سوره الملک
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ هميشه سودمند و با بركت است آنكه فرمانروايى [بر همه هستى] به دست اوست و او بر هر كارى تواناست.
آنكه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد، و او تواناى شكستناپذير و بسيار آمرزنده است.
آنكه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد. در آفرينش [خداى] رحمان، خلل و نابسامانى و ناهمگونى نمىبينى، پس بار ديگر بنگر آيا هيچ خلل و نابسامانى و ناهمگونى مىبينى؟
سپس بار ديگر بنگر تا ديدهات در حالى كه خسته و كمسو شده [و از يافتن خلل، نابسامانى و ناهمگونى فرو مانده] و درمانده گشته است، به سويت باز گردد.
همانا ما آسمان دنيا را با چراغهايى آراستيم و آنها را تيرهايى براى راندن شيطانها قرار داديم، و براى آنان [در آخرت] آتشى افروخته آماده كردهايم؛
و براى كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند، عذاب دوزخ است و چه بد بازگشت گاهى است.
هنگامى كه در آن افكنده شوند از آن در حالى كه در جوش و فوران است، صدايى هولناك و دلخراش مىشنوند.
نزديك است كه از شدت خشم متلاشى و پارهپاره شود. هرگاه گروهى در آن افكنده شوند، نگهبانانش از آنان مىپرسند: آيا شما را بيمدهندهاى نيامد؟
مىگويند: چرا، بيمدهنده آمد، ولى او را انكار كرديم و گفتيم: خدا هيچ چيز نازل نكرده است؛ شما بيمدهندگان جز در گمراهى بزرگى نيستيد؛
و مىگويند: اگر ما [دعوت سعادتبخش آنان را] شنيده بوديم، يا [در حقايقى كه براى ما آوردند] تعقل كرده بوديم، در ميان [آتش] اهل آتش سوزان نبوديم.
پس به گناه خود اعتراف مىكنند. و مرگ و دورى از رحمت بر اهل آتش سوزان باد.
بىترديد كسانى كه در نهان از پروردگارشان مىترسند، براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ است.
و گفتارتان را پنهان كنيد يا آن را آشكار سازيد، مسلما او به نيات و اسرار سينهها داناست.
آيا كسى كه [همه موجودات را] آفريده است، نمىداند؟ و حال آنكه او لطيف و آگاه است.
اوست كه زمين را براى شما رام قرار داد، بنابراين بر اطراف و جوانب آن راه رويد و از روزى خدا بخوريد، و برانگيختن مردگان و رستاخيز به سوى اوست.
آيا از كسى كه [حاكميت و فرمانروايىاش] در آسمان قطعى است [چه رسد در زمين] خود را در امان ديدهايد، از اينكه [با شكافتن زمين] شما را در آن فرو برد در حالى كه زلزله و جنبش موجآسايش را ادامه دهد؟
آيا از كسى كه حاكميت و فرمانروايىاش در آسمان قطعى است [چه رسد در زمين] خود را در امان ديدهايد از اينكه توفانى سخت [كه با خود ريگ و سنگ مىآورد] بر شما فرستد؟ پس به زودى خواهيد دانست كه بيم دادن من چگونه است!
و مسلما كسانى كه پيش از آنان بودند [آيات خدا و پيامبران را انكار كردند]، پس [بنگر] عذاب من چگونه بود!
آيا ندانستهاند كه پرندگان بالاى سرشان را در حالى كه بال مىگشايند و مىبندند، فقط [خداى] رحمان در فضا نگه مىدارد؟ يقينا او بر همه چيز بيناست.
آيا آن كيست [از] سپاهتان كه شما را به هنگام نزول عذاب در برابر خداى رحمان يارى دهد؟ كافران جز دچار فريب [شيطان] نيستند.
يا كيست آنكه به شما روزى دهد، اگر خدا روزىاش را از شما باز دارد؟ [نه اينكه حقيقت را نمىدانند] بلكه در سركشى و نفرت [از حق سرسختى و] پافشارى مىكنند.
آيا كسى كه نگونسار و به صورت افتاده حركت مىكند، هدايتيافتهتر است يا آنكه راستقامت بر راه راست مىرود؟
بگو: اوست كه شما را آفريد و براى شما گوش و ديده و دل قرار داد، ولى اندكى سپاس مىگزاريد.
بگو: اوست كه شما را در زمين آفريد و به سوى او محشور مىشويد.
و مىگويند: اگر راستگوييد اين وعده وقوع [رستاخيز] كى خواهد بود؟
بگو: دانش و آگاهى [اين حقيقت] فقط نزد خداست و من تنها بيمدهندهاى آشكارم.
پس زمانى كه آن [وعده داده شده] را از نزديك ببينند، چهره كافران درهم و زشت گردد [و به آنان گويند:] اين است همان چيزى كه آن را [از روى مسخره] مىخواستيد.
بگو: به من خبر دهيد اگر خدا من را و هر كه را با من است هلاك كند، يا مورد رحمت قرار دهد، پس چه كسى كافران را از عذاب دردناك پناه خواهد داد؟
بگو: اوست رحمان، به او ايمان آورديم، و بر او توكل كرديم، پس به زودى خواهيد دانست چه كسى در گمراهى آشكار است.
بگو: به من خبر دهيد اگر آب مورد بهرهبردارى شما [چون آب رودها، چشمهها، سدها و چاهها] در زمين فرو رود [تا آنجا كه از دسترس شما خارج گردد] پس كيست كه برايتان آب روان و گوارا بياورد؟!
سوره القلم
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ ن، سوگند به قلم و آنچه مىنويسند،
كه به سبب نعمت و رحمت پروردگارت [كه نبوت، دانش و بصيرت است] تو مجنون نيستى؛
و بىترديد براى تو پاداشى دايم و هميشگى است؛
و يقينا تو بر ملكات و سجاياى اخلاقى عظيمى قرار دارى.
پس به زودى مىبينى و [منكران هم] مىبينند،
كه كدام يك از شما دچار جنوناند؛
بىترديد پروردگارت بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده، و هم او به راهيافتگان داناتر است.
از تكديبكنندگان [قرآن و نبوت] فرمان مبر.
