پس كيست ستمگرتر از آنكه بست بر خدا دروغ را و دروغ پنداشت راست را هنگامى كه بيامدش آيا نيست در دوزخ جايگاهى براى كافران
و آنكه راستى آورد و راست پنداشتش آنانند پرهيزكاران
ايشان را است آنچه خواهند نزد پروردگارشان اين است پاداش نكوكاران
تا بزدايد خدا از ايشان زشتترين كارى را كه كردند و بپردازد بديشان مزد ايشان را به بهتر آنچه بودند مىكردند
آيا نيست خدا كفايتكننده بنده خويش و مىترسانندت بدانان كه جز اويند و آن را كه گمراه سازد خدا نيستش راهنمايى
و آن كو هدايت كندش خدا نيستش گمراهكنندهاى آيا نيست خدا عزتمند انتقامجوى
و اگر پرسيشان كه آفريده است آسمانها و زمين را هر آينه گويند خدا بگو آيا ديديد آنچه را مىخوانيد جز خدا اگر خواهدم خدا به رنجى آيا هستند آنان گشاينده رنج او و اگر خواهدم به رحمتى آيا هستند آنان بازدارنده رحمتش بگو بس است مرا خدا بر او توكل كنند توكلكنان
بگو اى قوم عمل بكنيد بر توانايى خويش همانا منم عملكننده پس زود است بدانيد
كه را آيد عذابى كه خوار سازدش و فرود آيد بر او عذابى پايدار
همانا فرستاديم بر تو كتاب را براى مردم به حق پس آن كو رهبرى شود براى خويش است و آنكه گمراه شود جز اين نيست كه گمراه شود بر خويش و نيستى تو بر ايشان وكيل
خدا دريابد جانها را هنگام مرگشان و آنكه نمرده است در خوابگه خويش است پس نگاهدارد آن را كه مرگ را بر او گذرانيده است و رها كند آن دگر را تا سرآمدى نامبرده همانا در اين است آيتهايى براى گروهى كه بينديشند
آيا برگرفتند جز خدا شفيعانى بگو اگر چه باشند مالك نباشند چيزى را و نه بخرد يابند
بگو از آن خدا است شفاعت همگى او را است پادشاهى آسمانها و زمين سپس بسوى او بازگردانيده شويد
و گاهى كه نام خدا برده شود به تنهايى برنجد دلهاى آنان كه ايمان ندارند به آخرت و هر گاه ياد شوند آنان كه جز اويند ناگاه ايشانند شادمانان
بگو بار خدايا پديدآرنده آسمانها و زمين داناى نهان و پديدار تو حكم كنى ميان بندگان خويش در آنچه بودند در آن اختلاف مىكردند
و اگر باشد براى آنان كه ستم كردند آنچه در زمين است همگى و مانند آن با آن هر آينه بجاى خويش دهند از بدى عذاب روز قيامت و پديدار شود براى ايشان از خدا آنچه را نبودند كه به شمار آرند
و نمودار شد براى ايشان بديهاى آنچه فراهم كردند و بگرفتشان آنچه بودند بدان تمسخر مىكردند
و هر گاه رسد انسان را رنجى بخواند ما را تا گاهى كه دهيمش نعمتى از ما گويد جز اين نيست كه داده شدمش به دانشى بلكه آن است آزمايشى و ليكن بيشترشان نمىدانند
همانا گفتندش آنان كه پيش از ايشان بودند پس بىنياز نكرد از ايشان آنچه بودند فراهم مىكردند
پس رسيد بديشان زشتيهاى آنچه دست آوردند و آنان كه ستم كردند از ايشان زود است رسدشان زشتيهاى آنچه دست آوردند و نيستند به عجزآرندگان
آيا ندانستند كه خدا فراخ گرداند روزى را براى هر كه خواهد و تنگ كند همانا در اين است آيتهايى براى قومى كه ايمان آرند
بگو اى بندگان من كه اسراف كرديد بر جان خويش نوميد نباشيد از رحمت خدا همانا خدا بيامرزد گناهان را همگى همانا او است آمرزگار مهربان
و بازگرديد بسوى پروردگار خويش و تسليم شويد برايش پيش از آنكه بيايد شما را عذاب سپس يارى نشويد
و پيروى كنيد بهتر آنچه را فرستاده شد بسوى شما از پروردگار شما پيش از آنكه بيايد شما را عذاب ناگهان و شما ندانيد
