لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصاريٰ ذٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ
82مسلما يهوديان و كسانى را كه شرك ورزيدهاند، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت؛ و قطعا كسانى را كه گفتند:« براستى ما مسيحى هستيم، »نزديكترين آن (مردم) ان در دوستى با مؤمنان خواهى يافت؛ اين بدان سبب است كه در ميان آنان، كشيشان و راهبانى هستند؛ و براستى كه آنان (در برابر حق) تكبر نمىورزند.
وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَي الرَّسُولِ تَريٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ
83و هنگامى كه آنچه را به سوى فرستاده [خدا] فرود آمده، مىشنوند، مىبينى در اثر حقيقتى كه شناختهاند، اشك (شوق) از ديدگانشان سرازير مىشود. مىگويند:« [اى] پروردگار ما! ايمان آورديم، پس ما را با گواهان بنويس.
وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ
84و براى ما چه (عذرى) است، كه به خدا و آنچه از حق به ما رسيده است، ايمان نياوريم، و حال آنكه طمع داريم، پروردگارمان ما را در [زمره] گروه شايستگان در آورد؟! »
فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذٰلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ
85پس به پاس آنچه گفتند، خدا به آنان بوستانهاى (بهشتى) پاداش داد كه از زير [درختان] ش، نهرها روان است، در حالى كه در آنجا ماندگارند؛ و اين پاداش نيكوكاران است!
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ
86و كسانى كه كفر ورزيدند، و نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل دوزخند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ
87اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چيزهاى پاك [نيكو] را كه خدا براى شما حلال كرده است، ممنوع نسازيد؛ و (از حد) تجاوز ننماييد؛ [چرا] كه خدا متجاوزان را دوست نمىدارد.
وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ
88و از آنچه خدا« روزى »شما نموده، در حالى كه حلال و پاكيزه است، بخوريد؛ و [خودتان را] از [عذاب] خدايى كه شما به او ايمان داريد، حفظ كنيد.
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لٰكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذٰلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
89خدا شما را بخاطر سوگندهاى بيهوده [بىتوجه] تان بازخواست نخواهد كرد؛ و ليكن به سبب سوگندهايى كه (محكم) ياد كرده (و شكستهايد،) مؤاخذه مىكند، و جريمه آن: غذا دادن به ده (نفر) بينواست، از غذاى متوسطى كه به خانوادههايتان مىدهيد؛ يا لباس پوشاندن بر آنان؛ و يا آزاد سازى بندهاى؛ و هر كس كه (هيچ كدام از اينها را) نيابد، پس سه روز روزه بدارد؛ اين، جريمه سوگندهاى شماست، به هنگامى كه سوگند ياد مىكنيد (و مخالفت مىنماييد.) و سوگندهاى خود را پاس داريد (و نشكنيد.) اينگونه خدا آياتش را براى شما روشن بيان مىكند، تا شايد شما سپاسگزارى كنيد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
90اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شراب و قمار و بتها و چوبهاى شرطبندى فقط پليدند [و] از كار شيطانند؛ پس، از آن [ها] دورى كنيد، باشد كه شما رستگار شويد.
إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ
91شيطان مىخواهد به سبب شراب و قمار، در بين شما فقط دشمنى و كينه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد؛ پس آيا شما (به شرابخوارى و قماربازى) پايان مىدهيد؟!
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَليٰ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ
92و خدا را اطاعت كنيد و فرستاده [او] را اطاعت نماييد؛ و (از مخالفت او) بيمناك باشيد؛ و اگر روى برتابيد، پس آگاه باشيد كه بر عهده فرستاده ما رساندن [پيام روشنگر و] آشكار است.
لَيْسَ عَلَي الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
93بر كسانى كه ايمان آورده و [كارهاى] شايسته انجام دادهاند، هيچ گناهى در مورد آنچه (قبلا) خوردهاند، نيست؛ در صورتى كه (خود نگهدارى و) پارسايى كنند، و ايمان بياورند، و [كارهاى] شايسته انجام دهند؛ سپس (خود نگهدارى و) پارسايى كنند و ايمان بياورند؛ سپس پارسايى (و خود نگهدارى) پيشه كنند و نيكى نمايند؛ و خدا، نيكوكاران را دوست مىدارد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَديٰ بَعْدَ ذٰلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ
94اى كسانى كه ايمان آوردهايد! قطعا خدا شما را به چيزى از شكار، در حالى كه آن در دسترس شما و نيزههايتان است، مىآزمايد؛ تا خدا معلوم دارد، كسى را كه در نهان از او مىترسد؛ و هر كس بعد از اين تعدى كند، پس برايش عذابى دردناك است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذٰلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ
95اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حالى كه شما محرم هستيد صيد را مكشيد؛ و هر كس از شما عمدا آن را بكشد پس كيفرى نظير آنچه كشته است، از چهار پايان (بر او واجب است؛) كه دو [نفر] عادل از شما، (معادل بودن) آن را داورى كنند؛ در حالى كه بصورت قربانى به (حريم) كعبه برسد؛ يا جريمهاى كه (همان) غذا دادن به بينوايان است؛ يا معادل آن، روزهاى (واجب است؛) تا سنگينى (كيفر) كارش را بچشد. خدا آنچه را در گذشته واقع شده بخشيده است، و [لى] هر كس تكرار كند، خدا از او انتقام مىگيرد؛ و خدا شكستناپذيرى صاحب انتقام است.
أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
96صيد دريا و غذاى آن براى شما حلال شده است؛ تا بهرهاى براى شما و براى مسافران (در حال احرام) باشد. ولى تا وقتى كه محرم هستيد، شكار صحرا براى شما حرام شده است؛ و [خودتان را] از [عذاب] خدايى حفظ كنيد، كه فقط به سوى او گردآورى مىشويد!
جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ ذٰلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
97خدا، كعبه، خانه محترم، و ماه حرام، و قربانىهاى بىنشان، و قربانىهاى نشاندار را، [وسيله] به پا داشتن (مصلحتها) براى مردم قرار داد؛ اين (امور) بخاطر آن است كه بدانيد در واقع خدا، آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است، مىداند؛ و اينكه خدا به هر چيزى داناست.
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
98بدانيد كه خدا سخت كيفر، و اينكه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.
ما عَلَي الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَكْتُمُونَ
99بر فرستاده [خدا وظيفهاى] جز رساندن (پيام الهى) نيست؛ و خدا آنچه را آشكار مىنماييد، و آنچه را پنهان مىداريد، مىداند.
قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
100بگو:« پليد و پاك [نيكو] مساوى نيستند، هر چند كه فزونى پليد [ها]، تو را به شگفتى اندازد؛ پس اى خردمندان، [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد، باشد كه شما رستگار شويد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ
101اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از چيزهايى پرسش نكنيد، كه اگر براى شما آشكار گردد، شما را اندوهگين مىكند؛ و اگر به هنگامى كه قرآن فرو فرستاده مىشود، از آنها پرسش كنيد، براى شما آشكار مىشود؛ خدا آن (پرسشهاى بيجا) را بخشيد؛ و خدا، بسيار آمرزندهاى بردبار است.
قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ
102بيقين گروهى از پيشينيان شما، آن (پرسشهاى بيجا را) پرسيدند، سپس (مخالفت كردند و) بدانها كافر گرديدند.
ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لٰكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَي اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ
103خدا هيچ (ممنوعيتى، در مورد) حيوان گوش شكافته بارور، و شتر آزاد بارور، و گوسفند بارور، و حيوان نرينه حمايت شدهاى، قرار نداده است؛ و ليكن كسانى كه كفر ورزيدند، بر خدا دروغ مىبندند؛ و اكثر آنان خردورزى نمىكنند.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِليٰ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَي الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ
104و هنگامى كه به آنان گفته شود:« به سوى آنچه خدا فرود آورده، و به سوى فرستاده [اش] بياييد. »مىگويند:« آنچه پدرانمان را بر آن يافتهايم، ما را بس است. »و آيا اگر (بر فرض) پدرانشان هيچ چيزى نمىدانستند، و هدايت نيافته بودند (باز از آنها پيروى مىكنند)؟!
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَي اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
105اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بر شماست كه به خودتان [بپردازيد.] هر گاه شما هدايت يافتيد، كسى كه گمراه شده است، به شما زيانى نمىرساند. بازگشت همه شما فقط به سوى خداست؛ و شما را از آنچه همواره انجام مىداديد، آگاه خواهد كرد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبيٰ وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمِينَ
106اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد، در هنگام وصيت [بايد] از بين شما، دو (نفر) عادل را به گواهى دادن ميان خود [فرا خوانيد]؛ يا اگر شما در زمين مسافرت كرديد، و مصيبت مرگ، شما را فرا رسيد، (و گواه مسلمان نيافتيد،) دو (نفر) ديگر از غير (همكيشان خود) تان را [به گواهى بطلبيد]. و اگر (در راستگويى گواهان) شك كرديد، آن دو را بعد از نماز نگاه مىداريد، پس آن دو به خدا سوگند ياد كنند كه:« اين (گواهى به حق) را به هيچ بهايى نمىفروشيم، و اگر چه (به سود) نزديكان باشد؛ و گواهى الهى را پنهان نمىكنيم، كه (اگر چنين كنيم) در اين هنگام حتما ما از گناهكارانيم. »
فَإِنْ عُثِرَ عَليٰ أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْماً فَآخَرانِ يَقُومانِ مَقامَهُما مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيانِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ لَشَهادَتُنا أَحَقُّ مِنْ شَهادَتِهِما وَ مَا اعْتَدَيْنا إِنَّا إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ
107و اگر اطلاعى حاصل شد، كه آن دو (شاهد،) مستحق (كيفر) گناهى شدهاند، پس دو (نفر) ديگر (نزديكان ميت) از كسانى كه آن دو (شاهد) نخستين بر آنان ستم كردند، به جاى آن دو قرار مىگيرند، و آن دو به خدا سوگند ياد مىكنند كه:« قطعا گواهى ما، از گواهى آن دو، سزاوارتر است؛ و تجاوزى نكردهايم؛ كه (اگر چنين كنيم) در اين هنگام حتما ما از ستمگرانيم. »
ذٰلِكَ أَدْنيٰ أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَليٰ وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ
108اين [روش سوگند]، نزديكتر است، به اينكه گواهى را به صورت (صحيح) آن ادا كنند، يا بترسند از اينكه بعد از سوگند خوردنشان، سوگندهايى (به وارثان ميت) برگردانده شود؛ و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد، و گوش فرا دهيد؛ و خدا، گروه نافرمانبرداران را راهنمايى نمىكند.
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ
109[ياد كن] روزى را كه خدا، فرستادگان (ش) را جمع مىكند، پس مىگويد:« (در برابر دعوت،) چه پاسخى به شما داده شد؟ »مىگويند:« براى ما هيچ دانشى نيست؛ كه تنها تو، از همه (اسرار) نهان، بسيار آگاهى. »
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَليٰ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتيٰ بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
110[ياد كن] هنگامى را كه خدا گفت:« اى عيسى پسر مريم! نعمت مرا بر خودت و بر مادرت بياد آور؛ آنگاه كه تو را با« روح پاك »تأييد كردم؛ در حالى كه در گهواره و در ميانسالى، با مردم سخن مىگفتى؛ و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم؛ و هنگامى كه به رخصت من، از گل [چيزى] همانند شكل پرنده مىساختى، و در آن مىدميدى، و به رخصت من، پرندهاى مىشد؛ و نابيناى مادرزاد، و (مبتلايان به) پيسى را به رخصت من، بهبود مىبخشيدى؛ و هنگامى كه مردگان را به رخصت من (زنده از قبر) بيرون مىآوردى؛ و هنگامى كه بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) را از (آسيب رساندن به) تو، بازداشتم؛ در آن موقع كه دليلهاى [معجزه آسا] براى آنان آوردى، و [لى] كسانى از آنان كه كفر ورزيدند، گفتند:« اين [ها] جز سحرى آشكار نيست. »
وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَي الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ
111و (ياد كن) هنگامى را كه به حواريون وحى كردم كه:« به من و فرستاده من، ايمان آوريد. »گفتند:« ايمان آورديم، و گواه باش كه ما تسليم هستيم. »
إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
112[ياد كن] هنگامى را كه حواريون گفتند:« اى عيسى پسر مريم! آيا پروردگارت مىتواند غذايى از آسمان بر ما فرود آورد؟ » [عيسى] گفت:« اگر مؤمن هستيد [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد! »
قالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَكُونَ عَلَيْها مِنَ الشَّاهِدِينَ
113(حواريون) گفتند:« مىخواهيم از آن بخوريم، و دلهاى ما آرامش يابد؛ و بدانيم كه بيقين به ما راست گفتهاى؛ و از شاهدان بر آن باشيم. »
قالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
114عيسى پسر مريم گفت:« خدايا! (اى) پروردگار ما! از آسمان غذايى بر ما فروفرست؛ كه عيدى براى اول ما و آخر ما، و نشانهاى از تو باشد؛ و ما را« روزى »ده؛ و تو بهترين« روزى »دهندگانى. »
قالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ
115خدا فرمود:« حتما من آن را بر شما فرود فرستم؛ و [لى] بعد [از آن]، هر كس از شما كفر ورزد، پس مسلما من با عذابى او را عذاب مىكنم كه هيچ يك از جهانيان را بدان عذاب نكرده باشم! »
وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ
116و [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمايد:« اى عيسى پسر مريم! آيا تو، به مردم گفتى كه من و مادرم را، دو معبود غير از خدا، اتخاذ كنيد؟! » [عيسى] گويد:« منزهى تو! براى من (سزاوار) نيست كه چيزى را كه براى من حق نيست، بگويم! اگر آن را گفته بودم پس حتما تو آن را مىدانستى؛ آنچه در جان من است، (تو) مىدانى؛ و آنچه در ذات توست، (من) نمىدانم؛ كه تنها تو، از همه (اسرار) نهان بسيار آگاهى.
