و [ازدواج با] زنان شوهردار [بر شما حرام شده است] مگر زنانى كه [به سبب جنگ با شوهران كافرشان از راه اسارت] مالك شدهايد؛ [اين احكام] مقرر شده خدا بر شماست. و زنان ديگر غير از اين [زنانى كه حرمت ازدواج با آنان بيان شد] براى شما حلال است، كه آنان را با [هزينه كردن] اموالتان [به عنوان ازدواج] بخواهيد در حالى كه [قصد داريد با آن ازدواج] پاكدامن باشيد نه زناكار. و از هر كدام از زنان بهرهمند شديد مهريه او را به عنوان واجب مالى بپردازيد، و در آنچه پس از تعيين مهريه [نسبت به مدت عقد يا كم يا زياد كردن مهريه] با يكديگر توافق كرديد بر شما گناهى نيست؛ يقينا خدا همواره دانا و حكيم است.
و از شما كسى كه به سبب تنگدستى نتواند با زنان آزاد مؤمن ازدواج كند، با كنيزان جوان با ايمانتان [ازدواج كنيد و اظهار ايمان از سوى كنيزان در جواز ازدواج با آنان كافى است]. و خدا به ايمان شما [كه كدام ظاهرى و كدام حقيقى و واقعى است] داناتر است. [آزاد و كنيز در اصل و نسب و در رابطه ايمانى] از يكديگر، [و اعضاى يك پيكريد]، پس با كنيزان با اجازه صاحبانشان ازدواج كنيد، و مهريه آنان را به طور شايسته و پسنديده به خودشان بپردازيد. [جواز اين ازدواج مشروط به آن است كه كنيزان] پاكدامن باشند نه زناكار و نه گيرندگان دوست پنهانى. پس هنگامى كه به ازدواج درآمدند، پس اگر مرتكب كار زشت شوند، بر آنان نصف مجازاتى است كه بر زنان آزاد است. اين [جواز ازدواج با كنيز] براى كسى از شماست كه از مشقت [غريزه جنسى و دچار شدن به زنا] بترسد، و شكيبايى كردن براى شما بهتر است؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
خدا مىخواهد [احكام و مقرراتش را] براى شما بيان كند و شما را به روشهاى [پاك و صحيح] كسانى كه پيش از شما بودند، راهنمايى نمايد و رحمت و مغفرتش را بر شما فرو ريزد؛ و خدا دانا و حكيم است.
و خدا مىخواهد با رحمت و لطفش به شما توجه كند؛ و آنان كه از شهوات پيروى مىكنند مىخواهند شما [در روابط جنسى از حدود و مقررات حق] به انحراف بزرگى دچار شويد.
خدا مىخواهد [با تشريع ازدواج با زنان مؤمن، و ازدواج با كنيزان مؤمن، و ازدواج موقت، بار مشكلات زندگى و مشقتهاى روابط نامشروع جنسى را] بر شما سبك كند؛ و انسان [در برابر مشكلات و شهوات جنسى] ناتوان آفريده شده است.
اى اهل ايمان! اموال يكديگر را در ميان خود به باطل [و از راه حرام و نامشروع] مخوريد، مگر آنكه تجارتى از روى خشنودى و رضايت ميان خودتان انجام گرفته باشد. و خودكشى نكنيد؛ زيرا خدا همواره به شما مهربان است.
و هر كه خوردن مال به باطل و قتل نفس را از روى تجاوز [از حدود خدا] و ستم [بر خود و ديگران] مرتكب شود، به زودى او را در آتشى [آزار دهنده و سوزان] درآوريم؛ واين كار بر خدا آسان است.
اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى مىشويد دورى كنيد، گناهان كوچكتان را از شما محو مىكنيم، و شما را به جايگاهى ارزشمند و نيكو وارد مىكنيم.
و نعمت ها و مال و ثروتى كه خدا به سبب آن برخى از شما را بر برخى برترى داده آرزو مكنيد [كه آرزويش مايه حسد و فساد است. اين تفاوتها و برترىها لازمه زندگى دنيا و بر اساس محاسبات حكيمانه است، اما در عين حال] براى مردان از آنچه كسب كردهاند بهرهاى است، و براى زنان هم از آنچه كسب كردهاند بهرهاى است. و [با كمك تقوا و عمل صالح] از بخشش خدا بخواهيد، يقينا خدا همواره به همه چيز داناست.
و براى هر كسى از آنچه به جاى گذاشته وارثانى قرار دادهايم، كه [آن وارثان] پدر و مادر و خويشاوندان و كسانى هستند كه شما با آنان پيمان [ازدواج يا پيمانهاى شرعى و عرفى] بستهايد؛ پس سهم ارث آنان را بدهيد؛ يقينا خدا بر همه چيز گواه است.
مردان، كارگزاران و تدبيركنندگان [زندگى] زنانند، به خاطر آنكه خدا مردان را [از جهت توان جسمى، تحمل مشكلات و قدرت روحى و فكرى] بر زنان برترى داده، و به خاطر آنكه [مردان] از اموالشان هزينه زندگى زنان را [به عنوان حقى واجب] مىپردازند؛ پس زنان شايسته و درست كار [با رعايت قوانين حق] فرمانبردار [و مطيع شوهر] ند [و] در برابر حقوقى كه خدا [به نفع آنان برعهده شوهرانشان] نهاده است، در غياب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ مىكنند. و زنانى كه از سركشى و نافرمانى آنان بيم داريد [در مرحله اول] پندشان دهيد، و [در مرحله بعد] در خوابگاهها از آنان دورى كنيد، و [اگر اثر نبخشيد] آنان را [به گونهاى كه احساس آزار به دنبال نداشته باشد] تنبيه كنيد؛ پس اگر از شما اطاعت كردند براى آزار دادن آنان هيچ راهى مجوييد؛ يقينا خدا بلند مرتبه و بزرگ است.