كه گويد كسى دريغ بر آنچه كوتاه آمدم در باره خدا و هر آينه بودم من از مسخرهكنندگان
يا گويد اگر خدا هدايتم مىكرد همانا مىشدم از پرهيزكاران
يا گويد گاهى كه بيند عذاب را كاش مرا بازگشتى مىبود تا بشوم از نكوكاران
بلى آمدت آيتهاى من پس تكذيب كردى بدانها و كبر ورزيدى و شدى از كافران
و روز قيامت بينى آنان را كه دروغ گفتند بر خدا رويهاشان سياه شده آيا نيست در دوزخ جايگاهى براى كبرورزان
و برهاند خدا آنان را كه پرهيز كردند به پناهگاهشان نرسدشان بدى و نه اندوهگين شوند
خدا است آفريدگار هر چيزى و اوست بر همه چيز وكيل
وى را است كليدهاى آسمانها و زمين و آنان كه كفر ورزيدند به آيتهاى خدا ايشانند زيانكاران
بگو آيا جز خدا را فرمان دهيدم كه پرستم اى نادانان
و هر آينه وحى شد بسوى تو و بسوى آنان كه پيش از تو بودند كه اگر شرك ورزى هر آينه تباه شود كردارت و همانا شوى از زيانكاران
بلكه خدا را پرستش كن و باش از سپاسگزاران
و ارج نگذاشتند خدا را حق ارجمنديش و زمين همگى در چنگ او است روز قيامت و آسمانها پيچيدهاند به دستش منزه و برتر است او از آنچه شرك ورزند
و دميده شد در صور پس بيهوش افتادهاند آنان كه در آسمانها و آنان كه در زميناند مگر آنكه خواست خدا سپس دميده شد در آن بار ديگر ناگاه ايشانند ايستادگانى نگران
و درخشيد زمين به نور پروردگار خويش و گذارده شد كتاب و آورده شدند پيغمبران و گواهان و داورى شد ميان آنان به حق و ايشان ستم نشوند
و پرداخت شد به هر كس هر آنچه كرد و او داناتر است بدانچه مىكنند
و رانده شدند آنان كه كفر ورزيدند بسوى دوزخ گروههايى تا گاهى كه بيامدندش و گشوده شد درهايش و گفتند بديشان نگهبانانش آيا نيامد شما را فرستادگانى از خود شما بسرايند بر شما آيتهاى پروردگار شما را و بترسانندتان از رسيدنتان بدين روز گفتند بلى و ليكن راست آمد سرنوشت عذاب بر كافران
گفته شد درآيند به درهاى دوزخ جاودانان در آن چه زشت است جايگاه گردنفرازان
و رانده شدند آنان كه پرهيزكارى كردند بسوى بهشت گروههايى تا گاهى كه آمدندش و گشوده شد درهايش و گفتند بديشان نگهبانانش سلام بر شما خوش آمديد (پاك شديد) پس درآييد در آن جاودانان
و گفتند سپاس خداى را كه راست آورده ما را وعده خويش و ارث داد به ما زمين را جاى گيريم از بهشت هر جا كه خواهيم و چه خوب است پاداش عملكنندگان
و بينى فرشتگان را فراگيرندگان پيرامون عرش تسبيح كنند به سپاس پروردگار خويش و داورى شد ميان ايشان به حق و گفته شد سپاس خداى را پروردگار جهانيان
سوره غافر
بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ حم
فرستادن كتاب از خداوند عزتمند دانا
آمرزنده گناه پذيرنده توبه سختشكنجه خداوند نيرومندى نيست خدايى جز او بسوى او است بازگشت
نستيزند در آيتهاى خدا جز آنان كه كفر ورزيدند پس نفريبدت گردش آنان در شهرها
تكذيب كردند پيش از ايشان قوم نوح و احزاب از پس ايشان و آهنگ كرد هر ملتى پيغمبر خويش را تا بگيرندش و ستيزه كردند بوسيله باطل تا نابود كنند بدان حق را پس بگرفتيمشان پس چگونه بود مرا عقوبت
و بدينسان راست آمد سخن پروردگارت بر آنان كه كفر ورزيدند كه آنانند ياران آتش
آنان كه بردارند عرش را و آنان كه گرد آنند تسبيح كنند به سپاس پروردگار خويش و ايمان آرند بدو و آمرزش خواهند براى آنان كه ايمان آوردند پروردگارا فراگرفتى همه چيز را به رحمت و دانش پس بيامرز آنان را كه توبه كردند و پيروى كردند راه تو را و بازدارشان از عذاب دوزخ
