سوره الملک
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ خجسته (و پايدار) است آن (خدايى) كه فرمانروايى فقط بدست اوست، و او بر هر چيزى تواناست.
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ
2(همان) كسى كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامين شما نيكوكارتر است؛ و او شكستناپذير (و) بسيار آمرزنده است.
الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَريٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمٰنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَريٰ مِنْ فُطُورٍ
3(همان) كسى كه هفت آسمان را طبقهبندى شده آفريد؛ هيچ تفاوتى (تناقض گونه) در آفرينش (خداى) گستردهمهر نمىبينى، پس چشم را برگردان، آيا هيچ شكافى مىبينى؟!
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ
4سپس دوباره چشم را برگردان تا چشم، خسته (و خوار) به سوى تو باز گردد در حالى كه آن وامانده است.
وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ
5و بيقين آسمان پست (دنيا) را با چراغها (شهاب سنگها) يى آراستيم، و آنها را سنگهايى براى (راندن) شيطانها قرار داديم؛ و براى آنان عذاب شعله فروزان فراهم ساختيم.
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ
6و فقط براى كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزيدند عذاب جهنم است، و بدفرجامى است!
إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ
7هنگامى كه در آن (دوزخ) افكنده شوند در حالى كه آن فوران مىكند نالهاى از آن مىشنوند!
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ
8نزديك است (دوزخ) از شدت خشم (از هم) جدا شود؛ هر گاه گروهى در آن افكنده شوند، نگهبانان آن (دوزخ) از آنان مىپرسند:« آيا هيچ هشدارگرى (از پيامبران) به سراغ شما نيامد؟! »
قالُوا بَليٰ قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ
9گويند:« آرى، بيقين هشدارگرى به سراغ ما آمد، و (لى ما او را) تكذيب كرديم، و گفتيم:« خدا هيچ چيزى را فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهى بزرگى نيستيد. »
وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ
10و گويند:« اگر (بر فرض ما) همواره گوش شنوا داشتيم يا خردورزى مىكرديم، در ميان اهل شعله فروزان (آتش) نبوديم.
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ
11و به پيامدهاى (گناهان) شان اعتراف كنند، و (رحمت خدا) دور باد از اهل شعله فروزان (آتش)!
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ
12در حقيقت كسانى كه از پروردگارشان در نهان مىهراسند، براى آنان آمرزش و پاداش بزرگى است.
وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
13و سخنتان را پنهان كنيد يا آن را آشكار سازيد، (براى او يكسان است)؛ كه او به (اسرار) درون سينهها داناست.
أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
14آيا كسى كه (موجودات را) آفريد نمىداند؟! در حالى كه او لطيف [و] آگاه است.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ
15او كسى است كه زمين را براى شما رام قرارداد، پس در اطراف آن راه برويد و از روزىاش بخوريد؛ و زنده كردن (مردگان) فقط به سوى اوست.
أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِيَ تَمُورُ
16آيا از (عذاب) كسى كه در آسمان است در امانيد كه شما را در زمين فرو برد، و ناگهان آن (زمين) بلرزد؟!
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ
17يا از (عذاب) كسى كه در آسمان است در امانيد كه طوفان شن را بر شما بفرستد؟! پس بزودى خواهيد دانست كه هشدار [من] چگونه است!
وَ لَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ
18و بيقين كسانى كه پيش از آنان بودند (آيات الهى را) دروغ انگاشتند، پس (ببين مجازات) انكار [من] چگونه بود!
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَي الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمٰنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ
19و آيا نظر نكردهاند، به پرندگانى كه بر فرازشان است در حالى كه بال گشودهاند و مىبندند؟! كه جز (خداى) گستردهمهر آنها را نگاه نمىدارد، (چرا) كه او به هر چيزى بيناست.
أَمَّنْ هٰذَا الَّذِي هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمٰنِ إِنِ الْكافِرُونَ إِلَّا فِي غُرُورٍ
20بلكه آيا اين چه كسى است كه او لشكرى براى شماست كه غير از (خداى) گستردهمهر شما را يارى مىكند؟! كافران جز در فريب (خوردگى) نيستند.
أَمَّنْ هٰذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ
21بلكه آيا اين چه كسى است كه اگر (خدا) روزىاش را نگاه دارد به شما روزى مىدهد؟! بلكه (كافران) در [حال] سركشى و نفرت، لجاجت كردند.
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَليٰ وَجْهِهِ أَهْديٰ أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
22و آيا كسى كه افتاده بر صورتش راه مىرود رهيافتهتر است يا كسى كه درست (قامت)، بر راه راست راه مىرود؟!
قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ
23بگو:« او كسى است كه شما را پديدآورد و براى شما گوش و چشمها و دلهاى [سوزان] قرار داد؛ چه اندك سپاسگزارى مىكنيد! »
قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
24بگو:« او كسى است كه شما را در زمين آفريد؛ و فقط به سوى او گردآورى مىشويد. »
وَ يَقُولُونَ مَتيٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
25و (كافران) مىگويند:« اگر راست گوييد، اين وعده (قيامت) چه وقت است؟! »
قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ
26بگو:« علم (آن) تنها نزد خداست؛ و من فقط هشدارگرى روشنگرم. »
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ
27و هنگامى كه آن (وعده الهى) را نزديك ببينند، چهرههاى كسانى كه كفر ورزيدند ناراحت شود، و (به آنان) گفته شود:« اين چيزى است كه همواره آن را فرا مىخوانديد! »
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ
28بگو:« آيا به نظر شما اگر خدا من و كسانى را كه با من هستند هلاك كند، يا بر ما رحم كند، پس چه كسى كافران را از عذاب دردناك پناه مىدهد؟! ».
قُلْ هُوَ الرَّحْمٰنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
29بگو:« او (خداى) گستردهمهر است، به او ايمان آورديم و فقط بر او توكل كرديم؛ پس بزودى خواهيد شناخت كسى را كه او در گمراهى آشكار است! ».
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ
30بگو:« آيا به نظر شما اگر آب (سرزمين) شما [در زمين] فرو رود، پس چه كسى آب روانى براى شما مىآورد؟! »
سوره القلم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ نون، سوگند به قلم و آنچه مىنويسند!
ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ
2كه تو نسبت به نعمت پروردگارت ديوانه نيستى،
وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ
3و قطعا براى تو پاداشى بىپايان است.
وَ إِنَّكَ لَعَليٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ
4و مسلما تو بر شيوه (اخلاقى) بزرگوارانهاى هستى.
فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ
5پس بزودى مىبينى و مىبينند،
بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ
6كه كدام يك از شما (ديوانه) فريب خوردهايد!
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
7براستى كه پروردگارت خود، به كسى كه از راهش گمراه گشته داناتر است؛ و (همچنين) او به (حال) رهيافتگان داناتر است.
فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ
8پس از تكذيب كنندگان اطاعت مكن.