و [شما اى حاكمان شرع و عقلا و بزرگان خانواده!] اگر از جدايى و ناسازگارى ميان زن و شوهر بيم داشتيد، پس داورى از خانواده مرد، و داورى از خانواده زن [براى رفع اختلاف] برانگيزيد كه اگر هر دو داور قصد اصلاح داشته باشند، خدا ميان دو داور توافق و سازگارى ايجاد مىكند [تا به صلاح زن و شوهر حكم كنند]؛ يقينا خدا [به نيات و اعمال شما] دانا و آگاه است.
و خدا را بپرستيد، و چيزى را شريك او قرار ندهيد، و به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه نزديك و همسايه دور و همنشينان و همراهان و در راه ماندگان و بردگان نيكى كنيد؛ يقينا خدا كسى را كه متكبر و خودستاست، دوست ندارد.
كسانى كه [از انفاق اموالشان در راه خدا] بخل مىورزند، و مردم را به بخل فرمان مىدهند، و آنچه را خدا از فضل خود به آنان داده پنهان مىكنند، [كافرند] و ما براى كافران عذابى خواركننده آماده كردهايم.
و آنان كه اموالشان را از روى ريا و خودنمايى به مردم انفاق مىكنند، و به خدا و روز قيامت ايمان ندارند [شيطان همدم آنان است]. و هر كس شيطان همدم او باشد بىترديد بد همدمى است.
و بر آنان چه زيانى بود اگر به خدا و روز قيامت ايمان مىآوردند، و از آنچه خدا به آنان داده انفاق مىكردند؟ و خدا همواره به آنان داناست.
يقينا خدا هم وزن ذرهاى [به احدى] ستم نمىكند، و اگر [هم وزن آن ذره] كار نيكى باشد، آن را دو چندان مىكند، و از نزد خود پاداشى بزرگ مىدهد.
پس چگونه است [حال مردم] هنگامى كه از هر امتى گواهى [كه پيامبر آنان است بر اعمالشان] بياوريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟!
در آن روز كسانى كه كفر ورزيدهاند و از رسول نافرمانى كردهاند، آرزو مىكنند كه: اى كاش با زمين يكسان مىشدند. و از خدا هيچ سخنى را [كه در دنيا درباره قرآن و پيامبر به باطل و ناروا مىگفتند] پوشيده نمىتوانند داشت.
اى اهل ايمان! در حالى كه مستيد به نماز نزديك نشويد تا زمانى كه [مستى شما برطرف شود و از روى هوشيارى] بدانيد [كه در حال نماز] چه مىگوييد. و در حال جنابت هم به نماز نزديك نشويد تا غسل كنيد مگر در حال سفر [كه آب نيابيد، پس با تيمم نماز بخوانيد]. و اگر بيماريد، يا در سفريد، يا يكى از شما از قضاى حاجت [از دستشويى] آمده، يا با زنان آميزش كردهايد و آبى [براى وضو يا غسل] نيافتيد، به خاكى پاك، روى كنيد و بخشى از صورت و دستهايتان را [با آن] مسح نماييد؛ يقينا خدا همواره گذشتكننده و بسيار آمرزنده است.
آيا به كسانى كه بهرهاى اندك از [دانش] كتاب [آسمانى تورات و انجيل] به آنان داده شده ننگريستى [كه با پنهان داشتن حقايق كتاب و تحريف آياتش] گمراهى را مىخرند، و [از روى حسادت و دشمنى] مىخواهند شما هم از راه مستقيم گمراه شويد؟!
و خدا به دشمنان شما داناتر است. و بس است كه خدا سرپرست شما باشد، و كافى است كه خدا ياور شما باشد.
برخى از كسانى كه يهودىاند، حقايق [كتاب آسمانى] را [با تفسيرهاى نابجا و تحليلهاى غلط و ناصواب] از جايگاههاى اصلى و معانى حقيقىاش تغيير مىدهند، و [به زبان ظاهر به پيامبر] مىگويند: [دعوتت را] شنيديم و [به باطن مىگويند:] نافرمانى كرديم و [از روى توهين به پيامبر بر ضد او فرياد مىزنند: سخنان ما را] بشنو كه [اى كاش] ناشنوا شوى. و با پيچ و خم دادن زبان و آوازشان و به نيت عيبجويى از دين [به آهنگى، كلمه] راعنا [را كه در عربى به معناى «ما را رعايت كن» است، تلفظ مىكنند كه براى شنونده، راعينا كه معنايى خارج از ادب دارد، تداعى مىشود]. و اگر آنان [به جاى اين همه اهانت از روى صدق و حقيقت] مىگفتند: شنيديم و اطاعت كرديم و [سخنان ما را] بشنو و ما را مهلت ده [تا معارف اسلام را درك كنيم] قطعا براى آنان بهتر و درستتر بود، ولى خدا آنان را به سبب كفرشان لعنت كرده، پس جز عده اندكى ايمان نمىآورند.
اى كسانى كه به شما كتاب آسمانى داده شده! به آنچه [بر پيامبر اسلام] نازل كرديم كه تصديق كننده تورات و انجيلى است كه با شماست ايمان آوريد، پيش از آنكه چهرههايى را [از شكل و شخصيت انسانى] محو كنيم، و [به كيفر تكبر در برابر پيامبر اسلام و قرآن] به كفر و گمراهى بازگردانيم، يا چنان كه اصحاب سبت را لعنت كرديم، لعنت كنيم؛ و فرمان خدا همواره شدنى است.
مسلما خدا اين را كه به او شرك ورزيده شود نمىآمرزد، و غير آن را براى هر كس كه بخواهد مىآمرزد. و هر كه به خدا شرك بياورد، مسلما گناه بزرگى را مرتكب شده است.
آيا به كسانى كه خود را به پاكى مىستايند، ننگريستى؟ [اين خودستايى هيچ ارزشى و اعتبارى ندارد] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد [بر اساس ملاكهاى تعيين شده از سوى خود] مىستايد، و [گروهى كه به ناحق، خود را مىستايند در كيفر و مجازات] به اندازه رشته ميان هسته خرما مورد ستم قرار نمىگيرند.
