قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ
31[ابراهيم] گفت: «اى فرستادگان! مأموريّت شما چيست؟»
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِليٰ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ
32گفتند: «ما به سوى مردمى پليدكار فرستاده شدهايم،
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ
33تا سنگهايى از گِل رُس بر [سر] آنان فرو فرستيم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ
34[كه] نزد پروردگارت براى مُسرفان نشانگذارى شده است.»
فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
35پس هر كه از مؤمنان در آن [شهرها] بود بيرون برديم.
فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ
36و [لى] در آنجا جز يك خانه از فرمانبران [خدا بيشتر] نيافتيم.
وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ
37و در آنجا براى آنها كه از عذاب پر درد مىترسند، عبرتى به جاى گذاشتيم.
وَ فِي مُوسيٰ إِذْ أَرْسَلْناهُ إِليٰ فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ
38و [نيز] در [ماجراى] موسى، چون او را با حجّتى آشكار به سوى فرعون گسيل داشتيم.
فَتَوَلَّيٰ بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
39پس [فرعون] با اركان [دولت] خود روى برتافت و گفت: « [اين شخص،] ساحر يا ديوانهاى است.»
فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ
40[تا] او و سپاهيانش را گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم در حالى كه او [در آخرين لحظه] نكوهشگر [خود] بود.
وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ
41و در [ماجراى] عاد [نيز]، چون بر [سر] آنها آن بادِ مُهلك را فرستاديم.
ما تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ
42به هر چه مىوزيد آن را چون خاكسترِ استخوان مرده مىگردانيد.
وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّي حِينٍ
43و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود]، آن گاه كه به ايشان گفته شد: «تا چندى برخوردار شويد.»
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ
44تا [آنكه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى كه آنها مىنگريستند، آذرخش آنان را فروگرفت.
فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ
45در نتيجه نه توانستند به پاى خيزند و نه طلب يارى كنند.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ
46و قوم نوح [نيز] پيش از آن [اقوامِ نامبرده همين گونه هلاك شدند]، زيرا آنها مردمى نافرمان بودند.
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ
47و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم، و بىگمان، ما [آسمان] گستريم.
وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ
48و زمين را گسترانيدهايم و چه نيكو گسترندگانيم.
وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
49و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم، اميد كه شما عبرت گيريد.
فَفِرُّوا إِلَي اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ
50پس به سوى خدا بگريزيد، كه من شما را از طرف او بيمدهندهاى آشكارم.
وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ
51و با خدا معبودى ديگر قرار مدهيد كه من از جانب او هشداردهندهاى آشكارم.
كَذٰلِكَ ما أَتَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
52بدين سان بر كسانى كه پيش از آنها بودند هيچ پيامبرى نيامد جز اينكه گفتند: «ساحر يا ديوانهاى است.»
أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ
53آيا همديگر را به اين [سخن] سفارش كرده بودند؟ [نه!] بلكه آنان مردمى سركش بودند.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ
54پس، از آنان روى بگردان، كه تو درخور نكوهش نيستى.
وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْريٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ
55و پند ده، كه مؤمنان را پند سود بخشد.
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ
56و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ
57از آنان هيچ روزيى نمىخواهم، و نمىخواهم كه مرا خوراك دهند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ
58خداست كه خود روزىبخشِ نيرومندِ استوار است.
فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ
59پس براى كسانى كه ستم كردند بهرهاى است از عذاب، همانند بهره عذابِ ياران [قبلى] شان. پس [بگو:] در خواستنِ عذاب از من، شتابزدگى نكنند.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
60پس واى بر كسانى كه كافر شدهاند از آن روزى كه وعده يافتهاند.
سوره الطور
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الطُّورِ
1به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ سوگند به طور،
وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ
2و كتابى نگاشته شده،
فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ
3در طومارى گسترده
وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ
4سوگند به آن خانه آباد [خدا]
وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ
5سوگند به بام بلند [آسمان]،
وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
6و آن درياى سرشار [و افروخته]،
إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ لَواقِعٌ
7كه عذاب پروردگارت واقعشدنى است
ما لَهُ مِنْ دافِعٍ
8آن را هيچ بازدارندهاى نيست.
يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً
9روزى كه آسمان سخت در تب و تاب افتد،
وَ تَسِيرُ الْجِبالُ سَيْراً
10و كوهها [جمله] به حركت درآيند.
فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
11پس واى بر تكذيبكنندگان در آن روز.
الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ
12آنان كه به ياوه سرگرمند.
يَوْمَ يُدَعُّونَ إِليٰ نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا
13روزى كه به سوى آتش جهنّم كشيده مىشوند [چه] كشيدنى.
هذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ
14[و به آنان گويند:] «اين همان آتشى است كه دروغش مىپنداشتيد.
أَ فَسِحْرٌ هٰذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ
15آيا اين افسون است؟ يا شما [درست] نمىبينيد؟
اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
16به آن درآييد خواه بشكيبيد يا نشكيبيد، به حال شما يكسان است. تنها به آنچه مىكرديد مجازات مىيابيد.»
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ
17پرهيزگاران در باغهايى و [در] ناز و نعمتند.
فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ
18به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند، و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
19[به آنان گويند:] «به [پاداشِ] آنچه به جاى مىآورديد بخوريد و بنوشيد گواراتان باد!»
مُتَّكِئِينَ عَليٰ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ
20بر تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ
21و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كردهاند، فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار [ها] شان را نمىكاهيم. هر كسى در گرو دستاورد خويش است.
وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ
22با [هر نوع] ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقويت] مىكنيم.
يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ
23در آنجا جامى از دست هم مىرُبايند [و بر سرش همچشمى مىكنند] كه در آن نه ياوهگويى است و نه گناه.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ
24و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همىگردند انگارى آنها مرواريدىاند كه [در صدف] نهفته است.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ
25و برخىشان رو به برخى كنند [و] از هم پرسند،
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ
26گويند: «ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم.
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ
27پس خدا بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ كرد.
إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ
28ما از ديرباز او را مىخوانديم، كه او همان نيكوكار مهربان است.»
فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ
29پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه.
أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ
30يا مىگويند: «شاعرى است كه انتظار مرگش را مىبريم [و چشم به راهِ بَدِ زمانه بر اوييم].»
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ
31بگو: «منتظر باشيد كه من [نيز] با شما از منتظرانم.»
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهٰذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ
32آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مىدارد يا [نه،] آنها مردمى سركشند؟
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ
33يا مىگويند: «آن را بربافته.» [نه،] بلكه باور ندارند.
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ
34پس اگر راست مىگويند، سخنى مثل آن بياورند.
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ
35آيا از هيچ خلق شدهاند؟ يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟
أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ
36آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند؟ [نه،] بلكه يقين ندارند.
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ
37آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست؟ يا ايشان تسلّط [تامّ] دارند؟
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ
38آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند؟ پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد.
أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ
39آيا خدا را دختران است و شما را پسران؟
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ
40آيا از آنها مزدى مطالبه مىكنى و آنان از [تعهّد اداى] تاوان گرانبارند؟
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
41آيا [علمِ] غيب پيش آنهاست و آنها مىنويسند؟
أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ
42يا مىخواهند نيرنگى بزنند؟ و [لى] آنان كه كافر شدهاند، خود دچار نيرنگ شدهاند.
أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
43آيا ايشان را جز خدا معبودى است؟ منزّه است خدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند.
وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ
44و اگر پاره سنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مىگويند: «ابرى متراكم است.»
فَذَرْهُمْ حَتَّي يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ
45پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مىافتند برسند.
يَوْمَ لا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ
46روزى كه نيرنگشان به هيچ وجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند.
وَ إِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذاباً دُونَ ذٰلِكَ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
47و در حقيقت، غير از اين [مجازات]، عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كردهاند خواهد بود، ولى بيشترشان نمىدانند [كه آن عذاب چيست].
وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ
48و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مىخيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبارَ النُّجُومِ
49و [نيز] پارهاى از شب، و در فروشدن ستارگان تسبيحگوىِ او باش.
سوره النجم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ النَّجْمِ إِذا هَويٰ
1به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ سوگند به اختر [قرآن] چون فرود مىآيد،
ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَويٰ
2[كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده
وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَويٰ
3و از سر هوس سخن نمىگويد.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحيٰ
4اين سخن بجز وحيى كه وحى مىشود نيست.
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُويٰ
5آن را [فرشته] شديد القوى به او فرا آموخت،
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَويٰ
6[سروش] نيرومندى كه [مسلّط] درايستاد.
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْليٰ
7در حالى كه او در افق اعلى بود
ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّيٰ
8سپس نزديك آمد و نزديكتر شد،
فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنيٰ
9تا [فاصلهاش] به قدرِ [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد
فَأَوْحيٰ إِليٰ عَبْدِهِ ما أَوْحيٰ
10آن گاه به بندهاش آنچه را بايد وحى كند، وحى فرمود.
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأيٰ
11آنچه را دل ديد انكار [ش] نكرد.
