سوره الملک
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
1به نام خداوند بخشنده بخشايشگر،؛ پر بركت است خدايى كه ملك به دست اوست و او بر هر چيزى توانا است.
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ
2كسى كه موت و حيات را آفريده تا شما را بيازمايد كه كدامتان خوشرفتارتريد و او عزيزى آمرزنده است.
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَريٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمٰنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَريٰ مِنْ فُطُورٍ
3آن خدايى كه هفت طبقه آسمان را آفريد تو در خلق رحمان هيچ تفاوتى نمىبينى به دقت نظر كن آيا هيچ فطور و اختلالى در نظام عالم به چشمت مىخورد؟.
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ
4نه، مسلما اگر دوباره هم نظر بيندازى پلك چشمت از خستگى مىافتد و اختلالى نخواهى يافت.
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ
5ما آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم و آنها را وسيله رجم شيطانها قرار داديم (تا براى شنيدن اخبار غيبى به آسمان نزديك نشوند) و براى آن شيطانها عذابى دردناك تهيه كردهايم.
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ
6و كسانى هم كه به پروردگار خود كافر شدند عذاب جهنم دارند و چه بد بازگشت گاهى است.
إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ
7زمانى كه در آتش افكنده مىشوند از آتش صداى نفسى مىشنوند كه با همان نفس ايشان را چون هوا به داخل خود مىكشد در حالى كه فوران مىكند.
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ
8گويى از شدت غضب مىخواهد متلاشى شود هر فوجى كه داخل آن مىشود خازنان آتش مىپرسند مگر پيامبرى بيمرسان برايتان نيامد؟.
قالُوا بَليٰ قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ
9مىگويند چرا آمد ولى ما تكذيب كرديم و گفتيم خدا هيچ پيامى نازل نكرده و شما با سايرين هيچ فرقى نداريد جز اينكه در ضلالتى بزرگ هستيد.
وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ
10و نيز مىگويند (وا حسرتا) اگر گوش داده بوديم و تعقل مىكرديم از دوزخيان نمىبوديم.
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ
11و در آخر به گناه خود اعتراف مىكنند، پس خرد و نابود باد ياران دوزخ.
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ
12محققا كسانى كه از پروردگار خود با اينكه او را نديدهاند حساب مىبرند و نگرانى دارند آمرزش و اجرى كبير دارند.
وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
13و شما سخن خود را چه فاش بگوييد و چه پنهان بداريد، او داناى به اسرار نهفته در سينهها است.
أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
14آيا كسى كه موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست؟ در حالى كه او از اسرار دقيق با خبر و نسبت به همه چيز عالم است.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ
15او است آن كسى كه زمين را براى شما رام كرده پس در اقطار آن آمد و شد كنيد و از رزق آن بخوريد و بدانيد كه زنده شدن بار ديگر شما به سوى او است.
أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِيَ تَمُورُ
16چگونه خاطرتان جمع و ايمن از اين است كه فرشتگان آسمان، زمين را در زير پايتان بشكافند يا اينكه اگر چنين كنند زمين چون گهواره درمىآيد؟.
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ
17و آيا ايمن هستيد از اينكه آنان كه در آسمانند سنگ پارهها را بر سرتان ببارند اگر اينطور است پس به زودى خواهيد فهميد كه تهديد چيست.
وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ
18اين غفلت تنها از شما نيست كسانى هم كه قبل از شما بودند پيامبران را تكذيب كردند و نمىدانند كه به چه عقوبتى گرفتار شدند.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَي الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمٰنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ
19مگر پرواز مرغان بر بالاى سر خود را نديدند كه چگونه پر و بال خود را باز و بسته مىكنند و جز رحمان كسى آنها را در فضا نگه نمىدارد. آرى او به هر چيزى بينا است.
أَمَّنْ هٰذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمٰنِ إِنِ الْكافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ
20آيا چه كسى است آن كسى كه شما او را به جاى رحمان ياور و لشكر خود مىپنداريد تا شما را يارى كند؟ نه، كافران هيچ يك از آنچه گفتيم ندارند تنها سرمايه آنان غرور است و بس.
أَمَّنْ هٰذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ
21و يا كسى را كه خدا مىدانيد اگر الله به شما رزق ندهد او مىدهد؟ نه، هرگز، بلكه اين كفار با روشن شدن حق از آن دورى مىكنند و در گريز از آن لجاجت مىورزند.
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَليٰ وَجْهِهِ أَهْديٰ أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
22پس آيا كسى كه با صورت روى زمين مىخزد هدايت يافتهتر است و يا آن كس كه استوار و راست قامت در صراط مستقيم گام برمىدارد؟.
قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ
23بگو او همان كسى است كه شما را هستى داد و برايتان گوش و چشم و دل قرار داد ولى شكر شما اندك است.
قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
24بگو او همان كسى است كه شما خاكيان را در زمين خلق كرد و به سوى او محشور مىشويد.
وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
25و (به خاطر همان عتو و نفور و ناسپاسيشان) مىگويند اين وعدهاى كه مىدهيد چه وقت انجام مىشود اگر راست مىگوييد؟.
قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ
26بگو علم آن تنها و تنها نزد خداست و اما من فقط بيمرسانى روشنگرم.
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ
27همين كه آن وعده را نزديك ببينند اثر نوميدى و خسران در چهره كفار نمايان مىشود و به ايشان گفته مىشود اين است آنچه قبلا وعدهاش را به شما دادند (و شما مىپرسيديد پس كى مىرسد).
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ
28بگو به من خبر دهيد اگر (فرضا) خدا، من و پيروان مرا هلاك كند و يا بر ما رحم كند (چه دخالتى در سرنوشت شما كفار دارد و) كافران را چه كسى از عذاب دردناك پناه مىدهد.
قُلْ هُوَ الرَّحْمٰنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
29بگو آن كس همان رحمان است كه ما به وى ايمان آورديم و بر او توكل كرديم پس به زودى خواهيد دانست چه كسى در ضلالت آشكار است.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ
30بگو اگر آبى كه شما به وسيله آن زندهايد در طبقات زمين فرو برود چه كسى است كه آبى گوارا برايتان بياورد؟.
سوره القلم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ
1به نام خدا كه در دنيا رحمتى براى عموم و در آخرت رحمتى بيكران براى خواص از بندگان دارد.؛ ن، سوگند به قلم و آنچه با قلم مىنويسند.
ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ
2كه تو به خاطر لطفى كه پروردگارت به تو كرده ديوانه نيستى.
وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ
3و اينكه براى تو اجرى است غير مقطوع.
وَ إِنَّكَ لَعَليٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ
4و اينكه تو ملكات اخلاقى بس بزرگى دارى كه بر آن مسلطى.
فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ
5پس به زودى خواهى ديد و آنها نيز خواهند ديد.
بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ
6كه كدامتان مبتلا به جنونيد.
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
7محققا پروردگارت داناتر است به اينكه چه كسى از راه او دور و چه كسانى راه يافتگانند.
فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ
8پس تكذيبگران را اطاعت مكن.
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ
9آنان همين را مىخواهند كه تو سازش كنى و آنها هم با تو بسازند.
وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهِينٍ
10و نيز هر فرومايه عيبجو كه براى هر حق و باطلى سوگند مىخورد اطاعت مكن.
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ
11و كسى را كه در بين مردم سخن چينى و افساد مىكند.