با تأمل بنگر چگونه [قوم يهود با ادعاى پاكى خويش در پيشگاه حق] بر خدا دروغ مىبندند، و همين گناه آشكار [براى خوارى و عذاب آنان] كافى است.
آيا به كسانى كه بهرهاى اندك از [دانش] كتاب [تورات و انجيل] به آنان داده شده ننگريستى كه به هر معبودى غير خدا، و هر طغيان گرى ايمان مىآورند؟! و درباره كسانى كه كافر شدهاند، مىگويند: آنان از كسانى كه ايمان [به قرآن و پيامبر] آوردهاند، راه يافتهترند.
اينانند كه خدا لعنتشان كرده و هر كه را خدا لعنت كند، هرگز براى او ياورى نخواهى يافت.
آيا آنان را بهرهاى از حكومت است [كه بخواهند چيزى به مردم دهند و كارساز دنيا و آخرتشان باشند، اگر هم بهرهاى باشد] در اين صورت به اندازه گودى پشت هسته خرما به مردم نمىپردازند.
بلكه آنان به مردم [كه در حقيقت پيامبر و اهل بيت اويند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا كرده، حسد مىورزند. تحقيقا ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم، و به آنان فرمانروايى بزرگى بخشيديم.
پس برخى از آنان [كه اهل كتاباند] به او [كه پيامبر اسلام و والاترين فرد از خاندان ابراهيم است] ايمان آورند، و گروهى از او روى گردانيدهاند، و دوزخ كه آتشى سوزان و برافروخته است، براى آنان كافى است.
يقينا كسانى كه به آيات ما كافر شدند به زودى آنان را به آتشى [شكنجهآور و سوزان] درآوريم، هرگاه پوستشان بريان شود، پوستهاى ديگرى جايگزين آن مىكنيم تا عذاب را بچشند؛ يقينا خدا تواناى شكستناپذير و حكيم است.
و كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند، به زودى آنان را در بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است، وارد كنيم، در آنجا جاودانهاند؛ آنان را در آنجا همسرانى پاكيزه است، و آنان را در زير سايهاى پايدار [و دلپذير، آرامبخش و خنك] درآوريم.
خدا قاطعانه به شما فرمان مىدهد كه: امانتها را به صاحبانش بازگردانيد و هنگامى كه ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد. يقينا [فرمان بازگردانيدن امانت و عدالت در داورى] نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن موعظه مىكند؛ بىترديد خدا همواره شنوا و بيناست.
اى اهل ايمان! از خدا اطاعت كنيد و [نيز] از پيامبر و صاحبان امر خودتان [كه امامان از اهل بيتاند و چون پيامبر داراى مقام عصمت مىباشند] اطاعت كنيد. و اگر درباره چيزى [از احكام و امور مادى و معنوى و حكومت و جانشينى پس از پيامبر] نزاع داشتيد، آن را [براى فيصله يافتنش] اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، به خدا و پيامبر ارجاع دهيد؛ اين [ارجاع دادن] براى شما بهتر واز نظر عاقبت نيكوتر است.
آيا به كسانى كه گمان مىكنند به آنچه بر تو و پيش از تو نازل شده ايمان آوردهاند، ننگريستى، كه مىخواهند [در موارد نزاع و اختلافشان] داورى و محاكمه نزد طاغوت برند؟ [همان حاكمان ستمكار و قاضيان رشوهخوارى كه جز به باطل حكم نمىرانند،] در حالى كه فرمان يافتهاند به طاغوت كفر ورزند، و شيطان [با سوق دادنشان به محاكم طاغوت] مىخواهد آنان را به گمراهى دورى [كه هرگز به رحمت خدا دست نيابند] دچار كند.
چون به آنان گويند: [براى داورى و محاكمه] به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پيامبر آييد. منافقان را مىبينى كه از تو به شدت روى مىگردانند!
پس [وضع و حالشان] چگونه خواهد بود هنگامى كه به سبب آنچه مرتكب شدهاند، حادثه ناگوارى به آنان برسد، آن گاه در حالى كه به خدا سوگند مىخورند، نزد تو مىآيند كه: ما [از داورى بردن نزد طاغوت] نيتى جز نيكى و برقرارى صلح و سازش [ميان طرفين نزاع] نداشتيم.
اينان كسانى هستند كه خدا آنچه را كه [از نيات شوم، كينه و نفاق] در دلهاى آنان است مىداند؛ بنابراين از آنان روى برتاب، و پندشان ده، و به آنان سخنى رسا كه در دلشان اثر كند بگوى.
و هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق خدا از او اطاعت شود. و اگر آنان هنگامى كه [با ارتكاب گناه] به خود ستم كردند، نزد تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند، و پيامبر هم براى آنان طلب آمرزش مىكرد، يقينا خدا را بسيار توبهپذير و مهربان مىيافتند.
به پروردگارت سوگند كه آنان مؤمن حقيقى نخواهند بود، مگر آنكه تو را در آنچه ميان خود نزاع واختلاف دارند به داورى بپذيرند؛ سپس از حكمى كه كردهاى دروجودشان هيچ دل تنگى و ناخشنودى احساس نكنند، وبه طور كامل تسليم شوند.
و اگر بر آنان مقرر مىكرديم كه خودكشى كنيد، يا از ديار و كاشانه خود بيرون رويد، جز اندكى از آنان انجام نمىدادند. و اگر آنچه را كه به آن پند داده مىشوند عمل مىكردند، مسلما براى آنان بهتر و در [جهت تثبيت ايمان و] استوارى قدم مؤثرتر و قوىتر بود.
و ما نيز در آن صورت آنان را به طور يقين پاداشى بزرگ مىداديم.
و بىترديد آنان را به راهى راست راهنمايى مىكرديم.
