إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثيٰ وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ
47آگاهى و دانش به قيامت [و اينكه چه زمانى برپا مىشود و چه خواهد شد] فقط ويژه اوست؛ و ميوهها از غلافهايشان بيرون نمىآيند، و هيچ مادهاى حامله نمىشود و وضع حمل نمىكند مگر به دانش او. و روزى كه [خدا] مشركان را ندا مىدهد: شريكانى كه براى من مىپنداشتيد، كجايند؟ مىگويند: [پس از روشن شدن حقايق بر ما] قاطعانه به تو اعلام مىكنيم كه هيچ گواهى از ميان ما [بر اينكه تو را شريكى هست] وجود ندارد؛
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ
48و آنچه را از پيش [به عنوان شريكان خدا] مىپرستيدند از نظرشان گم و ناپديد مىشود و يقين مىكنند كه آنان را هيچ راه گريزى [از عذاب] نيست.
لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ
49انسان از درخواست خوشى و رفاه خسته نمىشود، واگر آسيبى به او رسد به شدت مأيوس [و] نااميد مىشود؛
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هٰذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِليٰ رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنيٰ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ
50و اگر او را از سوى خود پس از آسيبى كه به او رسيده خوشى و رفاه بچشانيم قاطعانه مىگويد: اين [خوشى و رفاه] ويژه من است [و به خاطر لياقتم به من رسيده است] و گمان نمىكنم كه قيامت برپا شود، و [به فرض برپا شدن] اگر به سوى پروردگارم باز گردانده شوم، براى من نزد او پاداشى نيكوتر خواهد بود! ما يقينا كسانى را كه كافر شدند به اعمالى كه انجام دادهاند، آگاه خواهيم كرد، و قطعا از عذابى سخت به آنان مىچشانيم.
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَي الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأيٰ بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ
51و هنگامى كه به انسان نعمت عطا مىكنيم [از طاعت و عبادت] روى بر مىگرداند و [با كبر و نخوت] از ما دور مىشود، و چون آسيبى به او رسد [براى برطرف شدنش] به دعاى فراوان و طولانى روى مىآورد؛
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقاقٍ بَعِيدٍ
52بگو: به من خبر دهيد: اگر [قرآن] از سوى خدا باشد و سپس شما به آن كافر شويد، چه كسى گمراهتر از آن خواهد بود كه در مخالفتى دور [از من منطق و صواب] قرار دارد؟
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
53به زودى نشانههاى خود را در كرانهها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهيم داد تا براى آنان روشن شود كه بىترديد او حق است. آيا كافى نيست كه پروردگارت [با ظاهر كردن حقايق و دلايل] بر همه چيز گواه است [كه تنها او آفريننده و بىنياز است و غير او مخلوق و از هر جهت نيازمند به اوست.]
أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ
54آگاه باش! كه آنان نسبت به ديدار [قيامت و محاسبه اعمال به وسيله] پروردگارشان در ترديدند. [و] آگاه باش! كه يقينا او به همه چيز [با قدرت و دانش بىنهايتش] احاطه دارد.
سوره الشوری
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
عسق
2عسق
كَذٰلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
3اينگونه خداى تواناى شكستناپذير و حكيم به سوى تو و كسانى [از پيامبران] كه پيش از تو بودند، وحى مىكند.
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ
4آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، و او بلند مرتبه و بزرگ است.
تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
5نزديك است آسمانها از فرازشان [به سبب عظمت وحى] بشكافند و فرشتگان، پروردگارشان را همواره همراه با سپاس و ستايش تسبيح مىگويند، و براى كسانى كه در زمين هستند، درخواست آمرزش مىكنند؛ آگاه باشيد! بىترديد خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ
6و كسانى كه غير خدا را سرپرستان و ياران خود گرفتهاند، خدا نگهبان و مراقب بر [اعمال و گفتار] آنان است و تو كارساز و وكيل بر آنان نيستى.
وَ كَذٰلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُريٰ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ
7و اينگونه قرآنى [به زبان] عربى [فصيح و گويا] به تو وحى كرديم تا [مردم] امالقرى [شهر مكه] و كسانى را كه پيرامون آن هستند، بيم دهى، و آنان را از روز جمع شدن [يعنى روز قيامت] كه ترديدى در آن نيست بترسانى، [روزى كه] گروهى در بهشتاند و گروهى در آتش سوزان.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لٰكِنْ يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ
8اگر خدا مىخواست آنان را [از روى جبر بر محور هدايت] امت واحدى قرار مىداد، ولى [هدايت اجبارى فاقد ارزش است] هر كه را بخواهد [در صورتى كه ستمكار به آيات خدا نباشد] در رحمت خود در آورد؛ و ستمكاران را هيچ دوست و ياورى [كه از عذاب نجاتشان دهد] نيست.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَ هُوَ يُحْيِ الْمَوْتيٰ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
9آيا به جاى او سرپرستان و معبودانى براى خود گرفتهاند؟ در حالى كه سرپرست و معبود واقعى خداست، و تنها اوست كه مردگان را زنده مىكند و فقط اوست كه بر هر كارى تواناست؛
وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَي اللَّهِ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ
10و آنچه را [از امور دين، عقايد و احكام] در آن اختلاف داريد، داورىاش با خداست. اين است خدا پروردگار من، بر او توكل كردم و به او باز مىگردم.
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
11آفريننده آسمانها و زمين است. از خودتان برايتان جفتهايى قرار داد، و از چهارپايان هم جفتهايى آفريد. شما را با اين [تدبير حكيمانه] زياد مىكند. هيچ چيزى مانند او نيست و او شنوا و بيناست.
لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
12كليدهاى آسمانها و زمين فقط در سيطره مالكيت اوست. رزق و روزى را براى هر كس كه بخواهد وسعت مىدهد و يا تنگ مىگيرد. يقينا او به همه چيز داناست.
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّيٰ بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسيٰ وَ عِيسيٰ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَي الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ
13از دين آنچه را به نوح سفارش كرده بود، براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم؛ و آنچه را به ابراهيم و موسى و عيسى به آن توصيه نموديم [اين است] كه: دين را برپا داريد و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشويد. بر مشركان دينى كه آنان را به آن مىخوانى گران است. خدا هر كس را بخواهد به سوى [اين] دين جلب مىكند، و هر كس را كه به سوى او بازگردد به آن هدايت مىكند،
وَ ما تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ لَوْلا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ
14و [جامعههاى دينى در طول تاريخ] فرقه فرقه و گروه گروه نشدند، مگر پس از آنكه [نسبت به حقانيت دين به وسيله كتابهاى آسمانى] دانش و آگاهى به سويشان آمد، [اين پراكندگى و تفرقه به سبب] حسد و دشمنى ميان خودشان بود، و اگر از سوى پروردگارت فرمانى [بر مهلت يافتنشان] تا زمان معين پيشى نگرفته بود، بىترديد ميانشان [به نابودى و هلاكت] حكم شده بود. و يقينا كسانى كه پس از آنان كتاب آسمانى [قرآن] را به ميراث يافتند، نسبت به آن در ترديدى سخت هستند.
فَلِذٰلِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنا وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
15پس آنان را [به سوى همان آيينى كه به تو وحى شده] دعوت كن، و همان گونه كه مأمورى [بر اين دعوت] استقامت كن، و از هواهاى نفسانى آنان پيروى مكن و بگو: به هر كتابى كه خدا نازل كرده ايمان آوردم، و مأمورم كه در ميان شما به عدالت رفتار كنم؛ خدا پروردگار ما و شماست؛ اعمال ما براى خود ما و اعمال شما براى خود شماست؛ ديگر ميان ما و شما [پس از روشن شدن حقايق] هيچ حجت و برهانى نيست؛ خدا ما و شما را [در عرصه قيامت] جمع مىكند، و بازگشت به سوى اوست.
وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ
16كسانى كه درباره خدا پس از آنكه دعوتش [از سوى مردم منصف با تكيه بر عقل و فطرت] اجابت شده مجادله و ستيزه مىكنند، دليلشان [بر ضد حقايق] نزد پروردگارشان باطل است و از سوى خدا خشمى بر آنان است و براى آنان عذابى سخت خواهد بود.
اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ
17خداست كه به حق و راستى كتاب و ميزان [سنجش حق از باطل] را نازل كرد. و تو چه مىدانى، شايد قيامت نزديك باشد.
يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ
18كسانى كه به آن ايمان ندارند [از روى ريشخند] به آمدنش شتاب دارند، و كسانى كه ايمان دارند از آن بيمناكند و مىدانند بىترديد قيامت حق است. آگاه باشيد! يقينا كسانى كه درباره قيامت همواره ترديد مىكنند، در گمراهى دور و درازى هستند.
اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ
19خدا نسبت به بندگانش بسيار مهربان و نيكوكار است، هر كه را بخواهد روزى مىبخشد و او نيرومند و تواناى شكستناپذير است.
مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ
20كسى كه زراعت آخرت را بخواهد، بر زراعتش مىافزاييم و كسى كه زراعت دنيا را بخواهد، اندكى از آن را به او مىدهيم، ولى او را در آخرت هيچ بهره و نصيبى نيست.
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْلا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
21آيا مشركان و كافران معبودانى دارند كه بىاذن خدا آيينى را براى آنان پايهگذارى كردهاند؟ [در صورتى كه پايهگذارى آيين، حق ويژه خداست و كسى را نرسد كه از نزد خود آيينى بسازد] اگر فرمان قاطعانه خدا بر مهلت يافتنشان نبود، مسلما ميانشان [به نابودى و هلاكت] حكم مىشد؛ و بىترديد براى ستمكاران عذابى دردناك خواهد بود.
تَرَي الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذٰلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ
22ستمكاران را [در قيامت] مىبينى كه از اعمالى كه انجام دادهاند، بسيار بيمناكند وهمان را كه مرتكب شدهاند، بر آنان فرود مىآيد و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، در باغهاى سرسبز بهشتاند، براى آنان هر چه را كه بخواهند نزد پروردگارشان فراهم است؛ اين همان فضل بزرگ است.
ذٰلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبيٰ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ
23اين است چيزى كه خدا آن را به آن بندگانش كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، مژده مىدهد. بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هيچ پاداشى جز مودت نزديكان [يعنى اهل بيتم] را نمىخواهم. و هر كس كار نيكى كند، بر نيكىاش مىافزاييم؛ يقينا خدا بسيار آمرزنده و عطاكننده پاداش فراوان در برابر عمل اندك است.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَليٰ قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
24بلكه [منافقان سبك مغز] مىگويند: [در نزول آيه مودت] بر خدا دروغ بسته است! پس اگر خدا بخواهد، بر دل تو مهر مىنهد [تا از دروغ بستن باز ايستى، ولى تو از دروغ بستن بر خدا منزهى، اين تهمت بزرگ است كه اين بيماردلان بر تو مىبندند]. و خدا باطل را محو مىكند و حق را با كلمات استوارش [و سخنان منطقى و مستدلش] پابرجا مىسازد؛ يقينا او به نيات و اسرار سينهها داناست.
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ وَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ
25و اوست كه توبه را از بندگانش مىپذيرد و از گناهان درمىگذرد و آنچه را انجام مىدهيد، مىداند.
وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ الْكافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ
26و درخواست كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، اجابت مىكند و از فضل و احسانش بر آنان مىافزايد؛ و براى كافران عذابى سخت خواهد بود.
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لٰكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ
27و اگر خدا روزى را بر بندگانش وسعت دهد، در زمين سركشى و ستم كنند، ولى آنچه را بخواهد به اندازه نازل مىكند؛ يقينا او به بندگانش آگاه و بيناست.
وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ
28و اوست كه باران را پس از اينكه [مردم از آمدنش] نوميد شدند، نازل مىكند و رحمتش را مىگستراند، و او سرپرست و يار [واقعى] و ستوده است.
وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِيهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَليٰ جَمْعِهِمْ إِذا يَشاءُ قَدِيرٌ
29و از نشانههاى [ربوبيت و قدرت] او آفرينش آسمانها و زمين است و [نيز] آنچه از جنبنده ميان آن دو پراكنده است، و او هرگاه بخواهد بر جمع كردنشان تواناست.
وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ
30و هر آسيبى به شما رسد به سبب اعمالى است كه مرتكب شدهايد، و از بسيارى [از همان اعمال هم] درمىگذرد.
وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ
31و شما در زمين عاجزكننده [خدا] نيستيد [تا بتوانيد از دسترس قدرت او بيرون رويد] و جز خدا هيچ سرپرست و ياورى براى شما نيست.
وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ
32از نشانههاى او كشتىهاى كوهآسا در ميان درياست [كه به كمك باد در حركتاند.]
إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَليٰ ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
33اگر بخواهد باد را فرومىنشاند، در نتيجه كشتىها به روى آب ساكن و بىحركت مىمانند؛ يقينا در اين واقعيت براى هر شكيباى سپاس گزارى نشانههايى [بر قدرت و ربوبيت خدا] ست.
أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِما كَسَبُوا وَ يَعْفُ عَنْ كَثِيرٍ
34يا اگر بخواهد كشتىها را [با سرنشينانش] به سبب گناهانى كه مرتكب شدهاند، نابود مىكند و از بسيارى [از همان گناهان] مىگذرد.
وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِنا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ
35و تا كسانى كه درآيات ما مجادله و ستيزه مىكنند، بدانند كه آنان را [از عرصه قدرت ما] هيچ گريزگاهى نيست.
فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقيٰ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَليٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ
36پس آنچه [از كالا، وسايل و ابزار مادى] به شما دادهاند، متاع [اندك و زودگذر] زندگى دنياست، و آنچه [از بهره و پاداش] نزد خداست، براى كسانى كه ايمان آوردهاند و بر پروردگارشان توكل مىكنند، بهتر و پايدارتر است.
وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ
37و [همان] كسانى كه از گناهان بزرگ و از كارهاى زشت دورى مىكنند و هنگامى كه [به مردم] خشم مىگيرند، راه چشمپوشى و گذشت را برمىگزينند؛
وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوريٰ بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ
38و آنان كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند و نماز را برپا داشتند و كارشان در ميان خودشان بر پايه مشورت است و از آنچه روزى آنان كردهايم، انفاق مىكنند؛
وَ الَّذِينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ
39و آنان كه هرگاه ستمى به آنان رسد [تسليم ستم و ستمكار نمىشوند، بلكه از دشمن به حكم حق و برابر با قوانين اسلام] انتقام مىگيرند؛
وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَي اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ
40پاداش بدى [چون قتل و زخم زدن و اتلاف مال] مانند همان بدى است؛ ولى هر كه بگذرد و [ميان خود و طرف مقابلش را] اصلاح نمايد. پاداشش بر عهده خداست؛ يقينا خدا ستمكاران را دوست ندارد.
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ
41و كسانى كه پس از ستم ديدنشان [به حكم حق و برابر قوانين اسلام] در مقام انتقام برآيند، ايرادى بر آنان نيست [و در شرع مقدس مجوزى وجود ندارد كه حق آنان را باطل كنند.]
إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَي الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
42ايراد و محكوميت فقط متوجه كسانى است كه به مردم ستم روا مىدارند و به ناحق در زمين سركشى مىكنند، اينانند كه براى آنان عذابى دردناك خواهد بود،
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذٰلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
43و كسى كه [با قدرت داشتن بر انتقام به اختيار خود] شكيبايى ورزد و [از انتقام] گذشت كند، بىترديد اين از امورى است كه ملازمت بر آن از واجبات است،
وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَي الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِليٰ مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ
44و هر كه را خدا [به كيفر كبر و عنادش] گمراه كند، او را پس از خدا هيچ سرپرست و ياورى نخواهد بود؛ و ستمكاران را [روز قيامت] مىبينى چون عذاب را ببينند، مىگويند: آيا هيچ راهى به سوى بازگشت [به دنيا] وجود دارد؟!
وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ
45و آنان را مىبينى كه بر آتش عرضه مىشوند، [و در حالى كه از شدت رسوايى سرافكندهاند] زير چشمى به آن مىنگرند. و اهل ايمان مىگويند: يقينا زيانكاران كسانى هستند كه روز قيامت سرمايه وجود خود و كسانشان را تباه كردهاند. آگاه باشيد! مسلما ستمكاران در عذابى پايدار و جاودانهاند.
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ
46و در برابر خدا براى آنان سرپرستان و ياورانى كه ياريشان دهد نخواهد بود؛ و هر كه را خدا گمراه كند، او را هيچ راهى [به سوى نجات و سعادت] نيست.
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ
47پيش از آنكه روزى فرا رسد كه از سوى خدا هيچ بازگشتى براى آن نيست، پروردگارتان را اجابت كنيد، آن روز براى شما هيچ پناهگاهى و هيچ راه انكارى [نسبت به اعمالى كه مرتكب شدهايد] وجود ندارد؛
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ
48پس اگر [از دعوتت] روى برگردانند [اندوهگين مباش] ما تو را بر آنان نگهبان و مراقب نفرستادهايم [تا آنان را به اجبار در دايره هدايت قرار دهى]، جز رساندن [پيام وحى] بر عهده تو نيست، و هنگامى كه ما از سوى خود رحمتى [چون سلامت، امنيت و ثروت] به انسان بچشانيم، به آن سرمست و مغرور مىشود، و اگر به سبب گناهانى كه مرتكب شدهاند آسيبى به آنان رسد [رحمت حق را فراموش مىكنند]، بىترديد انسان بسيار ناسپاس است.
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ
49مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين فقط در سيطره خداست، هر چه را بخواهد مىآفريند، به هر كس بخواهد دختر عطا مىكند و به هر كس بخواهد پسر مىبخشد؛
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ
50يا پسران و دختران را با هم به آنان مىدهد و هر كه را بخواهد نازا مىكند؛ يقينا او دانا و تواناست.
وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ
51هيچ بشرى را نسزد كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجاب غيب يا رسولى [چون فرشته] مىفرستد؛ پس فرشته به اذن او آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ يقينا او بلند مرتبه و حكيم است.
وَ كَذٰلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لٰكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
52و همان گونه [كه بر پيامبران پيشين وحى كرديم] روحى را [چون قرآن] از امر خود به تو وحى كرديم. تو [پيش از اين] نمىدانستى كتاب و ايمان چيست؟ ولى آن [كتاب] را نورى قرار داديم كه هر كس از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت مىكنيم؛ بىترديد تو [مردم را] به راهى راست هدايت مىنمايى.
صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ أَلا إِلَي اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ
53راه آن خدايى كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست. آگاه باشيد! كه همه امور به سوى خدا بازمىگردد.
سوره الزخرف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ
2سوگند به [اين] كتاب روشنگر
إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
3كه ما آن را [به زبان] عربى [فصيح و گويا] قرار داديم تا [در آن] تعقل كنند؛
وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ
4و همانا كه آن در ام الكتاب [كه لوح محفوظ است] نزد ما بلند مرتبه و حكيم است.
أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفِينَ
5آيا براى اينكه شما قومى اسرافكاريد، قرآن را از شما دور كنيم و بازگردانيم؟! [نه اين كار را نمىكنيم تا بندگانمان از هدايت محروم نشوند.]
وَ كَمْ أَرْسَلْنا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ
6و چه بسيار پيامبرانى كه در ميان پيشينيان [كه مردمى اسرافكار بودند] فرستاديم [و به سبب اسرافشان از فرستادن پيامبر دريغ نكرديم؛]
وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
7ولى هيچ پيامبرى به سوى آنان نيامد مگر اينكه او را همواره مسخره مىكردند.
فَأَهْلَكْنا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشاً وَ مَضيٰ مَثَلُ الْأَوَّلِينَ
8پس ما نيرومندتر از اين اسرافكاران [زمان تو] را هلاك كرديم و سرگذشت پيشينيان [هلاك شده، در سورههاى ديگر قرآن] گذشت.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ
9و اگر از آنان بپرسى آسمانها و زمين را چه كسى آفريده است؟ قطعا خواهند گفت: آنها را همان تواناى شكستناپذير و دانا آفريد.
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ جَعَلَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
10همان كه اين زمين را محل آرامش شما قرار داد و براى شما در آن راهها پديد آورد تا [به اهداف و مقاصدتان] راه يابيد.
وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذٰلِكَ تُخْرَجُونَ
11و آنكه از آسمان آبى به اندازه نازل كرد، پس به وسيله آن سرزمينى مرده را زنده كرديم، [و] همينگونه [درقيامت از گورها] بيرون آورده مىشويد؛
وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ
12و آنكه همه جفتها را آفريد، و براى شما از كشتىها و چهارپايان و آنچه كه سوارش مىشويد پديد آورد،
لِتَسْتَوُوا عَليٰ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هٰذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ
13تا بر پشت آنها قرار گيريد، سپس هنگامى كه بر آنها سوار مىشويد نعمت پروردگارتان را به ياد آوريد و بگوييد: منزه [از هر عيب و نقصى] است كسى كه اين [وسايل سوارى] را براى ما مسخر و رام كرد، در حالى كه ما را قدرت مسخر كردن آنها نبود؛
وَ إِنَّا إِليٰ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ
14و يقينا ما به سوى پروردگارمان باز مىگرديم؛
وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ
15و [مشركان سبك مغز] براى خدا از ميان بندگانش قطعهاى و جزيى [به عنوان فرزند كه از او جدا شده] قرار دادند؛ قطعا انسان كفران كننده آشكارى است.
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ
16آيا از آنچه خدا مىآفريند، دخترانى براى خود برگرفته و شما را به داشتن پسران برگزيده است؟
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ
17و [در صورتى كه] چون يكى از آنان را به [ولادت] دخترى كه شبيه و همجنس خدا قرار داده مژده دهند در حالى كه [دلش] پر از اندوه و خشم است، صورتش سياه مىشود! [چون علاوه بر اينكه دختردارى را دوست ندارد از آن ننگ دارد، اما همين دختر را به عنوان همجنس و فرزند خدا قلمداد مىكند!!]
أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ
18آيا كسى را [شريك خدا قرار دادهاند] كه در زر و زيور پرورش يافته است و [هنگام] مجادله و بحث بيانش روشن نيست؟
وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمٰنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ
19و فرشتگان را كه بندگان [خداى] رحماناند، به پندار خود جنس ماده قراردادهاند،] آيا زمان آفرينش آنان حضور داشتند [كه بر ماده بودنشان گواهى مىدهند؟] به زودى گواهى آنان [در نامه اعمالشان] نوشته مىشود و [درباره آن] مورد بازپرسى قرار خواهند گرفت.
وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمٰنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
20و گفتند: اگر خدا مىخواست ما آنان را نمىپرستيديم. ادعايشان متكى بر هيچ دانش [و دليل] ى نيست [و مايهاى جز جهل و نادانى ندارد]، فقط حدس مىزنند و دروغ مىبافند؛
أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ
21يا مگر ما پيش از قرآن كتابى به آنان دادهايم كه [براى اثبات ادعايشان] به آن تمسك مىجويند؟
بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَليٰ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَليٰ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ
22[نه] بلكه [هيچ دليلى بر حقانيت بتپرستى و شرك خود ندارند، بلكه دلگرمى آنان به آيينشان اين است كه] گفتند: ما پدرانمان را بر آيينى يافتيم و مسلما ما هم با پيروى از آثارشان ره يافتهايم.
وَ كَذٰلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَليٰ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَليٰ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ
23[پيروى كوركورانه و جاهلانه مخصوص اينان نيست] و به همين گونه پيش از تو در هيچ شهرى بيمدهندهاى نفرستاديم، مگر آنكه سران خوشگذران و مست و مغرورش گفتند: ما پدرانمان را بر آيينى يافتيم و ما هم حتما به آثارشان اقتدا مىكنيم.
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْديٰ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ
24[بيم دهنده] گفت: آيا هر چند من آيينى هدايت كنندهتر از آيينى كه پدرانتان را بر آن يافتهايد، برايتان بياورم؟ گفتند: ما به آيينى كه به آن فرستاده شدهايد، كافريم!
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
25در نتيجه از آنان انتقام گرفتيم. پس با تأمل بنگر سرانجام تكذيبكنندگان چگونه بود.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ
26و [ياد كن] هنگامى را كه ابراهيم به پدر و قومش گفت: من بىترديد از آنچه مىپرستيد، بيزارم.
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ
27مگر كسى كه مرا آفريده، كه يقينا او مرا هدايت مىكند،
وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
28و توحيد و يكتاپرستى را در نسلهاى بعد از خود حقيقتى پايدار قرار داد، باشد كه آنان [به سوى توحيد] بازگردند؛
بَلْ مَتَّعْتُ هٰؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّي جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ
29[نه اينكه بازنگشتند و من هم از آنان انتقام نگرفتم] بلكه اينان [كه در مكه آلوده به بتپرستى هستند] و پدرانشان را [از انواع نعمت ها] برخوردار كردم تا آنكه حق و فرستادهاى روشنگر [چون قرآن و محمد] به سويشان آمد؛
وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هٰذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كافِرُونَ
30و هنگامى كه حق به سويشان آمد، گفتند: اين جادوست و ما به آن كافريم،
وَ قالُوا لَوْلا نُزِّلَ هٰذَا الْقُرْآنُ عَليٰ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ
31و گفتند: اين قرآن چرا بر مردمى بزرگ از ميان يكى از اين دو شهر [مكه و طايف] نازل نشد؟!
أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ
32آيا آنان هستند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند؟ ما در زندگى دنيا معيشت آنان را ميانشان تقسيم كردهايم، و برخى را از جهت درجات [فكرى و مادى] بر برخى برترى دادهايم تا برخى از آنان برخى ديگر را [در امر معيشت و ساير امور] به خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه آنان جمع مىكنند، بهتر است.
وَ لَوْلا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ
33و اگر [بهرهمندى كفار از انواع نعمت هاى مادى و تهيدستى مؤمنان، سبب] اين نبود كه همه مردم [به خاطر ضعف ايمان و ناآگاه بودن به حقايق] بر محور كفر امتى واحد شوند، ما براى خانههاى كافران [به خداى] رحمان سقفهايى از نقره قرار مىداديم و نردبانهايى كه با آن بر بالاى خانهها برآيند.
وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِئُونَ
34و براى خانههايشان [نيز] درها و تختهايى [از نقره مىساختيم] كه بر آن تكيه زنند،
وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذٰلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ
35و [براى خانهها و زندگى آنان] زر و زيور [قرار مىداديم]، ولى همه اينها جز كالاى اندك زندگى دنيا نيست، و آخرت نزد پروردگارت براى پرهيزكاران است؛
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ
36و هر كس خود را از ياد [خداى] رحمان به كوردلى و حجاب باطن بزند، شيطانى بر او مىگماريم كه آن شيطان ملازم و دمسازش باشد.
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ
37و بىترديد شيطانها چنين كسانى را از راه خدا باز مىدارند، در حالى كه [با اين گمراهى سخت] گمان مىكنند راه يافتگان واقعى آنانند؛
حَتَّي إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ
38تا زمانى كه [در قيامت] نزد ما آيند [به شيطانش] گويد: اى كاش ميان من و تو فاصله و دورى مشرق و مغرب بود، پس چه بد همنشينى بودى!