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
12و كسى را كه مانع رسيدن خير به خلق مىشود و تجاوزگر و گناهكار است.
عُتُلٍّ بَعْدَ ذٰلِكَ زَنِيمٍ
13كسى كه علاوه بر همه آن عيبها، بد دهن و خشن است و مردم پدرى برايش نمىشناسند.
أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنِينَ
14كسى كه تنها مايه غرورش اين است كه صاحب مال و فرزندان است.
إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
15هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مىشود مىگويد افسانههاى قديمى است.
سَنَسِمُهُ عَلَي الْخُرْطُومِ
16ما در برابر غرورش به نهايت درجه، خوارش مىسازيم.
إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ
17آرى ما ايشان را مىآزماييم هم چنان كه صاحبان آن باغ را آزموديم كه قسم خوردند و به هم قول دادند فردا ميوه باغ را بچينند.
وَ لا يَسْتَثْنُونَ
18بدون اينكه ان شاء الله بگويند (و يا بدون اينكه از آن استثنا كنند).
فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ
19در نتيجه بلايى فراگير از ناحيه پروردگارت باغ را دور زد در حالى كه ايشان در خواب بودند.
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ
20و در نتيجه باغ سوخت و چون شب سياه شد.
فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ
21صبح زود (قبل از بيدار شدن فقرا) يكديگر را صدا زدند.
أَنِ اغْدُوا عَليٰ حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ
22كه اگر به وعده ديشبتان پاى بنديد برخيزيد و به سوى زراعت خود برويد.
فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ
23اين را آهسته مىگفتند و آهسته به سوى باغ روانه شدند.
أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ
24تا در آن روز هيچ مسكينى داخل باغشان نشود.
وَ غَدَوْا عَليٰ حَرْدٍ قادِرِينَ
25به قصد نيامدن فقرا و زياد شدن درآمد سحرگاهان بيرون شدند.
فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ
26تا به باغ رسيدند، همين كه وضع باغ را ديدند گفتند: محققا راه را عوضى آمدهايم.
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
27يكى از آن ميان گفت: نه، بلكه محروم شدهايم.
قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ
28آنكه ميانهروتر از همه بود گفت مگر به شما نگفتم (چرا باغ را رازق خود مىدانيد و) خدا را از داشتن شريك در رزاقيت منزه نمىداريد؟.
قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ
29گفتند منزه است پروردگار ما كه به راستى ما ستمكارانى بوديم.
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ
30آن گاه رو به يكديگر كرده گناه را به گردن يكديگر نهادند.
قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ
31گفتند: واى بر ما كه به راستى مردمى طغيانگر بوديم.
عَسيٰ رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها إِنَّا إِليٰ رَبِّنا راغِبُونَ
32اميد است پروردگارمان باغى بهتر از آن به ما بدهد، كه ما دل به سوى پروردگارمان نهاديم.
كَذٰلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ
33آرى عذاب چنين است و البته عذاب آخرت بزرگتر است اگر مردم بناى فهميدن داشته باشند.
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ
34محققا براى مردم پرهيزكار در نزد پروردگارشان بهشتها و باغهاى پر از نعمت است.
أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ
35آيا ما با مسلمانان چون مجرمان رفتار مىكنيم؟.
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
36شما را چه مىشود و اين چه حكمى است كه مىكنيد؟.
أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ
37آيا كتابى داريد كه از آن درس مىخوانيد؟.
إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ
38كه آنچه را شما انتخاب مىكنيد از آن شما است؟.
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ
39و يا ما سوگندهاى مؤكد به نفع شما و عليه خود خوردهايم كه تا روز قيامت مىتوانيد هر حكمى برانيد؟.
سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذٰلِكَ زَعِيمٌ
40اى پيامبر از ايشان بپرس كه اين كتاب بر كدامشان نازل شده؟.
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ
41نكند شركايى دارند كه در قيامت با شفاعت آنها داراى سرنوشتى مساوى با مسلمين مىشوند اگر چنين است پس شركايشان را معرفى كنند اگر راست مىگويند.
يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَي السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ
42روزى كه شدت به نهايت مىرسد و خلق به سجده دعوت مىشوند ولى اينان نمىتوانند سجده كنند (چون كبر و نخوت ملكه ايشان شده است).
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَي السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ
43در حالى كه سيماى ذلت از چشمهايشان و از سراپايشان هويدا مىشود و اين بدان جهت است كه در دنيا كه سالم بودند دعوت به سجده مىشدند و اجابت نمىكردند.
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهٰذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ
44پس كيفر كسانى كه به اين قرآن تكذيب مىكنند به خود من واگذار، ما به زودى از راهى كه خودشان نفهمند تدريجا به سوى عذاب پيش مىبريم.
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ
45و من به ايشان مهلت مىدهم كه كيد من سخت ماهرانه است.
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ
46نكند تو از ايشان مزدى خواستهاى و ايشان در اين بدهكارى گرانبار شدهاند؟.
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
47و يا از عالم غيب اختيار دار و نويسنده قضا و قدر شدهاند؟.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ ناديٰ وَ هُوَ مَكْظُومٌ
48پس تو در برابر حكم پروردگارت صبر كن و چون يونس صاحب داستان ماهى مباش كه دلگير و خشمين ندا كرد.
لَوْلا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ
49و اگر نعمتى از ناحيه پروردگارش او را در نمىيافت هر آينه با حالتى نكوهيده در بيابان بىسقف مىافتاد.
فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ
50ولى پروردگارش او را برگزيد و از صالحينش كرد.
وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
51و محققا نزديك است كسانى كه كافر شدهاند بعد از شنيدن قرآن تو را با چشم زخم خود سرنگون كنند و مىگويند او مجنون است.
وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ
52در حالى كه قرآن نيست مگر تذكر براى عالميان.
سوره الحاقة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الْحَاقَّةُ
1به نام الله كه هم رحمان است؛ و هم رحيم آن روزى كه مسلما واقع مىشود.
مَا الْحَاقَّةُ
2چه روز واقع شدنى است؟.
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ
3تو خبر ندارى كه آن روز تحقق يابنده چيست.
كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ
4قوم ثمود و عاد قيامت كبرى و عذاب كوبنده را تكذيب كردند.
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ
5اما قوم ثمود به وسيله صيحه (و يا زلزله) يا صاعقه هلاك شدند.
وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ
6و اما قوم عاد به وسيله بادى بسيار سرد و تند و طغيانگر و ويران ساز به هلاكت رسيدند.
سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَي الْقَوْمَ فِيها صَرْعيٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ
7خداوند آن را هفت شب و هشت روز بر آنان مسلط كرد تو (اگر آنجا بودى) آن مردم را مىديدى كه مانند كندههاى درخت خرما سرنگون شدهاند.
فَهَلْ تَريٰ لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ
8آن وقت مىپرسيدى آيا احدى از اين قوم باقى ماند؟.
وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكاتُ بِالْخاطِئَةِ
9فرعون و ياغيان قبل از او و قراء قوم لوط هم از راه عبوديت خطا رفتند.
فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً
10در نتيجه فرستاده پروردگارشان را نافرمانى نمودند پس خداى تعالى ايشان را به عقوبتى بس شديد بگرفت.
إِنَّا لَمَّا طَغَي الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ
11(در داستان نوح اين ما بوديم كه) شما را در هنگامى كه آب طغيان كرد بر كشتى نشانديم.
لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ
12تا آن را براى شما مايه تذكر و براى آيندگان عبرتگير مايه عبرت قرار دهيم.
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ
13پس زمانى كه نفخه واحدهاى در صور دميده شود.
وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً
14و قدرت الهى بر زمين و كوهها احاطه يافته آن را در يك لحظه متلاشى و زير و رو كند.
فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ
15آن وقت است كه واقعه قيامت رخ مىدهد!.
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ
16و آسمان مىشكافد كه در چنين روزى صولت و رفعتش مبدل به ضعف مىگردد.
وَ الْمَلَكُ عَليٰ أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ
17و فرشتگان در پيرامون آن ايستاده عرش پروردگارت را آن روز هشت نفر حمل مىكند.
يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفيٰ مِنْكُمْ خافِيَةٌ
18آن روز همگى شما بر خدا عرضه مىشويد و از شما هيچ سر پنهانى بر خدا مخفى نمىماند.
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ
19اما كسى كه نامه عملش را به دست راستش داده باشند از خوشحالى فرياد مىزند بياييد نامهام را بخوانيد كه به سعادتم حكم مىكند.
إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ
20من در دنيا يقين داشتم كه روزى حسابم را مىبينم.
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ
21پس او در عيشى است كه از آن خشنود است.
فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ
22در بهشتى است داراى مرتبتى بلند.
قُطُوفُها دانِيَةٌ
23ميوههاى رسيدهاش نزديك.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ
24بخوريد و بنوشيد كه گوارايتان باد به خاطر آن اعمال نيكى كه در ايام گذشته كرده بوديد.
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ
25و اما كسى كه نامه عملش را به دست چپش داده باشند مىگويد اى كاش نامهام را به من نداده بودند.
وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ
26و حسابم را نمىديدم كه چيست.
يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ
27اى كاش همان مرگ اولى نابودم كرده بود.
ما أَغْنيٰ عَنِّي مالِيَهْ
28نه مالم امروز به دردم خورد.
هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ
29نه قدرتم بجاى ماند.
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ
30(پس خطاب مىرسد) بگيريد او را و دست و پايش را ببنديد.
ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ
31و سپس در آتشش افكنيد.
ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ
32و آن گاه او را به زنجيرى كه طولش هفتاد ذراع است ببنديد.
إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ
33كه او در دنيا به خداى عظيم ايمان نمىآورد.
وَ لا يَحُضُّ عَليٰ طَعامِ الْمِسْكِينِ
34و بر اطعام مسكين تشويق نمىكرد.
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ
35در نتيجه امروز در اينجا هيچ دوستى حمايت كننده ندارد.
وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ
36و به جز چرك و خون دوزخيان هيچ طعامى ندارد.
لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِئُونَ
37چرك و خونى كه خوراك خطاكاران است و بس.
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ
38(هر چند حاجتى به سوگند نيست با اينحال) سوگند به همه آنچه كه شما مىبينيد.
وَ ما لا تُبْصِرُونَ
39و آنچه نمىبينيد.
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ
40كه قرآن سخن رسول بزرگوارى است.
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ
41و هرگز سخن يك شاعر نيست راستى چرا كم هستند ايمان آورندگان شما.
وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ
42سخن كاهن هم نيست و چه اندك هستند تذكر پذيران شما.
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
43بلكه نازل شده از ناحيه پروردگار عالم است.
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ
44و اگر پيامبر حتى يك كلمه از پيش خود جعل كند و به ما نسبت دهد.
لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
45با دست تواناى خود او را مىگيريم.
ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ
46و سپس او را هلاك مىكنيم.
فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِينَ
47آن وقت كسى از شما نمىتواند جلو ما را از او بگيرد.
وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ
48و باز سوگند مىخورم كه قرآن مايه تذكر مردم با تقوى است.
وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ
49و ما مىدانيم كه بعضى از شما تكذيبكنندهايد.
وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَي الْكافِرِينَ
50و همين قرآن مايه حسرت كافران است.
وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ
51و محققا حق اليقين است.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
52پس به نام پروردگار عظيمت تسبيح گوى و نام او را منزه بدار.
سوره المعارج
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ سائلى از كفار درخواست عذابى كرد كه لا محاله واقع مىشد.
لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ
2و كافران دافعى براى آن نداشتند.
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ
3عذابى از ناحيه خدايى كه در درگاهش براى فرشتگان درجاتى دارد.
تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ
4ملائكه و روح در روزى كه مقدار آن پنجاه هزار سال است (يعنى در روز قيامت) به سوى او عروج مىكنند.
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً
5پس تو كه مورد چنين درخواستى از آنان قرار گرفتهاى به خوبى صبر كن.
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً
6كفار آن روز را دور مىپندارند.
وَ نَراهُ قَرِيباً
7ولى ما نزديكش مىبينيم.
يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ
8روزى است كه آسمان چون مس ذوب شده مىشود.
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ
9و كوهها چون پشم حلاجى شده مىگردند.
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً
10و هيچ حامى و دوستى سراغ دوستش را نمىگيرد.
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ
11با اينكه دوستان را به دوستان نشان مىدهند، مجرم آرزو مىكند اى كاش مىشد فرزندان را در برابر عذاب آن روز فدا كرد.
وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ
12و دوستان و برادر را.
وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ
13و خويشاوندانى كه او را از خود مىدانستند.
وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ
14و بلكه همه مردم روى زمين را تا خودش از عذاب نجات پيدا كند.
كَلاَّ إِنَّها لَظيٰ
15اما هيهات چه آرزوى خامى كه آتش دوزخ شعلهور است.
نَزَّاعَةً لِلشَّويٰ
16و در هم شكننده اعضاى بدن است.
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّيٰ
17او هر روگردان از حق و مستكبرى را به سوى خود مىخواند.
وَ جَمَعَ فَأَوْعيٰ
18و همه آنهايى را كه اموال را جمع و ذخيره كردند در خود جاى مىدهد.
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً
19آرى انسان به منظور رسيدنش به كمال حريص خلق شده.
إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً
20و نيز اينطور خلق شده كه در برابر شر به جزع در مىآيد.
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً
21و از رساندن خير به ديگران دريغ مىنمايد.
إِلَّا الْمُصَلِّينَ
22مگر نمازگزاران.
الَّذِينَ هُمْ عَليٰ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ
23كه بر اين كار خود مداومت دارند.
وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ
24(و حرص خود را در راه بندگى خدا به كار مىبرند) و كسانى كه در اموالشان حقى معلوم است.
لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ
25براى سائل و محروم.
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
26و كسانى روز جزا را همواره تصديق مىكنند.
وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ
27و كسانى كه از عذاب پروردگارشان نگران هستند.
إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ
28چون هيچ كس از عذاب پروردگارش ايمن نيست.
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ
29و كسانى كه شهوت خود را حفظ مىكنند.
إِلَّا عَليٰ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ
30مگر در مورد همسران و كنيزان خود كه به خاطر به كار بردن نيروى شهوت در آن موارد ملامت نمىشوند.
فَمَنِ ابْتَغيٰ وَراءَ ذٰلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ
31پس اگر كسى براى اطفاى شهوت به دنبال غير آنچه ياد شد باشد چنين كسانى تجاوزگرند.
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ
32و كسانى كه امانتها و پيمان خود را محترم مىشمارند.
وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ
33و كسانى كه پاى شهادتهاى خود مىايستند.
وَ الَّذِينَ هُمْ عَليٰ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ
34و كسانى كه بر نماز خود محافظت دارند.
أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ
35چنين كسانند كه در باغهاى بهشت مورد احترامند.
فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ
36(با اينكه خداى تعالى مقدر فرمود كه كفار را با بهشت خود گرامى ندارد) اين كفار را كه در پيرامون تواند چه مىشود كه چشم از تو بر نمىدارند.
عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ
37(و در عين اينكه با همند) از چپ و راستت متفرق مىشوند.
أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ
38آيا هر يك از آنها طمع آن دارند كه تقدير الهى را بر هم زده داخل بهشت نعيم شوند؟.
كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ
39نه، حاشا كه كوچكتر از اينند و خود مىدانند كه ما از چه چيز خلقشان كردهايم.
فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ
40پس (گو اينكه قسم لازم ندارد ولى) به پروردگار همه مشرقها و مغربها سوگند كه ما قادريم.
عَليٰ أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ
41بر اينكه اينان را منقرض نموده خلقى بهتر از ايشان بيافرينيم و كسى نيست كه با اراده خود اراده ما را از كار بيندازد.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّي يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
42بنا بر اين تو هم اى پيامبر رهاشان كن در لجن فرو روند و سرگرم بازى باشند تا ناگهان و تهى دست به روزى برخورند كه وعدهاش را از پيش به ايشان داده بودند.
يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِليٰ نُصُبٍ يُوفِضُونَ
43روزى كه به سرعت از قبرها در آيند و همه به سوى يك نقطه به سرعت به راه افتند گويى در آنجا به سوى علامتى روان مىشوند.
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذٰلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ
44اما در حالتى كه چشمهايشان از شدت شرمندگى به پايين افتاده ذلت از سراپايشان مىبارد و به ايشان گفته مىشود اين است همان روزى كه وعدهاش را مىدادند.
سوره نوح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِليٰ قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
1به نام خدايى كه رحمتى عام و خاص و محدود و نامحدود دارد.؛ ما نوح را به سوى قومش فرستاديم و گفتيم كه قوم خود را قبل از آنكه عذابى دردناك فراشان گيرد انذار كن.
قالَ يا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ
2او به قوم خود گفت: اى مردم من براى شما بيمرسانى روشنگرم.
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ
3و دعوتم اين است كه الله را بپرستيد و از عذابش پروا نموده مرا اطاعت كنيد.
يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
4تا گناهانى از شما را بيامرزد و تا اجلى كه برايتان مقدر كرده مهلت دهد، كه اگر چنين نكنيد قبل از رسيدن به اجل حتمى دچار اجل ديگر مىشويد آرى اگر بناى فهميدن داشته باشيد مىدانيد كه اجل خدايى وقتى برسد تاخير نمىپذيرد.
قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهاراً
5(اما هر چه بيشتر تذكر داد كمتر به نتيجه رسيد تا به كلى از هدايت قومش مايوس شد) گفت پروردگارا! من قوم خود را شب و روز دعوت كردم.
فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً
6ولى دعوتم جز زيادتر شدن فرارشان فايدهاى نداد.
وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً
7و من هر چه دعوتشان كردم تا تو ايشان را بيامرزى انگشتها به گوش نهاده جامه به سر كشيدند و بر عناد خود اصرار و به وجهى ناگفتنى استكبار ورزيدند.
ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً
8اين بار به بانگ بلند دعوتشان كردم.
ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً
9و نوبتى علنى و گاهى سرى آن هم به چه زبانى دعوت نمودم.
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً
10(مثلا به ايشان اينطور گفتم) كه از پروردگارتان طلب مغفرت كنيد كه او بسيار آمرزنده است.
يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً
11كه اگر چنين كنيد ابر آسمان را مرتب بر شما مىباراند.
وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً
12و به وسيله اموال و فرزندان ياريتان مىكند و برايتان باغها رويانيده و نهرها جارى مىسازد.
ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً
13راستى شما را چه مىشود كه براى خدا عظمتى قائل نيستيد.
وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً
14با اينكه اوست كه شما را به اشكال و احوالى مختلف آفريد.
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
15آيا نديديد كه چگونه خدا هفت طبقه آسمان را خلق كرد.
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً
16و ماه را در آنها نور و خورشيد را چراغ فروزنده قرار داد.
وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً
17آرى و خدا بود كه شما را چون گياه از زمين به نحوى ناگفتنى رويانيد.
ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً
18و سپس او است كه شما را به زمين برگردانيده و باز به نحوى ناگفتنى از زمين خارج مىكند.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً
19و خدا است كه زمين را برايتان گسترد.
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً
20تا بعضى از قسمتهاى آن را با راههاى باريك و فراخ و يا كوهى و دشتى طى كنيد.
قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلَّا خَساراً
21نوح سپس اضافه كرد پروردگارا! ايشان نافرمانيم كردند و فرمان كسانى را بردند كه مال و اولاد به جز خسارت برايشان بار نياورد.
وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً
22(بار الها) نيرنگى عظيم كردند.
وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً
23و به مردم گفتند آلهه خود را ترك مىگوييد مخصوصا بت ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر را.
وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلالاً
24و آنها گروه بسيارى را گمراه كردند، خداوندا! ستمگران را جز ضلالت بيشتر سزا مده.
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً
25و آن قوم از كثرت كفر و گناه، عاقبت غرق شدند و به آتش دوزخ در افتادند و جز خدا براى خود هيچ يار و ياورى نيافتند.
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَي الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً
26و نوح عرض كرد پروردگارا (اينك كه قوم از كفر و عناد دست نمىكشند) تو هم اين كافران را هلاك كن و از آنها ديارى بر روى زمين باقى مگذار.
إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً
27كه اگر از آنها هر كه را باقى گذارى بندگان پاك با ايمانت را گمراه مىكنند و فرزندى هم جز بدكار و كافر از آنان به ظهور نمىرسد.
رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَباراً
28(آن گاه به درگاه خدا دعا كرد كه) بار الها! مرا و پدر و مادر من و هر كه با ايمان به خانه (يا بكشتى) من داخل شود و همه مردان و زنان با ايمان عالم را ببخش و بيامرز و ستمكاران را جز بر هلاك و عذابشان ميفزاى.
سوره الجن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً
1به نام خدا كه هم رحمان است و هم رحيم.؛ (تو اى پيامبر) بگو از راه وحى به من چنين رسيده كه چند نفر از طايفه جن قرآن را شنيده و سپس به بقيه گفتهاند: ما قرآنى عجيب شنيديم.
يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً
2قرآنى كه به سوى رشد هدايت مىكند و به همين جهت بدان ايمان آورديم و هرگز احدى را شريك پروردگار خود نخواهيم گرفت.
وَ أَنَّهُ تَعاليٰ جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً
3و اينكه خداى تعالى پروردگار عظيم ما است نه همسرى گرفته و نه فرزندى.
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَي اللَّهِ شَطَطاً
4و اينكه آنچه سفيه و نادانى از ما در باره خدا مىگفت از حق دور بود.