و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى از پيامبران و صديقان و شهيدان و شايستگان خواهند بود كه خدا به آنان نعمت [ايمان، اخلاق و عمل صالح] داده؛ و اينان نيكو رفيقانى هستند.
اين [رفاقت با آنان] بخشش و فضلى از سوى خداست، و [در استحقاق اين كرامت و فضل] كافى است كه خدا [به نيات و اعمال مطيعان] داناست.
اى اهل ايمان! [در برابر دشمن مهيا و آماده باشيد و] سلاحها و ساز و برگ جنگى خود را برگيريد، پس گروه گروه يا دستهجمعى [به سوى جنگ با دشمن] كوچ كنيد.
يقينا از شما كسى است كه [از رفتن به سوى جنگ] درنگ و كندى مىكند، پس اگر به شما [رزمندگانى كه به جنگ رفتهايد] آسيبى رسد، گويد: خدا بر من محبت و لطف داشت كه با آنان [در ميدان جنگ] حاضر نبودم.
و اگر بخشش و فضلى از سوى خدا به شما رسد چنان كه گويى ميان شما و او هرگز دوستى و مودتى نبوده، [و از جنگ شما با دشمن آگاهى نداشته، و براى اينكه از پيروزى و غنيمت سهمى نبرده، آه سردى مىكشد و] مىگويد: اى كاش من هم با آنان بودم، پس به كاميابى بزرگى دست مىيافتم.
بايد كسانى كه زندگى زودگذر دنيا را با سراى جاويدان آخرت مبادله مىكنند، در راه خدا بجنگند. و هر كه در راه خدا بجنگد و كشته شود، يا بر دشمن پيروز گردد، به زودى پاداش بزرگى به او خواهيم داد.
شما را چه شده كه در راه خدا و [رهايى] مردان و زنان و كودكان مستضعف [ى كه ستمكاران هر گونه راه چاره را بر آنان بستهاند] نمىجنگيد؟ آن مستضعفانى كه همواره مىگويند: پروردگارا! ما را از اين شهرى كه اهلش ستمكارند، بيرون ببر و از سوى خود، سرپرستى براى ما بگمار و از جانب خود براى ما ياورى قرار ده.
آنان كه ايمان آوردهاند در راه خدا مىجنگند؛ و كسانى كه كافر شدهاند در راه طاغوت مىجنگند. پس شما با ياران شيطان بجنگيد، كه يقينا نيرنگ و توطئه شيطان [در برابر اراده خدا و پايدارى شما] سست و بىپايه است.
آيا نديدى كسانى را كه [پيش از اعلام حكم جهاد] به آنان گفته شد: [چون زمينه جنگ فراهم نيست] دست از جنگ بازداريد و [در اين شرايط] نماز را بر پا داريد، و زكات بپردازيد. ولى هنگامى كه جنگ بر آنان لازم و مقرر شد، ناگاه گروهى از آنان مانند ترس از [عقوبت] خدا يا ترسى سختتر از آن از مردم [مشرك] ترسيدند و گفتند: پروردگارا! چرا جنگ را بر ما لازم و مقرر كردى؟ و چرا ما را تا زمانى نزديك [كه زمان مرگ طبيعى است] مهلت ندادى؟ بگو: متاع دنيا اندك، و آخرت براى آنان كه تقوا ورزيدهاند بهتر است؛ و به اندازه رشته ميان هسته خرما مورد ستم قرار نمىگيرند.
هر كجا باشيد هر چند در قلعههاى مرتفع و استوار، مرگ شما را درمىيابد. و اگر خيرى [چون پيروزى و غنيمت] به آنان [كه سست ايمان و منافقاند] برسد، مىگويند: اين از سوى خداست. و اگر سختى وحادثهاى [چون بيمارى، تنگدستى، شكست وناكامى] به آنان رسد [به پيامبر اسلام] مىگويند: از ناحيه توست. بگو: همه اينها از سوى خداست. اين گروه را چه شده كه نمىخواهند [معارف الهيه وحقايق را] بفهمند؟!
[اى انسان!] آنچه از نيكى به تو رسد، از سوى خداست و آنچه از بدى به تو رسد، از سوى خود توست. و [اى پيامبر! از نيكىهايى كه از سوى ماست اينكه] تو را براى مردم به پيامبرى فرستاديم، و گواه بودن خدا [بر پيامبرى تو] كافى است.
هر كه از پيامبر اطاعت كند، در حقيقت از خدا اطاعت كرده و هر كه روى برتابد [حسابش با ماست.] ما تو را بر آنان نگهبان [اعمالشان كه به طور اجبار از فسق و فجور حفظشان كنى] نفرستاديم.
و [آنان در محضر تو] مىگويند: ما مطيع و فرمانبرداريم، ولى هنگامى كه از نزد تو بيرون مىروند، گروهى از آنان در شبنشينىهاى مخفيانه خود بر خلاف آنچه تو مىگويى، [و غير آنچه در حضورت مىگفتند] تدبير مىكنند. خدا آنچه را كه در شبنشينىهاى مخفيانه تدبير مىكنند [در پرونده اعمالشان] مىنويسد. بنابراين از آنان روى برتاب، و بر خدا توكل كن؛ و كارساز بودن خدا [نسبت به امور بندگان] كافى است.
آيا به قرآن [عميقا] نمىانديشند؟ چنانچه از سوى غير خدا بود، همانا در آن اختلاف و ناهمگونى بسيارى مىيافتند.
و هنگامى كه خبرى از ايمنى و ترس [چون پيروزى و شكست] به آنان [كه مردمى سست ايماناند] رسد، [بدون بررسى در درستى و نادرستىاش] آن را منتشر مىكنند، و [در صورتى كه] اگر آن خبر را به پيامبر و اولياى امورشان [كه به سبب بينش و بصيرت داراى قدرت تشخيص و اهل تحقيقاند] ارجاع مىدادند، درستى و نادرستىاش را در مىيافتند؛ [چنانچه به مصلحت جامعه بود، انتشارش را اجازه مىدادند و اگر نبود، از انتشارش منع مىكردند] و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، يقينا همه شما جز اندكى از شيطان پيروى مىكرديد.
