در آن روز همه اعمال بدى كه مرتكب شدهاند، براى آنان آشكار مىشود و عذابى كه همواره آن را مسخره مىكردند، آنان را احاطه مىكند.
و [به آنان] گويند: امروز شما را از ياد مىبريم، همان گونه كه شما [در دنيا] ديدار امروزتان را از ياد برديد، و جايگاهتان آتش است و شما را يار و ياورى نخواهد بود.
اين [عذاب] براى اين است كه شما آيات خدا را به مسخره گرفتهايد و زندگى دنيا شما را فريفت؛ پس امروز نه آنان را از آتش بيرون آورند و نه از آنان مىخواهند كه [براى به دست آوردن خشنودى خدا] عذرخواهى كنند.
پس سپاس و ستايش مخصوص خداست كه پروردگار آسمانها و پروردگار زمين و پروردگار جهانيان است؛
و كبريايى و عظمت در آسمانها و زمين ويژه اوست، و او تواناى شكست ناپذير و حكيم است.
سوره الاحقاف
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ حم
اين كتاب نازل شده از سوى خداى تواناى شكست ناپذير حكيم است.
ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است، جز به حق و تا سرآمدى معين نيافريديم، و كافران از آنچه بيمشان دادهاند، روى گردانند.
[به مشركان] بگو: به من خبر دهيد [و نشانم دهيد] معبودانى كه به جاى خدا مىپرستيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند يا مگر آنان را در آفرينش آسمانها مشاركتى است؟ اگر راستگو هستيد كتابى پيش از اين قرآن يا بازماندهاى از دانش استوارى [كه ادعاى شما را تصديق كند] براى من بياوريد؛
و چه كسانى گمراهترند از كسانى كه به جاى خدا معبودانى را مىخوانند كه تا روز قيامت پاسخشان را نمىدهند و آنان از خواندنشان بىخبرند؟
و هنگامى كه مردم را [در قيامت] گرد آورند [معبودانشان] با آنان دشمن باشند و پرستش آنان را انكار كنند،
و چون آيات روشن ما را بر آنان بخوانند، كافران درباره حقى كه به سويشان آمده مىگويند: اين جادويى آشكار است.
بلكه مىگويند: اين قرآن را از نزد خود ساخته و به خدا نسبت داده است. بگو: اگر آن را از نزد خود ساخته و به خدا نسبت داده باشم [و خدا بخواهد براى اين كار مرا به عذابى سخت گرفتار كند] شما نمىتوانيد در برابر خدا چيزى از عذاب را از من دفع كنيد، خدا به باطلى كه در آن فرو مىرويد [و آن طعنه زدن به قرآن و جادو خواندن آن است] داناتر است، و كافى است كه خدا ميان من و شما گواه باشد، و او بسيار آمرزنده و مهربان است.
بگو: از ميان فرستادگان خدا فرستادهاى نوظهور نيستم [كه گفتار و كردارم مخالف گفتار و كردار آنان باشد، بلكه به من هم چون آنان وحى مىشود] و نمىدانم با من و شما [در دنيا و آخرت] چه خواهد شد، من فقط از آنچه به من وحى شده پيروى مىكنم، و من جز بيم دهندهاى آشكار نيستم.
بگو: به من خبر دهيد كه: اگر اين قرآن از ناحيه خدا باشد و شما به آن كفر ورزيده باشيد و شاهدى هم از بنى اسرائيل به نظير آن [كه تورات واقعى و تصديق كننده قرآن است] شهادت داده باشد [كه: همان طورى كه تورات وحى خداست، قرآن هم وحى خداست و] پس [از شهادتش به قرآن] ايمان آورده باشد و شما از ايمان به آن تكبر ورزيده باشيد [آيا گمراه نبودهايد؟] بىترديد خدا گروه ستمكار را هدايت نمىكند.
و كافران درباره مؤمنان گفتند: اگر [آيين محمد] بهتر [از آيين ما] بود [آنان در پذيرفتنش] بر ما نسبت به آن پيشى نمىگرفتند [بلكه خود ما زودتر از آنان به اين كتاب ايمان مىآورديم]. و چون [خودشان به خاطر كبر و عنادشان] به وسيله آن هدايت نيافتند، به زودى خواهند گفت: اين يك دروغ قديمى است.
[چگونه يك دروغ قديمى است] در حالى كه پيش از آن كتاب موسى پيشوا و رحمت بود [و از نزول آن بر پيامبر اسلام خبر داده]، و اين قرآن تصديق كننده [آن] است در حالى كه به زبان عربى [فصيح و گويا] ست تا ستمكاران را بيم دهد، و براى نيكوكاران بشارتى باشد.
بىترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت] استقامت ورزيدند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
اينان اهل بهشتاند كه به پاداش اعمال شايستهاى كه همواره انجام مىدادند، در آن جاودانهاند.
و انسان را درباره پدر و مادرش به نيكى سفارش كرديم. مادرش با تحمل رنج و زحمت او را باردار شد و با رنج و زحمت او را زاييد. و دوران باردارى و باز گرفتنش از شير سى ماه است، تا زمانى كه به رشد و نيرومندى خود و به چهل سالگى برسد، گويد: پروردگارا! به من الهام كن تا نعمتت را كه بر من و پدر و مادرم عطا كردهاى سپاس گزارم، و كار شايستهاى كه آن را مىپسندى انجام دهم و ذريه و نسل مرا براى من صالح و شايسته گردان كه من به سوى تو بازگشتم و به يقين از تسليم شدگان [به فرمانها و احكام] توام.
