همه خوراكىها بر بنىاسرائيل حلال بود، جز آنچه اسرائيل [يعنى يعقوب] پيش از آنكه تورات نازل شود [به علتى] بر خود حرام كرد؛ [بنابراين آنچه از خوراكىها در تورات حرام شده به كيفر گناهان بنىاسرائيل است نه آنكه از آيين ابراهيم به جا مانده باشد] بگو: اگر راستگوييد [و حقيقت غير از اين است] تورات را [كه از نظرها پنهان كردهايد] بياوريد و آن را بخوانيد، [و اگر از آوردن تورات و خواندنش خوددارى ورزيد، اعتراف كنيد كه به تورات دروغ مىبنديد.]
پس كسانى كه بعد از اين [دلايل روشن] بر خدا دروغ بندند، [و بگويند: آنچه از خوراكىها در تورات حرام شده از شريعت ابراهيم باقى مانده و نسخ آن محال است،] اينانند كه يقينا ستمكارند.
بگو: خدا راست گفت [كه خوراكىها در آيين ابراهيم حرام نبوده]. بنابراين از آيين ابراهيم كه يكتاپرست و حق گرا بود و از مشركان نبود، پيروى كنيد.
يقينا نخستين خانهاى كه براى [نيايش و عبادت] مردم نهاده شد، همان است كه در مكه است، كه پر بركت و وسيله هدايت براى جهانيان است.
در آن نشانههايى روشن [از ربوبيت، لطف، رحمت خدا و از جمله] مقام ابراهيم است؛ و هر كه وارد آن شود در امان است؛ و خدا را حقى ثابت و لازم بر عهده مردم است كه [براى اداى مناسك حج] آهنگ آن خانه كنند، [البته] كسانى كه [از جهت سلامت جسمى و توانمندى مالى و باز بودن مسير] بتوانند به سوى آن راه يابند، و هر كه ناسپاسى ورزد [و از رفتن به آنجا خوددارى كند به خود زيان زده]؛ زيرا خدا از جهانيان بىنياز است.
بگو: اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كفر مىورزيد؟ در حالى كه خدا بر آنچه انجام مىدهيد، گواه است.
بگو: اى اهل كتاب! چرا كسانى را كه ايمان آوردهاند از راه خدا- در حالى كه خواهان كج نشان دادن آن هستيد- بازمىداريد؟ با اينكه شما [به مستقيم بودن و حقانيتش] گواهيد، و خدا از آنچه انجام مىدهيد بىخبر نيست.
اى اهل ايمان! اگر از گروهى از كسانى كه به آنان كتاب داده شده اطاعت كنيد، شما را پس از ايمانتان به كفر بازمىگردانند.
و چگونه كفر مىورزيد در حالى كه آيات خدا بر شما خوانده مىشود، و پيامبر او در ميان شماست؟! و هر كس به خدا تمسك جويد، قطعا به راه راست هدايت شده است.
اى اهل ايمان! از خدا آن گونه كه شايسته پرواى از اوست پروا كنيد، و نميريد مگر در حالى كه [در برابر او و فرمانها و احكامش] تسليم باشيد.
و همگى به ريسمان خدا [قرآن و اهل بيت عليهم السلام] چنگ زنيد، و پراكنده و گروه گروه نشويد؛ و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آن گاه كه [پيش از بعثت پيامبر و نزول قرآن] با يكديگر دشمن بوديد، پس ميان دلهاى شما پيوند و الفت برقرار كرد، در نتيجه به رحمت و لطف او با هم برادر شديد، و بر لب گودالى از آتش بوديد، ولى شما را از آن نجات داد؛ خدا اين گونه، نشانههاى [قدرت، لطف و رحمت] خود را براى شما روشن مىسازد تا هدايت شويد.
و بايد از شما گروهى باشند كه [همه مردم را] به سوى خير [اتحاد، اتفاق، الفت، برادرى، مواسات و درستى] دعوت نمايند، و به كار شايسته و پسنديده وادارند، و از كار ناپسند و زشت بازدارند؛ و اينانند كه يقينا رستگارند.
و [شما اى اهل ايمان!] مانند كسانى نباشيد كه پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد، پراكنده و گروه گروه شدند و [در دين] اختلاف پيدا كردند، و آنان را عذابى بزرگ است؛
در روزى كه چهرههايى سپيد و چهرههايى سياه شود، اما آنان كه چهرههايشان سياه شده [به آنان گويند:] آيا پس از ايمانتان كافر شديد؟ پس به كيفر آنكه كفر مىورزيديد، اين عذاب را بچشيد.
و اما آنان كه چهرههايشان سپيد گشته همواره در رحمت خدايند، و در آن جاودانهاند.
اينها [سرگذشت اهل كتاب، مژدهها، بيمها و امور مربوط به آخرت] آيات خداست كه آن را به درستى و راستى بر تو مىخوانيم؛ و خدا هيچ ستم و بيدادى بر جهانيان نمىخواهد.
و آنچه در آسمان و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست، و همه امور به سوى او بازگردانده مىشود.
شما بهترين امتى هستيد كه [براى اصلاح جوامع انسانى] پديدار شدهايد، به كار شايسته و پسنديده فرمان مىدهيد و از كار ناپسند و زشت بازمىداريد، و [از روى تحقيق، معرفت، صدق و اخلاص] به خدا ايمان مىآوريد. و اگر اهل كتاب ايمان مىآوردند قطعا براى آنان بهتر بود؛ برخى از آنان مؤمن [به قرآن و پيامبرند] و بيشترشان فاسقند.