وَ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ
39و [به آنان گويند: امروز اين گفتگو و آرزوى دورى از شيطان] هرگز به شما سودى نمىدهد؛ زيرا [در دنيا] ستم ورزيديد [و] اكنون همه با هم در عذاب مشترك خواهيد بود؛
أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ مَنْ كانَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
40پس آيا تو مىتوانى [دعوتت را] به كران بشنوانى، يا كوران و كسانى را كه در گمراهى آشكارند هدايت كنى؟!
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ
41پس اگر تو را از دنيا ببريم، يقينا از اينان انتقام خواهيم گرفت،
أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ
42يا [اگر از دنيا نبريم] آنچه را از عذاب به آنان وعده كردهايم به تو نشان خواهيم داد [در هر صورت ما آنان را عذاب مىكنيم]، و بىترديد بر آنان چيره و مسلطيم؛
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
43پس به آنچه بر تو وحى شده تمسك بجوى، يقينا تو بر راهى راست قرار دارى؛
وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ
44و مسلما [اين] قرآن براى تو و قوم تو مايه تذكر [و شرف و عزت] است، و به زودى [درباره آن] بازخواست خواهيد شد.
وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ
45و از پيامبرانى كه پيش از تو فرستادهايم بپرس كه: آيا به جاى [خداى] رحمان معبودانى كه پرستش شوند، قرار دادهايم؟!
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسيٰ بِآياتِنا إِليٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ
46و به راستى ما موسى را با نشانههاى خود به سوى فرعون و سران و اشراف قومش فرستاديم، پس گفت: من فرستاده پروردگار جهانيانم؛
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ
47پس چون معجزههاى ما را براى آنان آورد ناگاه آنان [از روى ريشخند] به آنان مىخنديدند.
وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
48ما هيچ معجزهاى را به آنان نشان نمىداديم مگر آنكه از مشابهش بزرگ تر بود، و آنان را به عذاب دنيايى گرفتار كرديم، باشد كه بازگردند.
وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ
49و [وقتى گرفتار شدند] گفتند: اى جادوگر! پروردگارت را بر پايه عهدى كه با تو كرده [كه اگر ايمان آوريم عذاب را از ما بردارد] براى ما بخوان، كه بىترديد ما هدايت خواهيم يافت.
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ
50هنگامى كه عذاب را از آنان برطرف مىكرديم، ناگاه پيمان مىشكستند.
وَ ناديٰ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ
51و فرعون در ميان قومش ندا داد: گفت: اى قوم من! آيا حكومت و پادشاهى مصر ويژه من نيست و اين نهرها از زير [كاخهاى] من به فرمان من روان نيستند؟ آيا [عظمت و حشمت من و فقر و تهيدستى موسى را] نمىبينيد؟!
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هٰذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ
52مگر نه اين است كه من از اين كسى كه خوار و بىمقدار است و نمىتواند روشن و گويا سخن گويد، بهترم؟
فَلَوْلا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ
53[اگر موسى، عزت، سربلندى، كرامت و شخصيت داشت] پس چرا دستبندهاى زرين و طلا بر او آويخته نشده است؟ يا چرا فرشتگانى [براى اثبات نبوتش] همراه او نيامدهاند؟
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ
54پس او قومش را سبك مغز شمرد [و آنان را با وسوسه و اغواگرى فريفت و خوارشان كرد] در نتيجه از او اطاعت كردند؛ زيرا آنان مردمى فاسق و نافرمان بودند.
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ
55چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتيم، پس همه را غرق كرديم.
فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِينَ
56در نتيجه آنان را پيشگامان [دوزخيان] و عبرتى براى آيندگان قرار داديم.
وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ
57و چون فرزند مريم [در آيات قرآن به نداشتن پدر به عنوان روح خدا و كلمة الله] مثل زده شد، ناگهان قوم [مشرك و بتپرست] تو نسبت به آن به مسخره و خنده فرياد برداشتند،
وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ
58و گفتند: آيا معبودان ما بهتراند يا او. [ولى] آنان اين مقايسه را به عنوان مثل براى تو نزدند مگر از روى جدال بىمنطق و ستيزهجويى [تو معبود بودن عيسى را نپذيرفتهاى]، بلكه اينان گروهى ستيزهجو [و در جدال باطل بسيار سرسخت] هستند.
إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِي إِسْرائِيلَ
59او نبود جز بندهاى كه به او نعمت [نبوت و معجزات را] عطا كرديم و وى را براى بنىاسرائيل نشانهاى بزرگ [از قدرت خود] قرار داديم [تا به وسيله او حق براى آنان روشن شود.]
وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ
60[ولادت، نبوت و معجزات عيسى از قدرت ما عجيب نيست] و ما اگر بخواهيم برخى از شما را در زمين فرشتگانى قرار مىدهيم كه جانشين [صاحب كمالاتى چون خود] باشند.
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ
61و عيسى [با ولادتى كه ويژه او بود، و با معجزاتى چون شفا دادن كور مادرزاد، علاج بيمارى برص، زنده كردن مردگان و دميدن روح در مجسمه گلى] سبب يقين به قيامت است، پس هرگز در وقوع آن ترديد مكنيد، و از من پيروى نماييد كه اين است راه راست.
وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
62و شيطان شما را [از راه راست] باز ندارد، بىترديد او براى شما دشمنى آشكار است.
وَ لَمَّا جاءَ عِيسيٰ بِالْبَيِّناتِ قالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ لِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ
63و هنگامى كه عيسى دلايل روشن آورد، گفت: به راستى من براى شما حكمت آوردم، و تا براى شما [حكم] برخى [از عقايد و احكام] را كه در آن اختلاف مىكنيد بيان كنم؛ بنابراين از خدا پروا كنيد و از من اطاعت نماييد.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هٰذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ
64بىترديد خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد كه اين است راه راست.
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ
65از ميان امت عيسى گروههايى [درباره او و دينش] اختلاف كردند [و هر يك چون نسطوريه، ملكانيه، مرقوسيه و شمعونيه به عقيدهاى خلاف حق پاى بند شدند، و آيينى غير آيين مسيح را به عنوان آيين مسيح برگزيدند] پس واى بر كسانى كه [به آيات خدا] ستم ورزيدند از عذاب روزى دردناك.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ
66آيا جز اين انتظارى دارند كه ناگاه قيامت در رسد در حالى كه نمىفهمند؟
الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ
67در آن روز دوستان دشمن يكديگرند مگر پرهيزكاران.
يا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ
68[خدا آن روز به آنان گويد:] اى بندگان من! امروز نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين مىشويد؛
الَّذِينَ آمَنُوا بِآياتِنا وَ كانُوا مُسْلِمِينَ
69همانان كه به آيات ما ايمان آوردند و همواره تسليم [فرمانها و احكام] ما بودند.
