لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً
148خدا افشاى بدىهاى ديگران را دوست ندارد، جز براى كسى كه مورد ستم قرار گرفتهاست [كه بر ستمديده براى دفع ستم، افشاى بدىهاى ستمكار جايز است]؛ و خدا شنوا و داناست.
إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَدِيراً
149اگر كار خيرى را آشكار كنيد، يا آن راپنهان داريد، يا از بدى [ديگران] گذشت كنيد، [كارى مورد پسند خدا انجام دادهايد]؛ يقينا خدا [با قدرت داشتن بر انتقام] همواره گذشت كننده و تواناست.
إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذٰلِكَ سَبِيلاً
150بىترديد كسانى كه به خدا و پيامبرانش كافر مىشوند و مىخواهند ميان خدا و پيامبرانش [با ايمان آوردن به خدا و كفرورزى به پيامبران] جدايى اندازند، و مىگويند: به بعضى ايمان مىآوريم و به برخى كافر مىشويم و مىخواهند ميان كفر و ايمان راهى [خاص] برگزينند، [سبك مغز و بىشعورند.]
أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً
151اينان در حقيقت كافرند؛ و ما براى كافران عذابى خوار كننده آماده كردهايم.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
152وكسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آوردند و ميان هيچ يك از آنان جدايى نينداختند، خدا به زودى پاداششان را مىدهد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسيٰ أَكْبَرَ مِنْ ذٰلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذٰلِكَ وَ آتَيْنا مُوسيٰ سُلْطاناً مُبِيناً
153اهل كتاب [بنا به خواست نامعقولشان] از تو مىخواهند كه از آسمان، كتابى براى آنان نازل كنى، البته [اين بازيگران زشت باطن] از موسى بزرگتر از آن را خواستند، و گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان ده. پس آنان را به كيفر ستمشان صاعقه فرو گرفت. باز پس از آنكه [بر وحدانيت حق و ضرورت خداپرستى] دلايل روشن براى آنان آمد، گوساله را به عنوان معبود گرفتند، و ما از اين [گناه بزرگ و زشت هم] گذشتيم و به موسى برهانى روشن و قدرتى آشكار داديم.
وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً
154و كوه طور را به سبب پيمانشان [به پذيرفتن تورات، عمل به آن و ايمان به موسى] برفرازشان برافراشتيم، و به آنان گفتيم: با تواضع و فروتنى و سجدهكنان، از دروازه [شهر يا در معبد] درآييد. و [نيز] به آنان گفتيم: روز شنبه [از حكم حرمت صيد ماهى] تجاوز نكنيد. و از آنان [براى اجراى احكام تورات و فرمانهاى موسى] پيمانى محكم و استوار گرفتيم.
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلاً
155پس به كيفر پيمانشكنى آنان و كفرشان به آيات خدا، و به ناحق كشتن پيامبران، و گفتار [بىپايه و باطل] شان كه: دلهاى ما در پوشش و حجاب است [از اين رو سخن حق را درك نمىكنيم، لعنتشان كرديم؛] بلكه به سبب كفرشان بر دلهايشان مهر [محروميت از فهم معارف] زديم؛ به همين سبب جز اندكى ايمان نمىآورند.
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَليٰ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً
156و [نيز] به سبب كفرشان [به نبوت عيسى] و گفتارشان بر مريم [پاكدامن و آراسته به عفت] كه افترا و بهتان بزرگى بود [لعنتشان كرديم.]
وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً
157و به سبب گفتار [سراسر دروغ] شان كه: ما عيسى بن مريم فرستاده خدا را كشتيم. در صورتى كه او رانكشتند و به دار نياويختند، بلكه بر آنان مشتبه شد [به اين خاطر شخصى را به گمان اينكه عيسى است به دار آويختند و كشتند]؛ و كسانى كه درباره او اختلاف كردند، نسبت به وضع وحال او در شك هستند، و جز پيروى از گمان و وهم، هيچ آگاهى و علمى به آن ندارند، و يقينا او را نكشتند.
بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً
158بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد؛ و خدا همواره تواناى شكستناپذير و حكيم است.
وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً
159و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر آنكه پيش از مرگش [كه لحظه روشن شدن حقايق است] به مسيح ايمان مىآورد [كه: او فرستاده خدا، بنده او و مژده دهنده به ظهور پيامبر اسلام است، ولى ايمان در آن لحظه سودبخش نيست] و مسيح روز قيامت بر [عقايد و اعمال] آنان گواه است.
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً
160پس به كيفر ستمى كه يهوديان [به آيات خدا و بر خود و ديگران] روا داشتند، و به سزاى آنكه بسيارى از مردم را از راه خدا بازداشتند، چيزهاى پاكيزهاى را كه بر آنان حلال شده بود [مانند صيد ماهى و خوردن چربى و شير و گوشت حيوانات] حرام كرديم.
وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً
161و [نيز به سبب] ربا گرفتنشان با آنكه از آن نهى شده بودند، و خوردن اموال مردم به باطل و نامشروع [پاكيزههاى حلال شده را بر آنان حرام كرديم] و ما براى كافران عذابى دردناك آماده كردهايم.
لٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْراً عَظِيماً
162ولى از ميان آنان، استواران در دانش، مؤمنان [از يارانت]، [به ويژه] نمازگزاران، زكات دهندگان و ايمان آورندگان به خدا و روز قيامت به آنچه بر تو و پيش از تو نازل شده ايمان مىآورند؛ كه به زودى همه آنان را پاداشى بزرگ خواهيم داد.
إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِليٰ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِليٰ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عِيسيٰ وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً
163ما به تو وحى كرديم، همان گونه كه به نوح و پيامبران پس از او وحى كرديم؛ و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان [داراى مقام نبوتشان] و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان نيز وحى نموديم؛ و به داود، زبور داديم.
وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسيٰ تَكْلِيماً
164و به پيامبرانى [وحى كرديم] كه سرگذشت آنان را پيش از اين براى توگفتيم، و پيامبرانى [را برانگيختهايم] كه سرگذشتشان را براى تو حكايت نكردهايم. و خدا با موسى به صورتى ويژه و بىواسطه سخن گفت.
رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً
165پيامبرانى كه مژدهرسان و بيمدهنده بودند تا مردم را [در دنيا و آخرت در برابر خدا] پس از فرستادن پيامبران، عذر و بهانه و حجتى نباشد؛ و خدا همواره تواناى شكستناپذير و حكيم است.
لٰكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفيٰ بِاللَّهِ شَهِيداً
166ولى [در برابر كبرورزى و لجاجت اهل كتاب، كه به حقانيت قرآن و رسالت تو گواهى نمىدهند] خدا به آنچه بر تو نازل كرده گواهى مىدهد كه آن را به علم و دانش خود نازل كرده، و [نيز] فرشتگان هم گواهى مىدهند، گرچه گواهى خدا كافى است.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعِيداً
167مسلما كسانى كه كافر شدند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند، يقينا به گمراهى دور و درازى دچار شدهاند.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً
168بىترديد كسانى كه كافر شدند و [به آيات الهى، به خود و به ديگران] ستم ورزيدند، خدا بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و به راهى [مستقيم و استوار] هدايت كند.
إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَ كانَ ذٰلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيراً
169مگر به راه دوزخ كه در آن جاودانهاند؛ و اين كار بر خدا آسان است.
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً
170اى مردم! البته پيامبرى از سوى پروردگارتان به درستى و راستى به سوى شما آمد؛ پس به او ايمان آوريد كه به خير شماست. و اگر كفر ورزيد [بدانيد كه خدا از شما و ايمانتان بىنياز است] زيرا آنچه در آسمانها و زمين است، در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست، و خدا همواره دانا و حكيم است.
يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَي اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِليٰ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفيٰ بِاللَّهِ وَكِيلاً
171اى اهل كتاب! در دين خود غلو [و افراط] نورزيد، [و از چهارچوب آيات نازل شده از سوى خدا و آنچه پيامبران به شما آموختهاند، خارج نشويد] و نسبت به خدا جز حق مگوييد. جز اين نيست كه مسيح عيسى بن مريم فرستاده خدا و كلمه اوست كه به مريم القا كرد و [اين بنده پاك و خالص] روحى از سوى اوست؛ پس به خدا و فرستادگانش ايمان آوريد، و مگوييد: [خدا] تركيبى از سه حقيقت [اب، ابن و روح القدس] است. [از اين عقيده باطل] خوددارى كنيد كه به خير شماست. جز اين نيست كه خدا معبودى يگانه است. منزه و پاك است از اينكه فرزندى براى او باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، و خدا از نظر كارسازى [همه امور آفرينش] كافى است.
لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعاً
172مسيح از اينكه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد، و فرشتگان مقرب هم امتناع ندارند؛ و كسانى كه از بندگى او امتناع كنند و تكبر ورزند، به زودى همه آنان را [براى حسابرسى] به سوى خود گردآورى خواهد كرد.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً
173اما كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، پاداششان را به طور كامل مىدهد، و از فضل و احسانش بر آنان مىافزايد؛ و اما كسانى كه [از ايمان و عمل شايسته] امتناع كردند و تكبر ورزيدند، به عذاب دردناكى عذاب مىكند؛ و براى خود جز خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت.
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبِيناً
174اى مردم! يقينا از سوى پروردگارتان براى شما برهان [و دليلى چون پيامبر و معجزاتش] آمد؛ و نور روشنگرى [مانند قرآن] به سوى شما نازل كرديم.
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً
175اما كسانى كه به خدا ايمان آوردند و به او تمسك جستند، به زودى آنان را در رحمت و فضلى از سوى خود درآورد، و به راهى راست به سوى خود راهنمايى مىكند.
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
176از تو درباره كلاله [يعنى ميراث برادران و خواهران] فتوا مىخواهند، بگو: خدا درباره كلاله به شما فتوا مىدهد: اگر مردى كه فرزند ندارد، از دنيا برود وبراى او خواهرى باشد، نصف ميراثى را كه از او به جا مانده خواهر به ارث مىبرد، و اگر خواهرى از دنيا برود و وارثش فقط يك برادر باشد، همه ميراث به جا مانده خواهر را برادرش به ارث مىبرد، و اگر خواهران ميت دو نفر باشند، دو سوم ميراث به جا مانده را ارث مىبرند، و اگر خواهران و برادران متعدد باشند، سهم ارث براى مرد مانند دو زن است. خدا [احكامش را] براى شما بيان مىكند تا گمراه نشويد؛ و خدا به همه چيز داناست.