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ
9(آنان) سستى كردن تو را و سستى كردن خود را آرزو مىكنند.
وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَهِينٍ
10و اطاعت مكن از هر بسيار سوگند يادكن خوارشده؛
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ
11بسيار عيبجويى كه به سخن چينى فراوان گام بر مىدارد؛
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
12بسيار بازدارنده از نيكى، تجاوزگر گنه پيشه؛
عُتُلٍّ بَعْدَ ذٰلِكَ زَنِيمٍ
13پرخور سخت دل، كه بعد از اين (همه) بىتبار است.
أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنِينَ
14(اينها بخاطر آن است) كه داراى ثروت و پسران است!
إِذا تُتْليٰ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
15هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مىشود مىگويد:« (اينها) افسانههاى پيشينيان است. »
سَنَسِمُهُ عَلَي الْخُرْطُومِ
16بزودى بر بينى او داغ مىنهيم!
إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ
17در حقيقت ما آن (تكذيبگر) ان را آزموديم همانگونه كه باغداران را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند ياد كردند كه آن (ميوههاى باغ را) صبحگاهان حتما بچينند.
وَ لا يَسْتَثْنُونَ
18و استثنا نكنند؛
فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ
19و (عذاب) چرخندهاى از جانب پروردگارت برگرد آن (باغ) بچرخد، در حالى كه آنان خوابيده بودند.
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ
20و همچون درختان قطع شده (و خاكستر شده) گرديد.
فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ
21و صبحگاهان يكديگر را ندا دادند،
أَنِ اغْدُوا عَليٰ حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ
22كه اگر ميوه چين هستيد به سوى كشتزارتان بامدادان بيرون رويد.
فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ
23و با شتاب رفتند در حالى كه آنان آهسته به يكديگر مىگفتند:
أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ
24« كه امروز هيچ بينوايى در آن (باغ) بر شما هرگز وارد نشود. »
وَ غَدَوْا عَليٰ حَرْدٍ قادِرِينَ
25و بامدادان بيرون رفتند در حالى كه بر منع (بينوايان مصمم و) توانا بودند.
فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ
26و هنگامى كه آن (باغ) را ديدند گفتند:« قطعا ما گم گشتهايم!
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
27بلكه ما محروم شدهايم! »
قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ
28ميانه روترين آنان گفت:« آيا به شما نگفته بودم كه چرا تسبيح نمىگوييد؟! »
قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ
29گفتند:« منزه است پروردگار ما، در واقع ما ستمكار بوديم! »
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَليٰ بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ
30و برخى آنان به برخى [ديگر] روكرده، در حالى كه يكديگر را سرزنش مىكردند.
قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ
31گفتند:« اى واى بر ما كه ما طغيانگر بوديم!
عَسيٰ رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها إِنَّا إِليٰ رَبِّنا راغِبُونَ
32اميد است كه پروردگارمان بهتر از آن براى ما جايگزين كند! [چرا] كه ما فقط به سوى پروردگارمان مشتاقيم ».
كَذٰلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ
33عذاب (دنيا) اينگونه است، و حتما عذاب آخرت بزرگتر است، اگر (بر فرض) مىدانستند.
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ
34در حقيقت فقط براى پارسايان (خود نگهدار)، نزد پروردگارشان بوستانهاى پرنعمت (بهشت) است.
أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ
35و آيا مسلمانان را همچون خلافكاران قرار مىدهيم؟!
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
36شما را چه شده؟! چگونه داورى مىكنيد؟!
أَمْ لَكُمْ كِتابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ
37بلكه آيا براى شما كتابى است كه از آن درس مىخوانيد،
إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَما تَخَيَّرُونَ
38كه در آن (كتاب) است كه آنچه را شما بر مىگزينيد براى شماست؟!
أَمْ لَكُمْ أَيْمانٌ عَلَيْنا بالِغَةٌ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ إِنَّ لَكُمْ لَما تَحْكُمُونَ
39يا براى شما بر ما سوگندها (و پيمانها) ى رسايى تا روز رستاخيز است كه آنچه را داورى مىكنيد براى شماست؟!
سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذٰلِكَ زَعِيمٌ
40از آنان بپرس كه كدامشان بر اين (سوگند و پيمان) ضامن هستند؟!
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكائِهِمْ إِنْ كانُوا صادِقِينَ
41يا براى آنان شريكان (معبود گونه) است؟! پس اگر راستگويند بايد شريكانشان را بياورند.
يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَي السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ
42روزى كه (لباس) از ساق (پا) ها برطرف شود (و كار مشكل گردد) و به سجده فراخوانده مىشوند و [لى] نمىتوانند (سجده كنند).
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَي السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ
43در حالى كه چشمهايشان (از ترس) فروتن گشته (و) خوارى آنان را فرا مىگيرد؛ و بيقين همواره به سوى سجده فراخوانده مىشدند در حالى كه آنان سالم بودند.
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهٰذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ
44پس من و كسى را كه اين سخن (قرآن) را تكذيب مىكند رهاكن! بزودى از جايى كه نمىدانند، بتدريج گرفتارشان خواهيم كرد!
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ
45و به آنان مهلت مىدهم، [چرا] كه نقشه من استوار است.
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ
46يا از آنان پاداشى مىطلبى، پس آنان از زيان (آن) گرانبارند؟!
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
47يا (اسرار) نهان فقط نزد آنان است پس آنان (از آنجا) مىنويسند؟!
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ ناديٰ وَ هُوَ مَكْظُومٌ
48پس براى (ابلاغ) حكم پروردگارت شكيبا باش، و مانند همراه ماهى (يونس) مباش! هنگامى كه ندا در داد در حالى كه او مورد خشم قرار گرفته بود.
لَوْلا أَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ
49اگر نعمتى از پروردگارش او را درنيافته بود، حتما به كرانه خشكى افكنده مىشد در حالى كه او نكوهيده بود.
فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ
50و [لى] پروردگارش او را برگزيد و وى را از شايستگان قرار داد.
وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
51و مسلما نزديك بود كسانى كه كفر ورزيدند هنگامى كه آگاه كننده (قرآن) را شنيدند با چشمانشان تو را بلغزانند و مىگويند:« قطعا او ديوانه است. »
وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ
52در حالى كه آن (قرآن) جز يادآورى براى جهانيان نيست.
سوره الحاقة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الْحَاقَّةُ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ تحقق يابنده.
مَا الْحَاقَّةُ
2تحقق يابنده چيست؟
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ
3و چه چيز تو را آگاه كرد كه تحقق يابنده چيست؟
كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ
4(قوم) ثمود و عاد (عذاب) كوبنده را دروغ انگاشتند.
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ
5و اما (قوم) ثمود پس بوسيله (عذاب) طغيانگر هلاك شدند.
وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ
6و اما (قوم) عاد پس با باد سرد سركش هلاك شدند.
سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَي الْقَوْمَ فِيها صَرْعيٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ
7كه آن (باد) را هفت شب و هشت روز بنيان كن بر آنان مسلط كرد، و آن قوم را در آن (مدت) بر زمين افتاده مىبينى، چنانكه گويى آنان تنههاى درختان خرماى فرو ريختهاند!
فَهَلْ تَريٰ لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ
8و آيا از آنان هيچ بازماندهاى مىبينى؟
وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكاتُ بِالْخاطِئَةِ
9و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و شهرهاى زير و رو شده (قوم لوط) خطاكارانه آمدند،
فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً
10و فرستاده پروردگارشان را نافرمانى كردند، و (خدا) با گرفتارى فزايندهاى آنان را گرفتار ساخت.
إِنَّا لَمَّا طَغَي الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ
11در حقيقت ما هنگامى كه آب طغيان كرد، شما را در (كشتى) روان سوار كرديم.
لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ
12تا آن را براى شما يادآورنده قرار دهيم و گوشهاى فراگيرنده آن را فراگيرد.
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ
13و هنگامى كه دمى يگانه در شيپور (حوادث آستانه رستاخيز) دميده شود،
وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً
14و زمين و كوهها (از جاى) برداشته شود و با يك (ضربه) خردكننده خرد (و هموار) شوند!
فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ
15و در آن روز حادثه (رستاخيز) واقع شود،
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ
16و آسمان شكافته شود پس آن (آسمان) در آن روز سست باشد.
وَ الْمَلَكُ عَليٰ أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ
17و فرشتگان در اطراف آن (آسمان) هستند؛ و در آن روز تخت (جهاندارى و تدبير هستى) پروردگارت را هشت (نفر) بر فرازشان حمل مىكنند.
يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفيٰ مِنْكُمْ خافِيَةٌ
18در آن روز (شما بطورى) عرضه مىشويد كه هيچ پنهانى از شما پوشيده نمىماند.
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ
19و اما كسى كه نامه (عمل) ش بدست راستش داده شود، پس مىگويد:« (بياييد) نامه (عمل) من را بگيريد بخوانيد!
إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ
20در حقيقت من مىدانستم كه من حساب (اعمال) م را ملاقات مىكنم. »
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ
21پس او در زندگى رضايتبخش است،
فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ
22در بهشتى عالى،
قُطُوفُها دانِيَةٌ
23كه چيدن (ميوههاى) آن، نزديك است.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ
24(به آنان گفته مىشود:) بخوريد و بياشاميد گوارا؛ بخاطر آنچه در روزگاران گذشته از پيش فرستاديد!
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ
25و اما كسى كه نامه (اعمال) ش بدست چپش داده شود، پس مىگويد:« اى كاش نامه (عمل) م به من داده نمىشد.
وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ
26و نمىدانستم كه حساب من چيست!
يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ
27اى كاش آن (حالت) به پايان مىرسيد.
ما أَغْنيٰ عَنِّي مالِيَهْ
28ثروتم (عذابى را) از من دفع نكرد،
هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ
29تسلط من از (دست) من رفت! »
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ
30(ندا آيد:) او را بگيريد و وى را ببنديد!
ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ
31سپس او را در دوزخ وارد كنيد (و بسوزانيد!)
ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ
32سپس او را در زنجيرى كه طولش هفتاد ذرع (سى و پنج متر) است (دربند نماييد) و او را وارد (آتش) كنيد!
إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ
33(چرا) كه او هرگز به خداى بزرگ ايمان نمىآورد،
وَ لا يَحُضُّ عَليٰ طَعامِ الْمِسْكِينِ
34و (مردم را) به غذا دادن بينوايان تشويق نمىكرد.
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ
35پس امروز در اينجا براى او هيچ (دوست) گرم نزديكى نيست،
وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ
36و هيچ غذايى غير از« زردابه »نيست.
لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِئُونَ
37كه آن را جز خطاكاران نمىخورند.
فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ
38و قسم ياد مىكنم به آنچه مىبينيد،
وَ ما لا تُبْصِرُونَ
39و آنچه نمىبينيد،
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ
40كه قطعا آن (قرآن) گفتار فرستاده ارجمندى است؛
وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِيلاً ما تُؤْمِنُونَ
41و آن گفتار شاعر نيست؛ چه اندك ايمان مىآوريد!
وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ
42فتار پيشگو نيست، چه اندك متذكر مىشويد!
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ
43(اين قرآن) فرو فرستادهاى از جانب پروردگار جهانيان است.
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ
44و اگر (بر فرض) برخى سخنان را به ما (بدروغ) نسبت مىداد،
لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
45حتما با دست راست (قدرتمند)، او را گرفتار مىساختيم،
ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ
46سپس رگ قلبش را مسلما قطع مىكرديم!
فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِينَ
47و هيچ يك از شما مانع آن (مجازات) نمىشد.
وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ
48و قطعا آن (قرآن مايه) يادآورى براى پارسايان (خود نگهدار) است.
وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ
49و مسلما ما مىدانيم كه برخى از شما (آن را) تكذيب مىكنيد.
وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَي الْكافِرِينَ
50و قطعا آن (مايه) حسرت بر كافران است.
وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ
51و مسلما آن (قرآن) حق يقينى است.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
52پس به نام پروردگار بزرگت تسبيحگوى.
سوره المعارج
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ خواهندهاى عذاب واقع شدنى را درخواست كرد.
لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ
2كه براى كافران هيچ دفع كنندهاى از آن نيست.
مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ
3از طرف خداى صاحب درجات.
تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ
4فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مىروند.
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً
5پس با شكيبايى نيكو شكيبا باش؛
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً
6[چرا] كه آنان آن (روز) را دور مىبينند،
وَ نَراهُ قَرِيباً
7و (ما) آن را نزديك مىبينيم.
يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ
8روزى كه آسمان همچون روغن (يا فلز) گداخته مىشود،
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ
9و كوهها همانند پشم رنگين (زده شده) مىشود!
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً
10و هيچ (دوست) گرم نزديكى از (دوست) گرم نزديك (خود) پرسش نمىكند.
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ
11آن (دوست) ان به آنان نشان داده مىشوند، خلافكار آرزو مىكند كه (براى نجات) از عذاب آن روز پسرانش را تاوان دهد.
وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ
12و (نيز) همسرش و برادرش را،
وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ
13و (نيز) خويشاوندانش كه او را پناه مىدادند،
وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ
14و (نيز) كسانى را كه در زمين هستند جملگى (تاوان دهد) سپس او را نجات دهد.
كَلاَّ إِنَّها لَظيٰ
15هرگز چنين نيست در واقع آن (دوزخ) شعله آتشين است!
نَزَّاعَةً لِلشَّويٰ
16در حالى كه بر كننده پوست سر و بدن بريان شده است.
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّيٰ
17(دوزخ) فرا مىخواند كسى را كه پشت كرده و روى برتافته،
وَ جَمَعَ فَأَوْعيٰ
18و (نيز كسانى را كه اموال را) جمع كرده و ذخيره كردند.
