خدا افشاى بدىهاى ديگران را دوست ندارد، جز براى كسى كه مورد ستم قرار گرفتهاست [كه بر ستمديده براى دفع ستم، افشاى بدىهاى ستمكار جايز است]؛ و خدا شنوا و داناست.
اگر كار خيرى را آشكار كنيد، يا آن راپنهان داريد، يا از بدى [ديگران] گذشت كنيد، [كارى مورد پسند خدا انجام دادهايد]؛ يقينا خدا [با قدرت داشتن بر انتقام] همواره گذشت كننده و تواناست.
بىترديد كسانى كه به خدا و پيامبرانش كافر مىشوند و مىخواهند ميان خدا و پيامبرانش [با ايمان آوردن به خدا و كفرورزى به پيامبران] جدايى اندازند، و مىگويند: به بعضى ايمان مىآوريم و به برخى كافر مىشويم و مىخواهند ميان كفر و ايمان راهى [خاص] برگزينند، [سبك مغز و بىشعورند.]
اينان در حقيقت كافرند؛ و ما براى كافران عذابى خوار كننده آماده كردهايم.
وكسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آوردند و ميان هيچ يك از آنان جدايى نينداختند، خدا به زودى پاداششان را مىدهد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
اهل كتاب [بنا به خواست نامعقولشان] از تو مىخواهند كه از آسمان، كتابى براى آنان نازل كنى، البته [اين بازيگران زشت باطن] از موسى بزرگتر از آن را خواستند، و گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان ده. پس آنان را به كيفر ستمشان صاعقه فرو گرفت. باز پس از آنكه [بر وحدانيت حق و ضرورت خداپرستى] دلايل روشن براى آنان آمد، گوساله را به عنوان معبود گرفتند، و ما از اين [گناه بزرگ و زشت هم] گذشتيم و به موسى برهانى روشن و قدرتى آشكار داديم.
و كوه طور را به سبب پيمانشان [به پذيرفتن تورات، عمل به آن و ايمان به موسى] برفرازشان برافراشتيم، و به آنان گفتيم: با تواضع و فروتنى و سجدهكنان، از دروازه [شهر يا در معبد] درآييد. و [نيز] به آنان گفتيم: روز شنبه [از حكم حرمت صيد ماهى] تجاوز نكنيد. و از آنان [براى اجراى احكام تورات و فرمانهاى موسى] پيمانى محكم و استوار گرفتيم.
پس به كيفر پيمانشكنى آنان و كفرشان به آيات خدا، و به ناحق كشتن پيامبران، و گفتار [بىپايه و باطل] شان كه: دلهاى ما در پوشش و حجاب است [از اين رو سخن حق را درك نمىكنيم، لعنتشان كرديم؛] بلكه به سبب كفرشان بر دلهايشان مهر [محروميت از فهم معارف] زديم؛ به همين سبب جز اندكى ايمان نمىآورند.
و [نيز] به سبب كفرشان [به نبوت عيسى] و گفتارشان بر مريم [پاكدامن و آراسته به عفت] كه افترا و بهتان بزرگى بود [لعنتشان كرديم.]
و به سبب گفتار [سراسر دروغ] شان كه: ما عيسى بن مريم فرستاده خدا را كشتيم. در صورتى كه او رانكشتند و به دار نياويختند، بلكه بر آنان مشتبه شد [به اين خاطر شخصى را به گمان اينكه عيسى است به دار آويختند و كشتند]؛ و كسانى كه درباره او اختلاف كردند، نسبت به وضع وحال او در شك هستند، و جز پيروى از گمان و وهم، هيچ آگاهى و علمى به آن ندارند، و يقينا او را نكشتند.
بلكه خدا او را به سوى خود بالا برد؛ و خدا همواره تواناى شكستناپذير و حكيم است.
و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر آنكه پيش از مرگش [كه لحظه روشن شدن حقايق است] به مسيح ايمان مىآورد [كه: او فرستاده خدا، بنده او و مژده دهنده به ظهور پيامبر اسلام است، ولى ايمان در آن لحظه سودبخش نيست] و مسيح روز قيامت بر [عقايد و اعمال] آنان گواه است.
پس به كيفر ستمى كه يهوديان [به آيات خدا و بر خود و ديگران] روا داشتند، و به سزاى آنكه بسيارى از مردم را از راه خدا بازداشتند، چيزهاى پاكيزهاى را كه بر آنان حلال شده بود [مانند صيد ماهى و خوردن چربى و شير و گوشت حيوانات] حرام كرديم.
و [نيز به سبب] ربا گرفتنشان با آنكه از آن نهى شده بودند، و خوردن اموال مردم به باطل و نامشروع [پاكيزههاى حلال شده را بر آنان حرام كرديم] و ما براى كافران عذابى دردناك آماده كردهايم.
ولى از ميان آنان، استواران در دانش، مؤمنان [از يارانت]، [به ويژه] نمازگزاران، زكات دهندگان و ايمان آورندگان به خدا و روز قيامت به آنچه بر تو و پيش از تو نازل شده ايمان مىآورند؛ كه به زودى همه آنان را پاداشى بزرگ خواهيم داد.