دوست دارند نرمى كنى تا نرمى كنند،
و از هر سوگند خورده زبون و فرومايه فرمان مبر،
آنكه بسيار عيبجوست، و براى سخنچينى در رفت و آمد است،
به شدت بازدارنده [مردم] از كار خير و متجاوز و گنهكار است.
گذشته از اينها كينهتوز و بىاصل و نسب است،
[سركشى و ياغىگرىاش] براى آن [است] كه داراى ثروت و فرزندان فراوان است.
هنگامى كه آيات ما را بر او مىخوانند، گويد: افسانههاى پيشينيان است!
به زودى بر بينى [پر باد و خرطوم مانند] ش داغ رسوايى و خوارى مىنهيم.
بىترديد ما آنان را [كه در مكه بودند] آزموديم همان گونه كه صاحبان آن باغ را [در منطقه يمن] آزموديم، هنگامى كه سوگند خوردند كه صبحگاهان حتما ميوههاى باغ را بچينند،
و چيزى از آن را [براى تهيدستان و نيازمندان] استثنا نكردند.
پس در حالى كه صاحبان باغ در خواب بودند، بلايى فراگير از سوى پروردگارت آن باغ را فرا گرفت.
پس [آن باغ] به صورت شبى تاريك درآمد [و جز خاكستر چيزى در آن ديده نمىشد!]
وهنگام صبح يكديگر را آوازدادند،
كه اگر قصد چيدن ميوه داريد بامدادان به سوى كشتزار و باغتان حركت كنيد؛
پس به راه افتادند در حالى كه آهسته به هم مىگفتند:
امروز نبايد نيازمندى در اين باغ بر شما وارد شود،
و بامدادان به قصد اينكه تهيدستان را محروم گذارند به سوى باغ روان شدند.
پس چون [به باغ رسيدند و آن را نابود] ديدند، گفتند: يقينا ما گمراه بودهايم [كه چنان تصميم خلاف حقى درباره مستمندان و تهيدستان گرفتيم.]
بلكه ما [از لطف خدا هم] محروميم.
عاقلترينشان گفت: آيا به شما نگفتم كه چرا خدا را [به پاك بودن از هر عيب و نقصى] ياد نمىكنيد [و چرا او را از انتقام گرفتن درمانده مىدانيد؟!]
گفتند: پروردگارا! تو را به پاكى مىستاييم، مسلما ما ستمكار بودهايم.
پس به يكديگر رو كرده به سرزنش و ملامت هم پرداختند.
گفتند: واى بر ما كه طغيان گر بودهايم.
اميد است پروردگارمان بهتر از آن را به ما عوض دهد چون ما [از هر چيزى دل بريديم و] به پروردگارمان راغب و علاقهمنديم.
چنين است عذاب [دنيا] و عذاب آخرت اگر معرفت و آگاهى داشتند بزرگ تر است.
بىترديد براى پرهيزكاران نزد پروردگارشان بهشتهاى پرنعمت است.
آيا ما تسليم شدگان [به فرمانها و احكام خود] را چون مجرمان قرار مىدهيم؟
شما را چه شده؟ چگونه داورى مىكنيد؟!
آيا شما را كتابى [آسمانى از نزد خدا] است كه در آن مىخوانيد
كه در آن جهان هر چه را شما بخواهيد و انتخاب كنيد براى شما خواهد بود؟!
يا شما را بر ما تا روز قيامت پيمان و سوگند استوارى است كه هر چه را به سود خود حكم كنيد ويژه شماست؟!
از آنان بپرس كدامشان ضامن آن ادعاست [كه مسلمان و مجرم يكسانند؟!!]
يا شريكانى [در ربوبيت خدا] دارند [كه از آنان نزد خدا شفاعت كنند كه در اجر و ثواب با مسلمانان يكسان شوند؟] پس اگر راستگويند، شريكانشان را [به ميدان] آورند.
[ياد كن] روزى را كه كار بر آنان به شدت سخت و دشوار شود، [و آن روز كه جاى هيچ تكليف و عبادتى نيست به عنوان سرزنش و ملامت] به سجده كردن دعوت شوند، ولى در خود قدرت و استطاعت [سجده كردن] نيابند!
ديدگانشان از شرم و حيا فرو افتاده، خوارى و ذلت آنان را فرا گيرد و اينان [در دنيا] به سجده [بر خدا] دعوت مىشدند در حالى كه تندرست بودند [ولى از فرمان خدا متكبرانه روى مىگرداندند.]
پس مرا با كسانى كه اين قرآن را انكار مىكنند واگذار، به زودى ما آنان را به تدريج از آن جا كه نمىدانند [به سوى عذاب] مىكشانيم؛
و [البته] آنان را مهلت مىدهيم [تا گناهشان را در حال بىخبرى به نهايت برسانند]، بىترديد نقشه و تدبير من استوار است.
[اينكه دعوتت را نمىپذيرند] مگر از آنان در برابر ابلاغ رسالت پاداشى مىطلبى كه از خسارت و زيانش سنگين بارند؟
يا غيب نزد آنان است و آنان از روى آن] مىنويسند [و خود با تكيه بر آن به ادعاهاى خود يقين مىكنند و به ديگران هم خبر مىدهند؟]
پس در برابر حكم و قضاى پروردگارت [كه هلاك كردن اين طاغيان از راه تدريج است] شكيبا باش و مانند صاحب ماهى [يونس] مباش [كه شتاب در آمدن عذاب را براى قومش خواست و به اين علت در شكم ماهى محبوس شد] و در آن حال با دلى مالامال از اندوه خدا را ندا داد.
اگر رحمت و لطفى از سوى پروردگارش او را در نيافته بود، يقينا نكوهش شده به صحرايى بىآب و گياه افكنده مىشد.
پس پروردگارش او را برگزيد و از شايستگان قرار داد
و كافران چون قرآن را شنيدند، نزديك بود تو را با چشمانشان بلغزانند [و از پاى درآورند] و مىگويند: بىترديد او ديوانه است!
در حالى كه قرآن جز مايه تذكر و پند براى جهانيان نيست.
