن مجادله و ستيزه كردند، پس من هم آنان را [به عذاب] گرفتم، پس [بنگر كه] عذاب من چگونه بود.
اينگونه فرمان پروردگارت بر كافران محقق و ثابت شد كه آنان اهل آتشاند.
فرشتگانى كه عرش را حمل مىكنند و آنان كه پيرامون آن هستند، همراه سپاس و ستايش، پروردگارشان را تسبيح مىگويند و به او ايمان دارند و براى اهل ايمان آمرزش مىطلبند، [و مىگويند:] پروردگارا! از روى رحمت و دانش همه چيز را فرا گرفتهاى، پس آنان را كه توبه كردهاند و راه تو را پيروى نمودهاند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار.
پروردگارا! و آنان را در بهشتهاى جاودانى كه به آنان و به شايستگان از پدران و همسران و فرزندانشان وعده دادهاى در آور؛ يقينا تو تواناى شكستناپذير و حكيمى؛
و آنان را از عقوبتها نگه دار، و هر كه را در آن روز از عقوبتها نگه دارى بىترديد او را مورد رحمت قرار دادهاى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.
كافران را [پس از ورود به دوزخ] ندا مىدهند: مسلما دشمنى و خشم خدا نسبت به شما از دشمنى و خشم خودتان درباره خودتان بيشتر است؛ زيرا دعوت به ايمان مىشديد پس كفر مىورزيديد.
مىگويند: پروردگارا! دوبار ما را ميراندى و دوبار زنده كردى، اكنون به گناهانمان معترفيم، پس آيا راهى براى بيرون آمدن [از دوزخ] هست؟
اين [سختى عذاب] به سبب اين است كه چون خدا به يگانگى [و بدون معبودانتان] خوانده مىشد [يگانگىاش] را انكار مىكرديد، و اگر براى او شريك و همتايى قرار داده مىشد، باور مىكرديد؛ پس [اكنون] داورى ويژه خداى والامرتبه و بزرگ است.
اوست كه نشانههاى خود را به شما نشان مىدهد، و از آسمان براى شما روزى نازل مىكند؛ و فقط كسانى متذكر مىشوند كه به سوى خدا باز مىگردند.
پس خدا را در حالى كه ايمان و عبادت را [از هر گونه شركى] براى او خالص مىكنيد، بپرستيد گرچه كافران [از روش شما] ناخشنود باشند.
بالا برنده درجات و صاحب عرش است، روح را [كه فرشته وحى است] به فرمانش به هر كس از بندگانش كه بخواهد القا مىكند تا مردم را از روز ملاقات [كه روز رستاخيز است] بيم دهد.
روزى كه همه آنان آشكار مىشوند، [و] چيزى از آنان بر خدا پوشيده نمىماند. [و ندا آيد:] امروز فرمانروايى ويژه كيست؟ ويژه خداى يكتاى قهار است.
امروز هر كس را در برابر آنچه انجام داده است، پاداش مىدهند. امروز هيچ ستمى وجود ندارد؛ يقينا خدا در حسابرسى سريع است.
و آنان را از روز نزديك بيم ده، آن گاه كه [از شدت ترس] جانها به گلوگاه رسد، در حالى كه همه وجودشان پر از غم و اندوه است. براى ستمكاران هيچ دوست مهربانى و شفيعى كه شفاعتش پذيرفته شود، وجود ندارد!
[او] چشمهايى را كه به خيانت [به نامحرمان] مىنگرد و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند.
و خدا به حق داورى مىكند، و معبودانى را كه [مشركان] به جاى او مىپرستند [چون از هر جهت ناتوانند] هيچ گونه داورى نمىكنند؛ يقينا خدا شنوا و بيناست.
آيا در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ آنان از ايشان نيرومندتر بودند، و در زمين آثارى پايدارتر [چون قلعهها، خانههاى استوار و كاخهاى بسيار محكم] داشتند، پس خدا آنان را به كيفر گناهانشان [به عذاب] گرفت، و در برابر خدا مدافع و حمايت گرى نداشتند.
