قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ
31ابراهيم پرسيد براى چه مهمى آمدهايد اى فرستاده شدگان؟.
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِليٰ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ
32گفتند ما به سوى قومى مجرم فرستاده شدهايم.
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ
33تا سنگى از گل بر سر آنان رها كنيم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ
34سنگهايى كه همه نزد پروردگارت براى اسرافگران نشان شده.
فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
35پس ما از مؤمنين هر كه در آنجا بود بيرون كرديم.
فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ
36و به غير از يك خانوار مسلمان كسى در آنجا نيافتيم.
وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ
37و از آن قريه چيزى باقى نگذاشتيم مگر نشانهاى، تا آنها كه از عذاب اليم مىترسند از آن عبرت گيرند.
وَ فِي مُوسيٰ إِذْ أَرْسَلْناهُ إِليٰ فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ
38و در موسى هم آيتى است آن وقت كه با برهانى محكم او را به سوى فرعون فرستاديم.
فَتَوَلَّيٰ بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
39فرعون كه همه اعتمادش به لشكرش بود گفت وى يا ساحر است يا جن زده.
فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ
40پس او و لشكريانش را گرفتيم و در دريا پرت كرديم در حالى كه خود را ملامت مىكرد.
وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ
41و در عاد نيز آيتى است آن وقت كه بادى خشك و بى فايده به سويشان روانه كرديم.
ما تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ
42هيچ چيزى سر راه خود نيافت مگر آنكه چون جسمى پوسيده به صورت پودر درآورد.
وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّي حِينٍ
43و در ثمود هم آيتى است آن زمان كه به ايشان گفته شد تنها چند روز ديگر مهلت خوشگذرانى داريد.
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ
44در آن چند روز هم به سوى پروردگار خود برنگشتند و هم چنان از امر پروردگارشان طغيان ورزيدند پس صاعقه ايشان را گرفت در حالى كه خود تماشا مىكردند.
فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ
45حتى نتوانستند از آنجا كه نشسته بودند برخيزند و كسى را هم نيافتند كه به يارى خويش بطلبند.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ
46و در قوم نوح هم كه قبل از همه نامبردگان بودند آيتى است و آنان مردمى فاسق بودند.
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ
47در آسمان هم آيتى است كه ما با قدرت خود بنايش كرديم و روز بروز وسعتش مىدهيم.
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ
48و در زمين آيتى است كه آن را گسترده و قابل زيست كرديم.
وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
49و از هر چيزى جفت خلق كرديم باشد كه شما متذكر شويد.
فَفِرُّوا إِلَي اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ
50پس به سوى خدا بگريزيد كه من شما را بيمرسانى روشنگرم.
وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ
51و با الله هيچ اله ديگرى مگيريد كه من براى شما نذيرى آشكارم.
كَذٰلِكَ ما أَتَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
52اين چنين بود كه هيچ رسولى به سراغ كفار قبل از اين كفار نيامد مگر اينكه گفتند يا ساحر است و يا جنزده.
أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ
53آيا يكديگر را به آن سفارش مىكردند، نه، مساله سفارش نيست بلكه همه طاغىاند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ
54پس تو هم از آنان روى بگردان كه هيچ سرزنشى بر تو نيست.
وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْريٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ
55و تذكر بده كه تذكر به حال مؤمنين نافع است.
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
56و من جن و انس را نيافريدم مگر براى اينكه عبادتم كنند.
ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ
57و من از آنان نه رزقى مىخواهم و نه مىخواهم چيزى به من بچشانند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ
58بدرستى يگانه رزاق و داراى قوت و متانت خداست.
فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ
59پس به درستى آنهايى كه در اين امت ستم كردند همان نصيبى را دارند كه هم مسلكانشان در امتهاى گذشته داشتند پس خيلى به عجله وادار مكنيد.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
60پس واى بر كسانى كه كفر ورزيدند از آن روزى كه وعدهاش به ايشان داده شده.
سوره الطور
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الطُّورِ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ سوگند به كوه طور.
وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ
2و كتاب نوشته شده (اى كه در اين كوه نازل شد).
فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ
3كتابى كه در اوراق استنساخ و منتشر مىشود.
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ
4و سوگند به خانهاى (كه همواره) آباد است.
وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ
5و سوگند به (آسمان كه) سقف بلند است.
وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
6و به دريايى كه مالامال از آتش افروخته است.
إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ
7كه محققا عذاب پروردگارت واقع خواهد شد.
ما لَهُ مِنْ دافِعٍ
8و هيچ چيز جلوگيرش نمىتواند باشد.
يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً
9(و اين عذاب در) روزى واقع مىشود كه آسمان (چون دود) به حركت در مىآيد.
وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً
10و كوهها در اثر زلزلههاى شديد به راه خواهند افتاد.
فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
11پس در آن روز واى به حال تكذيب كنندگان.
الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ
12كه هر آيتى روشن را بازيچه و مورد بگو مگو قرار مىدهند.
يَوْمَ يُدَعُّونَ إِليٰ نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا
13روزى كه آنان به شدتى وصف ناپذير، به سوى جهنم رانده مىشوند.
هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ
14و به ايشان گفته مىشود اين همان آتشى است كه در دنيا همواره آن را تكذيب مىكرديد.
أَ فَسِحْرٌ هٰذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ
15حال آيا باز هم اين آتش سحر است؟ (هم چنان كه در دنيا سحرش مىخواندند) يا امرى است ديدنى ولى شما بينايى نداريد؟.
اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
16بچشيد سوزش آن را چه صبر بكنيد و چه نكنيد برايتان يكسان است، چون جزايى كه به شما داده مىشود همان اعمالى است كه مىكرديد.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ
17به درستى كه مردم با تقوا در بهشتها و در نعيمند.
فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ
18در حالى كه با يكديگر در باره آنچه پروردگارشان به آنان داده گفتگو مىكنند و لذت مىبرند، و پروردگارشان از عذاب دوزخ محفوظشان داشت.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
19و به ايشان گفته مىشود بخوريد و بنوشيد، گوارايتان باد به خاطر آن اعمال خيرى كه مىكرديد.
