قرآن عثمان طه

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصاريٰ ذٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ

82

يقينا سرسخت‌ترين مردم را در كينه و دشمنى نسبت به مؤمنان، يهوديان و مشركان خواهى يافت. و البته نزديك‌ترينشان را در دوستى با مؤمنان، كسانى مى‌يابى كه گفتند: ما نصرانى هستيم. اين واقعيت براى آن است كه گروهى از آنان كشيشان دانشمند و عابدان خدا ترس‌اند، و آنان [در پيروى از حق‌] تكبر نمى‌كنند.


وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَي الرَّسُولِ تَريٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ

83

و چون آنچه را كه بر پيامبر اسلام نازل شده بشنوند، ديدگانشان را مى‌بينى به سبب آنچه از حق شناخته‌اند، لبريز از اشك مى‌شود، مى‌گويند. پروردگارا! ايمان آورديم، پس ما را در زمره گواهان [كه به حقانيت پيامبر و قرآن گواهى مى‌دهند] بنويس.


وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ

84

و بر پايه چه عذر و بهانه‌اى به خدا و آنچه از حق براى ما آمده ايمان نياوريم؟ و حال آنكه اميد داريم كه پروردگارمان ما را در زمره شايستگان درآورد.


فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذٰلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ

85

پس خدا به پاس اين سخنان [و عقايد صادقانه‌] به آنان بهشت‌هايى پاداش داد كه از زير [درختان‌] آن نهرها جارى است، در آن جاودانه‌اند؛ و اين است پاداش نيكوكاران.


وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ

86

و آنان كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل آتش‌اند.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ

87

اى اهل ايمان! چيزهاى پاكيزه‌اى را كه خدا براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنيد، و [از حدود خدا] تجاوز ننماييد؛ يقينا خدا متجاوزان را دوست ندارد.


وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ

88

و از نعمت هاى حلال و پاكيزه‌اى كه خدا روزى شما فرموده بخوريد؛ و از خدايى كه به او ايمان داريد، پروا كنيد.


لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لٰكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذٰلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

89

خدا شما را به خاطر سوگندهاى لغو و بى‌هدفتان مجازات نمى‌كند، ولى به سبب [شكستن‌] سوگندهايى كه به طور جدى و با قصد و اراده خورده‌ايد، مؤاخذه مى‌كند؛ پس كفاره [شكستن‌] اين‌گونه سوگندها، طعام دادن به ده نفر مسكين از غذاهاى متوسطى است كه به خانواده خود مى‌خورانيد، يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر، يا آزاد كردن يك برده. و كسى كه هيچ يك [از اين كفارات سه گانه‌] را نيابد كفاره‌اش سه روز روزه است. اين است كفاره سوگندهايتان زمانى كه سوگند خورديد [و آن را شكستيد]. لازم است سوگندهاى خود را حفظ كنيد. اين گونه خدا آياتش را براى شما بيان مى‌كند تا سپاس گزاريد.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

90

اى اهل ايمان! جز اين نيست كه همه مايعات مست كننده و قمار و بت‌هايى كه [براى پرستش‌] نصب شده وپاره چوب‌هايى كه به آن تفأل زده مى‌شود، پليد و نجس و از كارهاى شيطان است؛ پس از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد.


إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ

91

مسلما شيطان مى‌خواهد با شراب و قمار، ميان شما دشمنى و كينه [سخت‌] اندازد، و از ياد خدا و نماز بازتان دارد؛ آيا شما [از اين امور با همه زيان‌ها وخطراتى كه دارد] خوددارى خواهيد كرد؟


وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَليٰ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ

92

و از خدا اطاعت كنيد و از پيامبر فرمان بريد، و [از مخالفت با خدا و پيامبر] بپرهيزيد، پس اگر روى گردانيد [سزاوار كيفر مى‌شويد]، و بدانيد كه بر عهده پيامبر ما فقط رساندن آشكار [پيام وحى‌] است.


لَيْسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ

93

بر كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته انجام داده‌اند نسبت به آنچه [پيش از حكم تحريم مسكرات، قمار و ساير محرمات‌] خورده‌اند، گناهى نيست، هرگاه بپرهيزند و ايمان آورند و كارهاى شايسته انجام دهند؛ سپس پرهيزكارى را تداوم بخشند و ايمان خود را ادامه دهند، و بر پرهيزكارى پافشارى ورزند و كار نيك بجا آورند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَديٰ بَعْدَ ذٰلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ

94

اى اهل ايمان! بى‌ترديد خدا شما را به چيزى از شكار [حيوانات در حالى كه محرم هستيد] آزمايش مى‌كند، چه شكارى كه [به آسانى و بدون اسلحه‌] دست شما به آن برسد، و [چه شكارى كه به سبب وحشى بودنش‌] نيزه‌هاى شما [آن را صيد مى‌كند؛] تا خدا كسى را كه در نهان از او مى‌ترسد، معلوم و مشخص نمايد. و هر كه پس از اين [امتحان از حدود خدا] تجاوز كند [و در حال احرام به شكار برخيزد] براى او عذابى دردناك است.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذٰلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ

95

اى اهل ايمان! در حالى كه در احرام [حج يا عمره‌] هستيد، شكار را نكشيد. و هر كس از شما عمدا آن را بكشد، كفاره‌اى همانند آن از جنس چهارپايان [اهلى‌] بر عهده اوست؛ كه [همانند بودن آن را] دو عادل از خودتان گواهى دهند، و به عنوان قربانى به [حريم‌] كعبه رسد، يا به كفاره [آن شكار كشته شده معادل قيمت قربانى‌] به مستمندان طعام دهد، يا برابر تعداد مستمندى كه طعام مى‌دهد روزه بگيرد، تا كيفر كار خود را بچشد. خدا از [گناه‌] كشتن شكارهايى كه پيش از اين حكم انجام گرفته درگذشت. و هر كه [پس از كفاره دادن‌] به شكار كردن بازگردد، خدا از او انتقام مى‌گيرد؛ و خدا تواناى شكست‌ناپذير و صاحب انتقام است.


أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

96

براى بهره‌مند شدن شما و كاروانيان، شكار كردن از دريا و خوراكى آن [در حال احرام‌] بر شما حلال شد. و شكار صحرا و بيابان تا زمانى كه محرم هستيد، بر شما حرام است. و از خدايى كه به سوى او گردآورى مى‌شويد، پروا كنيد.


جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ ذٰلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

97

خدا، [زيارت‌] كعبه، آن خانه با حرمت، و ماه‌هاى حرام، و قربانى‌هاى بى‌نشان، و قربانى‌هاى نشان‌دار را وسيله قوام و برپايى [زندگى، معيشت و سامان دنيا و آخرت‌] مردم قرار داد. اين [شرايع و احكام‌] براى آن است كه بدانيد: يقينا خدا آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمين است مى‌داند؛ و قطعا خدا به همه چيز داناست.


اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

98

بدانيد مسلما خدا [نسبت به نافرمانى بندگان‌] سخت‌كيفر، و [نسبت به طاعت آنان‌] بسيار آمرزنده و مهربان است.


ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَكْتُمُونَ

99

بر عهده پيامبر جز رساندن [پيام خدا] نيست. و خدا آنچه را آشكار مى‌كنيد و آنچه را پنهان مى‌داريد، مى‌داند.


قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

100

بگو: ناپاك و پاك [مانند كافر و مؤمن، معصيت و طاعت، حرام و حلال، و معيوب و سالم‌] يكسان نيستند؛ هر چند فراوانى ناپاك‌ها تو را به شگفت آورد. پس اى صاحبان خرد! از خدا پروا كنيد تا رستگار شويد.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ

101

اى اهل ايمان! از احكام و معارفى [كه شريعت اسلام از بيان آنها خوددارى مى‌كند و خدا هم به خاطر آسان گرفتن بر بندگان نهى و امرى نسبت به آنها ندارد] مپرسيد؛ كه اگر براى شما آشكار شود، غمگينتان كند. و اگر هنگامى كه قرآن نازل مى‌شود از آنها بپرسيد، براى شما روشن مى‌شود. خدا از [اينكه شما را به‌] آن احكام و معارف [كه باعث غم و اندوه شماست مكلف كند] گذشت كرد؛ و خدا بسيار آمرزنده و بردبار است.


قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ

102

گروهى از پيشينيان شما از آن احكام و معارف پرسيدند، [چون براى آنان روشن شد، از اجرايش روى گرداندند] سپس به آن كافر شدند.


ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لٰكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ

103

خدا هيچ حيوانى را به عنوان بحيره [ماده شترى كه پنجمين حمل مادر خود باشد] و سائبه [شترى كه ده ماده زاييده‌] و وصيله [گوسفند ماده‌اى كه همزاد با بره نر است‌] و حام [شتر نرى كه ده شتر از او پديد آمده‌]، مقدس و ممنوع از تصرف قرار نداده است. ولى كسانى كه كفر ورزيده‌اند [اين امور را] بر خدا دروغ مى‌بندند و بيشترشان انديشه نمى‌كنند.


وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِليٰ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَي الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ

104

و هنگامى كه به آنان گويند: به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر آييد، گويند: روش و آيينى كه پدرانمان را بر آن يافته‌ايم، ما را بس است. آيا هر چند پدرانشان چيزى نمى‌دانستند و هدايت نيافته باشند [باز هم اين تقليد جاهلانه و ناروا را بر خود مى‌پسندند؟!]


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

105

اى اهل ايمان! مراقب [ايمان و ارزش‌هاى معنوى‌] خود باشيد؛ اگر شما هدايت يافتيد، گمراهى كسى كه گمراه شده به شما زيانى نمى‌رساند. بازگشت همه شما به سوى خداست؛ پس شما را از آنچه انجام مى‌داديد، آگاه خواهد كرد.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبيٰ وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمِينَ

106

اى اهل ايمان! هنگامى كه يكى از شما را [آثار] مرگ فرا مى‌رسد، بايد در حال وصيت، دو عادل از هم كيشان خود را بر وصيت شاهد بگيريد؛ يا اگر در سفر بوديد و مصيبت مرگ شما را فرا رسيد [و شاهدى از مؤمنان نيافتيد] دو نفر از غير هم‌كيشان خود را شاهد وصيت بگيريد. و اگر [شما وارثان در صداقت و راستى آن دو شاهد غير مسلمان‌] شك كرديد، هر دو را بعد از نماز حبس كنيد، پس به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه ما اين شهادت را به هيچ قيمتى نمى‌فروشيم هر چند [مورد شهادت‌] خويشاوندان ما باشد، و شهادت الهى را [كه در حقيقت شهادت بر وصيت است‌] پنهان نمى‌كنيم، كه اگر پنهان كنيم از گناهكاران خواهيم بود.


فَإِنْ عُثِرَ عَليٰ أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْماً فَآخَرانِ يَقُومانِ مَقامَهُما مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيانِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ لَشَهادَتُنا أَحَقُّ مِنْ شَهادَتِهِما وَ مَا اعْتَدَيْنا إِنَّا إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ

107

پس اگر اطلاعى حاصل شود كه آن دو شاهد [با شهادت ناحق خود] مرتكب گناه شده‌اند، دو شاهد ديگر از كسانى كه به ميت نزديك‌تر [و از كم و بيش وصيت آگاه‌تر] ند به جاى آن دو شاهد [خائن‌] مى‌ايستند، و به خدا سوگند مى‌خورند كه شهادتمان از شهادت آن دو نفر درست‌تر و به حق نزديك‌تر است، و [در شهادتى كه بر خلاف شهادت آنان مى‌دهيم‌] بناى تجاوز از حق را نداريم، [كه اگر داشته باشيم‌] قطعا از ستمكاران خواهيم بود.


ذٰلِكَ أَدْنيٰ أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَليٰ وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ

108

اين [حكم به ترتيبى كه خدا براى شما مقرر كرده‌] براى اينكه شاهدان شهادت را به صورتى درست و صحيح ادا كنند و بترسند، [از اينكه مشتشان باز شود و سوگندشان مورد توجه قرار نگيرد] و حق سوگندشان به ديگران برگردانده شود، به حقيقت نزديك‌تر است. و از خدا پروا كنيد و [فرمان‌هايش را] بشنويد؛ و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى‌كند.


يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ

109

[از] روزى [پروا كنيد] كه خدا پيامبران را جمع مى‌كند، و [به آنان‌] مى‌فرمايد: [در برابر دعوتتان به اجراى دستورهاى خدا] چه پاسخى به شما داده شد؟ گويند: ما را [در برابر دانش تو] هيچ دانشى نيست؛ يقينا تويى كه به نهان‌ها بسيار دانايى.


إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَليٰ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتيٰ بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

110

[ياد كنيد] هنگامى كه خدا فرمود: اى عيسى بن مريم! نعمتم را بر خود و بر مادرت ياد كن، آن گاه كه تو را به وسيله روح القدس توانايى بخشيدم، كه با مردم در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى‌] سخن گفتى، و آن گاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم، و هنگامى كه به اذن من از گل، مجسمه‌اى به شكل پرنده مى‌ساختى، پس در آن مى‌دميدى و به فرمان من پرنده‌اى زنده مى‌شد، و كور مادر زاد و شخص پيس را به اذن من شفا مى‌دادى، و زمانى كه مردگان را به اجازه من [زنده از گور] بيرون مى‌آوردى، و آن گاه كه [شر و آسيب‌] بنى‌اسرائيل را هنگامى كه براى آنان دلايل روشن آوردى از تو بازداشتم، پس كسانى از آنان كافر شدند، گفتند: اين [دلايل و معجزات‌] جز افسونى آشكار نيست.


وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَي الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ

111

و [ياد كنيد] هنگامى كه به حواريون وحى كردم كه به من و فرستاده من ايمان آوريد. گفتند: ايمان آورديم و شاهد باش كه ما [در برابر خدا، فرمان‌ها و احكام او] تسليم هستيم.


إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ

112

[و ياد كنيد] زمانى كه حواريون گفتند: اى عيسى بن مريم! آيا پروردگارت مى‌تواند براى ما سفره‌اى كه غذا در آن باشد از آسمان نازل كند؟! گفت: اگر ايمان داريد، از خدا پروا كنيد.


قالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَكُونَ عَلَيْها مِنَ الشَّاهِدِينَ

113

گفتند: مى‌خواهيم از آن بخوريم و دل‌هاى ما آرامش يابد، و بدانيم كه تو [در ادعاى نبوتت‌] به ما راست گفته‌اى، و ما بر آن از گواهان باشيم.


قالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ

114

عيسى بن مريم گفت: خدايا! اى پروردگار ما! براى ما از آسمان سفره‌اى پر از غذا نازل كن تا عيدى باشد براى اهل زمان ما و نسل آينده ما، و نشانه‌اى از سوى تو؛ و ما را روزى بخش كه تو بهترين روزى دهندگانى.


قالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ

115

خدا فرمود: من مسلما آن را بر شما نازل مى‌كنم، پس اگر كسى از شما بعد از آن كافر شود [و به انكار نبوت عيسى و معجزه‌اش برخيزد] بى‌ترديد او را عذابى خواهم كرد كه هيچ يك از جهانيان را آن گونه عذاب نكنم.


وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ

116

و [عرصه هول‌انگيز قيامت را ياد كنيد] هنگامى كه خدا به عيسى بن مريم مى‌فرمايد: آيا تو به مردم گفتى كه مرا و مادرم را به عنوان دو معبود به جاى خدا انتخاب كنيد؟! مى‌گويد: منزه و پاكى، مرا چنين قدرتى نمى‌باشد كه آنچه را حق من نيست بگويم، اگر آن را گفته باشم يقينا تو آن را مى‌دانى، تو از آنچه در جان و روح من است، آگاهى و من از آنچه در ذات توست نمى‌دانم؛ زيرا تو بر نهان‌ها بسيار دانايى.


ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

117

من به آنان جز آنچه را كه به من دستور دادى نگفتم، [گفتم:] خدايى را بپرستيد كه پروردگار من و شماست. و تا زمانى كه در ميان آنان بودم گواهشان بودم، و چون مرا [از ميان آنان به سوى خود] برگرفتى، خود مراقب و نگاهبانشان بودى؛ و تو بر همه چيز گواهى.


إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

118

اگر آنان را [به سبب شرك ورزيدنشان‌] عذاب كنى، بندگان تواند، و اگر آنان را بيامرزى، يقينا تويى كه تواناى شكست‌ناپذير و حكيمى.


قالَ اللَّهُ هٰذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

119

خدا فرمود: اين روزى است كه راستان را راستى و صدقشان سود دهد. براى آنان بهشت‌هايى است كه از زير [درختان‌] آن نهرها جارى است، هميشه در آن جاودانه‌اند، خدا از آنان خشنود و آنان هم از خدا خشنودند؛ اين است رستگارى بزرگ.


لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَّ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

120

مالكيت و فرمانروايى آسمان‌ها و زمين و آنچه در آنهاست، فقط در سيطره خداست، و او بر هر كارى تواناست.


سوره الانعام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ

1

به نام خدا كه رحمتش بى‌اندازه است‌ و مهربانى‌اش هميشگى؛ همه ستايش‌ها ويژه خداست كه آسمان‌ها و زمين را آفريد و تاريكى‌ها و روشنى را پديد آورد. [با اين همه نشانه‌ها كه گواهى بر يكتايى و قدرت اوست‌] باز كافران براى پروردگارشان [بت‌ها و معبودهاى باطل را] شريك و همتا قرار مى‌دهند.


هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضيٰ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّي عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ

2

اوست كه شما را از گلى مخصوص آفريد، سپس براى عمر شما مدتى مقرر كرد، و اجل حتمى و ثابت نزد اوست، [شگفتا!! كه‌] باز شما [با اين همه دلايل آشكار در يكتايى و ربوبيت و خالقيت او] شك مى‌كنيد.


وَ هُوَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ فِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُونَ

3

و او در آسمان‌ها و در زمين، خداست كه نهان و آشكار شما را مى‌داند، و نيز به آنچه [از خير و شر] به دست مى‌آوريد، آگاه است.


وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ

4

و هيچ نشانه‌اى از نشانه‌هاى پروردگارشان براى آنان نيامد مگر آنكه از آن روى گردانيدند.


فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

5

آنان حق را هنگامى كه به سويشان آمد تكذيب كردند، پس به زودى [ظهور و تحقق‌] خبرهاى آنچه را همواره به آن استهزا مى‌كردند، به آنان خواهد رسيد.


أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ

6

آيا ندانسته‌اند كه پيش از ايشان چه بسيار از ملت‌ها و اقوام را هلاك كرديم؟ كه به آنان در پهنه زمين، نعمت ها و امكاناتى داديم كه به شما نداديم، و بر آنان باران‌هاى پى در پى و پر ريزش فرستاديم و نهرهايى از زير پاى آنان جارى ساختيم [ولى ناسپاسى كردند]؛ پس آنان را به كيفر گناهانشان هلاك كرديم، و بعد از آنان اقوامى ديگر را پديد آورديم.


وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ

7

و اگر ما نوشته‌اى روى صحفه‌اى بر تو نازل كنيم كه آنان آن را با دست خود لمس كنند، باز كفر پيشگان مى‌گويند: اين جز جادويى آشكار نيست!!


وَ قالُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ

8

و گفتند: چرا فرشته‌اى [كه در معرض ديد ما قرار گيرد] بر او نازل نشده است؟ اگر فرشته‌اى نازل كنيم، كار هلاكت [اين بهانه‌جويان‌] تمام مى‌شود و لحظه‌اى مهلت نيابند.


وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ

9

[اين مغالطه‌گران لجوج مى‌گويند: چرا پيامبر از جنس فرشتگان نيست؟] اگر او را فرشته‌اى قرار مى‌داديم، يقينا وى را به شكل مردى در مى‌آورديم، و قطعا حقيقت را همانطور كه آنان بر ديگران مشتبه مى‌كنند [به سزاى لجاجتشان‌] بر خود آنان مشتبه مى‌ساختيم، [تا بر فرض پيامبر قرار دادن فرشته، باز بگويند: چرا پيامبرى از جنس بشر براى ما قرار داده است؟]


وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

10

مسلما پيامبران پيش از تو هم مسخره شدند؛ پس بر كسانى كه پيامبران را مسخره مى‌كردند، عذاب و كيفرى كه همواره به استهزا مى‌گرفتند نازل شد و آنان را فرا گرفت.


قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ

11

بگو: در زمين بگرديد، سپس با تأمل بنگريد كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟


قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَليٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ

12

بگو: مالكيت و فرمانروايى آنچه در آسمان‌ها و زمين است در سيطره كيست؟ بگو: در سيطره خداست كه رحمت را بر خود لازم و مقرر كرده؛ يقينا همه شما را در روز قيامت كه ترديدى در آن نيست جمع خواهد كرد. فقط كسانى كه سرمايه وجودشان را تباه كرده‌اند، ايمان نمى‌آورند.


وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

13

و همه موجوداتى كه در [عرصه‌] شب و روز آرام دارند، در سيطره مالكيت خدا هستند؛ و او شنوا و داناست.


قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

14

بگو: آيا جز خدا را كه آفريننده آسمان‌ها و زمين است، سرپرست و ياور خود گيرم؟ و اوست كه روزى مى‌دهد و خود بى‌نياز از روزى است. بگو: من مأمورم نخستين كسى باشم كه فرمان خدا را گردن نهد، و فرمان يافته‌ام كه: هرگز از مشركان مباش.


قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

15

بگو: مسلما اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مى‌ترسم


مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ

16

هر كس در آن روز، عذاب از او برگردانده شود، قطعا خدا به او رحم كرده، و آن است كاميابى آشكار.


وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

17

و اگر خدا تو را آسيب و گزندى رساند، كسى جز او برطرف كننده آن نيست، و اگر تو را خيرى رساند [حفظ و دوامش فقط به دست اوست‌]؛ پس او بر هر كارى تواناست.


وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ

18

اوست كه بر بندگانش چيره و غالب است، و او حكيم و آگاه است.


قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْريٰ قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ

19

[به كافران و مشركان كه براى حق بودن نبوتت گواه مى‌طلبند] بگو: گواهى چه كسى از همه گواهان بزرگ‌تر است [تا او را بر حقانيت نبوتم براى شما گواه آورم‌]؟ بگو: خدا ميان من وشما گواه است [كه گواهى‌اش بزرگ‌ترين ومطمئن‌ترين و صحيح‌ترين گواهى‌هاست‌]، و اين قرآن [كه گواهى خدا بر حقانيت نبوت من است‌] به من وحى شده تا به وسيله آن شما وهر كس را كه اين قرآن به او مى‌رسد بيم دهم. آيا شما [با دليل استوار و محكم‌] گواهى مى‌دهيد كه با خدا معبودهاى ديگرى به عنوان شريك هست؟ بگو: [چون دليلى وجود ندارد] من گواهى نمى‌دهم. بگو: فقط معبود يگانه و يكتا اوست، و من از معبودهاى باطلى كه شريك او قرار مى‌دهيد، بيزارم.


الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ

20

كسانى كه به آنان كتاب آسمانى داديم، همان گونه كه پسرانشان را مى‌شناسند [بر اساس اوصافى كه در كتاب‌هايشان بيان شده‌] پيامبر را مى‌شناسند؛ فقط كسانى كه سرمايه وجودشان را تباه كردند، ايمان نمى‌آورند.


وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ

21

ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا آيات او را تكذيب كرده كيست؟ يقينا ستمكاران، رستگار نخواهند بود.


وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ

22

و [ياد كنيد] روزى كه همه آنان را [در عرصه قيامت‌] جمع مى‌كنيم، سپس به كسانى كه شرك ورزيده‌اند، مى‌گوييم: شريكانتان [كه آنان را شريك خدا مى‌پنداشتيد] كجايند [تا شما را از عذاب امروز نجات دهند؟]


ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ

23

پس [آن روز] بهانه و عذرشان [براى رهايى از عذاب‌] فقط اين است كه خواهند گفت: به خدا پروردگارمان سوگند كه ما مشرك نبوديم!!


انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ

24

با تأمل بنگر كه چگونه بر خود دروغ مى‌بندند؛ وآنچه را به دروغ شريك خدا مى‌دانستند از دستشان رفت وگم شد.


وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَليٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّي إِذا جاءُوكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ

25

گروهى از آنان به سخنانت گوش مى‌دهند، و ما [به كيفر لجاجت وكفرشان‌] بر دل‌هايشان پوشش‌هايى قرار داديم كه آن را نفهمند، و در گوش‌هايشان سنگينى نهاديم [تا نشنوند]. و اگر همه نشانه‌هاى حق را ببينند باز هم به آن ايمان نمى‌آورند؛ تا آنجا كه وقتى به محضرت مى‌آيند با تو مجادله وستيزه مى‌كنند، كافران [از روى لجاجت وعناد] مى‌گويند: اين [قرآن‌] جز افسانه‌هاى پيشينيان نيست.


وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ

26

و آنان ديگران را [از توجه به قرآن‌] بازمى‌دارند و خود نيز از آن دور مى‌شوند، اينان جز خود را به هلاكت نمى‌اندازند، و [اين خطر را] درك نمى‌كنند.


وَ لَوْ تَريٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَي النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

27

اگر هنگامى كه آنان را بر آتش [دوزخ‌] نگه داشته‌اند ببينى [حالتى ذلت بار و وضعى هول‌انگيز مى‌بينى‌] مى‌گويند: اى كاش به دنيا بازگردانده مى‌شديم، و در آنجا آيات پروردگارمان را تكذيب نمى‌كرديم، و از مؤمنان مى‌شديم.


بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ

28

[ولى آرزوى آنان از روى صدق و راستى نيست‌] بلكه حقانيت توحيد و نبوت و معادى كه پيش از اين پنهان مى‌داشتند براى آنان آشكار شده [كه اين‌گونه آرزو مى‌كنند]، و اگر به دنيا بازگردانده شوند، يقينا به كفر و شركى كه از آن نهى شده‌اند بازمى‌گردند؛ و مسلما آنان دروغگويند.


وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ

29

و [زمانى كه در دنيا بودند] گفتند: جز اين زندگى دنياى ما زندگى ديگرى نيست و [پس از مرگ‌] برانگيخته نخواهيم شد.


وَ لَوْ تَريٰ إِذْ وُقِفُوا عَليٰ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هٰذا بِالْحَقِّ قالُوا بَليٰ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ

30

و اگر ببينى هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان بازداشته شوند [وضعى شگفت‌انگيز مى‌بينى‌]، خدا مى‌فرمايد: آيا اين [برانگيخته شدن و زنده گشتن پس از مرگ‌] حق نيست؟ مى‌گويند: سوگند به پروردگارمان حق است. [خدا] مى‌فرمايد: پس به كيفر آنكه كفر مى‌ورزيديد، اين عذاب را بچشيد.


قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّي إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَليٰ ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَليٰ ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ

31

آنان كه ديدار [پاداش و مقام قرب‌] ما را تكذيب كردند، يقينا دچار زيان شدند. تا هنگامى كه قيامت به طور ناگهان و غافل‌گيرانه به آنان رسد، مى‌گويند: اى بر ما دريغ و افسوس كه نسبت به تكاليف و وظايف شرعى خود كوتاهى كرديم. و آنان بار سنگين گناهانشان را بر دوش مى‌كشند؛ آگاه باشيد! بد بارى است كه بر دوش خواهند كشيد.


وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

32

و زندگى دنيا [بدون ايمان و عمل صالح‌] بازى و سرگرمى است، و يقينا سراى آخرت براى آنان كه همواره پرهيزكارى مى‌كنند، بهتر است. آيا نمى‌انديشيد؟


قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ

33

آنچه را كافران و مشركان [بر ضد قرآن و تو] مى‌گويند مى‌دانيم كه تو را غمگين مى‌كند. پس آنان تو را تكذيب نمى‌كنند، بلكه ستمكاران آيات خدا را تكذيب مى‌نمايند.


وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَليٰ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّي أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ

34

مسلما پيش از تو رسولانى تكذيب شدند [و مورد آزار قرار گرفتند] و بر تكذيب و آزارى كه ديدند، شكيبايى ورزيدند تا يارى ما به آنان رسيد، [تو نيز شكيبايى كن تا يارى ما به تو برسد. اين سنت خداست،] و سنت‌هاى خدا را تغيير دهنده‌اى نيست. و قطعا بخشى از سرگذشت پيامبران [در آياتى كه پيش از اين نازل شده‌] به تو رسيده است.


وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَي الْهُديٰ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِينَ

35

و اگر روى‌گرداندن آنان [از قرآن و نبوت‌] بر تو سنگين و دشوار است، اگر بتوانى نقبى در زمين، يا نردبانى براى راه يافتن در آسمان بجويى تا [از عمق زمين و پهنه آسمان‌] معجزه‌اى ديگر [غير قرآن‌] براى آنان بياورى [اين كار را انجام ده‌]؛ و اگر خدا مى‌خواست همه آنان را [به جبر و زور] به راه هدايت گرد مى‌آورد؛ [ولى هدايت اجبارى فاقد ارزش است‌] پس هرگز [نسبت به روحيات و اوصاف كافران لجوج كه خواستار هدايت نيستند] از بى‌خبران مباش.


إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتيٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ

36

فقط كسانى [دعوتت را] پاسخ مى‌دهند كه [سخنانت را با دقت، تدبر، انديشه و تفكر] مى‌شنوند، [مشركان و كافران لجوج، مردگانند] و خدا مردگان را [در قيامت‌] برمى‌انگيزد، آنگه [براى حسابرسى‌] به سوى او بازگردانده مى‌شوند.


وَ قالُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَليٰ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ

37

و [مرده‌دلان‌] گفتند: چرا معجزه‌اى از سوى پروردگارش [همانند معجزات پيامبران گذشته‌] بر او نازل نمى‌شود؟ بگو: يقينا خدا قدرت دارد كه معجزه‌اى [نظير آنچه آنان درخواست دارند] نازل كند، ولى [اين‌گونه درخواست‌هاى نابجا به سبب اين است كه‌] بيشترشان [شرايط و موقعيت‌ها را] نمى‌دانند.


وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِليٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ

38

و هيچ جنبنده‌اى در زمين نيست، و نه هيچ پرنده‌اى كه با دو بال خود پرواز مى‌كند، مگر آنكه گروه‌هايى مانند شمايند؛ ما چيزى را در كتاب [تكوين از نظر ثبت جريانات هستى و برنامه‌هاى آفرينش‌] فروگذار نكرده‌ايم، سپس همگى به سوى پروردگارشان گردآورى مى‌شوند.


وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ

39

كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، كرها و لال‌هايى فرو رفته در تاريكى‌هاى جهل و گمراهى‌اند؛ خدا هر كه را بخواهد [به كيفر تكذيب آياتش‌] گمراه مى‌كند، و هر كه را بخواهد [به پاداش تصديق آياتش‌] بر راه راست قرار مى‌دهد.


قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

40

بگو: اگر راستگوييد به من خبر دهيد چنانچه عذاب خدا بر شما درآيد يا قيامت به شما رسد، آيا كسى را جز خدا [براى يارى خويش‌] مى‌خوانيد؟


بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ

41

[قطعا چنين نيست‌] بلكه فقط خدا را مى‌خوانيد، و او هم اگر بخواهد آسيب و گزندى كه به سبب آن او را خوانده‌ايد برطرف مى‌كند، و [آن زمان است كه‌] بت‌هايى كه براى او شريك قرار مى‌دهيد، فراموش مى‌كنيد.


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِليٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ

42

و بى‌ترديد ما به سوى امت‌هايى كه پيش از تو بودند [پيامبرانى‌] فرستاديم؛ پس آنان را [هنگامى كه با پيامبران به مخالفت و دشمنى برخاستند] به تهيدستى و سختى و رنج و بيمارى دچار كرديم، باشد كه [در پيشگاه ما] فروتنى و زارى كنند.


فَلَوْلا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لٰكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ

43

پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد، فروتنى و زارى نكردند؟ بلكه دل‌هايشان سخت شد و شيطان، اعمال ناپسندى كه همواره مرتكب مى‌شدند در نظرشان آراست.


فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّي إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ

44

پس چون حقايقى را كه [براى عبرت گرفتنشان‌] به آن يادآورى شده بودند، فراموش كردند، درهاى همه نعمت ها را به روى آنان گشوديم، تا هنگامى كه به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را [به عذاب‌] گرفتيم، پس يكباره [از نجات خود] درمانده و نوميد شدند.


فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

45

در نتيجه ريشه كسانى كه [به آيات ما و به مردم‌] ستم ورزيدند، بريده شد؛ و همه ستايش‌ها ويژه خداست كه پروردگار جهانيان است.


قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصارَكُمْ وَ خَتَمَ عَليٰ قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ

46

[به آنان كه براى خدا به خيال باطلشان شريكانى قرار داده‌اند] بگو: به من خبر دهيد اگر خدا گوش‌ها و چشم‌هايتان را بگيرد، و بر دل‌هايتان مهر [تيره‌بختى‌] نهد، كدام معبودى جز خداست كه آنها را به شما دهد؟! با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورت‌هاى گوناگون [براى هدايت اينان‌] بيان مى‌كنيم، سپس آنان روى مى‌گردانند.


قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ

47

بگو: به من خبر دهيد اگر عذاب خدا ناگهان [مانند صاعقه و صيحه آسمانى‌] يا آشكار [مانند بيمارى‌هاى مهلك‌] به سوى شما آيد، آيا جز گروه ستمكار هلاك مى‌شوند؟


وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

48

و پيامبران را جز مژده دهنده و بيم رسان نمى‌فرستيم؛ پس كسانى كه ايمان بياورند و [مفاسد خود را] اصلاح كنند نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى‌شوند.


وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ

49

و آنان كه آيات ما را تكذيب كردند، به سزاى نافرمانى‌هايشان عذاب به آنان خواهد رسيد.


قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحيٰ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ

50

بگو: من به شما نمى‌گويم كه خزينه‌ها و گنجينه‌هاى خدا نزد من است، و نيز غيب هم نمى‌دانم، و نمى‌گويم كه فرشته‌ام؛ فقط از آنچه به من وحى شده پيروى مى‌كنم. بگو: آيا [اعراض كننده از وحى كه‌] نابينا [ست‌] و [پيرو وحى كه‌] بينا [ست‌] يكسانند؟! پس چرا نمى‌انديشيد؟!


وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِليٰ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

51

و به وسيله اين قرآن كسانى را كه از محشور شدن به سوى پروردگارشان مى‌ترسند، هشدار ده كه آنان را [در آن روز هول‌انگيز] جز خدا سرپرست و شفيعى نخواهد بود؛ باشد كه بپرهيزند.


وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ

52

و آنان كه بامدادان و شامگاهان پروردگارشان را مى‌خوانند [و با اين خواندن‌] خشنودى او را مى‌خواهند، از خود مران. نه چيزى از حساب [عمل‌] آنان بر عهده توست، و نه چيزى از حساب [كار] تو بر عهده آنان است تا آنان را برانى و [به سبب راندنشان‌] از ستمكاران باشى.


وَ كَذٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هٰؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ

53

و ما اين‌گونه توانگران را به مؤمنان تهيدستى كه در كنار تو هستند آزموديم، تا [توانگران با تعجب و استهزا] بگويند: آيا اينانند كه خدا از ميان ما بر آنان منت نهاده [و نعمت ايمان و عمل صالح داده و بر ما برترى بخشيده؟!] آيا خدا به سپاس‌گزاران داناتر نيست؟


وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَليٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ

54

و هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان مى‌آورند به نزد تو آيند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرر كرده؛ بنابراين هر كس از شما به نادانى كار زشتى مرتكب شود، سپس بعد از آن توبه كند و [مفاسد خود را] اصلاح نمايد [مشمول آمرزش و رحمت خدا شود]؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.