هرگز به شما جز آزارى اندك نمىرسانند، و اگر با شما بجنگند [شكست مىخورند و] به شما پشت كرده [فرار مىكنند] آن گاه [از جانب ديگران] يارى نمىشوند.
هر زمان و هر كجا يافت شوند، [داغ] خوارى و ذلت بر آنان زده شده، مگر [آنكه] به ريسمانى از جانب خدا [كه ايمان به قرآن و نبوت پيامبر است] و يا ريسمانى از سوى مردم، [مؤمن كه پذيرش ذمه و شرايط آن است، چنگ زنند] و به خشمى از سوى خدا سزاوار شدهاند و [داغ] بينوايى و بدبختى بر آنان زده شد. اين بدان سبب است كه آنان همواره به آيات خدا كفر مىورزيدند و پيامبران را به ناحق مىكشتند، و اين [كفرورزى و كشتن پيامبران] به سبب اين است كه [خدا را] نافرمانى نمودند و همواره [از حدود الهى] تجاوز مىكردند.
[همه اهل كتاب] يكسان نيستند، از اهل كتاب گروهى درستكار [و رعايت كننده حق خدا و مردم] هستند، آيات خدا را در ساعاتى از شب مىخوانند و [به پيشگاه حق از روى تواضع و فروتنى] سجده مىكنند.
[در سايه قرآن و نبوت پيامبر] به خدا و روز قيامت ايمان مىآورند و به كار شايسته و پسنديده فرمان مىدهند، و از كار ناپسند و زشت بازمىدارند و در كارهاى خير مىشتابند؛ و اينان از شايستگانند.
و هر كار خيرى انجام دهند، هرگز درباره آن مورد ناسپاسى قرار نخواهند گرفت؛ و خدا به تقواپيشگان داناست.
قطعا كسانى كه كافر شدند، هرگز اموال و اولادشان چيزى از [عذاب] خدا را از آنان دفع نخواهد كرد؛ و آنان اهل آتشند و در آنجاودانهاند.
داستان آنچه [كافران] در اين زندگى دنيا انفاق مىكنند، مانند بادى آميخته با سرمايى سخت است كه [به عنوان مجازات] به كشتزار قومى كه بر خود ستم كردهاند برسد و آن را نابود كند؛ و خدا به آنان ستم نكرده است، ولى آنان به خويشتن ستم مىورزند.
اى اهل ايمان! از غير خودتان براى خود محرم راز نگيريد؛ آنان از هيچ توطئه و فسادى درباره شما كوتاهى نمىكنند؛ شدت گرفتارى و رنج و زيان شما را دوست دارند؛ تحقيقا دشمنى [با اسلام و مسلمانان] از لابلاى سخنانشان پديدار است و آنچه سينههايشان [از كينه و نفرت] پنهان مىدارد بزرگتر است. ما نشانهها [ى دشمنى و كينه آنان] را اگر مىانديشيد براى شما روشن ساختيم.
آگاه باشيد! اين شماييد كه آنان را دوست داريد، و آنان شما را دوست ندارند. و شما به همه كتابها [ى آسمانى] ايمان داريد [ولى آنان ايمان ندارند]. و چون با شما ديدار كنند، مىگويند: ايمان آورديم. و زمانى كه با يكديگر خلوت نمايند از شدت خشمى كه بر شما دارند، سر انگشتان خود را مىگزند. بگو: به خشمتان بميريد. يقينا خدا به آنچه در سينههاست، داناست.
اگر به شما خير و خوشى [و پيروزى و غنيمت] رسد، آنان را بدحال [و دلتنگ] مىكند، و اگر بدى و ناخوشى [و حادثه تلخى] رسد به سبب آن خوشحال مىشوند؛ و اگر شكيبايى ورزيد و پرهيزكارى كنيد، نيرنگشان هيچ زيانى به شما نمىرساند؛ مسلما خدا به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد.
و [ياد كن] زمانى را كه صبحگاهان [براى جنگ احد] از ميان خانوادهات بيرون آمدى تا مؤمنان را براى جنگيدن در سنگرهاى نظامى جاى دهى؛ و خدا شنوا [ى به گفتهها] و دانا [ى بهنيتها] ست.
[ياد كنيد كه] در آن هنگام دو گروه از شما بر آن شدند كه سستى و ناتوانى نشان دهند [و از جنگ منصرف شده برگردند]، در حالى كه خدا يار و ياورشان بود [لذا از اين قصد شيطانى بازشان داشت] و مؤمنان بايد فقط بر خدا توكل كنند.
و بىترديد خدا در [جنگ] بدر شما را يارى داد، در حالى كه [از نظر ساز و برگ جنگى و شمار نفرات نسبت به دشمن] ناتوان بوديد؛ بنابراين از خدا پروا كنيد، باشد كه سپاس گزارى نماييد.
آن هنگام كه به مؤمنان مىگفتى: آيا شما را بس نيست كه پروردگارتان به سه هزار فرشته نازل شده شما را يارى دهد؟
آرى، اگر شكيبايى ورزيد و پرهيزكارى كنيد و دشمنان در همين لحظه، جوشان و خروشان بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار يارى مىدهد.
و خدا وعده [يارى و پيروزى] را جز بشارتى براى شما و براى آنكه دلهايتان به آن آرامش يابد قرار نداد؛ و يارى و نصرت جز از سوى خداى تواناى شكستناپذير و حكيم نيست.