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَي اللَّهِ كَذِباً
5ما (كه تا كنون مشرك بودهايم فريب خوردهايم چون) احتمال نمىداديم انس و جن به خدا دروغ ببندند ولى اينك كه قرآن به گوشمان خورد فهميديم دروغ بسته بودند.
وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً
6و اينكه مردمى از انس به مردمى از جن پناه مىبردند و همانها باعث بيشتر شدن بدبختى انسيان مىشدند.
وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً
7آنها هم مثل شما پنداشتند كه خدا احدى را مبعوث نمىكند.
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً
8و ما با آسمان تماس گرفتيم ديديم پر شده است از نگهبانان قوى و شهابها.
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً
9با اينكه ما قبلا به راحتى در آسمان بگوش مىنشستيم ولى امروز هر كس بخواهد چيزى بشنود شهابها را در كمين مىبيند.
وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
10و ديگر نمىتوانيم بفهميم كه پروردگار زمينيان شر آنان را خواسته و يا رشد ايشان را خواسته است.
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذٰلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً
11و اينكه ما نيز دو قسم هستيم بعضى براى ايمان آوردن صلاحيت دارند و بعضى ندارند و هميشه اين اختلاف در بين ما هم بوده است.
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً
12و اينكه ما يقين كرديم كه هيچ كس از ما نمىتواند خدا را در زمين عاجز كند و يا از زمين بگريزد به طورى كه خدا از گرفتن و عقوبت او عاجز شود.
وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُديٰ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً
13و اينكه وقتى ما اين هدايت را شنيديم بدان ايمان آورديم، اينك به همه شما جنيان مىگوييم هر كس به پروردگار خود ايمان بياورد ترسى ندارد از اينكه چيزى به ظلم از او ناقص شود و نه از اينكه ناملايمات بيچارهاش كند.
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً
14و اينكه ما نيز دو طايفهايم بعضى از ما مسلمانند و بعضى منحرف پس هر كس تسليم خدا گردد راه رشد را پيش گرفته است.
وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً
15و اما منحرفين براى دوزخ هيزم خواهند بود.
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً
16و اينكه اگر جن و انس بر راه رشد استقامت بورزند ما ايشان را آبى گوارا و زياد مىچشانيم.
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً
17تا در آن آزمايششان كنيم و كسى كه از ياد پروردگارش اعراض كند خدا او را به راه عذابى دشوار مىاندازد.
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً
18و اينكه مساجد از آن خداست پس با خدا احدى را مخوانيد.
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً
19و اينكه وقتى بنده خدا (محمد) برخاست تا او را عبادت كند جمعيت بسيارى دورش جمع شدند.
قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً
20(اى محمد) بگو من تنها پروردگارم را مىخوانم و احدى را در عبادتم شريك او نمىسازم.
قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً
21بگو من به خودى خودم هيچ نفع و ضررى و هيچ رشد و هدايتى را براى شما مالك نيستم.
قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً
22بگو احدى نيست كه مرا از عذاب خدا پناه دهد و من به جز او هيچ پناهگاهى ندارم.
إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً
23تنها وظيفه من رساندن رسالتهاى او به مردم است و كسى كه خدا و رسولش را نافرمانى كند آتش جهنم براى ابد نصيبش خواهد شد.
حَتَّي إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً
24كفار هم چنان رسول خدا را ضعيف و خوار مىشمارند تا روزى كه ببينند آنچه را كه وعده داده شده بودند، پس به زودى به دست خواهند آورد كه ياور چه كسى ناتوان و اندك است.
قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً
25بگو من خود نمىدانم كه آن عذابى كه وعدهاش را به شما دادهاند نزديك است و يا پروردگارم مدتى براى آن مقرر فرموده.
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَليٰ غَيْبِهِ أَحَداً
26عالم به غيب اوست پس جز او كسى غيب نمىداند چون او كسى را بر غيب خود مسلط نمىكند.
إِلَّا مَنِ ارْتَضيٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً
27مگر كسى از رسولان را كه شايسته و مرضى اين كار بداند كه خدا براى چنين كسانى از پيش رو و پشت سر حافظانى در كمين مىگمارد.
لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصيٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً
28تا معلوم كند آيا رسالات پروردگار خود را ابلاغ كردند يا نه و او بدانچه در نفس رسولان است نيز احاطه دارد و عدد هر چيزى را شمرده دارد.
سوره المزمل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ
1به نام خداوند بخشايشگر و مهربان؛ هان اى جامه به خود پيچيده!.
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلاً
2پارهاى از شب به جز اندكى از آن را بر خيز و زنده بدار.
نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً
3يا نصف آن را و يا كمى كمتر از نصف را.
أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً
4و يا اندكى بر نصف بيفزا و قرآن را شمرده شمرده بخوان.
إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً
5آماده باش كه به زودى كلامى سنگين بر تو نازل مىكنيم.
إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً
6(كلامى كه قبلا بايد خود را براى تحملش آماده كرده باشى) و بهترين وسيله براى صفاى نفس و سخن با حضور قلب گفتن هنگام شب است كه خدا آن را پديد آورده.
إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلاً
7چون تو در روز دوندگى و مشاغل بسيار دارى.
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً
8و ذكر خدا را بگو و دست حاجت به سويش دراز كن.
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً
9همان پروردگار مشرقها و مغربهاى عالم كه بجز او معبودى نيست پس او را وكيل خود بگير.
وَ اصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً
10و در برابر زخم زبانهاى مشركين صبر كن و اگر هم قهر مىكنى قهرى ملايم و خوشايند و سازنده بكن.
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً
11و اما تكذيبگران كه بجز داشتن نعمت من انگيزهاى براى تكذيب آيات من ندارند امرشان را به خود من واگذار كن و اندكى مهلتشان ده.
إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً
12كه نزد ما انواع شكنجهها و در آخر عذاب دوزخ هست.
وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً
13و طعامى گلوگير و عذابى دردناك است.
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً
14در روزى كه زمين و كوهها به لرزه در آيند و كوهها چون تلى از ماسه شوند.
إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِليٰ فِرْعَوْنَ رَسُولاً
15هان اى انسانها! ما رسولى به سوى شما گسيل داشتيم كه شاهد بر شما نيز هست همانطور كه رسولى به سوى فرعون فرستاديم.
فَعَصيٰ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً
16ولى فرعون از اطاعتش سر برتافت پس او را به عذابى سخت بگرفتيم.
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً
17شما اگر كفر بورزيد چگونه مىتوانيد از عذاب قيامت خود را كنار بكشيد روزى كه كودكان را پير مىكند.
السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً
18و آسمان به وسيله تحول آن روز شكافته مىشود و وعده خدا شدنى است.
إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِليٰ رَبِّهِ سَبِيلاً
19و اين محققا تذكر است پس اگر كسى خواست مىتواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ كند.