ايناناند كسانى كه ما از آنان بهترين اعمالى كه انجام دادهاند مىپذيريم، و از گناهانشان در زمره اهل بهشت در مىگذريم؛ [خدا وعده داد] وعده درست و راست كه همواره به آن وعده داده مىشدند؛
و كسى كه به پدر و مادرش گفت: اف بر شما! [من از شما متنفر و دلتنگم]، آيا به من وعده مىدهيد كه [پس از مرگ] زنده خواهم شد، در حالى كه پيش از من اقوام بسيارى در گذشتند، [و هيچ كدام از آنان زنده نشدند]. و آن دو همواره [براى بازگشت فرزندشان] از خدا يارى مىخواهند [و به فرزندشان مىگويند:] واى بر تو ايمان بياور، بىترديد وعده خدا [درباره سعادت و رستگارى مؤمنان در قيامت و شقاوت و بدبختى كافران] حق است. [ولى او در پاسخشان] مىگويد: اين [وعدهها] جز افسانههاى گذشتگان نيست!!
ايناناند كسانى كه [به خاطر انكار وعدههاى حق] فرمان عذاب درباره آنان در زمره گروههايى از جن و انس كه پيش از آنان در گذشتند، محقق و ثابت شده است؛ زيرا آنان زيانكار بودند.
براى هر كدام [از گروه مؤمنان و كافران] بر پايه اعمالى كه انجام دادهاند درجاتى است [كه در آن قرار مىگيرند]، و تا خدا اعمالشان را به طور كامل به آنان بدهد؛ و آنان مورد ستم قرار نمىگيرند.
و روزى كه كافران را بر آتش عرضه كنند [به آنان گويند:] نعمت هاى پاكيزه خود را [كه مىتوانست وسيله آبادى آخرتتان باشد] در زندگى دنيايتان مصرف كرديد و [همانجا] از آن برخوردار شديد؛ بنابراين امروز به سبب اينكه به ناحق در زمين تكبر مىورزيديد و در برابر اينكه همواره نافرمانى مىكرديد با عذاب خفتبار كيفر مىيابيد.
و [سرگذشت هود] برادر قوم عاد را ياد كن، هنگامى كه قومش را در سرزمين احقاف بيم داد، و بىترديد بيمدهندگانى پيش از او و پس از او [در آن سرزمين] گذشته بودند كه فقط خدا را بپرستيد؛ زيرا من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم.
گفتند: آيا آمدهاى تا ما را از [پرستش] معبودانمان بر گردانى، پس اگر راستگويى عذابى كه ما را تهديد مىكنى بياور!
گفت: آگاهى [به كيفيت عذاب و زمان آمدنش] فقط نزد خداست، و من آيينى را كه به آن فرستاده شدهام به شما ابلاغ مىكنم، ولى من شما را گروهى مىدانم كه همواره نادانى مىكنيد.
پس هنگامى كه عذاب را [در پهنه فضا] به صورت ابرى گسترده ديدند كه به سوى درهها و آبگيرهايشان روى آورده، گفتند: اين ابرى بارانزا براى ماست. [هود گفت: نه] بلكه اين همان چيزى است كه آن را به شتاب خواستيد، بادى است كه در آن عذابى دردناك است؛
[چنان بادى است كه] همه چيز را به فرمان پروردگارش در هم مىكوبد و نابود مىكند. پس آنان [به سبب آن عذاب] چنان شدند كه جز خانههايشان ديده نمىشد. اينگونه مردم گناهكار را كيفر مىدهيم.
همانا ما به آنان در امورى قدرت و تمكن داده بوديم كه شما را در آن امور چنان قدرت و نيرويى ندادهايم، و براى آنان گوش و چشم و دل قرار داده بوديم، ولى گوش و چشم و دلشان چيزى از عذاب را از آنان برطرف نكرد؛ زيرا همواره [با داشتن آن ابزار تشخيص] آيات ما را انكار مىكردند، و سرانجام عذابى كه همواره آن را مسخره مىكردند، آنان را احاطه كرد.
و به راستى ما [اهل] آبادى هايى را كه پيرامون شما [اهل مكه] بودند [به كيفر طغيانشان] هلاك كرديم و آيات خود را به صورت هاى گوناگون [براى آنان] بيان داشتيم، باشد كه برگردند.
پس چرا معبودانى كه به جاى خدا انتخاب كردند به گمان اينكه آنان را به خدا نزديك كند آنان را [هنگام نزول عذاب] يارى نكردند [نه اينكه يارى نكردند] بلكه از دستشان رفت و گم شدند، و اين بود [سرانجام و نتيجه] دروغشان و آنچه را همواره افترا مىزدند.
و [ياد كن] هنگامى كه گروهى از جن را به سوى تو متوجه كرديم كه قرآن را بشنوند، پس وقتى كه نزد قرائت آن حاضر شدند، گفتند: [براى شنيدن قرآن] خاموش باشيد. پس چون قرائت پايان يافت به سوى قومشان در حالى كه بيم دهنده بودند، بازگشتند.
گفتند: اى قوم ما! به راستى ما كتابى را شنيديم كه پس از موسى نازل شده است، تصديق كننده همه كتاب هاى پيش از خود است، به سوى حق و به سوى راه راست هدايت مىكند.
اى قوم ما! دعوت كننده خدا [پيامبر اسلام] را اجابت كنيد و به او ايمان آوريد تا خدا برخى از گناهانتان را بيامرزد و از عذابى دردناك پناهتان دهد؛
و آنان كه دعوت كننده خدا را اجابت نكنند نمىتوانند [خدا را] در زمين عاجز كنند [تا از دسترس قدرت او بيرون روند] و آنان را در برابر خدا ياورانى نيست [كه عذاب را از آنان دفع كنند]، اينان در گمراهى آشكارى هستند.
آيا ندانستهاند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريد و از آفرينش آنها درمانده و خسته نشد، قدرت دارد كه مردگان را زنده كند؟ آرى، او بر هر كارى تواناست؛
و روزى كه كافران را بر آتش عرضه مىكنند [از آنان مىپرسند:] آيا اين حق نيست؟ مىگويند: آرى! سوگند به پروردگارمان حق است، [پرسش كننده] مىگويد: پس اين عذاب را براى آنكه همواره كفر مىورزيديد، بچشيد.