سوره المائدة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ إِلَّا ما يُتْليٰ عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ
1به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اى اهل ايمان! به همه قراردادها [ى فردى، خانوادگى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى، نذر، عهد و سوگند] وفا كنيد. [گوشت] چهارپايان جز آنچه [در آيات بعد، حرمتش] بر شما خوانده مىشود برايتان حلال است، [و توجه داشته باشيد كه] نبايد شكار را در حالى كه محرم [به احرام حج و عمره] هستيد، حلال بشماريد؛ يقينا خدا آنچه را بخواهد [بر پايه علم و حكمتش و بر اساس رعايت مصلحت شما] حكم مىكند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ وَ لَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَ التَّقْويٰ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ
2اى اهل ايمان! [هتك حرمت] شعاير خدا [مانند مناسك حج] و ماههاى حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه ومحرم] و قربانى بىنشان، و قربانى نشاندار و قاصدان [و راهيان به سوى] بيت الحرام را كه فضل و خشنودى پروردگارشان را مىطلبند، حلال مشماريد. و چون از احرام بيرون آمديد [اگر مايل باشيد، مىتوانيد] شكار كنيد. و كينهتوزى و دشمنى گروهى كه شما را از [ورود به] مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نكند كه [به آنان] تعدى و تجاوز كنيد. و يكديگر را بر انجام كارهاى خير و پرهيزكارى يارى نماييد، و يكديگر را بر گناه و تجاوز يارى ندهيد؛ و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت كيفر است.
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَي النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذٰلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
3[خوردن مواد ناپاك كه تناسبى با جسم و روح شما ندارند] بر شما حرام شده است [مانند] گوشت مردار و خون و گوشت خوك و آنچه به نام غير خدا كشتهاند و حيوان خفه شده و آنچه به ضرب چوب و سنگ مرده و آنچه به سبب پرت شدن از بلندى جان داده و حيوانى كه به ضرب شاخ حيوان ديگر از بين رفته و حيوانى كه درندهاى آن را كشته و از آن خورده، مگر آنچه را كه در آستانه مرگ، قابل تزكيه بوده و شما به دستور شرع تزكيه كردهايد، و نيز آنچه براى بتها قربانى شده، و آنچه به وسيله تيرهاى قمار سهم بندى مىكنيد بر شما حرام گشته است. [همه] اين [امور] فسق و نافرمانى [از احكام خدا] ست. امروز كفرپيشگان از [شكست] دين شما نااميد شدهاند؛ بنابراين از آنان مترسيد و از من بترسيد. امروز [با نصب على بن ابىطالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل، و نعمتم را بر شما تمام كردم، و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم. پس هر كه در حال گرسنگى شديد بىآنكه مايل به گناه باشد [به خوردن محرمات بيان شده] ناچار شود، [مىتواند به اندازه ضرورت از آنها بهره گيرد]؛ يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ
4از تو مىپرسند: چه چيزى بر آنان حلال شده؟ بگو: همه پاكيزهها و شكارى كه حيوانات شكارى كه به آنها شكار كردن را تعليم دادهايد، در حالى كه از احكام تزكيهاى كه خدا به شما آموخته به آنها مىآموزيد، بر شما حلال شده است؛ بنابراين از آنچه آنان براى شما [گرفتهاند و] نگاه داشتهاند بخوريد، و نام خدا را [هنگام فرستادن حيوان شكارى] بر آن بخوانيد، و از خدا پروا كنيد؛ زيرا خدا حسابرسى سريع است.
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ
5امروز چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شد، و طعام اهل كتاب بر شما حلال است، و طعام شما هم بر آنان حلال است. و [نيز ازدواج با] زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن از اهل كتاب، در صورتى كه مهريه آنان را بپردازيد بر شما حلال است، چنانچه [بخواهيد با آن ازدواج] پاكدامن باشيد نه زناكار، و نه آنكه آنان را در پنهانى معشوقه خود گيريد. و هر كس به ايمان و اعتقاد كفر ورزد، قطعا عملش تباه و بىاثر مىشود، و در آخرت از زيانكاران است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَي الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَي الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَي الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضيٰ أَوْ عَليٰ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لٰكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
6اى اهل ايمان! هنگامى كه به [قصد] نماز برخيزيد، صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و بخشى از سرتان و روى پاهايتان را تا برآمدگى پشت پا مسح كنيد و اگر جنب بوديد، غسل كنيد و اگر بيمار هستيد يا در سفر مىباشيد يا يكى از شما از قضاى حاجت [دستشويى] آمده، يا با زنان آميزش كردهايد و آبى [براى وضو يا غسل] نيافتيد، به خاكى پاك، روى كنيد و از آن بخشى از صورت و دستهايتان را مسح نماييد. خدا نمىخواهد [با احكامش] بر شما تنگى و مشقت قرار دهد، بلكه مىخواهد شما را [از آلودگىها] پاك كند و نعمتش را بر شما تمام نمايد، تا سپاس گزاريد.
وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِي واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
7و نعمت خدا را بر خود و پيمانش را كه [در لزوم اطاعت از او و پيامبرش] با شما محكم و استوار كرد، ياد كنيد، هنگامى كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم. و از خدا پروا كنيد؛ زيرا خدا به آنچه در سينههاست، داناست.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَليٰ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْويٰ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
8اى اهل ايمان! همواره [در همه امور] قيام كننده براى خدا و گواهان به عدل و داد باشيد. و نبايد دشمنى با گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نورزيد؛ عدالت كنيد كه آن به پرهيزكارى نزديكتر است. و از خدا پروا كنيد؛ زيرا خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ
9خدا به كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند، وعده داده است كه براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ است.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ
10وكسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل دوزخاند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
11اى اهل ايمان! نعمت خدا را بر خود ياد كنيد زمانى كه گروهى قصد كردند كه [براى نابودىتان] به شما شبيخون زنند، ولى خدا توطئه آنان را از شما بازداشت. و از خدا پروا كنيد و مؤمنان بايد بر خدا توكل كنند.