اين [كيفر دردناك] براى اين بود كه پيامبرانشان همواره دلايل روشن براى آنان مىآوردند و آنان [از روى تكبر و عناد] كفر مىورزيدند، پس خدا هم همه آنان را [به عذابى سخت] گرفت؛ زيرا او توانا و سخت كيفر است؛
و به راستى موسى را با معجزات خود و برهانى آشكار فرستاديم،
به سوى فرعون و هامان و قارون، ولى [آنان] گفتند: جادوگرى بسيار دروغگوست!
هنگامى كه حق را از سوى ما براى آنان آورد، گفتند: پسران كسانى را كه با موسى ايمان آوردهاند، بكشيد، و زنانشان را [براى بيگارى و خدمت] زنده بگذاريد. ولى نيرنگ و نقشه كافران جز در بيراهه و گمراهى نيست.
فرعون گفت: مرا بگذاريد تا موسى را بكشم و او پروردگارش را [براى نجات خود] بخواند، چون من مىترسم دين شما را تغيير دهد، يا در اين سرزمين فساد و تباهى به بار آورد!
و موسى گفت: من از هر متكبر سركشى كه به روز حساب ايمان ندارد به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم.
و مرد مؤمنى از خاندان فرعون كه ايمانش را پنهان مىداشت، گفت: آيا مردى را مىكشيد كه مىگويد: پروردگار من خدا است؟ و بىترديد از سوى پروردگارتان براى شما دلايل روشنى آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخى از عذابهايى كه به شما وعده مىدهد به شما خواهد رسيد؛ زيرا خدا كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست، هدايت نمىكند.
اى قوم من! امروز فرمانروايى و حكومت براى شماست كه در اين سرزمين پيروز هستيد، ولى اگر عذاب خدا به سوى ما آيد، چه كسى ما را يارى خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را [صواب] مىبينم [و به آن يقين دارم و آن انكار موسى و كشتن او و تقويت حكومت من است] به شما ارائه نمىكنم، و شما را جز به راه راست هدايت نمىكنم.
و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! بىترديد من بر شما از روزى مانند روز [عذاب] گروهها [يى كه پيامبران را تكذيب كردند] مىترسم
چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنان بودند؛ و خدا ستمى بر بندگان نمىخواهد [اين بندگاناند كه بر خود ستم روا مىدارند.]
و اى قوم من! بىترديد من از روزى كه مردم يكديگر را [براى نجات خود از عذاب] ندا مىدهند بر شما مىترسم؛
روزى كه [به علت شدت عذاب] پشتكنان از اين سو به آن سو فرار مىكنيد [ولى از هر سو كه مىرويد، برگردانده مىشويد و] شما را [در برابر عذاب خدا] هيچ نگه دارندهاى نيست؛ و هر كه را خدا [به سبب كبر و عنادش] گمراه كند، او را هيچ هدايتكنندهاى نخواهد بود.
بىترديد يوسف پيش از اين دلايل روشنى براى شما آورد، ولى شما همواره نسبت به آنچه كه آورده بود در ترديد بوديد، تا زمانى كه از دنيا رفت، [پس از مرگ او] گفتيد: خدا هرگز بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد، اينگونه خدا هر اسرافكار ترديد كنندهاى را گمراه مىكند.
كسانى كه در آيات خدا بىآنكه دليلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستيزه مىكنند [اين عمل زشتشان] نزد خدا و نزد اهل ايمان مايه دشمنى بزرگ است؛ اينگونه خدا بر دل هر گردنكش زورگويى، مهر [تيرهبختى] مىنهد
و فرعون گفت: اى هامان! براى من بنايى بسيار بلند بساز شايد به وسايلى برسم،
وسايل [بالا رفتن به] آسمانها تا از خداى موسى آگاه شوم [كه كيست و كجاست؟!] هر چند موسى را [در گفتههايش درباره خدا] دروغگو مىپندارم. و اينگونه براى فرعون زشتى كردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نيرنگ و نقشه فرعون جز در زيانكارى و نابودى نبود.
و آن مرد مؤمن گفت: اى قوم من! از من پيروى كنيد تا شما را به راه راست هدايت كنم.
اى قوم من! اين زندگى دنيا جز كالايى بىارزش و زودگذر نيست، و بىترديد آخرت سراى هميشگى و پايدار است.
هر كه بدى كند جز به مانند آن كيفر نيابد، و از مردان يا زنان كسانى كه كار شايسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآيند و در آن بىحساب روزى يابند.