سوره الحاقة
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ آن روز ثابت و حق [كه وقوعش حتمى و ترديدناپذير است،]
آن روز ثابت و حق چيست؟
و تو چه مىدانى كه آن روز ثابت و حق چيست؟
[قوم] ثمود و عاد آن روز كوبنده را انكار كردند؛
اما قوم ثمود با عذابى سركش هلاك شدند،
و اما قوم عاد با تندبادى بسيار سرد و طغيان گر نابود شدند،
كه خدا آن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنان مسلط كرد و [اگر آنجا بودى] مىديدى كه آنان مانند تنههاى پوسيده و پوك درختان خرما روى زمين افتاده [و هلاك شدهاند.]
آيا از آنان هيچ باقى ماندهاى مىبينى؟
و فرعون و كسانى كه پيش از او بودند و مردم شهرهاى زير و رو شده [قوم لوط] مرتكب گناهان بزرگ شدند،
و فرستاده پروردگارشان را نافرمانى كردند و خدا هم آنان را به عذابى سخت گرفت.
هنگامى كه آب طغيان كرد، ما شما را در كشتى سوار كرديم،
تا آن را براى شما مايه تذكر و بيدارى قرار دهيم و گوش شنوا آن را [به عنوان مايه عبرت و تذكر] حفظ كند.
پس چون در صور يك بار دميده شود،
و زمين و كوهها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها يك باره درهم كوبيده و ريز ريز گردند!
پس آن روز است كه آن واقعه بزرگ واقع مىشود؛
و آسمان بشكافد و در آن روز است كه از هم گسسته و متلاشى گردد؛
و فرشتگان [براى اجراى دستورها حق] بر كنارهها و اطراف آسمان قرار مىگيرند، ودر آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آنها حمل مىكنند.
آن روز [همه شما براى حسابرسى به پيشگاه خدا] عرضه مىشويد در حالى كه هيچ [عمل و نيت] پوشيدهاى از شما پنهان نمىماند.
اما كسى كه پروندهاش را به دست راستش دهند، مىگويد: [اى مردم!] پرونده مرا بگيريد و بخوانيد.
من يقين داشتم كه حساب اعمالم را مىبينم [به اين سبب همه اعمالم را هماهنگ با احكام خدا انجام دادم و كردار بدم را اصلاح كردم.]
پس او در يك زندگى خوش و پسنديدهاى است.
در بهشتى برين
كه ميوههايش در دسترس است.
ه آنان گويند:] بخوريد و بياشاميد، گوارايتان باد به سبب اعمالى كه در ايام گذشته انجام داديد؛
و اما كسى كه پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مىگويد: اى كاش پروندهام را دريافت نمىكردم،
و نمىدانستم حساب من چيست؟
اى كاش همان مرگ اول [كه مرا از دنيا به آخرت انتقال داد] كارم را يكسره مىكرد [و در نيستى ابد قرارم مىداد،]
ثروتم عذاب را از من دفع نكرد،
قدرت و توانم از دست رفت.
[فرمان آيد] او را بگيريد و در غل و زنجيرش كشيد،
آن گاه به دوزخش دراندازيد،
سپس او را در زنجيرى كه طولش هفتاد زرع است به بند كشيد،
زيرا او به خداى بزرگ ايمان نمىآورده
و مردم را به اطعام نيازمندان تشويق نمىكرده.
پس امروز او را در اينجا دوست مهربان و حمايت گرى نيست؛
و نه غذايى مگر چركاب و كثافات [ى از بدن اهل دوزخ!]
كه آن را جز خطاكاران نمىخورند.
پس سوگند ياد مىكنم به آنچه [از محسوسات] مىبينيد،
و آنچه [از غير محسوسات] نمىبينيد،
بىترديد اين قرآن، گفتار فرستادهاى بزرگوار است،
و آن گفتار يك شاعر نيست، ولى جز اندكى ايمان نمىآوريد،
و گفتار كاهن هم نيست، ولى جز اندكى متذكر نمىشويد.
نازل شده از سوى پروردگار جهانيان است.
و اگر [او] پارهاى از گفتهها را به دروغ بر ما مىبست،
ما او را به شدت مىگرفتيم،
سپس رگ قلبش را پاره مىكرديم؛
در آن صورت هيچ كدام از شما مانع از عذاب او نبود،
بىترديد اين قرآن، وسيله پند و تذكرى براى پرهيزكاران است.
و ما به يقين مىدانيم كه از ميان شما انكاركنندگانى هست.
و اين انكار قطعا مايه حسرت كافران است،
و بىترديد اين قرآن، حقى يقينى است.
پس به نام پروردگارت تسبيح گوى.
سوره المعارج
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ درخواست كنندهاى عذابى را كه واقع شدنى است درخواست كرد،
[عذابى كه] ويژه كافران است، [و] آن را بازدارندهاى نيست.
[اين عذاب] از سوى خداى صاحب درجات است.
فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مىروند.
پس صبر كن صبرى نيكو [صبرى كه در كنارش جزع و ناخشنودى نباشد.]
دشمنان و مخالفان، آن [عذاب] را دور مىبينند
و ما آن را نزديك مىبينيم.
روزى كه آسمان چون فلز گداخته گردد
و كوهها مانند پشم رنگين حلاجى شده شود
و هيچ خويشاوند و دوست صميمى از [اوضاع و احوال] خويشاوند و دوست صميمىاش نپرسد!
آنان را نشانشان مىدهند [ولى به خاطر دلمشغولى خود هرگز به آنان توجه نكنند!] گنهكار آرزو مىكند كه اى كاش مىتوانست فرزندانش را در برابر عذاب آن روز فديه و عوض دهد!
و نيز همسر و برادرش را
و قبيله و قومش را كه [در دنيا] به او پناه مىدادند،
و نيز همه كسانى را كه در روى زميناند تا [اين فديه و عوض] او را [از عذاب آن روز] نجات دهد!
اين چنين نيست [كه برايش راه نجاتى باشد] همانا آتش زبانه مىكشد،
در حالى كه دست و پا و پوست سر را بر مىكند!!