وَ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ

55

و اين گونه آيات را بيان مى‌كنيم تا [حق روشن شود و] راه و رسم گناهكاران آشكار گردد.


قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ

56

بگو: من از پرستيدن كسانى كه شما به جاى خدا مى‌پرستيد نهى شده‌ام. بگو: من از هواهاى نفسانى شما پيروى نمى‌كنم، كه در آن صورت گمراه شده‌ام و از راه يافتگان نخواهم بود.


قُلْ إِنِّي عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ

57

بگو: من بر دليل روشنى [مانند قرآن‌] از سوى پروردگارم هستم و حال آنكه شما آن را تكذيب كرديد، عذابى كه به آن شتاب داريد در اختيار من نيست. فرمان و حكم فقط به دست خداست، همواره حق را بيان مى‌كند و او بهترين داوران و جداكنندگان [حق از باطل‌] است.


قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ

58

بگو: اگر عذابى كه به آن شتاب داريد در اختيار من بود، يقينا كار ميان من و شما به سرعت تمام شده بود؛ و خدا به ستمكاران داناتر است [كه چه زمانى آنان را عذاب كند.]


وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ

59

و كليدهاى غيب فقط نزد اوست، و كسى آنها را جز او نمى‌داند. و به آنچه در خشكى و درياست، آگاه است، و هيچ برگى نمى‌افتد مگر آنكه آن را مى‌داند، و هيچ دانه‌اى در تاريكى‌هاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در كتابى روشن [ثبت‌] است.


وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضيٰ أَجَلٌ مُسَمًّي ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

60

او كسى است كه شبانگاهان روح شما را به وقت خواب مى‌گيرد، و آنچه را در روز [از نيكى و بدى‌] به دست مى‌آوريد مى‌داند؛ سپس شما را در روز [با برگرداندن روح به جسمتان از خواب‌] بر مى‌انگيزد تا اجل معين سر آيد؛ آن گاه بازگشت شما به سوى اوست؛ آن گاه شما را به آنچه همواره انجام مى‌داديد آگاه مى‌كند.


وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّي إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ

61

و اوست كه بر بندگانش چيره و غالب است، و همواره نگهبانانى [از فرشتگان‌] براى [حفاظت‌] شما [از حوادث و بلاها] مى‌فرستد تا هنگامى كه يكى از شما را مرگ در رسد [در اين وقت‌] فرستادگان ما جانش را مى‌گيرند؛ و آنان [در مأموريت خود] كوتاهى نمى‌كنند.


ثُمَّ رُدُّوا إِلَي اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ

62

سپس [همه‌] به سوى خدا، سرپرست و مولاى به حقشان بازگردانده مى‌شوند. آگاه باشيد! [كه در آن روز] فرمانروايى و حكومت مطلق فقط ويژه اوست؛ و او سريع‌ترين حساب‌گران است.


قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ

63

بگو: چه كسى شما را از تاريكى‌هاى خشكى و دريا نجات مى‌دهد؟ در حالى كه او را [براى نجات خود] از روى فروتنى و زارى و مخفيانه به كمك مى‌طلبيد؛ [و مى‌گوييد] كه: اگر ما را از اين [تنگناها و مهلكه‌ها] نجات دهد، بى ترديد از سپاس‌گزاران خواهيم بود.


قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ

64

بگو: خدا شما را از آن [سختى‌ها] و از هر اندوهى نجات مى‌دهد، باز شما به او شرك مى‌ورزيد [و به ناسپاسى مى‌گراييد.]


قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَليٰ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ

65

بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما برانگيزد، يا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد، [تا وضعتان به اختلافات سنگين و كينه‌هاى سخت بيانجامد،] و مزه تلخ جنگ و خونريزى را به هر گروه شما به وسيله گروه ديگر بچشاند؛ با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورت‌هاى گوناگون بيان مى‌كنيم تا بفهمند.


وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ

66

و قوم تو آن [قرآن‌] را در حالى كه حق است تكذيب كردند؛ بگو: من بر [هدايت، پاداش و كيفر] شما كارساز و صاحب اختيار نيستم.


لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ

67

براى هر خبرى [از مژده‌ها و بيم‌ها] قرارگاهى است، و به زودى [ظهور و تحقق آنها را در قرارگاه‌هايشان‌] خواهيد دانست.


وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْريٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

68

و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما [به قصد شبهه اندازى‌] به ياوه گويى و سخن بى‌منطق مى‌پردازند از آنان روى گردان [و مجلسشان را ترك كن‌] تا در سخنى ديگر در آيند. و اگر شيطان تو را [نسبت به ترك مجلسشان‌] به فراموشى اندازد، پس از ياد آوردن [به سرعت بيرون برو و] با گروه ستمكاران منشين.


وَ ما عَلَي الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ لٰكِنْ ذِكْريٰ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

69

و چيزى از حساب ستمكاران [مغالطه‌گر] بر عهده كسانى كه [به ناچار سخنان آنان را مى‌شنوند ولى از نشستن با آنان‌] مى‌پرهيزند نيست؛ بلكه [بر عهده اهل تقواست كه ياوه‌گويان را] پند دهند، تا [از گفتار باطل و بى‌پايه خود] بپرهيزند.


وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ

70

و كسانى كه دينشان را بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنيا آنان را فريفت، و اگذار؛ و [مردم را] با قرآن اندرز ده؛ كه مبادا كسى [در روز قيامت‌] به [كيفر] آنچه [از گناهان‌] مرتكب شده [از رحمت و ثواب‌] محروم ماند [و به هلاكت سپرده شود]؛ و او را جز خدا سرپرست و ياور و شفيعى نباشد؛ و اگر [براى رهايى‌اش از عذاب‌] هر گونه عوض و فديه‌اى بدهد از او پذيرفته نشود. آنانند كه به سبب آنچه [از اعمال زشت‌] مرتكب شده‌اند [از رحمت و ثواب‌] محروم مانده [و به هلاكت سپرده شده‌] اند. و به خاطر آنكه همواره [به آيات الهى‌] كفر مى‌ورزيدند براى آنان نوشابه‌اى از آب جوشان و عذابى دردناك است.


قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَليٰ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَي الْهُدَي ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُديٰ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ

71

بگو: آيا به جاى خدا معبودى را بپرستيم كه نه سودى به ما رساند و نه زيانى؟ و پس از آنكه خدا ما را هدايت كرد [به شرك و بت پرستى‌] به عقب بازگرديم، مانند كسى كه شياطين عقلش را ربوده‌اند و در زمين سرگردان [و بى‌هدف و گمراه‌] است، در حالى كه براى او يارانى است كه وى را به سوى هدايت دعوت مى‌كنند كه به جانب ما بيا [ولى او به سبب سرگردانى و حيرت زدگى نمى‌پذيرد.] بگو: يقينا هدايت خدا همان هدايت [واقعى‌] است، و ما مأموريم كه تسليم پروردگار جهانيان باشيم.


وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

72

و [نيز فرمان يافته‌ايم‌] به اينكه: نماز را بر پا داريد و از خدا پروا كنيد، و اوست كه به سويش گردآورى مى‌شويد.


وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ

73

و اوست كه آسمان‌ها و زمين را به درستى و راستى آفريد؛ و روزى كه [اراده‌اش به آفريدن چيزى تعلق گيرد] مى‌گويد: باش، پس بى‌درنگ مى‌باشد؛ گفتارش حق است؛ و روزى كه در صور دميده شود فرمانروايى و حاكميت مطلق ويژه اوست، داناى نهان و آشكار است، و او حكيم و آگاه است.


وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ

74

و [ياد كنيد] هنگامى را كه ابراهيم به پدرش آزر [شخصى كه بنابر روايات اهل‌بيت، پدر خوانده يا عمويش بود] گفت: آيا بت‌هايى را به عنوان معبود خود انتخاب مى‌كنى؟ قطعا من تو را و قومت را در گمراهى آشكار مى‌بينم.


وَ كَذٰلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ

75

و اين گونه فرمانروايى و مالكيت و ربوبيت خود را بر آسمان‌ها و زمين به ابراهيم نشان مى‌دهيم تا از يقين‌كنندگان شود.


فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأيٰ كَوْكَباً قالَ هٰذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ

76

پس چون [تاريكى‌] شب او را پوشانيد، ستاره‌اى ديد [براى محكوم كردن ستاره پرستان با تظاهر به ستاره پرستى‌] گفت: اين پروردگار من است؛ هنگامى كه ستاره غروب كرد، گفت: من غروب كنندگان را دوست ندارم.


فَلَمَّا رَأَي الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هٰذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ

77

هنگامى كه ماه را در حال طلوع ديد، گفت: اين پروردگار من است؛ چون ماه غروب كرد، گفت: يقينا اگر پروردگارم مرا هدايت نكند بدون شك از گروه گمراهان خواهم بود.


فَلَمَّا رَأَي الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هٰذا رَبِّي هٰذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ

78

وقتى خورشيد را در حال طلوع ديد [براى محكوم كردن خورشيدپرستان با تظاهر به خورشيد پرستى‌] گفت: اين پروردگار من است، اين بزرگ‌تر است؛ و هنگامى كه غروب كرد، گفت: اى قوم من! بى‌ترديد من [با همه وجود] از آنچه شريك خدا قرار مى‌دهيد، بيزارم.


إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ

79

من به دور از انحراف و با قلبى حق‌گرا همه وجودم را به سوى كسى كه آسمان‌ها و زمين را آفريد، متوجه كردم و از مشركان نيستم.


وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ

80

قومش با او به گفتگوى بى‌منطق و ستيز برخاستند، گفت: آيا درباره خدا با من گفتگوى بى‌منطق و ستيز مى‌كنيد و حال آنكه او مرا هدايت كرد؟ و من از آنچه كه شما شريك او قرار مى‌دهيد نمى‌ترسم مگر آنكه پروردگارم چيزى را [درباره من‌] بخواهد، دانش پروردگارم همه چيز را فراگرفته است، آيا [براى فهم توحيد] متذكر نمى‌شويد؟


وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ

81

چگونه از آنچه شما شريك او قرار داده‌ايد بترسم؟! در حالى كه خود شما از اينكه چيزى را شريك خدا گرفته‌ايد كه خدا هيچ دليلى بر حقانيت آن بر شما نازل نكرده نمى‌ترسيد، اگر حقايق را مى‌دانيد [بگوييد] كدام يك از دو گروه [خداپرستان و مشركان‌] به ايمنى [از عذاب خدا] سزاوارترند؟


الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ

82

كسانى كه ايمان آوردند و ايمانشان را به ستمى [چون شرك‌] نياميختند، ايمنى [از عذاب‌] براى آنان است، و آنان راه يافتگانند.


وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَليٰ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ

83

و آن [دلايل استوار و محكم‌] حجت و برهان ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش عطا كرديم؛ هر كه را بخواهيم [به‌] درجاتى بالا مى‌بريم؛ زيرا پروردگارت حكيم و داناست.


وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسيٰ وَ هارُونَ وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

84

و اسحاق و يعقوب را به ابراهيم بخشيديم، [و] هر يك را هدايت كرديم، و [نيز] نوح را پيش از اين هدايت نموديم، و از فرزندان او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم؛] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم.


وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْييٰ وَ عِيسيٰ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ

85

و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را [نيز كه از نسل اويند، هدايت نموديم‌] همه از شايستگان بودند.


وَ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلاًّ فَضَّلْنا عَلَي الْعالَمِينَ

86

و اسماعيل و يسع و يونس و لوط را [هدايت كرديم‌]، و همه را بر جهانيان برترى داديم.


وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ

87

و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را [برترى عطا كرديم‌]، و آنان را برگزيديم و به راهى راست هدايت نموديم.


ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ

88

اين هدايت خداست كه هر كس از بندگانش را بخواهد به آن هدايت مى‌كند، و اگر [آنان با همه عظمت و مقامى كه داشتند براى خدا] شريك قرار داده بودند، يقينا آنچه عمل شايسته انجام مى‌دادند، تباه و بى‌اثر مى‌شد.


أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هٰؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ

89

آنان كسانى هستند كه به ايشان كتاب ومنصب داورى ونبوت داديم؛ پس اگر اينان [كه به سبب مشرك بودنشان دشمنى و مخالفت مى‌كنند] به اين حقايق [كه پايه‌هاى آيين الهى‌اند] كفر ورزند، يقينا گروهى را [براى نگهبانى و مراعات امر نبوت و برنامه دين‌] مى‌گماريم كه نسبت به آنها كافر نيستند.


أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْريٰ لِلْعالَمِينَ

90

آنان [كه در آيات گذشته به عنوان پيامبران از ايشان ياد شد] كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرد، پس به هدايت آنان اقتدا كن، [و به قوم خود] بگو: در برابر رسالتم پاداشى از شما نمى‌خواهم، اين [قرآن‌] جز تذكر و پندى براى جهانيان نيست.


وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَليٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسيٰ نُوراً وَ هُديً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ

91

[يهوديان بر ضد پيامبر اسلام به سفسطه‌گرى پرداختند چون‌] آنان خدا را آن گونه كه سزاوار اوست نشناختند، چرا كه گفتند: خدا بر هيچ بشرى چيزى نازل نكرده. بگو: كتابى را كه موسى آورده چه كسى نازل كرده؟ كتابى كه براى مردم نور [و روشنگر حقايق‌] و [سرتاسر] هدايت است، شما آن را در طومارهاى پراكنده قرار مى‌دهيد، بخشى از آن را [كه دلخواه شماست براى مردم‌] آشكار مى‌كنيد و بسيارى از آن را [كه گواه نبوت پيامبر اسلام است‌] پنهان مى‌داريد و حال آنكه حقايقى كه نه شما مى‌دانستيد و نه پدرانتان [به وسيله تورات‌] به شما آموخته شد. بگو: خدا، سپس آنان را رها كن تا در باطل گويى و خرافاتشان بازى كنند.


وَ هٰذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُريٰ وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَليٰ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ

92

و اين [قرآن‌] كتابى است پرفايده، كه ما آن را نازل كرديم، تصديق كننده كتاب‌هاى آسمانى پيش از خود است، و [نزولش‌] براى اين است كه مردم مكه و كسانى را كه پيرامون آنند بيم دهى؛ و آنان كه به آخرت ايمان دارند به آن ايمان مى‌آورند، و آنان همواره بر نمازشان محافظت مى‌كنند.


وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَريٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ

93

چه كسى ستمكارتر از كسى است كه به خدا دروغ مى‌بندد، يا مى‌گويد: به من وحى شده؛ در حالى كه چيزى به او وحى نشده است، و نيز كسى كه بگويد: من به زودى مانند آنچه خدا نازل كرده نازل مى‌كنم؟! اى كاش ستمكاران را هنگامى كه در سختى‌ها و شدايد مرگ‌اند ببينى در حالى كه فرشتگان دست‌هاى خود را [به سوى آنان‌] گشوده [و فرياد مى‌زنند] جانتان را بيرون كنيد، امروز [كه روز وارد شدن به جهان ديگر است‌] به سبب سخنانى كه به ناحق درباره خدا مى‌گفتيد واز پذيرفتن آيات او تكبر مى‌كرديد، به عذاب خواركننده‌اى مجازات مى‌شويد.


وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُراديٰ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَريٰ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ

94

و [لحظه ورود به جهان ديگر به آنان خطاب مى‌شود:] همان‌گونه كه شما را نخستين بار [در رحم مادر تنها و دست خالى از همه چيز] آفريديم، اكنون هم تنها به نزد ما آمديد، و آنچه را در دنيا به شما داده بوديم پشت سر گذاشته و همه را از دست داديد، و شفيعانتان را كه [در ربوبيت و عبادت ما] شريك مى‌پنداشتيد، همراه شما نمى‌بينيم، يقينا پيوندهاى شما [با همه چيز] بريده، و آنچه را شريكان خدا گمان مى‌كرديد از دستتان رفته و گم شده است.


إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّويٰ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذٰلِكُمُ اللَّهُ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ

95

بى‌ترديد خدا شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بيرون مى‌آورد، و بيرون آورنده مرده از زنده است؛ اين است خدا، پس چگونه [از حق‌] منصرفتان مى‌كنند؟


فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

96

شكافنده صبح [از پرده تاريك شب است‌] و شب را براى آرامش قرار داد، و خورشيد و ماه را وسيله‌اى براى محاسبه و اندازه‌گيرى زمان مقرر فرمود؛ اين است اندازه‌گيرى آن تواناى شكست‌ناپذير ودانا.


وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

97

و اوست كه ستارگان را براى شما قرار داد تا به وسيله آنها در تاريكى‌هاى خشكى و دريا راه يابيد؛ مسلما ما آيات خود را براى قومى كه دانايند بيان كرديم.


وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ

98

و اوست كه شما را از يك تن آفريد، برخى [از شما] استقرار يافته [در زمين‌] و برخى به وديعت نهاده [در اصلاب و رحم‌هايند]؛ ما آيات خود را براى قومى كه مى‌فهمند، بيان كرديم.


وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِليٰ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذٰلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

99

و اوست كه از آسمان آبى فرستاد، و به وسيله آن گياهان گوناگون را [از زمين‌] رويانديم، و از آن ساقه‌ها و شاخه‌هاى سبز درآورديم، و از آن دانه‌هاى متراكم را خارج مى‌كنيم، و از شكوفه درخت خرما خوشه‌هاى سر فروهشته [به وجود مى‌آوريم‌]، و باغ‌هايى از انگور و زيتون و انار شبيه به هم و بى‌شباهت به هم [بيرون مى‌آوريم‌]؛ به ميوه‌اش چون ميوه دهد و به كيفيت رسيدنش با تأمل بنگريد، مسلما در اين [امور] براى قومى كه ايمان مى‌آورند، نشانه‌هايى [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] ست.


وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يَصِفُونَ

100

[مشركان‌] براى خدا شريكانى از جن قرار دادند، در حالى كه جن را خدا آفريد، و از روى جهل و بى‌دانشى براى خدا پسران و دخترانى انگاشتند؛ منزه و برتر است از آنچه آنان توصيف مى‌كنند.


بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّي يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

101

[او] پديد آورنده آسمان‌ها و زمين است، چگونه او را فرزندى باشد؟! در صورتى كه براى او همسرى نبوده، و همه چيز را او آفريده؛ و او به همه چيز داناست.


ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ

102

اين است خدا پروردگار شما، جز او معبودى نيست، آفريننده همه چيز است؛ پس تنها او را بپرستيد، و او نگهبان و كارساز هر چيز است.


لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ

103

چشم‌ها او را در نمى‌يابند، ولى او چشم‌ها را درمى‌يابد، و او لطيف و آگاه است.


قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ

104

بى‌ترديد براى شما از سوى پروردگارتان دلايلى روشن آمده، پس هر كه [به وسيله آن دلايل بينا شود و حقايق را با چشم دل‌] ببيند به سود خود اوست و هر كه [با پشت كردن به دلايل‌] كوردل شود [و از ديدن حقايق محروم گردد] به زيان خود اوست، [وظيفه من ابلاغ پيام خداست‌] و بر شما حافظ و نگهبان نيستم.


وَ كَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

105

، اين چنين، آيات [خود] را به صورت‌هاى گوناگون بيان مى‌كنيم [تا هدف‌هايى تحقق يابد]، يكى اينكه منكران با متهم كردن تو كه اين آيات را از ديگران فرا گرفته‌اى، شقاوت خود را كامل كنند و ديگر اينكه آن را براى گروهى كه دانايند، روشن سازيم.


اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ

106

از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى شده پيروى كن، هيچ معبودى جز او نيست، و از مشركان روى بگردان.


وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ

107

اگر خدا مى‌خواست آنان [به طور اجبار] شرك نمى‌آوردند، [ولى خواست خدا آزادى انسان در انتخاب است‌] و ما تو را بر آنان نگهبان و كارساز قرار نداديم [تا آنان را به اجبار به پذيرش دين وادار كنى.]


وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِليٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ

108

و معبودانى را كه كافران به جاى خدا مى‌پرستند، دشنام ندهيد، كه آنان هم از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام خواهند داد. اين گونه براى هر امتى اعمالشان را آراستيم [تا به كيفر لجاجت و عنادشان گمان كنندكه آنچه انجام مى‌دهند نيكوست،] سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، پس آنان را به اعمالى كه همواره انجام مى‌دادند، آگاه مى‌كند.


وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ

109

با سخت‌ترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه دلخواهشان براى آنان آيد، قطعا به آن ايمان مى‌آورند، بگو: معجزات فقط در اختيار خداست، و شما [اى مردم مؤمن!] چه مى‌دانيد [كه حقيقت چيست؟] حقيقت اين است كه اگر آن معجزه هم بيايد، ايمان نمى‌آورند.


وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ

110

و دل‌ها و ديدگانشان را [كه وسيله فهم و بصيرت است، به سزاى لجاجت و عنادشان‌] وارونه و دگرگون كرديم، [به اين سبب با آمدن معجزه دلخواهشان هم ايمان نمى‌آورند] همان‌گونه كه نخستين بار به آيات قرآن ايمان نياوردند، آنان را در طغيانشان رها مى‌كنيم تا پيوسته سرگردان باشند.


جزء قبل

جزء 7 قرآن کریم

جزء بعد
قاری
ترجمه گویا
انصاریان