پس صبر كن همان گونه كه پيامبران اولوالعزم صبر كردند، و براى آنان در [نزول عذاب] شتاب مكن، روزى كه آنان آنچه را كه وعده داده مىشوند ببينند، گويى فقط ساعتى از يك روز [در دنيا] درنگ داشتند؛ اين قرآن، ابلاغى است براى همه؛ پس آيا جز مردم نافرمان هلاك مىشوند؟
سوره محمد
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ آنان كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند خدا اعمالشان را باطل و تباهساخت؛
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند و به آنچه بر محمد نازل شده كه از سوى پروردگارشان حق است گرويدند، خدا گناهانشان را از آنان محو كرد و حالشان را اصلاح نمود.
اين به سبب آن است كه كافران از باطل پيروى كردند، و مؤمنان از حق كه از سوى پروردگار آنان است، پيروى نمودند. اينگونه خدا براى مردم اوصافشان را بيان مىكند.
پس هنگامى كه [در ميدان جنگ] با كافران روبرو شديد، گردن هايشان را به شدت بزنيد تا آن گاه كه بسيارى از آنان را با سختى و غلظت از پاى درآوريد، در اين هنگام [از دشمن اسير بگيريد و] آنان را محكم ببنديد، [پس از اسير گرفتن] يا بر آنان منت نهيد [و آزادشان كنيد]، يا از آنان [در برابر آزاد كردنشان] فديه و عوض بگيريد تا آنجا كه جنگ بارهاى سنگينش را بر زمين نهد. اين است [فرمان خدا]؛ و اگر خدا مىخواست [خود بدون فرمان جنگ] از آنان انتقام مىگرفت [ولى به جنگ فرمان داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى ديگر بيازمايد، و كسانى كه در راه خدا به شهادت رسيدهاند، خدا هرگز اعمالشان را باطل و تباه نمىكند.
[خدا] آنان را به زودى [به سرمنزل خوشبختى و كرامت] هدايت مىكند و حالشان را اصلاح مىنمايد؛
و آنان را در بهشتى كه در دنيا به آنان شناسانده در مىآورد.
اى مؤمنان! اگر خدا را يارى كنيد، خدا هم شما را يارى مىكند و گام هايتان را محكم و استوار مىسازد؛
و بر كافران هلاكت و نابودى باد و [خدا] اعمالشان را باطل و تباه ساخت.
اين براى آن است كه آنان آنچه را خدا نازل كرده است خوش نداشتند، پس خدا هم اعمالشان را تباه و بىاثر كرد.
آيا در زمين گردش نكردند تا با تأمل بنگرند كه سرانجام كسانى كه پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ خدا آنان را درهم كوبيد و نابود كرد و نيز براى اين كافران همانند آن [عذابها قطعى و ثابت] است.
اين [پيروزى مؤمنان و نابودى كافران] به سبب اين است كه خدا سرپرست و ياور كسانى است كه ايمان آوردهاند، و كافران را سرپرست و يارى نيست.
بىترديد خدا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، در بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در مىآورد، و در حالى كه كافران همواره سرگرم بهرهگيرى از [كالا و لذت هاى زودگذر] دنيايند و مىخورند، همان گونه كه چهارپايان مىخورند و جايگاهشان آتش است.
چه بسيار آبادى هايى كه [اهلش] از [اهل] آبادى تو كه تو را بيرون كردهاند نيرومندتر بودند، ما آنان را هلاك كرديم و ياورى [در برابر عذاب] براى آنان نبود.
آيا كسانى كه بر دليل روشنى از پروردگار خويشاند، مانند كسانى هستند كه عمل زشتشان براى آنان آراسته شده و از هواهاى نفسانى خود پيروى كردهاند؟
صفت بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده [چنين است:] در آن نهرهايى است از آبى كه مزه و رنگش برنگشته و نهرهايى از شير كه طعمش دگرگون نشده و نهرهايى از شراب كه براى نوشندگان مايه لذت است و نهرهايى از عسل خالص است، و در آن از هر گونه ميوهاى براى آنان فراهم است، و نيز آمرزشى از سوى پروردگارشان [ويژه آنان است. آيا اينان] مانند كسانى هستند كه در آتش هميشگى و جاودانهاند، واز آبى جوشان به آنان مىنوشانند كه رودههايشان را متلاشى مىكند؟!
گروهى از آنان [كه منافقاند در ظاهر به گفتارت] گوش مىدهند، ولى هنگامى كه از نزد تو بيرون روند به كسانى كه آگاهى و معرفت به آنان داده شده [از روى مسخره] مىگويند: هم اكنون چه گفت؟ [ما كه گفته او را نفهميديم.] آنان كسانى هستند كه خدا بر دلهايشان مهر [تيره بختى] نهاده واز هواهاى نفسانى خود پيروى كردهاند،
و كسانى كه هدايت يافتهاند خدا بر هدايتشان افزوده و پرهيزكارى و تقوايشان را به آنان عطا كرده است؛
پس آيا [منافقان و منكران] جز اين را انتظار مىبرند كه ناگاه قيامت بر آنان فرا رسد؟ در حالى كه هم اكنون نشانههايش آمده است، پس هنگامى كه قيامت بر آنان فرا رسد، متذكر شدن و هوشيارىشان از كجا و چگونه به آنان سود بخشد؟
پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست [بنابراين بر معرفت و آگاهيت نسبت به حق استوار باش]؛ و پوشاندن تبعاتى را كه به نا حق از كردار و گفتار مردم درباره تو پديد آمده از خدا بخواه، و براى زنان و مردان مؤمن طلب آمرزش كن و خدا محل رفت و بازگشت شماو قرارگاهتان را مىداند.
مؤمنان مىگويند: چرا سورهاى [در رابطه با فرمان جهاد] نازل نمىشود؟ ولى هنگامى كه سورهاى محكم و بىشبهه نازل مىشود و در آن از جهاد سخن به ميان آمده است، آنان را كه در دل هايشان بيمارى است، مىبينى مانند كسى كه در بيهوشى مرگ افتاده به تو مىنگرند و سزاوارشان هم [به سبب بيماردلى] همين حالت است.