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذٰلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ
12خدا از بنى اسرائيل [بر لزوم اطاعت از آيينش و پيروى از موسى] پيمان گرفت، و از ميان آنان دوازده سرپرست برانيگختيم [تا هر يك عهدهدار امور قبيلهاى از قبايل بنى اسرائيل باشد]، و خدا به آنان فرمود: يقينا من با شمايم، اگر نماز را برپا داريد، و زكات بپردازيد، و به پيامبرانم ايمان آوريد، و آنان را تقويت و يارى كنيد و به خدا وامى نيكو دهيد، مسلما گناهانتان را محو مىكنم، و شما را در بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در مىآورم؛ پس هر كه از شما بعد از اين كافر شود، يقينا راه راست را گم كرده است.
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَليٰ خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
13پس آنان را به سبب پيمان شكستنشان لعنت كرديم، و دلهايشان را بسيار سخت گردانيديم، [تا جايى كه] كلمات خدا را از جايگاه اصلىاش و معناى حقيقىاش تغيير مىدهند، و بخشى از آنچه را [از معارف و احكام تورات واقعى] كه به وسيله آن پند داده شدند، از ياد بردند [و ناديده گرفتند]، و همواره از اعمال خائنانه آنان جز اندكى از ايشان [كه وفادار به پيمان خدايند] آگاه مىشوى؛ پس [تا نزول حكم جهاد] از آنان درگذر و [از مجازاتشان] روى گردان؛ زيرا خدا نيكوكاران را دوست دارد.
وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصاريٰ أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ
14و از كسانى كه گفتند: ما نصرانى هستيم، [بر لزوم اطاعت از خود و پيروى از عيسى] پيمان گرفتيم، پس بخشى از آنچه را [از معارف و احكام انجيل واقعى] كه به وسيله آن پند داده شدند، از ياد بردند [و ناديده گرفتند]، بر اين اساس ميان آنان تا روز قيامت كينه و دشمنى انداختيم، و به زودى خدا آنان را از آنچه همواره انجام مىدادند، آگاه مىكند.
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ
15اى اهل كتاب! يقينا پيامبر ما به سوى شما آمد كه بسيارى از آنچه را كه شما از كتاب [تورات و انجيل درباره نشانههاى او و قرآن] همواره پنهان مىداشتيد براى شما بيان مىكند، و از بسيارى [از پنهان كارىهاى نارواى شما هم] درمىگذرد. بىترديد از سوى خدا براى شما نور و كتابى روشنگر آمده است.
يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
16خدا به وسيله آن [نور و كتاب] كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند به راههاى سلامت راهنمايى مىكند، و آنان را به توفيق خود از تاريكىها [ى جهل، كفر، شرك و نفاق] به سوى روشنايى [معرفت، ايمان و عمل صالح] بيرون مىآورد، و به جانب راه راست هدايت مىكند.
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
17مسلما آنان كه گفتند: خدا همان مسيح، فرزند مريم است. يقينا كافر شدهاند. بگو: اگر خدا بخواهد، مسيح و مادرش و تمام كسانى كه در روى زميناند، هلاك كند، چه كسى مىتواند در برابر اراده و قدرت او بايستد؟ و مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد، فقط در سيطره خداست، هر چه را بخواهد مىآفريند، و خدا بر هر كارى تواناست.
وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصاريٰ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ
18و يهود و نصارى گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوييم. بگو: [اگر گفتار شما درست است] پس چرا خدا شما را به گناهانتان عذاب مىكند؟ بلكه شما هم بشرى هستيد از مخلوقاتى كه خدا آفريده است. هر كه را بخواهد مىآمرزد، و هر كه را بخواهد عذاب مىكند. و مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد، فقط در سيطره خداست، و بازگشت به سوى اوست.
يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَليٰ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
19اى اهل كتاب! بىترديد رسول ما پس از روزگار فترت و خلأ پيامبران به سوى شما آمد [و آنچه را مورد نياز دنيا و آخرت شماست] براى شما بيان مىكند كه [روز قيامت در پيشگاه خدا] نگوييد: براى ما هيچ مژده دهنده و بيم رسانى نيامد، يقينا مژده دهنده و بيم رسان به سويتان آمد؛ وخدا بر هر كارى تواناست.
وَ إِذْ قالَ مُوسيٰ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ
20و [ياد كنيد] هنگامى كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آن گاه كه در ميان شما پيامبرانى قرار داد، و شما را حاكمان و فرمانروايان ساخت، و به شما نعمت هاى ويژهاى داد كه به هيچ يك از جهانيان نداد.
يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَليٰ أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ
21اى قوم من! به سرزمين مقدسى كه خدا برايتان مقرر فرموده در آييد و [به گناه، عصيان، سرپيچى از فرمانها و احكام حق] بازنگرديد كه زيانكار مىشويد.
قالُوا يا مُوسيٰ إِنَّ فِيها قَوْماً جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها حَتَّي يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنَّا داخِلُونَ
22گفتند: اى موسى! مسلما در آنجا مردمى زورگو و ستمگر قرار دارند، و ما هرگز وارد آنجا نمىشويم تا آنان از آنجا بيرون روند، پس اگر از آنجا بيرون روند البته ما وارد خواهيم شد.
قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَي اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
23دو مرد از كسانى كه [از خدا] مىترسيدند و خدا به هر دو نعمت [معرفت، ايمان و شهامت] داده بود، گفتند: از اين دروازه به آنان يورش بريد، چون به آنجا درآييد يقينا پيروزيد؛ و اگر مؤمن هستيد بر خدا توكل كنيد.
قالُوا يا مُوسيٰ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ
24گفتند: اى موسى! تا آنان در آنجايند، ما هرگز وارد آنجا نخواهيم شد، پس تو و پروردگارت برويد [با آنان] بجنگيد كه ما [تا پايان كار] در همين جا نشستهايم.
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ
25[موسى] گفت: پروردگارا! من جز بر خود و برادرم تسلطى ندارم، پس ميان ما و اين گروه نافرمان و بدكار جدايى انداز.
قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَي الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ
26[خدا] فرمود: اين سرزمين مقدس [به كيفر نافرمانى از خواستههاى حق] تا چهل سال بر آنان حرام شد، همواره در طول اين مدت در زمين [سينا] سرگردان خواهند بود، پس بر اين گروه نافرمان وبدكار غمگين مباش.
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ
27وداستان دو پسر آدم را [كه سراسر پند و عبرت است] به درستى و راستى بر آنان بخوان، هنگامى كه هر دو نفر با انجام كار نيكى به پروردگار تقرب جستند، پس از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد. [برادرى كه عملش پذيرفته نشد از روى حسد و خودخواهى به برادرش] گفت: بىترديد تو را مىكشم. [او] گفت: خدا فقط از پرهيزكاران مىپذيرد.
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ
28مسلما اگر تو براى كشتن من دستت را دراز كنى، من براى كشتن تو دستم را دراز نمىكنم؛ زيرا از خدا پروردگار جهانيان مىترسم.
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذٰلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ
29من مىخواهم به گناه كشتن من و گناه خودت [كه سبب مردود شدن كار نيكت بود به پيشگاه خدا] بازگردى و در نتيجه از دوزخيان باشى؛ و اين است پاداش ستمكاران.
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ
30نفس [طغيان گرش]، كشتن برادرش را در نظرش سهل و آسان جلوه داد، پس او را كشت و از زيانكاران شد.
فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قالَ يا وَيْلَتي أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هٰذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ
31پس [در كنار جسد برادرش سرگردان بود كه] خدا كلاغى را برانگيخت كه زمين را مىكاويد تا به او نشان دهد كه چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [با ديدن حركات كلاغ] فرياد زد: واى بر من! آيا ناتوان و عاجز بودم از اينكه مانند اين كلاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟! نهايتا از پشيمانان شد.
مِنْ أَجْلِ ذٰلِكَ كَتَبْنا عَليٰ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ
32به اين سبب بر بنىاسرائيل لازم و مقرر كرديم كه هر كس انسانى را جز براى حق، قصاص يا بدون آنكه فسادى در زمين كرده باشد، بكشد، چنان است كه همه انسانها را كشته، و هر كس انسانى را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گويى همه انسانها را زنده داشته است. و يقينا پيامبران دلايل روشنى براى بنىاسرائيل آوردند، سپس بسيارى از آنان بعد از آن در روى زمين به [تجاوز از حدود حق و فساد و] زيادهروى برخاستند.
إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ
33كيفر آنان كه با خدا و پيامبرش مىجنگند، و در زمين به فساد و تباهى مىكوشند، فقط اين است كه كشته شوند، يا به دارشان آويزند، يا دست راست و پاى چپشان بريده شود، يا از وطن خود تبعيدشان كنند. اين براى آنان رسوايى و خوارى در دنياست، و براى آنان در آخرت عذابى بزرگ است.
إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
34مگر كسانى كه پيش از دست يافتنتان بر آنان توبه كنند؛ پس بدانيد كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
35اى اهل ايمان! از خدا پروا كنيد و دستآويز و وسيلهاى [از ايمان، عمل صالح و آبروى مقربان درگاهش] براى تقرب به سوى او بجوييد؛ و در راه او جهاد كنيد تا رستگار شويد.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ يَوْمِ الْقِيامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
36قطعا كسانى كه كافر شدند اگر همه آنچه در زمين است و همانند آن را نيز با آن همراه خود داشته باشند، تا آن را براى نجاتشان از عذاب روز قيامت فديه و عوض دهند، از آنان نپذيرند؛ و براى آنان عذابى دردناك است.
يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ
37همواره مىخواهند از آتش بيرون آيند، ولى از آن بيرون شدنى نيستند؛ و براى آنان عذابى دائم و پايدار است.
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
38و دست مرد و زن دزد را به كيفر كار زشتى كه مرتكب شدهاند به عنوان مجازاتى از سوى خدا قطع كنيد؛ و خدا تواناى شكستناپذير است.
فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
39پس كسى كه بعد از ستم كردنش توبه كند و [مفاسد خود را] اصلاح نمايد، يقينا خدا توبهاش را مىپذيرد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
40آيا ندانستهاى كه فرمانروايى آسمانها و زمين در سيطره خداست، هر كس را بخواهد عذاب مىكند، و هر كس را بخواهد مىآمرزد؛ و خدا بر هر كارى تواناست؟
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هٰذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ
41اى پيامبر! كسانى كه در كفر مىشتابند تو را غمگين نسازند، چه آنان كه به زبانشان گفتند: ايمان آورديم و دلهايشان ايمان نياورده، و چه آنان كه يهودىاند كه به شدت شنونده دروغند [با آنكه مىدانند دروغ است] و به شدت گوش به فرمان گروهى ديگرند كه [از روى حسد و كبر] نزد تو نيامدهاند. [آن گروهى كه] كلمات [خدا] را پس از استوارى در جايگاههايش تحريف مىكنند، [و معناى حقيقىاش را تغيير مىدهند و به مقلدان و مطيعان بىسواد خود] مىگويند: اگر [از طرف پيامبر اسلام] احكام [و فرمانهائى مطابق ميل ما] را به شما ابلاغ كردند بپذيريد، و اگر آن را [مطابق ميل ما] ابلاغ نكردند [از آن] بپرهيزيد. و كسانى كه خدا عذاب [و رسوايى و ذلت] شان را بخواهد، تو هرگز نمىتوانى چيزى از عذاب خدا را از آنان برطرف كنى. اينانند كسانى كه خدا نخواسته دلهايشان را [از آلودگى] پاك كند؛ براى آنان در دنيا خوارى و رسوايى، و در آخرت عذابى بزرگ است.
سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
42آنان فوقالعاده شنواى دروغاند [با آنكه مىدانند دروغ است و] بسيار خورنده مال حرام؛ پس اگر نزد تو آمدند ميان آنان [در آنچه تو را داور قرار دادند] داورى كن، يا [اگر نخواستى داورى كنى] از آنان روى برتاب. و اگر روى برتابى هرگز هيچ زيانى به تو نمىرسانند. و اگر ميانشان داورى كردى به عدالت داورى كن؛ زيرا خدا عدالت پيشگان را دوست دارد.
وَ كَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِيها حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ
43چگونه تو را داور قرار مىدهند در حالى كه تورات كه در آن حكم خداست نزد آنان است؟ سپس بعد از آنكه ميانشان با حكمى كه مطابق حكم تورات است داورى كردى روى برمىتابند، و [اين روى برتافتن نشانه اين است كه] آنان [به تورات هم] ايمان ندارند.
إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُديً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ
44بىترديد ما تورات را كه در آن هدايت و نور است نازل كرديم. پيامبرانى كه [تا زمان عيسى] تسليم تورات بودند بر اساس آن براى يهوديان داورى مىكردند، و [نيز] دانشمندان الهى مسلك [وكاملان در دين] و عالمان يهود به سبب آنكه حفظ و حراست كتاب خدا از آنان خواسته شده بود و بر [درستى و راستى] آن گواه بودند به وسيله آن داورى مىكردند. پس [اى دانشمندان يهود!] از مردم نترسيد و از من بترسيد، و آياتم را به بهايى اندك مفروشيد. و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده داورى نكنند، هم اينانند كه كافرند.
وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فِيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
45و ما در تورات بر بنىاسرائيل لازم و مقرر داشتيم كه: [در قانون قصاص] جان در برابر جان، و چشم در مقابل چشم، و بينى به عوض بينى، و گوش به جاى گوش، و دندان در برابر دندان، و زخمها را قصاصى است. و هر كه از آن قصاص گذشت كند، پس آن گذشت كفارهاى براى [خطاها و معاصى] اوست. و آنان كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده داورى نكنند، هم اينانند كه ستمكارند.
وَ قَفَّيْنا عَليٰ آثارِهِمْ بِعِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُديً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُديً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ
46و به دنبال پيامبران گذشته، عيسى بن مريم را درآورديم در حالى كه تصديق كننده تورات پيش از خود بود، و انجيل را كه در آن هدايت و نور است به او عطا كرديم و آن هم تصديق كننده تورات پيش از خود، و براى پرهيزكاران هدايت و موعظه بود.
وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ
47و بايد اهل انجيل بر طبق آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند، و آنان كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده داورى نكنند، هم اينانند كه فاسقاند.
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
48و ما اين كتاب [قرآن] را بهدرستى و راستى به سوى تو نازل كرديم در حالى كه تصديق كننده كتابهاى پيش از خود و نگهبان و گواه بر [حقانيت همه] آنان است؛ پس ميان آنان بر طبق آنچه خدا نازل كرده است داورى كن، و [به هنگام داورى] از هواهاى نفسانى آنان با روى گرداندن از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن. براى هر يك از شما شريعت و راه روشنى قرار داديم. و اگر خدا مىخواست همه شما را امت واحدى قرار مىداد، ولى مىخواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان كند؛ پس به سوى كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد. بازگشت همه شما به سوى خداست؛ پس شما را به آنچه همواره درباره آن اختلاف مىكرديد، آگاه مىكند.
وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ
49و ميان آنان بر طبق آنچه خدا نازل كرده است داورى كن، و از هواهاى نفسانى آنان پيروى مكن، و از آنان برحذر باش كه مبادا تو را از بخشى از آنچه خدا به سويت نازل كرده است، منحرف كنند. پس اگر [ازداورى حكيمانهات] روى گردانند، بدان كه خدا مىخواهد آنان را به سبب پارهاى از گناهانشان مجازات كند؛ و مسلما بسيارى از مردم فاسقاند.
أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ
50پس آيا [با وجود مشعل نبوت و آيات روشن قرآن در ميانشان] داورى جاهليت را مىطلبند؟! و براى قومى كه يقين دارند، چه كسى در داورى بهتر از خدا است؟
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصاريٰ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
51اى اهل ايمان! يهود و نصارى را سرپرستان و دوستان خود مگيريد، آنان سرپرستان و دوستان يكديگرند [و تنها به روابط ميان خود وفا دارند]. و هر كس از شما، يهود و نصارى را سرپرست و دوست خود گيرد از زمره آنان است؛ بىترديد خدا گروه ستمكار را هدايت نمىكند.
فَتَرَي الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشيٰ أَنْ تُصِيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَي اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَليٰ ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ
52كسانى كه در دلهايشان بيمارى [دورويى] است، مىبينى كه در دوستى با يهود و نصارى شتاب مىورزند و [بر پايه خيال باطلشان كه مبادا اسلام و مسلمانان تكيهگاه استوارى نباشند] مىگويند: مىترسيم آسيب و گزند ناگوارى به ما برسد [به اين سبب بايد براى دوستى به سوى يهود و نصارى بشتابيم]. اميد است خدا از سوى خود پيروزى يا واقعيت ديگرى [به نفع مسلمانان] پيش آرد تا اين بيماردلان بر آنچه در دل هايشان پنهان مىداشتند، پشيمان شوند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَ هٰؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ
53و كسانى كه ايمان آوردهاند [به مؤمنان ديگر] مىگويند: آيا اين بيماردلان آنانند كه به سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند مىخوردند كه با شما مؤمنانند؟! [ولى روشن شد كه دروغ مىگفتند. آنان يهود و نصارى را به سرپرستى و دوستى گرفتند و به اين سبب] اعمالشان تباه و بىاثر شد، در نتيجه زيانكار شدند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَي الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ
54اى اهل ايمان! هر كس از شما از دينش برگردد [زيانى به خدا نمىرساند] خدا به زودى گروهى را مىآورد كه آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتناند، و در برابر كافران سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش هيچ سرزنش كنندهاى نمىترسند. اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد مىدهد؛ و خدا بسيار عطاكننده و داناست.
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ
55سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابىطالباند] كه همواره نماز را برپا مىدارند و در حالى كه در ركوعند [به تهيدستان] زكات مىدهند.
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ
56و كسانى كه خدا و رسولش و مؤمنانى [چون على بن ابىطالب] را به سرپرستى و دوستى بپذيرند [حزب خدايند،] و يقينا حزب خدا [در هر زمان و همه جا] پيروزند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
57اى اهل ايمان! آنان را كه دين شما را به مسخره گرفتهاند، چه از اهل كتاب و چه از كافران، سرپرستان و دوستان خود مگيريد؛ و اگر مؤمن هستيد از خدا پروا كنيد.
وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَي الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ
58و چون براى نماز ندا در مىدهيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند؛ اين كار زشتشان به سبب اين است كه آنان گروهى هستند كه [در حقايق و معارف] انديشه نمىكنند.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ
59بگو: اى اهل كتاب! آيا جز اين را بر ما عيب مىگيريد كه ما به خدا و آنچه از سوى او بر ما نازل شده و آنچه پيش از ما [بر پيامبران] فرود آمده ايمان آوردهايم؟! و اين [عيبجويى شما به سبب اين است] كه بيشتر شما فاسق هستيد.
قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذٰلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ
60بگو: آيا شما را از كسانى كه كيفرشان [از مؤمنانى كه به خيال خود از آنان عيب مىگيريد و آنان را سزاوار عذاب مىدانيد] نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟ [آنان] كسانى [از گذشتگان خود شما] هستند كه خدا لعنتشان كرده، و بر آنان خشم گرفته، و برخى از آنان را به صورت بوزينه و خوك درآورده، و [نيز آنان كه] طاغوت را پرستيدند؛ اينانند كه جايگاه و منزلتشان بدتر و از راه راست گمراهترند.
وَ إِذا جاءُوكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما كانُوا يَكْتُمُونَ
61و هنگامى كه نزد شما آيند، گويند: ايمان آورديم. در حالى كه با كفر وارد مىشوند، و با كفر بيرون مىروند؛ و خدا به كفر و نفاقى كه همواره پنهان مىكنند، داناتر است.
وَ تَريٰ كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
62و بسيارى از آنان را مىبينى كه در گناه و تجاوز [از حدود خدا] و حرامخورى خود مىشتابند؛ همانا بد است اعمالى كه همواره انجام مىدادند.
لَوْلا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ
63چرا دانشمندان الهى مسلك [و كاملان در دين] و عالمان يهود آنان را از گفتار گناهآلود و حرام خوارى بازنمىدارند؟ بسيار زشت است سكوتى كه همواره پيش مىگرفتند.
وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ
64و يهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرف در امور آفرينش، تشريع قوانين و عطا كردن روزى] بسته است. دستهاشان بسته باد و به كيفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلكه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چيز و به هر كس] هر گونه بخواهد، روزى مىدهد. و مسلما آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده است، بر سركشى و كفر بسيارى از آنان مىافزايد. و ما ميان [يهود، نصارى و گروههاى ديگر] آنان تا روز قيامت كينه و دشمنى انداختيم. هر زمان آتشى را براى جنگ [با اهل ايمان] افروختند خدا آن را خاموش كرد، و همواره در زمين براى فساد مىكوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ
65و اگر اهل كتاب [به آيين اسلام] ايمان مىآوردند و پرهيزكارى مىكردند، يقينا گناهانشان را محو مىكرديم، و آنان را در بهشتهاى پر نعمت در مىآورديم.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ
66و اگر آنان تورات و انجيل [واقعى] و آنچه را كه از سوى پروردگارشان به آنان نازل شده برپا مىداشتند، بىترديد از بركات آسمان و زمين بهرهمند مىشدند. از آنان گروهى ميانه رو و معتدلاند، و بسيارى از آنان بد است آنچه را انجام مىدهند.