أَ فَتُمارُونَهُ عَليٰ ما يَري
12آيا در آنچه ديده است با او جدال مىكنيد؟
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْريٰ
13و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است،
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهيٰ
14نزديك سدرة المنتهى
عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْويٰ
15در همان جا كه جنّة المأوى است.
إِذْ يَغْشَي السِّدْرَةَ ما يَغْشيٰ
16آن گاه كه درخت سدر را آنچه پوشيده بود، پوشيده بود.
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغيٰ
17ديده [اش] منحرف نگشت و [از حدّ] درنگذشت.
لَقَدْ رَأيٰ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْريٰ
18به راستى كه [برخى] از آيات بزرگِ پروردگار خود را بديد.
أَ فَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّي
19به من خبر دهيد از لات و عزّى،
وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْريٰ
20و منات آن سوّمينِ ديگر،
أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثيٰ
21آيا [به خيالتان] براى شما پسر است و براى او دختر؟
تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزيٰ
22در اين صورت، اين تقسيمِ نادرستى است.
إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَي الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُديٰ
23[اين بتان] جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كردهايد [و] خدا بر [حقّانيت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است. [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمىكنند، با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است.
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّيٰ
24مگر انسان آنچه را آرزو كند دارد؟
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُوليٰ
25آن سرا و اين سرا از آن خداست.
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضيٰ
26و بسا فرشتگانى كه در آسمانهايند [و] شفاعتشان به كارى نيايد، مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد.
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثيٰ
27در حقيقت، كسانى كه آخرت را باور ندارند، فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنّث نام مىنهند.
وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً
28و ايشان را به اين [كار] معرفتى نيست. جز گمانِ [خود] را پيروى نمىكنند، و در واقع، گمان در [وصول به] حقيقت هيچ سودى نمىرساند.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّيٰ عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا
29پس، از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است، روى برتاب.
ذٰلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَديٰ
30اين منتهاى دانش آنان است. پروردگار تو، خود به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به كسى كه راه يافته [نيز] آگاهتر است.
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساءُوا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَي
31و هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است از آنِ خداست، تا كسانى را كه بد كردهاند، به [سزاى] آنچه انجام دادهاند كيفر دهد، و آنان را كه نيكى كردهاند، به نيكى پاداش دهد.
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقيٰ
32آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها- جز لغزشهاى كوچك- خوددارى مىورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است. وى از آن دم كه شما را از زمين پديد آورد و از همانگاه كه در شكمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بوديد به [حال] شما داناتر است، پس خودتان را پاك مشماريد. او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است.
أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّيٰ
33پس آيا آن كسى را كه [از جهاد] روى برتافت ديدى؟
وَ أَعْطيٰ قَلِيلاً وَ أَكْديٰ
34و اندكى بخشيد و [از باقى] امتناع ورزيد.
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَريٰ
35آيا علم غيب پيش اوست و او مىبيند؟
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسيٰ
36يا بدانچه در صحيفههاى موسى [آمده] خبر نيافته است؟
وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّي
37و [نيز در نوشتههاى] همان ابراهيمى كه وفا كرد:
أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْريٰ
38كه هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد.
وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعيٰ
39و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست.
وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُريٰ
40و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد.
ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفيٰ
41سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند.
وَ أَنَّ إِليٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهيٰ
42و اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكيٰ
43و هم اوست كه مىخنداند و مىگرياند.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا
44و هم اوست كه مىميراند و زنده مىگرداند.
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثيٰ
45و هم اوست كه دو نوع مىآفريند: نر و ماده،
مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنيٰ
46از نطفهاى چون فرو ريخته شود.
وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْريٰ
47و هم پديدآوردنِ [عالَمِ] ديگر بر [عهده] اوست.
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنيٰ وَ أَقْنيٰ
48و هم اوست كه [شما را] بىنياز كرد و سرمايه بخشيد.
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْريٰ
49و هم اوست پروردگار ستاره «شِعرى».
وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عاداً الْأُوليٰ
50و هم اوست كه عاديان قديم را هلاك كرد.
وَ ثَمُودَ فَما أَبْقيٰ
51و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغيٰ
52و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را، زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند.
وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْويٰ
53و شهرها [ى سَدُوم و عاموره] را فروافكند.
فَغَشَّاها ما غَشَّيٰ
54پوشاند بر آن [دو شهر، از باران گوگردى] آنچه را پوشاند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَماريٰ
55پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگارت ترديد روا مىدارى؟
هٰذا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُوليٰ
56اين [پيامبر نيز] بيمدهندهاى از [جمله] بيمدهندگان نخستين است.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ
57[وه چه] نزديك گشت قيامت.
لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَةٌ
58جز خدا كسى آشكاركننده آن نيست.
أَ فَمِنْ هٰذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ
59آيا از اين سخن عجب داريد؟
وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ
60و مىخنديد و نمىگرييد؟
وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ
61و شما در غفلتيد.
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا
62پس خدا را سجده كنيد و بپرستيد.
سوره القمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ
1به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه.
وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ
2و هر گاه نشانهاى ببينند روى بگردانند و گويند: «سحرى دايم است.»
وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ
3و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند، و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است.
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِيهِ مُزْدَجَرٌ
4و قطعاً از اخبار، آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است به ايشان رسيد.
حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ
5حكمت بالغه [حقّ اين بود]، ولى هشدارها سود نكرد.
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِليٰ شَيْءٍ نُكُرٍ
6پس، از آنان روى برتاب. روزى كه داعىِ [حق] به سوى امرى دهشتناك دعوت مىكند،
خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ
7در حالى كه ديدگان خود را فروهشتهاند، چون ملخهاى پراكنده از گورها [ى خود] برمىآيند.
مُهْطِعِينَ إِلَي الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هٰذا يَوْمٌ عَسِرٌ
8به سرعت سوى آن دعوتگر مىشتابند. كافران مىگويند: «امروز [چه] روز دشوارى است.»
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ
9پيش از آنان، قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند: «ديوانهاى است.» و [بسى] آزار كشيد.
فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ
10تا پروردگارش را خواند كه: «من مغلوب شدم به داد من برس!»
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ
11پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم.
وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَي الْماءُ عَليٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ
12و از زمين چشمهها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدّر شده بود به هم پيوستند.
وَ حَمَلْناهُ عَليٰ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ
13و او را بر [كشتىِ] تختهدار و ميخآجين سوار كرديم.
تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ
14[كشتى] زير نظر ما روان بود. [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود.
وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
15و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد] پس آيا پندگيرندهاى هست؟
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
16پس چگونه بود عذاب من و هشدارها [ى من]؟
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
17و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم پس آيا پندگيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
18عاديان به تكذيب پرداختند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها [ى من]؟
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ
19ما بر [سرِ] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم،
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ
20[كه] مردم را از جا مىكند گويى تنههاى نخلى بودند كه ريشهكن شده بودند.
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
21پس چگونه بود عذاب من و هشدارها [ى من]؟
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
22و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم پس آيا پندگيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
23قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند.
فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
24و گفتند: «آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم؟ در اين صورت، ما واقعاً در گمراهى و جنون خواهيم بود.»
أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ
25«آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است؟ [نه،] بلكه او دروغگويى گستاخ است.»
سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ
26به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست.
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ
27ما براى آزمايش آنان [آن] ماده شتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم:] «مراقب آنان باش و شكيبايى كن.
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ
28و به آنان خبر ده كه آب ميانشان بخش شده است: هر كدام را آب به نوبت خواهد بود.»
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطيٰ فَعَقَرَ
29پس رفيقشان را صدا كردند و [او] شمشير كشيد و [شتر را] پى كرد.
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ
30پس چگونه بود عذاب من و هشدارها [ى من]؟
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ
31ما بر [سر] شان يك فرياد [مرگبار] فرستاديم و چون گياهِ خشكيده [كومهها] ريزريز شدند.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
32و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرندهاى هست؟
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ
33قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند.
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ
34ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم.
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذٰلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ
35[و اين] رحمتى از جانب ما بود هر كه سپاس دارد، بدينسان [او را] پاداش مىدهيم.
وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ
36و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بيم داده بود، و [لى] در تهديدها [ى ما] به جدال برخاستند.
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ
37و از مهمان [هاى] او كام دل خواستند، پس فروغ ديدگانشان را سترديم و [گفتيم:] « [مزه] عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد.»
وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ
38و به راستى كه سپيدهدم عذابى پيگير به سر وقت آنان آمد.
فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ
39پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشيد.
وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
40و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرديم پس آيا پندگيرندهاى هست؟
وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ
41و در حقيقت هشداردهندگان به جانب فرعونيان آمدند.
كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ
42[امّا آنها] همه معجزات ما را تكذيب كردند، تا چون زبردستى زورمند [گريبان] آنان را گرفتيم.
