وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
33در آن روز همه اعمال بدى كه مرتكب شدهاند، براى آنان آشكار مىشود و عذابى كه همواره آن را مسخره مىكردند، آنان را احاطه مىكند.
وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هٰذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ
34و [به آنان] گويند: امروز شما را از ياد مىبريم، همان گونه كه شما [در دنيا] ديدار امروزتان را از ياد برديد، و جايگاهتان آتش است و شما را يار و ياورى نخواهد بود.
ذٰلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
35اين [عذاب] براى اين است كه شما آيات خدا را به مسخره گرفتهايد و زندگى دنيا شما را فريفت؛ پس امروز نه آنان را از آتش بيرون آورند و نه از آنان مىخواهند كه [براى به دست آوردن خشنودى خدا] عذرخواهى كنند.
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِينَ
36پس سپاس و ستايش مخصوص خداست كه پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار جهانيان است؛
وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
37و كبريايى و عظمت در آسمانها و زمين ويژه اوست، و او تواناى شكست ناپذير و حكيم است.
سوره الاحقاف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ حم
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
2اين كتاب نازل شده از سوى خداى تواناى شكست ناپذير حكيم است.
ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّي وَ الَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ
3ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز به حق و تا سرآمدى معين نيافريديم، و كافران از آنچه بيمشان دادهاند، روى گردانند.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ ائْتُونِي بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هٰذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
4[به مشركان] بگو: به من خبر دهيد [و نشانم دهيد] معبودانى كه به جاى خدا مىپرستيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند يا مگر آنان را در آفرينش آسمانها مشاركتى است؟ اگر راستگو هستيد كتابى پيش از اين قرآن يا بازماندهاى از دانش استوارى [كه ادعاى شما را تصديق كند] براى من بياوريد؛
وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ
5و چه كسانى گمراهترند از كسانى كه به جاى خدا معبودانى را مىخوانند كه تا روز قيامت پاسخشان را نمىدهند و آنان از خواندنشان بىخبرند؟
وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ كانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ كانُوا بِعِبادَتِهِمْ كافِرِينَ
6و هنگامى كه مردم را [در قيامت] گرد آورند [معبودانشان] با آنان دشمن باشند و پرستش آنان را انكار كنند،
وَ إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ هٰذا سِحْرٌ مُبِينٌ
7و چون آيات روشن ما را بر آنان بخوانند، كافران درباره حقى كه به سويشان آمده مىگويند: اين جادويى آشكار است.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِيضُونَ فِيهِ كَفيٰ بِهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
8بلكه مىگويند: اين قرآن را از نزد خود ساخته و به خدا نسبت داده است. بگو: اگر آن را از نزد خود ساخته و به خدا نسبت داده باشم [و خدا بخواهد براى اين كار مرا به عذابى سخت گرفتار كند] شما نمىتوانيد در برابر خدا چيزى از عذاب را از من دفع كنيد، خدا به باطلى كه در آن فرو مىرويد [و آن طعنه زدن به قرآن و جادو خواندن آن است] داناتر است، و كافى است كه خدا ميان من و شما گواه باشد، و او بسيار آمرزنده و مهربان است.
قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحيٰ إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ
9بگو: از ميان فرستادگان خدا فرستادهاى نوظهور نيستم [كه گفتار و كردارم مخالف گفتار و كردار آنان باشد، بلكه به من هم چون آنان وحى مىشود] و نمىدانم با من و شما [در دنيا و آخرت] چه خواهد شد، من فقط از آنچه به من وحى شده پيروى مىكنم، و من جز بيم دهندهاى آشكار نيستم.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَليٰ مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
10بگو: به من خبر دهيد كه: اگر اين قرآن از ناحيه خدا باشد و شما به آن كفر ورزيده باشيد و شاهدى هم از بنى اسرائيل به نظير آن [كه تورات واقعى و تصديق كننده قرآن است] شهادت داده باشد [كه: همان طورى كه تورات وحى خداست، قرآن هم وحى خداست و] پس [از شهادتش به قرآن] ايمان آورده باشد و شما از ايمان به آن تكبر ورزيده باشيد [آيا گمراه نبودهايد؟] بىترديد خدا گروه ستمكار را هدايت نمىكند.
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كانَ خَيْراً ما سَبَقُونا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هٰذا إِفْكٌ قَدِيمٌ
11و كافران درباره مؤمنان گفتند: اگر [آيين محمد] بهتر [از آيين ما] بود [آنان در پذيرفتنش] بر ما نسبت به آن پيشى نمىگرفتند [بلكه خود ما زودتر از آنان به اين كتاب ايمان مىآورديم]. و چون [خودشان به خاطر كبر و عنادشان] به وسيله آن هدايت نيافتند، به زودى خواهند گفت: اين يك دروغ قديمى است.
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسيٰ إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هٰذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْريٰ لِلْمُحْسِنِينَ
12[چگونه يك دروغ قديمى است] در حالى كه پيش از آن كتاب موسى پيشوا و رحمت بود [و از نزول آن بر پيامبر اسلام خبر داده]، و اين قرآن تصديق كننده [آن] است در حالى كه به زبان عربى [فصيح و گويا] ست تا ستمكاران را بيم دهد، و براى نيكوكاران بشارتى باشد.
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
13بىترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت] استقامت ورزيدند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
14اينان اهل بهشتاند كه به پاداش اعمال شايستهاى كه همواره انجام مىدادند، در آن جاودانهاند.
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّي إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَليٰ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ
15و انسان را درباره پدر و مادرش به نيكى سفارش كرديم. مادرش با تحمل رنج و زحمت او را باردار شد و با رنج و زحمت او را زاييد. و دوران باردارى و باز گرفتنش از شير سى ماه است، تا زمانى كه به رشد و نيرومندى خود و به چهل سالگى برسد، گويد: پروردگارا! به من الهام كن تا نعمتت را كه بر من و پدر و مادرم عطا كردهاى سپاس گزارم، و كار شايستهاى كه آن را مىپسندى انجام دهم و ذريه و نسل مرا براى من صالح و شايسته گردان كه من به سوى تو بازگشتم و به يقين از تسليم شدگان [به فرمانها و احكام] توام.
أُولئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَيِّئاتِهِمْ فِي أَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ
16ايناناند كسانى كه ما از آنان بهترين اعمالى كه انجام دادهاند مىپذيريم، و از گناهانشان در زمره اهل بهشت در مىگذريم؛ [خدا وعده داد] وعده درست و راست كه همواره به آن وعده داده مىشدند؛
وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هٰذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
17و كسى كه به پدر و مادرش گفت: اف بر شما! [من از شما متنفر و دلتنگم]، آيا به من وعده مىدهيد كه [پس از مرگ] زنده خواهم شد، در حالى كه پيش از من اقوام بسيارى در گذشتند، [و هيچ كدام از آنان زنده نشدند]. و آن دو همواره [براى بازگشت فرزندشان] از خدا يارى مىخواهند [و به فرزندشان مىگويند:] واى بر تو ايمان بياور، بىترديد وعده خدا [درباره سعادت و رستگارى مؤمنان در قيامت و شقاوت و بدبختى كافران] حق است. [ولى او در پاسخشان] مىگويد: اين [وعدهها] جز افسانههاى گذشتگان نيست!!
أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ
18ايناناند كسانى كه [به خاطر انكار وعدههاى حق] فرمان عذاب درباره آنان در زمره گروههايى از جن و انس كه پيش از آنان در گذشتند، محقق و ثابت شده است؛ زيرا آنان زيانكار بودند.
وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
19براى هر كدام [از گروه مؤمنان و كافران] بر پايه اعمالى كه انجام دادهاند درجاتى است [كه در آن قرار مىگيرند]، و تا خدا اعمالشان را به طور كامل به آنان بدهد؛ و آنان مورد ستم قرار نمىگيرند.
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَي النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ
20و روزى كه كافران را بر آتش عرضه كنند [به آنان گويند:] نعمت هاى پاكيزه خود را [كه مىتوانست وسيله آبادى آخرتتان باشد] در زندگى دنيايتان مصرف كرديد و [همانجا] از آن برخوردار شديد؛ بنابراين امروز به سبب اينكه به ناحق در زمين تكبر مىورزيديد و در برابر اينكه همواره نافرمانى مىكرديد با عذاب خفتبار كيفر مىيابيد.
وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
21و [سرگذشت هود] برادر قوم عاد را ياد كن، هنگامى كه قومش را در سرزمين احقاف بيم داد، و بىترديد بيمدهندگانى پيش از او و پس از او [در آن سرزمين] گذشته بودند كه فقط خدا را بپرستيد؛ زيرا من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم.
قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
22گفتند: آيا آمدهاى تا ما را از [پرستش] معبودانمان بر گردانى، پس اگر راستگويى عذابى كه ما را تهديد مىكنى بياور!
قالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لٰكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ
23گفت: آگاهى [به كيفيت عذاب و زمان آمدنش] فقط نزد خداست، و من آيينى را كه به آن فرستاده شدهام به شما ابلاغ مىكنم، ولى من شما را گروهى مىدانم كه همواره نادانى مىكنيد.
فَلَمَّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هٰذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ أَلِيمٌ
24پس هنگامى كه عذاب را [در پهنه فضا] به صورت ابرى گسترده ديدند كه به سوى درهها و آبگيرهايشان روى آورده، گفتند: اين ابرى بارانزا براى ماست. [هود گفت: نه] بلكه اين همان چيزى است كه آن را به شتاب خواستيد، بادى است كه در آن عذابى دردناك است؛
تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا يُريٰ إِلَّا مَساكِنُهُمْ كَذٰلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ
25[چنان بادى است كه] همه چيز را به فرمان پروردگارش در هم مىكوبد و نابود مىكند. پس آنان [به سبب آن عذاب] چنان شدند كه جز خانههايشان ديده نمىشد. اينگونه مردم گناهكار را كيفر مىدهيم.
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً فَما أَغْنيٰ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ
26همانا ما به آنان در امورى قدرت و تمكن داده بوديم كه شما را در آن امور چنان قدرت و نيرويى ندادهايم، و براى آنان گوش و چشم و دل قرار داده بوديم، ولى گوش و چشم و دلشان چيزى از عذاب را از آنان برطرف نكرد؛ زيرا همواره [با داشتن آن ابزار تشخيص] آيات ما را انكار مىكردند، و سرانجام عذابى كه همواره آن را مسخره مىكردند، آنان را احاطه كرد.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُريٰ وَ صَرَّفْنَا الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
27و به راستى ما [اهل] آبادى هايى را كه پيرامون شما [اهل مكه] بودند [به كيفر طغيانشان] هلاك كرديم و آيات خود را به صورت هاى گوناگون [براى آنان] بيان داشتيم، باشد كه برگردند.
فَلَوْلا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَ ذٰلِكَ إِفْكُهُمْ وَ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
28پس چرا معبودانى كه به جاى خدا انتخاب كردند به گمان اينكه آنان را به خدا نزديك كند آنان را [هنگام نزول عذاب] يارى نكردند [نه اينكه يارى نكردند] بلكه از دستشان رفت و گم شدند، و اين بود [سرانجام و نتيجه] دروغشان و آنچه را همواره افترا مىزدند.
وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِليٰ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ
29و [ياد كن] هنگامى كه گروهى از جن را به سوى تو متوجه كرديم كه قرآن را بشنوند، پس وقتى كه نزد قرائت آن حاضر شدند، گفتند: [براى شنيدن قرآن] خاموش باشيد. پس چون قرائت پايان يافت به سوى قومشان در حالى كه بيم دهنده بودند، بازگشتند.
قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسيٰ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ وَ إِليٰ طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ
30گفتند: اى قوم ما! به راستى ما كتابى را شنيديم كه پس از موسى نازل شده است، تصديق كننده همه كتاب هاى پيش از خود است، به سوى حق و به سوى راه راست هدايت مىكند.
يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ
31اى قوم ما! دعوت كننده خدا [پيامبر اسلام] را اجابت كنيد و به او ايمان آوريد تا خدا برخى از گناهانتان را بيامرزد و از عذابى دردناك پناهتان دهد؛
وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
32و آنان كه دعوت كننده خدا را اجابت نكنند نمىتوانند [خدا را] در زمين عاجز كنند [تا از دسترس قدرت او بيرون روند] و آنان را در برابر خدا ياورانى نيست [كه عذاب را از آنان دفع كنند]، اينان در گمراهى آشكارى هستند.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتيٰ بَليٰ إِنَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
33آيا ندانستهاند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريد و از آفرينش آنها درمانده و خسته نشد، قدرت دارد كه مردگان را زنده كند؟ آرى، او بر هر كارى تواناست؛
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَي النَّارِ أَ لَيْسَ هٰذا بِالْحَقِّ قالُوا بَليٰ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
34و روزى كه كافران را بر آتش عرضه مىكنند [از آنان مىپرسند:] آيا اين حق نيست؟ مىگويند: آرى! سوگند به پروردگارمان حق است، [پرسش كننده] مىگويد: پس اين عذاب را براى آنكه همواره كفر مىورزيديد، بچشيد.
فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ
35پس صبر كن همان گونه كه پيامبران اولوالعزم صبر كردند، و براى آنان در [نزول عذاب] شتاب مكن، روزى كه آنان آنچه را كه وعده داده مىشوند ببينند، گويى فقط ساعتى از يك روز [در دنيا] درنگ داشتند؛ اين قرآن، ابلاغى است براى همه؛ پس آيا جز مردم نافرمان هلاك مىشوند؟
سوره محمد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ آنان كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند خدا اعمالشان را باطل و تباهساخت؛
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ
2و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند و به آنچه بر محمد نازل شده كه از سوى پروردگارشان حق است گرويدند، خدا گناهانشان را از آنان محو كرد و حالشان را اصلاح نمود.
ذٰلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ
3اين به سبب آن است كه كافران از باطل پيروى كردند، و مؤمنان از حق كه از سوى پروردگار آنان است، پيروى نمودند. اينگونه خدا براى مردم اوصافشان را بيان مىكند.
فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّي إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّي تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذٰلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لٰكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ
4پس هنگامى كه [در ميدان جنگ] با كافران روبرو شديد، گردن هايشان را به شدت بزنيد تا آن گاه كه بسيارى از آنان را با سختى و غلظت از پاى درآوريد، در اين هنگام [از دشمن اسير بگيريد و] آنان را محكم ببنديد، [پس از اسير گرفتن] يا بر آنان منت نهيد [و آزادشان كنيد]، يا از آنان [در برابر آزاد كردنشان] فديه و عوض بگيريد تا آنجا كه جنگ بارهاى سنگينش را بر زمين نهد. اين است [فرمان خدا]؛ و اگر خدا مىخواست [خود بدون فرمان جنگ] از آنان انتقام مىگرفت [ولى به جنگ فرمان داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى ديگر بيازمايد، و كسانى كه در راه خدا به شهادت رسيدهاند، خدا هرگز اعمالشان را باطل و تباه نمىكند.
سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ
5[خدا] آنان را به زودى [به سرمنزل خوشبختى و كرامت] هدايت مىكند و حالشان را اصلاح مىنمايد؛
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ
6و آنان را در بهشتى كه در دنيا به آنان شناسانده در مىآورد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ
7اى مؤمنان! اگر خدا را يارى كنيد، خدا هم شما را يارى مىكند و گام هايتان را محكم و استوار مىسازد؛
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ
8و بر كافران هلاكت و نابودى باد و [خدا] اعمالشان را باطل و تباه ساخت.
ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
9اين براى آن است كه آنان آنچه را خدا نازل كرده است خوش نداشتند، پس خدا هم اعمالشان را تباه و بىاثر كرد.
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرِينَ أَمْثالُها
10آيا در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ خدا آنان را درهم كوبيد و نابود كرد و نيز براى اين كافران همانند آن [عذابها قطعى و ثابت] است.
ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْليٰ لَهُمْ
11اين [پيروزى مؤمنان و نابودى كافران] به سبب اين است كه خدا سرپرست و ياور كسانى است كه ايمان آوردهاند، و كافران را سرپرست و يارى نيست.
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْويً لَهُمْ
12بىترديد خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، در بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در مىآورد، و در حالى كه كافران همواره سرگرم بهرهگيرى از [كالا و لذت هاى زودگذر] دنيايند و مىخورند، همان گونه كه چهارپايان مىخورند و جايگاهشان آتش است.
وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ
13چه بسيار آبادى هايى كه [اهلش] از [اهل] آبادى تو كه تو را بيرون كردهاند نيرومندتر بودند، ما آنان را هلاك كرديم و ياورى [در برابر عذاب] براى آنان نبود.
أَ فَمَنْ كانَ عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
14آيا كسانى كه بر دليل روشنى از پروردگار خويشاند، مانند كسانى هستند كه عمل زشتشان براى آنان آراسته شده و از هواهاى نفسانى خود پيروى كردهاند؟
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّي وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ
15صفت بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده [چنين است:] در آن نهرهايى است از آبى كه مزه و رنگش برنگشته و نهرهايى از شير كه طعمش دگرگون نشده و نهرهايى از شراب كه براى نوشندگان مايه لذت است و نهرهايى از عسل خالص است، و در آن از هر گونه ميوهاى براى آنان فراهم است، و نيز آمرزشى از سوى پروردگارشان [ويژه آنان است. آيا اينان] مانند كسانى هستند كه در آتش هميشگى و جاودانهاند، واز آبى جوشان به آنان مىنوشانند كه رودههايشان را متلاشى مىكند؟!
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّي إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَليٰ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
16گروهى از آنان [كه منافقاند در ظاهر به گفتارت] گوش مىدهند، ولى هنگامى كه از نزد تو بيرون روند به كسانى كه آگاهى و معرفت به آنان داده شده [از روى مسخره] مىگويند: هم اكنون چه گفت؟ [ما كه گفته او را نفهميديم.] آنان كسانى هستند كه خدا بر دلهايشان مهر [تيره بختى] نهاده واز هواهاى نفسانى خود پيروى كردهاند،
وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُديً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ
17و كسانى كه هدايت يافتهاند خدا بر هدايتشان افزوده و پرهيزكارى و تقوايشان را به آنان عطا كرده است؛
فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنّيٰ لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُمْ
18پس آيا [منافقان و منكران] جز اين را انتظار مىبرند كه ناگاه قيامت بر آنان فرا رسد؟ در حالى كه هم اكنون نشانههايش آمده است، پس هنگامى كه قيامت بر آنان فرا رسد، متذكر شدن و هوشيارىشان از كجا و چگونه به آنان سود بخشد؟
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ
19پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست [بنابراين بر معرفت و آگاهيت نسبت به حق استوار باش]؛ و پوشاندن تبعاتى را كه به نا حق از كردار و گفتار مردم درباره تو پديد آمده از خدا بخواه، و براى زنان و مردان مؤمن طلب آمرزش كن و خدا محل رفت و بازگشت شماو قرارگاهتان را مىداند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْليٰ لَهُمْ
20مؤمنان مىگويند: چرا سورهاى [در رابطه با فرمان جهاد] نازل نمىشود؟ ولى هنگامى كه سورهاى محكم و بىشبهه نازل مىشود و در آن از جهاد سخن به ميان آمده است، آنان را كه در دل هايشان بيمارى است، مىبينى مانند كسى كه در بيهوشى مرگ افتاده به تو مىنگرند و سزاوارشان هم [به سبب بيماردلى] همين حالت است.
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ
21[ولى] فرمانبردارى [از خدا و پيامبر] و سخن پسنديده و نيك [نه اظهار كراهت و ناخشنودى از جهاد] براى آنان شايستهتر است. پس اگر هنگامى كه فرمان جهاد قطعى و مسلم شود، با خدا از سر صدق و راستى درآيند، بىترديد براى آنان بهتر است.
فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ
22پس اگر [از خدا و پيامبر] روى گردان شويد آيا از شما جز اين انتظار مىرود كه در زمين فساد كنيد و [بر سر مال و منال دنيا] قطع رحم نماييد؟
أُولئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْميٰ أَبْصارَهُمْ
23آنان [كه روىگردانند] كسانى هستند كه خدا لعنتشان كرده و گوش [دل] شان را كر و چشم [بصيرت] شان را كور كرده است.
أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَليٰ قُلُوبٍ أَقْفالُها
24آيا در قرآن نمىانديشند [تاحقايق را بفهمند] يا بر دل هايشان قفل هايى قرار دارد؟
إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَليٰ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَي الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْليٰ لَهُمْ
25بىترديد كسانى كه پس از روشن شدن هدايت براى آنان [به همان عقايد باطل و كردار ناپسندشان] برگشتند [و دست از قرآن و پيامبر برداشتند] شيطان زشتىهايشان را در نظرشان آراست و آنان را در آرزوهاى دور و دراز انداخت.
ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ
26اين به سبب آن است كه آنان به كسانى [چون مشركان و كافران] كه نازل شدن وحى را خوش نداشتند، گفتند: [ما] در بعضى از امور [كه بر ضد مؤمنان است] از شما اطاعت خواهيم كرد. در حالى كه خدا اسرارشان را مىداند.
فَكَيْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ
27پس حال و وضعشان زمانى كه فرشتگان جانشان را مىگيرند در حالى كه بر صورت و پشتشان [تازيانه عذاب] مىزنند، چگونه خواهد بود؟!
ذٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
28اين عذاب براى اين است كه آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پيروى كردند، و خشنودى او را خوش نداشتند در نتيجه اعمالشان را تباه و بىاثر كرد.
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ
29بلكه كسانى كه در دل هايشان بيمارى است، گمان كردند كه خدا كينههايشان را آشكار نخواهد كرد.
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَيْناكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمالَكُمْ
30و اگر بخواهيم يقينا آنان را به تو نشان مىدهيم تا آنان را از روى نشانههايشان بشناسى، و بىترديد آنان را از شيوه سخن گفتن خواهى شناخت؛ و خدا كارهاى شما را مىداند.
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّي نَعْلَمَ الْمُجاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُمْ
31به يقين ما شما را امتحان مىكنيم تا مجاهدان از شما و صابران را مشخص نماييم، و اخبار شما را نيز [كه اعمال و اسرار شماست] مىآزماييم [تا صدق و كذب شما را در همه امور معلوم بداريم.]
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُديٰ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ
32مسلما آنان كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند و پس از آنكه هدايت براى آنان روشن شد با پيامبر به شدت دشمنى نمودند، هرگز هيچ زيانى به خدا نمىرسانند و خدا به زودى اعمالشان را تباه و بى اثر مىكند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ
33اى اهل ايمان! پيامبر را اطاعت كنيد و اعمالتان را [با تخلف از دستورها خدا و پيامبر، شرك، نفاق، منت گذارى و ريا] باطل مكنيد.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ
34مسلما كسانى كه كافر شدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند، سپس در حال كفر از دنيا رفتند، هرگز خدا آنان را نمىآمرزد.
فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَي السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ
35پس [با توجه به يارى و كارسازى خدا] سست نشويد و [كافران و مشركان را] به آشتى و صلحى [كه براى شما خفت بار است] دعوت نكنيد، در حالى كه شما برتر هستيد و خدا با شماست و هرگز از [ثواب و پاداش] اعمالتان نمىكاهد.
إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ
36زندگى دنيا فقط بازى و سرگرمى است، اگر ايمان بياوريد و پرهيزكارى كنيد، خدا پاداشهايتان را مىدهد و از شما نمىخواهد [كه] اموالتان را [در راه خدا انفاق كنيد؛]
إِنْ يَسْئَلْكُمُوها فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَ يُخْرِجْ أَضْغانَكُمْ
37اگر همه اموال شما را بخواهد و بر شما اصرار ورزد، بخل مىكنيد و [سبب مىشود كه] كينههاى درونى شما را بيرون بريزد [و آن زمان است كه گمراه مىشويد.]
ها أَنْتُمْ هٰؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ
38آگاه باشيد! شما همان مردمى هستيد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مىشويد، پس برخى از شما بخل مىورزند، و هر كه بخل پيشه كند، فقط نسبت به [سعادت و خوشبختى] خود بخيل است، و خدا [از انفاق و صدقات شما] بىنياز است، و شماييد كه نيازمند هستيد؛ و اگر [از فرمانها او] روى بگردانيد به جاى شما گروه ديگرى را مىآورد كه مانند شما [روى گردان، سست عقيده و بخيل] نخواهند بود.
سوره الفتح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ به راستى ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم آورديم؛
لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً
2تا خدا آنچه را از تبعات گذشته [كه به نا حق از گفتار و كردار مردم، درباره تو پديد آمده] و پس از آن را براى تو بپوشاند، و نعمتش را بر تو كامل كند، و به راهى راست راهنمايىات نمايد؛
وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً
3و خدا تو را به نصرتى توانمندانه و شكستناپذير يارى دهد.
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً
4اوست كه آرامش را در دل هاى مؤمنان نازل كرد، تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايد. و سپاهيان آسمان و زمين فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست؛ و خدا همواره دانا و حكيم است.
لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذٰلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً
5تا مردان و زنان مؤمن را در بهشتهايى درآورد كه از زير [درختان آن] نهرها جارى است در حالى كه در آن جاودانهاند، و گناهانشان را از آنان محو كند، و اين [سرانجام نيك] نزد خدا كاميابى بزرگ است.
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً
6و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مىبرند عذاب كند؛ پيشامد بد زمانه فقط بر خودشان باد. خدا بر آنان خشم گرفته، و لعنتشان كرده است و دوزخ را براى آنان آماده نموده و چه بد بازگشت گاهى است.
وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً
7سپاهيان آسمانها و زمين فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست؛ و خدا همواره تواناى شكستناپذير و حكيم است.
إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً
8ما تو را گواه [بر اعمال امت] و مژدهرسان و بيمدهنده فرستاديم؛
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً
9تا [همه شما مردم] به خدا و پيامبرش ايمان آوريد و او را يارى دهيد و بزرگش بشماريد و بامداد و شام گاه تسبيحش گوييد.