تا برخى از كافران را [از ريشه و بن] نابود كند، يا آنان را خوار و ذليل سازد، تا نوميد بازگردند.
زمام چيزى از امور [مشركان و مؤمنان فرارى از جنگ] در اختيار تو نيست، يا توبه آنان را [به شرط آنكه توبه كنند] مىپذيرد يا عذابشان مىكند؛ زيرا آنان ستمكارند.
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست. هر كه را بخواهد مىآمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
اى اهل ايمان! ربا را كه سودهاى چند برابر است نخوريد، و از خدا پروا كنيد تا رستگار شويد.
و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بپرهيزيد.
و از خدا و پيامبر فرمان بريد تا مورد رحمت قرار گيريد.
و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش [به وسعت] آسمانها و زمين است بشتابيد؛ بهشتى كه براى پرهيزكاران آماده شده است؛
آنان كه در گشايش و تنگ دستى انفاق مىكنند، و خشم خود را فرو مىبرند، و از [خطاهاى] مردم در مىگذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد.
و آنان كه چون كار زشتى مرتكب شوند يا بر خود ستم ورزند، خدا را ياد كنند و براى گناهانشان آمرزش خواهند؛ و چه كسى جز خدا گناهان را مىآمرزد؟ و دانسته و آگاهانه بر آنچه مرتكب شدهاند، پا فشارى نمىكنند؛
پاداش آنان آمرزشى است از سوى پروردگارشان، و بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است، در آن جاودانهاند؛ و پاداش عمل كنندگان نيكوست.
قطعا پيش از شما روشهايى [در ميان ملل و جوامع] بوده كه از ميان رفته است، پس در زمين گردش كنيد و با دقت و تامل بنگريد كه سرانجام تكذيب كنندگان [حقايق] چگونه بود.
اين [قرآن] براى مردم، بيانگر [حوادث و واقعيات] و براى پرهيزكاران سراسر هدايت و اندرز است.
و [در انجام فرمانهاى حق و در جهاد با دشمن] سستى نكنيد و [از پيش آمدها و حوادث و سختىهايى كه به شما مىرسد] اندوهگين مشويد كه شما اگر مؤمن باشيد، برتريد.
اگر [در جنگ احد] به شما آسيب و جراحتى رسيد، آن گروه را نيز [در جنگ بدر] آسيب و جراحتى مانند آن رسيد. و ما اين روزها [ى پيروزى و ناكامى] را [به عنوان امتحان] در ميان مردم مىگردانيم [تا عبرت گيرند] و خدا كسانى را كه [از روى حقيقت و خلوص] ايمان آوردهاند، مشخص كند و از ميان شما گواهانى [نسبت به پيروزىها كه نتيجه طاعت و تقواست، و شكستها كه محصول نافرمانى و بىتقوايى است] بگيرد؛ و خدا ستمكاران را [كه با سستى و بىتقوايى بر خود ستم مىكنند] دوست ندارد.
و [نيز اين پيروزىها و ناكامىها] براى آن است كه كسانى را كه [از روى حقيقت] ايمان آوردهاند [از عيوب و آلودگىها] تصفيه و پاك كند، و كافران را نابود نمايد.
آيا پنداشتهايد [با ايمان بدون عمل] وارد بهشت مىشويد، در حالى كه هنوز خدا كسانى از شما را كه در راه خدا جهاد كردهاند وشكيبايان را [از ديگران] مشخص و معلوم نكرده است؟!
و يقينا شما [پس از آگاهى از درجات شهداى بدر] مرگ [در ميدان جنگ] را پيش از رويارويى با آن سخت آرزو مىكرديد، و هنگامى كه با آن روبرو شديد [به هراس افتاديد و بدون هيچ اقدامى] به تماشاى آن پرداختيد!!
و محمد جز فرستادهاى از سوى خدا كه پيش از او هم فرستادگانى [آمده و] گذشتهاند، نيست. پس آيا اگر او بميرد يا كشته شود، [ايمان و عمل صالح را ترك مىكنيد و] به روش گذشتگان و نياكان خود برمىگرديد؟! و هر كس برگردد هيچ زيانى به خدا نمىرساند؛ و خدا به زودى سپاس گزاران را پاداش مىدهد.
و هيچ كس جز به مشيت و فرمان خدا نمىميرد. سرنوشتى است مقرر شده و هر كه پاداش دنيا را بخواهد [اندكى از آن] به او مىدهيم، و هر كه خواستار پاداش آخرت باشد، او را از آن مىبخشيم؛ و به زودى سپاس گزاران را پاداش خواهيم داد.
انبوهى دانشمندان الهى مسلك [و كاملان در دين] به همراه آنان جنگيدند، پس در برابر آسيبهايى كه در راه خدا به آنان رسيد، سستى نكردند و ناتوان نشدند و [در برابر دشمن] سر تسليم و فروتنى فرود نياوردند؛ و خدا شكيبايان را دوست دارد.
و سخن آنان [در گرما گرم و سختى جنگ] جز اين نبود كه گفتند: پروردگارا! گناهان ما و زيادهروى در كارمان را بر ما ببخش و قدمهايمان را استوار بدار و ما را بر گروه كافران يارى ده.
پس خدا پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به آنان عطا فرمود؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد.
اى اهل ايمان! اگر از كافران فرمان بريد، شما را به [عقايد و روشهاى كافرانه] گذشتگانتان بازمىگردانند، در نتيجه زيانكار خواهيد شد.
[آنان نه سرپرست شما و نه شايسته اطاعت شدن هستند] بلكه خدا يار و سرپرست شماست؛ و او بهترين يارى دهندگان است.