هر كه را به حق پشت كرده واز دعوت حق روى گردانده مىطلبد،
و آن را كه ثروت جمع كرده و به ذخيرهسازى و انباشتن پرداخته، مىخواند؛
همانا انسان حريص و بىتاب آفريده شده است؛
چون آسيبى به او رسد، بىتاب است،
و هنگامى كه خير و خوشى [و مال و رفاهى] به او رسد، بسيار بخيل و بازدارنده است،
مگر نماز گزاران،
آنان كه همواره بر نمازشان مداوم و پايدارند،
و آنان كه در اموالشان حقى معلوم است
براى درخواست كننده [تهيدست] و محروم [از معيشت و ثروت،]
و آنان كه همواره روز پاداش را باور دارند،
و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند،
زيرا كه از عذاب پروردگارشان ايمنى نيست،
و آنان كه دامنشان را [از آلوده شدن به شهوات حرام] حفظ مىكنند،
مگر در كامجويى از همسران و كنيزانشان كه آنان در اين زمينه مورد سرزنش نيستند.
پس كسانى كه در بهرهگيرى جنسى راهى غير از اين جويند، تجاوزكار از حدود حقاند،
و آنان كه امانتها و پيمانهاى خود را رعايت مىكنند،
و آنان كه بر اداى گواهىهاى خود پاىبند و متعهداند،
و آنان كه همواره بر [اوقات و شرايط ظاهرى و معنوى] نمازهايشان محافظت دارند.
اينان در بهشتها مكرم و محترماند
كافران را چه شده كه به تو چشم دوخته به سويت شتابانند؟
از راست و چپ، گروه گروه،
آيا هر يك از آنان طمع دارد كه او را در بهشت پرنعمت درآورند؟!
اين چنين نيست، ما آنان را از آنچه خود مىدانند [آبى گنديده و بىمقدار] آفريديم.
به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند كه ما تواناييم،
بر اينكه به جاى آنان بهتر از آنان را بياوريم؛ و هيچ چيز ما را مغلوب نمىكند.
پس آنان را واگذار تا [در گفتار باطل] فرو روند و مشغول بازى باشند، تا روزشان را كه به آنان وعده دادهاند ديدار كنند،
روزى كه شتابان از خاك بيرون آيند، گويى به سوى نشانههاى نصب شده مىدوند،
درحالى كه ديدگانشان [از شدت ترس] فرو افتاده، خوارى و ذلت آنان را مىپوشاند. اين همان روزى است كه همواره به آنان وعده داده مىشد.
سوره نوح
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ ما نوح را به سوى قومش فرستاديم كه: قوم خود را پيش از آنكه عذابى دردناكبه آنان رسد، بيم ده.
گفت: اى قوم من! همانا من شما را بيمدهندهاىآشكارم،
كه خدا را بپرستيد و از او پروا كنيد و از من اطاعت نماييد،
تا خدا گناهانتان را بيامرزد و شما را تا زمانى معين مهلت دهد. اگر آگاهى داشته باشيد [توجه خواهيد كرد كه] بىترديد هنگامى كه اجل خدايى فرا رسد، تأخير نخواهد داشت.
گفت: پروردگارا! همانا قوم خود را شب و روز [به آيين توحيد] دعوت كردم،
ولى دعوت من جز بر فرارشان نيفزود،
و من هرگاه آنان را دعوت كردم تا آنان را بيامرزى، انگشتان خود را در گوشهايشان كردند و جامههايشان را به سر كشيدند و بر انكار خود پافشارى ورزيدند و به شدت تكبر كردند،
آن گاه آنان را آشكارا دعوت كردم،
سپس آشكار و پنهان آنان را خواندم.
پس [به آنان] گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره بسيار آمرزنده است.
تا بر شما از آسمان باران پى در پى و با بركت فرستد،
و شما را با اموال و فرزندان يارى كند، و برايتان باغها و نهرها قرار دهد،
شما را چه شده كه [ربوبيت خدا را نفى كرده و در نتيجه از بندگىاش دست برداشته و] از عظمت و بزرگى خدا مأيوس هستيد؟
در حالى كه شما را مرحله به مرحله [خاك، نطفه، علقه، مضغه، گوشت، استخوان و...] آفريده است
آيا ندانستهايد كه خدا هفت آسمان را چگونه بر فراز يكديگر آفريد؟
و ماه را در ميان آنها روشنى بخش، و خورشيد را چراغ فروزان قرار داد،
و خدا شما را از زمين [مانند] گياهى رويانيد،
سپس شما را در آن باز مىگرداند و باز به صورتى ويژه بيرون مىآورد،
و خدا زمين را بر شما فرشى گسترده قرار داد،
تا از راهها و جادههاى وسيع آن [هر جا كه خواستيد] برويد؟
نوح گفت: پروردگارا! آنان از من نافرمانى كردند و از كسانى [چون سردمداران كفر و متوليان بتخانه] پيروى نمودند كه اموال و فرزندانشان جز خسارت و زيانى بر آنان نيفزود!
و [اين پيشوايان گمراهى، براى گمراه نگاه داشتن اين مردم] نيرنگى بزرگ به كار گرفتند،
و گفتند: دست از معبودانتان بر نداريد، و هرگز [بتهاى] ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر را رها نكنيد؛
همانا بسيارى را گمراه كردند. و [پروردگارا!] ستمكاران را جز گمراهى ميفزا.
[همه آنان] به سبب گناهانشان غرق شدند و بىدرنگ در آتشى درآورده شدند كه [از آن] در برابر خدا براى خود ياورانى نيافتند،
و نوح گفت: پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار
كه اگر آنان را باقى گذارى، بندگانت را گمراه مىكنند و جز نسلى بدكار و ناسپاس زاد و ولد نمىكنند.
پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر كس كه با ايمان به خانهام درآيد و همه مردان و زنان با ايمان را بيامرز، و ستمكاران را جز هلاكت ميفزاى.
سوره الجن
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ بگو: به من وحى شده كه: گروهى از جن [به قرآن] گوش دادند و گفتند: همانا ما قرآن شگفت آورى شنيديم،
كه به سوى راه راست هدايت مىكند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز احدى را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد،
و [اين حقايق را اعتراف و اقرار مىكنيم:] اينكه برتر و بلند است عظمت پروردگارمان، و او هرگز براى خود همسرى و فرزندى نگرفته است،
و اينكه سبكمغز و نادان ما همواره درباره خدا سخنى دور از حق مىگفت [كه او داراى همسر و فرزند است!]