اى قوم من! چرا من شما را به سوى رهايى [از خسران دنيا و آخرت] مىخوانم، و شما مرا به آتش مىخوانيد؟!
مرا مىخوانيد كه به خداى يگانه كافر شوم و چيزى را كه به [خدايى و ربوبيت] آن دانشى ندارم، شريك او قرار دهم، و من شما را به تواناى شكستناپذير و بسيار آمرزنده مىخوانم.
ثابت و يقينى است اينكه آنچه مرا به سويش مىخوانيد براى او در دنيا و آخرت حق ادعا [ى الوهيت و ربوبيت] نيست، و اينكه بازگشت ما به سوى خداست، و اينكه اسرافكاران اهل آتشاند.
پس به زودى [درستى] آنچه را [كه امروز درباره عذاب اسرافكاران] مىگويم [و شما باور نمىكنيد] متوجه خواهيد شد، و من كارم را به خدا وامىگذارم؛ زيرا خدا به بندگان بيناست.
پس خدا او را از آسيبهاى آنچه بر ضد او نيرنگ مىزدند، نگه داشت و عذاب سختى فرعونيان را احاطه كرد.
[عذابشان] آتش است كه صبح و شام بر آن عرضه مىشوند، و روزى كه قيامت برپا شود [ندا رسد:] فرعونيان را در سختترين عذاب در آوريد.
و [ياد كن] هنگامى را كه در آتش با يكديگر نزاع و كشمكش مىكنند، پس ضعيفان به مستكبران مىگويند: ما [در دنيا] پيرو شما بوديم، آيا مىتوانيد بخشى از اين آتش را از ما دفع كنيد؟
مستكبران مىگويند: هم اكنون همه ما در آتش هستيم، بىترديد خدا [به عدالت و انصاف] ميان بندگان داورى كرده است.
و آنان كه در آتشاند، به نگهبانان دوزخ مىگويند: از پروردگارتان بخواهيد كه يك روز بخشى از عذاب را از ما سبك كند.
[نگهبانان] مىگويند: آيا پيامبرانتان دلايل روشن براى شما نياوردند؟ مىگويند: چرا آوردند. مىگويند: پس [هر اندازه كه مىخواهيد خدا را] بخوانيد، ولى دعاى كافران جز در بيراهه و گمراهى نيست.
بىترديد ما پيامبران خود و مؤمنان را در زندگى دنيا و روزى كه گواهان [براى گواهى دادن] به پا ايستند، يارى مىكنيم.
همان روزى كه عذرخواهى ستمكاران سودشان ندهد و براى آنان لعنت خدا و سراى سخت و بدى است.
محققا ما به موسى هدايت عطا كرديم و كتاب [تورات] را به بنىاسرائيل به ميراث داديم؛
كتابى كه [سراسر] براى خردمندان مايه هدايت و تذكر است.
پس [چنان كه موسى بر آزار بنى اسرائيل شكيبايى ورزيد، تو هم بر آزار دشمنان] شكيبا باش، بىترديد وعده خدا حق است، و پوشاندن دنباله و تبعاتى را كه از كردار و گفتار مردم به ناحق درباره تو پديد آمده از خدا بخواه، و پروردگارت را شب و صبح همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى.
بىترديد آنان را كه در آيات خدا بىآنكه دليلى براى آنان آمده باشد، مجادله و ستيزه مىكنند و در سينههايشان جز كبر و بزرگنمايى نيست به آن [بزرگى و عزت و سلطنتى كه در آرزويش هستند] نمىرسند؛ پس به خدا پناه ببر؛ زيرا او شنوا و بيناست.
همانا آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسان مهمتر است، ولى بيشتر مردم [به حقايق] معرفت و آگاهى ندارند.
و بينا و نابينا، يكسان نيستند و [نيز] آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند با [مردم] بدكار برابر نمىباشند. نيستند؛ اندكى متذكر [اين حقايق] مىشويد.
يقينا قيامت آمدنى است، هيچ ترديدى در آن نيست، ولى بيشتر مردم [به سبب تكبر و غرور] ايمان نمىآورند.
و پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، آنان كه از عبادت من تكبر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآيند.