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً
19در حقيقت انسان آزمند و كم طاقت آفريده شده است،
إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً
20هنگامى كه بدى به او رسد بىتابى مىكند،
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً
21و هنگامى كه نيكى به او رسد مانع (استفاده ديگران) مىشود،
إِلَّا الْمُصَلِّينَ
22مگر نمازگزاران،
الَّذِينَ هُمْ عَليٰ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ
23(همان) كسانى كه آنان بر نمازشان مداومت مىورزند؛
وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ
24و كسانى كه در اموالشان حق معينى است،
لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ
25براى درخواست كننده و محروم،
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
26و كسانى كه روز جزا را تاييد مىكنند،
وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ
27و كسانى كه آنان از عذاب پروردگارشان بيمناكند،
إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ
28[چرا] كه از عذاب پروردگارشان ايمنى نيست،
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ
29و كسانى كه آنان دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مىكنند،
إِلَّا عَليٰ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ
30مگر در مورد همسرانشان يا آنچه (از كنيزان) مالك شدهاند، كه در حقيقت آنان (در اين موارد) سرزنش نمىشوند.
فَمَنِ ابْتَغيٰ وَراءَ ذٰلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ
31و كسانى كه فراتر از اين جويند پس تنها آنان تجاوزگرند.
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ
32و كسانى كه آنان امانتهايشان و پيمانهايشان را رعايت مىكنند،
وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ
33و كسانى كه آنان (براى اداى) گواهىهايشان ايستادهاند،
وَ الَّذِينَ هُمْ عَليٰ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ
34و كسانى كه آنان بر نمازشان مواظبت مىنمايند،
أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ
35آنان در بوستانهاى (بهشتى)، گرامى داشته شدهاند.
فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ
36پس چه شده براى كسانى كه كفر ورزيدند كه شتابان روبه تو آرند؟
عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ
37از راست و از چپ، گروه گروه!
أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ
38آيا هر مردى از آن (كافر) ان طمع مىورزد كه در بوستان پرنعمت (بهشت) درآورده شود؟!
كَلاَّ إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ
39هرگز چنين نيست؛ در حقيقت ما آنان را از آنچه مىدانند آفريدهايم.
فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ
40و سوگند ياد مىكنم به پروردگار خاوران و باختران كه قطعا ما تواناييم،
عَليٰ أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ
41بر اينكه بهتر از آنان را جايگزين كنيم؛ و ما پيشى گرفته شده (و مغلوب) نيستيم.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّي يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ
42پس آنان را رهاكن تا (در باطل) فرو روند و بازى كنند تا اينكه روز (رستاخيز) شان را كه وعده داده مىشوند، ملاقات كنند.
يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِليٰ نُصُبٍ يُوفِضُونَ
43(همان) روزى كه از قبرها بسرعت خارج مىشوند چنانكه گويى آنان به سوى بتهاى سنگى روانه مىشوند؛
خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذٰلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ
44در حالى كه چشمهايشان (از وحشت) فروتن است، [و] خوارى آنان را فرا گرفته است! اين روزى است كه همواره وعده داده مىشوند.
سوره نوح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِليٰ قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ در حقيقت ما نوح را به سوى قومش فرستاديم كه:« قومت را هشدار ده، پيش از آنكه عذاب دردناكى به سراغشان آيد. »
قالَ يا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ
2گفت:« اى قوم [من]! در حقيقت من براى شما هشدارگرى روشنگرم،
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ
3كه خدا را بپرستيد و [خودتان را] از [عذاب] او حفظ كنيد و [مرا] اطاعت كنيد.
يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
4تا بخشى از پيامدهاى (گناهان) تان را براى شما بيامرزد، و (مرگ) شما را تا سرآمد معينى به تأخير اندازد؛ [چرا] كه هنگامى كه سرآمد (مرگ حتمى) الهى فرارسد، به تاخير افتاده نمىشود اگر شما مىدانستيد. »
قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهاراً
5(نوح) گفت:« پروردگارا! در واقع من قوم خود را شب و روز فراخواندم.
فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً
6و [لى] فراخواندن من (چيزى) جز بر فرار آنان نيفزود.
وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً
7و در حقيقت من هر گاه آنان را فراخواندم تا آنان را بيامرزى، انگشتانشان را در گوشهايشان قرار داده و لباسهايشان را بر سر مىكشيدند، و (در مخالفت) پافشارى مىكردند و با استكبار تكبر مىورزيدند.
ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً
8سپس در واقع من آنان را با صداى بلند فراخواندم،
ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً
9سپس براستى من (حقايق را) برايشان آشكار كردم و پنهانى برايشان رازگويى كردم.
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً
10و گفتم:« از پروردگارتان آمرزش بخواهيد [چرا] كه او بسيار آمرزنده است،
يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً
11تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما [فرو] فرستد،
وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً
12و شما را با اموال و پسران مدد رساند و براى شما باغ هايى قرار دهد و براى شما نهرهايى قرار دهد.
ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً
13شما را چه شده كه به عظمت خدا اميدى نداريد؟!
وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً
14در حالى كه بيقين شما را گوناگون آفريد.
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
15آيا نظر نكردهايد كه خدا چگونه هفت آسمان را طبقهبندى شده آفريده است،
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً
16و ماه را در آن (آسمان) ها نورانى قرارداد، و خورشيد را چراغى قرارداد؟!
وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً
17و خدا شما را با روييدنى (همچون گياه) از زمين رويانيد.
ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً
18سپس شما را به آن (زمين) باز مىگرداند، و (در رستاخيز) بطور كامل بيرون مىآورد.
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً
19و خدا زمين را براى شما گسترده قرارداد،
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً
20تا از آن به راهها (ى وسيع) درهها، راه يابيد. »
قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلَّا خَساراً
21نوح گفت:« پروردگارا! در حقيقت آنان مرا نافرمانى كردند و از كسى پيروى كردند كه مالش و فرزندش جز زيان بر او نيفزوده است.
وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً
22و با فريبى بسيار بزرگ فريبكارى كردند.
وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً
23و گفتند: حتما معبودتان را رها مكنيد و البته (بتهاى)« ود »و« سواع »و« يغوث »و« يعوق »و« نسر »را رها نكنيد.
وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلالاً
24و بيقين بسيارى را گمراه كردند. (خدايا) ستمكاران را جز گمراهى ميفزا! »
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً
25بخاطر خطاهايشان غرقه شدند و به آتشى درآورده شدند، و جز خدا هيچ ياورانى براى خود نيافتند.
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَي الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً
26و نوح گفت:« پروردگارا! بر زمين از كافران هيچ ساكن خانهاى وا مگذار!
إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً
27[چرا] كه تو اگر آنان را واگذارى، بندگانت را گمراه مىكنند و جز (نسل) بدكار بسيار ناسپاس نمىزايند.
رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَباراً
28پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و كسى را كه با ايمان داخل خانه من شد و مردان مؤمن و زنان مؤمن را بيامرز؛ و ستمكاران را جز نابودى ميفزا! »
سوره الجن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ بگو: به سوى من وحى شده است كه نفراتى از جن (به سخنانم) گوش فرا دادهاند، و گفتند:« كه ما (قرآن) خواندنى شگفتى شنيديم.
يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنا أَحَداً
2كه به سوى هدايت رهنمون مىشود، پس بدان ايمان آورديم و هيچ كس را شريك پروردگارمان قرار نمىدهيم،
وَ أَنَّهُ تَعاليٰ جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً
3و اينكه عظمت پروردگار ما والاتر است، در حالى كه هيچ همنشين و فرزندى برنگزيده است،
وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَي اللَّهِ شَطَطاً
4و اينكه سبك سر (قوم) ما همواره به خدا گزاف نسبت مىدهد.
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَي اللَّهِ كَذِباً
5و اينكه ما گمان مىكرديم كه انسان و جن بر خدا دروغ نمىبندند.
وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً
6و اينكه همواره مردانى از انسان (ها) به مردانى از جن پناه مىبردند، و [لى] بر پوشش (گناه) آنان بيفزودند،
وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا كَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَداً
7و اينكه آنان گمان مىكردند- همان گونه كه شما گمان مىكرديد- كه خدا هيچ كس را بر نمىانگيزد.
وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً
8و اينكه ما آسمان را لمس كرديم (و جستجو نموديم) و آن را پر از پاسداران سخت (نيرومند) و شهابها يافتيم،
وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً
9و اينكه ما در آن (آسمان) در محل هايى براى شنيدن (اسرار) همواره مىنشستيم، و [لى] هر كس اكنون گوش فرا دهد براى (خود) ش شهابى كمين كرده مىيابد،
وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً
10و اينكه ما نمىدانيم آيا در مورد كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده است، يا پروردگارشان براى آنان هدايت را خواسته است؟!
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذٰلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً
11و اينكه ما در ميانمان (افرادى) شايستهاند و از ميان ما (افرادى) غير آنند، (ما داراى) روشهاى گوناگون هستيم.
وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً
12و اينكه ما يقين داشتيم كه عاجز كننده خدا در زمين نيستيم، و با گريختن (خود) او را عاجز نمىكنيم،
وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُديٰ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً
13و اينكه ما هنگامى كه رهنمود (قرآن) را شنيديم به آن ايمان آورديم؛ و هر كس به پروردگارش ايمان آورد، پس نه از كاستن (پاداش) مىترسد، و نه از پوشش (عذاب)،
وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً
14و اينكه ما برخى از ميانمان مسلمان و برخى از ميانمان بيدادگرند. و كسانى كه اسلام آوردند پس آنان در طلب هدايت بودهاند.
وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً
15و اما بيدادگران، پس هيزم جهنم هستند.
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً
16و اينكه اگر (بر فرض) بر راه (راست) پايدارى كنند، حتما با آب فراوان سيرابشان مىكنيم.
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً
17تا در آن (مورد) آنان را بيازماييم، و هر كس از ياد پروردگارش روى گرداند، او را به عذاب فزاينده (مشقت بار) وارد مىكنيم!
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً
18و اينكه مساجد از آن خداست، پس هيچ كس را با خدا نخوانيد (و نپرستيد).
وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً
19و اينكه هنگامى كه بنده خدا (محمد ص) برخاست در حالى كه او را مىخواند (و مىپرستيد) نزديك بود بر او ازدحام كنند. »
قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً
20بگو:« (من) فقط پروردگارم را مىخوانم (و مىپرستم) و هيچ كس را شريك او قرار نمىدهم. »
قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً
21بگو:« در حقيقت من، مالك هيچ زيان و هدايتى براى شما نيستم. »
قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً
22بگو:« در واقع من هيچ كس از (عذاب) خدا پناهم نمىدهد و هيچ پناهگاهى جز او نمىيابم؛
إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً
23جز رساندن (پيام) از طرف خدا و رسالتهاى او (كه پناه من است)؛ و هر كس نافرمانى خدا و فرستادهاش را نمايد، پس در واقع براى او آتش جهنم است در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند! »
حَتَّي إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَ أَقَلُّ عَدَداً
24تا هنگامى كه آنچه را وعده داده شدهاند ببينند، پس بزودى خواهند دانست كه چه كسى از نظر ياور ناتوانتر و از نظر تعداد كمتر است!
قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً
25بگو:« نمىدانم آيا آنچه وعده داده مىشويد نزديك است يا پروردگارم براى آن فاصله (زمانى) قرار مىدهد؟!
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَليٰ غَيْبِهِ أَحَداً
26(او) داناى نهان است و هيچ كس را بر (اسرار) نهانش مسلط نمىسازد،
إِلَّا مَنِ ارْتَضيٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً
27جز كسى از فرستاده [گان] كه (خدا از او) خشنود باشد، پس در حقيقت او از پيش رويش و از پشت سرش (محافظانى) كمين كرده وارد مىسازد،
لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصيٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً
28تا معلوم دارد كه يقينا رسالتهاى پروردگارشان را رساندهاند؛ و به آنچه كه نزد آنان است احاطه دارد و همه چيز را از نظر عدد شماره كرده است. »
سوره المزمل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ اى جامه [به خود] پيچيده!
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلاً
2شب را، جز اندكى بپاخيز.
نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً
3نيمى از آن (شب) را، يا اندكى از آن را كم نما،
أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً
4يا بر آن (نصف) بيفزاى، و قرآن را كاملا مرتب و آرام بخوان؛
إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً
5كه ما بزودى گفتارى گرانبار برتو القا مىكنيم.
إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً
6در حقيقت تنها پديده (عبادت) شب، گامى سختتر و گفتارى پايدارتر است.
إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلاً
7[چرا] كه براى تو در روز رفت و آمدى طولانى است.
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً
8و نام پروردگارت را يادكن، و كاملا به او دل ببند.
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً
9(او) پروردگار خاور و باختر است در حالى كه هيچ معبودى جز او نيست، پس او را كارساز (خويش) گير.
وَ اصْبِرْ عَليٰ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً
10و برآنچه مىگويند شكيبا باش و با دورى گزينى نيكويى از آنان فاصله بگير.
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً
11و مرا با تكذيب گران صاحب نعمت (و ثروت) رهاساز، و اندكى به آنان مهلت ده،
إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً
12كه در نزد ما بندها و دوزخ است.
وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً
13و غذايى گلوگير و عذابى دردناك است!
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً
14روزى كه زمين و كوهها مىلرزد، و كوهها تودههاى شن روان مىشود.
إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِليٰ فِرْعَوْنَ رَسُولاً
15در واقع ما به سوى شما فرستادهاى فرستاديم كه گواه بر شماست، همانگونه كه به سوى فرعون فرستادهاى فرستاديم.
فَعَصيٰ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً
16و [لى] فرعون فرستاده را نافرمانى كرد، پس او را با گرفتارى سنگينى گرفتار ساختيم.
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً
17پس اگر كفر ورزيد چگونه [خودتان را] از (عذاب) حفظ مىكنيد؟ روزى كه كودكان را سپيد موى (و پير) مىكند.
السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً
18(كرات) آسمان در آن (روز) شكافته شود، كه وعده او انجام شدنى است.
إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِليٰ رَبِّهِ سَبِيلاً
19در حقيقت اين (مطالب) ياد آورى است، پس هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند.
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنيٰ مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضيٰ وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
20در واقع پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه همراه تو هستند نزديك به دو سوم شب و (يا) نصف آن و (يا) يك سوم آن را به پا مىخيزند؛ و خدا شب و روز را اندازه مىزند، (او) دانسته كه آن (مقدار شب را دقيقا) شمارش نمىكنيد، پس به سوى شما بازگشت، پس آنچه (براى شما ممكن و) آسان است از قرآن بخوانيد؛ (او) دانسته كه برخى از شما بزودى بيمار مىشوند و (گروهى) ديگر در زمين سفر مىكنند در حالى كه از بخشش خدا (روزى) مىجويند، و (گروهى) ديگر در راه خدا پيكار مىكنند، پس آنچه (براى شما ممكن و) آسان است از آن (قرآن) بخوانيد، و نماز را برپا داريد، و [ماليات] زكات را بپردازيد، و به خدا« قرض الحسنهاى »وام دهيد و هر نيكى كه پيشاپيش براى خودتان مىفرستيد فقط آن را نزد خدا نيكوتر و پاداش (ش) را بزرگتر مىيابيد؛ و از خدا طلب آمرزش كنيد؛ [چرا] كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
سوره المدثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ اى جامه خواب به خود پيچيده!
قُمْ فَأَنْذِرْ
2برخيز و هشدار ده،
وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ
3و پروردگارت را بزرگ شمار،
وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ
4و لباست را پاك كن،
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ
5و از پليدى دورى كن،
وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ
6و منت مگذار در حالى كه فزونى مىطلبى،
وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
7و بخاطر پروردگارت شكيبا باش.
فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ
8و هنگامى كه در شيپور دميده شود،
فَذٰلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ
9و آن، در آن روز، روزى سخت است،
عَلَي الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ
10كه بر كافران غير آسان است!
ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً
11مرا باكسى كه (او را) به تنهايى آفريدهام واگذار!
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً
12و براى او مال گستردهاى قرار دادم،
وَ بَنِينَ شُهُوداً
13و پسرانى شاهد (و حاضر به خدمت)،
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِيداً
14و براى او (وسايل زندگى را) كاملا آماده كردم.
ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ
15سپس طمع ورزيد كه بيفزايم.
كَلاَّ إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنِيداً
16هرگز چنين نيست؛ [چرا] كه او نسبت به (آيات و) نشانههاى ما ستيزهگر بود.
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً
17بزودى اورا به بالا رفتن (از گردنه عذاب) وا مىدارم.
إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ
18[چرا] كه او تفكر كرد و (نقشه را) معين نمود.
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
19پس كشته باد! كه چگونه معين كرد؟!
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
20سپس كشته باد! كه چگونه معين نمود؟!
ثُمَّ نَظَرَ
21سپس نظر كرد،
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ
22سپس چهره در هم كشيد و با ترشرويى شتاب كرد؛
ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ
23سپس پشت كرد و تكبر ورزيد،
فَقالَ إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
24و گفت:« اين (قرآن) جز سحرى حكايت شده نيست.
إِنْ هٰذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
25اين جز گفتار بشر نيست. »
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ
26بزودى او را به دوزخ آزار دهنده وارد مىكنم (و مىسوزانم)!
وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ
27و چه چيز تورا آگاه كرد كه« دوزخ آزار دهنده »چيست؟!
لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ
28(دوزخى) كه نه باقى مىگذارد و نه رها مىسازد.
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ
29كه (آن دوزخ) سوزاننده و تغيير دهنده (رنگ) پوستهاست.
عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ
30كه نوزده (فرشته) برآن (گماشته) است.
وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهٰذا مَثَلاً كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْريٰ لِلْبَشَرِ
31و (مأموران) اهل آتش را جز فرشتگان قرار نداديم، و تعداد آنان را جز آزمايشى براى كسانى كه كفر ورزيدند قرار نداديم، تا كسانى كه به آنان كتاب داده شده يقين كنند و بر ايمان كسانى كه ايمان آوردند بيفزايد، و كسانى كه به آنان كتاب داده شده و مؤمنان ترديد نكنند، و براى اينكه كسانى كه در دلهايشان [نوعى] بيمارى است و كافران بگويند:« خدا از اين مثل چه اراده كرده است؟! »اينگونه خدا هر كس را بخواهد (بخاطر اعمالش) در گمراهى وا مىنهد، و هر كس را (شايسته بداند و) بخواهد راهنمايى مىكند. و (تعداد) لشكريان پروردگارت را جز او نمىداند و اين جز يادآورى براى بشر نيست.
كَلاَّ وَ الْقَمَرِ
32هرگز چنين نيست، (كه تصور مىكنند،) سوگند به ماه!
وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ
33و سوگند به شب، هنگامى كه پشت كند!
وَ الصُّبْحِ إِذا أَسْفَرَ
34و سوگند به صبح، هنگامى كه روشن شود!
إِنَّها لَإِحْدَي الْكُبَرِ
35قطعا آن (دوزخ) يكى از (نشانههاى) بزرگ است.
نَذِيراً لِلْبَشَرِ
36در حالى كه هشدار گرى براى بشر است.
لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ
37براى هر كس از شما كه بخواهد پيشرو باشد يا واپس ماند.
كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
38هر شخصى در گرو دستاورد (خويش) است.
إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ
39مگر ياران خجسته (دست راست)،
فِي جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ
40كه در بوستانهاى (بهشتى) پرسش مىكند،
عَنِ الْمُجْرِمِينَ
41از خلافكاران:
ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ
42« چه چيز شما را به دوزخ آزار دهنده وارد ساخت؟! »
قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ
43مىگويند:« از نمازگزاران نبودهايم،
وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ
44و هرگز به بينوايان غذا نمىداديم،
وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ
45و پيوسته با فرورفتگان (در باطل) فرو مىرفتيم،
وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ
46و همواره روز جزا را تكذيب مىكرديم،
حَتَّي أَتانَا الْيَقِينُ
47تا اينكه يقين (به مرگ) به سراغ ما آمد. »
فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ
48پس شفاعت شفاعت كنندگان براى آنان سودى نخواهد داشت.
فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ
49و آنان را چه شده كه از ياد آورى (قرآن) رويگردانند؟!
كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ
50چنانكه گويى كه آنان گور خرانى رميدهاند،
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ
51كه از (مقابل) شيرى فرار كردهاند!
بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتيٰ صُحُفاً مُنَشَّرَةً
52بلكه هر مردى از آنان مىخواهد كه كتابى گشاده (به او) داده شود.
كَلاَّ بَلْ لا يَخافُونَ الْآخِرَةَ
53هرگز چنين نيست (كه آنان مىگويند،) بلكه از آخرت نمىترسيد.
كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ
54هرگز چنين نيست (كه آنها مىگويند،) در واقع آن (قرآن) ياد آورى است.
فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ
55و هر كس بخواهد آن (قرآن) را ياد كند؛
وَ ما يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْويٰ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
56و يادآور نمىشوند مگر اينكه خدا بخواهد؛ كه او اهل پارسايى (و خود نگهدارى) و اهل آمرزش است.
سوره القیامة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ سوگند ياد مىكنم به روز رستاخيز!
وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
2و سوگند ياد مىكنم به نفس (و وجدان بيدار) سرزنشگر (كه رستاخيز حق است)!
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ
3آيا انسان مىپندارد كه استخوانهايش را جمع آورى نخواهيم كرد؟!
بَليٰ قادِرِينَ عَليٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ
4آرى، بر مرتب كردن (سر) انگشتانش تواناييم.
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ
5بلكه انسان مىخواهد كه پيش رويش (در آينده) خلافكارى كند.
يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ
6در حالى كه مىپرسد:« روز رستاخيز چه وقت است؟! »
فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ
7و هنگامى كه چشم بدرخشد (و خيره شود)،
وَ خَسَفَ الْقَمَرُ
8و ماه تيره گردد،
وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ
9و خورشيد و ماه جمع گرديده شوند،
يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ
10در آن روز انسان مىگويد:« گريز گاه كجاست؟! »
كَلاَّ لا وَزَرَ
11هرگز چنين نيست، هيچ پناهگاهى نيست!
إِليٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ
12كه در آن روز قرارگاه فقط به سوى پروردگار توست؛
يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ
13در آن روز انسان از آنچه پيش فرستاده و واپس نهاده خبر داده مىشود.
بَلِ الْإِنْسانُ عَليٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ
14بلكه انسان برخودش بيناست،
وَ لَوْ أَلْقيٰ مَعاذِيرَهُ
15و گرچه عذرهايش را (در ميان) افكند.
لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ
16زبانت را به آن (قرآن) حركت مده، تا در (خواندن) آن شتاب كنى.
إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ
17[چرا] كه جمع كردن آن و خواندنش فقط بر عهده ماست.
فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ
18و هنگامى كه آن را مىخوانيم، پس از خواندن آن پيروى كن.
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ
19سپس در واقع بيان آن (قرآن) فقط بر عهده ماست.
كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ
20هرگز چنين نيست (كه شما كافران مىپنداريد) بلكه (دنياى) شتابان را دوست مىداريد،
وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ
21و آخرت را رها مىكنيد.
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ
22چهره هايى كه در آن روز شادابند،
إِليٰ رَبِّها ناظِرَةٌ
23فقط به سوى پروردگارشان نظر مىكنند.
وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ
24و چهره هايى كه در آن روز ترشروست،
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ
25مىداند كه (مجازاتى) كمرشكن بر او اعمال مىشود.
كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ
26هرگز چنين نيست هنگامى كه (جان) به گلوگاهها مىرسد،
وَ قِيلَ مَنْ راقٍ
27و گفته شود:« بالا برنده (دعا و برطرف كننده بيمارى) كيست؟!
وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ
28و مىداند كه آن (وقت) جدايى است،
وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ
29و ساق پا به ساق پا (ى ديگر) مىپيچد.
إِليٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ
30در آن روز روانه شدن فقط به سوى پروردگار توست.
فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّيٰ
31و تأييد نكرد و نماز نگزارد.
وَ لٰكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّيٰ
32و ليكن تكذيب كرد و روى برتافت،
ثُمَّ ذَهَبَ إِليٰ أَهْلِهِ يَتَمَطَّيٰ
33سپس خرامان (و متكبرانه) به سوى خانوادهاش رفت.
أَوْليٰ لَكَ فَأَوْليٰ
34(عذاب الهى) براى تو سزاوارتر است و سزاوارتر!
ثُمَّ أَوْليٰ لَكَ فَأَوْليٰ
35سپس (عذاب الهى) براى تو سزاوارتر است و سزاوارتر!
أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُديً
36آيا انسان مىپندارد كه بيهوده (و بى هدف) رها مىشود؟!
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنيٰ
37آيا (او) آب اندك سيالى از منى كه ريخته شده نبوده است؟!
ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّيٰ
38سپس [خون بسته] آويزان شد و (خدا آن را) آفريد و مرتب ساخت،
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثيٰ
39و از او دو جفت مرد و زن قرارداد.
أَ لَيْسَ ذٰلِكَ بِقادِرٍ عَليٰ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتيٰ
40آيا آن (خدا) توانا نيست بر اينكه زنده كند؟!
سوره الانسان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ هَلْ أَتيٰ عَلَي الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ آيا بر انسان زمانى از روزگار برآمد كه چيزى ياد شده نبود؟!
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً
2در حقيقت ما انسان را از آب اندك سيال مخلوط آفريديم، در حالى كه او را مىآزماييم و او را شنوا و بينا قرار داديم.
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً
3درواقع ما او را به راه (راست) راهنمايى كرديم، در حالى كه يا سپاسگزار است يا بسيار ناسپاس است.
إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً
4در حقيقت ما براى كافران، زنجيرها و غلها و شعلههاى فروزان (آتش) آماده كردهايم!
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً
5در حقيقت نيكوكاران از جامى (از شراب) مىنوشند كه آن با (عطر خوش) كافور آميخته است،
عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً
6(همان) چشمهاى كه بندگان خدا از آن مىنوشند،
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً
7و (از هر كجا بخواهند) آن را كاملا مىشكافند (و روان مىكنند). به نذر وفا مىكنند و از روزى كه بدى آن گسترده است مىترسند،
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَليٰ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً
8و غذا را در حالى كه دوستش دارند به بينوا و يتيم و اسير مىخورانند.
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً
9(در حالى كه مىگويند: ما) شما را فقط بخاطر ذات خدا غذا مىدهيم، [و] هيچ پاداشى و سپاسگزارى از شما نمىخواهيم.
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً
10در حقيقت ما از (عذاب) پروردگارمان مىترسيم، از روزى كه بسيار ترشروى [و] سخت است.