[ولى] فرمانبردارى [از خدا و پيامبر] و سخن پسنديده و نيك [نه اظهار كراهت و ناخشنودى از جهاد] براى آنان شايستهتر است. پس اگر هنگامى كه فرمان جهاد قطعى و مسلم شود، با خدا از سر صدق و راستى درآيند، بىترديد براى آنان بهتر است.
پس اگر [از خدا و پيامبر] روى گردان شويد آيا از شما جز اين انتظار مىرود كه در زمين فساد كنيد و [بر سر مال و منال دنيا] قطع رحم نماييد؟
آنان [كه روىگردانند] كسانى هستند كه خدا لعنتشان كرده و گوش [دل] شان را كر و چشم [بصيرت] شان را كور كرده است.
آيا در قرآن نمىانديشند [تاحقايق را بفهمند] يا بر دل هايشان قفل هايى قرار دارد؟
بىترديد كسانى كه پس از روشن شدن هدايت براى آنان [به همان عقايد باطل و كردار ناپسندشان] برگشتند [و دست از قرآن و پيامبر برداشتند] شيطان زشتىهايشان را در نظرشان آراست و آنان را در آرزوهاى دور و دراز انداخت.
اين به سبب آن است كه آنان به كسانى [چون مشركان و كافران] كه نازل شدن وحى را خوش نداشتند، گفتند: [ما] در بعضى از امور [كه بر ضد مؤمنان است] از شما اطاعت خواهيم كرد. در حالى كه خدا اسرارشان را مىداند.
پس حال و وضعشان زمانى كه فرشتگان جانشان را مىگيرند در حالى كه بر صورت و پشتشان [تازيانه عذاب] مىزنند، چگونه خواهد بود؟!
اين عذاب براى اين است كه آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پيروى كردند، و خشنودى او را خوش نداشتند در نتيجه اعمالشان را تباه و بىاثر كرد.
بلكه كسانى كه در دل هايشان بيمارى است، گمان كردند كه خدا كينههايشان را آشكار نخواهد كرد.
و اگر بخواهيم يقينا آنان را به تو نشان مىدهيم تا آنان را از روى نشانههايشان بشناسى، و بىترديد آنان را از شيوه سخن گفتن خواهى شناخت؛ و خدا كارهاى شما را مىداند.
به يقين ما شما را امتحان مىكنيم تا مجاهدان از شما و صابران را مشخص نماييم، و اخبار شما را نيز [كه اعمال و اسرار شماست] مىآزماييم [تا صدق و كذب شما را در همه امور معلوم بداريم.]
مسلما آنان كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند و پس از آنكه هدايت براى آنان روشن شد با پيامبر به شدت دشمنى نمودند، هرگز هيچ زيانى به خدا نمىرسانند و خدا به زودى اعمالشان را تباه و بى اثر مىكند.
اى اهل ايمان! پيامبر را اطاعت كنيد و اعمالتان را [با تخلف از دستورها خدا و پيامبر، شرك، نفاق، منت گذارى و ريا] باطل مكنيد.
مسلما كسانى كه كافر شدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند، سپس در حال كفر از دنيا رفتند، هرگز خدا آنان را نمىآمرزد.
پس [با توجه به يارى و كارسازى خدا] سست نشويد و [كافران و مشركان را] به آشتى و صلحى [كه براى شما خفت بار است] دعوت نكنيد، در حالى كه شما برتر هستيد و خدا با شماست و هرگز از [ثواب و پاداش] اعمالتان نمىكاهد.
زندگى دنيا فقط بازى و سرگرمى است، اگر ايمان بياوريد و پرهيزكارى كنيد، خدا پاداشهايتان را مىدهد و از شما نمىخواهد [كه] اموالتان را [در راه خدا انفاق كنيد؛]
اگر همه اموال شما را بخواهد و بر شما اصرار ورزد، بخل مىكنيد و [سبب مىشود كه] كينههاى درونى شما را بيرون بريزد [و آن زمان است كه گمراه مىشويد.]
آگاه باشيد! شما همان مردمى هستيد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مىشويد، پس برخى از شما بخل مىورزند، و هر كه بخل پيشه كند، فقط نسبت به [سعادت و خوشبختى] خود بخيل است، و خدا [از انفاق و صدقات شما] بىنياز است، و شماييد كه نيازمند هستيد؛ و اگر [از فرمانها او] روى بگردانيد به جاى شما گروه ديگرى را مىآورد كه مانند شما [روى گردان، سست عقيده و بخيل] نخواهند بود.
سوره الفتح
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ به راستى ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم آورديم؛
تا خدا آنچه را از تبعات گذشته [كه به نا حق از گفتار و كردار مردم، درباره تو پديد آمده] و پس از آن را براى تو بپوشاند، و نعمتش را بر تو كامل كند، و به راهى راست راهنمايىات نمايد؛
و خدا تو را به نصرتى توانمندانه و شكستناپذير يارى دهد.
اوست كه آرامش را در دل هاى مؤمنان نازل كرد، تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايد. و سپاهيان آسمان و زمين فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست؛ و خدا همواره دانا و حكيم است.
تا مردان و زنان مؤمن را در بهشتهايى درآورد كه از زير [درختان آن] نهرها جارى است در حالى كه در آن جاودانهاند، و گناهانشان را از آنان محو كند، و اين [سرانجام نيك] نزد خدا كاميابى بزرگ است.
و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مىبرند عذاب كند؛ پيشامد بد زمانه فقط بر خودشان باد. خدا بر آنان خشم گرفته، و لعنتشان كرده است و دوزخ را براى آنان آماده نموده و چه بد بازگشت گاهى است.
سپاهيان آسمانها و زمين فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست؛ و خدا همواره تواناى شكستناپذير و حكيم است.
ما تو را گواه [بر اعمال امت] و مژدهرسان و بيمدهنده فرستاديم؛
تا [همه شما مردم] به خدا و پيامبرش ايمان آوريد و او را يارى دهيد و بزرگش بشماريد و بامداد و شام گاه تسبيحش گوييد.