خداست كه شب را براى شما پديد آورد تا در آن بياراميد، و روز را روشن و بينشبخش قرار داد [تا در آن به كارهاى لازم بپردازيد]؛ خدا نسبت به مردم داراى فضل و احسان است، ولى بيشتر مردم سپاس گزارى نمىكنند.
اين است خدا پروردگار شما كه آفريننده هر چيزى است، هيچ معبودى جز او نيست، پس چگونه [از حق] منصرفتان مىكنند؟
اينگونه [كه شما منحرف مىشويد] آنان كه همواره آيات خدا را انكار مىكردند، منحرف مىشوند.
خداست كه زمين را براى شما جايگاه امن و آسايش آفريد، و آسمان را بنايى [محكم و استوار] ساخت، و شما را صورتگرى كرد و صورتهايتان را نيكو گردانيد، و از چيزهاى پاكيزه [اى كه با طبيعت شما هماهنگ است] به شما روزى داد. اين است خدا پروردگار شما، پربركت است خدا پروردگار جهانيان.
اوست زنده [بىزوال]، هيچ معبودى جز او نيست، پس او را در حالى كه ايمان و عبادت را براى او [از هر گونه شركى] خالص مىكنيد، بپرستيد. همه ستايشها ويژه خدا پروردگار جهانيان است.
بگو: من نهى شدهام از اينكه معبودانى كه شما به جاى خدا مىپرستيد، بپرستم؛ زيرا از جانب پروردگارم براى من دلايل روشن [بر حقانيت توحيد] آمده است و مأمورم كه فقط تسليم [فرمانها و احكام] پروردگار جهانيان باشم.
اوست كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، آن گاه از علقه، سپس به صورت طفلى [از رحم مادران] بيرون مىفرستد، تا به كمال نيرومندى و قوت خود برسيد، آن گاه پير و سالخورده شويد، و برخى از شما پيش از رسيدن به اين مراحل قبض روح مىشويد، و [برخى زنده مىمانيد] تا به آن مدتى كه معين و مقرر است برسيد، و براى اينكه شما [درباره حق] تعقل كنيد.
اوست كه زنده مىكند و مىميراند، و چون پديد آمدن چيزى را اراده كند، فقط به آن مىگويد: باش. پس بىدرنگ موجود مىشود.
آيا كسانى را كه در آيات خدا مجادله و ستيزه مىكنند، ننگريستى كه چگونه [از حق به باطل] برگردانده مىشوند؟
همانان كه قرآن و دينى را كه پيامبران خود را به آن فرستاديم، انكار كردند، پس به زودى [نتيجه انكار خود را] خواهند دانست؛
زمانى كه غلها و زنجيرها [ى آتشين] در گردنهايشان باشد در حالى كه به وسيله آنها كشيده شوند،
در ميان آب جوشان، سپس آنان را در آتش افروخته دوزخ مىسوزانند.
آن گاه به آنان گويند: معبودانى كه [در الوهيت و ربوبيت] شريكان خدا مىگرفتيد كجايند؟
[همان معبودانى كه] به جاى خدا [مىپرستيديد]، مىگويند: از نظر ما گم و ناپديد شدند، بلكه ما پيش از اين چيزى را نمىپرستيديم. اينگونه خدا كافران را گمراه مىكند.
اين [عذابها] براى آن است كه به ناحق در زمين شادى و سرمستى مىكرديد و به سبب آن است كه مغرورانه به پايكوبى و خوشحالى مىپرداختيد.
از درهاى دوزخ وارد شويد كه در آن جاو دانهايد؛ پس چه بد است اقامتگاه متكبران.
پس [بر آزار اينان] شكيبا باش، بىترديد وعده خدا حق است. پس اگر بخشى از عذابهايى را كه به آنان وعده مىدهيم به تو نشان دهيم، يا تو را پيش از آن از دنيا ببريم [تفاوتى ندارد، در هر صورت] به سوى ما بازگردانده مىشوند [و كيفرشان را خواهند ديد.]
قطعا پيش از تو پيامبرانى فرستاديم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو حكايت كردهايم، و سرگذشت برخى را بيان نكردهايم. هيچ پيامبرى را نسزد كه جز به اذن خدا معجزهاى بياورد؛ بنابراين هنگامى كه فرمان خدا [به عذاب دشمنان لجوج] برسد، بر پايه حق و درستى داورى خواهد شد و آنجاست كه اهل باطل زيان خواهند كرد.