و اينكه گمان مىكرديم، هرگز انس و جن بر خدا دروغ نمىبندند،
و اينكه مردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مىبردند، پس [مردان جن] بر طغيان و تباهىشان افزودند،
و مردانى از انس پنداشتند چنان كه شما [جنيان] پنداشتيد كه: خدا هرگز كسى را [به نبوت] برنمىانگيزد!
و اينكه [براى كسب خبر] به آسمان نزديك شديم، پس آن را پر از نگهبانان نيرومند و تيرهاى شهاب يافتيم،
و اينكه ما در آسمان براى شنيدن [خبرهاى ملكوتى و سخنان فرشتگان] در نشستگاههايى مىنشستيم، ولى اكنون هر كه بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مىيابد!
و اينكه ما نمىدانيم آيا درباره كسانى كه در زمين هستند گزند و شرى خواسته شده، يا پروردگارشان براى آنان هدايت خواسته است؟
واينكه از ما برخى شايسته وبرخى غير شايستهاند، [و] ما بر مذاهب گوناگون ومتفاوتى هستيم،
و اينكه ما يقين داريم كه هرگز نمىتوانيم خدا را در زمين عاجز و درمانده كنيم و هرگز نمىتوانيم [با گريختن و فرار] از دسترس قدرت او بيرون رويم،
و اينكه چون هدايت قرآن را شنيديم به آن ايمان آورديم؛ زيرا كسى كه به پروردگارش ايمان آورد نه از كاسته شدن ثواب مىترسد و نه از اينكه سختى و رنجى او را احاطه كند،
و اينكه گروهى از ما تسليم [فرمانها و احكام] خدايند، و برخى منحرفاند، پس كسانى كه تسليم شدند در صدد يافتن حقيقت و راه مستقيماند،
ولى منحرفان هيزم دوزخاند،
و اگر [انس و جن] بر طريقه حق پايدارى كنند حتما آنان را از آب فراوانى سيراب خواهيم كرد،
تا آنان را در زمينه فراوانى نعمت بيازماييم، و كسى كه از ياد پروردگارش روى برگرداند، او را در عذابى بسيار سخت و روز افزون درخواهد آورد،
و مساجد ويژه خداست، پس هيچ كس را با خدا مپرستيد،
و اينكه هنگامى كه بنده خدا [محمد] برمىخاست تا خدا را عبادت كند [از جنيان به اندازهاى به سويش هجوم مىبردند كه] نزديك بود جمعيت انبوه و متراكمى بر سر او بريزد،
بگو: من فقط پروردگارم را مىپرستم، و هيچ كس را شريك او قرار نمىدهم.
بگو: من اختيار زيان و هدايتى را براى شما ندارم.
بگو: [اگر از او نافرمانى كنم] هرگز كسى در برابر [عذاب] خدا مرا پناه نمىدهد، و هرگز پناهگاهى غير او نمىيابم.
[وظيفه من] فقط رساندن [برنامههاى سعادتبخش] از سوى خدا و [رساندن] پيامهاى اوست. و آنان كه از خدا و پيامبرش نافرمانى كنند، مسلما آتش دوزخ براى آنان است و در آن جاودانه و هميشگىاند.
[اينان همواره شما را ضعيف و ناتوان و بىيار مىشمارند] تا زمانى كه آنچه را [از عذاب] وعده داده مىشوند ببينند، پس به زودى آگاه مىشوند چه كسى ياورش ناتوانتر و نفراتش كمتر است؟
بگو: نمىدانم آيا آنچه را وعده داده مىشويد نزديك است يا پروردگارم براى آن زمانى طولانى قرار خواهد داد؟
[او] داناى غيب است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمىكند؛
مگر پيامبرانى را كه [براى آگاه شدن از غيب] برگزيده است، پس نگهبانانى [براى محافظت از آنان] از پيش رو و پشت سرشان مىگمارد
تا مشخص كند كه پيامهاى پروردگارشان را [به طور كامل به مردم] رساندهاند و او به آنچه نزد آنان است احاطه دارد، و همه چيز را از جهت عدد شماره و احصا كرده است.
سوره المزمل
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اى جامه بر خود پيچيده!
شب را جز اندكى [كه ويژه استراحت است براى عبادت] برخيز؛
نصف [همه ساعات] شب [را به عبادت اختصاص ده] يا اندكى ازنصف بكاه،
يا [مقدارى] بر نصف بيفزا، و قرآن را شمرده و روشن و با تأمل و دقت بخوان.
به يقين ما به زودى گفتارى سنگين [چون آيات قرآن] به تو القا خواهيمكرد.
بىترديد عبادت [ى كه در دل] شب [انجام مىگيرد] محكمتر و پايدارتر و گفتار در آن استوارتر و درستتر است.
تو را در روز [براى مشاغل فراوان معنوى و هدايت مردم و حل مشكلات نيازمندان] رفت و آمدى طولانى است [پس ساعات شب براى عبادت فرصتى بهتر است.]
نام پروردگارت را [به زبان حال و قال] ياد كن [و از غير او قطع اميد نما] و فقط دل بر او بند.
[همان كه] پروردگار مشرق و مغرب [است]، هيچ معبودى جز او نيست، پس او را وكيل و كارساز خود انتخاب كن،
و بر گفتار [و آزار] مشركان شكيبا باش و از آنان به شيوهاى پسنديده دورى كن،
و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و نازپرورده واگذار و آنان را اندكى مهلت ده،
كه حتما [براى آنان] نزد ما [به كيفر اعمالشان] زنجيرهايى گران و آتشى به شدت شعلهور است،
و غذايى گلوگير و عذابى دردناك است،
در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند، و كوهها به صورت تودهاى شن روان گردند!
ما پيامبرى كه گواه بر [اعمال] شماست، به سويتان فرستاديم، همانگونه كه به سوى فرعون، رسولى فرستاديم؛
پس فرعون از آن رسول نافرمانى كرد، پس او را به عذابى سخت گرفتيم.