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذٰلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً
11پس خدا آنان را از بدى آن روز نگاه مىدارد و آنان را با شادابى و شادمانى مىپذيرد.
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً
12و بخاطر شكيبايىشان، بهشت و (لباسهاى) حرير به آنان پاداش مىدهد.
مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَي الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً
13در حالى كه در آن (بهشت) بر تختها تكيه زدهاند، [و] در آنجا هيچ (گرماى سوزان) خورشيد و سرماى شديد نمىبينند؛
وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً
14و سايههاى (درختان) ش به آنان نزديك است و ميوههايش براى چيدن كاملا فروتن شده است.
وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا
15و ظرفهايى از نقره و سبوهايى كه بلورين است برگردشان چرخانده مىشود،
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً
16بلورهاى نقرهاى كه بطور كامل اندازه آنها را معين كردهاند.
وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً
17و در آنجا از جامى سيراب مىشوند كه (شراب) آن با زنجبيل آميخته است،
عَيْناً فِيها تُسَمَّيٰ سَلْسَبِيلاً
18(همان) چشمه سارى كه در آنجا سلسبيل ناميده مىشود؛
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً
19و نوجوانانى ماندگار برگرد آنان مىچرخند، هنگامى كه آنان را مىبينى مىپندارى آنان مرواريدى پراكندهاند.
وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً
20و هنگامى كه در آنجا (بهشت را) ببينى، نعمت فراوان و فرمانروايى بزرگى مىبينى!
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً
21بر فرازشان لباسهاى سبز حرير نازك و حرير ضخيم است، و با دستبندهايى از نقره آراسته مىشوند، و پروردگارشان شراب پاك و پاك كننده به آنان مىنوشاند.
إِنَّ هٰذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً
22در حقيقت اين پاداشى براى شماست، و تلاشتان سپاسگزارى خواهد شد.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنْزِيلاً
23در واقع ما خود، قرآن را كاملا بر تو فرو فرستاديم.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً
24و براى (ابلاغ) حكم پروردگارت شكيبا باش، و از (ميان) آنان از هيچ گنهكار يا (كافر) بسيار ناسپاس اطاعت مكن.
وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً
25و نام پروردگارت را صبحگاهان و عصرگاهان (و شب هنگام) ياد كن.
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً
26و بخشى از شب (را بپاخيز) و براى او سجده كن، و او را شب طولانى تسبيح گوى.
إِنَّ هٰؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً
27در حقيقت اينان (زندگى دنياى) شتابان را دوست دارند، و روز گرانبار (قيامت) را پشت سرشان رها مىكنند.
نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِيلاً
28ما آنان را آفريديم و پيوندهاى وجودشان را محكم كرديم، و هنگامى كه بخواهيم همانندشان را كاملا جايگزين مىكنيم.
إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِليٰ رَبِّهِ سَبِيلاً
29در حقيقت اين (مطالب) يادآورى است، و هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند.
وَ ما تَشاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً
30و (چيزى) نمىخواهيد مگر اينكه خدا بخواهد، [چرا] كه خدا داناى فرزانه است.
يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً
31هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) در رحمتش وارد مىكند؛ و ستمكاران عذاب دردناكى برايشان آماده ساخته است!
سوره المرسلات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ سوگند به فرستاده شدگان پياپى!
فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً
2و توفندگان توفنده،
وَ النَّاشِراتِ نَشْراً
3و سوگند به گسترانندگان گستراننده!
فَالْفارِقاتِ فَرْقاً
4و جداسازان جدا كننده،
فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً
5و به ياد افكنان،
عُذْراً أَوْ نُذْراً
6براى (قطع) عذر يا هشدار گرى،
إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ
7قطعا آنچه بدان وعده داده مىشويد واقع شدنى است؛
فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ
8و هنگامى كه ستارگان محو شوند،
وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ
9و هنگامى كه (كرات) آسمان شكافته شود،
وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ
10و هنگامى كه كوهها بركنده و پراكنده شوند،
وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ
11و هنگامى كه فرستادگان (براى گواهى) وقت داده شوند.
لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ
12براى چه روزى مدت معين شده است؟!
لِيَوْمِ الْفَصْلِ
13براى روز جدايى (رستاخيز).
وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ
14و چه چيز تو را آگاه كرد كه روز جدايى چيست؟!
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
15در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ
16آيا (ملتهاى) نخستين را هلاك نكردهايم؟!
ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ
17سپس پسينيان را بدنبال آنان (هلاك) مىگردانيم.
كَذٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
18با خلافكاران اين چنين مىكنيم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
19در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ
20آيا شما را از آبى پست نيافريدهايم.
فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ
21و آن را در جايگاه استوار [رحم] قرار داديم،
إِليٰ قَدَرٍ مَعْلُومٍ
22تا اندازه معين؟!
فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ
23و توانا بوديم، و چه خوب تواناييم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
24در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً
25آيا زمين را قرار ندادهايم فراگيرنده
أَحْياءً وَ أَمْواتاً
26زندگان و مردگان؟!
وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً
27و در آن [كوههاى] استوار [و] بلندى قرار داديم، و آبى گوارا به شما نوشانديم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
28در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
انْطَلِقُوا إِليٰ ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
29(گفته مىشود:) به سوى چيزى كه همواره آن را تكذيب مىكرديد شتابان برويد.
انْطَلِقُوا إِليٰ ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ
30به سوى سايه سه شاخه (آتش) شتابان برويد!
لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ
31سايهاى كه پايدار (و فرح بخش) نيست و شعله (آتش) را دفع نمىكند!
إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ
32كه آن (آتش) شرارههايى همچون قصرى (عظيم) مىافكند!
كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ
33چنانكه گويى (خصوصيات) آن (همچون) شتران زرد است.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
34در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
هٰذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ
35اين روزى است كه سخن نمىگويند،
وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ
36و به آنان رخصت (عذر خواهى) داده نمىشود و عذر خواهى نمىكنند.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
37در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
هٰذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ
38(گفته مىشود:) اين روز جدايى است كه شما و پيشينيان را جمعآورى كرديم.
فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ
39و اگر براى شما نيرنگى است پس [به من] نيرنگ زنيد.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
40در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ
41در حقيقت پارسايان (خود نگهدار) در سايههاى (درختان بهشتى) و چشمه سارانند،
وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ
42و ميوههايى از آنچه ميل دارند.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
43بخوريد و بياشاميد گوارا، بخاطر آنچه همواره انجام مىداديد.
إِنَّا كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
44در واقع ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
45در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ
46(و به مجرمان گفته مىشود:) بخوريد و اندكى بهرهمند شويد، كه شما خلافكاريد.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
47در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ
48و هنگامى كه به آنان گفته شود ركوع كنيد ركوع نمىكنند.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
49در آن روز واى بر تكذيب كنندگان!
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
50پس بعد از آن (قرآن) به كدام سخن ايمان مىآورند؟!