به زودى در دلهاى كافران ترس مىاندازيم؛ زيرا چيزى را كه خدا بر [حقانيت] آن دليلى نازل نكرده شريك خدا قرار دادهاند، و جايگاهشان آتش است؛ و چه بد است جايگاه ستمكاران.
و يقينا خدا وعدهاش را [در جنگ احد] براى شما تحقق داد، آن گاه كه دشمنان را به فرمان او تا مرز ريشهكنشدنشان مىكشتيد، تا زمانى كه سست شديد و در كار [جنگ و غنيمت و حفظ سنگرى كه محل رخنه دشمن بود] به نزاع و ستيز برخاستيد، و پس از آنكه [در شروع جنگ] آنچه را از پيروزى و غنيمت دوست داشتيد، به شما نشان داد [از فرمان پيامبر در رابطه با حفظ سنگر] سر پيچى كرديد، برخى از شما دنيا را مىخواست و برخى از شما خواهان آخرت بود، سپس براى آنكه شما را امتحان كند از [پيروزى بر] آنان بازداشت و از شما درگذشت؛ و خدا بر مؤمنان داراى فضل است.
[ياد كنيد] زمانى كه [از ميدان جنگ احد] تا مرز پنهان شدن از ديدهها دور مىشديد و به هيچ كس توجه نمىكرديد، در صورتى كه پيامبر [كه اجابت دعوتش واجب است] شما را از پشت سرتان فرا مىخواند، پس خدا شما را به اندوهى روى اندوهى مجازات كرد تا بر آنچه [از پيروزى و غنيمت] از دستتان رفته و به آنچه [از آسيب و مصيبت] به شما رسيده، اندوهگين نشويد؛ و خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرام بخشى بر شما فرود آمد كه گروهى از شما را [كه بر اثر پشيمانى، دست از فرار برداشته به سوى پيامبر آمديد] فرو گرفت، و گروهى كه فكر حفظ جانشان آنان را [در آن ميدان پر حادثه] پريشان خاطر و غمگين كرده بود، و درباره خدا گمان ناحق و ناروا هم چون گمانهاى [زمان] جاهليت مىبردند [كه چون خدا وعده پيروزى داده پس پيروزى بدون هر قيد و شرطى حق مسلم آنان است! اما وقتى شكست خوردند درباره وعده خدا دچار ترديد شدند و] گفتند: آيا ما را در اين امر [پيروزى] اختيارى هست؟ بگو: يقينا اختيار همه امور به دست خداست. [اين نيست كه چون خدا وعده پيروزى به شما داده بدون قيد و شرط براى شما حاصل شود، پيروزى وعده داده شده، محصول صبر و تقوا، و شكست معلول سستى و نافرمانى است. آنان در دلهايشان چيزى را پنهان مىكنند كه براى تو آشكار نمىسازند، مىگويند: اگر ما را در اين امر [پيروزى] اختيارى بود [و وعده خدا و پيامبر حقيقت داشت] در اينجا كشته نمىشديم. بگو: اگر شما در خانههاى خود هم بوديد كسانى كه كشته شدن بر آنان لازم و مقرر شده بود، يقينا به سوى خوابگاههاى خود [در معركه جهاد و جنگ] بيرون مىآمدند. و [تحقق دادن اين برنامهها] به سبب اين است كه خدا آنچه را [از نيتها] در سينههاى شماست [در مقام عمل] بيازمايد، و آنچه را [از عيوب و آلودگىها] در دلهاى شماست، خالص و پاك گرداند؛ و خدا به آنچه در سينههاست، داناست.
قطعا كسانى از شما روزى كه [در نبرد احد] كه دو گروه [مؤمن و مشرك] با هم روياروى شدند، به دشمن پشت كردند، جز اين نيست كه شيطان آنان را به سبب برخى از گناهانى كه مرتكب شده بودند لغزانيد، و يقينا خدا از آنان در گذشت؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و بردبار است.
اى اهل ايمان! مانند كسانى نباشيد كه كفر ورزيدند و درباره برادرانشان هنگامى كه آنان به سفر رفتند [و در سفر مردند] و يا جهادگر بودند [و شهيد شدند]، گفتند: اگر نزد ما مانده بودند نمىمردند و شهيد نمىشدند. [شما به كافران اعتنا نكنيد] تا خدا اين [اعتقاد و گفتار] را حسرتى در دلهايشان قرار دهد. و خداست كه زنده مىكند و مىميراند؛ و خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.
و اگر در راه خدا شهيد شويد يا بميريد، يقينا آمرزش و رحمتى از سوى خدا، بهتر است از آنچه [آنان از مال و منال دنيا] جمع مىكنند.
و اگر بميريد يا شهيد شويد، به سوى خدا محشور خواهيد شد.
[اى پيامبر!] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم خوى شدى، و اگر درشت خوى و سخت دل بودى از پيرامونت پراكنده مىشدند؛ بنابراين از آنان گذشت كن، و براى آنان آمرزش بخواه، و در كارها با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن؛ زيرا خدا توكل كنندگان را دوست دارد.
اگر خدا شما را يارى كند، هيچ كس بر شما چيره و غالب نخواهد شد، و اگر شما را واگذارد، چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد داد؟ و مؤمنان بايد فقط بر خدا توكل كنند.