اگر امروز كفر بورزيد، پس چگونه خود را [از عذاب] روزى كه كودكان را پير مىكند، حفظ مىنماييد؟!
آسمان به سبب شدت و كوبندگى آن روز درهم شكافته مىشود و قطعا وعده خدا شدنى است.
بىترديد اين [قرآن] مايه تذكر و پند است، پس هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [باتكيهبراينقرآن] برگزيند.
پروردگارت آگاه است كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند، نزديك به دو سوم شب و گاهى نيمى از آن و زمانى يك سومش را [براى عبادت و خواندن قرآن] برمىخيزد، و خدا شب و روز را [دقيق و منظم] اندازهگيرى مىكند، و براى او مشخص است كه شما هرگز نمىتوانيد [به علت كوتاهى و بلندى شب در طول سال، دو سوم و نصف و يك سوم را دقيقا] اندازهگيرى كنيد، پس [اندازهگيرى دقيق را] بر شما بخشيد؛ بنابراين آنچه را از قرآن براى شما ميسر است بخوانيد. او مىداند كه به زودى برخى از شما بيمار مىشوند، و گروهى براى به دست آوردن رزق و روزى خدا در زمين سفر مىكنند، و بعضى در راه خدا مىجنگند؛ پس آنچه را از آن ميسر است بخوانيد و نماز را برپا داريد و زكات بپردازيد و وام نيكو به خدا بدهيد؛ و آنچه را از عمل خير براى خود پيش مىفرستيد، آن را نزد خدا به بهترين صورت و بزرگترين پاداش خواهيد يافت؛ و از خدا آمرزش بخواهيد كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
سوره المدثر
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اىجامه برخود پوشيده!
برخيز و بيم ده،
و پروردگارت را بزرگدار،
و جامهات را پاك كن،
و از پليدى دور شو
و [احسانت را بر ديگران] در حالى كه [آن را] بزرگ و فراوان بينى منت مگذار،
و [بر آزار دشمنان] براى پروردگارت شكيبايى ورز.
پس زمانى كه در صور دميده شود،
آن روز، روز بسيار سختى است،
بر كافران آسان نيست،
مرا با كسى كه او را به تنهايى آفريدم واگذار،
و برايش ثروت گسترده و فراوان قرار دادم،
و فرزندانى كه نزدش حاضرند
و نعمت ها [ى مادى و وسايل زندگى] را به طور كامل براى او فراهم آوردم،
باز هم طمع دارد كه بيفزايم.
اين چنين نيست؛ زيرا او همواره به آيات ما دشمنى مىورزد،
به زودى او را به بالا رفتن از گردنه عذابى بسيار سخت مجبور مىكنم.
او [براى باطل كردن دعوت قرآن] انديشيد و [آن را] سنجيد؛
پس مرگ بر او باد، چگونه سنجيد؟
باز هم مرگ بر او باد، چگونه سنجيد؟
آن گاه نظر كرد،
سپس چهره درهم كشيد و قيافه نفرتآميز به خود گرفت،
آن گاه [از قرآن] روى گردانيد و تكبر ورزيد؛
پس گفت: اين قرآن جز جادويى كه از جادوگران پيشين حكايت شده چيزى نيست،
اين جز سخن بشر نمىباشد.
به زودى او را در سقر درآورم
و تو چه مىدانى سقر چيست؟
[آتشى است كه] نه چيزى را باقى مىگذارد و نه رها مىكند؛
پوست بدن را [همه جانبه] دگرگون مىكند؛
بر آن نوزده نفر [موكل] گماردهاند
و ما موكلان آتش را جز فرشتگان قرار ندادهايم، و شماره آنان را جز آزمايشى براى كافران مقرر نكردهايم تا اهل كتاب [به خاطر هماهنگى قرآن با كتابشان] يقين پيدا كنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد، و اهل كتاب و مؤمنان [در حقانيت قرآن] ترديد نكنند، و تا بيماردلان و كافران بگويند: خدا از توصيف گماشتگان آتش به نوزده نفر چه هدفى دارد؟ اينگونه خدا هر كه را بخواهد [پس از بيان حقيقت] گمراه مىكند و هر كه را بخواهد هدايت مىنمايد، و سپاهيان پروردگارت را جز خود او كسى نمىداند، و اين قرآن فقط مايه تذكر و پند براى بشر است.
اين چنين نيست [كه كافران مىپندارند كه اين حقايق افسانه است،] سوگند به ماه
[و] سوگند به شب هنگامى كه پشت مىكند
و سوگند به صبح زمانى كه از پرده سياه شب درآيد و رخ نمايد
كه بىترديد اين [قرآن] از بزرگترين پديدههاست؛
هشدار دهنده به بشر است،
براى هر كس از شما كه بخواهد [به وسيله ايمان، طاعت و انجام كار خير] پيشى جويد يا [به سبب كفر، طغيان و گناه] پس ماند؛
هر كسى در گرو دستآوردههاى خويش است،
مگر سعادتمندان
كه در بهشتها از يكديگر مىپرسند
از روز و حال گنهكاران،
[به آنان رو كرده] مىگويند: چه چيز شما را به دوزخ وارد كرد؟
مىگويند: ما از نمازگزاران نبوديم
و به تهيدستان و نيازمندان طعام نمىداديم
و با فرورفتگان [در گفتار و كردار باطل] فرومىرفتيم،
و همواره روز جزا را انكار مىكرديم
تا آنكه مرگ ما فرا رسيد.
پس آنان را شفاعت شفيعان سودى نمىدهد؛
آنان را چه شده كه از تذكر و هشدار روى گردانند؟
گويى گورخرانى وحشى و رميدهاند
كه از [چنگال] شيرى گريختهاند؛
بلكه هر كدام از آنان توقع دارد نامههايى سرگشاده [از سوى خدا] دريافت دارد!
اين چنين نيست [كه علت فرارشان از دين براى دريافت نكردن نامه باشد] بلكه [فرارشان براى اين است كه] از آخرت نمىترسند؛
اين چنين نيست [كه نامه سرگشادهاى از سوى ما به آنان رسد]، بلكه بىترديد اين قرآن تذكر و هشدارى است [كه براى جهانيان كافى است.]