به يقين كسانى كه با تو بيعت مىكنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند؛ [دست تو كه به منزله] دست خدا [ست]، بالاى دست هاى آنان است. پس كسى كه پيمان مىشكند فقط به زيان خود مىشكند، و كسى كه به پيمانى كه با خدا بسته است وفا كند، خدا به زودى پاداشى بزرگ به او مىدهد.
كسانى از باديهنشينان كه از جنگ [با دشمن] تخلف كردند به زودى [از روى بهانهجويى] به تو مىگويند: اموال و خانوادهمان ما را به خود مشغول كردند [به اين سبب نتوانستيم به جنگ آييم]؛ پس براى ما آمرزش بخواه. با زبان هايشان چيزى مىگويند كه در دل هايشان نيست. بگو: اگر خدا زيانى يا سودى را براى شما بخواهد چه كسى مىتواند در برابر خدا از شما دفاع كند؟ بلكه خدا همواره به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
[تخلف شما از جنگ، ربطى به اموال و خانوادهتان نداشت] بلكه پنداشتيد پيامبر و مؤمنان هرگز به كسان خود باز نمىگردند، و اين پندار باطل در دل هايتان آراسته شد، و گمان بد برديد [كه خدا پيامبر و مؤمنان را يارى نخواهد كرد] و شما [به سبب اين پندار باطل و گمان بد] قومى نابودشدنى هستيد.
و هر كس به خدا و پيامبرش ايمان نياورد [زيانى به خدا و پيامبر نمىرساند]، ما براى كافران آتشى سوزان آماده كردهايم.
و مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين فقط در سيطره خداست، هر كس را بخواهد مىآمرزد و هر كس را بخواهد عذاب مىكند؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
هنگامى كه شما براى به دست آوردن غنايمى روانه [ميدان جنگى] مىشويد، متخلفان [از جنگ حديبيه] به زودى خواهند گفت: بگذاريد ما هم به دنبال شما بياييم. [اين سبكمغزان سودجو] مىخواهند وعده خدا را [كه به مؤمنان وعده پيروزى و غنيمت داد و به منافقان وعده محروميت از غنيمت و رحمت داده است] تغيير دهند. بگو: هرگز دنبال ما نخواهيد آمد؛ اينگونه خدا پيش از اين [درباره شما] فرموده است. اما [اين گروه بىشرم] به زودى خواهند گفت: شما نسبت به ما حسد مىورزيد، [چنين نيست] بلكه آنان جز اندكى نمىفهمند.
به متخلفان باديه نشين بگو: به زودى به سوى گروهى سرسخت و نيرومند دعوت خواهيد شد كه با آنان بجنگيد، يا آنكه اسلام آورند؛ پس اگر اطاعت كنيد خدا پاداش نيكى به شما خواهد داد، و اگر روى برگردانيد، همان گونه كه پيش از اين روى گردانديد، شما را به عذابى دردناك عذاب خواهد كرد.
بر نابينا و لنگ و بيمار [اگر در جنگ شركت نكنند] گناهى نيست. و كسى كه از خدا و پيامبرش اطاعت كند، او را در بهشتهايى درآورد كه از زير درختان [آن] نهرها جارى است، و هر كس روى بگرداند او را به عذابى دردناك عذاب مىكند.
يقينا خدا از مؤمنان هنگامى كه زير آن درخت [كه در منطقه حديبيه بود] با تو بيعت مىكردند خشنود شد، و خدا آنچه را [از خلوص نيت و پاكى قصد] در دل هايشان بود مىدانست، در نتيجه آرامش را بر آنان نازل كرد، و پيروزى نزديكى را [كه پيروزى در خيبر بود] به آنان پاداش داد.
[و پاداش ديگر] غنيمت هاى فراوانى است كه آن را به دست مىآوريد؛ و خدا همواره تواناى شكستناپذير و حكيم است.
خدا غنيمتهاى فراوانى را در آينده به شما وعده داده است كه به دست مىآوريد، و اين يك غنيمت را [كه فتح خيبر است] براى شما پيش انداخت، و دست هاى [تجاوز و ستم] مردم را از شما باز داشت تا اين [پيروزى ها] براى مؤمنان نشانهاى [از حقانيت دين و يارى خدا] باشد و تا شما را به راهى راست هدايت كند.
و [غنيمتها و پيروزىهاى] ديگر [ى هست] كه شما تا كنون بر آنها دست نيافتهايد، بىترديد خدا بر آنها احاطه دارد [و به آسانى مىتواند در دسترس شما قرار دهد]؛ و خدا همواره بر هر كارى تواناست.
اگر كافران با شما بجنگند حتما پشت كنان مىگريزند، آن گاه سرپرست و ياورى [كه از آنان دفاع كند] نمىيابند.
خدا روشى ثابت و قطعى مقرر كرده است كه از پيش [بر پيروزى مؤمنان و شكست كافران] جارى بوده است، و هرگز براى روش خدا تغيير و تبديلى نخواهى يافت.
و اوست كه پس از آنكه شما را [بىجنگ و خونريزى] بر دشمن پيروز و مسلط كرد، دست هاى آنان را از [جنگ با] شما و دست هاى شما را از [جنگ با] آنان در دل مكه [كه منطقه حديبيه است] باز داشت؛ و خدا همواره به آنچه انجام مىدهيد بيناست.
آنان كسانى هستند كه كفر ورزيدند و شما را از [ورود به] مسجدالحرام باز داشتند و نيز نگذاشتند قربانىهايى كه با خود آورده بوديد به محل قربانىاش برسد، و اگر مردان و زنان مؤمن ناشناسى در ميان مكه نبودند، تا جنگ شما سبب كشته شدن آن بىگناهان شود و در نتيجه امر ناملايم و مكروهى [چون ديه] گريبان شما را بگيرد [شما را از جنگ باز نمىداشتيم، ولى بازداشتيم] تا خدا هركه را [مانند مردان و زنان مومنى كه براى شما ناشناخته بودند] بخواهد در رحمتش درآورد. [و] اگر مؤمنان از كافران جدا بودند يقينا كافران [از اهل مكه] را به عذابى دردناك عذاب مىكرديم
[ياد كن] هنگامى را كه كافران [پس از قرارداد صلح حديبيه] دل هايشان را از تعصب و خشم شديد جاهلى آكنده كردند، پس خدا هم آرامشش را بر پيامبرش و مؤمنان نازل كرد و روح تقوا را [كه حقيقت و جان توحيد است] ملازم آنان نمود، و آنان به آن سزاوارتر و اهل آن بودند؛ و خدا همواره به هر چيز داناست.