ما به تو وحى كرديم، همان گونه كه به نوح و پيامبران پس از او وحى كرديم؛ و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان [داراى مقام نبوتشان] و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان نيز وحى نموديم؛ و به داود، زبور داديم.
و به پيامبرانى [وحى كرديم] كه سرگذشت آنان را پيش از اين براى توگفتيم، و پيامبرانى [را برانگيختهايم] كه سرگذشتشان را براى تو حكايت نكردهايم. و خدا با موسى به صورتى ويژه و بىواسطه سخن گفت.
پيامبرانى كه مژدهرسان و بيمدهنده بودند تا مردم را [در دنيا و آخرت در برابر خدا] پس از فرستادن پيامبران، عذر و بهانه و حجتى نباشد؛ و خدا همواره تواناى شكستناپذير و حكيم است.
ولى [در برابر كبرورزى و لجاجت اهل كتاب، كه به حقانيت قرآن و رسالت تو گواهى نمىدهند] خدا به آنچه بر تو نازل كرده گواهى مىدهد كه آن را به علم و دانش خود نازل كرده، و [نيز] فرشتگان هم گواهى مىدهند، گرچه گواهى خدا كافى است.
مسلما كسانى كه كافر شدند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند، يقينا به گمراهى دور و درازى دچار شدهاند.
بىترديد كسانى كه كافر شدند و [به آيات الهى، به خود و به ديگران] ستم ورزيدند، خدا بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و به راهى [مستقيم و استوار] هدايت كند.
مگر به راه دوزخ كه در آن جاودانهاند؛ و اين كار بر خدا آسان است.
اى مردم! البته پيامبرى از سوى پروردگارتان به درستى و راستى به سوى شما آمد؛ پس به او ايمان آوريد كه به خير شماست. و اگر كفر ورزيد [بدانيد كه خدا از شما و ايمانتان بىنياز است] زيرا آنچه در آسمانها و زمين است، در سيطره مالكيت و فرمانروايى خداست، و خدا همواره دانا و حكيم است.
اى اهل كتاب! در دين خود غلو [و افراط] نورزيد، [و از چهارچوب آيات نازل شده از سوى خدا و آنچه پيامبران به شما آموختهاند، خارج نشويد] و نسبت به خدا جز حق مگوييد. جز اين نيست كه مسيح عيسى بن مريم فرستاده خدا و كلمه اوست كه به مريم القا كرد و [اين بنده پاك و خالص] روحى از سوى اوست؛ پس به خدا و فرستادگانش ايمان آوريد، و مگوييد: [خدا] تركيبى از سه حقيقت [اب، ابن و روح القدس] است. [از اين عقيده باطل] خوددارى كنيد كه به خير شماست. جز اين نيست كه خدا معبودى يگانه است. منزه و پاك است از اينكه فرزندى براى او باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است فقط در سيطره مالكيت و فرمانروايى اوست، و خدا از نظر كارسازى [همه امور آفرينش] كافى است.
مسيح از اينكه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد، و فرشتگان مقرب هم امتناع ندارند؛ و كسانى كه از بندگى او امتناع كنند و تكبر ورزند، به زودى همه آنان را [براى حسابرسى] به سوى خود گردآورى خواهد كرد.
اما كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، پاداششان را به طور كامل مىدهد، و از فضل و احسانش بر آنان مىافزايد؛ و اما كسانى كه [از ايمان و عمل شايسته] امتناع كردند و تكبر ورزيدند، به عذاب دردناكى عذاب مىكند؛ و براى خود جز خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت.
اى مردم! يقينا از سوى پروردگارتان براى شما برهان [و دليلى چون پيامبر و معجزاتش] آمد؛ و نور روشنگرى [مانند قرآن] به سوى شما نازل كرديم.
اما كسانى كه به خدا ايمان آوردند و به او تمسك جستند، به زودى آنان را در رحمت و فضلى از سوى خود درآورد، و به راهى راست به سوى خود راهنمايى مىكند.
از تو درباره كلاله [يعنى ميراث برادران و خواهران] فتوا مىخواهند، بگو: خدا درباره كلاله به شما فتوا مىدهد: اگر مردى كه فرزند ندارد، از دنيا برود وبراى او خواهرى باشد، نصف ميراثى را كه از او به جا مانده خواهر به ارث مىبرد، و اگر خواهرى از دنيا برود و وارثش فقط يك برادر باشد، همه ميراث به جا مانده خواهر را برادرش به ارث مىبرد، و اگر خواهران ميت دو نفر باشند، دو سوم ميراث به جا مانده را ارث مىبرند، و اگر خواهران و برادران متعدد باشند، سهم ارث براى مرد مانند دو زن است. خدا [احكامش را] براى شما بيان مىكند تا گمراه نشويد؛ و خدا به همه چيز داناست.
سوره المائدة
به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى؛ اى اهل ايمان! به همه قراردادها [ى فردى، خانوادگى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى، نذر، عهد و سوگند] وفا كنيد. [گوشت] چهارپايان جز آنچه [در آيات بعد، حرمتش] بر شما خوانده مىشود برايتان حلال است، [و توجه داشته باشيد كه] نبايد شكار را در حالى كه محرم [به احرام حج و عمره] هستيد، حلال بشماريد؛ يقينا خدا آنچه را بخواهد [بر پايه علم و حكمتش و بر اساس رعايت مصلحت شما] حكم مىكند.