خداست كه چهارپايان را براى شما پديد آورد تا بر بعضى از آنها سوار شويد، و از [گوشت] بعضى از آنها بخوريد؛
و براى شما در آنها سودهايى است، [آرى آنها را آفريد] تا با [سوار شدن بر آنها و حمل بار و بنه خود] به مقصدى كه در دلهاى شماست برسيد، و بر آنها و بر كشتىها حمل مىشويد.
و همواره نشانههاى [ربوبيت و قدرت] خود را به شما نشان مىدهد، پس كدام يك از نشانههاى خدا را انكار مىكنيد؟!
آيا در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند [و سركشى و تكبر مىكردند] چگونه بود؟ همانان كه نفراتشان از اينان بيشتر و از ايشان نيرومندتر بودند، و در زمين آثارى پايدارتر [چون قلعهها و خانههاى استوار و كاخهاى بسيار محكم] داشتند، ولى نفرات و قدرت و آثارى كه همواره به دست مىآوردند [چيزى از عذاب خدا را] از آنان دفع نكرد.
هنگامى كه پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، به اندك دانشى كه نزد خود داشتند خوشحال بودند [و غير آن را چيزى به حساب نمىآوردند] ولى عذابى كه همواره آن را به مسخره مىگرفتند، آنان را احاطه كرد.
پس هنگامى كه عذاب سخت ما را ديدند، گفتند: بىترديد به خدا ايمان آورديم و به معبودانى كه با او شريك قرار مىداديم، كافريم.
ولى زمانى كه عذاب سخت ما را ديدند، ايمانشان سودى به آنان نداد. سنت خداست كه از ديرباز نسبت به بندگانش جارى شده است [كه ايمانشان را پس از ديدن عذاب نمىپذيرد] و آنجاست كه كافران زيانكار شدند.
سوره فصّلت
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
اين كتابى است نازل شده از سوى خدا كه رحمتش بىاندازه و مهربانىاش هميشگى است.
كتابى است كه آياتش در نهايت روشنى بيان شده است، [به زبانى] فصيح و گويا براى مردمى كه اهل معرفت و آگاهىاند؛
مژده دهنده و بيم دهنده است. ولى بيشتر آنان [از اين درياى معارف] روى گرداندند و به گوش [جان] نمىشنوند.
و گفتند: دلهاى ما از [درك] حقايقى كه ما را به آن مىخوانى در پوششهاى سختى است، و در گوشهاى ما سنگينى است، و ميان ما و تو پردهاى وجود دارد، بنابراين تو كار خود را انجام بده و ما هم كار خود را انجام مىدهيم.
بگو: من بشرى مانند شما هستم، [نه از جنسى ديگر كه سخنم را نفهميد] به من وحى مىشود كه: معبود شما فقط معبود يكتاست، پس [با دورى از افراط و تفريط] به سوى او رو كنيد، و از او آمرزش بخواهيد، و واى بر مشركان؛
همانان كه زكات نمىدهند و آخرت را انكار مىكنند.
بىترديد كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، براى آنان پاداشى هميشگى است.
بگو: آيا شما به كسى كه زمين را در دو روز آفريد، كفر مىورزيد، و براى او همتايانى قرار مىدهيد؟! [ساحت مقدسش از اين پيرايهها پاك است] آن [توانمندى كه زمين را آفريد] پروردگار جهانيان است.
و در روى زمين كوههاى استوارى پديد آورد، و در آن منافع فراوانى آفريد و رزق [روزى خوارانش] را در آن به مدت چهار دوره [بهار، تابستان، پاييز و زمستان] تقدير كرد [آن هم] يكسان و بهاندازه براى خواهندگان.
آن گاه آهنگ آفرينش آسمان كرد، در حالى كه بهصورت دود بود، پس به آن و به زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمانبردار آمديم.
پس آنها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانيد و محكم و استوار ساخت، و در هر آسمانى كار آن را وحى كرد، و آسمان دنيا را با چراغهايى آرايش داديم و [از استراق سمع شيطانها] حفظ كرديم، اين است اندازهگيرى تواناى شكستناپذير و دانا.