بىترديد خدا رؤياى پيامبرش را به حق و درستى تحقق داد [كه در رؤيا وعده داده بود] شما قطعا در حال امن و امنيت در حالى كه سرهايتان را تراشيده و موى [يا ناخن] كوتاه كردهايد و بيمى نداريد وارد مسجدالحرام خواهيد شد. خدا آنچه را كه شما نمىدانستيد [كه وعده ورود به مسجدالحرام در سال آينده است] دانست و پيش از آن پيروزى نزديكى [كه صلح حديبيه بود براى شما] قرارداد.
اوست كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز كند، و كافى است كه خدا [بر وقوع اين حقيقت] گواه باشد.
محمد، فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند بر كافران سرسخت و در ميان خودشان با يكديگر مهربانند، همواره آنان را در ركوع و سجود مىبينى كه پيوسته فضل و خشنودى خدا را مىطلبند؛ نشانه آنان در چهرهشان از اثر سجود پيداست، اين است توصيف آنان در تورات، و اما توصيفشان در انجيل اين است كه وجودشان چون زراعتى است كه جوانههاى خود را رويانده پس تقويتش كرده تا ستبر و ضخيم شده، و در نتيجه بر ساقههايش [محكم و استوار] ايستاده است، به طورى كه دهقانان را [از رشد و انبوهى خود] به تعجب مىآورد تا خدا به وسيله [انبوهى و نيرومندى] مؤمنان، كافران را به خشم آورد. [و] خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است.
سوره الحجرات
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اى اهل ايمان! بر خدا و پيامبرش [در هيچ امرى از امور دين و دنيا و آخرت] پيشى مگيريد و از خدا پروا كنيد كه خدا شنوا و داناست.
اى مؤمنان! صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر نكنيد، و آن گونه كه با يكديگر بلند سخن مىگوييد با او بلند سخن نگوييد، مبادا آنكه اعمالتان تباه و بى اثر شود و خود آگاه نشويد.
بىترديد كسانى كه صدايشان را نزد رسول خدا پايين مىآورند، همانان هستند كه خدا دل هايشان را براى پرهيزكارى امتحان كرده، آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است.
بى ترديد كسانى كه تو را از پشت اطاق ها صدا مىكنند، بيشترشان معرفت و آگاهى [به حرمت و عظمت تو] ندارند.
و اگر آنان صبر مىكردند تا به سويشان بيرون آيى، يقينا براى آنان بهتر بود، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
اى اهل ايمان! اگر فاسقى خبرى برايتان آورد، خبرش را بررسى و تحقيق كنيد تا مبادا از روى ناآگاهى گروهى را آسيب و گزند رسانيد و بر كرده خود پشيمان شويد.
و بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست [و بر شما واجب است در همه امور از او پيروى كنيد]، اگر او در بسيارى از كارها از شما پيروى كند، قطعا دچار گرفتارى و زحمت مىشويد، ولى خدا ايمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دل هايتان بياراست، و كفر و بدكارى و نافرمانى را ناخوشايند شما ساخت، اينان [كه داراى اين ويژگىها هستند] هدايت يافتهاند.
[اين محبت و ناخوشايندى نسبت به حق و باطل] عطيه و نعمتى از سوى خداست؛ و خدا دانا و حكيم است.
و اگر دو گروه از مؤمنان با يكديگر بجنگند ميان آنها صلح و آشتى برقرار كنيد، و اگر يكى از آن دو گروه بر ديگرى تجاوز كند، با آن گروهى كه تجاوز مىكند، بجنگيد تا به حكم خدا باز گردد. پس اگر بازگشت، ميانشان به عدالت و انصاف، صلح و آشتى برقرار كنيد؛ و همواره دادگرى را پيشه سازيد كه خدا دادگران را دوست دارد.
جز اين نيست كه همه مؤمنان با هم برادرند؛ بنابراين [در همه نزاع ها و اختلافات] ميان برادرانتان صلح و آشتى برقرار كنيد، و از خدا پروا نماييد كه مورد رحمت قرار گيريد.
اى اهل ايمان! نبايد گروهى گروه ديگر را مسخره كنند، شايد مسخره شدهها از مسخره كنندگان بهتر باشند، ونبايد زنانى زنان ديگر را [مسخره كنند] شايد مسخره شدهها از مسخره كنندگان بهتر باشند، و از يكديگر عيبجويى نكنيد و با لقب هاى زشت و ناپسند يكديگر را صدا نزنيد؛ بد نشانه و علامتى است اينكه انسانى را پس از ايمان آوردنش به لقب زشت علامتگذارى كنند. و كسانى كه [از اين امور ناهنجار و زشت] توبه نكنند، خود ستمكارند.
اى اهل ايمان! از بسيارى از گمان ها [در حق مردم] بپرهيزيد؛ زيرا برخى از گمان ها گناه است، و [در امورى كه مردم پنهان ماندنش را خواهانند] تفحص و پىجويى نكنيد، و از يكديگر غيبت ننماييد، آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بىترديد [از اين كار] نفرت داريد، و از خدا پروا كنيد كه خدا بسيار توبهپذير و مهربان است.
اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. بىترديد گرامىترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست. يقينا خدا دانا و آگاه است.