پس در راه خدا به جنگ برخيز. تو فقط به [وظايف و اعمال] خودت مكلف مىباشى، و مؤمنان را [هم به جنگ با دشمن برانگيز و] تشويق كن؛ اميد است خدا آسيب و گزند كافران را [از تو و مؤمنان] بازدارد؛ و خداست كه صولت وقدرتش شديدتر، وعذاب وكيفرش سختتر است.
هر كس وساطت پسنديدهاى كند، [تا كار خيرى چون جهاد، احسان به مردم و حل مشكلات جامعه انجام گيرد] بهرهاى از آن براى او خواهد بود، و هر كس وساطت ناپسندى كند [تا شرى و باطلى به وجود آيد و زيانى به مردم رسد] سهمى از [گناه و وبال] آن براى او خواهد بود؛ و خدا همواره نگهبان بر هر چيزى است.
و هنگامى كه به شما درود گويند، شما درودى نيكوتر از آن، يا همانندش را پاسخ دهيد؛ يقينا خدا همواره بر همه چيز حسابرس است.
خداست كه هيچ معبودى جز او نيست. مسلما شما را [از گورهايتان] به سوى [دادگاه حسابرسى] روز قيامت كه هيچ شكى در آن نيست گرد مىآورد؛ و راستگوتر از خدا در گفتار كيست؟
شما را چه شده كه درباره منافقين دو گروه شدهايد؟ [گروهى شفيع و طرفدار، و گروهى مخالف و دشمن آنان] در صورتى كه خدا آنان را به كيفر اعمال ناپسندى كه مرتكب شدهاند [در چاه كفر و گمراهى] نگونسار كرده است. آيا مىخواهيد كسانى را كه خدا [به خاطر اعمال ناپسندشان] گمراه كرده هدايت كنيد؟ [اى پيامبر!] در حالى كه خدا هر كه را گمراه كند هرگز براى او راهى [به سوى هدايت] نخواهى يافت.
آنان دوست دارند همان گونه كه خود كافر شدهاند، شما هم كافر شويد، تا [در كفر و ضلالت] با هم برابر و يكسان باشيد. بنابراين از آنان دوستانى انتخاب نكنيد تا آنكه در راه خدا [براى پذيرش دين] هجرت كنند؛ پس اگر [از هجرت] روى برتافتند [و به خيانت و جنايتشان بر ضد شما ادامه دادند] آنان را هر كجايافتيد بگيريد و بكشيد، و از آنان يار و ياورى نگيريد.
مگر آنان كه به گروهى كه ميان شما و ايشان پيمانى [چون پيمان متاركه جنگ يا پيمانهاى ديگر] است بپيوندند، يا در حالى كه سينههايشان از جنگيدن با شما يا قوم خودشان به تنگ آمده باشد به نزد شما آيند. و اگر خدا مىخواست قطعا آنان را بر شما مسلط مىكرد، در آن صورت به طور يقين با شما مىجنگيدند. پس اگر از شما كناره گرفتند، و با شما به جنگ برنخاستند، و پيشنهاد صلح و آشتى دادند، [به آنان تعدى نكنيد كه] خدا در اين صورت براى تجاوز به آنان راهى براى شما قرار نداده است.
به زودى گروهى ديگر را مىيابيد كه مىخواهند [با پيمان متاركه جنگ] از ناحيه شما و قوم [مشرك] خود ايمن و آسوده باشند، [ولى اينان به خاطر خباثت باطنشان نسبت به پيمانهايشان مورد اطمينان نيستند، به همين سبب] هر بار به فتنه [و جنگ با مسلمانان] دعوت شدند، با سر در آن فرو مىافتند. پس اگر [از جنگ با شما] كناره نگرفتند، و پيشنهاد صلح و آشتى نكردند، و بر ضد شما دست [از فتنه و آشوب] برنداشتند، آنان را هر جا يافتيد بگيريد و بكشيد؛ آنانند كه ما براى شما نسبت به [گرفتن و كشتن] آنان دليلى روشن و آشكار قرار داديم.
هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى را بكشد، مگر آنكه اين عمل از روى خطا و اشتباه اتفاق افتد. و كسى كه مؤمنى را از روى خطا و اشتباه بكشد، بايد يك برده مؤمن آزاد كند، و خونبهايى به وارثان مقتول پرداخت نمايد؛ مگر آنكه آنان خونبها را ببخشند. و اگر مقتول از گروهى باشد كه دشمن شمايند و خود او مؤمن است، فقط آزاد كردن يك برده مؤمن بر عهده قاتل است. و اگر مقتول مؤمن، از گروهى باشد كه ميان شما و آنان پيمانى برقرار است، بايد خونبهايش را به وارثان او پرداخت كند، و نيز يك برده مؤمن آزاد نمايد. و كسى كه برده نيافت، بايد دو ماه پياپى روزه بگيرد. [اين حكم] به سبب [پذيرش] توبه [قاتل] از سوى خداست؛ و خدا همواره دانا و حكيم است.
و هر كس مؤمنى را از روى عمد بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن جاودانه خواهد بود، و خدا بر او خشم گيرد، و وى را لعنت كند و عذابى بزرگ برايش آماده سازد.