مُتَّكِئِينَ عَليٰ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ
20بهشتيان در حالى مىخورند و مىنوشند كه بر كرسىهاى بهم پيوسته تكيه دادهاند، و ما ايشان را با حور العين تزويج كردهايم.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ
21و كسانى كه ايمان آوردند و ذريهشان هم با ايمان خود- هر چند ضعيفتر از ايمان پدرانشان باشد- ملحق به ايشان شدند، ما نيز ذريهشان را به ايشان ملحق نموده، چيزى از پاداش آنان كم نمىكنيم، براى اينكه هر كس در گرو عملى است كه كرده.
وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ
22در بهشت آنچه از ميوه و گوشت كه هوس كنند پى در پى در اختيارشان قرار مىدهيم.
يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ
23قدح شراب در بينشان دست به دست مىگردد، شرابى كه نه مانند شراب دنيا لغوى در آن است و نه گناه.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ
24و غلامان بهشتى كه در حسن و صفا چون لؤلؤ دست نخوردهاند پيرامون ايشان و در خدمتگزاريشان آمد و شد دارند.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
25و بهشتيان به يكديگر روى آورده احوال هم را مىپرسند.
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ
26مىگويند: ما قبل از اين كه در دنيا بوديم نسبت به خويشاوندان خود خيرخواه بوديم، و از خطر هلاكت زنهارشان مىداديم.
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ
27(و به خاطر همين خيرخواهى) خداى تعالى بر ما منت نهاد، و از عذاب درون سوز جهنم، حفظمان فرمود.
إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ
28آرى روش ما قبل از اين چنين بود كه همواره او را مىخوانديم، چون مىدانستيم كه او نيكوكار مهربان است.
فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ
29پس (حال كه جهنمى و بهشتى چنين در پى دارند) تو به دعوت خود ادامه بده، چون تو هر تذكرى مىدهى به حق است، و آن طور كه تكذيب گران به تو نسبت مىدهند و كاهن و مجنونت مىخوانند نيستى.
أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ
30و يا مىگويند شاعرى است كه اميدواريم و منتظريم مرگش برسد، و از مزاحمتش آسوده گرديم
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ
31بگو: منتظر باشيد، كه من هم با شما از منتظرانم.
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهٰذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ
32(با اين تهمتها كه نمىتوانند حق را باطل سازند، پس مدركشان چيست) آيا عقلشان اينطور حكم مىكند؟ (كه عقل هم هرگز حق را با اين اباطيل باطل نمىكند) يا اينها مردمى سركش و ياغى هستند.
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ
33و يا مىگويند: اين قرآن را به دروغ به خدايش نسبت مىدهد (همه اينها بهانه است، علت اصلى اين است كه) اينان ايمان ندارند.
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ
34خوب، اگر به اين قرآن ايمان نمىآورند در صورتى كه درست مىگويند خودشان سخنى نظير آن را بياورند.
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ
35(نه، اينطور سؤال مىكنيم كه) آيا اين تكذيبگران از چيز ديگرى خلق شدهاند غير آن چيزى كه ساير افراد بشر از آن پديد آمدهاند؟ و يا آنكه اصلا خودشان خالقند؟.
أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ
36(باز هم طور ديگر سؤال مىكنيم) آيا بر فرض كه خود خالق خويشند، آيا آسمانها و زمين را هم ايشان آفريدهاند؟ نه، منشا تكذيبشان اينها نيست، بلكه منشا اين است كه داراى يقين نمىشوند.
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ
37(اين بار اينطور مىپرسيم كه) آيا خزانههاى رحمت پروردگارت نزد ايشان است؟ كه به هر كس خواستند نبوت بدهند و يا نه، بلكه اصلا غالب بر خدا و خدا مغلوب ايشان است؟.
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ
38يا آنها را نردبانى است (به سوى آسمان) كه بدان مىشنوند؟ (اگر چنين است) پس شنونده ايشان دليلى روشن بياورد.
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ
39و يا نه، بلكه از شدت بىعقلى پسران را از خود و دختران را از آن خدا مىدانند؟.
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ
40و يا نه، بلكه تو از ايشان مزدى خواستهاى، و سنگينى پرداخت آن وادار به تكذيبشان كرده؟.
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
41و يا نه، بلكه لوح محفوظ نزد ايشان است و از روى آن مىنويسند؟.
أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ
42و يا نه، بلكه نقشهاى دارند؟ اگر اين است كفار بدانند كه نقشههايشان عليه خودشان نتيجه خواهد داد.
أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
43و يا نه، بلكه معبودى بغير خدا دارند خدا منزه از شركى است كه مىورزند.
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ
44خوى تكذيبشان آن قدر قوى است كه حتى اگر قطعهاى از آسمان كه نشانه عذاب است ببينند مىگويند: چيزى نيست، ابرى متراكم است.
فَذَرْهُمْ حَتَّي يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ
45حال كه با هيچ برهانى به راه نمىآيند رهايشان كن، تا روز خود را ديدار كنند، روزى كه در آن هلاك مىشوند.
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ
46روزى كه نقشه آنان دردى از ايشان را دوا نخواهد كرد، و نه كسى را دارند كه ياريشان كند.
وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذٰلِكَ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
47و به درستى براى كسانى كه ظلم كردند عذابى جلوتر از عذاب قيامت هست، و ليكن بيشترشان نمىدانند.
وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ
48و تو در برابر حكم پروردگارت صبر كن، كه تو در تحت نظر مايى و پروردگارت را هنگامى كه بر مىخيزى با حمدش تسبيح گوى.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ
49و (همچنين) پارهاى از شب و هنگام صبح كه ستارگان پنهان مىشوند.
سوره النجم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ النَّجْمِ إِذا هَويٰ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ سوگند به اجرام آسمانى هنگامى كه غروب مىكنند.
ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَويٰ
2كه هرگز همنشين و دوست شما (محمد) نه عمدا از صراط مستقيم منحرف شده، و نه به خطا.
وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَويٰ
3و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمىگويد.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحيٰ
4آنچه مىگويد به جز وحيى كه به وى مىشود نمىباشد.
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُويٰ
5اسرارى است كه جبرئيل شديد القوى به وى آموخته است.
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَويٰ
6كسى كه به خاطر رأى و عقل كاملش بر چنين مقامى رسيده.
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْليٰ
7و در بلندترين افق جاى گرفته.
ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّيٰ
8و در عين بلندى رتبهاش به خدا نزديك و نزديكتر شده.
فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنيٰ
9او رسول را آن قدر بالا برد كه بيش از دو كمان و يا كمتر فاصله نماند.
فَأَوْحيٰ إِليٰ عَبْدِهِ ما أَوْحيٰ
10در آنجا بود كه جبرئيل به بنده خدا وحى كرد آنچه را كه كرد.