باديهنشينان گفتند: ما [از عمق قلب] ايمان آورديم. بگو: ايمان نياوردهايد، بلكه بگوييد: اسلام آوردهايم؛ زيرا هنوز ايمان در دل هايتان وارد نشده است. و اگر خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد، چيزى از اعمالتان را نمىكاهد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
مؤمنان فقط كسانىاند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند، آن گاه [در حقانيت آنچه به آن ايمان آوردهاند] شك ننموده و با اموال و جان هايشان در راه خدا جهاد كردهاند؛ اينان [در گفتار و كردار] اهل صدق و راستىاند.
بگو: آيا خدا را از دين خود [به خيال اينكه آگاه نيست] خبر مىدهيد [كه از عمق قلب ايمان آوردهايد؟!] در حالى كه خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است مىداند، و خدا به همه چيز داناست.
از اينكه اسلام آوردهاند بر تو منت مىگذارند؛ بگو: اگر [در ادعاى مؤمن بودن] راستگوييد، بر من از اسلام آوردن خود منت نگذاريد، بلكه خداست كه با هدايت شما به ايمان بر شما منت دارد.
يقينا خدا نهان آسمان ها و زمين را مىداند و خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
سوره ق
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ ق، سوگند به قرآن مجيد [كه محمد، فرستاده ماست و وقوع قيامت حق است.]
[كفر پيشگان نه تنها ايمان نياوردند] بلكه از اينكه بيمدهندهاى از خودشان به سوى آنان آمد تعجب كردند و در نتيجه كافران گفتند: اين چيزى عجيب است.
آيا هنگامى كه مرديم و خاك شديم [زنده مىشويم و به حيات دوباره باز مىگرديم؟] اين بازگشتى دور [از عقل] است.
بىترديد ما آنچه را كه زمين از اجسادشان مىكاهد، مىدانيم و نزد ما كتابى ضبط كننده [همه امور چون لوح محفوظ] است.
[اينان نه اينكه زنده شدن پس از مرگ را باور نكردند] بلكه حق را هم هنگامى كه به سويشان آمد، تكذيب كردند پس در حالتى آشفته و سردرگماند.
آيا با تأمل به آسمان بالاى سرشان ننگريستند كه چگونه آن را بنا كرده و بياراستيم و آن را هيچ شكاف [و ناموزونى] نيست؟
و زمين را گسترديم و كوه هايى استوار در آن افكنديم و در آن از هر نوع گياه خوشمنظر و دلانگيزى رويانديم،
تا براى هر بندهاى كه [با انديشيدن در نظام هستى] به سوى خدا باز مىگردد، مايه بينايى و يادآورى باشد؛
و از آسمان آبى بسيار پربركت و سودمند نازل كرديم، پس به وسيله آن باغ ها و دانههاى دروكردنى را رويانديم.
و [نيز] درختان بلندقامت خرما را كه خوشههاى متراكم و روى هم چيده دارند [رويانديم.]
براى آنكه رزق و روزى بندگان باشد، و نيز به وسيله آن آب سرزمين مرده را زنده كرديم؛ و بيرون آمدنشان [پس از مرگ از خاك گور براى ورود به قيامت] اينگونه است.
پيش از اينان [كه تو را تكذيب مىكنند] قوم نوح و اصحاب رس و [قوم] ثمود [پيامبرانشان] را تكذيب كردند.
و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
و اصحاب ايكه و قوم تبع همگى پيامبران را تكذيب كردند، پس تهديدم [به نزول عذاب] بر آنان محقق و ثابت شد.
آيا ما از آفرينش نخستين عاجز و درمانده شديم [تا از دوباره آفريدن عاجز و درمانده شويم؟ چنين نيست] بلكه آنان [با اين همه دلايل روشن و استوار] باز در آفرينش جديد در ترديدند.
همانا انسان را آفريديم و همواره آنچه را كه باطنش [نسبت به معاد و ديگر حقايق] به او وسوسه مىكند، مىدانيم، و ما به او از رگ گردن نزديكتريم.
[ياد كن] دو فرشتهاى را كه همواره از ناحيه خير و از ناحيه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دريافت كرده و ضبط مىكنند.
هيچ سخنى را به زبان نمىگويد جز اينكه نزد آن [براى نوشتن و حفظش] نگهبانى آماده است؛
و سكرات و بيهوشى مرگ، حق را [كه همه واقعيات جهان پس از مرگ است] مىآورد [و به محتضر مىگويند:] اين همان چيزى است كه از آن مىگريختى؛
و در صور مىدمند؛ آن است روز [تحقق و ظهور] وعدههاى تهديدآميز و وحشتناك.
هر كسى در آن روز مىآيد در حالى كه سوق دهندهاى و شاهدى با اوست، [كه سوق دهنده او را به محشر مىراند و شاهد بر اعمالش گواهى مىدهد.]
[به او مىگويند:] تو از اين روز بزرگ در بىخبرى و غفلت بودى، پس ما پرده بىخبرى را از ديده [بصيرت] ات كنار زديم در نتيجه ديدهات امروز بسيار تيزبين است.
و [فرشته] همراهش مىگويد: اين است نامه اعمالش كه همراه من آماده است.
[به دو فرشته نگهبان و حافظ اعمال فرمان مىدهند] شما دو نفر هر كافر سرسخت و معاندى را در دوزخ اندازيد.
[همان كه به شدت] مانع خير و تجاوزكار [از حدود خدا] و ترديد كننده در حقايق [و ترديد انداز در دل هاى مردم بود.]
كه با خدا معبودى ديگر قرار داد، پس او را در عذاب سخت اندازيد،
همنشينش [از ميان شيطان ها] مىگويد: پروردگارا! من او را به سركشى و طغيان وا نداشتم، او خودش [به ميل خود] در گمراهى دور و درازى بود.
[خدا] مىگويد: در پيشگاه من با يكديگر ستيزه مكنيد، بىترديد من تهديد [به عذاب] را پيش از اين [از طريق وحى و پيامبران] به شما اعلام كرده بودم.
نزد من فرمان [تهديدآميز به اينكه هر كس با حال كفر و شرك وارد آخرت شود حتما دوزخى است] تغيير نمىيابد و من نسبت به بندگان ستمكار نيستم.