اگر روى گرداندند، بگو: من شما را از صاعقهاى [مرگبار] چون صاعقه عاد و ثمود بيم مىدهم.
هنگامى كه پيامبران از پيش رو و پشت سرشان به سوى آنان آمدند [و گفتند:] كه جز خدا را نپرستيد. گفتند: اگر پروردگار ما مىخواست [كه ما مؤمن شويم و او را بپرستيم] فرشتگانى نازل مىكرد [تا دعوتش را به ما ابلاغ كنند]؛ بنابراين ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، كافريم.
اما قوم عاد به ناحق در زمين تكبر كردند و گفتند: نيرومندتر از ما كيست؟ آيا ندانستند خدايى كه آنان را آفريد از آنان نيرومندتر است؟ و [به گمان اينكه نيرومندتر از آنان وجود ندارد] همواره آيات ما را انكار مىكردند.
سرانجام تندبادى سخت و سرد و سمى در روزهايى شوم بر آنان فرستاديم تا در زندگى دنيا عذاب خوارى و رسوايى را به آنان بچشانيم، و بىترديد عذاب آخرت رسوا كنندهتر است و آنان [در آن روز] يارى نخواهند شد.
و اما ثموديان، پس آنان را هدايت كرديم، ولى آنان كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند، پس به كيفر اعمالى كه همواره مرتكب مىشدند، بانگ عذاب خواركننده آنان را فراگرفت؛
و كسانى را كه ايمان آورده و همواره پرهيزكارى مىكردند، نجات داديم.
و [ياد كن] روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گرد آورده مىشوند، پس آنان را از حركت باز مىدارند [تا گروههاى ديگر به آنان ملحق شوند.]
وقتى به آتش مىرسند، گوش و چشم و پوستشان به اعمالى كه همواره انجام مىدادند، گواهى مىدهند.
و آنان به پوستشان مىگويند: چرا بر ضد ما گواهى داديد؟ مىگويند: همان خدايى كه هر موجودى را به سخن آورد، ما را گويا ساخت، و او شما را نخستين بار آفريد و به سوى او بازگردانده مىشويد.
و شما [هنگام ارتكاب گناه در دنيا] از اينكه مبادا گوش و چشم و پوستتان بر ضد شما گواهى دهند، پنهان نمىشديد، بلكه گمان كرديد كه خدا بسيارى از آنچه را كه [در خلوت] مرتكب مىشديد، نمىداند!!
و اين گمانتان بود كه به پروردگارتان برديد [و همان] شما را هلاك كرد، در نتيجه از زيانكاران شديد.
پس اگر [بر همين حال] ايستادگى كنند، جايگاهشان دوزخ است، و اگر [براى به دست آوردن خشنودى خدا] عذرخواهى كنند، عذرشان مورد پذيرش قرار نخواهد گرفت.
[به خاطر كفر و طغيانشان] براى آنان همنشينانى [مفسد و تبهكار] گماشتيم كه لذايذ مادى و شهوانى حال و آينده را در نظرشان زيبا و دلربا جلوه دادند، و فرمان عذاب بر آنان در [زمره] گروههايى از جن و انس كه پيش از آنان گذشتند، محقق و ثابت شد، آنان بىترديد زيانكارند.
كافران گفتند: به اين قرآن گوش ندهيد و [هنگام قرائتش] سخنان لهو و بيهوده [و سر و صداهاى بىمعنا] در آن افكنيد [تا كسى نشنود!] شايد كه پيروز شويد.
به يقين كافران را عذابى سخت مىچشانيم، و بىترديد آنان را بر پايه بدترين اعمالى كه همواره مرتكب مىشدند، كيفر مىدهيم.
اين است كيفر دشمنان خدا كه آتش است براى آنان، در آتش سراى جاودانه است، كيفرى است [ويژه و سخت]، براى اينكه همواره آيات ما را انكار مىكردند.
و كافران مىگويند: پروردگارا! آنان كه از گروه جن و انس ما را گمراه كردند، به ما نشان بده تا زير پاى خود گذاريم، براى اينكه از پستترينان شوند.
بىترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما خدا است؛ سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت] استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند [و مىگويند:] مترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مىدادند، بشارت باد.