اى اهل ايمان! [هتك حرمت] شعاير خدا [مانند مناسك حج] و ماههاى حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه ومحرم] و قربانى بىنشان، و قربانى نشاندار و قاصدان [و راهيان به سوى] بيت الحرام را كه فضل و خشنودى پروردگارشان را مىطلبند، حلال مشماريد. و چون از احرام بيرون آمديد [اگر مايل باشيد، مىتوانيد] شكار كنيد. و كينهتوزى و دشمنى گروهى كه شما را از [ورود به] مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نكند كه [به آنان] تعدى و تجاوز كنيد. و يكديگر را بر انجام كارهاى خير و پرهيزكارى يارى نماييد، و يكديگر را بر گناه و تجاوز يارى ندهيد؛ و از خدا پروا كنيد كه خدا سخت كيفر است.
[خوردن مواد ناپاك كه تناسبى با جسم و روح شما ندارند] بر شما حرام شده است [مانند] گوشت مردار و خون و گوشت خوك و آنچه به نام غير خدا كشتهاند و حيوان خفه شده و آنچه به ضرب چوب و سنگ مرده و آنچه به سبب پرت شدن از بلندى جان داده و حيوانى كه به ضرب شاخ حيوان ديگر از بين رفته و حيوانى كه درندهاى آن را كشته و از آن خورده، مگر آنچه را كه در آستانه مرگ، قابل تزكيه بوده و شما به دستور شرع تزكيه كردهايد، و نيز آنچه براى بتها قربانى شده، و آنچه به وسيله تيرهاى قمار سهم بندى مىكنيد بر شما حرام گشته است. [همه] اين [امور] فسق و نافرمانى [از احكام خدا] ست. امروز كفرپيشگان از [شكست] دين شما نااميد شدهاند؛ بنابراين از آنان مترسيد و از من بترسيد. امروز [با نصب على بن ابىطالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل، و نعمتم را بر شما تمام كردم، و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم. پس هر كه در حال گرسنگى شديد بىآنكه مايل به گناه باشد [به خوردن محرمات بيان شده] ناچار شود، [مىتواند به اندازه ضرورت از آنها بهره گيرد]؛ يقينا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
از تو مىپرسند: چه چيزى بر آنان حلال شده؟ بگو: همه پاكيزهها و شكارى كه حيوانات شكارى كه به آنها شكار كردن را تعليم دادهايد، در حالى كه از احكام تزكيهاى كه خدا به شما آموخته به آنها مىآموزيد، بر شما حلال شده است؛ بنابراين از آنچه آنان براى شما [گرفتهاند و] نگاه داشتهاند بخوريد، و نام خدا را [هنگام فرستادن حيوان شكارى] بر آن بخوانيد، و از خدا پروا كنيد؛ زيرا خدا حسابرسى سريع است.
امروز چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شد، و طعام اهل كتاب بر شما حلال است، و طعام شما هم بر آنان حلال است. و [نيز ازدواج با] زنان پاكدامن مؤمن، و زنان پاكدامن از اهل كتاب، در صورتى كه مهريه آنان را بپردازيد بر شما حلال است، چنانچه [بخواهيد با آن ازدواج] پاكدامن باشيد نه زناكار، و نه آنكه آنان را در پنهانى معشوقه خود گيريد. و هر كس به ايمان و اعتقاد كفر ورزد، قطعا عملش تباه و بىاثر مىشود، و در آخرت از زيانكاران است.
اى اهل ايمان! هنگامى كه به [قصد] نماز برخيزيد، صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و بخشى از سرتان و روى پاهايتان را تا برآمدگى پشت پا مسح كنيد و اگر جنب بوديد، غسل كنيد و اگر بيمار هستيد يا در سفر مىباشيد يا يكى از شما از قضاى حاجت [دستشويى] آمده، يا با زنان آميزش كردهايد و آبى [براى وضو يا غسل] نيافتيد، به خاكى پاك، روى كنيد و از آن بخشى از صورت و دستهايتان را مسح نماييد. خدا نمىخواهد [با احكامش] بر شما تنگى و مشقت قرار دهد، بلكه مىخواهد شما را [از آلودگىها] پاك كند و نعمتش را بر شما تمام نمايد، تا سپاس گزاريد.
و نعمت خدا را بر خود و پيمانش را كه [در لزوم اطاعت از او و پيامبرش] با شما محكم و استوار كرد، ياد كنيد، هنگامى كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم. و از خدا پروا كنيد؛ زيرا خدا به آنچه در سينههاست، داناست.
اى اهل ايمان! همواره [در همه امور] قيام كننده براى خدا و گواهان به عدل و داد باشيد. و نبايد دشمنى با گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نورزيد؛ عدالت كنيد كه آن به پرهيزكارى نزديكتر است. و از خدا پروا كنيد؛ زيرا خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
خدا به كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند، وعده داده است كه براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ است.
وكسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل دوزخاند.
اى اهل ايمان! نعمت خدا را بر خود ياد كنيد زمانى كه گروهى قصد كردند كه [براى نابودىتان] به شما شبيخون زنند، ولى خدا توطئه آنان را از شما بازداشت. و از خدا پروا كنيد و مؤمنان بايد بر خدا توكل كنند.
خدا از بنى اسرائيل [بر لزوم اطاعت از آيينش و پيروى از موسى] پيمان گرفت، و از ميان آنان دوازده سرپرست برانيگختيم [تا هر يك عهدهدار امور قبيلهاى از قبايل بنى اسرائيل باشد]، و خدا به آنان فرمود: يقينا من با شمايم، اگر نماز را برپا داريد، و زكات بپردازيد، و به پيامبرانم ايمان آوريد، و آنان را تقويت و يارى كنيد و به خدا وامى نيكو دهيد، مسلما گناهانتان را محو مىكنم، و شما را در بهشتهايى كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در مىآورم؛ پس هر كه از شما بعد از اين كافر شود، يقينا راه راست را گم كرده است.
پس آنان را به سبب پيمان شكستنشان لعنت كرديم، و دلهايشان را بسيار سخت گردانيديم، [تا جايى كه] كلمات خدا را از جايگاه اصلىاش و معناى حقيقىاش تغيير مىدهند، و بخشى از آنچه را [از معارف و احكام تورات واقعى] كه به وسيله آن پند داده شدند، از ياد بردند [و ناديده گرفتند]، و همواره از اعمال خائنانه آنان جز اندكى از ايشان [كه وفادار به پيمان خدايند] آگاه مىشوى؛ پس [تا نزول حكم جهاد] از آنان درگذر و [از مجازاتشان] روى گردان؛ زيرا خدا نيكوكاران را دوست دارد.
و از كسانى كه گفتند: ما نصرانى هستيم، [بر لزوم اطاعت از خود و پيروى از عيسى] پيمان گرفتيم، پس بخشى از آنچه را [از معارف و احكام انجيل واقعى] كه به وسيله آن پند داده شدند، از ياد بردند [و ناديده گرفتند]، بر اين اساس ميان آنان تا روز قيامت كينه و دشمنى انداختيم، و به زودى خدا آنان را از آنچه همواره انجام مىدادند، آگاه مىكند.
اى اهل كتاب! يقينا پيامبر ما به سوى شما آمد كه بسيارى از آنچه را كه شما از كتاب [تورات و انجيل درباره نشانههاى او و قرآن] همواره پنهان مىداشتيد براى شما بيان مىكند، و از بسيارى [از پنهان كارىهاى نارواى شما هم] درمىگذرد. بىترديد از سوى خدا براى شما نور و كتابى روشنگر آمده است.
خدا به وسيله آن [نور و كتاب] كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند به راههاى سلامت راهنمايى مىكند، و آنان را به توفيق خود از تاريكىها [ى جهل، كفر، شرك و نفاق] به سوى روشنايى [معرفت، ايمان و عمل صالح] بيرون مىآورد، و به جانب راه راست هدايت مىكند.
مسلما آنان كه گفتند: خدا همان مسيح، فرزند مريم است. يقينا كافر شدهاند. بگو: اگر خدا بخواهد، مسيح و مادرش و تمام كسانى كه در روى زميناند، هلاك كند، چه كسى مىتواند در برابر اراده و قدرت او بايستد؟ و مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد، فقط در سيطره خداست، هر چه را بخواهد مىآفريند، و خدا بر هر كارى تواناست.
و يهود و نصارى گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوييم. بگو: [اگر گفتار شما درست است] پس چرا خدا شما را به گناهانتان عذاب مىكند؟ بلكه شما هم بشرى هستيد از مخلوقاتى كه خدا آفريده است. هر كه را بخواهد مىآمرزد، و هر كه را بخواهد عذاب مىكند. و مالكيت و فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد، فقط در سيطره خداست، و بازگشت به سوى اوست.
اى اهل كتاب! بىترديد رسول ما پس از روزگار فترت و خلأ پيامبران به سوى شما آمد [و آنچه را مورد نياز دنيا و آخرت شماست] براى شما بيان مىكند كه [روز قيامت در پيشگاه خدا] نگوييد: براى ما هيچ مژده دهنده و بيم رسانى نيامد، يقينا مژده دهنده و بيم رسان به سويتان آمد؛ وخدا بر هر كارى تواناست.
و [ياد كنيد] هنگامى كه موسى به قومش گفت: اى قوم من! نعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آن گاه كه در ميان شما پيامبرانى قرار داد، و شما را حاكمان و فرمانروايان ساخت، و به شما نعمت هاى ويژهاى داد كه به هيچ يك از جهانيان نداد.
اى قوم من! به سرزمين مقدسى كه خدا برايتان مقرر فرموده در آييد و [به گناه، عصيان، سرپيچى از فرمانها و احكام حق] بازنگرديد كه زيانكار مىشويد.