هيچ پيامبرى را نسزد كه [در اموال، غنايم، ساير امور به امت خود] خيانت ورزد و هر كه خيانت كند، روز قيامت با آنچه در آن خيانت كرده بيايد؛ سپس به هر كس آنچه را مرتكب شده به طور كامل مىدهند، و آنان مورد ستم قرار نمىگيرند.
پس آيا كسى كه [با طاعت و عبادت] از خشنودى خدا پيروى كرده، همانند كسى است كه [بر اثر گناه] به خشمى از سوى خدا سزاوار شده؟ و جايگاه او دوزخ است و آن بد بازگشت گاهى است.
همه آنان را [چه مؤمن، چه كافر] نزد خدا درجات و منزلتهايى [متفاوت] است، و خدا به آنچه انجام مىدهند، بيناست.
يقينا خدا بر مؤمنان منت نهاد كه در ميان آنان پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مىخواند و [از آلودگىهاى فكرى و روحى] پاكشان مىكند، و كتاب و حكمت به آنان مىآموزد، و به راستى كه آنان پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
آيا زمانى كه [در جنگ احد] آسيبى به شما رسيد كه بىترديد دو برابرش را [در جنگ بدر به دشمن] رسانديد، [از روى بىصبرى، جزع، ناراحتى و اضطراب] مىگوييد: اين آسيب چگونه و از كجاست؟ بگو: از ناحيه خود شماست [كه بر اثر سستى از جنگ، نافرمانى از پيامبر، نزاع و اختلاف، به شما رسيد]. يقينا خدا بر هر كارى تواناست.
و آنچه [در جنگ احد] روزى كه دو گروه [مؤمن و مشرك] با هم روياروى شدند به شما رسيد به اذن خدا بود، [تا شما را امتحان كند] و مؤمنان را معلوم و مشخص نمايد.
و نيز كسانى را كه نفاق و دورويى ورزيدند، معلوم و مشخص كند. و به آنان گفته شد: بياييد در راه خدا بجنگيد يا [از مدينه و كيان جامعه] دفاع كنيد. گفتند: اگر جنگيدن مىدانستيم، قطعا از شما پيروى مىكرديم. آنان در آن روز به كفر نزديكتر بودند تا ايمان. به زبانشان چيزى را مىگويند كه در دلهايشان نيست؛ و خدا به آنچه پنهان مىكنند، داناتر است.
همان كسانى كه از جنگ كناره گرفتند، و در خانههاى خود نشستند، و درباره برادرانشان گفتند: اگر از ما فرمان مىبردند كشته نمىشدند. بگو: [چنانچه اختيار مرگ در دست شماست] پس مرگ را از خود دفع كنيد، اگر راستگوييد.
و هرگز گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند مردهاند، بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
در حالى كه خدا به آنچه از بخشش و احسان خود به آنان عطا كرده شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوستهاند [و سرانجام به شرف شهادت نايل مىشوند] شادى مىكنند، كه نه بيمى بر آنان است ونه اندوهگين مىشوند.
[شهيدان] به نعمت و فضلى از سوى خدا و اينكه خدا پاداش مؤمنان را تباه نمىكند، شادمان و مسرورند.
براى نيكوكاران و تقواپيشگان از كسانى كه خدا و رسول را پس از آنكه زخم و جراحت به آنان رسيده بود [براى جنگى ديگر بعد از جنگ احد] اجابت كردند، پاداشى بزرگ است.
همان كسانى كه مردم [منافق و عوامل نفوذى دشمن] به آنان گفتند: لشكرى انبوه از مردم [مكه] براى جنگ با شما گرد آمدهاند، از آنان بترسيد. ولى [اين تهديد] بر ايمانشان افزود، و گفتند: خدا ما را بس است، و او نيكو وكيل و كارگزارى است.
پس با نعمت و بخششى از سوى خدا [از ميدان جنگ] بازگشتند، در حالى كه هيچ گزند و آسيبى به آنان نرسيده بود، و از خشنودى خدا پيروى كردند؛ و خدا داراى فضلى بزرگ است.
در حقيقت اين شيطان است كه دوستانش را [با شايعه پراكنى و گفتار وحشت زا، از رفتن به جهاد] مىترساند؛ پس اگر مؤمن هستيد از آنان نترسيد و از من بترسيد.
و مبادا آنان كه در كفر مىشتابند، تو را اندوهگين كنند، آنان هرگز به خدا هيچ زيانى نمىرسانند، خدا مىخواهد [به سزاى كفرشان] هيچ بهرهاى در آخرت براى آنان قرار ندهد، و براى آنان عذابى بزرگ است.
مسلما كسانى كه كفر را به بهاى از دست دادن ايمان خريدند، هرگز به خدا هيچ زيانى نمىرسانند، و براى آنان عذابى دردناك است.
و كسانى كه كافر شدند، گمان نكنند مهلتى كه به آنان مىدهيم به سودشان خواهد بود، جز اين نيست كه مهلتشان مىدهيم تا بر گناه خود بيفزايند، و براى آنان عذابى خوار كننده است.
خدا بر آن نيست كه مؤمنان را بر اين [وضعى] كه شما بر آن قرار داريد [كه منافق از مؤمن، و خوب از بد مشخص و معلوم نيست] واگذارد، [بر آن است] تا پليد را از پاك [به سبب آزمايشهاىمختلف] جدا سازد. و خدا بر آن نيست كه شما را بر غيب آگاه كند. ولى خدا از ميان فرستادگانش هر كس را بخواهد [براى آگاه كردن به غيب] برمىگزيند، پس به خدا و فرستادگانش ايمان آوريد. و اگر ايمان آوريد و تقوا پيشه كنيد، براى شما پاداشى بزرگ خواهد بود.