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأيٰ
11قلب پيامبر آنچه كه ديده بود صادق بود.
أَ فَتُمارُونَهُ عَليٰ ما يَري
12با اينكه خدا بر صدق او شهادت مىدهد شما مشركين مىخواهيد با اصرار خود او را در آنچه ديده در شك بيندازيد؟!.
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْريٰ
13با اين كه او را يك بار ديگر ديده بود.
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهيٰ
14نزد سدره منتهى.
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْويٰ
15كه جنت الماوى آنجاست.
إِذْ يَغْشَي السِّدْرَةَ ما يَغْشيٰ
16و هنگامى ديده بود كه آنچه بر سدره احاطه داشت آن را پوشانده بود.
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغيٰ
17چشم او نه به كجى گراييده بود، و نه در ديدن طغيان كرده بود، (تا در نتيجه چيزى را ديده باشد كه حقيقت نداشته باشد).
لَقَدْ رَأيٰ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْريٰ
18و چطور ممكن است چشم او دچار كژبينى و طغيان شده باشد با اينكه آيات چندى از آيات كبراى پروردگارش را ديده بود.
أَ فَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّي
19و با اينكه دعوت او حق و نبوتش صدق است آيا هنوز هم معتقديد كه لات و عزى.
وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْريٰ
20و سومى يعنى منات (به گمان شما دختران خدايند).
أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثيٰ
21آيا پسران مال شما و براى خدا دختران است؟.
تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزيٰ
22چه تقسيم جائرانه و غير عادلانهاى.
إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَي الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُديٰ
23اين بتها هيچ حقيقتى به جز اين ندارند كه نامهايى از طرف شما و پدرانتان بر آنها نهاده شده، و خداى تعالى هيچ مدركى بر الوهيت آنها نازل نكرده، اى پيامبر اينان به جز خيال و پندارى دلخواه را پيروى نمىكنند. با اينكه از ناحيه پروردگارشان هدايت برايشان آمده.
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّيٰ
24راستى انسانها چنين قدرتى دارند كه هر چه را آرزو كنند به صرف آرزو مالك شوند؟.
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُوليٰ
25نه، دنيا و آخرت تنها ملك خدا است.
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضيٰ
26و چه بسيار فرشته در آسمان كه شفاعتشان هيچ دردى را دوا نمىكند، مگر بعد از آنكه خدا اذن دهد، و براى هر كس كه بخواهد و بپسندد اجازه دهد.
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثيٰ
27كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند براى ملائكه نامهاى زنان مىگذارند و آنان را زن مىپندارند.
وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً
28با اينكه هيچ دليلى علمى بر گفته خود ندارند، و جز خيال و گمان دنبال نمىكنند، در حالى كه خيال و گمان هيچ دردى را دوا ننموده، در تشخيص حق جاى علم را نمىگيرد.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّيٰ عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا
29پس تو اى پيامبر از هر كسى كه از ياد ما روگردان است و جز زندگى دنيا نمىخواهد روى بگردان
ذٰلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَديٰ
30علمشان تا همين جا كارگر است، و تحقيقا پروردگار تو بهتر مىداند كه چه كسى از راه او گمراه شده، و چه كسى راه يافته است.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساءُوا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَي
31و براى خدا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين هست (آن وقت چگونه ممكن است حال اين دو طايفه را نداند، و اينكه گفتيم از آنان روى بگردان براى اين بود كه) تا خدا آنهايى را كه با اعمال خود بدى كردند، و آنهايى را كه با نيكىهاى خود نيكى نمودند، جزا بدهد.
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقيٰ
32و اما كسانى كه از گناهان كبيره و خيلى زشت پروا كردهاند، و گناهانى كوچك مرتكب شدهاند، پروردگار تو مغفرتى وسيع دارد، او به وضع شما آگاه است، چه آن زمانى كه شما را از زمين پديد مىآورد، و چه آن زمانى كه در شكم مادرانتان چنين بوديد، پس بيهوده خويشتن را نستاييد كه او بهتر مىداند چه كسى با تقوا است.
أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّيٰ
33آيا آن كس را كه از انفاق روىگردان شد مشاهده كردى؟.
وَ أَعْطيٰ قَلِيلاً وَ أَكْديٰ
34مختصرى انفاق كرد و (به خاطر گفتار رفيقش كه گفت اگر ترك انفاق كردى گناهت به گردن من) ترك انفاق نمود.
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَريٰ
35آيا او علم غيب دارد و مىداند (كه رفيقش گناهش را گردن مىگيرد).
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسيٰ
36يا از آن سفارشها كه در تورات در باره دادن حق شده با خبر نشده؟.
وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّي
37و در صحف ابراهيمى كه حق را به حد تمام ادا كرد.
أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ
38و نمىداند كه هيچ گنهكارى گناه ديگرى را تحمل نمىكند، و به گردن نمىگيرد؟.
وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعيٰ
39و اينكه انسان به جز كار و تلاشش سرمايهاى ندارد؟.
وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُريٰ
40و اينكه نزد وى سعى خود را خواهد ديد؟.
ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفيٰ
41و سپس جزاى آن به كاملترين وجهش داده مىشود.
وَ أَنَّ إِليٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهيٰ
42و اينكه انتهاى سيرشان به سوى پروردگار تو است.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكيٰ
43و اينكه او است كه اسباب خنديدن و گريستن را فراهم كرده.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا
44و اينكه او است كه مىميراند و زنده مىكند.
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثيٰ
45و اينكه او است كه جفت نر و ماده را آفريده.
مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنيٰ
46از نطفهاى كه در رحم ريخته مىشود.
وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْريٰ
47و اينكه بر خداست كه نشاه آخرت را پديد آورد.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنيٰ وَ أَقْنيٰ
48و اينكه خود او است كه با اموال منقول و غير منقول بندگان خود را بىنياز مىكند.
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْريٰ
49و اينكه او رب" كوكب شعرى" است كه بعضى آن را رب خود مىپندارند.
وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عاداً الْأُوليٰ
50و اينكه او نسل پيشين عاد را هلاك كرد.
وَ ثَمُودَ فَما أَبْقيٰ
51و ثمود را كه حتى يك نفر از ايشان باقى نگذاشت.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغيٰ
52و قوم نوح را كه قبل از آنان، و ستمكارتر و ياغىتر از آنان بودند.
وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْويٰ
53و شهرهاى قوم لوط را كه زير و رو كرد و از عذاب آنچه متوجه آنان ساخت.
فَغَشَّاها ما غَشَّيٰ
54از هر سو احاطهشان كرد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَماريٰ
55پس ديگر در كدام يك از نعمتهاى پروردگارت مىتوانى ترديد كنى.
هٰذا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُوليٰ
56اين پيامبر، بيمرسانى است از سنخ بيم رسانان گذشته.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ
57قيامت نزديك شد.
لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ
58و براى آن به غير از خدا پرده بردارى نيست.
أَ فَمِنْ هٰذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ
59آيا از اين مطالب تعجب مىكنيد؟.
وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ
60و مىخنديد و گريه نمىكنيد؟.
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ
61و هم چنان سرگرم بازى خود هستيد؟.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا
62پس براى خدا سجده كنيد و به عبادت او بپردازيد.
سوره القمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ قيامت بسيار نزديك شد، و قرص ماه دو نيم گشت.
وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ
2ولى آنان كه كافر دلند هر آيتى ببينند روى مىگردانند و مىگويند سحرى است پى در پى.
وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ
3پيامبر و آنچه او آورده است را تكذيب كردند، و هواهاى نفسانى خود را پيروى نمودند، اما به زودى هر امرى در مستقر خود قرار خواهد گرفت.
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ
4با اينكه در كتاب او اخبارى كه بقدر كافى هشدار مىداد آمده بود.
حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ
5اين آيات حكمتهاى بالغه الهى است اما اين هشدارها مؤثر نيفتاد.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِليٰ شَيْءٍ نُكُرٍ
6پس تو اى رسول! روى از ايشان بگردان، كه اينان منتظر روزى هستند كه داعيان مردم را به سوى داهيه و عذابى سخت مىخوانند.
خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ
7در حالى كه از شدت شرمسارى و خشوع ديدگان خود پايين انداخته از گورها در آيند، و همچون ملخهاى پراكنده به هر سو مىدوند.
مُهْطِعِينَ إِلَي الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هٰذا يَوْمٌ عَسِرٌ
8در حالى كه به سوى دعوت كننده به سرعت بدوند، آن روز كافران بگويند اين روز چه روز سختى است.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ
9قبل از ايشان قوم نوح به تكذيب پرداخته، بنده ما نوح را تكذيب كرده و گفتند: جن زده شده و مضرت ديده است.
فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ
10تا جايى كه پروردگار خود را خواند و عرضه داشت: پروردگارا من مغلوب و شكست خوردهام، از تو يارى مىخواهم.
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ
11ما نيز درهاى آسمان را به آبى رگبار و تند بگشوديم.
وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَي الْماءُ عَليٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
12و زمين را به صورت چشمههايى جوشان بشكافتيم، اين دو آب به منظور اجراى فرمانى كه رانده بوديم بهم برخوردند.
وَ حَمَلْناهُ عَليٰ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ
13و ما نوح را بر مركبى تختهاى كه در كشتى بكار رفته بود سوار كرديم.
تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ
14و اين كشتى زير نظر ما به حركت در آمد، و بقيه غرق شدند، و جزاى يك عمر كيفر خود را ديدند.
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
15ما آن كشتى را حفظ كرديم تا آيتى باشد، حال آيا عبرت گيرندهاى هست؟.
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
16(اكنون بنگريد) عذاب و انذار من چگونه است.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
17و با اينكه ما قرآن را براى تذكر آسان كردهايم آيا كسى هست متذكر شود؟.
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
18قوم عاد هم (پيامبر خود را) تكذيب كرد (اكنون بنگريد) كه عذاب و انذار من (در باره آنان) چگونه بود؟.
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ
19ما بادى سخت طوفانى در روزى نحس مستمرى بر آنان گسيل داشتيم.
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ
20بادى كه مردم را مانند نخلى كه از ريشه در آيد از زمين بركند.
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
21ببين كه عذاب و انذار من چگونه بود؟.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
22و با اينكه ما قرآن را براى تذكر آسان كردهايم آيا كسى هست كه متذكر شود؟.
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
23طايفه ثمود هم پيامبران را تكذيب كردند.
فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
24گفتند آيا يك بشر را كه از خود ما است پيروى كنيم؟ در اين صورت خيلى گمراه و ديوانهايم.
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ
25چطور شده كه از ميان همه ما قرآن بر او نازل شده؟ نه، بلكه او دروغپردازى است جاه طلب.
سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ
26فردا به زودى خواهند فهميد كه دروغ پرداز جاه طلب كيست.
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ
27ما ماده شتر را براى آزمايش آنان خواهيم فرستاد، صبر كن و منتظر باش.
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ
28و به ايشان خبر بده كه آب محل، بين آنان و شتر تقسيم است هر روز صاحب قسمت حاضر شود.
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطيٰ فَعَقَرَ
29مردم داوطلب كشتن شتر را صدا زدند، و او متصدى كشتن آن شد.
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
30پس ببين كه عذاب و انذار من در باره آنان چگونه بود؟.
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ
31ما فقط يك صيحه بر آنان فرستاديم، همگى چون هيزمى كه باغبان جمع مىكند رويهم انباشته شدند.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
32با اينكه ما قرآن را براى تذكر آسان كرديم، آيا كسى هست متذكر شود.
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ
33قوم لوط هم انذار را تكذيب كردند.
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ
34و ما بادى سنگ آور بر آنان فرستاديم، و به جز خاندان لوط كه در سحرگاهان نجات داديم همه را هلاك كرديم.
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذٰلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ
35و نجات ايشان نعمتى بود از ما تا همه بدانند بندگان شكرگزار را اينچنين جزا مىدهيم.
وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ
36با اينكه لوط ايشان را از عذاب ما انذار كرده بود، ولى هم چنان در جدال خود اصرار ورزيدند.
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ
37و نسبت به ميهمانان او قصد سوء و منافى عفت كردند، ما چشمهايشان را كور كرديم، و گفتيم بچشيد عذاب و انذار مرا.
وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ
38سرانجام صبحگاهان عذاب پيوسته به ايشان رسيد.
فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ
39و گفتيم بچشيد عذاب و انذار مرا.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
40و با اينكه ما قرآن را براى تذكر آسان كردهايم آيا كسى هست متذكر شود؟.
وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ
41ما براى آل فرعون هم بيمرسان فرستاديم.
كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ
42اما همه آيات ما را تكذيب كردند، و ما آنها را گرفتيم و مجازات كرديم گرفتن شخصى قدرتمند و توانا.
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ
43آيا فكر مىكنيد كفار شما بهتر از آن كفارند (و به همين جهت گرفتار آن جزا نمىشوند)؟ و يا راستى در كتب آسمانى برائتى براى شما آمده؟.
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ
44و يا نه بلكه مىگويند چون در كفر خود اتحاد داريم، از هر كس بخواهد عذابمان كند انتقام مىگيريم.
سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ
45(ولى بدانيد كه) اين جمع متحد به زودى در جنگى شكست مىخورند و پا به فرار مىگذارند (اين شكست دنيايى كه چيزى نيست).
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهيٰ وَ أَمَرُّ
46بلكه قيامت موعدشان است، و قيامت بلايى بس عظيمتر و تلختر است.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
47به درستى مجرمين از موطن سعادت يعنى از بهشت گمراه و در آتش افروخته قرار دارند.
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَليٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ
48در روزى كه به سوى آتش با رخسارهها كشيده مىشوند، (و به آنها گفته مىشود) بچشيد حرارت دوزخ را.
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ
49كه ما هر چيزى را با اندازهگيرى قبلى آفريديم.
وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ
50و أمر ما تنها يكى، آن هم به سرعت چشم گرداندن است.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
51و با اينكه ما امثال شما را هلاك كرديم باز هم كسى نيست كه متذكر شود.
وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ
52بدانند كه آنچه كردهاند در نامهها ضبط است.
وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ
53و هر كوچك و بزرگى در آن نوشته شده.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ
54به درستى مردم با تقوا در بهشتها و در وسعتند.
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ
55در جايگاهى كه همه قرب و نعمت و سرور و بقا است، قرب مالكى مقتدر.
سوره الرحمن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الرَّحْمٰنُ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ همان رحمان.
عَلَّمَ الْقُرْآنَ
2كه قرآن را تعليم كرد.
خَلَقَ الْإِنْسانَ
3انسان را بيافريد.
عَلَّمَهُ الْبَيانَ
4و بيانش بياموخت.
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ
5خورشيد و قمر با نظم و حسابى كه او مقرر كرده در حركتند.
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ
6روييدنىهاى بىساقه و با ساقه برايش سجده مىكنند.
وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ
7آسمان را بر افراشته و ميزان نهاده.
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ
8تا شما هم در سنجيدنها خيانت نكنيد.
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ
9و بايد كه وزن را با رعايت عدالت برقرار نموده و كم و زياد نكنيد.
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ
10و زمين را براى مردم گسترده كرد.
فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ
11زمينى كه در آن ميوهها و نخل داراى غلاف هست.
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ
12و دانههاى داراى سبوس و گياهان معطر است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
13پس اى جن و انس! ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را كفران مىكنيد؟.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ
14انسان را از لايه خشكيدهاى چون سفال آفريد.
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ
15و جن را از شعلهاى از آتش خلق كرد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
16پس اى جن و انس! ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را كفران مىكنيد؟.
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ
17پروردگارى كه پروردگار دو مشرق و دو مغرب (تابستانى و زمستانى) است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
18پس اى جن و انس ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را كفران مىكنيد؟.
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ
19دو دريا (يكى شيرين در مخازن زير زمينى و يكى شور در اقيانوسها) را بهم متصل كرد.
بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ
20و بين آن دو فاصلهاى قرار داد تا به يكديگر تجاوز نكنند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
21پس اى جن و انس ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ
22و از آن دو لؤلؤ و مرجان بيرون مىآيد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
23پس ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ
24و براى او است كشتىهايى كه در دريا چون كوه پديد آمده.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
25ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ
26هر چه بر گرده زمين است نابود مىشود.
وَ يَبْقيٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
27تنها ذات پروردگارت باقى مىماند، چون او داراى صفات جلال و جمال است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
28پس ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
29همه كسانى كه در آسمانها و زمينند از او درخواست مىكنند، و او همه روزه مشغول كارى نو است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
30پس ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد.
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ
31به زودى اى جن و انس به حسابتان خواهيم رسيد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
32ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ
33اى گروه جن و انس اگر مىتوانيد از كرانههاى آسمان و زمين راه فرارى يافته بگريزيد اين كار را بكنيد، ليكن از حساب ما و عذاب ما گريزى نداريد، مگر با حجت و عذر موجه.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
34پس ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگار خود را تكذيب مىكنيد؟.
يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ
35آتشى بدون دود و آتشى ديگر با دود بر شما مسلط مىكند، و ديگر نمىتوانيد يكديگر را يارى كنيد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
36پس كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهانِ
37پس روزى كه آسمان شكافته شود، آن وقت مانند روغن مذاب سرخ مىگردد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
38ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ
39در آن روزنه ز انس و گناهش سؤال مىشود و نه از جن.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
40ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ
41مجرمين از چهرهشان شناخته مىشوند، و موى سر و پاهايشان را مىگيرند و در آتش مىافكنند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
42ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ
43اين همان جهنمى است كه مجرمين تكذيبش مىكردند.
يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ
44بين آن و بين آبى در نهايت جوش، آمد و شد دارند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
45ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ
46و آن كسى كه از مقام پروردگارش بيمناك است دو بهشت دارد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
47ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد.
ذَواتا أَفْنانٍ
48بهشتهايى كه انواع ميوهها دارند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
49ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ
50در آن دو بهشت دو چشمه جارى است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
51ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ
52در آن دو از هر ميوه دو صنف شناخته و ناشناخته هست.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
53ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
مُتَّكِئِينَ عَليٰ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَي الْجَنَّتَيْنِ دانٍ
54در حالى كه بر فرشهايى تكيه كردهاند كه آسترش از ابريشم است و ميوههاى رسيده آن دو باغ در دسترس است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
55ديگر كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ
56در آنها همسرانى هست كه چشم به غير از شوهران نيفكنده نه انسى قبلا با آنان تماس گرفته و نه جنى.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
57ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ
58آنها همچون ياقوت و مرجانند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
59ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ
60آرى مگر جزاى احسان جز احسان مىتواند باشد؟.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
61ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ
62قبل از آن دو بهشت، دو بهشت ديگر دارند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
63ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
مُدْهامَّتانِ
64بهشتها كه از شدت سبزى ميل به سياهى دارند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
65ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
فِيهِما عَيْنانِ نَضَّاخَتانِ
66در آن دو نيز دو چشمه چون فواره هست.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
67ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
فِيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ
68در آن دو ميوه و نخل و انار است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
69ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ
70در آنها همسرانى خوش صورت و نيكو سيرت است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
71ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ
72سياه چشمانى كه هرگز از خيمهها بيرون نمىشوند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
73ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ
74زنانى كه قبلا نه انسانى با آنها تماس گرفته و نه جنى.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
75ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
مُتَّكِئِينَ عَليٰ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ
76در حالى كه بر بالشهاى سبز رنگ ابريشمين تكيه كردهاند كه بهترين بافت را دارد و بسيار زيبا است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
77ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مىكنيد؟.
تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
78چه پر بركت است نام رحمان خدا كه پروردگار تو و داراى صفات جلال و جمال است.
سوره الواقعة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ وقتى قيامت واقع شود (مؤمنين رستگار، و كفار زيانكار مىشوند).
لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ
2وقوع قيامت دروغ نيست.
خافِضَةٌ رافِعَةٌ
3اين واقعه تمامى روابط و معيارها را زير و رو مىكند.
إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا
4و با زلزلهاى واقع مىشود كه زمين را به شدت تكان مىدهد.
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا
5به طورى كه كوهها چون آرد خرد شوند.
فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا
6و سپس به صورت غبارى در فضا پراكنده گردند.
وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً
7و شما در آن روز سه طايفه خواهيد بود.
فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ
8اول" اصحاب ميمنه" و تو چه مىدانى كه اصحاب ميمنه چه شان عظيمى دارند.
وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ
9دوم" اصحاب مشئمه" (شامت و نحوست) و تو چه مىدانى اصحاب مشئمه چه شقاوتى عظيم دارند.
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
10سوم آنهايى كه در دنيا به سوى خيرات و در آخرت به سوى مغفرت و رحمت سبقت مىگيرند.
أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
11سابقين همان مقربين درگاه خدايند.
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
12در باغهاى پر نعمت بهشت جاى دارند.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ
13اين طايفه در گذشتگان بيشتر هستند.
وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ
14و در آيندگان كمتر.
عَليٰ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ
15اينان بر تختهايى به هم پيوسته قرار دارند.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ
16رو به روى هم تكيه مىزنند.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ
17و غلامانى بهشتى پروانهوار به خدمتشان مىپردازند.
بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
18با ظرفهايى چون تنگ و آفتابه، و قدح شراب معين مىآورند.
لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ
19شرابى كه نه سر درد مىآورد و نه عقلشان را زايل مىسازد.
وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ
20و از ميوهها هر چه اختيار كنند.
وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ
21و از گوشت مرغ از هر نوع كه اشتها كنند.
وَ حُورٌ عِينٌ
22و حور العينهايى (دارند).
كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ
23كه از شدت صفا چون لؤلؤ دست نخوردهاند.
جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
24همه اينها پاداش كارهايى است كه همواره مىكردند.
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً
25در بهشت نه سخن بيهوده مىشنوند، و نه تهمت و گناه.
إِلَّا قِيلاً سَلاماً سَلاماً
26هر چه هست سلام است و سخن سالم.
وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ
27اما اصحاب يمين نامه اعمالشان به دست راستشان داده مىشود و وصفى ناگفتنى دارند.
فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ
28در سايه سدرى بىخار.
وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ
29و موزى كه ميوههايش رويهم چيده شده.
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ
30و سايهاى گسترده و هميشگى.
وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ
31و آبشارى لا ينقطع.
وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ
32و ميوههايى بسيار.
لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ
33كه در هيچ فصلى قطع و در هيچ حالى ممنوع نمىشود.
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ
34و جايگاهى بلند (و يا در جوار همسرانى بلند مرتبه) قرار دارند.
إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً
35ما آنان را به وصفى ناگفتنى ايجاد كرديم.
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً
36و هميشه بكر قرارشان داديم.
عُرُباً أَتْراباً
37و نيز شوهر دوست و هم سن شوهران.
لِأَصْحابِ الْيَمِينِ
38اين سرنوشت مخصوص اصحاب يمين است.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ
39كه هم در گذشتگان بسيارند.
وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ
40و هم در آيندگان.
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ
41و اما اصحاب شمال چه اصحاب شمالى؟ (نامه اعمالشان به نشانه جرم به دست چپشان داده مىشود).
فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ
42كه در آتشى نافذ و آبى جوشان.
وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ
43و در سايهاى از دود سياه قرار دارند.
لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ
44كه نه خنكى دارد، و نه سودى مىبخشد.
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذٰلِكَ مُتْرَفِينَ
45چون ايشان قبل از اين در دنيا عياش و طاغى بودند.
وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَي الْحِنْثِ الْعَظِيمِ
46و بر شكستن سوگند محكم و عظيم، اصرار مىورزيدند.
وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
47و بارها مىگفتند آيا اگر بميريم و خاك و استخوان شويم دوباره زنده و مبعوث مىگرديم؟.
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ
48آيا پدران گذشته ما نيز مبعوث مىشوند.
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ
49بگو انسانهاى اولين و آخرين.
لَمَجْمُوعُونَ إِليٰ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ
50به طور قطع براى اجتماع در ميقات روزى معلوم جمع خواهند شد.
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ
51آن گاه شما اى گمراهان تكذيبگر.
لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ
52از درختى از زقوم خواهيد خورد.
فَمالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
53و شكمها را از آن پر خواهيد ساخت.
فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ
54و آن گاه از آب جوشان متعفن روى آن خواهيد نوشيد.
فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ
55پس از آن باز هم خواهيد نوشيد، آن چنان كه شتر هيماء و دچار بيمارى استسقاء مىنوشد، و رفع عطش مىكند.
هٰذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ
56تازه همه اينها پذيرايى ابتدايى ورودشان به قيامت است.
نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْلا تُصَدِّقُونَ
57ما شما را آفريدهايم، پس چرا تصديق نمىكنيد.
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ
58به من خبر دهيد آيا نطفهاى كه در رحمها مىريزيد.
أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ
59آيا شما آن را مىآفرينيد و يا ما خالق آنيم؟.
نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ
60اين ماييم كه مرگ را بين شما مقرر كردهايم، و كسى نيست كه از تقدير ما سبقت بگيرد.