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
117جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، [چيزى] به آنان نگفتم؛ (به آنان گفتم) كه: خدا را كه پروردگار من و پروردگار شماست بپرستيد. و تا هنگامى كه در ميانشان بودم، بر آنان گواه بودم؛ و [لى] هنگامى كه مرا بصورت كامل برگرفتى، تنها تو نگهبان آنان بودى؛ و تو بر هر چيزى، گواهى.
إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
118اگر عذابشان كنى، پس براستى كه آنان بندگان تواند؛ و اگر آنان را بيامرزى، پس براستى كه تنها تو شكستناپذير [و] فرزانهاى. »
قالَ اللَّهُ هٰذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
119خدا فرمود:« اين، روزى است كه راستى راستگويان، به آنان سود مىبخشد؛ براى آنان بوستانهاى (بهشتى) است كه از زير [درختان] ش نهرها روان است، در حالى كه جاودانه در آن ماندگارند. خدا از آنان خشنود است، و آنان (نيز) از او خشنودند؛ اين كاميابى بزرگ است. »
لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِيهِنَّ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
120فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست، فقط از آن خداست؛ و او بر هر چيزى تواناست.
سوره الانعام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ
1به نام خداى گسترده مهر مهرورز؛ ستايش مخصوص خدايى است كه آسمانها و زمين را آفريد، و تاريكىها و نور را قرار داد؛ سپس كسانى كه كفر ورزيدند، براى پروردگارشان، [شريك] مساوى قرار مىدهند.
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضيٰ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّي عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ
2او كسى است كه شما را از گل آفريد؛ سپس سرآمد (غير حتمى براى عمر شما) مقرر داشت؛ و سرآمد معين (و حتمى عمر شما) نزد اوست؛ سپس شما (در توحيد و قدرت او) ترديد مىكنيد!
وَ هُوَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ فِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَ جَهْرَكُمْ وَ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُونَ
3و او در آسمانها و در زمين خداست؛ پنهان شما و آشكارتان را مىداند؛ و آنچه را بدست مىآوريد، مىداند.
وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ
4و هيچ نشانهاى از نشانههاى پروردگارشان براى آنان نمىآيد، مگر اينكه از آن رويگردانند.
فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
5و بيقين آنان، هنگامى كه حق به سراغشان آمد، تكذيب كردند! پس در آينده اخبار بزرگ چيزى كه همواره آن را ريشخند مىكردند، به آنان خواهد رسيد.
أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ
6آيا اطلاع نيافتهاند كه پيش از آنان چه بسيار، گروههايى را هلاك كرديم؟! كه در زمين به آنان امكاناتى داديم، كه براى شما آنچنان امكاناتى فراهم نكرديم؛ و [بارانهاى] پى در پى آسمان را بر آنان فرستاديم؛ و نهرهايى قرار داديم، كه از زير (شهرهاى) آنان روان باشد؛ و آنان را بخاطر پيامدهاى (گناهان) شان هلاك ساختيم؛ و گروههاى ديگرى بعد از آنان پديد آورديم.
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
7و اگر (بر فرض) نوشتهاى در صفحه (كاغذ) بر تو فرو فرستيم، و آن را با دستهايشان لمس كنند، حتما كسانى كه كفر ورزيدند، مىگويند:« اين، جز سحرى آشكار نيست! »
وَ قالُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ
8و [مشركان] گفتند:« چرا هيچ فرشتهاى بر او فرود نيامد. »و [لى] اگر (بر فرض) فرشتهاى فرود مىآورديم، حتما كار تمام شده بود؛ سپس (اگر مخالفت مىكردند) مهلت داده نمىشدند.
وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ
9و اگر (بر فرض) او را فرشتهاى قرار مىداديم، حتما وى را [بصورت] مردى در مىآورديم؛ و مسلما (به پندار آنها كار را) بر آنان مشتبه مىساختيم؛ آنچه (را بر ديگران) مشتبه مىسازند!
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
10و بيقين پيش از تو فرستادگانى ريشخند شدند؛ و [لى] آنچه كه همواره آن را ريشخند مىكردند، كسانى از آنان را كه ريشخند مىكردند فرو گرفت.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
11بگو:« در زمين گردش كنيد! سپس بنگريد فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است؟! »
قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَليٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِليٰ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
12بگو:« آنچه در آسمانها و زمين است، از آن كيست؟ »بگو:« از آن خداست؛ »بخشش را بر خويشتن مقرر كرده است، (از اين رو) قطعا شما را در روز قيامت، كه در آن هيچ ترديدى نيست، جمعآورى خواهد كرد. كسانى كه به خودشان زيان رساندهاند، پس آنان ايمان نمىآورند.
وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
13و آنچه در شب و روز آرام مىگيرد، فقط براى اوست؛ و او، شنوا [و] داناست.
قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
14بگو:« آيا غير خدا را سرپرست گيرم؟! (خدايى) كه شكافنده [و آفريننده] آسمانها و زمين است؛ و اوست كه غذا مىدهد، و غذا داده نمىشود. »بگو:« در واقع، من فرمان داده شدهام، نخستين كسى باشم كه اسلام آورد؛ و (به من فرمان داده شده كه:) هرگز از مشركان مباش! »
قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
15بگو:« در واقع من (نيز) اگر نافرمانى پروردگارم كنم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم!
مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ
16هر كس در آن روز، (عذاب) از او برگردانده شود، پس حتما [خدا] او را رحم كرده، و اين كاميابى آشكار است. »
وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
17و اگر خدا (براى امتحان يا مجازات) زيانى به تو رساند، پس جز او هيچ بر طرف كنندهاى براى آن نيست؛ و اگر به تو نيكى رساند، پس او بر هر چيزى تواناست.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
18و او بر بندگان خود، چيره است؛ و او فرزانه آگاه است.
قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْريٰ قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
19بگو:« گواهى چه چيزى با عظمتتر است. »بگو:« خدا، ميان من و شما گواه است. و اين قرآن بر من وحى شده تا بوسيله آن، شما و هر كس را كه (اين قرآن به او) مىرسد هشدار دهم. آيا قطعا شما گواهى مىدهيد كه معبودان ديگرى با خداست؟! »بگو:« گواهى نمىدهم. »بگو:« او تنها معبود يگانه است؛ و مسلما من نسبت به آنچه شريك (خدا) قرار مىدهيد، بىتعهدم! »
الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
20كسانى كه كتاب [الهى] به آنان دادهايم، همان گونه كه پسران خود را مىشناسند، او [محمد] را مىشناسند؛ كسانى كه به خودشان زيان رساندهاند، پس آنان ايمان نمىآورند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
21و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بسته، يا نشانههاى او را دروغ انگاشته است؟! براستى كه ستمكاران، رستگار نخواهند شد!
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ
22و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مىآوريم؛ سپس به كسانى كه شرك ورزيدند، مىگوييم:« كجايند شريكهاى شما، (همان) كسانى كه همواره (شما آنان را شريكان خدا) مىپنداشتيد؟ »
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ
23سپس عذرشان جز اين نيست كه مىگويند:« سوگند به خدايى كه پروردگار ماست، (ما) مشرك نبوديم! »
انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَليٰ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
24ببين چگونه به خودشان (نيز) دروغ مىگويند، و آنچه را همواره (بر خدا شريك) مىبستند، از (نظر) ايشان گم شد.
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَليٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّي إِذا جاءُوكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هٰذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
25و برخى از آنان كسانى هستند كه به (سخنان) تو، گوش فرا مىدهند؛ در حالى كه بر دلهاى آنان پردههايى افكندهايم. تا آن را بطور عميق نفهمند؛ و در گوشهاى آنان، سنگينى [قرار دادهايم.] و اگر هر نشانه [معجزه وار] را ببينند، به آن ايمان نمىآورند؛ حتى هنگامى كه نزد تو مىآيند با تو جدال مىكنند؛ كسانى كه كفر ورزيدند مىگويند:« اين [قرآن] جز افسانههاى پيشينيان نيست! »
وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ
26و آنان (مردم را) از آن منع مىكنند؛ و (خود نيز) از آن دورى مىكنند، و جز خودشان را هلاك نمىكنند؛ و [لى با درك حسى] متوجه نمىشوند.
وَ لَوْ تَريٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَي النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
27و اگر (بر فرض، حال مشركان را) مىديدى، هنگامى كه در برابر آتش (دوزخ) بازداشت شدهاند و مىگويند:« اى كاش (بار ديگر، به دنيا) باز گردانده مىشديم، و نشانههاى پروردگارمان را دروغ نمىانگاشتيم و از مؤمنان مىشديم! »
بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ
28(ولى در واقع چنين نيست) بلكه آنچه را پيش از [اين] همواره پنهان مىكردند، براى آنان آشكار شده؛ و اگر (بر فرض به دنيا) باز گردانده شوند، حتما به آنچه كه از آن منع شده بودند بر مىگردند؛ و قطعا كه آنان دروغگويانند.
وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ
29و گفتند:« اين، جز زندگى پست (دنيايى) ما نيست؛ و ما برانگيخته نخواهيم شد! »
وَ لَوْ تَريٰ إِذْ وُقِفُوا عَليٰ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هٰذا بِالْحَقِّ قالُوا بَليٰ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
30و اگر (بر فرض حال مشركان را) به هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان بازداشت شدهاند ببينى، [خدا] گويد:« آيا اين حق نيست؟ »مىگويند:« آرى، سوگند به پروردگارمان (كه حق است!) » [خدا] گويد:« پس بخاطر اينكه همواره كفر مىورزيديد، عذاب را بچشيد! »
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّي إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَليٰ ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَليٰ ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ
31مسلما كسانى زيان كردند كه ملاقات خدا را دروغ انگاشتند تا هنگامى كه ناگهان ساعت [قيامت] به آنان در رسد، گويند:« اى افسوس بر ما، در باره آنچه در آن كوتاهى كرديم! »و آنان بارهاى سنگين (گناهان) شان را بر دوششان مىكشند؛ آگاه باشيد! چه بد است آنچه را كه بر دوش مىكشند!
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
32و زندگى پست (دنيا) جز بازى و سرگرمى نيست! و حتما سراى آخرت، براى كسانى كه خود نگهدارى مىكنند بهتر است! پس آيا خردورزى نمىكنيد؟!
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ
33بيقين مىدانيم كه آنچه مىگويند، تو را سخت اندوهگين مىكند؛ و [لى] در واقع آنان تو را تكذيب نمىكنند؛ و ليكن ستمگران نشانههاى خدا را انكار مىنمايند.
وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَليٰ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّي أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ
34و بيقين فرستادگانى پيش از تو (نيز) تكذيب شدند؛ و بر آنچه تكذيب شدند و آزار ديدند، شكيبايى كردند، تا هنگامى كه يارى ما به آنان رسيد. و هيچ تغيير دهندهاى براى سخنان (سنت گونه) خدا نيست؛ و بيقين برخى خبر [هاى] بزرگ فرستادگان [خدا] به تو رسيده است.
وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَي الْهُديٰ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِينَ
35و اگر روىگردانى آنان بر تو سنگين است، پس اگر مىتوانى رخنهاى در زمين، يا نردبانى در آسمان جستجو كنى. و نشانهاى (معجزهوار) براى آنان بياورى (پس چنين كن!) و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، حتما آنان را بر هدايت جمع آورى مىكرد؛ پس هرگز از نادانان مباش!