و كسانى كه خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل مىورزند، گمان نكنند كه آن بخل به سود آنان است، بلكه آن بخل به زيانشان خواهد بود. به زودى آنچه به آن بخل ورزيدند در روز قيامت طوق گردنشان مىشود. و ميراث آسمانها و زمين فقط در سيطره مالكيت خداست، و خدا به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
قطعا خدا سخن كسانى را كه گفتند: «خدا نيازمند است و ما بىنيازيم»، شنيد. به زودى آنچه را گفتند، و [نيز] كشتن پيامبران را به ناحق [در پرونده اعمالشان] مىنويسيم، و [روز قيامت] گوييم: عذاب سوزان را بچشيد.
اين [عذاب] به خاطر فسق و فجور و گناهانى است كه خود پيش فرستاديد، و گرنه خدا به بندگان ستمكار نيست.
كسانى كه گفتند: خدا به ما سفارش كرده است كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا براى ما [به نشانه صدق نبوتش] يك قربانى بياورد كه آن را آتش [غيبى] بسوزاند، بگو: پيش از من پيامبرانى دلايل روشن و آنچه گفتيد براى شما آوردند؛ اگر راستگوييد، پس چرا آنان را كشتيد؟
اگر [اين يهوديان بهانهجو] تو را تكذيب كردند، غمگين مباش، مسلما رسولانى هم كه پيش از تو دلايل روشن، و نوشتهها [ى مشتمل بر پند و موعظه] و كتاب روشنگر آورده بودند، تكذيب شدند؟
هر كسى مرگ را مىچشد؛ و بدون ترديد روز قيامت پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مىشود. پس هر كه را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلما كامياب شده است؛ و زندگى اين دنيا جز كالاى فريبنده نيست.
يقينا در اموال و جانهايتان امتحان خواهيد شد، و مسلما از كسانى كه پيش از شما كتاب آسمانى به آنان داده شده و [نيز] از كسانى كه شرك آوردند، سخنان رنج آور بسيارى خواهيد شنيد، و اگر [در برابر آزار اينان] شكيبايى ورزيد و [از تجاوز از حدود الهى] بپرهيزيد [سزاوارتر است.] اين امورى است كه ملازمت بر آن از واجبات است.
و [ياد كنيد] هنگامى كه خدا از كسانى كه به آنان كتاب آسمانى داده شد، پيمان گرفت كه حتما بايد [احكام و حقايق] آن را براى مردم بيان كنيد و پنهانش ننماييد. پس آن [عهد و كتاب] را ترك كردند و به آن اعتنايى ننمودند، و در برابر ترك آن اندك بهايى به دست آوردند؛ و بد چيزى است آنچه به دست مىآورند.
البته مپندار كسانى كه به آنچه [از پنهان داشتن حقايق و باز داشتن مردم از اسلام] انجام دادند، شادمانى مىكنند، و دوست دارند به آنچه انجام ندادهاند ستايش شوند [از عذاب خدا در امانند،] پس گمان مبر كه براى آنان نجاتى از عذاب است، [بلكه] براى آنان عذابى دردناك خواهد بود.
و مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين فقط در سيطره خداست، و خدا بر هر كارى تواناست.
يقينا در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] براى خردمندان است.
آنان كه همواره خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و پيوسته در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند، [و از عمق قلب همراه با زبان مىگويند:] پروردگارا! اين [جهان با عظمت] را بيهوده نيافريدى، تو از هر عيب و نقصى منزه و پاكى؛ پس ما را از عذاب آتش نگاهدار.
پروردگارا! بىترديد هر كه را تو در آتش در آورى، مسلما خوار و رسوايش كردهاى، و براى ستمكاران ياورانى نخواهد بود.
پروردگارا! بىترديد ما [صداى] ندا دهندهاى را شنيديم [كه مردم را] به ايمان فرا مىخواند كه به پروردگارتان ايمان آوريد. پس [ما] ايمان آورديم. پروردگارا! گناهان ما را بيامرز، و بدىهايمان را از ما محو كن، و ما را در زمره نيكوكاران بميران.
پروردگارا! آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده دادهاى به ما عطا فرما و روز قيامت، ما را رسوا و خوار مكن؛ زيرا تو وعده خلافى نمىكنى؟
پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [كه:] يقينا من عمل هيچ عمل كنندهاى از شما را از مرد يا زن كه همه از يكديگرند تباه نمىكنم؛ پس كسانى كه [براى خدا] هجرت كردند، و از خانههايشان رانده شدند، و در راه من آزار ديدند، و جنگيدند و كشته شدند، قطعا بدىهايشان را محو خواهم كرد و آنان را به بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است، وارد مىكنم [كه] پاداشى است از سوى خدا و خداست كه پاداش نيكو نزد اوست.
مبادا رفت و آمد كافران در شهرها [با وسايل و ابزار فراوان و شوكت ظاهرى] تو را بفريبد.
[اين] برخوردارى اندك [و ناچيزى از زندگى زود گذر دنيا] است؛ سپس جايگاهشان دوزخ است، و آن بد آرامگاهى است.
كسانى كه از پروردگارشان پروا كردند [و فريفته زرق و برق زندگى مادى نشدند] براى آنان بهشتهايى است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است، در آنجا جاودانهاند. [اين به عنوان آغاز] پذيرايى از سوى خداست، و آنچه [غير از بهشت و نعمت هايش] نزد خداست، براى نيكوكاران بهتر است.