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنيٰ مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضيٰ وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
20پروردگار تو مىداند كه تو و گروهى از مؤمنين كه با تو هستند نزديك از دو ثلث شب و گاهى نصف آن و گاهى ثلث آن را زنده مىداريد و خدا كه تقدير كننده شب و روز است (و در فصول چهارگانه آن را بلند و كوتاه مىكند) مىداند كه تشخيص دو ثلث و نصف و ثلث در فصول مختلف براى شما ممكن نيست به همين جهت بر شما بخشود از اين پس هر مقدار كه برايتان ميسر است از قرآن بخوانيد. و نيز مىداند كه براى شما بيمارى پيش مىآيد عدهاى به سفر مىروند تا از رزق خدا به دست آورند جمعى ديگر در راه خدا جنگ مىكنند در چنين احوال نيز هر مقدار كه مىتوانيد از قرآن بخوانيد و نماز بپا بداريد و زكات بدهيد. و به خدا وام دهيد وامى نيكو و بدانيد آنچه از كارهاى خير مىكنيد و از پيش براى خود مىفرستيد نزد خدايش مىيابيد، اما بهتر از آنچه كه كرديد و با أجرى عظيمتر. و از خدا طلب مغفرت كنيد كه خدا آمرزنده و رحيم است.
سوره المدثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ
1به نام خداوندى كه در دنيا رحمتى عام براى همه و در آخرت رحمتى خاص براى مؤمنين دارد.؛ هان اى روپوش به خود پيچيده.
قُمْ فَأَنْذِرْ
2برخيز و انذار كن.
وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ
3و پروردگارت را تكبير گوى.
وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ
4و جامهات را از هر آلودگى پاك بدار.
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ
5و از پليديها دورى نما.
وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ
6و در برابر احسانت نه منت بگذار و نه آن را بسيار و بزرگ بدان.
وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
7و به خاطر پروردگارت صبر كن.
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ
8وقتى فرمان كوبنده حق صادر مىشود (و در صور دميده مىشود و مردگان زنده مىگردند).
فَذٰلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ
9آن روز كه روز بازگشت خلائق به سوى خدا است روزى است سخت.
عَلَي الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ
10و بر كافران روزى ناهموار است.
ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً
11مرا با آن كسى كه در خلقتش از كسى كمك نگرفتم واگذار.
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً
12همان كسى كه براى او اموالى عريض و طويل قرار دادم.
وَ بَنِينَ شُهُوداً
13و فرزندانى كه همه برايش ماندهاند.
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً
14و همه وسائل را برايش فراهم و منظم كردم.
ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ
15و او تازه از من طمع دارد كه بيشترش دهم.
كَلاَّ إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً
16ولى نه، بيشتر كه نمىدهم هيچ، بلكه به زودى از هر سو دچار گرفتاريش مىكنم، چون او نسبت به آيات ما عناد ورزيد.
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً
17به زودى او را مجبور مىكنم كه از قله زندگى بالا رود (سپس او را به زير مىافكنم).
إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ
18(وقتى همفكرانش در باره قرآن از او داورى خواستند) فكرى كرد و اندازهاى گرفت.
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
19مرگ بر او باد با آن اندازهاى كه گرفت.
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
20و باز هم مرگ بر او باد با آن اندازهگيريش.
ثُمَّ نَظَرَ
21آن گاه نظرى كرد.
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ
22و سپس چهره در هم كشيد و رويى ترش نمود.
ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ
23پس پشت كرد و كبر ورزيد.
فَقالَ إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
24و در آخر گفت اين قرآن نمىتواند چيزى به جز سحرهاى قديمى باشد.
إِنْ هٰذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
25اين نيست مگر سخن بشر.
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ
26و من به زودى او را به دوزخ در مىآورم.
وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ
27و تو چه مىدانى كه دوزخ چيست.
لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ
28نه چيزى باقى مىگذارد و نه فردى را از قلم مىاندازد.
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ
29سياه كننده بشره پوست است.
عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ
30و نوزده فرشته بر آن موكل است.
وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهٰذا مَثَلاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْريٰ لِلْبَشَرِ
31و خازنان آتش را جز ملائكه قرار نداده و عدد آنها را جز به منظور آزمايش كفار نياورديم تا كسانى كه اهل كتابند به يقين در آيند و آنها كه ايمان دارند با ايمان آوردن اهل كتاب ايمانشان بيشتر شود و اهل كتاب و مؤمنين شكى برايشان باقى نماند، و كفار و بيماردلان بگويند منظور خدا از توصيف (عدد نوزده) چيست. آرى خدا اين چنين گمراه مىكند هر كه را بخواهد و هدايت مىكند هر كه را بخواهد و عدد جنود پروردگار تو را كسى جز خود او نمىداند و اين جز براى تذكر بشر نيست.
كَلاَّ وَ الْقَمَرِ
32چنين نيست قسم به ماه (تابان).
وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ
33و قسم به شب تار چون (به سحر كه وقت راز و نماز مشتاقان خداست) باز گردد.
وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ
34و قسم به صبح چون جهان را روشن سازد.
إِنَّها لَإِحْدَي الْكُبَرِ
35كه اين قرآن يكى از بزرگترين آيات (خدا) است.
نَذِيراً لِلْبَشَرِ
36پند و اندرز آدميانست.
لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ
37تا از شما آدميان هر كه بخواهد (در مقام ايمان و طاعت و سعادت) پيش افتد يا باز ماند.
كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
38هر كسى در گرو عملى است كه انجام داده است.
إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ
39مگر اهل يمين (كه به يمن و سعادت نيكوكار شدند).
فِي جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ
40آنان در باغهاى بهشت متنعمند و سؤال مىكنند.
عَنِ الْمُجْرِمِينَ
41از احوال دوزخيان گنهكار.
ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ
42كه شما را چه عملى به عذاب دوزخ در افكند؟.
قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ
43آنان جواب دهند كه ما از نمازگزاران نبوديم.
وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ
44و به مستمند طعام (و صدقهاى) نمىداديم.
وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ
45و ما با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم.
وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ
46و ما روز جزا را تكذيب مىكرديم.
حَتَّي أَتانَا الْيَقِينُ
47تا آنكه (با مرگ) يقين به قيامت يافتيم.
فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ
48پس در آن روز شفاعت شفيعان (از انبيا و اوليا) در حق آنان هيچ پذيرفته نشود.
فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ
49اينك چرا از ياد آن روز سخت خود (و از ذكر قرآن) اعراض مىكنند؟.
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
50گويى گورخران گريزانى هستند.
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ
51كه از شير درنده مىگريزند.
بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتيٰ صُحُفاً مُنَشَّرَةً
52بلكه هر يك از آنها مىخواهند كه برايشان صحيفه وحى آسمانى باز آيد (تا ايمان آرند).
كَلاَّ بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ
53هرگز اين نخواهد شد (كه همه مقام رسالت يابند) چنين نيست كه پنداشتند بلكه از عذاب آخرت نمىترسند.
كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ
54چنين نيست كه آنها پنداشتند، قرآن محققا همه پند و اندرز است.
فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ
55تا هر كه خواهد متذكر حق شود.
وَ ما يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْويٰ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
56و هيچ كس پند نمىگيرد جز آنكه خدا بخواهد (يعنى بدون مشيت الهى كسى بهشتى و سعادتمند نخواهد شد) او اهل تقوى و اهل آمرزش و مغفرت است.
سوره القیامة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ چنين نيست (كه كافران پنداشتند)، قسم به روز (بزرگ) قيامت.
وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
2و قسم به نفس بسيار ملامت كننده.
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ
3آيا آدمى پندارد كه ما ديگر ابدا استخوانهاى (پوسيده) او را باز جمع نمىكنيم؟.
بَليٰ قادِرِينَ عَليٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ
4بلى ما قادريم كه سرانگشتان او را هم درست گردانيم.