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ
70[ندا آيد:] شما و همسرانتان در نهايت خوشحالى و شادمانى به بهشت درآييد؛
يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَكْوابٍ وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ
71ظرفهايى از طلا [كه پر از طعام است] و جامهايى [زرين كه پر از شراب طهور است] گرداگرد آنان مىگردانند، و در آنجا آنچه دلها مىخواهد و چشمها از آن لذت مىبرد آماده است، و شما [اى پرهيزكاران!] در آن جاودانهايد.
وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
72اين بهشتى است كه شما به پاداش اعمالى كه همواره انجام مىداديد، ميراث يافتيد.
لَكُمْ فِيها فاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ
73شما را در آنجا ميوههايى فراوان است كه از آنها مىخوريد.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ
74بىترديد گناهكاران در عذاب دوزخ جاودانهاند.
لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ
75[عذاب را] از آنان سبك نگردانند و آنان در آنجا [از نجات خود] نوميدند،
وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لٰكِنْ كانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ
76و ما بر آنان ستم نكرديم، ولى آنان خود ستمكار بودند،
وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ
77و فرياد مىزنند: اى مالك [دوزخ! بگو:] پروردگارت ما را بميراند [تا از اين عذاب نجات يابيم]. [مالك] مىگويد: يقينا شما ماندنى هستيد.
لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ
78راستى ما حق را براى شما آورديم، ولى بيشتر شما حق را خوش نداشتيد،
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ
79بلكه آنان كار [توطئه و نيرنگ بر ضد حق] را محكم كردند، پس ما هم كار [عذاب] را بر آنان محكم مىكنيم.
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَليٰ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ
80آيا آنان گمان مىكنند كه ما رازشان و سخنان در گوشى آنان را نمىشنويم؟ چرا مىشنويم و فرستادگان ما [كه فرشتگان نويسنده اعمالاند] نزد آنان حاضرند [و اعمالشان و رازهايشان را] مىنويسند.
قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ
81[به مشركان سبك مغز] بگو: اگر براى [خداى] رحمان فرزندى بود، من [در اين امت] نخستين پرستنده او بودم.
سُبْحانَ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ
82منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش از آنچه [درباره او] توصيف مىكنند.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّي يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
83آنان را واگذار تا [در گفتار و كردار باطل] فرو روند و [با كالاى بىارزش دنيا] سرگرم بازى شوند تا آن روزشان را كه وعده داده مىشوند ديدار كنند.
وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ
84و اوست كه در آسمانها معبود [واقعى] است و در زمين هم معبود [واقعى] است و او حكيم و داناست.
وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
85هميشه سودمند و با بركت است كسى كه مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، فقط در سيطره اوست و آگاهى [به همه شئون] قيامت نزد اوست و به او بازگردانده مىشويد.
وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ
86و كسانى را كه به جاى خدا مىپرستند، اختيار شفاعت ندارند، اختيار شفاعت فقط با كسانى است كه [از روى بصيرت] شهادت به حق دادهاند و آنان [حقيقت حال كسانى را كه مىخواهند براى آنان شفاعت كنند] مىدانند.
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنّيٰ يُؤْفَكُونَ
87و اگر از آنان بپرسى: چه كسى آنان را آفريده است؟ يقينا مىگويند: خدا. پس چگونه [از حق به باطل] منحرف مىشوند؟
وَ قِيلِهِ يا رَبِّ إِنَّ هٰؤُلاءِ قَوْمٌ لا يُؤْمِنُونَ
88و [چگونه از شكايت پيامبر بىخبرند كه] مىگويد: پروردگارا! اينان گروهى هستند كه ايمان نمىآورند؛
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
89بنابراين از آنان روى بگردان و سلام جدايى [را به آنان] بگو، پس به زودى [سرانجام شقاوت بار خود و نتيجه كفر و عنادشان را] خواهند دانست.
سوره الدخان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ
2سوگند به [اين] كتاب روشنگر؛
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ
3به راستى ما آن را در شبى پربركت نازل كرديم؛ زيرا كه همواره بيمدهنده بودهايم؛
فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ
4در آن شب هر كار استوارى [به اراده خدا] فيصله مىيابد.
أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ
5[نزول قرآن] كارى است [كه] از نزد ما [صورت پذيرفته است؛] زيرا ما همواره فرستنده [وحى و پيامبران] بودهايم.
رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
6[همه اين واقعيات] به سبب رحمتى از سوى پروردگار توست؛ بىترديد او شنوا وداناست.
رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ
7[همان] پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، اگر يقين داريد.
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
8هيچ معبودى جز او نيست، زنده مىكند و مىميراند، پروردگار شما وپروردگار پدران پيشين شماست.
بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ
9[نه اينكه يقين ندارند] بلكه آنان در شكاند [و با گفتار و كردارشان با حقايق] بازى مىكنند.
فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ
10پس به انتظار روزى باش كه آسمان دودى آشكار بياورد،
يَغْشَي النَّاسَ هٰذا عَذابٌ أَلِيمٌ
11كه همه مردم را فرا مىگيرد، اين عذابى دردناك است.
رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ
12[همه مىگويند:] پروردگارا! اين عذاب را از ما برطرف كن كه ما ايمان مىآوريم
أَنَّي لَهُمُ الذِّكْريٰ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ
13[در آن موقعيت سخت] چگونه براى آنان جاى پند گرفتن و هوشيارى است و حال آنكه [پيش از اين عذاب] پيامبرى روشنگر براى آنان آمد [و پند نگرفتند.]
ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ
14آن گاه از او روى گرداندند و گفتند: تعليم يافتهاى ديوانه است!!
إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ
15مدتى اندك عذاب را برطرف مىكنيم، ولى باز شما [به همان عقايد بىپايه و اعمال زشت] برمىگرديد!
يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْريٰ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ
16[ما از آنان انتقام خواهيم گرفت آن] روزى كه آنان را با قدرتى بسيار سخت بگيريم؛ زيرا كه ما انتقام گيرندهايم.
وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ
17و همانا پيش از آنان قوم فرعون را آزموديم، و پيامبرى بزرگوار براى آنان آمد،
أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ
18كه [به آنان گفت:] بندگان خدا را [كه به آزار و شكنجه شما گرفتارند] به من واگذاريد؛ زيرا من براى شما فرستادهاى امينم.
وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَي اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ
19و در برابر خدا تكبر نكنيد كه من براى شما دليلى روشن آوردهام.
وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ
20و من به پروردگارم و پروردگار شما از اينكه مرا سنگسار كنيد [يا برانيد يا متهم كنيد] پناه مىبرم؛
وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ
21و اگر به من ايمان نمىآوريد [از آزردن من و باز داشتن مردم از ايمان آوردن] كنارهگيرى كنيد.
فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هٰؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ
22[فرعونيان دست از آزردنش برنداشتند و مردم را از ايمان آوردن مانع شدند] پس پروردگارش را خواند كه اينان قومى گناهكارند.
فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلاً إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ
23[گفتم:] بندگانم را شبانه حركت ده؛ زيرا شما مورد تعقيب هستيد،
وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ
24و دريا را با [همان] راههاى گشاده [كه براى عبور شما باز كرديم] پشت سر بگذار [تا فرعونيان هم در آن درآيند]؛ زيرا آنان سپاهى محكوم به غرق شدن هستند.
كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ
25چه بسيار بوستانها و چشمهسارانى كه آنان [پس از خود] بر جاى گذاشتند،
وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ
26و كشتزار و جايگاههاى نيكو و باارزش،
وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ
27و نعمت هايى كه با آسايش و خوشى از آن برخوردار بودند.
كَذٰلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ
28[آرى، سرانجام كارشان] چنين بود و ما همه آنها را به قومى ديگر به ميراث داديم.
فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ
29پس نه آسمان برآنان گريست و نه زمين و [هنگام نزول عذاب هم] مهلت نيافتند.
وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِينِ
30همانا ما بنىاسرائيل را از آن عذاب خواركننده نجات داديم.
مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ
31از فرعون كه متكبرى سركش از زمره اسرافكاران بود،
وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَليٰ عِلْمٍ عَلَي الْعالَمِينَ
32و آنان را از روى آگاهى بر جهانيان [زمان خودشان] برگزيديم؛
وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلٰؤُا مُبِينٌ
33و به آنان از آيات و معجزات آنچه را كه در آن آزمايشى آشكار بود، عطا كرديم.
إِنَّ هٰؤُلاءِ لَيَقُولُونَ
34اينان [كه شرك و كفر سراپاى وجودشان را فرا گرفته است] با اصرار [به اهل ايمان] مىگويند:
إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُوليٰ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ
35پايان زندگى جز همين مرگ نخستين نيست و ما [پس از اين مرگ] برانگيخته نخواهيم شد.
فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
36اگر شما [در زمينه زنده شدن مردگان] راستگوييد [با درخواست از خدا] پدران ما را [زنده كنيد و نزد ما] بياوريد [تا ما به زنده شدن مردگان يقين پيدا كنيم!!]
أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ
37آيا اينان [در قدرت و شوكت] برترند يا قوم تبع، و كسانى كه پيش از آنان بودند؟ ما همه آنان را هلاك كرديم؛ زيرا مجرم بودند؛
وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ
38و ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، به بازى نيافريدهايم؛
ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
39ما آن دو را جز به درستى و راستى به وجود نياوردهايم، ولى بيشترشان [به حقايق] معرفت و آگاهى ندارند.
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ
40بىترديد روز جدايى [حق از باطل، مؤمن از كافر و پاك از ناپاك] وعدهگاه همه آنهاست؛
يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًي عَنْ مَوْلًي شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ
41همان روزى كه هيچ دوستى چيزى از عذاب را از دوستش دفع نمىكند، و چون [آلوده به شرك و كفراند] يارى نمىشوند؛
إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
42مگر كسى كه خدا او را مورد رحمت قرار داده است؛ زيرا او تواناى شكستناپذير و مهربان است
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ
43همانا درخت زقوم،
طَعامُ الْأَثِيمِ
44خوراك گنهكار است،
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ
45مانند مس گداخته شده در شكمها مىجوشد،
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ
46چون جوشيدن آب جوشان
خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِليٰ سَواءِ الْجَحِيمِ
47[گفته مىشود:] اين گنهكار را بگيريد و او را به زور به وسط دوزخ بكشانيد.
ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِيمِ
48آن گاه از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ريزيد؛
ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ
49[و بگوييد:] بچش كه تو همان ارجمند و بزرگوارى!!
إِنَّ هٰذا ما كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ
50به يقين اين همان چيزى است كه همواره درباره آن ترديد مىكرديد.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ
51مسلما پرهيزكاران در جايگاه امنى خواهند بود.
فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ
52در ميان بوستانها و چشمهسارها؛
يَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلِينَ
53لباسهايى از حرير نازك و ديباى ضخيم مىپوشند در حالى كه برابر هم مىنشينند.
كَذٰلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ
54[آرى سرانجام كار پرهيزكاران] چنين است، و حور العين را به همسرى آنان درآوريم،
يَدْعُونَ فِيها بِكُلِّ فاكِهَةٍ آمِنِينَ
55در آنجا هر گونه ميوهاى را كه بخواهند مىطلبند و مىخورند، در حالى كه [از هر جهت] ايمن و آسوده خاطرند؛
لا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُوليٰ وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ
56در آنجا مرگ را نمىچشند، مرگ آنان همان مرگى بود كه در دنيا چشيدند، و خدا آنان را از عذاب دوزخ مصون مىدارد.
فَضْلاً مِنْ رَبِّكَ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
57[اين] فضل و احسانى است از سوى پروردگار تو، [و] اين همان كاميابى بزرگ است.
فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
58پس جز اين نيست كه ما [فهم] قرآن را با زبان تو [كه زبانى فصيح و گوياست] آسان ساختيم تا آنان متذكر و هوشيار شوند.
فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ
59[ولى اگر متذكر و هوشيار نشدند] پس به انتظار باش كه مسلما آنان هم منتظرند [كه سرانجام كار چه خواهد شد؟ سرانجام نصرت و پيروزى خدا براى تو و عذاب دنيا و آخرت براى آنان است.]
سوره الجاثیة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
2اين كتاب نازل شده است از سوى خداى تواناى شكستناپذير وحكيم.
إِنَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ
3به يقين در آسمانها و زمين براى مؤمنان نشانههايى [بر ربوبيت، حكمت و قدرت خدا] است؛
وَ فِي خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ
4و در آفرينش شما و آنچه از جنبندگان منتشر و پراكنده مىكند، براى اهل يقين نشانههايى [بر ربوبيت، حكمت و قدرت خدا] ست؛
وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ آياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
5و در رفت و آمد شب و روز و آنچه را از رزق و روزى [چون باران و برف] از آسمان نازل كرده و به وسيله آن زمين را پس از مردگىاش زنده كرده است، و در گرداندن بادها [از سويى به سويى] براى مردمى كه تعقل مىكنند، نشانههايى است.
تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آياتِهِ يُؤْمِنُونَ
6اينها آيات خداست كه به حق و راستى بر تو مىخوانيم؛ پس [اگر به اين آيات ايمان نياوردند] به كدام سخن بعد از [سخن] خدا و نشانههايش ايمان مىآورند؟
وَيْلٌ لِكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ
7واى بر هر دروغگوى گنهكار،
يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْليٰ عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ
8كه آيات خدا را در حالى كه بر او مىخوانند مىشنود، آن گاه از روى سركشى و تكبر چنان كه گويى آن را نشنيده است [بر كفر، عناد، دشمنى و مخالفتش] پافشارى مىكند؛ پس او را به عذابى دردناك بشارت ده.
وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آياتِنا شَيْئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ
9و هنگامى كه به چيزى از آيات ما آگاه مىشود، آن را به مسخره گيرد؛ اينانند كه براى آنان عذاب خواركنندهاى خواهد بود.
مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ ما كَسَبُوا شَيْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
10پيش رويشان دوزخ است، و آنچه [از ثروت، مقام، يار و ياور] به دست آوردهاند و آنچه را به جاى خدا سرپرستان و معبودان خود گرفتهاند، چيزى از عذاب را از آنان دفع نمىكند، و براى آنان عذابى بزرگ است.
هٰذا هُديً وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ
11اين [قرآن] سراسر هدايت است؛ و كسانى كه به آيات پروردگارشان كافر شدند، آنان را عذابى است از نوع عذابى بسيار سخت و دردناك.
اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
12خداست كه دريا را براى شما مسخر و رام كرد تا كشتىها به فرمانش در آن روان شوند و تا شما [با سفرهاى دريايى] از فضل و رزق و روزىاش بهره جوييد و تا شما [بر نعمت هايش] سپاس گزارى كنيد.
وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
13و همه آنچه را در آسمانهاست و آنچه را در زمين است از سوى خود براى شما مسخر و رام كرد؛ بىترديد در اين امور براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى [بر ربوبيت، حكمت و قدرت خدا] است.
قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
14به مؤمنان بگو: از كسانى كه به روزهاى خدا [چون روز آزمايش بندگان، روز پيروزى اهل ايمان، شكست دشمنان و روز قيامت] اميد ندارند، گذشت كنند، تا [خدا] مردمى را [كه تهيدست از عقايد پاك و كردار شايسته هستند، در روزى از روزهايش] به خاطر گناهانى كه همواره مرتكب مىشوند، كيفر دهد.
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِليٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ
15هركس كار شايستهاى انجام دهد به سود خود اوست و هركس مرتكب بدى شود به زيان خود اوست، سپس به سوى پروردگارتان باز گردانده مىشويد.
وَ لَقَدْ آتَيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَي الْعالَمِينَ
16و همانا ما به بنى اسرائيل كتاب و حكومت و نبوت عطا كرديم، و از پاكيزهها به آنان روزى داديم و آنان را بر جهانيان [روزگار خودشان] برترى بخشيديم.
وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
17و دلايل روشنى [در امر نبوت و دين] در اختيار آنان قرار داديم، پس آنان [در امر نبوت و دين] اختلاف نكردند مگر پس از آنكه [به وسيله وحى] دانش و آگاهى براى آنان آمد، اختلافشان از روى حسادت و برترى جويى در ميان خودشان بود؛ بىترديد پروردگارت روز قيامت درباره آنچه همواره در آن اختلاف مىكردند ميانشان داورى خواهد كرد.
ثُمَّ جَعَلْناكَ عَليٰ شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ
18سپس تو را [در امر نبوت و دين] بر آيينى ويژه و كامل قرار داديم؛ بنابراين از آن پيروى كن و از هواهاى نفسانى كسانى كه [به حقايق] معرفت و آگاهى ندارند، پيروى مكن.
إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ
19آنان در برابر خدا نمىتوانند چيزى [از گرفتارىها و بلاها] را از تو دفع كنند؛ و همانا ستمكاران يار و ياور يكديگرند و خدا يار و ياور پرهيزكاران است.
هٰذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُديً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ
20اين [قرآن و آيين] وسايل بينايى و بصيرت براى مردم و سراسر هدايت و رحمت براى گروهى است كه [حقايق را] باور دارند.
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ
21آيا كسانى كه مرتكب گناهان شدند، گمان دارند آنان را مانند كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، قرار مىدهيم كه زندگى و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داورى مىكنند.
وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزيٰ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
22خدا آسمانها و زمين را به حق آفريد، و تا هر كس در برابر اعمالى كه انجام داده است، پاداش يابد و آنان مورد ستم قرار نمىگيرند.
أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَليٰ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَليٰ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَليٰ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ
23پس آيا كسى كه معبودش را هواى نفسش قرار داده ديدى؟ و خدا او را از روى علم و آگاهى خود [بر اينكه شايسته هدايت نيست] گمراه كرد، و بر گوش و دلش مهر [تيره بختى] نهاد، و بر چشم [دلش] پردهاى قرار داده است، پس چه كسى است كه بعد از خدا او را هدايت كند؟ آيا متذكر [حقايق] نمىشويد؟
وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ
24گفتند: زندگى و حياتى جز همين زندگى و حيات دنياى ما نيست كه [همواره گروهى از ما] مىميريم و [گروهى] زندگى مىكنيم، و ما را فقط روزگار هلاك مىكند. آنان را نسبت به آنچه مىگويند يقينى در كار نيست، آنان فقط حدس و گمان مىزنند.
وَ إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ ما كانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
25چون آيات روشن ما [درباره معاد و زنده شدن مردگان] بر آنان خوانده شود، برهان و دليلى جز اين ندارند كه مىگويند: اگر شما [در زمينه زنده شدن مردگان] راستگوييد [با درخواست از خدا] پدران ما را [زندهكنيد و] نزد ما بياوريد [تا به زنده شدن مردگان يقين پيدا كنيم.]
قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ
26بگو: خدا شما را [ابتدا از لابلاى عناصر مرده براى قرار گرفتن در دنيا] حيات مىبخشد، سپس مىميراند، آن گاه همه شما را به روز قيامت كه هيچ شكى در آن نيست گرد مىآورد، ولى بيشتر مردم [به اين حقايق] معرفت و آگاهى ندارند.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ
27و مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين فقط در سيطره خداست، و روزى كه قيامت برپا شود، آن روز است كه اهل باطل زيان خواهند ديد،
وَ تَريٰ كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعيٰ إِليٰ كِتابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
28و هر امتى را در آن روز به زانو درافتاده مىبينى، [آن روز] هر امتى به سوى نامه اعمالش خوانده مىشود [و به آنان مىگويند:] امروز همان اعمالى كه همواره انجام مىداديد به شما پاداش مىدهند.
هٰذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
29اين نوشته ماست كه بر پايه حق و درستى بر ضد شما سخن مىگويد؛ زيرا ما آنچه را همواره انجام مىداديد، مىنوشتيم.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِي رَحْمَتِهِ ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ
30و اما كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، پس پروردگارشان آنان را در در رحمت خود درآورد؛ اين همان كاميابى آشكار است،
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْليٰ عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ
31و اما كسانى كه كفر ورزيدند [به آنان گفته مىشود:] مگر آيات من همواره بر شما خوانده نمىشد؟ ولى شما [نسبت به پذيرش آن] تكبر ورزيديد و قومى گنهكار بوديد.
وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ
32وچون مىگفتند: يقينا وعده خدا حق است و در وقوع قيامت هيچ شكى نيست، مىگفتيد: ما نمىدانيم قيامت چيست [و برپا شدنش را گمان نمىبريم] مگر گمانى ضعيف و غير قابل اعتماد، و نمىتوانيم به آن يقين پيدا كنيم!