پروردگارا و درآور ايشان را بهشتهاى جاودانى كه نويد دادى بديشان و آنان كه شايسته شدند از پدران ايشان و همسران ايشان و فرزندان ايشان كه تويى همانا عزتمند حكيم
و دورسازشان از بديها و آن را كه از بديها دور ساختى آن روز همانا رحمتش آوردى و اين است آن رستگارى بزرگ
همانا آنان كه كفر ورزيدند بانگ داده شوند كه همانا خشم خدا بزرگتر است از خشم شما خويشتن را گاهى كه خوانده مىشديد بسوى ايمان پس كفر ورزيديد
گفتند پروردگارا مىراندى ما را دو بار و زنده ساختى ما را دو بار پس اعتراف كرديم به گناهان خويش آيا هست بسوى بازگشت راهى
اين بدان است كه هر گاه خوانده مىشد خدا به تنهايى كفر مىورزيديد و اگر شركورزيده مىشد بدو مىگرويديد پس حكومت از آن خداى برتر بزرگ است
او است آنكه بنمايد به شما آيتهاى خويش را و فرستد براى شما از آسمان روزيى و يادآور نشود مگر آنكه بازگشت كند
پس بخوانيد خدا را پاكدارنده برايش دين را و اگر چه ناخوش دارند كافران
بلند پايگاهها دارنده عرش فرستد روح را از امر خويش بر هر كه خواهد از بندگان خويش تا بترساند از روز ملاقات
روزى كه ايشان نمودارند نهان نماند بر خدا از ايشان چيزى از آن كيست پادشاهى در آن روز از آن خدا است يكتاى چيرهجوى
امروز پاداش داده شود هر كس بدانچه فراهم كرده است نيست ستمى امروز همانا خدا است شتابنده در شمار
و بترسانشان از روز نزديك گاهى كه دلها نزد گلوگاهها است خشم فروخورندگان نيست ستمگران را دوست و نه شفاعتگرى كه فرمانبردارى شود
مىداند چشمكزدن ديدگان را و آنچه نهان دارند سينهها
و خدا داورى كند به حق و آنان را كه خوانند جز وى داورى نكنند به چيزى همانا خدا است شنواى بينا
آيا نگشتند در زمين تا بنگرند چگونه بوده است فرجام آنان كه بودند پيش از ايشان بودند سختتر از ايشان در نيرو و نشانيهاى بجاى مانده در زمين پس بگرفتندشان خدا به گناهانشان و نبود ايشان را از خدا نگهبانى
اين بدان است كه ايشان بودند بيامدشان پيغمبرانشان به نشانيها پس كفر ورزيدند پس بگرفتشان خدا كه او است نيرومند سختشكنجه
و همانا فرستاديم موسى را به آيتهاى خويش و فرمانروائيى آشكار
بسوى فرعون و هامان و قارون پس گفتند جادوگرى است دروغگوى
تا گاهى كه بيامدشان به حق از نزد ما گفتند بكشيد پسران آنان را كه ايمان آوردند با وى و بازگذاريد زنان ايشان را و نيست نيرنگ كافران جز در گمراهى
و گفت فرعون بگذاريد مرا بكشم موسى را و بخواند پروردگار خويش را چه ترسم دگرگون كند كيش شما را يا آنكه پديد آرد در زمين تباهى را
و گفت موسى همانا پناه بردم به پروردگار خود و پروردگار شما از هر كبرورزنده كه نمىگرود به روز شمار
و گفت مرد مؤمنى از كسان فرعون كه نهان مىداشت ايمان خود را آيا مىكشيد مردى را بدانكه گفت پروردگار من خدا است حالى كه آورده است شما را به نشانيها از پروردگار خويش و اگر دروغگو باشد پس بر او است دروغش و اگر راستگو باشد برسد شما را پاره آنچه وعده دهد به شما همانا خدا هدايت نكند آنان را كه او است فزونىجوينده دروغگوى
اى قوم من شما را است پادشاهى امروز چيره آيندگانيد در زمين پس كه يارى كند ما را از خشم خدا اگر بيايد ما را گفت فرعون ننمايم به شما جز آنچه ببينم و نه رهبريتان كنم مگر به راه راست