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ
43آيا كافرانِ شما، از اينان [كه برشمرديم] برترند، يا شما را در نوشتهها [ى آسمانى] خط امانى است؟
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ
44يا مىگويند: «ما همگى انتقامگيرنده [و يار و ياور همديگر] يم!»
سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ
45زودا كه اين جمع درهم شكسته شود و پشت كنند.
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهيٰ وَ أَمَرُّ
46بلكه موعدشان قيامت است و قيامت [بسى] سختتر و تلختر است.
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
47قطعاً بزهكاران در گمراهى و جنونند.
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَليٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ
48روزى كه در آتش به رو كشيده مىشوند [و به آنان گفته مىشود:] «لهيب آتش را بچشيد [و احساس كنيد].»
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ
49ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم.
وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ
50و فرمان ما جز يك بار نيست [آن هم] چون چشم به هم زدنى.
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
51و هممسلكانِ شما را سخت به هلاكت رسانديم پس آيا پندگيرندهاى هست؟
وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ
52و هر چه كردهاند در كتابها [ى اعمالشان درج] است.
وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ
53و هر خرد و بزرگى [در آن] نوشته شده.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ
54در حقيقت، مردم پرهيزگار در ميان باغها و نهرها،
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ
55در قرارگاه صدق، نزد پادشاهى توانايند.
سوره الرحمن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الرَّحْمٰنُ
1به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ [خداى] رحمان،
عَلَّمَ الْقُرْآنَ
2قرآن را ياد داد.
خَلَقَ الْإِنْسانَ
3انسان را آفريد،
عَلَّمَهُ الْبَيانَ
4به او بيان آموخت.
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ
5خورشيد و ماه بر حسابى [روان] اند.
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ
6و بوته و درخت چهرهسايانند.
وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ
7و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت،
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ
8تا مبادا از اندازه درگذريد.
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ
9و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد.
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ
10و زمين را براى مردم نهاد.
فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ
11در آن، ميوه [ها] و نخلها با خوشههاى غلافدار،
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ
12و دانههاى پوستدار و گياهان خوشبوست.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
13پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ
14انسان را از گل خشكيدهاى سفال مانند، آفريد.
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ
15و جنّ را از تشعشعى از آتش خلق كرد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
16پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ
17پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
18پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ
19دو دريا را [به گونهاى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند.
بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ
20ميان آن دو، حدّ فاصلى است كه به هم تجاوز نمىكنند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
21پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ
22از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
23پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ
24و او راست در دريا سفينههاى بادباندارِ بلند همچون كوهها.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
25پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ
26هر چه بر [زمين] است فانىشونده است.
وَ يَبْقيٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
27و ذاتِ باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
28پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
29هر كه در آسمانها و زمين است از او درخواست مىكند. هر زمان، او در كارى است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
30پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلانِ
31اى جنّ و انس، زودا كه به شما بپردازيم.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
32پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ
33اى گروه جنّيان و انسيان، اگر مىتوانيد از كرانههاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد، پس رخنه كنيد. [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلّطى رخنه نمىكنيد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
34پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ
35بر سَرِ شما شرارههايى از [نوع] تفته آهن و مس فروفرستاده خواهد شد، و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
36پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهانِ
37پس آن گاه كه آسمان از هم شكافد و چون چرم گلگون گردد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
38پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ
39در آن روز، هيچ انس و جنّى از گناهش پرسيده نشود.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
40پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ
41تبهكاران از سيمايشان شناخته مىشوند و از پيشانى و پايشان بگيرند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
42پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ
43اين است همان جهنّمى كه تبهكاران آن را دروغ مىخواندند.
يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ
44ميان [آتش] و ميان آب جوشان سرگردان باشند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
45پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ
46و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
47پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
ذَواتا أَفْنانٍ
48كه داراى شاخسارانند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
49پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ
50در آن دو [باغ] دو چشمه روان است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
51پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ
52در آن دو [باغ] از هر ميوهاى دو گونه است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
53پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
مُتَّكِئِينَ عَليٰ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَي الْجَنَّتَيْنِ دانٍ
54بر بسترهايى كه آستر آنها از ابريشم درشتبافت است، تكيه زنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
55پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ
56در آن [باغها، دلبرانى] فروهشتهنگاهند كه دست هيچ انس و جنّى پيش از ايشان به آنها نرسيده است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
57پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ
58گويى كه آنها ياقوت و مرجانند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
59پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ
60مگر پاداش احسان جز احسان است؟
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
61پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ
62و غير از آن دو [باغ]، دو باغ [ديگر نيز] هست.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
63پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
مُدْهامَّتانِ
64كه از [شدّت] سبزى سيهگون مىنمايد.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
65پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِما عَيْنانِ نَضَّاخَتانِ
66در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
67پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ
68در آن دو، ميوه و خرما و انار است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
69پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
فِيهِنَّ خَيْراتٌ حِسانٌ
70در آنجا [زنانى] نكوخوى و نكورويند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
71پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ
72حورانى پردهنشين در [دل] خيمهها.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
73پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ
74دست هيچ انس و جنّى پيش از ايشان به آنها نرسيده است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
75پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
مُتَّكِئِينَ عَليٰ رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ
76بر بالش سبز و فرش نيكو تكيه زدهاند.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ
77پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
78خجسته باد نام پروردگار شكوهمند و بزرگوارت!