[ياد كن] روزى را كه به دوزخ مىگوييم: آيا پر شدى؟ مىگويد: آيا زيادتر از اين هم هست؟
و بهشت را به پرهيزكاران نزديك مىكنند بىآنكه فاصلهاى از آنان داشته باشد.
[به آنان مىگويند:] اين همان است كه [در دنيا] وعده داده مىشديد [اين جايگاه رفيع] براى هر كسى است كه [در دنيا به سوى خدا] باز مىگشته [و] حافظ و نگهبان [عهد، پيمان الهى و حقوق خدا و مردم] بوده است.
همان كسى كه در نهان از [خداى] رحمان مىترسيد و دلى رجوع كننده [به سوى خدا] آورده است؛
به سلامت در آن وارد شويد، امروز روز جاودانگى است
در آنجا هرچه بخواهند براى آنان فراهم است، و نزد ما [نعمت هاى] بيشترى است.
و چه بسيار اقوامى را كه پيش از آنان هلاك كرديم كه از آنان نيرومندتر بودند، و [با نيرويشان] به سرزمين ها رفتند [و آنها را فتح كردند]، آيا توانستند [از عذاب و هلاكت] گريزگاهى بيابند؟
بىترديد در سرگذشت پيشينيان مايه پند و عبرتى است براى كسى كه نيروى تعقل دارد، يا با تأمل و دقت [به سرگذشت ها] گوش فرا مىدهد در حالى كه حاضر به شنيدن و فراگيرى شنيدههاى خود باشد.
همانا ما آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آنهاست در شش روز آفريديم، و هيچ رنج و درماندگى به ما نرسيد.
پس [بر آزار مشركان] شكيبا باش، و پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب آن پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى،
و در پارهاى از شب و نيز پس از سجدهها خدا را تسبيح گوى،
و گوش فرا ده روزى كه ندا دهنده از جايى نزديك ندا مىدهد.
روزى كه [همگان] صيحه و فرياد را به حق و درستى مىشنوند [و] آن روز، روز بيرون آمدن [از قبرها] است.
بىترديد ماييم كه زنده مىكنيم و مىميرانيم، و بازگشت به سوى ماست.
روزى كه زمين از [روى اجساد] آنان در حالى كه [از قبرها بيرون آمده] شتابان [به سوى ندا كننده خود بروند] بشكافد؛ اين گردآوردنشان از گورها [وحاضر كردنشان در قيامت] بر ما آساناست.
ما به آنچه [دشمنان لجوج بر ضد حقايق] مىگويند، داناتريم و تو را بر آنان تسلطى نيست [كه به قبول حقايق وادارشان كنى]؛ پس به وسيله قرآن كسانى را كه از تهديد من مىترسند، بيم ده.
سوره الذاریات
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ سوگند به بادهاى افشانكننده [كه ابرهاى بارانزا و گردههاى نرينه و ماده گياهان را مىافشانند.]
سوگند به ابرهايى كه بار سنگين باران را با خود [به نواحى مختلف] حمل مىكنند.
و سوگند به كشتى هايى كه به آسانى روى آب درياها روانند.
و سوگند به فرشتگانى كه [به امر خدا] كارها را [براى تدبير امور هستى ميان خود] تقسيم مىكنند،
كه بىترديد آنچه را [از اوضاع و احوال روز جزا] به شما وعده مىدهند، راست ويقينى است.
وقطعا [روز] جزا واقع خواهد شد.
و سوگند به آسمان كه دارى اعتدال و زيبايى و آراستگى است؛
كه شما [در رابطه با قرآن و حقايقى كه قرآن با دليل و برهان اثبات مىكند] در گفتارى متناقض و گوناگون هستيد.
از قرآن [به باطل] منحرف مىشود كسى كه [از خير و سعادت] منحرف شده است.
مرگ بر دروغ پردازان [كه بدون دليل و به ناحق درباره قرآن و حقايقش سخنپراكنى مىكنند.]
همانان كه در جهالتى عميق و فراگير در بىخبرى و غفلتى سنگين فرو رفتهاند!
[همواره] مىپرسند: روز جزا چه زمانى خواهد بود؟
همان روزى است كه آنان را در آتش مىسوزانند.
[و به آنان گويند:] عذابتان را بچشيد، اين همان عذابى است كه [از روى ريشخند] شتاب در آمدنش را مىخواستيد.
بىترديد پرهيزكاران در بهشتها و چشمه سارهايند.
آنچه را پروردگارشان به آنان عطا كرده دريافت مىكنند؛ زيرا كه آنان پيش از اين همواره نيكوكار بودند.
آنان اندكى از شب را مىخوابيدند [و بيشتر آن را به عبادت و بندگى مىگذراندند.]
و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش مىكردند.
و در اموالشان حقى براى سائل تهىدست و محروم از معيشت بود.
در زمين براى اهل يقين نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] است.
و [نيز] در وجود شما [نشانههايى است] آيا نمىبينيد؟
و رزق شما و آنچه به آن وعده داده مىشويد، در آسمان است
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه آنچه را كه وعده داده مىشويد، حق و يقينى است، همان گونه كه شما [وقت سخن گفتن يقين داريد] سخن مىگوييد.
آيا خبر مهمانان ارجمند و بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است؟
زمانى كه بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. گفت: سلام، [شما] مردمى ناشناسيد!
پس به سوى خانوادهاش بازگشت و گوسالهاى فربه [و بريان شده] آورد.
پس آن را نزديكشان برد [ولى ديد نمىخورند]؛ گفت: مگر نمىخوريد؟
و [در دلش] از آنان احساس ترسى كرد. گفتند: مترس. و او را به پسرى دانا مژده دادند.
در اين ميان همسرش [كه مژده را شنيده بود] با فريادى [از روى تعجب] در حالى كه به چهرهاش زد سر رسيد و گفت: پيرزنى نازا [و فرزند؟!]
گفتند: پروردگارت چنين گفته است؛ يقينا او حكيم و داناست.