گفتند: اى موسى! مسلما در آنجا مردمى زورگو و ستمگر قرار دارند، و ما هرگز وارد آنجا نمىشويم تا آنان از آنجا بيرون روند، پس اگر از آنجا بيرون روند البته ما وارد خواهيم شد.
دو مرد از كسانى كه [از خدا] مىترسيدند و خدا به هر دو نعمت [معرفت، ايمان و شهامت] داده بود، گفتند: از اين دروازه به آنان يورش بريد، چون به آنجا درآييد يقينا پيروزيد؛ و اگر مؤمن هستيد بر خدا توكل كنيد.
گفتند: اى موسى! تا آنان در آنجايند، ما هرگز وارد آنجا نخواهيم شد، پس تو و پروردگارت برويد [با آنان] بجنگيد كه ما [تا پايان كار] در همين جا نشستهايم.
[موسى] گفت: پروردگارا! من جز بر خود و برادرم تسلطى ندارم، پس ميان ما و اين گروه نافرمان و بدكار جدايى انداز.
[خدا] فرمود: اين سرزمين مقدس [به كيفر نافرمانى از خواستههاى حق] تا چهل سال بر آنان حرام شد، همواره در طول اين مدت در زمين [سينا] سرگردان خواهند بود، پس بر اين گروه نافرمان وبدكار غمگين مباش.
وداستان دو پسر آدم را [كه سراسر پند و عبرت است] به درستى و راستى بر آنان بخوان، هنگامى كه هر دو نفر با انجام كار نيكى به پروردگار تقرب جستند، پس از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد. [برادرى كه عملش پذيرفته نشد از روى حسد و خودخواهى به برادرش] گفت: بىترديد تو را مىكشم. [او] گفت: خدا فقط از پرهيزكاران مىپذيرد.
مسلما اگر تو براى كشتن من دستت را دراز كنى، من براى كشتن تو دستم را دراز نمىكنم؛ زيرا از خدا پروردگار جهانيان مىترسم.
من مىخواهم به گناه كشتن من و گناه خودت [كه سبب مردود شدن كار نيكت بود به پيشگاه خدا] بازگردى و در نتيجه از دوزخيان باشى؛ و اين است پاداش ستمكاران.
نفس [طغيان گرش]، كشتن برادرش را در نظرش سهل و آسان جلوه داد، پس او را كشت و از زيانكاران شد.
پس [در كنار جسد برادرش سرگردان بود كه] خدا كلاغى را برانگيخت كه زمين را مىكاويد تا به او نشان دهد كه چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [با ديدن حركات كلاغ] فرياد زد: واى بر من! آيا ناتوان و عاجز بودم از اينكه مانند اين كلاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟! نهايتا از پشيمانان شد.
به اين سبب بر بنىاسرائيل لازم و مقرر كرديم كه هر كس انسانى را جز براى حق، قصاص يا بدون آنكه فسادى در زمين كرده باشد، بكشد، چنان است كه همه انسانها را كشته، و هر كس انسانى را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گويى همه انسانها را زنده داشته است. و يقينا پيامبران دلايل روشنى براى بنىاسرائيل آوردند، سپس بسيارى از آنان بعد از آن در روى زمين به [تجاوز از حدود حق و فساد و] زيادهروى برخاستند.
كيفر آنان كه با خدا و پيامبرش مىجنگند، و در زمين به فساد و تباهى مىكوشند، فقط اين است كه كشته شوند، يا به دارشان آويزند، يا دست راست و پاى چپشان بريده شود، يا از وطن خود تبعيدشان كنند. اين براى آنان رسوايى و خوارى در دنياست، و براى آنان در آخرت عذابى بزرگ است.
مگر كسانى كه پيش از دست يافتنتان بر آنان توبه كنند؛ پس بدانيد كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
اى اهل ايمان! از خدا پروا كنيد و دستآويز و وسيلهاى [از ايمان، عمل صالح و آبروى مقربان درگاهش] براى تقرب به سوى او بجوييد؛ و در راه او جهاد كنيد تا رستگار شويد.
قطعا كسانى كه كافر شدند اگر همه آنچه در زمين است و همانند آن را نيز با آن همراه خود داشته باشند، تا آن را براى نجاتشان از عذاب روز قيامت فديه و عوض دهند، از آنان نپذيرند؛ و براى آنان عذابى دردناك است.
همواره مىخواهند از آتش بيرون آيند، ولى از آن بيرون شدنى نيستند؛ و براى آنان عذابى دائم و پايدار است.
و دست مرد و زن دزد را به كيفر كار زشتى كه مرتكب شدهاند به عنوان مجازاتى از سوى خدا قطع كنيد؛ و خدا تواناى شكستناپذير است.