اى اهل ايمان! هنگامى كه در راه خدا [براى نبرد با دشمن] سفر مىكنيد [در مسير سفر نسبت به شناخت مؤمن از كافر] تحقيق و تفحص كامل كنيد. و به كسى كه نزد شما اظهار اسلام مىكند، نگوييد: مؤمن نيستى. [تا] براى به دستآوردن كالاى بىارزش و ناپايدار زندگى دنيا [او را بكشيد، اگر خواهان غنيمت هستيد] پس [براى شما] نزد خدا غنايم فراوانى است. شما هم پيش از اين ايمانتان ايمانى ظاهرى بود؛ خدا بر شما منت نهاد [تا به ايمان استوار و محكم رسيديد]. پس بايد تحقيق و تفحص كامل كنيد [تا به دست شما كارى خلاف اوامر خدا انجام نگيرد] يقينا خدا همواره به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
آن گروه از مؤمنانى كه بدون بيمارى جسمى [و نقص مالى، و عذر ديگر، از رفتن به جهاد خوددارى كردند و] در خانه نشستند، با مجاهدانى كه در راه خدا با اموال و جانهايشان به جهاد برخاستند، يكسان نيستند. خدا كسانى را كه با اموال و جانهايشان جهاد مىكنند به مقام و مرتبهاى بزرگ بر خانهنشينان برترى بخشيده است. و هر يك [از اين دو گروه] را [به خاطر ايمان و عمل صالحشان] وعده پاداش نيك داده، و جهادكنندگان را بر خانهنشينان [بىعذر] به پاداشى بزرگ برترى داده است.
به درجات و رتبههايى، و آمرزش و رحمتى ويژه از سوى خود؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
قطعا كسانى كه [با ترك هجرت از ديار كفر، و ماندن زير سلطه كافران و مشركان] بر خويش ستم كردند [هنگامى كه] فرشتگان آنان را قبض روح مىكنند، به آنان مىگويند: [از نظر ديندارى و زندگى] در چه حالى بوديد؟ مىگويند: ما در زمين، مستضعف بوديم. فرشتگان مىگويند: آيا زمين خدا وسيع و پهناور نبود تا در آن [از محيط شرك به ديار ايمان] مهاجرت كنيد؟! پس جايگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهى است.
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعفى كه [براى نجات خود از محيط كفر و شرك] هيچ چارهاى ندارند، و راهى [براى هجرت] نمىيابند.
پس اينانند كه اميد است خدا از آنان درگذرد؛ و خدا همواره گذشت كننده و بسيار آمرزنده است.
و هر كس در راه خدا هجرت كند، اقامتگاههاى فراوان و فراخى معيشت خواهد يافت. و كسى كه از خانه خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پيامبرش بيرون رود، سپس مرگ او را دريابد، مسلما پاداشش بر خداست؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
و هنگامى كه در روى زمين سفر مىكنيد، اگر بترسيد كه كافران به شما آسيب و آزار رسانند، بر شما گناهى نيست كه از نمازها [ى چهار ركعتى خود، دو ركعت] بكاهيد؛ زيرا كافران همواره براى شما دشمنى آشكارند.
و هنگامى كه در [عرصه نبرد و خطر] ميان آنان باشى، و براى آنان [به جماعت] اقامه نماز كنى، پس بايد گروهى از رزمندگان در حالى كه لازم است سلاحشان را برگيرند، همراهت به نماز ايستند، و چون سجده كردند [و ركعت دوم را بدون اتصال به جماعت به پايان بردند] بايد [براى حفاظت از شما] پشتسرتان قرار گيرند. و آن گروه ديگر كه [به خاطر مشغول بودن به حفاظت] نماز نخواندهاند بيايند و با تو نماز گذارند. و آنان بايد [در حال نماز] از هوشيارى و احتياط [نسبت به دشمن] غافل نباشند، و سلاحشان را با خود برگيرند؛ چون كافران دوست دارند شما از سلاحها و ساز و برگ جنگى خود غفلت ورزيد، تا يكباره به شما هجوم كنند. و اگر از باران در زحمت و مشقت هستيد، يا بيماريد، بر شما گناهى نيست كه سلاحتان بر زمين گذاريد، ولى بايد هوشيارى و احتياط خود را حفظ كنيد؛ يقينا خدا براى كافران عذاب خواركنندهاى آماده كرده است.
پس هنگامى كه نماز را [در ميدان جنگ] به پايان برديد، خدا را در حال ايستاده و نشسته و خوابيده ياد كنيد. و همين كه [از فتنه و آشوب دشمن] مطمئن شديد، نماز را [به صورت معمولش] اقامه كنيد. مسلما نماز همواره در اوقاتى مشخص و معين وظيفهاى مقرر و لازم بر مؤمنان است.
و در تعقيب و جستجوى دشمن سستى نكنيد. اگر شما [در رويارويى با دشمن] درد و رنج مىبينيد، آنان نيز چون شما درد و رنج مىبينند، و شما چيزى را [چون پيروزى و پاداش] از خدا اميد داريد كه آنان اميد ندارند؛ و خدا همواره دانا و حكيم است.
يقينا اين كتاب را به درستى و راستى بر تو نازل كرديم؛ تا ميان مردم به آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى، و [بر ضد ديگران] مدافع و حمايت گر خائنان مباش.
و از خدا آمرزش بخواه؛ زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
و از كسانى كه به خود خيانت مىكنند دفاع مكن؛ زيرا خدا هر كس را كه خيانت پيشه و گناهكار است دوست ندارد.
[خيانتپيشگان خيانت خود را] از مردم پنهان مىدارند، و [نمىتوانند] از خدا پنهان نمايند، و خدا با آنان بود آن گاه كه در جلسه مخفى شبانه، درباره طرح و نقشه و سخنى كه خدا به آن رضايت نداشت، چارهانديشى مىكردند و خدا همواره به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد.
اين شما [قبيله و عشيره خائنين] هستيد كه در زندگى دنيا از آنان دفاع كرديد، ولى چه كسى است كه در روز قيامت در برابر خدا از آنان دفاع كند؟ يا چه كسى است كه [براى رهايى آنان از عذاب] كارسازشان باشد؟
و هر كس كار زشتى كند يا برخود ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را بسيار آمرزنده و مهربان خواهد يافت.
و هر كس مرتكب گناهى شود، فقط به زيان خود مرتكب مىشود؛ و خدا همواره دانا و حكيم است.