بىترديد از اهل كتاب كسانى هستند كه به خدا و آنچه به سوى شما نازل شده و آنچه به سوى خودشان فرود آمده ايمان مىآورند، در حالى كه در برابر خدا فروتن و خاكسار بوده، آيات خدا را به بهاى اندك نمىفروشند. براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته و مناسب است؛ يقينا خدا حسابرسى سريع است.
اى اهل ايمان! [در برابر حوادث] شكيبايى كنيد، و ديگران را هم به شكيبايى واداريد، و با يكديگر [چه در حال آسايش چه در بلا و گرفتارى] پيوند و ارتباط برقرار كنيد و از خدا پروا نماييد تا رستگار شويد.
سوره النساء
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اى مردم! از [مخالفت با فرمانهاى] پروردگارتان بپرهيزيد، آنكه شما را از يك تن آفريد و جفتش را [نيز] از [جنس] او پديد آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسيارى را پراكنده و منتشر ساخت. و از خدايى كه به نام او از يكديگر درخواست مىكنيد. پروا كنيد و از [قطع رابطه با] خويشاوندان بپرهيزيد. يقينا خدا همواره بر شما حافظ و نگهبان است.
اموال يتيمان را [پس از رشدشان] به آنان بدهيد، و [اموال] پست و بىارزش [خود] را با [اموال] مرغوب و با ارزش [آنان] عوض نكنيد؛ و اموالشان را با ضميمه كردن به اموال خود نخوريد؛ زيرا آن گناهى بزرگ است.
واگر مىترسيد كه نتوانيد در مورد دختران يتيم [در صورت ازدواج با آنان] عدالت ورزيد، بنابراين از [ديگر] زنانى كه شما را خوش آيد دو دو و سه سه و چهار چهار به همسرى بگيريد. پس اگر مىترسيد كه با آنان به عدالت رفتار نكنيد، به يك زن يا به كنيزانى كه مالك شدهايد [اكتفا كنيد]؛ اين [اكتفاى به يك همسر عقدى] به اينكه ستم نورزيد و از راه عدالت منحرف نشويد، نزديكتر است.
ومهريه زنان را به عنوان هديهاى الهى با ميل و رغبت [و بدون چشم داشت و منت گذارى] به خودشان بدهيد؛ واگر چيزى از آن را با ميل و رضايت خود به شما ببخشند، آن را حلال و گوارا بخوريد.
و اموالتان را كه خدا مايه قوام و برپايى [زندگى] شما گردانيده به سبك مغزان ندهيد، ولى آنان را از درآمد آن بخورانيد و لباس بپوشانيد و با آنان به صورتى شايسته و پسنديده سخن گوييد.
و يتيمان را [نسبت به امور زندگى] بيازماييد تا زمانى كه به حد ازدواج برسند، پس اگر در آنان رشد لازم را يافتيد اموالشان را به خودشان بدهيد و آن را از [ترس] آنكه مبادا به سن رشد رسند [و از شما بگيرند] به اسراف وشتاب مخوريد. و [از سرپرستان ايتام] آنكه توانگر است بايد [از تصرف در مال يتيم به عنوان حق الزحمه] خوددارى كند؛ و هر كه تهيدست است به اندازه متعارف مصرف نمايد؛ وهنگامى كه خواستيد اموالشان را به خودشان بدهيد [براى آنكه در آينده اختلاف و نزاعى پيش نيايد] بر آنان گواه بگيريد؛ و خدا براى محاسبه كافى است.
براى مردان از آنچه پدر و مادر و نزديكان [پس از مرگ خود] به جاى مىگذارند سهمى است؛ و براى زنان هم آنچه پدر و مادر و نزديكان به جاى مىگذارند سهمى است، اندك باشد يا بسيار، سهمى است لازم وواجب.
چون هنگام تقسيم كردن ارث، خويشاوندان و يتيمان و مستمندان حاضر شدند چيزى از آن را به ايشان بدهيد، و با آنان سخنى شايسته و پسنديده گوييد.
و كسانى كه اگر فرزندانى ناتوان پس از خود به جاى مىگذارند، بر آنان [از ضايع شدن حقوقشان] بيم دارند، بايد [از اينكه حقوق يتيمان ديگران را ضايع كنند] بترسند. پس لازم است [نسبت به شأن يتيمان] از خدا پروا كنند، و [درباره آنان] سخنى درست و استوار گويند.
بىترديد كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، فقط در شكم خود آتش مىخورند، و به زودى در آتش فروزان در آيند.
خدا شما را درباره [ارث] فرزندانتان سفارش مىكند كه سهم پسر مانند سهم دو دختر است. و اگر [ميراثبران ميت] دخترند و بيش از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم ميراث است؛ و اگر يك دختر باشد، نصف ميراث سهم اوست. و براى هر يك از پدر و مادر ميت چنانچه ميت فرزندى داشته باشد، يك ششم ميراث است؛ و اگر فرزندى نداشته باشد، و [تنها] پدر و مادرش ارث مىبرند براى مادرش يك سوم است [و باقىمانده ميراث سهم پدر اوست] و اگر ميت برادرانى داشته باشد، سهم مادرش يك ششم است. [همه اين سهام] پس از وصيتى است كه [نسبت به مال خود] مىكند، يا [پس از] دينى است [كه بايد از اصل مال پرداخت شود.] شما نمىدانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [بنابراين اختلاف سهمها شما را نگران نكند و موجب اعتراض نشود]. [اين تقسيم بندى] فريضهاى از سوى خداست؛ زيرا خدا همواره دانا و حكيم است.