پس كسى كه بعد از ستم كردنش توبه كند و [مفاسد خود را] اصلاح نمايد، يقينا خدا توبهاش را مىپذيرد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
آيا ندانستهاى كه فرمانروايى آسمانها و زمين در سيطره خداست، هر كس را بخواهد عذاب مىكند، و هر كس را بخواهد مىآمرزد؛ و خدا بر هر كارى تواناست؟
اى پيامبر! كسانى كه در كفر مىشتابند تو را غمگين نسازند، چه آنان كه به زبانشان گفتند: ايمان آورديم و دلهايشان ايمان نياورده، و چه آنان كه يهودىاند كه به شدت شنونده دروغند [با آنكه مىدانند دروغ است] و به شدت گوش به فرمان گروهى ديگرند كه [از روى حسد و كبر] نزد تو نيامدهاند. [آن گروهى كه] كلمات [خدا] را پس از استوارى در جايگاههايش تحريف مىكنند، [و معناى حقيقىاش را تغيير مىدهند و به مقلدان و مطيعان بىسواد خود] مىگويند: اگر [از طرف پيامبر اسلام] احكام [و فرمانهائى مطابق ميل ما] را به شما ابلاغ كردند بپذيريد، و اگر آن را [مطابق ميل ما] ابلاغ نكردند [از آن] بپرهيزيد. و كسانى كه خدا عذاب [و رسوايى و ذلت] شان را بخواهد، تو هرگز نمىتوانى چيزى از عذاب خدا را از آنان برطرف كنى. اينانند كسانى كه خدا نخواسته دلهايشان را [از آلودگى] پاك كند؛ براى آنان در دنيا خوارى و رسوايى، و در آخرت عذابى بزرگ است.
آنان فوقالعاده شنواى دروغاند [با آنكه مىدانند دروغ است و] بسيار خورنده مال حرام؛ پس اگر نزد تو آمدند ميان آنان [در آنچه تو را داور قرار دادند] داورى كن، يا [اگر نخواستى داورى كنى] از آنان روى برتاب. و اگر روى برتابى هرگز هيچ زيانى به تو نمىرسانند. و اگر ميانشان داورى كردى به عدالت داورى كن؛ زيرا خدا عدالت پيشگان را دوست دارد.
چگونه تو را داور قرار مىدهند در حالى كه تورات كه در آن حكم خداست نزد آنان است؟ سپس بعد از آنكه ميانشان با حكمى كه مطابق حكم تورات است داورى كردى روى برمىتابند، و [اين روى برتافتن نشانه اين است كه] آنان [به تورات هم] ايمان ندارند.
بىترديد ما تورات را كه در آن هدايت و نور است نازل كرديم. پيامبرانى كه [تا زمان عيسى] تسليم تورات بودند بر اساس آن براى يهوديان داورى مىكردند، و [نيز] دانشمندان الهى مسلك [وكاملان در دين] و عالمان يهود به سبب آنكه حفظ و حراست كتاب خدا از آنان خواسته شده بود و بر [درستى و راستى] آن گواه بودند به وسيله آن داورى مىكردند. پس [اى دانشمندان يهود!] از مردم نترسيد و از من بترسيد، و آياتم را به بهايى اندك مفروشيد. و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده داورى نكنند، هم اينانند كه كافرند.
و ما در تورات بر بنىاسرائيل لازم و مقرر داشتيم كه: [در قانون قصاص] جان در برابر جان، و چشم در مقابل چشم، و بينى به عوض بينى، و گوش به جاى گوش، و دندان در برابر دندان، و زخمها را قصاصى است. و هر كه از آن قصاص گذشت كند، پس آن گذشت كفارهاى براى [خطاها و معاصى] اوست. و آنان كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده داورى نكنند، هم اينانند كه ستمكارند.
و به دنبال پيامبران گذشته، عيسى بن مريم را درآورديم در حالى كه تصديق كننده تورات پيش از خود بود، و انجيل را كه در آن هدايت و نور است به او عطا كرديم و آن هم تصديق كننده تورات پيش از خود، و براى پرهيزكاران هدايت و موعظه بود.
و بايد اهل انجيل بر طبق آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند، و آنان كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده داورى نكنند، هم اينانند كه فاسقاند.
و ما اين كتاب [قرآن] را بهدرستى و راستى به سوى تو نازل كرديم در حالى كه تصديق كننده كتابهاى پيش از خود و نگهبان و گواه بر [حقانيت همه] آنان است؛ پس ميان آنان بر طبق آنچه خدا نازل كرده است داورى كن، و [به هنگام داورى] از هواهاى نفسانى آنان با روى گرداندن از حقى كه به سوى تو آمده پيروى مكن. براى هر يك از شما شريعت و راه روشنى قرار داديم. و اگر خدا مىخواست همه شما را امت واحدى قرار مىداد، ولى مىخواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان كند؛ پس به سوى كارهاى نيك بر يكديگر پيشى گيريد. بازگشت همه شما به سوى خداست؛ پس شما را به آنچه همواره درباره آن اختلاف مىكرديد، آگاه مىكند.
و ميان آنان بر طبق آنچه خدا نازل كرده است داورى كن، و از هواهاى نفسانى آنان پيروى مكن، و از آنان برحذر باش كه مبادا تو را از بخشى از آنچه خدا به سويت نازل كرده است، منحرف كنند. پس اگر [ازداورى حكيمانهات] روى گردانند، بدان كه خدا مىخواهد آنان را به سبب پارهاى از گناهانشان مجازات كند؛ و مسلما بسيارى از مردم فاسقاند.