و هر كس مرتكب خطا يا گناهى شود، سپس آن را به بىگناهى نسبت دهد، بىترديد بهتان و گناهى آشكار بر دوش گرفته است.
و اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود، گروهى از عشيره و قبيله خائنان تصميم داشتند تو را [از داورى عادلانه] منحرف كنند، [اين سبك مغزان خيالباف] جز خودشان را منحرف نمىكنند، و هيچ زيانى به تو نمىرسانند. و خدا كتاب و حكمت را بر تو نازل كرد، و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت؛ و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است.
در بسيارى از رازگويىهاى آنان خيرى نيست، جز كسى كه [از اين طريق] به صدقه، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم فرمان دهد؛ و هر كه براى طلب خشنودى خدا چنين كند، به زودى پاداش بزرگى به او خواهيم داد.
و هر كس بعد از آنكه [راه] هدايت برايش روشن و آشكار شد، با پيامبر مخالفت و دشمنى كند و از راهى جز راه مؤمنان پيروى نمايد، او را به همان سو كه رو كرده واگذاريم، و به دوزخ درآوريم؛ و آن بد بازگشت گاهى است.
مسلما خدا اين را كه به او شرك آورده شود نمىآمرزد، و فروتر از آن را براى هر كه بخواهد مىآمرزد. و هر كه به خدا شرك ورزد، يقينا به گمراهى بسيار دورى دچار شده است.
مشركان به جاى خدا جز جماداتى را [كه هيچ اثرى ندارند، و هميشه محكوم تأثير عوامل ديگرند] نمىپرستند، و در حقيقت جز شيطان سركش گمراه را اطاعت نمىكنند.
خدا شيطان را از رحمتش دور كرد؛ و [او] گفت: سوگند مىخورم كه از ميان بندگانت سهمى معين [براى پيروى از فرهنگ ويرانگرم] برخواهم گرفت.
و يقينا آنان را گمراه مىكنم، و دچار آرزوهاى دور و دراز [و واهى و پوچ] مىسازم، و آنان را وادار مىكنم كه گوشهاى چهارپايان را [به نشانه حرام بودن بهرهگيرى از آنان] بشكافند، و فرمانشان مىدهم كه آفرينش خدايى را تغيير دهند [به اين صورت كه جنسيت مرد را به زن و زن را به مرد برگردانند، و فطرت پاكشان را به شرك بيالايند، و زيبايىهاى طبيعى، روحى، جسمى خود را به زشتىها تبديل كنند]. و هر كس شيطان را به جاى خدا سرپرست ويار خود گيرد، مسلما به زيان آشكارى دچار شده است.
شيطان به آنان وعده [دروغ] مىدهد، و در آرزوها [ى سرابوار] مىاندازد، و جز وعده فريبنده به آنان نمىدهد.
اينان [كه پيروان شيطاناند] جايگاهشان دوزخ است، و از آن هيچ راه فرارى نيابند.
و كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند، به زودى آنان را در بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است، درآوريم، در آن جاودانهاند. وعده خدا حق است، و راستگوتر از خدا در وعده كيست؟
[كيفر و پاداش] نه بر وفق آرزوهاى [واهى] برخى از شما [مسلمانان] است، و نه بر وفق آرزوهاى [پوچ] اهل كتاب. هر كس مرتكب كار زشتى شود، به آن كيفر داده مىشود؛ و جز خدا سرپرست و ياورى براى خود نخواهد يافت.
و كسانى از مردان يا زنان كه بخشى از كارهاى شايسته را انجام دهند، در حالى كه مؤمن باشند، پس اينان وارد بهشت مىشوند، و به اندازه گودى پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمىگيرند.
و دين چه كسى بهتر است از آنكه همه وجودش را تسليم خدا كرده و نيكوكار است، و از آيين ابراهيم يكتاپرست حقگرا پيروى كرده است؟ وخدا ابراهيم را [براى حقگرايى، خلوص، پاكى اخلاق واعمالش] دوست خود گرفت.
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست؛ و خدا همواره بر هر چيزى احاطه دارد.
درباره [حقوق ازدواج و نيز ارث] زنان از تو فتوا مىخواهند. بگو: فقط خدا درباره آنان [در برابر با آياتى كه در اوايل همين سوره گذشت] به شما فتوا مىدهد، و درباره دختران يتيمى كه حقوق لازم و مقرر آنان را نمىپردازيد، و [به قصد خوردن اموالشان] ميلى به ازدواج با آنان داريد، برابر احكامى كه در اين كتاب بر شما خوانده مىشود به شما فتوا مىدهد. و [نيز درباره] كودكان مستضعف [ى كه حقوق مالى و انسانى آنان را پايمال مىكنيد، مطابق احكامى كه در قرآن بر شما تلاوت مىشود به شما فتوا مىدهد]. و [نيز سفارش مىكند] كه با يتيمان به عدالت رفتار كنيد؛ و آنچه را [درباره زنان، دختران يتيم و كودكان مستضعف] از هر خيرى انجام مىدهيد، يقينا خدا همواره به آن داناست.
و اگر زنى از ناسازگارى شوهرش، يا روىگردانىاش [از حقوق همسردارى] بترسد، بر آن دو گناهى نيست كه با يكديگر به طور شايسته و پسنديده آشتى كنند، [گرچه به چشمپوشى بخشى از حقوقشان باشد.] و [در حقيقت] صلح و آشتى بهتر است. و بخل، نزد نفوس [آدميان] حاضر است [به اين خاطر هر يك از دو زوج در عفو و گذشت و سازش و اداى حقوق بخل مىورزند]. و اگر [شما شوهران] نيكى كنيد و [از سركشى و ناسازگارى نسبت به زنان] بپرهيزيد [از ثواب و پاداش حق بهرهمند مىشويد]؛ يقينا خدا همواره به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
و شما هر چند حريص [بر عدالت] باشيد، هرگز نمىتوانيد [از نظر علاقه و ميل قلبى] ميان زنها [يى كه در عقد خود داريد] عدالت ورزيد، پس تمايل خود را به طور كامل متوجه يك طرف ننماييد تا ديگرى را به صورت زنى سرگردان و بلاتكليف رها كنيد. و اگر توافق و سازش نماييد و تقوا را [در محيط خانواده] رعايت كنيد [مورد آمرزش قرار مىگيريد]؛ زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
و اگر [زن و شوهر راهى براى صلح و سازش نيافتند و] از يكديگر جدا شوند، خدا هر يك را از توانگرى خود بىنياز مىكند؛ و خدا همواره بسيار عطا كننده و حكيم است.