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ
5بلكه انسان مىخواهد ما دام العمر گناه كند.
يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ
6(كه دايم با شك و انكار) مىپرسد كى روز قيامت (و حساب) خواهد بود؟.
فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ
7(بگو) روزى كه چشمها از وحشت و هول خيره بماند.
وَ خَسَفَ الْقَمَرُ
8و ماه (تابان) تاريك شود.
وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ
9و ميان خورشيد و ماه جمع گردد.
يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ
10و در آن روز انسان (زشت كار) گويد: (اى واى از سختى عذاب) كجا مفر و پناهى خواهد بود؟.
كَلاَّ لا وَزَرَ
11هرگز مفرى نيست.
إِليٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ
12آن روز جز درگاه خدا هيچ آرامگاهى نيست.
يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ
13آن روز آدمى به هر نيك و بدى كه در مقدم و مؤخر عمر كرده از نتيجه همه آگاه خواهد شد.
بَلِ الْإِنْسانُ عَليٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ
14بلكه انسان خود بر نيك و بد خويش به خوبى آگاهست.
وَ لَوْ أَلْقيٰ مَعاذِيرَهُ
15و هر چند (پردههاى) عذر بر (چشم بصيرت) خود بيفكند.
لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ
16(اى رسول!) با شتاب و عجله زبان به قرائت (قرآن) مگشاى.
إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ
17كه ما خود آن را مجموع و محفوظ داشته و بر تو فراخوانيم.
فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ
18و آن گاه كه آن را خوانديم تو از آن پيروى كن (و به تعليم امت بكوش).
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ
19پس از آن بر ماست كه حقايق آن را بر تو بيان كنيم (و احكام آن را بر قلبت مشروح سازيم).
كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ
20هرگز چنين نيست كه شما مىپنداريد (و دلايل معاد را مخفى شماريد) بلكه شما دنياى زودگذر را دوست داريد.
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ
21و به كلى كار آخرت و نشانه قيامت را رها مىكنيد.
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ
22آن روز رخسار طايفهاى از شادى برافروخته و نورانى است.
إِليٰ رَبِّها ناظِرَةٌ
23و با چشم قلب جمال حق را مشاهده مىكنند.
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ
24و رخسار گروهى ديگر عبوس و غمگين است.
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ
25كه مىدانند حادثه ناگوارى در پيش است كه پشت آنها را مىشكند.
كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ
26چنين نيست كه منكران قيامت پنداشتند، باش تا جانشان به گلو رسد.
وَ قِيلَ مَنْ راقٍ
27و (اهلش) گويند كيست كه درد اين بيمار را علاج كند (و او را از مرگ نجات دهد)؟.
وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ
28و بيمار خود يقين به مفارقت از دنيا كند (كه ملك الموت را به چشم ببيند).
وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ
29و ساقهاى پا (از شدت غم عقبى و حسرت دنيا) به هم در پيچد.
إِليٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ
30در آن روز خلق را به سوى خدا خواهند كشيد.
فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّيٰ
31(آن روز واى بر آنكه چون ابو جهل) حق را تصديق نكرد و نماز و طاعتش را بجا نياورد.
وَ لٰكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّيٰ
32بلكه خدا را تكذيب كرد و از حكمش رو بگردانيد.
ثُمَّ ذَهَبَ إِليٰ أَهْلِهِ يَتَمَطَّيٰ
33و آن گاه با تكبر و نخوت به سوى اهل خويش روى آورد.
أَوْليٰ لَكَ فَأَوْليٰ
34عذاب الهى براى تو شايستهتر است، شايستهتر.
ثُمَّ أَوْليٰ لَكَ فَأَوْليٰ
35سپس عذاب الهى بر تو شايستهتر است، شايستهتر.
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُديً
36آيا آدمى پندارد كه او را مهمل از تكليف و ثواب و عقاب گذارند (و غرضى در خلقتش منظور ندارند).
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنيٰ
37آيا در اول، قطره آب منى نبود؟.
ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّيٰ
38و پس از آن، خون بسته و آن گاه (به اين صورت زيباى حيرت انگيز) آفريده و آراسته گرديد.
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثيٰ
39پس آن گاه از او دو صنف نر و ماده پديد آورد.
أَ لَيْسَ ذٰلِكَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتيٰ
40آيا چنين خداى با قدرت و حكمت (كه اول او را از قطره آبى آفريده) دگر بار نمىتواند پس از مرگش زندهاش گرداند؟.
سوره الانسان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ هَلْ أَتيٰ عَلَي الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ آيا بر انسان روزگارانى بگذشت كه چيزى قابل ذكر نبود؟.
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً
2ما او را از آب نطفه مختلط (بىحس و شعور) خلق كرديم و داراى قواى چشم و گوش (و مشاعر و عقل و هوش) گردانيديم.
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً
3ما به حقيقت راه (حق و باطل) را به انسان نموديم (و با تمام حجت بر او رسول فرستاديم) حالا خواهد هدايت پذيرد و شكر اين نعمت گويد و خواهد آن نعمت را كفران كند.
إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً
4ما براى كيفر كافران غل و زنجيرها و آتش سوزان مهيا ساختهايم.
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً
5و نيكوكاران عالم (كه حضرت على و فاطمه و حسن و حسين ع و شيعيانشان به اجماع خاصه و اخبار عامه مقصودند) در بهشت از شرابى نوشند كه طبعش (در لطف و رنگ و بوى) كافور است.
عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً
6از سرچشمه گوارايى آن بندگان خاص خدا مىنوشند كه به اختيارشان هر كجا خواهند جارى مىشود.
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً
7كه آن بندگان، نيكو به عهد و نذر خود وفا مىكنند و از قهر خدا در روزى كه شر و سختيش همه اهل محشر را فرا گيرد مىترسند.
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَليٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً
8و بر دوستى خدا به فقير و اسير و طفل يتيم طعام مىدهند.
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً
9و (گويند) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مىدهيم و از شما هيچ پاداش و سپاسى هم نمىطلبيم.
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً
10ما از قهر پروردگار خود به روزى كه از رنج و سختى آن رخسار خلق درهم و غمگين است مىترسيم.
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذٰلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً
11خدا هم از شر و فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روى خندان و دل شادمان عطا نمود.
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً
12و خداوند پاداش آن صبر كامل (بر ايثار) شان را باغ بهشت و لباس حرير بهشتى لطف فرمود.
مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَي الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً
13كه در آن بهشت بر تختها (ى عزت) تكيه زنند و آنجا نه آفتابى (سوزان) بينند و نه سرماى زمهرير.
وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً
14و سايه درختان بهشتى بر سر آنها و ميوههايش در دسترس و به اختيار آنهاست.
وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا
15و (ساقيان زيباى حور و غلمان) با جامهاى سيمين و كوزههاى بلورين بر آنها دور زنند.
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً
16كه آن كوزههاى بلورين نقرهاى به اندازه و تناسب (اهلش) اندازهگيرى شدهاند.
وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً
17و آنجا شرابى كه طبعش مانند زنجبيل گرم و عطرآگين است به آنها بنوشانند.
عَيْناً فِيها تُسَمَّيٰ سَلْسَبِيلاً
18در آنجا چشمهاى است كه سلسبيلش نامند (و شرابش از خوبى از حد وصف بيرون است).