پس آيا [با وجود مشعل نبوت و آيات روشن قرآن در ميانشان] داورى جاهليت را مىطلبند؟! و براى قومى كه يقين دارند، چه كسى در داورى بهتر از خدا است؟
اى اهل ايمان! يهود و نصارى را سرپرستان و دوستان خود مگيريد، آنان سرپرستان و دوستان يكديگرند [و تنها به روابط ميان خود وفا دارند]. و هر كس از شما، يهود و نصارى را سرپرست و دوست خود گيرد از زمره آنان است؛ بىترديد خدا گروه ستمكار را هدايت نمىكند.
كسانى كه در دلهايشان بيمارى [دورويى] است، مىبينى كه در دوستى با يهود و نصارى شتاب مىورزند و [بر پايه خيال باطلشان كه مبادا اسلام و مسلمانان تكيهگاه استوارى نباشند] مىگويند: مىترسيم آسيب و گزند ناگوارى به ما برسد [به اين سبب بايد براى دوستى به سوى يهود و نصارى بشتابيم]. اميد است خدا از سوى خود پيروزى يا واقعيت ديگرى [به نفع مسلمانان] پيش آرد تا اين بيماردلان بر آنچه در دل هايشان پنهان مىداشتند، پشيمان شوند.
و كسانى كه ايمان آوردهاند [به مؤمنان ديگر] مىگويند: آيا اين بيماردلان آنانند كه به سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند مىخوردند كه با شما مؤمنانند؟! [ولى روشن شد كه دروغ مىگفتند. آنان يهود و نصارى را به سرپرستى و دوستى گرفتند و به اين سبب] اعمالشان تباه و بىاثر شد، در نتيجه زيانكار شدند.
اى اهل ايمان! هر كس از شما از دينش برگردد [زيانى به خدا نمىرساند] خدا به زودى گروهى را مىآورد كه آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتناند، و در برابر كافران سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش هيچ سرزنش كنندهاى نمىترسند. اين فضل خداست كه به هر كس بخواهد مىدهد؛ و خدا بسيار عطاكننده و داناست.
سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابىطالباند] كه همواره نماز را برپا مىدارند و در حالى كه در ركوعند [به تهيدستان] زكات مىدهند.
و كسانى كه خدا و رسولش و مؤمنانى [چون على بن ابىطالب] را به سرپرستى و دوستى بپذيرند [حزب خدايند،] و يقينا حزب خدا [در هر زمان و همه جا] پيروزند.
اى اهل ايمان! آنان را كه دين شما را به مسخره گرفتهاند، چه از اهل كتاب و چه از كافران، سرپرستان و دوستان خود مگيريد؛ و اگر مؤمن هستيد از خدا پروا كنيد.
و چون براى نماز ندا در مىدهيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند؛ اين كار زشتشان به سبب اين است كه آنان گروهى هستند كه [در حقايق و معارف] انديشه نمىكنند.
بگو: اى اهل كتاب! آيا جز اين را بر ما عيب مىگيريد كه ما به خدا و آنچه از سوى او بر ما نازل شده و آنچه پيش از ما [بر پيامبران] فرود آمده ايمان آوردهايم؟! و اين [عيبجويى شما به سبب اين است] كه بيشتر شما فاسق هستيد.
بگو: آيا شما را از كسانى كه كيفرشان [از مؤمنانى كه به خيال خود از آنان عيب مىگيريد و آنان را سزاوار عذاب مىدانيد] نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟ [آنان] كسانى [از گذشتگان خود شما] هستند كه خدا لعنتشان كرده، و بر آنان خشم گرفته، و برخى از آنان را به صورت بوزينه و خوك درآورده، و [نيز آنان كه] طاغوت را پرستيدند؛ اينانند كه جايگاه و منزلتشان بدتر و از راه راست گمراهترند.
و هنگامى كه نزد شما آيند، گويند: ايمان آورديم. در حالى كه با كفر وارد مىشوند، و با كفر بيرون مىروند؛ و خدا به كفر و نفاقى كه همواره پنهان مىكنند، داناتر است.
و بسيارى از آنان را مىبينى كه در گناه و تجاوز [از حدود خدا] و حرامخورى خود مىشتابند؛ همانا بد است اعمالى كه همواره انجام مىدادند.
چرا دانشمندان الهى مسلك [و كاملان در دين] و عالمان يهود آنان را از گفتار گناهآلود و حرام خوارى بازنمىدارند؟ بسيار زشت است سكوتى كه همواره پيش مىگرفتند.
و يهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرف در امور آفرينش، تشريع قوانين و عطا كردن روزى] بسته است. دستهاشان بسته باد و به كيفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلكه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چيز و به هر كس] هر گونه بخواهد، روزى مىدهد. و مسلما آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده است، بر سركشى و كفر بسيارى از آنان مىافزايد. و ما ميان [يهود، نصارى و گروههاى ديگر] آنان تا روز قيامت كينه و دشمنى انداختيم. هر زمان آتشى را براى جنگ [با اهل ايمان] افروختند خدا آن را خاموش كرد، و همواره در زمين براى فساد مىكوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.
و اگر اهل كتاب [به آيين اسلام] ايمان مىآوردند و پرهيزكارى مىكردند، يقينا گناهانشان را محو مىكرديم، و آنان را در بهشتهاى پر نعمت در مىآورديم.