إِنَّما يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتيٰ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ
36تنها كسانى (دعوت تو را) مىپذيرند كه گوش شنوا دارند؛ و [لى] مردگان را خدا (در قيامت) ايشان را بر خواهد انگيخت؛ سپس فقط به سوى او، باز گردانيده مىشوند.
وَ قالُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَليٰ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
37و گفتند:« چرا نشانه (معجزهوارى) از طرف پروردگارش بر او فرو فرستاده نمىشود؟! »بگو:« در حقيقت خدا تواناست بر اينكه نشانهاى فرود آورد؛ و ليكن بيشتر آنان نمىدانند! »
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِليٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ
38و هيچ جنبندهاى در زمين نيست، و هيچ پرندهاى كه با دو بالش پرواز مىكند، مگر اينكه امتهايى همانند شما هستند؛ (ما) هيچ چيز را در كتاب، فروگذار نكرديم؛ سپس (همگى) فقط به سوى پروردگارشان گردآورى خواهند شد.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
39و كسانى كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، ناشنوايان و گنگهايى هستند كه در تاريكىها [قرار دارند.] خدا هر كس را بخواهد (بخاطر كارهاى او،) گمراهش مىكند؛ و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند،) بر راه راست قرارش خواهد داد.
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ
40بگو:« آيا ملاحظه كردى، اگر عذاب الهى به سراغ شما آيد، يا ساعت (قيامت) به شما در رسد؛ آيا (كسى) غير خدا را مىخوانيد؟! اگر راستگوييد (پس غير خدا را بخوانيد.) »
بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِكُونَ
41بلكه تنها او را مىخوانيد! و اگر [خدا] بخواهد، آنچه را به خاطر آن (او را) خواندهايد، برطرف مىسازد؛ و آنچه را شريك [خدا] قرار مىدهيد، فراموش مىكنيد.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِليٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ
42و بيقين به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند (پيامبرانى) فرستاديم، (و با آنان مخالفت كردند؛) و آنان را با سختى (زندگى) و زيان (جسمى و روحى) گرفتار ساختيم، تا شايد آنان (فروتن و) تسليم گردند!
فَلَوْلا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لٰكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
43پس چرا هنگامى كه سختى (مجازات) ما به آنان رسيد، (فروتن و) تسليم نشدند؟! و ليكن دلهايشان سخت گرديد؛ و شيطان آنچه را همواره انجام مىدادند، برايشان آراست!
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّي إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ
44و هنگامى كه آنچه را بدان يادآورى شده بودند، فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند، شادمان گرديدند؛ ناگهان (گريبان) آنان را گرفتيم، و ناگهان آنان از نااميدى اندوهگين شدند.
فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
45و دنباله گروهى كه ستم كرده بودند، قطع شد. و ستايش مخصوص خدايى است، كه پروردگار جهانيان است.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصارَكُمْ وَ خَتَمَ عَليٰ قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ
46بگو:« آيا ملاحظه كردى اگر خدا، شنوايى شما و ديدگانتان را بگيرد، و بر دلهاى شما مهر نهد، چه معبودى غير از خدا، آن [ها] را به شما مىدهد؟! »بنگر چگونه نشانهها را بگونههاى مختلف بيان مىكنيم، سپس آنان روى بر مىتابند!
قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ
47بگو:« آيا ملاحظه كردى اگر عذاب خدا ناگهان (و پنهان) يا آشكارا به شما در رسد، آيا جز گروه ستمكاران هلاك خواهند شد؟! »
وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
48و (ما) فرستادگان [خود] را، جز مژدهآور و هشدار دهنده نمىفرستيم؛ و كسانى كه ايمان آورند و اصلاح نمايند، پس هيچ ترسى بر آنان نيست و نه آنان اندوهگين مىشوند.
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ
49و كسانى كه نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، بخاطر آنچه همواره (در مورد آن) نافرمانى مىكردند، عذاب (الهى) با آنان تماس يابد.
قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحيٰ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْميٰ وَ الْبَصِيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ
50بگو:« به شما نمىگويم كه منابع الهى نزد من است؛ و از (آنچه از حس) پوشيده، آگاه نيستم! و به شما نمىگويم كه من فرشتهام؛ [زيرا] جز آنچه به سوى من وحى مىشود، پيروى نمىكنم. »بگو:« آيا نابينا و بينا مساويند؟! پس چرا تفكر نمىكنيد؟! »
وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِليٰ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
51و بوسيله آن (قرآن) كسانى را كه ترس دارند كه به سوى پروردگارشان گردآورى شوند، هشدار ده! در حالى كه جز او [خدا]، براى شان هيچ ياور (و سرپرست) و شفاعتگرى نيست؛ تا شايد آنان [خودشان را] حفظ كنند.
وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ
52و كسانى را مران، كه بامدادان و عصرگاهان پروردگارشان را مىخوانند، در حالى كه ذات او را اراده مىكنند؛ از حساب آنان هيچ چيزى بر عهده تو نيست، و از حساب تو (نيز) هيچ چيزى بر عهده آنان نيست، تا ايشان را برانى و از ستمكاران شوى.
وَ كَذٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَ هٰؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ
53و بدين گونه برخى آنان را با برخى [ديگر] آزموديم؛ تا بگويند:« آيا اينانند كه خدا از ميان ما بر آنان منت نهاده است؟! »آيا خدا به (حال) سپاسگزاران داناتر نيست؟!
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَليٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
54و هر گاه كسانى كه به نشانههاى ما ايمان مىآورند نزد تو آيند، پس بگو:« سلام بر شما باد! پروردگارتان، رحمت را بر خويشتن مقرر كرده است؛ كه هر كس از شما كار بدى از روى نادانى مرتكب شده، سپس بعد از آن توبه و اصلاح نمايد، پس حتما او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است. »
وَ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ
55و اين چنين آيات [خود] را بيان مىكنيم، و تا راه خلافكاران آشكار گردد.