عَليٰ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ
61ما بر اين اساس مقدر كردهايم كه جماعتى مثل شما جايگزين شما شوند، و شما را به خلقتى ديگر كه از آن خبر نداريد ايجاد كنيم.
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُوليٰ فَلَوْلا تَذَكَّرُونَ
62و شما با اينكه نشاه نخستين را ديديد، چرا متذكر نمىشويد؟!.
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ
63آيا هيچ در باره آنچه كشت مىكنيد انديشيدهايد؟.
أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ
64آيا شما آن را مىرويانيد، و يا رويانندهاش ماييم؟.
لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ
65و اگر بخواهيم مىتوانيم آن را بوته خشكى كنيم، و شما از شدت حادثه تعجب كنيد.
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
66(و به يكديگر بگوييد) در خسارت سنگينى قرار گرفتيم.
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
67بلكه به كلى از رزق محروم شديم.
أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ
68آيا در باره اين آب (تصفيه شده و شيرين آسمانى) كه مىنوشيد انديشيدهايد؟.
أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ
69شما آن را از تصفيه خانه ابر نازل كرديد، و يا نازلكنندهاش ماييم؟.
لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْلا تَشْكُرُونَ
70و اگر مىخواستيم (مانند قبل از تصفيه و همانند آب درياها) تلخ و شورش مىكرديم، پس چرا هنوز هم شكر نمىگزاريد.
أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ
71آيا در باره آتشى كه مىافروزيد فكر كردهايد؟.
أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ
72آيا درختش را كه بعدا هيزم شد شما ايجاد كرديد، و يا پديد آورندهاش ما بوديم؟.
نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ
73ما آن را مايه تذكر و وسيله زندگى شما مردم تهىدست بىكس قرار داديم.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
74پس به نام پروردگار عظيمت تسبيح كن.
فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ
75مطلب آن قدر روشن است كه حاجت نيست به اينكه به سقوط ستارگان سوگند ياد كنيم.
وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ
76(ولى ياد مىكنيم) و اين سوگند اگر بدانيد بسيار عظيم است.
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ
77كه اين قرآنى است ارجمند.
فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ
78(كه قبلا) در كتابى پنهان از بشر بود.
لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
79كه جز پاكان كسى از آن آگاه نيست.
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
80تنزيلى از ناحيه رب العالمين است.
أَ فَبِهٰذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ
81آيا هنوز هم به اين امر مهم بىاعتنايى و سهلانگارى مىكنيد؟.
وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ
82و بهره خود را در تكذيب آن قرار مىدهيد.
فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ
83پس چرا وقتى جان يكى از شما به حلقوم مىرسد (توانايى بازگرداندن آن را نداريد؟).
وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ
84و در آن هنگام همه تماشا مىكنيد كه او دارد از دستتان مىرود (و كارى از دستتان ساخته نيست).
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لٰكِنْ لا تُبْصِرُونَ
85در حالى كه ما از شما به او نزديكتريم، ولى شما نمىبينيد.
فَلَوْلا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ
86پس چرا اگر روز جزايى نداريد.
تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
87جان او را بر نمىگردانيد اگر راست مىگوييد؟.
فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ
88(پس بدانيد كه روز جزايى داريد، و شما مردم در آن روز هم سه طايفه هستيد. مقربين و اصحاب يمين و مكذبين)، اگر آنكه جانش به حلقوم رسيده از مقربين باشد.
فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ
89راحتى و رزق و جنت نعيم دارد.
وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ
90و اما اگر از اصحاب يمين باشد.
فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ
91اى پيامبر! در آن روز به تو سلام خواهد كرد.
وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ
92و اما اگر از تكذيبگران و گمراهان باشد.
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ
93پذيرايى وى از آب جوشان.
وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ
94و حرارت آتش خواهد بود.
إِنَّ هٰذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ
95به درستى كه اين همان حق اليقين است.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
96پس به نام پروردگار عظيمت تسبيح گوى.
سوره الحدید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ آنچه در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مىگويند به خاطر اينكه او عزيز و حكيم است.
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
2ملك آسمانها و زمين از آن او است، او زنده مىكند و مىميراند و او بر هر چيزى توانا است.
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
3او اول و آخر و ظاهر و باطن است، و او به هر چيزى دانا است.
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَويٰ عَلَي الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
4او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز بيافريد، و سپس بر عرش (مقام صدور اوامر) مستولى گشت، و به تدبير امر عالم پرداخت، او مىداند چه قطره آبى، و چه تخم گياهى داخل زمين شد و چه گياهى سر از زمين بدر آورد، چه شعاعى از آفتاب به زمين تابيد، و چه فرشتهاى نازل و چه فرشتهاى از زمين برگشت، چه بخارى از زمين بالا رفت و چه عملى از بندگان صعود كرد، و او با شما است، هر جا كه باشيد، و خدا به آنچه مىكنيد بينا است.
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
5ملك آسمانها و زمين از آن او است، و بازگشت همه امور به سوى خداست.
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
6او است كه شب را در روز فرو مىبرد، و روز را داخل در شب مىكند، و او بدانچه در خاطرها و دلها است آگاه است.
آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ
7به خدا و رسولش ايمان آوريد، و از آنچه ما از دست ديگران گرفته به شما داديم انفاق كنيد، پس كسانى كه از شما ايمان بياورند و انفاق كنند اجرى بزرگ خواهند داشت.
وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
8و چرا به خدا و رسول ايمان نياوريد، با اينكه رسول شما را مىخواند به اينكه به پروردگارتان ايمان بياوريد، و با اينكه او از شما پيمان گرفته بود، اگر به پيمان خود ايمان داريد.
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَليٰ عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
9او كسى است كه آياتى روشن بر بنده خود نازل كرد، تا شما را از ظلمتها به سوى نور بيرون كند، و به درستى خدا نسبت به شما رؤوف و رحيم است.
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنيٰ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
10و چرا بايد در راه خدا انفاق نكنيد؟! با اينكه ميراث آسمانها و زمين از آن خدا است، و از شما آنان كه قبل از فتح انفاق كردند و كارزار نمودند با ديگران برابر نيستند، آنان درجهاى عظيمتر دارند، تا كسانى كه بعد از فتح انفاق نموده و كارزار كردند، البته خدا به هر دو طايفه وعده احسان داده، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ
11آن كيست كه قرض خوبى به خدا دهد، و خدا آن را برايش مضاعف كند، و خدا اجرى ارجمند دارد.