و اگر آنان تورات و انجيل [واقعى] و آنچه را كه از سوى پروردگارشان به آنان نازل شده برپا مىداشتند، بىترديد از بركات آسمان و زمين بهرهمند مىشدند. از آنان گروهى ميانه رو و معتدلاند، و بسيارى از آنان بد است آنچه را انجام مىدهند.
اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن أبىطالب اميرالمؤمنين عليه السلام] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرساندهاى. و خدا تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه مىدارد؛ قطعا خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.
بگو: اى اهل كتاب! شما بر مسلك صحيح و درستى نيستيد تا زمانى كه تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده بر پا داريد، و بىترديد آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده بر سركشى و كفر بسيارى از آنان مىافزايد، پس بر گروه كافران غمگين مباش.
يقينا كسانى كه [از روى ظاهر] به اسلام گرويدهاند و يهودىها و صابئان و نصارى [با متصف بودن به عنوان اسلام يا يهوديت يا صابئيت يا نصرانيت اهل سعادت و نجات نيستند،] هر كدام [از اين گروهها در زمان هر پيامبرى از روى يقين و اخلاص] به خدا و روز قيامت ايمان آورده و كار شايسته انجام داده باشند، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
البته ما از بنىاسرائيل [بر اطاعت از خدا و پيروى از موسى] پيمان گرفتيم و پيامبرانى به سوى ايشان فرستاديم؛ هرگاه پيامبرى احكام و قوانينى كه دلخواهشان نبود براى آنان مىآورد، گروهى را تكذيب كرده و گروهى را مىكشتند!!
وپنداشتند كه عذاب و مجازاتى وجود ندارد؛ بنابراين [از ديدن واقعيات] كور و [از شنيدن حقايق و معارف] كر شدند، سپس [بعد از آگاهى و توبه كردن] خدا توبه آنان را پذيرفت. باز بسيارى از آنان كور و كر شدند! و خدا به آنچه انجام مىدهند، بيناست.
آنان كه گفتند: خدا همان مسيح، فرزند مريم است، بىترديد كافر شدند؛ و حال آنكه مسيح گفت: اى بنىاسرائيل! خداى يكتا را كه پروردگار من و پروردگار شماست بپرستيد، مسلما هر كس به خدا شرك ورزد، بىترديد خدا بهشت را بر او حرام كند، و جايگاهش آتش است، و براى ستمكاران هيچ ياورى نيست.
آنان كه گفتند: خدا يكى از [اين] سهتاست [پدر، پسر، روح] يقينا كافر شدند، و حال آنكه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست. و اگر از آنچه مىگويند بازنايستند، قطعا به كسانى از آنان كه [به سبب چنين اعتقادى] كافر شدند، عذابى دردناك خواهد رسيد.
آيا به سوى خدا بازنمىگردند، و از او درخواست آمرزش نمىكنند؟ و حال آنكه خدا بسيار آمرزنده ومهربان است.
مسيح، فرزند مريم جز فرستادهاى [از سوى خدا] نيست كه پيش از او هم فرستادگانى گذشتهاند. و مادرش زن بسيار راستگو و درستكارى بود. هر دو [مانند انسانهاى ديگر] غذا مىخوردند. با تأمل بنگر چگونه نشانهها را براى آنان بيان مىكنيم [تا بدانند متولد شدگان و نيازمندان به خوراك، خدا نيستند]؛ سپس با تأمل بنگر كه آنان چگونه [از حق به باطل] منحرف مىشوند؟!
بگو: آيا به جاى خدا چيزى را مىپرستيد كه براى شما قدرت دفع هيچ زيان و جلب هيچ سودى را ندارد؟! و خداست كه شنوا [ى همه گفتارها] و دانا [ىهمه اسرار و رازها] ست.
بگو: اى اهل كتاب! به ناحق در دينتان غلو نكنيد، و از اميال و هوسهاى گروهى كه يقينا پيش از اين گمراه شدند وبسيارى را گمراه كردند و از راه راست دور شدند، پيروى مكنيد.
از بنىاسرائيل آنان كه كافر شدند به زبان داود و عيسى بن مريم لعنت شدند. لعنت شدنشان براى اين بود كه [نسبت به فرمانهاى خدا و انبيا] سرپيچى داشتند و همواره [از حدود الهى] تجاوز مىكردند.
آنان يكديگر را ازكارهاى زشتى كه مرتكب مىشدند بازنمىداشتند. مسلما بد بود آنچه را انجام مىدادند.
بسيارى از آنان را مىبينى كه با كسانى كه كفر ورزيدند، همواره دوستى مىكنند. قطعا بد است آنچه نفوس [طغيان گرشان براى قيامت] آنان پيش فرستاده است؛ [و نتيجه آن اين است] كه خدا بر آنان خشم گرفت و در عذاب جاودانهاند.
اگر به خدا و پيامبر و آنچه بر او نازل شده ايمان مىآوردند، [از بركت آن ايمان] كفار و مشركان را سرپرست و دوست خود نمىگرفتند؛ ولى بسيارى از آنان فاسقاند.