و گفت آنكه ايمان آورده بود اى قوم همانا ترسم بر شما مانند روز احزاب
مانند شيوه قوم نوح و عاد و ثمود و آنان كه پس از ايشان بودند و نيست خدا خواهان ستمى بر بندگان
و اى قوم همانا ترسم بر شما از روز فرياد
روزى كه روى برتابيد پشتكنان نيست شما را از خدا نگهدارندهاى و آن را كه گمراه كند خدا نباشدش راهنمايى
و هر آينه بيامدتان يوسف پيش از اين به نشانيها پس مانديد پيوسته در شكى از آنچه بياوردتان تا گاهى كه مرد گفتيد هرگز نيانگيزد خدا پس از وى پيمبرى بدينسان گمراه كند خدا هر كه را او است فزونىخواه شكآورنده
آنان كه مىستيزند در آيتهاى خدا بىفرمانروائيى كه دهدشان بزرگ كينورزى است نزد خدا و نزد آنان كه ايمان آوردند چنين مهر نهد خدا بر هر دل برترىجوى گردنفراز
و گفت فرعون اى هامان بنياد كن برايم برجى (كاخى) شايد رسم به درها
درهاى آسمانها پس سر برآرم به خداى موسى و هر آينه گمان دارمش دروغگوى و بدينسان بياراست براى فرعون زشتى كردارش و بازداشته شد از راه و نيست نيرنگ فرعون جز در تباهى
و گفت آنكه ايمان آورد اى قوم مرا پيروى كنيد رهبريتان كنم به راه راست
اى قوم من جز اين نيست كه اين زندگانى دنيا است بهره و همانا خانه آخرت است سراى آرامگاه
هر كه كردار زشت كند كيفر نشود جز همانندش و هر كه كردار شايسته كند از نر يا ماده حالى كه او است مؤمن پس آنان به بهشت درآيند روزيمند شوند در آن بىشمار
و اى قوم چه شود مرا كه خوانمتان بسوى نجات و شما خوانيدم بسوى آتش
خوانيدم كه كفر ورزم به خدا و شريك گردانم با وى آنچه را نيستم بدان دانشى و من خوانمتان بسوى خداوند عزتمند آمرزگار
ناگزير آنچه مرا بسويش خوانيد نيستش دعوتى در دنيا و نه در آخرت و آنكه بازگشت ما بسوى خدا است و آنكه فزونىخواهانند ياران آتش
زود است ياد آريد آنچه را به شما گويم و بگذارم كار خويش را به خدا كه خدا به بندگان است بينا
پس نگهداشتش خدا از بديهاى آنچه نيرنگ آوردند و فرود آمد به خاندان فرعون زشتى عذاب
آتش عرض شوند بر آن بامدادان و شامگاه و روزى كه بپا شود ساعت درآريد خاندان فرعون را به سختترين عذاب
و گاهى كه پرخاش كنند در آتش پس گويند ناتوانان بدانان كه كبر ورزيدند كه ما بوديم شما را پيروانى آيا شمائيد بىنيازكنندگان از ما بهرهاى را از آتش
گفتند آنان كه كبر ورزيدند مائيم همگى در آن همانا خدا حكومت كرد ميان بندگان
و گفتند آنان كه در آتشند به نگهبانان دوزخ بخوانيد پروردگار خويش را بكاهد از ما روزى را از عذاب
گفتند آيا نبود آنكه بيايد شما را پيغمبرانتان به نشانيها گفتند بلى گفتند پس بخوانيد كه نيست خواندن كافران جز در گمراهى
ما هر آينه يارى مىكنيم فرستادگان خويش را و آنان را كه ايمان آوردند در زندگانى دنيا و روزى كه بپا شوند گواهان
روزى كه سود ندهد ستمگران را بهانهجستن ايشان و ايشان را است لعنت و ايشان را است بدى آن سراى
و همانا داديم به موسى رهبرى را و ارث داديم به بنى اسرائيل كتاب را
هدايت و يادآوريى براى دارندگان خردها
پس شكيبا شو كه وعده خدا است حق و آمرزش خواه براى گناه خويش و تسبيح گوى به سپاس پروردگار خود شامگاهان و بامداد
همانا آنان كه مىستيزند در آيتهاى خدا نه به فرمانروائيى كه آمدستشان نيست در سينههاى آنان جز كبرورزى كه نيستند بدان رسيده پس پناه بر به خدا كه او است شنواى بينا