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست. و البته ما كسانى را كه پيش از شما كتاب آسمانى به آنان داده شده است، و نيز شما را سفارش كرديم كه [در همه امورتان] از خدا پروا كنيد. و [هشدار داديم] اگر كفر ورزيد [زيانى به او نمىرسانيد]؛ زيرا آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست، و خدا همواره بىنياز و ستوده است.
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست، و خدا نسبت به كارسازى [همه امور جهان آفرينش] كافى است.
اى مردم! اگر خدا بخواهد همه شما را از ميان برمىدارد، و گروه ديگرى را [به جاى شما] مىآورد؛ و خدا همواره بر اين كار تواناست.
كسى كه فقط پاداش دنيا را بخواهد [دچار اشتباه وكوتهبينى شده است؛ زيرا] پاداش دنيا وآخرت كه [محصول ايمان و تقواست] نزد خداست؛ و خدا همواره شنوا و بيناست.
اى اهل ايمان! [همواره در همه امور زندگى] قيام كننده به عدل، و گواهى دهنده براى خدا باشيد، هر چند به زيان خود يا پدر و مادر يا خويشانتان باشد. اگر [يكى از دو طرف نزاع] توانگر يا فقير باشد [با لحاظ كردن وضع آنان، بر خلاف خدا گواهى ندهيد؛ زيرا] خدا به حمايت از آنان و رعايت حالشان سزوارتر است. پس [در هنگام گواهى دادن] از هواى نفس پيروى نكنيد تا از حق منحرف شويد. و اگر زبانتان را [به سوى گواهى ناحق و دروغ] بپيچانيد، يا از گواهى دادن روى برتابيد؛ يقينا خدا همواره به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.
اى اهل ايمان! به خدا و پيامبرش و كتابى كه بر پيامبرش نازل كرده و به كتابى كه پيش از اين فرستاده [از روى صدق و حقيقت] ايمان بياوريد. و هر كه به خدا و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و پيامبران او و روز قيامت كافر شود، يقينا به گمراهى دور و درازى دچار شده است.
كسانى كه ايمان آوردند، سپس كفر ورزيدند، باز ايمان آوردند، و بار ديگر كافر شدند، آن گاه بر كفر خود افزودند، خدا بر آن نيست كه آنان را بيامرزد، و به راهى هدايت كند.
منافقان را بشارت ده كه عذابى دردناك براى آنان است.
همان كسانى كه كافران را به جاى مؤمنان سرپرست و دوست خود مىگيرند؛ آيا عزت و قدرت را نزد آنان مىطلبند؟ يقينا همه عزت و قدرت فقط براى خداست.
البته خدا [اين فرمان را] در قرآن بر شما نازل كرده است كه: چون بشنويد گروهى آيات خدا را مورد انكار و استهزا قرار مىدهند، با آنان ننشينيد تا در سخنى ديگر درآيند، [اگر بنشينيد] شما هم [در به دوش كشيدن بار گناه انكار و استهزا] مانند آنان خواهيد بود؛ يقينا خدا همه منافقان و كافران را در دوزخ گرد خواهد آورد.
آنان كه همواره حوادثى را براى شما انتظار مىبرند، اگر از سوى خدا برايتان فتح و پيروزى رسد، مىگويند: مگر ما با شما [در ميدان جنگ] نبوديم؟ [پس سهم ما را از غنايم جنگى بپردازيد.] و اگر براى كافران بهرهاى اندك [از غلبه و پيروزى] باشد، به آنان مىگويند: آيا [ما كه در ميان ارتش اسلام بوديم] بر شما چيره و مسلط نبوديم؟ [ولى ديديد كه ازضربه زدن به شما خوددارى كرديم] و شما را [ازآسيب و زيان مؤمنان] مانع مىشديم [پس سهم غنيمت ما را بدهيد.] خدا روز قيامت ميان شما داورى مىكند؛ و خدا هرگز هيچ راه سلطهاى به سود كافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است.
منافقان همواره با خدا نيرنگ مىكنند، و حال آنكه خدا كيفر دهنده نيرنگ آنان است. و هنگامى كه به نماز مىايستند، با كسالت مىايستند، و همواره در برابر مردم رياكارى مىكنند؛ و خدا را جز اندكى به ياد نمىآورند.
منافقان ميان كفر و ايمان متحير و سرگردانند، نه [با تمام وجود] با مؤمنانند و نا با كافران. و هر كه را خدا [به كيفر اعمال زشتش] گمراه كند، هرگز براى او راهى [به سوى هدايت] نخواهى يافت.
اى اهل ايمان! كافران را به جاى مؤمنان، سرپرست و يار خود مگيريد. آيا مىخواهيد براى خدا بر ضد خودتان دليلى آشكار [نسبت به عذابتان در دنيا و آخرت] قرار دهيد؟!
بىترديد منافقان در پايينترين طبقه از آتشاند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت.
مگر كسانى كه [از گناه بزرگ نفاق] توبه كردند، و [مفاسد خود را] اصلاح نمودند، و به خدا تمسك جستند، وعبادتشان را براى خدا خالص ساختند؛ پس آنان در زمره مؤمناناند، وخدا به زودى مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد داد.
اگر شما سپاسگزار [نعمت هاى بىشمار حق] باشيد و ايمان آوريد، خدا را با عذاب شما چه كار؟ خدا همواره پاداش دهنده و داناست.