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ
56بگو:« براستى من منع شدهام كه كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد، بپرستم! »بگو:« از هوسهاى شما، پيروى نمىكنم؛ آنگاه (اگر چنين كنم،) حتما گمراه شدهام؛ و من از هدايت يافتگان نيستم! »
قُلْ إِنِّي عَليٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ
57بگو:« براستى من دليل روشنى از جانب پروردگارم دارم؛ در حالى كه شما آن را دروغ انگاشتهايد! آنچه را (از عذاب الهى) بدان شتاب مىورزيد، نزد من نيست! حكم جز براى خدا نيست، در حالى كه حق را (از باطل) جدا مىكند؛ و او بهترين جدا كنندگان است. »
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ
58بگو:« اگر (بر فرض) آنچه را (از عذاب الهى) بدان شتاب مىورزيد نزد من بود، حتما كار ميان من و شما پايان گرفته بود؛ و خدا به (حال) ستمكاران داناتر است. »
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ
59و كليدهاى (منابعى كه از حس) پوشيده است تنها نزد اوست؛ جز او كسى آنها را نمىداند. و آنچه را در خشكى و درياست مىداند؛ و هيچ برگى فرو نمىافتد، مگر (اينكه) از آن آگاه است؛ و هيچ دانهاى در تاريكىهاى زمين، و هيچ تر و هيچ خشكى نيست جز اينكه در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت) است.
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضيٰ أَجَلٌ مُسَمًّي ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
60و او كسى است كه (روح) شما را در (خواب) شبانگاه مىگيرد؛ و از آنچه در روز كسب كردهايد، آگاه است؛ سپس در آن (روز) شما را بر مىانگيزد، تا سرآمد معين (مرگ حتمى) فرا رسد؛ سپس بازگشت شما فقط به سوى اوست؛ سپس شما را از آنچه همواره انجام مىداديد با خبر مىسازد.
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّي إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ
61و او بر بندگانش چيره است؛ و نگهبانانى بر شما مىفرستد؛ تا هنگامى كه مرگ به يكى از شما برسد فرستادگان ما (جان) او را بصورت كامل مىگيرند؛ در حالى كه آنان كوتاهى نمىكنند.
ثُمَّ رُدُّوا إِلَي اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ
62سپس (بندگان) به سوى خدا، كه مولاى بحق آنهاست، باز گردانده مىشوند؛ آگاه باشيد كه حكم تنها از آن اوست؛ و او سريعترين حسابرسان است!
قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ
63بگو:« چه كسى شما را از تاريكىهاى خشكى و دريا نجات مىبخشد؟ در حالى كه او را فروتنانه (و آشكارا) و پنهانى مىخوانيد؛ (و مىگوييد:) اگر از اينها ما را نجات بخشد، قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود. »
قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْها وَ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ
64بگو:« خدا شما را از اينها، و از هر اندوهى نجات مىبخشد؛ سپس شما (براى او) شريك قرار مىدهيد! »
قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَليٰ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ
65بگو:« او تواناست كه از بالاى (سر) شما يا از زير پاى شما، عذابى بر شما برانگيزد؛ يا بصورت گروههايى شما را (با هم) بياميزد؛ و قدرت (جنگ) برخى شما را به برخى [ديگر] بچشاند. »بنگر چگونه نشانهها را به گونههاى مختلف بيان مىكنيم! تا شايد آنان بطور عميق بفهمند!
وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ
66و قوم تو آن (قرآن) را دروغ انگاشتند، در حالى كه آن حق است! (به آنان) بگو:« من حمايتگر (و نگهبان) شما نيستم. »
لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ
67براى هر خبر بزرگى هنگام استقرارى هست؛ و در آينده خواهيد دانست!
وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْريٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
68و هر گاه كسانى را ديدى كه (به قصد ريشخند) در آيات ما فرو مىروند، پس از آنان روى گردان تا به سخنى غير از آن در آيند؛ و اگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس بعد از يادآورى، با آن گروه ستمكار منشين.
وَ ما عَلَي الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ لٰكِنْ ذِكْريٰ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
69و هيچ چيز از حساب آن (مشرك) ان بر عهده كسانى كه (در آن مجالس شركت مىكنند و) خودنگهدارى مىنمايند، نيست. و ليكن يادآورى (به مشركان نمايند) تا شايد كه خودشان را حفظ كنند.
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ
70و رها كن كسانى را كه دينشان را به بازى و سرگرمى گرفتند! و زندگى پست (دنيا) آنان را فريب داده است. و بوسيله اين (قرآن) يادآورى نما، مبادا شخصى به سبب آنچه كسب كرده گرفتار شود؛ در حالى كه غير از خدا، براى او هيچ ياور (و سرپرست) و شفاعتگرى نيست؛ و اگر هر گونه تاوانى در مقابل بپردازد، از او پذيرفته نخواهد شد. آنان كسانى هستند كه به سبب آنچه كسب كردهاند، گرفتار شدهاند. نوشابهاى از آب سوزان و عذابى دردناك براى آنان است، بدان سبب كه همواره كفر مىورزيدند.
قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا وَ نُرَدُّ عَليٰ أَعْقابِنا بَعْدَ إِذْ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّياطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرانَ لَهُ أَصْحابٌ يَدْعُونَهُ إِلَي الْهُدَي ائْتِنا قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ الْهُديٰ وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ
71بگو:« آيا غير از خدا، چيزى را بخوانيم (و پرستش كنيم) كه سودى به ما نمىرساند و زيانى (نيز) به ما نمىرساند؛ و بعد از اينكه خدا ما را راهنمايى كرد به گذشتههاى (كفرآميز) مان باز گردانده شويم؟! همانند كسى كه شيطانها او را به سقوط (و گمراهى) كشاندهاند، در حالى كه در زمين سرگردان است. (و) او همراهانى دارد كه وى را به هدايت فرا مىخوانند، (و مىگويند:) به سوى ما بيا! بگو:« براستى رهنمايى خدا، تنها راهنمايى (حقيقى) است؛ و به ما فرمان داده شده: براى پروردگار جهانيان تسليم باشيم.
وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
72و (نيز به ما فرمان داده شده به) اينكه: نماز را به پا داريد؛ و [خودتان را] از [عذاب] او حفظ كنيد؛ و او كسى است كه فقط به سوى او گردآورى خواهيد شد. »
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ يَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
73و او كسى است كه آسمانها و زمين را بحق آفريد؛ و روزى كه (خدا) مىگويد:« باش پس (فورا موجود) مىشود. »سخنش حق است؛ و روزى كه در« شيپور »دميده مىشود، فرمانروايى فقط از آن اوست؛ (او) داناى نهان و آشكار است؛ و او فرزانه آگاه است.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ
74و (ياد كن) هنگامى را كه ابراهيم به پدر (مادرش يا عموي) ش« آزر »، گفت:« آيا بتهايى را معبودان (خود) مىگيرى؟! در واقع من، تو و قومت را در گمراهى آشكارى مىبينم! »
وَ كَذٰلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ
75و اينگونه، فرمانروايى مطلق آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم؛ (تا بدان استدلال كند) و بخاطر آنكه از يقين كنندگان باشد.