پس هركه بخواهد از آن پند گيرد،
و از آن پند نمىگيرند مگر آنكه خدا بخواهد، او سزاوار است كه از وى پروا كنند، و سزاوار است كه به آمرزشش اميد بندند.
سوره القیامة
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ به روز قيامت سوگند مىخورم،
و به نفس سرزنشگر قسم مىخورم.
آيا انسان گمان مىكند كه ما هرگز استخوانهايش را جمع نخواهيم كرد؟
چرا در حالى كه تواناييم كه [خطوط] سر انگشتانش را درست و نيكو بازسازى كنيم،
[نه اينكه به گمان او قيامتى در كار نباشد] بلكه انسان مىخواهد [با دست و پا زدن در شك و ترديد] فرارويش را [از اعتقاد به قيامت كه بازدارندهاى قوى است] باز كند [تا براى ارتكاب هر گناهى آزاد باشد!]
[با حالتى آميخته با ترديد] مىپرسد: روز قيامت چه وقت است؟
پس هنگامى [است] كه چشم [از سختى و هولناكى آن] خيره شود،
و ماه تاريك و بىنور گردد،
و خورشيد و ماه به هم جمع شوند.
آن روز انسان گويد: گريزگاه كجاست؟
اين چنين نيست، هرگز پناهگاهى وجود ندارد.
آن روزقرارگاه [نهايى] فقط به سوى پروردگار توست.
آن روز است كه انسان را به اعمالى كه از ديرباز يا پس از آن انجام داده آگاه مىكنند.
بلكه انسان خود به وضع خويش بيناست.
و هر چند [براى توجيه گناهانش] بهانهها بتراشد
[پيش از پايان يافتن وحى به وسيله جبرئيل] زبانت را به حركت در نياور تا در خواندن آن شتاب ورزى.
بىترديد گردآوردن و [به هم پيوند دادن آيات كه بر تو وحى مىشود و چگونگى] قرائتش بر عهده ماست،
پس هنگامى كه آن را [به طور كامل] خوانديم [به همان صورت] خواندنش را دنبال كن.
سپس توضيح و بيانش نيز بر عهده ماست.
[اينكه مىپنداريد قيامتى در كار نيست] اين چنين نيست، بلكه شما عاشق ايندنياى زودگذر هستيد،
و همواره آخرت را [براى اين عشق بىپايه] رها مىكنيد.
در آن روز چهرههايى شاداب است؛
[با ديده دل] به پروردگارش نظر مىكند
و چهرههايى عبوس و درهم كشيده است؛
چون يقين دارند كه در معرض عذابى كمرشكن قرار خواهند گرفت.
اين چنين نيست [كه مىپندارد]، هنگامى كه جان به گلوگاه رسد،
و [كسان بيمار] گويند: درمان كننده اين بيمار كيست؟
و [بيمار] يقين مىكند [كه با رسيدن جان به گلوگاه] زمان جدايى [از دنيا، ثروت، زن و فرزند] فرا رسيده است!
و [از سختى جان كندن] ساق به ساق به هم پيچد؛
آن روز، روز سوق و مسير به سوى پروردگار توست.
[در آن حال فرشتگان مىگويند: اين به كام مرگ افتاده] نه [دعوت پيامبر را] باور كرد، و نه نماز خواند؛
بلكه [در ميان اجتماعات] تكذيب كرد و روى گرداند؛
سپس متكبرانه و خرامان به سوى كسانش رفت.
[و گويند: با اين وضعى كه دارى، عذاب دوزخ] براى تو شايستهتر است، شايستهتر!
باز هم شايستهتر است شايستهتر.
آيا انسان گمان مىكند بيهوده و مهمل [و بدون تكليف و مسئوليت] رها مىشود؟!
آيا از نطفهاى از منى كه در رحم ريخته مىشود نبود؟
سپس علقه شد و خدا او را آفريد و اندامش را درست و نيكو ساخت،
و از او دو زوج به وجود آورد يكى نر و ديگر ماده،
آيا چنين نيرومند آگاهى توانا نيست كه مردگان را زنده كند؟
سوره الانسان
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ آيا بر انسان زمانى از روزگار گذشت كه چيزى در خور ذكر نبود؟
ما انسان را از نطفه آميخته و مختلطى [از مواد و عناصر] آفريديم و او را از حالتى به حالتى و شكلى به شكلى [از نطفه به علقه، از علقه به مضغه، از مضغه به استخوان تا طفلى كامل] درآورديم، پس او را شنوا و بينا قرار داديم.
ما راه را به او نشان داديم يا سپاس گزار خواهد بود يا ناسپاس.
ما براى كافران زنجيرها و بندها و آتش فروزان آماده كردهايم.
همانا نيكان همواره از جامى مىنوشند كه نوشيدنىاش آميخته به كافور [آن ماده سرد، سپيد و معطر] است.
آن جام از چشمهاى است كه همواره بندگان خدا از آن مىنوشند و آن را به دلخواهشان هرگونه كه بخواهند جارى مىنمايند.
[همانان كه] همواره نذرشان را وفا مىكنند، و از روزى كه آسيب و گزندش گسترده است، مىترسند،
و غذا را در عين دوست داشتنش به مسكين و يتيم و اسير انفاق مىكنند.
[و مىگويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مىكنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم.
ما از پروردگارمان در روزى كه روز عبوس و بسيار هولناكى است مىترسيم.
پس خدا نگهدار آنان از آسيب و گزند آن روز است و شادابى و شادمانى به آنان عطا مىكند.
و آنان را براى اينكه [در برابر تكاليف دينى و حوادث روزگار] شكيبايى ورزيدند، بهشتى [عنبرسرشت] و لباسى ابريشمين پاداش مىدهد.