همانا آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر است از آفرينش مردم و ليكن بيشتر مردم نمىدانند
و يكسان نيستند كور و بينا و آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند و نه بدكار به كمى يادآور شويد
همانا ساعت آينده است نيست شكى در آن و ليكن بيشتر مردم نمىگروند
و گفت پروردگار شما بخوانيدم مىپذيرم براى شما همانا آنان كه سرپيچند از پرستش من زود است درآيند دوزخ را سرافكندگان
خدا است آنكه نهاد براى شما شب را تا بيارميد در آن و روز را بينا همانا خدا داراى فضل است بر مردم و ليكن بيشتر مردم سپاس نگزارند
اين است خدا پروردگار شما آفريدگار همه چيز نيست خدايى جز او پس كجا به دروغ رانده شويد
چنين به دروغ رانده شدند آنان كه بودند آيتهاى خدا را انكار مىكردند
خدا است آنكه گردانيد براى شما زمين را پايگاهى و آسمان را سازمانى و پيكر ساخت شما را پس نكو كرد پيكرهاى شما را و روزى داد شما را از پاكيزهها اين است خدا پروردگار شما پس بزرگ است خدا پروردگار جهانيان
او است زنده نيست خدايى جز او پس بخوانيدش پاكدارندگان برايش دين را سپاس خداى را پروردگار جهانيان
بگو هر آينه بازداشته شدم از آنكه پرستم آنان را كه خوانيد جز خدا هنگامى كه بيامدم نشانيها از پروردگارم و مأمور شدم كه تسليم شوم براى پروردگار جهانيان
او است آنكه بيافريد شما را از خاكى پس از چكه آبى پس از خونى بسته پس درآورد شما را كودكى سپس تا برسيد به نيروهاى خويش پس تا باشيد پيرانى و از شما است آنكه بميرد از پيش و تا برسيد سرآمدى نامبرده را و شايد شما بخرد آئيد
او است آنكه زنده كند و بميراند و گاهى كه بگذراند كارى را جز اين نيست كه بگويدش بشو پس مىشود
آيا نديدى آنان را كه ستيزه مىكنند در آيتهاى خدا كجا رانده مىشوند
آنان كه تكذيب كردند كتاب را و آنچه فرستاديم بدان فرستادگان خويش را زود است مىدانند
گاهى كه غلها در گردنهاى آنان است و زنجيرها كشيده شوند
در آب جوشان سپس در آتش افكنده شوند
پس گفته شود بديشان كجا بوديد شرك مىورزيديد
جز خدا را گفتند گم شدند از ما بلكه نبوديم بخوانيم از پيش چيزى را بدينسان گمراه مىكند خدا كافران را
اين بدان است كه بوديد شادى مىكرديد در زمين به ناحق و بدانچه بوديد هوسرانى مىكرديد
درآئيد درهاى دوزخ را جاودانان در آن چه زشت است جايگاه گردنفرازان
پس شكيبا شو كه وعده خدا حق است و اگر بنمائيمت پاره آنچه وعده دهيمشان يا دريابيمت (بميرانيمت) پس بسوى ما بازگردانيده شوند
و هر آينه فرستاديم فرستادگانى پيش از تو از ايشان است آنان كه داستان سروديم بر تو و از ايشان است آنان كه نخوانديم به داستان بر تو و نرسد پيمبرى را كه بيارد آيتى جز به دستور خدا تا هنگامى كه درآيد امر خدا داورى شود به حق و زيانكار شوند در آنجا تباهكاران
خدا است آنكه قرار داد براى شما دامها را تا سوار شويد از آنها و از آنها مىخوريد
و شما را است در آن سودهايى و تا برسيد بدان نيازى را در سينههاى خويش و بر آنها و بر كشتى سوار شويد
و بنمايد شما را آيتهاى خويش پس كدام يك از آيتهاى خدا را منكريد
آيا نگشتند در زمين تا بنگرند چگونه بوده است فرجام آنان كه پيش از ايشان بودند بودند بيشتر از ايشان و سختتر در نيرو و نشانيهاى جاىگذارده در زمين پس بىنياز نكرد از ايشان آنچه بودند فراهم مىكردند