ما در زندگى دنيا و آخرت، ياران و دوستان شما هستيم، آنچه دلتان بخواهد، در بهشت براى شما فراهم است، و در آن هر چه را بخواهيد، براى شما موجود است.
رزق آمادهاى از سوى آمرزنده مهربان است.
و خوش گفتارتر از كسى كه به سوى خدا دعوت كند و كار شايسته انجام دهد و گويد: من از تسليم شدگان [در برابر فرمانها و احكام خدا] هستم، كيست؟
نيكى و بدى يكسان نيست. [بدى را] با بهترين شيوه دفع كن؛ [با اين برخورد متين و نيك] ناگاه كسى كه ميان تو و او دشمنى است [چنان شود] كه گويى دوستى نزديك و صميمى است.
اين بهترين شيوه را جز كسانى كه [در زمينه خودسازى و تزكيه] پايدارى كردند، نمىيابند، و جز كسانى كه بهره بزرگى [از ايمان و تقوا] دارند به آن نمىرسند؛
و اگر وسوسهاى از سوى شيطان تو را تحريك كند [كه از اين بهترين شيوه دست بردارى] به خدا پناه ببر؛ بىترديد او شنوا و داناست.
از نشانههاى [ربوبيت و قدرت] او شب و روز و خورشيد و ماه است؛ نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه، براى خدايى كه آنان را آفريد، سجده كنيد، اگر مىخواهيد فقط او را بپرستيد؛
و اگر [از پرستش خداى يكتا] تكبر ورزند، پس [بايد بدانند چنين نيست كه پرستش كنندهاى براى او وجود ندارد،] كسانى كه نزد پروردگار تواند [از فرشتگانى كه شمار آنان را جز خدا نمىداند] شب و روز براى او تسبيح مىگويند و [از تسبيحگويى] ملول و خسته نمىشوند.
و از [ديگر] نشانههاى او اين است كه تو زمين را خشك و بىگياه مىبينى، پس هنگامى كه باران بر آن نازل مىكنيم، به شدت به جنبش درآيد و برآيد. بىترديد كسى كه زمين مرده را زنده كرد، يقينا مردگان را زنده مىكند؛ زيرا او بر هر كارى تواناست.
مسلما كسانى كه معانى و مفاهيم آيات ما را از جايگاه واقعىاش تغيير مىدهند [و به تفسير و تأويلى نادرست متوسل مىشوند] بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى را كه در آتش مىافكنند، بهتر است يا كسى كه روز قيامت در حال ايمنى مىآيد؟ هر چه مىخواهيد انجام دهيد، بىترديد او به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
كسانى كه به اين قرآن هنگامى كه به سويشان آمد كافر شدند [به عذابى سخت دچار مىشوند] بىترديد قرآن كتابى است شكستناپذير،
كه هيچ باطلى از پيش رو و پشت سرش به سويش نمىآيد، نازل شده از سوى حكيم و ستوده است.
جز آنچه به پيامبران پيش از تو گفته شده است، به تو گفته نمىشود؛ مسلما پروردگارت صاحب آمرزش وداراى عذابى دردناك است؛
و اگر آن را قرآنى غير عربى قرار داده بوديم قطعا مىگفتند: چرا آياتش در نهايت روشنى بيان نشده است، آيا [قرآنى] غير عربى [و نامفهوم] براى [مردمى] عرب زبان [و فصيح؟!] بگو: اين كتاب براى كسانى كه ايمان آوردهاند، سراسر هدايت و درمان است، و كسانى كه ايمان نمىآورند در گوششان سنگينى است، و آن [با همه روشنى و آشكارىاش] بر آنان پوشيده و نامفهوم است؛ اينانند كه [گويى] از جايى دور ندايشان مىدهند.
به يقين ما به موسى كتاب عطا كرديم پس در آن اختلاف شد [كه از پيشگاه حق آمده يا ساختگى است]، و اگر از سوى پروردگارت فرمانى [بر مهلت يافتنشان] پيشى نگرفته بود، بىترديد ميانشان [به نابودى و هلاكت] حكم شده بود؛ و اينان هم [چون قوم موسى] نسبت به قرآن در ترديدى سخت هستند.
كسى كه كار شايسته انجام دهد، به سود خود اوست، و كسى كه مرتكب زشتى شود به زيان خود اوست، و پروردگارت ستمكار به بندگان نيست.