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَليٰ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفيٰ بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً
10به يقين كسانى كه با تو بيعت مىكنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند؛ [دست تو كه به منزله] دست خدا [ست]، بالاى دست هاى آنان است. پس كسى كه پيمان مىشكند فقط به زيان خود مىشكند، و كسى كه به پيمانى كه با خدا بسته است وفا كند، خدا به زودى پاداشى بزرگ به او مىدهد.
سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً
11كسانى از باديهنشينان كه از جنگ [با دشمن] تخلف كردند به زودى [از روى بهانهجويى] به تو مىگويند: اموال و خانوادهمان ما را به خود مشغول كردند [به اين سبب نتوانستيم به جنگ آييم]؛ پس براى ما آمرزش بخواه. با زبان هايشان چيزى مىگويند كه در دل هايشان نيست. بگو: اگر خدا زيانى يا سودى را براى شما بخواهد چه كسى مىتواند در برابر خدا از شما دفاع كند؟ بلكه خدا همواره به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِليٰ أَهْلِيهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذٰلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً
12[تخلف شما از جنگ، ربطى به اموال و خانوادهتان نداشت] بلكه پنداشتيد پيامبر و مؤمنان هرگز به كسان خود باز نمىگردند، و اين پندار باطل در دل هايتان آراسته شد، و گمان بد برديد [كه خدا پيامبر و مؤمنان را يارى نخواهد كرد] و شما [به سبب اين پندار باطل و گمان بد] قومى نابودشدنى هستيد.
وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً
13و هر كس به خدا و پيامبرش ايمان نياورد [زيانى به خدا و پيامبر نمىرساند]، ما براى كافران آتشى سوزان آماده كردهايم.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
14و مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين فقط در سيطره خداست، هر كس را بخواهد مىآمرزد و هر كس را بخواهد عذاب مىكند؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِليٰ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَنْ يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا كَذٰلِكُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ كانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلاً
15هنگامى كه شما براى به دست آوردن غنايمى روانه [ميدان جنگى] مىشويد، متخلفان [از جنگ حديبيه] به زودى خواهند گفت: بگذاريد ما هم به دنبال شما بياييم. [اين سبكمغزان سودجو] مىخواهند وعده خدا را [كه به مؤمنان وعده پيروزى و غنيمت داد و به منافقان وعده محروميت از غنيمت و رحمت داده است] تغيير دهند. بگو: هرگز دنبال ما نخواهيد آمد؛ اينگونه خدا پيش از اين [درباره شما] فرموده است. اما [اين گروه بىشرم] به زودى خواهند گفت: شما نسبت به ما حسد مىورزيد، [چنين نيست] بلكه آنان جز اندكى نمىفهمند.
قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِليٰ قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا كَما تَوَلَّيْتُمْ مِنْ قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً
16به متخلفان باديه نشين بگو: به زودى به سوى گروهى سرسخت و نيرومند دعوت خواهيد شد كه با آنان بجنگيد، يا آنكه اسلام آورند؛ پس اگر اطاعت كنيد خدا پاداش نيكى به شما خواهد داد، و اگر روى برگردانيد، همان گونه كه پيش از اين روى گردانديد، شما را به عذابى دردناك عذاب خواهد كرد.
لَيْسَ عَلَي الْأَعْميٰ حَرَجٌ وَ لا عَلَي الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَي الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً
17بر نابينا و لنگ و بيمار [اگر در جنگ شركت نكنند] گناهى نيست. و كسى كه از خدا و پيامبرش اطاعت كند، او را در بهشتهايى درآورد كه از زير درختان [آن] نهرها جارى است، و هر كس روى بگرداند او را به عذابى دردناك عذاب مىكند.
لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً
18يقينا خدا از مؤمنان هنگامى كه زير آن درخت [كه در منطقه حديبيه بود] با تو بيعت مىكردند خشنود شد، و خدا آنچه را [از خلوص نيت و پاكى قصد] در دل هايشان بود مىدانست، در نتيجه آرامش را بر آنان نازل كرد، و پيروزى نزديكى را [كه پيروزى در خيبر بود] به آنان پاداش داد.
وَ مَغانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَها وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً
19[و پاداش ديگر] غنيمت هاى فراوانى است كه آن را به دست مىآوريد؛ و خدا همواره تواناى شكستناپذير و حكيم است.
وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً
20خدا غنيمتهاى فراوانى را در آينده به شما وعده داده است كه به دست مىآوريد، و اين يك غنيمت را [كه فتح خيبر است] براى شما پيش انداخت، و دست هاى [تجاوز و ستم] مردم را از شما باز داشت تا اين [پيروزى ها] براى مؤمنان نشانهاى [از حقانيت دين و يارى خدا] باشد و تا شما را به راهى راست هدايت كند.
وَ أُخْريٰ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً
21و [غنيمتها و پيروزىهاى] ديگر [ى هست] كه شما تا كنون بر آنها دست نيافتهايد، بىترديد خدا بر آنها احاطه دارد [و به آسانى مىتواند در دسترس شما قرار دهد]؛ و خدا همواره بر هر كارى تواناست.
وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً
22اگر كافران با شما بجنگند حتما پشت كنان مىگريزند، آن گاه سرپرست و ياورى [كه از آنان دفاع كند] نمىيابند.
سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً
23خدا روشى ثابت و قطعى مقرر كرده است كه از پيش [بر پيروزى مؤمنان و شكست كافران] جارى بوده است، و هرگز براى روش خدا تغيير و تبديلى نخواهى يافت.
وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً
24و اوست كه پس از آنكه شما را [بىجنگ و خونريزى] بر دشمن پيروز و مسلط كرد، دست هاى آنان را از [جنگ با] شما و دست هاى شما را از [جنگ با] آنان در دل مكه [كه منطقه حديبيه است] باز داشت؛ و خدا همواره به آنچه انجام مىدهيد بيناست.
هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْلا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً
25آنان كسانى هستند كه كفر ورزيدند و شما را از [ورود به] مسجدالحرام باز داشتند و نيز نگذاشتند قربانىهايى كه با خود آورده بوديد به محل قربانىاش برسد، و اگر مردان و زنان مؤمن ناشناسى در ميان مكه نبودند، تا جنگ شما سبب كشته شدن آن بىگناهان شود و در نتيجه امر ناملايم و مكروهى [چون ديه] گريبان شما را بگيرد [شما را از جنگ باز نمىداشتيم، ولى بازداشتيم] تا خدا هركه را [مانند مردان و زنان مومنى كه براى شما ناشناخته بودند] بخواهد در رحمتش درآورد. [و] اگر مؤمنان از كافران جدا بودند يقينا كافران [از اهل مكه] را به عذابى دردناك عذاب مىكرديم
إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَليٰ رَسُولِهِ وَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْويٰ وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً
26[ياد كن] هنگامى را كه كافران [پس از قرارداد صلح حديبيه] دل هايشان را از تعصب و خشم شديد جاهلى آكنده كردند، پس خدا هم آرامشش را بر پيامبرش و مؤمنان نازل كرد و روح تقوا را [كه حقيقت و جان توحيد است] ملازم آنان نمود، و آنان به آن سزاوارتر و اهل آن بودند؛ و خدا همواره به هر چيز داناست.