يَوْمَ تَرَي الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعيٰ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
12و آن در روزى است كه مردان و زنان مؤمن را مىبينى كه نورشان از پيش رو و از دست راستشان در حركت است، بشارت باد شما را در امروز به جناتى كه نهرها از دامنهاش روان است، و شما در آن جاودانيد، و اين خود رستگارى عظيم است.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ
13و در روزى است كه مردان و زنان منافق به مردم با ايمان بگويند: كمى مهلت دهيد تا برسيم، و از نور شما اقتباس كنيم. به ايشان گفته مىشود به عقب برگرديد، به زندگى دنيايتان، و از آنجا نور بياوريد، در همين هنگام است كه ديوارى ميان اين دو طايفه زده مىشود كه در باطنش (طرف مؤمنين) رحمت و در ظاهرش (سمت منافقين) عذاب است.
يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَليٰ وَ لٰكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّي جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ
14منافقين به مؤمنين مىگويند كه مگر ما با شما نبوديم؟ جواب مىدهند: چرا بوديد و ليكن شما خود را فريفتيد و هلاك كرديد، چون همواره در انتظار گرفتاريها براى دين و متدينين بوديد، و در حقانيت دين شك داشتيد، و آرزوى اينكه به زودى نور دين خاموش مىشود شما را مغرور كرد، تا آنكه مرگتان رسيد، و بالأخره شيطان شما را به خدا مغرور كرد.
فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ
15در نتيجه ديگر امروز از شما و از كفار فديه و عوض پذيرفته نمىشود، منزلگاهتان آتش و سرپرست شما همان است، كه بازگشت گاهى بس بد است.
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ
16آيا وقت آن نشده آنان كه ايمان آوردهاند دلهايشان به ذكر خدا و معارف حقى كه نازل كرده نرم شود؟ و مانند اهل كتاب كه پيش از اين مىزيستند نباشند، ايشان در اثر مهلت زياد دچار قساوت قلب شده بيشترشان فاسق شدند.
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
17بدانيد كه خدا است كه زمين را بعد از مردنش زنده مىكند، ما آيات را برايتان بيان كرديم تا شايد تعقل كنيد.
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ
18به درستى مردان و زنانى كه صدقه مىدهند و به خدا قرضى نيكو مىدهند پاداششان مضاعف خواهد شد، و اجرى ارجمند دارند.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ
19و كسانى كه به خدا و رسولان او ايمان آوردند ايشان نزد پروردگارشان همان صديقين و شهدا هستند، و اجر و نور آنان را دارند، و كسانى كه كافر شده آيات ما را تكذيب كردند، ايشان اصحاب دوزخند.
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ
20بدانيد كه زندگى دنيا بازيچه و لهو و زينت و تفاخر بين شما و تكاثر در اموال و اولاد است مثل آن بارانى است كه كفار از روييدن گياهانش به شگفت درآيند، و گياهان به منتها درجه رشد برسند، در آن هنگام به زردى گراييده خشك مىشوند، دنياى كفار نيز چنين است، البته در آخرت عذاب شديدى است، و هم مغفرت و رضوانى از ناحيه خداست، و زندگى دنيا جز متاعى فريبنده نمىباشد.
سابِقُوا إِليٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
21به سوى مغفرتى از پروردگارتان و بهشتى كه عرض آن چون عرض آسمان و زمين است بشتابيد، كه براى كسانى آماده شده كه به خدا و رسولان او ايمان آوردند، و اين فضلى است از خدا كه به هر كس بخواهد مىدهد، و خدا داراى فضلى عظيم است.
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيرٌ
22هيچ مصيبتى در زمين و نه در نفس خود شما به شما نمىرسد مگر آنكه قبل از اينكه آن را حتمى و عملى كنيم در كتابى نوشته شده بود، اين براى خدا آسان است.
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَليٰ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ
23اين را بدان جهت خاطر نشان ساختيم تا ديگر از آنچه از دستتان مىرود غمگين نشويد، و به آنچه به شما عايد مىگردد خوشحالى مكنيد، كه خدا هيچ متكبر و فخرفروش را دوست نمىدارد.
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
24همانهايى كه بخل مىورزند، و مردم را هم به بخل وا مىدارند، و كسى كه از انفاق اعراض كند بايد بداند كه خداى تعالى بىنيازى است كه تمامى اعمالش ستوده است.
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
25(و چگونه از انفاق شانه خالى مىكنيد؟) با اينكه ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن گسيل داشتيم، و با ايشان كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم را به عدالت خوى دهند، و آهن را كه نيروى شديد در آن است و منافع بسيارى ديگر براى مردم دارد نازل كرديم، تا با سلاحهاى آهنين از عدالت دفاع كنند، و تا خدا معلوم كند چه كسى خدا و فرستادگان او را نديده يارى مىكند، آرى خدا خودش هم نيرومند و عزيز است.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ
26و با اينكه نوح و ابراهيم را فرستاديم، و نبوت و كتاب را در ذريه او قرار داديم، در عين حال بعضى از آنان راه يافته و بسيارى از ايشان فاسق شدند.
ثُمَّ قَفَّيْنا عَليٰ آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ
27به دنبال آن رسولان خود را گسيل داشتيم، و عيسى بن مريم را فرستاديم، و به او انجيل داديم، و در دل پيروانش رأفت و رحمت و رهبانيتى قرار داديم كه خود آنان بدعتش را نهاده بودند، و ما بر آنان واجب نكرده بوديم، اما منظور آنان هم جز رضاى خدا نبود، اما آن طور كه بايد رعايت آن رهبانيت را نكردند، و در نتيجه به كسانى كه از ايشان ايمان آورده بودند، اجرشان را داديم و بسيارى از ايشان فاسق شدند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
28اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به اين پايه از ايمان اكتفاء نكنيد، تقوا پيشه كنيد، و به رسول او ايمان بياوريد، تا دوباره رحمت خود را به شما بدهد، و برايتان نورى قرار دهد كه با آن زندگى كنيد، و شما را بيامرزد و خدا آمرزگار و رحيم است.
لِئَلاَّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَليٰ شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
29اين بدان جهت بود كه اهل كتاب نپندارند كه مؤمنين به اسلام، راهى به فضل خدا ندارند، و اينكه بدانند كه فضل به دست خداست، آن را به هر كس بخواهد مىدهد، و خدا داراى فضلى عظيم است.