و هنگامى كه بيامدشان فرستادگانشان به نشانيها شاد شدند بدانچه نزد ايشان بود از دانش و فرود آمد بديشان آنچه بودند بدان مسخره مىكردند
تا گاهى كه ديدند خشم ما را گفتند ايمان آورديم به خدا تنها و كفر ورزيديم بدانچه بوديم بدان شرك ورزندگان
و نبود سودشان دهد ايمانشان گاهى كه ديدند خشم ما را شيوه خدا است كه گذشت در بندگانش و زيانكار شدند در آنجا كافران
سوره فصّلت
بنام خداوند بخشاينده مهربان؛ حم
فرستادنى است از خداوند بخشنده مهربان
كتابى است جدا گرديده است آيتهايش قرآنى عربى براى گروهى كه بدانند
نويددهنده و بيمدهنده پس روى برتافتند بيشتر ايشان پس نمىشنوند
و گفتند دلهاى ما در پوششهايى است از آنچه مىخوانيد ما را بدان و در گوشهاى ما است سنگينى و ميان ما و تو است پردهاى پس عمل ميكن كه مائيم عملكنندگان
بگو همانا منم بشرى مانند شما وحى مىشود بسويم كه خداى شما خداى يكتا است پس استقامت كنيد بسويش و آمرزش از او خواهيد و واى بر مشركان
آنان كه نمىدهند زكات را و ايشانند به آخرت كافران
همانا آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته كردند ايشان را است مزدى بىمنت (يا بىپايان)
بگو آيا شما كفر مىورزيد بدانكه بيافريده است زمين را در دو روز و قرار دهيد برايش همتايانى اين است پروردگار جهانيان
و نهاده است در آن لنگرهايى از فراز آن و بركت نهاده است در آن و مقرر گردانيد در آن روزيهايش را در چهار روز يكسان (برابر) براى پرسشكنندگان
سپس پرداخت به آسمان و بود آن دودى پس گفت بدان و به زمين بيائيد خواه و ناخواه گفتند آمديم فرمانبرداران
پس گذراند آنها را هفت آسمان در دو روز و وحى كرد در هر آسمانى امر آن را و آراستيم آسمان نزديك را به چراغهايى و نگهبانى را اين است كارپردازى خداوند عزتمند دانا
پس اگر روى برتابند بگو ترسانيدم شما را از صاعقه (آتش آسمانى) مانند صاعقه عاد و ثمود
گاهى كه بيامدشان فرستادگان از پيش روى ايشان و از پشت سر ايشان كه نپرستيد جز خدا را گفتند اگر مىخواست پروردگار ما هر آينه مىفرستاد فرشتگانى و همانا مائيم بدانچه فرستاده شديد بدان كافران
اما عاد پس كبر ورزيدند در زمين به ناحق و گفتند كيست سختتر از ما به نيرو آيا نديدند آنكه خدايى كه آفريدشان سختتر از ايشان به نيرو و بودند به آيتهاى ما انكار مىكردند
پس فرستاديم بر ايشان بادى سخت را در روزهايى شوم تا چشانيمشان عذاب خوارى را در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت است خوارتر و ايشان يارى نشوند
و اما ثمود پس راهنماييشان كرديم پس برگزيدند كورى را بر رهبرى پس بگرفتشان صاعقه شكنجه خوارى بدانچه بودند دست مىآورند
و رهانيديم آنان را كه ايمان آوردند و بودند پرهيز مىكردند
و روزى كه گرد آورده شوند دشمنان خدا بسوى آتش پس ايشانند بازداشتشدگان
تا گاهى كه آيندش گواهى دهد بر ايشان گوششان و ديدههاشان و پوستهاشان بدانچه بودند مىكردند
و گفتند به پوستهاى خويش چرا گواهى داديد بر ما گفتند به سخن آورد ما را خدايى كه به سخن آورد همه چيز را و او آفريد شما را نخستين بار و بسويش بازگردانيده شويد
و نبوديد نهان داريد كه گواهى دهد بر شما گوشتان و نه ديدگانتان و نه پوستهايتان و ليكن پنداشتيد كه خدا نمىداند بسيارى را از آنچه مىكنيد
و اين است پندار شما كه گمان بريد به پروردگار خويش نابود ساخت شما را پس بامداد كرديد از زيانكاران