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِكَ فَتْحاً قَرِيباً
27بىترديد خدا رؤياى پيامبرش را به حق و درستى تحقق داد [كه در رؤيا وعده داده بود] شما قطعا در حال امن و امنيت در حالى كه سرهايتان را تراشيده و موى [يا ناخن] كوتاه كردهايد و بيمى نداريد وارد مسجدالحرام خواهيد شد. خدا آنچه را كه شما نمىدانستيد [كه وعده ورود به مسجدالحرام در سال آينده است] دانست و پيش از آن پيروزى نزديكى [كه صلح حديبيه بود براى شما] قرارداد.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُديٰ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفيٰ بِاللَّهِ شَهِيداً
28اوست كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز كند، و كافى است كه خدا [بر وقوع اين حقيقت] گواه باشد.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَويٰ عَليٰ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً
29محمد، فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند بر كافران سرسخت و در ميان خودشان با يكديگر مهربانند، همواره آنان را در ركوع و سجود مىبينى كه پيوسته فضل و خشنودى خدا را مىطلبند؛ نشانه آنان در چهرهشان از اثر سجود پيداست، اين است توصيف آنان در تورات، و اما توصيفشان در انجيل اين است كه وجودشان چون زراعتى است كه جوانههاى خود را رويانده پس تقويتش كرده تا ستبر و ضخيم شده، و در نتيجه بر ساقههايش [محكم و استوار] ايستاده است، به طورى كه دهقانان را [از رشد و انبوهى خود] به تعجب مىآورد تا خدا به وسيله [انبوهى و نيرومندى] مؤمنان، كافران را به خشم آورد. [و] خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است.
سوره الحجرات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اى اهل ايمان! بر خدا و پيامبرش [در هيچ امرى از امور دين و دنيا و آخرت] پيشى مگيريد و از خدا پروا كنيد كه خدا شنوا و داناست.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ
2اى مؤمنان! صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر نكنيد، و آن گونه كه با يكديگر بلند سخن مىگوييد با او بلند سخن نگوييد، مبادا آنكه اعمالتان تباه و بى اثر شود و خود آگاه نشويد.
إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْويٰ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ
3بىترديد كسانى كه صدايشان را نزد رسول خدا پايين مىآورند، همانان هستند كه خدا دل هايشان را براى پرهيزكارى امتحان كرده، آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است.
إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ
4بى ترديد كسانى كه تو را از پشت اطاق ها صدا مىكنند، بيشترشان معرفت و آگاهى [به حرمت و عظمت تو] ندارند.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّي تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
5و اگر آنان صبر مىكردند تا به سويشان بيرون آيى، يقينا براى آنان بهتر بود، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَليٰ ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ
6اى اهل ايمان! اگر فاسقى خبرى برايتان آورد، خبرش را بررسى و تحقيق كنيد تا مبادا از روى ناآگاهى گروهى را آسيب و گزند رسانيد و بر كرده خود پشيمان شويد.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ
7و بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست [و بر شما واجب است در همه امور از او پيروى كنيد]، اگر او در بسيارى از كارها از شما پيروى كند، قطعا دچار گرفتارى و زحمت مىشويد، ولى خدا ايمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دل هايتان بياراست، و كفر و بدكارى و نافرمانى را ناخوشايند شما ساخت، اينان [كه داراى اين ويژگىها هستند] هدايت يافتهاند.
فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
8[اين محبت و ناخوشايندى نسبت به حق و باطل] عطيه و نعمتى از سوى خداست؛ و خدا دانا و حكيم است.
وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَي الْأُخْريٰ فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّي تَفِيءَ إِليٰ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
9و اگر دو گروه از مؤمنان با يكديگر بجنگند ميان آنها صلح و آشتى برقرار كنيد، و اگر يكى از آن دو گروه بر ديگرى تجاوز كند، با آن گروهى كه تجاوز مىكند، بجنگيد تا به حكم خدا باز گردد. پس اگر بازگشت، ميانشان به عدالت و انصاف، صلح و آشتى برقرار كنيد؛ و همواره دادگرى را پيشه سازيد كه خدا دادگران را دوست دارد.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
10جز اين نيست كه همه مؤمنان با هم برادرند؛ بنابراين [در همه نزاع ها و اختلافات] ميان برادرانتان صلح و آشتى برقرار كنيد، و از خدا پروا نماييد كه مورد رحمت قرار گيريد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسيٰ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسيٰ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
11اى اهل ايمان! نبايد گروهى گروه ديگر را مسخره كنند، شايد مسخره شدهها از مسخره كنندگان بهتر باشند، ونبايد زنانى زنان ديگر را [مسخره كنند] شايد مسخره شدهها از مسخره كنندگان بهتر باشند، و از يكديگر عيبجويى نكنيد و با لقب هاى زشت و ناپسند يكديگر را صدا نزنيد؛ بد نشانه و علامتى است اينكه انسانى را پس از ايمان آوردنش به لقب زشت علامتگذارى كنند. و كسانى كه [از اين امور ناهنجار و زشت] توبه نكنند، خود ستمكارند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ
12اى اهل ايمان! از بسيارى از گمان ها [در حق مردم] بپرهيزيد؛ زيرا برخى از گمان ها گناه است، و [در امورى كه مردم پنهان ماندنش را خواهانند] تفحص و پىجويى نكنيد، و از يكديگر غيبت ننماييد، آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بىترديد [از اين كار] نفرت داريد، و از خدا پروا كنيد كه خدا بسيار توبهپذير و مهربان است.
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثيٰ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
13اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. بىترديد گرامىترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست. يقينا خدا دانا و آگاه است.
قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
14باديهنشينان گفتند: ما [از عمق قلب] ايمان آورديم. بگو: ايمان نياوردهايد، بلكه بگوييد: اسلام آوردهايم؛ زيرا هنوز ايمان در دل هايتان وارد نشده است. و اگر خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد، چيزى از اعمالتان را نمىكاهد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ
15مؤمنان فقط كسانىاند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند، آن گاه [در حقانيت آنچه به آن ايمان آوردهاند] شك ننموده و با اموال و جان هايشان در راه خدا جهاد كردهاند؛ اينان [در گفتار و كردار] اهل صدق و راستىاند.
قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
16بگو: آيا خدا را از دين خود [به خيال اينكه آگاه نيست] خبر مىدهيد [كه از عمق قلب ايمان آوردهايد؟!] در حالى كه خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است مىداند، و خدا به همه چيز داناست.
يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
17از اينكه اسلام آوردهاند بر تو منت مىگذارند؛ بگو: اگر [در ادعاى مؤمن بودن] راستگوييد، بر من از اسلام آوردن خود منت نگذاريد، بلكه خداست كه با هدايت شما به ايمان بر شما منت دارد.
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
18يقينا خدا نهان آسمان ها و زمين را مىداند و خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
سوره ق
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ ق، سوگند به قرآن مجيد [كه محمد، فرستاده ماست و وقوع قيامت حق است.]
بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْكافِرُونَ هٰذا شَيْءٌ عَجِيبٌ
2[كفر پيشگان نه تنها ايمان نياوردند] بلكه از اينكه بيمدهندهاى از خودشان به سوى آنان آمد تعجب كردند و در نتيجه كافران گفتند: اين چيزى عجيب است.
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذٰلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ
3آيا هنگامى كه مرديم و خاك شديم [زنده مىشويم و به حيات دوباره باز مىگرديم؟] اين بازگشتى دور [از عقل] است.
قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ
4بىترديد ما آنچه را كه زمين از اجسادشان مىكاهد، مىدانيم و نزد ما كتابى ضبط كننده [همه امور چون لوح محفوظ] است.
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ
5[اينان نه اينكه زنده شدن پس از مرگ را باور نكردند] بلكه حق را هم هنگامى كه به سويشان آمد، تكذيب كردند پس در حالتى آشفته و سردرگماند.
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَي السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ
6آيا با تأمل به آسمان بالاى سرشان ننگريستند كه چگونه آن را بنا كرده و بياراستيم و آن را هيچ شكاف [و ناموزونى] نيست؟
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ
7و زمين را گسترديم و كوه هايى استوار در آن افكنديم و در آن از هر نوع گياه خوشمنظر و دلانگيزى رويانديم،
تَبْصِرَةً وَ ذِكْريٰ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ
8تا براى هر بندهاى كه [با انديشيدن در نظام هستى] به سوى خدا باز مىگردد، مايه بينايى و يادآورى باشد؛
وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ
9و از آسمان آبى بسيار پربركت و سودمند نازل كرديم، پس به وسيله آن باغ ها و دانههاى دروكردنى را رويانديم.
وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ
10و [نيز] درختان بلندقامت خرما را كه خوشههاى متراكم و روى هم چيده دارند [رويانديم.]
رِزْقاً لِلْعِبادِ وَ أَحْيَيْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذٰلِكَ الْخُرُوجُ
11براى آنكه رزق و روزى بندگان باشد، و نيز به وسيله آن آب سرزمين مرده را زنده كرديم؛ و بيرون آمدنشان [پس از مرگ از خاك گور براى ورود به قيامت] اينگونه است.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ أَصْحابُ الرَّسِّ وَ ثَمُودُ
12پيش از اينان [كه تو را تكذيب مىكنند] قوم نوح و اصحاب رس و [قوم] ثمود [پيامبرانشان] را تكذيب كردند.
وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ وَ إِخْوانُ لُوطٍ
13و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ
14و اصحاب ايكه و قوم تبع همگى پيامبران را تكذيب كردند، پس تهديدم [به نزول عذاب] بر آنان محقق و ثابت شد.
أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ
15آيا ما از آفرينش نخستين عاجز و درمانده شديم [تا از دوباره آفريدن عاجز و درمانده شويم؟ چنين نيست] بلكه آنان [با اين همه دلايل روشن و استوار] باز در آفرينش جديد در ترديدند.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
16همانا انسان را آفريديم و همواره آنچه را كه باطنش [نسبت به معاد و ديگر حقايق] به او وسوسه مىكند، مىدانيم، و ما به او از رگ گردن نزديكتريم.
إِذْ يَتَلَقَّي الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ
17[ياد كن] دو فرشتهاى را كه همواره از ناحيه خير و از ناحيه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دريافت كرده و ضبط مىكنند.
ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
18هيچ سخنى را به زبان نمىگويد جز اينكه نزد آن [براى نوشتن و حفظش] نگهبانى آماده است؛
وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذٰلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ
19و سكرات و بيهوشى مرگ، حق را [كه همه واقعيات جهان پس از مرگ است] مىآورد [و به محتضر مىگويند:] اين همان چيزى است كه از آن مىگريختى؛
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذٰلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ
20و در صور مىدمند؛ آن است روز [تحقق و ظهور] وعدههاى تهديدآميز و وحشتناك.
وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ
21هر كسى در آن روز مىآيد در حالى كه سوق دهندهاى و شاهدى با اوست، [كه سوق دهنده او را به محشر مىراند و شاهد بر اعمالش گواهى مىدهد.]
لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هٰذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ
22[به او مىگويند:] تو از اين روز بزرگ در بىخبرى و غفلت بودى، پس ما پرده بىخبرى را از ديده [بصيرت] ات كنار زديم در نتيجه ديدهات امروز بسيار تيزبين است.
وَ قالَ قَرِينُهُ هٰذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ
23و [فرشته] همراهش مىگويد: اين است نامه اعمالش كه همراه من آماده است.
أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ
24[به دو فرشته نگهبان و حافظ اعمال فرمان مىدهند] شما دو نفر هر كافر سرسخت و معاندى را در دوزخ اندازيد.
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ
25[همان كه به شدت] مانع خير و تجاوزكار [از حدود خدا] و ترديد كننده در حقايق [و ترديد انداز در دل هاى مردم بود.]
الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ
26كه با خدا معبودى ديگر قرار داد، پس او را در عذاب سخت اندازيد،
قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لٰكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ
27همنشينش [از ميان شيطان ها] مىگويد: پروردگارا! من او را به سركشى و طغيان وا نداشتم، او خودش [به ميل خود] در گمراهى دور و درازى بود.
قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ
28[خدا] مىگويد: در پيشگاه من با يكديگر ستيزه مكنيد، بىترديد من تهديد [به عذاب] را پيش از اين [از طريق وحى و پيامبران] به شما اعلام كرده بودم.
ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ
29نزد من فرمان [تهديدآميز به اينكه هر كس با حال كفر و شرك وارد آخرت شود حتما دوزخى است] تغيير نمىيابد و من نسبت به بندگان ستمكار نيستم.
يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ
30[ياد كن] روزى را كه به دوزخ مىگوييم: آيا پر شدى؟ مىگويد: آيا زيادتر از اين هم هست؟
وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ
31و بهشت را به پرهيزكاران نزديك مىكنند بىآنكه فاصلهاى از آنان داشته باشد.
هٰذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ
32[به آنان مىگويند:] اين همان است كه [در دنيا] وعده داده مىشديد [اين جايگاه رفيع] براى هر كسى است كه [در دنيا به سوى خدا] باز مىگشته [و] حافظ و نگهبان [عهد، پيمان الهى و حقوق خدا و مردم] بوده است.
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمٰنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ
33همان كسى كه در نهان از [خداى] رحمان مىترسيد و دلى رجوع كننده [به سوى خدا] آورده است؛
ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ
34به سلامت در آن وارد شويد، امروز روز جاودانگى است
لَهُمْ ما يَشاءُونَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ
35در آنجا هرچه بخواهند براى آنان فراهم است، و نزد ما [نعمت هاى] بيشترى است.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ
36و چه بسيار اقوامى را كه پيش از آنان هلاك كرديم كه از آنان نيرومندتر بودند، و [با نيرويشان] به سرزمين ها رفتند [و آنها را فتح كردند]، آيا توانستند [از عذاب و هلاكت] گريزگاهى بيابند؟
إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَذِكْري لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَي السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ
37بىترديد در سرگذشت پيشينيان مايه پند و عبرتى است براى كسى كه نيروى تعقل دارد، يا با تأمل و دقت [به سرگذشت ها] گوش فرا مىدهد در حالى كه حاضر به شنيدن و فراگيرى شنيدههاى خود باشد.
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ
38همانا ما آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آنهاست در شش روز آفريديم، و هيچ رنج و درماندگى به ما نرسيد.
فَاصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ
39پس [بر آزار مشركان] شكيبا باش، و پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب آن پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى،
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ
40و در پارهاى از شب و نيز پس از سجدهها خدا را تسبيح گوى،
وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ
41و گوش فرا ده روزى كه ندا دهنده از جايى نزديك ندا مىدهد.
يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذٰلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ
42روزى كه [همگان] صيحه و فرياد را به حق و درستى مىشنوند [و] آن روز، روز بيرون آمدن [از قبرها] است.
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ
43بىترديد ماييم كه زنده مىكنيم و مىميرانيم، و بازگشت به سوى ماست.
يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذٰلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ
44روزى كه زمين از [روى اجساد] آنان در حالى كه [از قبرها بيرون آمده] شتابان [به سوى ندا كننده خود بروند] بشكافد؛ اين گردآوردنشان از گورها [وحاضر كردنشان در قيامت] بر ما آساناست.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ
45ما به آنچه [دشمنان لجوج بر ضد حقايق] مىگويند، داناتريم و تو را بر آنان تسلطى نيست [كه به قبول حقايق وادارشان كنى]؛ پس به وسيله قرآن كسانى را كه از تهديد من مىترسند، بيم ده.
سوره الذاریات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ سوگند به بادهاى افشانكننده [كه ابرهاى بارانزا و گردههاى نرينه و ماده گياهان را مىافشانند.]
فَالْحامِلاتِ وِقْراً
2سوگند به ابرهايى كه بار سنگين باران را با خود [به نواحى مختلف] حمل مىكنند.
فَالْجارِياتِ يُسْراً
3و سوگند به كشتى هايى كه به آسانى روى آب درياها روانند.
فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً
4و سوگند به فرشتگانى كه [به امر خدا] كارها را [براى تدبير امور هستى ميان خود] تقسيم مىكنند،
إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ
5كه بىترديد آنچه را [از اوضاع و احوال روز جزا] به شما وعده مىدهند، راست ويقينى است.
وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ
6وقطعا [روز] جزا واقع خواهد شد.
وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ
7و سوگند به آسمان كه دارى اعتدال و زيبايى و آراستگى است؛
إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ
8كه شما [در رابطه با قرآن و حقايقى كه قرآن با دليل و برهان اثبات مىكند] در گفتارى متناقض و گوناگون هستيد.
يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ
9از قرآن [به باطل] منحرف مىشود كسى كه [از خير و سعادت] منحرف شده است.
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ
10مرگ بر دروغ پردازان [كه بدون دليل و به ناحق درباره قرآن و حقايقش سخنپراكنى مىكنند.]
الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ
11همانان كه در جهالتى عميق و فراگير در بىخبرى و غفلتى سنگين فرو رفتهاند!
يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ
12[همواره] مىپرسند: روز جزا چه زمانى خواهد بود؟
يَوْمَ هُمْ عَلَي النَّارِ يُفْتَنُونَ
13همان روزى است كه آنان را در آتش مىسوزانند.
ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ
14[و به آنان گويند:] عذابتان را بچشيد، اين همان عذابى است كه [از روى ريشخند] شتاب در آمدنش را مىخواستيد.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ
15بىترديد پرهيزكاران در بهشتها و چشمه سارهايند.
آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذٰلِكَ مُحْسِنِينَ
16آنچه را پروردگارشان به آنان عطا كرده دريافت مىكنند؛ زيرا كه آنان پيش از اين همواره نيكوكار بودند.
كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ
17آنان اندكى از شب را مىخوابيدند [و بيشتر آن را به عبادت و بندگى مىگذراندند.]
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ
18و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش مىكردند.
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ
19و در اموالشان حقى براى سائل تهىدست و محروم از معيشت بود.
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ
20در زمين براى اهل يقين نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] است.
وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ
21و [نيز] در وجود شما [نشانههايى است] آيا نمىبينيد؟
وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ
22و رزق شما و آنچه به آن وعده داده مىشويد، در آسمان است
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ
23پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه آنچه را كه وعده داده مىشويد، حق و يقينى است، همان گونه كه شما [وقت سخن گفتن يقين داريد] سخن مىگوييد.
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ
24آيا خبر مهمانان ارجمند و بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است؟
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ
25زمانى كه بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. گفت: سلام، [شما] مردمى ناشناسيد!
فَراغَ إِليٰ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ
26پس به سوى خانوادهاش بازگشت و گوسالهاى فربه [و بريان شده] آورد.
فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَلا تَأْكُلُونَ
27پس آن را نزديكشان برد [ولى ديد نمىخورند]؛ گفت: مگر نمىخوريد؟
فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ
28و [در دلش] از آنان احساس ترسى كرد. گفتند: مترس. و او را به پسرى دانا مژده دادند.
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ
29در اين ميان همسرش [كه مژده را شنيده بود] با فريادى [از روى تعجب] در حالى كه به چهرهاش زد سر رسيد و گفت: پيرزنى نازا [و فرزند؟!]
قالُوا كَذٰلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ
30گفتند: پروردگارت چنين گفته است؛ يقينا او حكيم و داناست.