سوره الواقعة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ
1به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ آن واقعه چون وقوع يابد،
لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ
2[كه] در وقوعِ آن دروغى نيست:
خافِضَةٌ رافِعَةٌ
3پستكننده [و] بالابرنده است.
إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا
4چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود،
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا
5و كوهها [جمله] ريزه ريزه شوند،
فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا
6و غبارى پراكنده گردند،
وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً
7و شما سه دسته شويد:
فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ
8ياران دست راست كدامند ياران دست راست؟
وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ
9و ياران چپ كدامند ياران چپ؟
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
10و سبقتگيرندگان مقدّمند
أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
11آنانند همان مقرّبانِ [خدا]،
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
12در باغستانهاى پر نعمت.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ
13گروهى از پيشينيان،
وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ
14و اندكى از متأخّران.
عَليٰ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ
15بر تختهايى جواهرنشان،
مُتَّكِئِينَ عَلَيْها مُتَقابِلِينَ
16كه روبروى هم بر آنها تكيه دادهاند.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ
17بر گِردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مىگردند،
بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
18با جامها و آبريزها و پياله [ها] يى از باده ناب روان.
لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ
19[كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بىخرد گردند.
وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ
20و ميوه از هر چه اختيار كنند.
وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ
21و از گوشت پرنده هر چه بخواهند.
وَ حُورٌ عِينٌ
22و حوران چشمدرشت،
كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ
23مثل لؤلؤ نهانِ ميانِ صدف!
جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
24[اينها] پاداشى است براى آنچه مىكردند.
لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً
25در آنجا نه بيهودهاى مىشنوند و نه [سخنى] گناهآلود.
إِلَّا قِيلاً سَلاماً سَلاماً
26سخنى جز سلام و درود نيست.
وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ
27و ياران راست ياران راست كدامند؟
فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ
28در [زير] درختان كُنار بىخار،
وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ
29و درختهاى موز كه ميوهاش خوشه خوشه روى هم چيده است.
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ
30و سايهاى پايدار.
وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ
31و آبى ريزان.
وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ
32و ميوهاى فراوان،
لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ
33نه بريده و نه ممنوع.
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ
34و همخوابگانى بالا بلند.
إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً
35ما آنان را پديد آوردهايم پديد آوردنى!
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً
36و ايشان را دوشيزه گردانيدهايم،
عُرُباً أَتْراباً
37شوى دوستِ همسال،
لِأَصْحابِ الْيَمِينِ
38براى ياران راست.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ
39كه گروهى از پيشينيانند،
وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ
40و گروهى از متأخّران.
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ
41و ياران چپ كدامند ياران چپ؟
فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ
42در [ميان] باد گرم و آب داغ.
وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ
43و سايهاى از دود تار.
لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ
44نه خنك و نه خوش.
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذٰلِكَ مُتْرَفِينَ
45اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند.
وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَي الْحِنْثِ الْعَظِيمِ
46و بر گناه بزرگ پافشارى مىكردند.
وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
47و مىگفتند: «آيا چون مُرديم و خاك و استخوان شديم، واقعاً [باز] زنده مىگرديم؟
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ
48يا پدران گذشته ما [نيز]؟»
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ
49بگو: «در حقيقت، اوّلين و آخرين،
لَمَجْمُوعُونَ إِليٰ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ
50قطعاً همه در موعد روزى معلوم گردآورده شوند.»
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ
51آن گاه شما اى گمراهان دروغپرداز،
لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ
52قطعاً از درختى كه از زقّوم است خواهيد خورد.
فَمالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
53و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند.
فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ
54و روى آن از آب جوش مىنوشيد
فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ
55[مانند] نوشيدن اشتران تشنه.
هٰذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ
56اين است پذيرايى آنان در روز جزا.
نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْلا تُصَدِّقُونَ
57ماييم كه شما را آفريدهايم، پس چرا تصديق نمىكنيد؟
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ
58آيا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مىريزيد ديدهايد؟
أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ
59آيا شما آن را خلق مىكنيد يا ما آفرينندهايم؟
نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ
60ماييم كه ميان شما مرگ را مقدّر كردهايم و بر ما سبقت نتوانيد جست
عَليٰ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ
61[و مىتوانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمىدانيد پديدار گردانيم.
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُوليٰ فَلَوْلا تَذَكَّرُونَ
62و قطعاً پديدار شدنِ نخستين خود را شناختيد پس چرا سَرِ عبرت گرفتن نداريد؟
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ
63آيا آنچه را كِشت مىكنيد، ملاحظه كردهايد؟
أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ
64آيا شما آن را [بىيارى ما] زراعت مىكنيد، يا ماييم كه زراعت مىكنيم؟
لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ
65اگر بخواهيم قطعاً خاشاكش مىگردانيم، پس در افسوس [و تعجّب] مىافتيد.
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
66[و مىگوييد:] «واقعاً ما زيان زدهايم،
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
67بلكه ما محروم شدگانيم.»
أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ
68آيا آبى را كه مىنوشيد ديدهايد؟
أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ
69آيا شما آن را از [دلِ] ابرِ سپيد فرود آوردهايد، يا ما فرودآورندهايم؟
لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْلا تَشْكُرُونَ
70اگر بخواهيم آن را تلخ مىگردانيم، پس چرا سپاس نمىداريد؟
أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ
71آيا آن آتشى را كه برمىافروزيد ملاحظه كردهايد؟
أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ
72آيا شما [چوبِ] درختِ آن را پديدار كردهايد، يا ما پديدآورندهايم؟
نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ
73ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار دادهايم.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
74پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى.
فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ
75نه [چنين است كه مىپنداريد]، سوگند به جايگاههاى [ويژه و فواصل معيّن] ستارگان.
وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ
76اگر بدانيد، آن سوگندى سخت بزرگ است!
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ
77كه اين [پيام] قطعاً قرآنى است ارجمند،
فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ
78در كتابى نهفته،
لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
79كه جز پاكشدگان بر آن دست نزنند،
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
80وحيى است از جانب پروردگار جهانيان.
أَ فَبِهٰذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ
81آيا شما اين سخن را سَبُك [و سُست] مىگيريد؟
وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ
82و تنها نصيب خود را در تكذيب [آن] قرار مىدهيد؟
فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ
83پس چرا آن گاه كه [جان شما] به گلو مىرسد،
وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ
84و در آن هنگام خود نظاره گريد-
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لٰكِنْ لا تُبْصِرُونَ
85و ما به آن [محتضر] از شما نزديكتريم ولى نمىبينيد-
فَلَوْلا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ
86پس چرا، اگر شما بىجزا مىمانيد [و حساب و كتابى در كار نيست]،
تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
87اگر راست مىگوييد، [روح] را برنمىگردانيد؟
فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ
88و امّا اگر [او] از مقرّبان باشد،
فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ
89[در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود].
وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ
90و امّا اگر از ياران راست باشد،
فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ
91از ياران راست بر تو سلام باد.
وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ
92و امّا اگر از دروغزنان گمراه است،
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ
93پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد،
وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ
94و [فرجامش] درافتادن به جهنّم است.
إِنَّ هٰذا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ
95اين است همان حقيقت راست [و] يقين.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
96پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى.
سوره الحدید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
1به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ آنچه در آسمانها و زمين است، خدا را به پاكى مىستايند، و اوست ارجمند حكيم.
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
2فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ اوست: زنده مىكند و مىميراند، و او بر هر چيزى تواناست.
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
3اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست.
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَويٰ عَلَي الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
4اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد آن گاه بر عرش استيلا يافت. آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه از آسمان فرود آيد و آنچه در آن بالا رود [همه را] مىداند. و هر كجا باشيد او با شماست، و خدا به هر چه مىكنيد بيناست.
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَي اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
5فرمانروايى [مطلق] آسمانها و زمين از آنِ اوست، و [جمله] كارها به سوى خدا بازگردانيده مىشود.
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
6شب را در روز درمىآورد و روز را [نيز] در شب درمىآورد، و او به راز دلها داناست.
آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ
7به خدا و پيامبر او ايمان آوريد، و از آنچه شما را در [استفاده از] آن، جانشين [ديگران] كرده، انفاق كنيد. پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند، پاداش بزرگى خواهند داشت.
وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
8و شما را چه شده كه به خدا ايمان نمىآوريد و [حال آنكه] پيامبر [خدا] شما را دعوت مىكند تا به پروردگارتان ايمان آوريد، و اگر مؤمن باشيد، بىشكّ [خدا] از شما پيمان گرفته است.
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَليٰ عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
9او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مىفرستد، تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند. و در حقيقت، خدا [نسبت] به شما سخت رؤوف و مهربان است.
وَ ما لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنيٰ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
10و شما را چه شده كه در راه خدا انفاق نمىكنيد و [حال آنكه] ميراث آسمانها و زمين به خدا تعلّق دارد؟ كسانى از شما كه پيش از فتح [مكّه] انفاق و جهاد كردهاند، [با ديگران] يكسان نيستند. آنان از [حيث] درجه بزرگتر از كسانىاند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداختهاند. و خداوند به هر كدام وعده نيكو داده است، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ
11كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجهاش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟
يَوْمَ تَرَي الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعيٰ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
12آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مىبينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گويند:] «امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است در آنها جاودانيد. اين است همان كاميابى بزرگ.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ
13آن روز، مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند: «ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى] برگيريم.» گفته مىشود: «بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد.» آن گاه ميان آنها ديوارى زده مىشود كه آن را دروازهاى است: باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد.
يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَليٰ وَ لٰكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّي جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ
14[دو رويان،] آنان را ندا درمىدهند: «آيا ما با شما نبوديم؟» مىگويند: «چرا، ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غرّه كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطانِ] مغروركننده، شما را درباره خدا بفريفت.
فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ
15پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شدهاند عوضى پذيرفته نمىشود: جايگاهتان آتش است آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامى است.»
أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ
16آيا براى كسانى كه ايمان آوردهاند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم [و فروتن] گردد و مانند كسانى نباشند كه از پيش بدانها كتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا كشيد، و دلهايشان سخت گرديد و بسيارى از آنها فاسق بودند؟
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
17بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده مىگرداند. به راستى آيات [خود] را براى شما روشن گردانيدهايم، باشد كه بينديشيد.
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ
18در حقيقت، مردان و زنان صدقهدهنده و [آنان كه] به خدا وامى نيكو دادهاند، ايشان را [پاداش] دوچندان گردد، و اجرى نيكو خواهند داشت.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ
19و كسانى كه به خدا و پيامبران وى ايمان آوردهاند، آنان همان راستينانند و پيش پروردگارشان گواه خواهند بود [و] ايشان راست اجر و نورشان و كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما را تكذيب كردهاند آنان همدمان آتشند.
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ
20بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشىِ شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى، آن گاه خاشاك شود. و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.
سابِقُوا إِليٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
21[براى رسيدن] به آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش چون پهناى آسمان و زمين است [و] براى كسانى آماده شده كه به خدا و پيامبرانش ايمان آوردهاند، بر يكديگر سبقت جوييد. اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد آن را مىدهد، و خداوند را فزونبخشى بزرگ است.
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيرٌ
22هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسْهاى شما [به شما] نرسد، مگر آنكه پيش از آنكه آن را پديد آوريم، در كتابى است. اين [كار] بر خدا آسان است.
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَليٰ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ
23تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانى نكنيد، و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد:
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
24همانان كه بخل مىورزند و مردم را به بخل ورزيدن وامىدارند. و هر كه روى گرداند قطعاً خدا بىنياز ستوده است.
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
25به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى، خدا نيرومند شكست ناپذير است.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ
26و در حقيقت، نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو، نبوّت و كتاب را قرار داديم: از آنها [برخى] راهياب [شد] ند، و [لى] بسيارى از آنان بدكار بودند.
ثُمَّ قَفَّيْنا عَليٰ آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ
27آن گاه به دنبال آنان پيامبران خود را، پى در پى، آورديم، و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم، و در دلهاى كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم و [اما] ترك دنيايى كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرّر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند، با اين حال آن را چنان كه حقّ رعايت آن بود منظور نداشتند. پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدانها داديم و [لى] بسيارى از آنان دستخوش انحرافند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
28اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا داريد و به پيامبر او بگرويد تا از رحمت خويش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپريد و بر شما ببخشايد، و خدا آمرزنده مهربان است.
لِئَلاَّ يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَليٰ شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
29تا اهل كتاب بدانند كه به هيچ وجه فزونبخشى خدا در [حيطه] قدرت آنان نيست و فضل [و عنايت، تنها] در دست خداست: به هر كس بخواهد آن را عطا مىكند، و خدا داراى كَرَم بسيار است.