پس اگر شكيبا شوند آتش است جايگاه ايشان و اگر بهانه آرند نباشند از بهانهپذيرفتگان (يا اگر خواهان عتاب شوند نباشند از عتابشدگان)
و برانگيختيم براى ايشان همنشينانى پس آراستند براى ايشان و آنچه پيش روى ايشان و پشت سر ايشان است و راست آمد بر ايشان سخن در ملتهايى كه بگذشت پيش از ايشان از پرى و آدمى كه بودند زيانكاران
و گفتند آنان كه كفر ورزيدند گوش فراندهيد بدين قرآن و ياوه گوئيد در آن شايد چيره شويد
همانا چشانيم آنان را كه كفر ورزيدند عذابى سخت و هر آينه پاداششان دهيم به بدترين چيزى كه بودند مىكردند
اين است كيفر دشمنان خدا آتش ايشان را است در آن سراى جاودانى پاداشى بدانچه بودند آيتهاى ما را پايمال مىكردند
و گفتند آنان كه كفر ورزيدند پروردگارا بنمايان به ما آن دو تن را كه گمراه كردند ما را از پرى و آدمى تا بگذاريمشان زير پاهاى خويش تا بگردند از پستتر آن
همانا آنان كه گفتند پروردگار ما خدا است و سپس پايدارى ورزيدند فرود آيد بر ايشان فرشتگان كه نترسيد و نه اندوهگين باشيد و مژده باد شما را به بهشتى كه بوديد نويد داده مىشديد
مائيم دوستان شما در زندگانى دنيا و در آخرت و شما را است در آن آنچه هوس كند دلهاى شما و شما را است در آن هر آنچه خواهيد
پيشكشى از نزد آمرزنده مهربان
و كيست نكوتر در سخن از آنكه بخواند بسوى خدا و كردار نيك كند و گويد منم از اسلامآرندگان
و نيستند يكسان خوبى و نه بدى دور كن بدانچه آن است نكوتر كه ناگاه آنكه ميان تو و او دشمنى است گوئيا او است دوستى گرم
و داده نشوندش جز آنان كه شكيبا شدند و داده نشودش مگر دارنده بهرهاى بزرگ
و اگر بخلد در دلت از شيطان شوريدگى پس پناه بر به خدا كه او است همانا شنواى دانا
و از آيتهاى او است شب و روز و مهر و ماه سجده نكنيد براى مهر و ماه و سجده كنيد براى خداوندى كه بيافريد آنها را اگر هستيد او را پرستشكنان
پس اگر كبر ورزيدند همانا آنان كه نزد پروردگار تسبيح گويند برايش به شب و روز و ايشان خسته نشوند
و از آيتهاى او است كه بينى زمين را پژمرده تا گاهى كه فرستيم بر آن آب را بجنبد و برآيد همانا آنكه زنده سازدش زنده كننده مردگان است هر آينه او است بر همه چيز توانا
همانا آنان كه خيرگى كنند در آيتهاى ما پوشيده نيستند بر ما آيا آنكه افكنده شود در آتش بهتر است يا آنكه بيايد ايمن روز قيامت بكنيد هر آنچه خواهيد كه او بدانچه كنيد بينا است
همانا آنان كه كفر ورزيدند به ذكر گاهى كه بيامدشان و همانا آن است كتابى عزتمند
نيايدش نادرستى از پيش رويش و نه از پشت سرش فرستادنى از حكيمى ستوده
گفته نمىشود به تو جز آنچه گفته شد به پيمبران پيش از تو كه همانا پروردگار تو داراى آمرزش است و داراى شكنجه دردناك
و اگر مىگردانيديمش قرآنى گنگزبان (به زبان جز عربى) همانا مىگفتند چرا جدا نشد آيتهايش آيا عجمى و عربى بگو آن براى آنان كه ايمان آوردند رهبرى و بهبودى است و آنان كه ايمان نياوردند در گوشهاشان سنگينى است و آن است بر ايشان كورى آنان خوانده مىشوند از جايگاهى دور
و همانا داديم به موسى كتاب را پس اختلاف شد در آن و اگر نبود سخنى كه پيشى گرفت از پروردگارت هر آينه حكم مىشد ميان ايشان و همانا ايشانند در شكى از آن شكآرنده
آن كو نكويى كند پس براى خويشتن است و آن كه بدى كند پس بر آن است و نيست پروردگارت ستمكننده بر بندگان