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأيٰ كَوْكَباً قالَ هٰذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ
76و هنگامى كه شب بر او پرده افكند، سيارهاى مشاهده كرد، گفت:« اين پروردگار من است؟ »و هنگامى كه غروب كرد، گفت:« غروب كنندگان را دوست ندارم. »
فَلَمَّا رَأَي الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هٰذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ
77و هنگامى كه ماه را در حال طلوع ديد، گفت:« اين پروردگار من است؟ »و هنگامى كه غروب كرد، گفت:« اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكرده بود، قطعا از گروه گمراهان بودم. »
فَلَمَّا رَأَي الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هٰذا رَبِّي هٰذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
78و هنگامى كه خورشيد را در حال طلوع ديد، گفت:« اين پروردگار من است؟ اين (از همه) بزرگتر است! »و هنگامى كه غروب كرد، گفت:« اى قوم [من]! براستى كه من نسبت به آنچه شريك (خدا) قرار مىدهيد، بىتعهدم.
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ
79براستى كه من حقگرايانه روى (وجود) خود را به سوى كسى متوجه كردم، كه آسمانها و زمين را شكافته [و آفريده] است. و من از مشركان نيستم. »
وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ
80و [لى] قومش به بحث [و جدل] با او پرداختند؛ [ابراهيم] گفت:« آيا در باره خدا با من گفتگو (و جدل) مىكنيد؟! و حال آنكه (خدا مرا) راهنمايى كرده است؛ و من از آنچه شريك او قرار مىدهيد، ترسى ندارم (و به من زيانى نمىرسانند،) مگر پروردگارم چيزى را بخواهد؛ علم پروردگارم بر هر چيز گسترده است؛ آيا (غافليد) و متذكر نمىشويد؟!
وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
81و چگونه از آنچه شريك (خدا) قرار مىدهيد، بترسم؟ و حال آنكه شما نمىترسيد از اينكه چيزى را شريك خدا قرار مىدهيد، كه هيچ دليلى در باره آن بر شما فرو نفرستاده است. پس اگر مىدانيد، كدام يك از دو دسته (بتپرستان و خداپرستان)، به امنيت سزاوارترند؟!
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ
82كسانى كه ايمان آوردند، و ايمانشان را با ستم (شرك) نياميختند، امنيت تنها براى آنهاست؛ و آنان رهيافتگانند! »
وَ تِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَليٰ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
83و اين [ها] دليل ما بود كه آنها را به ابراهيم در برابر قومش داديم! رتبههاى هر كس را بخواهيم (و شايسته باشد) بالا مىبريم؛ براستى كه پروردگار تو، فرزانهاى داناست.
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنا وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسيٰ وَ هارُونَ وَ كَذٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
84و اسحاق و يعقوب را به او [ابراهيم] بخشيديم؛ در حالى كه همگى را راهنمايى كرديم؛ و نوح را پيش از (اين) راهنمايى نموديم؛ و از نسل او، داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (راهنمايى كرديم)؛ و اينگونه نيكوكاران را پاداش مىدهيم!
وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْييٰ وَ عِيسيٰ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ
85و (نيز) زكريا و يحيى و عيسى و الياس (را راهنمايى كرديم)؛ در حالى كه همگى از شايستگانند.
وَ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلاًّ فَضَّلْنا عَلَي الْعالَمِينَ
86و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط (را راهنمايى كرديم)؛ و همگى را بر جهانيان برترى داديم.
وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِليٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ
87و از پدرانشان و نسل آنان و برادرانشان (برخى را بر جهانيان برترى داديم) و آنان را برگزيديم؛ و ايشان را به راه راست، راهنمايى كرديم.
ذٰلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
88اين، رهنمود خداست؛ كه هر كس از بندگانش را (شايسته بداند و) بخواهد، با آن راهنمايى مىكند! و اگر (بر فرض) شرك ورزند، آنچه همواره انجام دادهاند حتما از ايشان تباه مىشود.
أُولئِكَ الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هٰؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرِينَ
89آن (پيامبر) ان كسانى هستند كه كتاب [الهى] و حكم و نبوت به آنان داديم؛ و اگر آن (كافر) ان بدان كفر ورزند، پس حتما گروه (ديگر) ى را حمايتگر (و نگهبان) آن مىسازيم كه بدان كافر نيستند.
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْريٰ لِلْعالَمِينَ
90آن (پيامبر) ان كسانى هستند كه خدا (آنان را) راهنمايى كرده؛ پس از هدايت آنان پيروى كن! بگو:« از شما هيچ پاداشى بر اين (رسالت) نمىطلبم؛ اين (رسالت و قرآن چيزى) جز يادآورى براى جهانيان نيست! »
وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَليٰ بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسيٰ نُوراً وَ هُديً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ
91و هنگامى كه گفتند:« خدا، هيچ چيز بر هيچ بشرى فرو نفرستاده است! »خدا را به حقيقت معرفتش نشناختند. بگو:« چه كسى آن كتاب را كه موسى آورد، فرو فرستاد؟! در حالى كه (آن كتاب) براى مردم، نور و رهنمود بود؛ (و) آن را بصورت صفحه (كاغذ) هاى پراكنده قرار مىدهيد؛ كه (بخشى را) آشكارش مىكنيد، و (بخش) زيادى را پنهان مىداريد؛ و حال آنكه آنچه را شما و پدرانتان نمىدانستيد، (بوسيله آن) آموزش داده شديد. »بگو:« خدا! »سپس آنان را در فرو رفتنشان (در باطل) رها كن؛ در حالى كه بازى مىكنند!
وَ هٰذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُريٰ وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَليٰ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ
92و اين كتابى خجسته است كه آن را فرو فرستاديم؛ كه آنچه [از كتابهاى الهى] پيش از آن آمده است را مؤيد است. و براى اينكه (مردم) ام القرى [مادر شهرها مكه] و كسانى را كه پيرامون آن هستند، هشدار دهى! و كسانى كه به آخرت ايمان مىآورند، به آن [قرآن] ايمان مىآورند، در حالى كه آنان بر نمازهايشان محافظت مىكنند!