در آنجا بر تختها تكيه مىزنند، در حالى كه آفتابى [كه از گرمايش ناراحت شوند] و سرمايى [كه از سختىاش به زحمت افتند] نمىبينند،
و سايههاى درختان به آنان نزديك و ميوههايش به آسانى در دسترس است،
و ظرفهايى از نقره فام، و قدحهايى بلورين [كه پر از غذا و نوشيدنى است] پيرامون آنان مىگردانند؛
جامهايى از نقره كه آنها را به اندازه مناسب اندازهگيرى كردهاند،
و در آنجا جامى كه نوشيدنىاش آميخته به زنجبيل است، به آنان مىنوشانند،
از چشمهاى در آنجا كه «سلسبيل» ناميده شود،
و پيرامونشان نوجوانانى جاودانى [براى پذيرايى از آنان] مىگردند، كه چون آنان را ببينى پندارى مرواريدى پراكندهاند،
و چون آنجا را ببينى، نعمتى فراوان و كشورى بزرگ بينى،
بر اندامشان جامههايى از حرير نازك و سبز رنگ و ديباى ستبر است و با دستبندهايى از نقره آراسته شدهاند، و پروردگارشان باده طهور به آنان مىنوشاند.
[به آنان گويد:] يقينا اين [نعمت ها] پاداش شماست و تلاشتان مقبول افتاده است؛
به راستى ما قرآن را به تدريج بر تو نازل كرديم؛
پس در برابر فرمان پروردگارت شكيبا باش، و از هيچ گنهكار يا كافرى از آنان اطاعت مكن،
و صبح و شام نام پروردگارت را ياد كن.
و پارهاى از شب را سر به سجده گذار، و او را در شب طولانى تسبيح گوى.
بىترديد اينان [كه گنهكار و ناسپاساند] دنياى زودگدر را دوست دارند [و فقط براى به دست آوردن آن مىكوشند] و روز هولناك و سختى را كه پيش رو دارند وامىگذارند.
ما آنان را آفريديم و مفاصلشان را [با رشتههاى اعصاب و عضلات] محكم و استوار كرديم، و هرگاه بخواهيم [آنان را نابود مىكنيم و] امثال و نظايرشان را [كه مطيع و فرمانبردارند] به جاى آنان قرار مىدهيم.
همانا اين [آيات قرآن] تذكر و هشدارى است؛ پس هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [با تكيه بر اين آيات] برگزيند،
و تا خدا نخواهد نخواهيد خواست؛ يقينا خدا همواره دانا و حكيم است.
هر كس را بخواهد در رحمتش درآورد و براى ستمكاران عذابى دردناك آماده كرده است.
سوره المرسلات
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ سوگند به آن فرشتگانى كه پى در پى فرستاده مىشوند،
و سوگند به آن فرشتگانى كه [براى آوردن وحى در سرعت حركت] چون تندبادند.
و سوگند به آن فرشتگانى كه گشاينده صحيفههاى وحىاند،
و سوگند به آن فرشتگانى كه جدا كننده حق از باطلاند،
و سوگند به آن فرشتگانى كه القاكننده آيات آسمانى به پيامبران] اند،
تا حجت [باشد براى اهل ايمان] و بيم و هشدار باشد [براى كافران]
[به همه اين حقايق سوگند] كه آنچه [به عنوان روز قيامت] وعده داده مىشويد بىترديد واقع شدنى است.
در آن زمان كه ستارگان محو و تاريك شوند،
و آن زمانى كه آسمان بشكافد.
و آن زمان كه كوهها از بيخ و بن كنده شوند.
و آن زمان كه وقت حضور پيامبران [براى گواهى بر امتها] معين شود.
اين امور براى چه روزى به تأخير افتاده؟
براى روز داورى
و تو چه مىدانى روز داورى چيست؟
واى در آن روز بر تكذيب كنندگان؛
آيا پيشينيان را [به سبب تكذيبشان] هلاك نكرديم؟
سپس به دنبال آنان ديگران را هم [به سبب تكذيبشان] هلاك مىكنيم.
با گنهكاران اينگونه رفتار مىكنيم.
واى در آن روز بر تكذيبكنندگان!
آيا شما را از آبى پست و بىمقدار نيافريديم؟
پس آن را در جايگاهى استوار قرار داديم
تا زمانى معين؛
پس توانا بوديم و چه نيكو تواناييم.
واى در آن روز بر تكذيب كنندگان!
آيا زمين را فراهم آورنده [انسانها] قرار نداديم؟
هم در حال حياتشان و هم زمان مرگشان
و كوههاى استوار و بلند در آن قرار داديم و شما را آبى گوارا نوشانديم.
واى در آن روز بر تكذيب كنندگان!
[آن روز به آنان گويند:] به سوى آتشى كه همواره آن را تكذيبمىكرديد، برويد؛
و [نيز] به سوى سايهاى [از دود متراكم و آتشزا] كه داراى سه شاخه است، برويد.
[سايهاى كه] نه مانع از حرارت است، و نه از شعلههاى آتش جلوگيرى مىكند.
آن آتش شرارههايى چون ساختمان بلند پرتاب مىكند.
گويى آن شرارهها هم چون شتران زرد رنگ هستند.
واى در آن روز بر تكذيبكنندگان!
اين روزى است كه [انسانها چون موقعيتى نمىبينند براى دفاع از خود] سخن نمىگويند،
و به آنان اجازه داده نمىشود كه عذرخواهى كنند.
واى در آن روز بر تكذيب كنندگان!
امروز همان روز داورى است كه شما و پيشينيان را در آن جمع كردهايم.
پس اگر [براى فرار از عذاب] چاره و تدبيرى داريد، آن را به كار گيريد.
واى در آن روز بر تكذيبكنندگان!
به يقين پرهيزكاران در زير سايهها و كنار چشمهساراناند،
و نزد ميوههايى از آنچه همواره بخواهند.
[به آنان گويند:] به پاداش اعمالى كه همواره انجام مىداديد، بخوريد و بياشاميد گوارايتان باد.
ما نيكوكاران را اينگونه پاداش مىدهيم.
واى در آن روز بر تكذيبكنندگان!
[شما اى كافران و مشركان! در اين دنيا] بخوريد و اندك زمانى برخوردار شويد كه شما گنهكاريد [و بىترديد به كيفر اعمالتان گرفتار خواهيد شد.]
واى در آن روز بر تكذيبكنندگان!
و هنگامى كه به آنان گويند: [در برابر خدا] ركوع كنيد، ركوع نمىكنند.
واى در آن روز بر تكذيبكنندگان!
[اگر به قرآن ايمان نياورند] پس به كدام سخن بعد از آن ايمان مىآورند؟