نصف ميراثى كه همسرانتان به جاى مىگذارند، اگر فرزندى نداشته باشند براى شماست، و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ميراث حق شماست، پس از وصيتى كه نسبت به مال خود مىكنند يا [پس از] دينى [كه بايد از اصل مال پرداخت شود]. و براى زنانتان چنانچه فرزندى نداشته باشيد يك چهارم ميراثى است كه از شما به جاى مىماند، و اگر فرزندى داشته باشيد يك هشتم ميراث حق آنان است، پس از وصيتى كه كردهايد يا [پس از] دينى [كه بايد از اصل مال پرداخت شود]. و اگر مرد يا زنى كه از او ارث مىبرند، كلاله [يعنى بى اولاد و بدون پدر و مادر] باشد و داراى برادر و خواهرى است، پس براى هر يك از آن دو نفر يك ششم ميراث است؛ و اگر بيش از اين باشند در يك سوم ميراث شريكاند، پس از وصيتى كه [نسبت به مال] شده يا پس از دينى [كه بايد از اصل مال پرداخت شود]. همه اينها در صورتى است كه در انجام وصيت به وارثان زيان نزند. اين سفارشى است از سوى خدا، و خدا دانا و بردبار است.
اينها حدود خداست، و هر كه از خدا و رسولش اطاعت كند، خدا او را به بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است درآورد؛ در آن جاودانهاند، و آن است كاميابى بزرگ.
و هر كه از خدا و رسولش نافرمانى كند و از حدود او تجاوز نمايد، خدا او را در آتشى درآورد كه در آن جاودانه است و براى او عذابى خواركننده است.
و از زنان شما [امت اسلام] كسانى كه مرتكب زنا مىشوند، چهار نفر مرد از خودتان را بر آنان به گواهى بخواهيد؛ پس اگر [به ارتكاب آن] گواهى دادند، آن زشتكاران را در خانهها [به عنوان حبس ابد] نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد، يا خدا [براى نجات] آنان راهى قرار دهد.
و از شما [مسلمانان] آن مرد و زنى كه مرتكب آن [كار زشت] مىشوند [در صورتى كه بدون همسر باشند] آنان را [با اجراى حدود خدا] بيازاريد؛ و اگر توبه كنند و [مفاسد خود را] اصلاح نمايند از آنان دست برداريد؛ زيرا خدا همواره بسيار توبهپذير و مهربان است.
بىترديد توبه نزد خدا فقط براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب كار زشت مىشوند، سپس به زودى توبه مىكنند؛ اينانند كه خدا توبه آنان را مىپذيرد، و خدا همواره دانا و حكيم است.
و براى كسانى كه پيوسته كارهاى زشت مرتكب مىشوند، تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد [و در آن لحظه كه تمام فرصتها از دست رفته] گويد: اكنون توبه كردم. و نيز براى آنان كه در حال كفر از دنيا مىروند، توبه نيست. اينانند كه عذابى دردناك براى آنان آماده كردهايم.
اى اهل ايمان! براى شما ارث بردن از زنان در حالى كه خوشايند شما نيستند [و فقط به طمع به دست آوردن اموالشان پس از مرگشان با آنان زندگى مىكنيد] حلال نيست. و آنان را در تنگنا و فشار مگذاريد تا بخشى از آنچه را [به عنوان مهريه] به آنان دادهايد پس بگيريد، مگر آنكه كار زشت آشكارى مرتكب شوند. و با آنان به صورتى شايسته و پسنديده رفتار كنيد. و اگر [به علتى] از آنان نفرت داشتيد [باز هم با آنان به صورتى شايسته و پسنديده رفتار كنيد] چه بسا چيزى خوشايند شما نيست و خدا در آن خير فراوانى قرار مىدهد.
و اگر خواستيد همسرى ديگر به جاى همسر پيشين جايگزين كنيد و به همسر پيشين مال فراوانى [به عنوان مهريه] پرداختهايد، چيزى از آن را پس مگيريد. آيا آن را با تكيه به تهمت و گناهى آشكار پس مىگيريد؟!
و چگونه آن را پس مىگيريد در حالى كه [با آميزش جسمى، تماس روحى و معاشرت] به يكديگر رسيدهايد، و آنان از شما [به وسيله قرارداد ازدواج] پيمانى محكم گرفتهاند.
و با زنانى كه پدرانتان با آنان ازدواج كردهاند ازدواج نكنيد، مگر آنچه [پيش از اعلام اين حكم] انجام گرفته باشد. يقينا اين عمل، عملى بسيار زشت و منفور و بد راهى است.
[ازدواج با اين زنان] بر شما حرام شده است: مادرانتان، و دخترانتان، و خواهرانتان، و عمههايتان، و خالههايتان، و دخترانبرادر، و دختران خواهر، و مادرتان كه شما را شير دادهاند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرانتان كه در دامان شمايند [و تحت سرپرستى شما پرورش يافتهاند، البته] از آن همسرانى كه با آنان آميزش داشتهايد، و اگر آميزش نداشتهايد، بر شما گناهى نيست [كه مادرشان را رها كرده با آنان ازدواج كنيد]، و [نيز] همسران پسرانتان كه از نسل شما هستند [بر شما حرام شده است]. و همچنين جمع ميان دو خواهر [در يك زمان ممنوع است]، جز آنچه [پيش از اعلام اين حكم] انجام گرفته باشد؛ زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.