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَريٰ عَلَي اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَريٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ
93و چه كسى ستمكارتر است از كسى كه بر خدا دروغ بندد، يا گويد:« به سوى من، وحى فرستاده شده. »در حالى كه به سوى او هيچ چيزى وحى نشده است، و كسى كه گويد:« بزودى نظير آنچه را خدا فرو فرستاده، فرود مىآورم؟! »و اگر (بر فرض) ببينى هنگامى را كه ستمكاران در شدايد مرگ فرو رفتهاند، در حالى كه فرشتگان دستهايشان را گشودهاند، (خواهى ديد كه وضع آنان بسيار دردناك است و فرشتگان به آنان مىگويند:) جانهايتان را بيرون دهيد! امروز به [سزاى] آنچه همواره بناحق بر خدا مىگفتيد، و (در برابر) نشانههاى او همواره تكبر ورزيديد، به عذابى خوار كننده مجازات خواهيد شد!
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُراديٰ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ وَ ما نَريٰ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ
94و بيقين (به ستمكاران گفته مىشود:) همان گونه كه نخستين بار شما را (تنها) آفريديم، (اكنون نيز) تنها به سوى ما آمدهايد؛ و آنچه را به شما بخشيده بوديم، پشت سرتان نهادهايد! و شفاعتگران شما را، كه مىپنداشتيد در واقع آنان در (كار شفاعت ما نسبت به) شما شريك هستند، با شما نمىبينيم! حتما (پيوند) ميان شما بريده شده است؛ و آنچه را همواره مىپنداشتيد از (نظر) شما گم شده است.
إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّويٰ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذٰلِكُمُ اللَّهُ فَأَنّيٰ تُؤْفَكُونَ
95براستى كه خدا، شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بيرون مىسازد و بيرون آورنده مرده از زنده است؛ اين خداست! پس چگونه (از حق) بازگردانده مىشويد؟!
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
96(خدا) شكافنده صبح است؛ و شب را (مايه) آرامش، و خورشيد و ماه را (وسيله) حساب قرار داده است؛ اين، اندازهگيرى (خداى) شكستناپذير داناست!
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
97و او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا بوسيله آنها در تاريكىهاى خشكى و دريا، راه يابيد؛ بيقين نشانهها (ى خود) را براى گروهى كه مىدانند، تشريح نموديم.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ
98و او كسى است كه شما را از يك شخص پديد آورد. (و شما دو گروه هستيد:) پايدار و ناپايدار؛ بيقين نشانهها (ى خود) را براى كسانى كه بطور عميق بفهمند، تشريح نموديم.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِليٰ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذٰلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
99و او كسى است كه از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و بوسيله آن، گياهان (گوناگون) هر چيز را رويانديم؛ و از آن، (ساقه) سبزى، خارج ساختيم، كه از آن دانههاى متراكمى بر مىآوريم، و از درخت خرما از شكوفهاش، خوشههايى نزديك است و بوستانهايى از انگورها و زيتون و انار، همگون و ناهمگون (رويانيدم.) هنگامى كه ميوه مىدهد، به ميوه آن و (طرز) رسيدنش بنگريد كه حتما در آن، نشانههايى براى گروهى است كه ايمان مىآورند.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعاليٰ عَمَّا يَصِفُونَ
100و (مشركان) براى خدا همتايانى از جن قرار دادند، در حالى كه (خدا همه) آنها را آفريده است؛ و بدون هيچ دانشى، براى او، پسران و دخترانى ساختند؛ او منزه، و برتر است از آنچه وصف مىكنند!
بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّي يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
101(خدا) پديد آورنده آسمانها و زمين است؛ چگونه ممكن است برايش فرزندى باشد؟! و حال آنكه برايش همسرى نبوده؛ و همه چيز را آفريده؛ و او به هر چيزى داناست.
ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَليٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ
102اين خدا پروردگار شماست! هيچ معبودى جز او نيست؛ آفريدگار هر چيزى است؛ پس او را بپرستيد؛ و او بر هر چيزى كارساز است.
لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ
103چشمها او را در نمىيابند؛ و [لى] او چشمها را در مىيابد؛ و او لطيف [و] آگاه است.
قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ
104در واقع دليلهاى بينش آورى از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و هر كس با بصيرت بنگرد، پس به سود خود اوست. و هر كس كور (دل) باشد پس به زيان اوست؛ و من بر شما نگهبان نيستم.
وَ كَذٰلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
105و بدينسان آيات (خود) را به گونههاى مختلف بيان مىكنيم (و مخالفان انكار مىكنند)؛ و سرانجام مىگويند:« درس خواندهاى! »و عاقبت آن را براى گروهى كه مىدانند، روشن مىسازيم.
اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
106از آنچه كه از طرف پروردگارت به سوى تو وحى شده، پيروى كن؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ و از مشركان، روى گردان.
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا وَ ما جَعَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ
107و اگر (بر فرض) خدا مىخواست، (آنان) شرك نمىورزيدند؛ و تو را بر آنان نگهبان قرار ندادهايم؛ و تو حمايتگر آنان نيستى.
وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِليٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ
108و (به معبود) كسانى كه غير از خدا را مىخوانند، دشنام ندهيد، پس (آنگاه آنان نيز) از روى دشمنى، بدون هيچ دانشى، خدا را دشنام مىدهند؛ اينچنين براى هر امتى كردارشان را آراستيم؛ سپس بازگشت آنان فقط به سوى پروردگارشان است؛ و آنان را از آنچه همواره انجام مىدادند، آگاه خواهد ساخت.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ
109و با شديدترين سوگندهايشان به خدا قسم خوردند، كه اگر نشانه (معجزهآسا) براى آنان بيايد، قطعا بدان ايمان مىآورند؛ بگو:« نشانههاى (معجزهآسا) فقط نزد خداست؛ و چه چيزى شما را (با درك حسى) متوجه مىسازد كه هر گاه نشانهاى (معجزهآسا هم) بيايد، ايمان نمىآورند. »
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ
110و دلهاى آنان و ديدگانشان را واژگونه مىسازيم؛ همان گونه كه نخستين بار به آن ايمان نياوردند؛ و آنان را در حالى كه در طغيانشان سرگردان مىشوند، وا مىگذاريم.