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً
19و دور آن بهشتيان، پسرانى زيبا كه تا ابد نوجوانند و خوش سيما به خدمت مىگروند كه وقتى در آنها بنگرى (از فرط صفا) گمان برى كه لؤلؤ پراكندهاند.
وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً
20و چون آن جايگاه نيكو را مشاهده كنى عالمى پر نعمت و كشورى بىنهايت بزرگ خواهى ديد.
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً
21بر اندام بهشتيان لباسهايى است از حرير نازك سبز رنگ و از ديباى ضخيم، و با دستبندهايى از نقره تزيين شدهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنها مىنوشاند.
إِنَّ هٰذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً
22اين بهشت بدين نعمت و عظمت به حقيقت پاداش اعمال شماست و سعيتان (در راه طاعت حق) مشكور و مقبول است.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلاً
23(اى رسول!) محققا ما اين قرآن عظيم الشان را بر تو فرستاديم.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً
24به شكرانه آن بر اطاعت حكم پروردگار صبور و شكيبا باش و هيچ از مردم بدكار و كفر پيشه از آنان اطاعت مكن.
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً
25و نام خدا را صبح و شام (به عظمت) ياد كن.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً
26و در شبانگاه به سجده خدا پرداز و مقدارى طولانى از شب را به تسبيح و ستايش او صبح گردان.
إِنَّ هٰؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً
27اين مردم (كافر غافل) زندگى زودگذر دنيا را دوست مىدارند و آن روز (قيامت) سخت سنگين را به كلى از ياد مىبرند.
نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِيلاً
28ما اينان را آفريديم و محكم بنيان ساختيم و هر گاه بخواهيم همه را فانى ساخته و مانندشان قومى ديگر خلق مىكنيم.
إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِليٰ رَبِّهِ سَبِيلاً
29اين آيات، پند و تذكرى است تا هر كه بخواهد راهى به سوى خداى خود پيش گيرد.
وَ ما تَشاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً
30و شما (اولياى حق) چيزى جز آنچه خدا بخواهد نمىخواهيد (و كار را به او تفويض مىكنيد كه) البته خدا به احوال خلق دانا و به صلاح بندگان آگاهست.
يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً
31خدا هر كه را بخواهد در (بهشت) رحمت خود داخل مىكند، و براى ستمكاران عالم عذابى دردناك مهيا ساخته است.
سوره المرسلات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً
1به نام خداى رحمان و رحيم.؛ قسم به رسولانى كه از پى هم (بر خير و سعادت خلق) فرستاده شدند.
فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً
2قسم به فرشتگانى كه به سرعت تندباد به انجام حكم حق مىشتابند.
وَ النَّاشِراتِ نَشْراً
3قسم به آنان كه (وحى حق و شرع الهى را) نيكو نشر مىدهند.
فَالْفارِقاتِ فَرْقاً
4و به آنان كه (بين حق و باطل را) كاملا جدا مىكنند.
فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً
5و به آنان كه ذكر (خدا و كتاب الهى) را به انبيا وحى مىكنند.
عُذْراً أَوْ نُذْراً
6تا عذر نيكان و بيم و تهديد كافران بدان شود.
إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ
7قسم به همه اينان كه آنچه (از ثواب و عقاب آخرت) به شما وعده دادند البته واقع خواهد شد.
فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ
8وقتى كه ستارگان همه بىنور و محو شوند.
وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ
9و آسمان شكافته شود.
وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ
10و كوهها (چون خاك بر دم باد) پراكنده شوند.
وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ
11و در آن هنگام كه براى پيامبران (به منظور اداى شهادت) تعيين وقت شود.
لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ
12براى چه وقت معين مىشود؟.
لِيَوْمِ الْفَصْلِ
13براى روز قيامت كه بين حق و باطل و سعيد و شقى جدايى افتد.
وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ
14و تو چگونه توانى عظمت آن روز جدايى را تصور كنى؟.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
15واى در آن روز (به حال منكران خدا و قيامت) و تكذيب كنندگان (كتاب و رسالت).
أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ
16آيا ما پيشينيان را (به كيفر كفر) هلاك نكرديم؟.
ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ
17از پى آنان هم قومى ديگر را (كه منكران قرآن باشند) نيز هلاك مىكنيم.
كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
18ما بدكاران عالم را همين گونه هلاك مىسازيم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
19واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند!.
أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ
20آيا ما شما آدميان را از آبى پست و ناچيز بدين زيبايى نيافريديم؟.
فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ
21سپس آن را (از صلب پدر) به قرارگاه رحم منتقل ساختيم.
إِليٰ قَدَرٍ مَعْلُومٍ
22تا مدتى معين و معلوم (در رحم بماند).
فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ
23و ما تقدير مدت رحم (و تعيين سرنوشت او تا ابد) را كرديم، كه نيكو مقدر حكيمى هستيم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
24واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً
25آيا ما زمين را محل اجتماع بشر قرار نداديم؟.
أَحْياءً وَ أَمْواتاً
26تا زندگان روى زمين تعيش كنند و مردگان درونش پنهان شوند.
وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً
27و در زمين كوههاى بلند برافراشتيم و از ابر و باران به شما آب زلال گوارا نوشانديم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
28واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.
انْطَلِقُوا إِليٰ ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
29خطاب رسد اى منكران! شما امروز به سوى آن دوزخى كه تكذيب كرديد برويد.
انْطَلِقُوا إِليٰ ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ
30برويد زير سايه دودهاى آتش دوزخ كه داراى سه شعبه است.
لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ
31نه آنجا سايهاى خواهد بود و نه از شرار آتش هيچ نجاتى دارند.
إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ
32آن آتش هر شرارى بيفكند مانند قصرى است.
كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ
33گويى آن شراره (در سرعت و كثرت) همچون شتران زرد موى است.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
34واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.
هٰذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ
35اين روزى است كه كافران (براى نجات خود) سخنى نتوانند گفت.
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ
36و به آنها رخصت عذرخواهى نيز نخواهند داد.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
37واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.
هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ
38اين روز فصل (حكم و جدايى نيك و بد) است كه شما را با همه در گذشتگان پيشين به عرصه محشر جمع گردانيم.
فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ
39پس اگر چارهاى بر نجات خود مىتوانيد انجام دهيد كنيد.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
40واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ
41آن روز سخت بندگان با تقوا در سايه درختان بهشت و كنار نهرهاى جارى متنعمند.
وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ
42و از هر نوع ميوه كه مايل باشند فراهم است.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
43به آنها خطاب شود كه از هر طعام و شراب بخواهيد بخوريد و بياشاميد كه شما را گوارا باد پاداش اعمال نيكى كه در دنيا بجا آورديد.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
44ما البته نيكوكاران عالم را چنين پاداش مىدهيم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
45واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.
كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ
46اى كافران شما هم بخوريد و تمتع بريد به عمر كوتاه دنيا كه شما بسيار بدكاريد.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
47واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ
48و هر گاه به آنها گفته شد كه نماز و طاعت خدا را به جاى آريد اطاعت نكردند.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
49واى در آن روز به حال آنان كه آيات خدا را تكذيب كردند.
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
50شما پس از آيات خدا (كه آن را تكذيب كرديد) باز به كدامين حديث ايمان مىآوريد؟!.