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ
67اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن أبىطالب اميرالمؤمنين عليه السلام] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرساندهاى. و خدا تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه مىدارد؛ قطعا خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَليٰ شَيْءٍ حَتَّي تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ
68بگو: اى اهل كتاب! شما بر مسلك صحيح و درستى نيستيد تا زمانى كه تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده بر پا داريد، و بىترديد آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده بر سركشى و كفر بسيارى از آنان مىافزايد، پس بر گروه كافران غمگين مباش.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصاريٰ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
69يقينا كسانى كه [از روى ظاهر] به اسلام گرويدهاند و يهودىها و صابئان و نصارى [با متصف بودن به عنوان اسلام يا يهوديت يا صابئيت يا نصرانيت اهل سعادت و نجات نيستند،] هر كدام [از اين گروهها در زمان هر پيامبرى از روى يقين و اخلاص] به خدا و روز قيامت ايمان آورده و كار شايسته انجام داده باشند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّما جاءَهُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْويٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ
70البته ما از بنىاسرائيل [بر اطاعت از خدا و پيروى از موسى] پيمان گرفتيم و پيامبرانى به سوى ايشان فرستاديم؛ هرگاه پيامبرى احكام و قوانينى كه دلخواهشان نبود براى آنان مىآورد، گروهى را تكذيب كرده و گروهى را مىكشتند!!
وَ حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ
71وپنداشتند كه عذاب و مجازاتى وجود ندارد؛ بنابراين [از ديدن واقعيات] كور و [از شنيدن حقايق و معارف] كر شدند، سپس [بعد از آگاهى و توبه كردن] خدا توبه آنان را پذيرفت. باز بسيارى از آنان كور و كر شدند! و خدا به آنچه انجام مىدهند، بيناست.
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ
72آنان كه گفتند: خدا همان مسيح، فرزند مريم است، بىترديد كافر شدند؛ و حال آنكه مسيح گفت: اى بنىاسرائيل! خداى يكتا را كه پروردگار من و پروردگار شماست بپرستيد، مسلما هر كس به خدا شرك ورزد، بىترديد خدا بهشت را بر او حرام كند، و جايگاهش آتش است، و براى ستمكاران هيچ ياورى نيست.
لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ
73آنان كه گفتند: خدا يكى از [اين] سهتاست [پدر، پسر، روح] يقينا كافر شدند، و حال آنكه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست. و اگر از آنچه مىگويند بازنايستند، قطعا به كسانى از آنان كه [به سبب چنين اعتقادى] كافر شدند، عذابى دردناك خواهد رسيد.
أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَي اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
74آيا به سوى خدا بازنمىگردند، و از او درخواست آمرزش نمىكنند؟ و حال آنكه خدا بسيار آمرزنده ومهربان است.
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّي يُؤْفَكُونَ
75مسيح، فرزند مريم جز فرستادهاى [از سوى خدا] نيست كه پيش از او هم فرستادگانى گذشتهاند. و مادرش زن بسيار راستگو و درستكارى بود. هر دو [مانند انسانهاى ديگر] غذا مىخوردند. با تأمل بنگر چگونه نشانهها را براى آنان بيان مىكنيم [تا بدانند متولد شدگان و نيازمندان به خوراك، خدا نيستند]؛ سپس با تأمل بنگر كه آنان چگونه [از حق به باطل] منحرف مىشوند؟!
قُلْ أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
76بگو: آيا به جاى خدا چيزى را مىپرستيد كه براى شما قدرت دفع هيچ زيان و جلب هيچ سودى را ندارد؟! و خداست كه شنوا [ى همه گفتارها] و دانا [ىهمه اسرار و رازها] ست.
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ
77بگو: اى اهل كتاب! به ناحق در دينتان غلو نكنيد، و از اميال و هوسهاى گروهى كه يقينا پيش از اين گمراه شدند وبسيارى را گمراه كردند و از راه راست دور شدند، پيروى مكنيد.
لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَليٰ لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ ذٰلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ
78از بنىاسرائيل آنان كه كافر شدند به زبان داود و عيسى بن مريم لعنت شدند. لعنت شدنشان براى اين بود كه [نسبت به فرمانهاى خدا و انبيا] سرپيچى داشتند و همواره [از حدود الهى] تجاوز مىكردند.
كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ
79آنان يكديگر را ازكارهاى زشتى كه مرتكب مىشدند بازنمىداشتند. مسلما بد بود آنچه را انجام مىدادند.
تَريٰ كَثِيراً مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ
80بسيارى از آنان را مىبينى كه با كسانى كه كفر ورزيدند، همواره دوستى مىكنند. قطعا بد است آنچه نفوس [طغيان گرشان براى قيامت] آنان پيش فرستاده است؛ [و نتيجه آن اين است] كه خدا بر آنان خشم گرفت و در عذاب جاودانهاند.
وَ لَوْ كانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِيِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ وَ لٰكِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ
81اگر به خدا و پيامبر و آنچه بر او نازل شده ايمان مىآوردند، [از بركت آن ايمان] كفار و مشركان را سرپرست و دوست خود نمىگرفتند؛ ولى بسيارى از آنان فاسقاند.